PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : فشار شدید عصبی، مشکلات قلبی و حملات مکرر پانیک



ms368
23-09-2017, 21:31
با سلام
۲۸ سالمه
حدود ۱۴ سالگیم یا کمتر، این حملات میومد سراغم اونم نصف شبا و گاهی روزها
با رفتن به چندین مشاوره و در نهایت رونپزشک مشکلم با دارو حل شد و مشکلم حل شد اما خیلی اذیت شدم
بعد از ۱۴ سال دیگه یعنی حدود ۱ ماه پیش یه مشاجره خونوادگی شدید داشتم که بعد از ۲ ساعت بعد اولین حمله panic خودشو به بدترین شکل ممکن نشون داد،‌به صورتی که فکر کردم کارم تمومه
بعد از اون شب و رفتن به چندین بیمارستان متوجه شدن دچار پانیک شدم، خودم تازه متوجه شده بودم بیماری بچگیم اسمش پانیک بوده
خلاصه این حملات هر روز اونم چندین مرتبه میومد سراغم و هر دفعه به بیمارستان قلب میرفتیم و نوار قلب و فشار خون میگرفتن میگفتن چیزی نیست و واسم "آلپروزولام" مینوشتن میگفتن مشکلت عصبیه، احساس شدید مرگ و بی قراری و سردرد های شدید و حس مضخرف پوچی و بیحالی شدید و دلهره های مکرر داشت منو میکشت، هر روز این حالت ها رو داشتم
رفتم یه متخصص مغز و اعصاب و قبلش ازم نوار مغزی گرفت و گفت مشکلی نیست و تشخیصش همون panic بود و اونم آلپروزولام 0.5 به همراه پروپرانول 20 تجویز کرد که بعد ها رفتن یه جا دیگه تبدیلش کردن به ۳ تا 0.25 در شبانه روز
متخصص قلب هم رفتم و گفت مشکلی نداره و واسم اکو و نوار قلب گرفت،‌گفت مشکلی نداری ولی گفت برای محکم کاری یه سی تی آنژیو قلب هم برو که به خاطر ثابت نبودن ضربان قلب انداختن ۱۰ روز بعد،‌یعنی ۲ ۳ روز دیگه.
نزدیک ۱۰ تا دکتر رفتم، آزمایش خون گرفتم و هر کاری که گفتن کردم، بالای ۲۰ نوار قلب تا الان گرفتم حتی شده در یک روز ۳ بار - فشارمم همیشه بین ۱۰ تا ۱۱.۷ میگیرن و میگن خوبه
آزمایش خون هم فقط گفتن کم خونی داری (به علت تالاسامی مینور) و چیز زیاد خاصی نیست، مشکل کبدی هم داشتم که اونم به خاطر وضعیت کم خونی بود و گفتن چیز زیاد خاصی نیست (توی تصاویر اون پایین هست، چک کنید)
مشکل کم خونی هم گفتن زیاد نیست و با خوردن روزانه فولیک اید حل میشه که الان ۱ ماهه دارم استفاده میکنم
سونوگرافی شکم و کبد و کلیه و پروستات و لگن و ... هم گرفتم که تصاویر رو به همراه آزمایش خون و اکو و ... توی تصاویر زیر گذاشتم ببینید، هنوز به پزشک ندادم که نظرشو بگه اما توی آزمایش نوشته C.B.D is measuring 3.3 mm که دقیقا نمیدونم چیه.


مشکل پانیکم الان تقریبا با خوردن اون قرص ها کم کم داره حل میشه و دیگه حملات بهم دست نمیده ولی مشکلاتی دارم که ممنون میشم بخونید:



صبح ها که بیدار میشم خیلی حالت بیحالی دارم و حس میکنم الانه که دلهره بیاد سراغم، صبحونه رو که میخورم یکم بهتر میشم و ترسم کمتر میشه و بی حالیم بهتر
یه لحظه که یه فکر ناجور میاد تو ذهنم یهو دلهره میگیره قلبم، انگار از یه ارتفاع بلند پرتت کردن پایین یهو قلبم میریزه، عرق سرد میکنم
غروبا که میشه یه جوری میشم، انگار افسردگی میاد سراغم، رو مبل میشینم و وقتی بلند میشم حس میکنم قلبم زور میزنه و یه چند ثانیه ای حالم یه جوری میشه، مثه این میمونه که قلبم بعد از بلند شدن خون رو نگه میداره و یه جا پمپاژ میکنه، مثه این میمونه قلبم از سروبالایی میخاد بره بالا توی ۲ ثانیه و نفسم یه جوری میشه، حس میکنم قلبم خستس
صبح ها که بیدار میشم قرصم رو میخورم (ساعت ۶:۳۰) بعد از خوابیدن مجدد (تا ساعت ۸ میخابم)، فلج مغزی میاد سراغم و در همون حین یهو ترس برم میداره و حدود ۱۰ ثانیه تلاش میکنم که بیدار شم و وقتی هم بیدار میشم انگار بیهوش میشم از خستگی و دوباره فلج مغزی میاد سراغم (یه روز در میون)
پست شونم و دست چپم روزای اول خیلی درد میکرد یه جورایی مابین درد و ضعف از روی خستگی عضلانی بود، الان پشت شونم و دستم بهتر شده ولی بعضی وقتا شونم درد میکنه، حتی یه بار از پله ها بالا رفتم یه دردی اومد و قفسه سینم از ترس رفتم بیمارستان قلب بازم نوار گرفتن گفتن چیزیت نیست، آزمایش مربوط به بیماری قلبی هم دادم (توی تصاویر آخر همین پست گذاشتم)
چشمام خیلی خشک میشه، خیلی بی حال هستم و نه انرژی دارم و نه شوق و ذوق
بعضی وقتا فکر میکنم تنگی نفس دارم و به زور نفس میکشم


زندگیم ریخته بهم، الان کارمو ۱ ماهه ول کردم .
لطف کنید آزمایش ها و سونگرافی و اکو رو یه چک کنید، شاید متوجه چیزی شدید.
خیلی خیلی ممنون بابت راهنمایی و مطالعه این تاپیک :n16:

تصویر اکو [ برای نمایش عکس کلیک کنید ]
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نوار قلب [ برای نمایش عکس کلیک کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آزمایش خون [ تصویر شماره 1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ] , [ تصویر شماره 2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ] , [ تصویر شماره 3 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ] , [ تصویر شماره 4 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ] , [ تصویر شماره 5 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ]

آزمایش خون قلب [ برای نمایش عکس کلیک کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

توضیحات مربوط به سونوگرافی [ برای نمایش عکس کلیک کنید ]
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

shangil
23-09-2017, 22:04
مساله شما برادر عزیز اصلا ربطی به قلب و اکو و خون و ... نداره
فقط روانی هست استرس و پانیک
خودتون رو از مشاجره و استرس دور نگه دارین و ورزش کنین. همون دم غروب فورا یرین بیرون و ...
قطعا مشکل شما روانی و مغزی است ولی این مشکل رفع میشه دیر یا زود

ms368
24-09-2017, 12:29
مساله شما برادر عزیز اصلا ربطی به قلب و اکو و خون و ... نداره
فقط روانی هست استرس و پانیک
خودتون رو از مشاجره و استرس دور نگه دارین و ورزش کنین. همون دم غروب فورا یرین بیرون و ...
قطعا مشکل شما روانی و مغزی است ولی این مشکل رفع میشه دیر یا زود

ممنون دوست عزیز
آزمایشات رو گذاشتم تا نظر دوستان رو در موردش بدونم، شاید کسی چیزی پیدا کرد

دوستانی که اختلال پانیک دارن هم ممنون میشم از تجربیاتشون بگن.

shangil
24-09-2017, 13:02
ممنون دوست عزیز
آزمایشات رو گذاشتم تا نظر دوستان رو در موردش بدونم، شاید کسی چیزی پیدا کرد

دوستانی که اختلال پانیک دارن هم ممنون میشم از تجربیاتشون بگن.

خواهش
من هم مثل شما پانیک داشتم از نوع دیگرش به خاطر همین جواب دادم و میگم که اصلا وقتتون رو با ازمایش اینها هدر ندید حداقل الان که خود دکترها میگن بهتون. چون میگین چند بار رفتین. مهم روانپزشک و روان شناس هست که میتونه مشکل شما رو حل کنه البته خودتون اول باید به خودتون کمک کنین

Ehsnan
24-09-2017, 22:37
همش مال همون پانیکه.

