تولد دوباره موسیقی جاز سیاهان بریتانیا
نيويورك تايمز:آمریکا، سرزمین اصلی موسیقی جاز است، و تقریبا تمام موسیقیدانهای بزرگ جاز تاکنون از این کشور بودهاند. اما در سالهای اخیر، ورق برگشته است. در دهه اخیر، بررسیهای متخصصان تاریخ موسیقی جاز نشان میدهد آمریکا دیگر اولین و آخرین سرزمین جاز نیست. کشورهای جهان دیگر در این عرصه مقلدان صرف آمریکا نیستند، بلکه خود به جایگاهی والا دست یافتهاند و صاحب سبک شدهاند.
یکی از گروههایی که در سالهای اخیر تعدادی از مهمترین آثار موسیقی جاز را تولید کردند، گروهی است متشکل از چند سیاهپوست بریتانیایی که رهبری آن را چهره آشنای موسیقی جاز، گری کرازبی بر عهده دارد. این گروه که نام آن «جزجاماییکا» است، از اواسط دهه نود به این سوتعداد زیادی آلبوم جز منتشر کرده است که چند آلبوم از این بین جزء بهترین آثار این شاخه از موسیقی در سالهای اخیر است. اعضای این گروه عبارتاند از سوتو کینچ نوازنده جوان ساکسیفون، دنیس باپتیست نوازنده ساکسیفون تنور، آبرام ویلسون، نوازنده ترومپت و خواننده گروه که متولد آمریکا است، و خود کرازبی که رهبری گروه را برعهده دارد.
اولین نکته جالب توجه در مورد این گروه، هویت آنهاست که ترکیبی است از سیاهپوستان آفریقایی و حوه دریای کاراییب ساکن بریتانیا. نکته دیگر این که اعضای این گروه، هر کدام گرایشها و ایدههایی متفاوت از یکدیگر دارند و همین امر موجب تنوعی خاص در قطعات آنها شده است. به این ترتیب، در موسیقی این گروه میتوان تلفیق جالبی از بلوز، جز کلاسیک، موسیقی آفریقایی و رگي، موسیقی مردم جاماییکا، را یافت.
از سویی دیگر، این گروه را میتوان نماینده موسیقی جز سیاهان بریتانیا دانست. این موسیقی، در واقع شکل گسترشیافتهای از جز کلاسیک آمریکایی است که تاکید بیشتری بر ریتم دارد. کرازبی و دیگر اعضای گروه، به نژاد و طبقه اجتماعی خود نیز بسیار اهمیت میدهند و تلاش میکنند این مساله به نوعی در موسیقی گروه نمود داشته باشد. جزییات بیشتر را بهتر است از زبان خود آقای کرازبی بشنویم.
گری کرازبی 50 ساله، یک جاماییکاییالاصل متولد بریتانیا، خواهرزاده نوازنده سرشناس گیتار، ارنست رانگلین است. در حدود پانزده سال پیش، او یکی از بنیانگزاران سازمان کانتریپاین بود که در واقع مرکز آموزش موسیقی جاز سیاهپوستان به شمار میرود. پس از آن، او به همراه چند نوازنده دیگر گروه «جز وریورز» را تاسیس کرد که از گروههای مهم جز بریتانیا در دهه هشتاد به شمار میرود. خود او در این باره میگوید: «در گروه «جز وریور» به خاطر مسائل مالی تمام سعیمان را میکردیم تا موسیقیمان تا حد ممکن مخاطبان بیشتری داشته باشد و تجاریتر باشد. اما نقطه عطف گروه ما آنجا بود که برای اجرا به «کافه جز» لندن دعوت شدیم. در آنجا توقعات از ما بسیار بالاتر بود و بعد از ظهرهای شنبه باید با ایدههای تازه و موسیقی جدیتری که بیشتر شبیه به جز کلاسیک آمریکایی باشد به روی صحنه میرفتیم.»
به این ترتیب بود که کرازبی بیش از پیش با جز کلاسیک آمریکایی درگیر شد و نهایت تلاشش را کرد که در این موسیقی تغییراتی ایجاد کند و مقلد صرف نباشد.
اما گری کرازبی در راه گسترش ایدههایش با مشکلات زیادی هم مواجه شد. حتی تا همین سالهای اخیر نیز نوازندگان سیاهپوست موسیقی جاز در بریتلانیا با مشکلات زیادی مواجه بودند، و تنها همین اواخر فشار سیاستمداران رادیکال انگلیسی باعث شد آزادیهای بیشتری برای موسیقیدانان و نوازندگان سیاهپوست انگلیسی به وجود آید. تنها در همین سالهای اخیر این امکان فراهم شده که سیاهپوستان در مدرسه موسیقی گیلدهال انگلیس جز تدریس کنند و آموزش ببینند، و مالک کافه جز لندن نیز کمک بزرگی در این راه به نوازندگان سیاهپوست کرد و مکانی فراهم کرد تا این موسیقیدانها گرد هم بیایند و با فراغ بال به تبادل تجربیات موسیقایی بپردازند.
«ما تنها گروهی هستیم که میتواند معنای واقعی موسیقی جاز اروپایی را به جهانیان نشان دهد. ما تنها گروه اروپایی هستیم که با هیچ نوع محدودیت نژادی مواجه نیست و میتواند به هر چه میخواهد دست پیدا کند.»
سيمينولوژی: موسيقی جاز و عرفان
گروه سيمينولوژی با ترکيبی از موسيقی جاز و اشعار عرفانی ايرانی ، در طی چند سال اخير موفق به جلب نظر بسياری از منتقدان وهواداران موسيقی جاز در آلمان و ديگر نقاط دنيا از جمله کره جنوبی شده است.
اين گروه چهار نفره (سيمين سماواتی : خواننده و آهنگساز، بنديکت يانل : پيانو، رالف شوآرتز : کنترباس، کتان باتی: درامز) از سال 2002 ميلادی بطور مداوم در بسياری از فستيوال های موسيقی جاز آلمان برنامه اجرا کرده و چندين جايزه مانند جايزه موسيقی جاز و بلوز برلين را به خود اختصاص داده است.
موسيقی اين گروه مورد ستايش بسياری از نشريه های معتبر موسيقی جاز آلمان قرار گرفته است. نشريه Jazzpodium در باره اين گروه نوشته:
" .... گروه چهار نفره ای که موفق شده کلام و فرهنگ موسيقی ايران باستان را با موسيقی جاز بياميزد.... شايد اين بهترين راه برای ساختن پلی بين اين دو فرهنگ باشد.... جريانی بسيار مفيد برای موسيقی معاصر جاز در صحنه موسيقی آلمان."
نشريه Jazzthing نيز در باره گروه سيمينولوژی نوشته:
" گروه سيمينولوژی حسی جادويی می آفريند که شما را به رقص وا می دارد و لبخندی بر روی لبانتان ترسيم می کند. موسيقی اين گروه سرشار از فعل و انفعال پر احساس بين چهار نوازنده است همراه با صدای الهام بخش سيمين سماواتی که با لطافت صدای خود شما را تا آخرين لحظه به سکوت وا می دارد."
اولين آلبوم گروه مجموعه ای از اجراهای زنده موسيقی آنها با نام Get Stronger بود که درسال 2002 ميلادی به بازار ارائه شد و اولين آلبوم استوديی اين گروه با نام Per Se در سال 2005 راهی بازار شد.
سيمين سماواتی خواننده گروه متولد 14 ژانويه سال 1976 ميلادی در شهر برانشوگ آلمان است. او دوازده ساله بود که نواختن پيانو را آغاز کرد و يک سال بعد شروع به آموختن آوازخوانی کرد و در گروه های مختلف کر می خواند.
در سال 1992 سيمين همراه با رالف شوآرتز نوازنده گيتار (که بعدا نوازنده کنترباس گروه شد) گروه دو نفره RACY را تشکيل داد. اين دو در چندين شهر آلمان مشغول به اجرای موسيقی خود شدند و به اين ترتيب هسته مرکزی گروه شکل گرفت.
چندی بعد در سال 1995 سيمين به مدت چهار سال مشغول تحصيل موسيقی کلاسيک و نواختن پيانو، درامز و همينطور آواز خوانی در Hochschule fur Musik und Theater در شهر هانوور شد. در اين مدت سيمين علاقه خود را برای موسيقی جاز از دست نداد و از اين رو از سال 2000 تا 2005 در Hochschule der kunste مدرسه هنری شهر برلين به ياد گرفتن آواز خوانی در سبک جاز پرداخت.
ديگر اعضای گروه نيز هر کدام به نوبه خود نوازنده های ماهر و مسلطی هستند که در نواختن ساز موسيقی خود مهارت ويژه ای دارند و بارها موفق به کسب جايزه از سوی آکادمی های موسيقی آلمان شده اند.
Per Se آلبومی است در سبک Vocal Jazz که از قابليت و مهارت بالايی برخوردار است. در آن از اشعار خيام، حافظ و محمود ميرزايی به جای ترانه ها استفاده شده که به فارسی با صدای جذاب سيمين سماواتی اجرا شده اند.
سازها بطور پراکنده تنظيم و ضبط شده اند در نتيجه موسيقی جای نفس کشيدن برای خواننده باقی می گذارد. آلبوم بطور کل حال و هوايی اروپايی دارد و تمايلی آنچنانی به موسيقی جاز مرسوم آمريکايی ندارد برای مثال نمی توان آن را در کنار آلبوم Diana Krall گذاشت، Per Se از جنسی ديگر است. اين از طرفی بدليل اشاره هايی به موسيقی کلاسيک در موسيقی آلبوم است و از طرفی ديگر در ريتم هايی که باتی دارمر گروه می نوازد. ريتم های او در سبک جاز سنتی نيستند. ريتم های درامز مينيمال(حد اقل) هستند ولی همراه با کنترباس شوآرتز قسمت ريتم گروه را با مهارت و خلاقيت پر می کنند.
اولين نقطه قوت آلبوم Per Se و گروه سيمينولوژی بيش از هر چيز ديگر داشتن صدای مخصوص به خود است. به اين معنی که آلبوم و موسيقی گروه را بطور مشخص با گروه ديگری نمی توان مقايسه کرد بلکه فقط تاثيرات آنها از ديگر نوازندگان و سبک های موسيقی جاز را می توان بيرون کشيد و يا نشان داد. برای مثال شباهت سبک اجرای خواننده گروه، سيمين را می توان با Bobby McFerrin مقايسه کرد و يا در پيانوی يانل، می توان تاثير شايد غير مستقيمی از پلی ريتم های Dave Brubeck يافت. به عبارت ديگر بعد از شنيدن آلبوم برای اولين بار وجذب موسيقی آن به راحتی می توان اين گروه را از ميان انبوه جدا کرد. اين امر تنها هنگامی ميسر است که اعضای گروه کاملا مسلط و از هماهنگی منسجمی بر خوردار باشند.
نکته دوم لطيف و ساده بودن آلبوم است. ساده بدين معنا که ملودی ها و موتيف های موسيقی بيش از اندازه آرايش نشده اند. هر قطعه به طور روان به قطعه بعدی می پيوندد. اين نشانه قدرت ساختن و پرداختن موسيقی توسط آهنگساز و نوازنگان است. گاهی دانستن اين که چه نتی را نبايد نواخت سودمندتر است.
ملودی زبان فارسی هنوز محور مرکزی برای هارمونی موسيقی سيمينولوژی نيست. اشعاری که سيمين می خواند اگرچه به زبان فارسی هستند ولی در قالب ريتم ها و هارمونی موسيقی جاز اجرا می شوند. استفاده اشعار ايرانی به زبان فارسی هنوز به صورت تزيینی است. اين شيوه کاملا متفاوت با آهنگسازان موسيقی جاز ده 50 - 60 ميلادی است که از ملودی های موسيقی غير آمريکايی به صورت خالص استفاده می کردند و در نتيجه هارمونی می بايست خود را با آنها تطبيق می داد. يکی از بهترين نمونه اين آميختگی ملودی و هارمونی را در کار Gil Evans و Miles Davis در آلبوم Sketches of Spain سال 1959 می توان يافت.
دومين آلبوم گروه سيمينولوژی در سال 2007 به بازار ارائه خواهد شد.
Big Band - آشنایی و تاریخچه
Big bands به معنای دسته های موسیقی بزرگ نوعی گروه موسیقی جز است که در سالهای 1935 تا اواخر دهه 40 یعنی دوران سوئینگ (Swing Era) از محبوبیت بسیاری برخوردار بود. بیگ بند به طور معمول از حدود 12 تا 19 نوازنده در بخشهای مختلف تشکیل میشد . به نامهایی چون ارکستر جز و جز صحنه ای یا stage band نیز شناخته میشد.
بر خلاف موسیقی اجرا شده توسط گروههای کوچک موسیقی جز یا jazz combo که در آن موسیقی بر اساس بداهه نوازی شکل میگرفت، موسیقی بیگ بند با دقت فراوان تنظیم می شد و نتهای آن از قبل تهیه شده، در اختیار نوازندگان قرار میگرفت و تک نوازی بداهه تنها در صورت درخواست تنظیم کننده انجام میگرفت.
تاریخچه و سبک
دو دوره مجزا در تاریخ گروههای موسیقی پرطرفدار وجود دارد. بیگ بند که در ابتدا شامل 10 تا 13 عضو بودند و در میانه دهه 20 به محبوبیت رسیدند. این گروهها در این دوره به اجرای نوعی موسیقی جز مطبوع و ملایم که بداهه نوازی اندکی داشته و شامل یکی دو ویولون بود - سازی که از میانه دهه 30 تقریبا از موسیقی جز حذف شد - میپرداختند. بسیاری از هنرمندان این سبک پس از ظهور موسیقی سوئینگ خود را بازنشسته کردند.
در اواخر دهه 20 شکل جدیدی از بیگ بند به وجود آمد که بیشتر به مفهوم جز نزدیک بود، به این معنا که بخش بزرگی از موسیقی به بداهه نوازی سولو اختصاص یافته بود.
نیویورک سیتی (New York City) و کانزاس سیتی (Kansas City) دو مرکز مهم بیگ بند به شمار می آمدند که در اولی، شیوه ای پیچیده و سطح بالا از موسیقی تنظیم شده به کار میرفت - که گروه فلچر هندرسون (Fletcher Henderson) و دوک الینگتون (Duke Ellington) با ارکستر خود در کاتن کلاب (Cotton Club) از جمله چهره های سرشناس آن به شمار می آیند - و در دومی نوعی موسیقی جز خاکی تر، با مایه هایی از بلوز توسط موسیقی دانانی چون بنی موتن (Benny Moten) و جسی استون (Jesse Stone) اجرا میشد.
در اوایل دهه 30 موسیقی سوئینگ به ظهور رسید که نسبت به جز اولیه از نرمش و انعطاف بیشتری برخوردار بود. هرچند که این موسیقی تا حدود سال 1936 مخاطبین انبوهی نداشت، اما از این زمان به بعد، محبوبیت بیگ بندز افزایش یافت و این گروهها با اجرای موسیقی سوئینگ عالی، نقش مهمی در معرفی سوئینگ به عنوان یک سبک مستقل ایفا کردند.
در این دوران گروههای بزرگ یا بیگ بنز به قدری بر صنعت موسیقی مسلط شده بودند که نسلهای قدیمیتر متوجه شدند که یا باید همرنگ این موج تازه شده یا خود را بازنشسته کنند. موسیقی دانانی چون لویی آرمسترانگ (Louis Armstrong) و ارل هاینز (Earl Hines) گروههایی تشکیل دادند و مشاهیری چون جلی رول مورتون (Jelly Roll Morton) و کینگ اولیور (King Oliver) به فراموشی سپرده شدند.
بعدها سرپرستان گروههای موسیقی، پیشگام اجراهایی با مایه هایی از سبک برزیلی و آفریقایی-کوبایی شدند که با سازبندی سنتی بیگ بند انجام میگرفت. امروزه نیز گروههای بزرگ موسیقی جز اروپایی با به کاربردن سازبندی بیگ بند به اجرای موسیقی جز آوان-گارد (پیشرو) پرداخته اند.