از میان صنوبرهای سیاه Through Black Spruce / جوزف بویدن Joseph Boyden / محمد جوادی / انتشارات افراز

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از میان صنوبرهای سیاه Through Black Spruce
دومین رمان از سه‌گانه‌ی برد Bird Trilogy است

سه‌گانه‌ای، نوشته‌ی نویسنده‌ی کانادایی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

محمد جوادی آن‌را ترجمه کرده و توسط انتشارات افزار منتشر شده است.

در این تاپیک از این اثر و تمامی آن‌چه با آن مرتبط است خواهیم نوشت.

کتابی که از 39 فصل تشکیل شده است و به صورت یک‌درمیان ویل برد Will Bird و خواهرزاده‌اش آنی برد Annie Bird روایت‌کننده‌ی داستان هستند.

خط سیر داستان و نوع نگارش این کتاب و البته ترجمه‌ی عالی از آن شما را تا به انتها مشتاقانه همراه خواهد ساخت.
بویژه اینکه متن بخش‌های زیبا بسیار دارد.

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از میان صنوبرهای سیاه
جوزف بویدن
محمد جوادی
انتشارات افراز
381 صفحه

خواهرزاده‌ها، وقتی پپسی برای مخلوط‌کردن با نوشیدنی‌ام نداشتم، از نوشابه‌ی زنجبیلی استفاده می‌کردم. نوشابه‌ی زنجبیلی هم نداشتم؟ از آب رودخانه استفاده می‌کردم. آب رودخانه سبک بود، چیزی بین پپسی و نوشابه‌ی زنجبیلی. و آب قهوه‌ای رنگ رودخانه‌ی موس¹ سرد بود. سرد مانند زندگی میان دو رنگ. مانند زندگی در این شهر.

می‌دانید خلبان هواپیمای امداد² بودم. بهترین. اما بهترین خلبان‌ها هم سقوط می‌کنند. و من هم با هواپیما سقوط کرده‌ام. سه بار.
...




1- Moose
2- Bush Plane : هواپیمای کوچک ملخ‌دار خدمات‌رسانی به مناطقی که راه ارتباطی ندارند و با هواپیماهای بزرگ یا دیگر وسایل نقلیه قابل‌دسترس نیستند. م.

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وقتی چیزی را از دست می‌دهی، چیزی که تمام دنیای تو است، دو انتخاب داری؛

غرق‌شدن در خاکستر چوب‌های سوخته، در ذره‌های پارچه‌ی پوسیده‌شده و تکه‌های سیاه‌شده ی ظروف غذا و آلبوم‌های نم‌گرفته‌ی عکس که حاصل زندگی‌ات بوده است و پیداکردن چیزی در درونت که تو را به حرکتِ دوباره وادار کند.

یا اینکه اجازه بدهی تا آتش سیاه‌چالی که در عمق درونت ایجاد شده است به آرامی بسوزد و دود کند و روزهایت را با تلاش خفه‌کردن آن با نوشیدنی چاودار بگذرانی.



فصل 3 / صفحه 23 / برای تو

احساس فقدان شدیدی کردم. چیزی رفته بود که هرگز بازنمی‌گشت.
برای اولین بار معنای پایان را فهمیدم.


ص 260 / فصل 27 (تو آنجایی)