من شدیدترین نوع حملات پانیک رو در 20 سالگیم داشتم .بعد بدیه پانیک اینه که آدم فکر میکنه 1000 تا بیماری دیگه هم داره.چون آدم اظطراب داره و برای خودش میسازه میگه نکنه تومور مغزی دارم نکنه .......

برای من 2 سال طول کشید درمان شد.با دارو.داروهایی که به شما دادن برای درمان پانیک نیستش.شما باید توسط یه داروی از خانواده ضد افسردگیها مثل فلوکسامین که برای درمان پانیک هم هست به مدت 2 سال تحت درمان قرار بگیرید.

بعد بدیه دیگر پانیک اینه که بعدا دچار وسواس شدید میشید.بعد با خودت میگی نکنه تو هواپیما این حالت بهم دست بده؟ نکنه تو مهمونی این حال بهم دست بده..اینجوریه که به وسواس تبدیل میشه.

شما یه متخصص اعصاب و روان باید برید. روانپزشک.2 سالی دارو بخورید و درکنارش برای اینکه تبدیل به وسواس نشه باید برید روانشناسی یه روانشناس با تجربه .


ولی من چون شدیدترین پانیکهایی که برای 1 فرد میتونه رخ بده رو تجربه کردم.همیشه 1ورق قرص کلونازپام 1 تو جیبت باشه.هر وقت حمله بهت دست داد اگر حمله خیلی شدید بود 2 تا کلوزنازپام 1 بخوری مثل آب رو آتیش میمونه و خاموش میشه و آروم میشی .

الان من 4 سال که هیچ حمله ای نداشتم. الان 28 سالمه.اولین حمله پانیکم اونقدر شدید بود که قلبم 10000 تا در دقیقه میزد فکر میکردم دارم میمیرم همه جا سفید میدیدم صورتم بی حس میشد فکر میکردم الان خفه میشم فکر میکردم الان دیوونه میشم خودمو گم میکردم اولین حمله که رخ داد رفتم بیمارستان 4 تا آمپول آرامبخش زدن من هنوز اظطراب شدید داشتم اصلا آرومم نکرد.اینقدر حملم قوی بود.

تا 2 سال بعد اولین حمله هر روز تو خواب از خواب میپریدم با تپش قلب بالا..میشه گفت بدترین و پر التحابترین و مظطرب ترین و پرتشویش ترین روزهای زندگیم از 20 سالگیم تا 22 سالگیم بود .همش تشویش اظطراب از خواب پریدن تپش قلب.

بعد که 2 سال داروم رو خوردم دیگه فراموش کردم و همه چی تموم شد و الان 4 سال هیچ حمله ای نداشتم فقط وسواس دارم یعنی اون حمله پانیک الان تبدیل به وسواس شده با خودم میگم نکنه سوار هواپیما بشم پانیکم فعال بشه .


شما حتما برو روانپزشک .روانپزشکها همشون با پانیک آشنان و با 2-3 دارو بلند مدت کنترلش میکنن و کم کم فراموش میکنی.روزهای اول بهت آرامبخش میدن بعد کم کم آرامبخش رو حذف میکنن بعد 1 سال فقط 1 دارو میمونه که میخوری اونم کم کم حذف میکنن و تموم میشه .

خیالت راحت باشه چیزی نیست این روزگار بد تموم میشه میدونم چه حس بدیه

ms368
25-09-2017, 08:45
باید خنده درمانی رو شروع کنی
اینی که میگی یعنی چی؟


همش مال همون پانیکه.
من شدیدترین نوع حملات پانیک رو در 20 سالگیم داشتم .بعد بدیه پانیک اینه که آدم فکر میکنه 1000 تا بیماری دیگه هم داره.چون آدم اظطراب داره و برای خودش میسازه میگه نکنه تومور مغزی دارم نکنه .
.......
خیالت راحت باشه چیزی نیست این روزگار بد تموم میشه میدونم چه حس بدیه

من دنبال همین تجربه ها هستم، خیلی ممنون بابت اشتراک گذاری، کاش دوستن دیگه هم بیان تجربه هاشونو مثه شما بگن

من وسواس فکری هم گرفتم، مثلا قبلا هر هفته ۲ ۳ بار میرفتم یه جای دور حدود ۱۰۰ کیلومتر اونورتر واسه رانندگی و تفریح، اما الان هر وقت حتی خرید هم میرم داروها و دفترچه بیمه رو با خودم میبرم
دورتر از جایی که بیمارستان ۱۰ کیلیومتریش باشه نمیتونم برم، خونه اقوام که هر هفته ۱ بار حتما میرفتم دیگه نمیتونم برم چون ۱۵۰ کیلومتر دورتره
من یه سری درد هایی جدیدا دارم حس میکنم که فکر میکنم از قلبمه ولی دکتر گفت نیست
الان توی ۲۴ ساعت، بدترین زمانی که فکر میکنم حالم یهویی ممکنه بد شه و احساس خوبی ندارم، اول صبحه که بیدار میشم یعنی ساعت ۶:۳۰ ، بیدار که میشم حس میکنم قلبم زیادی ضعیفه و نفسام و قلبم منظم نیست و احساس خفگی بهم بدست میده، حس بیحالی دارم و یه حس بد که میگه الان یه اتفاق بد میوفته خیلی اذیتم میکنه اول صبح
توی بقیه زمان بهترم، اما غروب که میشه بازم یه جوری میشم و حس بدی پیدا میکنم
مشکل تپش قلب رو که شما داری من ندارم، یعنی الان فکر میکنم پانیکه رفع شده و یه مرض دیگه دارم که مربوط به قلبمه و هی وسواس فکری دارم

یادم رفت بگم، موقع حمله پانیک، یه چیزی مثه تشنج هم دارم اما خفیف و ناقص، مثه این میمونه که اول صبح تو سرما بلرزی

Ehsnan
25-09-2017, 15:38
منم وسواس فکری شدید داشتم ..فکر میکردم یه ماه ای تو مغزم ترشح میشه و خمیازم میگیره هی بهش فکر میکردم.انگار حس میکردم تو مغزم ماده ای ترشح میشه..انگار از درون مغزم خبر داشتم هی بهش فکر میکردم

اینا همش بعد 2 سال خوب میشه فقط باید دارو درمانی توسط روانپزشک رو شروع کنی

hamid3369
25-09-2017, 17:35
میشه شغل و وضعیت فعلی رو بگید در حال تحصیل ؟؟؟

ms368
25-09-2017, 19:22
میشه شغل و وضعیت فعلی رو بگید در حال تحصیل ؟؟؟

طراح رابط گرافیکی کاربری وب (css,html,js) ، وبمستر

امروز برای یه مشکلی به پزشک عمومی مراجعه کردم و یه ۱۰ دقیقه ای رفاقتی داشتیم با هم میحرفیدیم و بحث سر مشکلم کشیده شد
گفتم مشکلم اینه که حس میکنم آدرنالین خونم یهو از صفر میره رو ۱۰۰۰ و ثابت میمونه و دلهره تمام وجودمو میگیره و فکر میکنم دارم میمیرم و فشارم میوفته و این حرفا ...
میگفت ممکنه مشکلت پانیک نباشه و رفتی به سمت فوبیا که خود فوبیا درجه بندی و دسته بندی های خودشو داره

فردا نوبت سی تی آنژیو قلبم بود، تماس گرفتم واسه تغییر نوبت برای چند روز بعد که وقت خالی نداشت افتاد به ۲ هفته دیگه، خدارو چه دیدی ممکنه توی این ۲ هفته خوب شدم و احتیاج به سی تی آنژیو نبود.

CHAPTER
25-09-2017, 20:46
شما دچار اختلال در عصب واگ (Vagus Nerve) هستید، بهتر است دوباره با یک متخصص در این مورد مشورت نمایید.

ms368
25-09-2017, 21:39
شما دچار اختلال در عصب واگ (Vagus Nerve) هستید، بهتر است دوباره با یک متخصص در این مورد مشورت نمایید.

ممنون بابت پاسخ
راهی برای تشخیص وجود داره؟
MRI میتونه برای تشخیص بیماری های عصبی مفید باشه؟
شما این بیماری رو تجربه کردید؟

hamid3369
26-09-2017, 20:51
طب قرانی _ خدادادی رو حتما دانلود کن نتیجه گیری بعد از اون خیلی کمک کننده است

ms368
27-09-2017, 17:09
دوستان
من میدونم پانیک چطوریه
یه دفعه ظاهر میشه اما قبلش ادم بی حال میشه و هی فکرای بد میکنه و ممکنه قبلش عصبی هم شده باشه، وقتی هم پانیک میشیم تپش قلب میگیریم و حس مرگ بهمون دست میده اما بعد از ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت دیگه درست میشه درسته؟
من مشکلم اصلا حالت بالا نیست
مشکل اینه که مثلا یه روز تا شب سردرد های عجیب و مبهم و آزار دهنده ای دارم، بی حالم، حوصله ندارم، اشتها ندارم، همش نگرانم،، خسته ام
بیحالم تا شب، وقتیی رو مبل نشستم و بلند میشم که مثلا برم آب بخورم انگار فشارم کمو زیاد میشه یا قلبم زور میزنه و تپشاش ناهماهگ میشه و یه حسی مثه اینکه آدرنالین ترشح میشه و دلهره ایجاد میکنه بهم دست میده
انا طبیعیه؟ پانیکه؟
کسی که بیماری پانیک داره ولی پانیک نمیشه اما بیحاله و همش حس دلهره داره تا شب؟ (حتی با یه بازو بسته شدن ناگهانی در حس دلهره بهم دست میده و حس میکنه آدرنالین خونم یهو میره بالا)

دیروزم رفتم دوباره دکتر اعصاب و یه قرص پیوسته رهش داد گفت ممکنه تا ۳ هفته بعد عمل کنه پس ترکش نکن
یه قطره گیاهی هم داد (اسطخودوس) گفت روزی ۳ تا بار بریز تو آب بخور
امروز همش حالم بد بود، دقیقا از اعصابم بود چون حس میکردم این حالت بد از سرم میاد، تو خونه هیشکه حتی نمیتونه با صدا پایین باهام حرف بزنه اعصابم میریزه بهم، اشتهامم از دست دادم
واقعا زندگی زهر مارم شده، امروز بدتر بود

kerminio
27-09-2017, 17:18
panic attack بد چیزیه

ms368
28-09-2017, 22:38
ممنون میشم دوستان اطلاعات و تجربه هاشون و یا دیده ها و شنیده هاشون رو به اشتراک بزارن و بیشتر بتونیم توی این تاپیک بحث کنیم.

hamid3369
28-09-2017, 22:44
این مشکل شما رو در حال حاضر با دارو سرکوبش میکنن بنظرم باید مشکل فیزیولوژیکی داشته باشین غذای خاصی مصرف میکنین ؟

ms368
29-09-2017, 08:48
این مشکل شما رو در حال حاضر با دارو سرکوبش میکنن بنظرم باید مشکل فیزیولوژیکی داشته باشین غذای خاصی مصرف میکنین ؟

این روزا اصلا اشتها ندارم که چیزی بخورم
خونواده واسم موز و پسته و گلابی و انواع اقسام میوه جات گرفتن ولی اصلا اشتها دارم چیزی بخورم و همینجوری دست نخورده تو اتاقم خراب میشن
بیشتر مرغ میخوردم اما الان درسته هم یکی واسم درست کنن و کلی تزیینش کنن بازم حالم بهم میخوره و نمیخورم
صبحونه چندتا لقمه نون و پنیر و انگور میخورم،‌قبلا همیشه صبحونه نیمرو میخوردم و حالم از پنیر بهم میخورد، اما الان برعکس شده بوی نیمرو که بهم میخوره حام بد میشه
بوی غذاهای سرخ کردنی حالمو بهم میزنه
دستمال کاغذی لوله کردم گذاشتم تو گوشم که صداها رو نشنوم چون خیلی حساس شدم به صدا ها و با کوچکترین صدایی عصبی میشم و حس میکنم گوشام خیلی قوی شدن و صدای خودن بال پشه رو هم میشنوم و اذیتم میکنه
غذای خاصی مصرف نمیکنم، قبلا روزانه ۵ ۶ تا فنجون چای میخوردم که اونم از وقتی مریض شدم نمیخورم، اما دیروز به شدت سر درد گرفتمو و فشارم افتاده بود، ۲ تا فنجنون چای بعد یک ماه خوردم حس کردم حالم بهتر شد

ms368
06-11-2017, 20:16
خب بعد از ۲ ماه و ۲ هفته ای که درگیر این اختلال هستم یکم اوضام بهتر شده
آلپروزولام و قرصای خواب هم گذاشتم کنار (تدریجی و به صورت نامحسوس)
قرص سرترالین رو تا دوز ۱۰۰ به مدت ۱ ماهو نیمه که دارم استفاده میکنم و از حق نگذریم یکم بهتر شدم و حملات کمتر شده ولی به صورت کامل رفع نشده و به صورت هر چند روز یکبار حملات میاد سراغم اما تمام سعیمو میکنم که ترس حریفم نشه و حداکثر تا نزدیکای بیمارستان که میرسم حالم بهتر میشه و برمیگردم خونه (یه آلپروزلام 0.25 میندازم بالا که بهتر شم)

قرص پرانول هم به صوورت روزانه ۲ تا ۱۰ میلی میخورم و تپش قلبم بهتر شده اما همچنان بعضی شبا اذیت میشم (کوبش قلب، توی تاپیک مورد نظر دربارش توضیح میدم)

امروز هم رفتم دکتر و سرترالین ۱۰۰ رو به ۱۵۰ افزایش دادن و یه قرص جدید هم اضافه شد به نام تری فلوئوپرازین که میترسم مثه آلپروزولام گیجم کنه و قراره از فردا مصرفشو شروع کنم
توی این مدت همه تلاشمو کردم، از موسیقی درمانی گرفته تا تفریحاتی مثه دوچرخه سواری (بین ۲ تا ۵ ساعت در روز) ، گردش با خونواده و دوستان و سرگرم کردن خودم با فیلم و کتاب و آشپزی و ...
سعی میکنم تو خونه زیاد نمونم و فکر کار و پول و زندگی هم گذاشتم کنار و بیخیال همه چی شدم که بتونم خودمو درمان کنم و از این وضعیت بیام بیرون و به وضعیت عادیم برگردم.

shangil
06-11-2017, 20:30
دوست عزیز چند سالته؟

black sabbath
02-12-2017, 23:17
دوست عزیز ببخشید که دیدی تاپیکت بالا اومده خوشحال شدی که کسی راهنمایی کرده حتماً اما الآن این متن بی مقدار منو می خونی و می بینی زهی خیال باطل
من هیچ راهنمایی ندارم بهت بدم اما اشک تو چشمم جمع میشه حتی وقتی می بینم یکی از سرماخوردگی بی حال شده
ببخش که اسپم میدم و شاید بگی سرکارت گذاشتم اما...دلم می سوزه یه بنده خدا یه همنوع مشکلی براش پیش میاد و بیشتر دلم می سوزه کاری از دستم بر نمیاد
نمی خواد تشکر کنی نمی خواد ریپلای بزنی فقط میگم ای کاش میشد انسانها درد نداشتن ای کاش میشد انسانها ناراحتی نداشتن
وقتی خوندم که وضعیتت تو اون حالت ها چطور میشه گریم گرفت.نمی دونم وضعیتت شاید حاد باشه شاید هم هیچی نباشه اما چه بده یه انسان ناراحتی داشته باشه و نتونه از زندگیش لذت ببره
ببخشید هیچ دانشی ندارم که کمکت کنم :n03:

shangil
02-12-2017, 23:22
دوست عزیز ببخشید که دیدی تاپیکت بالا اومده خوشحال شدی که کسی راهنمایی کرده حتماً اما الآن این متن بی مقدار منو می خونی و می بینی زهی خیال باطل
من هیچ راهنمایی ندارم بهت بدم اما اشک تو چشمم جمع میشه حتی وقتی می بینم یکی از سرماخوردگی بی حال شده
ببخش که اسپم میدم و شاید بگی سرکارت گذاشتم اما...دلم می سوزه یه بنده خدا یه همنوع مشکلی براش پیش میاد و بیشتر دلم می سوزه کاری از دستم بر نمیاد
نمی خواد تشکر کنی نمی خواد ریپلای بزنی فقط میگم ای کاش میشد انسانها درد نداشتن ای کاش میشد انسانها ناراحتی نداشتن
وقتی خوندم که وضعیتت تو اون حالت ها چطور میشه گریم گرفت.نمی دونم وضعیتت شاید حاد باشه شاید هم هیچی نباشه اما چه بده یه انسان ناراحتی داشته باشه و نتونه از زندگیش لذت ببره
ببخشید هیچ دانشی ندارم که کمکت کنم :n03:

خیلیا این مشکل رو دارن
حل میشه رفیق ناراحت نباش

MMDFullHD
03-12-2017, 00:11
من سمت مواد رفتم اوایل حس خوبی میداد
کم کم اون مواد اولیه از افسردگی درم میاورد مشکلاتی که بودو حل میکرد
کم کم تاثیرش پرید تا رفتم سمت ی مواد قوی تر ی روز واقعا رو مرز اور بودم ازون موقع که حالم خیلی بد شد
هرشب موقع خواب وقتی تو رخت خوابم کم کم داره سرم سنگین میشه میرم تو خواب یه احساس شوک بهم دست میده بیدار میشم نمیتونم بخوابم بعد یه سردرد عجیب سراغم میاد
گاهی اوقات که از خونه دور میشم خیلی زیاد نمیتونم بخوابم وقتی هم میخوابم یهو نفسم احساس میکنم سنگینی داره میکنه سخت میشه نفس بکشم یهو بیدار میشم میبینم عرق کردم فقط دارم نفس نفس میزنم قلبم داره تند تند میزنه هیچ خوابی هم نمیبینم فقط سردرد دارم
واسه همین خیلی از شبا دوتا لورازپام 4 با یخورده عرق میخورم سردرده بره و فقط بتونم بخوابم
خیلی از تایما هم بی قراری اومده سراغم نه با سیگار نه با هیچی نتوسم خودمو بگذرونم
موقع ای که مثلا رو صندلی چیزی میشینم یا اهنگ گوش میدم پاهام مثل ضرب کلا تند تند باید بالا پاین کنم یه احساس بی قراری مانند دارم ولی ارومم میشم یا تو همون موقع خواب پاهامو میمالونم
صبح ها بی حالی شدید دارم این بی حالیو ضعفه خیلی تو مخمه تحملم خیلی کم شده سریع عصبانی میشم
خلاصه این حالتارو شاید به حالت شما نرسه ولی تجربه کردم ایشالله برای شما هم رفع بشه

ms368
03-12-2017, 13:09
دوست عزیز ببخشید که دیدی تاپیکت بالا اومده خوشحال شدی که کسی راهنمایی کرده حتماً اما الآن این متن بی مقدار منو می خونی و می بینی زهی خیال باطل
من هیچ راهنمایی ندارم بهت بدم اما اشک تو چشمم جمع میشه حتی وقتی می بینم یکی از سرماخوردگی بی حال شده
ببخش که اسپم میدم و شاید بگی سرکارت گذاشتم اما...دلم می سوزه یه بنده خدا یه همنوع مشکلی براش پیش میاد و بیشتر دلم می سوزه کاری از دستم بر نمیاد
نمی خواد تشکر کنی نمی خواد ریپلای بزنی فقط میگم ای کاش میشد انسانها درد نداشتن ای کاش میشد انسانها ناراحتی نداشتن
وقتی خوندم که وضعیتت تو اون حالت ها چطور میشه گریم گرفت.نمی دونم وضعیتت شاید حاد باشه شاید هم هیچی نباشه اما چه بده یه انسان ناراحتی داشته باشه و نتونه از زندگیش لذت ببره
ببخشید هیچ دانشی ندارم که کمکت کنم :n03:

سلام
همونطور که دوستان گفتن مشکل حادی نیست و خیلی ها این مشکلو دارن، نگران نباشید من خوبم :n18:
اتفاقا دیشب هم پانیک شدم اما بازم مثه هزاران بار دیگه با گرفتن آزمایش فشار خون و ضربان قلب گفتن که هیچ مشکلی نداری
دارم بهتر میشم و داروها داره یواش یواش جواب میده و شاید در طول ۲ هفته فقط یکبار پانیک شم
درکل ممنون از نظرتون
فکر کنم شما یکمی زیاد دل نازک و دلسوز هستید و این مساله ممکنه بعدها براتون مشکل ساز شه، سعی کنید این دلسوزی رو خرج خونواده و کسایی که دوستشون دارید کنید و زیاد خودتونو اذیت نکنید
موفق باشید :n16: