ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : هر روزم مثل دیروزمه همچی دیوونه کنندست خفت گیری و نا امنی و... یکی کمک کنه



ksra
07-03-2021, 20:17
سلام.
دوستان نزدیک 6 ماهه خیلی عصبیم هر روزم مثل دیروزمه هر روز واسم تکراری شده دیگه زندگی واسم هیچ تازگی نداره همه چی مضخرف و کسل کننده شده واسم... 6 ماهه از پس اندازای قبلم خرج میکنم و دیگه شغلی ندارم اینجا قبلا آژانس کار میکرد منم توش کار میکردم اما متأسفانه اونم نمیدونم آخه چرا خوابید و ما همه بیکار شدیم....
تقریبا هیچ کاری نیست ...
دیروز رفتم سر کوچه ماشین در نیاوردم (حدودا 200 متر بقالی بالاتر از خونمون هست )دیدم 2 تا از برادران افغان از موتور پریدن پایین دویدن سمت من ... یک لحظه واقعا ترسیدم که الان با چاقو میزن و دارو و ندارمو میبرن سریع دیدم از جیبشون جفتشون چاقو در آوردن .... شانسی که آوردم از قبل یه چاقوی خیلی کند ضامن دار تو جیبم بود دیدن ترسیدن سریع راهشونو کج کردن رفتن ... (خیلی شرایط بدی بود)
پیش مشاور رفتم و هر روز حرفای تکراری و ... همشون رو مو به مو حفظم.... اصلا کلا خسته شدم ...
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید ؟؟ چرا مردم اینجوری شدن؟؟ همچی خشکه همچی اذیت کنندست انگار افتادم توی یه مخمصه خیلی بد داره گلومو فشار میده نفسم بالا نمیاد....
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید؟

radarz
09-03-2021, 12:13
سلام شما چند سالتونه ؟؟؟ اون برادران افغان كه ميگين رو چرا به پليس زنگ نزدين ؟ شما داري ب محيط اطرافت باج ميدي و بي تفاوتي اجتماعي بالايي داري !!! متاسفانه روزمرگي رو همه دارن و اون ب دليل اينه كه ما برنامه ريزي براي زندگيمون نداريم - و با عصبيت و عصبانيت هم كاري درست بشو نيست

ksra
09-03-2021, 12:40
سلام شما چند سالتونه ؟؟؟ اون برادران افغان كه ميگين رو چرا به پليس زنگ نزدين ؟ شما داري ب محيط اطرافت باج ميدي و بي تفاوتي اجتماعي بالايي داري !!! متاسفانه روزمرگي رو همه دارن و اون ب دليل اينه كه ما برنامه ريزي براي زندگيمون نداريم - و با عصبيت و عصبانيت هم كاري درست بشو نيست

1 ماه پیش 22 رو تموم کردم رفتم تو 23
اتفاقا بی تفاوت نیستم چاقو رو که از جیبم در آوردم نشون دادم رفتن یواش یواش.
به پلیس زنگ بزنم چی بگم ؟ وقتی موتور پلاکش مخدوشه؟
من دفعه ی بعد ببینمشون سریع تماس میگیرم با پلیس مثل اینکه دیروز از ساختمان روبه رویی گوشی و کیف یک خانمی رو زور گیری کردن و رفتن .. اتفاقا هم ایشون گفتند همین افغان ها بودند.... الان هماهنگیم که اومدن کوچه رو ببندیم بگیریمشون تحویلشون بدیم کلانتری.
خیلی نا امنی شده هواستون به مالتون باشه.... محله ما امن بود اما دقیقا 4 ماهه دزد بازار شده ...

afshin.npps
28-04-2021, 12:04
سلام.
دوستان نزدیک 6 ماهه خیلی عصبیم هر روزم مثل دیروزمه هر روز واسم تکراری شده دیگه زندگی واسم هیچ تازگی نداره همه چی مضخرف و کسل کننده شده واسم... 6 ماهه از پس اندازای قبلم خرج میکنم و دیگه شغلی ندارم اینجا قبلا آژانس کار میکرد منم توش کار میکردم اما متأسفانه اونم نمیدونم آخه چرا خوابید و ما همه بیکار شدیم....
تقریبا هیچ کاری نیست ...
دیروز رفتم سر کوچه ماشین در نیاوردم (حدودا 200 متر بقالی بالاتر از خونمون هست )دیدم 2 تا از برادران افغان از موتور پریدن پایین دویدن سمت من ... یک لحظه واقعا ترسیدم که الان با چاقو میزن و دارو و ندارمو میبرن سریع دیدم از جیبشون جفتشون چاقو در آوردن .... شانسی که آوردم از قبل یه چاقوی خیلی کند ضامن دار تو جیبم بود دیدن ترسیدن سریع راهشونو کج کردن رفتن ... (خیلی شرایط بدی بود)
پیش مشاور رفتم و هر روز حرفای تکراری و ... همشون رو مو به مو حفظم.... اصلا کلا خسته شدم ...
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید ؟؟ چرا مردم اینجوری شدن؟؟ همچی خشکه همچی اذیت کنندست انگار افتادم توی یه مخمصه خیلی بد داره گلومو فشار میده نفسم بالا نمیاد....
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید؟
سلام
دوتا کتاب زیر را مطالعه کنید با آرزوی موفقیت و تندرستی برای شما
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] d8%b1%d8%a7_%d8%9f.pdf.html

