سلام دوستان.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خیلی خلاصه بگم.
بیاید و برای بقیه تعریف کنید کجاها بدشانسی اوردید و گفتید تف به این روزگار!!!!
و کجاها خوش شانسی اوردید و گفتید خدا جون مچکرم،خیلی نوکرتم و دو متر پریدید بالا!!!!
Printable View
سلام دوستان.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خیلی خلاصه بگم.
بیاید و برای بقیه تعریف کنید کجاها بدشانسی اوردید و گفتید تف به این روزگار!!!!
و کجاها خوش شانسی اوردید و گفتید خدا جون مچکرم،خیلی نوکرتم و دو متر پریدید بالا!!!!
سلام به همگی......
خوش شانسی سر دفاع از پایان نامه بود:n02:...استادمون از اون بد گیرا بود...برای دفاعیه باید کلی نمودارو این داستانا اماده میکردیم...ما هیچی آماده بودیم......
فقط نرم افزاری که ساخته بودیم رو برای ارئه بردیم....از شانس زد و موقع دفاعیه ما...استاد اومد گفت باید برم جایی وقت ندارم......ما هم از خدا خواسته تو 10دقیقه فقط نرم افزار رو نمایش دادیم و دفاعیه به خوبی تموم شد:n02:......
بد شانسی که زیاد اتفاق میفته.....جدیدترینش رو بگم.....
همین دیروز.....تو مسابقه....استارت مسابقه رو که دادن...دکمه کت من کنده شد افتاد زمین:|.....
کت تو بدنم شل وایساد و باعث افت رکورد شد:n28:
من خوش شانسیام بیشتر تو قرعه کشیا و مسابقاته!!!
همیشه دفعه اول یا دوم اسمم در میاد.مثل پارسال که اسمم برای سفر در اومد.:n01:
ولی در عین خوش شانسی در موارد فوق خیلی بدشانس در موارد دیگه تشریف دارم.:n02: بد شانسیام خیلی زیادن
به قول رعنا خانم جدیدترینش رو میگم :اگه تاریخچه مدرسه ما رو برسی کنید تا حالا از یه مورچه هم گوشی نگرفتن!!!من بدبخت یه روز گوشی بردم دیدم شروع کردن دارن میگردن.(تف به این شانس)
به یه فلاکتی فرار کردیم از دستشونا!!!بیچاره شدیم:n23:
تو قرعه کشی یعنی اگه دو نفرم باشیم، باز اسم من در نمیاد :n02:
ولی تو مسابقات اکثر اوقات هر چقدر تلاش کرده باشم همون قدر نتیجه میگیرم ( نتیجه میگیریم تو این زمینه هم باز شانس ندارم :n02: )
یکی از خوش شناسیام تو ارائه پروژه کاردانیم بود که استاد فقط دستگاهُ روشنش کرد و گفت برو 19.75 :n02: من دیگه پرواز کردم از پله ها اومدم پایین
بد شانسی و خوش شانسی زیاد بوده خلاصه
بد شانسی یعنی اینکه بری با هزار امید و آرزو یه متنی رو بنویسی، برق بره ذخیره نشه :n34:
کلا تا یه روز تو کما میرم :n29:
ادیت: خوش شانسی یعنی اینکه توی اندک افرادی هستم که چهار روزه اینترنتشون ترافیک کم نمیکنه و اینترنت من 5مگه :n33:
بزرگترین بدشانسیم این بود که بد موقعی و بد جایی به دنیا اومدم یعنی از همون اول با بدشانسی اومدم تو این دنیا:n02:
سروش 5روزه نه 4روز:n02:نقل قول:
ولی یکم وضعیت بحرانی شده:n37:
مسابقات تکواندو داشتم.
روز جمعه بود. یعنی یه مریضی گرفته بودم که نگو. سرفه ی شدید، عرق شدید، نفس تنگی. شایدم از استرس بود.
دیگه مسابقه رو بخاطر همین مریضی خراب کردم.
اصلا فکر میکنم تا چند ماه بود مریض نشده بودم ولی دقیقا روز مسابقه باید مریض شم. بد شانسی از این بیشتر؟!
:n27:
خوش شانسی هام رو یادم نیست، یعنی خوش شانسی آنچنانی نداشتم که یادم بوده باشه. :n09:
من کلا به شانس اعتقادی نداشتم
با یکی اشنا شدم اصلا به طرز عجیبی این یارو بدشانس بود ! کافی بود یه بار یه چیزی رو یه جا بزاره همون موقع میدزدینش یا اگه تصادفی چیزی میشد تنها کسی که دهنش صاف میشد همین بود . خیلی هم بچه گلی بود واقعا یکی از رفیق جینگهامه هنوز . باعث شد به شانس ایمان بیارم واقعا
بزرگترین شانسی که اوردم این بود که مثل اون بدشانس نیستم :دی
اون زمان ما , توی خدمت سربازی مخصوصا ارتش اصلا سربازها هم حق نداشتن و هم جرات نداشتن که با خودشون گوشی همراه ببرن تو پادگان .نقل قول:
ولی من که خیره بودم , به چه بدبختی گوشی رو بردم تو پادگان ( اونم از دم دژبانی ... دوستان میدونن چی میگم . اصلا اگر بدونی کجا قایمش کرده بودم :n02: )
خلاصه بردمش تو پادگان . اصلا همچنین منو جو گرفته بود که نگو /
هیچی دیگه همون شب اول اِ اِ اِ ... همون شب اول ( لعنت بر این شانس ) گوشی رو با سیم کارتی که توش بود و کلی مخاطب که شماره شون رو هم حفظ نبودم رو گم کردم :n29:
حتی مژدگانی هم واسش گذاشتم ولی...:n35: