شناخت فرهنگها، آیین و رسوم دیگر کشورها
با سلام
اگرچه توی دنیای امروز یه خبر و یا دونستن یه مطلب به سادگی برای هر سن و سال و زن یا مردی ممکن شده! اما دسترسی راحت به اون مطلب هم از اهمیت بالایی برخورداره!
با اجازه از اساتید و مدیران این انجمن!و با صلاحدید ایشان! این تاپیک رو ایجاد کردم تا بتونیم رسوم و آئین دیگر مردمان این کره خاکی رو برای هم بیشتر معرفی کنیم!
:11:
***هالووین:***
جشن هالووین که از دوهزار سال قبل تاکنون در چنین روزی میان غربیان برگزار میشود، بیان کننده اعتقاد پیشینیان آنان به جهان آخرت است. آخرین روز ماه اکتبر (نهم آبان ماه) زمان برگزاری یکی از جشنهای مذهبی در کشورهای اروپایی و آمریکایی است که به نام هالووین (Halloween) یعنی روز همه مقدسین معروف است. بنیانگذاران این جشن قوم سلتی بودند که سالها پیش از میلاد مسیح در ایرلند و شمال فرانسه زندگی میکردند. به روایت این قوم آغاز سال میلادی اول نوامبر است و با این اعتقاد آخرین شب سال یعنی سی و یکم اکتبر را زمان یادآوری از ارواح درگذشتگان قرار دادند و به این ترتیب جشنی برپا میکردند، همگی دور هم جمع میشدند، آتش میافروختند، قربانی میکردند و هر کس هر غذایی داشت با دیگران قسمت میکرد و همگی بر سر یک سفره مینشستند چراکه بر این باور بودند که در این شب راه میان دو جهان باز میشود و ارواح درگذشتگانشان نیز در این جمع حاضر میشوند و ارتزاق میکنند؛ پس کسانی که با سخاوت بیشتری در این جشن شرکت میکردند مورد شفاعت درگذشتگان نزد خداوند قرار گرفته و تا پایان آن سال از گزند بدیها و بلاها در امان میماندند.
از دیگر مراسمی که در این بخش برگزار میشد که البته هر کدام بعدها تغییر کرده و به شکلی کاملاً دگرگون درآمد، میتوان به این موارد اشاره کرد: پوشیدن لباسهایی از پوست سر حیوانات، پیشگویی توسط کشیشان، خوردن سیب که سمبل پومانا (خدای میوه و درخت) بود و بردن باقی ماندههای آتش و خاکستر به خانهها با این نیت که آنها را از بدیها و از سرمای زمستانی که در پیش بود در امان بدارد. در انتها کشیشها با شب زندهداری، دعا و نماز آخرین شب سال را به پایان برده و ارواح مقدس را از برزخ به بهشت رهمنون میکردند. پس از گذشت سالیان دراز و با حمله رومیها به این منطقه آیین هالووین دچار تغییراتی شد که ورود مسیحیان کریستین به این سرزمین و اختلاط عقاید آنها به یکدیگر در این تغییرات بیتأثیر نبود تا آنجا که کمکم «شب همه مقدسین» دیگر تنها متعلق به ارواح پاک نبود بلکه شیاطین و ارواح خبیثه را نیز در این جشن حاضر میدانستند. از این رو برخی از مردم در جشن هالووین لباسهای عجیب و ترسناک میپوشیدند تا در برابر ارواح گناهکار ایستادگی کنند و به شکلی نمادین آنها را ترسانده و از میان خود برانند. رفته رفته با شکل گیری زندگی شهری، کشاورزان تنها قشری شدند که مصرانه این جشن را برگزار میکردند و برای آن به در خانهها میرفتند و طلب غذا و خوراک برای پذیرایی در جشن میکردند. در همین دوران موضوع تریت (رفتار نیک: treat) و تریک (حیله و نیرنگ: trick) پیش آمد، به این صورت که اگر کسی سخاوت به خرج میداد و چیزهای بیشتری به هالووین اهدا میکرد برای او یک کار نیک انجام میدادند و هر کس کالا یا خوراک قابل توجهی نمیداد او را به سخره و بازی میگرفتند. اوایل سده ۱۹ بسیاری از ایرلندیها به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب بسیاری از آیینها و اعتقاداتشان بار دیگر دچار تغییر و تحول شد به عنوان مثال آمریکاییها حضور شیاطین و ارواح گناهکار در هالووین را بیشتر مورد استقبال قرار دادند و بیشتر سمبلهایی که برای آن در نظر گرفتند ترسناک و خشن بود تا آنجا که شرارت و شیطنت در این شب کاملاً عادی و معمولی به نظر میرسید. گاه پیش میآمد که راه مردم را میبستند، به در خانهها سبزی و میوه پرتاب میکردند، با سنگ و کلوخ دودکش خانهها را مسدود میکردند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار میدادند با این عنوان که این اتفاقات ناشی از حضور ارواح موذی و شیاطین است و آنها هستند که مرم را «تحریک» میکنند. این اعمال باعث شد برگزاری هالووین در آمریکا برای مدتی متوقف و مسکوت بماند و پس از آن برای اولین بار به طور رسمی در سال ۱۹۲۰ به شکلی متعادل در آمریکا، هالووین جشن گرفته و به عنوان یک روز مذهبی شناخته شد. هر چند که باز هم این مراسم با آنچه در ذهن و نیت پدیدآورندگان قدیمی آن بود بسیار متفاوت برگزار شد.
