-
خواب هایی که دیدیم
سلام.
در این تاپیک خواب هایی که دیدیم رو برای دوستان تعریف میکنیم.
خواب های طنز، ترسناک، زیبا و ...
خودم یکی از خواب های ترسناکی رو که دیدم تعریف میکنم:
« از کوچه ی خونمون داشتم میرفتم که وارد خونه بشم. تمام چراغ های کوچه خاموش بود. دیدم یه فردی یه چادر کرده سرش و پاهای وحشتناکی داره. من پشت سرم رو نگاه کردم. داره تند تند منو تعقیب میکنه. زنگ خونه رو زدم.
تا درو باز کنن یکم منتظر موندن. اون موجوده داشت میومد دنبالم. بهم نزدیک شد. درو باز کردن و من سریع رفتم تو.
درمون با یه تقی بسته میشد. حالا اینجا هر چی میبستمش دوباره باز میشد. چند دفعه این کارو تکرار کردم دفعه ی آخر که در دوباره باز شد اون موجوده اومد جلو در. خواستم درو ببندم پاشو گرفت جلوش. چاره ای نداشتم باید باهاش مبارزه میکردم. خلاصه کتکو خوردم و بعد پرتش کردم بیرونو اونم فرار کرد. »
از خواب که بلند شدم ساعت سه چهار نصف شب بود. منم از ترس عرق کرده بودم خلاصه خیلی لحظه ی بدی بود.
فقط موندم تعبیر این خواب ممکنه چی باشه:
یه موجودی قراره من رو بکشه، چراغای کوچمون قراره خراب شن، قراره چفت درمون خراب شه و یا اینکه جاست توهم : دی
پ.ن:
خیلی ترسناک تر از اینی بود که من تعریف کردم ...
-
سلام
به نظرم خواب بد که دیدن نداره :n02::n09:
من تخصص دارم در دیدن خواب های گوناگون ، اکثر خواب هام جالب هستن و گاهی اوقات احمقانه :D و بعضی هاشون هم به شدت سیاسی هست که قاعدتا نمیشه اینجا تعریف کرد :n02:
یک دفتر کنار تخت خوابم دارم که وقتی خواب میبینم و بیدار میشم توی اون دفتر یک نوت کوچیک مینویسم که بعدا یادم نره :n13:
اکثر خواب های جالب و خنده دار یا هیجان انگیزم رو هم خوشبختانه یا متاسفانه به یاد نگه میدارم و در فرصت های مختلف برای دوستام تعریف میکنم :n09:
ای کاش میشد خواب های سیاسی رو هم تعریف کرد :n09: (حتی چندتاشون به واقعیت هم تبدیل شد:n02:)
اما خوابی که الان میخوام تعریف کنم رو چند سال پیش دیده بودم ... از این قرار هست :
فضای خواب به این شکل هست که ایران کاندید میزبانی جام جهانی میشه و بعد هم برای میزبانی جام جهانی انتخاب میشه
من دعوت میشم به یک جایی که آقای ضرغامی (:n27:) نشسته و میاد پیش من و بهم میگه که برای برگزاری جام جهانی و پخش تلویزیونی ما کمبود گزارشگر داریم
و به من میگه که باید بیام و فوتبال گزارش کنم :n30: منو هم به شدت استرس گرفته و همش به ضرغامی میگم که نه بابا من نمیتونم و کاره من نیست و اینا
ضرغامی برمیگرده میگه که باید بره یه جلسه ای و الان یکی از همکارانش رو میفرسته تا با من صحبت کنه
ضرغامی میره و جواد خیابانی (:n27:) وارد اتاق میشه (:n08:)
جواد خیابانی رو به روی من میشنه و دستش رو میزاره روی شونه ی من و میگه : استرس نداشته باشه ، اصلا سخت نیست ، تو میتونی ... ( :D )
خواب من همینجا خاتمه پیدا میکنه و من از خواب بیدار میشم
یادمه استرسی که در خواب داشتم رو بلافاصله بعد از بیداری هم حس میکردم و تمام بدنم خیس عرق بود:n15:
مرسی.
میثم :11:
-
خواب اگر عامیانه قضاوت کنیم و به بحث های فلسفی و فرا زمینی و دینی و غیره و ذلک ربطش ندیدم...
خواب زیاد میبینم من:n09: هر شب در چندین محیط مختلف خواب میبینم :n36: و حداکثر تا سه تا رو به طور کامل بعد از بیداری با جزئیات یادمه:n05:
چندین بار عینا اتفاق افتاده (خیلی خیلی زیاد):n31: البته قبل از اتفاق افتادن من اطلاع رسانی میکنم:n26: چندین مورد موارد فوتی موارد عقد و ازداج داشتیم خلاصه:n02: نخندید خیلی هم جدی میگم:n22::n02:
ولی فقط چندبار شده که خودم رو در خواب دیدم:n38: یعنی همواره من به صورت ناظر در خوابها حضور داشتم مثل واقعیت دنیای خودمان
اما فقط دوبار رو به خاطر میارم که چهره خودم رو هم مثل ادمهای اطرافم در خواب دیدم...
