PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اعتياد به دزدي هاي كوچيك!!!!



روانپریش
09-11-2017, 01:01
سلام دوستان
من هميشه وقتي ميرم مهموني يا جايي عادت دارم چيزيهاي كوچيك رو سرقت كنم مثلا مثل فندك فلش خودكار دسته كليد
وقتي اين چيزاهاي كوچيك و بي ارزش رو سرقت ميكنم احساس خيلي خوبي بهم دست ميده و حس خوبي پيدا ميكنم
اطرافيانم هم ميفهمن كه من چيزاشون رو ميدزدم ولي به روم نميارن و چيزي بهم نميگن
به نظرتون مشكل من چيه؟

Dr.Hate
09-11-2017, 08:23
یک مشکل روانیه که پزشکان و کارشناسان اون رو بخصوص در بچه ها بخاطر هیجان و عادت و اموزش غیرصحیح میدونن.

اما اولین مشکل این هست که شما به ما دروغ میگی "من اون شی رو بی ارزش میدونم" درحالیکه شما اون رو بی ارزش نمیدونید وگرنه خطر دزدی رو نمی پذیرفتید.
دومین ایراد کار، شما به خودتون دروغ میگید و برای این دزدی اسم "کوچک" گذاشتید!!!

این مشکل به راحتی با عادت و تمرین حل میشه
سعی کنید به خودتون دروغ نگید و از اطرافیانتون کمی مرام و معرفت یاد بگیرید چون شمارو به جمع خودشون دعوت میکنند و دزدی رو به روی شما نمیارن.
به این کار میگن همبستگی یعنی تنها خود رو ندیدن و اینکه شاید اون اشیا که برای شما بی ارزش هست (که نیست) برای اون افراد پراز خاطره و ارزش باشه.

اما ریشه همه دزدی ها در انحصار و مالکیت خصوصی هست مادامیکه همه چیز برای همه کس نباشه فقر وجود خواهد داشت و همینطور دزدی هم وجود خواهد داشت و این حس دزدی در همه انسان ها وجود داره.

اما تنها دو دسته از افراد دزدی نمیکنند اونهایی که خودشون رو فریب میدن و فکر میکنند اینکار گناه است و اونهایی که حس همبستگی و همنوع پنداری درشون وجود داره و احساس بدی خواهند کرد از دزدی زیرا به این درک رسیدند که قربانی با از دست دادن اون شی چقدر ناراحت خواهند شد.
سعی کنید جز دسته دوم باشید.

در نهایت اگر موفق به ترک این عادت نشدید بهتره مثل رابین هود اشیایی رو که دزدی کردید رو به نیازمندها بی منت هدیه بدید تا حداقل تخم مرغ دزد با حرص و طمعی که از شیرینی دزدی بدست میاره تبدیل به شترمرغ دزد نشه!!! :n02:

روانپریش
10-11-2017, 00:19
یک مشکل روانیه که پزشکان و کارشناسان اون رو بخصوص در بچه ها بخاطر هیجان و عادت و اموزش غیرصحیح میدونن.

اما اولین مشکل این هست که شما به ما دروغ میگی "من اون شی رو بی ارزش میدونم" درحالیکه شما اون رو بی ارزش نمیدونید وگرنه خطر دزدی رو نمی پذیرفتید.
دومین ایراد کار، شما به خودتون دروغ میگید و برای این دزدی اسم "کوچک" گذاشتید!!!

این مشکل به راحتی با عادت و تمرین حل میشه
سعی کنید به خودتون دروغ نگید و از اطرافیانتون کمی مرام و معرفت یاد بگیرید چون شمارو به جمع خودشون دعوت میکنند و دزدی رو به روی شما نمیارن.
به این کار میگن همبستگی یعنی تنها خود رو ندیدن و اینکه شاید اون اشیا که برای شما بی ارزش هست (که نیست) برای اون افراد پراز خاطره و ارزش باشه.

اما ریشه همه دزدی ها در انحصار و مالکیت خصوصی هست مادامیکه همه چیز برای همه کس نباشه فقر وجود خواهد داشت و همینطور دزدی هم وجود خواهد داشت و این حس دزدی در همه انسان ها وجود داره.

اما تنها دو دسته از افراد دزدی نمیکنند اونهایی که خودشون رو فریب میدن و فکر میکنند اینکار گناه است و اونهایی که حس همبستگی و همنوع پنداری درشون وجود داره و احساس بدی خواهند کرد از دزدی زیرا به این درک رسیدند که قربانی با از دست دادن اون شی چقدر ناراحت خواهند شد.
سعی کنید جز دسته دوم باشید.

در نهایت اگر موفق به ترک این عادت نشدید بهتره مثل رابین هود اشیایی رو که دزدی کردید رو به نیازمندها بی منت هدیه بدید تا حداقل تخم مرغ دزد با حرص و طمعی که از شیرینی دزدی بدست میاره تبدیل به شترمرغ دزد نشه!!! :n02:


نه ديگه واقعا بعضي چيزا بي ارزش هستن مثلا اين سري روي ميز يه انگشتر طلا بود و يه فندك ولي من فندك رو برداشتم كلا هدفم از اين دزدي ها ارزش مادي نيست

javad2015
10-11-2017, 16:54
دلیلش بیشتر شبیه یک نوع هیجان حاصل از ماجراجویی هست......

روانپریش
10-11-2017, 20:18
دلیلش بیشتر شبیه یک نوع هیجان حاصل از ماجراجویی هست......

دقيقا تا 1 ساعت بعدش يه حسي مث نعشگي دارم

MOHAMMAD_ASEMOONI
23-11-2017, 23:28
سلام
علتش ضعف معنویات هم هست
وقتی کسی چیزی که برای خودش دوست نداره ، برای دیگران هم دوست نداشته باشه اونوقت امکان نداره به دیگران ضرر و زیان وارد کنه یا مزاحمت ایجاد کنه
وقتی کسی این موضوع در مغزش جا افتاده باشه که چیزی که متعلق به خودش نیست رو نباید برداره ، اونوقت محاله برداره .
وقتی کسی تا حد زیادی مطمئن باشه که زندگیش در دنیا فقط یک امتحان هست و هر روز با فرصت های خوب و بد امتحان میشه ، اونوقت از فرصتهای بد و وسوسه ها فرار میکنه .

خلاصه :
اینکه از این عادت زشت خبر دارین ، این قدم اول هست و خوب هست
اما اینکه تلاش نکنیم برای ترک این عادت زشت ، این خوب نیست
قبلاً در تاپیک دیگه عرض کردم که در مغز ، چند قسمتِ بالادستی هست که میتوانند اعضا و جوارح بدن رو تحت کنترل خودشون بگیرند
مهربانی ، شهوت، خشم و غضب و کینه ، طمع و زیاده طلبی ، حسادت ، غرور و تکبر ، بخل و خساست و عقل
فقط عقل هست که ایمن و بی خطر هست . بقیه همگی خطرناکند .
هر گناه و جرم و جنایتی که انسانها در تاریخ بشریت انجام دادند همگی در غیاب عقل بوده یا ضعف عقل
عقل باید با علم و دانش تقویت بشه تا بتونه قویتر بقیه ی قسمتها بشه و کنترل بدن رو به دست بگیره
برای به دست آوردن این علم و دانش باید تلاش کرد ، زحمت کشید ، گاهی پول خرج کرد ، از راحتی و آسایش براش مایه گذاشت چون چیزی توی این دنیا مجانی نیست
کسی که توی مهمونی یک چیز گرانقیمت نظرش رو جلب میکنه اما اون چیز رو نمی دزده علتش وجدانش هست و یا ترس از مجازات و آبروریزی و یا امید به پاداشی بهتر از اون چیز

javad2015
24-11-2017, 00:39
یه نصیحت دوستانه بهتون بکنم زیاد خودتون رو درگیر دین نکنین......با ذهنیت دینی بخواین به دنیا نگاه کنین 90 درصد ادما تو یکی از گروه های مشرک و کافر و نجس و ..... قرار میگیرن کلا کسی رو سالم نمیبینید.

MOHAMMAD_ASEMOONI
24-11-2017, 04:27
یه نصیحت دوستانه بهتون بکنم زیاد خودتون رو درگیر دین نکنین......با ذهنیت دینی بخواین به دنیا نگاه کنین 90 درصد ادما تو یکی از گروه های مشرک و کافر و نجس و ..... قرار میگیرن کلا کسی رو سالم نمیبینید.

سلام
بیشتر از ۹۰℅ هستند . شاید حتی ۹۹℅ . اما مهم اینه که آدم هر چقدر هم که منکر ( کافر ) یا منافق یا مشرک یا فاسد با مفسد یا ظالم یا گمراه باشه اما به جای اینکه بعد از مرگ بیدار بشه ، قبل از مرگ بیدار بشه و تا جایی که در توان داره خطاهای گذشته رو جبران کنه
بندگان عزیز چند دسته اند :
مومنین ، مسلمین ، مجاهدین ، مُنفقین ، صابرین ، مُحسنین و غیره
یکی از عزیزترینها ، توّابین هستند . توبه کنندگان واقعی که به موقع بیدار میشند و اگر شروط و قوانین و مقرارت توبه ی واقعی رو انجام بدند تبدیل میشند به عزیزترین بندگان
=============================
دین یک علم و دانش هست درست مثل ریاضیات و فیزیک و شیمی و غیره
کسی که در کسب این علم و دانش ( دین و الهیات و معنویات ) کوتاهی کنه پس پایان خوشی در انتظارش نیست . هر کسی قبول نداره صبر کنه تا مرگ به سراغش بیاد ، بعد از مرگ می‌فهمه که اشتباه کرده اما دیگه دیره و پشیمونی هم دیگه سودی نداره .
کسی که منافع بلند مدتش براش خیلی خیلی مهمتر از منافع کوتاه مدتش باشه امکان نداره از این علم و دانش دور بشه .
===========================
آموزش و شروط و قوانین توبه برای علاقمندانی که منافع بلندمدتشون براشون خیلی خیلی اهمیت داره .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

javad2015
24-11-2017, 04:50
دین در بسیاری از موراد یک ذهنیت ساختگی و غلط هست که در ذهن افراد نقش میبنده...مثلا در مورد شادی کردن در تمام دین ها این امری نا پسندیده مطرح شده و مکروه و .... هست.از این دست موارد زیاده.
حالا هر چی بیشتر غرق دین بشین این مسایل شدیدتر میشه.......به جایی میرسه که حتی نماز نخوندن و روزه نگرفتن و ندادن زکات و بدون دلیل منطقی جزو گناهان کبیره حساب میشه.
کلا ذهنیت دین خیلی ساده و ابتدایی هست و اینکه بیایم بگیم فلان کار دستور خداست و همه باید اطاعت کنن رو ادم قرن 21 نمیتونه قبول کنه.
به نظر من رفتار مثبتی که از یک فرد با هدف منافع خودش در اینده سر بزنه هیچ ارزشی نداره و فقط نوعی تجارت هست.

shaahani
24-11-2017, 08:33
بعضی ها معتقد هستند اگه دین نداشته باشند اونوقت دیگه هیچ چیز نمیتونه جلوی بدی کردن اونها رو بگیره . این افراد همین الان هم بی اخلاق و بدکردار هستند زیرا تنها چیزی که باعث جلوگیری از انجام کار بد میشه ترس از مجازاته براشون و تنها چیزی که باعث میشه کار خوبی انجام بدن طمع رسیدن به پاداش است .
درصورتی که اخلاق داشتن به این معناست که بدون ترس از مجازات بدلیل فکر به عواقب کاری که انجام میدیم و گذاشتن خودمون جای قربانی با استفاده از وجدان بیدار یک کار را زشت بدانیم و بزرگی و فضیلتمندی شخص تنها زمانی است که بدون انتظار هیچ پاداش یا توجه ای تنها به دلیل افزایش خوبی در دنیا کار نیک انجام دهد .