هالووین در کشورهایی چون ایرلند و اسکاتلند همچنان یکی از روزهای مذهبی و محترم به شمار میرود و با برگزاری این جشن کمکم به استقبال کریسمس و میلاد عیسی میروند.
:27:
محرم و مراسم خاص و دیدنی اش در اقصی نقاط ایران
شاهرود
شاید برایتان جالب باشد که مردم شاهرود ، در روز پنجم محرم مراسم ویژه ای را با نام یا عباس یا عباس دارند که نمونه مشابه آن در هیچ کجای کشور ندارد !
مردم شاهرود در روز پنجم محرم به یاد جانفشانیهای حضرت ابوالفضلالعباس (ع)، آیین طوق بندان(علمبندان) را با شور و احساسات مذهبی خاصی برگزار میکنند.
این آیین طبق آداب و سنتهای قدیمی همه ساله در عصر روز پنجم ماه محرم با به راه افتادن دستههای چاوش خوانی و سینهزنی با حضور انبوه عزاداران حسینی در محدوده بافت قدیمی شهر شاهرود برگزار میشود.
سنت عزاداری روز پنجم محرم به یاد جانفشانیهای حضرت ابوالفضلالعباس(ع) و با فریادهای “یا عباس، یا عباس” از گذشته دور در شاهرود مرسوم بوده است و در بین مردم شاهرود احترام واعتبار ویژه ای دارد.
مردم شاهرود با برپایی این آیین نمادین نشان میدهند که اگر در هنگام شهادت علمدار کربلا نبودند که به یاریش بشتابند امروز همه آمادهاند تابه یاد آن روز علم حضرت ابوالفضلالعباس (ع) را برافراشته نگاه دارند.
تکیه بازار شاهرود که به “تکیه زنجیری” معروف است و از بزرگترین تکایای این شهر به حساب میآید وظیفه جمعآوری طوقها و برگزاری دسته طوقبندان را بر عهده دارد.
شهر شاهرود از حوالی ظهر روز پنجم محرم یکپارچه تعطیل و سیاه پوش است و ازدحام جمعیت عزاداران در مقابل مدرسه قلعه این شهر و خیابان شهید صدوقی (مزار) به گونهای است که تمامی خیابانها و کوچههای منتهی به محل مراسم مملو از جمعیت میشود.
چندین هیات عزادار حسینی تا پیش از برپایی ” طوق بندان” با اجرای آیین خاص سینهزنی و مداحی و در میان ماتم و اندوه به انبوه جمعیت حاضر در این مکان میپیوندد
منبع: شهوار دات نت
محرّم در بروجرد ( لرستان ) مراسم سوگواری تاسوعا وعاشورا
محرّم در بروجرد: بروجردی ها توجه خاصی به مراسم سوگواری در ماه محرم دارند و بویژه در دهه اول این ماه شهر بروجرد میهمانان زیادی را به خود جلب می کند که مشتاق دیدن کارهای گروهی و مراسم محلی تاسوعا و عاشورا هستند.برپایی سقاخانه، تکیه و روضه از کارهای رایج این ایام است هرچند فعالیت های کوچک و بزرگ فراوانی در این ایام انجام می شود. به هرحال مراسم محرم شامل بخش های مختلفی است:
چهل منبر
. در غروب و شامگاه تاسوعا، بسیاری از مردم و بویژه کسانی که در شبهای قبل سقاخانه داشته اند درهای خانه خود را به روی مردم باز می کنند و سینی بزرگی در ورودی خانه یا حیاط می گذارند و در آن به یادبود شهدای کربلا شمع روشن می کنند و با نوشیدنی و دیگر نذورات از میهمانان پذیرایی می کنند. بسیاری از زنان و مردان با تهیه چهل شمع، با پاي برهنه و بدون اين كه با كسي صحبت كنند از این خانه به آن خانه رفته و شمع های خود را در چهل سقاخانه مي گذارند. با این کار ضمن عزاداری، حاجات و خواسته های خود را نیز یادآوری می کنند و از امام حسین و یارانش شفاعت می طلبند. این آئین به چهل منبر مشهور است.
