افسردگي (تشخيص و راه درمان)
افسردگی را چقدر می شناسید؟
اگر تصویر ذهنی ما از خود یک تصویر ناسالم و ضعیف باشد نگرشی در ما مبنی بر نالایق بودن به وجود می آید.
این نگرش منجر به بروز شخصیتی می شود که به گونه ای ناهشیار، شادی ها را پس می زندو در مواجه با موقعیت های استثنایی یا در گیر مهارت های تازه یا ادامه تحصیل بهانه هایی برای گریز پیدا می کند. یکی از این عوامل اضطراب، ترس و به تبع آن افسردگی است. در اینجا به این موضوع اشاره می کنیم و راهکارهای پیشگیرانه را مطرح خواهیم کرد.
● اضطراب چیست؟
اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نا معلوم که موجب پریشانی فکر وگاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی می شود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترس آور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خود کار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود و هر گاه ذهن در اثر تنش های روانی و استرس های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا" برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخداد های آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب می شویم.
علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربه های تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس می شود، قدرت تصمیم گیری و اراده را از انسان سلب می کند، او را بدبین می سازد و باعث می شود که انسان دیگر فرد مثمر ثمرو سودمندی نباشد یا بیش از حد به برخی چیز ها می پردازد (حالت وسواس) یا عملکرد اجتماعی وشغلی فرد مختل می شود یا بیش از اندازه به امور مهم بی توجه می شود (حالت بی تفاوتی)، دچار کاهش اعتماد به نفس به خود می شود،احساس ترس فراگیر وجود او را می گیرد که می تواند به خاطر ترس نسبت به خطرها، دردها و امراض جسمانی مختلف باشد. کسانی که توان کنترل خود را ندارند شدیدا" عصبانی می شوند و احساس تسلیم و ناتوانی می کنند و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماری ها را در خود نمی بینند همچنین جسم قادر نیست تا آرامش خود را حفظ کند و خواب راحتی داشته باشد و احساس خستگی، کوفتگی و ضعف جسمانی می کند و عصبی و بر انگیخته است و بی دلیل عصبانی می شود. سردرد، درد قفسه سینه، درد پا یا دست، درد شکم و سو» هاضمه وکم اشتهایی یا پر اشتهایی هم به سراغ فرد می آیند.
● ترس چیست؟
هر ذره از نگرانی و تشویش اثر خود را بر بدن می گذارد و هماهنگی سیستم های حیاتی بدن و سلامت روانی و جسمانی ما را از بین می برد و کارائی و موفقیت ما را فلج می سازد. ترس بلند پروازی را مسموم و قوه ابتکار را نابود و استعداد و خلاقیت را فلج می سازد ومهلک ترین دشمن هر نیروی خلاقی است که در ذهن وجود دارد.
ترس از عوامل کاهنده بسیار عظیم است که مانع می شود تا اشخاص به کاری که کاملا" می توانند از عهده اش بر آیند اقدام کنند اما آگاهی از اینکه خالق هستی همواره با ما و در کنار ما ست و خود حافظ ماست ترس را از ما دور می کند.