بحث خواب خیلی هیجان انگیزه
بعد خیلی هم دوست دارم در موردش اطلاعات بیشتر کسب کنم (علمی غیرعلمی حدسیات و غیره) منتهی حالشو ندارم حقیقتش خستم:n31:
-
من برای اولین بار 2 تا خواب دیدم که کاملا درست در امد
یکیش که مربوط به فوت بود که دقیقا سر همون تاریخ گفته شده یکی از اقوام فوت کرد.که بعدا تعریف میکنم
خواب دومم خیلی باحال بود.
خواب دیدم همسرم داره با یه پلیس دعوا میکنه.و منم دارم جداشون میکنم.:n38:
از انجایی که خواب قبلی تعبیر شده بود گفتم نکنه اینم تعبیر بشه.از طرفی اخه ما با پلیس نیرو انتظامی دعوایی نداریم.:n05:
صبحش که قرار بود با همسرم جایی بریم حسابی سفارش کردم که مدارک ماشین رو با خودش برداره نکنه با پلیس راهنمایی رانندگی درگیر بشیم.
صبح هم بعد از اینکه حاضر شد برای جلوگیری از غر غر و شنیدن "بدو دیر شد پس چرا حاضر نمیشی:n34:" اشغال ها رو بهش دادم.گفتم تا ببره سر کوچه من اماده میشوم می ایم.:1:
اقا چشمتون روز بد نبینه.حاضر شدم رفتم توی کوچه دیدم خوابم جلوی چشمم داره تعبیر میشه.همسرم با گشت پلیس نیرو انتظامی درگیر شده:n04:
حالا سر چی؟
گشت انتظامی امده توی خیابان به یه خانم و اقا گیر داده.اقاهه هم گفته بابا ایشان خانمم هست.شناسنامه نشان داده و خلاصه پلیس بیخیال شده.همسرم که ناظر این اتفاق بود فقط و فقط یه لبخند زده.:n02:
پلیسه هم امده گیر داده بهش چرا لبخند زدی؟؟؟؟یعنی داری ما رو مسخره میکنی ؟؟؟؟:evil2:
خلاصه زدم زدی دعوا شد**
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم رفتم جداشون کردم.و این شد که تصمیم گرفتم دیگه رژیم را ترک کنم و حسابی شام سنگین بخورم که خواب های درست و حسابی نبینم.:n26:
-
والا من یک امتحان الکترونیک قدرت دادم تا یه هفته هر شب خواب استاده رو میدیدم :n02: لامصب هنوزم نمره ها رو نزده
-
خواب دیدم که ملائک در میخانه زدند گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند . اصلا هم شوخی نیست :n02:
-
خواب. هر شب هرشب تا صبح ده تا خواب میبینم هر کدوم یه جوری هستن. از بس خواب میبینم دارم دیونه میشم . چرا؟
-
سلام.
منم خیلی خواب دیدم و هیچکدوم به طور کامل یادم نیست و یه چیز های مبهمی ازش یادم میاد.:n29:
ولی من چند تا خواب دیدم که تکرار میشن.
1-خواب میبینم روز اول مدرسه هاست.همه ی دوستام هستن و مدرسمون یه جای دورافتادس.
هیچ وقت آخر این خواب برای من خوشایند نیست.همیشه میبینم دارم امتحان میدم و هیچی بلد نیستم!!:n23:ولی همه دوستام دارن مثل .... مینویسن.
2-همیشه خواب میبینم با دوستای قدیمی داریم از یه جای خاکی یه زیر خاکی کشف میکنیم.
3-خواب میبینم دارم از یه ارتفاعی پرت میشم،یهو تو دلم خالی میشه و از خواب میپرم:n02:
4-خواب میبینم دارم تو محله های قدیمی اصفهان سیر میکنم.
5-یه بارم خواب دیدم داعش حمله کرده به شهرمون!!!:n04:
اینا که گفتم سوال های پرتکرار امتحان های نهایی بود.:n02:
-
من این چند وقت پیش چند شب خواب میدیدم بعد پا میشدم میدیدم که همون اتفاق میفته البته یه کمی هم بهتر از اون اتفاق ...
مثلا یه درسی که نگران پاس شدنش بودم رو خواب دیدم 12.25 گرفتم فرداش که سایت دانشگاه رو چک کردم دیدم 12.75 گرفتم و اعتراض که کردم 1 نمره هم بهش اضافه شد .
یکی دیگه هم بود ولی الان فکر میکنم یادم نمیاد ... درست یه چیزی شبیه همین قبلی ... خوابی دیدم و فرداش همون اتفاق افتاد اما بهترش...
دیگه چندتای دیگه هم بودند چون تقریبا خصوصی اند نمیگم ... ولی عین همون اتفاق و درست روز بعد میفتاد و تکرار میکنم بهتر از اونچه که توی خواب دیده بودم ....
اما یک خواب بود که از همه بیشتر دوست داشتم تعبیر بشه ... :(
خوابی که میدیدم یک سانتافه مشگی 2015 همون لحظه از کارخانه اومده بود در خونمون و برای من بود :دی حالا مثلا اینم به همون فرمول خوابای دیگه ام تعبیر میشد و مثلا یک bmw x6 میومد دم در چی میشد مثلا هان ؟! :دی
-
من دیشب دقیقا اینجا بودم صحرا آریزونا آمریکا چه باد شدیدی میومد بعد هی میرفتم تو پناهگاه باز میومدم بیرون پیاده روی باز باد شدید میومد میرفتم تو پناهگاه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]