سینه زنی و زنجیرزنی
. هیات های سینه زن و زنجیر زن بروجرد، فعالترین و پرطرفدارترین دسته های عزاداری این شهر و روستاها و مناطق اطراف هستند.
هیات های زنجیرزن بصورت قطاری در دو صف موازی حرکت می کنند و باز هم به ترتیب از افراد سالخورده تا نوجوانان مرتب می شوند. چندین طبل و سنج زن مسئول ریتم بخشیدن و هماهنگ کردن زنجیرزنان هستند. لباس زنجیرزنی یک پیراهن سیاه ضخیم و بلند است که تا سر زانو ادامه می یابد و پشت آن دو دریچه همیشه باز دارد که محل برخورد زنجیر به بدن است. با رسیدن به هیات های دیگر، عزاداران به نشانه احترام زنجیرهای خود را بالا گرفته و تکان می دهند و همزمان یا حسین می گویند.
موسیقی محرم. موسیقی محرم بطور خاص بازتاب موسیقی محلی است. آوازهای معروف به دشتی یا دشتی لری بسیار گسترده اند و عمدتا با نی یا سرنا همراه می شوند که حزن زیادی دارند. در ایام تاسوعا و عاشورا نیز همین سازها به همراه دهل مورد استفاده هیات ها قرار می گیرند و عبور دسته جات عزادار از خیابانها با پخش نوحه ها و آوازهای دشتی و همراهی ساز انجام می گیرد.
تکیه بندی.
عبارت است از ترتیب دادن چادر بزرگی در صحن یا حیاط یک خانه یا در پیاده روی خیابان. تکیه محلی برای اجتماع عزاداران است و عمدتا با نقاشی ها و شعرهایی در مدح امامان و نیز با پارچه های سبز و مشکی تزئین می شود. تکیه های قدیمی تر با برپا ردن خیمه های سایبانی بسیار بزرگ و دایره مانند در حیاط مساجد، حسینیه ها و خانه های مهم برپا می شدند. برخی از این چادرها به نحو بسیار زیبایی نقاشی و خطاطی شده بودند. اوج این هنر مربوط به دوره قاجار و اوائل پهلوی است.
نذر چراغ.
یکی از آداب تاسوعا و عاشورا نذر کردن چراغ برای سقاخانه هاست. به این نحو که معمولا از سقاخانه های مشخصی که ویژه این کار است چراغی با اجازه صاحبخانه بر می دارند و نذر می کنند که با برآورده شدن حاجاتشان مثلا ده چراغ جایگزین آن کنند. در برخی مواقع به جای چراغ از کالاهای دیگر بویژه لیوان و استکان که مورد استفاده هیاتها و سقاخانه هاست استفاده می شود.
پرده خوانی.
نوعی حماسه سرایی و نقالی است که طی آن راوی، در یک محل عمومی نظیر صحن یک امامزاده یا گورستان، بساط می گسترد و پرده بزرگی را به درختان یا دیوار می آویزد. این پرده تصویرهای مختلفی از قیام عاشورا و حوادث بعد از آن بویژه قیام مختار و انتقام از قاتلان حسین (ع) دارد. اسامی شخصیت ها در کنار آنان نوشته شده و نقّال از صحنه ای به صحنه دیگر رفته و با آب و تاب و یا با صدایی غمناک قصه ها را روایت می کند و بییندگان متاثر نیز به گریه می افتند. خاتمه کار ذکر دعا و صلوات و جمع کردن پول برای نقال است.
منبع: سايت گردشگري و معرفي بروجرد
آيينهاي سوگواري محرم در بوشهر
در استان بوشهر مراسم ماه محرم همانند ساير شهرهاي کشورمان با شکوه تمام برگزار ميشود. علاوه بر مراسمهاي زنجيرزني و سينهزني و روضهخواني مراسمهاي خاص منطقه برگزار ميشود.
مکانهاي عزاداري از مسجدها، حسينهها، ميدانها، خيابانها، کوچهها و منازل شخصي آغاز ميشود. با فرا رسيدن ماه محرم سردرخانهها و تکايا و امامزادهها را علم سياه زرد ميزنند و مردم لباس سياه پوشيده آنهايي که نذر دارند خود را براي پخت و پز آماده ميکنند.
روضه و نوحهخواني در هر شب به يک موضوع حادثه غم انگيز کربلا به شرح زير اختصاص دارد:
شب اول، درباره فرا رسيدن ماه محرم، شب دوم درباره حضرت مسلم، شب سوم در باره طفلان مسلم، شب چهارم در مورد حجالوداع، شب پنجم در باره حر، شب ششم درباره علي اصغر، شب هفتم درباره حضرت علي اکبر(ع)، شب هشتم در باره قاسم داماد، شب نهم درباره حضرت عباس (ع) و شب دهم درباره امام حسين(ع).
