Printable View
سلام
شاید ربطی به انجمن پزشکی نداشته باشه
اگه جای مناسبی نیست لطفا انتقال بدید به انجمن مورد نظر
سوال اینه :
چطور میتونم حسادتمو کنترل کنم ؟
تازگی ها وقتی یکی نمره درسیش بیشتر از من میشه حسادت میکنم
یا وقتی یکی پولی از بانک برنده میشه
یا حتی یکی به یکی از بهترین دوستام که ماشین خریده
به آدمایی که یک شبه پولدار شدن
اشتباه نکنید
به هیچ وجه مشکل مالی ندارم
مشکل چیه ؟
حس بدی دارم نسبت به این موضوع
لطفا راهنمایی کنید
به نظر من حسادت یکی از خصوصیات جدایی ناپذیر انسان است که درجات خفیف آن حتی مفید بوده و باعث تلاش بیشتر و رسیدن به موفقیت می شود ولی اگر جوری باشد که باعث ناراحتی طولانی فرد شود و احیانا فرد رابه کارهای غیر معقول وادارد اصلا خوب نیست .نقل قول:
شاید یکی از راههای مقابله با آن افزایش اعتماد به نفس و تکیه بر روی نکات مثبت شخصی خودتان باشد تا نکات مثبت و برتری های دیگران زیاد به نظرتان نیاد
اول از همه باید فکرتون رو درست کنید و مثبت به بقیه و زندگی نگاه کنید شما باد دیگران رو دوست داشته باشیدنقل قول:
تا از موفقعیت اونها خوشحال بشید نه این که حس دشمنی داشته باشید شاید هم اشکال از خانواده باشه مثلا پدر یا مادر که شما رو با حرفهاشون تحریک میکنند و روی احساس شما تاثیر میزارند
حسادت یکی از عوارض افسردگی هست افراد افسرده حتی در بهترین موقعیت ها هم احساس کمبود میکنننقل قول:
در یکی از اقوام نزدیک که افسرگی گرفته بودن این حسادت کاذب نمایان بود:41:نقل قول:
به نظر من همه آدمها یه درجاتی از حسادت رو دارند...
مثلا من به یه نفر که کارت گرافیکش و سی پی یو کامپیوترش خیلی قویه حسودیم میشه...میگم خوشبحالش 4 ملیون کامپیوتر
بسته میره تو بازی 160 فریم روی high res و high detail میگیره با اینکه چشم انسان بیشتراز 30 فریم
تشخیص نمیده..ولی دیگه تو خاطرم نمیمونه و شاید نهایتا تا نیم ساعت یادم بره...
..پس خودتونو تنها نبینید همه ما مشکلاتی داریم روحی و روانی ..کتمان کردن حقیقت به معنی بی مشکل بودن و روان سالم
داشتن من نیست..
من یه زن عمو دارم....خود عموم که شوهرشه میگه..مثلا وقتی میره خونه یکی از عموهای دیگم که مثلا خونه نو خریدن با مبل
و..... اینقدر حرص میزنه و حسادتش میشه که از صورتش میریزه بیرون و واکنش پوستی نشون میده و جوش میزنه صورتش...اینو خود عموم که شوهرشه میگفت.....
ولی بدترین چیز میدونی چیه؟ اینه که مادرم من مثلا بیاد پسر عمم که موفقه و پولدار شده رو بزنه تو سر من..
اونوقت که من کلا کنترل روانم رو ا زدست میدم و حسادت اود میکنه و خیلی بده....
من با اینکه خیلی عقبم از هم سن و سالها ی خودم در زندگی اما مادرم هیچوقت نگفت و مقایسم نکرد..
فقط دروغ نگم یه بار گفت کاشکی تو پسر ما نبودی و با پسر عمت عوض می شدی...همین..منم برای چند
ثانیه قشنگ قفل کردم روی تلوزیون ..و احساس شکستگی نفس عمیقی بهم دست داد و اصل انگار برای چند
لحظه تو اون محیط نبودم...