دریا / جان بنویل | ترجمه: اسدالله امرایی \ نشر افق ◄► The Sea \ John Banville
چه علتی داشت که من خواهان تغییر باشم،
منی که آمدهام تا در میانِ ویرانههای گذشته زندگی کنم؟!
ص7
دریا
جان بنویل
اسدا... امرایی
انتشارات افق
212 صفحه
این رمان که به نوعی خاطرهی فردی است بنام مکس موردون از گذشتههای دور و نزدیکتر شامل دو بخش صد صفحهای است
رمان با آغازی محکم و زیبا شروع شده و در ادامه به بیان زمان کودکی، زمانی حدود پنجاه سال پیش، زمانی که مکس تنها ده سال داشته، میپزدازه.
و شما رو بارها به زمان حال و حتی زمان جوانی و خاطرههایش با آنا همسر و کلر دخترش میبره.
کتاب رو شاید وقتی میخوانید مثل من دچار کمی یکنواختی و ... شوید
اما وقتی به صفحههای انتهایی میرسه، واقعیتهایی رو برام بیان کرد که باعث شد در انتها برگردم و تصمیم بگیرم یکبار دیگر این رمان رو بخونم.
خوشحالم که هر کجا که دربارهی این کتاب مطلبی دیدم نخواندم. چون ممکن بود داستان و انتها و ... آن رو برایم مشخص کند.
این رمان پر است از توصیفهای زیبا
میتوان بخشهای زیبای فراوانی رو نوشت و ...
کتاب برندهی جایزه بوکر سال 2005 شده که در پستهای بعدی در این باره حتما خواهیم نوشت.
در این باره و دربارهی نویسنده، مطلبهای مرتبط با این کتاب و ... .
من جاشوی پیری را به یاد میآورم که کنار آتش بخاری چرت میزد
و سرانجامی مثل دریاندیدهها مییافت و باد گزندهی زمستانی پنجرهها را به لرزه درمیآورد.
وای! چه شود که مثل او باشی، که او بوده باشی.
ص 7 و 8