گهواره علياصغر:
تقريباً در تمام شهرها و روستاهاي استان براي گهواره خدمت علياصغر مراسمي بر پا ميشود. در اين گهواره چوبي که مختک نام دارد و با توري سبز آن را ميپوشانند، شبيه علياصغر را ميخوابانند و آن را تکان ميدهند و به نوحهخواني و لالايي خواني ميپردازند. زنان نازا گهواره را تکان ميهند و لالايي ميخوانند.
وسايلي که همراه گروه عزاداران روزهاي نهم و دهم حمل ميشود عبارتند از:
سژه: در جلو هيأت عزاداري يک نفر سژه را روي کمربند چرمي پهن بسته و جلو عزاداران ميگرداند. هنگام حرکت سژهها را تکان داده و به نشانه تعظيم و سلام امام حسين تيغه وسط سژه را که نوک بلندي دارد خم کرده و تا زمين ميآورند.
علم: گروهي از عزاداران انواع مختلف علم را به ترتيب پشت سر هم حمل کرده و حرکت ميدهند.
کتيبه: دو نفر پارچهاي را که مشخصات هيأت عزاداران روي آن نوشته شده جلو دستهحرکت ميدهند.
ذوالجناح: ذوالجناح اسب سفيدي است که روي آن لکههايي ميمالند و شالهاي رنگي را دور گردن آن ميآويزند. پيرمرداني که توانايي سينهزني محکم را ندارند، اطراف ذوالجناح سينه ميزنند.
حجله حضرت قاسم :
حجله نمادين حضرت قاسم را با پارچهها و نوارهاي رنگي تزيين و چراغاني ميکنند. اين حجله روي دست توسط چهار نفر حمل ميشود. زنان با ديدن آن کل ميکشند و بر سر و صورت خود مي کوبند و براي داماد ناشاد امام حسين گريه و زاري سر ميدهند. همراهان حجله نوحه قاسم ميخوانند. در عقب حجله قاسم خونچههايي حاوي شمع، شيريني و حنا حمل ميشود.
نعش شهداي کربلا: نعش نمادين شهيدان کربلا را در تابوتهايي قرار ميدهند و روي جنازهها کبوترهاي خونين را ميگذارند و روي سر مردم حمل ميکنند. در روز عاشورا نعشها را وسط ميدان گذاشته و شيري که به منزله پاسبان شهداست در کنار اجساد کاه و خاک روي سر خود ميريزد.
سنج و دمامزني:
در مراسم عزاداري و همراه با دستههاي سينهزني و هنگام تعزيهگرداني، سنج و دمام زده ميشود. دمامها معمولاً هفت عدد است. يکي از دمامها برخلاف ديگر دمامها نواخته ميشود، به اين ريتم بشکون گفته ميشود. هنگام ضربزدن طرف راست را با ضرب کوچک و طرف چپ دمام را با دست ضربه ميزنند. همراه دمامسنج زده ميشود که با حرکت ضرب بر هم کوبيده ميشود.
در ميداني که مراسم روز عاشورا و يا تعزيه برگزار ميشود، خيمههايي که متعلق به امام حسين (ع) و حضرت عباس(ع) و حضرت زينب(س)، علي اکبر(ع) و قاسم(ع)است، برپا ميشود. مردم در خيمهها به عزاداري پرداخته و مراسم نذري و نون پوشان ( يک نوع نذري است که فرد نذر شده را بر خيمه امام حسين و يا در مساجد روي منبر خوابانده و تمام بدنش را با نان ميپوشانند سپس نان را با حلوا به صورت لقمههاي بزرگ درآورده و بين مردم تقسيم ميکنند) را انجام داده و مشکل گشا تقسيم ميکنند.
هنگام آتش زدن خيمه امام حسين ( ع) در ظهر عاشورا عزاداران در گرماي طاقت فرسا با شور و هيجان فراوان به گرد خيمه برسر و سينه خود ميزنند و به عزاداري ميپردازند، خاکستري را که حاصل از سوختن خيمه است به عنوان تبرک براي شفا بر پيشاني خود ميمالند.
سينهزني:
پس از پايان مراسم روضهخواني مردم خود را براي مراسم سينهزني آماده ميکنند. ابتدا گروه دمام زنان با نواختن دمام مردم را خبر کرده و آنها را جمع ميکنند. سينه زنان به صورت حلقههاي دايرهوار به گرد نوحه خوان ميچرخند. نوحه خوان در وسط کنار سکويي نوحه ميخواند و عزاداران در حاليکه با دست چپ کمر همديگر را ميگيرند، با دست راست به سينه ميزنند.
