Printable View
سلام به همه!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اقا عرضم به خدمتتون که من دانشجوی ترم 4 مخابرات هستم . درس هارو که می خونیم اما این جور که بوش میاد به این راحتی کار پیدا نمیشه!!!
زین رو باید مهارت هایی رو کسب کنیم که ما رو از دیگران متمایز کنه
شنیدم برای الکترونیک avr برای قدرت pic ....
برای مخابرات چی؟؟؟؟
میشه یه فرد خبره این موضوع رو کلا باز کنه استفاده کنیم؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
چرا کسی جواب نمیده؟!!!
واسه الکترونیک فکر میکنم avr دیگه داره از رده خارج میشه.
نظر شما چیه؟
بازم به مرام شما...ممنون.دوستان میان میبینن ولی مارو از نظرات مفیدشون به بهره می ذارن میرن!!!نقل قول:
من تا اونجایی که شنیدم رو میگم امیدوارم اصلاح و تکمیل بشه
در مورد الکترونیک :
اونی که الان تو درس میکروپروسسور تدریس میشه تو اغلب جاها avr هست (حداقل تو دانشگاه ما)
اما شنیدم تو علم روز دیگه کم کم داره قدیمی میشه...بگذریم که حتی بعضی از اساتید به روز 8051 هم هنوز تدریس می کنند(این رو هم شنیدم ندیدم:31::31::31:)
fpga روزیاد شنیدم از دهن بچه ها ولی دقیقا نمیدونم چیه؟ولی مثل اینکه برگ برنده این روز هاست!!!!!!
pic هم که پول ساز بوده و هست و پرکاربرد مخصوصا برای قدرتی ها
در مورد مخابرات هیچی نمیدونم
رباتیک خیلی تو دانشگاه ما طرفدار داره و کار میشه ولی به نظر من اون جور که باید و شاید راه مستقیم نیست.بله!!! کار تحقیقاتی خوبی هست ولی برگ برنده سرامد شدن نیست و خیلی پرتی داره .به همین خاطر رقبتی ندارم به دنبال کردنش.
فعلا تصمیم من دنبال کردن c و مباحث کامپیوتری(مثل لینوکس و ...)در حد لالیگا هستش و زبان..
نظر شما چیه؟؟؟
اونی که شما میگی برای قدرت هست PLC هست نه pic ... pic هم مثل avr یک میکرو کنترلر هست که البته انگار توی محیط های نویزی بهتر عمل می کنه و با فرکانس بالاتری هم کار میکنه
در مورد آینده هم خدا بزرگه ... ولی ما که ترم آخر الکترونیک هستیم ... avr هم بسیار خوب کار کردیم ... اما خبری از کار نیست ... حتی برای کار آموزی هم جایی که مرتبط با الکترونیک باشه را پیدا نکردم ... دیگه چه برسه به خود کار
سخن یکی از اساتید دانشگاه پس از اینکه دانشجویی ازش پرسید بعد از فارغ التحصیلی دنبال چه کاری بریم : (کاملا جدی بود)
ببینید بچه ها ............ الان سوپری خوب جواب میده و درآمد بالایی داره :)
دیگه بقیش با خودت
ممنون بالاخره یکی یه جوابی به ما داد.ممنون که اشتباه من رو اصلاح کردید.کاش یه توضیح مفصل در مورد همشون می دادید!!!!!!!!!!!!!!!!نقل قول:
والا این طور هم که میگی نیست.
این جور باشه هممون ول معطلیم
من دانشجویی میشناسم رشته اش پرت:میکروبیولوژی
ولی علاقه به این کارها داره و خودش مستقلا avr کار کرده و الان داره از قبلش نون می خوره!!!این طوری هم نیست که بگیم خوره ی avr شده نه.ولی پیگیره!!!!!
هر چند شما چند تا پیرهن بیشتر از ما پاره کردی و اطلاعات ما در مقابل شما صفره ولی این نگاه بد بینانه رو اگه قبول داشتم اصلا نمیومدم راه های رسیدن بهش رو بپرسم.پس اعتقاد دارم میشه!!!!چون دیدم.
باز هم ممنون.پیشنهاد می کنم شما هم پیگیر باشی شاید مطلب مفیدی برای شما اینجا پیدا شد.
راستی برنامه شما بعد از فارغ التحصیلی چیه؟؟؟
عزیز من نمیگم نیست و نمیشه ...
اما در مقایسه با انتظاراتی که بعد از چهار درونت به وجود میاد ... یکمی تو ذوق آدم می خوره
در مورد اون فردی هم که مثال زدی ... قبول دارم ... اما بعضی چیز ها موقعیت می خواد ... یعنی اگه موقعیت اطرافت را بررسی کنی میبینی که می تونی یه کاری را شروع کنی (که ممکنه مرتبط به رشتت هم نباشه) ...
