دست نوشته های GOLI87

در این وادی تنهایی منم و من و...
هر چه گشتم در این کلبه ی - / / --
ندیم حرف آشنای دلم را و کشیدم خطی را

کاش امشب ندایی می آمد خبر از رهایی می آورد
کاش در تنگ بلور ماهی صدایی از فریاد نبود
فریاد رهایی از زندان
من خود شنیدم که چه بود
صدایش...
آزادی و رهایی دریایی بود
دیگه خیلی خط خطی شد:31:

کاش امشب رویایی از سرم پر می کشید
کاش امشب تنهایی ام سر می گرفت
کاش امشب دلم آرام می گرفت
کاش امشب غصه هایم اتمام می گرفت
ای کاش
در سرای پرده احساس رهایم می گرفت

یاران به خدا که بی وفایی مکنید

با عاشق دلخسته جدایی مکنید

یا آن که وفا می کنید تا آخر

یا آنکه از اول آشنایی نکنید

چقد سخته...
تو این دنیایی که هزار هزار رنگ و ساز و ... داره چقد سخته که تو نه یه رنگ و نه یه ساز و نه یه ... ازش داشته باشی
وقتی میبینی که همه تو آسمونشون ستاره دارن ،چقد سخته که میبینی تو حتی یه نصفه ستاره نداری
وقتی میبینی خورشید به همه می تابه ،چقد سخته آسمون تو همیشه ابریه
وقتی با همه حرف میزنی چقد سخته که میبینی هیشکی حرفتو نمیفهمه
وقتی بهت میگن دوست دارن چقد سخته که میدونی همش کشکه
وقتی میبینی دیگران پر شادی ان چقد سخته که تو اون لحظه پر غصه ای
وقتی بهت میگن گلی ،چقد سخته که میدونی براشون حتی خارم نیستی
وقتی پر غصه ای چقد سخته که میبینی همه راحت از کنارت رد میشن و بهت میخندن
وای که چه سخته سخت بودن همه چی واسه تو در حالی که میدونی واسه همه آسونه....

رو از فکر من بگذر
ازین حسی که ویرونه
ازین عکسی که جا مونده
روی دیوار این خونه
برو شاید تو تقدیرم
کشیدن خط تنهایی

چقدر دلگیرم در آن لحظه که
بی هیچ نگاهی
بی تفاوت از کنارم میگذری