نوحه خوان شروع به خواندن نوحه پيشخوان ميکند و سينه زنان به بيت تکراري نوحه که بعد از چند بيت ميآيد، جواب ميگويند. هنگام چرخيدن، عزاداران دست راست را بالا برده و پاي راست را به زمين کوبيده محکم دست را به سينه ميزنند. سينه خوب که گرم شد يعني به اوج رسيد نوحه خوان اعلام (واحد) ميکند، بعد از گفتن واحد ريتم نوحهها عوض شده و بيت تکراري وجود ندارد. سينه زنان با حرکات موزون پا - پاي راست را عقب مياندازند - در حالي که خم شدهاند، دست راست را تا نزديک زمين ميبرند، بعد با چرخش دست بلند ميشوند و به صورت هماهنگ و يک صدا سينه ميزنند. سينه با دعا براي عزاداران و دعا براي رهبر کشور ختم ميشود.
مراسم دمامزني و سينه زني علاوه بر ايام عاشورا در ماه صفر و ماه مبارک رمضان در عزاي حضرت علي (ع) نيز انجام ميشود.
شام غريبان: شب يازدهم محرم در مساجد و تکايا و حسينيهها شام غريبان برگزار ميشود. تمام چراغهاي کوچهها و معابر اطراف را خاموش ميکنند و عزاداران به صورت دستههاي چند نفري به راه ميافتند. چند قدم که راه افتادند به صورت حلقهوار دور يکديگر نشسته و شمع روشن ميکنند و نوحه شب شام غريبان را ميخوانند.
گروه اول پس از خواندن نوحه شمعها را خاموش کرده، بلند ميشوند و به راه ميافتند. سپس گروه بعدي نشسته و نوحه شام غريبان را ميخوانند. در ميان راه همه ساکت شده يک نفر مصيبت ميخواند و بقيه بر سر و صورت خود زده و گريه و زاري سر ميدهند. در بعضي جاها در اين شب گروه موزيک نيز که شامل يک طبلزن و يک سنجزن به راه افتاده و ديگران پشت سر وي ملايم زنجير ميزندد و نيز طفل صغيري _ شبيه حضرت رقيه دختر سه ساله امام حسين ( ع) که در اين شب گم شدهاند _ را که رويش را پوشاندهاند در تختهاي که پر از خار است (خار نشانه بيابان کربلاست) نشانده و روي سر حمل ميکنند.
چهارشنبهسوري (چهارشنبه آخر ماه صفر): چهارشنبه آخر ماه صفر که به آن چهارشنبهسوري نيز ميگويند روزي نحسن و بديمن شمرده ميشود. در شهرها و روستاها مراسم و اعتقاداتي جالب راجع به اين روز دارند. در آباديهايي ساحلي کنار دريا دختران چند عدد سنگ يا مهر را در دريا پرتاب کرده سپس پاي خود را در آب دريا فرو ميبرند و حاجات خود را براي دريا باز ميگويند که دريا حاجت آنها را بدهد. مردم مقداري از آب دريا را برداشته به خانه براي تبرک ميبرند. در اين روز مرغي را سر برده که خودريزي شور و دفع بلايا کند.
صفرکت: در بعضي مناطق مثل شبانکاره چوب و يا برگ درخت نخل را آتش زده و در اتاقها ميگردانند سپس آن را از در حياط بيرون ميبرند.
در روستاهايي که در جلگه قرار گرفتهاند، در اين روز مردم به زيارت امامزاده يا قدمگاه محل ميروند و زناني که بچهدار نميشوند، نذر ميکنند تا بچهدار شوند. مراسم روشنکردن آتش و پريدن از روي آن که در چهارشنبه سوري آخر سال خورشيدي برپا ميشود، در اين روز نيز اجرا ميشود.
آيين سنتي (چمر) در ایلام
آيين سنتي (چمر) يكي از اين رسوم محلي است كه عده اي را عقيده برآان است كه ابتدا از لرستان وارد ايلام شده ورنگ وبوي محلي (كردي) گرفته است اجراي مراسم اّييني (چمر) در بين جامعه عشايري غرب كشور از ريشه هاي اعتقادي و برخاسته از متن مفاهيم ارزشي اين قوم مايه مي گيرد كه براي تكريم و تجليل نمودن از فقدان شخصيتها، انسانهاي مصلح و خدا جو ، دلاور وشجاع ، متهور و مورد احترام اقشارمردم بر پا مي شود
واژه(چمر):
در لغت نامه هاي مختلف در برابر واژه چمر تعابير و معاني گوناگوني بيان گرديده كه مجموعاً معاني مشترك و مشابهي را شامل مي شود در فرهنگ مردوخ چمر به معناي دايره و حلقه و(چه مه ري) را دهل عزا ذكر نموده است در لغت نامه دهخدا چمر به معني آشكار و ظاهر و در فرهنگ عميد به معناي محيط و دايره و هر چيز دايره مانند ذكر شده است بطور كلي واژه چمر مي تواند از كلماتي مانند (چه مه ره))يعني (چشم به راه ) و منتظر كسي يا مسافري بودن و يا (چم وچمانن)به معناي خم و خم شدن (كنايه از پشت از غم دولا شدن )گرفته شده باشد.