اما این موقعیت همیشه در راستای رشته ای که داره میخونه نیست ... و همیشه هم برای همه اتفاق نمیوفته ... همیشه هم اینطور نیست که متوجه بشی :)
نمونه این فردی که زدی ... خود من هستم .. البته برای رشته کامپیوتر :) ... من از 3 سال پیش دارم کار طراحی سایت میکنم ... جدای از اینکه برنامه نویسی و طراحی را دوست داشتم ... مهمترین دلیلش موقعیت بود ... یک اتفاق .. یک پیشنهاد .... جرینگ
وگرنه من یک پایه آی سی را هم با 1000 تا سفارش طراحی وب عوض نمیکنم ... اما ... (کم کم میوفتی تو خرح می فهمی :) )
خودم از بچگی عاشق برق بودم ... 8 سالگی آواژور ساختم ... سوم دبستان دزدگیر ساختم بردم مدرسه بچه ها خر کیف شدن
همینطور ادامه دادم ... تو دبیرستان طرح دادم خوارزمی و ...
بچه ها که میان خونمون اتاقم را مبینند ... کف میکنند از تعداد کتاب ها و پروژه ها و ...
اما آخرش چی ؟ برا کارآموزی میری تمام استاد ها رو می پرسی که جایی را سراغ دارند یا نه ... 2 تاشون پیشنهاد میکنند بریم توی آموزشگاه های آشناهاشون یه دوره ای چیزی بگذرونیم ... خوب خوبشون هم میگه میتونم جور کنم بری توی یک کارخونه بورد لحیم کنی . :) (این کار رو هم که از 7سالگی بلد بودم)
.... داستان زیاده .... برسی به ترم های آخر میبینی 99.99 % بچه ها کارآموزیشون را می خوان کله کنند ... اما من با اینکه کار میکنم و برای امضا گرفتن و این چیزا مشکلی نداشتم 3ماهه دارم این ور اون ور می دوم تا یه جای خوب پیدا کنم واسه کارآموزی
حالا نتیجه اخلاقی :) اگه از قبلا کار کردی که هیچ ... ادامه بده ... اما اگه کار نکردی از من به تو نصیحت برو کتاب های عملی بخون ... خودت میکرو کار کن حالا هر کدومش را که خواستی ... و از همه مهمتر پروژه انجام بده ... حالا نه خرج بالا ... ولی معمولی هاشو انجام بده ... به نفعته
همین دیروز توی یک کلاس با استاد بحث میکردیم ... گفتم PCB فلان .... دانشجوی ترم آخر اومده بهم میگه PCB چیه ؟ این یعنی فاجعه ... یعنی 4 سال سرش تو کتاب بوده و فقط فرمول حفظ کرده
اینطوری نباشید ... خیلی زشته ... آدم مو به تنش سیخ میشه
حالا همین آدم که به اندازه کلم بروکلی چیزی حالیش نمیشه ممکنه یک موقعیت براش پیش بیاد و بشه مهندس فلان شرکت ... ماهی هم n تومن دربیاره ... اما من باید توی یک شغل غیر مرتبط کار کنم .. چرا ؟ فقط به خاطر همون موقعیتی که اول کار گفتم
:)
رئیس شما نابغه ای هستی و ما نمیدونستیم...:31::31::31:
ولی در کل ممنون.ادم باید به بزرگترش گوش بده.ممنون از راهنماییت:11::11:حرفت کاملا منطقیه!!!
حقیقتش من برعکس تو هستم
من از بچگی عشق کامپیوتر و برنامه نوییسی و از این جور کارا بودم.حالا نه مثل شما ولی واسه خودم از اول راهنمایی با Qbasic ور میرفتم.محض عدم بیکاری!!!
تو انتخاب رشته اول یه چند تا برق گذاشتم اون بالا فقط به خاطر اینکه تاپ رشته بود.نه اینکه بدم بیاد ازش ولی رشته اولم نبود.بعد هر چی نرم افزار بود زدم تنگش و بعد هم IT بعدش دیگه مهم نبود.
از شانس ما مثل شخصیت اول "بچه های آسمان" (مجیدمجیدی) به جای سوم شدن اول شدم:31::31::31:
اول خورد تو ذوقم گفتم تغییر رشته میدم.یه استادی داشتیم ترم اول به ما C درس می داد رفتم پیشش که رک و پوست کنده بگه برو سمت علاقه ات دیدیم اقا خودش لیسانسش رو الکترونیک خونده.فوقو نرم افزار!!!!!بهم گفت بمون اونو جانبی به علاقه ات ادامه بده.منم تصمیم گرفتم همین کارو بکنم...ولی
الان چشم باز می کنم می بینم اول ترم 5 هستم و نه معدل خوب نه کار جانبی کردم .نه به علاقه رسیدم نه به موقعیت به قول شما!!!!
