مشاهده نسخه کامل
: آفت شناسي گیاهی
Marichka
15-04-2006, 16:52
مطالعه حشرات (تريپسها) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سخت بالپوشان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دوبالان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبورها يا بال غشائيان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنه ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ادامه كنه ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
علل پيدايش آفات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ارتباط حشرات با زندگی انسان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حشرات مضر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جايگاه حشرات و كنهها در شاخه بندپايان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مورفولوژي خارجي در حشرات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
رده بندي حشرات (زير رده بيبالان) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يک روزهها، طيارهها و سوسَريها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
راستبالان و گوشخيزکها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مانتيدها و ناجوربالان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ناجوربالان و جوربالان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نا جوربالان – شتهها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نا جوربالان – شتهها 2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ناجوربالان – سفيدبالکها و شپشکها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ناجوربالان – شپشکها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
علل پيدايش آفات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فرمولاسيون سموم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
طبقه بندي سموم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
طبقه بندي سموم 2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنترل بيولوژيک آفات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنترل بيولوژيک شپشکها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنترل بيولوژيك شته ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنترل بيولوژيك سفيد با لكها و كنه ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنترل بيولوژيک مگس هاي مينور و پروانهها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تکثير و رها سازي دشمنان طبيعي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
روشهاي کنترل آفات گياهان زينتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آفتکشها و بيماريهای عصبی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بيماری ريشه آرميلاريا ؛ پوسيدگی ريشه بند کفشی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آفتکشها و سرطان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
علفهای هرز انگلی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مگس ميوهNatal fruit fly Ceratitis rosa(Karsh) Diptera:Teph ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سن گندم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بيماري ريزومانياي چغندرقند ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نقش قارچهای میکوریزا در کشاورزی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته و طرز مبارزه با آن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مورچه و مبارزه با آن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کرم ساقه خوار پوسیدگی ساقه برنج را تا 3 برابر افزایش می دهد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
«اثرات خطرناك آفت كشها بر سلامت انسان» ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرخرطومی سیب(Anthonomus pomorum ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه برگخوار صنوبر ( Gypsonoma acerina ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوسک پوستخوار بزرگ نارون(scolytus scolytus ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوسک های خاکزی carabidae ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنجره های قوربا غه ای Cercopidae ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سن های پا برگی (Coreidae ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خانواده membracidae ( زنجره های درختی) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کفشدوزک ها coccinellidae ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوسک برگخوار سیب زمینی(سوسک کلرادو) Leptinotarsa decemlineata ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کرم غوزه پنبه Heliothis armigera ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پسیل گلابی Psylla pyricola ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشه برنج Sitophilus oryzae ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه جوانه خوار گلسرخیان Archips rosanus ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
روشهای مبارزه با کرم ساقه خوار برنج ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شتهها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كفشدوزكها يا پينهدوزها (Hippodomia Convergens) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تريپس گلخانه (Heliothrips haemorrhoidalis) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنههاي تار عنكبوتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مينوزهاي برگ (Leaf miners) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشكهاي آرد آلود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حلزون گلخانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آفات گياهان زينتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آفات گندم و اهميت اقتصادي آنها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته سبز هلو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مگس سفید Trialeurodes vaporariorum ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
لیسه سیب:Hyponomeuta malinellus ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم به ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم آلو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مينوز لكه گرد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرشاخه خوار هلو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مينوز لكه مارپيچي برگ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مينوز لكه تاولي زير برگ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مينوز لكه تاولي روي برگ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ليسه ميوه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه تخم انگشتري ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ابريشم باف ناجور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سفيده رگ سياه(Black – Veined White) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پر طاووس گلابي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه بال دنبالهدار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه فري يا كرم خراط ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم جگري يا كرم نجار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه زنبورمانند درختان سيب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کرم سفید ریشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوسك طوقه خوار سياه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سر خرطومي گيلاس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرخرطومي سيب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سنك گلابي (Pear lace bug) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته سبز سيب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته مومي يا شته خوني سيب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سپردار واوي سيب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سپردار بنفش زيتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك نخودي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سپردار آسيايي گوجه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پسيل گلابي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبور مغزخوار بادام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنه دو نقطهاي يا كنه تار عنكبوتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم خوشهخوار انگور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنجره مـــو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرمهاي شاخدار مو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنه نمدي مو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته مو يا فيلوكسراي مو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته سبز و شته خالدار گردو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك توت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه برگخوار انجير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك ستارهاي انجير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كنه تارتن انجير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مگس انجير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پسيل زيتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك سياه زيتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سنهای پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پسيل پسته (شيره خشك) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنجره پسته (شيره تر) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوسك طوقه خوار پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پوستخوار پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پوستخوار پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
برگخوار خاكستري پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
برگخوار سفيد پسته ( رائوي پسته) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شته چيندار برگ پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه ميوهخوار پسته (كرم مغزخوار) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آفات مهم گلخانه ای ایران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پسيل پيچنده پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبور مغزخوار سياه پسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبور مغزخوار طلايي بسته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سپردار سفيد خرما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنجره خرما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم گرده خوار خرما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كرم ميوهخوار خرما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مديريت اصلاح رفتار و پرورش حشرات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جوندگان زيان آور گياهان زراعي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنه زرد شرقی مرکبات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنه زنگ(نقره ای) مرکبات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه برگخوار مرکبات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پروانه مینوز مرکبات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در گندم Take-all ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ایو باکتری ها يا باکتری های حلالی بدون جدار سلولی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
عسلك مركبات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
علفهاي هرز برنج و آفات مهم برنج ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك سياه زيتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبور برگخوار رز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شپشك سياه زيتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زنبور تريکوگراما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Marichka
17-04-2006, 22:38
کلمه ي ( Thysano) به معني ريشک و ( Ptera) به معني بال مي باشد و اين اشاره به اين مطلب دارد که حاشيه بال هاي اين حشرات داراي ريشک هاي بلندي است.
Thysanoptera
( Thysanoptera) در برگيرنده ي حشرات بسيار کوچکي با طول بدن تا ; ميلي متر مي باشد. اين حشرات از شيره ي گياهي روي برگ ها با تراکم هاي زياد تغذيه مي کنند و بدين وسيله به گياهان خسارت وارد مي کنند. همچنين در روي گل هاي زينتي مخصوصاً روي خود گل ها با جمعيت بالا و در لاب ه لاي گلبرگ ها از شيره گياهي تغ ذ يه مي کنند. تغذيه تريپسها از گل ها باعث ايجاد لکه هاي زرد رنگ در روي گل ها و برگ هاي گياهان مي شود و اگر تغذيه با تراکم بالا باعث خشک شدن برگ گياهان نيز مي گردد.
تفاوت بين قطعات دهاني تريپس ها با شته ها
قطعات دهاني در تريپس ها، تقريباً يک ساختمان نامتقارن و مخروطي شکل دار د. در قسمت پشتي آن لب بالا، قسمت جانبي را آرواره هاي پائيني يا (Maxillae) و قسمت زيرين را لب پائين تشکيل مي دهد و داراي سه ( Stylet) ميباشد ، بر خلاف قطعات دهاني شته ها که داراي چهار ( Stylet) مي باشند. تريپس ها داراي قطعات دهاني سه ( Stylet) هستند. يکي از آن ها مربوط به آرواره بالا و دو تاي ديگري مربوط به آرواره ي پائين ميباشد در واقع در تريپس ها يكي از آرواره هاي بالا از بين رفته است.
تريپس ها به دو زير راسته تقسيم مي شوند که عبارتند از:
( Tubuifera)
( Terebrantia)
حشرات زير راسته ( Terebrantia) داراي شکم با انتهاي مخروطي و تخم هاي ريز هستند، لذا اين حشرات تخم خود را در داخل بافت گياهان قرار مي دهند. اما در زير راسته ( Tubuifera) حلقه هاي انتهايي شکم اين حشرات باريک شده و ساختمان لوله اي شکل پيدا کرده است. اين حشرات تخم خود را در شکاف هاي مختلف، در محل هاي مختلف يا زير پوسته درختان قرار مي دهند.
در زير راسته ( Terebrantia) ، خانواده هاي ( Aeolothripidae) و ( Thripidae) از اهميت ويژه اي برخوردارند. تعدادي از گونه هاي اين دو خانواده، در روي گياهان زينتي ايجاد خسارت مي کنند. مخصوصاً خانواده ( Thripidae) در صدمه زدن به گياهان از اهميت زيادي برخوردارند.
يکي ديگر از گونه هاي تريپس ها به نام ( Thrips tabaci) در تمام جهان انتشار يافته اند كه در گلخانه ها و بر روي گياهان زينتي مشاهده مي شو ن د. اين حشرات در تراکم هاي بالا و بر روي گياهان زينتي فعاليت مي کنند و خسارات سنگيني به محصولات گلخانه اي و گياهان زينتي وارد مي کنند.
در زير راسته ( Tubulifera) خانواده ( Phlaecthripidae) داراي اهميت بيشتري مي باشد و در کشور ما نيز نمونه هايي از آن گزارش شده است.
تريپس ها حشراتي شکارگر هستند، گرچه برخي گونه ها ي گياهخوار و برخي ديگر از اسپور قارچ تغذيه مي کنند . دگرديسي در تريپس ها همانند شپشک هاي نوع نر مي باشد. در واقع دگرديسي بينابين ي دارند، بخشي از رشد بال ها در طي سنين اول تا دوم پ ورگي در داخل بدن و بخشي از رشد بال ها در خارج بدن اتفاق مي افتد. تريپسها غالباً مرحله شفيرگي را در سطح خاک، يا داخل خاک تا حدود عمق سانتي متري طي مي کنند، بنابراين مبارزه با آن ها بسيار مشکل است. زيرا با مبارزه شيميايي يا بيولوژيکي بر آن بخش از حشرات که در داخل خاک قرار دارند تاثيري ندارد.
Marichka
17-04-2006, 22:40
سخت بالپوشان ( Coleoptera)
نام ( Coleo) به معناي غلاف يا (Sheath) است به اين معنا كه بال جلو در اين حشرات تبديل به ساختماني غلاف مانند شده است که وظيفه حف ا ظت از بدن را انجام مي دهد و نقشي در پرواز ندارد که به آن اليترون يا اليترا گفته مي شود. در اين راسته (سخت بالپوشان) حدود سيصد هزار گونه تا بحال شناخته شده اند.
اين حشرات در محيط ها ي مختلف زندگي ميكنند و از انواع مواد غذايي، درختان ميوه، درختان جنگلي و گياهان ز نيتي تغذيه مي کنند.
در اين راسته گروهي گياهخوار نيز وجود دارند که تمام قسمت هاي گياه را مو ر د هجوم قرار مي دهند و بعضي ديگر نيز برگ خوار هستند. بعضي از آن ها از چوب و گروهي از حبوبات و خشکبار تغذيه مي کنند. تعدا د ي از آن ها شکارگر مي باشند و از انواع حشرات مضر تغذيه مي کنند، دسته اي ديگر از اين حشرات نيز آبزي هستند.
در کل راسته ( Coleoptera) به دو زير راسته ( Adephaga) و ( Polyphaga) تقسيم مي شو ند.
زير راسته ( Adephaga) و ( Polyphaga) از طريق ويژگي هاي اولين حلقه شکم قابل تفکيک هستند . در زير راسته ( Adephaga) ، پيشران ( Coxa) پيشروي کرده است و ضلع عقبي اولين حلقه شکم را به دو قسمت تقسيم مي کند، در حاليکه در زير راسته ( Polyphaga) اولين حلقه شکم کامل است.
( Adephaga)
در زير راسته ( Adephaga) تعدا د ي از گونه ها آبزي هستند مانند خانواده ( Gyrinidae) ، ( Haliplidae) ، و خانواده ( Dytiscidae) که لاروها و حشرات کامل آن ها در محيط آب از ساير حشرات، بندپايان و حتي در مواردي گونه هايي از خانواده ( Dytiscidae) از ماهي هاي کوچک و قورباغه ها تغذيه مي کنند.
در زير راسته ( Adephaga) تعدا د ي از گونه ها شکا ر گرند مانند خانواده ( Carabidae) که به آن ها (Ground beetle) نيز گفته مي شود.
اين حشرات در شب فعاليت مي کنند و از شته ها، گياهان علوفه اي و فلات تغذيه مي کنند.گونه ديگر اين حشرا، خانواده ( Staphylinidae ) مي باشند، که شامل گو ن ه هاي شکارگر نيز هستند. در مو ا ردي ديده شده که اين حشرات به انسان نيز خسارت وارد مي کنند.
( Polyphaga)
زير راسته ( Polyphaga) از نظر تعداد گونه ، فراواني بيشتري دارند و تعداد زيادي از گونه هاي اين زير راسته گياهخوار مي باشند و از قسمت هاي مختلف گياه از جمله برگ، گل، ساقه و حتي ريشه تغذيه مي کنند.
در ادامه به خانواده هاي اين زير راسته اشاره مي کنيم:
خانواده ( Hydrophilidae) ، که حشراتي آبزي، و متعلق به زير راسته ( Polyphag) هست. در محيط آب اين حشرات شکارگر ، از ساير موجودات محيط هاي آبي تغذيه مي کنند.
خانواده ( Scarabaeidae ) گونه هايي از اين حشرات از آفات بسيار مهم گياهان به شمار مي روند. در بسيار ي از گونه هاي اين حشرات ، مرحله لاروي در داخل خاک سپري مي شو د. لارو ها ي اين خانواده به مدت يکسال و گاهي بيش از يکسال را در داخل خاک و از ريشه گياهان مختلف، مخصوصا ً گياهان دائمي تغذيه مي کنند.
خانواده ديگر اين راسته، خانواده ( Buprestidae) مي باشد. اين گونه از سوسک ها در قسمت هاي انتهاي بدن خود بالي بريده شده دارند با بدني فوق العاده سخت و محکم. بيشتر گونه هاي اين حشره چ و ب خوار مي باشن د و لارو خود را در براي تغذيه از چوب درختان، در داخل تنه درختان قرار مي دهند.
تعدادي از گونه هاي اين حشرات مانند( Capnodis cariosa) و ( Capnodis tenebrionis) از آفات مهم درختان ميوه به شمار مي آيند.
تعداد زيادي از سخت بالپوشان شکارگر هستند و از مهم ترين شکارچيان اي ن خانواده ( Coccinellidae) يا کفش دوزک ها مي باشند. اين حشرات اکثرا از شته ها تغذيه کرده و براي گياهان جزء حشرات مهم و مفيد به شمار مي روند.
کفش دوزک ها
در اينجا به نمونههايي از کفش دوزک ها ي شکارچي آفت اشاره ميشود:
در اي را ن حدود پنجاه گونه از کفش دوزک ها شناسايي شده اند مانند کفش دوزک هفت نقطه اي با نام لاتين ( Coccinella septempunctata) و نمونه ديگر به نام ( Adonia variegata) ، گونه هاي مختلف جنس ( Sthetorus) که از كن ه هاي گياهي تغذيه مي کنند و تعداد ديگر از گونه ها مثل( Exochomus nigromaculutus) و .... اين ها در طبيعت از انواع حشرات به ويژه شته ها تغذيه مي کنند.
خانواده ي مهمي که جز ء آفات بشمار مي رود ( Chrysomelidae) نام دارد. اين خانواده اغلب از برگ گياهان مختلف تغذيه مي کنند و بعضي از گونه هاي آن در اي را ن از جمله آفات خيلي مهم در روي سيب زميني هستند مانند گونه ( Leptinotarsa decemlineata) .
گروه ديگري از سخت بالپوشان بر روي حبوبات و خشکبار فعاليت مي کنند مانند خانواده ( Bruchidae) ، ( Curculionidae) و ... که از آفات مهم خشکبار به شمار مي آيند و سالانه حدود تا درصد از محصولات کشاورزي در محيط هاي انبار را از بين مي برند.
همانطور که گفته شد، سخت بالپوشان راسته اي بسيار بزرگ مي باشد که حدود هزار از آن ها شناسايي شده است و بسياري از آن ها جز ء آفات مهم گياهان زراعي بشمار مي روند. و تعدادي در شرايط بخصوص از آفات گياهان زينتي هستند.
در اين ميان خانواده ( Curculionidae) رتبه اول را در آفات دارد، البته در اين خانواده سوسک هايي مانند خانواده ( Scarabaeidae) گاهي در روي گياهان ز ينتي وجود دارند يا حشرات کامل آنها از گرده ي گياهان تغذيه کنند، اما لاروهاي آنها در داخل خاک بوده و از ريشه گياهان ز ينتي و اکثر آن ها از ريشه گياهان دائمي تغذيه مي کنند.
Marichka
17-04-2006, 22:43
* راسته ديپترا ( Diptera )
راسته ديپترا ( Diptra) دربرگيرنده دو گروه عمده از حشرات يعني پشهها و مگسها است. ديپترا به معناي دو بال است يعني يك جفت بال عقبي اين حشرات از بين رفته و به اعضايي به نام هالتر (Halter) يا بالانسير ( Balancier) تبديل شده كه وظيفه حفظ تعادل حشره به هنگام پرواز بر عهده دارد.
در راسته ديپترا لاروها و حشرات كامل در محيطهاي مختلفي ديده ميشوند كه تعدادي از آنها گياهخوار، تعدادي نيز شكارگر و آبزي هستند.
راسته ديپترا به دو زير راسته تقسيم ميشوند:
1- زير راسته نماتوسرا ( Nematocera) كه دربرگيرنده پشهها است.
2- زير راسته براكيسرا ( Brachycera) .
در زير راسته نماتوسرا كه دربرگيرنده پشهها است، شاخكها بلند است يعني تعداد بندهاي شاخهها بيش از سه عدد است. در حاليكه در زير راسته براكيسرا عموماً شاخكها سه بندي بوده و عضوي مو مانند به نام آريستا ( Arista) در انتهاي بند سوم وجود دارد.
زير راسته نماتوسرا از مهمترين حشرات بهداشتي هستند كه در ذيل به تعدادي از خانوادههاي آن اشاره ميكنيم:
خانواده كوليسيده ( Culicidae) انتشار جهاني دارد و همه مردم با اين حشرات آشنا هستند. اين حشرات خونخوار بوده و ناقل بيماريهاي خطرناكي ميباشند. از جمله گونههاي اين خانواده پشههاي آنوفل است كه بيماري مالاريا را منتقل ميكنند.
خانواده تيپوليده ( Tipulidae) در واقع بزرگترين خانواده راسته دوبالان است كه در طبيعت به وفور ديده ميشود و لاروهاي آنها از مواد آلي تغذيه ميكنند. حشرات كامل داراي پاهاي بسيار بلند و شكننده هستند و گاهي وارد منازل ميشوند.
خانواده سيسيدومئيده ( Cecidomyiidae) است كه تعدادي از آنها گياهخوار هستند واز آفات مهم به حساب ميآيند.
خانواده آفيدوليتسآفيدومايزا ( Aphidoletes aphidomyza) است كه شكارگر هستند و از حشرات مضر تغذيه ميكنند.
خانواده كايرونوميده ( Chironomidae) است كه آبزي بوده از موجودات مختلف و منابع گياهي در داخل آب تغذيه ميكنند.
گونههاي زير راسته براكيسرا كه بيشتر بر روي گياهان زينتي ديده ميشوند به سه گروه تقسيم شدهاند:
1- آسيلومورفا Asilomorpha
2- مسكومورفا Muscomorpha
3- تابانومورفا ( Tabanomorpha)
- خانواده آسيلو مورفا ( Asilomorpha) : مگس هايي هستند كه يك خانواده از آنها به نام آسيليده ( Asilidae) و ديگري رابر فلايز (Robber flies) است. اين مگسها در واقع بسيار بزرگ و شكارگر هستند و در طبيعت از بسياري حشرات حتي از زنجرههاي بسيار بزرگ تغذيه ميكنند و جزء حشرات مفيد ميباشند.
آيا از مگسهاي خانواده آسيليده امروزه در مبارزه بيولوژيكي استفاده ميشود؟
از مگسهاي خانواده آسيليده بعنوان آفت بيولوژيك استفاده نشده است ولي بهرحال تعدادي از حشرات در طبيعت شكارگر هستند و در كاهش تمام جميعت آفات نقش ارزندهاي را ايفا ميكنند ولي بدليل اينكه تمايل خاصي به تغذيه از يك گونه خاص ندارند عموماً از اينها در كنترل بيولوژيك استفاده نميشود.
- خانواده تابانو مورفا ( Tabanomorpha) : مگسهاي اين خانواده مثل خانواده تابانيده بر روي چهارپايان و احشام ايجاد بيماري ميكنند و در واقع مراحل لاروي خود را داخل بدن احشام اهلي و وحشي سپري ميكنند و در داخل بدن احشام (مثل اسب و گوزن) بيماريهاي خطرناكي را ايجاد ميكنند.
- خانواده مسكو مورفا ( Muscomorpha) : مگسهاي اين خانواده فوقالعاده مهم و بزرگ هستند. تعدادي از مگسهاي اين خانواده از گياهان تغذيه ميكنند و تعدادي نيز مثل خانواده تاكينيده ( Tachinidae) از جمله مهمترين دشمنان طبيعي آفات هستند لذا تعدادي از گونههاي اين خانواده در كنترل بيولوژيك آفات مورد استفاده قرارگرفته است.
آيا از راسته مسكو مورفا خانوادهاي وجود دارد كه گونههاي آن از آفات گياهان زينتي محسوب بشوند؟
مهمترين خانواده زير راسته مسكو مورفا كه آفت گياهان زينتي بوده خانواده آگرومايزده ( Agromyzidae) است كه تحت نام ليف ماينرز (Leaf miners) يا مينوز نام برده ميشود. مراحل لاروي اين دوبالان در داخل پارانشيم برگ سپري ميشود و تخمهاي خودشان را در داخل بافت گياهان مختلف قرار ميدهند، و لارو آنها در داخل پارنشيم برگ بين اپيدرم پشتي و اپيدرم زيرين تونل و گالريهايي بشكلهاي مختلف ايجاد ميكنند. در تراكمهاي بالا در روي هر برگ ممكن است حدود 20 لارو بتوانند رشد و نمو بكند.
از ديگر خانواده هاي راسته مسكومورفا خانواده تفراتيده (Tephritidae) است كه گونههاي مختلف آن مثل سراتيتس كاپيتاتا (Ceratitis capitata) و رائگوليتيس پومونلا (Rhagoletis pomonella) از آفات مهم درختان ميوه به حساب ميآيند.
همچنين خانواده آنتوميليده ( Anthomyliidae) است كه تعدادي از گونههاي آن از گياهان تغذيه ميكنند. خانواده ساركوفاژيده ( Sarcophagidae) و كاليفوريده ( Calliphoridae) نقش تميز كننده محيط را بعهده دارند. تعدادي از گونههاي خانواده كاليفوريده در روي احشام (مثل گاو و گوسفند) ايجاد بيماريهايي ميكنند كه در مواردي منجر به مرگ آنها ميشود، لذا براي كنترل آنها در كشورهاي آمريكايي از روش عقيم كردن نرها و رهاسازي آنها استفاده شده است كه نتايج خوبي به همراه داشته است.
خانواده تاكينيده ( Tachinidae) از ديگر خانوادههاي مهم زير راسته مسكومورفا است كه همه گونههاي آنها بدون استثناء پارازيت گروههاي مختلف حشرات مثل لارو پروانهها بشمار مي روند.
خانواده ديگر اين زير راسته اواستريده ( Oestridae) است كه مثل خانواده تابانيده پارازيت چهارپايان اهلي ميباشد.
Marichka
17-04-2006, 22:48
* پروانهها (Lepidoptera)
پروانهها حشراتي هستند كه تقريباً همه مردم آنها را ميشناسند و داراي چهار بال هستند كه سطح بالها بوسيله پولك پوشيده شده است. لارو همه گونههاي پروانهها به استثنا چند گونه محدود از گياهان مختلف تغذيه ميكنند. تعدادي از گونهها در اين راسته از آفات بسيار مهم درختان ميوه و تعداد معدود ديگر در شرايط گلخانهاي جزء آفات گياهان زينتي به شمار ميروند.
براي شناسايي و تفكيك گروههاي مختلف پروانهها، دو ويژگي مهم الف) رگبندي بال و ب) مكانيسم جفتشدن بالهاي جلو و عقب به هنگام پرواز قابل توجه است. رگبندي بال در پروانهها نسبتاً ساده و تعداد رگهاي عرضي و طولي كم است.
در پروانهها چهار مكانيسم براي جفت شدن بالهاي جلو و عقب به هنگام پرواز وجود دارد كه عبارتند از:
1- فيبولا (Fibula)
2- ژوگوم (Jugum)
3- فرنيلوم (Frenulum)
4- هيمورال اَنگِل (Humeral angle)
عمده پروانههاي روز پروازي كه در طبيعت مشاهده ميشوند داراي مكانيسم هيمورال انگل هستند. لارو پروانهها بصورتهاي مختلفي از گياهان تغذيه ميكنند. تعدادي از آنها آزادانه از قسمتهاي مختلف گياه مانند برگ، ميوه يا گل تغذيه ميكنند و يا در داخل شاخه و تنه درختان بافت چوبي گياه را استفاده ميكنند. تعداد معدودي از گونهها هم جزء آفات انباري هستند و در شرايط انباري از انواع خشكبار تغذيه ميكنند.
راسته لپيدوپترا به پنج زير راسته تقسيم ميشود كه عبارتند از:
1. زوگلوپترا (Zeugloptera) ؛ تنها پروانههايي هستند كه داراي آرواره بالا ميباشند. بنابراين توانايي تغذيه از مواد جامد مثل گرده گلها را دارند و اين ويژگي در ساير پـروانـههـا ديــده نميشـود. در ايـن زيـر راستــه خـانـواده ميـكروپـتريـژيـده (Micropterygidae) حائز اهميت است.
2. زير راسته داكنونيفا (Dacnonypha) ؛ گرچه حشرات كامل داراي آرواره هستند ولي آروارههايشان غيرفعال است. در واقع گالههاي مربوط به هر يك از آروارههاي پايين بهم متصل شده و خرطوم را بوجود آوردهاند كه بوسيله آن از مواد مايع تغذيه ميكنند.
3. زير راسته اكسوپوريا (Exoporia) ؛ در اين راسته خانوادهاي به نام هيپاليده (Hepialidae) وجود دارد كه از نظر شكل ظاهري شباهت به پروانههاي اسفينژيده (Sphingidae) دارد ولي لاروهاي آنها عموماً از ريشه گياهان تغذيه ميكنند.
4. مونوتريزيا (Monotrysia)؛ تعدادي از گونههاي مونوتريزيا بصورت مينوز فعاليت
ميكنند. مهمترين خانواده اين زير راسته استيگمليده (Stigmellidae) است كه لاروهاي آن از پارانشيم برگهاي گياهان تغذيه ميكنند.
5. بزرگترين زير راسته ديتريسيا (Ditrysia)است؛ عمده پروانهها در اين زير راسته تقسيمبندي ميشوند كه به تعدادي از خانوادههاي آن اشاره ميكنيم:
خانواده تينيئيده (Tineidae) يكي از خانوادههاي زير راسته ديتريسيا است كه عموماً لارو آنها از منسوجات تغذيه ميكنند.
- ليونيتيده(Lyonetidae) و گراسيلاريده (Gracillaridae) نيز مينوز هستند كه لاروهايشان در بين اپيدرم فوقاني و زيرين برگ از پارانشيم برگ گياهان تغذيه ميكنند.
- خانواده پيهريده (Pieridae) كه در واقع روز پرواز بوده و جزء آفات مهم كَلَم هستند. اين خانواده داراي دامنه ميزباني نسبتاً وسيعي هستند و امكان فعاليت آنها در شرايط گلخانهاي روي محصولات گلخانهاي وجود دارد.
- خانواده ليكينيده (Lycaenidae)؛ تعدادي از لاروهاي گونههاي اين خانواده در لانه مورچهها زندگي ميكنند. در واقع مورچهها تعدادي از جمعيت خودشان را در اختيار لارو اين پروانهها قرار ميدهند و اينها هم از مراحل مختلف قبل از بلوغ مورچهها تغذيه ميكنند و توليد عسلك كرده كه مورچهها از عسلك توليد شده توسط اين لارو پروانهها تغذيه ميكنند.
* پروانههاي باتر فلاي (Butterfly) يا پروانههاي روز
1- اسفينجيده (Sphingidae) تعدادي از گونههاي اين خانواده در داخل كندوهاي زنبــور عســل زندگي ميكنـند. گـونـهاي بـه نــام اكـرونتيـا اوتـروپـوس (Acherontia atropos) جزء آفات مهم زنبور عسل به شمار ميرود. گونههاي ديگر اين خانواده از گياهان تغذيه ميكنند. ويژگي بارز لاروها داشتن شاخي در انتهاي بدن ميباشد كه به شناسايي آنها كمك ميكند.
2- خانواده ساتورنيده (Saturnidae) شامل بزرگترين پروانههاي موجود در ايران ميباشد. گونه پر طاووسي گلابي بزرگترين پروانهاي است كه در ايران وجود دارد.
3- نيمفاليده (Nymphalidae)
4- ساتي رئيده (Satyridae)
5- پاپيليونيده (Papilionidae)
6- دانائيده(Danaidae)
و تعدادي ديگر از خانوادهها كه لاروشان عموماً در روي گياهان مرتعي و يا درختان ميوه از برگ گياهان تغذيه ميكنند. اين پروانهها جزء آفات هم محسوب نميشوند و تحت كنترل دشمنان طبيعي هستند.
بسياري از پروانههاي روز پرواز جزء آفات مهم نيستند ولي تعدادي از پروانههاي شب پرواز تحت نام موس (Moths)در خانوادههاي نوكتوئيده (Noctuidae) و پيراليده(Pyralidae) از آفات بسيار مهم محصولات زراعي و گياهي مختلف هستند
بطور كلي جمعيت موجودات بوسيله دو دسته از عوامل كنترل ميشوند.
الف) عوامل طبيعي مثل سرما؛
ب) دشمنان طبيعي.
به همين دليل در گذشته كشاورزان در زمستان زمينهايشان را آب ميدادند تا زمين يخ ببندد و بسياري از شفيره آفات مهم كه در داخل خاك زندگي ميكردند به اين طريق از بين بروند.
از عوامل كنترل كننده دشمنان طبيعي لارو پروانهها عمدتاً زنبورهاي براكلونيده (Braclonidae) و مگسهاي خانواده تاكي نيده (Tachinidae) ميباشند كه از اهميت زيادي برخوردارند.
Marichka
17-04-2006, 22:51
* هايمنوپترا (Hymenoptera)
راسته بال غشائيان يكي از سودمندترين گروههاي حشرات است. اين راسته در برگيرنده تعدادي از گونههاي پارازيتوئيد و شكارگر حشرات است كه نقش ارزندهاي در ايجاد تعادل جمعيت گونههاي مختلف دارد. همچنين از مهمترين گرده افشانهاي گياهان بوده و تعداد كمي هم گياهخوار ميباشند. اين راسته از نظر بيولوژيك و زيست شناسي بسيار متنوع بوده و تعدادي از آنها بصورت انفرادي زندگي ميكنند و تعداد ديگري هم داراي زندگي اجتماعي در سطوح مختلف هستند. عاليترين سطح زندگي در برخي از گونههاي اين راسته مثل زنبورهاي خانواده آپيده (Apidae) و زنبور عسل معمولي ديده ميشود.
گونههاي بالدار زنبورها چهار بال دارند كه غشايي بوده و بالهاي عقب كوچكتر از بالهاي جلويي است و بوسيله قلابهاي بسيار ريزي به نام هامولي (Hamuli) به بالهاي جلو متصل ميشوند و سبب هماهنگ شدن بالهاي جلو و عقب به هنگام پرواز ميشوند.
زنبورها داراي دگرديسي كامل هستند و شفيره آنها از نوع اكسريت (Exarate) يا آزاد است. در اين نوع شفيره شاخك، پاها و بالها آزاد است و بنابراين شبيه به يك حشره كامل موميايي شده بنظر ميرسد. لاروها در تعدادي از زنبورها از نوع اروسيفرم (Eruciform) و در اكثر آنها از نوع ورميفرم (Vermiform) هستند. لارو اروسيفرم زنبورها كه مربوط به زير راسته سيمفيتا(Symphyta) است از طريق بيش از پنج جفت پاي كاذب شكمي يا پرولگ (Proleg) از لارو پروانهها تشخيص داده ميشود.
زنبورها به دو دسته تقسيم ميشوند كه عبارتند از :
1. سيمفيتا (Symphyta)
2. آپوكريتا (Apocrita)
سيمفيتا (Symphyta)
در زير راسته سيمفتيا پاي عقبي زنبورها در قاعده حداقل سه سلول بسته دارد بعلاوه يك شكم عريض كه به قفسه سينه متصل ميشود. اكثر گونههاي اين زير راسته گياهخوار هستند. در حاليكه در زير راسته آپوكريتا شكم باريك شده و از طريق يك ساقه به قفسه سينه متصل ميشود و در بال عقبي، بيش از دو سلول بسته وجود دارد. در ضمن اغلب شكارگر يا پارازيتوئيد هستند و كمي هم گياهخوار ميباشند. اكثر گونههاي زير راسته سيمفتيا خانوادههاي متعددي در ايران دارند كه در ذيل به آنها اشاره ميشود:
1. آرژيده (Argidae)
2. پامفيليده (Pamphilidae)
3. سفيده (Cephidae)
4. تنتتردينيده (Tenthredinidae)
5. زايليده (Xyelidae)
6. اوروسيده (Orussidae)
بجز گونههاي خانواده اوروسيده كه پارازتيوئيد سوسكهاي چوبخوار خانوادههاي سرامبيسيده (Cerambicidae) و بپرستيده(Buprestidae) هستند، بقيه خانوادههاي اين زير راسته گياهخوار هستند. مثلاً در خانواده آرژيده گونهاي به نام آرژ رزه (Arge rosae) از گل رز تغذيه ميكند كه در شمال ايران انتشار دارد.
در خانواده سفيده گونههايي مانند سفوس سينكتوس(Cephus Cinctuse) و سفوس پيگمئوس (Cephus Pygmaeus) از غلات تغذيه ميكنند.
در خانواده تنتردينيده(Tenthredinidae) گونههاي كاليروآليماسينا(Caliroa limacina) و هاپلوكامپابويس (Haplocampa brevis) در روي درختان ميوه به عنوان آفت مطرح هستند. و از خانواده سريسيده در شمال ايران گونهاي به نام سيركسسا (Sirex sah) بر روي صنوبر و نارون خسارت ايجاد ميكند. پس در زير راسته سيمفتيا بجز تعداد معدودي از خانواده اوروسيده و بقيه خانوادهها عموماً گياهخوار هستند.
آپوكريتا (Apocrita)
زنبورهاي خانواده آپوكريتا به دو دسته تقسيم ميشوند:
1. آكولئاتا(Aculeata) ؛ در اين گروه تخمريز به نيش تبديل شده است. نيش يك مكانيزم دفاعي است كه براي تزريق سم به بدن طعمه بكار ميرود.2. پارازتيكا(Parasitica) ؛ در اين گروه تقريباً اكثريت گونهها تخمريز هستند و در واقع وظيفه تخم ريزي را بر عهده دارند.
از گروه آكولئا تا زنبورهاي خانواده وسپيده (Vespidae) داراي زندگي اجتماعي هستند. گونه وپا اورينتاليس(Vepa Orientalis) در اين خانواده، يك زنبور قهوهاي رنگ بزرگ است. خانوادههاي وسپيده و همچنين اسفيسيده (Sphecidae) كه دربرگيرنده گونههاي انفرادي هستند تقريباً همگي شكارگرند و براي پرورش نوزادشان لارو انواع حشرات مخصوصاً لارو پروانهها را شكار ميكنند.
همچنين خانوادههاي تيفيئيده (Tiphiidae) و اسكولوئيده(Scoliidae) پارازيت لارو كرمهاي سفيد ريشه، در داخل خاك هستند.
زنبورها چگونه پارازيت كرمهاي سفيد ريشهاي كه در خاك فعاليت ميكنند، هستند؟
حشرات كامل زنبورها در خاك نرم نفوذ ميكنند و بدنبال لارو كرمهاي سفيد ريشه ميگردند. پس از نيش زدن، آنها را فلج كرده و بر روي لارو كرم سفيد ريشه تخم ميگذارند. بعد از خارج شدن لارو زنبور از داخل تخم، از بدن لارو كرم سفيد ريشه تغذيه ميكند.
زنبور پمپيليده (Pompilidae) از گروه آكولئاتا شكارگر بوده و با به نوعي پارازيتوئيد عنكبوتها ميباشد.
زنبورهاي بالا خانواده آپوايدا(Apoidea) از مهمترين گرده افشانهاي اختصاصي گياهان هستند. كه در اين خانواده، بالا خانوادههاي متعددي از جمله خانواده مگاكليده(Megachilidae) ، آنتوفوريده (Anthophoridae) ، آندرنيده (Andernidae)، هاليكتيده (Halictidae) و آپيده (Apidae) در ايران وجود دارند. از مهمترين گرده افشانهاي گياهان هستند و سودي كه از اين حشرات به انسان ميرسد غير قابل محاسبه است.
زنبورهاي گروه پارازتيكا خانوادههاي تريكوگراماتيده (Trichogrammatidae)، سيلونيده (Scelionidae) و ميماريده (Mymaridae) پارازيتوئيد تخم گروههاي مختلفي از حشرات ميباشند. و در همين گروه خانوادههاي براكونيده (Braconidae) و ايكنئومونيده (Ichneumonidae) پارازيتوئيد گروههاي مختلف حشرات محسوب ميشوند.
در خانواده براكونيده زير خانوادهايي به نام آفيديئينه (Aphidiinae) وجود دارند كه گاهي تحت عنوان خانواده آفيديئيده (Aphidiidae) از آن نام ميبرند كه همه گونههاي آن پارازيتوئيد شتهها و شپشكها هستند.
مهمترين دشمنان طبيعي آفات گلخانهاي شامل شتههاي خانوادههاي انسيرتيده (Encyrtidae)، آفلينيده(Aphelinidae) ، ائولوفيده (Eulophidae) و در مواردي پتروماليده (Pteromalidae) ميباشند.
Marichka
17-04-2006, 22:56
كنهها(Acari)
كنهها متعلق به زير رده آكاري(Acari) بوده و به همراه رتيلها و عنكبوتها رده (Arachnida) را بوجود ميآورند. كنهها يكي از بزرگترين گروههاي بندپايان ميباشند كه به فراواني در طبيعت مشاهده ميشوند. حدود سي هزار گونه از اين بندپايان در دنيا شناسايي شدهاند و تقريباً بيش از پانصد هزار گونه ديگر همچنان ناشناخته باقي ماندهاند. اندازه كنهها متفاوت است مثلاً كنههاي خانواده تارسونميده(Tarsonemidae) فقط چند ميكرون و كنههاي بسيار بزرگ خانواده ايكسوديده (Ixodidae) اندازهاي حدود صد ميكرون دارند كه در روي دامها از خون آنها تغذيه ميكنند.
كنهها شامل گروههاي آبزي و خشكيزي هستند. كنههاي خشكيزي در داخل خاك با جمعيت بسيار بالا ديده ميشوند و از مهمترين بندپايان هستند. تعدادي از كنهها بخشي از زندگي خود را بصورت پارازيت ميگذرانند و ممكن است انگل بندپايان يا مهرهداران باشند. البته تعداد كمي هم بصورت انگل داخلي در داخل بدن حشرات و مهرهداران فعاليت ميكنند.
تعدادي از كنهها شكارگر و پِرداتور(Predator) هستند و در داخل خاك روي گياهان از ساير كنهها مخصوصاً از كنههاي گياهخوار و تخم حشرات كوچك تغذيه ميكنند. به عبارت ديگر تعدادي از گونههاي شكارگر در داخل خاك از انواع حشرات كوچك و ساير كنهها، نماتودها و تخم مگسها تغذيه ميكنند و جزء موجودات بسيار مفيد به حساب ميآيند .
تعداد زيادي از كنهها هم گياهخوار هستند. با كليسرهاي نيرومندي كه دارند بر روي گياهان خراشهايي ايجاد ميكنند و از كلروپلاست، مايع و شيره گياهي تغذيه ميكنند. همچنين تعدادي از گونههاي گياهخوار در محيطهاي انباري از غلات، خشكبار و برخي ديگر از غدههاي گياهان زينتي تغذيه ميكنند.
كنههاي خانواده فيتوزئيده(Phytoseidae) شكارگر هستند كه براي كنترل كنههاي گياهخوار بر روي گياهان زينتي در شرايط گلخانهاي زندگي ميكنند. همچنين در بسياري از نقاط دنيا بصورت تجارتي و انبوه توليد ميشوند و در گلخانهها رها سازي ميشوند. از نظر خصوصيات مورفولوژيك بدن كنهها از دو قسمت تشكيل شده است كه عبارت است از:
1- گناتوزوما(Gnathosoma) يا قسمت جلويي كه اعضاي حسي، كليسرها و پريپالپها را در بر ميگيرد.
2- قسمت عقبي كه ايدئوزوما(Idiosoma) ناميده ميشود پاهاي كنهها را در بر ميگيرد. كنهها در مرحلهي بالغ چهار جفت پا دارند پري پالپها عموماً دو تا پنجبندي و كلسيرها سهبندي و پاها در اكثر كنهها ششبندي هستند، ولي در برخي از كنهها پاها نيز به صورت دوهفت بندي ديده ميشوند.
بلندي پاها عبارت است از:
الف) كوكسا (Coxa) يا پيش ران؛
ب) تروكانتر(Trochanter) يا پس ران كه ممكن است دو بندي باشد؛
ج) فيمور(Femur) يا ران؛
د) پاتلا(Patella) يا ژنو (Genu)؛
هـ) تيبيا (Tibia) يا ساق؛
ر) تارسوس(Tarsus) يا پنجه كه در انتها به دو ناخن يا كلاو (Claw) و يك بالشك يا آلوريوم منتهي ميشود.
دستگاه گوارش در كنهها به حشرات شباهت دارد و شامل بخشهايي بوده كه عبارت است از:
1. موس (Mouth) دهان؛
2. اِزوفاگوس (Oesophagus) يا سر؛
3. وِنتريكولوس (Ventriculus) يا معده؛
4. هيند گات (Hind gut) يا روده عقبي؛
5. آنوس (Anus) يا مخرج .
سيستم توليد مثل در كنهها غالباً دو جنسي است و اكثر كنهها تخم گذار هستند گرچه تعدادي كنه زندهزا نيز مشاهده شده است.
تعدادي از كنهها بكرزا هستند كه توليد نتاج نر و ماده ميكنند، البته در كنههايي مثل كنه تيترانيكوس اورتيكا (Tetranychus urticae) كه از مهمترين كنهها و نيز جزء آفات بسيار مهم گياهان زينتي است بعد از جفتگيري، تخمهاي بارور توليد افراد نر و ماده ميكنند و تخمهايي كه بارور نشوند صرفاً توليد افراد نر خواهند كرد.
تنفس كنههاي كوچك جلدي است يعني دستگاه تنفسي خاصي ندارند ولي سيستم تنفسي كنههاي بزرگتر تراشهاي است و مانند حشرات، تراشهها به روزنههاي تنفسي به نام استيگمات(Stigmata) يا اسپراكل (Spiracle) منتهي ميشود.
براساس محل قرارگرفتن روزنههاي تنفسي، كنهها را به هفت راسته تقسيم ميكنيم:
1. آستيگماتا (Astigmata) يا بدون استيگمايان.
2. پروستيگماتا (Prostigmata) يا پيش استيگمايان.
3. مزوستيگماتا (Mesostigmata) يا ميان استيگمايان.
4. نوتوستيگماتا (Notostigmata) يا پشت استيگمايان.
5. متاستيگماتا (Metastigmata) يا پس استيگمايان.
6. تتراستيگماتا (Tetrastigmata) يا چهار استيگمايان.
7. كريپتوستيگماتا (Cryptostigmata) يا نهان استيگمايان.
در زندگي كنهها سه مرحله بعد از مرحله رشد جنسي وجود دارد كه عبارت است از:
الف) مرحله لاروي؛ كنهها در مرحله لاروي داراي سه جفت پا هستند به جزء كنههاي خانواده اريوفيده (Eriophidae) كه تعداد پاهايشان كمتر است.
ب) مرحله پورگي؛ در اكثر كنهها شامل چند مرحله است و به آنها پروتونيمف (Protonymph) و تريتونيمف(Tritonymph) اطلاق ميشود بعد از آن كنه بالغ توليد ميشود.
ت) اَدالت(Adlult) يا كنه بالغ.
Marichka
17-04-2006, 23:00
* راسته مزوستيگماتا (Mesostigmata)
راسته مزوستيگماتا در برگيرنده تعدادي از گونههاي پارازيت و شكارگر است. خانوادههاي مهم شكارگر اين راسته واروئيده(Varroidae) و درمانيسيده(Dermanyssidae) هستند. گونههاي خانواده واروئيده عموماً پارازيت زنبورهاي خانواده آپيده(Apidae) مخصوصاً زنبور عسل معمولي يا آپيسمليفر(Apis mellifera) ميباشند كه بوسيله پاهاي خود به بدن زنبور متصل شده و از خونش تغذيه ميكنند.
در خانواده واروئيده گونه واروآ ژكبسوني (Varroa jacobsoni) داراي انتشار جهاني است و از آفات مهم زنبور عسل در ايران به شمار ميرود.
گونههاي خانواده درمانيسيده(Dermanyssidae) عموماً پارازيت پرندگان و پستانداران هستند و از خون آنها تغذيه ميكنند.
خانوادهفيتوزئيده (Phytoseidae) در برگيرنده مهمترين گونههاي شكارگر كنهها است كه از كنههاي گياهخوار تغذيه ميكنند. از اين خانواده گونههايي مثل فيتوزئوليس پرسيميليس (Phytoseiulus persimilis) در جهان بصورت تجارتي توليد انبوه شده و در گلخانهها براي كنترل بيولوژيك گونههاي گياهخواري مانند تترانكيده رها سازي ميشود.
* راسته متاستيگماتا (Metastigmata)
راسته متاستيگمتا (Metastigmata) با ايكسوديدا(Ixodida) در برگيرنده كنههاي دامي است كه از خون دام و انسان تغذيه كرده و ناقل بيماري هستند. اين راسته شامل دو خانواده ايكسوديده (Ixodidae) و آرگازيده (Argasidae) ميباشد كه به ايكسوديدهها رافتيكس يا كنههاي سخت و به خانواده ارگازيده سافتتيكس يا كنههاي نرم اطلاق ميشود.
* راسته آستيگماتا (Astigmata)
در راسته آستيگماتا(Astigmata) خانوادههاي ساركوپتيده (Sarcoptidae) و پسوروپتيده (Pesutoptidae) ناقل بيماريهاي مهمي مثل جرب يا گال بر روي پستانداران هستند. در اين راسته تعدادي از گونهها مثل خانواده اكاريده(Acaridae) بر روي محصولات انباري از جمله غلات و خشكبار تغذيه ميكنند.
در همين راسته تعدادي از گونههاي جنس ريزوگليفوس (Rhzoiglyphus)از غدههاي گياهان زينتي تغذيه ميكنند.
* راسته پروستيگماتا (Prostigmata)
راسته پروستيگماتا (Prostigmata) در برگيرنده برخي از مهمترين كنههاي گياهخوار است كه به آنها پلنت فيدينگ اسپايدر مايت (Plant feeding spider mite) يا كنههاي تارتَن اطلاق ميشود. اين كنهها از گياهان مختلف تغذيه ميكنند و تعدادي از گونههاي آنها از مهمترين آفات گياهان به حساب ميآيد.
راسته پروستيگماتا در برگيرنده سه خانواده مهم در روي گياهان زينتي بوده كه عبارت است از:
1. تترانيكيده(Tetranychidae)
2. تارسونميده (Tarsonemidae)
3. اريوهيده (Eryohidae) در خانواده تترانيكيده گونه تترانيكوس اُرتيكه(Tetranychus urticae) يا كنه تارتَن دو لكهاي يكي از مهمترين گونههاست كه بر روي گياهان زينتي در همه جاي دنيا ايجاد خسارت ميكند.
اين كنه تخمهاي خودش را به قطر حدود 14/0 ميليمتر در روي سطح برگي گياهان قرار ميدهد و همانند بسياري از كنهها داراي چندين مرحلهي رشد از جمله تخم، لارو، پروتونيمف (Protonymph)، تريتونيمف (Tritonymph) و مرحله بالغ ميباشد.
در كنههاي نر عموماً انتهاي شكم باريك و كشيده است در حاليكه در كنههاي ماده انتهاي شكم تقريباً حالت گرد دارد. مادهها با ترشح فرومون كنههاي نر را به سمت خود جذب كرده و جفتگيري ميكنند. سپس كنههاي ماده شروع به تخم ريزي در سطح برگ گياهان ميكنند. در 20 درجه سانتيگراد و رطوبت نسبي حدود 40-30 % هر كنه ماده در هر روز حدود 7 تا 8 تخم ميگذارد و با افزايش رطوبت نسبي محيط، ميزان تخمگذاري آنها كاهش پيدا ميكند.
سيكل زندگي كنهها بر حسب دما بسيار متفاوت است. مثلاً در 30 درجه سانتيگراد دوره رشدي اين كنهها حدود 4 الي 5 روز خواهد بود در حاليكه در 15درجه سانتيگراد دوره رشدي آنها حدود 30 روز به طول ميانجامد.
كنهها بوسيله كليسرهاي نيرومندي كه دارند از كلروپلاست و شيره گياهان تغذيه ميكنند. لكههاي زرد رنگي بر روي برگهاي گياهان ايجاد كرده و در تراكمهاي بالا باعث خشك شدن برگها ميشوند. بنابراين وقتي كه جمعيت آنها بر روي گياهان افزايش پيدا كند به قسمتهاي فوقاني بوتهها و گلهاي زينتي مهاجرت ميكنند و تارهاي زيادي را بوجود ميآورند، به همين دليل به آنها اسپايدر مايت (Spidermite) گفته ميشود.
در شرايط طبيعي عموماً زمستان گذراني كنهها به صورت تخم است ولي در شرايط گلخانهاي در تمام سال فعاليت بكنند.
* خانواده تارسو نميده (Tarsonemidae)
خانواده تارسو نميده (Tarsonemidae) در برگيرنده كنههاي بسيار كوچكي بوده كه طول بدنشان عموماً حدود100 تا 300 ميكرون است. پاهاي عقبي اين كنهها از سه جفت پاهاي ديگر كوچكتر است. در كنههاي نر پاهاي عقبي به اندامهايي به نام كلايسر تبديل شده كه براي جفتگيري از آنها استفاده ميشود.
يكي از مهمترين كنههاي اين خانواده در دنيا و همچنين در ايران گونه تارسونموس پاليدوس (Tarsonemus pallidus) است كه علي رغم اينكه داراي دامنه ميزباني وسيعي است در روي انواع گياهان زينتي نيز فعاليت ميكند. با ايجاد لكههاي نقرهاي رنگ بر روي گياهان، باعث زخيم شدن برگها و در مواردي باعث پيچيده شدن حاشيه برگها ميشود.
اين كنهها تخمهايشان را عموماً در روي جوانههاي گياهي قرار ميدهند و در مواردي از باز شدن جوانههاي گياهان و گلها جلوگيري ميكنند. طول عمر هر نسل آن در شرايط طبيعي حدود 2 هفته ميباشد.
تغذيه كنههاي خانواده اريوفيده از گياهان باعث ايجاد گالهايي در سطح زيرين برگ آنها ميشود و در داخل اين گالها به تغذيه از گياهان ميپردازند كه به اين ترتيب خساراتي به گياهان وارد ميكنند
Marichka
17-04-2006, 23:04
* آفت چيست؟ چه عواملي باعث به وجود آمدن آفات ميشوند؟
آفت موجودي است که خسارت اقتصادي داشته باشد. علل پيدايش آفت در سه موضوع اصلي خلاصه مي شود:
۱) وارد شدن موجودات به مناطق جديد (تهاجم) Invasion؛
۲) تغييرات اکولوژيکي؛
۳) تغييرات اجتماعي – اقتصادي.
تهاجم يکي از موضوعات بسيار مهمي است که مخصوصاً در طي قرن اخير بدليل سهلالوصول شدن مسافرتها، بسيار گسترش پيدا کرده است. در واقع تعداد بسيار زيادي از آفات مهم و کليدي در نقاط مختلف دنيا آفاتي هستند که از يک نقطه يا منطقه پَراکنش بومي به مناطق جديد وارد شدهاند و بدليل اينکه اين آفات بدون دشمنان طبيعي خود به مناطق جديد وارد ميشوند عموماً تبديل به آفت ميشوند. مثالهاي بسيار زيادي در اين زمينه در کشورهاي اروپايي و در ايران وجود دارد. به عنوان مثال در راسته (Hemiptera) تعداد زيادي از شپشکها مثل (Quadraspidiotus pernisiosus) يا شپشک هايسان ژوزه مثل (Chrysomphalus dictyospermi) يا شپشک سپردار قهوهاي، سپردار قرمز يا (Aonidiella aurantii)، و(Aonidiellacitri)، يا شپشک استراليايي مثل (Icery apurchasi) وجود دارند.
کرم ساقه خوار برنج (Chilo suppresalis) از راسته (Lepidoptera). مگس مديترانهاي ميوهاي (Ceratitis capitata) از راسته (Diptera). از زير رده (Acari) گونههايي مثل (Panonychusulmi) و (Panonychus citri) از گونههاي بسيار مهم هستند که از طريق گياهان زراعي و گياهان زينتي و احتمالاً مرکبات از نقاط مختلف دنيا وارد کشور ما شدهاند.
* نقش قرنطينه
در ايران قرنطينه نقش مهم جلوگيري از ورود آفات جديد به کشور را به عهده دارد. براي مثال پس از بررسيهاي لازم توسط موسسه تحقيقات آفات و بيماريها روي نوعي چمن وارداتي از كشور هلند (براي تعويض چمن استاديوم آزادي) از ورود آن به كشور جلوگيري بعمل آمد.
دومين عامل که باعث تبديل موجودات به آفت ميشود تغييرات اکولوژيکي است. تغييرات اکولوژيکي با تاريخچه کشاورزي قرين است. هر عملي که انسان در طبيعت انجام ميدهد نوعي تغيير اکولوژيکي به همراه دارد. تغييرات اکولوژيکي در طي سده اخير بسيار زياد بوده است. تک کِشتيهاي وسيع، استفاده از واريتههاي پر محصول، و عمليات اَگرو تکنيکي مثل سمپاشي باعث شده است که تعادل در اکوسيستم و طبيعت به هم بخورد.
حتي کشت گياهان زينتي در گلخانه نوعي تغيير اکولوژيکي است. معمولاً از طريق وارد کردن دشمنان طبيعي، آفات در گلخانهها را کنترل ميكنند. در اکوسيستم طبيعي و در شرايط طبيعي زنجيرههاي غذايي بسيار پيچيده توسط تعداد بسيار زيادي آفت و دشمنان طبيعي ايجاد شدهاند. از آنجا که سموم در طي نيم قرن اخير اين زنجيره پيچيده را بر هم زدهاند، براي ايجاد تعادل مجدد زنجيرههاي غذايي بين گونههاي گياهخوار، پارزيتوئيدها و پرداتورها حداقل به پنجاه سال تلاش مداوم نياز داريم.
در بين عوامل بر هم زننده تعادل اکولوژيک، قطعاً سموم و ترکيبات شيميايي از اهميت بسيار زيادي برخوردارند. بطوريكه سمپاشي زياد بخصوص براي مدت طويل در محيط باعث تقويت ژن مقاوم در برابر اين ترکيب شيميايي شده و در طي ساليان متمادي، اين جمعيت از طريق زاد و ولد افزايش پيدا ميکند. و نهايتاً بعد از مدتي يک جمعيت مقاوم به سموم در طبيعت ظاهر ميشود.
همچنين کاربرد سموم، باعث ايجاد آفت در مواردي نيز ميشود. آفات ثانوي آفاتي هستند که از طريق کاربرد ترکيبات شيميايي بوجود ميآيند. بدين صورت كه آفت خاصي در طبيعت كه داراي جمعيت پاييني نيز ميباشد بر اثر استفاده سموم از بين رفته ولي گونههايي كه آفت محسوب نميشوند بعد از مدتي به آفات خطرناك تبديل ميشوند.
Marichka
19-04-2006, 00:25
در گذشتههای دور تا کنون حشرات به شکلهای مختلف با زندگی انسان ارتباط داشتهاند و براساس اين ارتباط حشرات را به دو گروه تقسيم میکنيم:
1- حشرات مفيد؛
2- حشرات مضر.
حشرات مفيد:
اولين گروه از حشرات مفيد، حشرات گرده افشان هستند. گرده افشاني به معنای انتقال گرده از پرچم به مادگی گل ديگر است. بعضی از گياهان مقادير زيادی گرده توليد میکنند که باد مهمترين عامل انتقال آنها محسوب میشود، ولی اکثر گياهان مقادير بسيار کمی گرده توليد میکنند که اين گياهان برای گرده افشانی خودشان نياز قطعی به عامل خارجی دارند که مهمترين آنها حشرات هستند. در بين حشرات زنبورهای بالاخانوادهي آپويداها (Apoidea) مخصوصاً زنبور عسل با نام علمی آپيس ميلیفرا (Apis mellifera) از بيشترين اهميت برخوردار است.
دومين گروه از حشرات، حشراتی هستند که توليد فرآوردههای تجاری و غذايی میکنند. از جملهي اين فرآوردهها عسل و موم است که توسط زنبور عسل و بعضی ديگر از گونههای زنبورهای خانواده آپيده ( Apoide ) توليد میشود. از ديگر اين فرآوردهها ابريشم است که توسط پروانه کرم ابريشم با نام علمی بومبيکس موری ( Bombyx mori ) از خانواده بومبوسيده ( Bombycidae )و بعضی ديگر از گونههای اين خانواده توليد میشود. يكي ديگر از فرآوردهها لاک است که در کشورهای جنوب شرق آسيا توسط نوعی شپشک توليد میشود. اين شپشک در سطح ساقه بعضی از گياهان مثل گونههای خاصی از انجير، ترشحاتی توليد میکند. ضخامت لاک در بعضي از ساقهها به يک سانتیمتر ميرسد، كه کشاورزان براي استخراج لاك، اين ساقهها را بريده و به تمام نقاط دنيا صادر میکنند. و بعنوان وسيلهي آرايشی، يا آزمايشگاهي كاربرد دارد.
آيا تغذيه زنبورها از گلها باعث خسارت به آنها می شود؟
تحقيقات نشان داده است که زنبور عسل به ازاي هر يک ريال عسلی که توليد می کند 4 برابر آن در افزايش کمی و کيفی محصولات کشاورزی از طريق گرده افشانی نقش دارد؛ و لذا اين نظريه به هيچ وجه درست نيست. گروه ديگر از حشرات مفيد، حشرات حشرهخوار هستند و به دو گروه شکارگرها و پارازيتوئيدها تقسيم میشوند. حشرات شکارگر، حشراتی هستند که از طريق تغذيه حشرات آفت را مورد استفاده قرار میدهند و جمعيت آنها را در طبيعت کنترل میکنند مانند کفشدوزکهای خانواده ککسی نليده ( Coccinellidea ) که حشرات کامل كه لاروهای آنها از شته تغذيه میکنند يا بال توریهای خانوادهي کرايزوپيده ( Chrysopidae ) که آنها هم شکارگر شته هستند.
گروه ديگر از حشرات مفيد پارازيتوئيدها هستند که تخم خود را بر روی بدن ميزبان يا در داخل بدن ميزبان قرار میدهند و بعد از اينکه لاروشان از داخل تخم خارج شد محتويات بدن ميزبانشان را مورد تغذيه قرار میدهند و بعد از کامل شدن، و از بدن ميزبان خارج ميشوند و ميزبان هم از بين خواهد رفت.
چه حشراتی در بعضی از شرايط مفيد و در بعضی از شرايط ديگر مضر ميباشند؟
از سال 1900 تا 1920 چندين گونه از کاکتوسها وارد استراليا شدند. كاكتوسها فاقد دشمن طبيعی بودند و هيچ موجود زندهاي از اين گياهان تغذيه نمی کرد. به همين دليل به آفت بسيار مهمي تبديل شدند و ميليونها هکتار از مزارع استراليا را تحت پوشش قرار دادند. بعدها محققين استراليايی پروانهايي بنام ( Cactoblastis cactorum ) را وارد استراليا کردند و کاکتوسها را بطور کامل تحت کنترل در آوردند در حاليکه همين حشره ممکن است در شرايط ديگر بعنوان يک آفت مطرح شود.
گروه ديگر از حشرات مفيد، حشرات پاکسازی کننده محيط هستند و به دو گروه اصلی تقسيم میشوند:
الف) حشرات مدفوعخوار؛ مانند سوسکهای خانواده اسکارابيده ( Scarabaeidae )که از مدفوع جانوران در اکوسيستمها تغذيه میکنند، و به اين طريق محيط را هم از فضولات حيوانات پاک میکنند، و هم از افزايش جمعيت مگسهای مضر جلوگيری میکنند.
ب) حشرات لاشهخوار؛ مانند مگسهای خانواده کاليفوريده ( Calliphoridea ) و سوسکهای خانواده درمستيده ( Dermestidae ) ، که لاشه جاندارانی را که در طبيعت از بين میروند مورد تغذيه قرار میدهند و بدين ترتيب محيط را پاکسازی ميکند.
گروه ديگر از حشرات مفيد، حشرات خاکزی هستند بسياری از حشرات يک بخش يا کل دوره زندگی خودشان را در داخل خاک سپری میکنند و از اين طريق میتوانند در بهبود خصوصيات فيزيکی خاک نقش داشته باشند.
گروه بعدي از حشرات مفيد، حشراتی هستند که بعنوان غذای ساير جانداران و يا حشرات با ارزش غذايی مطرح هستند. حشرات توسط گروههای مختلفی از موجودات مورد تغذيه قرار میگيرند، بعنوان مثال دوزيستان مانند قورباغهها، مارمولکها، بعضي از موشها و بعضي از گونههاي پرندگان به ويژه بعضی از آنها كه مختصراً از حشرات تغذيه میکنند. اين پرندگان ارزش زيبايی شناختی دارند و چنانچه اين حشرات در محيط نباشند اين پرندگان هم که در واقع بصورت تخصصی از حشرات تغذيه می کنند از بين میروند.
گروه ديگر از حشرات مفيد حشراتی هستند که ارزش هنری دارند مانند پروانهها، حتي در شعر بسياری از شعرای ما از پروانه استفاده شده است.
Marichka
19-04-2006, 00:28
حشرات مضر
حشرات مضر بطور کلي به سه گروه اصلي تقسيم مي شوند:
۱- حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند؛
۲- حشراتي که از فرآوردههاي انباري تغذيه ميکنند؛
۳- حشراتي که انسان و ساير جانوران را مورد حمله قرار ميدهند.
حال به شرح هر يك از اين سه گروه ميپردازيم.
1- حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند
الف) حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند ممکن است بصورت مستقيم به گياه خسارت وارد كنند. مثل ملخها، لارو پروانهها و سوسكها كه مستقيماً از بخشهاي مختلف گياه تغذيه ميكنند اعم از برگ، گل، ميوه و چوب.
ب) ايجاد خسارت از طريق تخم گذاري است، بعضي از حشرات مخصوصاً زنجركهاي خانواده سيکاديده (Cicadidae ) و زنجرکهاي خانواده سيکادليده (Cicadellidae ) از طريق تخمگذاري در سر شاخههاي ظريف گياهان به آنها خسارت وارد ميکنند.
ج)ايجاد خسارت از طريق انتقال بيمارهاي ويروسي،باکتريايي و مايکوپلاسمائي و احتمالاً قارچي
در بين حشرات دو گروه شتهها و زنجرکهاي خانواده سيکادليده (Cicadellidea ) از اهميت بيشتري در نقل و انتقال عوامل بيماريزا گياهي برخوردار هستند. همچنين سخت بالپوشان خانواده اسکوليتيده (Scolytidae ) در نقل و انتقال عوامل قارچي نقش دارند.
۲-حشراتي كه به فرآوردههاي انباري خسارت ميزنند و خود نيز به سه دسته تقسيم ميشوند
الف) اولين گروه آفات چوب ميباشند.
چوب يکي از مهمترين محصولات است که در زندگي بشر نقش دارد. چوبهاي صنعتي گاهي مورد حمله بعضي از حشرات قرار ميگيرند از جمله مهمترين اين حشرات موريانهها هستند.
چگونگي هضم چوب بوسيلهي موريانهها.
موريانهها خود قادر به هضم سلولز يا چوب نيستند. در داخل دستگاه گوارش موريانه تک سلوليهاي فلازلداري زندگي ميکنند که آنزيمهاي مورد نياز براي تجزيه سلولز را توليد ميکنند و آن تک سلوليها هستند که باعث هضم سلولز ميشوند. در واقع نوعي همزيستي بين تک سلولي و موريانهها از اين طريق ايجاد شده است.
ب) دومين گروه از آفات فرآوردههاي انباري، آفات پارچه و منسوجات هستند. تعدادي از حشرات از جمله پروانههاي خانواده تينيده (Tineidae) و سخت بالپوشان درمستيده (Dermestidae) گاهي به منسوجات خسارت سنگيني وارد ميکنند.
ج) سومين گروه از آفات مواد غذايي، انباري است. حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد محصولات کشاورزي بعد از مرحله کاشت و پس از برداشت در انبار توسط آفات مختلف از بين ميروند. در بين آفات انباري سوسکهاي خانواده درمستيده (Dermestidae ) و بروخيده ( Bruchidae ) و کورکولينيده (Curculionidae)، در بين پروانهها تعدادي از گونههاي خانواده پيراليده (pyralidae ) مثل پلوديا اينترپونکتلا (Plodia interpunctella) و افيستيا کونيلا (Ephestia Kuhniella ) از اهميت زيادي برخوردارند.
3- حشراتي که انسان و ساير جانوران را مورد حمله قرار ميدهند. آنها نيز به چند گروه تقسيم ميشوند:
الف) حشرات آزار دهنده مثل تعدادي از پشهها و مگسها. گرچه ممکن است که ناقل بيماري مهمي نباشد ولي به هر ترتيب باعث سَلب آسايش از انسان ميشوند. ب) حشراتي که نيش آنها سمي است. تعدادي از زنبورهاي خانواده وسپيده (Vespidae) و اسفسيده (Sphecidae) و در مواردي زنبورهاي بالاخانواده آپويدا (Apoidea ) که جزء حشرات مفيد و گرده افشان هستند و انسان را نيش ميزنند.
بعضي از انسانها به نيش زنبورها حساسيت شديدي دارند و دچار شوک شديدي ميشوند و در مواردي مشاهده شده که نيش زنبور منجر به مرگ انساني شده است.
ج) سومين گروه از حشراتي که به انسان خسارت ميزنند حشرات انگل هستند و به دو گروه تقسيم ميکنيم.
حشرات انگل
1) انگل خارجي؛
2) انگل داخلي.
1) حشرات انگل خارجي مثل ککها و شپشها و در مواردي ساسها که با تغذيه از خون انسان گاهي بيماريهايي را به انسان منتقل ميکنند. ساسها در واقع نوعي سن هستند. در مبحثهاي بعدي توضيح داده خواهد شد.
2)حشرات انگل داخلي مخصوصاً تعدادي از مگسها مثل خانواده کاليفوريده (Calliphoridae) و خانواده اُستريده (Oestridae) و خانواده تابانيده (Tabanidae) كه از اهميت زيادي برخوردارند. اين مگسها عموماً تخم خودشان را بر روي چهارپايان وحشي و اهلي قرار ميدهند. بعد از اينکه لارو از تخم خارج ميشود وارد بدن چهار پايان ميشود و مراحل نشو و نماي لاروي خود را در داخل بدن طراحي ميکند و زماني که ميخواهد تبديل به حشره کامل بشود در بسياري از مگسها پوست سوراخ ميکند. مثل خانواده استريده (Oestridae) كه از اهميت زيادي برخوردارهستند. سپس وارد خاک ميشوند و تبديل به شفيره و حشره کامل ميشوند. و از اين طريق کاملاً باعث ضعف جانوران مخصوصاً احشام و چهارپايان وحشي ميشوند.
آخرين گروه از حشراتي که به انسان حمله ميکنند حشرات ناقل از جمله خانواده کوليسيده (Culicidae) و سايکوديده (Psychodidae) هستند که از اهميت زيادي برخوردارند. پشههاي خانواده کوليسيده مراحل نشو و نماي لاروي خودشان را در داخل آب سپري ميکنند. حشرات ماده قادر هستند انسان را نيش بزنند و همراه نيش زدن عوامل مختلف ويروسي و باکتريايي را وارد بدن ميکنند. مثل پشهي مالاريا که چندين مرحله را در بدن انسان طي ميکنند و در گذشته منجر به مرگ انسان ميشده اما در حال حاضر واکسن مخصوص بيماري مالاريا ساخته شده است.
نمونه ديگر پشههاي خاکي خانواده سايکوديده زير خانواده فلابوتومينا (phlaebotominae) هستند که عامل بيماري سالک در انسان ميباشند. اين پشهها وقتي در روي صورت مستقر ميشوند يک تک سلولي بنام لشمانيوز را وارد بدن ميکنند و ايجاد بيماري سالک در روي پوست ميکنند.
حشرات مضر
حشرات مضر بطور کلي به سه گروه اصلي تقسيم مي شوند:
۱- حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند؛
۲- حشراتي که از فرآوردههاي انباري تغذيه ميکنند؛
۳- حشراتي که انسان و ساير جانوران را مورد حمله قرار ميدهند.
حال به شرح هر يك از اين سه گروه ميپردازيم.
1- حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند
الف) حشراتي که از گياهان تغذيه ميکنند ممکن است بصورت مستقيم به گياه خسارت وارد كنند. مثل ملخها، لارو پروانهها و سوسكها كه مستقيماً از بخشهاي مختلف گياه تغذيه ميكنند اعم از برگ، گل، ميوه و چوب.
ب) ايجاد خسارت از طريق تخم گذاري است، بعضي از حشرات مخصوصاً زنجركهاي خانواده سيکاديده (Cicadidae ) و زنجرکهاي خانواده سيکادليده (Cicadellidae ) از طريق تخمگذاري در سر شاخههاي ظريف گياهان به آنها خسارت وارد ميکنند.
ج)ايجاد خسارت از طريق انتقال بيمارهاي ويروسي،باکتريايي و مايکوپلاسمائي و احتمالاً قارچي
در بين حشرات دو گروه شتهها و زنجرکهاي خانواده سيکادليده (Cicadellidea ) از اهميت بيشتري در نقل و انتقال عوامل بيماريزا گياهي برخوردار هستند. همچنين سخت بالپوشان خانواده اسکوليتيده (Scolytidae ) در نقل و انتقال عوامل قارچي نقش دارند.
۲حشراتي كه به فرآوردههاي انباري خسارت ميزنند و خود نيز به سه دسته تقسيم ميشوند
الف) اولين گروه آفات چوب ميباشند.
چوب يکي از مهمترين محصولات است که در زندگي بشر نقش دارد. چوبهاي صنعتي گاهي مورد حمله بعضي از حشرات قرار ميگيرند از جمله مهمترين اين حشرات موريانهها هستند.
چگونگي هضم چوب بوسيلهي موريانهها.
موريانهها خود قادر به هضم سلولز يا چوب نيستند. در داخل دستگاه گوارش موريانه تک سلوليهاي فلازلداري زندگي ميکنند که آنزيمهاي مورد نياز براي تجزيه سلولز را توليد ميکنند و آن تک سلوليها هستند که باعث هضم سلولز ميشوند. در واقع نوعي همزيستي بين تک سلولي و موريانهها از اين طريق ايجاد شده است.
ب) دومين گروه از آفات فرآوردههاي انباري، آفات پارچه و منسوجات هستند. تعدادي از حشرات از جمله پروانههاي خانواده تينيده (Tineidae) و سخت بالپوشان درمستيده (Dermestidae) گاهي به منسوجات خسارت سنگيني وارد ميکنند.
ج) سومين گروه از آفات مواد غذايي، انباري است. حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد محصولات کشاورزي بعد از مرحله کاشت و پس از برداشت در انبار توسط آفات مختلف از بين ميروند. در بين آفات انباري سوسکهاي خانواده درمستيده (Dermestidae ) و بروخيده ( Bruchidae ) و کورکولينيده (Curculionidae)، در بين پروانهها تعدادي از گونههاي خانواده پيراليده (pyralidae ) مثل پلوديا اينترپونکتلا (Plodia interpunctella) و افيستيا کونيلا (Ephestia Kuhniella ) از اهميت زيادي برخوردارند.
3- حشراتي که انسان و ساير جانوران را مورد حمله قرار ميدهند. آنها نيز به چند گروه تقسيم ميشوند:
الف) حشرات آزار دهنده مثل تعدادي از پشهها و مگسها. گرچه ممکن است که ناقل بيماري مهمي نباشد ولي به هر ترتيب باعث سَلب آسايش از انسان ميشوند.
ب) حشراتي که نيش آنها سمي است. تعدادي از زنبورهاي خانواده وسپيده (Vespidae) و اسفسيده (Sphecidae) و در مواردي زنبورهاي بالاخانواده آپويدا (Apoidea ) که جزء حشرات مفيد و گرده افشان هستند و انسان را نيش ميزنند.
بعضي از انسانها به نيش زنبورها حساسيت شديدي دارند و دچار شوک شديدي ميشوند و در مواردي مشاهده شده که نيش زنبور منجر به مرگ انساني شده است.
ج) سومين گروه از حشراتي که به انسان خسارت ميزنند حشرات انگل هستند و به دو گروه تقسيم ميکنيم.
حشرات انگل
1) انگل خارجي؛
2) انگل داخلي.
1) حشرات انگل خارجي مثل ککها و شپشها و در مواردي ساسها که با تغذيه از خون انسان گاهي بيماريهايي را به انسان منتقل ميکنند. ساسها در واقع نوعي سن هستند. در مبحثهاي بعدي توضيح داده خواهد شد.
2)حشرات انگل داخلي مخصوصاً تعدادي از مگسها مثل خانواده کاليفوريده (Calliphoridae) و خانواده اُستريده (Oestridae) و خانواده تابانيده (Tabanidae) كه از اهميت زيادي برخوردارند. اين مگسها عموماً تخم خودشان را بر روي چهارپايان وحشي و اهلي قرار ميدهند. بعد از اينکه لارو از تخم خارج ميشود وارد بدن چهار پايان ميشود و مراحل نشو و نماي لاروي خود را در داخل بدن طراحي ميکند و زماني که ميخواهد تبديل به حشره کامل بشود در بسياري از مگسها پوست سوراخ ميکند. مثل خانواده استريده (Oestridae) كه از اهميت زيادي برخوردارهستند. سپس وارد خاک ميشوند و تبديل به شفيره و حشره کامل ميشوند. و از اين طريق کاملاً باعث ضعف جانوران مخصوصاً احشام و چهارپايان وحشي ميشوند.
آخرين گروه از حشراتي که به انسان حمله ميکنند حشرات ناقل از جمله خانواده کوليسيده (Culicidae) و سايکوديده (Psychodidae) هستند که از اهميت زيادي برخوردارند. پشههاي خانواده کوليسيده مراحل نشو و نماي لاروي خودشان را در داخل آب سپري ميکنند. حشرات ماده قادر هستند انسان را نيش بزنند و همراه نيش زدن عوامل مختلف ويروسي و باکتريايي را وارد بدن ميکنند. مثل پشهي مالاريا که چندين مرحله را در بدن انسان طي ميکنند و در گذشته منجر به مرگ انسان ميشده اما در حال حاضر واکسن مخصوص بيماري مالاريا ساخته شده است.
نمونه ديگر پشههاي خاکي خانواده سايکوديده زير خانواده فلابوتومينا (phlaebotominae) هستند که عامل بيماري سالک در انسان ميباشند. اين پشهها وقتي در روي صورت مستقر ميشوند يک تک سلولي بنام لشمانيوز را وارد بدن ميکنند و ايجاد بيماري سالک در روي پوست ميکنند.
Marichka
19-04-2006, 00:31
شاخه بندپايان يا آرتروپودا (Arthropoda) به چهار زير شاخه تقسيم ميشوند :
1- تريلوبيتا (Trilobita)
2- کراستاسهآ (Crustaceae)
3- کليسراتا (Chelicerata)
4- آتلوسراتا (Atelocerata)
تريلوبيتا (Trilobita)
تريلوبيتا که اولين بندپايان هستند در درياها زندگي ميکردند و حدود 500 تا 600 ميليون سال قبل بيشترين فراواني را داشتند و در حال حاضر تعدادي از گونههاي آنها بصورت فسيل شناسايي شدهاند .
کليسراتا (Chelicerata)
در اين بندپايان که فاقد شاخک هستند بدن از دو قسمت تشکيل شده است. قسمت اول سفالوتوراکس (Cephalothorox ) و قسمت دوم آبدومن (Abdomen ) است . در قسمت سفالوتوراکس 6 پيوست وجود دارد که پيوستهاي اول بنام کليسر ( Chelicer ) است که در واقع اندامهاي تغذيهاي آنها را تشکيل ميدهد .
پيوستهاي دوم به اعضاي حسي بنام (Pedipalp ) تبديل شده است و 4 پيوست ديگر براي راه رفتن مورد استفاده قرار ميگيرد .
اين زير شاخه بطور کلي شامل سه رده است که در بين آنها رده عنکبوتها مانند آراکنيدا (Arachnida) از اهميت بيشتري برخوردار است و در منابع مختلف شامل يازده راسته بوده بعضي از آنها به شرح ذيل است:
- راسته عقربها يا اسکورپيوز (Scorpiones) است در اين بندپايان شکم بصورت عريض به قفسه سينه يا سفالوتراکس متصل ميشود و از دو قسمت تشکيل شده است، قسمت ابتدائي عريض (Mesosoma) و قسمت انتهايي (Metasoma) که به نيش ختم مي شود کاملاً باريک است. عقربها موجوداتي هستند که داراي فعاليت شبانهاند، روزها در محيطهاي مختلفي مخفي ميشوند و عموماً از حشرات و ساير بندپايان تغذيه ميکنند.
- راسته عنکبوتها يا آرانه(Araneae) است. شکم عنکبوتها باريک و به سفالوتراکس (Cephalothorax) متصل ميشود. شکم فاقد ساختمان حلقه حلقه بوده و يکپارچه بنظر ميرسد. اندامهاي حسي مخصوصاً در عنکبوتهاي نر رشد زيادي کرده و در انتها کاملاً متورم هستند و اندام جفتگيري عنکبوتها در روي پيديپالپها قرار دارد.
عنکبوتها از چه موادي تغذيه ميکنند؟
عنکبوتها از جمله مفيدترين بندپايان هستند که در اکوسيستم هاي طبيعي نقش بسيار ارزندهاي در کاهش جمعيت گونههاي آفت دارند. در واقع همه آنها حشرهخوار يا از ساير بندپايان تغذيه ميکنند.
- راسته آکاري (Acari) يا کنهها: بدليل اهميتي که تعدادي از کنهها مخصوصاً کنههاي خانواده تترانيکيده (Tetranychidae) بعنوان آفات گياهان زينتي دارند در جلسات بعدي بطور مفصل توضيح داده خواهند شد.
- راسته رطيلها (Sulifugae): اندازه رطيلها بزرگتر از عنکبوتهاست. کليسرهاي آنها رشد بسيار زيادي دارد و به آنها ظاهر ترسناکي داده است.
آيا رطيلها نيش ميزنند؟
بر خلاف تصوري که در بين مردم وجود دارد رطيلها فاقد نيش و غده سمي هستند اگر چه ممکن است بعضي از رطيلها مانند مورچه گاز بگيرند ولي چون کليسرهايشان خيلي قوي است امکان آلوده شدنشان به ويروسها و باکتريها وجود دارد و لذا در انسان ايجاد بيماري ميکنند ولي بطور کلي رطيلها فاقد نيش هستند.
كراستاسهآ (Crustaceae)
يکي ديگر از شاخه سختپوستان کراستاسهآ (Crustacea) بزرگترين گروههاي بندپايان را تشکيل ميدهند و تغييرات زيادي در قسمتهاي مختلف بدن آنها ديده ميشود .
در بين سخت پوستان رده مالاکستراکا (Malacotraca) از اهميت بسيار زيادي برخوردار است که شامل سه راسته بوده که عبارتند از :
- راسته آمفيپودا (Amphipoda ) که شامل انواع ميگوها ميباشد. از جنبه غذايي حائز اهميتاند.
- راسته ايزوپودا (Isopoda) يا مساويپايان که از جمله آنها خرخاکي است. خرخاکيها و بعضي از گونههاي آنها بنام پرسيلو اورناتوس (Porcelio ornatus ) ممکن است تحت شرايطي تبديل به آفت شوند و از ريشههاي گياهان مختلف از جمله گياهان زينتي در شرايط گلخانهاي تغذيه کنند .
-راسته دکاپودا (Decapoda) همانند آمفيپودا مخصوصاً در کشورهاي خارجي از جنبه تغذيه انسان فوقالعاده حائز اهميت هستند و انواع خرچنگها (Crabs)و لابسترها (Lobsters) را در بر ميگيرد.
آتلوسراتا (Atelocerata)
راسته ديگر که فوقالعاده براي ما مهم بوده آتلوسراتا (Atelocerata ) يا شاخکداران هستند. اين زير شاخه در واقع بندپاياني هستند که داراي يک جفت شاخک هستند و به پنج رده تقسيم ميشوند که عبارتند از :
1- کيلوپودا (Chilopoda)
2- ديپلوپودا (Diplopoda )
3- سيمفيلا (Symphyla )
4- پائوروپودا (Pauropoda)
5- هگزاپودا (Hexapoda)
در اينجا فقط به بعضي از ردهها اشاره ميكنيم:
- رده ديپلوبودايا (Diplopoda) يا هزارپايان: ديپل به معناي دو و پودا به معناي پا است . (ِDiplopda ) يعني در هر حلقهاي از بدن داراي دو جفت پا هستند. اين بندپايان عموماً در سنگها و روي خزهها ديده ميشوند و از انواع گياهان تغذيه ميکنند.
- رده کيلوپودا (Chilopoda) يا صدپايان: کيلو به معناي آرواره و پودا به معناي پا است. جفت اول پاها در اين بندپايان به آرواره تبديل شده است. آروارههاي سمي اين بندپايان در زير سنگها و کنده درختان فعاليت ميکنند و از انواع حشرات و ساير بندپايان تغذيه ميکنند.
- رده هگزاپودا (Hexapoda) يا حشرات (Insecta): موجوداتي هستند که داراي يک جفت شاخک و شش عدد پا هستند و بزرگترين رده جانوري در سطح کره زمين ميباشند و تاكنون متجاوز از يک ميليون از آنها شناسايي شدهاند.
Marichka
19-04-2006, 00:34
حشره
حشره موجودي است که بدن آن از سه قسمت سر، قفسه سينه و شکم تشکيل شده است. در قسمت سر حشرات، چشمهاي ساده و مرکب، شاخکها و قطعات دهاني از اهميت زيادي برخوردارند. در قسمت قفسه سينه پاها و بالها قرار دارند و در قسمت شکم تخم ريز، سرسيها و آلت جفتگيري مشاهده ميشود.
شكم (Abdomen)
- تخم ريز
- سر سيها
- آلت جفتگيري
بدن حشرات
- سر (Head)
- قفسه سينه (Thorax)
- شكم (Abdomen)
قفسه سينه (Thorax)
- پاها
- بالها
سر (Head)
- چشمهاي مركب و ساده
- شاخكها
- قطعات دهاني
سر در حشرات از درزها و نواحي مختلفي تشکيل شده که مهمترين اين درزها عبارتند از :
درزي كه بين پيشاني و لب بالا قرار گرفته است که به آن درز اپيستومال (Epistomal ) گفته ميشود. طرفين اين درز، درزهاي زير گونهاي (Subgenal suture ) هستند. در قسمت بالاي پيشاني و در قسمت زير چشمهاي مرکب، گونه (Gena ) ديده ميشود. فرق سر و لب بالا و ناحيهاي که بين پيشاني و لب بالا قرار دارد کليپئوس (Clypeus) گفته ميشود.
از نظر طرز اتصال سر به بدن در حشرات سه وضعيت ديده ميشود :
1- اورتوگناتوس (Orthognathous ) حشراتي هستند که جهت سر به سمت پائين بوده و داراي يک زاويه ۹۰ درجه با بدن است؛
2- پروگناتوس (Prognathous ) حشراتي هستند که قطعات دهانيشان در امتداد محور طولي بدن قرار دارد مثل سوسکهاي زميني خانواده کارابيده (Carabidae)؛
3- اوپيستوگناتوس (Opisthognathous ) حشراتي هستند که قطعات دهاني به سمت زيرين سر قرار دارد و يک زاويه حاده بين اين قطعات دهاني سر، با محور طولي بدن وجود دارد. از جمله اجزاي حسي مهم در قسمت سر شاخک بوده که در حشرات داراي انواع مختلف است مثلاً شاخکها ممکن است مويي باشد که به آنها ستاسئوس (Cetaceous ) گفته ميشود نظير شاخک در آسيابکها .
شاخک ممکن است نخي يا فيليفرم (Filiform ) باشد مثل سوسکهاي خانواده کارابيده (Carabidae) شاخک تسبيحي در موريانهها، شاخک چماقي در کفشدوزکها، شاخک ارهاي و شآنهاي و پروش و شاخک آريستايي در گروههاي مختلف حشرات ديده ميشوند.
قطعات دهاني در حشرات عبارتند از :
- يك لب بالا (Labrum)
- دو آرواره بالا (Mandibles)
- دو آرواره پائين (Maxillae)
- يك لب پائين (Labium)
- يک عضو چشايي (Hypopharynx)
قطعات دهاني نشان دهنده نحوه تغذيه در گروههاي مختلف حشرات است و بر اساس نوع تغذيه قطعات دهاني دچار تغييراتي ميشوند. در حشراتي که داراي قطعات دهاني سائيده هستند مثل ملخها آروارههاي بالا کاملاً رشد کرده و حالت سائيده دارند. آروارههاي پائين و قسمتهايي که مربوط به لب پائين هستند رشد چنداني نکردهاند. در حاليکه در حشراتي مثل سنها که داراي قطعات دهاني زننده و مکنده هستند و از شيره گياهان تغذيه ميکنند، و همچنين در پشههاي خانواده کوليسيده (Culicidae) مشاهده ميشود که آروارههاي بالا و پائين تبديل به زايدههاي سوزن مانندي شده که وارد پوست بدن ميشود و از طريق مجاري كه در کابينهاي فانيکس قرار دارد عمل مكيدن صورت ميگيرد.
در پروانهها که داراي قطعات دهاني مکنده هستند بخشي از لب پائين بنام گالئا (Galea) تبديل به خرطوم شده و ساير قسمتهاي قطعات دهاني مثل آروارههاي بالا و پائين در اکثر پروانهها از بين رفته و تنها بخشي از لب پائين تبديل به زايده خرطوم مانندي شده که به وسيله آن شهد گياهان را ميمکند. در حشرات ليسَنده مثل ديپ ترا (Diptera) بخشي از لب پائين تبديل به يک عضو اسفنج مانندي ميشود كه در سطح آن شيارهايي وجود دارد. آب در داخل لولههاي مويين جريان پيدا ميکند و از طريق اين مجرا، وارد مجراي غذايي ميشود. در قسمت قفسه سينه پاها قرار دارند.
قسمتهاي مختلف پا در حشرات
- پيشران (Coxa)
- پيران (Trochanter)
- ران (Femur)
- ساق (Tibia)
- پنجه (Tarsus)
- ناخنها (Claws)
اختلاف بين بندپايان و حشرات در اينست که در بعضي از بندپايان مثل کنهها يک عضو ديگر به نام پاتهلا که در واقع دومين قسمت پيران است، وجود دارد ولي در حشرات اين قسمت مشاهده نميشود.
رگبالهاي طولي بال حشرات
- رگبال کناري (Costa)
- رگبال زير کناري (Subcosta)
- رگبال شعاعي (Radius)
- رگبال مياني (Media)
- رگبال بازويي (Cubitus)
رگبال آنال (Anal veins)
- رگبال ژوگال (Jugal veins)
البته ممکن است در همه گروههاي مختلف حشرات، رگبالها را نبينيم، ولي بر اساس تفاوتهايي که در رگبالهاي حشرات وجود دارد آنها را گروهبندي ميکنيم.
آيا پا در حشرات گياه خوار يا شکارگر تفاوت دارد؟
پا در حشرات داراي انواع مختلفي است. پاهاي رونده، پاهاي دونده و يا پاهاي شكاري. حشراتي مانند مانتيدها داراي پاهاي شکاري هستند که در اين پاها ران و ساق رشد بسيار زيادي کرده است که زوائد خار مانندي در سطح دروني خود دارد که بوسيله آن ميتواند ميزبانهاي خود را که عموماً گونههاي آفت هستند را شکار بکنند. در حاليکه در حشرات آفت، پاها از نوع رونده و دونده هستند.
Marichka
19-04-2006, 23:06
حشرات بزرگترين رده جانوراني هستند که روي کره زمين زندگي مي کنند . حدود يک ميليون گونه از حشرات تا کنون شناسايي شدهاند. ولي تعداد زياد ديگري ناشناخته باقي ماندهاند که محققين مشغول شناسايي آنها هستند. رده حشرات هگزاپودا (Hexapoda) که گاهي معادل آن (Insecta) را نيز ذکر ميکنند، شامل دو زير رده و در منابع مختلف بين ۲۸ تا ۳۲ راسته هستند.
ردهبندي حشرات (Insecta)
- زير رده حشرات بيبال (Apterygota)
- زير رده حشرات بالدار (Pterygota)
حشرات Insecta
در زير رده (Apterygota) که حشرات بيبال را در بر ميگيرد، بيبالي يک صفت ذاتي است. به عبارت ديگر، در اجداد آنها هم اين صفت وجود داشته است. در حالي که ممکن است در تعدادي از حشرات زير رده (Pterygota) حالت بيبالي ديده بشود ولي اين بيبالي يک صفت ثانويه است، که در اثر نوع زندگي بوجود آمده است. در انواعي از ملخها، شتهها و سنها ديده ميشود. نمونهي بارزي از بيبالي در شپشهاي انساني و حيواني ديده ميشود که در اثر زندگي انگلي بالهاي خودشان را از دست دادهاند.
حشرات بيبال (Apterygota)
زير رده آپتريگوتا يا حشرات بيبال به پنج راسته تقسيم ميشوند که عبارتند از:
- راسته بيشاخَکان يا (Protura)
- راسته دم فنريها يا پا دُمان (Collembola)
- راسته دم چنگالان يا (Diplura)
راسته دم مويان يا (Microcoryphia)
- راسته ماهي نقرهايها يا (Thysanura)
دم فنريها يا پادُمان (Collembola)
اين راسته از آپتريگوتا حشرات بسيار کوچکي هستند که بدليل همين کوچکي کمتر مورد توجهاند. در اکوسيستمهاي طبيعي مخصوصاً در خاکهايي که مقدار زيادي هوموس وجود داشته باشد جمعيتهاي بسيار بالايي دارند. گاهي در هر متر مکعب خاک حدود صد هزار از آنها ديده ميشود و در هر هکتار ميليونها ميليون از اين حشرات فعاليت ميکنند.
چرا به اين حشرات پا دُمان گفته ميشود ؟
در سطح زيري چهارمين حلقه شکم راسته پا دُمان يک اندامي بنام فورکولا (Furcula) ديده ميشود. و در روي زمين، سومين حلقه شکم در سطح زيري شکم اندام ديگري بنام رتيناکلوم (Retinaculum) وجود دارد. موقعي که حشره نياز به جهش و حرکت دارد فورکولا از رتيناکلوم که به صورت يک اندام قلاب مانند است آزاد ميشود و با خوردن به زمين جهش پيدا ميکند. راسته پا دُمان در طبيعت بسيار زياد هستند گاهي بعضي از گونههاي خانواده (Sminthuridae) مثل (Sminthurus viridis) تحت شرايطي تبديل به آفت ميشوند و ممکن است به گياهان زينتي خسارت بزند.
بيشاخَكان (Protura)
بيشاخکان شش پاي بسيار کوچک دارند و فاقد شاخک هستند. طول بدنشان حدود 6/0 تا حد اکثر 5/1 ميليمتر است. جفت اول پاهاي آنها به اندامهاي حسي تبديل شده است بدليل اينکه فاقد شاخک هستند، پاها در واقع نقش شاخکها را ايفا ميکنند. اين بندپايان در درون خاکهاي هوموسي، در زير سنگها و زير خاک برگها فراوان ديده ميشوند و از گياهان مختلف تغذيه ميکنند.
چرا گونههاي اين راسته كه بدون شاخک هستند جزء حشرات به حساب ميآيند؟
بعضي از متخصصين اعتقاد دارند که سه راسته کولمبولا (Collembola)، ديپلورا (Diplura) و پروتورا (Protura) در واقع جز رده اينسکتا (Insecta) نيستند و آنها را در راسته هگزاپودا گروهبندي کردهاند و معتقدند با آنکه ۶ پا دارند از رده حشرات خارج بشوند.
دم چنگالان (Diplura)
راسته ديگر ديپلورا (Diplura) يا دم چنگالان هستند که فاقد چشم مرکب و ساده هستند. در انتهاي شکمشان داراي پيوستهاي بلندي هستند و طول بدنشان حدود ۷ ميليمتر يا کمتر است. بنابراين در مقايسه با کولمبولا (Collembola) و پروتورا (Protura) اندازه نسبتاً بزرگتري برخوردارند و روي خاک برگها و زير پوسته درختان از مواد مختلف آلي تغذيه ميکنند.
دم مويان (Microcoryphia) و ماهي نقرهايها (Thysanura)
راسته ديگر ميکروکوريفيا (Microcoryphia) و تيزانورا (Thysanura) هستند. اين دو راسته شباهت بسيار زيادي به هم دارند و سطح بدنشان از پولک پوشيده شده و در انتهاي شکم داراي زوائد بلندي هستند.
اما چگونه اين دو راسته را از همديگر تفکيک کنيم ؟
در راسته ميکروکوريفيا (Microcoryphia) چشمهاي مرکب نسبتاً بزرگ و به همديگر اتصال دارند در حاليکه در راسته تيزانورا (Thysanura) که به آنها سيلورفيش (Silver fish) يا ماهي نقرهاي هم ميگويند چشمهاي مرکب کوچک و از همديگر کاملاً جدا هستند.
بعضي از گونههاي راسته تيزانورا گاهي در منازل بصورت آفت ديده مي شوند از جمله خانواده لپيس ماتيده (Lepismatidae) گونهاي بنام لپيسما ساکارنيا (Lepisma saccharina) دارد که از مواد نشاستهاي در منازل تغذيه ميکند.
حشرات بالدار (Pterygota)
زير رده پتري گوتا Pterygota بخش اعظم حشرات را در بر ميگيرند. از نظر رفتاري و بيولوژي گونههاي اين زير رده بسيار متنوع هستند و تعداد زيادي از گونهها آبزي هستند. مثل تعدادي از سنها، سخت بالپوشان و دو بالان که مراحل رشد قبل از بلوغشان در داخل آب سپري ميکنند. تعداد زيادي نيز خشکي زي هستند که در بين گونههاي خشکي زي تعدادي از آنها گرده افشان هستند که از حشرات بسيار مفيد به حساب ميآيند. همچنين تعدادي از آنها پارازيت يا پرداتور هستند و در تنظيم جمعيت گونههاي آفت نقش مهمي دارند. و در کنترل بيولوژيک از تعدادي از آنها استفاده ميشود. برخي از آفات مهم محصولات کشاورزي هستند مثل تعداد زيادي از پروانهها، سخت بالپوشان و سنها.
راسته هوموپترا (Homoptera) يا جوربالان که شامل شتهها، شپشکها و گروههاي ديگر ميباشند و از اهميت زيادي برخوردارند.
Marichka
19-04-2006, 23:09
حشرات بالدار (Pterygota)
- يك روزهها (Ephemeroptera)
- طيارهها (Odonata)
- سوسَريها (Blattaria)
يك روزهها (Ephemeroptera)
از ابتداييترين حشرات شروع ميکنيم. اولين راسته حشرات، راسته افمرپترا (Ephemeroptera) که حشراتي با بالهاي غشايي و تعداد زيادي رگبال هستند و عموماً بالهاي عقبي آنها کوچکتر از بالهاي جلويي است. حشرات کامل در انتهاي بدن داراي زائدههاي بلندي ميباشند. تا قبل از بلوغ، در داخل آب زندگي ميكنند و از انواع گياهان مختلف در داخل آب تغذيه ميکنند. پورههاي اين حشرات در طرفين بدن داراي زوائد برگ مانندي که در واقع همان پيوستهاي تنفسي هستند، ميباشند که به وسيله آن اکسيژن محلول در آب را جذب ميکنند. در انتهاي بدن نيز داراي پيوستهايي هستند. يک روزهها از نظر تغذيهي ماهيها داراي اهميت فوقالعاده زيادي هستند و يکي از بخشهاي مهم در جيره غذايي ماهيها در آب هاي شيرين ميباشند.
اما چرا به اين حشرات يک روزه ميگويند؟
به خاطر اينکه عمر اين حشرات کامل بسيار کوتاه است و بعد از اينكه حشرهي كامل ظاهر ميشود يک يا دو روز و بيشتر از سه روز زنده نميمانند. يک استثناء ديگر که در اين راسته وجود دارد، بعد از ظهور فرم بالدار، يک مرتبه ديگر پوست اندازي ميکنند تا فرم بالغ آنها ظاهر گردد.
طيارهها (Odonata)
دومين راسته، راسته اُدناتا يا طياره (Odonata)ميباشند. حشرات اين دسته، حشراتي نسبتاً بزرگ، به رنگهاي بسيار زيبا و داراي بدن باريک و کشيده ميباشند. چشمهاي اين حشرات عموماً مرکب در آسيابکها بسيار بزرگ ميباشند به طوري که بخش اعظم سر را در بر مي گيرد. در حاليکه در سنجاقکها، چشمهاي مرکب عموماً کوچکتر هستند. بالها باريک و کشيده و با تعداد زيادي رگبال در سطح خود ميباشد. اين حشرات، جزء حشرات اوليه و ابتدايي محسوب ميشوند.
راسته (Odonata) از جمله مفيدترين حشرات ميباشند. زيرا همه گونههاي آن، بدون استثنا شکارگرند و حشرات کامل و پورهها، از ساير حشرات و همچنين حشرات آفت تغذيه ميكنند. البته تخصص يا تعلق خاصي نسبت به گروه خاصي از حشرات ندارند، و از تمام گونههاي ديگر اعم از مفيد و غير مفيد تغذيه ميکنند. حشرات کامل اين راسته گاهي از مگسها که اغلب ناقل بيماريهاي مختلف ميباشند تغذيه ميکنند و در کاهش جمعيت آنان نقش موثري دارند. پورههاي اين حشرات آبزي بوده و مدت زمان دو تا سه سال را درون آب زندگي ميکنند.
تشخيص پوره آسيابکها از پوره سنجاقکها
پوره سنجاقکها عموماً در انتهاي بدن داراي زوائد برگ مانندي هستند، ولي در پوره آسيابکها اين زوائد برگ مانند ديده نميشود. همانطور که اشاره شد پورههاي حشرات نيز شکارگر هستند و در محيطهاي آبي از حشرات به ويژه ازلارو پشهها و ساير حشرات تغذيه ميکنند.
غير از چشمهاي مرکب، سنجاقکها و آسيابکها چه تفاوت ديگري با هم دارند؟
سادهترين روش براي تشخيص آسيابکها از سنجاقكها اينست که در آسيابکها بالهاي عقب در قاعده عريضتر از بالهاي جلوست در حاليکه در سنجاقک بالهاي عقب و جلو داراي شکلي يکسان بوده و از نظر اندازه مشابه هستند.
سوسريها (Blattaria)
راسته ديگر، راسته بلاتاريا (Blattaria) يا سوسريها هستند. عليرغم اينکه عموم مردم به اين حشرات سوسک يا سوسک حمام ميگويند ولي در واقع اينها سوسک به معناي بيتل (Beetle) که ما آنها را سخت بالپوشان ميناميم، نيستند. از جمله حشرات مهم بهداشتي هستند که در کشور ما حداقل سه گونه از آنها به وفور يافت ميشود.
مهمترين گونه سوسريها عبارتند از :
- سوسري آلماني يا بلاتاجرمنيكا (Blattella germanica)
- سوسري آمريكايي يا پريپلنتا امريكانا (Periplaneta americana)
- بلاتا اورينتاليس (Blatta orientalis)
البته بدليل اينکه سوسريها اندازه بزرگتري دارند براي ساکنان منازل قابل تحمل نيستند اما سوسري آلماني داراي اندازه خيلي کوچکتري است. شکل بدن در اين حشرات بگونهاي است که در لابلاي کوچکترين شکافها رفت و آمد دارند. تخمهاي خودشان را در داخل کپسولهايي قرار ميدهند بطوري كه در داخل هر کپسول تعداد زيادي تخم قرار ميگيرد و سوسريها اين کپسول را در پشت کابينتها يا در داخل درزها و شکافهايي که در آشپزخانه قرار دارد رها ميکنند. بعد از مدتي از داخل يک کپسول که مشابه يک لوبياي کوچک است تعداد زيادي پوره اين حشرات خارج و بوي ناخوشايندي از خود ساطع ميکند که قابل تحمل نميباشد اما نکته مهم در اين حشرات اين است که از جنبه بهداشتي داراي اهميت زيادي هستند.
Marichka
20-04-2006, 23:58
راستبالان (Orthoptera)
راستبالان در برگيرنده گروههاي مختلفي از حشرات مانند آبدزدکها، جيرجيرکها و ملخها ميباشند.
حشرات اين راسته ممکن است بالدار يا بدون بال باشند. در فرم بالدار، عموماً بالهاي جلويي باريک و کشيده هستند و بالهاي عقب نسبتاً عريض است. بالهاي جلو تا حدودي زخيم و چرمي شدهاند و اصطلاحاً به آنها (Tegmina) ميگويند. اين حشرات داراي بالهاي عقب غشايي عريض و تعداد زيادي رگبال هستند و در موقع استراحت مثل بادبزن تا ميخورند و در زير بال جلويي قرار ميگيرند.
راستبالان شامل تعداد زيادي ا ز حشرات هستند و به دو زير راسته تقسيم ميشوند:
زير راسته (Caelifera) و زير راسته (Encifera) از اهميت زيادي برخوردار هستند.
كِليفِرا (Caelifera)
زير راسته كِليفِرا شامل ملخهاي شاخك كوتاه هستند. در اين زير راسته خانواده اكريديده (Acrididae) اهميت زيادي دارند. تعدادي از گونهها مثل شيستو سکوگاريا و گلوست ميگراتوريا از آفات بينالمللي هستند و سازمانهاي بينالمللي جمعيت آنها را تحت مطالعه قرار ميدهند، مخصوصاً در کشورهاي آفريقايي جمعيت آنها تحت کنترل است ولي در عين حال جمعيت انبوهي را تشکيل ميدهند. در حين مهاجرت، اين حشرات در مسير پيش روي خود همه گياهان را از بين ميبرند. از طريق کشور عربستان نيز يکي دو بار اين ملخها وارد ايران شدهاند و تمام گياهان را در مسير پيش روي خود از بين بردهاند. ملخهاي شاخک کوتاه، تخمشان را در خاک و به صورت گروهي در داخل محفظهاي به نام (Ootheca) اُوتكا قرار ميدهند که تا مدت زمان يک سال باقي ميماند و در سال بعد پورهها خارج ميشوند و تغذيه خود را از گياهان آغاز ميکنند.
حشراتي مثل ملخ چگونه صداها را ميشنوند؟
اندام شنوايي در ملخهاي (Acrididae) در طرفين اولين حلقه شکم است و در ملخهاي شاخک بلند بر روي ساق پاي جلو قرار دارد.
انسيفرا (Encifera)
زير راسته دوم (Orthoptera) که زير راسته شاخه انسيفرا ميباشند و شامل جيرجيرکها، ملخهاي شاخک بلند و آبدزدکها هستند.
ملخهاي شاخک بلند داراي تخمريز بلندي هستند و شکل تخمريز آنها حالتي شمشيري دارد. اين حشرات تخم خود را در داخل بافت گياهان قرار ميدهند. ملخهاي شاخک بلند داراي فرم بالدار و بدون بال هستند. به صورت گروهي و تجمعي زندگي نميکنند. اين حشرات به عنوان يک آفت اندميک يا بومي هستند و با جمعيتهاي نسبتاً پائيني که دارند از گياهان تغذيه ميکنند.
گروهي ديگر از حشرات راسته انسيفرا جيرجيرکها هستند که از خانواده (Gryllidae) ميباشند. عموم مردم با صداي اين حشرات آشنايي دارند. جيرجيرکها بهترين آوازخوان دنياي حشرات هستند. برخلاف ملخهاي شاخک بلند که تحت عنوان خانواده (Tettigoniidae) گروهبندي ميشوند، تخمريز در جيرجيرکها داراي مقطع استوانهاي شکل است اما در ملخهاي شاخک بلند، بصورت شمشيري يا تيغهاي ميباشند. جيرجيرکها عموماً گياهخوار هستند يا از مواد خشک آبي تغذيه ميکنند و تحت شرايط خاصي ميتوانند در گلخانهها ، چمنزارها و مراتع خساراتي به گياهان وارد بکنند.
حشراتي به اين کوچکي مثل جيرجيرکها چطور ميتوانند صدايي به اين رسايي توليد کنند؟
جيرجيرکها از طريق سائيدن دو بال جلو به هم توليد صدا ميكنند. در روي بال جيرجيرکها اندامي بنام آينه و در روي بال ديگر اندامي بنام آرشه وجود دارد. از سائيدن دو بال جلويي به هم موسيقي بلند و رسايي توليد ميشود .
گروهي ديگر از زير راسته انسيفرا آب دزدکها هستند. اين خانواده تحت عنوان نام خانوادگي (Grylotapidae) ميباشند. اين حشرات داراي پاهاي جلويي کَنَنده هستند، در واقع پاهاي جلويي اين حشرات متورم و داراي دندانههاي متعددي است که به بيلچهاي براي کَندن زمين تبديل شده است. اين حشرات در عمق ۱۵ تا ۲۰ سانتيمتري زير سطح زمين تونلهايي را حفر ميکنند و محفظهاي براي تخمگذاري در داخل آن درست مي کنند. پورهها پس از خارج شدن همچون حشرات کامل به تغذيه از ريشه انواع گياهان ميپردازند. لذا تحت شرايطي ممکن است در مناطقي که گياهان زينتي پرورش داده ميشود يا زير چمنزارها تبديل به آفت شوند. اين حشرات در طي يک سال يک مرتبه تخمگذاري ميکنند، عموماً داراي يك نسل در سال هستند.
گوشخيزکها (Dermaptera)
راسته ديگر، راسته (Dermaptera) يا گوشخيزکها که به آنها نيز (Earwigs) اطلاق ميشود.
برخلاف نامي که اين حشرات دارند تحت هيچ عنوان وارد گوش نميشوند. و اين نام بر اساس يک داستان خرافه قديمي به اين حشرات گفته مي شود. (Dermaptera) فرمهاي بالدار يا بيبال دارد. در گونه بالدار، بالهاي جلو بسيار کوچک و عموماً تگمينا و گاهي اليترون ناميده ميشود. اما بالهاي عريض و گرد اين حشره در موقع استراحت جمع ميشود و در زير بالهاي جلو قرار ميگيرد. اين حشرات در انتهاي بدن خود داراي زوائدي هستند با نام (Forceps) كه اين زوائد در افراد نر داراي قوس و در افراد ماده مستقيم ميباشد. در اين خانواده (Forficulidae) و گونه (Forficula auricularia) از اهميت نسبي برخوردار هستند و گاهي به صورت آفات خودنمايي ميکنند.
Marichka
21-04-2006, 00:00
مانتيدها (Mantodea)
مانتيدها يا مانتودهآ (Mantodea) حشراتي نسبتاً بزرگ، با بدني باريک و کشيده که پيش قفسه سينه يا پروتوراکس (Prothorax) رشد زيادي کرده است. سر اين حشرات قابليت حرکت در همه جهات را دارد. پاهاي جلوئي آنها از نوع شکاري است. زمستانگذراني بصورت تخم ميباشد. تخم اين حشرات بر روي شاخه درختان در باغها مشاهده ميشود. اين حشرات تخم خود را در داخل محفظههايي بنام (Ootheca) قرار ميدهند. اين محفظهها معمولاً چسبيده به شاخه درختان ديده ميشود و هر كدام حدود ۲۰۰ تخم را در برميگيرند.
يکي از گونههايي که در بيشتر نقاط ايران پراکندگي زيادي دارند گونهاي با نام (Mantis relegiosa) هستند.
آيا حشرات اين راسته براي کنترل حشرات مضر مورد استفاده قرار ميگيرند؟
عليرغم اينکه مانتيدها جزء حشرات مفيد هستند و از ساير حشرات تغذيه ميکنند، بخشي از رژيم غذايي آنها حشرات مضر مثل ملخها ميباشد. اين حشرات فاقد تخصص ميزباني هستند يعني براي آنها فرقي ندارد که حشراتي که شکار ميکنند مفيد يا مضر باشد. اين حشرات گاهي از زنبورهاي (Apoidea) که جزء حشرات مفيد و گرده افشان هستند تغذيه ميکنند. بنابراين در كنترل بيولوژيك كاربردي مورد استفاده قرار نميگيرند.
ناجوربالان (Hemiptera)
اين راسته يکي از بزرگترين راستههاي حشرات است. مهمترين خصوصيت مورفولوژيک اين حشرات ساختمان بالِ جلو است. بال جلو در قسمت قاعدهاي، ضخيم و چرمي شده است و از قسمتها و نواحي مختلفي تشکيل ميشود که عبارتند از:
۱- Corium
۲-Clavus
۳- Cuneus
و بخشهاي ديگر که، در تفکيک خانوادههاي سنها اهميت زيادي دارد.
البته اين بخشها در همه سنها وجود ندارد، بخش انتهايي بال جلو کاملاً حالت غشايي دارد و داراي تعدادي رگبال است. که اين قسمت در تفکيک خانوادهها مورد استفاده قرار ميگيرند.
قطعات دهاني سنها از نوع زَنَنده مَکَنده است، بنابراين از شيره گياهي و در مواردي از خون تغذيه ميکنند. سنها به دو گروه اصلي خشكيزي و آبزي تقسيم ميشوند. گونههاي خشكيزي تعدادي شكارگر هستند و از گياهان و خون انسان و ساير جانوران استفاده ميكنند. يک بخش عمده از سنها نيز آبزي هستند.
سنها داراي تعداد زيادي زير راسته هستند که مهمترين زير راستهها عبارتند از:
1- Cimicomorpha
2- Pentatomorpha
3- Nepomorpha
4- Gerromorpha
Nepomorpha
راسته (Nepomorpha)شامل سنهاي آبزي هستند: سنهاي (Aquatic) در زير آب شنا ميکنند و از انواع موجودات در داخل آب تغذيه ميکنند، مهمترين خانوادهها عبارتند از:
۱- Nepidae
۲- Blostomatidae
۳- Corixidae
که در محيط آب از انواع حشرات مثل لارو پشهها و ساير آبزيها تغذيه ميکنند.
Gerromorpha
زير راسته ديگر ، زير راسته جرومورفا است که سنهاي نيمه آبزي يا (Semi aquatic) ميباشند. اين سنها شکارگر و در کنار يا سطح آب از انواع بندپايان از جمله حشرات تغذيه ميکنند.
زير راسته ديگر که از اهميت بيشتري نسبت به راستههاي قبل برخوردارند، سنهاي راسته (Cimicomorpha) و (Pentatomorpha) هستند.
Cimicomorpha
سنهاي زير راسته، (Cimicomorpha)که تعدادي از آنها گياهخوار و تعدادي شكارگر و تعدادي ديگر از آنها خونخوار هستند. به بعضي از آنها مختصراً اشاره ميکنيم:
اولين خانواده، خانواده (Tigidae) هستند. به اين سنها (Lace bugs) ميگويند. به دليل اينکه سطح بدنشان کاملاً مشبک است و از نظر فرم بالهاي جلو، مواردي که در سنهاي قبلي ذکر شد در اين سنها ديده نميشود. تعدادي از سنهاي بسيار مخرب در اين خانواده قرار دارند و بعضي از آنها گياهان زينتي منازل را مورد حمله قرار ميدهند. اما عموماً از سطح زيري برگها تغذيه ميکنند. تغذيه آنها باعث ايجاد لکههاي زرد رنگ و در تراکم بالا باعث قهوهاي شدن برگها شده و موجب ريزش برگها و خساراتي از اين جمله به گياهان زينتي وارد ميکند.
از جمله عموميترين گونههاي اين خانواده در ايران، گونهاي به نام (Stephanitis pyric) که بر روي گياهان زينتي مثل (به ژاپني( و ساير گياهان فعاليت ميکند و خساراتي را وارد ميکند.
خانواده ديگر، خانواده (Miridae) است. اين خانواده از بزرگترين گونه سنها از نظر تعداد بوده و به آنها (Plant bugs) يا (Leaf bugs) گفته ميشود و اين سنها از برگ گياهان و شيره گياهي تغذيه ميکنند.
سنهاي گياهي حشراتي به طول ۴ تا ۱۰ ميليمتر با بدني نرم ميباشند. راه تشخيص اين حشرات بالهاي جلوي آنها ميباشد. بال جلوي آنها داراي قسمتي به نام (Cuneus) هستند که در بيشتر سنها اين قسمتها ديده نميشود.
يکي ديگر از گونههايي که در محيطهاي گلخانهاي و در محيط پرورش گلهاي زينتي فعاليت ميکند سني به نام (Lygus regulipennis) است که از گلها تغذيه ميکند و باعث ريزش گلها ميشود. اين سنها عموماً به صورت تخم هستند که تخمشان را در داخل بافت گياهان قرار داده و زمستان گذراني ميکنند و يکي از آفات مهم گياهان زينتي در گلخانهها هستند.
از زير راسته (Cimicomorpha) چند خانواده شکارگر هستند مثل خانواده (Reduviidae)، خانواده (Anthocoridae) و تعدادي ديگر نيز خونخوارند مانند خانواده (Cimicidae) که در منازل از خون انسان تغذيه ميکنند.
Marichka
21-04-2006, 00:02
آيا سنهاي شکارگر در شرايط گلخانهاي نيز وجود دارند؟
سنهاي شکارگر که از جمله مهمترين آنها خانواده (Anthocoridae) است، در مواردي بصورت تجاري و انبوه توليد ميشوند. و در کنترل تعدادي از آفات گلخانهاي نقش بسزايي دارند. براي مثال: بعضي از گونههاي سنهاي خانواده (Anthocoridae) مثل سنهاي جنس (Orius) براي كنترل کنهها و تريپسها، مورد استفاده قرار ميگيرند.
(Pentatomorpha)
سنهاي زير راسته (Pentatomorpha) غالباً داراي بدني بيضي شکل هستند و تقريباً اکثريت آنها گياهخوارند. تعداد کمي نيز از اين گونهها شکارچي ميباشند. اين زير راسته شامل خانواده بسيار مهمي بنام (Lygaeidae) هستند که به آنها (Seed bugs) يا سنهاي بذري نيز گفته ميشود. كه از بذر گياهان زينتي مختلف تغذيه ميکنند. خانواده ديگر (Scutelleridae) ميباشد. در اين گونه سنها سِپَرچهها رشد زيادي کرده و تقريباً تا انتهاي بدن کشيده شده و بالها نيز در زير اين سپرچهها قرار گرفتهاند. يک نوع از گونههاي مهم که در ايران به گياهان خسارت ميزند گونهاي به نام (Integriceps) است که يکي از مهمترين آفتهاي گندم است و سالانه مبالغ هنگفتي صرف مبارزه با اين نوع آفت ميشود.
خانواده ديگر، خانواده (Pentatomidae) است. در اين خانواده بر خلاف خانواده (Scutelleridae) سپرچهها به صورت مثلثي است. اين سنها بسيار بَدبو هستند و به آنها (Stink bugs) ميگويند. اين حشرات بوي بسيار ناخوشايندي توليد ميكنند. اکثراً گياهخوارند و از چند گونه از حشرات مضر تغذيه ميکنند.
جوربالان (Homoptera)
راسته ديگر اين حشرات تحت عنوان (Homoptera) يا جوربالان هستند. اين راسته گروههاي مختلفي از حشرات را در بر ميگيرد. در اصل اين راسته شامل پسيلها، يا سفيد بالكها(White flies)، شپشکها يا (Scale insect)، شتهها يا (Aphids) و زنجرهها زنجرکها ميباشد. تعداد بسيار زيادي از آفات گياهان زينتي در اين راسته قرار دارند. اين راسته به دو زير راسته تقسيم مي شود:
1- زير راسته (Auchenorrhyncha)
۲- زير راسته (Sternorrhyncha)
زير راسته (Auchenorrhyncha) شامل زنجرهها و زنجرکها است. زنجرهها حشراتي نسبتاً بزرگ هستند که بالهاي آنها غشايي بوده و داراي تعداد زيادي رگبال هستند. در اين حشرات چشمهاي مرکب وضعيت معمولي دارند و داراي شاخکهاي مويي بسيار کوتاه هستند. در زنجرکها هم معمولاً شاخکهاي مويي بسيار کوتاه هستند.
زنجرهها داراي دو ويژگي مهم هستند، اول اين که مراحل پورگيشان در داخل آب سپري ميشود، مراحل پورگي چندين سال و حتي در بعضي از گونهها حدود ۱۰ تا ۱۲ و در پارهاي اوقات تا ۱۷ سال طول ميكشد كه در زير خاک سپري ميشود و از ريشه گياهان مختلف تغذيه مينمايند.
حشرات کامل اين گروه عمر چنداني ندارند، ۱۰ تا ۲۰ روز و حداکثر يک ماه بيشتر زنده نميمانند. بعد از اينکه تخم خودشان را در داخل سر شاخههاي گياهان قرار دادند، ميميرند. تخم اين حشرات بعد از مدت يک ماه فارغ مي شوند. پوره اين حشرات از داخل سر شاخه گياهان خارج شده و به داخل خاک ميافتد و مدت زمان زيادي را در داخل خاک سپري ميکنند. و از ريشهي گياهان تغذيه ميكنند.
تخم گذاري حشرات کامل يکي ديگر از روشهايي است که اين حشرات به گياهان خسارت مي زنند. اين روش تخمکگذاري حشرات، روي گياهان گاهي باعث خشکاندن سر شاخههاي گياهان مختلف از جمله گياهان زينتي مثل رز و ساير گياهان ميشود.
گروهي ديگر از حشرات اين راسته، زنجرکها هستند که شامل چند خانواده مهم (Cicadellidae)، (Membracidae) و (Cercopidae) که در بين آنها خانواده (Cicadellidae) از اهميت بيشتري برخوردار است
يکي ديگر از گونههاي مهم اين خانواده، گونهاي به نام (Zyging palidifrons) است که از آفات مهم گلخانهاي مي باشد. (Zyging palidifrons) توانايي توليد چندين نسل را بر روي گياهان زينتي در شرايط گلخانهاي دارد. خسارت آنها به صورت لکههاي زرد رنگ بر روي گياهان است و در تراکمهاي بالا، ميتوانند منجر به خشک شدن برگهاي گياهان بشوند. اين حشرات تخم خودشان را در داخل سر شاخههاي ظريف گياهان قرار ميدهند و در مواردي قادر به خشک كردن سر شاخههاي گياهان هستند.
گونهاي ديگر که بر روي رز فعاليت ميکند زنجرکي است به نام (Edvardsiana rosae) که اين زنجرك حدود ۵ ميليمتر طول دارد و در پشت برگهاي گياهان فعاليت ميکند. اين حشرات به رنگ روشن و چشمهاي آنان به رنگ قرمز مايل به قهوهاي است. زمستان را به صورت تخم سپري ميکنند و در بهار از تخمها فارغ ميشوند. پوره اين حشرات پس از فارغ شدن در سطح زيري برگها به تغذيه از شيره گياهان ميپردازند. هر حشره ماده توانايي توليد حدوداً ۲۵۰ عدد تخم را دارد و در هر سال اين نوع زنجرک چندين نسل توليد ميکند.
Marichka
21-04-2006, 23:56
( SpellESternorrhyncha)
زير راسته ( SpellESternorrhyncha) در برگيرنده تعدادي از مهم ترين آفات گياهان زينتي است. اين زير راسته شامل پسيل ها، شَته ها، شپشَک ها و مگس های سف ي د و سفيدبالک ها (white flies) مىباشد. تعداد زيادي از اين حشرات با زندگي انگلي خود بر روي گياهان ديگر، تغيير شکل پيدا کرده بطور ي که از نظر ويژگىهاي ساختماني شباهت چنداني به حشرات ندارند.
اين حشرات قسمت اعظم زندگي خود را به صورت ثابت و ساکن بر روي گياهان سپريمىکنند. تمام زير مجموعه هاي اين راسته گياهخوار بوده و شامل تعداد زيادي از مهم ترين آفات گياهان زينتيمىباشند.
* شته ها (Aphids)
اولين گروه اين راسته شته ها مىباشند که تحت عنوان بالا خانواده آفىدوييده ( SpellEAphidoidea) طبقه بنديمىشوند. شته ها موجوداتي کوچک با ابعاد تا ميلىمتر، داراي ظاهرى گلابى شکل، بدني بسيار نرم، قطعات دهاني از نوع زنَنده مَکنده بوده و از شيره گياهان تغذيه مىکنند. از ديگر ويژگىهاي ساختماني اين گروه از حشرات مىتوان به عضوى به نام ( SpellECurnicule) که در سطح پشتى پنجمين حلقه شکم قرار دارد نام برد. دامنه ميزبانى اين حشرات بسيار گسترده بوده و شتهها تقريباً روى تمام گياهان در جمعيت هاي بسيار بالا ديده مىشوند و از شيره گياهان تغذيه مىکنند. شتهها يکي از آفات بزرگ گياهان زينتي هستند. تغذيه شتهها از شيره گياهان علاوه بر اينکه باعث ضعف گياه مىشود، همچنين باعث پيچيده شدن برگها، بد شکل شدن برگها و ترشح عَسَلک (شيره گياهى) مىشود.
شتهها پس از مکيدن شيره گياهان مقدار زيادى عَسَلک دفع مىکنند اين ترشحات دفع شده روى سطوح پائيني برگها و سرشاخه ها ريخته و باعث مىشود که مقدار زيادى گرد و خاك روى سطح گياهان جذب شود که از عمل فتوسنتز نيز در گياهان جلوگيريمىکند. همچنين تغذيه آنها باعث انتقال بيماري هاي ويروسي در گياهان مختلف مىشود.
اغلب در طبيعتشتهها با جمعيت هاى بالا بر روي گياهان مشاهده مىشوند. جمعيتشتهها در برگيرنده مراحل مختلف سني آن ها مىباشد. پوره هايمختلف سني و همچنين حشرات کامل شتهها بر روي گياهان، در حال تغذيه از شيره گياهى مشاهده مىشوند.
وظيفه کورنيکول چيست؟
کورنيکول ها وظيفه ترشح ماده اى را به نام فرومون را دارد. فرومون به عنوان يک ماده جلب جنسى عمل كرده و هنگامى که دشمنان طبيعيمثل بالتوري ها از خانواده ( SpellEChrysopidae) وارد جمعيتشتهها مىشوند نيز به عنوان يک ماده هشدار دهنده باعث پراکنده شدن شتهها از روي ساقه هاي برگهاي آلوده مىشود .
کورنيکول ها وظيفه ترشح ماده اى را به نام فرومون را دارد. فرومون به عنوان يک ماده جلب جنسى عمل كرده و هنگامى که دشمنان طبيعيمثل بالتوري ها از خانواده ( SpellEChrysopidae) وارد جمعيتشتهها مىشوند نيز به عنوان يک ماده هشدار دهنده باعث پراکنده شدن شتهها از روي ساقه هاي برگهاي آلوده مىشود .
- SpellE Aphididae
- SpellE Eriosmatidae
- SpellEPhylloxeridae
- SpellEAdelyidae
خانواده آفيديده ( SpellEAphididae)
خانواده ( SpellEAphididae) از مهم ترين و بزرگ ترين خانواده شتهها است که تعداد گونه هاي بسيار زيادي دارد. اين حشرات از انواع گياهان مختلف تغذيه مىكنند و يکي از عوامل مهم بيماري هاي ويروسي گياهان مىباشد.
راه تشخيص اين شتهها از کورنيکول نسبتاً بزرگ و رشد کرده آنها مىباشد. ترشح مقدار کم موم و يا نبود ترشح در بعضي گونه ها و همچنين قطعات دهاني فعال در جنس نر و ماده راه ديگر تش خيص آنهاست.
البته گونه هاي بالدار اين حشره به راحتي از طريق رگ بندي بال از بقيه شتهها تشخيص داده مىشوند. به اين نحو که رگ مياني (Media) در شتههاي خانواده آفيديده منشعب است، در حالي که در بقيه شتهها رگ ميانيمعمولي است.
سيکل زندگي شتههاي خانواده ( SpellEAphididae) نسبتاً پيچيده است و شامل نسل هاي بکرزا و دوجنسي هستند. زمستان گذراني بصورت تخم دارند و در بهار تخم ها تفريغ مىشوند و پوره هايي که از آن خارج مىشوند بر روي گياهان ميزبان چندين نسل را بصورت بکرزا يا پارتنوژنتيک ( SpellEParthenogenetic) توليد مثل مىکنند.
نهايتاً افراد بالدار در جمعيتشتهها ظاهر و بر روي گياهان زينتي و سبزيجات مهاجرت مىکنند، اين حشرات بر روي گياهان زينتي بصورت بکرزا و پارتنوژنتيک توليد مثل مىکنند. اين حشرات در اواخر فصل مجدداً بر رويميزبان هاي اوليه خود بازگشته و بوسيله توليد مثل ادامه حيات مىدهند. و نهايتاً نسلي به نام نسل جنسي ظاهر شده که اين نسل شامل افراد نر و ماده است.
شتههاي نر و ماده پس از جفت گيريما د ه ها تخم هايشان را بر روي سر شاخه گياهان قرار مىدهند. به دليل اينکه اين حشرات از توانايي فوق العاده زيادي براي افزايش جمعيت برخوردارند شتهها را حشراتي بکرزا مىنامند. در مدت زمان بسيار کوتاهي جمعيت بسيار زيادي را بر روي برگها، گل ها و شاخه هاي گياهان ايجاد مىکنند. زمستان گذراني شتهها به صورت تخم است در حاليکه در شرايط گلخانه اى که شرايط در طول سال مناسب است مىتوانند نسل هايمتوالي ايجاد کنند.
Marichka
21-04-2006, 23:59
* خانواده آفيديده ( Aphididae)
شتههاي خانواده ( Aphididae) مهم ترين آفات گياهان زينتي را در برمي گيرند که تعدادي از آنها عبارتند از:
- Myzus persicae
- Aphis gossypii
- Aphis craccivora
- Macrosiphum rosae
- Macrosiphum euphorbiae
- Macrosiphuniella sanborni
و تعداد زيادي از گونه ها که بر روي گياهان زينتي جزء آفات بسيار مهم محسوب مي شوند.
اين شتهها در شرايط گلخانه اي توان ايي ايجاد حدود تا نسل را در طول سال دارند، طرز تکثير آنها در شرايط گلخانه اي بصورت بکرزايي است. يعني در طول سال به روش پارتنوژنتيک ( Parthenogenetic) توليد مثل مي کنند.
اشاره شد که شتهها بصورت تخم زمستان گذراني مي کنند . اما اين مربوط به شرايط طبيعي است و در شرايط گلخانه اي قادر هستند در طول سال ، نسل هاي متوالي ايجاد کنند.
شتهها رابطه تنگاتنگي با مورچه ها دارند، در واقع شتهها حکم گاو شيرده را براي مورچه ها دارند. هر جا که شتهها وجود داشته باشند مقدار زيادي مورچه نيز وجود دارد. مورچه ها ، شتهها را از گياهان به محل هاي مناسب منتقل مي کن ن د تا از اين طريق شتهها، توليد مقادير بيشتري ع َ س َ لک کن ن د و مورچه ها از عسلک شتهها تغذي ه مي کنند.
گونه هايي از شتهها داراي نام هاي خاص ي هستند. مانند شته اقاقيا و شته رز، اما به اين معنا نيست که شتهها با اين نام ها شناخته مي شوند ي ا فقط بر روي آن گياه خاص فعاليت مي کنند. بلكه شتهها، داراي دامنهي ميزباني نسبتاً وسيعي هستند ، که به تعدادي از آنها اشاره شد.
شتههاي خانواده ( Aphididae) به صورت آزاد بر روي تمام گياهان فعاليت مي کنند.
بطور کلي ايجا د گال در شتههاي خانواده ( Aphididae) ديده نمي شود. اين شتهها به صورت آزاد بر روي گياهان فعاليت مي کنند ، به همين جهت در معرض خطر حمله دشمنان طبيعي بي شماري قرار دارند مانند لارو و حشرات کامل کفش دوزک ها، لارو بالتوري ها، زنبورهاي پاراز ي توئيد، خانواده ( Braconidae) و زير خانواده ( Aphidiinae) .
سئوال ديگر اينست که:
آيا رابطه بين مورچه ها و شتهها يکطرفه است يا شتهها نيز سود مي برند؟
رابطه آنها کاملاً دو طرفه است، در واقع مورچه شتهها را در روي گياهان منتقل مي کنند و به اين طريق باعث پ َ اکنش آنها مي شود و آنها را در محل هاي مناسب تري قرار مي دهد. شته وقتي در محل مناسب تري قرار گيرد توليد عسلک بيشتري خواهد کرد و لذا به اين طريق مورچه ها هم از اين فعل و انفعال دو طرفه بهره مند مي شوند.
مورچه ها همچنين در روند فعاليت دشمنان طبيعي شتهها ايجاد اخ ت لال مي کنند و باعث دور شدن کفش دوزک ها و زنبورهاي پاراز يتوئيد، از اطراف شتهها مي شوند، لذا فعاليت مورچه ها بر روي گياهان مفيد ارزيابي نمي شود.
دومين خانواده از شتهها، خانواده ( Eriosomatidae) است که به آنها شتههاي گال زا يا(Gall-making aphids) يا شتههاي مومي (Woolly aphids) گفته مي شود. تشخيص اين شتهها از شتههاي خانواده ( Aphididae) به اين ترتيب است که کورن ي کول در اين شتهها رشد چنداني نکرده است و گاهي کورن ي کول وجود ندارد . بعلاوه افراد جنسي فاقد قطعات دهاني فعال هستند . يک ويژگي رفتاري بسيار مهم در اين گونه از شتهها اين مي باشد که افراد جنسي اين شتهها فقط يک تخم توليد مي کنند . در حاليکه در شتههاي خانواده ( Aphididae) اين محدوديت در تخم گذاري وجود ندارد و افراد جنسي آنها توان ايي توليد تعداد زيادي تخم را دارند.
افراد بالدار اين دو خانواده از هم براحتي قابل تفکيک مي باشند.
در خانواده ( Eriosomatidae) رگ مديا فاقد انشعاب است و اين شتهها همه دو ميزبانه هستند و بر روي ميزبان اول اغلب توليد گال مشاهده ميشود.
گا ل بر اثر فعاليت شته و تغذيه شته بر روي برگ و ساير قسمت هاي گياه ايجاد مي شود. گال ايجاد شده روي گياه يک محيط کوچک يا يک ميکروکليما را ايجاد مي کند و در داخ ل اين محيط کوچک شتهها فعاليت مي کنند. مبارزه با شتههايي که توليد گال مي کنند عموماً سخت تر است . زيرا بسياري از سم ها تاثير زيادي بر آنها ندارند مگر اينکه سم ها سيستميک باشند، يا اينکه از سم هاي نفوذي که قادر به وارد شدن به شيره گياهي هستند، استفاده شود.
تعداد ي از گونه هاي اين خانواده داراي اهميت زياد ي مي باشند مانند ( Tetranura ulmi) که در روي نارون و در محيط شهري ديده مي شود و ايجاد گال مي کند. گونه هاي ديگري از جنس ( Pemphigus) مانند ( Pemphigus bursarius) بر روي صنوبر ، گال هايي به شکل هاي مختلف مثل گال کوزه مانند درست مي کنند.
( Pemphigus prociphilus ) حشره اي است که روي درخت زبان گنجشک و ا َ فرا توليد گال مي کند.
خانواده ( Adeligidae)
اين شتهها عموماً روي سوزني برگ ها فعاليت مي کنند ، مانند درخت کاج، اين شتهها نيز مثل دو خانواده قبلي داراي دو ميزبان هستند ولي هر دو ميزبان آنها از سوزني برگ ها مي باش ن د و ممکن است بر روي ميزبان اول توليد گال نمايند.
از نظر ويژگي هاي شناسايي ، اين شتهها داراي شاخک هاي سه بندي مي باشند و به اين طريق آنها مورد شناسايي قرار ميگيرند.
خانواده ( Phylloxeridae)
خانواده ديگر، خانواده ( Phylloxeridae) است . اين خانواده براي ايران جز ء آفات قرنطينه اي محسوب مي شود. در ايران هيچ گونه از اين آفات شناسايي نشده است ولي در کشورهاي آمريکايي و اروپايي جزء آفات بسيار مهم برخي از گياهان ميباشند . مخصوصاً گونه اي که روي مو فعاليت مي کند و نام آن ( Dactulospharia Vitifoliae) مي باشد که از مهم ترين آفات گياهي در كشورهاي اروپايي و آمريكايي به شمار مي روند.
مبحث شتهها را با تاکيد بر اين نکته که شتهها علاوه بر خسارت مستقيم، ناقلان مهم بسياري از بيماري ها مانند بيماري هاي ويروسي هستند خاتمه مي دهيم. علاوه بر شتهها، زنجرک ها نيز در نقل و انتقال عوامل ويروسي فوق ا لعا ده مهم هستند .
نوع ديگري از حشرات راسته هم ي پترا، يسيل ها هستند. يسيل ها مت ع لق به خانواده ( Psyllidae) در ا ي ن حشرات شاخک ها بلند و نَخوَش است و شباهت زيادي به يک زنجره كوچك دارند و با كمك شاخک هاي نخي و بلند از زنجره ها و زنجرک ها تشخيص داده مي شوند، همچنين از طريق رگ بندي بال نيز کاملاً متمايز هستند.
Marichka
22-04-2006, 14:33
* سفيدبالک ها (White fly)
(White fly) حشراتي از خانواده ( Aleyrodidae) هستند، با اندازه کوچک ك ه غالبا ًدر حدود تا ميلي متر بوده و سطح بدن و بال هاي اين حشرات به وسيله پودر سفيد رنگي پوشيده شده است. در ظاهر اين حشرات شباهت زيادي به يک پروانه کوچک دارند، اما در مقياس کوچکتر، حشرات کامل اين راسته فعال بوده و مي توانند آزادانه به اطراف پرواز کنند و عموماً در زير برگ گياهان و در حال تغذيه از شيره گياهان مشاهده مي شوند.
از نظر دگرديسي، حشرات اين خانواده با ساير خانواده هاي راسته( Hemiptera) به جز شپشک هاي نر تفاوت دارند. در اين حشرات پوره سن اول فعال است ولي پوره هاي سنين دو، سه و چهار در روي گياهان ثابت هستند و همانند شپشک ها به نظر مي رسند.
در بعضي منابع به پوره هاي سني يک، دو و سه لارو ، و به پوره سني چهار شفيره اطلاق مي شود. سفيدبالک ها در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري و به ويژه در شرايط گلخانه اي بر روي گياهان زينتي و محصولات گلخانه اي در جمعيت هاي خيلي بالا ديده مي شوند. پوره ها با حشرات کامل از شيره گياهان تغذيه مي کنند و همانند شته ها ناقل بيماري هاي ويروسي مختلف هستند.
دامنه ي ميزباني تعدادي از سفيدبالک ها بسيار گسترده مي باشد و در مورد بعضي از گونه ها ، 0 تا 0 و حتي در برخي اوقات تا ; 0 مورد ميزباني گياهان ذکر شده است.
اين حشرات همانند شته ها تو ليد مقادير زيادي عسلک مي کنند که اين عسلک در گياهان باعث جذب گرد و خاک و مخصوصاً رشد قارچ هاي ساپروفيت مي گردد. اين عامل سبب كاهش مشتري محصولات گياهان زينتي و گياهان گلخانه اي در بازار ميشود.
حشرات کامل اين گونه تخم هاي شان را که داراي يک ساقه بسيار باريک و کوچک است ، در داخل بافت گياه قرار مي دهند. تخم اين حشرات با چشم معمولي به راحتي قابل رؤيت نيست. پوره اين حشرات بعد از تفريغ شدن از تخم ، مدتي را بر روي گياه جستجو مي کن ن د تا محل مناسبي ب راي تغذيه از شير ه گياهان پيدا ک ن ند . پس از مشخص شدن محل، خرطوم خود را به داخل نسج و شيره گياه وارد مي کند. اين حشرات تا زمان رسيدن به ظهور کامل زندگي ثابتي را در روي گياه پي مي گير ند.
همچنين اين حشرات در شرايط مناسب مخصوصاً در گلخانهها در حدود تا نسل را روي گياهان بوجود مي آورند. به عبارت ديگر هر تا روز يک نسل، توليد ميكنند. بنابراين همانند شته ها از توانايي بسيار بالايي در توليد مثل برخوردارند و جمعيت خود را در مدت زمان کوتاهي بسيار افزايش مي دهند.
برخي از مهم ترين گونه هاي اين حشرات در ايران عبارتند از
- ( Trialeurodes vaporariorum) يا سفيدبالک گلخانه اي
- ( Bemisia tabaci)
- و جديداً گونه اي ديگر با نام ( Bemisia argentifolii) در ايران مشاهده شده است.
شايان ذکر است که گونه آخر بسيار براي گياهان خطرناک بوده و ناقل بسياري بيماري ها ي ويروسي به شمار مي رود.
فرق دگرديسي در مگس هاي سفيد با بقيه حشرات چيست؟
دگرديسي در مگس هاي سفيد از نوع بينابين بوده و در منابع مختلف گاهي از آن به عنوان (Intermediate metomorphosis) نام برده مي شود. در سفيدبالک ها بخشي از رشد بال خارجي و بخشي ديگر از رشد داخلي مي باشد که به آن دگرديسي بينابين گويند.
گروه مهم ديگر حشرات راسته هميپترا ، شپشک ها هستند که از جمله مهم ترين آفات گياهان زينتي به شمار مي آيند. اين حشرات در جمعيت هاي بسيار انبوه و روي انواع گياهان زينتي ادامه حيات مي دهند و حشرات ريزي هستند .
جنس ماده اين حشرات بدون تحرک بوده و در روي گياهان بخش اعظم عمر خود را بصورت ثابت سپري مي کنند و از شيره گياهان تغذيه مي نمايند.
اما جنس نر اين حشرات بعد از اينکه توليد و ظاهر شدند از زير س ِ پ َ ري که توليد کرده اند خارج مي شوند، لازم به ذکر است که گونه نر اين حشرات بالدار مي باشند.
شپشک هاي نر را به دو صورت مي توان از شته ها و پشه ها تشخيص داد
- بال هاي عقب در شپشک هاي نر از بين رفته در حاليکه شته ها و پشه ها داراي دو جفت بال هستند.
- شپشک هاي نر در انتهاي بدن خودشان داراي زائده هاي بلند و ميله اي شکل مي باشند.
بوسيله اين دو راه مي توان اين حشرات را از هم تشخيص داد.
رشد و نمو شپشک ها در گونه هاي مختلف متفاوت بوده و در اکثر آن ها پوره سن يک فعال است و داراي پا و شاخک بوده و قادر به حرکت مي باشند. اين حشرات پس از ظهور از داخل تخم خارج شده و مدتي را در سطح گياهان جستجو مي کنند تا محيط مناسبي را پيدا کنند.
پوره سن يك حشرات قادر است حدود تا روز بدون غذا زنده بماند و در واقع وسيله ي انتشار شپشک ها، پوره سن يك ميباشد كه خود نيز توسط باد يا ساير عوامل بر روي گياهان منتقل مي شوند.
شپشک هاي نر پس از طي مراحل رشد و نمو از داخل س ِ پ َ ر خارج شده و آزادانه به اطراف پرواز مي کنند در حاليکه شپشک هاي ماده بعد از اينکه پوره سن يک، خرطوم خود را به داخل گياه فرو کرد، بقيه عمر خود را ثابت و بدون تحرک روي گياه مانده و حتي پس از مرگ نيز روي گياهان باقي مي مانند.
شپشک ها از آفات بسيار مهم گياهان زينتي بوده و تغذيه آن ها در جمعيت هاي بالا منجر به خشک شدن سرشاخه ها، و حتي خشک شدن کامل درختان يا گياهان زينتي مي شود.
اکثر شپشک هاي ماده، تخم شان را در زير بدن يا در زير سپر قرار مي دهند. تعداد تخم گذاري در شپشک هاي ماده بسيار زياد و حدود آن بين تا مورد مي باشد. البته در مواردي تعداد اين تخم ها به هزار عدد نيز مي رسد.
Marichka
22-04-2006, 14:34
( Margarodidae)
اولين گروه ، خانواده ( Margarodidae) مي باشد که در برگيرنده بزرگترين گونه از شپشک ها مي باشد که طول بدن آن ها در بعضي از گونه ها در نواحي گرمسيري به حدود ميلي متر مي ر س د. يکي از گونه هاي مهم اين خانواده گونه ( Icerya purchasi) مي باشد که در شمال ايران بر روي مرکبات ، يا مرکباتي که به صورت زينتي در منازل وجود دارند فعاليت مي کنند. اين آفت يک گونه وارداتي است، و براي کنترل آن نيز نوعي کفش دوزک بنام کفش دوزک استراليايي به ايران وارد شده .
( Coccidae)
گروه ديگر از شپشک ها ، خانواده ( Coccidae) و شپشک هاي نرم تن يا ( Soft scales) هستند که اين شپشک ها در جمعيت هاي بالا، و بر روي شاخ و برگ گياهان فعاليت مي کنند. اين حشرات از شيره گياهي تغذيه کرده و خسارات سنگيني به انواع گياهان، از جمله گياهان زينتي وارد مي کنند. اين شپشک ها بر خلاف شپشک هاي خانواده ( Diaspididae) يا سپردار ، عموماً داراي پا و شاخک بوده و قابل رو ي ت ميباشند . به علاوه اين شپشک ها در قسمت عقبي بدن داراي شياري به نام شيار مخرجي يا (Anal cleft) هستند و از اين طريق هم شپشک هاي نرم تن قابل شناسايي هستند . تعدادي از گونه هاي اين خانواده که رو ي گياهان زينتي فعاليت مي کنند عبارتند از:
- ( Coccus hesperidum) يا شپشک خرز هر ه
- ( Saissetia oleae)
- ( Saissetia coffeae)
اين سه گونه داراي دامنه ميزباني بسيار وسيعي هستند بطوريكه دامنه ميزباني آن ها بيش از صد گونه از گياهان را شامل مي شود. به همين جهت بر حسب نام نمي توان در مورد آنها قضاوت کرد. طول اين شپشک ها حدود ميلي متر و بدنشان حالت نيم کروي دارد.
( Diaspididae)
اما در خانواده شپشک هاي ( Diaspididae) سطح بدن عموماً مسطح است. در بعضي از گونه ها هر شپشک ماده حدود تا تخم و در مورد ( Saissetia Coffeae) بيش از هزار تخم توليد مي کند. تخم هاي توليد شده در سطح زيرين بدن حشره ماده قرار دارند. وقتي تخم ريزي اين حشره به پايان مي رسد شپشک ماده از بين مي رود و بدن آن محفظ و سپري براي تخم ها مي شود.
پوره اين حشرات در سن اول از زير بدن شپشک ماده خارج و در محيطي مناسب مستقر مي شوند. در بقيهي عمر شپشكهاي ماده بصورت ثابت در روي گياه باقي ميمانند.
جنس هاي نر جمعيت خيلي كمي دارند و در طبيعت بندرت ديده ميشوند و بر خلاف نوع ماده ، حشراتي فعال و قادر به پرواز هستند.
به طور کلي عمر شپشک هاي خانواده ( Coccidae) حدود تا روز است و بيشترين جمعيت آن ها در فصل پائيز مشاهده مي شود.
نوع ديگر از شپشک هاي اين خانواده ( Diaspididae) يا شپشک هاي سپردار (Armored scales) هستند. اين شپشک ها در جمعيت هاي بسيار بالا و روي سر شاخ هها و برگ گياهان زينتي زيست مي کنند و باعث خشک شدن و در مواردي حتي باعث نابودي کامل درختان و گياهان زينتي مي شوند.
در حشرات سپردار، نوع ماده تغيير شکل زيادي پيدا کرده اند و شباهت چنداني به حشرات ندا ر ند . در بسياري از گونه ها پاها، شاخک ها و چشم ها به طور کامل از بين رفته و اين حشرات بدن ديسکي شکل پيدا کرده اند.
در اين حشرات ، مشابه حشرات خانواده كوكسيده ( Coccidae) پوره سن يك بعد از ظهور ، با پيدا كردن محيط مناسب خرطوم خود را در داخل بافت گياه فرو مي کند و شروع به تغذيه از شيره گياهي مي نمايد.
نکته مهم ديگر در مورد اين حشرات اين مي باشد که تعداد زيادي از آنها وارداتي هستند. به عبارت ديگر همراه با محصولات کشاورزي و گياهان زينتي وارد ايران ميشوند .
تعدادي از مهم ترين آفات گياهان زينتي اين راسته عبارتند از:
- Aonidiella orientalis
- Aonidiella citri
- Chrysomphalus dictyospermi
- Quadraspidiotus Perniciosus
- Lepidosaphes malicola
- Lepidosaphes ulmi
( Pseudococcidae)
خانواده ديگر اين راسته ( Pseudococcidae) هستند که به اين ها (Mealy bugs) يا شپشک هاي آردآلود گفته مي شود. اين نام از آن جهت براي اين حشرات انتخاب شده است که سطح بدن اين شپشک ها بوسيلهي مقدار زيادي ترشحات مومي و آردي پوشيده شده است. در اين گونه از شپشک ها حلقه بندي بدن مشخص و داراي پا و شاخك هستند و در روي گياهان آزادانه حركت ميكنند. اين شپشک ها در مناطق طبيعي زيست مي کنند و جزء آفات مرکبات و تعداد زيادي از گياهان زينتي هستند.
مهم ترين گونه اين حشرات در ايران عبارتند از:
- Planococcus citri
- Pseudococcus
که اين دو خانواده از مهم ترين گونه هايي هستند که در شرايط گلخانه اي به گياهان زينتي خسارت وارد مي کنند. قابل توجه است كه گونه ( Planococcus citri) بر خلاف بق ي ه شپشک ها ي اين خانواده از حشرات دو جنسي ميباشند. براي توليد مثل نياز به جفت گيري ميان حشرات نر و ماده ميباشد و در واقع روش بکرزايي در اين حشرات ديده نمي شود.
حشرات نر شپشک هاي آرد آلود و بالدار در طبيعت بندرت ديده مي شوند و اندازه بدن آن ها به; ميلي متر مي رسد.
آيا شپشک هاي آرد آلود بر روي ميوه ها هم فعاليت دارند؟
شپشک هاي آرد آلود در همه ي بخش هاي گياه فعاليت مي کنند در حاليکه شپشک هاي خانواده ( Diaspididae) يا ( Coccidae) بيشترين تراکم را روي شاخه ها دارند، هر چند ممکن است روي ميوه و برگ نيز مشاهده شوند.
بدليل اينكه شپشكها جزء آفات وارداتي براي ايران هستند و دشمنان طبيعي براي آنها وجود ندارد، به عنوان مهمترين آقات گياهان زينتي بشمار ميروند.
Marichka
22-04-2006, 14:36
مقدمه:
بطور کلي با افزايش بي رويه جمعيت بشر، نياز به غذا مشکل اساسي او بشمار ميرود. بشر براي رفع اين نياز در طي قرن بيستم دست به اعمالي زد که باعث بوجود آمدن مشکلات بزرگتري در طبيعت شد. که مهمترين آنها آلودگي محيط زيست است که براي رفع اين مشکل، از طريق کاربرد روشهاي نادرست مشکلات ديگر فرا روي انسان قرار گرفت.
* آفت چيست؟ چه عواملي باعث به وجود آمدن آفات ميشوند؟
آفت موجودي است که خسارت اقتصادي داشته باشد. علل پيدايش آفت در سه موضوع اصلي خلاصه مي شود:
۱) وارد شدن موجودات به مناطق جديد (تهاجم) Invasion؛
۲) تغييرات اکولوژيکي؛
۳) تغييرات اجتماعي – اقتصادي.
تهاجم يکي از موضوعات بسيار مهمي است که مخصوصاً در طي قرن اخير بدليل سهلالوصول شدن مسافرتها، بسيار گسترش پيدا کرده است. در واقع تعداد بسيار زيادي از آفات مهم و کليدي در نقاط مختلف دنيا آفاتي هستند که از يک نقطه يا منطقه پَراکنش بومي به مناطق جديد وارد شدهاند و بدليل اينکه اين آفات بدون دشمنان طبيعي خود به مناطق جديد وارد ميشوند عموماً تبديل به آفت ميشوند. مثالهاي بسيار زيادي در اين زمينه در کشورهاي اروپايي و در ايران وجود دارد. به عنوان مثال در راسته (Hemiptera) تعداد زيادي از شپشکها مثل (Quadraspidiotus pernisiosus) يا شپشک هايسان ژوزه مثل (Chrysomphalus dictyospermi) يا شپشک سپردار قهوهاي، سپردار قرمز يا (Aonidiella aurantii)، و(Aonidiellacitri)، يا شپشک استراليايي مثل (Icery apurchasi) وجود دارند.
کرم ساقه خوار برنج (Chilo suppresalis) از راسته (Lepidoptera). مگس مديترانهاي ميوهاي (Ceratitis capitata) از راسته (Diptera). از زير رده (Acari) گونههايي مثل (Panonychusulmi) و (Panonychus citri) از گونههاي بسيار مهم هستند که از طريق گياهان زراعي و گياهان زينتي و احتمالاً مرکبات از نقاط مختلف دنيا وارد کشور ما شدهاند.
* نقش قرنطينه
در ايران قرنطينه نقش مهم جلوگيري از ورود آفات جديد به کشور را به عهده دارد. براي مثال پس از بررسيهاي لازم توسط موسسه تحقيقات آفات و بيماريها روي نوعي چمن وارداتي از كشور هلند (براي تعويض چمن استاديوم آزادي) از ورود آن به كشور جلوگيري بعمل آمد.
دومين عامل که باعث تبديل موجودات به آفت ميشود تغييرات اکولوژيکي است. تغييرات اکولوژيکي با تاريخچه کشاورزي قرين است. هر عملي که انسان در طبيعت انجام ميدهد نوعي تغيير اکولوژيکي به همراه دارد. تغييرات اکولوژيکي در طي سده اخير بسيار زياد بوده است. تک کِشتيهاي وسيع، استفاده از واريتههاي پر محصول، و عمليات اَگرو تکنيکي مثل سمپاشي باعث شده است که تعادل در اکوسيستم و طبيعت به هم بخورد.
حتي کشت گياهان زينتي در گلخانه نوعي تغيير اکولوژيکي است. معمولاً از طريق وارد کردن دشمنان طبيعي، آفات در گلخانهها را کنترل ميكنند. در اکوسيستم طبيعي و در شرايط طبيعي زنجيرههاي غذايي بسيار پيچيده توسط تعداد بسيار زيادي آفت و دشمنان طبيعي ايجاد شدهاند. از آنجا که سموم در طي نيم قرن اخير اين زنجيره پيچيده را بر هم زدهاند، براي ايجاد تعادل مجدد زنجيرههاي غذايي بين گونههاي گياهخوار، پارزيتوئيدها و پرداتورها حداقل به پنجاه سال تلاش مداوم نياز داريم.
در بين عوامل بر هم زننده تعادل اکولوژيک، قطعاً سموم و ترکيبات شيميايي از اهميت بسيار زيادي برخوردارند. بطوريكه سمپاشي زياد بخصوص براي مدت طويل در محيط باعث تقويت ژن مقاوم در برابر اين ترکيب شيميايي شده و در طي ساليان متمادي، اين جمعيت از طريق زاد و ولد افزايش پيدا ميکند. و نهايتاً بعد از مدتي يک جمعيت مقاوم به سموم در طبيعت ظاهر ميشود.
همچنين کاربرد سموم، باعث ايجاد آفت در مواردي نيز ميشود. آفات ثانوي آفاتي هستند که از طريق کاربرد ترکيبات شيميايي بوجود ميآيند. بدين صورت كه آفت خاصي در طبيعت كه داراي جمعيت پاييني نيز ميباشد بر اثر استفاده سموم از بين رفته ولي گونههايي كه آفت محسوب نميشوند بعد از مدتي به آفات خطرناك تبديل ميشوند.
Marichka
22-04-2006, 14:41
* نامهاي تركيبات شيميايي
- نام عمومي؛
- نام تجارتي؛
- نام شيميايي؛
- فرمول بسته شيميايي؛
- فرمول ساختماني.
هر آفتکش يا سم داراي چندين نام ميباشد.
نام عمومي (Entry name)
نام عمومي (Entry name) که توسط شرکت سازنده ارائه ميشود و بايد توسط موسسه استاندارد جهاني يا (International Standard Organization) که نام مخفف آن (ISO) است مورد تاييد قرار گيرد. براي مثال كارباريل (Carbaryl) نام عمومي تركيبات شيميايي از گروه (Carbamatha) است.
نام تجارتي (Trade name)
نام ديگر سموم، نام تجارتي آن است که توسط کارخانه سازنده آن ارائه مي شود. هر سم معمولاً داراي چندين نام تجارتي است، زيرا بسياري از سموم توسط شرکتهاي مختلف ساخته ميشوند. نام تجارتي (Trade name) را با علامت ® نشان ميدهند.
نام شيميايي
نام ديگر ترکيبات شيميايي، نام شيميايي آن است که اجزاء يک ترکيب شيميايي را نشان ميدهند. براي مثال نام شيميايي كارباريل (Carbaryl)، (Naphtyl methyl carbamate)ميباشد.
فرمول بسته شيميايي
نام ديگر ترکيبات شيميايي فرمول بسته شيميايي است. اين فرمول نشان دهنده، تعداد اتمهاي تشكيل دهندهي مولکول سم است. بعنوان مثال در مورد (Carbaryl)، فرمول بسته شيميايي C8H12O2N است.
فرمول ساختماني
فرمول ساختماني، نام ديگري از ترکيبات شيميايي است که نشان دهنده نحوه اتصال اتمهاي مختلف در داخل ملکول سم ميباشد.
فرمولاسيون سموم
فرمولاسيون سموم، به صور مختلف سم اطلاق ميگردد. فرمولاسيون مشخص ميكند که يک سم چگونه بايد بکار برده شود. مثلاً اگر سمي به صورت گَرد باشد، فرمولاسيون نشان ميدهد که براي استفاده از آن از دستگاه گرد پاش استفاده شود. ولي اگر سمي بصورت امولسيون باشد، براي استفاده از آن حتماً نياز به محلولپاش داريم. در کل فرمولاسيون سموم را در سه گروه اصلي تقسيم بندي ميکنند.
فرمولاسيونهاي مختلف سموم
۱ – فرمولاسيونهاي خشک؛
۲ – فرمولاسيونهاي مخصوص محلولپاشي؛
۳ – فرمولاسيونهاي گازي يا شبه گازي.
فرمولاسيونهاي خشک
- گردها يا فرمولاسيونهاي پودري (Dustable powder) و (Dust)
- گرانول (Granules)
- ميكرو كپسولهاMicro capsulated formulated) (
- خميرها (Pastes)
فرمولاسيونهاي خشک، انواع مختلفي دارند که دسته اول گردها يا فرمولاسيونهاي پودري(Dusts) و (Dustable power) هستند. اين فرمول، مخلوطي فيزيکي از ترکيب سم با يک ماده حامل يا(Carrier) است. مواد حامل عموماً رُسها، مانند (Montmorilonit)و (Caolonit) يا پودر سيليكاتها مانند پودر (Talk) و موادي مانند (Perlite) ميباشند. گردها گياه سوزي شديدي روي گياهان ايجاد نميکنند، ولي براي تعدادي از حشرات، مانند حشرات گرده افشان مثل زنبورهاي گرده افشان مضر ميباشند. زيرا در لابهلاي موهاي سطح بدن آنها تجمع پيدا ميکنند و به کلني زنبورهاي عسل منتقل ميشوند و همچنين بر روي لاروهاي آنها نيز تاثيرات مخربي دارند.
گروه دوم (Granules) ميباشند و براي جلوگيري از اثر (Drift) يا باد بردگي سموم ساخته شدهاند. وقتي از گرد آفت کش در طبيعت استفاده ميشود، در اثر وزش باد، مقداري از گرد به خارج از منطقه مورد استفاده منتقل ميشود که اصطلاحاً به اين موضوع (Drift) يا باد بُردگي ميگويند، براي مقابله با اين عامل گرانولها ساخته شدند.
گرانولها، سمومي هستند که اطراف آنها را يک ماده حامل، مانند پودر تالك(Talk) يا رُسهاي وِرميكوليت (Vermicolite) در بر ميگيرد. قطر اين گرانولها عموماً ۲۵صدم ميليمتر تا 5 ميليمتر است و در داخل خاک استفاده ميشوند. تعداد زيادي از سموم که به اين صورت ساخته ميشوند، سيستميک هستند و از طريق ريشه گياهان جذب ميشوند و حشراتي را که در روي قسمت سبزينه فعاليت ميکنند را از بين ميبرند.
گروه ديگر اين سموم، ميکرو کپسولها (Micro capsulated formulation) هستند. ميکرو کپسولها سمومي هستند که اطراف آنها را پوششي از جنس ژلاتين يا آگار (به صورت جامد يا مايع) و در مواردي مواد پليوانيل در برميگيرد. ميکرو کپسولها سموم را بتدريج آزاد ميكنند و براي مبارزه با مگسها و پشهها استفاده ميشوند.
گروه ديگري از سموم خشک، طعمههاي مسموم هستند. طعمههاي مسموم در واقع با مواد غذايي که مورد علاقه آفات، يا جوندگان هستند مخلوط شده و از اين طريق مورد استفاده قرار ميگيرند. البته در مواردي طعمههاي مسموم ممکن است به صورت آماده وجود داشته باشند که اين طعمهها عمدتاً براي جوندگان بکار ميروند. در مورد گياهان زينتي، بيشتر شامل ملخها و آبدزدکها ميشوند.
گروه ديگري از ترکيبات شيميايي، خميرها (Pastes) هستند. در اين فرمولاسيون، ماده سمي را با يک ماده كه خاصيت فرار بودن دارد مخلوط ميکنند و بعد مقداري ماده چسبناک به آن اضافه ميشود. از جمله اين سموم، ترکيبي است بنام آنتي تارلو که براي مبارزه با آفات چوبخوار در داخل ساقه و تنه درختان مورد استفاده قرار ميگيرد.
بطور كلي در بين سموم، گَردها بيشترين خطرات را براي جانداران مخصوصاً حشرات مفيد دارند.
فرمولاسيونهاي مخصوص محلولپاشي
- گردهاي خيس شونده Wetable powder
- امولسيون شوندهها Emulcitable concentrate
- امولسيونهاي معكوس Inverted emulsion
- محلولهاي قابل حل در آب Water solvable concentrate
- پودرهاي قابل حل در آب water solvable powder
- سوسپانسيونهاي كلوئيدي Flowable
- فرمولاسيون غليظ با حجم كم Ultra volume
- محلولهاي روغني Oil solution
- فرمولاسيون آماده مصرف Ready to use
قطر گردهاي خيس شونده حدود 3 ميكرون است و وقتي داخل آب حل شوند بصورت سوسپانسيون نسبتاً پايداري در ميآيند.
Marichka
24-04-2006, 23:18
اولين گروه از سمومي که بشر از آنها براي مبارزه با آفات استفاده کرد، سموم معدني بود که بصورت گَرد مورد استفاده قرار ميگرفتند.
* سموم
- سموم معدني
- روغنها
- هيدروكربنهاي كلره
- حشرهكشها
- سموم فسفره
- كارباماتها
- كنهكشها
- حلزونكشها
- سموم گازي
- سموم هورموني
سموم معدني
- گوگرد معدني
- تركيبات آرسنيكي
- تركيبات فلوئوره
از ديگر ترکيبات معدني ميتوان به ترکيبات آرسنيکي و ترکيبات فلوئوره اشاره کرد که اين ترکيبات بطور كلي در روي گياهان ايجاد گياه سوزي ميکنند، و در حال حاضر کاربرد آنها بسيار محدود ميباشد. از جمله ترکيبات معدني که هنوز هم به صورت کم و بيش و در رابطه با برخي از آفات و عوامل بيماريزا کاربرد دارد گوگرد است که براي مبارزه با قارچها استفاده ميشود. ولي گوگرد، بر روي حشرات مفيد، مخصوصاً بر روي کنههاي شکارگر اثرات مخربي دارد و لذاکاربرد بسيار محدودي دارد.
گوگرد معدني
تركيبات آرسنيكي
- گِل گوگرد
- محلول در آب (آرسنيك سفيد، ارسنيات سديم، ارسنيت سديم)
- گوگرد آسيابي
- غير محلول در آب (سبز پاريس، ارسنيات كلسيم، ارسنيات سرب)
- گوگرد قابل تعليق در آب
- گوگرد کلوئيدي
- مخلوط پليسولفور
تركيبات فلوئوره
- فلوئوريد سيدم
- فلوئوروآلومينات سديم
- فلوئوروسيليكات سديم
- فلوئوروسيليكات باريوم
روغنها
دومين گروه سموم روغنها هستند. روغنها به شکلهاي معدني، حيواني و گياهي در مبارزه با آفات کاربرد دارند، ولي بيشترين کاربرد آنها مربوط به روغنهاي نفتياست. در گذشته ترکيبات روغني که از نفت استخراج ميشدند، براي مبارزه با آفات و مخصوصاً شپشكها و کنهها مورد استفاده قرار ميگرفتند كه به شدت ايجاد گياه
سوزي مي کردند. اما ترکيباتي که در حال حاضر مورد استفاده قرار مي گيرند گياه سوزي ندارند. درجه سلفوناسيون ترکيباتي که در تابستان براي مبارزه مورد استفاده قرار مي گيرد.بين 90 تا 98 درصد و براي ترکيباتي که در زمستان مورد استفاده قرار مي گيرد بين ۷۰ تا 90 درصد مي گيرد.
درجه سولفوناسيون مقدار درصد هيدروكربنهاي اشباع نشده، خارج شده از روغن (در مراحل تصفيه) ميباشد. به اين معني كه اگر روغني داراي درجه سولفوناسيون 98 درصد مي باشد. حدود 98 در صد از هيدرو کربن هاي اشباع نشده آن در طي مراحل تصفيه از روغن خارج شده اند.
هيدروکربنهاي کلره
گروه ديگري از سموم هيدروکربنهاي کلره هستند و از اولين سموم آلي مصنوعي هستند که توسط بشر براي مبارزه با آفات ساخته شدهاند. عليرغم خدمات بسيار ارزندهاي که در طي جنگ جهاني به انسان کردهاند، بعد از مشخص شدن پايداري بسيار شديد آنها در طبيعت، بسيار محدود شدند. اين سموم بصورت انتخابي عمل نميكنند و همهي اجزاء طبيعت، اعم از انسان و ساير گروههاي جانوري را تحت تاثير قرار ميدهند. بعلاوه در بافتهاي چربي نيز تجمع پيدا ميكنند. تركيبات كلره نيز به چند دسته تقسيمبندي ميشوند كه عبارتند از:
1– ددت و آنالوگهاي آن (دِدِت متوکسي کلر)
۲– هگزا آلکروسيلکوهگزان يا گامکسان (ليندين)
۳– سيکلودينها (آلدرين، ديآلدرين، هپتاکر ، کلردان و آندوسولفان )
۴– پلي کلروترپن ( توکسافن و استروبان)
ددت - از جمله سمومي که براي مبارزه با آفات ساخته شده است ولي بعد از آن، آنالوگهاي مختلفي از اين سم در مبارزه با آفات مورد استفاده قرار گرفتند.
گامكسان - يکي از سموم اين گروه به نام ليندين براي مبارزه با آفات ريشه خوار مثل سوسکهاي ريشه خوار خانواده (Scabaeidae) مورد استفاده قرار ميگيرد.
پلي كلروترپن – از جمله اين حشرهکشها توکسافن است که در گذشته کاربرد بسيار زيادي در مبارزه با آفات پنبه داشته ولي در حال حاضر سموم بهتري جايگزين آن شده است.
حشره كشها
گروه ديگر از حشرهکشها، حشرهکشهاي گياهي هستند. گياهان از حدود ۴۰۰ ميليون سال قبل بر روي کره زمين زندگي ميکردند و براي مقابله با آفات، ترکيبات مختلفي در آنها تکامل پيدا کرده است. برخي گياهان خواص ضد تغذيه دارند و برخي در مواردي منجر به مرگ حشرات ميشوند. استفاده از حشرهکشهاي گياهي در حال حاضر بسيار محدود شده است. عليرغم اينکه در برخي از کشورهاي آفريقايي در حال حاضر هم تعدادي از گياهان را براي استحصال سم، کِشت ميکنند.
از مهمترين حشرهکشهاي گياهي عبارتند از:
الف) نيکوتين؛ که از ترکيبي از بعضي گياهان مانند(Nicotina rustica) و (Nicotina tubacum)استخراج ميشود و بر عليه شتهها و ساير حشرات مکنده مثل زنجرکها، بسيار موثر است.
ب) روتنون؛ که از گياهاني مانند (Derris elliptica) استخراج ميگردد و بر روي حشرات مکنده فوقالعاده موثر است. اين سم روي ماهيها هم تاثير ميگذارد.
ج) ريانودين؛
د) پيرترين؛ (Pyrethrins) که سابقهي کار با آنها بسيار قديمي است و اولين بار در ايران و توسط ايرانيها استفاده شده است، و از گياهان كريزانتِموم (Chrysantemum) استخراج ميشود.
امروز ترکيبات متعددي بر اساس (Pyrethrins) ساخته شده است و بر عليه بسياري از حشرات بکار گرفته ميشوند مانند آلترين، دلتامترين، سپترامترين و تعداد ديگر که سموم تماسي و گوارشي هستند و اثر ضربهاي بسيار شديدي دارند.
سموم فسفره
گروه ديگر از سموم، سموم فسفره هستند که بسيار متنوع و داراي گروههاي متعددي ميباشند و در مقايسه با سموم کلره داراي مزايا و معايبي ميباشند. سموم فسفره عبارتند از:
- مشتقات اسيد فسفريک (تترااتيل پيروفسفات، هپتنوفوس، ديکرووس، فسفاميدون، ديکروتوفوس و مونوکروتوفوس و غيره)؛
- مشتقات اسيد فسفر و تيوبيک (پاراتيون، متيل پاراتيون، اكسي دي متون متيل، فنيتروتيون، فنتيون، ديازينون، فوکسيم، پيريمفوس متيل، پروپتامفوس، تري ازوفوس)؛
مشتقات اسيد فسفر و دي تيوئيک (مالاتيون، آزينفوس متيل، فوزالون، اتيون، فوسمت، متيرا تيون، فنتوات، فوريت، تيومتون، ديمتوات، فورموتيون)؛
- مشتقات اسيد فسفريک (نظير تري کلروفن)؛
- مشتقات فسفر و آميدات (متاميدوفوس، آسفات).
