ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : چگونه به زندگی ام معنا بدهم ؟!!!



md70
25-12-2015, 10:37
درود
دوستان راستش نمیدونم ایجاد این تاپیک ایرادی داره یا نه و با قوانین سایت در تناقضه یا خیر به هر حال موضوعیه که من و قاعدتا خیلیای دیگه مشابه منو اذیت میکنه
من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
نمیدونم واقعا برای ما ایرانی ها که غالبا در خانواده هایی با اعتقادات مذهبی بدنیا میایم از بچگی و زمان تحصیل مدام چیرایی به ذهنمون خورانده شده، خیلی سخته برامون زندگی بدون اینها، در واقع خلا ـی در زندگیمون ایجاد میشه که پر کردنش بعضا حتی غیر ممکن بنظر میاد

من شخصا الان زندگیم معنای خودش رو از دست داده صرفا احساس میکنم ماشینی هستم با تعدادی غرایض و نیازها که باید صبح تا شب برای ساکت کردن رنج ایجاد شده ازین نیازها بدوام.

واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟
خوشحال میشم نظرات دوستان رو به دور از هر تعصبی بشنوم، خواهشا شعار هم تحویلم ندید.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-12-2015, 12:29
سلام
سوالهای شما دوست عزیز و این احساس و شکها و تردیها همگی طبیعی هست و حق مسلم شماست که بپرسین من کیم ؟ اینجا کجاست ؟ زندگی چی هست ؟ چه کاری باید انجام بدم یا ندم ؟ چرا خوشی و سختی هست ؟ بعدش چی میشه ؟ کجا میرم ؟ اصلاً چرا اومدیم ؟ و دهها و صدها سوال دیگه
پیشنهاد بنده به شما و همه ی کسانی که مثل شما کلی سوال دارند و پاسخی که براشون قانع کننده هم باشه نگرفته اند تا حالا اینه :
1- فعلاً که این احساس رو دارین و این سوالها از همه طرف ذهنتون رو محاصره کرده و حتی گاهی احساس بی ثمر بودن و بی هدف و سرانجام بودنِ زندگی و بی ثمر بودنِ تلاشها و پیکارها و خوشیها و سختیها و دردها و لذتها رو دارین , لااقل طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و جهان اطرافتون صدمه نزنین تا اگر یک روز با کسبِ علم و دانش و اطلاعاتِ بیشتر پی بردین که دنیا و زندگی و تلاشها و دردها و لذتها و فرصتها و کلاً زندگی و غیره همگی هدفمند و حساب شده هست , پشیمان نشین از نحوه ی زندگیتون در گذشته و آثاری که به جا گذاشتین در مسیر زندگیتون در گذشته .
======================================
2- اگر میخواین سر و سامان بدین به افکار و عقایدتون , اگر میخواین سامان بدین به زندگیتون , اگر میخواین بهترین مسیر رو برای پیمودنِ راهِ زندگی انتخاب کنین , اگر میخواین در همه حال , چه لحظاتِ خوش و لذتبخش و یا لحظاتِ سخت و دردناک آرامش روحی و روانی داشته باشین شروعش این سوال کلیدی و مادر هست :
جهان هستی خالق داره ؟ یا خودش خودبخود به وجود اومده و خود بخود تکامل پیدا کرده و شده جهانِ الان با این همه موجودات جاندار و بی جان ؟
با آرامش و کنجکاوی و دلی نرم و با انصاف و حق پذیر بگردین دنبال جواب همین یک سوال .
تا وقتی هم که جواب رو پیدا نکردین طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و دنیای اطرافتون صدمه نزنین
پاسختون به اون سوال مسیر اعتقادی و مسیر زندگیتون و نحوه ی زندگی کردنتون و در نهایت سرنوشتتون رو تعیین میکنه
شما برای یافتن جواب اون سوال نه مدرک دانشگاهی احتیاج دارین نه دیپلم نه راهنمائی و دبستان و نه حتی سواد خوندن و نوشتن
نه نیاز دارین سفر کنین به دور دستها در زمین و آسمانها و نه سفر کنین به زیر درباها و اقیانوسها
هر جای آسمانها و زمین که باشین , در هر عصر و زمانی که باشین , دور تا دورتون پر هست از چیزها و رخدادهائی که برای رسیدن به جواب کمکتون میکنه
شنیدنِ سخنانِ کسانی هم که ادعا میکنند جواب این سوال رو پیدا کردند میتونه زحمت پیدا کردن جواب رو کم کنه و وقت رو کوتاهتر .
===================================
بی هییییییچ شک و تردید شما و همه ی کسانی که مثل شما دنبال جوابِ اون سوالِ کلیدی میگردند و کسانی که ادعا میکنند جواب رو پیدا کردند , جزءِ یکی از این 5 دسته هستین:
1- از تحلیلِ خردمندانه و منصفانه ی اطلاعاتِ به دست آورده یقین پیدا کردین که جهان هستی خودش خود به خود به وجود اومده و سازنده نداره
2- بیشترِ شکّتون بر این هست که سازنده نداره
3- اصلاً نمیدونین داره یا نداره
4- بیشتر شکتون بر این هست که داره
یقین دارین که داره

محاله انسانی با عقل سالم پیدا کنین که جزء یکی از این 5 دسته نباشه یا جزء دو یا چند دسته باشه
هر چه اطلاعات بیشتری کسب و تجزیه و تحلیل کنین بهتر میتونین نتیجه گیری کنین و جایگاه خودتون رو مشخص کنین
تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر و تفکر در موردشون و تجزیه و تحلیلشون برای یافتن جواب اون سوالِ کلیدی یکی از سودمندترین کارهایی هست که یک انسان در زندگیش میتونه انجام بده
====================================
در زندگی همه ی انسانها چیزی هست به اسم نقطه ی تحوّل
یعنی دگرگون شدنِ دیده , دگرگون شدن عقیده و افکار
اونموقع هست که انسان از یکی از اون 5 دسته خارج میشه و به یک دسته ی دیگه اش ملحق میشه . یعنی مثلاً از یقین به سازنده نداشتن تبدیل میشه به شکی اندک به سازنده داشتن . این تغییر عقیده یک تحول هست و اون لحظه یک نقطه ی تحول
کسانی که دائماً از یک دسته به دسته ی دیگه میرند , علتش تغییر عقیدشون هست که ناشی از تغییر علم دانششون هست
گاهی درست و صحیح تغییر عقیده میدند و از عقیده ی اشتباه میرند به سمت عقیده ی صحیح
گاهی هم متاسفانه به اشتباه تغییر عقیده میدند و به بیراهه کشیده میشند
البته خوشبختانه تا لحظه ی آخر زندگی و آخرین نفس , امکان تصحیح مسیر وجود داره
پس پیدا کردن جواب اون سوال , تعیین کننده ی همه چیز زندگی شماست . تعیین کننده ی همه ی اولویتهای شماست . تعیین کننده ی همه ی ارزشهای شماست (چیزهائی که براتون اهمیت داره) و همچنین دسته بندیِ صحیح اولویتها و ارزشهاتون (مهم ها چی هست و مهمترین چی هست در زندگی ؟) و تعیین کننده ی حد و مرزها و خطِ قرمزها .
======================================
چیزهائی که الان خوندین بهتون سرعتِ اولیه میده برای حرکت
اما اینکه آیا حرکت میکنین یا نه ؟ آیا اصلاً اهمیت میدین به اون سوال و پیدا کردن جوابش یا نه ؟ چقدر تلاش میکنین برای پیدا کردن جواب ؟ همه به خودتون بستگی داره .
انسان فقط و فقط در 3 چیز کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست :
• نیّت و هدف و منظور
• تفکُّر و عقیده (عقیده حاصل و نتیجه ی تفکر هست)
• ایمان (تمَسُّک به عقیده - شدتِ پافشاری و اصرار و پایبندی به عقیده)
اگر آسمانها و زمین رو بگردین چیزی دیگری که انسان در اون 100% اختیاردار باشه پیدا نمیکنین
خودِ این موضوع یک راهنمای بزرگ هست برای رسیدن به پاسخ اون سوال کلیدی
راهِ زندگیِ و مسیر اعتقادیِ هر انسانی کاملاً خصوصی و اختصاصی هست . اما گاهی در تقاطعها به هم میرسیم . اطلاعاتی رو با هم رد و بدل میکنیم و بعدش دوباره هر کسی به مسیر خودش ادامه میده
====================================
پیشنهادِ آخِر بنده
همه ی حرفها و سخنها رو با دقت و حوصله و انصاف بشنوید , بعدش بهترین حرفها رو انتخاب کنین و در ساختن پایه های مستحکم عقیده ازش استفاده کنین
یقین داشته باشین اگر این چیزها رو رعایت کنین , اگر جهان هستی سازنده داشته باشه روز به روز بهش نزدیکتر میشین و بیشتر وجودش رو احساس میکنین
=====================================
اگر به مرحله ی شک به وجود داشتن سازنده رسیدین , اونوقت آغاز بقیه ی مرحله ها هست که متاسفانه قوانین این سایت نوشتن در موردش رو ممنوع کرده
فقط یک اشاره میکنم که مرحله ی بعد چی هست:
حالا که دلایلی پیدا کردیم که احتمال وجود سازنده رو تقویت میکنه , این سازنده چه صفاتی داره ؟
تا همینجاش هم اگر حذف نشه خوبه
اما جویندگان جواب اون سوال مادر نیازی به این سایت یا هیچ سایتِ معینِ دیگه ای ندارند . قدیمها که اصلاً نه نت بود و نه تلوزیون و رادیو و روزنامه و مجله و اینها , حقیقت جویان به حقیقت رسیدند حتی هزاران سال پیش
پس فقط کافیه دنبالش بگردین . اگر وجود داشته باشه خودش جویندگان رو راهنمائی میکنه
خب , به پایانِ این تقاطع رسیدیم و باید جدا بشیم و هر کسی راهِ خودش رو بره
اما شاید باز هم تقاطعهای بعدی به هم برسیم
دو پرونده درست کنین . در یکیش دلیلهای وجود سازنده رو جمع آوری کنین و در دومی دلیلهای وجود نداشتن سازنده
خیلی زود میبینین که پرونده ی اولی داره به سرعت پر میشه اما در پرونده ی دوم چیز زیادی جمع نمیشه . (عقیده ی شخصی بنده)

محمد7966
25-12-2015, 12:49
درود
دوستان راستش نمیدونم ایجاد این تاپیک ایرادی داره یا نه و با قوانین سایت در تناقضه یا خیر به هر حال موضوعیه که من و قاعدتا خیلیای دیگه مشابه منو اذیت میکنه
من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
نمیدونم واقعا برای ما ایرانی ها که غالبا در خانواده هایی با اعتقادات مذهبی بدنیا میایم از بچگی و زمان تحصیل مدام چیرایی به ذهنمون خورانده شده، خیلی سخته برامون زندگی بدون اینها، در واقع خلا ـی در زندگیمون ایجاد میشه که پر کردنش بعضا حتی غیر ممکن بنظر میاد

من شخصا الان زندگیم معنای خودش رو از دست داده صرفا احساس میکنم ماشینی هستم با تعدادی غرایض و نیازها که باید صبح تا شب برای ساکت کردن رنج ایجاد شده ازین نیازها بدوام.

واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟
خوشحال میشم نظرات دوستان رو به دور از هر تعصبی بشنوم، خواهشا شعار هم تحویلم ندید.

سلام پیشنهادم اینه که کتاب فلسفه زیستنو بخونید اون کتاب تالیف دکتر نمازی است که خود پزشک است و اخلاق حرفه ای تدریس می کند
ولی اگر بخام بگم اون کتاب چی گفته اینطور بگم که در اون کتاب الگویی معرفی کرده بود برای زیستن و اون الگوها گاندی و مادرترز بود ولی دکتر نمازی فقط به زندگی مادر ترزا پرداخته بود
البته به قول استاد ملیکان هر کسی باید خودش به زندگیش معنا بدهد
شما ببینید با چی زندگیتون معنا پیدا می کنه با حقیقت طلبی با دردزدایی و رنج زدایی
به شخصه خودم راه مادر ترزا را پیش گرفتم یعنی دردزدایی رنج زدایی
البته اگر دقت کنید مادر ترزا هم مانند انبیا زندگی کرده در واقع نظر من این است که ما از نظر عقلی نمیدانیم هدف خلقت چیست ولی راهی پیدا کنیم که ما رو از فکر به اون باز داره و البته به نظرم اون راه هم باید به شما لذت بده نه لذتهای ناپایدار مثل خوردن و آشامیدن و لذت جنسی
و اینو بگم اگر دقت کنید پیروان ادیان همیشه به پیامبرانشون افتخار میکنن و از اخلاق و منش پیامبران خودشون تعریف و تمجید می کنند ولی خودشون اصلا هیچ شباهتی به پیامبرانشون ندارند
و اینکه میگم چرا مادر ترزا یا گاندی یا دکتر آلبرت شوایتزر رو الگو قرار دادم به خاطر همینه که اینها هم زندگی شبیه انبیا دارند رایگان بخشی داشتند دردزدایی کردند از مردم پولی نگرفتند بابت خدماتی که کردند
حالا بعضیا میگن حقیقت طلبی لذت بخش است ولی من از قول استاد ملکیان میگم که میگفت حقیقت مانند سرابی است که هر چقدر هم میخای بهش برسی،نمی رسی
و همین استاد ملکیان از قول شوپنهاور میگه که شو پنهاور گفته همه چی ملال آور است و واقعا هم درست میگه ولی خودم یعنی استاد ملکیان دو تا استثنا برای حرف شوپنهاور در باره خودم قائلم
1-درد زدایی و رنج زدایی در حد توانم
2-حقیقت طلبی در دو حوزه روانشناسی و اخلاق
بنده یعنی من محمد فقط از راه اول است که میتونم برای زندگی خودم معنایی داشته باشم و راه دوم به نظرم هم پوچ است چون از کجا معلوم است که در حوزه اخلاق و روانشناسی به حقیقت برسیم
اگر باز راهنمایی میخاستید بگید تا کمکتون کنم
موفق باشید

Captain_America
25-12-2015, 12:54
به دنیای واقعی خوش اومدی رفیق...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