راستی شما به ارشد فکر کردی؟؟؟؟چیکار می کنی براش؟؟؟؟؟از این کارا بکنی باید قید ارشد رو بزنی؟؟؟
نابغه چیه ... کسایی هستند که اطلاعاتشون وقتی میان تو دانشگاه از اساتید هم بالاتره ... جدا آدم می بینتشون کف پر می شه ...
من اصلا نمیگم حرفم رو گوش بده ... :) ... من میگم الان تو این وضعیت هستم و به این نتیجه رسیدم ... ممکنه تو به یک نتیجه ی دیگه ای برسی ... که مطمئنا به موقعیتت بر میگرده ... من فقط میگم خوب نگاه کن ببین دورو برت چه خبره ... به حرف ها کاری نداشته باش ... خودت عملا وارد شو .. می فهمی که تو چه موقعیتی هستی ... نمونه بت میگم ... ترم 3 از مدیر گروه پرسیدم آینده این رشته و ما بعد از فارغ التحصیلی چیه ؟ (آخه مشکلی که من دارم اینه که هنوز هم نمی دونم یک فارغ التحصیل الکترونیک چه زمینه هایی پیشه روشه این مشکل را از بدو ورود به دانشکاه داشتم هنوزم نفهمیدم :) ... چون تو الکترونیک بیشتر با ساختمان آی سی و ترانزیستور سر و کله می زنیم و نحوه ساخت اون ها ... که این مطالب اینجا یه چیزای مجازی طلقی میشه :) ) ... بهم جواب داد که حالا عجله نکن بزار به ترم های آخر برسی .. میبینی که چه زمینه های شغلی برات هست و چه کاره ای ... ترم پیش دوباره ازش پرسیدم گفتم شما گفتید آخره کار خودت می فهمی چه کارهایی برات هست ... حالا چیا هست ؟ گفت : اگه کار پیدا کردی بهم بگو برای چندتا از بچه های فارغ التحصیل می خوام :) ... والا هنوزم نفهمیدم ... کسی اگه از عاقبت فارغ التحصیلان الکترونیک خبر داره ... منو مطلع کنه ... بلکه روشن بشم ... راهم رو پیدا کنم ... آخه چیز دیگه ای هم که به این گمراهی می افزاید اینه که تو شرکت کامپیوتری که من کار می کنم از 5 نفر مدیر و مسئولش .. 4تاشون برق خوندن :) و فقط یکی کامپیوتر ...
در مورد رشتت و علاقت تصمیم با خودته ... اما اگه می خوای در کنار درس کار کنی ... حتما به صورت کتبی بنویس و یه وقتی براش بزار .. همینطوری تو ذهنت بگی انجام میدم ... هیچ وقت انجام نمیدی :)
من فعلا به فوق فکر نمیکنم ... کلا برای هر چیزی دلیلی نیازه ... من هم همین لیسانس هم زوری اومدم ... البته الان راضیم از اینکه اومدم (نه به خاطر درسش ... بلکه به خاطر محیط و یه حسی که تو آدم ایجاد میشه) ... اما به جرات میگم تو لیسانس کمتر از 15 واحد درسی بود که تونست به معلوماتم اضافه کنه و میدونم که بعدا به دردم میخوره .. بقیش یه مشت فرمول بود مه شب امتحان حفظ کردیم و 2 ساعت بعد از امتحانم دیگه یادم نمونده بود ... کلا برای ادامه تحصیل من این موارد تو ذهنمه ... اگه ناقصه کاملش کن تا منم مطلع بشم ... یکی اینکه برای اینکه بعدا کار پردرآمد داشته باشی بری فوق بخونی ... که خوب ما از تمامی اساتید شنیدیم فوق مثل برزخ میمونه ... یا نیان توش یا اگه امدین برین برای دکتری ... چون تعداد کارش کمتره ... ضمن اینکه بیشتر به درد استخدام توی سازمان های دولتی میخوره .نه خصوصی ... خصوصی ها یا لیسانس میخواند یا به تجربت نگاه میکنند .. کاری به مدرکت ندارند.
دوم اینکه فوق بخونی چون برق رو دوست داری و میخوای به معلوماتت اضافه بشه ... که خوب نظرم را گفتم ... من اعتقادی چندانی به این ندارم که از این طریق بشه علم مفید کسب کرد ... بیشتر فرمول کسب میکنی :)
سوم هم اینکه کلا تراکتوری بخونی واسه دکتری ... که من از این حس ها ندارم :) ... و اکثرا هم بعدش استاد میشن
رو این حساب ها فعلا انگیزه ای واسه فوق ندارم ... :)
اما اگه میخوای فوق بخونی ... من بهت پیشنهاد میدم از حالا شروع کنی و اینکه کار هم بیخیال شی ... کلا کار کردن فکر آدم را تغییر میده ... یه جورایی به همه چی به حساب ارزشی و مقداری نگاه میکنی ... در صورت که من دیدم در بین همکلاسی ها اونی که کار نمیکنند .. اصلا تو این وادی ها نیستند .. بهش میگی می خوای چی کار کنی .. میگه میخونیم یه بار امتحان میدیم .. اگه خوب شد که میریم فوق اگه نشد فلان .... بیشتر بی خیالن ... و این بی خیالی خیلی آرامش بخشه :)
ممنون از راهنماییت!اختیار داری در اون حد نیستم که شمارو روشن کنم!
حقیقتش با این شرایط به نظرم کسب تجربه خیلی بهتر و سریع المقصد تره!!!ولی مشکل اینجاست که هر روز یه دب جدید در میارن و زمینه هاش هم زیاده آدم نمیدونه کدومو دنبال کنه!!!اصلا واسه همین این موضوع رو مطرح کردم.
یه مدل هست توی ذهنم که می خوام شما اصلاحش کنی اگه مورد داره:
می خوام درس هارو خیلی عمقی تر بخونم و نه به سبک شب امتحان که فکر می کنم هم ایده بخش برای تجربه عملی هست که قراره انجامش بدم و هم پشتوانه علمی هست برای ارشد!!!!مثلا avr خوب کار کنم برا خودم پروژه بر دارم و برای کنکور ارشد دانشگاه آزادی چیزی برم که زیاد هم قدرت تست زنی نخواد...مشکل مایشه که فکر کنم باید از همین کارهای عملی تامین بشه بخشیش(سوال اول اینه که ممکنه یه همچین حرکتی؟؟؟؟)
سوال دوم اینه که با علاقه چه کنم و ایا می توان هم زمان این سه بخش را جلو برد؟؟؟؟وقت چی؟؟؟؟
من نمیتونم کار رو بی خیال بشم چون هم یکسال پشت کنکور بودم هم خدمتم مونده کلی عقبم و بچه میلیاردر هم نیستم که خیالم راحت باشه...دیگه باید سوا بشم.از یه طرف همه میگن ارشد رو بیخیال نشو!یه سر دارم و هزار سودا!!!!!!!!!!
مدل های ارشد قبول شدن رو میشمارم ببین درسته؟
1-نفرات بر گزیده هر گرایش بدون کنکور(که مال من نیست با معدل پایینم)
2-کنکور و راه آدم واری
3-شاخ شدن تو رباتیکی چیزی...هستن کسایی که الان تو دانشگاهمون ارشد می خونن و با یه رتبه خوارزمیو ایران اوپنو ... اومدن.
فکر می کنم راه سوم از همه بهتر باشه!به نظرت از الان میشه بهش فکر کرد؟؟؟اصلا قابل دسترسی هست؟؟
خوب مطمئنا میشه ... چرا نشه ؟ فقط لازمش برنامه ریزی دقیق هست ... اما اینکه از راه انجام پروژه تامین مالی کنی ... خوب اینم همون قضیه موقعیت هست ... مثلا من تو دانشگاه پروژه های آز میکرو بچه ها را براشون انجام دادم ... زیاد نه .. ولی کلا اگه کسی بخواد کاری انجام بده معمولا میاد پیش خودم ... اما مشکل اینجاست که مثلا بچه های ما پول واسه این چیزا زیاد خرج نمیکنند ... البته دخترا بهتر پول میدند :) .... پس اگه تو دانشگاه شما بر و بچ خوب پول میدند حتما انجام بده ... چون تجربه برای خودته و هم کسب درآمد ... تنها نصیحت اینه که ارزون کار نکن :) ... چون مطمئنا هزاران کار و مشکل حین انجام سفارش پیش میاد که تو اول کار مد نظر نداشتی ... پس یه قیمت مناسب رو به بالا بده که بعدا که تو مشکلات گیر کردی به خودت فحش ندی چرا ارزون کارکردم
در مورد ارشد به نظر الان مدل دوم از سوم راحت تره ... اگه ترم 1 یا 2 بودی قطعا مدل سوم خوب بود ... چون کار کردم بت میگم .. فکر نکن رباتیک کار ساده ای هست ... بی خوابی داره ... کلاس دو در کردن داره ... اعصاب خوردی داره ... و ....
ضمن اینکه - البته تو دانشگاه خودمون را میگم - یه جور هم لابی بازی شده ... طرف هنوز فرق مقاومت و سلف را تشخیص نمیده رفته تو رباتیک ... بعد میفهمی پاچه خواری یکیو کرده راش بدند ... آخرش هم فقط ادعا پیدا میکنند بدون اینکه کاری بکنند ...
اما اگه مطمئنی و پروژه خوبی داری میتونی روش کار کنی ...