مزاياي سموم فسفره
1- داراي تاثير سريع هستند؛
2- در طبيعت دوام زيادي ندارند؛
3- اثر كنهكشي و حشرهكشي آنها از تركيبات كلره شديدتر است؛
4- در بافت چربي و زنجيرههاي زيستي تجمع پيدا نميكنند؛
5- ميزان مصرف آنها در واحد سطح نسبت به تركيبات كلره كمتر است.
معايب سموم فسفره
1- بروز مقاومت در آفات بويژه آفات چند نسلي؛
2- سميت شديد براي انسان و جانوران خونگرم؛
3- طيف تاثير وسيع آنها باعث ظهور آفات ثانوي ميشود.
Marichka
24-04-2006, 23:20
كارباماتها
ترکيبات کاربامات گروه ديگري از سموم هستند که نخستين آنها سمي بنام (Physostigmine) است که از گياهي با نام (Physostigma venenosum) که محل رويش آن در آفريقاي جنوبي ميباشد استخراج ميشود.
ترکيبات کاربامات سمومي هستند که هسته مرکزي آنها اسيد کارباميک (COONH2) است و شامل دو گروه اصلي ميباشند.
تركيبات كاربامات
1- دي متيل کارباماتها (پيرولان، ايزولان، دي متيلان، پريميکارب). براي مبارزه با مگسها مورد استفاده قرار ميگيرند اما امروزه کاربرد آنها محدودتر شده است؛
2- متيل کارباماتها که داراي استفاده وسيعي هستند و به چندين گروه تقسيم ميشوند:
الف) نفتيل کارباماتها (كاربايل)
مهمترين تركيب اين گروه كاربايل است كه عليه حشرات، نرمتنان و كنههاي دامي موثر است؛
ب) متيل کارباماتهاي هتروسيکليك (كاربوفوران، بنديوكارب)
يکي از مهمترين ترکيبات اين گروه کاربوفوران است که داراي خاصيت سيستميک بوده و عليه آفات خاکزي، برگخوار و ساقهخوار و نماتدها موثر است. کاربوفوران سمي بسيار قوي است که به دليل اثر فوقالعاده قوي بصورت گرانول ساخته ميشود و در داخل خاک براي مبارزه با آفات مورد استفاده قرار ميگيرد. اين سم سيستميک بوده و از طريق ريشه گياهان جذب مي شود و حشراتي را که در روي گياهان جمع ميشوند را از بين ميبرد
ج) فنيل کارباماتها (مگزاكاربات، پروپوکسور، ميتو کارب)
پروپوکسور سمي با دو نوع فرمولاسيون ميباشد که يک نوع آن براي مبارزه با حشرات خانگي (به صورت حشرهكش) و نوع ديگر براي شتهها و كنهها در گلخانهها و مزارع استفاده ميشود؛
ميتوکارب داراي طيف وسيعي بوده و عليه گروههاي مختلفي از حشرات، كنهها و نرمتنان و حتي سخت بالپوشان، دوبالان، پروانهها مورد استفاده قرار ميگيرد؛
د) اُگزايمها (آلديکارب، متوميل و تيوديکارب)
همه جزء سموم سيستميک هستند و عليه طيف وسيعي از آفات در مزارع و گلخانهها استفاده ميشوند.
كنهكشها
گروه ديگري از آفتکشها، کنه کشها هستند که طيف وسيعي از سموم را شامل ميشوند. کنهها مخصوصاً کنههاي خانواده (Tetranychidae) از جمله آفات بسيار مهم گياهان زينتي و محصولات گلخانهاي به شمار ميآيند. براي مبارزه با اين آفات، تعدادي از سموم فسفره، کلره و کاربامات مورد استفاده قرار ميگيرند و در عين حال تعدادي کنهکش اختصاصي نيز وجود دارند.
كنهكشها
- سموم گوگردي؛
- گوگرد معدني؛
- سموم گوگرد آلي؛
-سولفونها (تتراديفون)؛
- سولفوناتها (فنزون، كلرفنزون)؛
- سولفيتها (پروپارژيت)؛
- سولفيدها (تتراسول، كلرفن سولفيد).
سموم گوگرد آلي داراي ساختمان شيميايي شبيه به ساختمان شيميايي (D.D.T) هستند اما با اين تفاوت که به جاي اتم کلر مرکزي، اتم گوگرد قرار گرفته است. اين ترکيبات، همه مراحل مختلف سني کنهها، از جمله تخم آنها را از بين ميبرند.
گروه ديگر از کنهکشها، آنالوگهاي د .د .ت هستند- کلروفنتول - ديکلوفول - کلروپروپيلات - کلروبنزيلات - بروموبروپيلات .
نيتروفنولها گروه ديگر از کنهکشها هستند.
- دينوبوتون، بيناپاکريل؛
- اين ترکيبات علاوه بر خاصيت کنهکشي، خاصيت قارچ کشي نيز دارند.
آخرين گروه کنهکشها اُرگانوتينها هستند.
- سي هگزاتين، آزوسيکلوتين، فن بوتاتين اكسايد؛
- در ساختمان شيميايي آنها اتم قلع (Sn) وجود دارد؛
- همه مراحل متحرك كنهها را از بين ميبرند؛
- بعضي از آنها علاوه بر خاصيت کنهکشي، خاصيت دور کنندگي و ضد تغذيهاي نيز دارند.
حلزونكشها
گروه ديگر از آفتکشها حلزونکشها هستند، حلزونها گاهي اوقات و تحت شرايط خاصي با عنوان آفات نسبتاً مهم محصولات گلخانهاي و گياهان زينتي در ميآيند.
براي مبارزه با حلزونها سمومي که مورد استفاده قرار ميگيرند محدود هستند.
- مهمترين تركيب مورد استفاده در مبارزه با نرمتنان متالدئيد است؛
- بعضي از حشرهكشها نظير كاربايل، ميتوكارب و مگزاكاربات خاصيت نرمتنكشي نيز دارند.
متالدئيد سمي تماسي و گوارشي است و همانند ساير سموم بصورت محلولپاش مورد استفاده قرار ميگيرد. براي توليد يك طعمهي مسموم براي حشرات، سبوس را با گرد متالدئيد مخلوط ميکنيم و بتدريج مقداري آب به آن اضافه ميکنيم، البته نبايد آب به مقداري باشد که سبوس خمير گردد. بعد از اضافه کردن آب طعمه را بصورت يکنواخت يا بصورت کپه در محيطهايي که با نرمتنان مبارزه ميکنيم قرار ميدهيم.
سموم گازي
گروه ديگري از سموم، سموم گازي هستند. تعدادي از سموم وقتي در شرايط مناسب محيطي قرار ميگيرند تبديل به گاز شده و از راه تنفس انواع حشرات و موجودات را از بين ميبرند.
سموم گازي
- کلروپيکرين، اتيلن دي برومايد، متيل برومايد، اتيلن اكسايد و فسفين؛
- سموم گازي عموماً بر روي همه مراحل رشد حشرات و ساير بندپايان موثر هستند؛
- از سموم گازي براي ضدعفوني خاك و از بين بردن آفات محصولات انباري استفاده ميشود.
سموم گازي براي انسان فوقالعاده خطرناک هستند عليالخصوص سم متيل برومايد که باعث بيهوشي و حتي مرگ ميشود، به همين خاطر در کاربرد اين سم حتماً از افراد متخصص استفاده شود.
Marichka
24-04-2006, 23:22
* کنترل بيولوژيک
- طبيعي؛
- كاربردي.
کنترل بيولوژيک پديدهاي طبيعي است که هدف آن تنظيم جمعيت موجودات ميباشد. کنترل بيولوژيک ممکن است به صورت طبيعي يا با دخالت انسان اتفاق بيافتد، که به اين نوع کنترل، کنترل بيولوژيک کاربردي اطلاق ميشود.
کنترل بيولوژيک يا (Biological Control) شامل سه موضوع اصلي است:
1– انواع موجودات آفت هدف؛
2– انواع دشمنان طبيعي؛
3– روشهاي بکارگيري دشمنان طبيعي
1- انواع موجودات آفت هدف
الف) بطور كلي حشرات مهمترين گروه از موجوداتي هستند که در برنامههاي کنترل بيولوژيک به عنوان هدف مطرح بودهاند. آفات (حشرات) به دليل ازدياد، تنوع گونه و مهاجرت به نقاط جديد موجبات ورود حشرات شكارگر از مناطق ديگر را براي کنترلشان ايجاد كردهاند.
اما مهمترين راستهاي که تعدادي از گونههاي آن تحت کنترل بيولوژيك قرار گرفتهاند راسته (Hemiptera) ميباشد.
در جلسات قبل گفته شده که راسته (Homoptera) در بر گيرنده شتهها، شپشکها، سفيدبالکها و پسيلها ميباشند. همين حشرات هستند که در روي گياهان زينتي جزء مهمترين آفات محسوب ميشوند لذا امکان کنترل بيولوژيک آفات گياهان زينتي بسيار زياد است.
چرا بيشترين برنامه کنترل بيولوژيک برعليه حشرات راسته (Homoptera) صورت مي گيرد؟
بدليل اينکه تعداد زيادي از گونههاي راسته (Homoptera) به همراه گياهان زينتي و محصولات کشاورزي از منطقه پراکنش بومي خود وارد منطقه جديدي شدند كه فاقد دشمنان طبيعي بودند. لذا براي مبارزه با اين آفات، دشمنان طبيعي اين حشرات نيز از منطقه پراکنش آنها به منطقه جديد وارد شدند تا تحت کنترل در آيند. در ضمن بسياري از حشرات اين راسته مانند شپشکها غير متمرکز بوده بنابراين امکان کنترل بيولوژيک آنها فراهم است.
ب) گروه ديگري از حشرات مورد نظر در برنامههاي کنترل بيولوژيک کنهها هستند. مخصوصاً سه خانواده (Eriophidae)، (Tarsonemidae) ،(Tetranychidae) جزء مهمترين کنههاي گياهخوار هستند که بر عليه آنها کنترل بيولوژيک انجام شده است.
ج) دسته ديگر اين حشرات، حلزونها و رابها هستند که به آنها ليسَک نيز گفته ميشود. براي کنترل بيولوژيك حلزونها و رابها کوششهايي انجام شده است ولي نتيجه بخش نبوده است.
د) گروه ديگري از موجودات مورد بحث، علفهاي هرز هستند، بطور کلي ۱۱۶ گونه از علفهاي هرز در ۳۲ خانواده با عنوان هدف برنامههاي کنترل بيولوژيک تاکنون مطرح بودهاند که ۵۰ درصد آنها متعلق به سه خانواده Cactacea ، Mimosacea ، Asteraceae هستند.
ذ) علاوه بر اينها، بيماريهاي گياهي و مهرهداران هم ميتوانند از اهداف برنامههاي کنترل بيولوژيک باشند، حتي انسان ميتواند در برنامههاي کنترل بيولوژيک به عنوان يک هدف قلمداد شود.
2- انواع دشمنان طبيعي
مبحث دوم انواع موجوداتي هستند که براي کنترل بيولوژيک آفاتي که ذکر کرديم مورد استفاده قرار ميگيرند.
الف) حشرات پارازيتوئيد از عموميترين دشمنان طبيعي آفات به شمار ميآيند که در برنامههاي کنترل بيولوژيک به روشهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرند. برنامههاي کنترل بيولوژيک در مورد حشرات پارازيتوئيد بيشتر دربارهي دو راسته (Hymenoptera) يا بالغشائيان و زنبورها يا (Diptera) ميباشد.
در راسته (Hymenoptera)، زنبورهاي بالا خانواده (Ichneumonoidae) و بخصوص دو خانواده (Braconidae) و(Ichneumonidae) داراي اهميت بيشتري هستند.
در خانواده (Braconidae)، تمام گونههاي زير خانوادهي (Aphidiinae) بدون استثنا پارازيتوئيد، شپشکها هستند و در برنامههاي کنترل بيولوژيک آفات گلخانهاي مورد استفاده قرار ميگيرند.
از خانواده زنبورها، بالا خانواده (Chalcidoidea) از اهميت فوقالعادهاي برخوردارند. در اين بالا خانواده، خانوادههاي (Encyrtidae), (Pteromalidae), (Aphelinidae) و (Eulophidae) از مهمترين دشمنان طبيعي آفات گياهان زينتي هستند.
گروه ديگري از پارازيتوئيدها، متعلق به راسته (Diptera) يا دو بالان خانواده (Tachinidae) فوقالعاده حائز اهميت هستند.
ب) گروه ديگر از دشمنان طبيعي، حشرات شکارگر هستند که از انوع گونههاي گياهخوار تغذيه ميکنند. مهمترين شکارگرها در راسته (Hemiptera) مثل خانواده(Anthocoridae) خانواده (Nabidae)در راسته (Coleoptera)خانواده (Coccinellidae) كه به آنها كفشدوزكها اطلاق ميشود و تعدادي ديگر از خانوادهها مثل خانواده (Carabidae) و در راسته بالتوريها خانواده (Chrysopidae) بخصوص بالتوري (Chrysoperla carnea) و در راسته (Diptera) خانوادههاي(Syrphidae) و (Cecidomyiidae) از اهميت ويژهاي برخوردارند.
ج) گروه ديگر از عوامل بيماريزا، بندپايان هستند. مهمترين عوامل بيماريزاي بندپايان مربوط به ويروسها، نماتدها، تک سلوليها، قارچها و باکتريها هستند.
در بين باکتريها، باکتريهاي گونه(Bacillus) مانند (Bacillus Thuringiensis) (Bacillus anisopliae), sphaerieus) (Bacillus، از جمله باکتريهايي هستند که براي کنترل گروههاي مختلفي از حشرات مورد استفاده قرار ميگيرند.
در گروه ويروسها، شانزده خانواده از ويروسها با حشرات ارتباط دارند ولي خانواده (Baculoviridae)
داراي اهميت بيشتري است و براي کنترل حشرات مورد استفاده قرار ميگيرد.
اما دليل اينکه ويروسها مانند باکتريها براحتي توليد نميشوند چيست؟
ويروسها براي توليد مثل نياز به جسم موجود زنده دارند، يعني آنها در داخل موجود زنده تکثير پيدا ميکنند در حاليکه باکتريها براحتي بر روي مخمرها تکثير ميشوند. به همين دليل استفاده از باکتريها در کنترل بيولوژيک حشرات توسعه يافته و کاربرد بيشتري دارد.
د) گروه ديگر از دشمنان طبيعي قارچها هستند بخصوص قارچهاي خانواده (Entomophthoraceae) و زير گروههاي (Zygomycotina) و (Deutromycotina)که براي کنترل حشرات و گياهان زينتي مخصوصاً گونهاي به نام (Verticillium lecanii) مورد استفاده قرار ميگيرد.
ذ) دسته ديگر از عوامل کنترل حشرات، تک سلوليها هستند، شاخههاي (Apicomplexa) و (Microspora) از مهمترين تک سلوليها هستند که بر روي حشرات ايجاد بيماري ميکنند. مخصوصاً تک سلوليهاي جنس (Nosema) از اهميت بيشتري برخوردارند. تعدادي از گونههاي اين جنس بصورت تجارتي توليد شدهاند و براي کنترل ملخها و آبدزدکها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
ر) گروه ديگر از حشرات مورد استفاده در کنترل بيولوژيک، حشراتي هستند که از علفهاي هرز تغذيه ميکنند. در اين بين خانوادههاي (Chrysomelidae) و (Curcurlionidae)از راسته (Coleoptera) و (Pyralidae) از راسته (Lepidoptera)از اهميت زيادي برخوردارند.
Marichka
24-04-2006, 23:25
کنترل بيولوژيک شپشکهاي نرم تن
شپشکهاي نرم تن متعلق به خانواده(Coccidae) ميباشند. تعدادي از مهمترين گونههاي اين خانواده که در روي محصولات گلخانهاي و گياهان زينتي ايجاد خسارت مي کنند عبارتند از :
۱ - hesperidum Coccus
۲ – Saissetia oleae
۳ - Saissetia coffeae
مهمترين پارازيتوئيدهاي شپشکهاي نرم تن متعلق به خانواده(Aphelinidae) و(Encyrtidae) هستند.
از خانواده (Encyrtidae) مهمترين گونه متعلق به جنس (Metaphycus) و (Encyrtus) هستند. جنس helvolus) (Metaphycus در کشور ايران وجود دارد و به عنوان يکي از عوامل کنترل بيولوژيک تکثير و در گلخانهها و در روي گياهان زينتي رهاسازي ميشود كه ميتواند شپشکهاي نرم تن را تحت کنترل در بياورد.
گونه ديگري که در کنترل بيولوژيک مورد استفاده هستند زنبورهايي به طول ۲ ميليمتر ميباشند که مراحل مختلف پورگي شپشکهاي نرم تن را پارازيته ميکنند. در اين گونه، حشرات ماده زرد رنگ و حشرات نر تا حدودي تيره تر هستند.
هر حشره ماده در طول روز ۵ شپشک ماده را پارازيته ميکند و چندين برابر اين تعداد را از طريق تغذيه از بين ميبرد. در حقيقت زنبورها هم شکارگر هستند و هم پارازيتوئيد.
رشد کامل حشرات در ۳۰ درجه سانتيگراد حدود 11 روز و 18 درجه سانتيگراد حدود 33 روز به طول ميانجامد.
از خانواده (Encyrtus) به گونهاي بنام (Encyrtus lecaniorum) وجود دارد که نوعي زنبور پارازيتوئيد است و براي کنترل شپشکهاي نرم تن در گلخانهها رهاسازي ميشود. در خانواده (Aphelinidae) مهمترين شپشکهاي نرم تن پارازيتوئيد متعلق به گونه (Coccophogus) هستند. از اين گونه(Coccophagus lycimnia) گونهاي است که در ايران نيز وجود دارد. اين گونه تقريباً در تمام نقاط دنيا پراکنده ميباشد، و براي کنترل بيولوژيک بعضي شپشکهاي نرم تن مورد استفاده قرار ميگيرد.
آيا هر يک از اين زنبورهاي ذکر شده بر عليه نوع خاصي از شپشکها کاربرد دارد؟
خير، از آنجا كه هيچکدام از اين زنبورها مونوفاژ (Monophage) نيستند، و صرفاً از گونهاي خاص از شپشکها تغذيه ميکنند در محيطهاي گلخانهاي كه تعداد آفات مشخص است تمرکز پيدا ميکنند.
گروه ديگر از شپشکهايي که بر روي گياهان زينتي و گلخانهاي فعال هستند، شپشکهاي آردآلود ميباشند. اين گروه متعلق به خانواده (Pseudococcidae) هستند. تعدادي از مهمترين شپشکهاي اين خانواده بر روي گياهان زينتي عبارتند از :
۱ – Pseudococcus citri
۲ – adonidum Pseudococcus
۳ – Pseudococcus obscorus
مهمترين دشمنان طبيعي اين شپشکها، کفشدوزکهاي خانواده (Coccinellidae) مخصوصاً گونهاي بنام (Cryptolaemus montrouzieri) است که اين گونه درايران بصورت تجارتي توليد ميشود و براي کنترل شپشکهاي نرم تن، بخصوص در شمال کشور کاربرد دارد. طول اين کفشدوزک در حدود چهار تا پنج ميلي متر استو بدني قهوهاي و سري نارنجي رنگ دارد. اين حشرات بعد از پنج روز از آغاز جفتگيري، شروع به تخمگذاري ميکنند. کفشدوزکهاي ماده تخم خود را در داخل جوانه هاي گياهان مخصوصا در داخل توده هاي تخم شپشک هاي آرد آلود قرار مي دهند و در مدت عمر خود قادر هستند حدود ۵۰۰ تخم شپشک هاي آرد آلود را مورد تغذيه قرار بدهند. لارو و حشرات کامل کفشدوزکها از مراحل مختلف شپشک هاي آرد آلود تغذيه مي کنند. اما حشرات کامل براي تغذيه ترجيحا از تخم و لاروهاي سنين اوليه و لاروهايي که به رشد کامل رسيده اند و همچنين مراحل مختلف رشدي شپشک هاي آرد آلود تغذيه مي کنند.
کفشدوزکهاي (Cryptolaemus montrouzieri) گونهاي پليفاژ(Polyphage) هستند، علاوه بر شپشکهاي آردآلود از شپشکهاي نرم تن (Coccidae) نيز تغذيه ميکنند.
در دماي ۲۱ درجه سانتيگراد هر لارو اين حشرات حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ پوره سني 3-2 شپشکهاي آردآلود را مورد تغذيه قرار ميدهند تا به رشد کامل برسند.
درجه حرارت تاثير فوقالعاده زيادي بر سيکل زندگي و دوره رشدي اين کفشدوزکها دارد. به عنوان مثال در ۳۰ درجه سانتيگراد، مدت زمان لازم براي رشد کامل اين حشرات حدود ۲۵ روز ميباشد اما در 18 درجه سانتيگراد اين مدت به ۷۲ روز افزايش مييابد.
حداکثر کارآيي اين کفشدوزکها در چه شرايطي ميباشد؟ در دماي بالاي ۳۲ درجه سانتيگراد و زير ۱۶ درجه سانتيگراد اين حشرات فاقد توانايي توليد مثل (غيرفعال) هستند. بهترين دما براي فعاليت اين کفشدوزکها ۲۸ درجه سانتيگراد ميباشد.
گروه ديگر از دشمنان طبيعي شپشکهاي آردآلود زنبورهاي پارازيتوئيد، مخصوصاًً خانواده (Encyrtidae) ميباشند.
گونهاي از اين خانواده زنبورهايي با نام (Leptomastix dactylopii) هستند که طول بدن آنها 2 ميليمتر است و تخمشان را در داخل بدن پورههاي سنين مختلف شپشکها قرار ميدهند. اين زنبورها در واقع يک پارازيتوئيد داخلي يا(Endoparasitoid) هستند. تخم اين حشرات پس از قرار گرفتن در داخل بدن شپشکهاي آردآلود تفريغ ميشوند و لارو آنها محتويات بدن شپشک آردآلود را مورد تغذيه قرار ميدهد و نهايتا ًً در داخل بدن شپشک تبديل به شفيره ميگردند. شفيره اين حشرات پس از مدتي تبديل به حشره کامل گشته و حشره کامل از طريق سوراخي که در پوسته شپشک آردآلود ايجاد ميکند از آن خارج ميگردد.
زنبور ديگري که براي کنترل بيولوژيک شپشکها مورد استفاده قرار ميگيرد، زنبوري بنام (Anagyrus pseudcocci) از خانواده (Leptomastix dactylopii) است. طول دورهي زندگي اين زنبور كوتاه است.
زنبورهاي ماده اين گونه به رنگ قهوهاي و شاخک آنها سفيد است. اين زنبورها به طور انبوه تکثير ميشوند و در محيطهاي گلخانهاي رهاسازي ميشوند و بخوبي ميتوانند آفات را تحت کنترل درآورند.
کنترل بيولوژيک آفات در گلخانه، نسبت به کنترل بيولوژيك آنها در محيطهاي طبيعي کاملاًً قابل دسترسي ميباشد. بنابراين استفاده از سموم در محيطهاي گلخانهاي و بر روي گياهان زينتي لازم نيست، بلکه با استفاده از دشمنان طبيعي در محيطهاي گلخانهاي مبارزه با آفات انجام ميگيرد.
Marichka
27-04-2006, 20:17
* شتهها
شتهها متعلق به خانواده آفيديده (Aphididae) هستند و تعدادي از آنها از مهمترين آفات محصولات گلخانهاي محسوب ميشوند. مهمترين دشمنان طبيعي شتهها زنبورهاي پارازيتوئيد خانواده آفي ديئيده(Aphidiidae) هستند كه در برخي از منابع بعنوان زير خانوادهها آفيدئينه (Aphidiinae) از خانواده براكونيده (Braconidae) ذكر ميشود. در اين خانوادهها تعدادي از گونهها از جنسهاي مختلف مانند زنبورهاي جنس پروان(Proan) ، لايزيفلبوس(Lysiphlebus) ، افدروس (Ephedrus) و ترياكسيس (Trioxys) وجود دارند كه صرفاً پارازيتوئيد گونههاي مختلف شتهها هستند.
بطور كلي زنبورهاي پارازيتوئيد خانواده آفيديده به طول حدود 2 تا 3 ميليمتر و عموماً به رنگ سياه هستند. اين زنبورها بعد از جفت گيري تخمشان را در داخل بدن شتهها قرار ميدهند و بصورت ايندو پارازيتوئيد يا پارازيتوئيد داخلي لاروهايشان در داخل بدن شتهها رشد و نمو ميكنند تا اينكه به مرحله حشره كامل برسند. بعد از رشد و نمو كامل لارو در داخل بدن شتهو تبديل به شفيره، بدن شته بصورت موميايي و به رنگ زرد تا قهوهاي بنظر ميرسد. درحاليكه بدن شتههاي ديگر پارازيته شده توسط برخي از زنبورهاي پارازيتوئيد به رنگ سياه درميآيد. همچنين زنبور كامل همانند زنبورهاي پارازيتوئيد شپشكها بعد از رشد و نمو كامل لارو با ايجاد يك سوراخ در پوست بدن شته، از آن خارج ميشود. بطور كلي در شرايط معمولي و دماي حدود 25 تا 30 درجه سانتيگراد، مرحله زندگي اين زنبورها حدود 15 تا 20 روز به طول ميانجامد.
خانواده آفلينيده (Aphelinidae) از ديگر زنبورهاي پارازيتوئيد شتهها هستند كه از نظر اندازه كوچكتر از زنبورهاي خانواده آفيدئيده هستند و طول بدنشان عموماً حدود يك ميليمتر است. در اين خانواده گونههاي آفلينوس (Aphelinus) و آفلينوس آسيكيس (Aphelinus asychis) از پارازيتوئيدهاي شتهها محسوب ميشوند و از نظر بيولوژيك بسيار شبيه به زنبورهاي خانواده آفيدئيده ميباشند. با اين تفاوت كه بعضي از گونههاي زنبورهاي خانواده آفيلينيده (Aphelinidae) اِكتوپارازيتوئيد هستند يعني تخمشان را روي بدن شتهها قرار ميدهند تا لاروشان بصورت خارجي از بدن شتهها تغذيه كنند.
گروه ديگري از دشمنان طبيعي شتهها، شكارگرها هستند. در بين آنها پشهاي از خانوادهسسيدوميئيده (Cecidomyiidae) به نام آفيدولتسآفيدوميزال(Aphidoletes aphidomyzal) از مهمترين شكارگرهاي شتهها است كه در شرايط گلخانهاي برروي گياهان زينتي بعنوان عامل كنترل بيولوژيك تكثير و رهاسازي ميشود. طول بدن اين پشه حدود 2 ميليمتر است و در جنس ماده شاخكها كوتاه است. نرها داراي شاخكهاي بلند و نخي بوده و پاهاي نسبتاً بلند و بدن بسيار ظريفي دارند. طول عمر حشرات كامل حدود يك هفته است. حشرات كامل عموماً از عَسَلكي كه از شتهها ترشح ميشود كه در واقع شيره گياهي تغذيه ميكنند و تخمهايشان را روي برگ گياهان در داخل جمعيت شتهها قرار ميدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذيه از مراحل مختلف شتهها ميكنند.
گروه ديگري از دشمنان طبيعي شتهها، شكارگرها هستند. در بين آنها پشهاي از خانوادهسسيدوميئيده (Cecidomyiidae) به نام آفيدولتسآفيدوميزال(Aphidoletes aphidomyzal) از مهمترين شكارگرهاي شتهها است كه در شرايط گلخانهاي برروي گياهان زينتي بعنوان عامل كنترل بيولوژيك تكثير و رهاسازي ميشود. طول بدن اين پشه حدود 2 ميليمتر است و در جنس ماده شاخكها كوتاه است. نرها داراي شاخكهاي بلند و نخي بوده و پاهاي نسبتاً بلند و بدن بسيار ظريفي دارند. طول عمر حشرات كامل حدود يك هفته است. حشرات كامل عموماً از عَسَلكي كه از شتهها ترشح ميشود كه در واقع شيره گياهي تغذيه ميكنند و تخمهايشان را روي برگ گياهان در داخل جمعيت شتهها قرار ميدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذيه از مراحل مختلف شتهها ميكنند.
طول بدن لارو سن اول در حدود 3/0 ميليمتر و لاروهاي كامل حدود دو تا سه ميليمتر هستند. لاروهاي اوليه از پورهسنين اول شتهها و لاروهاي كامل از كليه مراحل مختلف شتهها تغذيه ميكنند. مرحله جنيني آنها حدود 2 تا 3 روز طول ميكشد و بطور كلي اين پشهها حدود 60 گونه از شتهها را مورد تغذيه قرار ميدهند، به عبارت ديگر پليفاژ(Polyphage)هستند.
از ديگر شكارگرها كه براي كنترل شتهها مورد استفاده قرار ميگيرند بالتوريهاي خانواده كرايزوپيده (Chrysopidae) مخصوصاً گونهاي بنام كرايزوپرلاكارنئا(Chrysoperla carnea) است. اين گونه تخمهايش را كه داراي ساقهاي بوده، در زير يا روي سطح برگ گياهان قرار ميدهد و بعد از آنكه لاروها خارج شدند با قطعات دهاني مكنده خودشان به تغذيه از شتهها ميپردازند. (بر خلاف كفشدوزكها كه تمام بدن شته را مورد تغذيه قرار ميدهند اين بالتوريها با قطعات دهاني مكنده خودشان محتويات بدن شتهها را مورد تغذيه قرار ميدهند و پوست يا جسد آنها را استفاده نميكنند.)
سپس در زير برگ گياهان در داخل يك پيله ابريشمي تبديل به شفيره ميشوند كه بعد از سپري شدن مرحله شفيرگي كه ممكن است حدود يك تا دو هفته طول بكشد حشرات كامل ظاهر ميشوند.
از ديگر دشمنان طبيعي شتهها، سنهاي خانواده آنتوكوريده (Anthocoridae)هستند. سنها از راسته هميپترا مخصوصاً گونههايي از جنس اوريوس (Orius) مانند اوريوس اينديسيوس(Orius indisiosus) از شتهها در گلخانهها و روي گياهان زينتي تغذيه ميكنند.
اين سنها هم مانند بالتوريها داراي قطعات دهاني زننده مكنده هستند و خرطوم و استايلِتهاي مربوط به آروارههاي بالا و پايين خود را داخل بدن شتهها فرو ميكنند و محتويات و مايع بدن شتهها را مورد تغذيه قرار ميدهند.
از ديگر دشمنان طبيعي شتهها كه احتمالاً اكثر مردم آنها را در طبيعت مشاهده كردهاند كفشدوزكها هستند. گونههايي از كفشدوزكها مانند كفشدوزك هفت نقطهاي ككسينلا سپتمپونكتاتا (Coccinella septempunctata) و هيپوداميا وريهگاتا (Hyppodamia variegata) هم در مرحله لاروي و هم در مرحله حشره كامل از شتهها تغذيه ميكنند و از عوامل مهم كنترل بيولوژيك شتهها هستند.
عموماً كفشدوزكها طيف وسيعي از شتهها را مورد تغذيه قرار ميدهند و از يك گونه خاص از شتهها تغذيه نميكنند. اگر در محيط گلخانهاي فقط 2 يا 3 نوع كفشدوزك رها شود تمام شتهها را از بين ميبرند. بطوريكه كفشدوزك 7 نقطهاي حدود 50 نوع شته را تغذيه ميكند يا به عبارت ديگر پليفاژ است.
گروه ديگري از دشمنان طبيعي شتهها، قارچها هستند. قارچ ورتيسيليوم ليكاني(Verticilium lecanii) به عنوان يكي از عوامل مهم كنترل بيولوژيك شتهها بصورت تجارتي تكثير ميشود و مورد استفاده قرار ميگيرد. اسپورهاي اين قارچ در محيطهاي گلخانهاي ميباشند و بعد از اينكه اسپورها در محيط مرطوب جوانه ميزنند مسيليومهايشان وارد بدن شتهها شده كه باعث از بين رفتن آنها ميشود.
Marichka
27-04-2006, 20:26
سفيد بالكها متعلق به خانواده آليروديده (Aleyrodidae) ميباشند كه حداقل سه گونه از آنها در كشور ما از اهميت فوقالعاده زيادي برخوردارند و عبارتند از:
1. سفيد بالك گلخانه (Trialeurodes vaporariorum)
2. بِميسيا تاباسي (Bemisia tabaci)
3. بِميسيا اورجنتيفولي (Bemisia orgentifolii)
دو گونه اخير عمدتاً در شرايط مزرعهاي و صحرايي از آفات مهم گياهان بويژه پنبه هستند ولي بدليل وسيع بودن طيف ميزباني آنها در روي گياهان زينتي و محصولات گلخانهاي نيز فعاليت ميكنند. سفيد بالك گلخانه با شرايط گلخانهاي تكامل و سازش پيدا كرده و يكي از آفات مهم و كليدي محصولات گلخانهاي است.
اين آفات تخمهايشان را از طريق ساقه بسيار كوتاهي داخل بافت گياهان قرار ميدهند. بعد از اينكه تخم تفريغ شد و لاروها خارج شدند، با قطعات دهاني زننده مكنده خود شروع به تغذيه از شيره گياهي ميكنند و باعث زرد شدن و در جمعيتهاي بالا باعث ريزش و خشك شدن برگ گياهان ميشوند.
از مهمترين پارازيتوئيد آفات محصولات گلخانهاي، ميتوان به زنبورهاي خانواده آفلينيده (Aphelinidae) اشاره كرد. در اين خانواده گونههاي مختلف جنس اِنكارسيا (Encarsia) از دشمنان طبيعي و مهم اين آفات هستند. در بين گونههاي جنس اِنكارسيا گونهاي به نام انكارسيا فورمازا (Encarsia formosa)انتشار جهاني دارد و به عنوان يك فرآورده بيولوژيك و دشمن طبيعي تكثير شده، و براي كنترل سفيدبالكها در شرايط گلخانهاي رها سازي ميشود.
طول بدن اين زنبور حدود يك ميليمتر بوده و قسمت قفسه سينه آن سياه رنگ و شكمش زرد رنگ است، تخم خود را در داخل بدن پورههاي سنين مختلف (Trialeurodes) قرار ميدهد و بجز حشره كامل بقيه مراحل رشدي آن در داخل بدن ميزبان سپري ميشود. بعد از كامل شده حشره، زنبور بالغ از طريق جويدن پوسته بدن ميزبان از آن خارج ميشود.
زنبور انكارسيا فورمازا را بر روي ميزبان طبيعي يعني سفيد بالك گلخانهاي و بر روي گياه توتون بصورت انبوه تكثير كردهاند. گاهي بر روي يك برگ توتون ميتوان هزار عدد از اين زنبور را تكثير و در گلخانهرها سازي كرد، توليد نتاج نر در اين زنبور بسيار نادر و كم است.
در تعدادي از زنبورهاي پارازيتوئيد خانواده آفلينيده (Aphelinidae) مخصوصاً گونههاي جنس انكارسيا (Encarsia) مانند انكارسيا فورموزا و انكارسيا لوتهآ (Encarsia lutea) توليد نتايج نر از طريق هيپر پارازيتيسم (Hyper parasitism) يا اتو پارازيتسم (Auto parasitism) است . هيپر پارازيتيسم به پديدهاي گفته ميشود كه يك پارازيتوئيد، پارازيتوئيد ديگر را پارازيته ميكند، در اتو پارازيتيسم يك پارازيتوئيد نتاج خودش را پارازيته ميكند.
در تعدادي از زنبورهاي خانواده آفلينيده، پديده اتو پارازيتيسم ديده ميشود يعني توليد نتاج نر از طريق پارازيته كردن نتايج مادهي گونه خودش بوجود ميآيد.
در شرايط گلخانهاي طول عمر زنبورهاي ماده در دماي 18 تا 30 درجه سانتيگراد حدود 27 الي 30 روز است، بنابراين طول عمر زنبورهاي كامل بشدت تحت تأثير دما است.
تعداد تخمهايي كه هر حشره ماده ميگذارد. بين 50 تا 350 عدد متغير است و عوامل مختلفي از جمله ساختمان سطح برگ گياهان در ميزان كارآيي اين زنبورها فوقالعاده مؤثر است. اين زنبورها بر روي گياهاني كه سطح برگهايشان كركدار است از كارآيي خوبي برخوردار نيستند. در كشورهاي اروپايي و آمريكايي اين زنبورها به فراواني تكثير ميشوند و براي كنترل بيولوژيك مگسهاي سفيد يا سفيد بالكها مورد استفاده قرار ميگيرند. در سال 1994 در سطحي حدود چهار هزار هكتار در كشورهاي آمريكايي و اروپايي از اين زنبورها براي كنترل بيولوژيك سفيد بالكها استفاده شد.
از ديگر عوامل كنترل سفيد بالكها قارچهاي ورتيسيليوم لكانئي (Verticilium lecanii) و آشرسونيا آليروديس (Aschersonia aleyrodis) هستند. بعضي از فرآوردههاي قارچ ورتيسيليوم لكانئي مثل ورتالك (Vertalec) براي كنترل شتهها مورد استفاده قرار ميگيرد و فرآوردههاي ديگر آن مانند مايكوتال (Mycotal) براي كنترل سفيد بالكها بكار ميرود.
قارچ آشرسونيا آليروديس در روي حشرات كامل و تخمهاي بميسيا تاباسي (Bemisia tabaci) و تريالئوروديس وپاراريوروم (Trialeurodes vaporariorum) عموماً ايجاد خسارت نميكند بلكه فقط مراحل پورگي اين آفات را مورد حمله قرار ميدهد. و در محيطهايي كه تخم اين قارچ پاشيده نشده است، نميتواند گسترش پيدا كند. برخلاف قارچ ورتيسيليوم لكانئي كه ميتواند در سطح برگ گياهان گسترش يابد اين گونه نميتواند پراكنش خودش را افزايش بدهد.
از ديگر دشمنان طبيعي سفيد بالكها ميتوان به كفشدوزكها اشاره نمود كه بعضي از گونههاي آنها براي كنترل اين آفات مورد استفاده قرار گرفتهاند . از جمله گونه اين كفشدوزكها دلفاستوس پوسيلوس (Delphastus pusilus) است كه از دشمنان طبيعي مهم اين آفات بشمار ميرود.
مبحث كنترل بيولوژيك كنههاي تارتن
از كنههاي تارتن متعلق به خانواده تترانيكيده (Tetranychidae) گونه تترانيكوس اورتيكه (Tetranychus urticae) از مهمترين آفات محصولات گلخانهاي است كه تخمهايش را در سطح گياهان قرار ميدهد و بعد از اينكه تخمها تفريغ و پورهها خارج ميشوند با كليسرهايشان شروع به تغذيه از شيره گياهي ميكنند و در نتيجه به گياه خسارت وارد ميكنند.
يكي از مهمترين دشمنان طبيعي اين كنهها فيتوزئولوس پرسيميليس (Phytoseiulus persimilis) است كه پرداتور (Predator) يا شكارگر بوده و براي كنترل بيولوژيك كنههاي تارتن در بسياري از نقاط دنيا مورد استفاده قرار گرفته است. در سال 1960 اين كنه را از روي يك محموله گل اركيده كه از شيلي به آلمان وارد شده بود شناسايي كردند. سپس به روشهاي تكثير انبوه آن مبادرت ورزيدند و سرانجام در سال 1994 در سطحي معادل حدود هشت هزار هكتار از اين كنه پرداتور براي كنترل كنههاي تارتن استفاده كردند. اين شكارگرها را ميتوان براحتي بر روي كنه تارتن و روي لوبيا پرورش داد.
Marichka
28-04-2006, 12:14
* مگسهاي مينوز
مگسهاي مينوز از جمله آفات مهم محصولات گلخانهاي و گياهاي زينتي هستند. مگسها متعلق به خانواده آگرومايزيد (Agromyzidae) هستند.
تعدادي از مهمترين گونههاي (Agromyzidae) عبارتند از :
1)Liriomyza trifolii
2)Liriomyza sativae
3)Liriomyza bryoniae
در ايران اين گونهها جزء آفات مهم محصولات گلخانهاي و گياهان زينتي هستند. اين مگس به طول حدود 2 تا 3 ميلي متر به رنگ سياه و داراي لکههاي زرد رنگ در روي بدنشان هستند. حشرات کامل با فرو كردن تخمريز خود به داخل بافت گياه از ترشحات گياهي تغذيه مي کنند. محل فرو کردن تخمريز عموماً بصورت لکههاي زرد رنگي در سطح برگ گياهان ديده ميشود.
بعد از قرار گرفتن تخم در بافت گياهي، لارو خارج شده از بافت ايجاد گالريها يا تونلهايي مارپيچ در سطح برگ گياهان ميکند. ضخامت اين گالريها با افزايش اندازه لارو افزايش پيدا ميکند.
از مهمترين دشمنان طبيعي اين آفات، زنبورهاي پارازيتوئيد هستند که بصورت پارازيتوئيد داخلي يا ايندوپارازيتوئيد و پارازيتوئيد خارجي يا اِگزوپارازيتوئيد از لاروهاي اين آفات تغذيه ميکنند.
از مهمترين پارازيتوئيدها ميتوان به گونههايي مثل اپيوس پاليدوسOpius pallidus) ) و داکنوزا سيبريکا (Dacnusa sibrica) که پارازيتوئيد داخلي هستند و گونه ديگري بنام ديگليفوس ايسئا (Diglyphus isaea) که پارازيتوئيد خارجي است اشاره کرد.
پارازيتوئيدهاي داخلي تخمشان را در داخل بدن لارو ميزبان قرار ميدهند و حشرات کامل از داخل شفيره ميزبان خارج مي شوند. بدين صورت كه مراحل رشد و نمو لارو پارازيتوئيد در داخل بدن لارو ميزبان طي ميشود و وقتي که آفت به مرحله شفيرگي رسيد ميزبان را ميکشد و از داخل شفيره ميزبان خارج ميشود.
پارازيتوئيدهاي خارجي تخمشان را در مجاورت لارو ميزبان در داخل بافت گياه قرار ميدهند. ولي قبل از تخمگذاري تخمريزشان را به داخل بدن لارو ميزبان فرو ميکنند و باعث فلج شدن او ميشوند، سپس تخمشان را در کنار بدن لارو ميزبان در داخل بافت گياه قرار ميدهند. بعد از مدت حدود 2 روز لارو خارج ميشود و چون لارو ميزبان فلج است، نميتواند از محل تخم ميزبان دور شود و لارو پارازيتوئيد بعد از خروج از تخم شروع به تغذيه از لارو آفت ميکند.
زنبورهاي واکتورايسبريکا وOpius pallidus) ) از خانواده براکونيده پارازيتوئيد خارجي هستند. اين زنبورها تخمهايشان را در داخل بدن لارو ميزبان که در داخل بافت گياهي است قرار ميدهند.
با توجه با اينکه اين لاروها در داخل برگ هستند زنبورها چطور آنها را پيدا مي کنند؟
زنبورهاي پارازيتوئيد بوسيلهي اندامهاي حسي (شاخکها و تخمريز) ميزبان را پيدا ميكنند. تعدادي از طريق تخمريز، و تعدادي از پارازيتوئيدها از طريق شاخک ميزبان را پيدا ميكنند. اين زنبورها از طريق شاخک که همانند رادار عمل ميکند در سطح برگ گياهان جستجو ميکنند و بافتي را كه داراي لارو است را مشخص كرده و سپس لارو ميزبانشان را پارازيته ميکنند.
طول عمر حشرات کامل حدود دو هفته است و حدود 90 تخم را در طي اين مدت در داخل بدن لاروهاي ميزبان قرار ميدهند.
نبور ديگري که بعنوان دشمن طبيعي مهم اين گروه از آفات مطرح است ديگليفوس ايسئا (Diglyphus isaea) است که يك پارازيتوئيد خارجي ميباشد که تخم خودش را در مجاورت لارو ميزبان قرار ميدهد. بعد از حدود دو روز تخم تفريغ ميشود و در مدت حدود 6 روز مراحل لاروي اين زنبور کامل ميشود و دوره شفيرگي آن حدود 9 روز طول ميكشد، سپس برگ گياه را سوراخ كرده و از آن خارج ميشود.
بطور کلي در سالهاي اخير توجه زيادي به کنترل بيولوژيک مگسهاي مينوز خانوادههاي آگرومايزيده Agromyzidae)) شده است. مخصوصاً در کشورهاي اروپايي که آفات محصولات گلخانهاي را با فرآوردههاي بيولوژيک کنترل ميکنند. اين آفات را در سالهاي اخير بوسيله دشمنان طبيعي تحت کنترل در آوردهاند. البته توليد دشمنان طبيعي اين گروه از آفات نسبتاً مشکل است و هزينه بيشتري در مقايسه با توليد دشمنان طبيعي، آفاتي مثل کنه دو نقطهاي و سفيد بالکها دارد.
* پروانهها
گروه ديگري از آفاتي که گاهي بعنوان آفات مهم در گلخانهها و بر روي محصولات زينتي جلوهگر ميشوند پروانهها هستند. مخصوصاً تعدادي از گونههاي پروانههاي خانواده نوکتوئيده (Noctuidae). از گونههاي مهم اين خانواده ميتوان به گونههايي مثل مامسترا براسيکه (Mamestra braccicae)، اوتوگرافا گاما (Autographa gamma)، نوکتوا پرونوبا (Noctua pronuba) و گونههاي ديگري مثل اسپودوپترا ليتراليس Spodoptera lituralis)) و هلييونتيس آرميژرا (Helionthis armigera) اشاره كرد. اين پروانهها مثل بسياري ديگر از پروانهها، تخمشان را روي برگ گياهان قرار ميدهند، و بعد از اينکه لارو خارج ميشود بوسيله قطعات دهاني سائيده شروع به تغذيه از برگ و ساير قسمتهاي گياه ميکنند. بعد از تكميل دوره لاروي در داخل خاک تبديل به شفيره ميشوند.
براي کنترل بيولوژيک پروانهها عموماً از باکتريها استفاده ميشود. در اين بين باکتري باسيلوس تورنژنسيس (Bacillus thuringiensis) مهمترين نقش را در کنترل بيولوژيک پروانهها دارد.
فرآوردههاي مختلفي از اين باکتري توليد شده که هر يک بر روي گروههاي مختلفي از حشرات مؤثر واقع شدهاند. حشرات و از جمله لارو پروانهها وقتي که توکسينهاي اين باکتري را مورد تغذيه قرار ميدهند قطعات دهاني و نيز دستگاه گوارش آنها را فلج ميكنند و باکتري در مدت حدود 48 ساعت ميزبانش (پروانه) را از بين ميبرد.
همچنين گروههاي ديگري از اين باکتري وجود دارند که براي کنترل گروههاي ديگري از حشرات مورد استفاده قرار ميگيرند.
توليد اين باکتريها به چه صورت انجام ميشود؟
باکتريها عموماً براحتي در محيطهاي کشت تخميري پرورش داده ميشوند و در جمعيتهاي انبوه براي کنترل آفات مختلف مورد استفاده قرار ميگيرند.
اگر خود باکتري براي کنترل بيولوژيک مورد استفاده قرار گيرد بعنوان يک خطر بالقوه محسوب ميشود زيرا ميتواند انواع حشرات اعم از حشرات مضر يا مفيد را از بين ببرد.
Marichka
28-04-2006, 12:15
مقدمه :
مراحل تكثير و رهاسازي دشمنان طبيعي در مواردي انجام ميشود كه
- دشمن طبيعي وجود نداشته باشد؛
- جمعيت آنها كم باشد؛
- ظهور آنها با تاخير صورت گيرد.
تکثير و رها سازي دشمنان طبيعي در شرايطي انجام ميشود که استقرار دائمي دشمن طبيعي امکانپذير نيست و بهترين شاخص اين موضوع شرايط گلخانهاي است. در گلخانهها بعد از برداشت محصول، گياه به همراه آفت و دشمنان طبيعي خود، از گلخانه خارج مي شود. در فصل بعد که گياه ديگري کشت ميشود نيازمند رهاسازي دوباره دشمنان طبيعي است.
* پرورش و تکثير دشمنان طبيعي
پرورش و تکثير دشمنان طبيعي شامل مراحل مختلفي است:
انتخاب دشمن طبيعي؛ دشمنان طبيعي از نظر توانايي كنترل با هم متفاوتند كه اين تفاوت به دليل اختلاف در خصوصيات زيستي آنها است. از جمله اين خصوصيات ميتوان به قدرت باروري، قدرت جستجو و فاکتورهاي ديگر نيز اشاره كرد.
1) کيفيت دشمنان طبيعي؛ دشمنان طبيعي مورد استفاده براي تکثير و رهاسازي بايد عاري از بيماري و هيپرپارازيتوئيدها باشند. دشمن طبيعي انتخاب شده براي تكثير بايد داراي كيفيت مناسب باشد. جمعيت موسس انتخاب شده، براي برنامه تکثير بايد يک جمعيت سالم و قوي باشد همچنين حفظ کيفيت دشمنان طبيعي در طي ساليان متمادي نيز از اهميت فوقالعاده زيادي برخوردار است. زيرا ورود دشمنان طبيعي به محيط بسته در واقع جمعيت آنها را از يک جمعيت باز به يک جمعيت بسته تبديل ميكند كه با گذشت چند سال احتمال كاهش تنوع ژنتيكي و هم چنين زوال ژنتيكي وجود دارد. به همين دليل القا ژن به داخل جمعيت بصورت مرتب ضروري مينمايد.
چگونگي القا ژن: معمولاً در برنامههاي تکثير بطور مرتب از جمعيتهاي وحشي گونه، به جمعيتهاي پرورشي اضافه ميشود تا از کاهش تنوع ژنتيکي جلوگيري شود.
2) هزينه پرورش دشمنان طبيعي؛ براي موفقيت و توسعه كنترل بيولوژيك بايد دشمنان طبيعي پرورش داده شده قدرت رقابت اقتصادي با ساير روشهاي كنترل آفات بويژه مبارزه شيميايي را داشته باشند.
تعدادي از دشمنان طبيعي براحتي بر روي ميزبان طبيعي خود پرورش داده ميشوند. براي مثال کنه فيتوزيولوس پرسيميلس (Phytoseiulus persimilis) براحتي بر روي تترا نيکوسلتيکه و گياه لوبيا پرورش داده ميشود. نمونه ديگر انکارسيا فورموزا (Encarsia formosa) است که بر روي (Trialearodes vaporariorum) به سادگي تکثير مييابد.
ولي در مورد بعضي از دشمنان طبيعي سيستمهاي طبيعي خيلي پر هزينه هستند. در سالهاي اخير توجه زيادي به پرورش دشمنان طبيعي آفات گلخانهاي بر روي ميزبانهاي مصنوعي انجام گرفته است. البته زماني خواهد رسيد كه مبارزه بيولوژيک با مبارزه شيميايي رقابت کند. کنترل بيولوژيک سه نوع مختلف دارد. در کنترل بيولوژيک کلاسيک يک دشمن طبيعي را در منطقهاي رهاسازي ميكنند كه براي هميشه مستقر ميشود و جمعيت آفت را تحت کنترل در ميآورد .در اين مورد هزينه خيلي ناچيز است اما سود بالايي دارد. به اين صورت كه هزينه روشهاي کنترل بيولوژيک حدود يک پنجاهم مبارزه شيميايي درميآيد.
3) ذخيره سازي و حمل و نقل دشمنان طبيعي؛ دشمنان طبيعي فقط در چند ماه از سال خريدار دارند. در حاليكه در طول سال بايد جريان توليد دشمنان طبيعي حفظ شود. زماني كه تقاضا براي دشمن طبيعي وجود ندارد بايد دشمن طبيعي را ذخيره نمود.
در مورد بعضي از دشمنان طبيعي بررسيهايي تاكنون انجام شده. مثلاً در مورد پشه آفيدولتوس آفيدوميزا (Aphidoletes aphidomyza) ثابت شده است که در دماي حدود يک درجه سانتيگراد تا مدت دو ماه حفظ ميشود. همچنين بال توري معمولي کريزوپرلا کارنئا (Chrysoperla carnea)، که براي کنترل بيولوژيک شتهها مورد استفاده قرار مي گيرد، را ميتوان حدود 31 هفته ذخيره سازي كرد.
4) روشهاي کاربرد دشمنان طبيعي؛ زمان و نحوهي رهاسازي دشمنان طبيعي در كارآيي و موفقيت آنها بسيار موثر است.
روشهاي کاربرد در مورد گونههاي مختلف دشمنان طبيعي بسيار متفاوت است. بعنوان مثال زنبور انکار سيافورموزا را بر روي کارتهايي ميچسبانند. بر روي هر کارت تعداد زيادي از شفيرههاي آفت وجود دارد که پارازتيه است و داخل گلخانهها به نهالها و گياهان زينتي آويزان ميکنند. زنبورهاي پارازيتوئيد که خارج ميشوند شروع به پارازتيه کردن ميزبان خودشان ميکنند. در صورتيكه بعضي از دشمنان طبيعي بوسيله هواپيما رهاسازي ميشوند.
5) ارزيابي فرآورده بيولوژيک يا دشمنان طبيعي؛ براي اطمينان از كاهش جمعيت آفت به پايينتر از سطح زيان اقتصادي ارزيابي دشمنان طبيعي ضروري است. اين ارزيابي ميتواند از طريق مقايسه ميزان پارازيتيسم در شرايطي که دشمن طبيعي را رهاسازي کرديم، با شرايطي که دشمن طبيعي وجود ندارد، انجام شود. از طريق مقايسه ميزان پارازيتيسم ميتوان ميزان کارآيي دشمن طبيعي را سنجيد. همچنين از طريق شمارش تعداد آفات در يک واحد سطح معين، در محلي که دشمن طبيعي استفاده شده و در محلي که دشمن طبيعي وجود ندارد نيز اين كار ميسر ميشود.
بيخطر بودن دشمنان طبيعي، دشمنان طبيعي رهاسازي شده بايد ساير موجودات مفيد را مورد حمله قرار ندهند.
Marichka
28-04-2006, 12:17
* روشهاي كنترل آفات گياهان زينتي
- توليد گياهان مقاوم به آفات؛
- استفاده از تکنيکهاي زراعي؛
- تکنيک رهاسازي نرهاي عقيم؛
- استفاده از تلههاي فرموني.
علاوه بر اين 4 روش در مبارزه با آفات روشهاي ديگري وجود دارد كه خيلي به صورت گسترده مورد استفاده قرار نگرفتهاند.
ساير روشهاي كنترل آفات
- استفاده از تركيبات شيميايي دور كننده (Repelents)؛
- استفاده از مواد ضد تغذيه (Antifeedants)؛
- استفاده از عقيمکنندههاي شيميايي (Chemostrilants)؛
- استفاده از تلههاي نوري؛
- استفاده از تلههاي چسبناک.
در اينجا در مورد تعدادي از مهمترين روشها بصورت فشرده مطالبي ارائه ميشود.
* توليد گياهان مقاوم
يکي از روشهاي جالب توجه در مبارزه با آفات توليد گياهان مقاوم است. اصول اساسي اين روش دگرگوني مصنوعي گونههاي گياهي به روش ژنتيکي است به نحوي که گياه توليد شده ميزبان مناسبي براي آفت نباشد. اين تغييرات ميتواند به دو روش فيزيکي و شيميايي باشد.
تغييرات فيزيکي عمدتاً تغييراتي در ظاهر و بافت گياه است. بعنوان مثال گياهاني كه با بافت سخت توليد ميشوند در مبارزه با آفات مناسبترند. همچنين گياهاني که سطح برگ آنها از کرک بيشتري برخوردار است.
قابل توجه است که هر يک از اين روشها ممكن است فقط در مبارزه با يک آفت مفيد باشد و در مبارزه با گونه ديگر نقش منفي ايفا کند. لذا در مبارزه با آفات كلاً به مجموع آفاتي که بر روي يک گونه گياهي فعاليت ميکنند، توجه داشته باشيد.
تغييرات شيميايي در برگيرنده تغيير در مواد شيميايي موجود در گياهان است، که بصورتهاي مختلفي در کنترل آفات نقش دارد.
1)آنتيزنوز(Antixenosis) : مكانيزم شيميايي و فيزيكي كه باعث دفع حشرات و ممانعت از استقرار آنها روي گياه ميشود.
2)آنتيبيوز(Antibiosis) : مكانيزمي كه باعث اثرات معكوسي روي ويژگيهاي بيولوژيك آفت ميشود.
3) تحمل (Tolerance) : مكانيزمي كه باعث افزايش تحمل گياه در مقابل حمله آفت ميشود.
در توليد گياهان مقاوم، وجود ارتباط تنگاتنگ بين متخصصين ژنتيک گياهي و متخصصين حشرهشناسي مهم است. اين دو گروه از متخصصين الزاماً بايد در توليد گياهان مقاوم با هم همکاري داشته باشند.
توليد هر واريته يا هر گياه مقاوم به آفت، حداقل حدود 10 تا 15 سال طول ميکشد. مزيت عمده استفاده از گياهان مقاوم اينست که اين روش با ساير روشهاي مبارزه با آفات سازگار است. بعنوان مثال حشراتي كه در روي گياهان مقاوم به آفات تغذيه ميکنند عموماً در مقابل شرايط محيطي حساستر و ضعيفترند و سريعتر از بين ميروند. همچنين گياهان مقاوم به آفات ميتوانند کارآيي دشمنان طبيعي را افزايش دهند.
بعنوان مثال گياه توليد شده با ميزان کرک كمتر در سطح برگ، باعث افزايش کارآيي بعدي از پارازيتوئيدها ميشود. تاكنون گياهان مقاوم براي بيشتر از صد گونه گياهي توليد شدهاند.
آيا توليد گياهان مقاوم ميتواند بعنوان يک نوع کنترل بيولوژيک باشد؟
توليد گياه مقاوم اگر صرفاً بر روي جمعيت آفت تاثير بگذارد کنترل بيولوژيک نيست، در حاليکه اگر باعث افزايش کارآيي دشمنان طبيعي باشد نوعي کنترل بيولوژيک محسوب ميشود.
* استفاده از تكنيكهاي زراعي
از ديگر روشهاي مبارزه با آفات ميتوان به روشهاي زارعي اشاره کرد. كنترل زراعي آفات در برگيرنده تغييرات اَگروتكنيكي به منظور كاهش توليد مثل و بقاي آفت است. روشهاي زراعي از قديميترين روشهايي هستند که توسط بشر در کنترل آفات مورد استفاده قرار گرفتند.
كنترل زراعي آفات
- تغيير در زمان كاشت و برداشت؛
- شخم زدن؛
- تغيير فواصل كشت؛
- آبياري؛
- تناوب زراعي؛
- كاشت گياهان تله.
زمان کاشت در مورد بعضي از محصولات در کنترل آفات نقش مهمي دارد. به عنوان مثال با كشت گياه در زمان نبود آفت (زودتر يا ديرتر از زمان کشت معمول) گياه از خسارت آفت فرار داده ميشود.
در تناوب زراعي گياهي که بعنوان گياه دوم کاشته ميشود، نبايد در ارتباط سيستماتيک بوتانيکي با گياه اول باشد. در واقع اگر آفات گياه اول با آفات گياه دوم متفاوت باشد ميتوان در بيولوژي آفات ايجاد اختلال کرد و جمعيت آنها را کاهش داد.
* تكنيك رهاسازي نرهاي عقيم
در اين روش با تكثير جمعيت انبوهي از حشرات نر و قرار دادن آنها تحت تاثير مواد راديواكتيو و رهاسازي آنها در طبيعت در توليد مثل آنها اختلال ايجاد ميشود. اين يك روش ديگر مبارزه با آفات است. يکي از تکنيکهاي بسيار جالب که حداقل در مورد 10 گونه از آفات توصيه شده است. در اين روش بطور خلاصه، نرها را در اَنسکتاريوم يا محيط پرورش حشرات با جمعيتهاي بسيار انبوه توليد ميکنند، سپس آنها را تحت تاثير مواد راديواکتيو مثل کبالت قرار ميدهند، اين عمل باعث بوجود آمدن اختلالات ژنتيکي در اسپرم حشرات نر ميشود. بعد از رهاسازي حشرات نر در طبيعت، با حشرات ماده آزاد جفتگيري ميکنند. اما تخمهاي توليد شده توسط مادهها عموماً تفريغ نميشود و از آن نِتاجي بوجود نميآيد.
Marichka
17-05-2006, 00:13
تحقيقات نشان داده است كه سموم پاراكوات ، گروه سموم ارگانو فسفره، ديلدرين، مانب و مانكوزب منجر به بيماري پاركينسون مي شنود. همچنين آشكار شده است افرادي كه در حوالي مناطقي زندگي مي كنند كه در معرض آفتكشها قرار دارند احتمال بروز بيماري پاركينسون بيشتر است.
در تحقيقات ديگري كه روي كشاورزان انجام شد مشخص گرديد كه كشاورزاني كه با قارچكشهاي مانب و مانكوزب در تماس هستند اعصاب محيطي آنها نسبت به ساير افراد كندتر عمل مي نمايد.
تحقيقات روي جمعيتهاي نمونه نشان داد افرادي كه در معرض علفكشها هستند 4 برابر و افرادي كه در معرض حشره كشها هستند 3 الي 4 برابر احتمال بروز بيماري پاركينسون بيشتر است.
در معرض بودن سموم مانند متيل برومايد، سولفوريل فلورايد ، و دي كلروپروپن (تلون) قدرت حس لامسه را كاهش داده و توانايي حافظه را كم مي كند.
تحقيقات ديگري روي حيوانات آزمايشگاهي نشان داد كه اعمال دز زير حد تشنج آور سم ليندن سه بار در هفته در طي 10 هفته باعث كشش و انقباظات عضلاني و حملات ماهيچه اي مي شود. سموم آندوسولفان و ديلدرين نيز داراي اثرات مشابهي هستند.
تحقيقات نشان داده است كودكاني كه در هنگام رشد مغز در معرض غلظت خيلي كم سموم قرار دارند صدمات ثابت و پايداري در اعمال و و ساختار مغز آنها اِيجاد مي شود. در برسيهاي بعمل آمده در مكزيك روي كودكاني كه در معرض سموم بودند نشان داد كه انواعي از تاخيرات و كاستي ها در نمو مغز اين كودكان در مقايسه با ساير همنوعان خود وجود دارد. همچنين ضعفهايي در نيروي فيزيكي ، تطابق طبيعي دست و چشم، و حافظه كوتاه مدت در اين كودكان قابل مشاهده بود.جدول 4- اثرات گروههاي مختلف سموم در سيستم عصبي و رفتاري
تاثير در سيستم عصبي تاثير در سيستم رفتاري
ارگانو فسفره (مانند مالاتيون، كلروپيريفوس و ...)اختلالات ادراكي، هوشياري و عاطفياختلالات در اعصاب حسي-حركني
كاربامات ( مانند كارباريل)نقص حافظه - اختلالات بينايياختلالات در اعصاب حسي-حركني
ارگانو كلره (مانند كپون) اختلال در ضمير آگاه و شخصيت فردترمور
ضد عفوني كنندها (مانند متيل برومايد)اختلال در حافظه كوتاه مدتدايسستزياس همراه با درد و سوزش
قارچكش ( مانند زينب، مانب و مانكوزب)بينظمي تنفس فيزيولژيك (احتمالا پاركينسون)كاهش هدايت عصبي
پيرتروئيدكاهش فعاليتهاي حركتي غير اراديبيحسي در اعصاب حسي جلدي و كاهش در عكس العمل هاي سريع
جونده كشذخيره حداقل اطلاعات در ضمير آگاهكاهش توانايي انجام كار بطور مستقل
Marichka
17-05-2006, 00:22
PATHOGEN: armilaria sp
معمولا یکی از مهمترین بیماری های درختان در مناطق معتدل جهان است . این بیماری در جنگل های بومی ، جنگل های کاشته شده ، باغات میوه ، تاکستان ها و فضای سبز شهری دیده می شود . همچنین ممکن است در گیاهان غیر چوبی ( شکل 13 ) ایجاد شود . این بیماری خسارت های فراوانی را در بخش های معتدل امریکای شمالی ، اروپا ف آسیا ، ژاپن ، آفریقای جنوبی ،استرالیا و نیوزلند و هر جای دیگر به بار می آورد .
این بیماری همچنین در بعضی از مناطق حاه شامل بخش حاره آفریقا ، آمریکای جنوبی و سریلانکا رخ می دهد . اما در بسیاری از مناطق به شدت مناطق معتدل نیست و فقط در ارتفاعات رخ می دهد .
رشته های کوچک مانند قارچ شناسی و بیماری شناسی جنگل می توانند زیر و رو شوند وقتی که خبری به رسانه های گروهی می رسد . این اتفاقی بود که در سال 1992 رخ داد وقتی یک مقاله ی علمی چاپ شد در باره توانایی Armillaria gallica در تشکیل کلنی های بسیار بزرگ ، یا genets . همه اینها زمانی اتفاق افتاد که رسانه های گروهی این موضوع را با عبارت Humongous fungus مرتبط ساختند و برنامه های زیادی در مورد آن ساخته شد . این موضوع به تیتر اول روزنامه نیویورک تایمز ، گزارش خبری شبکه ABC به گزارشگری پیتر جنینگس و برنامه Top Ten دیوید لترمن و برنامه های بسیار دیگر بدل شد . ( شکل 14 ) حتی در این مورد یک صفحه اینترنت هم ساخته شد .
جفت های بزرگتری هم پیدا شده است و بزرگترین آنها تا کنون در اورگان شرقی یافت شده است که حدود 900 هکتار است بر آورد میشود بیش از 2400 سال عمر داشته باشد .
شب تاب :
شاید یکی از جالبترین چیزهای در مورد آرمیلاریا این است که میسلیوم های آن نور افشانی می کند ، خصوصا در چوبی که در حال تخریب باشد ف به چنین چوب درخشانی روباه آتشین می گویند .در قدیمی ترین شاهکار ادبی انگلیسی ( کتاب بیوولف ) به این موضوع اشاره شده است .
شما می توانید با پیدا کردن یک تنه درخت مرده که آرمیلاریا روی آن کلنی کرده باشد به آسانی این نور افشانی را ببینید . دنبال پوسیدگی های درخشانی بگردید که فعال باشند و توسط سایر قارچ ها اشغال نشده باشد . قطعاتی را قطع کنید و آنها را در داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارید . تعداد زیادی جمع کنید زیرا نور افشانی در گونه های مختلف متفاوت است . حالا تاریکترین نقطه ممکن را پیدا کنید . برای اینکه شما و دوستانتان را در فضای ذهنی مناسبتر قرار دهیم به جنگل بروید در یک شب تاریک و طوفانی و ابری ، اول صبر کنید تا چشم هایتان به تاریکی عادت کند 1یا 2 داستان ترسناک بگوئید حالا از انچه جمع اوری کرده است پرده برداری کنید . چشم هایتان را منور کنید و دوستانتان را تعجب زده .
علائم و نشانه ها :
در بیماری ریشه آرمیلاریا اگر فرد بتواند به ریشه درخت یا پایه آن برسد معمولا به سادگی قابل تشخیص است . یک پولاسکی ( شکل شماره 2 ) وسیله خوبی برای تشخیص ریشه های بیمار درختان است زیرا با یک طرف آن می توان زمین را کند و با طرف دیگر ریشه را قطع کرد .
علائم تاج : سرخشکیدگی شاخه ها و باریک شدن تاج از علائم معمول ریشه آرمیلاریا هستند اما آنها همچنین علائم سایر بیماری های ریشه و سایر بیماری های درخت نیز محسوب می شوند . در بعضی از سوزنی برگان زرد شدن یا قرمز شدن جوانه های برگ یا تولید مخروط های سنگین تر از حد معمول ممکن است دیده شود .
علائم اولیه : در برخی از گونه ها؛ قارچ ممکن است از ریشه به تنه داخلی انتقال یابد و موجب شانکر بالای ریشه آلوده شود . در سوزنی برگ ها ی رزینی ، در اثر ( شکل 3 ) تراوش رزین در مجاورت ریشه آلوده ، طوقه و پایه ساقه resinosis دیده می شود .
که این بهترین علامت بیماری ریشه آرمیلاریا است . در برخی موارد ریشه های پوسیده ممکن است کاملا اشکار باشد و یا ممکن است پوسیدگی داخلی طوقه نمایان گردد
گونه های آرمیلاریا موجب پوسیدگی سفید چوب می شود . ( شکل 5 ) در مقابل برعکس پوسیدگی قهوه ای در پوسیدگس سفید لیگنین ، پلی ساکارید ( سلولز ) ؛ همی سلولز در نهایت از بین می رود . به دلیل اینکه لیگنین قهوه ای چوب از بین رفته است چوب حالت رنگ بری شده و ظاهری سفید دارد و در طول پوسیدگی سلولز های دست نخورده به چوب حالت قیبری می دهد . یعنی تمرکز رگه ها واضح است . در عوض در پوسیدگی قهوه ای سلولز و همی سلولز در تمام پوب در مراحل اولیه دز پلی مرایز می شوند . و لیکنین تقزیبا بدون تغییر باقی می ماند در نتیجه چوب ساختار فیبری خود را در مراحل اولیه پوسیدگی قهوه ای از دست می دهد و به سادگی شکننده و خرد می شود و قهوه ای تر است .
چوبی که توسط گونه های آرمیلاریا فاسد شده است معمولا اسفنجی ، چسبناک و احتمالا مرطوب است . رده های سیاهی که zone lines نامیده می شوند معمولا بر روی چوب های پوسیده شده دیده می شوند ،این خط ها در واقع صفحات حکاکی شده در چوب هستند ، گاهی اوقات آنها را صفحات pseudosclerotial می نامند . که تشکیل شده اند از سلول های قارچی تیره و ضخیم . آنها احتمالا در حفاظت از آرمیلاریا در برابر شرایط نامطلوب یا سایر قارچ ها یی که می خواهند سرزمین او را اشغل کنند( شامل سایر افراد گونه خودش )، نقش بازی می کنند . چوب در حال پوسیدگی ممکن است درخشان باشد و نور کمرنگی که در تاریکی قابل مشاهده است را تولید کند .
علائم : سه علامت بیماری ریشه آرمیلاریا ممکن است در باغات دیده شود . هر کدام از انها که به درستی تشخیص داده شوند تائید کننده بیماری است .
Mycelial fans تقریبا همیشه در درختان آلود و تازه مرده حضور دارند . اینها حصیر های( mat) سفید میسلیوم قارچ در بین تنه و چوب هستند . ( شکل 6)
اگر چه ممکن است سایر قارچ ها هم Mycelial fans تولید کنند اما آنهایی که مربوط به گونه آرمیلاریا armilaria است عموما قابل توجه تر بوده و بوی قارچ می دهد . معمولا الگوی بادبزن مانند دارند و در گونه های کوچکتر می توان آنها را پوست کند .
ریزومورف :(شکل 7&8 ) ریزومورف ها معمولا با این آلودگی همراه هستند و بسته به گونه ارمیلاریا آنها ممکن است کم تعداد ، کوچک ، شکننده باشند . پیدا کردنشان مشکل باشد و یا فراوان باشند . آنها استوانه ای شکل( در خاک ) و یا پهن شده در زیر ریشه هستند و 1-5 میلیمتر قطر دارند .قهوه ای قرمز تا سیاهند . شاخه شاخه هستند و سرشان در زمان رشد کرم رنگ است . بافت داخلی میسلیوم سفید رنک است اما ممکن است با افزایش سن آفتاب سوخته شود . ریزومورف ها اغلب به ریشه های آلوده می چشبند اما ممکن است به سطح ریشه های آلوده نشده هم بچسبند . گرچه سایر قارچ ها نیز طناب های mycelial و ریزومورف تولید می کنند اما من تا به حال نشنیده ام که ریزومورف های هیچ گونه ای با ریزومورف های آرمیلاریا armilaria اشتباه گرفته شود . بلکه بیشتر احتمال می رود با ریشه های درختان اشتباه گرفته شوند . حتی کارگران با تجربه گاهی باید آنها را با دقت برسی کنند تا تشخیص بدهند که آیا ریزومورف هستند یا نه .
قارچ ها ( شکل 1 ) ممکن است در آخر تابستان یا پائیز تولید شوند .میوه ( Fruiting) نامنظم قارچ ها ممکن است در برخی از سالها غائب باشند و در برخی از سالها فراوان . گرچه ریخت شناسی قارچ از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است اما آنها غالبا به صورت خوشه هایی نزدیک و یا در روی پایه درخت هستند . چتر های قهوه ای عسلی معمولا با پرز یا موهای تیره با تیغه های شعاعی ( gills ) سفید .
اسپور prints های سفید و ساقه سفید تا قهوه ای است معمولا دارای ظاهر خالدار است بیشتر گونه ها دارای زائده ای هستند که آن حلقه روی ساقه را ایجاد می کند . تفاوت های دیگری در بین گونه ها در ریخت شناسی قارچ ها وجود دارد . که ظریف و گوناگون است . قارچ ها خوراکی هستند اما شما نباید قارچ های وحشی را بخورید مگر اینکه در این زمینه تجربه داشته باشید .
بیولوژی پاتوژن : آرمیلاریا armilaria از راسته basidiomycota . basidiospores در قارچ ها تولید می شود خصوصا در روی بازیدیا روی خط های تیغه های شعاعی در قسمت زیری چتر .
گونه آرمیلاریا armilaria دارای یک سیکل هسته ای غیر معمول است که هنوز به طور کامل شناخته نشده است. بر اساس اغلب مطالعات انجام شده تفاوت های آنها با سایر اعضا بازیدومایکوتا basidiomycota در این است که، میسلیوم ها بعد از جفت گیری به جای اینکه هتروکاریوت باشند ، عمدتا دیپلوئید هستند.
تولید مثل جنسی :سازگاری جنسی بین بازیدیوسپورهای منفرد با دو هسته mating-type تنظیم می شود با الل های چند گانه در جمعیت .
ایزوله های باید الل های مختلفی در هر دو هسته داشته باشند تا از نظر جنسی سازگار باشند . اگر اینگونه باشند هیف ها می توانند جوش بخورند سپس هسته به فاصله کوتاهی جوش می خورد تا یک میسلیوم دیپلوئید ایجاد کند . چنین می سلیومی فاز غالب است که در جنگل پیدا می شود ؛ در خاک به عنوان ایزومورف و در درختان در حال مرگ نیز پیدا می شوند . در نهایت زمانی که شرایط مناسب باشد قارچ ها تولید می شوند . ممکن است در برخی از گونه های تغییرات هسته واسطه ای رخ دهد اما در نهایت در سلول های خاص ( بازیدیا ) که در gillهای قارچ ردیف شده اند میوز موجب تشکیل 4 هسته هاپلوئید می شود . هر هسته وارد یک بازیدیوسپور در حال رشد می شود و چرخه جنسی را کامل می کند .
تولید مثل غیر جنسی : گونه های آرمیلاریا اسپور غیر جنسی تولید نمی کنند اما آنها قادرند به صورت محلی پراکنده شوند و درختان جدید را کلونایز کنند . آنها این کار را از طریق رشد به عنوان میسلیوم از طریق تماس ریشه ای یا پیوند بین ریشه ای ؛ و یا رشد از طریق خاک به عنوان ریزومورف ( با قطر 1-5 میلیمتر به درخت مجاور ) انجام می دهند .
گونه ها: گرچه گونه های بسیاری از آرمیلاریا در طی سالها توصیف شده اند اما ویژگی ها و تفاوت های آنها نا مشخص است . بیماریشناسان گیاهی فهمیده اند که در پاتوژن گونه هایی وجود دارد اما مشکل بودن حل گوناگونی موجب شد تا همگی این پاتوژن ها را در گونه ای به نام mellea جای دهند . هنگامی که مشخص شد که گروههای intersterile یا گونه های بیولوژیک آرمیلاریا وجود دارد ، این وضعیت تغییر کرد . در داخل یک گروه جفت گیری با سیستم جفت گیری نرمال انجام می شود اما معمولا در بین گروهها جفت گیری اتفاق نمی افتد . معمولا تفاوت های طریفی بین گروههادر گزینش میزبان ، حالت تهاجمی ، جغرافیا ، ریخت شناسی قارچ و DNAدیده شده است . بیشتر گروهای intersterile حالا به گونه هایی که قبلا توصیف شده اند مرتبط شده اند و یا گروههای تازه ای توصیف شده است .
امروزه فکر می کنند که جنس آرمیلاریا خدود 400 گونه داشته باشد . برخی در چند قاره وجود دارند و برخی محدود به یک منطقه یا قاره هستند . حدود 9 گونه در امریکای شمالی شناخته شده است . دو پاتوژن مهم A.ostoyae (معمولا بر روی مخروطیان) ، و A, mellea (معمولا روی نهاندانگان ) .احتمالا در توزیع circumboreal دارند به این معنا که انها در نیمکره شمالی دیده می شوند .
چرخه بیماری و اپیدومولوژی : ( شکل 9 )
اپیدومولوژی : گونه های آرمیلاریا armilaria دو روش پراکندگی دارند و دو بخش منطبق چرخه بیماری هم دارند . اولین روش پراکندگی توسط بازیدیوسپور های جنسی و به صورت هوازاد صورت می گیرد و ممکن است گاهی اوقات یک مرکز آلوده کننده جدید ایجاد کند .
روش دوم پراکندگی رشد پاتوژن از درخت آلوده به درخت همسایه است و یا توسط میسلیوم در حال تلاقی ریشه های بیمار بایکدیگر، منتقل شده است و یا به صورت ریزومورف ها از طریق خاک رشد می کنند و با تماس میزبان حساس مجاور را آلوده می کنند .
نقش بازیدیوسپور ها :
نقش بازیدیوسپور ها مدتها یک معما در چرخه بیماری بود . ما می دانیم که گونه های آرمیلاریا armilaria مشترکا اسپور های زیادی تولید می کنند اما تلاش برای نشان دادن آلودگی یا ایجاد saprobic توسط بازیدیوسپور ها در طبیعت معمولا موفقیت آمیز نبوده است .
البته شواهد فراوانی گرچه غیر مستقیم از مطالعات ساختار جمعیتی و بروز بیماری در کشتزارهایی که قبلا جنگل بوده اند ، نشان می دهد که ایجاد قارچ ها از بازیدیوسپور ها در این حالت اتفاق می افتد . تنوع در ساختار جمعیتی مبین آن است که تنوع در بسامد این افتاق ممکن است ناشی از آب و هوا خصوصا رژیم رطوبتی باشد .
انتقال محلی و مراکز بیماری :
شیوع محلی توسط رشد قارچ مطمئنا شایعترین منشا آلودگی است . این بیماری با انتقال میسلیوم در جاهایی که ریشه ها به هم می رسند و پیوند می خورند و یا به وسیله رشد ریزومورف ها از طریق خاک به درخت مجاور ، اتفاق می افتد .
منشا اینوکلوم می تواند یک سیستم ریشه درختی باشد که به تازگی مسموم شده یا سالها از مرگ ان می گذرد . اگر بیماری به این ترتیب پیشرفت کند تعداد زیادی درختان مرده به وجود می آید که اغلب به آنها مرکز ریشه بیمار گفته می شود . شکل ( 10-12) معمولا درختانی که مدتی از مرگشان می گذرد در مرکز این دایره و درختان در حال مرگ و آنهایی که علائم بیماری را دارا هستند در لبه ها هستند . ایزوله هایی از درختان در مرکز ریشه بیمار معمولا به همان genet یا کلون قارچ تعلق دارند . گرچه آلودگی ممکن نیست به صورت مقطعی و موضعی به این روش سامان داده شده باشد ،وقتی بیماری ایجاد می شود مهم است مرکز بیماری را شناسایی کنیم تا بتوانیم درک کاملی از همه گیری ( اپیدومولوژی) محلی بیماری به دست بیاوریم .
راز بقا اینکلوم :
میسلیوم در ریشه های کلنی شده و ریزومورف هایی که آنها تولید می کنند، متعارفترین اینکلوم ها هستند . در کل inocula چوبی قطعات بزرگتر بیشتر آلودگی تولید می کنند تا قطعات کوچکتر . آرمیلاریا برای 50 سال یا بیشترمی تواند در stumps (از پا درآمده ،) بسته به آب و هوا و اندازه stumps و سایر عوامل؛ زنده بمانند .
استرس
در بعضی از موارد بیماری آرمیلاریا armilaria موجب خسارت فراوانی به درختانی می شودکه توسط یک یا چند عامل زنده یا غیر زنده تحت استرس قرار گرفته اند . آنها شامل : خشکی ، از بین رفتن برگ ، سایر بیماری ها و حشرات ؛ فشردگی خاک وسایر مشکلات خاک و عوامل بسیار زیاد دیگر .
نقش استرس در بیماری گاهی اوقات آنقدر کلی است که بیماری معمولا به عنوان مسئله جانبی سایر مشکلات توصیف می شود . در حقیقت بیماری گاهی اوقات علت اصلی است که به میزبان سالم حمله می کند و در موارد دیگر علت فرعی است و به میزبان های تحت استرس حمله می کند . مثالی از عامل فرعی بودن بیماری مربوط به استرس در جنگل های بلوط شرق آمریکا است . Armilaria gallica معمولا یک پاتوژن درچنین جنگل هایی است اما تمایل دارد تا پوسیدگی کنده (butt rot ) ایجاد کند . ( تخریب آهسته چوب داخلی قدیمی تر ریشه های اصلی و پایه ساقه) و به ندرت درختان را از بین می برد .همچنین یک ساپروفیت کارآمد است که سیستم های ریشه درختان و stump های در حال مرگ را کلنی می کند . گرچه وقتی درختان در طی چندین سال توسط gypsy moth ( Lymantria dispar ) ( یک حشره غیر بومی ) دچار بی برگی می شود، درختان حساس تر می شوند و . Armilaria gallica بیشتر به بافت های حیاتی ریشه و پایه ساقه حمله می کند و درختان را می کشد و گرچه بیماری در اینجا مربوط به استرس است و عامل فرعی به حساب می آید اما مسئله مرگ و زندگی این درختان به حساب می آید .
انهایی که بیماری آرمیلاریا به آنها حمله نکرده است معمولا می توانند از بی برگی جان بدر برند و دوباره رشد طبیعی خود را در عیبت بی برگی بازیابند . برعکس A, mellea یک بیماری کشنده اولیه در بسیاری از جنگل های مخروطیان و کشتزار هاو دربسیاری از تاکستان ها است . در برخی اینکلوم برای چنین بیماری به سیستم ریشه های جنگل قبلی بر می گردد . اما در برخی موارد درمیان باغات و درختان مو شیوع اتفاق نمی افتد.
مدیریت بیماری :
گرچه بیماری ریشه آرمیلاریا جزء شایعترین بیماریهای درختان است که در جهان بر روی آن مطالعه شده و رویکرد های بالقوه بسیاری برای مدیریت این بیماری وجود دارد اما واقعیت آن است که در بسیاری از موارد ما ابزاری کارآمد و عملی برای کاهش بیماری نداریم . علاوه بر این ما درک نمی کنیم و نمی توانیم با اطمینان تاثیر برخی فعالیت های مدیریتی را مانندنازک کزدن جنگل کاری بر توسعه بیماری پیش بینی کنیم . گرچه در برخی مناطق و برخی سیستم های میزبان ، برخی از رویکرد ها ی زیر می تواند در کاهش وقوع بیماری کارآرایی داشده باشد ؛ در مواردی که بیماری فرعی است و به دنبال عوامل استرس رخ می دهد ، میدیریت بهتر است به سمت از بین بردن استرس جهت گیری شود تا کنترل مستفیم بیماری آرمیلاریا .
انتخاب گونه های درخت :
گرچه گونه های بسیاری از درختان میزبان بیماری آرمیلاریا هستند اما تفاوت هایی در میان حساسیت بین گونه های محلی وجود دارد . در برخی مناطق شدت بیماری با تغییر گونه هماهنگی دارد .
