PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ماجرای تاریخی بنده باید با بنده ازدواج کند



vxp
17-06-2016, 18:45
عرب های فاتح خود را برتر از ديگران می پنداشتند و به ويژه به ايرانيان مباهات می کردند و آنها را موالی (بندگان آزاد شده) خود می خواندند و برای تحقير آنان می گفتند که سه چيز است که نماز را باطل می کند: سگ و الاغ و ايرانی. یک ایرانی دختری از قبيله بنی سليم را خواست و خانواده دختر با اين ازدواج موافقت کردند، اما وقتی والی مدينه که از اين جريان خبر يافت امر کرد موی سر و ريش و ابروان داماد را بتراشند و او را در ملاء عام دويست تازيانه بزنند و دختر را نيز از او بگيرند. محمد بن بشير شاعر معاصر او اين واقعه را به شعر در آورد و در آن گفت: ابوالوليد شرافت دختران ما راحفظ کرد و آنرا از زناشوئی با بندگان باز داشت و ريش آن مرد بی ادب را تراشيد و او را تازيانه زد تا برود و بعد از اين با دختران کسری (خسرو) ازدواج کند ، زيرا بنده می تواند فقط با بنده همسر شود ( جرجی زيدان : تاريخ تمدن اسلامی. )
بن مایه : تولدی دیگر ، شجاع الدین شفا

Suren-iRani
14-08-2016, 04:11
بنظره من صدمه ای که اعراب به ایران زدن از اسکندر - روم - ترک و مغول بدتر بود
چون مسائل مالی مثه از دست رفتن ثروت یا بازسازی شهرها امکان جبرانش وجود داره
ولی وقتی عقل مسموم شد همه چیزو آلوده میکنه و به این سادگیا حل شدنی نیس . ممکنه 15 نسل یه راه از پیش تعیین شده رو طی کنن و بعد شاید 1 نفر با استعداد طلایی پیدا بشه و شک کنه.
(شک و سوال کلید حرکت فکر)