درمان فلج خواب ( sleep paralysis)

[hosseinf722]

با سلام
من در چند سال گذشته مشکل فلج خواب داشتم ولی سالی دو یا سه بار این اتفاق میوفتاد. الان شب هفتم هست که هر شب این اتفاق برام میوفته. نصفه های شب از خواب پا میشم و احساس خفگی می کنم و یه سری داستان و توهم که احتمالا ادامه خوابم هست میبینم ولی هر چی سعی می کنم نمی تونم تکون بخورم.
دفعه های اولی که اینجوری میشدم می ترسیدم ولی کم کم فهمیدم که جای ترس نداره و باهاش کنار اومده بودم. هر وقت هم اینجوری میشدم تا الان، سعی می کردم نفس عمیق بکشم و تکون نخورم تا تموم شه، ولی تو چند شب اخیر مشکل حاد شده و در طول یک شب چند بار و با مدت بیشتر اتفاق میوفته.

اگر کسی تجربه شخصی ای یا پیشنهاد یا روش درمان علمی در این مورد داره لطفا کمک کنین.
ممنون

[MOHAMMAD_ASEMOONI]

سلام
خوابی که میبینیم به خیلی چیزها ربط داره
به اعتقادات , وضعیت خانوادگی و میزان آرامش و احساس امنیت در خانه
وضعیت کار و فشارهای روحی و عصبی در کار
نوع غذا
شرایط محل خوابیدن (بهتره شمالی جنوبی بخوابیم , دور از سیمهای برق , دور از وای فای و موبایل روشن )
بنده چند سال پیش, یک بار اینجوری شدم و این خواب رو دیدم . یه نفر اومد طرفم و خواست گردنم رو بگیره , خواستم دور بشم ازش اما پاهام تکوم نمیخورد , به زور دستهام رو تکون دادم و دو تا دستش رو محکم گرفتم وسوره ی قل أعوذ برب الفلق رو در خواب خوندم , در نیمه های سوره از خواب بیدار شدم
خوبه که شما راهی برای برخورد با این حالت پیدا کردین اما زیاد بودن این خوابها طبیعی نیست .
علتش یقیناً با اعتقادات و مسائل روزمره ربط داره

[hosseinf722]

البته این مشکل تو خواب اتفاق نمیوفته و تو بیداریه

در مورد اعتقادات بیشتر توضیح میدین؟
ممنون

[MOHAMMAD_ASEMOONI]

سلام
اعتقاد انسان تاثیر زیادی داره بر خوابهایی که میبینه و افکارش و گفتارش و رفتارش
================================
اگر در بیداری اینجوری میشید بنده در این مورد چیزی نمیدونم
اما شما میگین ادامه خوابتون هست پس ممکنه کامل بیدار نمیشین و فقط میشینید اما خوابید خصوصاً اگر که چشمهاتون هم بسته باشه

[تانکر]

با سلام
من در چند سال گذشته مشکل فلج خواب داشتم ولی سالی دو یا سه بار این اتفاق میوفتاد. الان شب هفتم هست که هر شب این اتفاق برام میوفته. نصفه های شب از خواب پا میشم و احساس خفگی می کنم و یه سری داستان و توهم که احتمالا ادامه خوابم هست میبینم ولی هر چی سعی می کنم نمی تونم تکون بخورم.
دفعه های اولی که اینجوری میشدم می ترسیدم ولی کم کم فهمیدم که جای ترس نداره و باهاش کنار اومده بودم. هر وقت هم اینجوری میشدم تا الان، سعی می کردم نفس عمیق بکشم و تکون نخورم تا تموم شه، ولی تو چند شب اخیر مشکل حاد شده و در طول یک شب چند بار و با مدت بیشتر اتفاق میوفته.

اگر کسی تجربه شخصی ای یا پیشنهاد یا روش درمان علمی در این مورد داره لطفا کمک کنین.
ممنون

دلیلش افسردگی و بیشتر تو نوجونی تا سن 22 سال ادامه پیدا میکنه ولی بعد از این سن معمولا نباید ادامه پیدا کنه.
من قبلا چندین بار اینجوری شدم به این صورت که چیزی مثل فرفره و فن به سرعت شروع به چرخیدن میکرد تو سرم و بعدش وارد مرحله فلج چند لحظه ای میشدم. تو این لحظات توهم میاد سراغ آدم مثلا یکی پاهات رو گرفته :n28: یا ... وقتی بترسی این توهم میاد سراغت اما چندین بار که اینجوری بشی و عادت کنی دیگه توهمی نمیشی و میتونی کنترلش کنی.

من تا 22 سالگی گاهی این مشکل پیش میومد واسم ولی بعدش حل شد و خیلی وقته همچین مشکلی ندارم.
من معمولا قبل از اینکه خوابم ببره (بین خواب و بیداری) دچار این حالت میشدم. یه جوری انگار تداخل پیش میاد بین خواب و بیداری یعنی یه قسمت از مغز خوابش می بره و غیره فعال میشه اما قسمت دیگه مغز هنوز هوشیار هست. یا برعکس وقتی از خواب بیدار میشی یه قسمت از مغز هنوز وارد مدار نشده واسه همین بیداری اما حتی توان 1 میلی سانت تکون خوردن هم نداری. به خاطر حالت ترسی که بهت دست میده گاهی توهم هم میاد سراغت.

[hosseinf722]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



یه توضیحی بدم در مورد فلج خواب

یکی از مراحل خواب، مرحله حرکت سریع چشم (REM) هست که در این مرحله آدم خواب و رویا می بینه. توی این مرحله بیشتر ماهیچه های بدن به اصطلاح فلج هستن و نمی تونن حرکت کنن به جز چندتا از ماهیچه های حیاتی. حالا اگه وقتی که عضلات و ماهیچه های بدن مون در حالت فلجی هستن چشمامون باز بشن و بیدار بشیم، مشکل "فلج خواب" اتفاق میوفته. در این حالت از خواب بیدار شدیم ولی هنوز نمی تونیم بدنمونو تکون بدیم. همراه با بیداری و عدم توانایی حرکت ماهیچه ها، معمولا یه سری چیزا احساس یا دیده میشه؛ مثلا احساس می شه که یکی می خواد حمله کنه به آدم یا خفه اش کنه یا..... در نتیجه چیزی که اتفاق میوفته اینه که آدم از خواب بیدار می شه و احساس خفگی می کنه ولی نمیتونه حرف بزنه یا خودشو تکون بده.

[hosseinf722]

سلام
اعتقاد انسان تاثیر زیادی داره بر خوابهایی که میبینه و افکارش و گفتارش و رفتارش
================================
اگر در بیداری اینجوری میشید بنده در این مورد چیزی نمیدونم
اما شما میگین ادامه خوابتون هست پس ممکنه کامل بیدار نمیشین و فقط میشینید اما خوابید خصوصاً اگر که چشمهاتون هم بسته باشه

سلام

من به چه چیز خاصی باید اعتقاد داشته باشم تا دچار این مشکل بشم؟:n13:

تو پست بالا توضیح دادم که این مشکل تو بیداری اتفاق میوفته

ممنون:n16:



دلیلش افسردگی و بیشتر تو نوجونی تا سن 22 سال ادامه پیدا میکنه ولی بعد از این سن معمولا نباید ادامه پیدا کنه.
من قبلا چندین بار اینجوری شدم به این صورت که چیزی مثل فرفره و فن به سرعت شروع به چرخیدن میکرد تو سرم و بعدش وارد مرحله فلج چند لحظه ای میشدم. تو این لحظات توهم میاد سراغ آدم مثلا یکی پاهات رو گرفته :n28: یا .... وقتی بترسی این توهم میاد سراغت اما چندین بار که اینجوری بشی و عادت کنی دیگه توهمی نمیشی و میتونی کنترلش کنی.

من تا 22 سالگی گاهی این مشکل پیش میومد واسم ولی بعدش حل شد و خیلی وقته همچین مشکلی ندارم.
من معمولا قبل از اینکه خوابم ببره (بین خواب و بیداری) دچار این حالت میشدم. یه جوری انگار تداخل پیش میاد بین خواب و بیداری یعنی یه قسمت از مغز خوابش می بره و غیره فعال میشه اما قسمت دیگه مغز هنوز هوشیار هست. یا برعکس وقتی از خواب بیدار میشی یه قسمت از مغز هنوز وارد مدار نشده واسه همین بیداری اما حتی توان 1 میلی سانت تکون خوردن هم نداری. به خاطر حالت ترسی که بهت دست میده گاهی توهم هم میاد سراغت.

من ترسی ندارم از این اتفاق و ترسم ریخته و یه جورایی راحتیم با هم ولی مشکلم اینه که تعداد دفعات و مدت زمانش خیلی بیشتر از قبل شده.

ممنون:n16:

[تانکر]

من ترسی ندارم از این اتفاق و ترسم ریخته و یه جورایی راحتیم با هم ولی مشکلم اینه که تعداد دفعات و مدت زمانش خیلی بیشتر از قبل شده.

ممنون:n16:

تنظیم نبودن خواب یا استفاده زیاد از کامپیوتر و موبایل هم میتونه دلیل این اختلال باشه. چند سالته؟ چون من از 22 سالگی به بعد مشکلم حل شد.

[M.R.S.]

سلام

من به چه چیز خاصی باید اعتقاد داشته باشم تا دچار این مشکل بشم؟:n13:

تو پست بالا توضیح دادم که این مشکل تو بیداری اتفاق میوفته

ممنون:n16:




من ترسی ندارم از این اتفاق و ترسم ریخته و یه جورایی راحتیم با هم ولی مشکلم اینه که تعداد دفعات و مدت زمانش خیلی بیشتر از قبل شده.

ممنون:n16:
دوست عزیز،همانطور که گفتین و مشاهده شد،اطلاعات شما نسبت به مشکلتان بالاست؛همانطور که میدانید این مشکل یک پاراسومنیای مرتبط با مرحله REM خواب هست و هیچ ربطی به اعتقادات شما ندارد؛حرف های کسانی که اطلاعات مناسب ندارد و با تفسیر شخصی به مسائل میپردازند رو مورد توجه قرار ندهید؛بخصوص که شما دنبال راه کار علمی هستید
همانطور که خودتان میدانید راه کار اولیه رعایت بهداشت خواب و دریافت خواب کافی و آگاهی از مشکل برای جلوگیری از ترس و مشکلات همراه با ان هست؛
اما اهکار های دارویی نوشته شده در منابع پزشکی بیشتر بوسیله تجویز داروهای ضد افسردگی هست؛
اما مساله ای که در اینجا نیاز به توجه دارد،افزایش حملات در شماست؛گفته شده اگه این اتفاق با تکرار زیاد و مدت طولانی اتفاق بیافتد،فرد باید از نظر سایر اختلالات خواب هم بررسی شود تا کشف شوند و درمان مورد نیاز انجام بشه

اختلالات خواب در تخصص روانپزشکان هست،هرچند رویکرد فوق تخصصی به اختلالات خواب در کشور ما چندان رایج نیست اما پیشنهاد من پیگیری جدی از طریق یک روانپزشک با تخصص در اختلالات خواب هست؛بخصوص که بنظر میرسد این اتفاق جدیدا برای شما ناراحت کننده شده است؛
موفق باشید و به امید درمان

Sent from my E5823 using Tapatalk

[MOHAMMAD_ASEMOONI]

سلام
من به چه چیز خاصی باید اعتقاد داشته باشم تا دچار این مشکل بشم؟:n13:
تو پست بالا توضیح دادم که این مشکل تو بیداری اتفاق میوفته
ممنون:n16:سلام
اگر در بیداری هست بنده اطلاعی از علتش ندارم
اما معمولاً میگن علت یکی از اینهاست
• مواد مخدر شیمیائی
• صدمه دیدن مغز با ضربه مثل تصادف و اینها
• بیماری . همین چند روز پیش در یکی از کانالها گفته شد که ویروسها و باکتریها و انگلها میتونند باعث رفتارهای غیرعادی در قربانی میشه . لارو یک انگل بلائی به سر یک حلزون آورد که برای پرنده ها جذاب بشه و بره نزدیک پرندگان !!!! چون لارو باید بره توی بدن یک پرنده تا بتونه به زندگیش ادامه بده و تولید مثل کنه
یک لارو دیگه باعث شد موش از بوی گربه بدش نیاد بلکه بره جاهایی که بوی گربه زیاده چون لارو باید برگرده به بدن یک گربه برای ادامه ی نسل
در بدن انسان هم انگلها باعث رفتارهای گوناگون میشند . حتماً شنیده اید که خوردن گوشت فلان حیوان باعث بی غیرتی در فرد میشه چون علاوه برای نقش انگلها و میکروبها و ویروسها , پروتئینها و هورمونهای موجود در گوشت هم تاثیر میذاره بر بدن کسی که میخوردش
• وراثت و ژنها
• سحر و جادو
• مخلوقات ماوراء الطبیعه مثل جن
• داروها
• هیپنوتیزم و تلقین
البته بنده دلیل قاطعی ندارم که همه ی اینها صحت داشته باشه .

[M.R.S.]

نمیدونم چرا بدنبال یافتن پاسخ در منابع علمی نیستید و دوستان هر کدام با تفاسیر شخصی و غیر به موضوع میپردازند؛
البته حق دارید که نتوانید منبع پیدا کنید چون در سطح تخصص پزشکی هم کم به این موضوع پرداخته و در نهایت با جست و جو در ژورنال های فوق تخصص خواب تونستم مطالبی پیدا کنم که بیان میکنم؛
ببینید ربطی به مواد مخدر یا ویروس و بیماری ندارد،این مشکل در بین اختلالات خواب مرتبط با REM دسته بندی میشوند؛
علت ایجادش قطع ارتباط سطح هوشیاری با فلج عمومی بدن که در خواب REM ایجاد میشه هست؛که علت این رو به اختلال و افزایش فعالیت کولینرژیک در پل مغزی و کمبود در سیستم سرتونینی ساقه مغز هست؛

چند بیماری زمینه ای هم بعنوان ریسکرفاکتور شناخته شده اند،مثل فشار خون،سندرم خواب ناکافی،اپنه انسدادی خواب،نارکولپسی،ویلسون
مهم ترین مساله هم در رویکرد به این مشکل،تشخیص صحیح و افتراق از سایر بیماری ها هست؛بخصوص نارکولپسی؛و همانطور که قبلا گفتم با طولانی شدن یا افزایش حملات ،نارکولپسی باید مد نظر قرار بگیرد؛

درمان دارویی پیشنهاد شده هم ضد افسردگی ها هستند .هم سه حلقه ای ها و هم SSRI ها در مطالعات موثر شناخته شده اند؛
رواندرمانی هم همیشه بعنوان انتخاب درمانی وجود دارد



Sent from my E5823 using Tapatalk

[hosseinf722]

نمیدونم چرا بدنبال یافتن پاسخ در منابع علمی نیستید و دوستان هر کدام با تفاسیر شخصی و غیر به موضوع میپردازند؛
البته حق دارید که نتوانید منبع پیدا کنید چون در سطح تخصص پزشکی هم کم به این موضوع پرداخته و در نهایت با جست و جو در ژورنال های فوق تخصص خواب تونستم مطالبی پیدا کنم که بیان میکنم؛
ببینید ربطی به مواد مخدر یا ویروس و بیماری ندارد،این مشکل در بین اختلالات خواب مرتبط با REM دسته بندی میشوند؛
علت ایجادش قطع ارتباط سطح هوشیاری با فلج عمومی بدن که در خواب REM ایجاد میشه هست؛که علت این رو به اختلال و افزایش فعالیت کولینرژیک در پل مغزی و کمبود در سیستم سرتونینی ساقه مغز هست؛

چند بیماری زمینه ای هم بعنوان ریسکرفاکتور شناخته شده اند،مثل فشار خون،سندرم خواب ناکافی،اپنه انسدادی خواب،نارکولپسی،ویلسون
مهم ترین مساله هم در رویکرد به این مشکل،تشخیص صحیح و افتراق از سایر بیماری ها هست؛بخصوص نارکولپسی؛و همانطور که قبلا گفتم با طولانی شدن یا افزایش حملات ،نارکولپسی باید مد نظر قرار بگیرد؛

درمان دارویی پیشنهاد شده هم ضد افسردگی ها هستند .هم سه حلقه ای ها و هم SSRI ها در مطالعات موثر شناخته شده اند؛
رواندرمانی هم همیشه بعنوان انتخاب درمانی وجود دارد



Sent from my E5823 using Tapatalk


از زحمتی که میکشین کمال تشکر رو دارم و ممنونم ازتون

علت و دلیل به وجود اومدن مشکل رو که توضیح دادین تا حدودی متوجه شدم.
در مورد بیماری های زمینه ای، خدارو شکر مشکل فشار خون بالا ندارم، مشکل کم خوابی هم ندارم و معمولا هفت ساعت خواب شبانه دارم و روز (بعداز ظهرها) نمیخوابم و احساس خواب آلودگی ندارم و علائم نارکولپسی هم ندارم. در مورد ویلسون اگه منظورتون تجمع عنصر مس در بافت های بدن هست، علائمشو ندارم ولی نمیدونم مبتلا هستم یا نه.
اما آپنه
بعد از این که توضیحات شما رو خوندم به یاد آوردم هر از گاهی مشکل آپنه دارم به طوریکه در اوایل خواب (کمتر از یک ربع نیم ساعت از زمان به خواب رفتن) و در شرایطی که هنوز خوابم خیلی سنگین نشده، یه دفعه از خواب بیدار میشم و احساس خفگی و نداشتن نفس میکنم انگار که راه تنفس قطع شده بوده و نمیتونستم نفس بکشم و بعد از چند نفس عمیق و اومدن حالم سرجاش دوباره میخوابم. حالا نمیدونم مشکل آپنه انسدادی هست و مجاری تنفسی به طور فیزیکی مسدود میشن یا اینکه به طور سیستماتیک مغز دستور میده نفس نکشم.

داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای اگر اشتباه نکنم یکی از کارهایی که انجام میدن افزایش غلظت سروتونین هست و با توجه به اینکه در ابتدای عرائضتون فرمودین علت به وجود اومدن فلج خواب کمبود سروتونین هست، آیا میشه با روش های دیگه ای مثل ورزش کردن غلظت این ماده رو افزایش داد؟

در مورد ssri هم میشه توضیح بدین که چی هست؟


در مورد منبع مناسب برای کسب اطلاعات واقعا حق با شماست و مطلب علمی به درد بخور کم پیدا میشه. اگه مطلب مناسب داشتین معرفی کنین که استفاده کنیم.

باز هم تشکر میکنم به خاطر وقتی که میذارین:n16:

[M.R.S.]

از زحمتی که میکشین کمال تشکر رو دارم و ممنونم ازتون

علت و دلیل به وجود اومدن مشکل رو که توضیح دادین تا حدودی متوجه شدم.
در مورد بیماری های زمینه ای، خدارو شکر مشکل فشار خون بالا ندارم، مشکل کم خوابی هم ندارم و معمولا هفت ساعت خواب شبانه دارم و روز (بعداز ظهرها) نمیخوابم و احساس خواب آلودگی ندارم و علائم نارکولپسی هم ندارم. در مورد ویلسون اگه منظورتون تجمع عنصر مس در بافت های بدن هست، علائمشو ندارم ولی نمیدونم مبتلا هستم یا نه.
اما آپنه
بعد از این که توضیحات شما رو خوندم به یاد آوردم هر از گاهی مشکل آپنه دارم به طوریکه در اوایل خواب (کمتر از یک ربع نیم ساعت از زمان به خواب رفتن) و در شرایطی که هنوز خوابم خیلی سنگین نشده، یه دفعه از خواب بیدار میشم و احساس خفگی و نداشتن نفس میکنم انگار که راه تنفس قطع شده بوده و نمیتونستم نفس بکشم و بعد از چند نفس عمیق و اومدن حالم سرجاش دوباره میخوابم. حالا نمیدونم مشکل آپنه انسدادی هست و مجاری تنفسی به طور فیزیکی مسدود میشن یا اینکه به طور سیستماتیک مغز دستور میده نفس نکشم.

داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای اگر اشتباه نکنم یکی از کارهایی که انجام میدن افزایش غلظت سروتونین هست و با توجه به اینکه در ابتدای عرائضتون فرمودین علت به وجود اومدن فلج خواب کمبود سروتونین هست، آیا میشه با روش های دیگه ای مثل ورزش کردن غلظت این ماده رو افزایش داد؟

در مورد ssri هم میشه توضیح بدین که چی هست؟


در مورد منبع مناسب برای کسب اطلاعات واقعا حق با شماست و مطلب علمی به درد بخور کم پیدا میشه. اگه مطلب مناسب داشتین معرفی کنین که استفاده کنیم.

باز هم تشکر میکنم به خاطر وقتی که میذارین:n16:
این SSRI یک دسته از داروهای ضد افسردگی هستند که با مهار برداشت سرتونین در نورون ها،میزان سرتونین رو افزایش میدهند؛تفاوتش با سه حلقه ای ها،عوارض کمتر هست

من یک منبع انگلیسی خلاصه و مفید پیدا کرده ام،اما منبع پزشکی هست شاید خواندن و درکش سخت باشه،مکانیشم ایجاد رو ننوشته اما رویکرد به این مشکل رو گفته در واقع برای راهنمایی پزشکان غیر متخصص خواب و روانپزشکی برای این مشکل هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Sent from my E5823 using Tapatalk