از بین بردن اینوکلوم
آقای رابرت هارتیگ در سال 1874 برای اولین بار توصیه کرد که سیستم های ریشه آلوده از خاک برداشته شود تا راهی برای کاهش آلودگی های بعدی باشد . از بین بردن stump در سالیان طولانی معمول ترین راه برای کنترل بیماری در باغات میوه با ارزش بوده است . به تازگی فهمیده اند که این کار در جنگل ها نیز موثر است . گرچه اینکار در بعضی جنگل ها انجام شده است اما عملکرد آن به مکان های با ارزش ، شیب ملایم ، نوع خاک و سیستم های silvicultural (وابسته بپرورش جنگل .)
خاص بستگی دارد . کارآمدترین حالت وقتی است که برای از بین بردن ریشه های متوسط که با stump بیرون کشیده شده اند ، با root raking ریشه همراه شود .
اجتناب :
وقتی که امکان انتخاب مکان برای سرمایه گذاری پرورش جنگل silvicultural و یا کاشت درختان جنگلی horticultural وجود دارد . حضور گونه ها و فراوانی آرمیلاریا باید تعیین کننده مکان کاشت باشد . برای به حداقل رساندن میزان بیماری در آینده باید بر اساس دانش محلی از رفتار گونه های آرمیلاریا سایت را انتخاب کرد . علاوه بر فراوانی و گونه های آرمیلاریا فاکتور های دیگری هم مانند نوع خاک را باید در محل شناسایی کرد و آن را با امکان بیماری آرمیلاریا مرتبط ساخت . مثال پرهیز از ایجاد campgrounds های جدید در جنگل ها است . وقتی که بیماری ریشه آرمیلاریا یک نگرانی بالقوه است مکان های کاندید شده باید نسبت یه ترکیب گونه های درخت و حضورو فراوانی گونه های آرمیلاریا مقایسه شوند.
لحاظ کردن اسن اطلاعات موجب انتخاب سایتی می شود که پوشش جنگل مطلوبی در campgrounds خواهد داشت . و از به وجود آمدن درختان بیمار که برای campers خطرناک هستند جلوگیری می شود .
تنک کردن :
تنک کردن به صورت بالقوه یک شمشیر دو لبه است که بر بیماری ریشه آرمیلاریا اثر می گذارد . جایی که تراکم درخت باعث استرس می شود و استرس بیماری را افزایش می دهد . تنک کردن بیماری را کاهش می دهد به همین ترتیب از تنک کردن می توان برای تنظیم ترکیب گونه ها به نفع گونه های مقاومتر استفاده کرد . گرچه تنک کردن از طرف دیکر می تواند ، با فراهم کردن منابع stump برای قارچ ها و افزایش اینوکلوم بالقوه، بیماری را تحریک کند. ما به درستی نمی دانیم چه چیزی کدام یک از این اثرات را تعیین می کند بنابراین پیش بینی اثر تنک کردن مشکل است .
کنترل بیولوژیک : امید زیادی به استفاده از کنترل بیولوژیک برای بیماری ریشه آرمیلاریا وجود دارد . بیشتر چهارچوب ها stump ها را نشانه رفته اند . با استفاده از قارچ آنتوگونیست برای کلنی کردن پیش گیرانه و یا با حذف گونه های آرمیلاریا در درخت .
گرچه تحقیقات بیشتر که بیشتر آنها برای میزبان های محلی طراحی شده باشد ، شرایط و جوامع قارچی قبل از شروع عملیات لازم است .
موانع خاک : در بعضی موقعیتها خصوصا در باغات میوه ایجاد یک مانع در خاک برای ریشه و رشد ریزومورف می تواند یک راه عملی برای محدود کردن گسترش پاتوژی باشد . معمولا به این عمل ( خندق کندن )trenching می گویند . این کار با کندن گودالی به عمق یک متر و گذاردن یک لایه لاستیک و پر کردن مجدد انجام می شود .البته برای اینکه کار امد تر باشد باید پاتوژن را از اطراف هم محدود کرد.
معالجه شیمیایی : قارچ کش هایی نظیر کلروپیکرین chloropicrin بی سولفیدکرین carbon disulphide ، و متیل بوماید گاهی بعد از برداشتن stump و قبل از کاشت استفاده می شوند
قارچ کش ها همجنین به صورت موفقیت آمیزی برای از بین بردن قارچ ها از stump استفاده شده اند امادر عمل استفاده نمی شوند .
معالجه treatment خاک اطراف درختان موجود برای جلوگیری از آلوده کردن یا معالجه آلودگی های موجود معمولا موفقیت آمیز نبوده است یا اثر آن دائمی نبوده است .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
17-05-2006, 00:25
آفتكشها از طريق مكانيسمهاي مختلفي باعث ايجاد سرطان ميشوند. اين مكانيسمها عبارتند از:
1- تاثيرات ژنتيكي- ايجاد تغييرات مستقيم در Dna
2- جهش- باعث تثبيت و تكثير سريع كلنهاي غير نرمال مي شود. اين فرآيند شامل تاثيرات اندوكريني است كه ممكن است باعث تحريك خاموش و آرام اما سرطاني شدن سلولهاي حساس هورمني بشود
3- تاثيرات سمي روي سيستم ايمني- از كار انداختن مكانيسم طبيعي مقابله با سرطان در بدن
براي ايجاد مسموميت در بدن لارم است ميزا ن سم در بدن حداقل به يك غلظت خاصي برسد تا علائم مسمومست در بدن ظاهر شوداما براي مواد مسموم كننده ژنتيكي و مختل كننده هورمنها يك آستانه واقعي كه هيچگونه خطري پائين تر از آن نباشد وجود ندارد. دانشمندان بر اساس دانش كنوني به اين نتيجه رسيده اند كه حتي يك دز خيلي كم از عامل شيميايي مسموم كننده ژنتيكي ميتواند باعث تبديل يك سلول سالم به يك سلول بدخيم بشود.
درخصوص سيستم غدددرون ريز دانشمندان عنوان نموده اند از آنجا كه هورمنهاي درون ريز همانند استروژن خود توسعه دهنده سرطان شناخته شده اند لذا هر عامل خارجي اضافي كه به اين احتمال كه از قبل موجود بوده است اضافه شود بروز سرطانرا افزايش مي دهد. بنابراين حداقل بر اساس تئوري ميتوان عنوان نمود كه حتي در معرض بودن دزهاي پائين براي بروز سرطان موثر است و سلامت انسان را با خطر مواجه مي كند. سرطان غير هاچكين لنفوسيتي (nhl) كه همه گيري خاموش نيز نام دارد در دهه گذشته سالانه 3الي 4 درصد افزا يش نشان مي دهد. بعضي از دانشمندان در تحقيقات خود اين مقدار را 2/4 تا 8 درصد عنوان نموده اند.
تحقيقات بسياري همبستگي خاصي را بين علفكشهاي گروه فنوكسي مانند 24d با اين بيماري نشان داده است. تحقيقات ديگري نيز ارتباط بين سموم ليندن، كارباريل، كلردان، ديازينون، ديكلروس، مالاتيون، نيكوتين و تاكسافون را با سرطانnhl را نشان داده است.
تحقيقات ديگري در ايتاليا آشكار ساخت كه افرادي كه در مزارع كشت برنج و يا در نزديكي محلي زندگي مي كنند كه علفكشهاي فنوكسي (مانند 24d) مورد استفاده قرار مي گيرد احتمال بروزnhl در آنها دو برابر است. تحقيق ديگري در كانادا نيز اين مطلب را مورد تاييد قرار داد. همچنين تحقيق ديگري افزايش احتمال بروز اين نوع سرطان را براي حيوانات اهلي كه در معرض 24d قرار دارند اثبات نموده است.
وقوع سرطان ميلوسيت Multiple Myeloma (mm) در دهه هاي اخير در كشورهاي صنعتي افزايش داشته است. محققين آمريكايي اين افزايش را سالانه 4 درصد گزارش نموده اند. در اسپانيا از دهه 1960 تا 1980 اين افزايش سالانه 10 درصد گزارش شده است. تحقيقات نشان داده است كه كاربرد علفكشها احتمال بروز Mm را 8 برابر افزايش مي دهد.
ارتباط بين بروز سرطان گلبولهاي سفيد خونhcl و سموم ارگانو فسفره در تحقيقات اخير محققين مورد تاييد قرار گرفته است.
همچنين ارتباط بين سموم 24d ، آترازين و كاپتان با سرطان Myelodysplastic Sydrome (msd) در تحقيقات مشخص شده است و باغداراني كه در معرض اين سموم هستند سه برابر سايرين احتمال بروز اين نوع سرطان را دارند.
علفكشهاي فنوكسي مانند 24d نيز در بروز سرطان بدخيم Sts نقش دارند.و احتمال بروز افرادي كه در معرض علفكشهاي فنوكسي قرار دارند 10 برابر بيشتر از ساير افراد است.
تومورهاي سيستم عصبي مركزي از جمله سرطانهايي است كه اخيرا شيوع آن 50 تا 100 درصد افزايش داشته است. تحقيقات نشان داده است كه احتمال بروز اين نوع سرطان در كشاورزان نسبت به ساير مشاغل در بالاترين نقطه وجود دارد.
همچنين احتمال بروز سرطان در كارگراني كه در معرض سموم هستند نسبت به ساير افراد دو برابر است.
كشاورزاني كه در محيط كارشان از سموم آلاكلر استفاده مي كنند 50 درصد بيشتر از ساير افراد احتمال بروز سرطان روده را دارند و اين سابقه كاربرد اگر 5 سال و يا بيشتر باشد احتمال بروز سرطان روده 5 برابر بيشتر از ساير افراد است. سموم حشره كش كلردان، هپتاكلر، ايندرين، آلدرين و ديلدرين احتمال بروز اين نوع سرطان چهار برابر افزايش مي يابد.
طي 20 سا ل گذشته احتمال بروز سرطان دستگاه ادراري در آمريكا بطور سالانه درمردان و زنان سفيد پوست بترتيب 1/3 و 9/3 درصد و در مردان و زنان سياه پوست 9/3 و 3/4 درصد افزايش داشته است و تحقيقات همبستگي بين كاربرد سموم و بروز اين نوع سرطان را آشكار ساخته است.
افزايش سرطان بيضه در اروپا بطور سالانه ازسال 1940 از 3/2 در صد به 2/5 درصد افزايش داشته است. اين آمار در ژاپن 6/6 درصد است و در آمريكا نيز آمار مشابهي وجود دارد. تحقيقات احتمال بروز اين نوع سرطان را در بين كارگرانيكه با علفكشهاي گروه فنوكسي و كلروفنول در تماس هستند بيشتر نشان مي دهد.
تحقيقات بسياري ارتباط معني داري بين وقوع سرطان پروستات و مشاغلي كه با علفكشها در ارتباط هستند به اثبات رسانده است.
سرطان تيروييد نيز از جمله سرطانهايي است كه احتمال بروز آن در افرادي كه در معرض علفكشهاي فنوكسي قرار دارند بيشتر است. تحقيقات در ايالت مينسوتا نشان داد مصرف سموم قارچكش زينب، مانب و مانكوزب، احتمال بروز اين نوع سرطان را در افرادسه برابر بيشتر مي كند.
سالانه 8000 كودك زير 15 سال به تومور مغز و سرطان خون مبتلا مي شوند و كودكاني كه والدينشان در محيطي كار مي كنند كه با سموم سر و كار دارند احتمال بروز سرطان خون و سرطان Nhl بيشتر است .
Marichka
20-05-2006, 01:37
سس :
سس يک گياه کاملا انگلی می باشد که دارای ريشه و برگ نيست و مواد غذايی مورد
نياز خود را بطور کامل از گياه ميزبان ميگيرد . بذر گياه سس به مدت بسيار طولانی در
خاک می ماند و گاه تا ۱۳ سال در خاک دوام می آورد و قادر به جوانه زدن می باشد .
بذر سس هنگامی که در شرايط مساعد قرار می گيرد جوانه می زند و يک ساقه زير
زمينی توليد می کند که اين ساقه زير زمينی بطور بسيار جالبی در خاک حرکت می
کند تا به ريشه گياه ميزبان برسد . نحوه حرکت سس به اين صورت است که پس از
اينکه تمامی محتويانت بذر صرف رشد ساقه زير زمينی شد جوانه انتهايی ساقه زير
زمينی انرژی خود را برای رشد از خود ساقه ميگيرد به اين صورت که مواد غذايی
موجود در انتهای ساقه زير زمينی را ميگيرد و صرف رشد خود ساقه زير زمينی می
کند به اين ترتيب از انتهای ساقه زير زمينی کاسته و به ابتدای ان اضافه می شود و
ساقه زير زمينی رو به جلو حرکت می کند . جهت حرکت هم اتفاقی است اين حرکت
تا به آنجا ادامه می يابد که يا ساقه زير زمينی به ريشه گياه ميزبان می رسد و با
ترشه آنزيمهايی ديواره سلولی را شکافته و اندام مکنده خود را وارد ريشه می کند و
از مواد غذايی ساخته شده توسط گياه ميزبان برای رشد و توليد مثل خود استفاده
می کند و يا در اين مدت به هيچ گياهی برخورد نمی کند و مواد غذايی خود را تماما
استفاده می کند و از بين ميرود . ساقه سس زرد رنگ می باشد و روی طيف
وسيعی از گياهان رشد می کند و باعث از بين رفتن يا ضعيف شدن گياه ميزبان می
شود . برای مبارزه با آن هيچ گونه سم اختصاصی ندارد و هنگامی که مزرعه به آن
آلوده می شود چون ابتدا بصورت لکه ای ظاهر می شود از سموم علف کش عمومی
استفاده می شود که گياه ميزبان را نيز از بين ميبرد ولی اين کار برای جلوگيری از
پخش شدن آن در مزرعه ضروری می باشد . در مزارع يونجه از شعله افکن نيز برای از
بين بردن گياه استفاده می شود .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گل جاليز :
گل جاليز نيز مانند سس يک گياه کاملا انگلی می باشد . بذر اين نيز تا ۱۳ سال می
تواند در خاک بماند . بذر گل جاليز هنگامی که در کنار ريشه گياه ميزبان قرار می گيرد
توسط ترشحات ريشه گياه ميزبان تحريک می شود و جوانه می زند و سپس اندام
مکنده خود را در ريشه گياه ميزبان فرو می برد و از مواد غذايی آن استفاده می کند .
برای مبارزه با اين انگل گياهی نيز هيچ علف کش اختصاصی وجود ندارد . البته در
بازديدی که از مزارع نونه سيب زمينی در همدان داشتم آنجا از يک قارچ که بطور
اختصاصی به گل جاليز حمله می کرد و آن را از بين می برد استفاده کرده بودند که
بسيار موفق نيز بود . مبارزه زراعی با اين انگل به اين صورت است که قبل از کشت
گياه اصلی گياهان ميزبان ديگری را به عنوان گياه تله در زمين می کاريم که عمدتا از
آفتاب گردان و خردل استفاده می شود و هنگامی که گلهای جاليز نيز با اين گياهان
رشد کردند زمين را شخم ميزنيم به اين ترتيب تعداد زيادی از گلهای جاليز از بين
ميروند و بعد اقدام به کشت اصلی می کنيم .عمل شخم را بايد قبل از بذر دادن
گلهای جاليز انجام بدهيم .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دارواش :
دارواش يک گياه نيمه انگلی می باشد و برگ دارد و می تواند قسمتی از مواد غذايی
خود را توليد کند . اين گياه انگل درختان می باشد ولی خسارت زيادی نمی زند و گياه
انگلی خيلی مهمی نيست . بذر آن توسط پرندگانی از قبيل دارکوب در تنه درختان
قرار می گيرد و جوانه می زند و رشد ميکند . اين گياه دارای گلهای زيبايی می باشد
که حتی بعضی مواقع بخاطر گلهای زيبای آن آنرا از بين نمی برند و اجازه رشد آنرا
روی درخت ميدهند .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
20-05-2006, 21:58
اهميت اقتصادي:
اين مگس بسيار پلي فاژ باعث خسارت به دامنه وسيعي از ميوه هاي خانواده هاي مختلف مي شود. اين آفت در بسياري از مناطق كه همراه مگس مديترانه اي بوده جانشين آن شده است.
اهميت قرنطينه اي:
اين مگس علاوه بر حضور در ليست آفات و بيماريهاي قرنطينه خارجي ايران در ليست آفات و بيماريهاي قرنطينه خارجي EPPO به عنوان يك مگس ميوه غير اروپايي وجود دارد.و همچنين در ليست هاي JUNAC و OIRSA به عنوان آفت قرنطينه اي محسوب مي شود. اين آفت مانند مگس ميوه شرقي مي تواند در مناطق جنوبي EPPO مستقر شود و ممكن است به مناطق گرمسيري محدود شود كه مي تواند خطر مستقيم ايجاد كند. در بررسي هاي اخير در مورد خطر گونه هاي Ceratitis sp. براي EPPO اين مگس تنها آفت مهم دامنه وسيعي از درختان ميوه است. براي كشورهاي اروپايي در صورت وجود اين مگس وضع قوانين سختگيرانه قرنطينه اي در مورد صادرات ميوه لازم است .
ميزبانها:
اين آفت بسيار پلي فاژ بوده و به درختان ميوه: سيب، زردآلو، آووكادو، مركبات، نانگي، گواوا، انجير، انگور، ليچي، انبه، پاپايا، هلو، گلابي، آلو، به، و گوجه فرنگي حمله مي كند.
ليست ميزبانها:
Citrus, Coffea (coffee), Averrhoa carambola (carambola), Capsicum frutescens (chilli), Carica papaya (papaw), Citrus aurantium (sour orange), Citrus reticulata (mandarin), Citrus sinensis (navel orange), Coffea arabica (coffee (arabica)), Cydonia oblonga (quince), Eugenia uniflora (surinam cherry), Ficus carica (fig), Garcinia mangostana (mangosteen), Lycopersicon esculentum (tomato), Malus pumila (apple), Manilkara zapota (sapodilla), Prunus armeniaca (apricot), Prunus domestica (damson), Psidium littorale (strawberry guava), Pyrus communis (European pear), Syzygium aqueum (watery rose-apple), Syzygium cumini (black plum), Syzygium jambos (rose apple), Syzygium malaccense (malay-apple), Terminalia catappa (Singapore almond), Theobroma cacao (cocoa), Ziziphus jujuba (common jujube), Psidium guajava (guava), Annona reticulata (bullock's heart), Eriobotrya japonica (loquat), Mangifera indica (mango), Persea americana (avocado), Prunus persica (peach), Vitis vinifera (grapevine), Carissa macrocarpa, Litchi chinensis (lichi).
مناطق انتشار:
اين آفت از ناحيه EPPO و اروپا گزارش نشده است.
آفريقا: آنگولا، اتيوپي، كنيا، مالاوي، مالي، موريتيوس، موزامبيك، نيجريه، رونيون، روآندا، آفرقاي جنوبي، سوازيلند، تانزانيا، اوگاندا، زئير، زامبيا و زيمباوه
مناطق انتشار Ceratitis rosa
علائم خسارت:
محل تخمگذاري به صورت نقاطي روي ميوه هاي مورد حمله مشاهده مي شود.
شكل شناسي:
اين آفت مانند ساير گونه هاي Ceratitis sp. داراي بالهاي نوار دار و سپرچه متورم است كه داراي نقوش زرد و سياه است. وجود نقش و خال خاكستري در قاعده سلولهاي بال گونه هايCeratitis sp. را از ساير گونه هاي خانواده Tephritidae جدا مي سازد.
بالغين:
رنگ: نوارهاي بال و رنگ عمومي بدن قهوه اي ، نوار Costal از زير انتهاي رگبال R1شروع شده و از رگبال عرضي Discal توسط ناحيه اي شفاف در انتهاي R1 جدا مي شود. قسمت نوك رگبال M توسط ناحيه Infuscate قطع نمي شود.
سر: جفت موي Orbital جلويي به هيچ وجه تغيير نيافته است.
سينه: سپر داراي نقوش سياه و زرد با نوارها يا نواحي زرد رنگ كه به حاشيه مي رسند و هر موي نوك سپرچه اي((apical scutellar در قاعده يا چسبيده به نوارهاي زرذ است. ران پاي مياني در نرها بدون موي ستبر شكمي ، ساق پاي مياني داراي رديفهايي از موهاي ستبر در نيمه انتهايي لبه هاي جلويي و عقبي است كه سيمايي پر مانند به آن مي دهد. طول بالها 6-4 ميليمتر است. نرهاي بيشتر گونه هاي زير جنس Pterandrus داراي رديفهاي از موهاي ستبر روي لبه هاي عقبي و جلويي ساق پاي مياني داشته و سيمايي پر مانند به آن مي دهد. C.rosa از بيشتر افراد اين زير جنس بواسطه اين خصوصيت و نداشتن موي ستبر روي سطح زيرين ران پاي مياني قابل تشخيص است. نرهاي زير جنس Ceratitisهمچنين بدون پيوست هاي قاشقي در سر مي باشد. متاسفانه روش ساده اي براي تشخيص ماده ها به جز گونه هاي Pterandrus-كه داراي نوارهاي بال و بدن عموما قهوه اي رنگ كه در مقايسه با لكه هاي زرد رنگ C.capitataاست- وجود ندارد.
Marichka
24-05-2006, 02:40
- سن مادر در اواخر اسفند تا اوايل فروردين موقعي كه دماي هوا به حدود 10 درجه برسد از مخفيگاههاي زمستانه خود كه عمدتا در زير گياهان چند ساله از جمله گون مي باشخارج مي شوند .- سن مادر با تغذيه از برگها و جوانه انتهايي تا حدود 50% خسارت وارد مي كند .
- سن مادر تحرك زيادي دارد و تا 10 تا 15 كيلومتر مي تواند پرواز كند و با تغذيه از يك مزرعهپس از 4 تا 5 روز پرواز كرده و به مزارع ديگر مي رود.
- پس فرصت مبارزه با سن محدود مي باشد و در ضمن با يكبار مبارزه كار تمام نمي شود چون ممكن است سن هاي ديگري دوباره از مخفيگاههاي خود خارج شده و وارد مزرعه شوند يا از مزارع ديگر كه مبارزه انجام نشده است وارد شوند.
- سن مادر بعد از تغذيه جفتگيري كرده و تخم هاي خود را در زير برگها و بصورت دستجات 14 تا 16تايي در دو رديف مي كذارد . رنگ آنها در ابتدا سبز و بعد تيره مي شود .
- تخمها پس از 7 تا 10 روز تفريغ مي شوند و پوره هاي سن يك خارج مي شوند .
- بيشترين خسارت را پوره هاي سن 2 و3 وارد مي آورند كه با مكيدن دانه هاي شيري گندم خسارت كيفي به محصول وارد مي آورند .
- از سموم مورد استفاده مي توان فنيتريتيون و فنتيون با دز مصرفي 1 ليتر در هكتار ودسيس با دز مصرفي 300 سي سي در هكتار را معرفي نمود .
- از پارازيت هاي سن ميتوان از زنبور تلنموس كه تخمهاي سن را پارازيت مي كن و مگس فازياكه خود سن را پارازيت مي كند نام برد .
Marichka
08-06-2006, 23:21
ريزومانيا يكي از مخربترين و پرخسارتترين بيماريهاي مهم چغندرقند مي باشد كه در مناطـق مختلف كشور بويژه مناطق مغان ، اصفهان و خراسان شروع و شيوع كرده وگزارشــاتي نيز مبني بر صحت وجود اين بيماري قيد شده است . بيماري ريزومانياي چغندرقند كه بخـــاطرعلا مت بيماري (پرمويي و ريش بزي شدن) در دو طرف ريشه اصلي به ديوانگـــــــي ريشه موسوم است...
و به جهت كوتوله شدن ريشـه و ادامه رشد ريشه در قسمت سطحي خاك محصول برداشتي خيلي كم ميشود و شديداً عملــكرد شكـر در هكتار كاهش مي يابد و عدم رعايت اصول كنترلــــي و كاهش بيماري عمــلاً كشت چغندر قند را دركشور به مخاطره خواهد انداخت.
علائم بيماري و تشخيص مزرعه اي : در مزارع آلوده در تابستان معمولاً لكه هاي سفيد و زردي در اطراف رگبرگها بوجود ميآيد كه از علائم اوليه بيماري مي باشد ، برگها ممكن است چروكيــــده و پژمرده شوند و بدون سبزينه باشند ، بعضي وقتها برگهاي كوچكتردرقسمت طـوقه جوانه زده و تكثير يابند. زردي عمومي معمولاً در برگها اتفاق مي افتد و بجهت اينكه ريشه هاي آلوده از لحاظ آب و جذب مواد غـــــذايي در كمبود هستند، نشانه هاي معمول برگي ، شبيه به استرس آبي يا كمبود نيتروژن هستند. در ســطح پيشرفته بيماري، علائم بيماري شامل كوتوله شدن ريشه گياه و انشعاب بيش از حد ريشــه هاي جانبي مرده و پوسيده در اطراف ريشه (غده ) اصلي است كه به آن ظاهري ريش دار ميدهد، با آلودگــي هاي بعدي ريشه هاي ذخيره اي گياه اغلب پوسيده ميشوند و در زير سطح خاك بهم فشــرده مي گردند و غده شكل ليوان ( جام شراب ) را به خود ميگيرد و حلقه هاي آوندي نيز ضمن چوبي شدن ظاهــري تيره رنگ (قهوه اي) به خود مي گيرد، در بعضي اوقات رگبرگـــها كمي زرد رنگ شده و حالت ايستاده پيدا مي كنند، حالت بد شكلي در برگها نيز مشاهده شده و منجر به رشد غير عادي بافت طوقه گياه ميشود ، امكان سستي و پژمردگي بدون تغيير رنگ در برگ هاي گياه در مراحل بعدي وجود دارد و در برخي از موارد بندرت علائم زردي رگبرگي مشخص همراه با لكه هاي نكروتيك نيز قابل مشاهده است اين علائم حتي درصورت نادر بودن از مشخصات بارز بيماري هستند.
تشخيص آزمايشگاهي: تشخيص درست بيماري در صورت عدم تشخيص مزرعه اي و مشكوك بودن ، بوسيله تست سرولو ژيك آزمايشگاهي ELISA انجام ميگيرد. اپيدمي بيماري اين ويروس بوسيله قارچ پلي ميكسا بتائه منتقل ميشود ، اين قــارچ در بافت زنده ميزبان قادر به توليد مثل است ، قارچ مذكور خاكـــزي بوده وحـامل ويروس عامل بيماري است از ميزبا نهاي ديگر قارچ مذكـور اعضاي خانواده هاي اسفناجيان و تاج خروس بصورت محدود است و ويروس مذكور از طريق مكانيكي به گونه هاي ميزبان منتقل ميشود . شرايط مطلوب جهت بروز و توسعه بيماري :از شرايط مطلوب بيماري درجه حرارت نسبتاً خاك ( بيش از20 درجه سانتيگراد ) براي مدت طـولاني، رطوبت بالاي خاك حاصل از بارندگيهاي مداوم ، بدي بافت خاك ، آبياري فـشرده ، خاكهاي ضعيف فاقد مواد آلي ، زهكشي ضعيف و بي تفاوت بودن خاك نسبت به خاصيت قليايي ضعيف است. پيشرفت و توسعه اين بيماري بستگي به بيولوژي قــارچ ناقل دارد و در كل شدت بيماري در اثر زيادي آب چه از طريق باران و چه از طريق آبياري باشد بيشتر مي شود.
كنترل بيماري : اسپورهاي استراحتي پلي ميكسا بتائه مي توانند در خاكهاي آلوده براي مدت 10 سال به زندگي ادامه دهند ، بنابراين به محض ورود ويروس به اراضي كشاورزي جلوگيري از آلودگــــــي از طريق روش هاي زراعي يا شيميايي تقريباً غير ممكن است .به هر صورت از اقدامـات اساسي زير جهت كنترل و كاهش بيماري با رعايت اصولي و صحيح مي توان تا حد ريشه كن كردن بيماري و فراتر ازكنترل ، گام برداشت و بهره جست و تا حد امــــــكان مانع از گسترش آلودگي به مزارع سالم گرديد.1- عدم كشت چغندرقند در مناطق آلوده حداقل تا 5 سال(پرهيز از تناوب تكراري)2- استفاده از ارقام مقاوم و متحمل به بيماري مذكور3- عدم انتقال خاك و چغندرهاي آلوده به مزارع سالم4- كشت زود هنگام (خنكي خاك هنوز موجود باشد) تا امكان الگوي كشت5 - مديريت صحيح آبياري اوايل فصل زراعي (شش هفته اول) عدم ماندآبي6- اعمال مديريت صحيح در كود دهي و استرس آبي7- كنترل هرزآب مزارع(جهت جلوگيري از آلودگي مجدد و عدم انتشار اسپورهاي عامل آلودگي به مزارع سالم)8- بهبود زهكشي مزارع با انجام شخم عميق و زير شكني لايه هاي سخت9- جلوگيري از كوبيدگي و فرسايش خاك (كوبيدگي زهكشي را كاهش مي دهدو فرسايش بادي خطر انتشار بيماري را افزايش ميدهد).10- رعايت بهداشت كنترل آلودگي در استفاده از ادوات كشاورزي(ضد عفوني و شتشو با مواد شوينده)11- رعايت قرنطينه بذور وارداتي و رعايت كنترل ايزولاسيون مزارع آلوده12- كنترل جابجايي گله هاي گاو و گوسفنددر بين مزارع آلوده به مزارع سال13- تميز نمودن خاك همراه (لاستيك و ساير قسمتهاي تراكتورو ماشينهاي خاك ورزي و ماشين آلات برداشت)14- استفاده از پوتين و چكمه پلاستيكي در بازديد از مزارع آلوده(ضدعفوني آنها و در صورت شدت آلودگي سوزاندن آنها)15- استفاده از مواد ضدعفوني خاك مثل Telone II . (مقرون به صرفه اقتصادي نيست)16- پرهيز از عمليات زراعي غير ضروري در مزرعه(جهت كاهش پخش و گسترش عامل بيماري)17- استفاده از آب گرم بعلاوه صابون ، تحت فشار جهت پاكسازي و تميز نمودن ادوات كشاورزي و وسايل حمل و نقل کنترل بهتر از مبارزه است استانداردها را رعايت کنيم تا خدای ناکرده..
داروي بيماري ويروسي ريزومانيا چغندرقند در ايران توليد شدآنتي بادي پلي كلونال براي مبارزه با بيماري ويروسي ريزومانياي چغندرقند كه در سالهاي گذشته به كشور وارد مي شد، براي اولين بار در ايران توليد شد.با انجام طرحي با عنوان «بررسي برخي خصوصيات فيزيوشيميايي و بيولوژيكي ويروس زردي نيكروتيك رگبرگ چغندرقند (عامل بيماري ريزومانيا) و تهيه آنتي سرم عليه ويروس مذكور» كه به مدت 4 سال به طور انجاميد اين آنتي بادي ساخته شد در زمينه موارد كاربرد اين آنتي بادي می توان گفت اين آنتي بادي جهت آزمون سرولوژيكي الايزا براي تعيين شدت آلودگي بوته ها به بيماري ريزومانيا، در كارخانجات توليد قند به منظور تشخيص بيماري، در موسسات تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي به منظور تشخيص بوته ها يا والدهاي عاري از ويروس و در نهايت براي به نژادي و انتخاب ارقام مقاوم به كار مي رود. درباره مراحل انجام كار پس از تكثير ويروس در گياه با استفاده از سانتريوفوژ و خالص سازي آن در بخش ويروس شناسي گياهي، ويروس بدست آمده به خرگوش تزريق شد و سپس از خون خرگوش اين آنتي بادي تهيه شد. خريد يك كيت (200 ميكروليتر) از اين آنتي بادي حدود 700 هزار تومان از خارج خريداري مي شد اما با توليد اين آنتي بادي اين مبلغ صرفه جويي خواهد شد. آنتي بادي توليد شده قابل رقابت با نوع خارجي آن بوده و داراي كيفيت خوبي است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
08-06-2006, 23:37
قارچ های میکوریزا ازجمله فراوانترین قارچ های همزیست با گیاهان هستند که به سودمندیهای فراوان ، مانند تولید کودهای بیولوژیکی قابل جذب کردن عناصرغذائی بخصوص فسفر و مبارزه ی بیولوژیکی با آفات محصولات زراعی و باغی دارای جایگاه ویژه ای درکشاورزی هستند . بعضی میکروارگانیسمها ازنظر بیولوژیکی درکشاورزی ازارزش بالائی برخوردارند و میتوان ادعا کرد که ابزار یک کشاورزی پایدار هستند وازجمله درتولید کودهای بیولوژیکی ، قابل جذب کردن عناصرغذائی و مبارزه بیولوژیکی با دشمنان طبیعی محصولات زراعی نقش دارند.
همزیستی میکوریزائی رابطه ای پویا و مسالمت آمیز بین سیستم ریشه ای گیاه و دسته ای خاص ا زقارچ های خاکزی به نام Mycorrliza(VAM) Veshcular Arbuscular فراوانترین و معمولترین قارچهای همزیست در خاک بوده و قادرند با بیش از 90% گونه های گیاهی ارتباط همزیستی برقرار کنند . بیشترین اثر سودآور قارچهای میکوریزائی بهبود وضع تغذیه ی گیاه میزبان بخصوص درمورد فسفر است . این قارچها درخاکهائی که غلظت عناصر غذائی آنها (به ویژه فسفر ) کم تا متوسط باشد ، قادرند نیاز فسفری گیاه میزبان را تامین کنند بطوریکه نیازی بمصرف کودهای شیمیائی فسفره نباشد از اینرو به قارچهای میکوریزا " کود بیولوژیکی " نیز گفته میشود . این قارچها در شرکت با یک تعامل سه گانه خاک – قارچ – گیاه قادرند فوائد دیگری را برای گیاه میزبان فراهم کنند که اهم آنها عبارتند از : افزایش مقاومت گیاه به امراض ، تشدید تثبیت بیولوژیکی نیتروژن ، افزایش مقاومت گیاه در مقابل خشکی و تشدید میزان فتوسنتز .
ازجمله محدودیتهای موجود در گسترش استفاده از میکوریزا برای افزایش رشد گیاهان میتوان به رشد نسبتا آهسته قارچهای اکتومیکوریزا ( میکوریزای خارجی ) و خصوصیت منحصر به فرد این قارچها اشاره کرد که تولید انبوه مواد تلقیحی حاصل از انرا محدود میکند . درصورتیکه بتوان هاگهای قارچهایVAMرا واداربه رشد درمواد غذایی و تولید میسلیومهای فراوان کرد این امکان وجود دارد که بتوان در عمل تلقیح از باکتریهای تثبیت کننده ی نیتروژن وقارچهای VAM بطور مشترک در مقیاس گسترده ای استفاده کرد .اگر بتوان با کمک مهندسی ژنتیک ژنهای ناقل تثبیت نیتروژن (ژنهای نیف ) را به قاچهای VAM منتقل کرد ، میتوان دو خصوصیت مهم عمل تثبیت بیولوژیکی نیتروژن و افزایش حلالیت فسفات را در یک میکروارگانیسم ایجاد کرد. این توانائی بیولوژیکی هنوز در حد یک اندیشه و تفکر است و شاید در اینده ای نه چندان دور به واقعیت بیانجامد.
منبع : ماهنامه علمی – تخصصی کشاورزی زیتون
Marichka
18-06-2006, 17:19
شته
Phylloxera
(Filoksera)
حشرات این خانواده که با خرطوم خود از شیره گیاهی تغذیه می کنند ، دارای تعداد زیادی از گونه ها و از آفات مهم و درجه اول گیاهان صنعتی ، زینتی ، باغبانی ، سبزیکاری ، جنگلی و غیره بوده و از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار میباشند .
شته ها علاوه بر تغذیه از شیره گیاهی در انتقال بیماریهای ویروسی نقش مهمی ایفا می کنند .
عده ای از شته ها باعث پیچیدگی برگ و یا تغییر شکل شاخه ها گردیده و برخی بر روی قسمتهای گیاهان میزبان تشکیل گالهای گوناگونی را می دهند .
شته ها حشرات کوچک کُرَوی ، پهن و یا بیضی شکل هستند ، طول بدن آنها از نیم میلیمتر تا هشت میلیمتر متغیر و اغلب اوقات بین 2 تا 4 میلیمتر می باشد .
رنگ آنها بسیار متنوع و اغلب دارای رنگهای زرد ، سبز ، قرمز ، سیاه و یا خاکستری هستند .
بدن آنها نرم و پوشیده از موهای ریز با اندازه های متفاوت میباشد .
در شته ها سر دارای یک جفت شاخک که طول آن متغیر است وجود دارد .
شته ها دارای سه جفت پا هستند و پاهای عقبی معمولا بلند تر از سایر پاها می باشد .
شته ها به دو شکل بدون بال و یا بالدار میباشند .
در نزد اغلب گونه ها شکم حشره به دم کوتاهی ختم می شود .
ضمنا در طرفین و پشت حلقه ششم شکم زائده ای با شکل و اندازه متفاوت وجود دارد .
شکل و اندازه این زائده ، شاخکها ، دُم و تزئینات آنها از نظر تشخیص گونه ها اهمیت زیادی دارند .
شته ها معمولا دارای ترشحات شیرین و چسبناکی بنام ( عَسَلَک ) میباشند که باعث جلب مورچه ها گَشته و حتی مورچه ها با شاخکهای خود آنها را تحریک به ترشح شیره نموده و از آن تغذیه می کنند .
بعضی از مورچه ها برای یک کُلُنی از شته ها لانه ساخته و آنها را محبوس می کنند و یا آنها را به مکانهای دیگر مخصوصا روی ریشه گیاهان منتقل می کنند .
در حقیقت مورچه ها استثمارکننده شته ها هستند .
بدین جهت شته ها را گاو شیری مورچه ها نامیده اند .
در عوض مورچه ها اغلب اوقات شته ها را از حمله و گزند دشمنانشان مصون می دارند .
زندگی شته ها بسیار پیچیده است در قسمتی از زندگی خود بطریق بِکرزائی تکثیر پیدا کرده و سپس بعد از پیدایش افراد نر و ماده و آمیزش بین آنها نسل های متعددو متوالی ایجاد کرده و در پائیز ماده های جنسی تخمهای زمستانه می گذارند .
زادآوری در شته ها بسیار زیاد میباشد ، بطوریکه تعداد نسل آنها گاهی در سال در مناطق مناسب به 20 نسل می رسد .
چند تائی شته کافی است تا در اندک زمان باغ یا گلزاری را آلوده نماید .
عده ای از شته ها زندگی خود را بر روی یک گیاه بپایان می رسانند ( یک میزبانه ) در حالیکه عده ای دیگر قسمتی از زندگی خود را روی یک گیاه و قسمت دیگر را روی گیاه دیگری می ذرانند ( دومیزبانه ).
شرایط آبر و هوائی فصل بهار ، زادآوری این حشرات را بسیار تسریع می کند .
در مورد شته های دو میزبانه اگر بتارانهای بهاری موقعی ببارد که حد اکثر افراد بالدار باشند ، تعداد زیادی از آنها را نابود می کند .
در حالیکه بر روی افراد بی بال و لاروها تاثیری ندارد .
جمعیت شته های یک میزبانه در اوائل بهار بسیار زیاد می باشند ولی بتدریج در هنگام تابستان تعداد آنها در نتیجه عوامل کنترل کننده مانند کفشدوزکها ، مگسها ، رنبورهای شته خوار ، قارچهای شته کُش ، و همچنین بعلت کمی رطوبت از بین رفته و سپس در اوائل پائیز شروع بازدیاد می کنند .
کثرت جمعیت و در نتیجه زیان شته ها به عوامل بسیار زیاد از قبیل شرایط آب و هوائی ، رطوبت ، حرارت ، مقدار و شدت نور ، عمل پارازیت ها و شکاری ها، بستگی دارد .
بعنوان مثال زندگی دو نوع شته در زیر شرح داده می شود :
1 - شته سبز هلو :
طول حشره بالغ بی بال 5/1 تا 2 میلیمتر و رنگ آن سبز ِزَرد و یا زرد می باشد .
بدن بیضی شکل و زائده آن نسبتا طویل است .
بیولوژی - تخمها در قاعده جوانه های هلو ، شلیل ، بندرت در زرد آلو گذاشته می شود .
در اواسط فروردین بسته به شرایط آب و هوائی ، تخمها باز شده و حشرات بطرف برگها می روند و سپس اواسط اردیبهشت حشرات هر کدام بطور متوسط 40 تا 50 نوزاد بدون بال تولید می کنند که بنوبه خود حشرات بی بال و یا بالدار می زایند .
در نسل سوم ، تقریبا تمام حشرات بالدار می باشند و بتدریج در اواسط خرداد تقریبا حشره ای بر روی درخت هلو باقی نمانده و تمام آنها بر روی میزبان دوم که بسیار گوناگون و از خانواده های مختلف گیاهی میباشند مانند: چغندر ، اسفناج ، تنباکو ، سیب زمینی ، کوکب ، کلم و غیره مهاجرت می کنند و نوزادان خود را در روی آنها می گذارند و این نوزادان درطول فصل تابستان نسلهای متوالی را تشکیل میدهند .
گزش شته ها برروی برگهای هلو وسپس برروی برگهای میزبان ثانوی باعث پیچیدگی برگها میشود.
شته ها در روی سطح زیرین برگها قرار گرفته و بدین طریق مبارزه با آنها بسیار مشکل می شود .
در تابستان و در ماههای تیر، مرداد و شهریور شته ها در روی میزبانهای ثانوی زادآوری کرده و فعالیت آنها باعث ایجاد زردی ، پژمردگی ، تغییر شکل برگها می گردند .
و در بعضی از موارد باعث انتقال بیماریهای ویروسی می گردند .
درشهریورماه تا اواخرماه حشرات جنسی بالدار بسوی میزبان اولیه ( درخت هلو ) مهاجرت مینمایند.
هر شته به تعداد پنج تا ده تخم منفردا بر روی شاخه های جوان و جوانه ها می گذارند و تخمها تا بهار سال آینده باقی خواهند ماند .
2 - شته گل سُرخ :
طول حشره بالغ بی بال این شته در حدود 8/2 تا 4/3 میلیمتر و رنگ آن سبز مایل به قهوه ای با زائده و پاهای سیاه رنگ می باشد .
در ابتدای بهار تخم این شته ها که از سال قبل بر روی درخت گذاشته شده بتدریج شروع به باز شدن کرده و در نتیجه زادآوری شته ها سطح زیرین برگها و ساقه های گل دهنده ( گل سُرخ و نسترن ) مملو از این شته ها میشود .در مکانهائی که حمله این شته مقارن با سفیدک گل سُرخ باشد می توان با مخلوط کردن دو سم قارچ کُش و حشره کُش فقط یکبار مبارزه نمود .
باید توجه داشت که دو سم مصرفی قابلیت اختلاط با یکدیگر را داشته باشند .
مبارزه :
مبارزه با شته ها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که بمحض ظهور اولین کُلُنی های شته آغاز گردد .
بعلاوه در این زمان هنوز تعداد پارازیتها و شکاری ها زیاد نبوده و سمپاشی زیان زیادی به آنها وارد نمی کند .مبارزه با شته در محیط های بسته آپارتمان نسبتا ساده بوده و با چند بار استفاده از حشره کُش های معمولی که برای مبارزه با مگس از آنها استفاده میشود از بین میرود .
اما در محیط باز دفع شته بسیار مشکل است .
سمومی که در مبارزه علیه شته ها بکار برده می شود ، اغلب سموم فسفره میباشند که خاصیت تماسی دارند مانند : مالاتیون ، گوزاتیون ، دیازینون و سوپر اسید ، که بر حسب ماده موثر آنها از یک تا یک و نیم گرم در یک لیتر آب مصرف میشوند .
سموم نفوذی موسوم به سیستمیک مانند : فسامیدون ، متاسیتوکس و سموم مشابه که دارای خاصیت نفوذی میباشند برتری چشم گیری به سموم تماسی شته کُش دارند .
زیرا علاوه بر اینکه شته ها در سطح زیرین برگها و مکانهای دیگری از گیاه که سم مستقیما به آنها نمی رسد را از بین میبرد ، بلکه به پارازیت ها و شکاری های مفید آنها نیز صدمه زیادی وارد نمی آورد .
و نیز علیه کَنِه های گیاهی موثر می باشد و دوام آنها برحسب رشد گیاه و نوع سم بین 10 تا 20 روز طول می کشد . برای اینکه مقدار ماده موثر بیشتری داخل گیاه شود ، لازم است که سمپاشی زمانی که برگها باندازه کافی رشد کرده باشند انجام گیرد .
بنابراین باید این سموم را دیر تر از سموم شته کُش تماسی مصرف نمود .
برگرفته از کتاب : پرورش گلها و گیاهان زینتی
نوشته : مهندس منوچهر کارگر
Marichka
18-06-2006, 17:21
مورچه
FORMICIDAE ant
مورچه ، یقینا احتیاج به معرفی ندارد . این حشره آشنا و تا اندازه ای مزاحم مستقیما به گیاهان صدمه نمی زند (باستثنای گونه ای که به مورچه باغبان شهرت داشته و برای کشت نوعی قارچ که غذای آنرا تشکیل می دهد برگ درختان را جدا کرده به لانه می برد .)
زیان مورچه معمولا بطور غیر مستقیم حاصل می شود .
مورچه ممکن است در خاک باغچه یا گلدانهای بزرگ لانه کرده موجب قطع ریشه گیاه گردد .
بعلاوه این حشره علاقه زیادی به ترشحات شیرین حشراتی مانند شته دارد .
شته ضمن مکیدن شیره گیاهی با اندک تحریکی از خود ترشحات شیرینی خارج می کند که بسیار مورد پسند مورچه است .
بهمین سبب مورچه با دانستن این موضوع شاخکهای خود را به پشت شته زده ازماده شیرین مترشحه استفاده میکند.
مورچه ها اغلب از این منبع غذائی در مقابل دشمنان دفاع کرده گاه برای محافظتشان پناهگاه میسازند .
بعضی از انواع مورچه اقدام به نگهداری و پرورش گله ای از شته ها می کنند .
تخم شته ها را در زمستان به لانه خود برده مرتبا با لیس زدن تمیز نگه می دارند .
سپس با فرا رسیدن بهار تخمها را به بیرون برده بر روی گیاهان مورد علاقه شته قرار می دهند .
آنها گله ها را از گیاهی به گیاه دیگر میبرند تا اطمینان حاصل کنند که غذای مناسب و کافی در اختیار شته قرار دارد . در مواقع اضطراری و خطر ، گله را همراه با تخمها به مکان امنی انتقال می دهند و پس از رفع خطر مجددا آنها را به چراگاه باز می گردانند .
به این ترتیب مورچه می تواند عامل مهمی در حفظ نسل شته ها باشد .
پس مبارزه با آن برای دفع شته ضرورت پیدا می کند .
برای مقابله با مورچه میتوان از گرد فایگام یا بایگون و یا سموم مشابه استفاده نمود .
برگرفته از کتاب : پرورش گلها و گیاهان زینتی
نوشته : مهندس منوچهر کارگر
Marichka
25-06-2006, 21:49
شیوع بیماری پوسیدگی 2 تا 3 بار در مزارعی که مورد حمله کرم ساقه خوار قرار می گیرند، نسبت به مزارع دیگر بیشتر گزارش می شود.به گزارش ایانا نتیجه بررسی ها نشان داده است پوسیدگی ساقه بعد از حمله کرم ساقه خوار و حشراتی که در ساقه زخم ایجاد می کنند، شدت بیشتری خواهد داشت. پوسیدگی ساقه برنج یا Sclerotium oryzae از بیماریهای قارچی مهم برنج است که در غالب مناطق برنجکاری اتفاق می افتد و در حال حاضر در کشور، در اکثر مناطق گیلان پراکنده است. این بیماری در حرارت 28 درجه سانتیگراد و بارانهای شدید فعالیت زیادی داشته و می تواند خسارت قابل توجهی به ارقام حساس وارد کند. کاهش محصول در اثر بیماری از 10 تا 50 درصد متغیر است. تحقیقات نشان می دهد که اگر پتاس به همراه ازت و فسفر مصرف شود، سطح بیماری را پایین نگه می دارد اما فسفر و ازت به تنهایی باعث افزایش بیماری می شود.پوسیدگی ساقه در ارقامی از برنج که بطور طبیعی در اثر خوابیدن (ورس) آسیب می بینند، خسارت بیشتری وارد می آورد.
این بیماری بعد از اواسط مرحله پنجه زنی در مزرعه مشاهده می شود که ابتدا به صورت لکه های کوچک تیره در بخش خارجی غلاف برگ، نزدیک به سطح آب ایجاد می شود.حمله قارچ به ساقه ها و تراکم آن با رسیدن گیاه افزایش می یابد و بیشترین شدت آن در زمان برداشت است. در موارد شدت بیماری گیاه مورد حمله ضعیف شده و روی زمین می افتد و دانه ها نیز کاملا شفاف و پر نمی شود و پودری شدن آنها را می توان مشاهده کرد. در موارد حاد، مرگ ریشه ها بوجود می آید و بدین ترتیب خسارت کلی به محصول وارد می شود.برای کنترل پوسیدگی ساقه برنج سوزاندن بقایای برنج آلوده توصیه شده است، زهکشی زمین و خشک کردن مزرعه تا حدی که زمین ترک بردارد و سپس انجام آبیاری در بسیاری از موارد در کاهش اثر بیماری موثر بوده است اگر چه به افزایش محصول کمک نمی کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
07-08-2006, 11:55
هرچندكنترل عامل بيماريزا ( با استفاده ازآفت كش ها) در بخش كشاورزي سودمند است ولي آفت كشها باعث ايجاد بيماري و مرگ درانسانها ميگردند،اين مشكلات ناشي از شرايط مختلف تماس مستقيم و غيرمستقيم انسان با آفتكشها مي باشد.
مستعدترين افراد آنهايي هستند كه در تماس مستقيم با اين چنين مواد شيميائياند كه همان كارگراني هستند كه در بخش كشاورزي در معرض سموم آفت كش مي باشند و يا اينكه در كارخانه توليد سم كار ميكنند،كارگراني كه سموم آفتكش را مخلوط،حمل يا در مزرعه بكار ميگيرند در معرض و تماس شديد آفتكشها قرار دارند و اولين محل تماس سم در انسان پوست مي باشد، اگر همين كارگران به لباس محافظ سم در زمان استفاده از مواد شيميايي مجهز نباشند جذب آفتكشها از طريق پوست مي تواند چشمگير و قابل ملاحظه باشد.
به محض اينكه پوست در معرض سم قرار مي گيرد ، ممكن است سم در بدن جذب يا تنها در سطح پوست باقي بماند.اثرموضعي عمومي كه از تأثيرسم بر روي پوست ديده ميشود ، مشكلاتي از قبيل درماتيتها (حساسيتهاي پوستي ) مي باشد.جذب آفتكش در بدن ميتواند باعث بروز مشكلاتي براي سلامتي انسان بشود: از قبيل سوزش چشم ، در حالت جذب بيشتر مشكلات دستگاه تنفسي با مسموميت سيستميك كه درآخر ممكن است به مرگ بيانجامد.
تماس غير مستقيم با آفتكش ها ناشي از خوردن غذاهايي است كه سموم آفتكش در آن نفوذ كردهاند و مي تواند باعث افزايش مواد سمي در بدن انسان گردد،كه معمولاً وابسته به بودن درازمدت در معرض اين آفت كشها مي باشد كه ممكن است منجر به بيماري شود ويا اينكه نگردد.
بدن انسان يك سازواره ( ارگانيسم) بيوشيميائي خيلي پيچيدهاي است كه براحتي خودسازگار وانعطاف پذيرميشود و آن داراي سيستم تنظيم كننده متعددي است ، تا مطمئن سازد كه تمام اجزاء بدن در پاسخ به شرايط بيروني كاملاً درست ايفاي نقش ميكنند.
اين نوع تنظيم ،خودپايداري ( هوموستازي ) شناخته شده است و براي تمامي فرآيندهاي بدني معمولاً بدون اطلاع و آگاهي يا تأملي روي اعضاء بدن ما اتفاق و بروز مي نمايند ، وقتي در تأثير شرايط محيطي بيروني ( همچمون گرما يا سرماي زياد ) يا شرايط دروني ( بيماري يا مسموميت ) كه سيستمهاي بدن نميتوانند بوسيله مكانيسمهاي عادي تنظيم گردند ، علائم ( ناراحتي ) غير معمول و بيماري ظاهر ميگردد. انواع اثرات فيزيكي (علائم ونشانه ها) كه مشاهده يا احساس مي گردند به انواع استرسيكه بدن در معرض آن قرار ميگيرد بستگي دارد،براي اينكه داخل بدن ارتباط دروني پيچيده بسيار زيادي بين سيستمها وجود دارند و يك تغيير جزئي درهرسيستم ممكن است در سيستم هاي ديگر بدن اثرات متعددي را بوجود آورد.
بعلاوه انواع واكنش ها به مريضي محدود هستند بنابراين نشانهها و علائم مريضي اغلب كاملاً شبيه به انواع مختلفي از عوارض بيماريها هستند بعنوان مثال : سردرد،تب،تهوع،استفراغ و اسهال علائم عمومي غيرخاص بيماري هستند كه در شرايط متفاوت ايجاد ميگردند ، لازم بذكر است بطورمعمول اغلب واكنش هاي فيزيولوژيكي به بيماري ، با شيوه هاي متعددي براي كمك به تشخيص عوامل واقعي بيماري توسعه يافته اند.
خودپايداري (هوموستازي) بدن مي تواند بوسيله عكس العمل فيزيكي و يا بيولوژيكي بدن به استرسهاي اوليه بهم زده شودكه به ماهيت دروني عامل و همچنين به درجه و مدت استرس بستگي دارد، وقتي استرس بسيار شديد يا مدتدار باشد خودپايداري وخودتنظيمي نميتواند حفظ يا بازگردانده شود و بيماري در اين زمان بروز مي نمايد.مسموميت بوسيله عوامل شيميائي چيزي كمتراز بيماري ناشي از مواد شيميائي نبوده و علائم مسموميت شيميائي اغلب شبيه علائمي هستند كه بوسيله عوامل بيولوژيكي مثل باكتري ها و يا ويروسها بروز مي نمايند.
براي تفهيم بهتر اينكه مريضي چطوري در تماس با موادشيميائي (مواد سمي ) در انسان عارض مي شود ما اول بايستي بدانيم كه آفت كش هاچطوري در داخل بدن عمل ميكنند.
آفت كشها چطوري به انسان تأثير مي گذارند.
آفتكشها با تغيير سرعت فعاليتهاي مختلف بدن ، افزايش آنها ( بعنوان مثال: افزايش تپش قلب و تعريق ) يا كاهش آنها ( توقف كامل تنفس) عمل ميكنند.
بعنوان مثال ، جمعيت قرارگرفته در معرض سمپاشي با حشرهكش مالاتيون بر اساس تجربه ميتواند سبب تعريق گردد،اين نتيجه در اثر يك سري از رخدادهاي فيزيولوژيكي در بدن مي باشد كه به عنوان پاسخي به موادشيميائي وارد شده در بدن است و در ابتدا سبب عدم فعاليت بيوشيميائي آنزيم ميگردد.در نتيجه :
1- اين تغيير بيوشيميائي به تغيير سلولي مي انجامد (در اين حالت افزايش فعاليت عصبي )
2- تغيير سلولي سپس موجب تغييرات فيزيولوژيكي ميشود كه علائم مسموميت مشاهده يا در سيستمهاي فيزيولوژيكي خاص بدن(اندام ها يا دستگاههاي بدن) احساس مي شوند(در اين حالت فعاليت غدد تعرقي ) در ادامه نيز توسعه بنيادین اثرات مذكور از بيوشيميائي به سلولي و آنهم به فيزيولوژيكي در اغلب مسموميتها بدين شكل بروز مينمايد.
بسته به مكانيسم بيوشيميائي ويژه يك فعاليت ، يك سم ممكن است اثرات خيلي وسيعي در داخل بدن داشته باشد، ويا امكان دارد سبب تغيير خيلي محدودي در فعاليت هاي فيزيولوژيكي در يك ناحيه خاصي ازبدن يا اندامي گردد. سم مالاتيون به سادگي سبب غير فعال شدن يك آنزيم ميشود كه رابط بين اعصاب است ، آنزيمي كه توسط سم پاراتيون ويا ديگر آفتكشها غير فعال مي گردند در بدن معمول است و بنابراين تنوع اثرات روي اكثر سيستمهاي بدن در كنار تعريق مشاهده ميشوند.
(سميّت ) :
سميّت واژه عمومي است كه شامل اثرات زيانآوري است كه توسط آفتكشها ايجاد ميشود اين اثرات زيانبار ميتواند، شامل گروهي از علائم ساده همچون سردرد،تهوع ودر حالت شديد مثلكما،تشنج و حتي مرگ باشد. مسموميت بطور نرمال به چهار نوع تقسيم ميشود، كه به ميزان قرارگيري در معرض يك آفتكش و مدت زمان تماس با سم بستگي دارد تا علائم مسموميت توسعه و بروز نماید ( مسموميت مزمن و مسموميت حاد ).
در ابتدا چنين است در نتيجه قرارگيري كوتاه مدت در معرض سم و اتفاقي كه در داخل يك دوره زماني كوتاه مدت بطور نسبي در داخل بدن اتفاق مي افتد ، در صورتيكه در حالت درازمدت در نتيجه قرارگيري در معرض سم در دوره زماني بلندمدت مسموميت رخ ميدهد.
اغلب مسموميت ها بهبودپذير هستند و باعث صدمه دائمي نميشوند اما ممكن است بهبود كامل در درازمدت حاصل آيد، اگرچه بيشتر آفتكش ها ممكن است باعث بروز صدمات دائمي و غيرقابل برگشت و بهبود پذير باشند، آفتكش ها مي توانند بر روي يك سيستم و عضو خاصي در بدن تأثير بگذارند يا آنها ممكن است مسموميت ويژهاي را با تأثيرگذاري روي تعدادي از سيستم را ايجاد نمايند.معمولاً نوع مسموميت به گروههاي ديگري نيز تقسيم ميشوند ،كه بر اساس تأثيرگذاري آن بر سيستم ها و دستگاههاي عمده بدن قرار دارند ، تعدادي از آنها در جدول شماره يك ليست گرديدهاند.
بجهت اينكه سيستم بدن تنها بطور معدودي واكنش به استرس هاي شيميائي و بيولوژيكي دارد،آن يك فرآيند پيچيدهاي است ، علائم و نشانهها را جور ميكند و عامل اصلي بيماري انساني يا مريضي را تعيين ميكند ،در بيشترحالات تعيين اينكه آيا مريضي بوسيله قرارگيري در معرض موادشيميائي بوده يا توسط يك عامل بيولوژيكي رخ داده (مثل ويروس آنفلوآنزا ) غير ممكن است.
تاريخ در معرض قرارگرفتن و تماس با يك ماده شيميائي يك سرنخ مهم در كمك به تعيين عامل بيماري است،اگر چه تاريخچه بطور قطعي نميتواند ثابت كند كه ماده شيميائي عامل بيماري شده است، براي ثبوت رابطه علت و معلول خيلي مهم است كه ماده شيميائي در بدن در جريان خون يافت شود به اندازهاي كه باعث بيماري ميشودو به ميزانش پي برده شود،اگر ماده شيميائي اثر بيوشيميائي با ردگيري آسان و خاصي را ايجاد مي كند ( ممانعت آنزيم استيل ـ كولين استراز ) نتيجه تغيير بيوشيميائي در بدن ممكن است در ثبوت قطعي عامل بكارگرفته شود.مردم در تماس با مواد شيميائي اغلب در ضمن كاركردنشان بيمار ميشوند و بايستي احتياطات لازم پزشكي به پزشكشان در خصوص تماس قبلي شان با مواد شيميائي ( مسموميت ) گفته شود.
فاكتورهاي تعيين كننده برآمد مسموميت آفت كش :
اگر جذب آفت كش يك واقعيت ثابت شده است امكان دارد مقدار سم جذب شده براي ايجاد مرگ كافي گردد كه به مقدار تركيب اصلي سم (سميت ) دارد.
راههاي مختلف اندازه گيري سميت مواد شيميائي توسعه يافته است و اندازه گيري اين فاكتور شامل دز كشنده صددرصد يا Ld50 است . واژه Ld50 بيان مي كند شدت سميتي كه از طريق جذب پوستي و دهاني براي كشتن 50% كل حيوانات تحت آزمايش نياز است. معمولاً اطلاعات حاصله از مطالعات آزمايش ها طبقه بندي آفت كش را در ارتباط با درجه سميت فراهم مي كند كه آفت كش هاي خيلي سمي Ld50 خيلي كمتري دارند .هرچندآن بايستي ارزشش از Ld50 گفته شود ولي بهتر بود از روي احتياط تفسير گردد ، نظرباينكه تفاوت وسيعي در پاسخ بين گونههاي موجودات زنده وجود دارد.
دز آفتكش ، تاحدودي برآمد مسموميت ايجادشده بوسيله سم را تعيين ميكند. اگر دز بيشتري از سم جذب بدن شده باشدمسموميتيكه بوجودميآيد نه تنها درتركيبات نسبتاً سمي بلكه براي تركيبات با سميت پايين نيزجدي خواهد بود .كنترل دز،اساس ايمني استفاده از آفت كشهاست خيلي مهم است كه توجه داشته باشيم كه چه مقدار دزي از يك ماده مضره معمولاً كشنده است ، بطورديگر دز خيلي پايين اغلب آفت كش هاي سمي بدون تأثير است.
بروز علائم سمي آفت كش ممكن است چندان هم تنها به دز بستگي نداشته باشد بلكه به مدت قرارگيري در معرض سم نيز بستگي داشته باشد.براي اكثر آفتكشها اثرات سمي مشاهده شده از تماس كم با سم ممكن است كاملاً متفاوت از تماس هاي تكراري با سم باشد.
بيشتر علائم تماسهاي تكراري با سم به آرامي توسعه مي يابند ودربيشتر موارد ممكن است علائم مسموميت مشابه با علائم بيماريهاي مزمن باشد كه تشخيص اينكه مورد مسموميت است يا بيماري را با مشكل مواجه ميسازد.
تعيينكننده نهائي برآمد مسموميت ايجاد شده توسط سم ، مسير ورود سم به بدن است ، مسموميت از طريق آفت كش از طريق خوردن ، استنشاق يا جذب از راه پوست مي باشد.بيشتر مواد شيميائي بعنوان مثال ،سم مالاتيون توسط هرسه روش تماس با سم در دزبالاي سم بطوريكسان ايجاد مسموميت ميكند و توسط هرسه روش تماس با سم صرفنظر از مدت قرارگيري در معرض سم و مقدار دز سم بطور يكسان ايجاد مسموميت نمي كند.
تماس و نفوذ پوستي عمومي ترين راه نفوذ سم به بدن مي باشد و اگر مقدار معيني از آفت كش به بدن وارد شده باشد اثرات سمي بطور عادي ديده خواهند شد. رويهمرفته تعدادي از آفت كش هاي شناخته شده از طريق پوست در مقدار بيشتري جذب شوند تقريباً كم است،اثرات مشاهده شده در اكثر حالات معمولاً محدود به پوست با علائمي همچون خارش و حساسيت پوست مي باشند .
نحوه استفاده آفت كش هاي شيميائي:
تمامي آفت كشهاي شيميائي بايستي با احتياط بكار برده شوند ،براي استفاده مطمئن و دائمي از تمامي مواد شيميائي عناوين ذيل را رعايت كنيد.
1- هميشه قبل از استفاده مواد شيميائي برچسب روي آن را بدقت خوانده وطبق دستورالعمل اجراكنيد.
2- آفت كشها را بدور از دسترس كودكان نگهداشته و در ظروف سربسته برچسب دار نگهداري نمائيد.
3- از كشيدن سيگار در زمان سمپاشي يا گردپاشي خوداري كنيد چون اكثر مواد شيميائي قابل اشتعال هستند.
4- از لباسهاي محافظت كننده و ماسك استفاده نمائيد آستين ها كاملاً كشيده در پايين دست و يقه را كاملاً ببنديد، در صورت ريخته شدن مواد سمي روي پوستتان فوراً آن را با آب و صابون بشوئيد.
5- دستانتان را بعد از سمپاشي يا گردپاشي و قبل از غذاخوردن يا سيگاركشيدن بشوئيد و لباستان را تعويض نمائيد.
6- اگر شمادرزمان استفاده از آفت كش يا كمي بعد از آن احساس ناخوشي كرديد سريعاً به پزشك مراجعه نمائيد.
سرخرطومی سیب(Anthonomus pomorum )
اين حشره از آفات مهم درختان ميوه دانه دار در نواحی کوهستانی و سردسير می باشد . وجود آن از کشورهای اروپايی ، شمال آفريقا – روسيه – افغانستان و ترکيه گزارش شده است . در ايران اين آفت از دماوند – طالقان و شمشک جمع آوری شده است . در دره رودخانه هراز در منطقه لاريجان ، گاهی درختان سيب و گلابی به اين آفت آلودگی شديد نشان می دهند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيولوژی و مشخصات :
حشرات کامل حدود 5/3 تا 6 ميلی متر طول دارند . نرها کمی کوچکتر از ماده ها هستند . رنگ آنها بين قهوه ای تيره تا قهوه ای روشن تغيير می کند و در ثلث انتهايی هريک از بالپوشها يک نوار مورب زرد رنگ وجود دارد که مجموعا وقتی بالپوشها بسته است به شکل V يا هفت ديده می شود.
حاشيه اين نوارها معمولا تيره تر از ساير قسمتهای بدن به نظر می رسد . بالپوشها و پاها از پرزهای خاکستری رنگ و کم پشت پوشيده شده است ، بعلاوه در انتهای قدامی ران پاها به سمت داخل يک خار نوک تيز و نسبتا قوی وجود دارد . وضع اين خار در گونه مشابه آن A.pyri کاملا متفاوت است . طول خرطوم به 2/1 تا 5/1 ميلی متر می رسد . تخم ها بيضوی و به رنگ سفيد شکری است و در حدود 7/0 ميلی متر می باشد . لاروها سفيد رنگ ، خميده و بدون پا هستند و در ميان غنچه ها و شکوفه های خشک شده ديده می شود . طول بدن لارو در حداکثر رشد 5 تا 6 ميلی متر است .
اين حشره زمستان را به صورت حشره کامل در زير پوستک های تنه درختان سيب و گلابی بسر می برد.
در بهار به محض گرم شدن هوا و مصادف با باز شدن جوانه های برگ ظاهر می شوند و پس از مختصری تغذيه از برگهای جوان ، در داخل شکوفه های باز نشده که هنوز سبز و کوچک هستند ، تخم می گذارند .
اين تخم ها به فاصله يک هفته تا 10 روز باز می شوند و لاروها پس از خروج از تخم از اندام های زايای گل ( پرچم و مادگی ) تغذيه می کنند . شکوفه های آفت زده باز نمی شوند و گلبرگها در حالت غنچه خشک می شوند . به رنگ قهوه ای روشن در می آيند. لاروها به فاصله 4 هفته دوران تغذيه خود را خاتمه داده و در داخل غنچه های خشک شده تبديل به شفيره می شوند و پس از 2 تا 3 هفته به حشرات کامل تبديل می شوند . اين حشرات پس از مختصر تغذيه به زير پوستک ها و پناهگاه های ديگر می روند و مدتی نزديک به 10 ماه به استراحت می پردازند .
سرخرطومی سيب در اکثر نقاط کشور ما اهميت اقتصادی ندارد و به سادگی در اثر عوامل طبيعی کنترل کننده جمعيت آن محدود می گردد . در کشور ما مطالعات کافی در مورد بيولوژی و به خصوص عوامل طبيعی کنترل کننده روی اين گونه صورت نگرفته است . در منابع خارجی از وجود پارازيت های موثر و مفيدی از جمله examinator ، pimpla ، P.pomorum و گونه های چندی از جنس های Apanteles ، Meteorus ، Habrocytus نام برده می شود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبارزه :
در صورتيکه سابقه خسارت اين آفت در منطقه ای شديد باشد و بررسی حشرات کامل در زير پوستک ها ، تراکم آنها را در حد بالای زيان اقتصادی نشان می دهد .
می توان درختان ميزبان را پس از باز شدن برگها و قبل از باز شدن شکوفه ها با محلول 2 در 1000 تکسافن يا تيودان سم پاشی نمود.
پروانه برگخوار صنوبر ( Gypsonoma acerina )
حشره کامل به عرض 1 تا 5/1 سانتی متر است و رنگ عمومی بدن آن خاکستری ، رنگ بالهای جلويی شکلاتی و رنگ بالهای عقبی آن خاکستری است . پروانه ماده 24 ساعت بعد از خروج از شفيره ، تخمهای خود را به طور انفرادی يا 2 تا 3تايی روی دمبرگ يا در امتداد رگبرگ اصلی يا روی دندانه های کناری برگ قرار می دهد. تخمها 5 تا 6 روز بعد به لارو تبديل می شوند. لاروها ابتدا ازپارانشيم برگ تغذيه نموده و سپس کامل می شوند.لاروها با اتصال 2 تا 3 برگ ، لانه ای برای خود ساخته و تبديل به شفيره می شوند.
زمستانگذرانی اين حشره به صورت لارو در شکاف تنه يا در زير برگهای مرده است.
لاروها در بهار ابتدا از جوانه ها و سپس از برگها تغذيه کرده و منجر به از بين رفتن جوانه ها و پژمردگی آنها و جارويی شدن شاخه می شوند.
اين آفت در نهالستانها و خزانه های صنوبر ديده شده و موجب خسارت می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روش مبارزه :
مبارزه عليه حشره کامل در ارديبهشت ماه همزمان با پرواز و تخمريزی پروانه ها و يا اوايل فروردين ماه همزمان با شروع فعاليت تغذيه لاروهای زمستان گذران ، انجام پذير می باشد.
روش مناسب و عملی در مبارزه شيميايی با اين آفت ، استفاده از سموم نفوذی از قبيل سم متاسيستوکس به ميزان يک در هزار همزمان با شروع فعاليت تغذيه لاروهای زمستان گذران می باشد.
سوسک پوستخوار بزرگ نارون(scolytus scolytus )
حشره کامل اين سوسک به طول 4 الی 6 ميليمتر بوده و سر و پيش گرده آن سياه ، پيشانی آن پوشيده از موهای کوتاه و بالپوشها قهوه ای مايل به قرمز می باشد .
لاروها معمولا ضمن فعاليت خود دالان مادری يک طرفه طويلی که طول آن 2 تا 3 سانتيمتر و گاهی تا 10 سانتی متر می رسد ، ايجاد می کنند.
اين حشره ناقل بيماری قا رچی مرگ نارون می باشد و 1 يا 2 نسل در سال دارد.
اين حشره در جنگل های شمال کشور و همچنين در استانهای تهران ، آذربايجان و فارس در زير پوست درختان نارون ، ممرز و آزاد مشاهده می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روش مبارزه :
با توجه به اينکه سوسک پوستخوار نارون اغلب به درختان ضعيف ، مسن و بيمار حمله می کند، از اين رو برای مبارزه با اين آفت بايد اين نوع درختان را از عرصه جنگل ها قطع و خارج نمود تا بدين وسيله از حمله آفت به درختان سالم جلوگيری شود .
روش شيميايی مبارزه با اين آفت سمپاشی درختان با سم متوکسی کلر می باشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوسک های خاکزی carabidae
ويژگی حشرات کامل :
1- به اندازه متوسط تا بزرگ بوده
2- شاخک نخی
3- آرواره های بالا بزرگ طويل و بزرگ هستند
4- پيش گرده رشد خوبی دارد
5- کناره بالپوش ها ضخيم شده و روی بالپوش ها شيارهای طولی ديده می شود .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيولوژی :
هم لارو و هم حشرات کامل شکارگر بوده و فعاليت شبانه دارند . حشرات کامل به هنگام روز در زير سنگ ها و کلوخه ها مخفی هستند . لاروها خاکزی می باشند. در برخی از گونه ها ی اين خانواده هم لارو و هم حشرات کامل گياهخوار بوده و خسارت می زنند.
مانند سوسک سياه غلات : که از برگها و خوشه های غلات تغذيه می کنند
زنجره های قوربا غه ای Cercopidae
زنجره هايی هستند کوچک که از لحاظ شکل ظاهری شبيه leafhoppers ها هستند اما با داشتن دو خار در ساق پای عقبی از آنها شناخته می شوند .
اين زنجره ها در روی درختان ، درختچه ها و گياهان علفی مشاهده شده و از شيره آنها تغذيه می کنند . پوره ها پس از خروج از تخم و شروع تغذيه يک ماده کف مانندی ترشح می کنند که اطراف بدن پوره را احاطه می کند و پوره درون اين ماده کف مانند از شيره گياهی تغذيه می نمايد
[IMG][ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محل استقرار پوره ها ، انشعابات شاخه و برگ می باشد.
اين ماده کف مانند را کف بهاری می گويند ، اين ماده توسط غدد اپيدرمی بندهای 7 و 8 شکم ترشح می شود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پوره اين زنجره ها شبيه قورباغه بوده و به اين خاطر اسم انگليسی froghopper به آنها داده شده است.
مثال :Cercopis sanquinea که روی هريک از بالهای جلويی يک لکه قرمز به رنگ خونی دارد.
سن های پا برگی (Coreidae )
اعضای اين خانواده در اندازه متوسط بوده و غدد مولد بو د آنها خوب رشد کرده است . اين غدد در طرفين قفس سينه بين پيش ران های 2 و 3 باز می شوند . سر اين سن ها باريکتر از پيش قفس سينه است . در تعدادی از گونه ها ساق عقبی رشد زيادی کرده و شبيه برگ می باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اغلب اين سن ها از شيره گياهی تغذيه می کنند ولی تعدادی شکارگر هستند.
مثال : گونه Anasa tristis که از آفات مهم کدوئيان می باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خانواده membracidae ( زنجره های درختی)
در حشرات متعلق به اين خانواده پيش گرده رشد زيادی کرده و سر وشکم را می پوشاند و به اشکال مختلف ديده می شود. پوره و حشرات کامل اين زنجره ها از شيره گياهی قسمت های هوايی درختان ودرختچه ها تغذيه می کنند . در برخی از گونه ها پوره ها روی گيا هان علفی و حشرات کامل روی درختان تغذيه می کنند . اين زنجره ها 1 يا 2 نسل در سال دارند و زمستان را به صورت مرحله تخم سپری می کنند . خسارت اصلی اين زنجره ها مبوط به عمل تخمگذاری حشرات کامل ماده می باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مثال : زنجره سيب Cerasa bubalus .
يادآوری : زنجره ها حشراتی هستند که جهش قابل توجهی دارند ، منتهی پای عقبی جهنده ندارند و جهش بوسيله عضلات قوی در قفس سينه صورت می گيرد و نه بوسيله ماهيچه های پاها
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کفشدوزک ها coccinellidae
شکل شناسی:
حشره کامل سخت بالپوشی کوچک و به طول 7-8 ميلی متر با رنگ عمومی زرد طلائی متمايل به قرمز و تعداد 6 لکه سياه رنگ رروی هر بالپوش است. شاخک ها سنجاقی و 11 مفصلی است. پيش گرده بدون لکه است. تخم اين حشره بيضی کشيده و به طول 5/1 – 5/2 ميلی متر به رنگ زرد روشن می باشد. لارو در هنگام خروج از تخم 2- 5/2 ميلی متر و پس از رشد کامل به 8-9 ميلی متر می رسد، رنگ آن ابتدا زرد روشن و بعدا بتدريج زرد متمايل به سبز می گردد. لارو در دو انتها باريک و در وسط عريض است و دارای 3 جفت پای سينه ای به رنگ زرد می باشد.شفيره به رنگ زرد تيره و به طول 5/6 – 7 ميلی متر است و اغلب نصف بدن آن در داخل پوسته لاروی است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبارزه:
تشخيص موقع مناسب سم پاشی خيلی مهم است. حشرات کامل کفشدوزک خربزه بتدريج در بهار ظاهر می شوند و از مزرعه ای به مزرعه ديگر پرواز می کنند. با يک سم پاشی جلو انتشار و تکثير آنها را می توان گرفت، اين سم پاشی بايد روی نباتات جاليزی و علفهای اطراف آن صوت گيرد. بنابراين به محض مشاهده اولين آثار خسارت در بهار از سموم فسفره پردوام و کلره می توان استفاده کرد، البته بايد مواظب بود که بعضی از سموم کلره روی برگهای گياهان خانواده کدوئيان سوختگی ايجاد می کنند . گوزاتيون به نسبت يک گرم خالص در يک ليتر آب يا ليندين 5/1 گرم خالص در يک ليتر آب می تواند مورد استفاده قرار گيرد.
فاصله سم پاشی آخر تا برداشت محصول 20 روز خواهد بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوسک برگخوار سیب زمینی(سوسک کلرادو) Leptinotarsa decemlineata
مشخصات ظاهری :
حشرات کامل به شکل بيضی برآمده ، به طول حدود يک سانتی متر و عرض 6 ميلی متر است. پشت سينه نارنجی با لکه های سياه رنگ و روی بالپوش 5 نوار طولی سياه و 5 نوار زرد ديده می شود. تخمها نارنجی رنگ و شبيه تخم کفشدوزک ها ، به طور دسته جمعی در سطح زير برگ قرار داده می شود . لاروها کامپيودئی فرم ، با بدنی درشت و خميده و قرمز رنگ که 2 رديف لکه های سياه در طرفين بدن ديده می شود. کپسول سرو پاها نيز تيره رنگ می باشند. شفيره زرد رنگ است و در داخل گهواره کم وبيش کروی شکل که از خاک ساخته می شود ، مشاهده می گردد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبارزه : جمع آوری حشرات کامل يا توده های تخم و لارو در سطوح کم ، از شدت خسارت آفت می کاهد. حشرات کامل و لاروها بسادگی با محلول 2 در 1000 زولن يا 6 ليتر در هکتار از اين ماده تحت کنترل در می آيند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کرم غوزه پنبه Heliothis armigera
آفتی است خطرناک که خسارت شديد آن از پنبه کا ريهای استان های شمال و مرکز ايران گزارش شده است .اين حشره ميزبانهای متعدد از جمله پنبه ، کنجد ، توتون ، کنف ، نخود ، گوجه فرنگی ، ذرت و گل آفتاب گردان و لوبيا دارد. خسارت اين آفت در مزارع پنبه گرگان و گنبد و مازندران به طور متوسط 25 % کليه محصول و در مزارع نخود ممکن است بيشتر از نصف محصول باشد . در سالهای اخير اين آفت به ميوه های گوجه فرنگی خسارت قابل توجه وارد می سازد .
مشخصات ظاهری :
عرض بدن حشره با بالهای باز 25 – 30 ميلی متر است. بالهای جلوئی قهوه ای متمايل به خاکستری روشن با نوار های نا منظم تيره می باشد. بعلاوه لکه های تيره رنگ در انتهای بال ديده می شود . بالهای عقبی سفيد ، با نوارها و لکه های تيره ديده می شود. لاروها در حداکثر رشد 30 – 32 ميلی متر طول دارند . رنگ آنها متغير ، عموما سبز با خطوط تيره و روشن در طول بدن می باشد . تخم ها نيم کروی، غالبا مجتمع و به رنگ زرد روشن است.
مبارزه:
شخم زمستانه در ازبين بردن شفيره های اين آفت بسيار مفيد است و مناسب ترين زمان سم پاشی هنگام ظهور لاروهای سن يک با سمومی نظير اندرين، سوين و يا سوپر اسيد می باشد.
اخيرا استفاده از زنبور تريکوگراما در مبارزه بيولوژيک با اين آفت نتايج اميد بخشی داده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسیل گلابی Psylla pyricola
بهترين موقع مبارزه عليه اين آفت آخر زمستان و مصادف با موقع تخمريزی حشرات کامل است. مبارزات شيميائی زمستانه که عليه شته ها و شپشک های نباتی صورت می گيرد به خوبی روی اين آفت هم موثر واقع می شود. به تجربه ثابت شده است که به کاربردن امولسيون های روغنی بدون سم چنانکه بايد روی اين آفت موثر نيست ، زيرا حشرات کامل از نقاط ديگر بر روی درختان روغن پاشيده شده پرواز می کنند و آلودگی دوباره ايجاد می شود. مبارزه تابستانه با يکی از سموم فسفره نفوذی مانند اکامت به نسبت يک در هزار ، يا زولن به نسبت دو در هزار همراه با مويان روی اين آفت به خوبی اثر می کند .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شپشه برنج Sitophilus oryzae
اين حشره در تمام مناطق گرم و نيمه گرم انتشار دارد و از شپشه گندم نسبت به سرما حساس تر می باشد .
در ايران اين حشره از رشت و مازندران گزارش شده و از آفات انباری مهم برنج محسوب ميگردد .
اين آفت از غلات و بخصوص برنج تغذيه می کند و دارای اهميت اقتصادی شايان توجهی است، به علت نشو ونمای سريع، خسارت آن زياد است و در ايران ساليانه در حدود 20000 تن محصول برنج دستخوش نابودی اين آفت می گردد.
مشخصات ظاهری:
اين سرخرطومی به طول 2 تا 4 ميليمتر و به رنگ قهوه ای مايل به سياه و طول صفحه پشتی سينه اول کوتاهتر از طول قسمت مذکور در شپشه گندم است.پشت سينه و بال پوش ها پوشيده از نقاط ريز فرورفته می باشد که گرد است . بالپوشها به رنگ تيره و روی هر کدام يک جفت لکه به رنگ قهوه ای روشن در قاعده و انتهای بال پوش وجود دارد . شکل ظاهری لارو و تخم شباهت زيادی به شپشه گندم دارد.
مبارزه:
در سيلوهاو انبارها: حرارت دادن ، گاز متيل برومايد ، تترا کلروردوکربن، اشعه گاما.
در مقياس کم : استفاده از قرص های فوستوکسين(به ازاء هر 50 کيلو يک قرص).
خانم های خانه دار برنج را با مقدار زيادی نمک مخلوط می کنند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه جوانه خوار گلسرخیان Archips rosanus
مشخصات ظاهری:
اين شب پره به رنگ قهوه ای روشن است . در روی بالهای جلوئی لکه های سفيد رنگ مشاهده می شود . عرض حشره با بالهای باز حدود 20 تا 25 ميليمتر و به طول 18 ميليمتر است. لاروها به رنگهای متغير و معمولا سبز روشن با سر و پشت سينه قهوه ای رنگ ديده می شوند .
مبارزه :
در صورت شدت خسارت اين آفت کاربرد زولن 35 درصد يا گوزاتيون 20% به نسبت 2 در 1000 نتيجه رضايت بخش می دهد. مبارزه زمستانه روی تخم های اين آفت اثر قابل توجه دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روشهای مبارزه با کرم ساقه خوار برنج
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الف – مبارزه زراعی پاييزه و زمستانه : در مناطق برنج خيز شمال ايران طبق معمول مزارع برنج را در اواخر تابستان و يا اوايل مهرماه درو می کنند و پس از درو مزارع را همين طور به حال خود رها می کنند. گاهی بقايای برنج را در مزرعه برای تعليف دام اختصاص می دهند و اوايل ارديبهشت ماه سال بعد مجددا به کشت برنج اقدام می کنند . در فاصله اين مدت طولانی اين آفت پنهان از نظر کشاورزان به زندگی خود ادامه می دهد . لذا رعايت نکات زير در کاهش انبوهی آفت بسيار موثر است :
1- درو محصول برنج بايد حتی المقدور از پايين و نزديک طوقه گياه صورت گيرد تا هر چه ممکن است لارو کمتری در مزرعه باقی بماند .
2- خوشه های بريده شده را به مدت چند روز روی زمين در همان مزرعه نگه دارند تا خشک شده و سپس با خرمن کوب هايی که کلش را کاملا خرد می کنند ، به صورت کاه گندم در اورند تا هر چه لارو در داخل ساقه مانده له شده و از بين برود .
3- کاه و کلش باقيمانده در مزرعه را با دقت کامل بسوزانند چون محل زمستان گذرانی حشره است ، در اين رابطه کشت دوباره مزارع برنج با شبدر برسيم مفيد گزارش شده است .
4- زمين شخم زده را آب تخت نمايند ، اين عمل مدتها برای زارعين در زمستان اجباری بود ولی اخيرا پافشاری نمی شود .
5- علفهای هرز حاشيه مزارع را که پناهگاه لارو در زمستان می باشد ، کنده و بسوزانند.
6- از خزانه های برنج همه روزه بازديد کرده تا چنانچه پروانه ها تخمريزی کرده باشند برگهای آلوده را چيده و از بين ببرند.
7- جلوگيری از انتقال نشاء های آلوده به زمين اصلی و همچنين رعايت تناوب زراعی در کاهش خسارت آفت بسيار موثر است .
ب – رعايت مقررات قرنطينه داخلی ، خودداری از حمل و نقل کاه و کلش و نشاء از مناطق آلوده به مناطق غير آلوده .
ج - کشت واريته مقاوم به کرم ساقه خوار ، در حال حاضر در بعضی از کشورهايی که اين آفت شديدا خسارت می زند ، مقاومت واريته های مختلف برنج در مقابل ساقه خوار برنج تحت آزمايش های مختلف قرار دارند .
در کشور ما نيز واريته چنپا در مقايسه با آمل ها ، خيلی کمتر از اين آفت صدمه می بيند.
د – مبارزه شيميايی : جهت مبارزه شيميايی با اين آفت در خزانه و هنگاميکه بوته های برنج 3 يا 4 برگه می شوند با سم ليندين به نسبت 6 گرم در متر مربع و با سم ديازينون يا ليندين به نسبت 2 تا 5 ليتر در هکتار خزانه را سمپاشی می کنند . در مزارع اصلی برای مبارزه با نسل اول و دوم آفت ، 2 بار سمپاشی با ديازينون گرانول 5 يا 10 % به نسبت 2 کيلو ماده خالص در هکتار صورت می گيرد . موقع سمپاشی نوبت اول 30 روز پس از نشاء و نوبت دوم 60 تا 70 رز پس از نشاء می باشد.
اخير ا در زمينه کاربرد زنبور تريکوگراما در قالب يک مبارزه تلفيقی با اين آفت مطالعاتی صورت گرفته است که بسيار اميدبخش است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
28-09-2006, 01:00
شتهها بعلت وسعت دامنه ميزبانهايشان حشرههاي معروفي هستند. دو گونه اصلي آنها جزو آفات مهم گياهان زينتي در گلخانههاي آلاسكا بحساب ميآيند. يكي شته سبز هلو (Myzus Persicae) و ديگري شته خربزه و سياه (Aphids gossypii)
اختلافهاي منطقهاي معمول هستند. در قسمتهاي مختلف آلاسكا مقاومت شتهها در برابر حشرهكشها، ترجيحات محصول و فعاليتهاي فعصلي متفاوت است. استراتژيهايي كه در برخي مناطق آلاسكا انجام ميگيرد ممكن است در ساير نقاط ايالت مؤثر نباشد. شتهها توانايي توليد مثل بطريق Parthen ogenesis (كلوني ماده) را دارند.
مادهها از مادهها بوجود ميآيند و هر ماده جديد توانايي توليد 100ـ50 شته جديد را دارد كه اين شتههاي جديد ظرف 10ـ7 روز قابليت توليد مثل را بدست ميآيند. اين تعداد حشره ميتواند قبل از عكسالعمل ما همه جا را فرا گيرد.
مقاومت به آفتكشها
IPM در آلاسكا در سرتاسر صنعت گلخانه، مقاومت شتهها را به آفتكشها ثبت كرده است. شبتهها به راحتي ميتوانند مقاومت به آفتكشها را توسعه دهند. شتهها بصورت ژنتيكي به تعداد مساوي حشره ماده توليد ميكنند و به آنها مكانيسمهاي مقاومت در برابر آفتكشها را ميدهند. و اين بستهها بر روي دامنه وسيعي از ميزبانها زندگي مينمايند. مقاومت به آفتكشها تقريباً هميشه در گلخانههاي آلاسكا وجود دارد.
مقاومت شتهها به آفتكشها بعلت كاربرد غلط و يا بيش از حد بوجود ميآيد. هرچه به ميزان بيشتري از حشرهكش استفاده شود مقاومت بيشتري در شتهها بوجود ميآيد. هرگز دوز را افزايش ندهيد. براي مثال با از بين بردن شتههاي حساس مستعد، يك مقاومت غير قابل مشاهدهاي بوجود ميآيد كه باعث تشكيل جعميت بزرگتري از شتهها ميشود. در نتيجه حشرهكشهايي كه در يك مقطع زماني جمعيت بزرگي از شتههاي مستعد را از بين ميبرد ديگر براي حشرات باقيمانده اصلاح شده و اكثر نژادهاي آن شته كاربردي ندارد.
صاحبان گلخانه اغلب مقاومت به شتهها را غير عمدي و با كاربرد نادرست بيش از اندازه مسموم بوجود ميآورند.
IP در آلاسكا اغلب مورد نياز كشاورزان نااميد قرار ميگيرد زيرا كه تلاش آنها اغلب براي مقابله با شتهها كاربردي ندارد. ما متوجه ميشويم كه در اين طور شرايط مقاومت زياي در شتهها وجود دارد. روشهاي سنتي كنترل شته بهيچ وجه در چنين شرايطي مؤثر نيستند. بنابراين يك روش تركيبي شامل مبارزه شيميايي انتخابي، مبارزه غير شيميايي و كنترل بيولوژيك بهترين روش براي مديريت شته ميباشد.
اگرچه اقدامات پيشگيرانه ميتواند در تأخير حمله مگس سفيد تأثير داشته باشد اما كشاورز بايد فرض كند كه گلخانه عاقبت به اين آفت مبتلا خواهد شد و بايد آمادگي اقداماتي جهت كنترل در زمان مناسب را داشته باشد.
كنترل بيولوژيك
گونههاي پارازيت مختلفي در هاوايي ظاهر ميشود. معمولترين گونهها Prospaltella transuena Timberlake و Encarsia Formosa Gahan. گونههاي ديگر عبارتند از:
Aleurodophilus Pergandiellus(Howard) و Eretmocerus nr.haldemani Howard گونههاي Encarsia Formosa و Encarsia Versicolor Giraut پارازيتهايي هستند كه مناسب با كنترل در شرايط گلخانهاي ميباشند.
حشرات ماده Encarsia در بدن مگس سفيد جوان يك عدد تخم ميگذارد. در نتيجه لارو پارازيت محتويات دروني ميزبان را (مگس سفيد) خراب و نابود ميكند و تنها چيزي كه از ميزبان باقي ميماند فقط Exoskeleton (پوشش خارجي بدن) است. (يك نشانه مطمئن و آشكار از اينكه پارازت در حال توسعه است تغيير رنگي است كه دو هفته پس از تخمگذاري زنبور پارازيت در بدن لارو اتفاق ميافتد. بدين صورت كه رنگ پوست مسن آخر لاروي سياه ميشود). زماني كه زنبور كاملاً رشد يافت، سوراخي در پوشش خارجي لارو و مگس سفيد ايجاد ميكند و بيرون ميآيد.
براي افزايش احتمال موفقيت كنترل بيولوژيك مگس سفيد گلخانه ميبايست به چندين نكته مهم توجه كرد. اكثر حشرهكشها (شامل حشرهكشهاي Residues) زنبورهاي Encarsia را ميكشد. استفاده از حشرهكشها ميبايست حداقل 2ـ1 هفته قبل از بكارگيري پارازيتها متوقف شود.
پيشآگاهي و رديابي
بازديد و بازرسي بصري الزامي است. بازرسيهاي مكرر براي يافتن فعاليتهاي اوليه شته در ميان گياهان بايد انجام شود. بازرسيهاي تصادفي گياهان در قسمتهاي داخلي و يا بيروني متكانهاي مشخص، جستجوي جوانههاي گل، قسمتهاي انتهايي رشد گياه و قسمتهاي زيرين برگهاي پاييني گياهان.
فعاليت حشره را در نوع مرحله رشد گياه را يادداشت نماييد. شتهها در برخي از محصولات به مراحل مشخصي از رشد حمله ميكنند، بعنوان مثال در سوسن در مرحله بسته بودن جوانهها اتفاق ميافتد. اگر هجومي از طرف شتهها اتفاق افتاد حتماً به مرحله رشد محصول توجه نماييد و در دفعات بعدي كاشت اين محصول آمادگي لازم را جهت مبارزه در همان مرحله از رشد گياه داشته با شيد.
اگر عسلك و باقيمانده پوسته بدن حشرات مشاهده شد، مشخص ميشود كه هجوم بطور كامل صورت گرفته. در مراحل آخر هجوم، شتهها پوسته خود را روي سطح برگ باقي ميگذارند و همچنين عسلك سختي را از خود ترشح و روي شاخ و برگ گياه قرار ميدهند كه باعث بد منظره شدن گياهان ميشود. پي بردن و يافتن اوليه هجوم آفت ميتواند مشكل باشد. شتهها از جوانهها، گلها و سطح زيرين برگهاي پاييني گياهان تغذيه ميكنند. شته سبز هلو داراي رنگ سبز كمرنگ هستند بهمين دليل شناسايي و تشخيص آنها زمانيكه در روي گياه قرار دارند، مشكل است.
حشرههاي بالغ بالدار غير منتظره ظهور مييابند. شتههاي بالغ بالدار در گلخانه پرواز ميكنند و از علفهاي هرز بيروني خود را به صورت محصولات ميرسانند. شتههاي بالغ بالدار را ميتوان بوسيله كاتهاي چسبنده زرد، منافذ و درها، شكار و Monitor رد.
در گلخانه اكثر شتهها ماده بدون بال هستند. اكثر شتههاي گلخانه بدون بال هستند، بنابراين كاتهاي چسبنده در زماني كه هجوم شروع شده است، ارزش كمي دارند.
كنترل بيولوژيك شتهها
موجودات زنده مدتهاست كه براي كنترل موفق گلخانههاي شته در آلاسكا مورد استفاده قرار گرفتهاند. نكته كليدي براي موفقيت مبارزه بيولوژيك عبارتند از تشخيص بموع و زودهنگام آفت، پيشگيري از انتشار و ايجاد جمعيت حشرات مفيد كه اثر زيادي در روي كنترل جمعيت شتهها دارد.
پارازيتهاي شته
بسياري از زنبورهاي micro – hymeroptera مثل Aphidus colemani، Aphidus matricariae، Aphidus ervi يا Aphidus abdominalis براي مبارزه بيولوژيك در آلاسكا بسيار شناخته شده هستند و بسياري از گونههاي شتهها را كنترل ميكنند. زنبور پارازيت تخم خود را در بدن شته بالغ ميگذارد. شتهاي كه بوسيله Aphidus پارازيت شده تبديل به يك جسد موميايي شده قهوهاي رنگ ميشود كه پس از 10 روز يك زنبور پارازيت جديد از آن خارج ميشود. Aphidus براي مبارزه با گروههاي كوچك شته و يا حتي شتههاي تكي جهت جلوگيري از افزايش جمعيت آنها بسيار مؤثر است.
Marichka
28-09-2006, 01:16
اين حشره را ميتوان در مناطق گرم براي كنترل بيشتر رهاسازي كرد. چندين بار رهاسازي با فاصله چند روز بسيار مؤثرتر از رهاسازي يك جمعيت عظيم از آنها در يك زمان است.
كفشدوزك آسيايي و كفشدوزك خال صورتي مؤثرترين حشرات مفيد براي كنترل شتهها در گلخانه هستند. بسياري از حشرهكشهايي را كه براي مقابله با شته بكار ميگيريم را نميتوان با كفشدوزكها بكار برد. براي يافتن حشرهكشهاي سازگار با آنها لطفاً با TPM در آلاسكا تماس حاصل فرماييد.
عوامل بيماريزاي حشرات
حشرهكش قارچي بنام Botani Gard® و Naturalis-O® شامل يك استرين از قارچ Beauveria bassiana است كه به حشرات حمله ميكند و يك روش بسيار مؤثر براي كنترل شتهها مگسهاي سفيد و تريپسها در آلاسكا بحساب ميآيد.
معمولاً در گلخانهها براي گسترش اين قارچ در گلخانه به بيش از يكبار درمان مورد نياز ميباشد. ميبايست 48 ساعت سين هر بار استفاده فاصله باشد و اگر همزمان با كاربرد اين نوع حشرهشها از قارچكشها استفاده كنيد اسپورهاي اين قارچهاي حشرهكش را از بين ميبرد.
كنترل غير شيميايي
روغنهاي باغباني ميتوانند نقش كليدي در مديريت شتهها ايجاد كنند. روغنهاي مختلفي وجود دارند كه از تصفيه نفت خام بوجود ميآيند مثل Volcks®، Stylet®، Ultra-Fine® يا روغنهاي جاليز متعددي مثل Canola oil، Soybean oil، Neem oil، Sesam oil (روغن كنجد)، Cottonseed o il (روغن بذر پنبه)، Garlic o il كه نه تنها شتهها را بسرعت ميكشند، بلكه به مديريت مقاومت آفات در برابر حشرهكشهاي شيميايي) نيز كمك ميكند زيرا كه روغنها بوسيله روش فيزيكي و با خته كردن حشرات آنها را كنترل ميكند.
شويندههاي (صابونهاي) حشرهكش يك راه غيرشيميايي مؤثر براي كاهش سريع طغيان شتهها هستند. معمولترين انوع آنها بوسيله نمك پتاسيم از فاقي اسيدها (Fatty acids) ساخته ميشود. ناتي اسيدها باعث درهم گسيختي ساختارها و نفوذپذيري غشاء سلولهاي حشره ميگردد. در نتيجه محتويات سلول از سلول صدمه ديده بيرون ميآيند و حشره بسرعت ميميرد. پس از خشك شدن صابونهاي اسپري شده، پس از خشك شدن در ميان ديگر هيچ نوع فعاليت حشرهكشي را ندارند.
در روش استفاده از صابون و روغن براي كنترل بهتر ميبايست تمام گياه توسط اين مواد پوشيده شود. زيرا شتهها تحرك زيادي به اطراف ندارند بنابراين ميبايست براي كنترل بهتر باعث تماس حشرهكش صابون يا روغن با آنها شويم. همچنين پوشش هر دو سطح بالايي و زيرين برگ بسيار مهم است.
برخي از تكنولوژيهاي سمپاشي كه باعث توليد ذرات ريز مه سم در محيط ميشوند بهتر ميزان پوشش سم در گياه افزايش ميدهند و نتايج بهتري را شامل ميشوند.
مبارزه شيميايي انتخابي
اگر شما روشهاي شيميايي را انتخاب ميكنيد، براي موفقيت مؤثرترين روش كنترل شتهها را دو بار و با فاصله سه يا چهار روز استفاده نماييد. اگر روش شما مؤثر نبود، سريع به نوع ديگري از كنترل روآوريد. انواع مختلفي از روشهاي مبارزه شيميايي براي كنترل شتهها در گلخانهها وجود د ارند. ما سعي نميكنيم كه همه آنها را ليست كنيم اما توصيه ميكنيم كه براي جلوگيري از مقاومت در شتهها از روش چرخشي شيمايي (سموم) استفاده كنيد. پس از دو بار استفاده، هميشه از يك سم ديگر از يك كلاس ديگر استف اده كنيد تا ب توانيد از مقاومت شتهها جلوگيري كنيد.
علاوه بر انتخاب يك سم مناسب، هميشه دستورالعمل استفاده صحيح آنرا كاملاً مطالعه كنيد. از فواصل رفت وآمدي كاركنان مطمئن شويد، لباسها و تجهيزات مناسب بپوشيد كه شامل دهان بند و دستكش هنگام كار با مواد شيميايي ميباشد. اگر در برچسب پشت سم ذكر شده كه در گلخانه استفاده نكنيد. يا اگر ذكر شده كه فقط براي مصرف در هواي آزاد هرگز نبايد در گلخانه استفاده شود.
دكتر Richard Linquist در دانشگاه اوهايو مصرف “Uphid Cocktail” را پيشنهاد ميكند. اين ماده تركيب حشرهكشي مناسب جهت مقابله با شتههاست. در آزمايشها Talstar®(bifenthrin) بصورت تنها يا بصورت مخلوط همراه با روغنهاي باغباني يا Orthene® براي شتهها بسيار مؤثر بوده است.
حشرهكشهاي سيستميك در كنترل شتههايي مناسب است كه حشره توسط عواملي مثل پيچ و تاب برگ يا لايههايي از گياه محافظت ميشوند و اين موارد مانع رسيدن سم به تمام قسمتهاي برگ ميشوند. حشرهكشهاي سيستميك مواد شيميايي هستند كه بصورت سيستميك در گياه يا برگ حركت ميكنند و تمام يا بخشهايي از گياه را كاملاً سمي ميكنند. معمولترين نوع حشرهكشهاي سيستميك كه براحتي قابل دسترسي براي همه ميباشند عبارتند از: Orthene® (acephate) و Marathon®(imidacloprid) در سمپاشي برگ اين دو سم بسرعت به درون برگ ميوز ميكنند. اكثر حشرهكشهاي سيستماتيك براي انسان سمي هستند كه ميبايست با احتياط استفاده شوند. در جاهايي كه افراد مبتلا به حالت، آلرژي، زنان حامله و بچهها يا افراد سالخورده قرار دارند ميبايست با احتياط كامل از اين سموم استفاده شود يا اصلاً استفاده نشود. برخي از گياهان هم م مكن است بوسيله اين سموم آسيب ببينند. قبل از استفاده با دقت برچسب توصيه سم را بخوانيد. استفاده از هيچيك از سموم سستميك را مجاز به استفاده بر روي محصولات غذايي نيستم.
Marichka
28-09-2006, 01:17
معرفي آفت
اين تريپس توسط Bouche در سال 1833 از نمونههاي گرفته شده در گلخانهاي در اروپا و با نام علمي Thrips haemorrhoidalis معرفي شد. Packard اين گونه را براي اولين بار در سال 1870 معرفي كرد و آنرا تريپس گلخانه ناميد. اين حشره با نام معمول تريپس گلخانه و با نام علمي Heliothrips haemorrhoidalis) Bouche) كه توسط انجمن حشرهشناسي آمريكا موافقت شده شناخته شده ميباشد.
نام مترادف Thrips haemorrhoidalis Bouche 1833
پراكندگي
اگرچه اين آفت از اروپا منشأ گرفته است اما يك گونه مخصوص دنياي جديد (نيمكره غربي يا آمريكا) است. اين آفت احتمالاً از نواحي گرمسيري آمريكا و بوسيله گياهان زينتي به اروپا معرفي شد. اين حشره در برزيل غرب هند و آمريكاي مركزي بر روي گياهان زراعي و وحشي يا فت ميشود. برخي اوقات در ماههاي گرم سال از گلخانههاي شمال فلوريدا خارج ميشود. در اروپا، آلمان، انگليس، فرانسه، ايتاليا، وين، فنلاند، فلسطين و شمال آفريقا يافت ميشود. با توجه به عادت زندگي اين تريپس احتمالاً ميتواند در بيشتر گلخانههاي دنيا وجود داشته باشد.
در پرواز بسيار ضعيف است و بيشتر اوقات را در مناطق سايهدار روي گياهان ميگذارند.
توصيف و زندگي آفت
تخمها سفيد و موزي شكل هستند و بصورت انفرادي در بافت گياه گذاشته ميشوند. انتهاي تخم معمولاً بوسيله يك لنز دستي ديده ميشود. رنگ لارو در مراحل ابتدايي تا حدودي سفيد و با چشمان قرم زاس. رنگ لارو پس از تغذيه متمايل به زرد ميشود. لارو بالغ بطور متوسط 1 ميليمتر طول دا رد. اين حشره دو مرحله لاروي دارد كه سپس پوست اندازي ميككند و به پيش شفيره (Prepupa) تبديل ميشود كه داراي رنگ زرد، چشمان قرمز، بالهاي كوتاه است.
حشره در مرحله شفيرگي كمي بزرگتر و داراي بالها و چشمان درشتتر است. در اين مرحله هم رنگش متمايل به زرد است كه با افزايش سن به تيرگي ميگرايد. در اين مرحله شاخكها رو به بالا و عقب به روي سر قرار دارند حشره در مراحل پيش شفيرگي و شفيرگي تغذيهاي ندارند.
سر و سينه (thorax) در حشره بالغ تيره مايل به مشكي هستند و شكم از زرد به زرد مايل به قرمز و سپس به قهوهاي و در آخر به سياه تغيير رنگ ميدهد. دماهاي خنك با عث تأخير در تغيير رنگ ميشود. پاها زرد كمرنگ باقي ميمانند و شاخكها در حشره بالغ شامل 8 سگمنت ميباشند.
تريپس در گلخانه بكرزا (parthenogenic) است يعني اينكه بدون جفتگيري توليد نسل ميكند و نرها بندرت ديده ميشوند. مادهها تخمهاي خود را در درون برگ يا ميوه قرار ميدهند. درست كمي قبل از باز شدن تخم، آنها تاول ميزنند. اگر از يك تردستي استفاده كنيم ميتواند تا حدي در بررسي چگونگي ظهور جمعيتهاي تريپس و ارتباط آن به مكان آنها در برگ كمك كند.
ميزبانها
در فلوريدا اين تريپس مخصوص پنبه است اما از روي گياهان Viburnum، زغال اخته، آزاليه، انگور، خرما، Ardisia، اركيده، آواكادو، گل شيپوري Crinum SP.، Ficus nitida، خرماي زايشي، Coleus SP.، افرا، ماگتوليا، انبه، Aspidium SP.، كوكب، سرخس، Guavas، كنف فلوكس، Pink و بسياري ديگر از گياهان زينتي هم جمعآوري شده است. در فلسطين بر روي پرتقال و در Ceylon از روي Garcinia mangostana گزارش شده است.
خسارت تريپس گلخانه بر روي ميوههاي در حال رشد مركبات بصورت ايجاد لكه بر روي پوست ميوه است (لكههيا گرد يا لكههاي ضخيم و نامنظم) همچنين اين نوع خسارت بر روي ميوههاي دسته جمعي (گروهي)يا در جاهايي كه يك برگ يا يك سرشاخه در تماس مستقيم با ميوه است ديده ميشود.
اهميت اقتصادي
اين تريپس در درجه اول از شاخ و برگ گياهان زينتي تغذيه ميكند. در ابتدا به سطح زيرين برگ حمله ميكند و با تغذيه بيشتر جمعيت خود را افزايش ميدهد و به سطح بالايي برگ تغيير مكان ميدهد. برگها بيرنگ و رنگ پريده ميشوند و بين رگبرگهاي فرعي (كناري) به شكلي ديده ميشود. برگهايي كه شديداً آسيب ديدهاند زرد ميشوند و ميافتند. علاوه بر اين بر اثر تغذيه تريپس قطرات بسيار كوچك مايع مايل به قرمز در هر دو سطح برگ ديده ميشود كه بوسيله تريپس ترشح شدهاند و رنگ اين قطرات بتدريج سياه ميشود. اين گلبولهاي مايع (قطرات كوچك) از نظر اندازه بزرگ و سپس متوقل ميشوند و بلافاصله يك گلبول ديگر شروع به تشكيل شدن ميكند كه در نتيجه اين اعمال باعث بوجود آمدن لكههاي سياه در مناطق مورد هجوم است. اين گلبولها ب عنوان بازدارندههاي پرواتورها (شكارچيها) عمل ميكنند.
در فلسطين تريپس گلخانه به برگها و ميوههاي مركبات خسارت ميزند اما باعث بوجود آمدن قطرات مذكور روي برگ نميشود. خسارت روي ميوه ممكن است قسمتهاي مورد هجوم را بصورت فرو رفته و مشبك كند. اين نوع خسارت بر روي ميوههاي نرسيده و كال ديده ميشود.
در ميوههاي رسيده اين نوع خسارت بخوبي قابل تشخيص نيست زيرا كه در داخل پوست سالم ميوه بدون فرو رفتگي ايجاد ميشود. در كاليفرنيا با توجه به اطلاعات گذشته، تريپس گلخانه اقتصاديترين آفت بر روي آواكادو بشمار ميرود.
مديريت
اين آفت فقط يك و شخص طبيعي مؤثر شناخت هشده دارد و آن Thripobius Semiluteus است كه پارازيت لارو است و از برزيل و استراليا در اواسط دهه 1980 به كاليفرنيا معرفي شد. در لارو پارازيت شده دو طرف بدن بجاي اينكه مخروطي شكل باشند (لارو در تريپس سالم) بيشتر موازي هستند.
رنگ شفيره پارازيت شده در بين شفيرههاي پارازيت نشده كاملاً مشكي است و اين در حالي است كه رنگ شفيرههاي پارازيت نشده نيمه شفاف (زجاجي) است.
همچنين ديگر دشمنان طبيعي تريپس گلخانه كه اثر كمتري هم دارند عبارتند از:
Megaphragma mymaripenne پارازيت تخم
Frank linothrips orizabensis
F. uespiformis شكارچي (پرداتور)
Leptothrips mali
اين سه گونه اخير به شكارچيهاي سياه نيز معروفند.
Marichka
28-09-2006, 01:19
چهار گروه از كنهها در گلخانه مهم هستند: 1ـ كنههاي تار عنكبوتي (كنه دو نقطه تار عنكبوتي) 2ـ كنه تار عنكبوتي كاذب يا كنه پهن 3ـ كنههاي پهن و Cyclamen 4ـ كنههاي جوانه، گ الزا، زنگسار يا كنههاي اريونيد
شناسايي
1ـ كنه دو نقطه تار عنكبوتي: اين نوع كنهها داراي تخمهاي كروي هستند كه رنگشان زرد كمرنگ متمايل به قرمز است در سطح زيرين برگها تخمگذاري ميكنند. در بدن پورهها و حشرههاي بالغ در نقطه برجسته برنگ سبز متمايل به قهوهاي ديده ميشود. اين كنهها تارهايي را براي محافظت خودشان ميتنند. خسارتشان شامل نقاط برنزه بر روي برگهاست.
2ـ كنههاي تار عنكبوتي كاذب يا كنههاي صاف: اين نوع كنهها چرخه زندگي طولانيتري را نسبت به كنههاي دو نقطه تار عنكبوتي دارند. تخمهايشان به رنگ قرمز براق و بيضي شكل است كه در هر دو سطح برگ و بصورت دسته جمعي تخمگذاري ميكنند. كنههاي بالغ قرمز و سياه هستند و تار توليد نميكنند. خسارت آنها شامل نقاط نقرهاي روي برگ است اما ساقهها هم برخي اوقات مورد حمله قرار ميگيرند.
3ـ كنههاي پهن: (Broad mites) اين نوع كنهها (شكل شماره 2) تخمهايشان را با تعداد زيادي برجستگي يا مفصل توليد ميكنند.
كه در زير ميكروسكوپ بشكل جواهرآلات بنظر ميرسند. پورهها در ميان درز و شكافهاي برگها و گياهان ميمانند. پس از مقداري رشد پورهها وارد يك مرحله ساكن از چرخه زندگي ميشوند. مادهها در ابتداي ظهور بسيار شفاف و براق هستند اما پس از مدت كمي كاهي رنگ ميشوند و يك برجستگي نواري شكل سفيد رنگ در پشت بدن آنها ظاهر ميشود.
خسارت آنها در سطح زيرين برگهاي جوان ديده ميشود كه لبه برگها بحالت كنگرهدار درميآيد و شبيه به علائم خسارت فيزيولوژيك است.
اين كنهها تخمهايشان شفاف و دوكي شكل است. در سنين پورگي بدن در پشت پاهاي سوم جمع شده خسارت باعث بد شكل شدن جوانهها ميشود و اين كنهها را نميتوان بر روي سطح باز برگها يافت. اين كنهها به گل داوودي حمله نميكند. (شكل 2)
4ـ بدن كنههاي جوانه و زنگار يا كنههاي اريوفيد كشيده و مخروطي شكل است و در دو انتهاي آن تيز شده و داراي پاهاي بسيار كوتاه هستند. (شكل 3). خسارت آنها شامل توليد گال ، بد شكل كردن يا رنگ پريده كردن بافت گياه است.
روشهاي Monitoring: كنهها بسيار كوچك هستند و ديدن آنها با چشم غير مسطح بسيار مشكل است. استفاده از يك عدسي 10 X قابليت شما را براي ديدن اين آفات و تخمهايشان افزايش ميدهد. كنههاي تار عنكبوتي را ميتوان بوسيله آثار خسارت خود كنهها و يا علائم و نشانههاي هجوم كنه مثل پوستههاي حشره يا تار عنكبوت مشخص كه ايجاد ميكنند، تشخيص داد. كنه تار عنكبوتي براحتي قابل مشاهده است. قطعات دهاني آنها بسيار كوچك است كه Chelicerae براي ايجاد سوراخ در سلولها و Palpi براي مكيدن شيره آنها استفاده ميشود. نتيجه اين فعاليت ايجاد گروههاي كوچك از سلولهاي خالي است كه از دور بصورت لكههاي تيره بنظر ميرسند. اين لكهها پس از مدتي برنگ قهوهيا يا برنز درميآيند. برگهاي آلوده شده ظاهري برتري پيدا ميكنند با توجه به اينكه بيتش راين خسارات در اطراف رگبرگهاي اصلي ديده ميشود. به ترين روش ديدن كنهها، تخمها و پوستههايشان بررسي تصادفي سطح زيرين برگها ميباشد. همچنين بوسيله روش تكاندن كه در آن بخشهاي گياه بر روي يك تكه كاغذ يا كارت سفيد تكانده ميشوند تشخي صداد. بدين ترتيب كنههاي ريخته شده بر روي كاغذ را از روي حركتشان ميتوان تشخيص داد.
اين روش بويژه براي گياهان هميشه سبز يا گياهان كوچك برگ بهتر جواب ميدهد.
كنترل زراعي
برخي از فعاليتها در گلخانه باعث جلوگيري از طغيان كنهها ميِوند. استفاده از گياهان غير الوده و بدون آفت و بريدن قسمتهاي آلوده الزامي است. دانستن اطلاعات كافي در مورد گونهها / واريتههاي قابل طغيان ميتواند به كشاورز در اجتناب از كاشت آن گياهان يا آگاهي از گياهان مستعد بعنوان گياهان شاخص كمك كند. استفاده از روشهاي آبياري نيز ميتواند روي جمعيت كنهها مؤثر باشد. استرس كم آبي بهترين روش براي جلوگيري كنههاست در حاليكه سيستم آبياري (آبپاشي) از بالا مناسب جلوگيري از طغيان كنهها نيست.
كنترل بيولوژيك
تعدادي گونه شك ارچي عليه كنههاي تار عنكوبي در گلخانه در دسترس ميباشد. گونههاي Phytoseiulus Persimilis، Mesoseiulus longipes، (Galendromus Occidentalis) و Neoselius Californicus، (Amblyseius Californicus) در بازار تحت نام تجاري Spidex® (بصورت بطري) و Spidex-Plus® (بصورت كيسههاي كاغذي) اين شكارچيهاي كنه خواص بينظيري دارند. بعنوان مثال M.occidentalis ميتواند دامنه بزرگ يا رطوبت و بخار را ميتواند تحمل كند و يا برخي از گونههاي ديگر ميتوانند سمومي مثل azinphosmethyl (Guzathion®) و Carbaryl (Sevin®) را تحمل كنند. گونه M.longipes شرايط گرم و خشك را بهتر ميتواند تحمل كند. گونه M. Californicus در تراكم كمتر كنههاي تار عنكوبتي بهتر ميتواند زندگي كند و در دوره طولانيتري با كنهها مبارزه ميكند.
بكارگيري چندين گونه از شكارچيها نتيجه بهتري را دربر خواهد داشت. بهترين راه كاربرد اينست كه اين شكارچيها را بصورت پيشگيرانه و در چندين مقطع زماني قبل از تشخيص اولين آفات يا خسارت آنها در گلخانه رهاسازي كرد. گهگاه از آنها براي پايين آوردن جمعيت بالاي كنهها در گلخانه و بعنوان حشرهكشهاي طبيعي در تعداد زياد استفاده ميشود. از آنجايي كه اين شكارچيها قيمت بالايي دارند ميبايست قيمت تهيه و رهاسازي را نيز ملاحظه كنيم. از اين گذشته بكارگيري آفتكشها قبل و بعد از رهاسازي شكارچيهاي كنه ممكن است اثرات منفي در مبارزه داشته باشد.
كنترل فيزيكي
پاشيدن آب به مقدار زياد و با فشار بالا بطوريكه در برخي كاربردها با دستگاههايي همچون Water Wand و Jet-All Water آزمايش شده ميتواند بسياري از كنهها را از ميان شاخ و برگ گياه بيرون براند و يا اينكه موقتاً آنها را در جاي خود ثابت نگه دارد. بطوريكه در گزارشات ميتوان ديد پرورش دهندگان رز در شرق Texas از اين ابزارها بطور موفقيتآميزي عليه كنهها و جهت متوقف كردن آنها استفاده ميكنند.
كنترل شيميايي
جدول شماره 2 ليستي از توليدات ثبت شدهاي از حشره / كنهكشهاي گياهان زينتي كه در حال حاضر استفاده ميشود را نشان ميدهد. هدف از انتشار چنين ليستي، جمعآوري مثالهاي ويژهاي از توليداتي است كه داراي مواد موثر مختلف هستند. تعداد زيادي از محصولات در بازار وجود دارند كه داراي واد مؤثر يكسان در تركيبشان هستند كه ممكن است از نظر فرمولاسيون يكسان يا غيريكسان باشند.
بسياري از حشرهكشها نيز خاصيت كنهكشي دارند، در حاليكه برخي از حشرهكشها فقط بر روي گروه معيني از گونههاي كنهها مؤثر هستند. (جدول 1) يا اينكه هيچ وجه اثري روي كنهها ندارند. در واقع استفاده بيش از اندازه برخي از حشرهكشها ميتواند باعث طغيان كنهها در آينده شود. زمانيكه در گلخانه هم كنه و هم حشره آفت وجود دارد استفاده از يك تركيب حشرهكش ـ كنهكش بهترين روش كنترل شيميايي بحساب ميايد.
قبل از رهاسازي شكارچيهاي كنه، براي كاهش جمعيت كنهها ميتوان از صابونهاي حشرهكش استفاده كرد زيرا كه اين تركيبات پس از خشك شدن هيچ نوع باقيمانده مضري براي دشمنان طبيعي برجا نميگذارند.
كنه كشهاي مختلف ويژگيهاي كاربردي مختلفي دارند. بعنوان مثال كنهكش Avid® از برخي جوانب سيستميك است زيرا كه بداخل سلولهاي گياه تيمار شده نفوذ ميكند اما همين كنهكش اگر در سطح برگ باقي بماند. سرعت تجزيه ميشود. همچنين يك نحوه اثر بينظير را بر روي سيستم عصبي كنه دارد مشلات گياهسوزي كمي ايجاد ميكند. كنهكش Pentac® به آرامي اثر ميكند به پرتوهاي ماوراء بنفش حساس است، مشكلات گياهسوزي كمي هم ايجاد ميكند. مقاومتي هم در كنهها گزارش نشده است. Thiodan® بر روي برخي از واريتههاي داودي گياهسوزي ايجاد ميكند. صابونهاي كنهكش ـ حشرهكش هيچ نوع با قيماندهاي ايجاد نميكنند. Sulfar بعنوان يك كنهكش ثبت شده، بر روي سبزيجات و گياهان زراعي باعث گياهسوزي بالايي ميشود، باقيماندههايي بر روي گياهان ايجاد ميكند، مقداري خاصيت قارچكشي دارد و قيمت ارزاني دارد. برخي از توليدات سمي هم نسبت به بقيه اثرات بسيار زيانبار بيشتري بر روي دشمنان طبيعي ايجاد ميكنند و برخي از گونههاي شكارچي كنهها هم نسبت به آفتكشها از خود مقاومت نشان دادهاند.
كمك كنندهها (مواد كمكي):
مواد افزودني به مخزن (پخش كنندهها، چسبندهها، بافرها) ميتوانند بازدهي كنهكش استفاده شده را بالا برند. يك دستورالعمل خوب به شرح زير است: يك ماده كمكي را زماني استفاده كنيد كه قابليت افزايش دهنگي اثر سم در آن به اثبات رسيده باشد. استفاده از پخش كنندهها يا مرطوب كنندهها در افزايش اثر اكثر كنهكشها نقش مؤثري دارند. بخصوص بر روي گياهاني كه برگهيشان لايه مومي (Wax) دارد از شويندهها بعنوان افزايش دهنده قدرت نفوذ كنهكش در بدن كنه استفاده ميشود. از طرف ديگر استفاده از برخي مواد كمكي در كنهكشها مثل (ie-Nu-Film-P plus Auid®) باعث كاهش اثر كنهكش ميشود و يا استفاده از موادي همچون (ie-spreader-sticker materials or agricultural oil plus joust®) باعث گياهسوزي ميشود. هميشه قبل از استفاده از مواد كمكي برچسب پشت سموم و مواد كمكي را مطالعه كنيد. تحقيقات در مورد اينكه آيا اضافه كردن موادي همچون توليدات فرموني باعث افرايش اثر كنهكشها ميشود بينتيجه مانده است.
Marichka
28-09-2006, 01:21
چرخه زندگي
مينوز شمشاد: حشهر نر در بهار هنگام شكوفه كردن گياهان ظاهر ميشود و سپس حشره ماده شروع به تخمگذاري در سطح زيرين برگها ميكند. بطوريكه هر تخم را بطور عميق در بافت برگ قرار ميدهد. بطور متوسط 29 عدد تخم ميگذارد و ساعاتي پس از گذاشتن اولين تخمها ميميرد. تخمها پس از حدو سه هفته باز ميشوند و لاروهاي جوان شروع به تغذيه از قسمتهاي نرم از بافت پارانشيم ميكنند.
معدنها يا تاولهاي بزرگ از اواسط تابستان تا بهار بعدي قابل ديدن هستند. اين حشرات زمستان را بصورت لارو درون برگها ميگذارنند. در بهار مجدداً فعاليت خود را آغاز ميكنند و بسرعت ميرويند. جمعيتها در اواخر ماه آوريل ديده ميشوند. در هر سال هم يك نسل دارند.
مينوز كيالك: حشره بالغ در ماه مي (MAY) زمانيكه اولين برگها و شكوفهها شروع به باز شدن ميكنند، ظاهر ميشوند. در هر برگ 5ـ1 تخم بصورت انفرادي و در لايه اپيدرم در سطح بالايي برگها ميگذارند. لاروها بمدت 2 هفته بين دو سطح برگ تغذيه ميكند. آنها بيشتر بسمت حاشيه برگها تونل ميكنند. در اواسط جولاي شاخ و برگ را ترك ميكنند و به زمين ميافتند و شروع به ساختن خانههاي گلي جهت زمستانگذارني ميكنند. در هر سال يك نسل توليد ميكنند.
مينوز بلوط: حشره ماده مينوز بلوط تخمهايش را بر روي سطح برگ ميگذارد و هر لارو جوان برگ را سوراخ ميكند و در درون آن اقدام به ايجاد تونلهايي در جهات مختلف مينمايد. اگر تونلها در برگها بسيار زياد ب اشند مرگ برگ را در پي خواهد داشت. عموماً بلوطهاي سفيد و قرمز مورد حمله قرا رميگيرند. لاروها سپس درون برگها تبديل به شفيره ميشوند و سپس بهمان صورت در برگهاي خشك شده در روي زمين زمستانگذراني ميكنند. بسته به منطقه و گونه مينوز از 5ـ2 نسل در سال توليد ميكنند.
مينوز فان: حشره بالغ تخمها را بصورت انفرادي و در برگهاي جوان ميگذارد. فانهاي خاكستري، كاغذي و سفيد از ميزبانهاي مطلوب آن بشمار ميروند. اين مينوز بندرت از فانهاي سياه، زرد، سفيد اروپايي يا رودخانهاي تغذيه ميكند. لاروها از بين دو سطح بالايي و زيرين برگ تغ ذيه ميكنند و يك تاول پوك را در آن ايجاد ميكنند. دوره لاروي در 15ـ10 روز بطول ميانجامد. زماينه لارو بالغ ميشود سوراخي را سرتاسر برگ ايجاد ميكند و به زمين ميافتد. سپس خانهاي ميسازد و تبديل به شفيره ميشود. سه هفته طول ميكشد تا به حشره بالغ تبديل شود. در هر سال 4ـ2 نسل توليد ميكند.
مينوز راج: حشرات بالغ در حدود ماده مي (MAY) پس از اينكه چندين برگ جديد تشكيل شدند ظاهر ميگردند كه ممكن است بيشتر از چند هفته ادامه پيدا كند. حشرات ماده تخمهايشان را در شكافهاي سطح زيرين برگها ميگذراند. لاروها بحض اينكه از تخم بيرون ميآيند دالانهاي بلند و باريكي در برگها ايجاد ميكنند. پس از تغذيه به شفيره تبديل ميشود و درون برگها زمستانگذاراني ميكنند يك نسل در سال توليد ميكنند.
خسارت
مينوها باعث ايجاد لكههاي زرد در برگها و ريختن نابهنگام آنها ميشوند. اين گياهان ضعيف ميشوند و شاخ و برگ كم پشتي دارند. ادامه هجوم اين آفات باعث خشكيدن سرشاخهها و ضعيفي بيش از حد گياهان ميشود و همچنين باعث مستعد شدن آنها در مقابل بيماريها و از بين رفتن قسمتهاي زرد گياه در زمستان و سرما ميشود. يمنوز كيالك ميتواند آفت بسيار مهمي عليه ديگر گياهان گونه Crataegus SP باشد. درختان مورد حمله شديد اين آفت از دور به رنگ قهوهاي ديده ميشوند و بنظر ميرسند كه بوسيله آتش سوزانده شدهاند. خ سارت اين درختان مدت زمان زيادي طول نميكشد اما باعث كاهش زيبايي و بازار پسندي مي شود. مينوز بلوط معمولاً باعث خسارت جدي در گياهان نميشود. اگر طول دوره خسارت زايي آفت بالا باشد باعث كاهش ارزش گياهان زينتي ميشود. مينوز فان بوسيله درختان قوي جذب ميشود و اين گياهان معمولاً چندين سال در برابر هجوم اين آفت مقاومت ميكنند. خسارت عمده اين گياه باعث كاهش زيبايي و بازارپسندي گياهان ميزبان است مينوز راج در دو مرحله حشره بالغ و لاروي باعث خسارت درختان ميشود. حشرات بالغ در اثر تغذيه باعث ايجاد زخهاي گرد و كوچك در روي برگ ميشوند و همچنين در اثر تغذيه نامنظم باعث بد شكل شدن برگها ميشود. خسارت شديد ميتواند ب اعث ريختن برگها ميشود بخصوص اينكه درخت تا بهار سال آينده بدون برگ باقي ميماند. اين خسارت ميتواند مخرب باشد بخصوص زمان فروش راجهاي كريسمس.
در جاهايي كه اين آفت بمقدار زيادي وجود دارد باعث كاهش قدرت رشد و نيرو و توان درختان ميشود. در صورت حمله شديد آفت گياهان بهيچ وجه قابل استفاده نيست.
مبارزه غير شيميايي
كنترل اكثر مينوزها بوسيله سوختن برگها در پاييز امكانپذير است زيرا كه لاروها يا شفيرهها درون برگها زمستانگذارني ميكنند.
مبارزه شيميايي
سموم زيادي جهت مبارزه با مينوزهايي كه در شاخ و برگهاي ريخته شده روي زمين زمستانگذراني ميكنند قابل دسترس است و ميبايست در مرحله تخمگذاري آفت در شاخ و برگها استفاده شود.
Marichka
28-09-2006, 01:22
شپشك آرد آلود مركبات: Planococcus Citri
شپشك آرد آلود دنبال دار (دم دراز) Pseudococcus longispinus
توضيحات
شپشك آردآلود مركبات بدن نرم، بيضي شكل و حشراتي صورتي هستند كه در هنگام بلوغ تقريباً اينچ طول دارند. بد ن پس از مرحله اول رشد از ماده مومي سفيدي پوشيده شده و زوايدي كوتاه از اطراف آن بيرون آمده. حشرات باغ كوچك و داراي دو بال كاذب هستند. پوره يا حشره نارس كاملاً شبيه به حشرات بالغ ماده است فقط مقداري كوچكترند.
چرخه زندگي
شپشك آرد آلود مركبات يا شپشك دنباله كوتاه (دم كوتاه) معمولترين گونهاي است كه روي گياهان زينتي ديده ميِد. دامنه ميزباني زيادي د ارند و گياهان آبدار و با ساقه نرم را مثل كرچك هندي، ياسمن، بگونيا، خرزهره، كلم، گل آويز، و كاكتوس ترجيح ميدهند بقيه ميزبانها شامل مركبات، شمعداني، اركيده، بنت قنسول، پيچك، خون سياوشان و داودي ميباشد. حشره بالغ ماده بين 600ـ300 در كيسه كتاني، مومي و فشرده كه در قسمت انتهايي و پشتي بدن قرار دارد ميگذارد. تخمگذاري بين يك تا دو هفته ادامه پيدا ميكند و بمحض پايان يافتن تخمگذاري، حشره ماده ميميرد. كيسه تخم را ميتوان در محور اصلي ساقه و در برخي اوقات در قسمتهاي مختلف گياه يافت. پس از 10 روز تخمها باز ميشوند و پورهها يا خزندهها شروع به يافتن قسمتهاي جهت تغذيه ميكنند. پورههاي مادهها در سه نسل كامل ميشوند كه ممكن است بسته به دماي محيط بين يك ماه تا بيش از يكسال بطول انجامد. در شرايط غير طبيعي گلخانهها اين چرخه زندگي بين 2ـ1 ماه طول ميكشد. در مدت كوتاهي پس از شروع تغذيه توسط پورههاي خزنده بدنشان پوشيده از ماده مومي سفيد ميشود. پورههاي خزنده در اطراف گياه حركت ميكنند اما عموماً در فعاليتهايشان بسيار تنبل هستند. شپشك آرد آلود مركبات شرايط مرطوب را ترجيح ميدهند، اما در شرايطي قابليت سازگاري با آب و هواي خشك را نيز دارد.
خسارت
شپشكهاي آرد آلود از شيره گياه تغذيه ميكنند كه ب اعث بدشكلي، كوتولكي و زردي شاخ و برگ ميشود. همچون بقيه حشرات تغذيه كننده از شيره گياهي، شپشكهاي آرد آلود مقدار زيادي عسلك ترشح ميكنند كه باعث توسعه قارچ دوده و مورچهها ميشود.
كنترل غير شيميايي
كنترل زراعي شامل بيرون راندن حشرات بوسيله آب پاشي و استفاده از ارقامي كه حشره آنها را كمتر ترجيح ميدهد، ميشود. رعايت كردن اصول بهداشت بوسيله چك كردن گياهان جديد و هرس گياهان آلوده، مبارزه بيولوژيك شامل استفاده از شپشك استراليايي بال توري سبز (شكارچي) و زنبورهاي پارازيت، Leptomastix dactvlopii ميشود.
Marichka
28-09-2006, 01:23
توضیحات:
یک حلزون بالغ گلخانه حدود70-50 میلیمتر طول دارد.رنگ بدن آنها خاکستری با سیاه و بدون علائم مشخص(نقش و نگارهایی )است.
پوشش بدن دارای دانه های کمی است.بخش مرکزی بدن که برهنه است(بدون صدف)ذارای یک شیار نعلی شکل می باشد.سوراخ تنفسی قسمت راست نیمه عقبی بدن قرار گرفته.ماده مخاطی هم بیرنگ است.
تخم ها:
تخمهای این آفت کدر و تا اندازه ای سفید، بیضی شکل و حدود 5/2 میلیمتر ضخامت دارند.
زیست شناسی:
پراکندگی:این حلزون اولین بار از آمریکا به اروپا معرفی شد و در تمام مناطق معتدل دنیا یافت می شود.
خسارت:
حلزون گلخانه با تمام حلزون های دیگر از نظر اینکه در خاک پنهان می شوند متفاوت است.این آفت می تواند باعث ایجاد خساراتی به ریشه و ساقه می شود.اگد تعداد اندکی از این حلزونها در روی گیاهان دیده شود بدین معنی است که تعداد زیادی از این آفت در سطح زیرین خاک وجود دارند.
چرخه زندگی:
تخمهایشان را در یک تونل در 5-3 سانتی متری سطح خاک می گذارند که ممکن است بصورت انفرادی یا خوشه ای(حدود 16تایی)می گذارد.حشره بالغ انتهای این تونل را توسط ماده ای لزج می پوشاند که پس از خشک شدن شبیه سطح خاک می شود.تخمها بسته به دمای محیط پس از 24-11 محیط باز می شوند.بکرزایی در این آفت دیده شده است.مطالعات چنین نشان می دهد که حلزونها قسمتهای خشک را در طول روز ترجیح می دهند و در شب به مناطق مرطوب تغییر مکان میدهند.
کنترل:
اولین مرحله از کنترل این آفت گذاشتن طعمه بر سر راه این آفت است.اگر بخواهیم اثر این طعمه ها افزایش یابد بهتر است آنها را در زیر یک تخته ، صفحه ،گلدان یا در زیر یک سطح هموار قرار دهیم.برای مبارزه شیمیایی بهتر است که به نشریه های شرکت تعاونی یا مدیریت آفات رجوع نماییم یا با آژانسهای توصیه سموم مشورت کنیم.
Marichka
03-10-2006, 01:23
( Margarodidae)
اولين گروه ، خانواده ( Margarodidae) مي باشد که در برگيرنده بزرگترين گونه از شپشک ها مي باشد که طول بدن آن ها در بعضي از گونه ها در نواحي گرمسيري به حدود ميلي متر مي ر س د. يکي از گونه هاي مهم اين خانواده گونه ( Icerya purchasi) مي باشد که در شمال ايران بر روي مرکبات ، يا مرکباتي که به صورت زينتي در منازل وجود دارند فعاليت مي کنند. اين آفت يک گونه وارداتي است، و براي کنترل آن نيز نوعي کفش دوزک بنام کفش دوزک استراليايي به ايران وارد شده .
( Coccidae)
گروه ديگر از شپشک ها ، خانواده ( Coccidae) و شپشک هاي نرم تن يا ( Soft scales) هستند که اين شپشک ها در جمعيت هاي بالا، و بر روي شاخ و برگ گياهان فعاليت مي کنند. اين حشرات از شيره گياهي تغذيه کرده و خسارات سنگيني به انواع گياهان، از جمله گياهان زينتي وارد مي کنند. اين شپشک ها بر خلاف شپشک هاي خانواده ( Diaspididae) يا سپردار ، عموماً داراي پا و شاخک بوده و قابل رو ي ت ميباشند . به علاوه اين شپشک ها در قسمت عقبي بدن داراي شياري به نام شيار مخرجي يا (Anal cleft) هستند و از اين طريق هم شپشک هاي نرم تن قابل شناسايي هستند . تعدادي از گونه هاي اين خانواده که رو ي گياهان زينتي فعاليت مي کنند عبارتند از:
- ( Coccus hesperidum) يا شپشک خرز هر ه
- ( Saissetia oleae)
- ( Saissetia coffeae)
اين سه گونه داراي دامنه ميزباني بسيار وسيعي هستند بطوريكه دامنه ميزباني آن ها بيش از صد گونه از گياهان را شامل مي شود. به همين جهت بر حسب نام نمي توان در مورد آنها قضاوت کرد. طول اين شپشک ها حدود ميلي متر و بدنشان حالت نيم کروي دارد.
( Diaspididae)
اما در خانواده شپشک هاي ( Diaspididae) سطح بدن عموماً مسطح است. در بعضي از گونه ها هر شپشک ماده حدود تا تخم و در مورد ( Saissetia Coffeae) بيش از هزار تخم توليد مي کند. تخم هاي توليد شده در سطح زيرين بدن حشره ماده قرار دارند. وقتي تخم ريزي اين حشره به پايان مي رسد شپشک ماده از بين مي رود و بدن آن محفظ و سپري براي تخم ها مي شود.
پوره اين حشرات در سن اول از زير بدن شپشک ماده خارج و در محيطي مناسب مستقر مي شوند. در بقيهي عمر شپشكهاي ماده بصورت ثابت در روي گياه باقي ميمانند.
جنس هاي نر جمعيت خيلي كمي دارند و در طبيعت بندرت ديده ميشوند و بر خلاف نوع ماده ، حشراتي فعال و قادر ه پرواز هستند.
به طور کلي عمر شپشک هاي خانواده ( Coccidae) حدود تا روز است و بيشترين جمعيت آن ها در فصل پائيز مشاهده مي شود.
نوع ديگر از شپشک هاي اين خانواده ( Diaspididae) يا شپشک هاي سپردار (Armored scales) هستند. اين شپشک ها در جمعيت هاي بسيار بالا و روي سر شاخ هها و برگ گياهان زينتي زيست مي کنند و باعث خشک شدن و در مواردي حتي باعث نابودي کامل درختان و گياهان زينتي مي شوند.
در حشرات سپردار، نوع ماده تغيير شکل زيادي پيدا کرده اند و شباهت چنداني به حشرات ندا ر ند . در بسياري از گونه ها پاها، شاخک ها و چشم ها به طور کامل از بين رفته و اين حشرات بدن ديسکي شکل پيدا کرده اند.
در اين حشرات ، مشابه حشرات خانواده كوكسيده ( Coccidae) پوره سن يك بعد از ظهور ، با پيدا كردن محيط مناسب خرطوم خود را در داخل بافت گياه فرو مي کند و شروع به تغذيه از شيره گياهي مي نمايد.
نکته مهم ديگر در مورد اين حشرات اين مي باشد که تعداد زيادي از آنها وارداتي هستند. به عبارت ديگر همراه با محصولات کشاورزي و گياهان زينتي وارد ايران ميشوند .
تعدادي از مهم ترين آفات گياهان زينتي اين راسته عبارتند از:
- Aonidiella orientalis
- Aonidiella citri
- Chrysomphalus dictyospermi
- Quadraspidiotus Perniciosus
- Lepidosaphes malicola
- Lepidosaphes ulmi
( Pseudococcidae)
خانواده ديگر اين راسته ( Pseudococcidae) هستند که به اين ها (Mealy bugs) يا شپشک هاي آردآلود گفته مي شود. اين نام از آن جهت براي اين حشرات انتخاب شده است که سطح بدن اين شپشک ها بوسيلهي مقدار زيادي ترشحات مومي و آردي پوشيده شده است. در اين گونه از شپشک ها حلقه بندي بدن مشخص و داراي پا و شاخك هستند و در روي گياهان آزادانه حركت ميكنند. اين شپشک ها در مناطق طبيعي زيست مي کنند و جزء آفات مرکبات و تعداد زيادي از گياهان زينتي هستند.
مهم ترين گونه اين حشرات در ايران عبارتند از:
- Planococcus citri
Pseudococcus
که اين دو خانواده از مهم ترين گونه هايي هستند که در شرايط گلخانه اي به گياهان زينتي خسارت وارد مي کنند. قابل توجه است كه گونه ( Planococcus citri) بر خلاف بق ي ه شپشک ها ي اين خانواده از حشرات دو جنسي ميباشند. براي توليد مثل نياز به جفت گيري ميان حشرات نر و ماده ميباشد و در واقع روش بکرزايي در اين حشرات ديده نمي شود.
حشرات نر شپشک هاي آرد آلود و بالدار در طبيعت بندرت ديده مي شوند و اندازه بدن آن ها به; ميلي متر مي رسد.
آياشپشک هاي آرد آلود بر روي ميوه ها هم فعاليت دارند؟
شپشک هاي آرد آلود در همه ي بخش هاي گياه فعاليت مي کنند در حاليکه شپشک هاي خانواده ( Diaspididae) يا ( Coccidae) بيشترين تراکم را روي شاخه ها دارند، هر چند ممکن است روي ميوه و برگ نيز مشاهده شوند.
بدليل اينكه شپشكها جزء آفات وارداتي براي ايران هستند و دشمنان طبيعي براي آنها وجود ندارد، به عنوان مهمترين آقات گياهان زينتي بشمار ميروند.
Marichka
04-10-2006, 01:59
در اكوسيستم هاي زراعي كشور كه گندم و جو بستر زيست را تشكيل مي دهند، عوامل زنده و غير زنده اي در توليد محصول تآثيرگذار هستند كه انسان براي بدست آوردن محصول بيشتر مدام آنها را تغيير مي دهد. شناخت اين عوامل و روابط متقابل بين آنها در حفظ تعادل كمي و كيفي گونه هاي تشكيل دهندة يك اكوسيستم اهميت بسيار زيادي دارد. در ايران بيش از 70 گونه حشرة گياه خوار شناسايي شده اند كه به عنوان مصرف كنندگان اوليه از گندم و جو تغذيه مي كنند. اين حشرات گياه خوار، خود مورد تغذيه حشره خواران (حشرات انگل، انگل هاي بالقوه و شكارگران) كه مصرف كنندگان ثانوية هستند، قرار مي گيرند. اتلاق واژة آفت به گونه هايي كه زيان اقتصادي ندارند جايز نيست و تلاش براي حذف اين گونه ها، نابودي دشمنان طبيعي آنها، طغيان احتمالي آفات بالقوه و كاهش تنوع زيستي در اكوسيستم هاي زراعي را به همراه خواهد داشت.
گسترش و طغيان سن گندم در اثر تخريب مراتع به عنوان زيستگاه هاي دائمي اين حشره و تبديل آنها به اراضي ديم كم بازده و فراهم آوردن بستر زيست مناسب تر براي تغذيه و توليد مثل آن، مثال خوبي براي نشان دادن چگونگي ايجاد يك آفت در اثر تغيير اكوسيستم توسط انسان است.
محدود بودن دامنة ميزباني آفات غلات و مكان زمســـتان گذراني تعداد زيادي از آنها كه در خاك و بقــاياي محصول صورت مي گيرد، موجب مي شود كه جمعيت اكثر اين آفات، با تناوب زراعي و انجام عمليات زراعي پس از برداشت، به مقدار قابل توجهي كاهش يابند. عليرغم اين مسئله، حدود 15 گونه از حشرات زيان آور گندم و جو را مي توان نام برد كه به عنوان آفات درجة اول و دوم، زيان اقتصادي قابل توجهي به اين محصولات وارد مي كنند.
خسارت ناشي از آفات، بيماريها و علف هاي هرز در كشور ما حدود 30-35 درصد برآورد گرديده است كه10-12 درصد آن به حشرات زيان آور اختصاص دارد. بدين معني كه با مديريت كنترل اين عوامل، مي توان10-12 درصد عملكرد واقعي گندم را افزايش داد و آن را به حداكثر عملكرد قابل دسترس كه در شرايط ديم و آبي به ترتيب 4 و 14 تن در هكتار ذكر شده است، نزديك تر ساخت.
راهكارهاي توصيه شده براي مديريت منطقي كنترل آفات در مزارع گندم و جو كشور، مبتني بر استفاده از روش هاي غير شيميايي است. كنترل شيميايي سن گندم به عنوان مهم ترين حشرة زيان آور مزارع گندم و جو كشور كه به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد، از اين قاعده مستثني است. طبق استنتاجي از گزارش عملكرد فعاليت هاي سازمان حفظ نباتات در سال 1378، سالانه در سطحي معادل 22-25 درصد كل اراضي گندم كشور، براي كنترل حشرات زيان آور مبارزة شيميايي صورت مي گيرد(1200000 هكتار براي كنترل سن گندم و حدود 75000 هكتار براي كنترل ساير حشرات زيان آورگندم). ميانگين مصرف آفت كش ها در اين محصول حدود4/0- 5/0 كيلوگرم در هكتار است كه2/0-25/0 كيلوگرم آن به حشره كش ها اختصاص دارد و اين ميزان در مقايسه با ميانگين مصرف آفت كش ها در درختان ميوه(5/9 ليتر درهكتار)، برنج (7/18 ليتر در هكتار)، پنبه(9 ليتر در هكتار) و چغندر قند(1/8 ليتر در هكتار) مقدار قابل توجهي نيست(سازمان حفظ نباتات، 1378).
عليرغم اين مسئله سياست جاري وزارت جهاد كشاورزي و ديگر سياست گزاران توليد گندم كشور، رسيدن به كشاورزي پايدار(توليد بهينه و مستمر محصولات كشاورزي با حفظ و يا حداقل زيان وارده به محيط زيست) است وخودكفايي در توليد گندم و كاهش ســطوح مبارزة شــيمــيايي با آفات گندم، از مهم ترين برنامه هاي بخش كشاورزي و زير بخش هاي تابع آن( سازمان حفظ نباتات و موسسة تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي) مي باشد.
شته سبز هلو:Myzus persicae
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این شته به علت انتقال ویروس های مختلف اهمیت فراوانی دارد.
شکل شناسی: تخمها بیضوی ابتدا زرد یا سبز و به سرعت سیاه می شوند.حشرات بالدار دارای سر و قفسه سینه سیاه و شکم سبز مایل به زرد و یک خط تیره بزرگ در سطح پشتی آن دیده می شود.حشرات بی بال زرد تا سبز و خط تیره بزرگ در سطح پشتی دیده می شود.کورنیکولها بلند و در نیمه انتهایی کمی برامده و همرنگ بدن هستند.
زیست شناسی:هر 10تا12روز یک نسل ایجاد می کند.زمستان گذرانی به صورت تخم روی میزنان یا روی درختان هسته دار.
میزبانها:در مناطق معتدل آفت گونه هایی از درختان هسته دار مثل هلو,زردآلووآلو است.میزبان ثانویه شامل گیاهان چوبی و علفی می باشدمثل خانواده های سیب زمینی,چغندریان,چلیپاییان,چ ریان و کدوییان.
خسارت:این حشره در تراکم بالا از بخشهای جوان تغذیه می کند وباعث استرس های آبی ,کاهش نرخ رشدو... گیاه می شود.در اول فصل به سیب زمینی خسارت می زند.ترشح عسلک باعث کاهش فتوسنتز و جلب قارچهای ساپروفیت می شود . حشرات بالغ و پوره ها می توانند 100 ویروس مختلف را انتقال دهند از جمله مهمترین انها عبارتند از: ویروس پیچیدگی برگ سیب زمینی,ویروس وای سیب زمینی و زردی غربی چغندر ,موزاییک کاهو,موزاییک شلغم و گل کلم وموزاییک خیار و هندوانه.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگس سفید Trialeurodes vaporariorum
Aleyrodidae,hom
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگسهاي سفيد گلخانه به تعداد زيادي ميزبان حمله ميكنند. ميزبانهاي اقتصادي و مهم آن عبارتند از: لوبيا، كدوي چيني، خيار، كدوي خوراكي، بادمجان، لوبياي سبز، فلفل سبز، كاهو، گياهان زينتي، بنت فنسول، سيبزميني، كدو تنبل، رز، توت فرنگي. سيبزميني شيرين، گوجه فرنگي، توتون، تنباكو، شاهي، هندوانه. همچنين بسياري از علفهاي هرز بعنوان ميزبان ثا نويه براي اين آفت عمل مينمايند.
پراكندگي
اين آفت پراكندگي جهاني دارد. پراكندگي آن بطور گسترده در سرتاسر نواحي استوايي و زير استوايي ميباشد و در گلخانههايي كه در مناطق معتدل قرار دارند ظاهر ميشود. مگس سفيد گلخانه اولين بار در سال 1907 در اوهايو گزارش ثبت شد و هم اكنون در تمام نقاط اين جزيره پراكنده شده است.
خسارت
پورهها و حشرات كامل شيره گياهي را از برگها ميمكند. خسارت، اغلب قابل مشاهده نيست. جمعيت بالاي حشره باعث كاهش قدرت گياه ميزبان ميشود. حشرات بالغ و جوان از خود عسلك ترشح ميكنند. اين ماده چسبناك محيط گشت مناسبي براي قارچهاي دودهاي هستند. عسلك و قارچهاي دودهاي باقيمانده در گياه بطور قابل توجهي بازار پسندگي گياهان و ميوهاي را كاهش ميدهند.
بيولوژي
طول سيكل زندگي اين آفت (از تخم تا حشره بالغ) با دماي هوا تغيير ميكند. در هاوايي سيكل زندگي آن بين 25ـ19 روز كامل ميشود. اطلاعات بيشتر در مورد توسعه مر احل زندگي اين آفت در Hargreaves (1915) و Lloyd (1922) يافت ميشود.
تخمها
تخممها دوكي شكل، تقريباً اينچ طول و تخمگذاريهاي اوليه تخمها برنگ زرد كمرنگ تا سبز ميباشد كه قبل از بيرون آمدن لاروها از تخم، اين تخمها برنگ ارغواني تيره تا سياه درميآيند. تخمها به ريز برگها چسبيدهاند كه اغلب بصورت دايرهاي يا نيم دايره قرار ميگيرند. در تخمگذاريهاي جديد تخمهاي گذشته شده زرد هستند و چند روز قبل از بيرون آمدن لاروها تخمها برنگ سياه تغيير مييابند. (7ـ6 روز پس از تخمگذاري)
پورهها
اين آفت 3 تا 4 سن پورگي دارد. اولين مرحله لاروي Crawler نام دارد. اين Crawlerها تقريباً اينچ طول رنگ، سبز روشن و چشمان قرمز براق دارند آنها پس از يافتن محل مناسب به زير برگ متصل شده و تغذيه را شروع ميكنند. پاها در بقيه سنين پورگي غيرفعال ميشوند. بدين گونه پورهها غير متحرك ميشوند و در همان محلي از برگ كه توسط Crawler انتخاب شده بدون حركت به تغذيه ادامه ميدهند. اين مراحل در روي سطح برگ كاملاً صاف (همسطح برگ) هستند و ديدن آنها بدليل رنگ شفاف سبز پورهها بسيار مشكل است.
به غير از اندازه، در مرحله آخر پورگي از نظر ظاهري كاملاً شبيه بهم ميباشند. مراحل پورگي بين 17ـ9 روز كامل ميشود. اولين مرحله پورگي 7ـ3 روز، دومين مرحله 8ـ4 روز، سومين مرحله 4ـ2 روز، طول دوره لاروي با دماي هوا و ميزان متغير است. طول دوره زندگي در دماهاي خنكتر افزايش مييابد.
شفيرگي
منظور از آخرين مرحله پورگي اغلب “شفيره” نام دارد زيرا مگسهاي سفيد بالغ از اين مرحله پديدار ميشوند. بدن حشرات در اين مرحله ضخيمتر از ديگر مراحل است و تارهاي مومي بلند در ناحيه بيروني بدن در اين مرحله ديده ميشود. طول اين دوره بين 7ـ3 روز ميباشد.
حشرات بالغ
حشرات بالغ تقريباً طولشان اينچ است. رنگشان زرد كمرنگ و داراي دو جفت بال كه با موم پودري سفيد پوشيده شدهاند، مي باشند. در حالت استراحت بالها بصورت مسطح و خوابيده قرار گرفتهاند. حشرات بالغ عموماً 40ـ21 روز عمر دارند. حشرات ماده بطور متوسط بيش از 100 تخم در طول زندگي خود ميگذارند.
رفتار
مراحل مختلف زندگي اين حشره عموماً بصورت طبقههاي عمودي در روي گياه ميزبان ديده ميشود. حشرات بالغ روي برگهاي جوانتر ديده ميشوند و تخمهايشان را در اين سطوح ميگذراند. مراحل مسنتر اين حشره در سطوح پايينتر گياه ديده ميشوند. شفيرهها و حشرات جوان بالغ در سطوح و لايههاي پائيني گياه ديده ميشوند.
مديريت آفت
مگس سفيد گلخانه در محصولات گلخانهاي به طرق مختلف انتقال مييابد:
1ـ از طريق قلعهها و گياهاني كه از آنها گياهان اصلي را در گلخانه تكثير ميدهيم.
2ـ از طريق گياهان مسنتر همان گياه در گلخانه
3ـ از طريق علفها يهرز يا گياهان آلوده در گلخانه
4ـ از طريق گياهان يا علفهاي هرز اطراف و بيرون گلخانه
5ـ از طريق پرسنل گلخانه و كساني كه گلهاي سفيد بالغ را در لباسهايشان به درون گلخانه منتقل ميكنند و بدين طريق بعنوان يك اينكولوم اوليه عمل مينمايند.
ـ برنامه كنترل ميبايست زمان مشاهده، اولين مگسهاي سفيد در گلخانه آغاز شود.
ـ براي كنترل بيولوژيك يك عمليات Monitoring (پيش آگهي) پيوسته انجام دهيم. به اين علت كه ممكن است جمعيتي از پارازيتها بطور خودكار تشكيل شده باشند و يا بهر علتي پارازيتها قادر به كنترل مگسهاي سفيد نباشند.
ـ دما نقش بسزايي در توسعه پارازيتهاي Encarsia دارد و بنابراين تأثير دما در اثر متقابل پارازيت و ميزبانش (مگس سفيد) ميباشد. دماي گلخانه بايد در يك حد مطلوب حذف شود تا اثر متقابل پارازيت و ميزبان افزايش يابد. بعنوان مثال دماي بحراني براي پارازيت روي گوجه فرنگي و نسبت قنسول تقريباً 74 فارنهايت است.
كنترل شيميايي
مگل سفيد گلخانه به بسياري از حشرهكشهاي تركيبي مقاوم است. صابونهاي (شويندههاي) حشرهكش و روغنها در مقابل اين آفت بسيار مؤثر هستند. شواهدي وجود دارد كه سمپاشي زينهاي سيليسي نيز بسيار مؤثر است.
لیسه سیب:Hyponomeuta malinellus
(lep,Hyponomeutidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میزبان:درختان سیب ولی گاهی اوقات روی درختان گلابی جنگلی نیز دیده شده.
حشره کامل دارای بالهای رویی سفید رنگ دارای15_22و بطور متوسط18_19
عد د نقطه سیاه است که در تمام سطح بال پراکنده اند.بالهای زیری خاکستری متمایل
به قهوه ای بوده ودارای موهای حاشیه ای به همان رنگ.
حشره نر را می توان از والوهای انتهای شکم که بسیار رشد کرده و پوشیده از
پوشش سفید مخملی است تشخیص داد.انتهای شکم ماده متورم تر از نرو منتهی
به اعضای جنسی می شود که حلقه ای از پو شش مخملی قسمت بالای
آن را احا طه نموده ا ست.
لیسه سیب در سال فقط یک نسل داشته و زمستان را به صورت لاروهای نئونات یا
جوان که قبلا از تخم خارج شده انددر زیر پولکی شبیه پوست درخت روی سر شاخه ها
می گذرانند.
مبارزه بیو لو ژیکی: زنبور Compoplex ensator(Ichneumonidae)
Pseudosorcophaga mamillat,Pimpla turionella
و زنبورEncyryus fusiclolis (Encyrtidae)
كرم به Quince moth
Euzophera bigella
( Lep.:pyralidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال 1342 ضمن بررسيهاي دواچي و اسماعيلي در زمينه زيستشناسي و مبارزه با كرم سيب معلوم گرديد كه كرمزدگي ميوههاي سيب، گلابي و بخصوص به منحصر به كرم سيب نيست و گاهي در ميان ميوههاي آلوده لاروهاي قرمز ارغواني رنگي مشاهده ميشود كه اگرچه نحوه خسارت آنها به گونه كرم سيب شباهت نسبي دارد ولي از نظر شكلشناسي كاملاً قابل تفكيك ميباشند. همچنين مشاهده گرديد كه تعداد لاروهاي ارغواني رنگ نسبت به كرم سيب هرچه به پاييز نزديكتر ميشويم در زير پوستكهاي تنه درختان سيب و گلابي بيشتر ميشود. با تفكيك لاروها بر حسب مشخصت ظاهري و قرار دادن آنها در انكوباتور شبپرههايي بدست آمد كه از نظر شكل ظاهري كاملاً از كرم سيب متمايز بودند. نمونههايي از اين حشرات براي تشخيص گونه به زوريخ ارسال گرديد و بوسيله سوتر W.Sauter گونه E.bigella تشخيص داده شد. لاروهاي اين آفت اخيراً زير پوست درختان انار مشاهده شده است.
زيستشناسي:
كرم به زمستان را به صورت لاروهاي كامل در داخل پيلههاي خاكستري رنگ و كشيده به سر ميبرند. لاروهاي زمستان گذران در اواخر اسفندماه به شفيره تبديل ميشوند. شفيره در اوايل فروردين و كمي قبل از باز شدن شكوفههاي سيب به حشرات كامل تبديل ميشوند. لارو اين حشره داراي دو رفتار چوبخواري و ميوهخواري است. لاروهاي چوبخوار فاقد دياپوز اجباري و لاروهاي ميوهخوار داراي دياپوز اجباري ميباشند. رفتار چوبخواري در اول فصل (نسل بهاره) مشاهده ميشود. برخي از لاروها تا آخر فصل اين رفتار را ادامه ميدهند. دوران چوبخواري روي سيب و گلابي و دوران ميوهخواري روي به و گردو انجام ميگيرد. پروانههاي خارج شده از لاروهاي زمستان گذران قسمت اعظم تخمهاي خود را در شكافهاي تنه و شاخهها ميگذارند و لاروهاي حاصل از آنها شروع به چوبخواري مينمايد. محل تغذيه، عمق پوست و ناحيه كامبيوه است. البته تعدادي از تخمها در طول بهار روي ميوهها نيز گذاشته ميشوند كه لاروهاي حاصل هيچگاه قادر به ادامه اين شيوه زندگي نيستند. ميوهخواري از اوايل تابستان شروع ميگردد. در اين زمان تخمها اغلب به صورت انفرادي وگاهي 2 تا 6 تايي در روي ميوه، شكاف تنه درخت گذاشته ميشود. حشرات ماده محل تصال دم ميوه را به سطح آن ترجيح ميدهند، لاروها بيشتر از فرو رفتگي محل اتصال دو ميوه وارد آن ميشوند، در صورتيكه خراشهايي در سطح ميوه وجود داشته باشد از محل خراشها نيز داخل ميشوند. يك لارو معمولاً چند ميوه را مورد حمله قرار ميدهد. ميوههاي گردو معمولاً نميريزند. لاروها از زير پريكارپ و پوشش دانه آندوكارپ و گاهي از دانه تغذيه مينمايند. لاروها ممكن است در داخل ميوه تبديل به شفيره شوند. اين آفت در شرايط كرج 3 تا 4 نسل در سال دارد و تراكم آن در نسل آخر به حداكثر خود ميرسد. به همين دليل خسارت آن در آخر تابستان و پاييز به خصوص روي سيب و گلاهي و به خيلي شديد است.
کنترل شیمیائی:
1. فوزالن(زولون) EC35% و 1.5 در هزار
2. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2 درهزار
3. دیازینون EC60% و 1 درهزار
4. دیازینون WP40% و 1.5درهزار
5. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
6. آزینفوس متیل WP20% و 2در هزار
كرم آلو Plum fruit moth
Cydia funebrana
Syn: Grapholitha funebrana
(Lep: Tortricidae)
در اكثر مناطق كشور انتشار دارد. از آفات مهم درختان ميوه هستهدار شامل انواع آلو، گوجه، هلو و گاهي زردآلو و گيلاس، آلبالو و قيسي ميباشد. به آلو سياه خسارت زيادي ميزند، لاروهاي اين آفت علاوه بر ميوه ممكن است جوانهها را نيز مورد حمله قرار دهند. خسارت عمده آن شامل تغذيه لارو از گوشت يا پريكارپ ميوه ميباشد. ميوههاي كرم زده در صورتي كه لاروه ميوه را ترك كرده باشند محتوي توده متراكم فضولات سياه رنگ آن ميباشد. بر اثر عكسالعمل اپيدرم ميوه ضمغي از آن بيرون ميآيد كه يكي از علائم تشخيص ميوههاي آلوده ميباشد. اين ميوهها اكثراً ريزش مينمايند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين حشره زمستان را به صورت لارو به حالت دياپوز در داخل يك پيله سفيد چركي نسبتاً ضخيم مايل به قهوهاي به سر ميبرد. اين پيلهها در زير پوستكهاي تنه درخت، داخل شكافها و سوراخهايي كه حشرات ديگر ايجاد ميكنند و حتي در داخل خاك ديده ميشوند. در بهار پس از طي دوره شفيرگي مصادف با باز شدن شكوفههاي درختان ميزبان حشرات كامل ظاهر ميشوند. بر اساس مشاهدات رجبي تخمهاي اين آفت تماماً روي ميوه گذاشته شده و روي برگها خيلي بندرت تخمي ديده ميشود. ولي در كرم سيبت عداد تخمهاي گذاشته شده روي برگها از اهميت ويژهاي برخوردار است. لاروها به فاصله يك هفته تا ده روز از تخم خارج ميشوند و چون از دانه ميوههاي كوچك ميخورند، باعث ريزش آنها ميگردند. طرز زندگي اين آفت با مختصر جزئياتي شبيه طرز زندگي كرم سيب ميباشد. تعداد نسلهاي اين آفت از 2 تا 3 نسل متفاوت ميباشد.
کنترل کرم آلو:
اين حشره يك آفت كليدي روي گوجه و آلو ميباشد. در نقاط گوجه و آلوكاري مهم كشور بايد طبق برنامه دقيقي كه در قالب پيشآگاهي طرحريزي ميگردد با آن مبارزه نموده ميتوان سمپاشي بر عليه مهترين آفات آلو و گوجه را نيز بر اساس مبارزه با اين حشره تنظيم نمود و به عبارت ديگر با مبارزه بر عليه اين آفت ساير حشرات مهم اين دو ميوه را زير پوشش سم برد. البته حشراتي نظير زنبور گوجه Hoplocampa minuta از نظر زمان مبارزه مطابقت چنداني با اين حشره ندارد ولي در مقابل ميتوان مبارزه بر عليه شپشكهاي نخودي Eulecanium coryli شپشك آسيايي Tecaspis asiatica و حتي شتههاي Hyalopterus pruni و Pierochloroia’es persioae را با مبارزه با نسل اول اين آفت تلفيق نمود.
زمان مبارزه با كرم آلو را ميتوان بر اساس تخمگذاري حشره و مشاهده اولين تفريخ تخمها پيريزي نمود. اكنون كه تلههاي فروموني براي پيگيري و نوسان جمعيت اين حشره به بازار آمده است (Fanemone فرمول تجارتي كرم آلو) ميتوان با استفاده از دادههاي آن و روشن شدن شروع و پايان نسلها و طبيعتاً با كمك گرفتن از شروع تخمگذاري حشره (با مشاهدات عيني) زمانهاي مبارزه را مشخص نمود. در زمينه استفاده از پارازيتوئيدها بايد گونههاي موجود از جنس تريكوگراما را جهت كنترل نسبي اين حشره حمايت نمود.
کنترل شیمیائی:
1. فوزالن(زولون) EC35% و 1.5 در هزار
2. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2 درهزار
3. دیازینون EC60% و 1 درهزار
4. دیازینون WP40% و 1.5درهزار
5. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
6. آزینفوس متیل WP20% و 2در هزار
مينوز لكه گرد
Leucoptera scitella
(Lep: Lyontiidae)
اين حشره تاكنون در استانهاي تهران، مركزي، گرگان، منطقه شاهرود، خراسان، آذربايجان و اصفهان ديده شده است ولي احتمال دارد در ساير نقاط مهم ميوهخيز كشور نيز فعاليتي داشته باشد. فعاليت اين حشره تاكنون روي سيب، گلابي، به، گيلاس، آلبالو، گوجه، آلو، ازگيل و تمشك ديده ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين آفت در نقاطي با ارتفاع حدود 2000 متر داراي سه نسل در ارتفاع 2200 متر داراي دو نسل و در نواحي مانند كرج چهار نسل در سال دارد. زمستان را به صورت شفيره داخل پله زرد پوستكهاي تنه و شاخههاي قطور درختان و داخل شكافهاي موجود روي آنها، محل انشعاب شاخهها، داخل علفها، روي برگهاي خشك ريخته شده درخت ميزبان و داخل شكافهاي موجود در خاك پاي درختان به سر ميبرد. جفتگيري پروانهها تقريباً بلافاصله بعد از خروج آنها از پيلههاي شفيرگي آغاز و تخمريزي نيز به فاصله كوتاهي صورت ميگيرد.
تخمها به صورت انفرادي و در سطح زيرين برگها قرار داده ميشوند. تعداد تخمها حداقل 33 و حداكثر 84 و متوسط 58 عدد ميباشد. دوره جنيني در نسلهاي مختلف متفاوت است. در نسلهاي تابستانه اين دوره در نقاط مرتفع (1950 متر) 12 تا 15 روز و در كرج 7 تا 10 روزم يباشد.
لاروها از محل اتصال تخم به برگ اپيدرم تحتاني برگ را سوراخ كرده و دخل پارانشيم شده و خود را به زير اپيدرم فوقاني برگها ميرسانند. دالانها گهگاه و مخصوصاً در گلابي رنگي قهوهاي و تيره دارند. فضولات لاروي در مسير حركت لارو درد اخل دالان ديده ميشوند. لاروها پس از رسيدن به نهايت رشد، پوسته دالان خود را در سطح روئي برگ پاره كرده و در خارج از آن در جستجوي محل مناسب براي شفيره شدن برميآيند. در اين زمان است كه ميتوان تعداد زيادي از آنها را در حالتي آويزان از شاخ و برگ درختان ديد كه درصد رساند خود به قسمتهاي پاييني درختان و يا سطح خاك ميباشند.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفيقي با مينوزها
اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سمپاشيهاي بيرويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه ميباشد.
با توجه به موارد فوق به اين نتيجه ميرسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها ميتوانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامهريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سمپاشي كافي خواهد بود. نكتهاي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سمپاشي را ميتوان با سمپاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز ميتوان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت ميتوان سمپاشي عليه آنها را با سمپاشي عليه ليسهها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.
عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز ميتواند از تراكم آفت بكاهد.
سرشاخه خوار هلو ((Peach twig borer
Anarsia lineatelia
(Lep: Gelechiidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اكثر استانهاي كشور انتشار داشته و از آفات مهم درختان هلو، بادام، زردآلو، آلو، سيب و خرمالو ميباشد. همچنين به قيسي، زالزالك و ازگيل نيز خسارت ميزند. خسارت آن در درجه اول روي انواع زردآلو ميباشد. لاروها اين حشره در اول بهار غالباً داخل سرشاخهها شده و باعث خشك شدن آنها و ايجاد سرشاخههاي فرعي ميگردند. در نسل بعد وارد ميوه هلو، بادام و آلو شده و همراه با كرم سيب و كرم آلو موجب از بين رفتن آنها ميگردند.
زيستشناسي:
اين حشره زمستان را به صورت لارو سن 2 در داخل جوانههاي درختان ميگذارند. لاروها در مرحله Pink يا صورتي شدن غنچهها از محلهاي زمستاني، خارج ابتدا از غنچهها و سپس از گلها تغذيه مينمايند. بعد از ريزش گلبرگها وارد سرشاخههاي جوان شده و از بالا به سمت پايين شروع به تغذيه مينمايند. لاروها هنگامي كه به قسمتهاي سخت و خشبي رسيدند آن را ترك نموده و سرشاخه ديگري را مورد حمله قرار ميدهند. لاروها سپس ميوههاي نارس را مورد حمله قرار ميدهند. سوراخ ورودي لاروهاي مزبور اكثراً در محل اتصال دم به ميوه قرار دارد كه اين امر موجب ريزش ميوهها ميگردد. لاروها پس از رشد كامل از ميوه خارج ميشوند و در شكاف كلوخههاي سطح خاك، برگهاي پوسيده و لابهلاي علفهاي هرز زيرد رختان پس از تنيدن پيله فوقالعاده ظريف تبديل به شفيره ميشوند. گاهي شفيره در شكاف تنه و شاخههاي قطور درختان تشكيل ميگردد. در شرايط دماوند ظهور حشرات كامل نسل زمستاني از اواخر خردادماه شروع ميگردد. پروانهها پس از جفتگيري تخمهاي خود را به صورت انفرادي و بندرت در دستههاي چندتايي ميگذراند. پروانههاي اين نسل تقريباً كليه تخمهاي خود را بر روي ميوهها و بندرت روي قسمتهاي انتهايي سرشاخههاي جوان و سلولزي ميگذراند. حشرات كاملي كه از اين نسل ايجاد ميگردند مجدداً روي سرشاخهها تخمريزي ميكنند و لاروهاي حاصله زمستان گذراني مينمايند. اين حشره در شرايط متفاوت 2 تا 3 نسل دارد.