تعريف چمر:
چمر نوعي مراسم ويژه سنتي و نمايش تصويري و عيني از آيين مرثيه اي و عزاداري محلي است كه مي توان آن را در قلمرو تعزيه به شمار آورد در مقدمه مقاله (مراسم چمر در ايلام ) نوشته آقايان فرخي و كيايي چنين آمده است كه : اين سوگ-آواز پيشينه اي كهن دارد , با اساطير آغاز دوره نوسنگي ارتباط مي يابد كه در ايران ، فينيقيه و اسكندريه اين مراسم را بعد از برداشت گندم يعني زمان خشكيدن گياهان انجام مي دادند.
مراسم چمر را به فاصله يك تا سه هفته بعد ازمرگ متوفي انجام مي دهند و سبب اين تاخير آن است كه صاحب عزا پيك هايي را به مناطق و اطراف مي فرستد تا از طوايف و تيره هاي كه با آنان ارتباط دارند براي شركت در اين مراسم دعوت به عمل آورند،براي انجام مراسم چمر احتياج به انجام يك سري كارهاي مقدماتي است كه مهمترين آنها عبارتند از:
تدارك برگزاري مراسم چمر:
در زماني كه جواني شجاع و يا فردي خوشنام دعوت حق را لبيك مي گويد عشيره و طايفه او به فكر انجام چمر مي افتند كه بعد از تصميم گيري،به جمع آوري ملزومات آن مي پردازند كه به آن اصطلاحاً(خرج چمر) مي گويند.
تعيين و انتخاب چمرگاه:
انتخاب جايگاه و محل برگزاري مراسم و تعيين (چمرگاه)به اعتبار و نقش عمده آن در ايجاد جاذبه و معرفي هر چه باشكوهتر صحنه مراسم ارتباط دارد به نحوي كه پس از خاتمه مراسم با بجاي گزاردن علايم تصويري تا ساليان دراز اين علايم ضامن و تداعي كننده خاطرات فرد متوفي است.
موعد و زمان برگزاري چمر:
پس از اتخاذ تصميمات لازم در برگزاي مراسم مراتب توسط افرادي كه اصطلاحاً(پيك) مي نامند به اطلاع طوايف و عشيره هاي دور و نزديك جهت حضور و شركت در مراسم چمر رسانيده مي شود.
نحوه حضور و مشاركت در مراسم چمر:مدعوين به مراسم در گروهاي منظم با لباسهاي تيره و سنتي كه غالباً از ريش سفيدان و مردان و زنان ميانسال طوايف و تيره هاي دور و نزديك مي باشند به صحنه مراسم وارد مي شوندكه هر گروه حامل كمكهاي جنسي مرسوم و مخصوص به خود هستند اين كمكها بيشتر شامل مواد غذاي نظير برنج،گوسفند،روغن،قند و حتي در مواردي هيزم است كه در ليستي كه توسط طايفه صاحب مراسم گرفته مي شود اين كمكها ثبت مي گردد تا در فرصتهاي مقتضي متقابلاً جبران نمايند با انجام چنين رفتاري هزينه برگزاري مراسم كه از يك حركت و روح تعاون نشات مي گيرد تنها به خانواده متوفي تحميل نخواهد شد با شروع مراسم مدعوين به شرحي كه خواهد آمد با استقبال مخصوص گروه استقبال كننده مواجه مي شوند كه اين استقبال به دو صورت انجام مي پذيرد.
.الف -استقبال كنندگان گروه مردان:
اين گروه كه عمدتاً بزرگان قوم خانواده عزادار هستند با لباس محلي و تيره در حالتي كه روي پيشاني و شانه هاي خود را گل گرفته و نوارهايي پهن از سياه چادر را به شيوه حمايل بر تن دارند در مقابل افراد و بزرگان تازه وارد مدعو قرار گرفته و با تكرار كلمه(هي داد هي بيداد)به همديگر تسليت گفته و وارد شدگان نيز از يك ظرف گل كه در يك طشت يا تغاري آماده گرديده به شانه ها و پيشاني خود مي مالند تا مراتب همدردي خود را تجسمي عيني ببخشند استقبال كنندگان مدعوين را به درون سياه چادرهايي كه از قبل آماده شده جهت استراحت و صرف چاي و نهار هدايت مي كنند و پس از پذيرايي از آنان بر حسب رعايت سن و مقام با اجازه خانواده متوفي توسط شخصي كه يك سيني با يك كارد به همراه دارد به نشانه احترام و پاسخ به عمل ابراز همدردي مدعوين به پاك نمودن گل هاي شانه ها و پيشاني آنها مي پردازند.
ب-استقبال كنندگان گروه زنان:
اين گروه كه از بستگان درجه يك خانواده عزادار هستند با سربندهاي تيره و لباسهاي مشكي و صورت خراشيده و پيشاني و شانه هاي گل گرفته شده به نحوي كه چادر و عباي مشكي آنها بر روي شانه ها افتاده به استقبال زنان مدعو مي روند و با حركتهاي موزون هر دو دست كه روي صورت، به صورت مماس فرود مي آيد و با گفتن عبارت(وي وي)واي واي صورت مي گيرد[COLOR="Silver"]
یلدا و میوه های پردانه و سرخ
شب یلدا یا شب چله، واپسین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است.
ایرانیان باستان با علاقهای كه به علم ستاره شناسی داشتند نیك میدانستند كه این شب در نیم كره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد روزها طولانی تر و شبها كوتاهتر میشود.
نیاكان باستانی ما با این باور كه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر و تابش نور ایزدی فزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میكردند.
آنها شادی و نشاط را از موهبتهای ایزدی و غم و اندوه و تیره دلی را از بارزههای اهریمنی میپنداشتند.
مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنتهای دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان به یمن پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی جشن بر پا میكردند.
شب یلدا نیز یكی از نمادهای پیروزی نور بر تاریكی است. در دوران كهن، شب نماد تاریكی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی میكردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. (شاید اصطلاح خانه ات روشن نیز از آن زمان برای ما به یادگار مانده است )
شب یلدا شب شبها است. یعنی تسلط تاریكی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی میكاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی میشود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را كه مظهر روشنایی است جشن میگیرند.
پیشینه یلدا
ابوریحان بیرونی از یلدا به عنوان جشن نود روز یاد كرده است. جشنهایی كه در این شب برگزار میشود، یك آیین باستانی است
پاسداشت شب چله میراث قوم كاسپیان است. كاسپها از نخستین اقوام آریایی هستند كه وارد ایران شدند. آنها مردمانی با چشمهای كبودرنگ و موهای بور بودند كه ابتدا در گیلان امروزی سكنی گزیدند و پس از چندی به نقاط دیگر ایران مهاجرت كردند.
میزد
ایرانیان شب یلدا را جشن میگرفتند و شادمانه پایكوبی میكردند. آنگاه خوانی الوان میگستردند و «میزد» نثار میكردند.
«میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند.
انتظار پیروزی نور بر دامنههای البرز پیر
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه كوههای البرز به انتظار باز زاییدهشدن خورشید مینشستند. برخی در نیایشگاهها به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شكست اهریمن را از خداوند طلب كنند و شباهنگام دعایی به نام «نی ید» را میخوانند كه دعای شكرانه نعمت بودهاست.
روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز مینامیدند).
چیستی واژه یلدا
واژه «یلدا» واژه ایست برگرفته از زبان سریانی (كه از لهجههای متداول زبان «آرامی» است) به معنای تولد.
زبان «آرامی» یكی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه و زبان اصلی نگارش كتب عهد جدید مسیحیان بوده است.
(برخی بر این عقیدهاند كه این واژه در زمان ساسانیان كه خطوط الفبا از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شده است).
یلدای باستانی و رسوم گوناگون ایرانیانی
در گذشتههای دور و در آیین كهن پارسی، بنابر یك سنت دیرینه، شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان كاخ شاهی و همه بردهها و خدمتكاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میكردند.
متل گویی، شعرخوانی و داستان خوانی از آیینهای شب چله هستند است، خانوادهها در این شب گردهم میآمدند و پیرترها برای خانواده، داستانهای كهن را بازگویی میكردند.
یلدای امروز
آیین شب یلدا یا شب چله با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون همراه است كه همه جنبه نمادی دارند و نشانه بركت، تندرستی، فراوانی و شادكامی هستند.
این میوهها كه بیشتر كثیر الدانه هستند نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند كه انسانها با توسل به بركت خیزی و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها بركت خیز میكنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در تاریكی شب.
فال یلدا
در این شب فال گرفتن از كتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شكستن گردو از روی پوكی و یا پری آن به عنوان سرگرمی آینده گویی میكنند.
شب چله در شهرهای مختلف ایران زمین
• در آذربایجان و شهرهای شمالی ایران: رسم بر این است كه در این شب خوانچهای تزیین شده را به خانه تازهعروس یا تازه داماد بفرستند.
مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میكنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند درحالی كه مردم شمال یك ماهی بزرگ را تزئین میكنند و به خانه عروس میبرند.
• در شیراز: سفره ردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مركبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینك برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست.
البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلكه رسم كلی چلهنشینان شده است.