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %d9%84_%d8%a8%d8%af_%d8%a8%d9%87_%d8%ad%d8%a7%d9%8 4_%d8%ae%d9%88%d8%a8.pdf.html

afshin.npps
28-04-2021, 12:23
سلام.
دوستان نزدیک 6 ماهه خیلی عصبیم هر روزم مثل دیروزمه هر روز واسم تکراری شده دیگه زندگی واسم هیچ تازگی نداره همه چی مضخرف و کسل کننده شده واسم... 6 ماهه از پس اندازای قبلم خرج میکنم و دیگه شغلی ندارم اینجا قبلا آژانس کار میکرد منم توش کار میکردم اما متأسفانه اونم نمیدونم آخه چرا خوابید و ما همه بیکار شدیم....
تقریبا هیچ کاری نیست ...
دیروز رفتم سر کوچه ماشین در نیاوردم (حدودا 200 متر بقالی بالاتر از خونمون هست )دیدم 2 تا از برادران افغان از موتور پریدن پایین دویدن سمت من ... یک لحظه واقعا ترسیدم که الان با چاقو میزن و دارو و ندارمو میبرن سریع دیدم از جیبشون جفتشون چاقو در آوردن .... شانسی که آوردم از قبل یه چاقوی خیلی کند ضامن دار تو جیبم بود دیدن ترسیدن سریع راهشونو کج کردن رفتن ... (خیلی شرایط بدی بود)
پیش مشاور رفتم و هر روز حرفای تکراری و ... همشون رو مو به مو حفظم.... اصلا کلا خسته شدم ...
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید ؟؟ چرا مردم اینجوری شدن؟؟ همچی خشکه همچی اذیت کنندست انگار افتادم توی یه مخمصه خیلی بد داره گلومو فشار میده نفسم بالا نمیاد....
دوستان شما چه پیشنهادی برای من دارید؟
اگه دوست داشتید به سئوالات زیر پاسخ بدید
1.آیا اضطراب و نگرانی هم دارید
2.وضعیت خوابتون چطوره؟
3.وضعیت اشتهاتون چطوره
4.پرخاشگر و تحریک پذیر و زودرنج هم شده اید؟
محتمل ترین تشخیص اختلال افسردگی پایدار (که سابقا به آن دیستایمیا می گفتند) هست ولی گاهی وقتها اختلالات اضطرابی مانند اضطراب فراگیر یا منتشر هم ممکنه باعث این مشکلات بشه در هر صورت اگه با روانپزشک مشورت کنید بهتره .موفق باشید

ksra
28-04-2021, 15:25
اگه دوست داشتید به سئوالات زیر پاسخ بدید
1.آیا اضطراب و نگرانی هم دارید
2.وضعیت خوابتون چطوره؟
3.وضعیت اشتهاتون چطوره
4.پرخاشگر و تحریک پذیر و زودرنج هم شده اید؟
محتمل ترین تشخیص اختلال افسردگی پایدار (که سابقا به آن دیستایمیا می گفتند) هست ولی گاهی وقتها اختلالات اضطرابی مانند اضطراب فراگیر یا منتشر هم ممکنه باعث این مشکلات بشه در هر صورت اگه با روانپزشک مشورت کنید بهتره .موفق باشید

سلام.
1 : خیلی نه ولی یه استرسی دارم که میخواد آیندم چی بشه.چون عمرم الکی داره میره هر روز هیچکار خاصی نمیکنم ... اذیتم میکنه این وضعیت یجوریه انگار ازم یه چیزی کم شده .انگار افتادم تو یه مخمصه یکی داره هی هوا رو میگیره انگار تحت فشار فیزیکی هستم و نفسم بد میاد. این احساس رو دارم.
2 : وضعیت خوابم هر شب ساعت 1 یا 2 می خوابم . ساعت 7 8 صبح از خواب هر روز با ترس میپرم و دیگه خوابم نمیگیره.
3 : وضعیت اشتها مثل گذشته وعده های غذایی رو کامل هست.
4 : دقیقا . سر کوچکترین مسئله همه چی رو بهم میریزم عصبانی میشم و حتی منجر به اختلاف و جدایی از فامیل هایی که قبلا خیلی باهم خوب بودیم شده. از تنهایی لذت میبرم . قبلا اینجوری نبودم قبلا خیلی تو جمعیت بودم وکلی صحبت میکردم اما الان تنهایی رو دوست دارم و آدم به دور شدم و یجورایی از همه بدم اومده.
مشکل چیه؟