کنترل:
1. مبارزه مكانيكي: جمعآوري ميوههاي آلوده ريخته شده و معدوم كردن آنها چه در نسل زمستاني و چه در نسل اول تابستاني، همچنين هرس بهاره درختان قبل از كامل شدن دوران تغذيه لاروهاي داخل شاخه در كاهش جمعيت آفت بسيار مهم است.
2. پيش آگاهي: استفاده از فرمون جنسي (با نام تجارتي Anamone) براي تعيين تاريخ دقيق سمپاشي بسيار مفيد است. بهترين زمان سمپاشي براي نسل اول در مرحله Pink و مرحله ريزش گلبرگها(همراه با هرس) و در نسل دوم در اواسط تيرماه است كه در اين موقع ميوههاي قيسي تازه شروع به تغيير رنگ نمودهاند.
3. کنترل شیمیایی: ازسموم نفوذی مانند دیازینون استفاده می کنیم
مينوز لكه مارپيچي برگ
Lyonetia clerkella
(Lep: Lyonetiidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين حشره در استانهاي تهران، مركزي، خراسان، آذربايجان، كردستان، باختران و اصفهان روي سيب، گلابي، به، گيلاس، آلبالو، گوجه، آلو، زالزالك و ازگيل ديده شده است.
زيستشناسي
تعداد نسل آن مانند گونه قبل ميباشد. زمستان را به صورت حشره كامل در پناهگاههاي مختلف از جمله زير پوستكهاي تنه و شاخهها، لابهلاي برگهاي ريخته، زير بقاياي گياهي و داخل دالانهاي خالي حشرات چوبخوار و پناهگاههاي مختلف موجود در خاك ميگذراند. خروج حشرات كامل در بهار با باز شدن جوانههاي برگ هم زمان ميباشد. در اين زمان گلها هنوز نشكفتهاند. به نظر ميرسد كه حشرات كامل به محض خروج بدون اينكه تغذيهاي بنمايند، جفتگيري ميكنند.
تخمها به صورت انفرادي در سطح زيرين برگ گذاشته ميشوند. حشره ماده تخم خود ار زير اپيدرم ميگذارد. اولين دالانهاي لاروي را ميتوان بلافاصله پس از گل ديد. دالان لاروي باريك و بلند و مارپيچ است. طول اين دالانها گهگاه از ده سانتيمتر نيز تجاوز مينمايد. خسارت ناشي از لاروهاي اين نسل ناچيز است كه علت اصلي آن را بايد تلفات شديد حشرات كامل در طول زمستان دانست.
شفيره خارج از دالان لاروي و داخل پيله سفيد رنگي به شكل گهواره كه در چهار گونه خود بوسيله تار به سطح برگ چسبيده است، تشكيل ميشود. لارو براي شفيره شدن معمولاً برگهايي را انتخاب ميكند كه عاري از دالان لاروي باشند. لاروها معمولاً به صورت گروهي در يك مكان شفيره ميشوند. شفيرهها در هر دو سطح برگ ديده ميشوند. ولي در كل تعداد آنها در سطح زيرين برگها بيشتراز سطح روئي است.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفيقي با مينوزها
اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سمپاشيهاي بيرويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه ميباشد.
با توجه به موارد فوق به اين نتيجه ميرسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها ميتوانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامهريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سمپاشي كافي خواهد بود. نكتهاي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سمپاشي را ميتوان با سمپاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز ميتوان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت ميتوان سمپاشي عليه آنها را با سمپاشي عليه ليسهها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.
عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز ميتواند از تراكم آفت بكاهد
مينوز لكه تاولي زير برگ
Phyllonorycter blancardella
(Lep: Gracillariidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين حشره تاكنون در استانهاي تهران، مركزي، خراسان، آذربايجان، اصفهان، لرستان و همدان ديده شده است. گياه ميزبان آن در درجه اول سيب بوده و بعد از آن گوجه، آلو، ازگيل، گيلاس، آلبالو، گلابي، به و زالزالك قرار دارند.
زيستشناسي
تعداد نسل آن مانند گونه اول و زسمتان را به صورت شفيره داخل دالانهاي لاروي در برگهاي ريخته شده درختان ميزبان ميگذارند. اوج پرواز پروانههاي حاصل از شفيرههاي زمستان گذران در جريان شكوفايي گلها ميباشد. تخمگذاري تقريباً بلافاصله پس از خروج حشرات كامل و جفتگيري آنها صورت ميگيرد.
تخمها روي سطح زيرين برگها به طور انفرادي گذاشته ميشوند. دوره جنيني تخم در نسل اول از 11 تا 22 روز در نقاط مختلف متفاوت است. لاروها در موقع خروج پوسته تخم را در محل اتصال آن به اپيدرم تحتاي برگ سوراخ كرده و از همانجا داخل نسج برگ ميشوند. محل تغذيه لارو در تمام سنين بين دو اپيدرم ميباشد. دالان لاروي بسيار مشخص است بدين معني كه در كل بيضوي بوده و طول آن 10 تا 12.5 و عرض آن 5 تا 7 ميليمتر ميباشد. رنگ دالان در سطح زيرين برگ سبز است. دور تا دور دالان رنگي روشنتر از خود دالان دارد. اپيدرم تحتاني برگ در محل دالان قدري متورم شده در حاليكه در اپيدرم فوقاني چنين حالتي وجود ندارد و در عوض محل دالان كه سبز كم رنگ است به علت تغذيه مخصوص لارو داراي نقاط تيره و روشن ميباشد. بدين معني كه لاروها در ضخامت برگ تغذيه نقطه به نقطه كرده و در نتيجه اپيدرم فوقاني چنين حالتي را به خود ميگيرد. لارو براي شفيره شدن از دالان خارج نميشود ولي مقداري از آن از دهانه سوراخ خروجي بيرون ميماند به طوريكه پروانه بتواند به راحتي خارج گردد. در اين حالت پوسته شفيرگي تا مدتها در دهانه سوراخ خروجي به چشم ميخورد.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفيقي با مينوزها
اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سمپاشيهاي بيرويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه ميباشد.
با توجه به موارد فوق به اين نتيجه ميرسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها ميتوانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامهريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سمپاشي كافي خواهد بود. نكتهاي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سمپاشي را ميتوان با سمپاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز ميتوان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت ميتوان سمپاشي عليه آنها را با سمپاشي عليه ليسهها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.
عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز ميتواند از تراكم آفت بكاهد
مينوز لكه تاولي روي برگ
Phyllonorycter corylifoliella
(Lep: Gracillariidae)
اين حشره در استان تهران، مركزي، خراسان، آذربايجان، اصفهان و فارس روي سيب، به و گلابي ديده شده است و خسارت خفيف آن روي زالزالك و ازگيل در برخي نواحي كوهستاني شمال تهران نيز مشاهده شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيست شناسي
تعداد نسل آن مانند گونه اول ميباشد. زمستان را به صورت لاروهاي سن آخر داخل دالانهاي لاروي در برگها ريخته شده پاي درختان ميگذارند. به محض مساعد شدن هوا اين لاروها تبديل به شفيره شده و پروانهها خارج ميگردند. در موقع خروج پروانه از پوسته شفيردگي حدود دو سوم از پوسته شفيرگي بيرون از سوراخ ايجاد شده روي دالان قرار ميگيرد. اولين پروانهها زماني ظاهر ميگردند كه درختان سيب در گل هستند. جفتگيري و تخمريزي تقريباً بلافاصله انجام ميشود. تعداد تخمي كه يك ماده ميگذراد حدود 54 عدد ميباشد.
تخمها انفرادي و در سطح رويي برگها قرارداده ميشوند. محل تغذيه لاروي به شكل تاولي در سطح فوقان برگ جلب نظر مينمايد كه گهگاه اين تاولها باعث تا شدن برگ و دوخته شدن دوپهنه آن بهمميگردند. اين تاولها را در نقاط مختلف برگ ميتوان مشاهده نمود، اندازه آنها متغير، به طول 17 تا 26 و عرض 12 تا 18 ميليمتر است. پوسته تاولها نازك بوده و فضولات لاروي داخل آنها ديده ميشود. شفيرگي داخل دالانهاي لاروي انجام ميشود.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفيقي با مينوزها
اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سمپاشيهاي بيرويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه ميباشد.
با توجه به موارد فوق به اين نتيجه ميرسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها ميتوانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامهريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سمپاشي كافي خواهد بود. نكتهاي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سمپاشي را ميتوان با سمپاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز ميتوان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت ميتوان سمپاشي عليه آنها را با سمپاشي عليه ليسهها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.
عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز ميتواند از تراكم آفت بكاهد
ليسه ميوه
Yponomeuta padellus
(Lep.: Yponomeutidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درختان مورد حمله اين ليسه شامل سيب، گوجه، زردآلو، قيسي، زالزالك، گلابي، ازگيل، به، آلو، بادام و برخي درختان غير مثمر ميباشد. تعداد خالهاي ليسه سيب 25 تا 26 عدد ولي در ليسه ميوه 30 عدد است كه در 3 رديف طولي قرار گرفتهاند. طرز زندگي و طرز خسارت آن شبيه ليسه سيب ميباشد ولي اختلافات عمده كه در زندگي ان ديده ميشود به شرح زير است:
1ـ پروانه ليسه ميوه زودتر از ليسه سيب شروع به پرواز ميكند.
2ـ در ليسه ميوه، لاروها از زير پولك زمستانه كه بيرون آمدند به صورت مينوز داخل بافت پارانشيم برگ نميشوند، بلكه در روي برگهاي جوان پراكنده شده، مشغول بستن تار و تغذيه ميگردند.
3ـ لاروهاي ليسه ميوه تك تك در قسمتهاي مختلف درخت به خصوص بين برگها در پيله سفيدرنگ به شفيره تبديل ميشوند و پيلهها برخلاف ليسه سيب به طور متراكم در نزديكي هم قرار ندارد (مبارزه مانند ليسه سيب ميباشد).
کنترل شیمیایی:
1. مالاتیون EC57% و 2در هزار
2. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2درهزار
زمان مبارزه: پس از متورم شدن جوانه ها و درست قبل از باز شدن گلها
پروانه تخم انگشتري
Malacosoma neustria
(Lep: Lasiocampidae)
اين آفت به سيب، گلابي، گوجه، به، گل سرخ، گوجه زينتي و گرهي از درختان جنگلي و غير مثمر خسارت ميزند و در اثر تغذيه لارو درخت عاري از برگ ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
يك نسل در سال دارد. زمستان را به صورت دستجات تخم روي شاخه به سر ميبرد. 9 ماه از سال حشره به صورت تخم بوده و در اواسط فروردين ماه تخم تفريخ شده و لاروها به تغذيه از برگها ميپردازند. لاروها ضمن تغذيه به تنيدن تار پرداخته و حتي رگبرگها را نيز ميخورند. اولين شفيره در ارديبهشت ماه تشكيل شده و شب پرهها از اوايل خردادماه ظاهر ميشوند. هر حشره ماده پس از جفتگيري 100 تا 200 عدد تخم ميگذارد.
کنترل:
1ـ هرس شاخههايي كه روي آنها تخمگذاري شده است در انهدام آفت مؤثر است.
2ـ مبارزه شيميايي در بهار پس از ظهورلاروهاي جوان با يكي از سموم تماسي گوارشي.
ابريشم باف ناجور ( Gypsy moth)
Lymantria dispar
(Lep: Lymantriidae)
اين حشره آفتي است پلي فاژ و در دنيا به بيش از 500 گونه حمله مينمايد. در ايران گاهي به حالت طغياني درميآيد و به خصوص در نواحي شمال روي درختان جنگلي پهن برگ و درختان ميوه خسارت ميزند.
زيستشناسي
زمستان را به صورت تخم و در حالت دياپور سپري كرده و در اوايل بهار بتدريج تخمها تفريخ ولاروها خارج ميشوند. لاروها 45 تا 70 روز فعاليت برگخواري شديد از خود نشان ميدهد. انتقال لاروهاي جوان يا لاروسن اول بوسيله باد و بوسيله رشتههاي ابريشمي ميباشد. لارو پس از تغذيه در محل مناسبي تبديل به شفيره ميشود. شفيره بوسيله تارهاي ابريشمي به تنه درخت يا چيز ديگر خود را متصل ميكند. مرحله شفيرگي 10 تا 14 روز به طول ميانجامد. پروانههاي ماده پس از خروج به علت سنگيني بدن خود قادر به پرواز دور نميباشند و در همان حول و حوش محل خروج از شفيره پس از جفتگيري، تخمهاي خود را به صورت تودههاي بيضي شكل به تعداد 500 تا 2000 عدد در رويپوست صاف تنه و شاخههاي جوان ميزبان و يا روي قسمتهاي مختلف درخت روي سنگ و روي كندههاي بريده شده درخت قرار ميدهند. تخمها تا اندازهاي گرد و كرم رنگ هستند. از اواسط تابستان تا بهار آينده نزدگي خود را به حالت تخم ميگذارنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبازه
1ـ دشمنان طبيعي
پارازيتوئيد شفيره Brachymeria intermedia (Hym.: Chalcididae)
پارازيتوئيد لارو Exorista larvarum (Dip.: Tachinidae)
پارازيتوئيد لارو Apanteles sp. (Hym.: Braconidae)
2ـ کنترل شیمیایی
استفاده از ديفلوبنزورون (ديميلين) به نسبت 0.3 در هزار يا باکتری B.t به نسبت 2.5 تا 3 در هزار
سفيده رگ سياه(Black – Veined White)
Aporia crataegi
(Lep: Pieridae)
پروانهاي سفيد رنگ با رگبالهاي تيره ميباشد. روز پرواز، به طول 20 ميليمتر با شاخك سنجاقي است. در نرها مفصل آخر شاخك و در مادهها چهار مفصل آخر سفيد رنگ است. در اكثر مناق كشور وجود دارد. لارو اين آفت از برگهاي درختان ميوه مانند سيب، گلابي، گوجه، بادام، آلبالو و گيلاس تغذيه مينمايد. زمستان را به صورت لاروهاي غير كامل (لاروهاي سنين 3 و 4) در داخل لانههايي از تارهاي خود و برگ درختان تهيه نموده است به سر برده و يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
زنبور Apanteles glomeratus از Braconidae لاروهاي اين آفت را پارازيته ميكند. بريدن و سوزاندن لانههاي زمستاني آفت، موقع هرس درختان نقش عمدهاي در كاهش آفت خواهد داشت.
پر طاووس گلابي
Saturnia pyri
(Lep.: Saturnidae)
حشره كامل با بالهاي باز حدود 140 ميليمتر، خاكستري مايل به قهوهاي و روي هر بال لكه درشتي شبيه به چشم وجود دارد. لارو سبز رنگ در حداكثر رشد اندازه آن به 120 ميليمتر ميرسد و روي حلقههاي مختلف داراي غدههاي آبي رنگ با موهاي بلند است. به گلابي، سيب، بادام و گاهي پسته خسارت ميزند. لارو از برگ تغذيه مينمايد. زمستان گذراني به صورت شفره و يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل: با جمعآوري لاروهاي درشت ميتوان به روش مكانيكي با آن مبارزه نمود
پروانه بال دنبالهدار
Iphiclides (=Papilio) podalirius
(Lep: Papilionidae)
به سيب، گلابي، بادام، گوجه، آلو، گيلاس، آلبالو و زالزالك حمله مينمايد. لارو از برگ درختان تغذيه ميكند. دو نسل در سال دارد. زمستان گذراني به صورت شفيره است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه فري يا كرم خراط (Leopard moth)
Zeuzera pyrina
(Lep: Cossidae)
اين حشره به گونههاي بسياري از درختان مثمر و غيرمثمر حمله ميكند. از درختان مثمر سيب ميزبان اصلي آن در ايران است ولي خسارت آن روي گلابي، به و گردو نيز ديده شده است. از گياهان غيرمثمر ميتوان به افرا، بيدمشك، بيد، نارون، بوط و زبان گنجشك اشاره نمود. در دنيا 150 ميزبان براي آفت ذكر شده است. درخت سيب به اين آفت خيلي حساس و زود از پا درميآيد در حاليكه گردو تا حدودي مقاوم است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
پروانه فري در ايران هر دو سال يك نسل دارد. زمستان را به صورت لاروهاي سنين مختلف در درون شاخه درختان ميزبان ميگذراند. در اواسط بهار لاروهايي كه رشدشان كامل شده تبديل به شفيره ميشوند و اواخر بهار شبپرهها به تدريج ظاهر ميشوند. حشرات ماده اصولاً هيچ نوعي تغذيهاي نداشته و به جهت سنگيني قادر به پرواز نيستند. پس از جفتگيري اغلب در مدخل سوراخ خروجي، شكاف ته و حتي روي زمين تخمريزي ميكنند. هر حشره ماده نزديك به هزار تخم ميگذارد. اين تخمها خوراك مناسبي براي مورچهها هستند. به فاصله يك تا دو هفته تخمها تفريخ شده و لاروهاي كوچكي خارج ميشوند. تغذيه اصلي لاروها از چوب شاخه و تنه است. لاروها ضمن تغذيه فضولات نارنجي رنگ خود را از سوراخ ورودي كه در ضمن سوراخ خروجي آنها نيز خواهد بود به صورت گلولههاي كوچك و مدور بيرون ميريزند. اين فضولات در پاي درختان مبتلا جمع ميشوند و اين خود يكي از راههاي بسيار آسان تشخيص وجود پروانه فري ميباشد. كانالهايي كه در داخل چوب بوسيله لارو اين حشره بوجود ميآيد مستقيم و حدود 30 تا 40 سانتيمتر طول دارد و بستگي به گونه ميزبان دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حمله اين آفت روي سيب استقرار ساير حشرات چوبخوار و مخصوصاً اسكوليت درختان ميوه و پروانه زنبور مانند را به دنبال خواهد داشت. چون دهانه خروجي دالانهاي لاروي پروانه فري محل مناسبي براي تخمريزي و در نتيجه خسارت پروانه زنبور مانند است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لاروها با تارهايي بسيار نارك كه با غدد دهاني خود ميسازد از شاخهاي به شاخه ديگر منتقل ميشوند. لاروها پس از تغذيه كامل تبديل به شفيره ميشوند. دوره شفيرگي 20 تا 40 روز طول ميكشد. در كرج اين زمان به تدريج از اوايل ارديبهشت ماه شروع و تا اوايل شهريورماه نزديك به 5 ماه اوليه ادامه دارد. پروانههاي كامل پس از ظهور از همان سوراخ ورودي خارج ميشوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنتـــــــرل:
1ـ از دشمنان طبيعي اين آفت ميتوان به مورچههاي شكاري (عادت تخمخواري) و سنهاي Reduviidae (عادت لاروخواري) اشاره نمود.
2ـ رعايت اصول به زراعي، هرس و سوزاندن شاخههاي خشك و آلوده از شدت خسارتهاي بعدي ميكاهد.
3- در موردي كه تعداد درختان آلوده كم باشد ميتوان با فرو بردن مفتولي در درون سوراخهاي ورودي، لاروهاي آفت را از بين برد.
4ـ استفاده از قرص و خمیرهایی که گازهای سمی تولید می کنند.
5ـ امروزه در اكثر كشورهاي جهان از فرمونهاي جنسي به صورت تكنيك Mating disruption در قالب مبارزه تلفيقي عليه اين آفت استفاده ميشود.
6- بهترين موقع مبارزه شيميايي زماني است كه لاروهاي سن اول به قسمتهاي جوان گياه كه همان رگبرگها و دمبرگها و شاخههاي نازك است حمله ميكنند در اين موقع چون عمق نفوذ لاروها هنوز چندان زياد نيست ميتوان با استفاده از سموم نفوذي مؤثر براي از بين بردن آفت استفاده كرد.
آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2درهزار
دیازینون EC60% و 1 درهزار
كرم جگري يا كرم نجار (Goat moth)
Cossus cossus
(Lep: ossidae)
اين آفت از نظر خسارت كم و بيش زمانند پروانه فري ميباشد. بيشتر در نواحي معتدله سرد و مرطوب انتشار دارد. حشره كامل به رنگ قهوهاي مايل به خاكستري است و عرض آن با بالهاي باز گاهي به 80 ميليمتر ميرسد. لاروهاي جگري رنگ هستند بدين ترتيب كه قسمت پشتي قهوهاي مايل به قرمز و در پهلو زرد پررنگ به نظر ميرسند. (لاروهاي كامل طولشان به 100 ميليمتر هم ميرسد).
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از نظر گياهان ميزبان اين آفت به سيب، گلابي، به، گوجه و بسياري از درختان غيرمثمر و جنگلي حمله مينمايد. در اين بين، درختان سيب بيشتر مورد حمله قرار ميگيرند. گفته ميشود كه اين آفت به درختان مسن بيشتر حمله ميكند. رژيم غذايي اين آفت چوبخواري است لاروها از منطقه پوستي، كامبيوم و چوب درختان ميزبان تغذيه ميكنند. اين گونه درختان كه از بين ضعيفها انتخاب ميگردند دچار ضعف بيشتري شده نهايتاً با حمله ساير حشرات چوبخوار نابود ميگردند. برخلاف كرم خراط اين لاروها به ندرت به شاخههاي جوان خسارت وارد ميكنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
زمستان گذراني به صورت لارو در درون تنه درختان و بدون دياپوز اجباري است. هر دو سال يك نسل دارد. لارو پس از تكميل رشد خود براي شفيره شدن خود را به نزديكي سوراخ ورودي ميرساند. لارو با استفاده از ترشحات بزاقي خانه شفيرگي آميخته از خاك و ذرات چوب ساخته و تبديل به شفيره ميشود. دوره شفيرگي 3 تا 4 هفته و حتي گاهي 6 هفته طول ميكشد. ظهور حشرات كامل در اواخر بهار و اوايل تابستان صورت ميگيرد. حشره ماده پس از جفتگيري تخمهماي خود را به صورت دستههاي 15 تا 50 تايي در شكاف پوست تنه درخت قرار ميدهد. حداكثر تعداد تخم از 1400 تا 1900 متغير و به طور متوسط 1000 عدد است. دوره جنيني تخم 14 روز سپس لاروهاي جوان خارج و وارد پوست ميشوند و از قسمتهاي دروني تنه و شاخه تغذيه مينمايند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبارزه
1. چون سوراخ خروجي و ورودي لارو حشره يكي است از طريق مبارزه مكانيكي و با فرو بردن يك مفتول سيمي در دخل سوراخ ميتوان لارو را زخمي كرد يا كشت.
2. با توجه به اينكه حشره فقط درختان پير و ضعيف را مورد حمله قرار ميدهد رعايت اصول بهداشت بهترين راه پيشگيري از اين آفت ميباشد.
3. آبیاری و تغذیه مناسب باعث حفظ فشارآوندی مناسب درگیاه می شود ولارو آفت نمی تواند به راحتی به چنین گیاهانی حمله کند.
پروانه زنبورمانند درختان سيب
Synanthedon myopaeformis
(Lep: Sesiidae)
اين گونه در مناطق وسيع از كشورهاي اروپايي و آسيايي انتشار دارد. از آفات مهم درختان سيب ميباشد. لاروهاي اين آفت در منطقه كامبيوم در زير پوست تنه درختان، روي تنه و شاخههاي اصلي فعاليت دارند و گاهي باعث خشك شدن كامل درختان ميگردند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
زمستان گذراني اين حشره به صورت لاروهاي سنين مختلف در محل تغذيه يعني دالانهاي پيچ و خمدار لارو در زير پوست ميباشد. لاروها براي تغذيه به چوب آسيبي نميرسانند بلكه تغذيه آنها از پوست و كامبيوم است. لاروهاي زمستان گذران در بهار سال بعد مجدداً شروع به فعاليت كرده و پس از تكميل دوران لاروي در حالي كه طول آنها به حدود 15 تا 18 ميليمتر ميرسد و به رنگ زرد عسلي به يك خط تيره پشتي درميآيند، در زير پوست تبديل به شفيره ميشوند. لاروها قبل از شفيره شدن پيلههاي مخصوص مركب از تارهاي ابريشمي و خوردههاي پوست و فضولات قهوهاي رنگ ميسازند و در داخل آن تبديل به شفيره ميشوند. لاروها پس از يك تا دو هفته و طي دوران شفيرگي كامل شده و پروانهها ظاهر ميشوند. اين زمان در حدود اواسط خردادماه تا اوايل تيرماه ميباشد. پرواز پروانهها و فعاليتهاي حياتي آنها شامل جفتگيري و تخمريزي در روز انجام ميشود. ماده تخمهاي خود را به صورت انفرادي و گهگاه چند عدد در جوار يكديگر در شكافها و زخمهاي روي پوست تنه و شاخههاي قطور ميگذراند. در اين رابطه حتي در محل هرس شاخههاي قطور نيز تخم اين حشره ديده شده است. در روي تنههاي سالم، حشره ماده حتي از تركهاي بسيار خفيف ناشي از تغييرات اقليمي و عوامل فيزيولوژيك گياهي نيز جهت تخمگذاري استفاده مينمايد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوره چنيني تخم متفاوت و از 8 تا 20 روز متغير است. لاروها پس از خروج از راه شكاف و يا زخمي كه تخم در آن گذاشته شده است به داخل پوست نفوذ نموده و تغذيه را شروع مينمايند. تغذيه هم از بافتهاي در حال فساد و هم از بافتهاي تازه ميباشد. فضولات لاروي به صورت دانههاي ريز قهوهاي رنگي بوده كه گهگاه از شكافها بيرون زده و محل فعاليت لاروي را مشخص ميسازد. اين لاروها تا بهال سال آينده در همين محلها زمستان را ميگذرانند. بنابراين يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
در مورد درختان پذيراي اين آفت دو نكته بسيار مهم قابل بحث ميباشد.
1ـ بيشتر درختاني كه جهت تخمريزي انتخاب ميشوند يا رها شدهاند و يا از نظر كاشت وضعيتي رضايتبخشي ندارند.
2ـ هر نوع شكاف، ترك . زخم روي تنه و شاخهها باعث جلب اين آفت براي تخمريزي خواهد گرديد. در اين رابطه حتي تركها و تغيير شكلهاي ناشي از عوامل بيماريزا مانند بيماري معروف قارچي خوره كه در نقاط ميوهخيز كوهستاني به فراوني روي درختان سيب رايج است باعث جلب اين حشره براي تخمريزي ميگردد. لذا مهمترين طريقه پيشگيري از حمله و خسارت اين آفت رعايت اصول صحيح باغداري، آبياري به موقع، هرس و پانسمان زخمهاي روي تنه با مواد ضدعفوني كننده و چسب پيوند ميباشد. سمپاشي تنه و شاخههاي اصلي درخت يك هفته پس از ظهور حداكثر حشرات كامل در بهار، تراشيدن آن قسمت از پوست تنه كه خشك و فاسد شده و پوشاندن محل زخم با چسب پيوند بسيار مؤثر است.
3- دادن كودهاي ازته و حيواني و انجام آبياري كافي موجب رشد سريع پوست و خفته كردن آفت ميگردد.
4- سموم فسفره 3-2 درهزار
5- اندوسولفان(تیودان)
کرم سفید ریشه
Polyphylla ollivieri
(Lep: Scarabaeidae)
اين حشره در اكثر مناطق ايران وجود دارد و از ريشه گياهان مختلفي تغذيه مينمايد. از اين جهت ميتوان به گيلاس، گلابي، سيب، به، هلو، گوجه، آلو، زردآلو، آلبالو، انار، مو، تاج خروس وحشي، گونههاي Chenopodium، خيار، بادمجان، لوبياسبز، كدو، سيبزميني، ياس بنفش، برگ بو، برگ نو، گلايول، چمن، تبريزي، بيد و نارون اشاره نمود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين حشره طول يك نسل را در 3 سال طي ميكند. در شريط مساعد تغذيهاي و خاك ميتواند يك نسل را در طي دو سال بگذراند. زمستان را به صورت لارو به سر ميبرد و در بهار سال سوم قبل از آنكه وارد مرحله شفيرگي شود يك محفظه گلي براي خود درست ميكند و در آنجا تبديل به شفيره ميشود (در برخي موارد خانه شفيرگي ساخته نميشود). دوره شفيرگي 17 تا 24 روز ميباشد.حشرات كامل از دهه سوم خردادماه تا دهه سوم مردادماه بسته به شرايط محيطي منطقه ظاهر ميگردند. اوج خروج معمولاً در تيرماه است. حشرات كامل براي خروج در خاك سوراخهايي ايجاد و خارج ميشوند. سپس از برگ درختان مثمر و غيرمثمر تغذيه مينمايند. تمام فعاليتهاي حياتي، تغذيه، جفتگيري و تخمريزي در غروب و اوايل شب انجام ميگيرد.
در روز حشرات كامل بدون هيچ فعاليتي در لابهلاي شاخ و برگ درختان و جاهاي امن به سر ميبرند. جفتيري در اوايل شب و اغلب در روي شاخهها انجام ميشود. تخمريزي معمولاً چند روز (معمولاً 4 روز) بعد از جفتگيري انجام ميشود. حشره كامل مادهبا پاهاي جلويي خود زير خاك رفته و در منطقهاي مناسب كه غذاي كافي براي لاروسن اول وجود دارد تخمريزي ميكند. تخمها به صورت انفرادي يا دستههاي تا شش عددي در عمق صفر تا 12 سانتيمتري خاك گذاشته ميشود. دوره جنيني يا Incobation period در منطقه كرج و شهريار 30 تا 35 روز است. حشره داراي 3 سن لاروي است. لارو سن اول از مواد هوموسي يا ريشه علفهاي هرز و سنين دو و سه لاروي از ريشه درختان تغذيه ميكنند. لارو در خاكهاي مرطوب فعاليت بيشتري دارد. فعاليت اين حشره در سطح باغ لكهاي است.
مبارزه
1ـ جمعآوري حشرات كامل از اواخر بهار به بعد
الفـ جمعآوري حشرات در صبح زود بوسيله تكاندن درختان
بـ جمعآوري حشرات كامل با كمك نور چراغ
2ـ از بين بردن علفهاي هرز سطح باغ از علفهاي هرز يكساله و چند ساله چون منبع غذايي خوبي براي لاروهاي سن اول است.
3ـ شخم زمستان و جمعآوري لاروها در اسفندماه
4ـ مبارزه شيميايي با استفاده از ديازينون (3 تا 3.5 ليتر) و پودر وتابل ليندين 10 كيلو در هكتار به طريق محلول پاشي پاي درخت در اوايل بهار و اوايل تابستان. بهتر است بعد از ریختن محلول پای درخت آبیاری سبکی نیز انجام شود.
5ـ امروزه از باكتري Bacillus popilliae بر عليه اين آفت استفاده ميكنند كه باعث بوجود آمدن بيماري شيري (Milky disease) در لاروها ميشود.
6ـ قارچ Metarrhizium anisopliae نيز روي لاروها تأثير دارد
سوسك طوقه خوار سياه
Capnodis tenebrionis
(Col.: Buprestidae)
در تمام مناطق ايران انتشار دارد. روي طوقه هستهدارها و بندرت روي گلابي، سيب و زالزالك ديده ميشود.
زيستشناسي
اين حشره يك نسل در دو سال دارد. حشره كامل پس از خروج از خاك كه در تابستان و اوايل پاييز اتفاق ميافتد بدون تخمريزي و به همان صورت در پناهگاههاي مختلف در زير علفها، زير برگهاي خشكيده، داخل شكافهاي سطحي زمين و زير كلوخهها، زمستان گذراني نموده و در بهار سال بعد پس از تغذيه، جفتگيري و تخمريزي ميكند. لاروهاي حاصله از اين تخمها زمستان را در زير پوست قسمتهاي مختلف پايين درخت شامل ريشه طوقه و قسمتهاي انتهايي تنه گذرانده و در تابستان و پاييز سال بعد به حشره كامل تبديل ميگردند. از ظهور حشرات كامل نسلي تا ظهور حشرات كامل نسل بعد 2 سال طول ميكشد. در برخي از ارتفاعات طول يك نسل 3 سال طول ميكشد. در چنين مواردي يا طول لاروهاي زمستان گذران يا حشرات كامل زمستان گذران دو سال طول ميكشد. سوسكهاي زمستان گذران پس از اين كه متوسط درجه حرارت روزانه به 15 درجه سانتيگراد رسيد خارج ميشوند. حشرات كامل پروازهاي كوتاه نموده و به نظر نميرسد كه انتشار اين آفت توسط پروز باشد بلكه بدليل انتقال نهالهاي آلوده اتفاق ميافتد. حشرات كامل آفتاب دوست بوده، پس از مختصري تغذيه از برگها و گاهي پوست شاخههاي جوان، جفتگيري، بر روي سطح خاك و يا در مواردي در كنار طوقه تخم ميگذراند. تعداد تخم از 272 تا 1236 عدد گزارش شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تخمها در عمق صفر تا 5 سانتيمتري زير خاك و اغلب به صورت انفرادي گذاشته ميشود. تخمريزي در روز صورت ميگيرد. لاروسن اول نسبت به آبياري بسيار حساس است. اگر در زمان تخمگذاري و خروج لاروهاي سن اول آبياري صورت گيرد درصد زيادي از لاروهاي سن اول از بين رفته و ميميرند. لاروهاي سن اول در خاكهاي خشك و فاقد رطوبت نميتوانند خود را به تنه درخت برسانند و خواهند مرد. لاروسن اول پس از رسيدن به گياه پوست محل مورد نظر را پاره كرده وارد شده و از لايه زير پوستي و كامبيوم تغذيه ميكند. لارو با بوجود آوردن دالانهايي در ناحيه طوقه، قسمتهاي فوقاني و ضخيم ريشه، قسمتهاي انتهايي تنه درخت را به سرعت به نابودي ميكشاند. برخي اوقات به چوب نيز حمله ميكند. منشاء عمده دالانها طوقه درختان است و اكثر دالانهاي بالا رونده و پايين رونده از آنجا شروع ميگردد. دالانهايي كه به طرف بالا ميروند (به علت اختلاف ساختماني در بافت) در محل پيوند متوقف ميگردند. لاروها معمولاً از محل انشعاب ريشههاي اصلي پايينتر نميروند. چهارسن لاروي دارد. دوره زندگي لاروسن آخر طولانيترين آن است. در اين سن تغذيه شديد ميباشد. لاروها هر كجا از مسير فعاليت خود كه باشند براي شفيره شدن به ناحيه طوقه برميگردند. دوره پيش شفيرگي 10 تا 14 روز و دوره شفيرگي 23 تا 27 روز است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ آبياري منظم
2ـ قوي نگه داشتن درختان
3ـ جمعآوي حشرات كامل در باغهاي كوچك در ساعات آفتابي از روي شاخهها به خصوص در ساعات پيش از ظهر
Capnodis corbonaria
در تمام نقاط ايران به استثناي گيلان و مازندران انتشار دارد. ميزبان آن بادام آهني و وحشي، زردآلو و هلو ميباشد. بادام وحشي ميزبان مناسب آفت ميباشد
سر خرطومي گيلاس
Rhynchites auratus
(Col.: Curculionidae)
اين گونه به گيلاس، زردآلو، آلبالو و بادام وحشي خسارت ميزند. رجبي آثار خسارت اين حشره را روي گوجه در ناحيه قزوين مشاهده نموده است. به دو صورت خسارت ميزند:
خسارت اول مربوط به حشره كامل ميباشد كه از جوانهها، برگها و ميوهها تغذيه مينمايد. تغذيه مستقيماً از عضو مورد حمله صورت گرفته و در اين راستا قسمت مورد حمله از بيرون خروده ميشود. تغذيه روي برگ، هم در حواشي و هم در پهنه آن انجام ميگيرد. بدين شكل كه لبههاي برگ به طور نامنظم خرده شده و در پهنه هم سوراخهايي به اندازه و شكلهاي مختلف ايجاد ميگردد. تغذيه روي ميوه گيلاس و زردآلو بسيار مشخص ميباشد بدين صورت كه دور تا دور آن گودالهاي كوچك و بزرگي ايجاد ميشود. حشره كامل براي تخمريزي با خرطوم خود در ميوه گودالي ايجاد نموده و سپس تخم خود را كف آن گودال قرار ميدهد. به عبارت ديگر تخمگذاري اين آفت نيز خود نوعي خسارت محسوب ميشود. خسارت عمده آفت مربوط به لارو بوده و چون به هسته حمله يمكند اغلب باعث ريزش ميوهها ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين حشره زمستان را به صورت لارو كامل در داخل هسته ميوههاي آلوده ريخته شده روي زمين يا در خاك سپري ميكند. با مساعد شدن شرايط آب و هوا لارو تبديل به شفيره شده و در بهار همزمان با تشكيل ميوه حشره كامل ظاهر و بعد از كمي تغذيه از برگ، در گوشت ميوه سوراخي ايجاد كرده و يك عدد تخم در سطح هسته قرار ميدهد. حشره ماده پس از آن ديواره حفره را جويده و با قسمتهاي خرده شده روي تخم را ميپوشاند و به اين ترتيب مانع خشك شدن آن ميگردد. تخمها پس از يك يا دو هفته تفريخ شده و لاروهاي جوان وارد هسته شده و سبب از بين رفتن آن ميگردند. لارو پس از رشد كامل ميوه را ترك كرده و در خاك تبديل به شفيره ميشود. اين حشره يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1. شخم عميق در زير درختان در پاييز و زمستان براي از بين بردن لاروهاي زمستان گذران
2. استفاده از سموم تماسي پس از ريزش گلها(6-5روزبعد) براي از بين بردن حشرات كامل
3. اندوسولفان EC35% و 1.5 درهزار
4. دیازینون wp40% و 1در هزار
5. گوزاتیون EC20% و 2 درهزار
سرخرطومي سيب Apple blossom weevil
Anthonomus pomorum
(Col.: Curculionidae)
ميزان اصلي آن سيب و علاوه بر آن به ساير درختان ميوه دانهدار هم خسارت ميزند، حشره كامل قبل از جفتگيري و تخمريزي از جوانهها، برگ، گلهاي هنوز كاملاً بسته، حتي شاخههاي بسيار كوچك حامل جوانههاي گل و برگ تغذيه ميكند. لارو نيز از اندامهاي زايا نظير پرچمها و تخمدانهاي گل و ميوه جوان تغذيه ميكند. غنچههاي مورد حمله باز نشده، گلبرگها خشك، غنچهها قهوهاي و بسته باقي ميمانند و سوراخي در آن بوجود ميآيد. در داخل غنچه آلوده تخم، لارو يا شفيره آفت ملاحظه ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
حشره كامل در شكاف يا زير پوست تنه درختان و يا پناهگاههاي ديگر زمستان را به سر ميبرد. در اواخر اسفند و يا فروردين پناهگاههاي زمستاني را ترك كرده و شروع به تغذيه از غنچهها مينمايد. مادهها يك تا دو روز پس از جفتگيري شروع به تخمريزي داخل غنچههاي سبز ميكنند. حشره ماده با خرطوم خود سوراخي در غنچه ايجاد ميكند سپس چرخيده و انتهاي شكم را در مقابل سوراخ قرار داده و تخمريزي ميكند. تخم پس از 5 تا 15 روز تفريخ شده و لاروها پس از 2 تا 3 هفته تغذيه در داخل غنچهها تبديل به شفيره ميگردند. دوره شفيرگي يك تا دو هفته ميباشد. سپس سرخرطوميهاي نسل جديد غنچه را سوراخ كرده و از آن خارج ميشوند و در پناهگاههاي مختلف زمستان گذراني ميكند. اين حشره يك نسل در سال دارد.
کنترل شیمیایی:
از سموم توصیه شده در مرحله غنچه قبل ازباز شدن گلها استفاده می کنیم
1. اندوسولفان EC35% و 1.5 درهزار
2. دیازینون wp40% و 1در هزار
3. فوزولن EC35% و 1.5 در هزار
سنك گلابي (Pear lace bug)
Stephannts pyri
(Hem.: Tingitidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در تمام مناطق ميوهخيز كشور يافت ميشود. ميزبان آن سيب، گلابي و در درجه دوم به گيلاس و گاهي نيز هلو، زردآلو، گوجه، زالزالك و ازگيل، به ژاپوني و گل سرخ خسارت وارد ميآورد. برگها در محل تغذيه فاقد كلروفيل شده و بهص ورت نقاط زرد رنگ در سطح فوقاني برگ ديده ميشود. اين نقاط با تغذيههاي مداوم قهوهاي شده و سپس برگها ميريزند. حشره كامل و پورهها پشت برگها فضولاتي توليد ميكنند كه به صورت نقاط سياه رنگ همراه با مايع چسبندهاي ميباشد. درختان آلوده ضعيف شده برگها قبل از خزان ميريزند. اگر شدت آلودگي زياد باشد ميوهها هم ريزش ميكنند.
زيستشناسي
زمستان را به صورت حشره كامل كه از لحاظ جنسي هنوز بالغ نشده است در زير پوستك درختان و زير برگهاي خشك درز و شكاف تنه درخت و ديوار و ساير پناهگاهها به سر ميبرد. طول بدن حشرات كامل حدود 3 تا 4 ميليمتر و به رنگ قهوهاي مايل به خاكستري ميباشد. بالها مشبك، طول بالها تقريباً دو برابر طول بدن است. در بهار حشرات كامل مصادف با باز شدن كامل برگها ظاهر ميشودند و پس از جفتگيري حشرات ماده داخل نسج در سطح زيرين برگ تخمريزي ميكنند و روي آنها را با ترشحات سياه رنگ ميپوشاند. پورهها به فاصله 30 تا 40 روز از تخم خارج ميشوند. دوره پورگي 4 تا 5 هفته و در اين مدت پورهها 5 بار جلد عوض ميكنند. 2 تا 3 نسل در سال دارد.
مبارزه
1ـ از بين بردن برگهاي خشك و پوستكهاي تنه درختان
2ـ شخم پاييزه
3ـ استفاده ازسموم فسفره آلي ماند اكامت و زولون
شته سبز سيب Green apple aphid
Aphis pomi
(Hom.: Aphididae)
اين شته در سراسر كشور هر جا كه سيب كشت شود وجود دارد. اين آفت به برگ و نوك شاخههاي نورس، جوانهها حتي گلها نيز خسارت ميزند و باعث كم شدن محصول ميگردد. گياهان ميزبان آن شامل سيب، گلابي، به، زالزالك و ازگيل ميباشد. در نهالستانها و روي درختان جوان خسارتش بسيار شديد است. حمله شديد آن در باغهاي بارده نيز به فراواني ديده ميشود. در درختان چه پير و چه جوان پاجوشها بيشتر در معرض حمله اين شته قرار دارند. بر اثر تغذيه اين حشره برگهاي جوان تغيير شكل ميدهند. در اين گونه پيچش برگها غالباً عرضي است. به عبارتي كليتر برگهاي جوان انتهايي بيشتر از همه در معرضحمله قرار دارند و بيشترين خسارت را ميبينند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
سيكل زندگي اين شته از نوع Holocyclic ميباشد. زمستان گذراني به صورت تخم است. اين تخمها معمولاً روي شاخههاي يكساله گذاشته ميشوند. روي شاخههاي سنين ديگر نيز ممكن است بتوان تخمي پيدا نمود. زمان تفريخ تخمها مصادف با باز شدن جوانههاست. فعاليت بهار اين آفت شديد است و روي اعضا فعال و جوان گياهي به سرعت به زندهزايي ادامه داده و مهمترين خسارت خود را در همان زمان وارد ميآورد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با بالا رفتن جمعيت، بالدارهايي در مجموعه شتهها ظاهر ميشوند كه انتشار آفت را به ساير درختان ميزبان كه در مجاورت قرار دارند به عهده ميگيرند. اين شته ميزبان ثانوي براي تابستان گذراني ندارد به عبارت ديگر تمام نسلهاي خود را روي درختان ميوه سردسيري كه قبلاً اسامي آنها ارائه شد طي مينمايد و اگر مشاهده ميشود كه در طول تابستان جمعيت آن به شدت كاهش مييابد به علت مهاجرت به طرف ميزبانهاي ثانوي نيست بلكه اين كاهش نتيجه اثر حرارت شديد محيطي، ايجاد تغييراتي در شيره گياهي و فعاليت قابل توجه دشمنان طبيعي اين شته ميباشد. از اوايل پاييز به بعد در جمعيت اين شته فزوني محسوسي در مقايسه با جمعيت تابستاني پديدار ميگردد. افراد جنسي از اواخر مهر شروع به ظاهر شدن ميكنند و تخمريزي تقريباً بلافاصله آغاز ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تعداد نسل شته سبز سيب در سال بر حسب شرايط آب و هوايي محل فرق كرده و معمولاً 15 تا 20 نسل در سال توليد ميكند. اين شته يك ميزبانه است.
کنترل شیمیایی:
اگر شتهها موجب پيچيدگي برگ شوند يا توليد گال نمايند از سموم سيستميك مانند اكسي دی متون متيل (متاسيستوكس) و تيومتون (اكاتين) استفاده ميشود ولي اگر موجب پيچيدگي نشوند از پريميكارب (پريمور) كه يك شته كش اختصاصي است، استفاد ميشود. براي مبارزه با شتههاي سبزي و جاليزي از هپتنوفوس (هوستاكوئيك) استفاده ميشود چون اثر سريع داشته ولي كم دوام است.همچنین سموم پر دوام در اوایل فصل مصرف شود.
1. تیومتون(اکاتین) EC 60 % یک در هزار
2. اکسی دیمتون متیل EC25% یک درهزار
3. مالاتیون EC25% دو درهزار
4. پیریمیکارب(پریمور) Df50% نیم درهزار
5. پیریمیکارب WP50% نیم درهزار
6. هپتنفوس EC50% یک در هزار
7. دیازینون EC60% یک در هزار
شته مومي يا شته خوني سيب Wooly aphid
Eriosoma lanigerum
(Hom.: Eriosomatidae)
ريشه واژه خانواده Eroisomatidae در لاتين به معناي بدن پشمالو ميباشد. اين آفت در اكثر نقاط جهان كه سيب كاشت ميشود شيوع دارد غير از سيب به انواع گلابي اهلي و وحشي، به، زالزالك و نيز نارون آمريكايي با نام Ulmus americana (ميزبان اول) حمله ميكند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين آفت به صورت توده هاي سفيد رنگ در ماههاي مهر و تابستان روي سرشاخهها و تنه درختان دانهدار به خصوص در اطراف زخمهاي حاصله از هرس شاخهها ديده ميشود. اين آفت به ريشه و طوقه دررختان نيز حمله ميكند. در روي ريشه وطوقه خسارت اين آفت با ايجاد برآمدگي و گالهاي مخصوص همراه است. اين برآمدگي و گالها روي سرشاخهها هم ديده ميشود. ارقام بومي كشور حساسيت فراواني به اين شته دارند. در حاليكه برخي ارقام خارجي مانند زرد و قرمز لبنان كمتر مورد حمله واقع ميشوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين شته اگرچه دو ميزبانه است ولي در مناطقي كه ميزبان اول يافت نشود (مانند كشور ایران) در تمام مدت سال روي ميزبان دوم (درختان دانهدار) زندگي ميكند و مراحل جنسي و تخم در اين شرايط ديده نميشود. در شرايط عادي كه هر دو ميزبانه وجود داشته باشد مانند همه شتههاي دوميزبانه، مرحلهاي از سيكل زندگي خود را روي درختان ميوه دانهدار و مراحلي را نيز ري درختان نارون (افراد جنسي نر و ماده تخم، ماده موسس،ماده فونداتريژن) سپري ميكند.
اين شته ناقل بيماري قارچي شاتكر چند ساله روي درختان سيب ميباشد. زمستان گذراني در مرحله پورگي سپري ميشود. محل زمستان گذراني در شكافهاي موجود روي تنه و شاخههاي سنين مختلف و حتي شاخههاي همان سال و طوقه و ريشههاي ضخيم و اصلي مجاور تنه و نزديك سطح خاك ميباشد.
کنتـــــــرل:
1ـ مبارزه بيولوژيك
الفـ زنبور Aphelimus mali (Aphelinidae) از پارازيتوئيدهاي اختصاصي شته مومي سيب ميباشد.
بـ لارو و حشرهكش كفشدوزكهاي
Coccinella septampunotata
Exochomus spp
Chilocorus spp
جـ لاروهاي مگسهاي سيرفيد و لاروهاي كريزوپا
دـ لاروهاي پشههاي Cecidomyiidae
دـ سنهاي شكاري از خانواده Anthoeoridae ,Nabidae
2ـ مبارزه زراعي
شته مومي سيب چون مكانهاي سايهدار را ترجيح ميدهد لذا در باغات سيب از كاشت پرپشت درختان بايستي اجتناب كرده و به هرس آنها دقت لازم مبذول داشت همواره جريان هوا و نفوذ اشعههاي خورشيدي را به داخل درختان امكانپذير ساخت. چون شتهها اكثراً در داخل زخمهاي درختان و يا در محلهاي بريده و هرس شده آنها مستقر ميشوند لذا اين قسمتها نبايد به حال خو رها شوند. همچني شاخههاي گالدار و يا سرشاخههاي مورد هجوم بايستي به طور مرتب قطع شده و نابود گردند.
3ـ كاشت واريتههاي مقاوم
تحقيقات ايستگاه East-Malling نشان ميدهد كه واريتههاي Northern spy و Winter majetin تقريباً مورد هجوم شته مومي واقع نميشوند.
کنترل شیمیایی:
1. تیومتون(اکاتین) EC60% و 1در هزار
2. اکسی دیمتون متیل EC25% و 1 درهزار
3. پیریمیکارب(پریمور) Df50% و 5/. درهزار
سپردار واوي سيب
Lepidosaphes malicola
(Hom.: Diaspididae)
اين آفت به درختان سيب، هلو، گوجه، زردآلو و ندرتاً گلابي حمله ميكند. در روي درختان بيد، تبريزي، ياس و عده ديگري از درختان زينتي نيز مشاهده شده است. اين آفت به سيبهاي شفيعآبادي، شميراني، مورو، لاله و به خصوص سيب گلاب بيشترين خسارت را وارد ميكند. سيبهاي مشهدي و زرد و قرمز لبناني كمتر آلوده ميشود. سپردار واوي سيب به تمام قسمتهاي هوايي درخت سيب از قبيل تنه، شاخه، برگ و ميوه حمله مينمايد. درختان آلوده داراي برگهاي كوچك و پريده رنگ، ميوههاي بدشكل و ريز و سرشاخههاي خشك ميباشند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
سپردار واوي سيب زمستان را به صورت تخمهاي سفيد رنگ شكري به تعدادي در حدود 100 عدد در زير سپر ماده ميگذراند. تخمها داراي دياپوز اجباري ميباشند. پورهها در شرايط كرج در اواسط ارديبهشت ماه بيرون ميآيند و به خوبي روي تنه درختان ميزبان حركت ميكنند و به سهولت توسط باد جابجا ميشوند. پس از پيدا كردن محل مناسب بلافاصله تغيير جلد ميدهند. پاها و شاخكها را از دست داده و ثابت ميشوند. در اين موقع در اطراف بدن حشره رشتههاي مجعد مومي شبيه به پنبه مشاهده ميشود كه به مرور متراكم شده و به صورت هالهاي اطراف بدن حشره را ميگيرد. پوره سن 2 پس از 15 تا 20 روز تغذيه تغيير جلد ميدهد و در اين حالت حشره نر تبديل به شفيره ميشود و كمي بعد حشره كامل بالدار زير سپر خارج ميشود. پورههاي نسل دوم اين آفت در اواسط مرداد ماه مشاهده ميشوند. سپردار واوي سيب داراي دو نسل ميباشد. طبق نظر برخي محققين در نواحي گرمسير اصفهان نسل سومي از اين حشره مشاهده ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1- Fiscus = (physcus) testaceus
Aphlinidae
علاوه بر تعداد زيادي از كفشدوزكها، زنبورهاي پرازيتوئيد فوق از خانواده Aphelinidae زمستان را به صورت لارو در داخل بدن حشره ماده ميگذرانند و در بهار موقعي كه پورهها شروع به تعويض جلد كردند اين زنبورها خارج شده و در بدن پورههاي سن دوم شروع به تخمريزي ميكنند.
3- Hemisarcoptes malus (Acari: Hemisarcoptidae)
كنه فوق پرداتور تخم شپشك واوي سيب بوده و خود و پورههايش از تخم اين حشره تغذيه ميكنند. زمستان به صورت ماده بالغ در بين تودههاي تخم در زير سپرهاي اين حشره سپري ميكنند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
. مبارزه شيميايي بايد زماني باشد كه شپشك در مرحله Crawler باشد و 75% پورههاي از زير سپر خارج شده باشند.
1. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2در هزار
2. اتیون EC47% و 1.5 درهزار
3. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
4. کلرپیریفوس(دورسبان) EC40.8% و1.5- 1 درهزار
5. روغن امولسیون شونده O 80% و 5/. درصد
سمپاشي زمستانه اواخر زمستان به صورت روغنپاشي (سموم روغني Volk) پس از سپري شدن اوج سرماي زمستان و قبل از بيداري درختان انجام ميشود (روغنهاي زمستانه داراي هيدروكربن اشباع كمتري هستند).
سپردار بنفش زيتون
Parlatoria oleae
(Hom.: Diaspididae)
اين حشره اگرچه براي اولين بار از روي درختان زيتون جمعآوري شده است ولي به عده زيادي از درختان ميوه دانهدار، هستهدار، گياهان زينتي و جنگلي حمله مينمايد. اين سپردار روي برگ، شاخه، تنه و ميوه زندگي ميكند و در محلي كه خرطوم خود را در بافت گياه فرو مينمايد، كلروفيل گياه ميزبان از بين رفته و به جاي آن لكه گرد و قرمز ارغواني رنگي به وجود ميآيد. در روي تنه و سرشاخه محل تجمع شپشكها، لكههاي قهوهاي رنگ مشاهده ميشود كه تصور ميرود يك نوع بيماري فيزيولوژيك باشد. اين وضعيت روي ميوههاي مختلف نيز مشاهده ميشود و اغلب ممكن است با علائم بيماريهاي گياهي خاص اشتباه شود. حمله و تغذيه اين شپشك باعث ضعف درختان ميوه و آماده شدن آنها براي حمله سوسكهاي پوستخوار و ساير آفات درجه دوم ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي و مشخصات
در نقاط معتدل سرد زمستان را به صورت پوره سن دو و در نواحي گرمتر به صورت حشرات كامل نابالغ در روي شاخهها و تنه درختان به سر ميبرد. حشرات ماده به رنگ بنفش تيره، فاقد بال، پا و شاخك ميباشند. بدن حشره را پولك خاكستري رنگي پوشانده است و جلد لاروي به رنگ قرمز در كنار سپر قرار دارد. حشرات ماده در اواخر فروردين ماه و اوايل ارديبهشت ماه شروع به تخمريزي ميكنند. دوره نشو و نماي جنيني حدود 20 روز ميباشد. پس از آن پورهايي به رنگ ارغواني روشن از تخم خارج ميشوند كه داراي شش پا و يك جفت شاخك مودار ميباشند. سطح بدن نيز از موهاي پراكنده پوشيده است. پورهها به آساني بوسيله باد منتقل ميشوند. دوره زندگي بسته به شرايط فصل در حود 30 تا 50 روز است و 2 تا 3 نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
كفشدوزكهاي شكارگر Col.: Coccinelidae
1- Chilocorus bipustulatus
2- Exochomus quadripustulatus
زنبورهاي پارازيتوئيد Hymenoptera: Aphelinidae
1- Fiscus testaceus
2- Aphytis proclia
3- Aphytis mytilaspidis
4- Aphytis chrysomphali var. mazandranica
5- Aphytis maculicornis
کنترل شیمیایی:
. مبارزه شيميايي بايد زماني باشد كه شپشك در مرحله Crawler باشد و 75% پورههاي از زير سپر خارج شده باشند.
1. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2در هزار
2. اتیون EC47% و 1.5 درهزار
3. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
4. کلرپیریفوس(دورسبان) EC40.8% و 1.5- 1 درهزار
5. روغن امولسیون شونده O 80% و 0.5 درصد
مبارزه زمستانه: اين مبارزه اغلب در مورد گونههايي عمل ميشود كه حشره به صورت پوره و يا حشره كامل ميباشد. اين روش در مورد شپشكهاي زير خانواده Lecaninae كه داراي بدن بدون محافظ ميباشند خيلي مؤثر است (مانند شپشك سياه زيتون). سمپاشي زمستانه اواخر زمستان به صورت روغنپاشي (سموم روغني Volk) پس از سپري شدن اوج سرماي زمستان و قبل از بيداري درختان انجام ميشود (روغنهاي زمستانه داراي هيدروكربن اشباع كمتري هستند).
شپشك نخودي
Eulecanium coryli
(Hom.: Coccidae)
حشرهاي است كه در حالت بلوغ نيم كروي و به رنگ قرمز براق ميباشد. اندازه آن در حدود يك ماش يا كمي بزرگتر است. اين حشره روي عده زيادي از درختان ميوه دانهدار و هستهدار ديده ميشود. درخت به براي اين آفت ميزبان بسيار مناسبي است. اين حشره نيز با مكيدن شيره گياهي باعث ضعف شديد درختان ميزبان ميگردد. از طرف ديگر ترشح عسلك دارد كه باعث تجمع گرد و خاك در سطح تنه و سرشاخه و برگ درختان ميزبان ميگردد و در نتيجه باعث كاهش فعاليتهاي فيزيولوژيك درخت به خصوص كربنگيري و تنفس ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين حشره زمستان را به صورت پوره سن دو به سر ميبرد. اين پوره پس از مدتي تغذيه در بهار تبديل به حشره كامل ماده ميشود و در اين حالت به مرور بدن حشره ماده از سطح زيرين چروكيده شده و جلد شاخي حشره تبديل به محفظه تخم ميشود. اواخر خرداد ماه حشرات ماده شروع به تخمگذاري ميكنند. اين تخمها در اواسط تيرماه باز ميشوند و پورهها از زير جلد ماده خارج شده و در سطح برگها، ميوهها و سرشاخهها پراكنده ميشوند و اغلب توسط باد به اطراف پراكنده ميگردند. اين حشره در سال فقط يك نسل دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
به علت وجود عوامل كنترل كننده طبيعي مبارزه شيميايي توصيه نميشود. در صورت بالا بودن تراكم جمعيت آفت ميتوان سرشاخههاي آلوده را قطعو معدوم نمود.
زنبورهاي پارازيتوئيد
Hymenoptera: Encyrtidae
Blastothrix brittanica
Habrolepis tergrigorianae
Hymenoptera: Aphelinidae
Archenomus bicolor
کنترل شیمیایی:
. مبارزه شيميايي بايد زماني باشد كه شپشك در مرحله Crawler باشد و 75% پورههاي از زير سپر خارج شده باشند.
1. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2در هزار
2. اتیون EC47% و 1.5 درهزار
3. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
4. کلرپیریفوس(دورسبان) EC40.8% و 1.5- 1 درهزار
5. روغن امولسیون شونده O 80% و 5/. درصد
مبارزه زمستانه: اين مبارزه اغلب در مورد گونههايي عمل ميشود كه حشره به صورت پوره و يا حشره كامل ميباشد. اين روش در مورد شپشكهاي زير خانواده Lecaninae كه داراي بدن بدون محافظ ميباشند خيلي مؤثر است (مانند شپشك نخودي). سمپاشي زمستانه اواخر زمستان به صورت روغنپاشي (سموم روغني Volk) پس از سپري شدن اوج سرماي زمستان و قبل از بيداري درختان انجام ميشود (روغنهاي زمستانه داراي هيدروكربن اشباع كمتري هستند).
سپردار آسيايي گوجه
Tecaspis = Chionaspis asiatica
Hom.: Diaspididae, Diaspidini
در تمام نقاط ايران انتشار دارد. به تمام هستهدارها حمله ميكند. برگ، ساقه و تنه درختان مذكور را مورد حمله قرار ميدهد. طول سپر مادههاي زمستان گذران 1 تا 5/1 ميليمتر، رنگ سپرهاي پورههاي سنين يك و دو نارنجي است. حشره ماده زرد مايل به نارنجي ميباشد. سپر نر 9/0 ميليمتر و دو قسمتي ميباشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
دو نسل در سال دارد. زمستان را به صورت پوره سن 2 و حشره كامل ماده بر روي شاخه و ساقه درختان ميزبان به سر ميبرد. پورههاي نسل تابستانه تقريباً همگي روي برگها متمركز شده و تغذيه آنها از شيره برگ است. پورههاي نسل زمستانه روي شاخهها و تنه متمركز ميگردند. مادههاي زمستان گذران همگي بارور هستند. در روي تنه و ساقه در زمستان نر ديده نميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
. مبارزه شيميايي بايد زماني باشد كه شپشك در مرحله Crawler باشد و 75% پورههاي از زير سپر خارج شده باشند.
1. آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% و 2در هزار
2. اتیون EC47% و 1.5 درهزار
3. اتریمفوس(اکامت) EC50% و 1در هزار
4. کلرپیریفوس(دورسبان) EC40.8% و 1.5- 1 درهزار
5. روغن امولسیون شونده O 80% و 5/. درصد
پسيل گلابي ((Pear Psylla
Cacopsylla pyricola
(Hom.: Psyllidae)
در اكثر نقاط كشور وجود دارد. خسارت آن در نواحي گرم و خشك بيشتر از نقاط سرد و مرطوب است. پسيل گلابي در دوره پورگي و حشره كامل مقدار زيادي شيره گياهي مكيده و پس از جذب مواد مورد نياز بقيه را با تغييراتي به صورت مايع چسبناك دفع ميكند. از اين رو اين آفت به شدت به اين مايع چسبناك آلوده ميشوند. در اثر بسته شدن روزنههاي برگ عمل تهويه و تنفس در برگها متوقف ميگردد. در اثر اختلالات تغذيه و تنفس، رشد و تشكيل جوانههاي برگ و گل سال بعد در روي شاخهها متوقف ميماند. جوانههاي گل و ميوه در روي درخت تشكيل نميگردد و ميوههاي همان سال ريز و بدشكل ميشوند. در سالهاي اخير پسيل گلابي را ناقل بيماري ميكوپلاسموز Pear decline يا زوال گلابي نيز ميشناسند. اين بيماري باعث خشكيدن سريع درختان گلابي ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
زمستان را به صورت حشره كامل در زير برگهاي ريخته شده اطراف تنه درخت، زير پوستهاي تنه و بيشتر در سطح زيرين سرشاخهها ميگذراند. اولين تخمريزي در اوايل اسفندماه و معمولاً در نزديكي جوانهها صورت ميگيرد. در اين موقع جوانههاي درختان تازه شروع به رشد ميكنند. حشرات ماده تخمهاي خود را به طور رديفي و اغلب به صورت رشتهاي قرار ميدهند. تخمريزي زمستانه تا پايان ريزش گلبرگها ادامه دارد. در بهار و تابستان بيشتر تخمها بر روي برگها به حالت مجتمع در نزديكي رگبرگهاي اصلي گذاشته ميشوند. پورهها پس از خروج از تخم متوجه سرشاخهها ميشوند و در روي جوانههاي برگ متمركز ميگردند. در اثر تراكم پورهها روي برگهاي جوان، برگها كوچك ميمانند و پيچيده ميشوند. ترشح عسلك در نسل اول كم است ولي در نسلهاي بعدي به خصوص در ماههاي گرم ترشح عسلك شديدتر ميشود. دوران پورگي بسته به شرايط آب و هوايي از 30 تا 37 روز تغيير ميكند. تعداد نسل معمولاً 4 تا 6 بوده ولي در اكثر نقاط كشور 5 نسل دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1- پسيل گلابي طالب آب و هواي گرم و خشك است و در نواحي كه رطوبت نسبي پايين و درجه حرارت نسبتاً زياد باشد تراكم و خسارتش شدت بيشتري دارد. از اين رو در باغهايي كه در زير درختان اقدام به كشت يونجه يا پوشش سبز ديگري نمايند، نظر به اينكه محيط را تا حدودي مرطوب ميسازد، جمعيت آفت و تخمريزي حشره كاهش پيدا ميكند.
2ـ رعايت اصول باغباني: فواصل درختان نبايستي كمتر از 8 متر انتخاب شود، هرس شاخههاي اضافي و كاستن از انبوهي بيش از حد شاخ و برگ كه موجب تهويه بيشتر ميشود در كاهش انبوهي آفت بسيار مهم است.
3ـ دشمنان طبيعي
شكارچيهايي نظير Exochomus quadripustulatus، A.nemorum Adalia bipunctata، Anthocoris nemoralis، Chrysopa carnea و زنبور پارازيتوئيد Trechnites sp. از خانواده Encyrtdae.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
همزمان با تورم جوانه ها تا ریختن سه چهارم گلبرگها یا بلافاصله پس از ریختن گلبرگها. در صورت زیاد بودن ترشحات قبل از سمپاشی، درخت با آب شستشو شود.
1. فوزالن EC35% و 1.5 در هزار
2. گوزاتیون EC20% و 2 درهزار
3. دیازینون EC60% و 1 در هزار
4. اندوسولفان EC35% و 2 درهزار
زنبور مغزخوار بادام
Eurytoma amygdalia
(Hym.: Eurytomidae)
زيستشناسي
زمستان را به صورت لاروهاي كامل در داخل ميوههاي خشك شده در سطح زمين يا روي درخت ميگذراند. لاروهي زمستان گذران معمولاً كمي قبل از تشكيل شدن شكوفه بادام تبديل به شفيره ميگردند. حشرات كامل مصادف با ريختن گلبرگها ظاهر شده و پس از مختصري تغذيه از شبنم و مايعات ديگر در داخل نسج ميوههاي تازه تشكيل شده تخم ميگذراند. هر حشره ماده حدود 120 تا 150 عدد تخم ميگذارد. تخمها به فاصله 2 تا 3 هفته باز ميشوند. لاروها پس از خروج از تخم با حفر تونلي خو را به دانه ميرسانند و از دانههاي در حال رشد تغذيه ميكنند. دوره لاروي حدود 10 تا 11 ماه طول ميكشد (تمام تابستان، پاييز، زمستان و قسمتي از بهار). اين حشره بيش از يك نسل در سال ندارد ولي گاهي لاروهاي كامل كه دوران دياپوز را ميگذرانند ممكن است تا دو سال در داخل ميوههاي آلوده به حالت انتظار باقي بمانند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
جمع آوری همگانی و معدوم نمودن میوه های آلوده روی درخت و زیر درخت
كنه دو نقطهاي يا كنه تار عنكبوتي (Two spotted mite)
Tetranychus urticae
(Acari: Tetranychidae)
بسيار پلي فاژ بوده و بيش از 150 گونه گياه مانند سيب، گلابي، گوجه، گيلاس، هلو، بادام، گل سرخ، توت فرنگي، لوبيا، باقلا، شبدر، يونجه، پنبه، گياهان زينتي، گياهان خانواده كدوئيان، ليپائيان، بادمجانيان و غيرو را مورد حمله قرار ميدهد. اين كنه با تنيدن تار سطح برگهاي ميزبان را همراه با قشري مانند گرد و خاك ميپوشاند. در كشتهاي زير پلاستيك و گلخانهها اين تارها روي گياهان زياد ديده ميشود. علائم خسارت به صورت لكههاي خاكستري يا زرد در متن سبز برگها مشاهده ميشود. گاهي برگها در اثر از دست دادن شيره گياهي حول دمبرگ اصلي خميده ميشوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين كنه زمستان را به حالت ماده بالغ بارور در زير پوست درختان ميوه، بوتهها و گاهي داخل خاك، زير كاه و كلش و برگهاي افتاده به حالت دياپوز ميگذراند. كنههاي زمستاني رنگ قرمز آجري دارند. در اوايل بهار رو علفهاي هرز تخمريزي ميكنند و سپس گياهان زراعي، زينتي و درختان ميوه را مورد حمله قرار ميدهند. هر كنه ماده 40 تا 80 عدد تخم ميگذارد. تخمها بسته به درجه حرارت پس از 12 تا 15 روز تفريخ ميشوند و پورههاي كنه خرج ميشوند و پس از سه نوبت پوست عوض كردن كامل ميگردند. دوره زندگي يك نسل كامل كنه 15 تا 22 روز طول ميكشد. چندين نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1. رعايت اصول به زراعي و از بين بردن علفهاي هرز
2. بنزوکسی میت(سیترازون) EC20% و 1 درهزار
3. پروپارژیت(اومایت) EC57% ،، ،، ،،
4. بروموپروپیلات(نئورون) EC25% ،، ،، ،،
5. فن پیروکسی میت(ارتوس) sc5% و 5/. در هزار
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كرم خوشهخوار انگور
Lobesia botrana
(Lep: Tortricidae)
در ايران فقط روي انگور گزارش شده است. در بهار لاروهاي جوان نسل اول از جوانههاي گل دهنده و غنچه تغذيه كرده و روي آنها را با تارهايي ميپوشانند. در برخي موارد نيز از جوانههاي شاخهزا تغذيه كرده و در نتيجه سبب خشكيدن گلها و جوانهها و ريزش آنها ميگردند. لاروهاي نسل دوم از گوشت غوره تغذيه مينمايند. بر اثر تغذيه پوست غوره منظره خاكي رنگي پيدا نموده، چروك برداشته و ح بهها ميريزند. لاروهاي نسل سوم از انگورهاي رسيده تغذيه ميكنند. ابتدا از گشت و سپس از پوستهاي رسيده ميخورند. محل فعاليت آفت بوسيله تارهايي روي خوشه مشخص ميباشد. خوشههاي آلوده مورد حمله انواع قارچها قرار گرفته خسارتهاي ثانويه را بوجود ميآورند. لاروهاي نسل بعدي آفت حتي روي انگورهايي كه براي تهيه كشمش اختصاص داده ميشوند به انبار منتقل و در آنجا تا بهار سال آينده به سر ميبرند. خسارت اين آفت در كشت ديم روي انگور به مراتب كمتر از انگور كشت آبي ميباشد و به همين جهت در اكثر مناطق ديم مبارزه با آفت معمول نميباشد.
زيستشناسي
اين آفت در منطقه شيراز (معتدله) داراي چهار نسل در سال ميباشد. ظهور اولين پروانه در اوايل فروردين و اوج پرواز نسل اول آفت در اواخر فرويدن تا اوايل ارديبهشت ميباشد. اوج پرواز نسل دوم تقريباً در دهه سوم خرداد، اوج پرواز نسل سوم در اواخر تير تا اوايل مرداد و اوج پرواز نسل چهارم در اوايل شهريور ميباشد. در منطقه سوريان آباده (سردسير) آفت سه نسل در سال دارد. ظهور اولين پروانه در اوايل ارديبهشت، اوج پرواز نسل اول در اواسط تا اواخر ارديبهشت، اوج پرواز نسل دوم در اواسط تير و بالاخره اوج پراز نسل سوم در اواخر مرداد تا اوايل شهريور ميباشد. بيشترين خسارت مربوط به نسل سوم آفت است. بهترين زمان مبارزه بر عليه آفت يك هفته تا ده روز بعد از تشكيل اوج بروز نسل دوم ميباشد. دوره جنيني 8 تا 10 روز، دوره لاروي 17 تا 18 روز و چهار سن لاروي دارد. دوره شفيرگي 7 تا 8 روز و دوره نشو و نما براي يك نسل 32 تا 36 روز طول ميكشد. اين آفت در اطراف تهران سه نسل در سال دارد. زمستان را به صورت شفيره در پيله سفيد ابريشمي زير پوست ساقه مو و در زير برگهاي ريخته شده موستان ميگذراند. مادهها تخمهاي خود را به صورت انفرادي روي بند خوشهها و حبهها قرار ميدهند.
کنترل:
1ـ انتخاب انواع موهايي كه خوشه متراكم ندارند.
2ـ احداث باغ به صورت رديفي و در روي داربست موازي، چون كرم خوشه خوار انگور اغلب به موستانهايي كه فاقد داربست بوده و موها به شكل گسترده روي زمين يا پشتهها باشند، حمله مينمايد.
3ـ هرس هر ساله مو براي جلوگيري از تجمع شاخههاي اضافي، سوزاندن علفهاي هرز و برگهاي خشك در پاييز، شخم عميق و استفاده از يخ آب زمستانه براي از بين بردن شفيرههاي زمستان گذران
کنترل شیمیایی:
نوبت اول سمپاشی در مرحله غنچه و قبل از باز شدن گلها. نوبت دوم زمان غوره و نوبت سوم در شروع آبدار شدن میوه
1. دیازینون WP40% و 1.5 درهزار
2. زولون EC35% ،، ،، ،،
3. تری کلروفن sp80% و 1.5 در هزار (دیپترکس)
4. دیازینون EC60% ،، ،، ،،
5. اتیون EC47% ،، ،، ،،
زنجره مـــو
Cicadatra ochreata
(Hom.: Cicadidae)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين زنجره يكي از آفات مهم مو در ايران است. در تمام مناطق موكاري وجود دارد. علاوه بر مو به بسياري از گياهان ديگر مانند سنجد، سيب، آلبالو، به، سپيدار، زبان گنجشك، نارون، ازگيل ژاپني، تبريزي، پسته، انار، گلابي و هلو صدمه ميزند.
نحوه خسارت
حشره بالغ بر روي سرشاخههاي مو و ساير درختان ميزبان تخمريزي مينمايد. بر اثر تخمريزي حشره قسمتي از بافت گياه از فعاليت باز مانده و در روي آن برآمدگيهايي بوجود ميآيد كه سبب شكنندگي سرشاخه ميشود. اين سرشاخهها اغلب ضعيف و گاهي خشك ميشوند. پورههاي آفت پس از خروج از تخم داخل خاك شده و روي ريشههاي مو مستقر ميگردند. پس از استقرار براي تغذيه، خرطوم خود را در نسج ريشه فرو برده و به شدت شروع به تغذيه ميكنند. در موستانهايي كه اين آفت شيوع دارد پايه مو تدريجاً ضعيف گشته و سرانجام ميخشكد. پايههاي آلوده اغلب رشد بسيار كم دارند، برگها زرد ميشود و ميوهها بسيار كم و ريز هستند.
زيستشناسي
زنجرههاي كامل از اوايل تابستان به بعد در موستانها ديده ميشوند. پس از خروج از جلد شفيرگي معمولاً پروازهاي كوتاه ميكنند. پس از 5 تا 7 روز جفتگيري كرده و يكي دو روز بعد تخمگذاري مينمايند. تخمها در دو رديف به طور مورب داخل شاخههاي چوبي نشده در طرفين شياري كه حشره با تخمريز خود ميسازد قرار داده و روي آنها را با ترشحات بدن ميپوشاند. دوره رشد جنيني حدود يك ماه است. دوره زندگي حشرات كامل در طبيعت 11 تا 12 روز ميباشد. تعداد متوسط تخم در يك زنجره ماده حدود 30 تا 35 عدد ميباشد. پورهها پس از خروج از تخم به زمين افتاده داخل خاك ميشوند. پورهها در كنار ريشهها اتاقكي از گل براي خود ساخته از شيره گياهي ميماند. پورهها دوست دارند در شرايط كاملاً مرطوب زندگي كنند. دوران پورگي اين آفت حدود چهار سال است. پورههاي سن چهارم پس از پايان دوره تغذيه از خاك خارج شده و از تنه درختان يا قطعات سنگ و غيره بالا رفته تبديل به مرحلهاي كه اصطلاحاً شفيره نا ميده ميشود، ميگردند. بعد از طي مرحله شفيرگي جلد آنها با يك شكاف طولي از هم باز شده و حشره كامل بالدار از آن خارج ميگردند. خاكهاي رسي و سنگين براي فعاليت پورهها مناسبتر است و اين آفت در چنين خاكهايي خسارت بيشتري ايجاد ميكند. طول دوره يك نسل ممكن است 4 تا 5 سال طول بكشد.
کنترل:
1ـ استفاده از زمينهاي شني، ازدياد آبياري و تقويت زمين بوسيله كودهاي حيواني شيميايي
2ـ پيوند واريتههاي مرغوب روي پايههاي مقاوم
3ـ بيل زدن پاي درخت و سوزانيدن علفهاي هرز باغات و اطراف آنها
4ـ هرس سرشاخههاي آلوده به تخمريزي زنجرهها در بهار و سوزانيدن آنها
5ـ آب تخت نمودن باغات
کنترل شیمیایی:
از سموم دیازینون و مالاتیون به روش سمپاشی پای بوته ها علیه پوره های داخل خاک، سمپاشی سطح خاک در موقع خروج شفیره ها، همچنین سمپاشی درختان استفاده می کنیم
كرمهاي شاخدار مو
Theretra alecta
Pergesa elpenor
Celerio lineata
(Lep: Sphingidae
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اطلاق كلمه شاخدار به اين آفت به علت وجود زائده كم و بيش بلنديست كه نزديك به انتهاي شكم لاروها در سطح پشتي ديده ميشود و به نظر ميرسد كه نوعي وسيله دفاع باشد.
گونه اول پروانه نسبتاً بزرگ به رنگ آجري تيره بوده داراي بالهاي پهن با نوارهاي رنگين است. گونه دوم حدود 70 ميليمتر، زيتوني رنگ بوده و روي بالهاي جلويي دو خط مورب تيره در نيمه انتهاي بال ديده ميشود. در بالهاي عقبي يك نوار پهن سياه در قاعده ديده ميشود. در روي شكم سه نوار تيره ديده ميشود كه يكي در وسط و دو تاي ديگر در طرفين قرار دارند. گونه سوم با بالهاي باز حدد 60 ميليمتر، رنگ بالهاي جلويي سبز مايل به بلوطي با نوارهاي سفيد مواج و طولي است. روي بندهاي اوليه شكم نوارهاي عرضي متناوب تيره روشن قرار دارد كه در مجموع منظره شطرنجي به پشت شكم ميدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
هر سه گونه زمستان را به صورت شفيرههاي لخت در پناهگاهها و يا زير خاك به سر ميبرند. در بهار با گرم شدن هوا حشرات كامل ظاهر ميشوند. حشرات كامل غروب پروازند و قبل از تخمريزي مدت قابل توجهي بايد تغذيه كنند. حشرات ماه تخمهاي خود را به طور انفرادي در زير برگها قرا رميدهند. تعداد تخم هر حشره ماده حدود 50 تا 100 ذكر شده است. اين تخم به فاصله 10 تا 15 روز باز ميشوند. لاروها پس از خروج از تخم از پارانشيم برگ شروع به تغذيه ميكنند. لاروها در سنين بالا تغذيه شديد دارند و بيشتر در شبها فعاليت ميكنند. وجود اين حشرات به علت فضولات فراواني كه زير بوتههاي مو ريخته شده و نيز از روي برگهاي خورده شده مشخص ميشود.
اين حشرات در شرايط آب و هوايي مختلف تا سه نسل ايجاد ميكنند ولي به علت اندام درشت، جمعيت اين حشرات به خوبي تحت كنترل قرار دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كنه نمدي مو
Eriophyes = Colomerus vitis
(Acari.: Eriophyidae)
اين كنه به برگها حمله نموده و در پشت برگها گالهايي مسطح و به صورت نمد ايجاد ميكند. رنگ اين قشر نمدي ابتدا سفيد كثيف است اما به تدريج تغيير رنگ داده و به رنگ قرمز مايل به قهوهاي تبديل ميگردد. در سطح فوقاني برگ درست در طرف مقابل كنه نمدي، برآمدگي بوجود ميآيد و به پهنگ برگ ناصافي ميدهد. زمستان به صورت كنه كا مل زير پوست جوانهها به سر ميرد. در شرايط مساعد 7 نسل در سال دارد.
شته مو يا فيلوكسراي مو
Phylloxera vitifoliae
(Hom.: Phylloxeridae)
اين حشره يكي از مهمترين و معروفترين آفات مو در جهان است. در سال 1860 از آمريكا وارد كشورهاي اروپاي غربي گرديد و به سرعت انتشار يافت. موهاي معمولي Vitis vinifera به اين آفت بسيار حساس ميباشند. يكي از بهترين راههاي مبارزه با اين آفت استفاده از ارقام مقاوم ميباشد. بدين منظور موهاي معمولي را بر روي پايههاي مو آمريكايي Vitis americanna پيوند ميزنند. خوشبختانه اين آفت در ايران وجود نداشته و جزء آفات قرنطينه خارجي است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شته سبز و شته خالدار گردو
Chromaphis Juglandicola (Green walnut aphid)
Callipterus Juglandis(Dusty-veined aphid)
Hom:Aphididae
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شته سبز با جثه كوچكتر و رنگ سبز يكنواخت در سطح زيرين برگها پراكنده است در حالي كه شته خالدار با جثه درشتتر و لكههاي نواري تيره در پشت، در سطح فوقاني برگ در طول رگبرگ مياني به طور رديفي تغذيه ميكند. در طول بهار و تابستان مادههاي كامل معمولاً بالدارند و روي بالهاي شته خالدار لكههاي مشخص تيره در طول رگبالها و در پشت بدن پورهها لكههاي نواري تيره ديده ميشود. اين لكهها در پورههاي شته سبز خيلي كوچك بوده و يا اصلاً وجود ندارند. زمستان گذراني به صورت تخم روي شاخهها انجام ميشود. تعداد نسل بستگي به درجه حرارت دارد.
کنترل:
زنبور پارازيتويئد شته سبز گردو
Trioxys pallidus (Hym.: Aphidiidae)
زنبور پارازيتوئيد شته خالدار گردو
Praon sp. (Hym.: Braconidae)
در صورت نیاز به مبارزه شیمیایی:
1. تیومتون(اکاتین) EC60% و 1در هزار
2. اکسی دیمتون متیل EC25% و 1 درهزار
3. پیریمیکارب(پریمور) Df50% و 5/. درهزار
شپشك توت
Pseudaulacaspis pentagona
(Hom: Diaspididae)
در سال 1344 سازمان صنايع نوغاني تعداد نهال توت از نوع كوكوزو (ژاپوني) براي پرورش كرم ابريشم از ايتاليا وارد نمود. با اينكه در گواهي بهداشت كشور مبدا عدم آلودگي به اين آفت قيد شده بود، ولي پس از انتقال نهالها به كسما، طاهر گوراب و لنگرود گيلان، آلودگي اين نهالها به شپشك توت به وسيله كارشناسان قرنطينه تشخيص و براي اولين بار انتشار آن در ايران اعلام گرديد. در حال حاضر در استانهاي گيلان مازندران و دشت مغان روي ميزبانهاي متفاوتي نظير توت،هلو، گردو، كيوي و گياهان غير مثمره زيادي فعاليت دارد. شپشك مزبور جزء آفات قرنطينه داخلي است. به شاخه و ساقه درختان ميزبان حمله كرده و به هيچ وجه روي برگ ديده نميشود. داراي 3 نسل در سال بوده و زمستان را به صورت پوره سن سه ميگذراند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل تلفیقی:
1. کنترل بیولوژیک
Encarsia berlesi (Hymenoptera: Brachoneidae)بصورت اختصاصی فعالیت می کند.
Aphytis proclia (Hymenoptera: Aphelinidae)
گونه اول پارازيتوئيد داخلي ولي گونه دوم پارازيتويد خارجي ميباشد. گونه اول علاوه بر مادهها، پورههاي سنين اوليه حشرات نر را نيز مورد حمله قرار ميدهد. ولي گونه دوم فقط سن كامل مادهها را مورد حمله قرار ميدهد.
2. هرس درختان آلوده
3. تنه بر کردن درختان از قسمتهای پایین انشعاب
پروانه برگخوار انجير
Ocnerogvia amanda
(Lep: Lymantriidae)
لارو اين پرانه در استانهاي فارس، مركزي و شمال كشور به شدت روي درختان انجير فعاليت داشته و از برگها تغذيه مينمايند و اهميت آن زياد است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
زمستان را به صورت لاروهاي سنين بالا در زير سنگها و پناهگاههاي اطراف درختان آلوده ميگذراند. لاروهاي زمستان گذران در طول اين دوره فعاليت چنداني نداشته ولي با برداشتن سنگهاي پناهگاه و تحريك آنها شروع به حركت ميكنند. اين لاروها از اواسط اسفندماه حالت پيش شفيرگي به خود گرفته و در حالي كه پيله نازك تور مانند بدور خود ميتنند بدون حركت باقي مانده و در اواخر اسفندماه تبديل به شفيره ميشوند. با گرم شدن هوا از اواسط فروردين ماه پروانهها به تدريج شروع به خارج شدن مينمايند و پس از جفتگيري مادهها تخهاي خود را به صورت دستهاي در سطح برگ يا پشت آن ميگذارند. دوره جنيني تخم 6 تا 8 روز ميباشد. حشره داراي 5 سن لاروي است. طول دوره لاروي در شرايط آزمايشگاه (18 تا 23 درجه سانتيگراد و رطوبت نسبي 58 درصد) 28 روز است. پس از اين مدت لارو در سطح برگ در حالي كه پيله نازك خاكستري رنگي ميتند حالت پيش شفيرگي به خود گرفته و ظرف يك تا دو روز تبديل به شفيره ميگردد. اين آفت در شرايط آب و هوايي آب سرد خفر داراي سه نسل كال و در برخي سالها 4 نسل در سال ميباشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ تخمهاي اين آفت داراي پارازيتوئيدهاي گوناگوني ميباشد:
Trichogramma embryophagum (Hym.: Trichogrammatidae)
Anastatus sp. (Hym.: Eupelmidae)
Oocncyrtus sp. (Hym.: Encyrtidae)
2ـ لاروهاي اين آفت همزمان با غروب آفتاب از پناهگاههاي خود خارج شده، به طرف درختان حركت كرده. از آنها بالا رفته و شروع به تغذيه مينمايند. خروج از پناهگاهها و ركت به اطراف درختان از هنگام غروب شروع و تا يك ساعت بعد از آن وقتي كه هوا كاملاً تاريك شد ادامه دارد. تغذيه لاروها در ساعات اول شب بسيار زياد ولي اين ميزان با گذشت شب رو به كاهش ميگذارد. در آخرين ساعت تاريكي شب، لاروها شروع به پايين آمدن از درختان نموده و به طرف پناهگاهها راه ميافتند، لذا ميتوان اقداماتي نظير:
الفـ پيچيدن گوني و مقوا بدون استفاده يا با استفاده از سموم بدور شاخههاي آلوده
بـ استفاده از سموم دور شاخههاي آلوده
جـ استفاده از سموم به صورت پودرپاشي دور طوقه
دـ سمپاشي زير درختان و پيچيدن پلاستيك در اطراف تنه درختان آلوده را انجام داده كه از بين آنها استفاده از سموم به صورت پودرپاشي دور طوقه و بستن پلاستيك به دليل تأثير بيشتر و عدم نياز به آب و سم پاش بهتر از بقيه روشهاست.
کنترل شیمیایی:
برای کنترل بید انجیر(Simaethis nemorana) ودیگر برگخواران از سم زیر استفاده میکنیم.
دیفلوبنزورون(دیمیلین) Wp25% و 3/. گرم درلیتـــر
شپشك ستارهاي انجير Ceroplastes rusci
اين شپشك براي اولين بار در ايران روي شاخه هاي انجير در استهبان فارس مشاهده شد. همچنین این شپشک توسط مهندس اولادحسینی در تاریخ 5شهریور1384 در حومه شهرستان جهرم(تنگاب) روی انجیروحشی مشاهده وعکسهای مربوطه توسط ایشان گرفته شده است. شكل خارجي اين شپشك مدور و نيم كروي ميباشد. بدن آن از هشت صفحه منظم احاطه شده كه در وسط هر يك از آنها لكه سفيد رنگي مشاهده ميگردد، نر داراي بدن قرمز و دو بال سفيد رنگ ميباشد.
کنترل:
1ـ برگهاي خزان شده به دليل آلودگي به پورههاي نسل زمستان گذران بوسيله دام چرانده شده و در اوايل بهار زمين باغ شخم زده شود.
2ـ در اواخر زمستان سرشاخههاي آلوده به آفت را ميتوان قطع و سپس معدوم نمود.
3ـ مبارزه شيميايي به دليل فعاليت زنبور بلاستوفاگا و نقش ارزنده دشمنان طبيعي (زنبورهاي خانواده Encyrtidae) توصيه نميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كنه تارتن انجير
Eotetranychus hirsti
(Acari: Tetranychidae)
وجود كنه انجير براي اولين بار در ايران در سال 1365 بوسيله دكتر دانشور روي انجير از ورامين و گرمسار گزارش گرديد. رنگ عمومي كنه، زرد روشن و در اواخر فصل به رنگ نارنجي در ميآيد. ماده بيضي شكل و نرها كشيده و كوچكتر از ماده و تخمها به رنگ روشن و كروي ميباشد.
کنترل:
رعايت اصول به زراعي و از بين بردن علفهاي هرز
بنزوکسی میت(سیترازون) EC20% و 1 درهزار
پروپارژیت(اومایت) EC57% ،، ،، ،،
بروموپروپیلات(نئورون) EC25% ،، ،، ،،
فن پیروکسی میت(ارتوس) sc5% و 5/. در هزار
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگس انجير
Carpolonchea aristella
(Dip.: Lonchaeidae)
لارو اين مگس از گوشت ميوه تغذيه نموده و دالانهايي در گوشت و پوست ايجاد ميكند و ميوههاي آلوده اغلب دچار ريزش ميشوند. اين آفت زمستان را به صورت شفيره (پوپاريم) در اعماق 5 تا 10 سانتيمتري خاك طي ميكند. 4 نسل در سال دارد. اين افت در انجيركاريهاي ديم بندرت ديده ميشود.
کنترل:
يكي از بهترين راههاي مبارزه با اين آفت مبارزه مكانيكي از طريق جمعآوري ميوههاي آلوده ريخته شده پاي درخت و سوزاندن آنها وهمچنین شخم زدن پای درختان در زمستان ميباشد.
درصورت نیاز به سمپاشی:
پرمترین(آمبوش) EC25% 0.8 در هزار
پسيل زيتون Olive psyllid
Euphyllura olivina
(Hom: Psyllidae)
در برخي از منابع خانواده پسيل مذكور را Aphalaridae ذكر كردهاند. پسيل زيتون در ايران در استانهاي گيلان، زنجان، فارس و همچنين در اسفندقه جيرفت ديده شده است.
پسيل زيتون در اوايل بهار مصادف با رويش شاخههاي جوان و باز شدن گلهاي زيتون بيشترين خسارت را باعث ميشود. در اين زمان حشره با ترشح مواد مومي سفيد رنگ در محل اتصال شاخهها و روي خوشههاي گل، به راحتي شناخته ميگردد. عسلك دفع شده توسط اين حشره موجب رشد قارچ مولد داده و تجمع گرد و خاك ميگردد. اين تجمع مانع كربنگيري و نيز تلقيح گلهاي زيتون ميشود به طوريكه گلهاي درختان آلوده به شدت ميريزند و بندرت ميوه روي آنها تشكيل ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين آفت در شرايط آب و هوايي شيراز زمستان را به حالت حشره كامل بر روي سرشاخهها، در محل اتصال برگ به شاخه، كنار جوانههاي برگ و روي پاجوشهاي درختان زيتون به صورت گروههاي 2 تا 6 عدد كه معمولاً نر و ماده هستند به سر ميبرند. در اوايل فروردين ماه زماني كه متوسط حرارت بالاي 11 درجه سانتيگراد ميرسد حشرات زمستان گذران فعال شده و بعد از چند روي جفتگيري و تخمريزي مينمايند. تخمريزي از نيمه فروردين ماه شروع و معمولاً تا يك ماه بعد ادامه دارد. تخمريزي حشرات ماده تماماً در داخل جوانههاي برگ و سپس در غنچه گل انجام ميگيرد. تعداد تخم به صورت پراكنده از 2 تا 34 عدد متغير ميباشد. پورههاي سن يك و دو خسارت خود را به غنچه گل ميزنند و ترشحات مومي ناچيز دارند. پورههاي سن سوم در زمان گلدهي و پورههاي سن 4 و 5 در زمان تشكيل ميوه درختان زيتون فعاليت دارند و سبب ريزش گلها و كوچك ماندن ميوهها ميگردند. همچنين با ترشحات فراوان رشتههاي مومي به درختان منظره تار پنبهاي ميدهند. حشرات كامل نسل اول در اواخر ارديبهشت و اوايل خردادماه در طبيعت ظاهر ميشوند. اين حشرات در نيمه شهريورماه پس از جفتگيري، تخمريزي نموده و نسل دوم آفت را ايجاد مينمايند. حشرات كامل نسل دوم اواخر مهر و اوايل آبان ماه در طبيعت ظاهر ميشوند و تا بهار سال آينده زمستان گذراني مينمايند. نسل دوم آفت چون مصادف با برداشت محصول ميباشد اهميت چنداني ندارد. اين آفت در ساير مناطق كشور يك نسلي است.
کنترل:
1ـ حفظ دشمنان طبيعي در کنترل آفت بسیار حائض اهمیت است.
الفـ كفشدوزكها
1.Exochomus quadripustulatus
2.Adalia bipunctata
3.Chilocorus bipustulatus
3.Oenopia conglobata
بـ زنبورهاي پارازيتوئيد:
1- Psyllaephagus sp. (Hym.: Encyrtidae)
2- Tetrastichus sp. (Hym.: Eulophidae)
جـ مگس سيرفيد
1- Sphaerophoria scripta (Dip.: Syrphidae)
2- انجام هرس پائیزه وبهاره
3- عدم کاربرد کودهای نیتروژنه
4- انجام آبیاری مناسب
5- روغن پاشی زمستانه
در صورت نیاز به سمپاشی:
1. مالاتیون EC57%و 2.5 در هزار
2. دیازینون Ec60% و 1در هزار
شپشك سياه زيتون
Saissetia oleae
(Hom: Coccidae)
از آفات مهم زيتون است كه از نظر اقتصادي خسارت آن به زيتون، مركبات و برخي گياهان زينتي قابل ملاحظه است. شپشك سياه زيتون از آفات قرنطينه داخلي است كه سالها پيش بوسيله شاخههاي خرزهره آلوده از شوروي به ايران وارد شد. اين آفت تاكنون فقط در مناطق ساحلي درياي خزر مشاهده شده است. خسارت شپشك سياه زيتون علاوه بر مكيدن فراوان شيره گياهي كه موجب ضعف شديد درختان ميشود ترشح فراوان عسلك است كه موجب نشو و نماي قارچ مولد دوده ميشود كه در شرايط گرم و مرطوب بهار و تابستان پوشش ضخيمي از آن روي برگ، ميماند و سرشاخه درختان را ميپوشاند. در اثر تغذيه آفت و آلودگي به دوده برگها و ميوه درختان آلوده ميريزند و سرشاخهها خشك ميشوند.
زيستشناسي
زمستان را به صورت پورههاي سن يك يا دو ميگذراند و غالباً در سطح زيرين برگها و در مجاورت رگبرگ اصلي مشاهده ميشوند. يكي از عوامل مرگ و مير زياد اين آفت در زمستان سرما و بارندگي زياد است. در بهار با گرم شدن هوا پورهها فعاليت خود را شروع ميكنند. در اواخر بهار و اوايل تابستان پورهها كامل شده و حشرات كامل شروع به تخمريزي ميكنند. هر حشره ماده 2 تا 4 هزار تخم ميگذارد. دوره جنيني تخم بسته به شرايط و وضع اقليمي 15 تا 30 روز طول ميكشد. پورهها پس از خروج از تخم به سادگي توسط باد منتشر ميگردند. خروج پورهها تدريجي بوده و از اواسط مرداد تا پايان مهرماه صورت ميگيرد. پورههايي كه زودتر از تخم خارج خارج ميگردند تا را رسيدن فصل سرما يك بار جلد عوض كرده و در سن دوم زمستان گذراني ميكنند پورههايي كه در اواخر تابستان و در پاييز از تخم خارج ميشوند پس از كمي تغذيه به همان صورت زمستان را ميگذرانند. اين حشره يك نسل در سال دارد.
کنترل:
عملیات باغی:
انجام هرس پاییزه
عدم کشت زیر درختی
کاهش مصرف کودهای ازته
استفاده از ترکیبات مسی علیه قارچ فوماژین تا 50روز قبل از برداشت
روغن پاشی زمستانه
حفظ دشمنان طبیعی
کنترل بیولوژیک:
1ـ شكارگرها از خانواده Coccinelidae
Chilocorus bipustulatus
Coccinella septempunetata
Exochomus quadripustulatus
2ـ زنبورهاي پارازيتوئيد از خانواده Encyrtidae
Metaphycus helvolus
Metaphycus lounburgi
Metaphycus stanleyi
کنترل شیمیائی:
کارباریل(سوین) Wp85% و 2.5- 2 در هزار
روغن امولسیون شونده O 80%
سنهای پسته
1- Brachynema segetum
2- Brachynema germari
در هر دو گونه حشره كامل به رنگ سبز و داراي لكه سفيد در انتهاي سپرچه است. داراي 5 سن پورگي و 3 تا 5 نسل در نسل ميباشند. زمستان گذراني به صورت حشرات كامل و قهوهاي رنگ و در مناطق كوهستاني در زير انواع بوتههاي وحشي نظير اسپند، شور، درمنه، قيچ و غيره ميباشد. حشرات كامل از اواسط فروردين از محلهاي زمستان گذران خارج و بر روي ميزبانهاي تازه روييده تغذيه و تخمريزي مينمايند. اين حشرات در صورت نامساعد شدن شرايط طبيعي و خشك شدن ميزبانهاي وحشي در اواخر خرداد و اوايل تير به سمت باغهاي پسته هجوم ميآورند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
3- Acrosternum millieir
4- Acrosternum hegeeri
حشرات كامل به رنگ سبز يكدست و فاقد لكه سفيد در انتهاي سپرچه ميباشند. زمستان گذراني به صورت حشرات كامل به رنگ قرمز آجري يا مسي رنگ و در زير پوستك تنه درختاني نظير گز، پده، سنجد و… ميباشد. داراي 3 تا 5 سن پورگي ميباشد. اين حشره از مرحله تشكيل ميوه تا رسيدن و برداشت محصول در باغهاي پسته مشاهده ميشود.
5- Apodiphus amygdali
سن قهوهاي داراي يك نسل در سال بوده و از ميزبانهاي مختلف مانند پسته، توت، نارون، زردآلود و غيره تغذيه مينمايد و نسبت به گونههاي قبلي داراي جمعيت و اهميت اقتصادي كمتري ميباشد.
6- Lygaeus pandurus (Hem: Lygaeidae)
اين آفت در سالهاي اخير حالت طغياني پيدا كرده است. حشرات كامل قرمز رنگ و داراي 3 تا 5 نسل در سال ميباشند. زمستان گذراني به صورت حشرات كامل در مكانها و پناهگاههاي مختلف ميباشد. حشرات كامل در اوايل ارديبهشت به سمت باغهاي پسته هجوم آورده و تغذيه آنها در اين مرحله به علت حساسيت ميوهها سبب ايجاد خسارت شديد ميگردد. با سخت شدن پوست استخواني، اين حشره تمايل به تغذيه از ميوههاي پسته را از دست داده و به سمت ميزبانهاي ديگر مهاجرت مينمايد.
نحوه خسارت سنها با توجه به مراحل رشدي ميوه به شرح زير است:
الفـ از مرحله تشكيل ميوه تا سخت شدن پوست استخواني:
تغذيه سنها در اين مرحله سبب سياه شدن تمام ميوه در ابتداي فصل ميگردد. ميوهها خسارت ديده بر روي درختان خشكيده و ريزش مينمايند. در اين مرحله در اثر تغذيه سنها در روي پوست سبز ميوه شيره گاهي به صورت قطرات شفافي خارج شده و محل تغذيه كاملاً مشخص ميباشد. همچنين در سطح داخلي ميوهها شبكههاي تور مانند سفيدرنگي مشاهده ميشود. در روي پوست سبز ميوهها در مرحله شروع سخت شدن پوست استخواني تا سخت شدن كامل آن لكههاي قهوهاي رنگي مشاهده ميگردد.
بـ از مرحله سخت شدن پوست استخواني تا مغزبندي ميوهها:
در اين مرحله ديگر علائم تغذيه و لكههاي قهوهاي رنگ در روي پوست سبز رويي مشاهده نميشود و محل تغذيه سنها در سطح داخلي پوست استخواني به صورت نقاط سياه رنگ ديده ميشود. تغذيه سنها در اين مرحله از جنين در حال رشد سبب پوكي و اسفنجي شدن جنين و از مغز ميوهها سبب ايجاد لكههاي نكروزه فرو رفته قهوهاي رنگ بر روي مغز ميوهها ميگردد. در اين مرحله سنها به ويژه سنهاي سبز، قرمز و قهوهاي پسته قادر به انتقال قارچ Nematospora coryli نيز بوده و بيماري ما سوي پسته را منتقل مينمايند.
کنترل سنهای پسته:
1ـ حمايت از دشمنان طبيعي به ويژه زنبورهاي انگل تخم سنها (از خانواده Scelionidae) با كاهش تعداد دفعات سمپاشي و عدم سمپاشيهاي بيرويه
2ـ اجتناب از كندن و از بين بردن ميزبانهاي وحشي در مناطق كوهستاني و دشتهاي اطراف باغهاي پسته
3ـ اجتناب از كندن و از بين بردن علفهاي هرز ميزبان اطراف و داخل باغهاي پسته در زمانيكه سنها به سمت باغهاي پسته هجوم آوردهاند زيرا در اين مرحله كندن علفهاي هرز سبب انتقال سنها بر روي خوشهها شده و خسارت شديدتر ميگردد.
4ـ از بين بردن علفهاي هرز در اوايل فصل قبل از هجوم سنها به سمت باغهاي پسته و در اواخر فصل پس از برداشت محصول جهت از بين بردن كانونهاي زمستان گذران آفت با شخمهاي بهاره و پاييزه.
5ـ کنترل شيميايي :
در صورتيكه نياز و با توجه به تراكم جمعيت و مرحله رشدي ميوه پسته، حشرهكشهاي اندوسولفان (تيودان) به نسبت 2 تا 2.5 در هزار يا فنتيون (لبايسيد) به نسبت 1 تا 1.5 در هزار و يا فنيتروتيون (سوميتيون) به نسبت 1.5 تا 2 در هزار توصيه ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسيل پسته (شيره خشك)
Agonoscena pistaciae
(Hom: Psyllidae)
به پسته اهلي و وحشي خسرت فراوان ميزند. اين حشره عسلك فراواني دفع مينمايد كه به سرعت در مجاورت هوا خشك شده و سفيد ميشود به همين لحاظ اين آفت را به زبان محلي شيره خشك مينامند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
حشرات كامل زمستان گذران پسيل از اوايل فروردين ماه روي درختان مستقر ميشوند. اين حشرات نسب به حشرات كامل تابستانه قدرت پرواز بيشتري داشته، آلودگي گستردهتري در باغها ايجاد ميكنند. پس از جفتگيري به محض باز شدن جوانههاي خوشه و برگ روي آنها تخمريزي مينمايند. تخمها به تعداد 50 تا 60 عدد، به صورت انفرادي يا دستهاي و به اشكل مختلف مانند نيم دايره، مارپيچ و غيره در سطح برگ و بيشتر نزديك به رگبرگها گذاشته ميشوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تخمها معمولاً 5 تا 10 روز بعد تفريخ ميشوند. پورهها از اوايل ارديبهشت شروع به فعاليت و تغذيه ميكنند. طول دوره پورگي معمولاً 20 روز بوده و حشرات كامل نسل اول از اواخر دهه دوم ارديبهشت ماه به تعداد زياد در باغ ظاهر ميشوند. ارقام مختلف پسته نسبت به آلودگي پسيل پسته حساسيت متفاوت دارند. به طور كلي هر چه برگ درختان نازكتر، لطيفتر، پهنتر و بزرگتر باشد گرايش بيشتري براي جذب حشرات كامل پسيل و تخمريزي ايجاد ميكند. رقم اكبري نسبت به ساير ارقام حساستر و رقم اوحدي مقاومتر است. پورههاي نسل دوم از اوايل خرداد تا اواخر دهه دوم خردد فعاليت و تغذيه ميكنند. تحمل درختان در اين زمان نسبت به ساير نسلها در برابر خسارت پوره كمتر است. زيرا رشد رويشي درختان پايان يافته و ميوه شروع به مغز رفتن كرده و جوانهها ظاهراً شكل كامل يافتهاند. در نتيجه خسارت آفت باعث پوكي و ريزش برگ و جوانه ميشود.
خسارت
پورههاي پسيل با فرو بردن خرطوم در سطح برگها از شيره گياهي تغذيه ميكنند. مواد پروتئيني شيره گياهي را جذب نموده و مواد قندي را به صورت شيره دفع مينمايند. اين مواد قندي در مجاورت هوا خشك شده و به آن شكرك گويند. اين مواد چسبنده باعث جذب گرد و خاك شده و شاخه و برگهاي درختان را بدمنظره مينمايد. از دست رفتن شيره گياهي باعث ضعف عمومي درختان پسته و ريزش برگها، جوانهها، دانهاي كوچك و افزايش درصد بوكسي و دهان بستگي ميوه ميشود. خسارت پورههاي پسيل پسته روي درختان در دو زمان بيشتر از ساير مواقع سال است. يكي در خرداد ماه كه باعث ريزش برگها، خوشهها، جوانهها و افزايش ميزان بوكسي و ديگري در مردادماه كه باعث افزايش مقدار دهان بستگي ميگردد.
در صورتيكه جمعيت آفت پسيل حالت طغياني پديدا كند شديداً تداخل نسل يافته و نميتوان تاريخ مشخص براي مراحل زندگي و نسلها اعلام نمود. در شرايط معمولي در نيمه اول هر ماه مرحله پورگي و نيمه دوم هر ماه حشرات كامل در باغها وجود دارند. از نيمه دوم شهريور ماه به تدريج حشرات كامل زمستان گذران در ميان جمعيت آفت ظاهر ميشود. اين حشرات در شكاف درختان، زير پوستكها، لابهلاي كلوخهها، شكاف ديوارها و ساختمانهاي قديمي اطراف باغها زمستان گذراني ميكنند. اين آفت در سال 5 تا 6 نسل ايجاد ميكند.
عوامل و شرايطي كه باعث رشد و افزايش جمعيت پسيل پسته در باغها ميگردد:
1ـ اجراي نوبت اول سمپاشي يا سمپاشي در زمان گلدهي: اين سمپاشي عليه آفاتي مانند پروانه چوبخوار پسته، پروانه ميوه خوار، شپشكهاي پسته، زنجره شيره تر و غيره انجام ميشود. چنانچه در اين سمپاشي از سمومي استفاده شود كه روي آفت پسيل تأثير نداشته باشند باعث افزايش مقاومت و رشد جمعيت پسيل ميگردد.
2ـ چنانچه در نوبت اول از سمومي استفاده شود كه باعث تحريك تخمريزي پسيل و كوتاهتر شدن طول دوره يك نسل گردد (مانند سموم تيوديكارب، متاسيستوكس و فنتيون) پسيل طغيان خواهد كرد.
3ـ سمپاشي مكرر و اختلاط سموم با هم كه باعث حذف كامل دشمنان طبيعي و افزايش جمعيت آفات پسته ميشود.
4ـ اگر از سمومي عليه پسيل پسته استفاده شود كه تأثير كافي در ميزان تلفات آفت نداشته باشد (مانند زولون) باعث افزايش جمعيت ميشود.
5ـ چنانچه سمپاشي باغ در زماني انجام شود كه تمام مراحل زندگي آفت اعم از تخم، پوره و حشره كامل ديده ميشود و همچنين شكرك زيادي در سطح برگها توليد شده باشد تأثير سم كاهش پيدا ميكند و بعد از مدتي جمعيت آفت افزايش پيدا ميكند.
6ـ استفاده زياد از كودهاي شيمايي ازته مخصوصاً اوره و سولفات آمونيوم در ماههاي گرم سال در سطوح كرتها و همچنين كود شيميايي كلروپتاسيم شرايط را براي ازدياد جمعيت فراهم ميكند.
7ـ استفاده از كود مرغي به تنهايي و به مقدار زياد نيز باعث افزايش جمعيت پسيل ميگردد.
8ـ فقير بودن خاك از نظر مواد غذايي و نامناسب بودن بافت خاك نيز از عوامل افزايش جمعيت است، خاكهاي شني و خاكهاي رسي و سخت به دليل عدم جذب و نگهداري رطوبت به اندازه كافي به علت طولاني بودن دوره آبياري سريعتر به آفت آلوده ميگردند.
9ـ ناهموار بودن سطوح كرتها كه باعث ميشود درختاني كه در بلندي قرار دارند به خوبي آبياري نشده و رطوبت كمتري در اختيار داشته باشند.
10ـ عدم استفاده از كودهاي دامي و چالهزني و شخم عميق در باغها به مدت طولاني
11ـ كشت متراكم درختان و رعايت نكردن فواصل مناسب و عمليات هرس
12ـ وجود علفهاي هرز زياد از خردادماه به بعد در باغ
کنتــــرل پسیل پسته:
الفـ استفاده از كارتهاي چسبنده زرد رنگ
كارتهاي زرد رنگ مورد استفاده در باغهاي پسته از جنسهاي مختلف و عمدتاً از جنس پلي اتيلن و پي وي سي است. اندازه كارتها 20*10 سانتيمتر، به قطر 5/0 تا 1 ميليمتر و به وزن حدود 15 گرم است. سطح كارتها به وسيله چسب مخصوص كه از مواد پولي بوتنها همراه با واكس مخصوص و يا اس تي پي و يا مواد ديگري كه حالت چسبندگي خود را 10 تا 15 روز حفظ نمايند آغشته ميگردد. حشرات كامل پسيل به طرف رنگ زرد جلب و به تعداد زياد به سطح كارتها ميچسبند. شكار انبوه حشرات بايد قبل از تخمريزي در سطح برگها انجام شود تا از توليد نسل بعدي آفت جلوگيري به عمل آيد. در هر هكتار 100 تا 400 عدد كارت به كار ميرود. محل نصب كارت در سمت بيروني تاج و به ارتفاع نصف تاج در جهتهاي مختلف است. دو نوبت كارتگذاري در سال كافي به نظر ميرسد. يكي در دهه دوم فروردين ماه كه اين نوبت آفت زنجره پسته را نيز كنترل ميكند و ديگري در نيمه دوم تيرماه ميباشد. پس از پايان دوره كارتگذاري بايد كارتها را از روي درختان جمعآوري و سطح آنها را در صورت استفاده از چسب مخصوص توسط آب گرم همراه با مقدار كمي الكل اتيليك و در صورت استفاده از اس تي پي با دستمال آغشته به چند قطره نفت تميز كرد.
بـ دشمنان طبيعي
داراي دشمنان طبيعي گوناگوني است كه زنبور پارازيتوئيد Psyllaephagus pistaciae از خانواده Encyrtidae همزمان با ظهور پورههاي نسل اول در باغها ظاهر و به پورههاي پسيل به خصوص در سنين 4 و 5 حمله نموده و آنها را موميايي ميكند.
جـ عمليات زراعي
1ـ شخم زمستانه و پاشكني درختان 2ـ كوددهي و چاله زني 3ـ اصلاح بافت خاك 4ـ آبياري مناسب 5ـ تغذيه مناسب 6ـ رعايت فاصله كشت و تراكم 7ـ هرس و خشكبري 8ـ مبازه با علفهاي هرز 9ـ كاشت رقم مناسب 10ـ استفاده از سيستم آبياري تحت فشار
دـ کنترل شيميايي
دارتون يا مارشال به نسبت 2 تا 2.5 در هزار يا مايع ظرفشويي به نسبت 3 در هزار به تنهايي پورههاي پسيل پسته را كشته و از بين ميبرد، همچنين تا حدودي روي تخم نيز تأثير دارد. آمیتراز و کنسالت خاصیت ناباروری حشرات کامل را دارد. از مخلوط كردن مايع ظرفشويي با سموم خودداري شود زيرا PH آن قليايي است و باعث كاهش تأثير كشندگي سموم ميگردد.در صورت امکان از اواسط مرداد به بعد سمپاشی انجام نگیرد.
1. آمیتراز(مایتاک) EC20% و 1.5- 1 در هزار
2. ایمیداکلوپراید(کونفیدور) SC35% و 4/. در هزار
3. فلوفنوکسورون(کاسکید) DC5% و 5/. در هزار
4. هگزافلومورون(کنسالت) EC10% و 7/.- 5/. در هزار
5. دارتون EC21.7% و 1.5 دهزار
6. اندوسولفان EC35% و 1.5 درهزار
زنجره پسته (شيره تر)
Idiocerus stali
(Hom.: Cicadellidae, Bythoscopinae)
از آفات مهم پسته در اغلب مناطق پسته خيز كشور ميباشد. از نواحي قزوين، اطراف تهران، كاشان، يزد، اردكان، كرمان، خراسان، دامغان و فارس گزارش شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
يك نسل در سال دارد. زمستان را به صورت حشره كامل در زير پوست و شكاف تنه درختان پسته و ساير پناهگاهها ميگذارند. در اوايل بهار حشرات كامل در روي جوانهها نشسته و تغذيه ميكنند. پس از اين كه حشره جوانه را ترك كند از محل تغذيه، شيره گياهي به صورت قطراتي خارج ميگردد. مادهها به مجرد باز شدن برگها و خوشههاي گل تخمريزي ميكنند. اينها به كمك تخمريز خود در نسوج شاخههاي جوان همان سال و دمبرگ و دم گل، سوراخي تعبيه كرده و در هر سوراخ 2 عدد تخم نزديك به هم قرار ميدهند. مادهها دور تخمها و مدخل سوراخ را بوسيله ترشحاتي كه بعداً سياه رنگ ميشوند، ميپوشاند. مادهها دم خوشه ميوه را براي تخمريزي ترجيح ميدهند به همين جهت كمتر روي درختان نر ديده ميشوند.
تخمها كشيده و سفيد رنگ است و تعداد آنها براي هر حشره ماده گاهي به 100 عدد ميرسد. دوره تخمريزي حدود 15 تا 35 روز طول ميكشد. خروج پورهها مقارن با خاتمه گل و تشكيل ميوه است. دوره پورگي جمعاً 30 تا 40 روز و پورهها 3 بار جلد عوض ميكنند و كامل ميشوند. خسارت عمده مربوط به پورههاي زنجره ميباشد. فعاليت حشرات با ترشح عسلك همراه است كه شاخه و برگ و حتي زمين سايهانداز درختان را خيس ميكند. اتلاق كلمه شيره تر به اين آفت از همين لحاظ است. در اثر تغذيه اين آفت، ميوههاي تازه تشكيل شده به شدت ميريزند و روي خوشهها ميوهاي باقي نميماند. زنجرههاي بالغ آنچنان تغذيهاي نداشته و از آبان ماه به بعد به پناهگاههاي زمستانه خود ميروند.
کنترل زنجره پسته:
1ـ استفاده از فوزالون (زولون) به نسبت 2- 1.5 در هزار و اندوسولفان (تيودان) به نسبت2 درهزار با مشاهده اولين پورهها پس از گلدهي درختان پسته
2ـ استفاده از كارتهاي چسبنده زرد رنگ در دو نوبت، نوبت اول از اواسط دهه اول فروردين ماه همزمان با پيدايش نوك سبز جوانهها و نوبت دوم نيمه دوم ارديبهشت ماه ميباشد.
سوسك طوقه خوار پسته
Capnodis cariosa hauseri
(Col.: Buprestidae)
همانند همه گونههاي اين خانواده، لارو پس از خروج از تخم در داخل خاك به خوبي حركت ميكند و خود را به ريشههاي اصلي و طوقه ميرساند. اين حركت به كمك موهاي فراواني كه در سطح بدن لارو سن اول است، انجام ميگيرد. لاروها به محض رسيدن به ريشه، به زير پوست نفوذ كرده و در منطقه كامبيوم مستقر ميشوند. تغذيه لاروها عمدتاً از لايه زاينده و بافت پوست است و از استوانه مركزي فقط لايه نازكي مورد تغذيه قرار ميگيرد. در محل استقرار لاروها لايهاي از مواد جري رنگ كه مخلوطي از بقاياي بافت گياه، فضولات و ترشحات ريشه است ديده ميشود. در اثر تغذيه لاروها جريان شيره گياهي قطع ميشود و به همان نسبت از رشد شاخهها و باردهي درختان كاسته ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
از نظر سيكل زندگي شبيه به كاپنوديس درختان ميوه دانهدار و هستهدار بوده و يك نسل در دوسال طي ميشود. به دو صورت حشره كامل در پناهگاههاي مختلف در زير علفهاي هرز، زير برگهاي خشكيده، داخل شكافهاي سطحي زمين يا به صورت لارو در زير پوست قسمتهاي مختلف پايين درخت شامل ريشه، طوقه و قسمتهاي انتهايي تنه زمستان گذراني ميكند. تعداد تخم ممكن است تا 1000 عدد هم برسد و معمولاً به صورت انفرادي در كنار طوقه درختان در خاك گذاشته ميشود. دوره جنيني 15ـ10 روز به طول ميانجامد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ آبياري منظم
2ـ قوي نگه داشتن درختان
پوستخوار پسته
Estenoborus perrisi
(Col.: Scolytidae)
زمستان را به صورت لارو در حد فاصل پوست و چوب درخت در دالانهاي لاروي به سر ميبرد و سه نسل در سال دارد. حشرات كامل در بهار با مساعد شدن آب و هوا ظاهر ميشوند و در روي درختان ضعيف شروع به فعاليت مينمايند. دالان مادري الباً 4 تا 5 شاخه است كهه مگي از يك محفظه مشترك كه به اتاقك جفتگيري معروف است منشاء ميگيرند. اين حشره پلي گام است. هر دالان مادري به نوبه خود داراي 10 تا 20 دالان لاروي است كه در طرفين دالان مادري و نسبت به آن به طور عمود قرار گرفتهاند. در انتهاي دالانهاي لاروي اتاقك شفيرگي مشاهده ميشود كه حشره كامل پس از ظهور از همان جا پوست را سوراخ و خارج ميگردد. دوره نشو و نماي يك نسل اين آفت حدود يك ماه به طول ميانجامد.
کنترل:
چون به درختان ضعيف حمله ميكنند تقويت درخت و آبياري منظم بهترين راههاي پيشگيري از حمله اين آفت است.
پوستخوار پسته
Estenoborus perrisi
(Col.: Scolytidae)
زمستان را به صورت لارو در حد فاصل پوست و چوب درخت در دالانهاي لاروي به سر ميبرد و سه نسل در سال دارد. حشرات كامل در بهار با مساعد شدن آب و هوا ظاهر ميشوند و در روي درختان ضعيف شروع به فعاليت مينمايند. دالان مادري الباً 4 تا 5 شاخه است كهه مگي از يك محفظه مشترك كه به اتاقك جفتگيري معروف است منشاء ميگيرند. اين حشره پلي گام است. هر دالان مادري به نوبه خود داراي 10 تا 20 دالان لاروي است كه در طرفين دالان مادري و نسبت به آن به طور عمود قرار گرفتهاند. در انتهاي دالانهاي لاروي اتاقك شفيرگي مشاهده ميشود كه حشره كامل پس از ظهور از همان جا پوست را سوراخ و خارج ميگردد. دوره نشو و نماي يك نسل اين آفت حدود يك ماه به طول ميانجامد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
چون به درختان ضعيف حمله ميكنند تقويت درخت و آبياري منظم بهترين راههاي پيشگيري از حمله اين آفت است.
برگخوار خاكستري پسته
Thaumetopoea solitaria
(Lep.: Thaumetopoeidae)
زيستشناسي
زمستان را به صورت دستجات تخم روي شاخهها به سر ميبرند. تفريخ تخمها در بهار تقريباً هم زمان با باز شدن برگها صورت ميگيرد.لاروهاي خارج شده از يك دسته تخم به خصوص در سنين اوليه با هم زندگي ميكنند و اغلب در صفوف منظم روي تنه و شاخه درختان حركت ميكنند. در سنين يك و دو تمام شبانهروز روي شاخه و برگ درختان زندگي ميكنند. در سنين بعد فقط شبها فعالند و هنگام روز درداخل حفرههاي تنه درخت و زير كلوخههاي اطراف تنه استراحت ميكنند. در اين هنگام از روي برگهاي خورده شده كه فقط رگبرگ اصلي باقي مانده است ميتوانبه وجود آفت پي برد. لاروها پنج بار جلد عوض ميكنند و پس از تغذيه كافي در عمق 10 تا 20 سانتيمتري خاك تبديل به شفيره ميشوند. حشرات كامل 2 تا 3 ماه بعد در اواخر تابستان ظاهر ميشوند. يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ مگس پارازيت لارو Exorista sorbillans (Dip.: Tachinidae)
2ـ مبارزه با ديگر آفات پسته مانند زنجره و پسيل، مبارزه با اين آفت را نيز زير پوشش ميبرد. در صورت عمليات مبارزه اختصاصي از سموم فسفره آلي در هنگام شب استفاده ميشود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برگخوار سفيد پسته ( رائوي پسته)
Ocneria terebinthina
(Lep: Lymantriidae)
زيستشناسي
اين آفت در جنگلهاي بنه منطقه فيروزآباد در استان فارس داراي سه نسل در سال ميباشد. اوج پرواز نسلها به ترتيب در اواسط خرداد، اوايل مرداد و اواسط شهريورماه صورت ميگيرد. اين آفت تقريباً طي 45 روز دوره زندگي خود را تكميل مينمايد. زمستان گذراني به صورت لاروهاي سنين مختلف كه عمدتاً سنين 2، 3 و 4 را شامل ميشود در زير پوستك درختان بنه و ساير درختان ميزبان صورت ميگيرد. لارو زمستان گذران فاقد دياپوز حقيقي است. اين لاروها به طور متوسط 5 تا 6 ماه در محل زمستان گذراني باقي ميمانند و از اواخر فروردين ماه محل زمستانگذارني را ترك ميكنند. لاروهاي سن 1 و 3 با تغذيه از پارانشيم برگ آنرا به شكل توري درميآورند. اما در سنين بالاتر برگها را به طور كامل مورد تغذيه قرار ميدهند. لاروها پس از تكميل تغذيه در سطح زيرين برگ درختان ميزبان و يا در محل انشعاب شاخهها به شفيره تبديل ميشوند و پس از طي دوره شفيرگي حشره كامل ظاهر ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ دشمنان طبيعي
زنبور پارازيتوئيد شفيره Brachymeria intermedia (Hym.: Chalcididae)
زنبور پارازيتوئيد تخم Ooeneyrtus masii (Hym.: Encyridae)
2ـ استفاده از باكتري Baoilius thuringiensis kurstaki به نسبت 1.5 تا 3 در هزار
3ـ مبارزه شيميايي با سموم زولون به نسبت 2 تا 2.5 در هزار يا ديازينون به نسبت 1 تا 1.5 در هزار
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شته چيندار برگ پسته
Forda hirsuta
(Hom: pemphigidae)
اين شته باعث جمع شدن، ضخيم شدن و تغيير رنگ برگهاي پسته ميگردد. در اثر تغذيه حشرات، سطح زيرين لبه برگهاي چيندار، ضخيم و به سمت پايين لوله ميشود. رنگي اين قسمت از سبز به قرمز تغيير ميكند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه ميوهخوار پسته (كرم مغزخوار)
Reourvaria pistacieola
(Lop: Gelechiidae)
اين آفت در اكثر مناطق پسته كاري كشور انتشار دارد و غالباً بر روي درختان مسن يافت ميشود.
زيستشناسي
زمستان را به صورت لارو كامل و به حالت دياپوز داخل پيلههاي نازك سفيد كثيف و در حفرههايي كه لاروها در زير پوست درخت تهيه ميكنند ميگذرانند. اين لاروها در شرايط آب و هوايي رفسنجان در اواخر اسفند تبديل به شفيره شده و حشرات كامل حدوداً دو هفته بعد از شفيره خارج ميگردند.
ظهور حشرات كامل در اواسط فروردين و همزمان با تورم جوانهها بوده كه پس از جفتگيري به صورت انفرادي بر روي گلها و ميوههاي تازه تشكيل شده تخمريزي مينمايند. تخمها حدوداً دو هفته بعد باز شده و لاروهاي سن اول كوچك و شيري رنگ به داخل ميوههاي تازه تشكيل شده نفوذ نموده و از جنين ميوه تغذيه مينمايند. ميوههاي آلوده در اين مرحله تا قبل از سخت شدن پوست استخواني در اثر تغذيه لاروها سياه شده، خشكيده و در نهايت ميريزند. اين مرحله از خسارت اصطلاحاً داغوي پسته ناميده ميشود. لاروها پس از خوردن محتويات ميوه آن را سوراخ نموده و خارج ميشوند و سپس وارد ميوه بعدي ميگردند. در اين مرحله هر لارو قادر است تا 8 ميوه را از بين ببرد. طول دوره لاروي نسل اول 35 تا 40 روز بوده و لاروهاي سن آخر به سمت تنه درختان رفته و در ارتفاع 0.5 تا 1.5 متري و در زير پوستك تنه پيله ساخته و به شفيره تبديل ميشوند.
شروع نسل دوم از اواخر تير تا اوايل مرداد بوده و لاروهاي اين نسل پوست سبز ميوهها را سوراخ و از سطح داخلي پوست سبز تغذيه مينمايند و يا از محل شكاف خوردن پوست استخواني (محل خندان شدن پسته) وارد ميوهها شده و از مغز ميوهها تغذيه مينمايند. تغذيه لاروها در اين مرحله از مغز ميوهها، قسمت داخلي پوست سبز پسته و بر جا ماندن فضولات لاروي بر روي پوست استخواني باعث ايجاد لكههاي تيره رنگ بر روي پوست استخواني شده كه سبب كاهش مرغوبيت و بازار پسندي پستهها ميگردد. همچنين سوراخ ايجاد شده توسط لاروها ميتواند راه نفوذي براي قارچهاي مولد فلاتوكسين بوده و موجب آلودگي ميوهها به افلاتوكسين گردد. بستههاي آفت زده در نسل دوم را در رفسنجان اصطلاحاً چربو ميگويند.
لاروهاي نسل دوم پس از كامل شدن به سمت تنه درختان حركت كرده و در زير پوستك تنه و در داخل حجرههاي لاروي به زمستان گذراني ميپردازند.
کنترل:
1ـ مبارزه شيميايي:
جهت مبارزه ميتوان از حشره كشهاي تيوديكارب (لاروين)، آميتراز (مايتاك) يا متاسيستوكس به نسبت 1:5 در هزار همزمان با ريزش حدود دو سوم گلها در اواخر فروردين ماه يا اوايل ارديبهشت ماه با توجه به شرايط آب و هوايي استفاده نمود.
2ـ استفاده از فرومون: ميتوان 2 تا 3 عدد حشره ماده را در داخل يك محفظه شيشهاي يا پلاستيكي كه دو سر آن سوراخ بوده و با پارچه توري پوشانده شده است قرار دارد. سپس ظرف حاوي پروانههاي ماده را در ارتفاع 5 تا 10 سانتيمتري يك سيني محتوي آب و چند قطره روغن ولك آويزان نمود. پروانههاي نر در اين روش به بوي مترشحه از پروانههاي ماده جلب شده و در داخل سيني محتوي آب افتاده و از بين ميروند.
3- استفاده از نوار مقوائی دور تنه درخت در کاهش جمعیت آفت موثر است
آفات مهم گلخانه ای ایران [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مقاله ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 9%84%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.rar)
پسيل پيچنده پسته Aganoscena viridis
زمستان را به صورت تخم روي سرشاخهها ميگذارند و فقط يك نسل در سال دارد. پورههاي اين پسيل در سطح زيرين برگها جمع ميشوند و با تغذيه از شيره گياهي لبه برگها را به سمت پايين ميپيچانند
زنبور مغزخوار سياه پسته
Eurytoma plotnikovi
(Hym.: Eurytomidae)
زيستشناسي
زمستان را به صورت لارو كامل در داخل ميوه به سر ميبرد. ميوههاي آفت زده معمولاً روي درخت باقي مانده و در موقع برداشت محصول مانند ميوههاي سالم به زمين نميريزند. اين لاروها همزمان با رشد جوانههاي پسته تبديل به شفيره ميشوند و حشرات كامل براي خارج شدن از ميوه سوراخ دايرهاي شكمي روي پوست تعبيه ميكنند. خروج حشرات كامل از اواسط ارديبهشت تا يك ماه بعد ادامه دارد. حشرات ماده به فرو كردن تخمريز در داخل ميوه در آن فقط يك عدد تخم ميگذارند. هر حشره ماده 40 تا 70 عدد تخم ميگذارد. لاروها بدون اين كه داخل مغز ميوه شوند از يك طرف آن را ميخورند. پستههاي مبتلا كوچك و ضعيف مانده و پوست آنها چروك خورده و تيره رنگ ميشوند. لاروها به همين صورت زمستان را پشت سر ميگذارند. بنابراين يك نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مبارزه
بهترين راه مبارزه، مبارزه مكانيكي از طريق جمعآوري و سوزاندن ميوههاي آلوده ريخته شده زير درخت يا باقي مانده روي درخت ميباشد زیرا لارو داخل میوه زمستانگذرانی می کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زنبور مغزخوار طلايي بسته
Megastigmus pistaciae
(Hym.: Torymidae)
زيستشناسي
اين حشره نيز زمستان را به صورت لارو كامل داخل ميوههاي خشكيده روي درخت به سر ميبرد. اين لاروها در بهار تبديل به شفيره ميشوند. حشرات كامل مصادف با تشكيل ميوه به پرواز درميآيند. مادهها ظاهراً قادرند به طريق پارتنوژنز توليد مثل نمايند تخمگذاري شبيه به گونه قبلي است با اين تفاوت كه گاهي در هر ميوه دو تا تخم ميگذارند. لاروها پس از داخل شدن به زير پوست از لپهها تغذيه ميكند و آندوكارپ را باقي ميگذارند در حالي كه لاروهاي گونه قبل از تمام قسمتهاي مغز حتي پوستة نازك روي آن نيز ميخورند. دوره زندگي لارو 35 تا 40 روز است. پس از اين مدت لارو در داخل ميوه تبديل به شفيره ميشود و به فاصله يك هفته تا ده روز بعد از آن حشره كامل خارج ميگردد. سوراخ خروجي حشرات كامل نسل بهاره به دليل اين كه پوست خارجي يا Pericarp تازه است با گونه قبلي و نسل بعدي اين آفات متفاوت است و مانند دهانه آتشفشان كمي برآمدگي نشان ميدهد. حشرات كامل نسل بهاره اوايل تابستان ظاهر ميشوند و بلافاصله شروع به تخمريزي ميكنند. مانند حشرات كامل نسل زمستانه، اين حشرات نيز در داخل ميوه تخمريزي ميكنند و چون هنوز پوست داخلي سخت نشده ميتوانند به مغز پوست راه پيدا كنند (Mesocarp). البته مادههايي كه ديرتر ظاهر ميشوند، لاروهاي آنها موقعي از تخم خارج ميشوند كه پوسته پسته سخت شده در اين صورت نميتوانند داخل مغز شده و لذا از بين ميروند. دو نسل در سال دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
مبارزه مكانيكي از طريق جمعآوري و سوزاندن ميوههاي آلوده ريخته شده زير درخت يا باقي مانده روي درخت
سپردار سفيد خرما
Parlatoria blanchardi
(Hom.: Diaspididae)
اين آفت به نخل زينتي و درختان خرماي جوان مخصوصاً درختاني كه در كنار نهرها و جاهاي مرطوب باشند و همچنين پاجوشها خسارت ميزند. سپردار معمولي خرما به برگ، ساقه و شاخههاي اصلي و ميوه حمله ميكند. برگهاي مبتلا پژمرده و زرد شده درخت ضعيف گشته و در مقدار محصول، كاهش محسوسي پيدا ميگردد.
زيستشناسي
زمستان را به صورت حشره ماده نابالغ گذرانده و در بهار با مساعد شدن آب و هوا مادهها بالغ و شروع به تخمگذاري مينمايند. پورهها در اواسط بهار ظاهر ميشوند و شروع به تغذيه از شيره گياهي ميكنند. پورهها معمولاً به سمت قسمتهاي مركزي نخل حتي در روي برهاي خيلي جوان كه هنوز باز نشدهاند تمايل بيشتري دارند. به علاوه ميوههاي نارس كه در سايه باشند بيشتر مورد حمله قرار ميگيرند. تك درختهايي كه در فضاهاي باز وجود دارند و در معرض نور شديد ميباشند، كمتر مورد حمله قرار ميگيرند. سه نسل كامل و يك نسل ناقص در سال دارد.
کنترل:
1ـ هرس ساليانه شاخههاي پايين درخت و سوزاندن آنها
2ـ دشمنان طبيعي
پرداتور Pharoseymnus ovoideus (Col.: Coccinellidae)
پرداتور Chilocorus bipustulatus (Col.: Coccinellidae)
پرداتور Cybocephalus palmarum (Col.: Nitidulidae)
پرداتور Aphytis mytilaspidis (Hym.: Aphelinidae)
کنترل شیمیایی:
1. دیازینون EC60% و 1.5- 1 لیتر در هکتار در اردیبهشت.
2. مالاتیون EC57% و 3- 2.5 لیتر زمان: آبان و آذر
3. روغن پاشی 3% زمستانه
زنجره خرما
Ommatissus binotatus
(Hom: Fulgoroidea)
زنجره خرما علاوه بر نخلهاي خرما به نخلهاي زينتي نيز صدمه وارد ميكنند. حمله آن با ترشح فراوان عسلك همراه است. به همين لحاظ سطح برگها از قارچهاي مولد دوده نيز پوشيده ميشود. ميوههاي درختان آلوده كوچك، چروكيده و فاقد رشد كافي ميباشند. درختاني كه در مجاورت نهرهاي آب قرار گرفتهاند آلودگي بيشتري نشان ميدهند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
اين حشره زمستان را به صورت تخم در داخل نسوج برگ و ندرتاً دمبرگ گياه ميزبان سپري ميكند. خروج پورههاي زنجره از تخم از نيمه دوم اسفندماه شروع ميشود و تا اوايل خردادماه سال بعد ادامه پيدا ميكند. دوره نشو و نماي پورهها حدود چهل و پنج روز طول ميكشد و در اين مدت 5 بار جلد عوض ميكنند. زنجرههاي بالدار نسل زمستانه از اوايل ارديبهشت ماه به تدريج ظاهر و تا اواخر تيرماه مشاهده ميشوند. زنجره ماده پس از جفتگيري با زنجره نر تخمريزي مينمايد. اين تخمها را نسل تابستانه مينامند. نشوونماي پورههاي نسل تابستانه از اواسط تيرماه با باز شدن تخما آغاز و تا اواخر مهرماه به طول ميانجامد. زنجرههاي نسل دوم يا نسل تابستانه تخمهاي نسل زمستانه را توليد خواهند كرد كه به همين صورت نيز زمستان را ميگذرانند. بنابراين اين حشره دو نل در سال دارد.
کنترل:
1ـ رعايت فاصله درختان بين 8 تا 10 متر
2ـ انجام هرس سبز بعد از تخمگذاري حشره
کنترل شیمیایی: همزمان با تفریخ کامل تخمها
1. فوزالن(زولن) EC35% و 3- 2 لیتر در هکتار
2. دیازینون EC60% و 2- 1.5 لیتر ،، ،،
3. کلرپیریفوس متیل EC40% و 2 در هزار (رلدان
كرم گرده خوار خرما (شب پره بزرگ خرما greater date moth)
Arenipses sabella
(Lep: Pyralidae)
لاروهاي اين آفت به گلها و خوشههاي گل دنده نر و ماده خرما حمله ميكنند و گاهي نيز ميوههاي جوان را مورد حمله قرار ميدهند. در سالهاي طغياني اين آفت گاهي تا 70 درصد محصول را از بين ميبرد. اين آفت در نسل اول ابتدا به غلاف و برگچههاي خرما صدمه ميزند. پس از آن كه غلاف باز شد و گلها ظاهر شدند لاروها به گلهاي نر و ماده خسارت وارد ميكنند و ميوههاي تازه تشكيل شده را ميخورند. به علاوه در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب نواحي جنوبي كشور، قارچها و باكتريها از محل زخمهاي حاصله توسط لارو وارد خوشه و داخل ميوه ميشوند و باعث فساد آنها ميگردند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيستشناسي
زمستان را به صورت لارو كامل در داخل دمبرگ و بند خوشهها در داخل پيله ميگذارند. در شرايط خوزستان حشرات كامل در بهار در حدود اواسط اسفندماه ظاهر ميشوند. اين زمان مصادف با ظهور خوشههاي گل نر و ماده است ولي غلافها هنوز شكفته نشده است. پروانهها پس از جفتگيري در انتهاي غلافها و يا روي برگچههاي خرما تخمريزي ميكنند. اين تخمها به فاصله ده روز باز ميشوند. لاروهاي سن اول پس از خروج از تخم به غلافهاي باز نشده حمله ميكنند. دوره لاروي جمعاً حدود يك ماه است. پس از آن، لاروها در محل انشعاب خوشهها در داخل ليف تبديل به شفيره ميشوند. مدت شفيرگي در بهار حدود 10 روز و حشرات كامل نسل دوم حدود اواخر ارديبهشت ماه ظاهر ميشوند. لاروهاي نسل دوم به ميوه خرما حمله ميكنند. گاهي داخل دم خوشهها شده و با تغذيه از قسمتهاي مياني دم خوشهها باعث شكستگي آنها ميشوند، اين خوشهها در نر باد شكسته و به زمين ميافتند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
سمپاشی هوایی توصیه نمی شود.
1. مالاتیون EC57% و 3- 2.5 لیتر در هکتار
2. دیازینون EC60% و 2- 1.5 لیتر ،، ،،
3. پیریمیفوس متیل(اکتیلیک) EC50% و 2لیتر در هکتار
كرم ميوهخوار خرما
شب پره كوچك (سرخه يا خميره (Lesser date moth
Batrachedra amydraula
(Lep: Cosmoptrigidae)
زيستشناسي
زمستان را به صورت لاروهاي كامل درون پيلههاي سفيدرنگ در لاي درزهاي موجود روي درخت خرما ميگذراند. حشرات كامل در اول بهار مصادف با باز شدن غلاف گلها ظاهر ميشوند و اولين تخمريزي خود را روي گلها انجام ميدهند. لاروها در اين نسل به اندامهاي گل صدمه ميزنند. حشرات كامل نسل دوم اواسط خردادماه ظاهر ميشوند و روي دم ميوههاي جوان و برگچهها تخم ميگذارند. لاروهاي اين نسل بلافاصله از محل دم ميوه وارد ميشوند. فعاليت لاروها با تنيدن فراوان تارهاي سفيد همراه است كه ميوهها و خوشهها را به هم ميچسبانند. ميوههاي آفت زده چروكيده و قهوهاي مايل به قرمز هستند (سرخه يا خميره) و مقدار زيادي از آنها قبل از رسيدن ميريزند. نسل سوم اين آفت در اواسط تيرماه ظاهر ميگردد و لاروهاي اين نسل پس از بلوغ توليد پيله نموده و زمستان گذراني مينمايند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل:
1ـ بیولوژیک:
زنبور پارازيتوئيد لارو Habrobracon hebetor (Hym.: Braconidae)
2ـ مبارزه مكانيكي
در استان سيستان و بلوچستان اهالي براي جلوگيري از آلودگي ميوهخوار، چند روز پس از تلقيح، بوسيله الياف حصيري خوشههاي خرما را ميپوشانند و پس از 30 تا 45 روز باز ميكنند. در اين مدت حشره بالغ نميتواند روي خوشه و دانههاي خرما تخمريزي نمايد و در نتيجه ميوههاي خرما از ريزش و آسيب محفوظ ميمانند.
3- کنترل شیمیایی:
سمپاشی در اوایل تشکیل میوه صورت می گیرد. سمپاشی هوایی توصیه نمی شود.
1. مالاتیون EC57% و 3- 2.5 لیتر در هکتار
2. دیازینون EC60% و 2- 1.5 لیتر ،، ،،
3. پیریمیفوس متیل(اکتیلیک) EC50% و 2لیتر در هکتار
Marichka
27-10-2006, 07:41
از سال 1960 به بعد بيشتر فعاليت محققين روي اثر بخشي و ايمني حشره كشها متمركز شده است و هدف كشف و اصلاح تركيباتي بود كه روي نمونه هاي انتخابي ما بدون به مخاطره انداختن و تصادفي كردن نتايج حاصله آسيبي به ارگانيسم هدف در محيط نزند .در اين كاوش تركيبات جديد حشره كشها، محققين را با راههاي جديد بر هم زدن زندگي عادي و معمولي حشرات به شدت درگير مي كند .به طور قراردادي و عرفاً اكثر حشره كشها روي سيستم عصبي حشرات تاثير مي گذارد كه عملكرد مشابهي روي ما و ساير حيوانات دارد.
مهمترين پيشرفت در تكنولوژي شيميايي در سه دهه گذشته كشف و شناسايي تركيبات مواد شيميايي است كه رشد و پرورش ورفتار حشرات را اصلاح مي كند اين تركيبات نه قبلاً شناسايي ونه تشخيص داده شده بودند با اينكه عوامل شيميايي روي سيستم حشرات خون گرم متفاوتند،آنهامعتقدند كه اين روش سالم ترين شيوه مي باشد .
تجزيه و تحليل عادي توسعه :
اين مواد شيميايي كه گفته شد در رشد طبيعي و پرورش حشرات كما بيش اميدوار كننده بود كه آنها را IGRS يا تنظيم كنندگان رشد حشرات يا PGRS تنظيم كنندگان رشد گياهان نام دارند كه اولين مرحله اثر آنها روي قدرت تحمل و دومين مرحله اثرآنها به هم زدن توازن ثبات مي باشد.GRS ها زماني موثر ند كه حشرات نارس و نابالغ در دسترس باشند .
IGRS عمدتاً با به هم زدن فعاليت هاي حشرات و سيستم غدد درون ريز روي آنها اثر مي گذارند.
عملكرد اساسي هورمونهاي رشد: ترشح هورمونها از غدد درون ريز شامل پيله تنيدن و دگر ديسي مي شود
هورمونهاي اصلي و بنيادي جهت جريان دگرديسي: هورمون مغز، پوست اندازي وجواني مي باشد. كه سلولهاي عصبي ترشحي مغز Neurose Secretory در عقب مغز حشرات ترشحات مغزي را شامل كه ديگر سيستم هورموني را تحريك مي كند.
وقتي هورمون مغز در خون ايجاد شد غدد پيش قفسه سينه را تحريك به هورمون پوست اندازي مي كند، در نتيجه پيله توليد مي شود. شكل بدن حشرات پس از بيرون آمدن از پيله به هورمون جواني و تركيبات آن در حشرات بستگي دارد . همراه با دگرگيسي تدريجي حشرات ، ترشح هورمون جواني كاهش مي يابد كه نتيجتاًحشره كامل مي شود .
در دگرديسي و عملكرد اندام تناسلي هورمونهاي جواني مي توانند تاثير بسيار مهمي روي دياپوز، رفتار و ارتباطات داشته باشند و در اين خاطر همان ترشح فرمون است.
تغييرو تبديلهاي آزمايشي از هورمون رشد تغيير در ميزان هورمونهاي اساسي در حشرات باعث انحراف و عدم انطباق و همچنين ناهنجاري و بد شكلي ساختار بدني آنها مي شود .
ديگر پتانسيل هاي IGRS:
در تلاش براي متعادل ساختن به هم خوردگي ميزان هورمون امكانات مختلفي وجود دارد و به طور بالقوه تجمع هورمون در خون حشرات هم مي تواند كاهش يا افزايش يابد كه باعث اختلال مي گردد. در سطح افزايش هورمون مشاهده شد كه تجزيه در بين سطوح بسيار آسانتر از تلاش براي تجزيه كردن سطوح كاهش يافته آن مي باشد .
كرم بلغور زرد رنگ با نام علمي Teneberio molitor
اگر تحت تاثير دوزهاي پايين هورمون جواني قرار بگيرد حشره غير طبيعي و داراي ويژگي هاي حالت شفيرگي در بعضي قسمت هاي بدن مي باشد پوسته شفيرگي در غير طبيعي به راحتي قابل برداشتن است در حالي كه در حشره طبيعي اينطور نيست.
IGR هاي قابل استفاده وسيله ايده آل براي مديريت آفات مي باشد . به دو دسته تقسيم مي شود .
1. آنهايي كه باعث اختلال در دگرديسي شده
2. آنهايي كه در جلد اندازي اختلال ايجاد مي كنند .
IGR هايي كه در دگرگيسي اختلال ايجاد مي كنند آنالوگهاي هورمون جواني و تقليدي هستند كه نحوه فعاليت آنها عقيم كردن يا از بين بردن حشره مي باشد . به عبارت ديگر باعث مي شود كه حشرات در مرحله نابالغي باقي بمانند.
IGR هايي كه در جلد اندازي اختلال ايجاد مي كنند شيميايي هستند كه يا مانع ساختن كتين شده يا اينكه باعث جلد اندازي بيش از موقع مي گردد كه باعث مرگ حشره مي شود.
انواع IGR
Pyriproxy fen - Kinoprene - Hydroprene –Methoprene-DioflubenZURon - Diofenolan- Buprofezin - Halofenozid-Methoxyfenozid – Hexaflumuron -Lufenuron
مثلا حشره غير طبيعي تحت تاثير ديفلوبنزورون در طول مرحله لاروي قرار گرفته است . در شفيره غير طبيعي در قسمت شكم حا لت شفيرگي دارد اما در قسمت سر و سينه داراي حالت لاروي مي باشد .
يا در لارو آرامي درم چغندر Spodoptera exigua
كه در اثر تماس با تمام ديفلو بنزورون ايجاد شده است . توليدكتين براي حشرات يك غريزه مي باشد در نتيجه فرايند جلد اندازي در اين حالت دچار اختلال شده و حشره نمي تواند از پوسته قبلي خود رها شود همچنين اين ماده شيميايي توسعه كوتيكول، در مراحل عيني تخم اختلال ايجاد مي كند و باعث تفريح نشدن تخم مي گردد.
كرم ابريشم: Bombyx mori ( silkworm )
پراكندگي :
اينگونه تنهاعضوي از خانواده بومبي سيده مي باشد اين حشره به عنوان توليد كننده ابريشم در تمامي كشورها مي باشد كه يكي از اين كشورها ايالات متحده آمريكا مي باشد .
اهميت:
فرايند توليد ابريشم توسط كرم ابريشم را سري كالچر مي گويند كه بيش از 30 قرن مي باشد كه روي آن كار مي شود. اولين بار چيني ها دانستند كه چگونه ابريشم را توليد كنند. ابريشم زماني فرم مي گيرد كه لاروكامل، به دور خود پيله اي براي تبديل به شفيرگي مي تنند در اين فرايند حداكثر 914 متراز ابريشم توسط يك لارو توليد مي شود.
براي فرايند هاي تجاري شفيرها از بين مي روند چون اگر شفيرگي كامل شود باعث شكستن ارزش فيبري ابريشم مي گردد . حداكثر سه هزار پيله براي توليد يك پوند ابريشم تجاري مورد نياز است.
ظاهر حشره :
شب پره سفيد مايل به كرم داراي خطهاي قهوهاي كم رنگ در طول بال جلو مي باشد. در بال آنها يك قوس حدود mm50 مي باشد. بدن پرمويي دارد. لارو لخت است، داراي يك شاخك مقعدي است. شفيره بزرگ، تخمها سفيد مايل به زرد و نيمه كروي.
چرخه زندگي:
شفيره ها اگراجازه داده شوند كه به شب پره تبديل شوند تغذيه نمي كنند، در طي 2 - 3 روز تبديل به حشره كامل مي شوند. در طي اين دوره شب پره 300- 500 تخم مي گذارد. كلوني ها در دماي 25 درجه باشند، لاروها در سن 6 ، 12 ، 18 روزگي جلداندازي كرده در طول دوره لاروي برگ هاي درخت توت به عنوان تغذيه براي آنها در نظر گرفته مي شود، كه هر لارو حدود gr 90 از برگ مصرف مي كنند.
استفاده از فرمونها در جذب:
صد سال قبل اين فرمونها توسط آقايbutenandt و همكارانش براي اولين بار شناسايي شد.
طبقه بندي فرمونهاي حشرات به ترتيب زير است:
1. فرمون جنسي --- pheromones: اين ماده اغلب توسط حشرات ماده براي جلب نرها به جفت گيري توليد مي شود، اما گاهي هم ممكن است توسط نرها توليد گردد، كه در lep بسيار پيشرفته است. فرمونهايي كه توسط ماده ها ترشح مي شوند، توسط شاخك حساس حشرات نر دريافت مي شوند.
2. فرمون هشدار pheromones Alarm : براي حشرات اجتماعي مثل مورچه، زنبورها به كار مي روند، باعث هشدار به حشرات در صورت خطر مي شود. به عنوان مثال شكستن نيش در بدن قرباني زنبور عسل باعث كاهش alarm ph شده و منجر به جلب ديگر زنبورها براي نيش زدن مي گردد.
3. فرمون marking - pheromones - Trail: توسط مورچه ها و موريانه ها براي نشان دادن منابع به اعضاي ديگر كلوني مي باشد.
4. فرمون تجمعي Aggregation pheromones : در جمعي از سوسكها ديده مي شود و باعث مي شود كه حشرات به دور مكان غذايي تجمع پيدا كنند. عادت هاي توليد مثلي و مكان هاي زمستان گرداني جزء اين مكانها محسوب مي شوند. جمله سوسك سبوس در حمله به درختان معروف است.
5. Epideictic pheromones: كه به آنها spacing ph هم گفته مي شوند. جزء معدود فرمونهايي هستند كه حالت دفع كنندگي دارد تا جلب كنندگي. در سوسك سبوس lepidopter ، Dipter ، hymenopter hemipter و orthoptera ديده مي شود.
فرمونهايي كه در نمونه برداري قرار مي گيرند:
استفاده از فرمونهاي جنسي يكي از قديمي ترين روشهاي نيمه شيميايي به عنوان جلب كننده ها در مديريت آفات مي باشد. در حال حاضر هم فرمون جنسي و هم تجمعي براي پيش آگاهي فعاليتهاي حشرات مورد استفاده قرار مي گيرند.
تله هاي فرموني مخصوصاً بسيار ارزشمند هستند، زيرا وقتي كه تعدادي از گونه هاي آفت پايين مي آيد از اين طريق مي توان به عدم حضور و وجود آنها پي برد. مثلاً يك نوع تله ، تله بالي است كه در پيش آگاهي lep و ديگر حشرات استفاده مي شود. حشرات توسط طعمه فرموني جلب مي شود، به قسمت پايين تله كه چسبناك مي باشد مي چسبند كه بعداً شمارش به صورت منظم انجام مي گيرد.
در پروانه ي برگ خوار نوار قرمزي Argyrotaenia velvtinana ، درشفيره و حشره كامل ولارو ديده مي شود، كه تله هاي فرموني به طور منظم براي پيش آگاهي اين گونه ها و ديگر Lep هاي آفت براي ميوه ها استفاده مي گردد.
در سوسك ژاپني Popillia japolica بوسيله تله طعمه اي فنيتيل پروپنونات ايوگنول به دام افتاده است. تله هاي فرموني و ديگر جلب كننده ها هزينه ي زيادي براي پيش آگاهي نياز ندارند. اگر چه شرح اين تله ها گاهي مشكل مي باشند .
برخي عوامل در تله هاي فرمون و بازدارندگي آنها در گرفتن حشرات دخالت دارند شامل:
1. فرموني كه جلب كننده نباشد.
2. فرموني كه در طول زمان مقدارش كم مي شود.
3. طرح تله (مثلاً رنگ)
4. مكان تله
5. دوام تله
نتيجه:
بنابراين مهم است كه ما طبيعت و امكانات ممكنه آن و استفاده از مواد شيميايي را بهتر بشناسيم.
استفاده شيميايي بر گسترش شناسايي حشرات و رفتار آنها: به انسان كمك مي كند اين مواد شيميايي اغلب چند ويژگي دارد كه از برجسته ترين آنها محيط و ايمني انسان است كه بيشتر تركيبات در اثر تحقيقات شناخته شده اند و بعضي از آنها هنوز توسعه نيافته اند.
علاوه بر آن شناخت روشهاي بهتر، ارزيابي و مديريت بهبود روشها ، درآينده توسعه خواهد يافت
Marichka
27-10-2006, 07:52
جوندگان به گروهي از جانوران پستاندار گفته مي شود كه از روي خصوصيات دندانها از ساير گروهها متمايز مي شوند. بدين ترتيب كه در فك پائين داراي جفت و در فك بالا داراي يك يا دو جفت دندان ثنايا مي باشند. اين دندانها درشت و فاقد ريشه بوده و ارتفاع آن هميشه ثابت است. در اين جانوران دندان آسياب مطلقاً وجود ندارد و جاي آنها روي فك خالي و نمايان است. در اغلب جوندگان رودة كور خيلي رشد كرده است. از نظر طبقه بندي جوندگان به دو زير راسته تقسيم مي شوند:
الف-زير راستة Duplicidentata
كه در فك بالا دو جفت دندان ثنايا دارند كه جفت دوم به صورت ستونهاي كوچكي در پشت دندانهاي جفت اول قرار گرفته اند و خرگوشها از اين گروهند.
ب-زير راستة Sipmlicidentata
كه در فك بالا فقط يك جفت دندان ثنايا دارند. انواع موشها در اين گروه طبقه بندي شده اند. در زير فقط به شرح مختصري راجع به گونه هائي از اين زير راسته كه در كشاورزي اهميت دارند مي پردازيم:
موش مغان Microtus Socialis و Microtus arvalis
موش كلاهو Clitellus fulvus
موش تاترا Tatera indica
موش ورامين Nesokia indica
موش سياه Rathus rathus
موش سياه Rathus rathus
موش خانگي Mus musculus
مريونها Meriones Spp.
موش شكول Glis-glis Caspicus
مبارزه با موشها:
1-تعيين نوع موش:
اول از همه بايد نوع موشي را كه در نظر است براي دفع آن مبارزه كنيم، مشخص سازيم. زيرا تا نوع موش مشخص نشود، تعيين نوع مبارزه و طعمه و حتي نوع سم غير ممكن خواهد بود. مثلاً مي دانيم براي مبارزه با موش كا اهو از فتوكسين استفاده مي شود و تلفات هم تا 90 درصد مي رسد ولي همين سموم را اگر در مبارزه با موش ورامين يا موش مغان به كار برند تلفات حداكثر به 60-50 درصد مي رسد و يا براي مبارزه با موش انباري يا موش ورامين حداكثر 5-3 درصد فسفوردوزنگ مخلوط مي كنند. بنابراين براي انجام يك مبارزه بايد قبل از هر چيز نوع موش منطقه را شناخت تا مبارزه با موفقيت انجام شود.
2-فصل مبارزه:
فصل مبارزه خود اهميت زيادي دارد. مثلاً براي مبارزه با موش مغان در طول پائيز و زمستان طعمة گندم با فسفوردوزنگ تا 98 درصد تلفات مي دهد ولي همين طعمه در بهار 45-35 درصد تلفات وارد مي آورد زيرا موشها در اين فصل رغبتي به خوردن مواد پر كالري ندارند و در فصل بهار و تابستان طعمه هائي كه براساس علف سبز تهيه مي شوند نتيجه بهتري مي دهند و يا در موش ورامين در فصل پائيز و زمستان مصرف طعمه با مغز گردو نتيجه مطلوبي مي دهد ولي در بهار و تابستان گردپاشي لانه ها تلفاتي تا حدود 99-98 درصد مي دهد. بنابراين بايد دقت كامل به فصل مبارزه نمود و بعد طرز مبارزه را انتخاب كرد.
3-محل زندگي موشها:
انتخاب سم بايستي بر حسب محل زندگي موشها باشد. اگر مبارزه در صحرا و دور از آبادي انجام مي شود، انتخاب نوع سم آسان است ولي اگر همين موش در محل زندگي انسان و شهرها ديده شود بايد حتماً از سمومي كه براي انسان و دام بي خطرند استفاده شود. مثلاً موش خانگي وقتي كه به مزارع حمله مي كند مي توان از سموم فسفوردوزنگ به نسبت 3% استفاده كرد ولي اگر اين موش در منازل ديده شود بايد زا سموم بي خطر مانند تركيبات وارفاين-كومارين و برمولين و غيره استفاده كرد.
4-غلظت سم:
دستوراتي كه براي مبارزه با موش داده مي شود از روي مطالعات زيادي به دست آمده است كه هم از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه باشد و هم مؤثر واقع شود. لذا پيروي از دستورات صادر شده اجباري است. مثلاً موش مغان با اينكه جثه كوچكي دارد در دستورات مبارزه طعمه را با 10 درصد فسفوردوزنگ آلوده مي سازند. زيرا با تراكم زيادي كه اين موش در هكتار دارد جمع وزن زندة موش در هكتار بالا است و بايد طعمه را با دُز حداكثر مصرف كرد. در صورتي كه با مبارزه با موش ورامين كه جثة نسبتاً درشتي دارد، دُز فسفوردوزنگ مصرفي 50 درصد خواهد بود. چون با توجه به تراكم موش در هكتار جمع وزن موجود زنده در هكتار خيلي كمتر از موش اولي است و مصرف سم زيادي از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه نمي باشد.
5-بيولوژي:
قبل از اقدام به مبارزه، بيولوژي موش مورد نظر را كاملاً مورد توجه قرار دهيد تا از نقاط ضعف آن حداكثر استفاده را براي بالا بردن نتيجة مبارزة بدست آوريد. مثلاً مبارزه شيميايي با موش كلاهو يا موش شكول در فصولي كه قسمتي يا همة موشها به خواب زمستانه رفته اند بي نتيجه است و بايد از مبارزة مكانيكي استفاده نمود.
6-رعايت كامل اصول زراعي:
براي جلوگيري از خسارت موشها مخصوصاً در باغات و مزارع صيفي، پاك كردن مزارع از علف هرز يا زدن شخم عميق در پائيز اهميت زيادي دارد و از تراكم موشها در بهار خواهد كاست.
7-دقت براي انتخاب ماده براي طعمه:
در اين امر در صحرا و براي مبارزه با موشهاي صحرائي مي توان فرمولهاي كلي توصيه كرد. مثلاً مي گوييم در مبارزه با موش مغان در فصل زمستان به عنوان طعمه گندم مصرف كرد و در بهار از طعمة سبز استفاده نمود. اين دستور كلي است و نتيجة مطلوب هم مي دهد. ولي در مبارزه با موشهاي خانگي يا انباري وضع اينطور نيست و نمي توان فرمول كلي براي انتخاب طعمه بدست آورد و در هر مورد بايد كسي كه مبارزه را سرپرستي مي كند قبل از طعمه گذاري با انجام آزمايشهائي نوع طعمه مورد لزوم خانه يا انبار را پيدا كند. اگر موشي در انباري ديده شد بايد قبلاً چند نوع ماده بدون سم در گوشه و كنار انبار قرار داد و دو يا سه روز مراقب بود كه موشها به كدام طعمه توجه خواهند داشت. پس از پيدا كردن نوع غذاي مورد علاقه موشهاي اين انبار يا منزل، طعمه را براساس آن ماده تهيه مي كنند. در اينجا بايد متذكر شد كه موش خانگي يا انباري به انواع غذاهاي مختلف دسترسي دارد. اگر كمبودي احساس كند ممكن است از خانه ها و انبارهاي مجاور آن را تهيه كند لذا انتخاب طعمه براي اينگونه اماكن 3-2 روز مطالعه مقدماتي لازم دارد.
فرمولهاي مبارزه با جوندگان و طرز تهيه آنها:
1-طعمه گندم مسموم:
براي تهيه طعمه 100 كيلوگرم گندم و 2 ليتر روغن پارافين و 10 كيلو فسفوردوزنگ مورد احتياج است. براي تهيه اول 2 ليتر روغن را با 100 كيلوگرم گندم با پاروك خوب مخلوط كرده و سپس فسفوردوزنگ را به تدريج به گندم اضافه كرده و با پاروك هم مي زنند تا سم با گندم به طور يكنواخت مخلوط شود. از اين طعمه براي مبارزه با موش مغان در فصل پائيز و زمستان از قرار 2-1.5 كيلو طعمه در هكتار به طور دست پاش استفاده مي كنند. طعمه تهيه شده را در همان روز بايد مصرف نمود. اگر بخواهند با اين طعمه با موشهاي جنس Meriones در پائيز و زمستان استفاده كنند به جاي 10 درصد فسفور دوزنگ بايد ميزان فسفور دوزنگ را تا 5 درصد تقليل داد.
چنانچه بخواهند از اين طعمه در مبارزه با موش خانگي كه در مزارع زندگي مي كنند يا موش جنگلي استفاهد كنند، ميزان فسفوردوزنگ را تا 3 درصد بايد پائين آورد.
2-طعمه با مغز گردو:
10 كيلو مغز گردو و 200 گرم روغن پارافين، 0.5 كيلو فسفودوزنگ و طرز تهيه مثل طعمه گندم مي باشد. اين طعمه را مي توان در فصل پائيز و زمستان براي مبارزه با موش ورامين در باغات بكار برد. براي اين كار طعمه را با قاشقك در داخل لانه هاي فعال مي گذارند. در اين روش بايد كليه لانه ها را يك روز قبل از انجام مبارزه كوبيد و روز بعد طعمه گذاري را فقط در سوراخهائي كه باز شده اند، يعني لانه هاي فعال انجام داد. مقدار مصرف طعمه در يك هكتار حدود 0.5 تا يك كيلوگرم طعمه خواهد بود.
3-طعمة سبز:
علف سبز (هر نوع علف هرز يا گياه زراعي فرق نمي كند) 100 كيلوگرم، فسفوردوزنگ مخلوط با خاكستر يا پودر تالك حدود 10 كيلوگرم در اين طريقه ابتدا پودر تالك و فسفوردوزنگ را با هم به خوبي مخلوط مي مكنند سپس كارگري كه مجهز به دستكش و ماسك و يك سطل با ظرفيت حدود يك كيلوگرم، كار را شروع مي كنند. كارگر ضمن عبور از مزرعه به محض برخورد با لانه فعال، مقداري علف چيده و آن را به اندازة سوراخ خروجي موش گلوله كرده و يك طرف گلوله را با مخلوط سم و تالك آغشته كرده و طرف آلوده با سم را داخل سوراخ موش كرده و راه ورود لانه را مي بندد و سراغ سوراخ بعدي مي رود. در اين روش بايد يك روز قب از مبارزه كليه لانه ها را لگد كوب كرد و روز بعد فقط در سوراخهاي باز شده طعمه گذاري كرد. اين طريقة مبارزه را در فصل بهار و تابستان براي موش مغان، موش آبي و مريونها مي توان به كار برد. با اين مقدار مي تون 12-10 هكتار را مبارزه كرد.
4-طعمة سيب زميني يا هويج:
10 كيلوگرم سيب زميني يا هويج و 0.5 كيلوگرم فسفودوزنگ مورد احتياج است. ابتدا هويج يا سيب زميني را به قطعات كوچكي به اندازه حبه قند تقسيم مي كنند. سپس فسفوردوزنگ را به تدريج روي اين قطعات پاشيده و با پاروك آن را به هم مي زنند تا سم بطور يكنواخت با طعمه مخلوط شود و بايد بلافاصله طعمه گذاري را شروع كرد. اين روش را مي توان براي موش آبي يا موشهاي خانگي در مزارع در فصل تابستان و پائيز بكار برد و طعمه گذاري را بايد طرف عصر انجام داد.
5-طعمه با يونجة خشك
يونجه خشك 10 كيلوگرم، ملاس چغندرقند يك ليتر،فسفودوزنگ يك كيلوگرم مورد احتياج خواهد بود. اين روش را در روزهاي برقي براي مبارزه با خرگوش مي توان بكار برد. براي تهيه طرف صبح روي يونجه خشك ملاس چغندرقند يا محلول 10 درصد شيره را به تدريج پاشيده و يونجه را زير و رو مي كنند تا محلول به طور يكنواخت يونجه را خيس كند. سپس روي آن را با گوني يا نايلون مي پوشانند و تا عصر به همان حال مي گذارند تا يونجه ها رطوبت بردارند. طرف غروب يونجه ها را به دسته هاي كوچك (10-8 ساقة يونجه در هر دسته) تقسيم مي كنند. سپس فسفور دوزنگ را روي آن پاشيده و آرام آرام بهم مي زنند. اين طعمه را طرف غروب در سطح باغي كه مستور از برف مي باشد و مورد حملة خرگوشها قرار مي گيرد پخش مي كنند. در هر 10 متر مربع يك دستة كوچك يونجه كافي است. صبح روز بعد طعمه هائي كه مورد استفاده خرگوش قرار نگرفته است بايد از سطح باغ جمع آوري و معدوم شود.
6-طعمه با نان و مربا:
اين روش مخصوص موش شكول مي باشد. مواد مورد نياز 10 كيلو نان سفيد، 200 گرم مربا بهتر است مرباي زردآلو باشد، 0.5 كيلو فسفوردوزنگ خواهد بود.
طرف غروب نانها را از وسط بريده و لاي آن را مربا مي مالند، سعي شود قطعات زردآلو لاي نان وجود داشته باشد سپس فسفوردوزنگ را روي مربا مي پاشند و دو طرف نان را روي هم مي گذارند و سپس آن را به قطعات كوچك تقسيم مي كنند و در محل رفت و آمد شكول قرار مي دهند و صبح روز بعد طعمه ها را جمع آوري و معدوم مي سازند.
7-گردپاشي لانه ها:
مواد مورد نياز: 20 كيلوگرم تالك و 10 كيلوگرم فسفوردوزنگ خواهد بود.
تالك و فسفوردوزنگ را در ظرف سربسته با چرخانيدن ظرف به خوبي با هم مخلوط مي نمايند. سپس اين گرد را با گرد پاشهاي دستي كوچك به داخل لانه مي پاشند. در اين طريقه هم بايد يكروز قبل از مبارزه كلية لانه ها را بكوبند و روز بعد گردپاشي را فقط در لانه هاي باز شده انجام دهند. اين روش بيشتر در مواقعي كه موشهاي صحرائي از قبيل موش مغان (در زماني كه علف بيابان خشكيده و هوا گرم است) يا موش ورامين (در فصل بهار) كه از برداشتن طعمه خودداري مي كند به كار مي رود.
کنه زرد شرقی مرکبات Eutetranychus orientalis
کنه قرمز مرکباتPanonychus citri
هر دو گونه از خانواده Tetranychidae می باشند. کنه زرد شرقی مرکبات اغلب در مناطق جنوبی کشور و کنه قرمز بیشتر در شمال دیده می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
1. تترادیفون(تدیون) EC7.52%و 2در هزار
2. کلوفنترین(آپولو) SC50% و 5/.- 25/. در هزار
3. بروموپروپیلات EC25% و 1 در هزار
4. سیترازون EC20% و 1در هزار
5. هگزی تیازوکس EC10% و 75/.- 5/. در هزار(نیسورون)
6. فن پیروکسی میت SC5% و 5/. در هزار(ارتوس)
کنه زنگ(نقره ای) مرکبات
Phyllocoptruta oleivora
Acari: Eriophyidae
این آفت در باغات مرکبات شمال ایران(با نام مخملک) شایع است. معمولاً پوست میوه های آفت زده ضخیم است. میوه ها کوچکتر و ترش است. برگها و میوه های درختان لیمو در اثر حمله کنه، خاکستری مایل به نقره ای میشود و اطلاق نام کنه نقره ای بدین لحاظ است. کنه زنگار زمستان را به صورت کنه کامل می گذراند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی:
1. نئورون EC25% و 1.5 در هزار
2. پیریداین WP25% و 0.4- 0.5 در هزار
3. آبامکتین EC1.8% و 0.2 در هزار
4. نیسورون Ec10% و 2.5 درهزار
5. زینب WP80%و 2در هزار
6. مانکوزب WP80% و 2در هزار
کنترل شیمیایی:
1. تترادیفون(تدیون) EC7.52% و2در هزار
2. کلوفنترین(آپولو) SC50% و 5/.- 25/. در هزار
3. بروموپروپیلات EC25% و 1 در هزار
4. سیترازون EC20% و 1در هزار
5. هگزی تیازوکس EC10% و 75/.- 5/. در هزار(نیسورون)
6. فن پیروکسی میت SC5% و 5/. در هزار(ارتوس)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه برگخوار مرکبات
Papilio demoleus
Lep: Papilionidae
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زمستان را به صورت شفیره روی درختان مرکبات یا گیاهان مجاور آن به سر می برد. دربهارتبدیل به حشره کامل می گردد که پس از جفت گیری که معمولاًدرحالت پرواز انجام می گیرد تخمهای خود را به طورانفرادی یا جفت جفت در سطح برگها قرار می دهد. لاروها پس از خروج تخم شروع به تغذیه از برگ می کنند. دارای5 سن لاروی است و پس از آن روی شاخه ها تبدیل به شفیره(بدون پیله) می شود. درجهرم 4 تا 5 نسل در سال دارد.مبارزه شیمیایی ضرورت ندارد.زنبوری از خانواده pteromalidae با نام pteromalus puparum شفیره های این آفت را پارازیته می کنند.
کنترل: معمولاً نیاز به مبارزه ندارد. در مورد نهالها جمع آوری لاروها موثر است. در صورت لزوم از سموم گوارشی استفاده شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه مینوز مرکبات Citrus leaf-miner
Phyllocnistis citrella
Lep: Gracillariidae
این حشره در مناطق گرمسیردر تمام فصول سال فعال است. هر کجا که سرمای زمستانه وجود داشته باشد زمستان را به صورت حشرات کامل در زیر برگهای خشک وپناهگاههای دیگر به سر می برد. حشرات کامل معمولاً تخم های خود را در سطح زیرین برگ و در داخل پارانشیم قرار می دهند. دوره جنینی تخم 2 تا 13روز به طول می انجامد . لاروها پس از خروج زیر کوتیکول برگ دالان های کج ومعکوج ایجاد می کنند.دوره لاروی بین 4.5 تا 23روز و شفیرگی 5 تا24 روز به طول می انجامد.طول دوره رشدی حشره متناسب با درجه حرارت واز2تا 8 هفته متغیرمی باشد و می تواند سالیانه 8 تا 11 نسل در سال داشه باشد. پروانه های مینوز بیشترین خسارت را در نهالستان های مرکبات ایجاد می کنند. روی درختان مسن وپارور اهمیت چندانی ندارد. گاهی برگهای جوان را مانند شته لوله می کنند ویا در بعضی از قسمتها خشکیدگی ایجاد می نمایند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنترل شیمیایی: مصرف سموم زیر برای نهالستانها پیشنهاد می شود.
نام عمومی سم
نام تجاری
فرمولاسیون
مقدار مصرف
1. دیفلوبنزورون
دیمیلین
wp25%
5/. درهزار+ 3/. درصد روغن
2. ایمیداکلوپراید
کونفیدور
SC35%
4/. درهزار + 3/. درصد روغن
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Marichka
27-10-2006, 22:18
يك بيماري گندم است. كه ريشه ي گياه را بدان مبتلا مي سازد و جريان بافت را
مسدودمي كندو ما يع بالا برنده را كم مي سازد.از نشانه هاي بيماري در ابتدا شامل ؛ از رشد باز ما ندن (يابه عبارتي كوتاه شدن ) و زرد شدن مي باشد و مي توان آنها را بوسيله ي مشخصه ي ”سر سفيدشان” (White heads) تشخيص داد؛ كه در داخل يك محصول سالم ظاهر ميشوند.
مكرراً ديد مي شود. , به كرات نارس (White heads) در اغلب جاليزهاي مدور و وسيع سرهاي سفيد و رنگ ريشه هاي بيمار سياه مي باشند، و همچنين ممكن است پايه ي ساقه ها اين علائم را ظاهر كنند. به علت پيشرفت ريشه هاي نا مرغوب وضعيف (بيماري) به آساني برروي گياهان خارج از زمين تأثيرمي گذار. (Take-all) يك بيماري گندم است، كه ريشه ي گياهان را بدان آ لوده مي كند.
چرخه ي زندگي:
در اوايل كاشت محصولات بيشترآ ماده ي ابتلا به امراض هستند. (Take-all) با آلوده كردن غلات و
گيا هان گندمي وبقاياي علف هاي در خاك به زندگي خود ادامه مي دهد.گياهان قارچي برروي بقايا و پس مانده مي باشند،وسپس بافت ريشه هاي جوان را آلوده مي كند.همچنين(Take-all ) با تركيب فوق يعني: (Eahpyh)ميتواند؛كه بيماري رابواسطه ي خاك بين گياهان گسترش دهد و به اين دليل است كه اغلب بيماريها در جاليزمشا هده شده اند
كنترل بيماري:
پي در پي و مكررا ً؛ بيماري به طور يكنواخت هركجا كه محصولات غله تشكيل شده باشند رشد-
مي كند .و يا اگر علف هاي هرزه را وجين كنند، اين ضعف قابل كنترل مي باشد . كنترل غلف هاي هرز مقدم تر از كاشت و داشت و دروكردن محصول است و بايد در ابتدا، اين روي داد يعني؛(انتقال بيماري) بهريشه هاي باقيمانده را احتمال كافي داد.
بارش هاي تابستاني نيز مي توانند كمك به تجزيه ي تركيبات و يا ماهيت ريشه ها در خاك كند و اين
مشروط بر آن است كه به صورت اختياري علف هاي هرزه در سر تا سر اين دوره كنترل شده باشد .
نكته:
(اين قارچ) ( (Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeمحصول جهش چهار""nitroquinolene-oxide كه رفتاري از پروتوپلاستهاست ميباشد!
كيسه ي قارچ گياه قارچي ((Gaeumannomyces graminis از عامل سببي بيماري (( take-all در_ غلات مي باشد.
(Take-all) و (Gaeumannomyces graminis) يك گياه قارچي با هم خانواده هايشان هستند.
(Take-all) يك بيماري است كه در گيا ه گندم و جو و (غلات) يافت ميشود. وبر روي ريشه هاي گياه تاثيرمي گذارد.برنامه هاي بيماري زايي گندم ، كنترل ،تأثيرات انها را برسي مي كنيم؛دانشمندا ومحققين در تحقيقات و پژوهشهاي خود تأثيربيماري زايي گياهان را كشف كردند.علت يا سبب (Take-all) به وسيله ي ( (Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeاست كه مهمترين بيماري ريشه هاي گندمي يا (گندم) درسر تا سر جهان مي باشد . از سالهاي گذشته_ تحقيقات بسياري بر روي (Take-all) صورت گرفته است .كه مطبوعات آنها را با صداي بلند منعكس مي كنند . كه دانشمندان و محققين بيماري را تا آن اندازه كه قابل فهم و تشخيص با شد مورد بررسي قرار ميدادند ؛ كه تا كنون به درجه ي قابل ملاحظه اي از كشفيات در اين باره كه به درك جنبه هايي از بيماري منتهي شده است؛ دست يا فته اند .
به هر حال؛ كنترل مؤثر و اقتصادي بيماري باقي مي ماند و براي كاربرد تكنيك هاي مولكولي و ذره اي G.graminis (G و با توجه به نتايج و گذارشات و تهقيقات مربوط به قارچ ها به مقاديري از پيشرفت هاي عمده منتج شده است ، كه مخصو صاً در پيشرفت از بهبود يافتن روشها براي شناسايي
و روشن كردن يا تو ضيح نقش آنزيمي (Avenacinase) به عنوان يك عا مل مولد بيماري در جو و گندم مي باشد . مانند ؛ عا مل تعيين كننده ي بيماري زايي در (Take-all) و (G. Graminis var. avenae)در جريا ن شناخت بسياري از ديگر فا كتور هاي تعيين كننده كه ممكن است در حيطه و محدوده ي _ميزبان ايفاي نقش كنند يعني ؛ مقدار پيشرفت در شنا خت عوامل ديگر كه در محدوده ي ميزبان تعيين كننده ي نقش مي باشند كه ممكن است با يكد يگر در گير با شند و مولد بيماري را بسازند ؛ علير غم مشكلاتي كه آناليزهاي ژنتيكي را نشان مي دهند ونبود و فقدان معتبر دگرگوني و شكل سيستم ها _نيز جزء ديگر مي باشد.
(Perithecia) محصو لي است بر روي ريشه هاي گندم در هنگام پوسيدگي و فاسد شدن آنها و با نشر و رها سا زي اسيد آن ها را احاطه مي كند ؛ (b) G. Graminis var. tritici: هاگها- درون ها گدان يا (آسکاپورها) تنها درون آسک ها يا (کيسه های هاگ) هستند. آسکاپور ها آسکها را تجزيه می کنند .
در( :var.tritici (G.graminis ، و در تاريکی ((hyphae مطمئناً روی ريشه ی گندم حرکت می کند .قسمتی يا قطعه ای را از رشد باز می دارد وگياهان گندم را زرد می کند.
معرف يا شاخص Take All در تابستان سرهاي سفيدشان مي باشد سرهاي سفيد محصول گياهان را با Take All آلوده مي نمايد در تابستان اخير تشابه و شباهت هست آنها در بي رنگي ريشه هاي گندم سبز مي شود . و ساقه ها و ريشه ، پايه و ستون در گندم سياه مي شوند و با هم نيز متفاوتند .
علت بوسيله آلوده شدن با ،
G.graminis Var . tritici (Ggt) (left) , G , graminis Var .graminis (Ggg) (center). , p . graminicola (right) ,
(g) Phialophora sp . آزمايش باتست بيماري زای
(lobed – hyphopodia) غلاف يا پوشش سنگين پايه و ساقه و ريشه گياه گندم است .
( lobed – hyphopodia ) . phia lophora SP h : سلولهاي متورم با سوراخ خاي ريز و يا منافذي (مي دانيد كه مثلا رشد ساختماني يا تركيبي متوقف مي شود و به عبارتي پايان مي پذيرد و يا كيسه هاي كوچك ايجاد مي شود) در ريشه گندم حاصل مي شود .
اسم علمي ( G . graminis Var . tritici : )
نظريه ها و پيشنهادات را كنترل مي كنيم
توصيف :بيماري گندمي Ake AllT از نشانه هاي بسيار آشكار و واضح در عنوان مقالات و سر صفحه ها مي باشد . كه اين بيماري براي گياهان بيمار و مريض در داخل جاليز مزارع و زمين هاي كشاورزي رخ مي دهد و نيز آنها كوتاهند در ارتفاعات و بلندي ها و آنها احاطه كنندة گياهان سالم مي باشند و بخشها يا به عبارتي سرهاي آنها به صورت نابهنگام مي ميرند و سرهاي آنها رنگ رفته اند . (Whiteheads ) ممكن است نازا و نارس نيز باشند و محتوي اندكي داشته باشند چروكيدگي شديد دانه ها و تخم ها .
به طور نمونه ، در (Take All ) گياهان آلوده به خارج عقب نشيني مي كنند و غذاي آنها در رديفي يا سطحي از خاك مي باشد در پايه و ساقة گياهان آلوده ريشه هاي كم پشت و تنكي ايجاد شده است و از مشخصة آنها قهوه اي ـ سياه شدگي و پوشيده شدن را در طوقه يا حلقة گل مي توان ديد .
پاية ساقدار را در جهت جوانه هاي زيرين برگها كه با نيام يا غلافي پوشيده شده است رابط مي دهد . سطح يا رويه اي از اين قهوه اي ـ سياه شدگي پوسيده يا فاسد شده براق و درخشان مي باشد و تشخيص علامت و نشانة آن در تاريكي بوسيلة ( my ce/ ial ) كه مي تواند به گل نشيند يا ( به عبارتي گل دهي داشته
باشد ) آن را مي توان به كمك ميكروسكوپ مشاهده نمود .
قارچي كه سبب ايستادگي و مقاومت و بقا يافتن Take All مي شود در آلوده كردن بقاياي گندم و آلوده كردن گياه گندم مي باشد .
ريشة محصولات ديگر هنگامي آلوده مي شوند كه آنها در ميان خاكي نزديك به مكان آلوده يا (آثار آلوده) رشد كنند . گياه قارچي در ابتدا در ريشة گياهان گندمي جوان ساكن مي شود پيش از اينكه طوقه ها يا حلقه هاي گلها قرار گيرد . اگر اين آلودگي ريشه ها در مرحله اي از پاييز (فصل خزان) و يا در اوايل بهار قرار گيرد بنابراين بيماري خيلي بيشتر و سخت تر مي شود نخستين آلودگي و سكونت و بقاي آنها به كمك دماي ميان (50 درجه به 70 درجه فارنهايت F ) و به وسيلة رطوبت و نم كافي تشكيل مي شود
AC-1-961 patrick E . lipps Take All . بيماري گندمي از (1-AC )پتريك ئي ـ ليپس 961 است
پيدايش اوليه Take All در استراليا و بيش از 100 سال پيش بوده است و آن را اين چنين توصيف كرده بودند كه يك پژمردگي شديد بذرچه يا نهال تخمي است كه تمامي پايه هاي گندم را خراب مي كرده است .
در ايالت اوهايو ؛ بيماري Take All معروف و مشهور به پوسيدگي ريشه و طوقه بوده است .
عموماً و به طور پراكنده در مزارع گندم دائماً اين اتفاق رخ مي داد و به گياه گندم حمله يا هجوم مي شد و اين به وسيله علف هاي هميشگي و هرزه صورت مي گرفت .
زيان و خسارت به گندم مربوط به مقدار و وسعت ريشه و اساس و رويندگي از پايين ساقه است و سكونت و جايگيري گياه قارچي در خاك و زايندگي آن مي باشد . گياه گندم با مقاومت در برابر آلودگي خفيف تنها با زيان محصول فقط كمترين تحمل را مي كند آلودگي هاي خفيف به نشانه هاي آشكار بيماري منتج نمي شود به هر حال با نشانه ها وقتي كه آشكار مي شوند خرابي محصولات به بيش از %80 مي رسد مانند اوهايو ؛ نشانه هاي (- (A) – 196
Marichka
27-10-2006, 22:38
ایو باکتری ها يا باکتری های حلالی بدون جدار سلولی و با جدار سلولی که عوامل بیماریزای محدود درشبکهی آوندهاي عآلي در گياهان ميباشند
مقدمه:میکرواروگانیزم های مورد مطالعه در این تحقیق شامل دو گروه باکتری ها ی حلالی به نام ملیکیوتس که یکی از گروه گونه های پست ، سیتوزین مثبت و گرم مثبت که فاقد دیواره سلولی کلاسیک Mollicutes بوده ودیگری شامل دو باکتری قرمز رنگ بنام پروتیباکتری ها از گروه گونه های گرم منفی می بــاشد . بعضی ازاین ار گانیزم ها به آوندهای عآلی گیاهان حمله کرده و تولید بیماری می نمایند. بنابراین آنها جزء عوامل بیماریزای گياهي محسوب شده در حالي كه انواع ديگر فقط بر روی بافتهای گیاهی مخصوصاً گلها مشاهده شده و بیماریزا نیستند. از میان باکتریهای بیماریزا بر روی آوندهای عآلی فقط نوع اسپیرپلاسماها قابل کشت می باشند در حالی که نوع فايتوپلاسماها و دو نوع از پرتی یو باکتریها هرگز کشت نشده اند. از زمان اولین گردهمایی مربوط به آلودگی باکتریيايي ویا شبكه باكتري در محیطهای کشت بافت در سال 1987 که در آن گردهمایی ملیکیوتس های گیاهی برای اولین بار معرفی شدند تا به حال مطالعات زیادی در خصوص آنها صورت گرفته مخصوصاً در خصوص باكتريهاي دارای دیواره سلولی که به آوندهای گیاهان حمله می کنند. پیشرفتهای مربوط به رده بندي ، خصوصيات طبقه بندي ، شناسایی و تشخیص این ارگانیزم ها دراين تحقيق بررسي گرديده كه غالبِأ بخاطر وجود این تکنولوژیهای جدید ویا اصلاح شده درزمینهی بیوشیمی مولکولی ، بیولوژی وژنتیک مخصوصاً در رابطه با زنجیرههای مولكول DNA ريبوزمي S16 و مقايسه الكتروفريسيس به منظور اندازه گيري وآزمايش UGA با كدهاي قابل استفاد ه بوده است. آزمايش UGA به منظورمتوقف كردن كدها ويا براي كد تريپتوفان، تعيين كلسترول 80 مورد نياز مليكيوتس آزمايش، مربوط به سيستم قند تراسفرز (PTA ) احيا كننده و بالاخره برای احیاء فراگمنت هاي DNA مخصوص که دارای زنجیره ی احیاء پلی مرز ( (PCR جهت واکنشهای زنجیره ای براي شناسایی خصوصیات عوامل باکتریزا وعلل دیگرمورد استفاده قرار گرفته است. اثبات و بررسی مراکز و محل اولیه باکتریهای حلالی ازنوع ملیکیوتس: مقایسه زنــــــجیره های DNA ریبوزمی 16S مربوط به گروه مليكيوتس ها با باکتریهای دیگر نشان داده است که، ملیکیوتسها دارای یک شبکهی پلی لوژنتیک درخت مانند از نوع باکتریهای حلالی گرم مثبت می باشند . در حال حــاضر ملیکیوتس ها به علت تکامل بعضی ژنها ی خود را ازدست داده واندازه آنها تحليل رفته است. در صورتی که نژاد اولیهی آنها باکتریهای گرم مثبت بوده که دارای (G+C)كمتري در ژن آنها وجــود داشته است. اقوام نزدیک باکتریهای حلالی که دارای دیوارهی سلولی بسته ميباشند، شامل دو گونه گرم مثبت با G+C)) كم بنامهای clostridium ramosum و innocuum clostridium
می باشند. این نوع کلستریدياها شبیه ملیکیوتسهای اولیه بوده که انروپلاسماز واستروپلاسمازآنها هنوز از نــــــوع مخصوص انیربز می باشد که نشان دهندهی انیربیوسز وراثتی موجود در نژادهای اولیه آنها نیزهــــست؛ مقاومت موجود در مليكيوتسها و همچنین در دو گروه کلستریدیال احتمالا از نژادهای اوليه آنها كه داراي(G+C) كمي در ملكول DNA بودهاند بهارث رسيده است. فایــــــــــلوژنتیک درختی ملیکیوتسها: این درخت پنج گروه فایلوژنتیکی را نشان می دهد
(1) گـــــــروه اسپیروپلاسما شامل دو گو نه جديد mesoplasma وEntomoplasma اما بعضی از انواع به خصوص Mycoplasma مثل M.mycoides نیز مشاهده میگردد
(2) گـــــــروهmycoplasma pneumonias .
3)) گــــــروه mycoplasma hominis))
(4) گروه انيرو پلاسما اكوليد پلاسما كه در اين گروه فايتو پلاسما خوشهاي مي باشد.
(5) گروه استرو پلاسما كه فقط داراي يك نوع باكتري مي باشد . مليكيوتس هاي كه داراي شاخه هاي فايلوژنتيكي نزديك به هم با (G+C) كم وگرم مثبت بوده در آنها از دست رفتن ديواره سلولي درهمان اوايل صورت گرفته است. (شكل2) كه علت آن از دست رفتن ژن (شكل2 GL ) در طول تكامل بوده است . شاخه شاخه شدن گروه استرولي پلاسما نشان دهنده ي ازدست دادن ديوارهي سلولي در مراحل اوليه ميباشد . احتمالاً اين مطلب صحيح نميباشد، زيرا عمل شاخه شاخه شدن در اين گروه هنوز صورت نگرفته است؛ در كد ژنتيكي يونيورسال فقط يك كد براي تريپتفان وجود دارد كه عبارتند از 3 .5uGG مليكيوتسها به عنوان ارگانيزم هاي داراي ( (G+Cكم موفق به ساخت كد جديد تريپتفان با G كمتر بنام 5UGA شده اند كه در آن 3A بجاي 3G در UGG قرار گرفته است. اين مطلب به صورت Trp =UGA نشان داده شده است. براي انجام اين جابجايي آنها يك مولكول RNA جديد را با آنتي كد 5VCA3 كه قابليت ترجمه UGA و UGG را دارد بوجود آوردهاند. ((4 را ببينيد )) بنابراين در تكامل اخير مليكيوتسها مثل اسپيروپلاسما، انتموپلاسما، مزوپلاسما، مايكوپلاسما و يوريوپلاسما ژن UGA به عنوان كد تريپتوفان مورد استفاده قرار گرفته است در حالي كه در مليكيوتسهاي اوليهي مثل انيرپلاسما، استروپلاسما، اكولي پلاسما، فايتوپلاسما ژن UGA به عنوان كد متوقف كننده مورد استفاده قرار گرفته است؛ هر چند كشت فايتوپلاسما امكان پذير نمي باشد اما گفته مي شود كه شاخههاي آنها به اكليپلاسما شباهت داشته وآنها مليكوتسهاي حقيقي ميباشند.
رده بندي مليكيوتسها تا حد گونه : تعريف گونه هاي مليكيوتس ها بر اساس خصوصيات مختلفي مثل انيريوسيز، هليكال مرفولوژي، احتياجات كلسترول ويا توين 80، درجه حرارت مناسب رشد وهيدروليز اوره صورت مي گيرد. اندازهي ژنوم به عنوان يك خصوصيت مهم در تعريف گونه مد نظر قرار گرفته است با بوجود آوردن الكتروفرسيس ضرباني(PFGE ) كه يك تكنولوژي دقيقتر وبهتري نسبت به روش اوليه احيا جنبشي ميباشد نشان داده شده است كه در ميان گونههاي زياد اندازهي ژنوم بسيار متفاوت ميباشد؛ نياز كلسترول براي مدت زيادي به عنوان يك عامل اصلي در تشكيل رده بندي در بين مليكيوتسها اهميت داشت. اما كشفيات جديد اين موضوع را در طبقه بندي مليكيوتسها كم اهميت كردهاست. گونههاي زيادي از باكتريهاي حلقوي (اسپيروپلاسما ) مثل S.apils S.floricola S.chinense S.diabroticae بدون حضور كلسترول نيز رشد ونمو كردهاند اين نشان دهندهي اين مطلب است كه خانوادهي اسپيروپلاسماتسي از نظر ژنتيكي به دو شاخه تقسيم شده اند ويك گونه جديد بنام هليكوپلاسما كه شبيه Mollicutes حلالي بوده وبراي رشد احتياجي به استرول ندارد نيز بوجود آمده است؛ همچنين ممكن است نياز كلسترول به عنوان يك عامل مهم در طبقه بندي Mollicutes كاملاً از بين رفته باشد.
باالاخره خانوادهي انتمپلاسماتاليس كه شامل گونه هاي انتمپلاسما ، مزوپلاسما و اسپايروپلاسما ميباشد، براساس محل زندگي رده بندي شده است . در حقيقت بيشترين ميزبان اين خانواده حشرات مي باشند و عامل انتقال دهندهي آنها زنجيرههايي مي باشند كه بر روي برگ گياهان زندگي مي كنند.
روشهاي تشخيص مولكول در خصوص مايكوپلاسمولوژي و مطالعات آنها اخيراً قابل دسترس مي باشد. باكتريهاي داراي ديوارهي سلولي عامل بيماري در سلول آوندي ليبروباكتري وفلوموباكتري (پرني يو باكتري ها ) Candidatus phlomobacter fragariae نامگذاري گرديد. پروتي باكتريهايي از نوع (گاما) به سه زيرگروه مهم تقسيم مي شوند
1- باكتري هاي فتوسنتز كننده ازنوع سولتور قرمز مثل chroatiun
2- گونه هايي كه با بيماريهاي لكهاي همراه هستند.مثل Legionella
3- مخلوطي از انواع غيرفتوسنتز كننده مثل Endosymloiontsو pseudomonadsو Escherichia coli كه به مورچه ها حمله ميكنند. Buchaera كه به شته و مگس تسه تسه ومگس سفيد و زنجره حمله ميكند كه گونهBacter phlomo در همين زير گروه كه بيشترين انگلهاي باكتري حشرات در آن موجود مي باشند يافت ميگردد . بر اساس خاصيت توالي در مولكول DNA ريبوزمي 16S موجود در باكتريBacter phlomo در گياه توت فرنگي يك نوع pcr جديد بوجود آمده است ؛كه براي اولين بار شناخت عامل بيماري توت فرنگي را در گياهان آلوده امكان پذير مينمايد. بدون شك براي شناخت حشره ناقل بيماري نيز مناسب مي باشد. به طور خلاصه هرچند كه كه عوامل زنده وميكروارگانيزم هاي موجود درسلول هاي آوندي معمولاً همراه با بيماري سبز مركبات و زردي لبه ي برگهاي توت فرنگي مي باشند، كشت آنها در محيط آزمايشگاهي امكان پذيرنيست. اما از طريق بدست آوردن مولكول هاي DNA ريبوزمي 16S روش pcr متوالي ومقايسه آنها با DNA ريبوزمي16S موجودات ديگرمي توان آنها را شناسايي كرد. اين تحقيق نشان مي دهد كه شبه باكتريهاي اوليه ، شبه باكتري هاي حقيقي هستند كه دقيقاً به آنها پرتو باكتري گفته ميشود. ليبروباكتري هاي سبز داراي يك زنجيره در زير مجمموعه مربوط به پرتوباكتريها ميباشند اما باكتريphlombacter در توت فرنگي يك زنجيره جديدي است كه مربوط به پرتوباكتري نوع گاما( ) مي باشد. هر دو زير مجموعه آلفا و گاما داراي باكتري هايي مي باشند كه به حشرات نيز حمله مي كند. بنابراين انتقال ليبرو باكتري بوسيله حشرات يك امر معمولي بوده و عامل انتقال باكتريplomobacter نيزمربوط به گروهاي شبه باكتري eubacteria نيزمي باشد.عوامل بيماري محدود در سلول آوندي باكتريهاي بدون جدار ،اسپيروپلاسما و فايتوپلاسماست، برعكس شبه باكتري ها (eubacteria ) كه در گذشته مورد بحث قرار گرفتند، اسپيروپلاسماها وازنوع Mollicutes بوده كه فاقد ديواره سلولي مي دهد.
اسپيروپلاسماها حلالي شكل بوده ودر محيط كشت قابل كشت ميباشد. اما فايتوپلاسماها حلالي شكل نبوده و هر گز قابل كشت نميباشند. اسپيروپلاسماها شامل گروهاي فائلوژنتيك با كد UGA مربوط به تريپتوفان بوده اما فايتوپلاسماها جزئي از گروه اكولي پلاسما بوده كه كدUGA آنها متوقف كننده مي باشد. همچنين خصوصيات فايتوپاتوژنتيكي يا بيماريزائي در اسپيروپلاسما وهمه فايتوپلاسماها درمحلهاي يكسان در گياهان يافت ميشود. اين محلها معمولاً سلولهاي آوندي مَشبك در بافتهاي آوندي ميباشد. اسپيروپلاسماها و فايتوپلاسماها داراي دو ميزبان يعني گياهي و حشره مخصوصاً زنجره ها هستند.
اسپيروپلاسماها : اسپيرو پلاسماها در طول مطالعات مربوط به دو بيماري گياهي كشف گرديدند،اين دو بيماري عبارتند ازبيماري كوتولگي ذرت و بيماري خشكيدگي مركبات ، عامل خشكيدگي اولين Mollicutes است كه منبع آن گياه مي باشد. بوسيله كشت در سال1970بدست آمد. اين مليكيوتسها داراي ارگانيزمهاي بدون ديواره سلولي بوده وساختمان آنها حلالي شكل ميباشد. عامل خشكيدگي در سال 1973 بنام spiroplasma citri شناخته شد و اولين اسپيروپلاسمائي بود كه در آزمايشگاه كشت و مشخصات آن توسط همكاري هاي بين المللي ارائه گرديد. عامل بيماري كوتولگي ذرت در سال1975در آزمايشگاه كشت شد و مشخصات كامل آن درسال1986 ارائه وبنام spiroplasma kuukelliiنامگذاري گرديد. سومين نوع اسپيروپلاسمايي گياهي مربوط به سلول آوندي مشبك بنام spiroplasma phoeniceum در سال 1983و1984از گياه تلفوني آلوده درسوريه جداسازي وكشت گرديد.ميزبانهاي مختلف اين سه نوع اسپيروپلاسماي بيماريزا قبلاً مورد مطالعه قرار گرفته بود. از زمان تحقيقات اوليه بر روي s.kunkellii , s.citri تا به حال تعداد زيادي اسپيروپلاسما شناخته شده كه ناقل آنها زنجره بوده كه از طريق آن اسپيروپلاسما از گياه آلوده به گياه سالم منتقل مي گردد0به خاطر قابل كشت بودن اسپيروپلاسما مطالعات زيادي بر روي آنها از سال1970تا به حال صورت گرفته است. بعد از 25 سال تحقيق بر روي خشكيدگي مركباتspiroplasma citri به اين نتيجه رسيدهاند كه احتمالأ باكتري spiroplasma citri مهمترين باكتري شناخته شده از اين نوع بوده و براي تجزيه هاي ژنتيكي مناسب مي باشد.
فيتوپلاسماها : آقاي ده ئي و همكارانش مشاهده كردند كه در سلول هاي آوندي مشبك مربوط به گياهان آلوده به بيماري زردي ،عوامل بيماري يا ميكروارگانيزمها از نظر ساختماني شبيه به مايكوپلاسماهاي حيواني مي باشد ، بر اساس اين شباهت عوامل شبه مايكوپلاسما(mlo ) ناميده شدند. امروز بيشتر از 300 گونه گياهي مختلف متعلق به 98 خانواده كه با شبه مايكوپلاسماها آلوده مي باشند ، شناسائي شده است. با وجود كوششهاي بسيار زياد ، شبه مايكوپلاسماها(mlo )هرگز قابل كشت در آزمايشگاه نميباشند. ماهيت اصلي آنها تا سالهاي زيادي قابل شناسائي نمي باشد. فقط وقتي كه تكنيكهاي بيولوژي مولكولي در خصوص شبه مايكوپلاسماها (mlo ) بكاربرده شد ، مشخصات و خصوصيات آنها به سرعت شناخته شده و مورد برسي قرا گرفت.
امروز ميدانيم كه شبه مايكوپلاسماها درحقيقت عضوي ازكلاس مليكيوتس ها مي باشند زيرا:
1- ماده( G+C ) موجود درDNA آنها به ميزان 25-30 درصدشبه ميكيوتسها قابل كشت مي باشد
2- اندازه ژنم آنها با استفاده از روش الكتروفورسز ضرباني كوچك بوده و به اندازه 600 تا 1240 kbp مي باشد كه به گونه هاي ميليكيوتس مربوط ميشود.
3-DNA استخراج شده از برگهاي آلوده به شبه مايكوپلاسما(mlo ) براي تعيين DNAريبوزمي 16Sبا استفاده ازخصوصيات اين نوع DNA درشبه باكتريها مورد استفاده قرارگرفت مولكول DNA ريبوزمي 16s در شبه باكتري ها(mlo )مي تواند متوالي ورشته ايي باشد. اين تحقيق بر روي انواع زيادي از شبه باكتري ها(mlo ) صورت گرفت. مقايسه توالي نشان مي دهد شبه مايكوپلاسماها (mlo ) باید ازنظرژنتیکی گیاهی به باکتری های گروه اكولي پلاسما ویا انیروپلاسما باشند .
4- روابط وراثتی آنها گروه اكولي پلاسما به خاطر وجود کد UGA به عنوان کد متوقف کننده نه به عنوان کد تریپوفان مورد تائید قرار گرفت . این نشان می دهد که شبه مایکو پلاسماها( MLO ) مثل اکولی پلاسما از نظر فایلوژنتیکی یا ژنتیک گیاهی به ملیکیوتسهای اولیه شبیه بوده واین مطلب متضاد شباهت آنها به اسپیروپلاسماها می باشد . مدل اولیه و مخصوص DNA ریبوزمی 16Sمربوط به فایتو پلاسما طراحی گردیده است. DNA ریبوزمی مربوط به هر باکتری از نوع فایتو پلاسما می تواند به صورت رشته متوالی باشد و برای مطالعات ژنتیکی- گیاهی یا فایتوژنتیک استفاده گردد . همچنین می تواند برای آنالیزپلیمرفوس ( RFLP ) نیز به کار رود . کمیته رده بندی ملیکیوتس ها در سال 1944 شبه مایکو پلاسماها را بعنوان عضوی از کلاس ملیکیوتس دانست و واژه فایتو پلاسما را به جای شبه مایکوپلاسماMLO)) قرار داد. اين كميته همراه با تيم تحقيقي فايتوپلاسما بنام IRPCM پيشنهاد كردند كه واژه Candidatus براي گروهای اصلی فایتوپلاسما مورد استفاده قرار گیرد . هر گروه بیان کننده گونه های مشخص فایتو پلاسما می باشد . تا کنون 14 گروه از طریق آنالیز DNA ريبوزمي 16S بدست آمده است. فایتوپلاسما یی که درلیموایجاد بیماری میکند اولین فایتوپلاسمایی است که به عنوان Candidatus مورد بررسی قرارگرفته است. واسم آن عبارتنداز Candidatus phytoplasma aurantifolia. بررسی این فایتوپلاسما بر اساس مولکول DNA ريبوزمي 16S متوالی، محل توالی 23S,16S اندازه ژنم (genome) هيبریدازيسيون و تشابهات ژنتیکی با گروههای دیگر فایتوپلاسماها صورت گرفته است. رفتار فایتو پلاسما در محیط کشت گیاهی نیز بسیار جالب میباشد . فایتوپلاسماهای موجود در درخت سيب می تواند دربافتهای زایشی گیاه به طورطبیعی مستقر باشند اما همچنین فایتوپلاسماها دریافتهای آوندی ایجاد بیماری می کنند. مطالعات نشان می دهند که، حضور فایتوپلاسما در درخت سيب میتواند حتی بعد از 10 سال ایجاد بیماری نمایید. آنالیزRFLP در خصوص DNA کرومززومی نشان داد که هیچ گونه تفاوتی بین فایتوپلاسماها موجود در درخت سيب نمیباشد . پارامترهای رشد و غلظت فایتوپلاسما به منظور مقایسه رفتار چهار نمونه جدا شده از درخت سيب وهمچنین درشرايط مختلف مورد مطالعه قرار گرفت . مقایسه آمار بدست آمده بعد از 2 الي 8 سال نشان دهنده هیچ گونه اختلاف فاحشی نمیباشد.نگهداری فایتوپلاسمایی روی میزبانان درمحیط آزمایشگاه به مدت 8 سال و سپس انتقال آنها به گیاه اصلی دوباره تولید بیماری کرده وعلائم مشابهی را مثل کوچک شدن برگها و بزرگ شدن دمبرگها وکم شدن رشد ایجاد می نمایید. بنابراین ايزوله کردن فایتوپلاسمای سيب درشرایط آزمایشگاه به مدت 8 سال هیچگونه تغیيری در آنها ایجاد نمی نماید. به مدت 8 سال بر روی میزبان غیر طبیعی pyronia veitchii نگهداری می شد، هیچگونه علائم بیماری بر روی گیاه میزبان مشاهده نگردید هر چند در تمام گیاهان مورد آزمایش حضور داشت . اما درشرایط آزمایشگاهی فایتوپلاسما برروی گیاهانی مثل گل داوودی، گلايول، شمعدانی گیاه گل تلفونی و بادمجان ایجاد بیماری مینماید. مطالعاتی که بامیکروسکوپ الکترونی صورت گرفته است نشان دهنده مقدار زیادی فایتوپلاسما در محل سلولهای آوندی مشبک می باشد . کنترل بیماری در شرایط مزرعه با استفاده از تتراسایکلین صورت می گیرد در صورتی که مقدار آن در محیط کشت جهت کنترل به مقدار(12.5mgml-1 ) می باشد . اگر گیاه فقط یک بار مورد مطالعه قرار گیرد ، علائم بیماری باشدت بیشتری دوباره ظاهر می گردد.
بنابراین گیاه باید برای مدت زیاد و حتی ماهها به وسیله تتراسایکلین مورد درمان قرار گیرد . آنتی بوتیک های دیگر مثل اریترومایسن واسترپتومایسين نیزتا حدودی درمان کننده میباشند؛ اما به خوبی و موثری تتراسایکلین نیستند. گرما درمانی در درجه حرارت 32 تا 43 درجه سانتیگراد به مدت 4 ماه اصلاً موثر نمیباشد.
اين تحقيق بر روي انواع زيادي از شبه باكتري ها(mlo ) صورت گرفت در خصوص تاثير متقابل بين عوامل بيماري زا و گياهان ميزبان و همچنين حشرات ناقل ،مطالعات اندكي صورت گرفته است. مطالعات انجام شده بر روي بيماري spiroplasma citri نشان دهندهي اهميت تأ ثيرمتقابل و زمان بررسي آن مي باشد باكتري S. Citri يك عامل بيماري گياهي است ميزبان آزمايشگاهي اين بيماري گياه گل تلفوني بنام catharantus roseus است در طبيعت آلودگي گياهان فقط بوسيله حشرات ناقل بيماري صورت ميگيرد زنجيره اي بنام circulifer haematoceps مهمترين ناقل اين بيماري دركشورهاي منطقه مديترانه و غرب آسياي مي باشد. بنا براين بيماري s. citri داراي دو ميزبان بوده كه در بدن آنها توليد مثل مينمايد. يكي زنجيره و ديگري گياه. در اينجا ما به ژنهائي كه در بين اسپيروپلاسما ودو ميزبان آن تاثير متقابل ايجاد مينمايند علاقه مند ميباشيم. اين ژن ها بوسيله جهش و روشهاي نمايشي ( screenig) قابل رديابي و شناخت مي باشند.
يك روش جديد براي جهشهاي ژني بوسيله تزريق پرتوهاي رادیم tn 4001 به درون ژن هاي باكتري s. citri بوجود آمده است. اين روش براي ساختن ژنهاي عامل انتقال باكتري و مطالعهي آنها مورد استفاده قرار مي گيرد. اولين عامل انتقال مورد استفاده فرم متشابه RF باكتري S. citri . به صورت ويروس spv1 بوده اما عامل انتقال RF پايدار نبوده و DNA تزريق شده به سرعت تحليل مي رفت. اين پديده بوجود آمدن تركيبات همولوگوس RF شد و حذف مولكول دخالت داشت هر چند پروتئين reca جهت تشكيلHR كه در تشكيل همه گونه باكتري s. citriبسيارناچيز و كم بود. راه دوم استفاده از مركز توليد و منبع به وجود آمدن باكتري s. citri و DNA آن بود. (oric)تا بتوان مقدار زيادي پلاسميد مصنوعي توليد كرد. اين پلاسميدها با موفقيت به عنوان عامل ژنتيكي مورد استفاده قرار گرفتهاند. آنهايي كه داراي رشتههاي coLEL بودند دربين باكتريهاي E.coliوs.citri به عنوان حائل فعاليت ميكردند. بعضي ازاين پلاسميدها به صورت كرومزومهاي خارجي رفتار كرده و بعضي ديگر به ژنهاي اسپيروپلاسما در منطقه ي oric ملحق ميشدند.همراه با اين پلاسميدها مادهي اسپيرالين موجود درباكتري S. phoeniceum به مقدار زياد در باكتريs. citri متوان تزريق كرد همچنين در زير گونههاي باكتري s.citri و ژن هاي آن ميتوان به آساني به زير گونههاي ديگر انتقال داد. در اين خصوص ژن g113 از كپي زير گونه ها جهت جهش ژنتيكي tn 4ool انتخاب گرديد. زيرا اين ژن ميتواند به آساني توسط زنجره به گياه گل تلفوني انتقال يابد. در حدود 1000 نوع ماده جهش دهنده tn 4ool از باكتري s.citri بدست آمده است ماده ي جهش دهنده شماره553 در بدن حشره به خوبي رشد ميكند و به آساني به اندام گياه گل تلفوني انتقال يافته و به مقدار زياد در آن توليد مي گردد اما تا وقتي كه عكس العمل صورت نگرفته است، هيچگونه علائمي ايجاد نشده و نوع وحشي اسپيروپلاسما به صورت طبيعي باقي مي ماند. ماده جهش دهنده شماره 470 در بدن زنجيره ازدياد و توليد نشده و در نتيجه در بدن گياه انتقال نمي يابد . ژنهاي جهش دهنده كه در آنها خاصيت انتقال وجود دارد شناسايي شده اند در مادهي جهش دهنده شماره 553 ژن موثر و تاثير گذار در محل قند فروكتوز قرار دارد و اصلا ايجاد بيماري نمي نمايد. قند فروكتوز قابل انتقال نبوده ونمي تواند وارد فعاليتهاي سوخت و ساز در سلولهاي اسپيروپلاسما گردد. حال چطور حضور قند فروكتوز باعث بوجود نيامدن علائم بيماري مي گردد معلوم ومشخص نبود وبايد در اين خصوص تحقيق كرد. اميد است كه اين مطالعات نه تنها به فهميدن وشناخت اثر متقابل بين ميزبان وانگل كمك كند بلكه ارائه دهندهي راههاي جديدي براي كنترل بيماري در گياهان مي باشد .
مطالعه وتحقیق توسط آقایان جی ام بوه و منیک گارنیر ازکشورفرانسه
عسلك مركبات
Aleurolobus marlatii
(Hom: Aleyrodidae)
نام فوق تعيين نامي است كه توسط مؤسسه بررسي و تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي تهران از نمونههاي ارسالي از جهرم صورت گرفته است. دراكثر نشريات و كتب از گونه Aleurocanthus woglumi به عنوان مگس سياه مركبات نام برده ميشود.
زيستشناسي
مگسهاي سفيد اصولاً از نظر طرز زندگي و دگرديسي وضع به خصوصي دارند. پوره سن اول متحرك و فعال است و Crawler نام دارد. سنين بعدي (سن دوم و سن سوم) ثابت هستند و چهارمين سن اين حشرات شفيره Pupa ناميده ميشود كه حشره كامل با ايجاد شكافي به شكل T از آن خارج ميگردد. تخمگذاري اين حشره حالت مخصوص خود را دارد و غالباً تخمها روي خطوط فنري يا در دواير متحدالمركز گذاشته ميشوند. ظاهراً حشره ماده در موقع تخمريزي در پشت برگ به شكل فنر ساعت حركت ميكند. تخمها بيضوي و داراي يك ساقه خيلي كوتاه (Pedicel) ميباشند. اين حشره چند نسلي و در سال ممكن است 3 تا 6 نسل در سال داشته باشد.
کنترل:
1. رعایت فاصله کشت، هرس شاخه های متراکم
آمیتراز(مایتاک) 2 درهزارEC20% 2.
Marichka
05-11-2006, 20:52
اين علفها شامل سوروف ، اويار سلام ، قاشق واش ، تير كمان آبي ، بندواش ، سل واش و …….. ميباشند كه هزينه مبارزه با اين علفها بخش اعظمي از اقتصاد كشاورزي برنج را شامل ميگردد .
مهمترين آفات برنج در ايران
از مهمترين آفات برنج كه ساليانه خسارات هنگفتي را بر جاي مي گذارد كرم ساقه برنج ( Chilo Suppressalis ) مي باشد . اين آفت ، حشره اي است كه براي اولين بار در سال 1351 در مزارع تنكابن و رامسر طغيان كرد و در مدت كوتاهي با افزايش جمعيت و ايجاد خسارت اقتصادي شديد نظر همگان را جلب نمود .
كرم ساقه خوار برنج كه بعنوان يكي از خطرناكترين آفات برنج در دنيا بشمار مي آيد ، در زمستان بصورت لار و كامل در داخل ساقه هاي خشك برنج و يا علفهاي هرز اطراف مزرعه بسر مي برد و در حدود اوايل ارديبهشت ، هنگاميكه حداقل دماي هوا ، 10 درجه سانتيگراد باشد ، شفيره ها در داخل ساقه هاي باقيمانده برنج سال قبل و يا علفهاي هرز مزرعه ، در اطراف سوراخهاي ايجاد شده توسط لاروها ، تشكيل ميگردد .
در حدود بيستم ارديبهشت ماه ، اولين پروانه ها ظاهر ميشوند كه در اواسط خرداد به حداكثر خود مي رسند . عمر پروانه ها ، حداكثر يك هفته است و در اين مدت بطور متوسط 230 عدد تخم توسط هر پروانه گذرانده ميشود . تفريخ تخمها در دماي حداقل 10 تا 12 درجه سانتيگراد بمدت 5 تا 11 روز بسته به دماي محيط انجام مي گيرد . اين كرم در طول سال 2 تا 3 نسل دارد و از زمان نشاء كاري تا هنگام برداشت برنج در مزارع فعاليت زيستي دارد . خسارات وارده طي نسلهاي دوم و سوم بيشتر است .
امروزه با كرم ساقه خوار برنج به سه طريق ، زراعي ، شيميايي وبيولوژيك مبارزه ميشود از راههاي اساسي براي مبارزه با اين آفت ، ايجاد شبكه مراقبت و پيش آگاهي با استفاده از اطلاعات جوي است كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است ، در صورتيكه ثابت شده است ، مراحل سيكل دگرديسي اين آفت ، همبستگي بالايي را با دما و ساير پارامترهاي جوي دارد .
در مبارزه بيولوژيك ، از زنبور تريكو گراما براي پارازيته كردن تخم پروانه ساقه خوار برنج استفاده ميشود كه نحوه و زمان فعاليت اين زنبور نيز تابعي از شرايط جوي بويژه دما مي باشد .
ساير آفات برنج شامل شب پره يك نقطه اي برنج ، سرخوطومي برنج ، زنجره برنج ، كرم برگخوار برنج ومگس خزانه برنج مي باشند .گونه های برنج:برنج گياهی با تنوع ژنتيکی و توان سازگاری زيادی است. گونه زراعی مهم برنج Oriza sativa L. است که دارای 24=2n کروموزوم می باشد، يک گونه زراعی ديگر به نام Oryza glaberrima steud وجود دارد، که در جنوب آفريقا کشت می شود، اين گونه نسبت به گونه قبلی دارای قدمت و تنوع ژنتيکی کمتری است.
گونه های وحشی زيادی از جنس Oryza درجهان مشاهده شده که تتراپلوئيد و دارای28=2n کروموزوم می باشند. ارقام و گونه هایO.nivara,O.rufipogon,Sharma,Shastry,Griff از خويشاوندان نزديک برنج زراعی O.sativa L. می باشند. O.rufipogon برنج وحشی دائمی و O.nivara برنج وحشی يک ساله می باشد.
O.sativaاز گونه های مهم برنج است که در قاره های آسيا، اروپا، آمريکا کاشته می شود، برنج های زراعی ايران از اين نوع اند. اين گونه دارای انواع مختلف به شرح زير می باشد:
1- نوع اينديکا (Indica )
از نوع های گرمسيری برنج است که درمقابل خشکی، بيماری و آفت مقاوم بوده و دارای ارقام مختلفی از نظر زمان رويش است. اين نوع، شامل برنج های دانه دراز و ساقه های بلند می باشند که دربرابر ريزش دانه حساس هستند و درکشورهای هندوستان، سری لانکا، تايلند و مالزی کشت می شوند.
2- نوع ژاپونيکا (Japonica)
از نوع معتدل برنج بوده و درمقابل سرما مقاوم است. اين نوع شامل برنج های ساقه نسبتاً کوتاه و دانه گرد بوده و درکشورهای چين، کره، ژاپن، کاليفرنيا و کشورهای اروپائی کشت می شود.
3- نوع جاوانيکا (Javanica)
از نوع های حد واسط برنج است. اين نوع برنج در کشورهای اندونزی، فيليپين، تايوان و ژاپن کشت می شود.
طبقه بندی واريته های برنج
واريته ها يا ارقام مختلف برنج از سوی سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (FAO) به اشکال مختلفی طبقه بندی می شود، که ازنظر طول دانه به چهار گروه زير تقسيم می شوند:
الف- برنج های خيلی طويل که اندازه دانه آنها بيش از 7 ميليمتر هستند.
ب- برنج های طويل که بين 6 تا 7 ميليمتر طول دارند.
پ- برنج های متوسط که طول آنها بين 5 تا 99/5 ميليمتر است.
ت- برنج های کوتاه که طول آنها کمتر از5 ميليمتر است.
در ايران نيز برنج را براساس طول دانه به سه نوع دانه بلند، دانه متوسط و دانه کوتاه تقسيم بندی نموده اند. به برنج هايی که طول دانه آنها بين 61/6 تا 0/7 ميليمتر باشد دانه بلند گفته می شود و از مرغوبترين نوع برنج محسوب می شود، برنج هائی که طول آنها بين 51/5 تا 6/6 ميلی متر است دانه متوسط و به برنج هايی که طول آنها از 5/5 ميليمتر کمتر باشد، دانه کوتاه گفته می شود، اين نوع برنج ها از نظر تجاری ارزش کمی دارند.
سطح زير کشت برنج در ايران
سطح زير کشت شلتوک در جهان، ايران و ده کشور عمده توليد کننده در سال 2003
کشورسطح زير کشت(واحد هکتار)
جهان150,938,100
چين27,398,000
هند44,000,000
اندونزي11,600,000
بنگلادش11,100,000
ويتنام7,443,600
ميانمار5,600,000
تايلند11,000,000
ژاپن1,680,000
فيليپين4,095,000
برزيل3,156,360
ايران560,000
مأخذ: صفحه ابرمتني فائو
سطح زير کشت در ايران
برنج پس از گندم مهمترين محصول کشاورزي است و نقش بسيار بارز و چشمگيري در تغذيه مردم جهان و نيز کشورمان دارد و همينطور اين محصول پس از گندم بيشترين سطح اراضي کشاورزي را در جهان به خود اختصاص داده است . بر اساس آخرين آمار منتشر شده از سوي سازمان خوار و بار کشاورزي جهان، در آخرين سال مورد گزارش(2003) سطح کشت برنج جهان 150,938,100 هکتار بوده است .
بر اساس آخرين آمارگيري که درسال 81 انجام شده است سطح زير کشت برنج کشورمان 611238 هزار هکتار بوده است، که نسبت به سال گذشته 7/18 در صد افزايش داشته است و در سال 82 سطح زير کشت برنج کشورمان 583،773 هزار هکتار بوده است . با توجه به اينکه محصول برنج براي رشد و نمو و بازدهي، به آب و هوايي مرطوب و نسبتاً گرم و آب فراوان نياز دارد و مساعدترين منطقه براي کشت آن، سواحل جنوبي درياي مازندران است، بنابراين بيشترين سطح زير کشت برنج در استانهاي ساحلي درياي خزر قرار دارد.
بر همين اساس و بر اساس نتايج آخرين طرح آماري اجرا شده در سال 1382، بيشترين سطح در استان گيلان با 196،530 هکتار مي باشد. پس از گيلان که مقام اول را درسطح زير کشت دارا است، استانهاي مازندران، گلستان و خوزستان به ترتيب مقام دوم تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. استان يزد با 13 هکتار کمترين سطح برنج درکل کشور را دارد. مازندران و گيلان جمعاً 5/68 درصد از سطح زير کشت شلتوک کل کشور را داشته و مهمترين مناطق کشت برنج به شمار مي آيند.همچنين مناطق اصلي کشت برنج مازندران، گيلان، فارس، خوزستان و گلستان بيشترين درصد از سطح کل کشور را به خود اختصاص داده اند.
جدول سطح زير کشت شلتوک کشور در سالهاي 82
استانسطح زير کشت شلتوک(هکتار)
کل کشور584،074
آذربايجان شرقي2،285
آذربايجان غربي110
اردبيل157
اصفهان15،327
ايلام1،778
تهران-
چهارمحال وبختياري4،099
خراسان2،053
خوزستان50،022
زنجان2،706
سيستان و بلوچستان597
فارس49،688
قزوين3،554
کردستان39
کرمانشاه826
کهگيلويه و بوير احمد8،777
گيلان196،530
لرستان3،286
مازندران185،342
گلستان56،586
يزد13
مأخذ: وزارت جهاد کشاورزي (آمار مقدماتي
اصلا فکر نمیکردم تو این سایت چیزی مرتبط با رشته ام ببینم خیلی خوشحال شدم
salam,matalebi khoobi bood.
man be iek maghaleie 15-20 safheie dar bareie shepeshake siahe zeitun niaz daram(tarjihan be zabane farsi)
mitunid dar in zamine be man komak konid.
mamnoon misham.
movafagh bashid.
salam,matalebi khoobi bood.
man be iek maghaleie 15-20 safheie dar bareie shepeshake siahe zeitun niaz daram(tarjihan be zabane farsi)
mitunid dar in zamine be man komak konid.
mamnoon misham.
movafagh bashid.
با سلام خدمت شما دوست عزیز شما باید چند نکته رو مد نظر داشته باشین ..
اول اینکه فارسی تایپ کنید ...
دوم اینکه تو این بخش درخواست بدید مـــحــل طــــرح ســــــؤالات و درخـــــواســــــتـــــهـ ــا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دوستان عزیز شما رشتتون اینه ؟
اخه میخوام اگر مشکلی داشتم ازتون بپرسم و بیشتر با هم اشنا شیم
دوستان عزیز شما رشتتون اینه ؟
اخه میخوام اگر مشکلی داشتم ازتون بپرسم و بیشتر با هم اشنا شیم
شما مشکلی داشتین بپرسین اگه در حد سوادمون بود جواب می دیدیم !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
argi1364
03-05-2007, 14:07
سلام
تشكر مي كنم از شما كه لينك خوبي دارين مادرجستجو به مشكل برخورديم ما تصاويري از آفات ذكر شده ميخواهيم
خرطوم كوتاه چغندرقند =ملخ صحرایی =كرم سرخ پنبه =كفشدوزك خربزه
باتشكر
سلام
تشكر مي كنم از شما كه لينك خوبي دارين مادرجستجو به مشكل برخورديم ما تصاويري از آفات ذكر شده ميخواهيم
خرطوم كوتاه چغندرقند =ملخ صحرایی =كرم سرخ پنبه =كفشدوزك خربزه
باتشكر
سلام دوست عزیز !!
پست #143 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مربوط به ملخ صحرایی اگه عکسی که هست مورد نظرتون نیست می تونید نام علمیش رو سرچ کنی
و عکسای زیادی می ده !!
پست #163 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مربوط به خرطوم کوتاه چغندر قند که عکسش موجود نیست البته تو کتاب یه عکس غیر واضح گذاشته که اگه خواستی بزارم برات !!
پست #174 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مربوط به کرم سرخ پنبه !!
اینم اخری #197 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با سلام خدمت دوست گرامی
مطلب زیبا و پرباری است. اگه لطف کنید و یه سری به تاپیک زیر بزنید ممنون می شم. چون مسائل غیر از افت هم داشت در یه تاپیک جداگانه قرار دادم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با تشکر فراوان
پروانه پرودینا prodenia litura
زمستان به صورت شفیره لخت در عمق 3 تا 4 سانتیمتری خاک
تخمگذاری در سطح زیرین برگ در دسته های 20 تا50 تایی و یا منفرد لاروها بطور دسته جمعی از پارانشیم سطح زیری برگ تغذیه میکند
ناگفته نماند به گیاهان زیادی مثل گوجه فرنگی ،پنبه ،اسفناج ،کلم و گلسرخ خسارت میزند
در مورد این نوع افت من چی کار باید بکنم؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توضیحات بیشتر :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زنبور برگخوار رز
نام علمی: Arge rosae
راسته :Hymenoptera
خانواده :Argidae
مشخصات ظاهري :
حشره ي كامل زنبوري است به طول 7 تا 10 ميلي متر ، شاخك ها 3 بندي بوده كه بند سوم رشد زيادي دارد
سر سياه رنگ ، قفسه سينه سياه رنگ به استثناي پيش قفس سينه كه زرد رنگ است
شكم به رنگ زرد مايل به قرمز مي باشد.
لارو از نوع Eruciform
لارو از نوع ارسي فرم با بيش از 5 جفت پاي كاذب شكمي است.
در اين لاروها در هر طرف سر 1 عدد چشم ساده وجود دارد .
لاروها به رنگ زرد روشن تا سبز روشن هستند.
داراي سر سياه رنگ بوده و روي حلقه هاي بدن لكه هاي سياه رنگ زگيل مانند به صورت رديفي وجود دارد .
گياهان ميزبان و نحوه ي خسارت :
به انواع رز و رزهاي وحشي (نسترن) حمله نموده و خسارت مي زنند .
لاروهاي اين زنبور با تغذيه از اپيدرم فوقاني برگهاي گياهان ميزبان خسارات بسيار زيادي وارد مي كند و فقط رگبرگها واپيدرم تحتاني از حمله اين آفت مصون يا محفوظ مي ماند.
برخي مواقع حتي اپيدرم تحتاني نيز مورد تغذيه قرار گرفته و فقط رگبرگ ها باقي مي مانند .
حشرات كامل ماده با تخمريزي در داخل بافتهاي نهالهاي جوان خساراتي را به گياهان وارد مي كنند .
زيست شناسي :
زمستانگذراني به صورت حشره كامل داخل خاك صورت مي گيرد .
در اواخر ارديبهشت ماه يا اوايل خرداد ماه حشرات كامل ظاهر مي شوند .
حشرات ماده پس از جفت گيري تخمهاي خود را به وسيله تخمريز اره اي شكل خود در داخل دمبرگ يا شاخه هاي جوان و گاه روي پهنك برگ قرار مي دهند.
لاروها پس از خروج از تخم روي پهنك برگ پراكنده مي شوند .
دوره ي لاروي تقريبا يك ماه طول مي كشد.
شفيره اين حشره داخل پيله در روي گياه تشكيل مي شود و حشره ي كامل نسل دوم در اوايل مرداد ماه ظاهر مي شود.
اين آفت 2 نسل در سال دارد.
كنترل :
به محض مشاهده اولين علايم خسارت روي بوته هاي رز با استفاده از سم ديپتريكس به نسبت 5/1 در هزار سمپاشي مي شود.
منبع : Jaafar
ali reza majidi 14
31-05-2007, 11:34
آقا یه سوال داشتم بیشترین آفتی که گیاهان رو میزنه چیه وراه مقابله لا اون چی هستش
ممنون
آقا یه سوال داشتم بیشترین آفتی که گیاهان رو میزنه چیه وراه مقابله لا اون چی هستش
ممنون
بستگی به اون نوع گیاه داره ممکنه یه افت به یکی از گونه های گیاهی بزنه و یا ممکنه همون به گیاه دیگه نزنه یا یه افت باشه که به بیشتر گیا ها خسارت وارد کنه که اونم باز محدوده !!
برای مقابله هم رو شهای شیمیایی مکانیکی بیولوژیکی و زراعی وجود داره که امروز بیشتر رو روش های بیولوژیکی کار می شه وسعی می شه برای جلوگیری از زیان های زیست محیطی از روش های شیمیایی سعی می شه کمتر استفاده بشه !!
ali reza majidi 14
02-06-2007, 12:45
بستگی به اون نوع گیاه داره ممکنه یه افت به یکی از گونه های گیاهی بزنه و یا ممکنه همون به گیاه دیگه نزنه یا یه افت باشه که به بیشتر گیا ها خسارت وارد کنه که اونم باز محدوده !!
برای مقابله هم رو شهای شیمیایی مکانیکی بیولوژیکی و زراعی وجود داره که امروز بیشتر رو روش های بیولوژیکی کار می شه وسعی می شه برای جلوگیری از زیان های زیست محیطی از روش های شیمیایی سعی می شه کمتر استفاده بشه !!
ممنون
مثلا شته تو گیاه میوه دار
ممنون
مثلا شته تو گیاه میوه دار
خوب بیشتر شته ها از شیره گیاهی تغذیه می کننده و عسلک تولید می کنند !!
که این عسلک باعث جذب قارچ فوماژین می شه که باعث کپک زدن می شه !!
که همین باعث کاهش فتوشنتز و کربن گیری گیاه شده و بیشتر باعث پژمردگی برگ ها یا پیچیدگی و ریزششون می شه !!
انواع مختلفی از شته ها وجود داره که ناقل ویروس های گیاهی هستن که بیشتر تو گیا هان جالیزی اهمیت بیشتری داره !!
خوب شما برا میوه مثال خواستین !!
خوب این یه نمونه از شته که به سیب حمله کرده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
که برا کنترلش البته شیمیایی اگه شتهها موجب پيچيدگي برگ شوند يا توليد گال نمايند از سموم سيستميك مانند اكسي دی متون متيل (متاسيستوكس) و تيومتون (اكاتين) استفاده ميشه ولي اگه موجب پيچيدگي نشوند از پريميكارب (پريمور) كه يك شته كش اختصاصي است، استفاد ميشود.
اما کنترل بیو لوژیک که با پارازیت های شته هسش مثل Aphidus براي مبارزه با گروههاي كوچك شته و يا حتي شتههاي تكي جهت جلوگيري از افزايش جمعيت آنها بسيار مؤثر است.
در کل برا هر گونه از گیاه ها گونه های خاصی از شته ها می زنه که مبارزشون با هم کمی فرق می کنه !!
موفق باشی !!
ali reza majidi 14
03-06-2007, 11:16
آقا ممنون
معلومه که واقعا یک متخصص هستین
mm_rahmani1360
18-06-2007, 20:51
]چرا این فایل ذخیره نمی شود؟
mm_rahmani1360
18-06-2007, 20:52
جواب من چی شد؟
شپشك سياه زيتون
Saissetia oleae
(Hom: Coccidae)
از آفات مهم زيتون است كه از نظر اقتصادي خسارت آن به زيتون، مركبات و برخي گياهان زينتي قابل ملاحظه است. شپشك سياه زيتون از آفات قرنطينه داخلي است كه سالها پيش بوسيله شاخههاي خرزهره آلوده از شوروي به ايران وارد شد. اين آفت تاكنون فقط در مناطق ساحلي درياي خزر مشاهده شده است. خسارت شپشك سياه زيتون علاوه بر مكيدن فراوان شيره گياهي كه موجب ضعف شديد درختان ميشود ترشح فراوان عسلك است كه موجب نشو و نماي قارچ مولد دوده ميشود كه در شرايط گرم و مرطوب بهار و تابستان پوشش ضخيمي از آن روي برگ، ميماند و سرشاخه درختان را ميپوشاند. در اثر تغذيه آفت و آلودگي به دوده برگها و ميوه درختان آلوده ميريزند و سرشاخهها خشك ميشوند.
زيستشناسي
زمستان را به صورت پورههاي سن يك يا دو ميگذراند و غالباً در سطح زيرين برگها و در مجاورت رگبرگ اصلي مشاهده ميشوند. يكي از عوامل مرگ و مير زياد اين آفت در زمستان سرما و بارندگي زياد است. در بهار با گرم شدن هوا پورهها فعاليت خود را شروع ميكنند. در اواخر بهار و اوايل تابستان پورهها كامل شده و حشرات كامل شروع به تخمريزي ميكنند. هر حشره ماده 2 تا 4 هزار تخم ميگذارد. دوره جنيني تخم بسته به شرايط و وضع اقليمي 15 تا 30 روز طول ميكشد. پورهها پس از خروج از تخم به سادگي توسط باد منتشر ميگردند. خروج پورهها تدريجي بوده و از اواسط مرداد تا پايان مهرماه صورت ميگيرد. پورههايي كه زودتر از تخم خارج خارج ميگردند تا را رسيدن فصل سرما يك بار جلد عوض كرده و در سن دوم زمستان گذراني ميكنند پورههايي كه در اواخر تابستان و در پاييز از تخم خارج ميشوند پس از كمي تغذيه به همان صورت زمستان را ميگذرانند. اين حشره يك نسل در سال دارد.
کنترل:
عملیات باغی:
انجام هرس پاییزه
عدم کشت زیر درختی
کاهش مصرف کودهای ازته
استفاده از ترکیبات مسی علیه قارچ فوماژین تا 50روز قبل از برداشت
روغن پاشی زمستانه
حفظ دشمنان طبیعی
کنترل بیولوژیک:
1ـ شكارگرها از خانواده Coccinelidae
Chilocorus bipustulatus
Coccinella septempunetata
Exochomus quadripustulatus
2ـ زنبورهاي پارازيتوئيد از خانواده Encyrtidae
Metaphycus helvolus
Metaphycus lounburgi
Metaphycus stanleyi
کنترل شیمیائی:
کارباریل(سوین) Wp85% و 2.5- 2 در هزار
روغن امولسیون شونده O 80%
اینا رو از کتاب زیتون و روغن آن در آوردم .فکر میکنم یک مقدار کامل تر بشه مطلب.
شپشک سیاه زیتون
Black scale
Saissetia oleae Bernard.
Homoptera/Coccidae
این آفت برای نخستین بار در سال 1325 در روی گیاه خرزهره و در روی چند درخت مرکبات در رامسر (دواچی 1325)وسپس در لاهیجان و بندرانزلی (کریوخین1326) در روی بوته های خرزهره دیده شده است.
گرچه در سال پیدایش این آفات در ایران تا جائیکه ممکن بوده است گیاهان و درختان آلوده بریده و سوزانده شده است ولی از قرار معلوم آفت ریشه کن نشده و چند سال بعد در نفاط دیگر گیلان از جمله رودبار ظاهر شده است
به هر حال تا سالهای قبل از 1350 شپشک سیاه زیتون در منطقه ی زیتونکاری رودبار بسیار فراوان بوده است ولی در نتیجه ی سمپاشی های مکرر و منظم و سرمای سخت زمستان جمعیت آفت بسیار کاهش یافته است به طوریکه سالهای بعداز 1354 این آفت به طور پراکنده فقط در روی گیاهان زینتی موجود در برخی از باغهای رامسر و ویلاهای خصوصی کنار دریای خزر دیده شده است
این آفت در بسیاری از مناطق زیتون و مرکبات خیز جهان به ویژه در نقاط گرمسیری و در مناطق با آب و هوای نسبتا سردتر فعلا در روی گیاهان گلخانه ای یافت می شده است.
حمله ی این آفت در روی برگ سرشاخه های جوان و گاهی در روی شاخه های قطور با انبوهی جمعیت کم و بیش زیاد دیده می شود این حشره با خرطوم خود شیره ی گیاهی میزبان را می مکد و حمله ی آن با عسلک چسبناک فراوانی روی شاخه ها و روی گیاه میزبان همراه است
زیان این آفت زمانی شدید تر می شود که یک بیماری قارچی به نام کپک سیاه یا قارچ دوده ای نیز پس از تراوش عسلک روی گیاه به میزبان حمله کرده و در روی عسلک رشد ونمو نموده و مانند لایه ی نازک و سیاه و دوده مانندی از عمل کاربن گیری برگها جلوگیری می نماید سرانجام زیان خود آفت (شپشک ساه زیتون) به همراه پوشش بازدارنده از کپک سیاه به درخت آسیب فراوان رسانیده و مانع تغذیه و انجام فتوسنتز شده رفته رفته درخت مبتلا را تضعیف نموده و سبب ریختن بی موقع برگهای آن شده و نهایتا باروری آن را کاهش داده و سبب خشک شدن و نابودی درخت می گردد
شپشک سیاه زیتون اصلا بومی ایران نبوده است و قبل از سال 1325 نیز گزارشی از وجود آن در ایران در دست نیست ولی این آفت در بسیاری از کشورهایدیگر تولید کننده ی زیتون و در کرانه های دریای مدیترانه وجود داشته و دارد و معلوم نیست چه زمانی و به چه وضعی به ایران آورده شده است
شپشک سیاه زیتون آفتی است چند خوار که به گیاهان زیادی از جمله زیتون خرزهره مرکبات برگ نو گردو سیکاس انار مو قهوه ختمی ارغوان گل سرخ درختان میوه ی تیره ی گل سرخیان مانند بادام سیب گلابی آلو زرد الو و بسیاری از گیاهان دیگر مانند سماق آفتابگردان به ژاپنی بادنجان به مورد زولا کنگر خودرو و غیره از تیره های گوناگون حمله می کند و شماره میزبانهای آن متجاوز از 200 است
ریخت شناسی حشره
حشره ماده:
بدن حشره ی ماده کاملا کروی و کشیده است درازای آن 3تا5.5 و پهنای آن 2 تا 4.5 و بلندی آن 3.5 تا 4.5 میلیمتر و رنگ آن قهوه ای تیره نزدیک به سیاه است
پوسته ی پشتی این حشره سخت و دارای نقش برجسته و آشکاری مانند I است
بدن ماده های جوان دارای برآمدگی کمتر و به رنگ خاکی یا قهوه ای روشن است که با آغاز تخم ریزی کم کم برآمدگی پشتی آنها بیشتر و رنگشان تیره تر می شود.
نمای میکروسکوپی این حشره چنین است : شاخک حشره ی ماده دارای 8 بند است که بند سوم آن بلندتر از دیگر بندهاست.در پوسته ی پشتی غده های لوله ای کوچکی وجود دارد که دهانه ی هر یک از آنها به میان یاخته ی بیضی چند وجهی نامنظمی باز می شود
خارهای پشتی بدن کلفت و به شکل مخروط کشیده ای است
موهای کناری بدن کم و بیش کلفت و بلند و نوک بیشتر آنها دانه دار است
در دو طرف سینه در برابر هر یک از سوراخهای دمی سه عدد خار دیده می شود که خار میانی آنها خیلی بلندتر است و 22 تا 43 غده ی پنج یاخته ای از نزدیک این خارها تا پهلوی سوراخ دمی چیده شده است
درازای صفحه آنان نزدیک دو برابر پهنا و در سر آن سه موی کوتاه وجود دارد حلقه ی کیتینی آنان نیز 8 موی کم و بیش بلند دارد تخم های شپشک سیاه بیضی شکل به درازای 0.3 میلیمتر و رنگ آنها در آغاز سفید مرواریدی است که کم کم نارنجی شده و نزدیک بازشدن تخمها به رنگ سرخ کم رنگ دیده می شود
پوره سن یکم:
بدن پوره های سن یکم بیضی شکل و مسطح و به رنگ قهو ه ای روشن و به درازای 0.34 میلیمتر است چشمانی سیاه شاخکهای شش بندی و سه جفت پا دارند
پوره سن دوم:
نیز به شکل پوره های سن اول هستند با اندازه های نزدیک دو برابر آنها و با رنگی تیره تر که در پشت بدن آنها کم کم نقش پدیدار می شود
حشره ی نر :
که گاهی در کالیفرنیای آمریکا دیده شده است دارای دو بال شفاف است درازای بدن آن نزدیک به یک میلیمتر و رنگش زرد عسلی است
این حشره تاکنون در ایران مشاهده نشده است و تولید مثل ماده از راه دخترزایی صورت می گیرد و نیازی به جفتگیری ندارد
زیست شناسی حشره:
شپشک سیاه زیتون زمستان را در باغهای زیتون رودبار در دورهی سن یکم وسن دوم غالبا در پشت برگها و کنار رگبرگها می گذراند
از این رو مرگ و میر آفت به ویژه پوره های سن یکم در این دوره از سال بسیار است و در سالهایی که سرمای زمستان سختتر می شود مرگ و میر آنچنان زیاد می گردد که تا دو سه سال پس از آن تعداد حشره خیلی کم باقی مانده و به زحمت می توان جمعیتهایی از آن را به صورت فعال مشاهده کرد
پوره ها با فرا رسیدن بهار زندگی خود را که در زمستان خیلی کندتر می شود از سر می گیرند و بیشتر پوره های سن دوم زمستان را گذرانده اند و آنهایی که در بهار به سن دوم رسیده اند کم کم برای دسترسی به شیره ی گیاهی فراوانتر از روی برگها به روی شاخه های جوان و آبدار نقل مکان می کنند
در خرداد ماه نیز این پوره ها به سن سوم می رسند و با آماده شدن دستگاه زاد آوری که نشانه ی آن نیمکره ای شدن بدن و سخت تر و تیره تر شدن پوسته ی رویه ی پشتی است بارور شده و تخم ریزی را آغاز میکنند با آغاز تخم ریزی که کم کم تخمها به زیر شکم رها می شوند پوست شکم و پاها از روی گیاه میزبان بلند شده و به پشت بدن می چسبد
بالاخره در پایان دوره ی تخم ریزی که خود حشره مرده است بدن آن مانند کاسه ی واژگون یا سر پوشی که از لبه ها به گیاه میزبان چسبیده باشد تخمها را در بر می گیرد و سپری برای آنها در مقابل پدیده های محیط زیست به وجود می آورد هر گاه این سرپوش را با نوک سنجاقی بلند کنیم انبوه فراوانی از تخمها را که آغشته به گرد مومی سفید رنگی است می بینیم
این گرد مومی را که از چسبیدن تخمها به یکدیگر جلوگیری می کند حشره ی ماده به هنگام تخمریزی از غده های ویژه ای تراوش می کند
میانگین تعداد تخمهای یک حشره ماده در روی درختان زیتون رودبار نزدیک به 400 عدد است و بیشترین آن تا 750 عدد شمارش شده است ولی در روی گیاه خرزهره ی کاشته شده در کرانه دریای مازندران هم اندازه ی حشره های ماده درشتتر می شود و هم تعداد تخمهای آنها تا 2000 عدد نیز می رسد.طبق بررسیهای انجام شده تعداد تخمهای این حشره در شرایط مساعد به 4000 نیز می رسد
روی هم رفته شرایط اکولوژیکی محیط زیست بر درشتی اندازه و باروری شپشک سیاه مانند شپشکهای دیگر تاثیر زیادی دارد مثلا به درجه حرارت هوا و نم نسبی هوا و فراوانی شیره ی گیاهی میزبان (رشد کافی و سریع) بستگی زیادی دارد بنابراین تصور می رود پایین بودن میزان باروری این شپشک در رودبار به کم بودن شیره ی گیاهی درختان زیتون به ویژه در درختان کهنسال و کمی دما و نم هوای این منطقه در مقایسه با آب و هوای کرانه های دریای مازندران بستگی داشته باشد ولی در همانجا هم در روی گیاهان پاکوتاه مانند بادنجان آفتابگردان و برخی گیاهان هرز که ساقه ی آبدارتری دارند و در پیرامون آنها دما و نم بیشتری وجود دارد شپشکها خیلی درشت ترند و تخم بیشتری دارند
...
...
...
مبارزه با شپشک سیاه زیتون
گرچه زاد اوری این حشره بسیار زیاد است و گسترش آن به سرعت صورت می گیرد ولی مهار کردن آن با سمهای حشره کش آسان است و می توان از خسارت آن جلوگیری به عمل آورد ولی چون از طرفی کاربرد سموم حشره کش در مبارزه با آفات پایانی ندارد و برای جلوگیری از زیان این آفت نیز دست کم باید همه ساله دوبار درختان آلوده را سمپاشی کرد و از طرف دیگر سمپاشی که باید از طرف عموم زیتون کاران صورت گیرد در پهنه ی گسترده ی زیتون کاریها صرف نظر از هزینه ی هنگفت دشواریهای دیگری از نظر به هم خوردن تعادل طبیعی منطقه و آلوده شدن محیط زیست در بر دارد از این رو در برخی از کشورهای زیتون خیز از جمله آمریکای شمالی برای مبارزه با این آفت ترجیح می دهند که از دشمنان طبیعی آن کمک بگیرند تا نیازی به سمپاشی شیمیایی نباشد و یا دست کم از تکرار آن جلوگیری شود
دشمنان طبیعی شپشک سیاه زیتون
زنبورها hymenoptera
- در استرالیا آفریقا اسرائیل و کالیفرنیا Coccophagus pulchellus westw(Aphelinidae)
-در استرالیا و کالیفرنیا
Diversinerus elegans silvestri (Encyrtidae)h
Diversinerus smithi compere(Encyrtidae)h
- در آمریکای جنوبی
Lecaniobius utilis compere Euplemidae
- در پرو کرانه های دریای مدیترانه و کالیفرنیا
Metaphcus flavus Howard (Encyrtidae)l
از سخت بالپوشها coleoptera
-کرانه ی دریای مازندران
Adalia sp
- همه جا
chilochorus dipustulatus L
- قفقاز و بیشتر جاهای جنوب کشور شوروی و اروپا
coccinela 14-punctata L
- همه جا
coccinela septempunctata L
- در کشورهای کنار دریای مدیترانه و جنوب روسیه مرکز و شمال ایران در کرانه های دریای خزر
Exochomus quadripustulatus L
از پروانه ها
lepidoptera
-در کشورهای کنار دریای مدیترانه و آفریقای غربی
Eublemma scitula Ramb (nuctudiae)l
از بالتوریها
Neuroptera
در کالیفرنیا
agulla bractea carpenter (Raphidiidae)l
-در همه جا
chrysopa ssp(chrysopidae)l
از قارچهای انگل
Entomogenous fungi
- در کرانه ی دریای خزر در ایران و کرانه دریای مدیترانه و در کرانه دریای سیاه در شوروی
cephalosporium leucanii Zimm
مبارزه ی شیمیایی
اثر سمپاشی برای مبارزه با شپشک سیاه زیتون در سنین جوانی و زمانی که پوره ها در سن یکم هستند بیشتر است برای سمپاشی آنها از سمهای فسفره یا کاربامات یا یکی از امولسیون های روغنی تابستانی محلول در آب را میتوان با موفقیت به کار برد.
برخی از سموم فسفره و دوژاز کاربرد آنها
سوپراسید 40% یک در هزار
دیازمون 60% یک در هزار
مالاتیون 50% دو تا دو و نیم در هزار
من در مورد کفشدوزک استرالیایی (novious cardinalis ) و Cryptolaemus اطلاعات میخواستم
متشکرم
من در مورد کفشدوزک استرالیایی (novious cardinalis ) و Cryptolaemus اطلاعات میخواستم
متشکرم
شکارگر شپشک استرالیائی هستش و لارو و حشره کاملش ان در یک دوره زندگی خود جمعا 500 پوره شپشک رو می خورن !! حشره کامل این شکارگر . کفشدوزک کوچیکیه افراد نر 3 میلیمتر و افراد مادشون 4 میلی متر طول دارند !!بالپوشهاش قرمز تیره و دارای لکه های سیاهی در طول خط وسط و کناره هاب پهلویی داره !! طول لارو کامل 6-6.5 میلی متر هستش !! شفیره قرمز رنگ و سیاه دارای نقطه های سیاه و در موقع خروج حشره شکافی به شکل v در طول پشتی ان ایجاد می شه !! کفشدوزک استرالیایی 5-6 نسل در سال داره و غذای منحصر به فردش شپشک استرالیایی هست !!و هم حشره کامل و هم لاروش از تمام مراحل شپشک استرالیایی تغذیه می کنه !!
اطلاعات بیشتر رو می تونی از کتاب افات مهم گیاهان ایران صفحه 623 بگیری !!:20:
moontoise
22-08-2007, 22:15
معرفی زنبور تريکوگراما
خانواده تريکوگراماتيده خانواده نسباتا کوچکی از زنبور های بالاخانواده
است که شامل 80 جنس و 620 گونه ميباشد. اندازه اين زنبور ها بسيار کوچک و از
0.18 تا 1.5 ميليمتر در گونه های مختلف است ، از صفت مشخص اين زنبور ها ،
شاخک کوتاه با 7 بند يا کمتر ، وجود حاشيه مويی در بالها و وجود 3 بند در پنجه
پاها ميباشد . صفت اخير کاملاً آنها را از ساير زنبور های بالاخانواده متمايز ميکند..بزرگترين و مهمترين جنس
اقلب جنس های اين خانواده تعداد کمی گونه دارند
،جنس تريکوگراما است که بيش از 150 گونه شناخته شده دارد(SAS 1989)۱-2 کاربرد زنبور تريکوگراما :400 گونه متعلق به 203 جنس ، 44 خوانوده در
گونه های جنس تريکوگراما بيش از
7 راسته ( lapidoptera, homoptera , hymenpoptera , hymenpoptera , diptera ,
coleoptera ) از حشرات را مورد حمله قرار ميدهد.20 سال گذشته استفاده از تريکوگراما به طور قابل توجهی افزايش يافته است و
در
در مقياس وسيع روی 22 نوع محصول از جمله: نيشکر ، برنج ، درختان ميوه و
سبزيجات در بيش از 30 کشور به کار ميرود.ميزبان های تريکوماتيده:(solitary) و اجتمای (gregarious) تخم
1-3
تريکوماتيده شامل پارازيتويد های انفردی
حشرات ميباشند.. 10 راسته
هرگز ليست کاملی از ميزبان های اين خانواده تهيه نشده است
حشرات ، به عنوان ميزبان اين خانواده ثبت شده اند .تعداد و جنس های ميزبان اين
خانواده عبارتند از :جوربالا (29)، سخت بالپوشان(18)، سنها(8) ، طياره مانند ها (
4) ، راست بالان(4) ، دوبالان(3) ، زنبور ها(1) ، بال ريشک داران(1) و بال توريها (
1). اکثر جنس های شناخته شده تريکوگراماتيده دامنه ميزبانی وسيعی دارند و
بعضی از آنها تخم بيش از يک راسته را پارازيته ميکنند ، برای مثال فعاليت جنس
اليکوسيتا از جوربالان ، سنها، راست بالان، سخت بالپوشان گزارش گرديده است.
جنس تريکوگراما معمولا با پروانه ها ارتباط دارد ولی از تخم سخت بالپوشان ، دو
بالان ، سنها،جور بالان زنبور ها و توريها نيز گزارش شده است.(hoiloway,1912).
علاوه بر اندازه و شکل ، بوی سطح ، سن ، ضخانت ، سخت بودن ، رنگ و علائم
شیمیائی داخلی میزبان نیز روی پذیرش ان توسط پاراتوزوئید تاثیر میگذارد.بسیاری
از گونه های تریکوگراما به سختی میتوانند از پوست ضخیم تر از 20 سانتیمتر مثل
پوست تخم کرو ابریشم نفوذ کنند. بعد از تماس تریکوگرامای ماده با میزبان و قبل از
اینکه روی تخم مستقر شود شاخکش را به تخم میزند ، سپس مسیر مستقیمی
را انتخاب میکند تا به بالا ترین نقطه میزبان برسد، این راه رفتن ادامه پیدا میکند تا
زنبور با زمینه تخم در جهت مخالف نقطه اولیه تماس پیدا کند،سپس توقف
مختصری کرده و بر میگردد.در بعضی از موارد ممکن است میزبان را بعد از تکمیل راه
رفتن اولیه رد کند و از آن پایین بیاید. زمان آزمایش میزبان با اندازه تخم ارتباط
دارد،ولی در تخم های بزرگ مثل
40 ثانیه باشد.T.busi تخمهای سفید و
تعداد تخمهایی که تریکوگرامای ماده در یک میزبان میگذارد با کمیت و کیفیت
محتویات آن ارتباط دارد.
بعضی از رنگها برای تعدادی از گونه ها ارجعیت دارد ،مثل
شفاف را بیشتر پارازیته میکند،به نظر میرسد میزبان های سیاه رنگ چون شبیه
تخم های پارازیته هستند کمتر پذیرفته میشوند.(schmidt ,1994)اکولوژی جنس تریکوگراما:(Vinson ,1975)Host Selction میگویند.(Nordlund, 1994)
5-1
جریان پارازیته کردن توسط تریکوگرامای ماده شامل یکسری مراحل به هم پیوسته
است
عموما زیستگاه میزبان مقدم تر از خود پارازیتوئید است.
موفقیت تریکوگراما در پارازیته کردن میزبان به 4عامل بستگی دارد:
1- تعیین زیستگاه میزبان 2- محل میزبان
3- پذیرش میزبان 4- تنظیم جمعیت میزبان
سه مرحله اول را
تهیه کنندگان: حسن محمد عموئی.فاطمه شب زنده دار. محمد حسن زاده
manduca sexata این زمان ممکن است بیش از
4-1 تخم ريزی جنس تريکوگراما :
زنبور تريکوگراما برای تشخيص بيشتر از علایم فيزيکی استفاده ميکند حتی زنبور
ماده در اجسامی مثل صمغ درختان و اشيايی که به شکل و اندازه تخم حشرات
هستند تخم ريزی ميکنند
morimosbat2
08-09-2007, 12:18
سلام شما منابع ارشد حشره شناسیو دارید ؟
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.