• در همدان: همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یك پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی كه نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی كه مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. د
• در تویسركان و ملایر، گردو و كشمش و مِیز نیز خورده میشود كه از معمولترین خوراكیهای موجود در ابن استان هاست.
در خراسان: در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است.
• در اردبیل رسم است كه مردم، چله بزرگ را قسم میدهند كه زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و كشمش میخورند.
• در گیلان هندوانه را حتما فراهم میكنند و معتقدند كه هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیكند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» یكی دیگر از میوههایی است كه در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میكنند و كمی نمك هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوكونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس كنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمك در سینه كش آفتاب میخورند.
یلدا و مسیحیان ایرانی
• مسیحیان ایرانی نیز مانند دیگر هموطنان خود در شب یلدا آجیل مشكل گشا میخورند و تا پاسی از شب بیدار میمانند و شب نشینی و شادكامی میكنند و در برخی مانند آشوریان فال از دیوان حافظ نیز رواج دارد.
پ.ن: پیشاپیش یلدا مبارک:46:
چهارشنبه سوري مقدمه اي براي جشن نوروز
چهار شنبه سوري که از دو کلمهي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه سرخ و مقدمه جدي جشن نوروز است.
در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه ، کوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازارتهيه ميکردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني بود و البته خريد هرکدام هم آيين خاصي را تدارک ميديد.
هنگام غروب بوتهها را به تعداد هفت (نماد هفت امشاسپندي يا سه نماد سه منش نيک روي هم ميگذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان ميشد، آن را بر ميافروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي نقاط ايران براي شگون وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباسهاي کهنه را ميسوزاندند.
آتش ميتوانست در بيابانها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتي آتش شعله ميکشيد از رويش ميپريدند و ترانههايي که در همه آنها خواهش برکت ، سلامت ، بارآوري و پاکيزگي بود، ميخواندند.
آتش چهار شنبه سوري را خاموش نميکردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسي جمع مي کرد و بي آنکه پشت سرش را نگاه کند، سرنخستين چهار راه ميريخت ودربازگشت در پاسخ اهل خانه که ميپرسيدند:
- كيست؟
-ميگفت: منم.
- از کجا ميآيي؟
- از عروسي.
- چه آوردهاي؟
- تندرستي.
رسم شال اندازي در چهارشنبه سوري
شال اندازي هم يکي از آداب چهارشنبه سوري بود. پس از مراسم آتش افروزي جوانان به بام همسايگان و خويشان ميرفتند و از روي روزنه بالاي اتاق (روزنه بخاري) شال درازي را به درون ميانداختند. صاحب خانه ميبايست هديهاي در شال بگذارد.
شهريار در بند 27منظومه حيدر بابا به آيين شال اندازي و در بند 28به ارتباط شال اندازي با برکت خواهي و احترام به درگذشتگان به نحوي شاعرانه اشاره دارد:
عيد بود و مرغ شب آواز ميخواند
دختر نامزد شده براي داماد،
جوراب نقشين ميبافت
و هر کس شال خود را از دريچهاي آويزان ميکرد
وه که چه رسم زيبايي است ،رسم شال اندازي
هديه عيدي بستن به شال داماد
من هم گريه و زاري کردم و شالي خواستم
شالي گرفتم و فوراً بر کمر بستم
شتابان به طرف خانهغلام (پسر خالهام) رفتم
و شال را آويزان کردم
فاطمه خالهام جورابي به شال من بست
خانم ننهام را به ياد آورد و گريه کرد
شهريار در توضيح اين رسم ميگويد: در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نميبايست در مراسم عيد شرکت ميکرديم ولي من بچه بودم، با سماجت شالي گرفتم و به پشت بام دويدم.
رسم فالگوش در چهارشنبه سوري
از ديگر مراسم چهارشنبه سوري فالگوش بود و آن بيشتر مخصوص کساني بود که آرزويي داشتند مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، آنها سر چهار راهي که نماد گذار از مشکل بود ميايستادند و کليدي را که نماد گشايش بود، زير پا ميگذاشتند و نيت ميکردند و به گوش ميايستادند و گفت و گوي اولين رهگذران را پاسخ نيت خود ميدانستند. آنها در واقع از فروهرها ميخواستند که بستگي کارشان را با کليدي که زير پا داشتند، بگشايند.
رسم قاشق زني در چهارشنبه سوري
قاشق زني هم که از ديگر مراسم چهارشنبه سوري بود،تمثيلي بود از پذيرايي از فروهرها، زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون ميگذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده آسماني پذيرايي کنند و چون فروهرها پنهان و غير محسوس اند، کساني هم که براي قاشق زني ميرفتند سعي ميکردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر ميدانستند، دريافتشان را خوش يُمن ميپنداشتند.