afshin.npps
28-04-2021, 15:53
سلام.
1 : خیلی نه ولی یه استرسی دارم که میخواد آیندم چی بشه.چون عمرم الکی داره میره هر روز هیچکار خاصی نمیکنم ... اذیتم میکنه این وضعیت یجوریه انگار ازم یه چیزی کم شده .انگار افتادم تو یه مخمصه یکی داره هی هوا رو میگیره انگار تحت فشار فیزیکی هستم و نفسم بد میاد. این احساس رو دارم.
2 : وضعیت خوابم هر شب ساعت 1 یا 2 می خوابم . ساعت 7 8 صبح از خواب هر روز با ترس میپرم و دیگه خوابم نمیگیره.
3 : وضعیت اشتها مثل گذشته وعده های غذایی رو کامل هست.
4 : دقیقا . سر کوچکترین مسئله همه چی رو بهم میریزم عصبانی میشم و حتی منجر به اختلاف و جدایی از فامیل هایی که قبلا خیلی باهم خوب بودیم شده. از تنهایی لذت میبرم . قبلا اینجوری نبودم قبلا خیلی تو جمعیت بودم وکلی صحبت میکردم اما الان تنهایی رو دوست دارم و آدم به دور شدم و یجورایی از همه بدم اومده.
مشکل چیه؟
مشکل شما همون افسردگی هست توصیه می کنم به روانپزشک مراجعه کنید ( دارو درمانی در مورد شما بسیار موثر است) ولی اگر به هر صورت نخواستید دارو درمانی بشید تمرینات این دوتا کتابی که لینکش رو گذاشتم رو مطالعه کنید وانجام بدید موفق باشید:»

mirzabozorg
28-04-2021, 19:53
سلام.
1 : خیلی نه ولی یه استرسی دارم که میخواد آیندم چی بشه.چون عمرم الکی داره میره هر روز هیچکار خاصی نمیکنم ... اذیتم میکنه این وضعیت یجوریه انگار ازم یه چیزی کم شده .انگار افتادم تو یه مخمصه یکی داره هی هوا رو میگیره انگار تحت فشار فیزیکی هستم و نفسم بد میاد. این احساس رو دارم.
2 : وضعیت خوابم هر شب ساعت 1 یا 2 می خوابم . ساعت 7 8 صبح از خواب هر روز با ترس میپرم و دیگه خوابم نمیگیره.
3 : وضعیت اشتها مثل گذشته وعده های غذایی رو کامل هست.
4 : دقیقا . سر کوچکترین مسئله همه چی رو بهم میریزم عصبانی میشم و حتی منجر به اختلاف و جدایی از فامیل هایی که قبلا خیلی باهم خوب بودیم شده. از تنهایی لذت میبرم . قبلا اینجوری نبودم قبلا خیلی تو جمعیت بودم وکلی صحبت میکردم اما الان تنهایی رو دوست دارم و آدم به دور شدم و یجورایی از همه بدم اومده.
مشکل چیه؟

عزیز قطعا روانپزشک حاذق برو کسی که زیاد هم دارو ننویسه و البته اون کتاب که دوستمون گفتن قبل اینکه دیر بشه!

karvis
13-10-2021, 13:12
امیدوارم نوش دارو بعد از مرگ سهراب نباشه دوست عزیز لطفا سریعا اقدام کنین که زودتر به نتیجه خوبی برسین :eh:

Reza Azimy_RW
13-10-2021, 23:19
دوست من توا فسرده ای برو دکتر این داروهاش فایده ای نداره ولی یکم گیجت میکنه نمیفهمه کی به کیه راحت تری :worried:

حالا کاری نداریم ربطی هم به بحث نداره ولی به نظر من قانون مرگ شیرین بسیار قانون انسانی هست که اگه من دسترسی بهش داشتم از خوشهالی دیگه شاید نمیخاستم بمیرم (:blink:) به هر حال اینکه یکی رو مجبور به زندگی کنی خودخاهانس وقتی یکی افسردگی داره یا سرطان یا ... و زجر میکشه دور و بریاش هم باید درکش کنند که عاغا این داره زجر میکشه خودخاهیه بگیم به خاطر ما نمیر البته گفتنش شاید تاثیر گذار باشه ولی در نهایت من بزرگترین آرزوم اینه یه مرگ آروم داشته باشم که خانوادم هم پذیرفته باشنش و واسم عذاداری نکنن زندگیشونو خراب کنن با آرامش و قشنگ و لوکس با ماده بیهوشی بمیرم بدون اینکه چیزی بفممم از اینهمه این عالم عذابی که بی گناه به خاطر یک بیماری لعنتی که هیچ درمانی نداره داری میکشی رهایی پیدا کنی با آرامش اینکه خانوادت درکت میکنن و کنارتن . مرگ بهتر از اینم میشه خداییش ؟ اونم واسه کسی که باید بمیره مثلا یکیه سرطان ریه داره داره به فجیعترین شکل ممکن با درد زیادی زره ذره خفه میشه و میمیره از خونریزی و ... چرا باید رهاش کنن تا خود به خود بمیره اگه خودش رضایت به مرگ بده !؟ چرا حده اعقل بیهوشش نمیکنن نفهمه ؟!
واقعا چرا ؟؟
و خیلی چراهای دیگر ...
:دی