تظاهر میکتم به پرواز دراوج رهایی!
میپرم فراتر از حریم پرواز
میروم همانجا که پرواز ممنوع بود...
چه پرواز بی لذتی
تظاهر میکنم نبودنت کاستی نیست
تظاهر میکنم به زنده بودن ِ بی تو
تظاهر میکنم به شادی که مثلا" غمی نیست..
تظاهر میکنم دلتنگ نیستم
تظاهر میکنم خاطراتت بیرنگ است
چه تظاهر ِ تلخی ...
روی تمام قوانینت خط قرمز میکشم
خودم را محکوم میکنم به فراموشت کردنت
قاب عکست را می شکنم ...
چه شکستن ِ سختی
آری پرواز میکنم؛
تظاهر میکنم؛ محکوم میکنم ؛ میشکنم ...
تا بفریبم دلم را که
ملالی نیست
نه کسی آمد ونه کسی رفت
بی او میشود
اما ...
افسوس که
دلم
دیگر فریب نمی خورد!
این شعر، سروده ی یکی از کاربران انجمن هست که متاسفانه اسم کاربریشون خاطرم نیست و
چون همه ی پست هاشون رو ادیت کردن، از طریق سرچ هم نمیشه شاعر این شعر رو پیدا کرد،
کپی رایت محفوظ برای این کاربر عزیزمون :)
با تشکر مهران...