این دوست خوبمون گرفتار سفسطه و مغالطه ای از روحانیون هست که به برهان پاسکال معروف است .

با توجه به شر بيش از حد موجود در جهان درواقع اينكه جهان به وسيله شيطاني بزرگ بوجود آمده باشد بسيار بيشتر است. فرض كنيد آييني به نام مانوي بر اين اعتقاد هستند كه مقدار خوبي اندك در جهان فقط براي پيشبرد شر بوسيله شيطان آفريده شده و هركس در بوجود آوردن شر در اين دنيا كوشا باشد در جهان پس از مرگ در درجات بالا و در راحتي زندگي خواهد كرد و هرآنكس كه اين چنين نكند در جهان پس از مرگ نيز به سختي مجازات ميشود.
3500 خدا در طول تاريخ وجود داشته اند و شانس اينكه شما ، خداي درستي را انتخاب كنيد بدون در نظر گرفتن فرقه اديان (شيعه و بهايي ها هر دو به تحت عنوان خدايشان الله به بهشت بروند) يك بر روي سه هزار و پانصد خواهد بود.
خدا باوران هم مانند ما بي خدا هستند و از بين بيش از 3500 خدايي كه تا به حال وجود داشته اند به 3499 تاي آن بي اعتقاد هستند ، پس اگر خدا باوري مرد و سپس فهميد خداي اشتباهي را انتخاب كرده است چه ميكند؟
بارها و بارها اين بحث شده است و رفرنس هاي بسياري در نقد برهان دفع خطر احتمالي پاسكال وجود دارد.
بهتر است قبل از قمار روي زندگيتان كمي با دقت بيشتري به زندگي بنگريد، تفكر و پرسش گري بياموزيد و هم راه علم و فلسفه شويد.

===
شرط بندي پاسكال (برهان دفع خطر احتمالي)


در سنت اديان ابراهيمي اعتقاد به وجود خداي متشخص انسان‌‌وار، رسالت پيامبران الهي و زندگي پس از مرگ ركن اصلي ايمان شمرده مي‌شود. پيروان اين اديان در طول تاريخ همواره تلاش كرده‌اند تا با اقامه دلايل عقلي، حقانيت (صدق) اين آموزه‌هاي ديني را اثبات و حجت را بر مخالفان (ملحدان و شكاكان) تمام كنند. اما مخالفان (درست يا غلط) معتقدند كه اولاً استدلال‌هاي مومنان خالي از اشكال نيست و ثانياً دلايل، شواهد و قرايني وجود دارند كه اين آموزه‌ها را به‌شدت مورد ترديد قرار مي‌دهند. همين امر مانع ايمان آوردن آنها به وجود خدا و رسالت پيامبران و زندگي پس از مرگ مي‌شود. در چنين فضايي متكلمان و فيلسوفان ديني براي اثبات برتري عقلاني موضع خود در مقايسه با موضع منكران معاد به راهي ميان‌بر متوسل شده‌اند كه شرط‌بندي پاسكال يا برهان دفع خطر احتمالي نام دارد. شكل ساده اين برهان به قرار زير است:

فرض کنیم زندگی پس از مرگ (همراه با پاداش و جزای اعمال) را نمی‌توان با دلایل و براهین قطعی اثبات کرد، اما دست‌کم می‌توان گفت که وقوع آن محال نیست، بلکه کاملاً ممکن است.
اگر زندگی پس از مرگ واقعیت نداشته باشد، دیندار و غیردیندار (هر دو نابود شده و بنابراین) هیچ‌کدام ضرر نکرده‌اند. ولی:
اگر زندگی پس از مرگ واقعیت داشته باشد، فرد دیندار بازی را برده و فرد بی‌دین همه هستی خود را باخته است. یعنی دیندار به بهشت می‌رود و تا ابد غرق در نعمت‌ها و پاداش‌های الهی می‌شود، اما منکر معاد به جهنم می‌رود و دچار عذاب دردناک الهی می‌شود.
عقل به ما می‌گوید خطر احتمالی را باید دفع کرد (قاعده دفع خطر احتمالی).

نتیجه: حکم عقل این است که هرچند دلیل محکم و قاطعی در اثبات زندگی پس از مرگ نداریم، ولی باید بنا را بر وجود آن بگذاریم و دیندار باشیم تا در صورت وقوع معاد دچار عذاب دردناک الهی _که ممکن است ابدی هم باشد _نگردیم.

آیا این استدلال و نتیجه آن پذیرفتنی است؟ نکات زیر شاید برای یافتن پاسخ این پرسش به ما کمک کنند:

مقدمه اول این استدلال (احتمال یا امکان وقوع معاد) هنگامی قابل قبول است که ابتدا امکان وجود خدای متشخص انسان‌وار، و سپس امکان ذاتی ادامه زندگی پس از مرگ را پذیرفته باشیم. چراکه اگر خدای متشخص انسان‌وار وجود نداشته باشد، اصولاً وقوع معاد به معنای زنده شدن آدمیان پس از مرگ (برای دریافت پاداش و جزای اعمال دنیایی از سوی خدا) موضوعاً منتفی می‌شود. همچنین اگر احتمال وجود چنین خدایی نیز پذیرفته شود، بازهم (به صرف تکیه بر این احتمال) نمی‌توان از احتمال "وقوع" معاد سخن گفت، مگر اینکه امکان ذاتی معاد را از پیش اثبات کرده باشیم. توجه داشته باشید که حتی اگر خدای فرضی قادر مطلق باشد، به اعتراف خود فیلسوفان الهی قادر به انجام امور محال نخواهد بود. بنابراین اگر وقوع معاد بنا به دلایلی فلسفی محال باشد، حتی اعتقاد به قدرت مطلق خدا هم نمی‌تواند مدعای " امکان یا احتمال وقوع معاد" را توجیه (موجه) کند. پس به‌طور خلاصه ابتدا باید دست‌کم نشان داده شود که وجود خدای متشخص انسان‌وار و همچنین زنده شدن مردگان (آن هم پس از پوسیده شدن جسد) محال نیست. اما عده‌ای از فیلسوفان ملحد بنا به دلایل متعددی _ که در اینجامجال ذکر آنها نیست _ معتقدند که اصولاً خدای متشخص انسان‌وار نمی‌تواند وجود داشته باشد، و بسیاری از فیلسوفان الهی نیز استدلال‌هایی اقامه کرده‌اند که نتيجه آنها وجود خداي غيرمتشخص است و اگر اين استدلال‌ها درست و معتبر باشند، وجود خداي متشخص انسان‌وار و به تبع آن وقوع معاد نيز منتفي مي‌شود. همچنين بسياري از فيلسوفان ملحد استدلال‌هايي اقامه كرده‌اند كه نتيجه آنها ناممكن بودن زندگي پس از مرگ (با حفظ شخصيت و حافظه) است. پس براي تثبيت مقدمه اول اين برهان، برداشتن دو گام مقدماتي ضروري مي‌نمايد. در گام اول بايد به تمام اين استدلال‌ها پاسخ‌هايي محكم و قانع‌كننده داده شود و در گام بعدي با دلايلي مستقل نشان داده شود كه وقوع معاد محال نيست. آيا فيلسوفان الهي اين دو گام را با موفقيت برداشته‌اند؟ تحقيق در اين موضوع را بر عهده خواننده انديشمند مي‌گذارم.

صدق و كذب مقدمه دوم بستگي به نوع ديني دارد كه شخص ديندار پيرو آن است. به عنوان مثال مسيحيت تقريباً شريعت ندارد و دينداري يك فرد مسيحي بسيار آسان است. اما يهوديت و اسلام داراي شريعت‌هاي بسيار پرحجم، سخت و محدودكننده و محروم‌كننده‌اند. بنابراين اگر استدلال مورد بحث از سوي يك مسيحي (براي دعوت به مسيحيت) اقامه شود، مقدمه دوم آن تقريباً صادق است، چراكه زندگي يك فرد مسيحي به لحاظ آزاد بودن از قيد و بندهاي ديني و مذهبي تفاوت چنداني با زندگي يك فرد ملحد ندارد و اگر معادي رخ ندهد، فرد مسيحي (به خاطر مسيحي بودنش در دنيا) ضرر زيادي نكرده است. اما در مورد يك يهودي يا مسلمان مومن و مقيد چطور؟ در اين فرض، مقدمه دوم آشكارا كاذب است، چراكه در صورت عدم وقوع معاد، مسلماني كه عمري را به اميد پاداش‌هاي اخروي در انواع محدوديت‌ها و محروميت‌ها و انجام عبادات و مناسك ديني گذرانده و رنج‌هاي زيادي را در اين راه متحمل شده و شادي‌هاي بسياري را از دست داده، قطعاً عمر خود را ضايع كرده و بازي را به شدت باخته است. در اين مقدمه گمان رفته است كه فرق ديندار و غيرديندار فقط در اعتقاد يا عدم اعتقاد به معاد است و صرف اعتقاد به زندگي پس از مرگ، هرچند نحوه زندگي فرد ديندار هيچ تفاوتي با غيردينداران نداشته باشد، مي‌تواند باعث سعادت آخرت شود؛ در حالي كه نه عقل اين مدعا را تاييد مي‌كند و نه هيچكدام از اديان. بنابراين مقدمه دوم اين استدلال نيز ناتمام است.

اما درباره مقدمه سوم چه مي‌توان گفت؟ در صورت وقوع معاد آيا واقعاً فرد ديندار بازي را برده و به سعادت ابدي نايل مي‌آيد و فرد ملحد يا شكاك بازي را باخته و دچار عذاب دردناك الهي مي‌شود؟ براي رسيدن به پاسخ اين پرسش، دو حالت زير را در نظر بگيريد:

الف) فرض كنيم وجود خدا هنوز اثبات نشده و اين استدلال فقط متكي به احتمال وجود خدا است، بنابراين در اين فرض ما فقط با يك خداي احتمالي روبرو هستيم كه از اوصافش خبري نداريم. اكنون پرسش اين است كه وقتي اوصاف اين خداي احتمالي براي ما معلوم نيست، چگونه مي‌توانيم با اطمينان و قاطعيت تمام بگوييم كه در آخرت، چه كسي برنده و چه كسي بازنده است؟ به عنوان مثال، اگر خدا موجودي شرير و ناعادل و نامهربان باشد، و يا خدايي باشد كه اشاعره (در ميان مسلمانان) مي‌گويند، چه تضميني وجود دارد كه مومن به بهشت و كافر به جهنم مي‌رود؟ براي اينكه بتوان با قاطعيت گفت كه در صورت وجود زندگي پس از مرگ و وقوع رستاخيز، چه كسي برنده و چه كسي بازنده خواهد شد، دست‌كم (به عنوان يك شرط لازم و نه كافي) بايد اثبات كرد كه خدا علاوه بر متشخص و انسان‌وار بودن، قادر مطلق، عالم مطلق، خيرخواه مطلق و لذا حكيم و عادل و مهربان هم هست.

ب) اكنون فرض را بر وجود خداي متشخص انسان‌واري قرار مي‌دهيم كه قادر مطلق، عالم مطلق، خيرخواه مطلق و بنابراين حكيم، عادل و مهربان است. آيا در اين حالت مي‌توانيم با قاطعيت بگوييم كه در صورت وقوع معاد، فرد ديندار برنده مي‌شود و به بهشت مي‌رود، اما فرد ملحد بازي را مي‌بازد و به جهنم می‌افتد؟ پاسخ مثبت به اين پرسش مبتني بر پيش‌فرض‌هايي است كه بدون اثبات قطعي آنها به هيچ وجه نمي‌توان چنين ادعايي كرد. فرض كنيم اقامه كننده استدلال مورد بحث يك مسلمان است؛ در اين صورت او ابتدا بايد با دلايلي محكم و خدشه ناپذير اثبات كند كه خداوند در طول تاريخ با افرادی خاص (پيامبران) سخن گفته و آنها را مامور هدايت ديگران به سوي سعادت اخروي كرده‌است. سپس بايد اثبات كند كه پيامبر اسلام هم يكي از آن افراد (پيامبران) بوده و تعاليمي را به عنوان وحي دريافت و به مردم زمان خود ابلاغ نموده كه عمل كردن به آنها شرط لازم رسيدن به سعادت اخروي است و در آخر بايد نشان دهد كه قرآن كنوني _كه مبناي دينداري اوست _بدون هيچ تغيير و كم و كاستي، عيناً همان آيات الهي است كه هزار و چهارصد سال پيش بر پيامبر اسلام وحي شده و اكنون صحيح و سالم به دست ما رسيده است؛ در غيراينصورت (یعنی بدون اثبات این مقدمات و پیش‌فرض‌ها) هرگز نمي‌تواند با قاطعيت و اطمينان دم از پيروزي و سعادت خودش در آخرت بزند. آيا چنين مقدمات و پيش‌فرض‌هايي واقعاً قابل اثباتند؟ آيا عملاً دلايل محكم و خدشه‌ناپذيري به نفع آنها اقامه شده است؟ و اگر چنين دلايل و براهيني واقعاً اقامه شده باشند، ديگر چه نيازي به شرط‌بندي پاسكال (كه مبنايش فقط احتمال است) وجود دارد؟ مي‌بينيم كه مدعاي برنده شدن قطعي مدعي ديندار در آخرت، مدعايي بي‌دليل و غيرقابل قبول است1.

اکنون بپردازیم به سرنوشت فرد ملحد و منكر معاد. در این مورد چه مي‌توان گفت؟ آيا چنين كسي حتماً بازي را باخته و به جهنم مي‌رود؟ اگر خدا را داراي اوصافي چون عادل و حكيم و عادل و مهربان بدانیم (یعنی همان اوصافی که ادیان ابراهیمی مانند اسلام به خدا نسبت می‌دهند)، پاسخ این پرسش قطعاً منفي خواهد بود، مگر اينكه فرض كنيم شواهد و قرائن آشكار و غيرقابل انكاري مبني بر وجود خدا و حقانيت اديان الهي و وقوع معاد وجود داشته و دينداران نيز دلايل و براهين قطعي و خدشه‌ناپذيري در اثبات اين آموزه‌ها اقامه كرده‌اند و فرد ملحد هم همه اينها را مي‌ديده و مي‌فهميده و لذا به حقانيت دين پي برده ولي به خاطر هواي نفس و دنيا پرستي و يا از روي دشمني و لجاجت چشم خود را به سوي واقعيت بسته و پا بر روي حقيقت آشكار گذاشته است؛ وگرنه چطور ممكن است خداي عالم و حكيم و عادل و مهربان كسي را كه صادقانه دنبال حقيقت بوده ولي دليل قانع‌كننده‌اي در اثبات آموزه‌هاي ديني نيافته است، به خاطر عدم اعتقاد به اين آموزه‌ها مجازات كند (به ويژه اگر فرض كنيم كه اين شخص هرچند ديندار نبوده ولي همواره به مقتضاي عقل و اخلاق و وجدان بشري عمل مي‌كرده و اهل خير و نيكي بوده است)؟

در باره مقدمه چهارم اين استدلال (قاعده دفع خطر احتمالي) نیز سه نكته مهم قابل تامل است:

1. در توضيح قاعده دفع خطر احتمالي و نحوه استفاده از آن در اين استدلال معمولاً گفته مي‌شود كه: " اگر شما در حال پيمودن مسيري به سوي مقصدي باشيد و بعد شخصي ناشناس ولي ظاهرالصلاح به شما برخورد كند و بگويد از اين مسير نرويد چراكه اندكي جلوتر شير نر درنده‌اي در كمين نشسته است، شما با آنكه به صدق سخن او قطع و يقين نداريد، ولي به حكم عقل احتياط مي‌كنيد و از مسيري ديگر به سفر خود ادامه مي‌دهيد. حال يكصد و بيست و چهار هزار نبي صادق به شما خبر داده‌اند كه پس از مرگ دوباره زنده مي‌شويد و به حساب اعمالتان مي‌رسند. آيا در اينجا نبايد به اين سخن صدها برابر بيشتر از مثال مذكور اهميت بدهيد و مطابق احتياط عمل كنيد؟" اين سخن سه اشكال عمده دارد:

الف) معلوم نيست عدد يكصد و بيست و چهار هزار از كجا آمده است. آيا اين آمار مستندي تاريخي و مورد قبول (به ويژه براي يك ملحد) دارد، يا اينكه فقط مضمون چند حديث مشكوك و نامعتبر است؟ بر فرض كه يكصد و بيست و چهار هزار نفر در طول تاريخ ادعاي پيامبري كرده باشند، از كجا معلوم شده است كه همه آنها بدون استثنا ادعاي وجود زندگي پس از مرگ را كرده‌اند؟ آيا مجموعه‌ تعاليم همه آنها به‌گونه‌اي مستند و معتبر وجود دارد؟

ب) نبي بودن و صادق بودن مدعيان نبوت چگونه اثبات شده است؟ اصولاً اگر مخاطب اين استدلال به "نبي صادق" بودن فلان مدعي نبوت باور داشته باشد، (و با اين فرض كه همه انبيا خبر از وجود زندگي پس از مرگ داده‌اند) ديگر در مورد وقوع معاد شكي نخواهد داشت تا نياز به برهاني پيدا كند كه مبنايش احتمال وقوع معاد است!! در این استدلال، مبانی و پیش‌فرض‌های خصم (ملحدان و شکاکان) در نظر گرفته نشده و این چیزی نیست جز یک مصادره به مطلوب آشکار.

ج) قياس بين خبر دادن يك انسان معمولي از وجود يك شير درنده در سر راه مسافر با خبر دادن از وجود زندگي پس از مرگ توسط يك مدعي نبوت (كه نه صادق بودنش براي مخاطب اثبات شده و نه نبوتش) قياسي به شدت مع‌الفارق است. چراكه خبر يك انسان معمولي از وجود يك شير در سر راه خبري كاملاً عادی و طبيعي است و هيچ منافاتي با علم و تجربه بشري ندارد، اما خبر دادن از زندگي پس از مرگ اين پرسش را بوجود مي‌آورد كه خبرآورنده چگونه از آن سوي مرگ خبر آورده است؟ در مورد اولي اگر باورمان نشود، راه براي تحقيق وجود دارد، اما در مورد صدق خبر دومي چگونه مي‌توان تحقيق كرد؟ اولي فقط به ما مي‌گويد مواظب باش و يا مسيرت را كمي عوض كن، اما دومي از ما مي‌خواهد همه زندگي و هستي و نيستي‌مان را در مسير آموزه‌ها و اوامر و نواهي او قرار دهيم! بنابراین بین ماهیت این دو فاصله‌ای ناپیمودنی است.‌

2. بلي، خطر احتمالي را بايد به گونه‌اي دفع (يا رفع) كرد، اما اگر فرض كنيم خدايي كه قرار است در روز قيامت به حساب بندگان خود برسد، عالم و عادل و حكيم و مهربان است، فرد ملحدي كه واقعاً به دنبال حقيقت مي‌گردد و فقط به اين خاطر خدا و معاد را انكار مي‌كند كه اولاً دلايل مومنان را قانع‌كننده نيافته و ثانياً دلايلي هم در نامحتمل بودن وجود خدا و وقوع معاد دارد، به هيچ وجه احساس خطر نمي‌كند تا به فكر دفع آن باشد! چراكه مي‌داند خداي عالم و عادل و حكيم و مهربان (اگر وجود داشته باشد و بخواهد به حساب اعمال بندگانش در آخرت برسد) فقط كسي را مجازات مي‌كند كه حجت بر او تمام شده (يعني حقيقت اين آموزه‌ها برايش به طور قطع معلوم شده) ولي به خاطر هواي نفس و دنياپرستي عالمانه و عامدانه چشم خود را بسته و پا بر روي حقيقت گذاشته است، نه كسي را كه صادقانه به دنبال حقيقت بوده ولي (بنا به فرض) دچار خطا و اشتباه شده و حقيقت را نيافته است.

3. اكنون فرض كنيم فرد ملحد به خاطر احتمال مجازات شدن در آخرت احساس خطر مي‌كند؛ اما پرسش مهم اين است كه او چگونه مي‌تواند اين خطر را از خود دفع كند و مطمئن شود كه در روز قيامت به قهر الهي گرفتار نخواهد شد؟ در استدلال مورد بحث از مقدماتي كه شرح و نقد آنها گذشت، نتيجه گرفته شده است كه براي دفع اين خطر بايد "ديندار" بود. اين نتيجه منطقاً هيچ ربطي به آن مقدمات ندارد، اما اگر از اين نكته بگذريم، اين پرسش مطرح مي‌شود كه پيروي از كدام دين مي‌تواند به ما اطمينان دهد كه در آخرت رستگار خواهيم شد؟ در پاسخ به اين پرسش مهم نمي‌توان هيچ ديني را به طور خاص پيشنهاد كرد؛ چراكه زمينه فكري و مبناي استدلال مورد بحث (شرط‌بندي پاسكال) نامعلوم بودن صدق آموزه‌هاي ديني به معناي عام (يعني وجود خدا، رسالت پيامبران و زندگي پس از مرگ) است؛ به عبارت ديگر استدلال مورد بحث با اين پيش‌فرض اقامه مي‌شود كه نه تنها حقانيت هيچ ديني به طور خاص اثبات نشده، بلكه حتي مباني انديشه ديني به طور عام هم مورد ترديد واقع گرديده‌است، و در چنين فضايي فقط مي‌خواهيم با تكيه بر احتمال وجود خدا و زندگي پس از مرگ و مجازات شدن در قيامت، فكري براي فرار از اين خطر احتمالي بكنيم؛ وگرنه اگر فرض ما اين باشد كه حقانيت ديني خاص (و يا همه اديان) اثبات شده است، طرح برهان شرط‌بندي پاسكال كاملاً لغو و بيهوده و به يك معنا مضحك خواهد بود. ممكن است بگوييد كه براي دفع خطر بايد دست‌كم به مشتركات اديان چهارگونه (آيين زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام) عمل كرد. اما اولاً اين توصيه نيز از همان مشكلي رنج مي‌برد كه در بالا آمد، ثانياً اين توصيه بر خلاف آموزه‌هاي تك‌تك اين اديان است و ثالثاً اعمال و عباداتي كه در همه اين اديان مشترك هستند، كدامند؟!

با توجه به نكاتي كه آمد معلوم مي‌شود كه برهان دفع خطر احتمالي نه صحيح است و نه معتبر.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

MOHAMMAD_ASEMOONI
24-11-2017, 13:08
دوست عزیز ، جناب Shaahani
با سلام
بعد از خوندن مطلب شما یک قدم بزرگ به یقین نزدیکتر شدم که بهترین و برترین راهِ اعتقادی همان راهِ راست یا الصراط المستقیم هست ‌.
کمال تشکر از شما رو دارم .
=========================
بنده ی مخلص قبلاً بارها در نوشته‌هام گفتم که هر کسی که ادعا کنه حرفی برای گفته داره در مورد انتخاب مسیر صحیح اعتقادی ، بنده دوان دوان میرم ببینم چی داره برای گفتن و با بی طرفی و با شوق و ذوق حرفهاش رو گوش میدم چون یقین دارم حرفهاش یا باعث تصحیح مسیر اعتقادی بنده میشه یا باعث میشه بیشتر مطمئن بشم که مسیر فعلی بهترین و برترین مسیر هست
ط===================================
نویسنده این مطلب سعی کرده هر چه در چنته داره به کار بگیره تا انتخاب راهِ راست رو اشتباه و خطا نشون بده
نمی دونم آیا ایشون باز هم چیز دیگری برای گفتن داره یا نه .
اگر این شخص در جایی مطلب مینویسه بنده خیلی مایلم برم بقیه مطالبش رو هم بخونم چون اگر همه همینطور باشه خیلی به درد بنده می خوره .
===================================
حرفهای ایشون فقط بر چند دسته تأثیری رو داره که ایشون میخواد :
۱- کسانی که هدایت شدنی نیستند اصلاً یعنی اگر ۱۰۰۰ سال هم در دنیا زندگی کنند و میلیاردها دلیل و مدرک علمی و مشهود و ملموس هم ببینند باز هم همون حرفی رو میزنند که همفکرانشون از هزاران هزار سال پیش میزده اند ( قصه هست ، افسانه هست ، شعره ، جادو جمبله ، خرافاته ، جهل و نادانی ، عقب ماندگی هست ، نیرنگ و فریب و حقه بازی و کلاهبردارری و عوام‌فریبی هست ، جنون و دیوانگی هست ، بیماری روانی هست ، خیال باطل هست و غیره و غیره )
۲- کسانی که اطلاعات و علم و دانششون در مورد سایر عقیده ها خصوصاً راه مستقیم کم و اندک هست و راحت میشه مخشون رو زد و جذبشون کرد .
۳- کسانی که هنوز عقیده‌ی ثابتی ندارند و در دریای عقاید حیران و سرگردانند و اصولاً اهمیت چندانی هم براشون نداره که چه عقیده ای داشته باشند . یه روز منکرند یه روز مؤمن .
۴ - کسانی که شخصیتشون یک شخصیتِ مقلّد هست یعنی قدرت تشخیص درست و غلط رو ندارند و هر روز حرف یکی رو درست می‌پندارند و راه می افتند دنبالش و باهاش هم عقیده میشند .
,========================
مطالب این نویسنده درست شبیه کارهای یک شعبده باز هست که میاد روی صحنه و کلی کارهای به ظاهر عجیب و خارق‌العاده و باورنکردنی انجام میده و خیلی از تماشاچیان رو رو فریب میده و باور میکنند کارهاش رو اما درحقیقت همه کارهاش چیزی نیست جز تردستی و حقه و فریب دادن چشمها و مغزها و عقل های ضعیف
در بین صدها تماشاچی فقط عده ای انگشت شمار که علم و دانش بالایی دارند میدونند که این فرد فقط یک تردست هست نه بیشتر و کارهاش ترکیبی از زیرکی و زرنگی و فریبکاری و مهارت در مخ زدن و باوراندن هست .
=============================
بنده نمی‌دونم آیا خود شما هم با نویسنده عقیده‌اید یا نه اما اگر باهاش هم عقیده‌اید و یا نویسنده خودتون هستین اصلاً خوشحال نباشید که چنین عقیده ای دارید چون اگر با همین عقیده زندگی کنید و بمیرید خسارت و زیان و ضرر بسیار سنگینی متحمل خواهید شد اگر که قیامتی در کار باشه
یه دنیا حرف گفتنی ، نداریم وقتِ گفتنی

javad2015
24-11-2017, 13:57
تا وقتی ذهنیت شخص این باشه که خدایی که من دارم مظهر پاکی هست.مطمینا کور کورانه هر چیزی که بهش میگن رو با جون و دل قبول میکنه.
ادر مورد این که این ذهینت چه بلاهایی به سر دیگران اورده خیلی چیزا میشه گفت....نمونه اخیرشم دقیقا داعش اینا بقیه رو نجس و کافر و .... حساب میکردن.

MOHAMMAD_ASEMOONI
24-11-2017, 16:41
تا وقتی ذهنیت شخص این باشه که خدایی که من دارم مظهر پاکی هست.مطمینا کور کورانه هر چیزی که بهش میگن رو با جون و دل قبول میکنه.
ادر مورد این که این ذهینت چه بلاهایی به سر دیگران اورده خیلی چیزا میشه گفت....نمونه اخیرشم دقیقا داعش اینا بقیه رو نجس و کافر و .... حساب میکردن.

سلام
فرق زیادی هست بین هدایت و گمراهی
فرق زیادی هست بین هدایت شده و گمراه
هدایت شده واقعاً در مسیر درست در حرکته اما گمراه به خیالش که در مسیر درست در حرکته اما نیست .
==============================
در مورد آفریننده ( خالق ) ، اگر کسی مایل هست اعتقادش از پایه قوی و مستحکم باشه پس باید :
۱- بره دنبال جواب این سوال که آیا جهان هستی خالق داره یا خودش خودبه‌خود به وجود اومده ؟
پاسخِ این سوال سرنوشت ساز ، سرنوشت فرد و مسیر اعتقادی و همه ی پندار و گفتار و کردارش رو رقم میزنه .
قدم دوم ، یافتن صفات خالق هست . یگانگی ، علم و دانش مطلق ، قدرت مطلق ، عدالت مطلق . تک تک این صفتها دلیل و مدرک داره
اینها ۴ صفت اصلی خالق هست . بقیه ی صفاتش همگی از این چهار صفت مشتق میشه
================================================== ==
قدم بعد که عقل دنبالش میره ماهیت خالق هست . اینجا بسیاری سردرگم و حتی گمراه میشند . اما خود خالق پاسخ این سوال رو خیلی واضح و روشن داده هیچ چیزی شبیه او نیست . دیگه پیام از این قویتر و موثرتر وجود نداره برای هدایت شدنیها . لَیسَ کَمِثلِهِ شَیئ
عده ای رفتند دنبال کشف ماهیت خالق اما یا دست از پا درازتر برگشتند یا عاجز و درمان شدند یا بدتر از همه ، گمراه شدند .
یکی نیست بهشون بگه اگر نیاز داشتید که بدونید پس هم راهی براش مهیا شده بود . چه نیازی هست به پی بردن به ماهیت خالق ؟!!!
ما ماشین‌های بنز رو داریم میبینیم . ترکیبی فوق‌العاده از رفاه و آسایش و ایمنی و قدرت و زیبائی و کارآمدی و غیره و غیره . یقین داریم به علم و دانش و توانائی و مهارت مهندسان و طراحان ماشین های بنز . دیگه چکار داریم که زن هستند یا مرد ، مجردند یا متأهل ، پیرند یا جوان ، کجا زندگی میکنند ، چی میخورند ، قدشون ، وزنشون ، شکل و قیافه شون و غیره و غیره برامون مهم نیست .
حالا یه عده از هدایت نشدنیها و گمراهان و غیره میگن نخیر ، ما باید پی ببریم که خالق چه ماهیتی داره . بفرمائید برید ببینید چه نصیبتون میشه .
به زبان کامپیوتری ، این آپشن قفل شده برای مخلوقات . قفلی که هک شدنی هم نیست . باز هم مُصِر هستند که پی به ماهیتش ببرند ؟ این گوی این هم میدان

shaahani
24-11-2017, 21:09
متاسفانه من در پاسخ شما بجز سفسطه حمله به شخصیت فرد نویسنده و به انحراف کشیدن موضوع بحث چیز مفیدی پیدا نکردم که پاسخی باشه به صحبت های گفته شده .
و در انتها باز هم همان دلیل سراسر خطا خودتون رو مطرح میکنید که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، همچنین لینک های در مورد موضوع مورد بحث به زیر پاسخ من وجود دارد که با آنها بحث را بسیار گسترده تر برای روشن شدن این نوع استدلال باز کرده اند و قابل مطالعه است .


وقتی از من میپرسند که چطور یک بیخدا هستم؟

به سوال کننده خاطرنشان میکنم که خود او هم در قبال
خدا هایی که بشر تا کنون پرستش میکرده (اپولوٍ، زئوس، امون، رع، میترا، گوساله ی طلایی و اسپاگتی پرنده ) بی خداست.
و من فقط یک خدا پیش تر می روم.... خدای نامرئی

بنابراین اگر قیامتی وجود داشته باشه و خدایی وجود داشته باشه و شما همچنان با همین عقیده زندگی کنید و بمیرید خسارت و زیان و ضرر بسیار سنگینی متحمل خواهید شد.
زیرا به بیش از 5000 خدایی که بشر تا کنون پرستش کرده است اعتقادی ندارید و ممکن است بسختی مجازات شوید.

اگر در آمریکا بدنیا اومده باشید الان یک مسیحی معتقد هستید ، اگر در عربستان یک وهابی یا یک سنی ؛ اگر در چین یک بودایی و اگر در هند یک هندو یا معتقد به بیش از سیصد خدای آن کشور .
شما همان دینی را دارید که پدر شما داشته و پدر بزرگ شما آن را صحیح میشمارده که این یعنی جبر جغرافیا و در واقع محتمل است که برخطا باشید.

خسارت و زیان و ضرر بسیار سنگین چه زمان بوجود می آید ؟
زمانی که انسانی بجای آموختن مطالب مخالفان ، یادگیری علم و فلسفه و ذهن پرسشگر و آمادگی هر لحظه ای برای تغییر عقاید و پرسیدن سوال های درست و یافتن پاسخ ها بروی زندگی خود شرط بندی کند .
بگوید اگر خدا وجود نداشته باشد من در این زندگی چیزی را از دست نداده ام : (که اتفاقا تمام لذت ها و خوبی ها و خوشی های زندگی را از دست داده اید و تازه مدت زمان زیادی را از زندگی پر ارزش را با عبادت به هدر داده اید ، همینطور تمام زندگی را ، زیرا بجای اینکه بلند شوید و برای خود کاری انجام دهید و بدانید که هیچکس به شما یاری نمیرساند ؛ نشسته اید و برای اینکه کارهایی که قرار است انجام دهید دعا میکنید ! و براحتی زندگی را از کف می دهید )
و اما اگر وجود داشته باشد چون خدای من از بین بیش از 5000 خدا قطعا خدای است که به اعمال من رسیدگی میکند ! پس بدون درنظر گرفتن شانس یک بر روی پنج هزار برای درست از آب در آمدن اعتقاداتم من سود خواهم کردم .

آخر این چه منطق و چه استدلالی است ، آیا ذهن آدمی قدرت تجزیه و تحلیل داده ها را ندارد ، آیا اون نمیتواند اطلاعات درستی از دانش و دانشمندان دریافت کند و سپس اندیشه کند ، چیزی که همه در آن هم عقیده هستیم این است که آدمی تنها یک بار در این جهان زندگی میکند ، چطور ممکن است به راحتی چنین فرصت تکرار نشدنی زندگی را در دنیا با یک قمار بی سر و ته و خطا به بازی بگیریم و براحتی این فرصت تکرار نشدنی زندگی را از دست بدهیم ... !


اشخاصی تصور میکنند که یک خدای شخص وار وجود دارد که دانش بینهایتی دارد و با این دانش و مهربانی ، مصیبت هایی را برای آنها فراهم کرده است ، آنگاه با دعا و درخواست های آنها تصمیمات خود را عوض میکند و در واقع نشسته است که به پای او بیفتند و او خوشش بیاید و سپس بخششی به آنها کند .
اما فلاسفه در مورد این موضوع میگویند ، وقتی مدعی هستید یک خدا کامل است به این معناست که در بهترین حالت ممکن قرار دارد و تغییر برای بهتر شدن در آن ناممکن است.
ولی خدایی که تصمیماتش را با دعا عوض میکند و تغییر میکند نمیتواند یک خدای کامل باشد زیرا او تغییر کرده است .

یا اصلا ساده تر از آن میگویند خدا برای خدابودن باید خالق باشد ؛ پس به خالق بودن برای خدا بودن نیاز دارد ؛ در نتیجه او نمیتواند یک خدای بی نیاز و بی نقص باشد.

و اما دانشمندان میگویند ما در یک جهان بدون خدا زندگی میکنیم ، که طبق اصل علمی فرگشت موجودات از بی نظمی و بر آشفتگی دنیا بوجود آمده اند با روشی صحیح و خطا در طبیعت که منجر به بیش از 99% تلفات و منقرض شدن در موجودات شده است.
یا میگویند این جهان نمیتواند برای انسان از قبل طراحی شده باشد زیرا تعداد کهکشان ها و سیارات و ستارگان بقدری زیاد است که هیچ طراح بدی نیز نمیتوانسته این همه منابع را هدر دهد که آنوقت در یک غبار بسیار دور و گوشه ای بسیار دور افتاده و پرت ان هم در سیاره ای بسیار کوچک مکانی را برای انسان بسازد ؛ و در آن مکان نیز بیش از 85% بدلیل دریا ها، اقیانوس ها و صحرا ها غیر قابل سکونت باشد.
درست به مانند این است که سازنده ای صدها برج و آسمان خراش بسازد و تنها استفاده مفید از آنها تنها یک واحد برای زندگی یک نفر باشد.
ویا علم ژنتیک میگوید سرطان از کپی برداری اشتباه ژن ها در رشته های DNA بوجود می آیند و این خطا در کپی برداری بدون نظم خاصی هرزمان ممکن است بوجود آید ، دقیقا مثل این است که کارخانه خودرو سازی ای خودروی خود را با یک بمب فعال به مشتریان تحویل دهد که معلوم نباشد چه زمان نابود خواهد شد .
بدن انسان و موجودات سرشار از این اعضا زائد و یا مضر هستند که ضد هدف کار میکنند و نمیتواند طراحی ای بطور هوشمند در آنها صورت گرفته باشد ، اضافه بر اینکه ما امروز میدانیم هوش و عقل خودش محصول این فرایند صحیح و خطا است و در این دوره بوجود آمده است ، از آنجا یک فرزند هرگز نمیتواند مادر خود را متولد کند ایده طراحی هوشمند از ابتدا شکست خورده است.

مجموعه منظم به مجموعه ای گفته میشود در آن اعضا اضافه و مضرر وجود نداشته باشد ، یک ساعت چنین وضعیتی را دارد درست برخلاف یک موجود زنده که فقط میلیون ها ژن بی استفاده و مضر دارد بنابراین مقایسه یک ساعت منظم با یک موجود زنده که امروزه ما بطور دقیق میدانیم چطور بوجود آمده است یک قیاس مع الفارغ و کاملا اشتباه است.
تازه به فرض این مقایسه درست باشد ؛ آنگاه میتوان گفت همانطور که یک ساعت ساخت مجوعه زیادی از طراحان ؛ کارخانه بزرگ و هزاران کارمند است ، جهان نیز باید تشکیل شده از خدایان بسیار زیاد باشد ، این استدلال اشتباه و برهان نظم هرگز نمیتواند ثابت کند که یک خدا سازنده این جهان است .
بهتر است کمی تفکر کنیم تا متوجه شویم که این همه خطا و ایراد در دنیا و موجودات نمیتواند کار یک خالق بی نقص و بدون اشتباه باشد .

و یا به علم پناه ببریم که میگوید : طبق قانون دوم ترمودینامیک ما در یک جهان بی نظم زندگی میکنیم که هر لحظه نیز به بی نظمی آن افزوده می شود.

بعضی میگویند علم ناقص است

همان طور كه علم امروز علم قديم را رد ميكند، علم آينده نيز علم امروز را رد خواهد كرد
==
قسمتي از سخنراني داوكينز در بي بي سي 12 نوامبر 1996
علم انباشتي و تكميل شدني ست ، علم همواره نظريات قبلي خود را كامل ميكند و در بسياري از نقاط رد ناشدني...
(علم هرگز نظریات قبلی خود را رد نمیکند بلکه آنان را کامل میکند.به عنوان مثال نظریه جاذبه اینشتین نظریه جاذبه نیوتن را کامل میکند و کمک بیشتری به فهم ما از جهان هستی میکند زیرا جزئیات بیشتری را فاش میسازد)
مسلما شما فكر نميكنيد كه فرايند انباشت علم در زمانه ي ما متوقف شود. هنگامي كه 2000 سال از زمانه ي ما هم بگذرد، هركسي كه چند كتاب خوانده باشد ميتواند درس هايي به ارسطوهاي امروزي، مثل فرانسيس كريك يا استيون هاوكينگ، بياموزد.
پس آيا بايد نتيجه بگيريم كه ديدگاه هاي ما در مورد جهان نيز روزي غلط از آب در خواهند آمد؟
بگذاريد جزئي تر به اين مسئله نگاه كنيم! بله، بسياري چيزها هستند كه نميدانيم. اما مطمعناً باورمان به اينكه زمين گرد است و صاف نيست، و اينكه به دور خورشيد مي گردد، هرگز رد نخواهد شد.
"همين براي رد كساني كافيست كه با اتكا به اندك آموخته فلسفي شان، امكان كسب حقيقت عيني را منكر ميشوند."
كساني كه به اصطلاحا نسبي انگار خوانده ميشوند و دليلي براي ترجيح جهان بيني علمي بر اسطوره هاي قبيله اي نمي يابند.
باور ما به اينكه ما با شامپانزه ها نياي مشتركي داريم، و با ديگر ميمون ها نياي مشترك دورتري داريم، هرگز با گذر زمان خدشه دار نخواهد شد، هرچند ممكن است جزئياتي كه در مورد تعيين تاريخ اين اشتراكات داريم تغيير كنند.

ما چراغی بجز علم برای روشن کردن راهمان نداریم ، علم ادعای کامل بودن ندارد و چیزی که چنین ادعایی دارد و در حالت سکون قرار میگیرن مانند آب خواهد گندید.
بزرگترین نقطه قوت علم پویا بودن آن است اما این پویا بودن دلیلی بر این نیست که نتوان به آن اتکا کرد همیشه نقاط قطعی و مشاهدات اثبات شده وجود دارند که میتوانند مورد اتکا ما باشند ، درست به مانند همین کروی بودن کره زمین که با استفاده از علم به مشاهده آن پرداخته ایم.

نمیدانم چه چیز باعث میشود که عده ای تصور کنند یک چوپان در 1400 سال پیش که مردم ساده لوح آن زمان را فریفته است واقعیت های دنیا و جهان را بهتر از دانشمندان درک میکند .
اما به هرحال من همواره برای همه آرزوی بهترین ها را داشته ام و آرزوی قلبی من این بوده است که همه به معنای واقعی خوشبخت و عاقبت بخیر شوند .
امیدوارم به همین زودی ها روزی برسد که انسان ها خود را از عقاید و سنت های سراسر خطای نیکان و اجدادشان جدا کنند
زیرا اگر این چنین نشود ، این زندگی تنها چیز با ارزشی که در دستان آنهاست و تجربه ای تکرار نشدنی برای آنهاست ...
مفت و مسلم و بسرعت از دست خواهند داد و روزی که بمیرند برای پشیمان شدن و استفاده از زندگی دیر است و آنها زندگی پر ارزش واقعی چیزی که هم اکنون آن را می بینند و در دستان آنهاست را با وعده و خواب و خیال هایی معاوضه کرده اند که عده ای فریب کار برای کنترل اجتماع از ابتدا آنها را ساخته اند و سپس بطور سیستماتیک و سنتی از اجدادمان به ارث رسیده است .

shaahani
24-11-2017, 23:03
تنها آپشنی که انسان بطور عمدی قفلش میکنه ، استفاده از قدرت تجزیه و تحلیل مغز است
جسارت اندیشیدن و به چالش کشیدن و پرسشگری از تمامی دانسته ها و نادانسته های خویش است

انسانی که تیک و گزینه : سوال نکن ، فکر نکن ، پرسشگری نکن تا گمراه نشوی را فعال میکند
یا گزینه فعال شک نکن وگرنه کافری را به همراه خود دارد بدون شک گمراه خواهد شد ، چون با عقل و اندیشه و شک گرایی است که تا به امروز راه ادمی ادامه یافته است.

به هرحال دوست خوبم
همانطور که من راه نمیفتم تا با افکار ، نظرات و عقاید خودم دیگران را نصیحت کنم ؛ شما هم اینکار رو نکن .
چون همیشه احتمال دارد افکار و عقاید و نظرات ما اشتباه باشد .
به عقل و اندیشه طرف مقابل خودمان احترام بگذاریم و بدانیم او عقل دارد و با ذهن خودش میتواند؛ مشاهده کند ؛ اطلاعات جمع آوری کند، تجزیه و تحلیل کند و نتایج کار خویش را به خوبی به محک آزمون بگذارد به نتیجه برسد.

این کار زشتی است که به دیگران بگویم چه بکنند و یا چه نکنند ،
این بی احترامی به ذهن و اندیشه انسان هاست ، این به آن معناست که آن ها را گوسفند و دنباله رو بدانیم و وظیفه خود بدانیم که راهی را به آنها نشان دهیم که از آن پیروی کنند و فقط دنبال رو ما باشند .
این نه درست است و نه اخلاقی .
سعی کنیم بیشتر به انساها و قدرت فکر و اندیشه آنها احترام بگذاریم.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 00:50
تنها آپشنی که انسان بطور عمدی قفلش میکنه ، استفاده از قدرت تجزیه و تحلیل مغز است
جسارت اندیشیدن و به چالش کشیدن و پرسشگری از تمامی دانسته ها و نادانسته های خویش است

انسانی که تیک و گزینه : سوال نکن ، فکر نکن ، پرسشگری نکن تا گمراه نشوی را فعال میکند
یا گزینه فعال شک نکن وگرنه کافری را به همراه خود دارد بدون شک گمراه خواهد شد ، چون با عقل و اندیشه و شک گرایی است که تا به امروز راه ادمی ادامه یافته است.

به هرحال دوست خوبم
همانطور که من راه نمیفتم تا با افکار ، نظرات و عقاید خودم دیگران را نصیحت کنم ؛ شما هم اینکار رو نکن .
چون همیشه احتمال دارد افکار و عقاید و نظرات ما اشتباه باشد .
به عقل و اندیشه طرف مقابل خودمان احترام بگذاریم و بدانیم او عقل دارد و با ذهن خودش میتواند؛ مشاهده کند ؛ اطلاعات جمع آوری کند، تجزیه و تحلیل کند و نتایج کار خویش را به خوبی به محک آزمون بگذارد به نتیجه برسد.

این کار زشتی است که به دیگران بگویم چه بکنند و یا چه نکنند ،
این بی احترامی به ذهن و اندیشه انسان هاست ، این به آن معناست که آن ها را گوسفند و دنباله رو بدانیم و وظیفه خود بدانیم که راهی را به آنها نشان دهیم که از آن پیروی کنند و فقط دنبال رو ما باشند .
این نه درست است و نه اخلاقی .
سعی کنیم بیشتر به انساها و قدرت فکر و اندیشه آنها احترام بگذاریم.

سلام
بنده هم به مشتاقان یافتن ماهیت خالق گفتم این گوی و این میدان . نگفتم نروید .
============================
ظاهراً شما از نوشته های بنده ی مخلص ناراحت شدین اما با کمی دقت نظر بیشتر متوجه می شید بنده منافع بلند مدت شما برام مهم هست . هر آدم عاقل و خردمندی منافع بلندمدتش براش خیلی خیلی خیلی مهمتر از منافع کوتاه مدتش هست .
راهِ مستقیم ، هدفش حفظ منافع بلندمدت هر انسان هست
هیچ چیزی مهم‌تر از منافع بلندمدت نیست . هیچ آدم عاقلی نمیاد منافع بلندمدتش رو فدای منافع کوتاه مدت کنه . برای همینه که میگن اول بخور نون و تره بعدش بخور نون و کره .
برای همینه که آدم عاقل از وقت بازی و استراحت و تفریح میزنه و بیشتر درس میخونه . یعنی منافع کوتاه مدت رو فدای منافع بلندمدت میکنه و این یک معامله ی سودمند هست .
اما عقیده و حرفها و توصیه های شما دوست عزیز باعث به فنا رفتن منافع بلندمدت خودتون و همفکرانتون و کسانی که حرفهاتون رو قبول میکنند میشه .
این رو متوجه هستید ؟
شما دارین ارزشمندترین دارائی خودتون و دیگران رو به فنا می فرستید
راهِ عقیدتی که شما در اون سیر میکنید و دیگران رو هم بهش دعوت میکنیم راه نابودیِ منافع بلند مدت هست . در دنیا هم فرد بی اعتقاد به وجود خالق و امتحان بودنِ زندگی دنیوی و قیامت و حسابرسی ، امکان نداره آرامش روحی و فکری داشته باشه . خیلیهاشون هم به راه هایی کشیده میشند که پایانش یا خودکشی هست یا نارضایتی دائمی و نداشتن آرامش روحی و جسمی .
آیا متوجه کاری که میکنید هستید ؟

====================================
بنده در کویت هستم . کشور محل تجمع همه ی ملتهای دنیا .
همه افکار و عقیده ها اینجا وجود داره . بنده با بسیاریشون گفتگو و تبادل نظر دوستانه داشتم و دارم .
از شیطان پرست گرفته تا پیروان ادیان بشری و ادیان الهی و پیروان مذاهب که همگی ساخته دست بشر هست و معلوم نیست به چه حقی و با اجازه ی کی به وجود اومده و از وقتی به وجود اومدند بسیاری از مردم از جمله مسلمانان به خاک سیاه نشستند . از شیعه تا سنی و سلفی و وهابی و حنبلی و شافعی و مالکی و اثنی عشری و جعفری و صادقی و فاطمی و علوی و ارتودوکس و کاتولیک و پروتستان و غیره و غیره .
ساعتها با کشیشهای کلیساها در کویت و آمریکا صحبت کردم حضوری و تلفنی .
هر کسی هر جا ادعا کرد حرفی داره برای گفتن در مورد حقیقت دنیا و حقیقت زندگی و انتخاب مسیر اعتقادی ، بنده رفتم و حرفش رو شنیدم چون منافع بلند مدتم برام ز همه چیز مهمتر هست .
تا حالا هیچ راهی به اندازه راه مستقیم پیدا نکردم که منافع بلند مدت یک انسان رو تأمین کنه و در دنیا هم با عزت و آبرو و آرامش روحی و فکری زندگی کنه و از لذتهای سالم و آبرومندانه هم برخوردار بشه
شما چی ارائه میکنید به خودتون و دیگران که از این بهتر باشه ؟

javad2015
25-11-2017, 04:25
راه مستقیم بستگی به تعریف میتونه متفاوت باشه.یه داعشی هم برا خودش راه مستقیم تعریف کرده.چه بسا اگه این واژه رو جور دیگه تعریف کنیم پیروی از دین کج ترین راه ممکن باشه.
به نظرم شما دین رو واقعا اونجوری که هست نمیشناسید.یه ذهنیت مثبتی که خیلیا سعی میکنن القا کنن دارین از دین.
بخواین خیلی خوب دین رو بشناسید باید به رفتارا و گفتارای اینچنینی در دین بیشتر دقت کنین:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حقیقت دین خیلی خشن تر از این چیزی هست که دارن القا میکنن.چون کسی که حقیقت دین رو بشناسه اصلا سمتشم نمیره.
دستوراتی که صریحا که در متون دینی بهش اشاره شده اینقدر خشن و ضد بشری هست که هر کسی یه لحظه چشش بهش بخوره فرار میکنه.
بر عکس این مزخرفاتی که میگن دین برنامه ای برای هدایت بشر هست و ... بزرگترین جنایتا از همین ایدیولوژی دینی نشات گرفته.
واژه هایی مثل کافر...مشرک....نجس...مرتد و ... حقیقت ضد بشری دین رو خیلی واضح نشون میده.
ایدیولوژی دینی در وجود هر کسی رسوخ کنه اون شخص تبدیل به یک تروریست میشه که خودش رو در راه حق میدونه.مثل همین علیرضا پناهیان که همه رو به چشم مفسد فی الارض میبینه.
این اخر عاقبت دینداری هست.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 07:41
راه مستقیم بستگی به تعریف میتونه متفاوت باشه.یه داعشی هم برا خودش راه مستقیم تعریف کرده.چه بسا اگه این واژه رو جور دیگه تعریف کنیم پیروی از دین کج ترین راه ممکن باشه.
به نظرم شما دین رو واقعا اونجوری که هست نمیشناسید.یه ذهنیت مثبتی که خیلیا سعی میکنن القا کنن دارین از دین.
بخواین خیلی خوب دین رو بشناسید باید به رفتارا و گفتارای اینچنینی در دین بیشتر دقت کنین:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حقیقت دین خیلی خشن تر از این چیزی هست که دارن القا میکنن.چون کسی که حقیقت دین رو بشناسه اصلا سمتشم نمیره.
دستوراتی که صریحا که در متون دینی بهش اشاره شده اینقدر خشن و ضد بشری هست که هر کسی یه لحظه چشش بهش بخوره فرار میکنه.
بر عکس این مزخرفاتی که میگن دین برنامه ای برای هدایت بشر هست و ... بزرگترین جنایتا از همین ایدیولوژی دینی نشات گرفته.
واژه هایی مثل کافر...مشرک....نجس...مرتد و ... حقیقت ضد بشری دین رو خیلی واضح نشون میده.
ایدیولوژی دینی در وجود هر کسی رسوخ کنه اون شخص تبدیل به یک تروریست میشه که خودش رو در راه حق میدونه.مثل همین علیرضا پناهیان که همه رو به چشم مفسد فی الارض میبینه.
این اخر عاقبت دینداری هست.
سلام
قبلاً هم عرض کردم فرق هدایت شده ( المُهتَدي ) با گمراه ( الضّال ) زمین تا آسمون هست .
قرنها مسمانان باوجودیکه مذاهب اسلام تخم کینه و نفرت ضد همدیگه در دلشون کاشته بود داشتند کنار هم زندگی میگردند . با وجود نفرتشون از همدیگه اما حمله نکردند به سرزمین های همدیگه با این وسعت . یعنی تقریباً همگی گمراه بودند اما نه تا حدی که مصیبت‌های چند سال اخیر رو بر سر همدیگه نازل کنند
عقیده سرانِ مسلمانان گمراهی مثل طالبان و القاعدة و داعش باعث شد کار تا این حد به جای باریک کشیده بشه .
صهیونیست‌ها و سایر دشمنان مسلمانان هم وقتی آتش اختلاف و کینه ببینند بنزین میریزند روش با فروش سلاح ، سلاح ارزان و سلاح مجانی و اطلاعات نظامی و غیره و غیره .
مذاهب اسلام همشون بدون استثناء منحرف شده از راه مستقیم هستند اما میزان انحرافشون با هم تفاوت داره .
هیچ مذهبی در اسلام پیدا نمیشه که هر چیزی میگن درست باشه . هیچ مذهبی هم نیست که همه چیزهایی که میگن غلط باشه
همشون از راه راست منحرف شده اند اما با درجات مختلف .
هدایت شده ها حد و مرزهای تعیین شده توسط خالق رو میشناسند و فریب انخرافهای مذاهب اسلام رو نمی خورند . میدونند حاجت طلبی شیعیان از بشرها یک انحراف از راه مستقیم هست . به کل کنار گذاشتن کسانی همچون ائمه که توسط مذاهبی از اهل تسنن انجام میشه هم یک انحراف هست . وهابیت و سلفیت و طالبان و القاعدة و داعش که دیگه بیشترین انحراف ها رو دارند .
راه مستقیم بریء هست از کارهای پیروان مذاهبِ اسلام . ِ
============================
حالا هر کسی که ادعا میکنه راهی میشناسه که منافع بلندمدت انسان و منافع کوتاه مدتش رو بیشتر و بهتر از راه مستقیم تامین میکنه بفرماید این راه رو معرفی کنه و کلیات و جزئیات اون رو بگه تا ببینیم صادق هست یا کاذب یا گمراه

shangil
25-11-2017, 08:41
چه دینی چه بی دینی دوستان بحث رو منحرف کردندمشکل این دوستمون پر واضحه که روانی هست و باید درمان شوندسایر پستهاشون رو ببینید متوجه میشیددوست عزیز روانپریش! تا زمانی که روانتون پریش هست مشکل حل نمیشه

javad2015
25-11-2017, 08:49
عزیز من ادیان ابراهیمی همش تفکرات ضد بشری درش موج میزنه.اصلا ربطی به برداشت نداره صراحتا در ایات مسایل اینچنینی گفته شده . .فقط بعضی قسمتاشون قابل قبول هست.اینو مبلغان دینی هم خوب میدونن و بیشتر مانورشون رو این قسمتا هست.
همین پیامبر اسلام خودش حدود 25 جنگ شرکت کرده بوده .اصلا اسلام با جنگ شروع شده به خاطر ایدیولوژی مسخرش.وقتی خیلی غرق دین و ولایت بشین به این ادما حق میدین به بهانه های واهی دیگران رو بکشن.
به خاطر همین میگم غرق دین نشین که مغزتونو نابود میکنه.
میشید مثل یه عده خاص.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 10:08
عزیز من ادیان ابراهیمی همش تفکرات ضد بشری درش موج میزنه.اصلا ربطی به برداشت نداره صراحتا در ایات مسایل اینچنینی گفته شده . .فقط بعضی قسمتاشون قابل قبول هست.اینو مبلغان دینی هم خوب میدونن و بیشتر مانورشون رو این قسمتا هست.
همین پیامبر اسلام خودش حدود 25 جنگ شرکت کرده بوده .اصلا اسلام با جنگ شروع شده به خاطر ایدیولوژی مسخرش.وقتی خیلی غرق دین و ولایت بشین به این ادما حق میدین به بهانه های واهی دیگران رو بکشن.
به خاطر همین میگم غرق دین نشین که مغزتونو نابود میکنه.
میشید مثل یه عده خاص.

سلام
وقتی اختلاف از ریشه هست گفتگو و تبادل نظر در مورد شاخ و برگها بیهوده هست و مشت به سندان کوبیدن
شما فقط بگین مردم چه راه عقیدتی رو مردم باید انتخاب کنند تا شما بگین درسته ؟
فقط جواب این سوال رو بدین لطفاً

چه دینی چه بی دینی دوستان بحث رو منحرف کردندمشکل این دوستمون پر واضحه که روانی هست و باید درمان شوند
سایر پستهاشون رو ببینید متوجه میشید دوست عزیز روانپریش! تا زمانی که روانتون پریش هست مشکل حل نمیشه

سلام
ممنون از نظرتون
بله ، ممکنه علت عادت کش رفتن ایشون فقط مشکل روانی باشه
اما آیا همه کسانی که عادت به کش رفتن دارند مشکل روانی دارند ؟
بعضی ها با انگیزه و برنامه ریزی کش میرند ( میدزدند ) یعنی سالمند اما حد و مرزی در مال و اموال خصوصی نمی شناسند و هر جا فرصت براشون پیش بیاد میزنند و میبرند
عده ی دیگه ای از این هم فراتر میرند و منتظر فرصتهای اتفاقی نمیمونند بلکه میشینند نقشه میکشند و برنامه‌ریزی می‌کنند و اجرا میکنند برای سرقت
اینها خوب میدونند دارند چیزی رو تصاحب میکنند که متعلق به دیگران هست اما حق و انصاف و عدالت و وجدان رو زیر پا میذارند و تصاحب میکنند حتی با زور و تهدید و قتل
این افراد اگر معنویاتشون قوی بشه و علم و دانششون نسبت به حقیقت دنیا و زندگی بالا بره دیگه همچین کاری نمی کنند تا آخر عمر بلکه خطاهای گذشته رو هم تا جایی که بتونند جبران میکنند
به جز هدایت نشدنی ها که به هیچ صراطی مستقیم نمیشند
غرور و تکبر ، شهوت ، طمع ، بخل ، حسادت و خشم و کینه وجود این افراد رو تسخیر کرده و مانع از هدایت شدنشون میشه .

javad2015
25-11-2017, 10:36
سلام
وقتی اختلاف از ریشه هست گفتگو و تبادل نظر در مورد شاخ و برگها بیهوده هست و مشت به سندان کوبیدن
شما فقط بگین مردم چه راه عقیدتی رو مردم باید انتخاب کنند تا شما بگین درسته ؟
فقط جواب این سوال رو بدین لطفاً

شما میخوای دین سالم داشته باشی باید تمام ایدیولوژی هایی مثل کافر ...مشرک ...مرتد ...مفسد فی الارض ...محارب با خدا...و.....بسیاری از رفتارایی که بدون اینکه به کسی اسیب برسونه گناه محسوب میشه.و موراد اینچنینی کاملا براتون بی معنی بشه.
یعنی اینجور نباشه رفتار یکیو دیدید تو ذهنتون بیاد طبق دین این در فلان دسته قرار میگره باید گردنشو زد.
این قانونای اسلامی به درد همون ادمای قرن 7 هم نخورد جز کشت و کشتار و جنگ چیزی براشون نیورد.فک کردین به درد جامعه کنونی میخوره.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 12:11
شما میخوای دین سالم داشته باشی باید تمام ایدیولوژی هایی مثل کافر ...مشرک ...مرتد ...مفسد فی الارض ...محارب با خدا...و.....بسیاری از رفتارایی که بدون اینکه به کسی اسیب برسونه گناه محسوب میشه.و موراد اینچنینی کاملا براتون بی معنی بشه.
یعنی اینجور نباشه رفتار یکیو دیدید تو ذهنتون بیاد طبق دین این در فلان دسته قرار میگره باید گردنشو زد.
این قانونای اسلامی به درد همون ادمای قرن 7 هم نخورد جز کشت و کشتار و جنگ چیزی براشون نیورد.فک کردین به درد جامعه کنونی میخوره.
سلام
لطفاً فقط بگین راه اعتقادی مورد قبول شما چیه ؟
کلیاتش چیه ؟

javad2015
25-11-2017, 12:33
بزار رک بگم من ذره ای به الهی بودن هیچ دینی اعتقاد ندارم.......چون واقعا کسی که این ادیان رو فرستاده جز جنگ و تصعبات بیخود هیچ چیزی نصیب بشر نکرده.
بیان یک ایدیولوژی سالم به این سادگی و کوتاهی نیست که من بتونم تو این پست جواب بدم.
در حد خلاصه میتونم بگم تا وقتی یک شخص ظلمی در حق دیگری نکرده مجرم نیست و اعتقادات هر کس هم به خودش مربوطه.کسی هم حق نداره به بقیه دستور بده.
یه چیزی شبیه همون ایده های سکولار غربی.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 13:18
بزار رک بگم من ذره ای به الهی بودن هیچ دینی اعتقاد ندارم.......چون واقعا کسی که این ادیان رو فرستاده جز جنگ و تصعبات بیخود هیچ چیزی نصیب بشر نکرده.
بیان یک ایدیولوژی سالم به این سادگی و کوتاهی نیست که من بتونم تو این پست جواب بدم.
در حد خلاصه میتونم بگم تا وقتی یک شخص ظلمی در حق دیگری نکرده مجرم نیست و اعتقادات هر کس هم به خودش مربوطه.کسی هم حق نداره به بقیه دستور بده.
یه چیزی شبیه همون ایده های سکولار غربی.

سلام
اینها جز جزییات یک عقیده هست
کلیات ، شروعش با اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خالق شروع میشه
آیا شما پایه ی اعتقادی که میخواین مردم رو بهش دعوت کنین اینه که جهان هستی خالقی نداره و خودش خودبه‌خود به وجود اومده ؟
=======================
خدمت مدیران و مسئولین محترم انجمن هم عرض کنم که این گفتگوها با عادت کش رفتن ربط داره چون داریم در مورد ریشه ی این عادت زشت صحبت میکنیم
ممنونم از شما

javad2015
25-11-2017, 13:36
سلام
اینها جز جزییات یک عقیده هست
کلیات ، شروعش با اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خالق شروع میشه
آیا شما پایه ی اعتقادی که میخواین مردم رو بهش دعوت کنین اینه که جهان هستی خالقی نداره و خودش خودبه‌خود به وجود اومده ؟
=======================
خدمت مدیران و مسئولین محترم انجمن هم عرض کنم که این گفتگوها با عادت کش رفتن ربط داره چون داریم در مورد ریشه ی این عادت زشت صحبت میکنیم
ممنونم از شما
خیر بنده به خدا اعتقاد دارم.....من فقط میگم هر تفکری که رفتاری رو بد میدونه و رفتاری رو پسندیده باید یک منطق و پشتوانه فکری علمی و صحیح داشته باشه.نباید بر پایه تعصبات باشه که بگیم چون فلان کس گفته یا فلان جا نوشته شده.
تمام کلماتی مثل کافر و مشرک و ..... اینا برگرفته از ذهنیت بشر هست.بشری با تمدن و تفکر چنان ابتدایی که به دلیل تعصبش به این خدا هر کسی که نخواد ازش پیروی کنه کافر نامیده میشه و باید به جنگش رفت و امالش رو غارت کرد و خودشم کشت.
کل ادیان ابراهیمی حول تعصب شدید به خدا میچرخه و این خدا دستورش حتما باید اجرا بشه و رفتار تمام مردم باید مطابق میل این خدا باشه وگرنه یکی از برچسبای کافر...مشرک و ..... نصیبتون میشه.
اینا طرز فکر تمدنای ابتدایی هست نه تمدن قرن 21.
این ادیان هیچ کدوم الهی نیستند و از کلمه الهی بودن فقط جهت ایجاد تعصب در مردم استفاده شده تا بدون منطق راحت قبلو کنند.
بسیاری از رفتارایی که به عنوان جرم و گناه شناخته میشن در دین اصلا منطق درستی ندارند.....صرفا چون ادعا میکنند خدا خوشش نمیاد.در این صورت این ذهنیت خدا هست که مشکل داره و نه اون رفتار.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 14:10
خیر بنده به خدا اعتقاد دارم.....من فقط میگم هر تفکری که رفتاری رو بد میدونه و رفتاری رو پسندیده باید یک منطق و پشتوانه فکری علمی و صحیح داشته باشه.نباید بر پایه تعصبات باشه که بگیم چون فلان کس گفته یا فلان جا نوشته شده.
تمام کلماتی مثل کافر و مشرک و ..... اینا برگرفته از ذهنیت بشر هست.بشری با تمدن و تفکر چنان ابتدایی که به دلیل تعصبش به این خدا هر کسی که نخواد ازش پیروی کنه کافر نامیده میشه و باید به جنگش رفت و امالش رو غارت کرد و خودشم کشت.
کل ادیان ابراهیمی حول تعصب شدید به خدا میچرخه و این خدا دستورش حتما باید اجرا بشه و رفتار تمام مردم باید مطابق میل این خدا باشه وگرنه یکی از برچسبای کافر...مشرک و ..... نصیبتون میشه.
اینا طرز فکر تمدنای ابتدایی هست نه تمدن قرن 21.
این ادیان هیچ کدوم الهی نیستند و از کلمه الهی بودن فقط جهت ایجاد تعصب در مردم استفاده شده تا بدون منطق راحت قبلو کنند.
بسیاری از رفتارایی که به عنوان جرم و گناه شناخته میشن در دین اصلا منطق درستی ندارند.....صرفا چون ادعا میکنند خدا خوشش نمیاد.در این صورت این ذهنیت خدا هست که مشکل داره و نه اون رفتار.
ممنون از پاسختون
بسیار مسرّت بخش هست که به وجود خالق عقیده دارین
حالا مرحله ی دوم :
این خالق حتماً یک صفاتی داره .
۴ صفت اصلیش اینهاست :
یگانگی، علم و دانش مطلق ، نیرو و قدرت مطلق ( به دلیل دانش مطلق ) , عدالت مطلق ( به دلیل یگانگی و علم و دانش مطلق و قدرت مطلق )
کدامیک از این ۴ صفت رو شما قبول ندارید ؟

javad2015
25-11-2017, 14:13
ممنون از پاسختون
بسیار مسرّت بخش هست که به وجود خالق عقیده دارین
حالا مرحله ی دوم :
این خالق حتماً یک صفاتی داره .
۴ صفت اصلیش اینهاست :
یگانگی، علم و دانش مطلق ، نیرو و قدرت مطلق ( به دلیل دانش مطلق ) , عدالت مطلق ( به دلیل یگانگی و علم و دانش مطلق و قدرت مطلق )
کدامیک از این ۴ صفت رو شما قبول ندارید ؟
مشکل اینه که شما میخواین بگین اسلام دین الهی هست.بله خدا ممکنه تمام این صفات رو داشته باشه.
من با تفکر اسلامی مشکل دارم.چسبوندن این ایدیولوژی به خدا به نظر من از منظر دینی هم بخوایم نگاه کنیم خدا اصلا خوشش نخواهد اومد و بزرگریت گناهه ممکنه.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2017, 16:41
مشکل اینه که شما میخواین بگین اسلام دین الهی هست.بله خدا ممکنه تمام این صفات رو داشته باشه.
من با تفکر اسلامی مشکل دارم.چسبوندن این ایدیولوژی به خدا به نظر من از منظر دینی هم بخوایم نگاه کنیم خدا اصلا خوشش نخواهد اومد و بزرگریت گناهه ممکنه.

سلام
خیالتون راحت باشه بنده قصد ندارم شما رو به سمت و سویی معین سوق بدم
ابن فقط یک گفتگوی دوستانه هست و هر وقت خواستین میتونین بهش پایان بدین با دلیل و بی دلیل . بنده هم اعتراضی ندارم و حق اعتراض رو هم ندارم .
انسان در انتخاب مسیر اعتقادی کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست و مسئولیت و عواقب انتخابش هم با خودشه
=======================================
گفتین که ممکنه خالق جهان هستی چنین صفاتی داشته باشه پس شما به وجودش اعتقاد دارین اما به این ۴ صفت شک دارین
این خودش میتونه یکی از علتهای تزلزل در اعتقاد و ثابت نبودنش هست .
مثال :
یک نفر تا وقتی همه چیز بر وفق مرادش هست مؤمن میمونه اما تا خسارت و زیانی بهش وارد میشه منکر میشه یعنی کافر میشه و میخواد خالق رو سین جیم بکشه که چرا چنین شد چرا چنان نشد
عده ای برعکس ، تا توی سختی هستند مؤمن هستند . تا به خوشی و راحتی میرسه منکر و کافر میشه
علت این رفتار شون درک نکردن قوانین و مقرراتِ سامانه ی زندگی دنیا هست . یعنی یا به خیالشون اومده اند دنیا برای مهمونی و خوشگذرانی یا شاکر و قدردان نیستند و در نعمتها خالق رو از یاد میبرند
=======================================
حالا بنده دارم با کسی گفتگو میکنم که وجود خالق رو خودش با اراده ی خودش و بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که بهش رسیده قبول داره و ۴ صفات اصلی این خالق رو هم قبول شده میگیریم
اگر قبول ندارین بگین تا دیگه بیخودی نریم سراغ مرحله ی بعد چون بیهوده تر از آب در هاون کوبیدن هست .
===========================
مرحله ی بعد :
قبول امتحان و آزمون بودن زندگی در دنیا هست و رخ دادن حتمی روز رستاخیز و حسابرسی به اعمال انسانها در زندگیشون در دنیا
آیا شما قبول دارید که زندگی در دنیا فقط یک امتحان و آزمون هست و انسان ها هر روز در زندگی روزمره با فرصتهای خوب و بد و خیر و شر امتحان میشند و عکس العمل هاشون ثبت و ضبط میشه و بالاخره هم پس از مرگ ، در روزی دوباره برانگیخته میشند تا به حساب اعمالی که در اون قدرت انتخاب داشتند رسیدگی بشه ؟

B3HZ@D
25-11-2017, 19:44
ممنون از پاسختون
بسیار مسرّت بخش هست که به وجود خالق عقیده دارین
حالا مرحله ی دوم :
این خالق حتماً یک صفاتی داره .
۴ صفت اصلیش اینهاست :
یگانگی، علم و دانش مطلق ، نیرو و قدرت مطلق ( به دلیل دانش مطلق ) , عدالت مطلق ( به دلیل یگانگی و علم و دانش مطلق و قدرت مطلق )
کدامیک از این ۴ صفت رو شما قبول ندارید ؟

میشه لطف کنید بگید شما چطور به صفات خدا پی بردین و از درستی و اعتبار اون مطلع هستین . چون که خالق یا چیزی که شما بهش باورمند هستین خارج از دنیای مادی شمرده و در نظر گرفته میشه و با هیچ منطق و ابزار و ادراکی قابل حساب و کتاب و بررسی نیست .

از اونجایی که شما هیچ گونه برخوردی با خالق نداشتین نمیتونین ادعا کنین که از صفات اون اطلاع دارین . البته اگه معیار شما کتاب آسمانیتون باشه طبق همون استناد مد نظر شما هم میشه صفات الهی رو به چالش کشید .


برای نمونه شما ادعایی در مورد یگانگی خالق دارین که کاملن برداشتی است از ایدئولوژی که شما بهش باورمند هستین و میشه انتظار داشت شخصی با ایدئولوژی دیگه ای ادعایی خلاف مدعیات شما داشته باشه و عنوان کنه که چندخدایی در دنیا حاکمه . آیا شما میتونی به اون شخص ثابت کنی که تنها یک خدا وجود داره بدون اینکه بخواین به کتاب آسمانیتون و آیاتش جوع کنین؟

در مورد صفات علم و دانش مطلق هم مشکلی وجود داره . برای نمونه شما که میگین خدا علیم و دانای مطلقه پس باید از همه اتفاقات پیرامونش مطلع باشه و از روند خلقتی که خودش توی اون دخیل بوده مطلع باشه . چون چیزی بوده که خودش اونو آفریده و با علم بی نهایت ایشون باید خیلی راحت از جزئیاتش باخبر باشه .

ولی شما میبینی که در تورات و انجیل و قران خدا میگه که در ابتدا زمین رو آفریده و سپس مشغول به آفرینش آسمان و ستارگان شده که کاملن با چیزی که در وافعیت اتفاق افتاده تناقض داره و پیدایش جهان و دنیای کنونی یک چیز پیوسته بوده.

از طرف دیگه وقتی خالق عالم مطلق باشه و علمی بی نهایت داشته باشه نمیتونه و نباید مخلوقاتش دچار نقص در طراحی و خلقت باشن . نمیشه که شما هم علیم و خالق از نوع بی نهایت باشین ولی از اون طرف مخلوقاتی با انواع و اقسام مشکل خلق کنی که بخاطر این اشکلات دچار مرگ و انقراض بشن.

عدالت مطلق !؟!؟ وقتی چیزی عادل مطلق باشه بخاطر صفت مطلقی که بهش نسبت داده شده باید در هر شرایطی عدل رو به جا بیاره و از هر گونه بی عدالتی و ظلم جلوگیری کنه و جهانی که خلق میکنه و مخلوقاتش از همون ابتدا شاهد عدالت هستن چون که قادر مطلق و عادل مطلقه .

ولی چیزی که ما در دنیا شاهدش هستیم عدم حضور عدل و عدالت الهی از نوع بی نهایت است . انواع مختلف شکنجه و آزار و کشتار حیوانات . انواع و اقسام تجاوز به بچه ها و زنان در نقاط مختلف این کره خاکی . انواع و اقسام قتل و شکنجه . مرگ و گرسنگی بخاطر فقر بیش از حد . دزدی و غارت و کشتار و بردگی و هزار جور بدبختی دیگه که خیلی از مردم بدون هیچ اختیار و حق انتخابی در اون شرایط قرار گرفتن و باید با اون زندگی کنن و تحت همچین شرایطی زجر بکشن و در آخر بمیرن.

چه نوع موجود عادل و عالم و قادر مطلقی حاضر میشه جهانی با همچین ویژگی هایی خلق کنه و هیچ دخالتی هم در اون نداشته باشه و بشینه و شاهد این همه بدبختی باشه !؟

اگر هم اینا رو به امتحان الهی نسبت میدین که باز هم نشون میده اون خالق عادل نیست چون شرایطی رو که بوجود آورده به غیر از زجر و شکنجه چیزی رو به ارمغان نمیاره و اون انسان یا موجود به طور مشخص نمیتونه توی همچین شرایطی دوام بیاره .
برای نمونه شخصی بخاطر فقر زیاد دزد یا قاتل میشه یا کسی بخاطر مورد تجاوز گرفتن در گذشته در بزرگسالی به بیمار روانی یا متجاوز تبدیل میشه .

اختیار هم که با توجه به صفات الهی مثل جوک میمونه . چون خدا با علم بی نهایتش در همون بدو خلقت بنده اش میدونه که طرف آینده اش چیه و به چه سمتی میره و چه راه و هدفی رو انتخاب میکنه .
یعنی حتا اگه به دو راهی یا چند راهی انتخاب هم برسه باز خدا میدونه که انتخاب طرف چه چیزی خواهد بود که این نمونه بارز امتحانی غیر عادلانه است . امتحانی که شما از ابتدا نتیجه اونو میدونید و از محدودیت ها و ضعف و کمبودهای شخص مورد امتحان قرار گرفته شده هم مطلع هستید . حالا اون شخص با همه این شرایط قراره در آخرت هم مورد بازخواست و شکنجه هم قرار بگیره که نشون میده عدل الهی چقدر معیوبه.

در همون کتاب آسمانی هم خدا بارها گفته که هر کسی رو بخواد راهنمایی و هرکسی رو که بخواد گمراه میکنه . با این تفاسیر نمیدونم چطور میشه همچین چیزی رو عادل مطلق دونست !؟
وقتی همچین شرایطی حکمفرماست چطور میشه از عادل مطلق صحبت کرد .

تازه یکی دیگه از صفات خدا بخشنده است و از اونجایی که صفات خدا همگی در حد بی نهایت هستن پس خدا بخشنده مطلق هست . پس وقتی کسی بخشنده مطلق باشه نمیتونه و نباید کسی رو عذاب بده و در هر صورتی بندگانش مورد بخشش اون قرار میگیرن که همین مورد وجود جایی به اسم جهنم رو زیر سوال میبره .

الان تکلیف ما با این همه تناقض در تعاریف چیه ؟ چطور موجودی با این همه تناقض میتونه وجود داشته باشه !؟

موجودی که در تعریف خودش دچار تناقض بشه نمیتونه وجود داشته باشه.

javad2015
25-11-2017, 21:38
مرحله ی بعد :
قبول امتحان و آزمون بودن زندگی در دنیا هست و رخ دادن حتمی روز رستاخیز و حسابرسی به اعمال انسانها در زندگیشون در دنیا
آیا شما قبول دارید که زندگی در دنیا فقط یک امتحان و آزمون هست و انسان ها هر روز در زندگی روزمره با فرصتهای خوب و بد و خیر و شر امتحان میشند و عکس العمل هاشون ثبت و ضبط میشه و بالاخره هم پس از مرگ ، در روزی دوباره برانگیخته میشند تا به حساب اعمالی که در اون قدرت انتخاب داشتند رسیدگی بشه ؟
بنده دلیل موجهی نمیبینم که بتونم خدا و روز حساب رو انکار کنم. خدایی که این حق رو به خودش بده که به دیگران دستور بده و انتظار داشته باشه همه مطابق میلش رفتار کنن یک ذهنیت عقب مانده و ابتدایی از زندگی و تمدن داره.عدم پیروی از دستور کسی قرار نیست همیشه جرم به حساب بیاد.بستگی به تعریف جرم حتی ممکنه پیروی از دستورش جرم به حساب بیاد.خدا اون چیزی هست که خود بشر میسازه.خدای عربا هم مثل خودشون وحشی و عقب مانده و جنگ طلب بوده.کلا خدای هر ملتی رنگ و بوی فرهنگ و تمدن اون ملت رو داره. دینی که متولیانش تو جنگ و کشتار و ساختن جرمای واهی برای غارت دیگران اصلا کوتاهی نکردن دیگه چجور دینی میتونه باشه.حالا مسخرگیش اینجاست از نظر عده ای این افراد معصوم هم به حساب میان!!واقعا تو اسلام تمام تعاریف برعکس شده.

shangil
25-11-2017, 21:57
سلام
وقتی اختلاف از ریشه هست گفتگو و تبادل نظر در مورد شاخ و برگها بیهوده هست و مشت به سندان کوبیدن
شما فقط بگین مردم چه راه عقیدتی رو مردم باید انتخاب کنند تا شما بگین درسته ؟
فقط جواب این سوال رو بدین لطفاً


سلام
ممنون از نظرتون
بله ، ممکنه علت عادت کش رفتن ایشون فقط مشکل روانی باشه
اما آیا همه کسانی که عادت به کش رفتن دارند مشکل روانی دارند ؟
بعضی ها با انگیزه و برنامه ریزی کش میرند ( میدزدند ) یعنی سالمند اما حد و مرزی در مال و اموال خصوصی نمی شناسند و هر جا فرصت براشون پیش بیاد میزنند و میبرند
عده ی دیگه ای از این هم فراتر میرند و منتظر فرصتهای اتفاقی نمیمونند بلکه میشینند نقشه میکشند و برنامه‌ریزی می‌کنند و اجرا میکنند برای سرقت
اینها خوب میدونند دارند چیزی رو تصاحب میکنند که متعلق به دیگران هست اما حق و انصاف و عدالت و وجدان رو زیر پا میذارند و تصاحب میکنند حتی با زور و تهدید و قتل
این افراد اگر معنویاتشون قوی بشه و علم و دانششون نسبت به حقیقت دنیا و زندگی بالا بره دیگه همچین کاری نمی کنند تا آخر عمر بلکه خطاهای گذشته رو هم تا جایی که بتونند جبران میکنند
به جز هدایت نشدنی ها که به هیچ صراطی مستقیم نمیشند
غرور و تکبر ، شهوت ، طمع ، بخل ، حسادت و خشم و کینه وجود این افراد رو تسخیر کرده و مانع از هدایت شدنشون میشه .


محمد عزیز
واللا از نظر من شما و دوستمون بحث رد کاملا منحرف کردین
مشکل ایشون چیز دیگریست باور کنید
چه فرد با خدا چه بی خدا ممکنه این مشکل رو داشته باشه چه هدایت شد باشه چه نشده باشه