دستنوشته های نفس

بی تو اخرین لحظه های تابستانم سرد میگذرد...:n12:
چشم به راه زمستانم.....:n12:
تا بیایی و زمستانم را اتشین کنی.....:n12:

دوستان عزیز من اولین باره که اینجا کامنت میذارم دوست دارم نظرتونو درباره این کوتاه سروده بگین ...:n01::n16:

سلام دوست عزیز. خوب بود. بیشتر نوشته هاتو اینجا بزار.

شب های مهتابی فریدون کجاست
من اینجا بی تو
ستاره ای هم نمیبینم..

من با حسرت...
با عشق...:n12:
با تمام هستی ام...
به تو نگرستیم...
اما ندانستم فهمیدن راز چشمانم انقدر سخت بود...
که تو حتی نگاهم را با نگاهت پاسخ ندادی....:n12:
:n03:

روزها را با رویایت سر میکنم...
شب ها رویایت مرا به خواب می برد...
چه معجزه ای میکند این رویایت با تار و پود زندگی ام....:n12: