در ابتدا از احمد عزيز برای ايجاد اين تايپيك تشكر میكنم چرا كه واقعا جای چنين تايپيكی در انجمن ادبيات خالی بود... به خصوص اينكه من سايت "پيكسل بوك" رو مرتب بازديد میكنم و بسيار هم استفاده میبرم!
به هر حال!
يكی از كتابهايی كه من بيشتر اوقات از كتابخانه برمیدارم و مطالعه میكنم، همين كتاب كاريكلماتور پرويز شاپور هست كه عكس بالا هم نيم-رخی (!) از اين كتاب است!
...به پرويز شاپور
همه چيز بوی گرد و خاك و خاطره میدهد
در خانه
دستهای لرزان «كامی»،
به برآوردن خاستههايت بيقرار مانده
و گربهای
كه پلهها را دو تا يكی میكند
به اتاقت سرك میكشد
و ذهنش پر است از طرحهای موش و ماهی!
و خيابانی
كه در انتظار «گشت جوانانه»
به ساعتش نگاه میكند
و تنهايیاش را بیتو در عصرهای بهاری
تاب میآورد
و ميزی
-در كافه نادری-
كه مشتريانش را هر روز
پرويز شاپور
كاريكلماتور
قلبم را با قلبت ميزان میكنم
صفحات 430، 431، 432
پ.ن: به خاطر كيفيت پايين عكسها ببخشيد، دوربين خوبی نداشتم...
.. و كتاب پر شده از طرحهای پرويز شاپور كه به مرور بيشتر قرار میدم!