md70
25-12-2015, 13:53
سلام
سوالهای شما دوست عزیز و این احساس و شکها و تردیها همگی طبیعی هست و حق مسلم شماست که بپرسین من کیم ؟ اینجا کجاست ؟ زندگی چی هست ؟ چه کاری باید انجام بدم یا ندم ؟ چرا خوشی و سختی هست ؟ بعدش چی میشه ؟ کجا میرم ؟ اصلاً چرا اومدیم ؟ و دهها و صدها سوال دیگه
پیشنهاد بنده به شما و همه ی کسانی که مثل شما کلی سوال دارند و پاسخی که براشون قانع کننده هم باشه نگرفته اند تا حالا اینه :
1- فعلاً که این احساس رو دارین و این سوالها از همه طرف ذهنتون رو محاصره کرده و حتی گاهی احساس بی ثمر بودن و بی هدف و سرانجام بودنِ زندگی و بی ثمر بودنِ تلاشها و پیکارها و خوشیها و سختیها و دردها و لذتها رو دارین , لااقل طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و جهان اطرافتون صدمه نزنین تا اگر یک روز با کسبِ علم و دانش و اطلاعاتِ بیشتر پی بردین که دنیا و زندگی و تلاشها و دردها و لذتها و فرصتها و کلاً زندگی و غیره همگی هدفمند و حساب شده هست , پشیمان نشین از نحوه ی زندگیتون در گذشته و آثاری که به جا گذاشتین در مسیر زندگیتون در گذشته .
======================================
2- اگر میخواین سر و سامان بدین به افکار و عقایدتون , اگر میخواین سامان بدین به زندگیتون , اگر میخواین بهترین مسیر رو برای پیمودنِ راهِ زندگی انتخاب کنین , اگر میخواین در همه حال , چه لحظاتِ خوش و لذتبخش و یا لحظاتِ سخت و دردناک آرامش روحی و روانی داشته باشین شروعش این سوال کلیدی و مادر هست :
جهان هستی خالق داره ؟ یا خودش خودبخود به وجود اومده و خود بخود تکامل پیدا کرده و شده جهانِ الان با این همه موجودات جاندار و بی جان ؟
با آرامش و کنجکاوی و دلی نرم و با انصاف و حق پذیر بگردین دنبال جواب همین یک سوال .
تا وقتی هم که جواب رو پیدا نکردین طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و دنیای اطرافتون صدمه نزنین
پاسختون به اون سوال مسیر اعتقادی و مسیر زندگیتون و نحوه ی زندگی کردنتون و در نهایت سرنوشتتون رو تعیین میکنه
شما برای یافتن جواب اون سوال نه مدرک دانشگاهی احتیاج دارین نه دیپلم نه راهنمائی و دبستان و نه حتی سواد خوندن و نوشتن
نه نیاز دارین سفر کنین به دور دستها در زمین و آسمانها و نه سفر کنین به زیر درباها و اقیانوسها
هر جای آسمانها و زمین که باشین , در هر عصر و زمانی که باشین , دور تا دورتون پر هست از چیزها و رخدادهائی که برای رسیدن به جواب کمکتون میکنه
شنیدنِ سخنانِ کسانی هم که ادعا میکنند جواب این سوال رو پیدا کردند میتونه زحمت پیدا کردن جواب رو کم کنه و وقت رو کوتاهتر .
===================================
بی هییییییچ شک و تردید شما و همه ی کسانی که مثل شما دنبال جوابِ اون سوالِ کلیدی میگردند و کسانی که ادعا میکنند جواب رو پیدا کردند , جزءِ یکی از این 5 دسته هستین:
1- از تحلیلِ خردمندانه و منصفانه ی اطلاعاتِ به دست آورده یقین پیدا کردین که جهان هستی خودش خود به خود به وجود اومده و سازنده نداره
2- بیشترِ شکّتون بر این هست که سازنده نداره
3- اصلاً نمیدونین داره یا نداره
4- بیشتر شکتون بر این هست که داره
یقین دارین که داره

محاله انسانی با عقل سالم پیدا کنین که جزء یکی از این 5 دسته نباشه یا جزء دو یا چند دسته باشه
هر چه اطلاعات بیشتری کسب و تجزیه و تحلیل کنین بهتر میتونین نتیجه گیری کنین و جایگاه خودتون رو مشخص کنین
تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر و تفکر در موردشون و تجزیه و تحلیلشون برای یافتن جواب اون سوالِ کلیدی یکی از سودمندترین کارهایی هست که یک انسان در زندگیش میتونه انجام بده
====================================
در زندگی همه ی انسانها چیزی هست به اسم نقطه ی تحوّل
یعنی دگرگون شدنِ دیده , دگرگون شدن عقیده و افکار
اونموقع هست که انسان از یکی از اون 5 دسته خارج میشه و به یک دسته ی دیگه اش ملحق میشه . یعنی مثلاً از یقین به سازنده نداشتن تبدیل میشه به شکی اندک به سازنده داشتن . این تغییر عقیده یک تحول هست و اون لحظه یک نقطه ی تحول
کسانی که دائماً از یک دسته به دسته ی دیگه میرند , علتش تغییر عقیدشون هست که ناشی از تغییر علم دانششون هست
گاهی درست و صحیح تغییر عقیده میدند و از عقیده ی اشتباه میرند به سمت عقیده ی صحیح
گاهی هم متاسفانه به اشتباه تغییر عقیده میدند و به بیراهه کشیده میشند
البته خوشبختانه تا لحظه ی آخر زندگی و آخرین نفس , امکان تصحیح مسیر وجود داره
پس پیدا کردن جواب اون سوال , تعیین کننده ی همه چیز زندگی شماست . تعیین کننده ی همه ی اولویتهای شماست . تعیین کننده ی همه ی ارزشهای شماست (چیزهائی که براتون اهمیت داره) و همچنین دسته بندیِ صحیح اولویتها و ارزشهاتون (مهم ها چی هست و مهمترین چی هست در زندگی ؟) و تعیین کننده ی حد و مرزها و خطِ قرمزها .
======================================
چیزهائی که الان خوندین بهتون سرعتِ اولیه میده برای حرکت
اما اینکه آیا حرکت میکنین یا نه ؟ آیا اصلاً اهمیت میدین به اون سوال و پیدا کردن جوابش یا نه ؟ چقدر تلاش میکنین برای پیدا کردن جواب ؟ همه به خودتون بستگی داره .
انسان فقط و فقط در 3 چیز کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست :
• نیّت و هدف و منظور
• تفکُّر و عقیده (عقیده حاصل و نتیجه ی تفکر هست)
• ایمان (تمَسُّک به عقیده - شدتِ پافشاری و اصرار و پایبندی به عقیده)
اگر آسمانها و زمین رو بگردین چیزی دیگری که انسان در اون 100% اختیاردار باشه پیدا نمیکنین
خودِ این موضوع یک راهنمای بزرگ هست برای رسیدن به پاسخ اون سوال کلیدی
راهِ زندگیِ و مسیر اعتقادیِ هر انسانی کاملاً خصوصی و اختصاصی هست . اما گاهی در تقاطعها به هم میرسیم . اطلاعاتی رو با هم رد و بدل میکنیم و بعدش دوباره هر کسی به مسیر خودش ادامه میده
====================================
پیشنهادِ آخِر بنده
همه ی حرفها و سخنها رو با دقت و حوصله و انصاف بشنوید , بعدش بهترین حرفها رو انتخاب کنین و در ساختن پایه های مستحکم عقیده ازش استفاده کنین
یقین داشته باشین اگر این چیزها رو رعایت کنین , اگر جهان هستی سازنده داشته باشه روز به روز بهش نزدیکتر میشین و بیشتر وجودش رو احساس میکنین
=====================================
اگر به مرحله ی شک به وجود داشتن سازنده رسیدین , اونوقت آغاز بقیه ی مرحله ها هست که متاسفانه قوانین این سایت نوشتن در موردش رو ممنوع کرده
فقط یک اشاره میکنم که مرحله ی بعد چی هست:
حالا که دلایلی پیدا کردیم که احتمال وجود سازنده رو تقویت میکنه , این سازنده چه صفاتی داره ؟
تا همینجاش هم اگر حذف نشه خوبه
اما جویندگان جواب اون سوال مادر نیازی به این سایت یا هیچ سایتِ معینِ دیگه ای ندارند . قدیمها که اصلاً نه نت بود و نه تلوزیون و رادیو و روزنامه و مجله و اینها , حقیقت جویان به حقیقت رسیدند حتی هزاران سال پیش
پس فقط کافیه دنبالش بگردین . اگر وجود داشته باشه خودش جویندگان رو راهنمائی میکنه
خب , به پایانِ این تقاطع رسیدیم و باید جدا بشیم و هر کسی راهِ خودش رو بره
اما شاید باز هم تقاطعهای بعدی به هم برسیم
دو پرونده درست کنین . در یکیش دلیلهای وجود سازنده رو جمع آوری کنین و در دومی دلیلهای وجود نداشتن سازنده
خیلی زود میبینین که پرونده ی اولی داره به سرعت پر میشه اما در پرونده ی دوم چیز زیادی جمع نمیشه . (عقیده ی شخصی بنده)

ممنون از وقتی که گذاشتید، البته من تا جایی که میشه به کسی انرژی منفی وارد نمیکنم، مثلا من مادرم مثل خیلیای دیگه شخصی معتقد و مذهبیه، گاها پیش میاد وقتی میبینمش و مشکلاتم رو براش بازگو میکنم بهم میگه پسرم برات خیلی دعا میکنم، خب این تمام کاری هست که می تونه برای من انجام بده و زیباست، اما وقتی شما دعارو با ورد و جادو و سایر خرافات یکی میدونی اینطور مواقع چیکار میتونی بکنی جز اینکه ظاهرا لبخند بزنی و بگی ممنونم اما در دلت ازین ساده انگاری رنج بکشی و آزرده خاطر بشی، صد البته من هرگز سعی نخواهم کرد که دین و مذهبش رو زیر سوال ببرم، چرا ؟ چون میدونم که تمام چیزیه که داره و اگه ازش بگیرمش در قبالش چه چیز مثبتی بهش میدم جز رنج و درد ؟؟!!

در خصوص سایر صحبت هاتون هم من چون اینجا میخوان سعی کنم بیشتر شنونده ( به عبارت بهتر خواننده ) باشم خیلی دیگه باهاتون بحث نمیکنم، مسیرهایی که شما میفرمایید رو بعضا طی کردم قبلا، در حال حاضرم تنها ادعایی که به قطع می تونم بکنم رد اون سه دین مطرح جهان و طبیعتا تمام مبانی که ادعاش میکنن هستش ( مثالم زدم Afterlife ، روز داوری، روح و ... ) حالا باز این وسط مثلا خیلی راجع به ادیان کوچک تر مثل بودا تحقیق نکردم و نظری راجع بهش ندارم. راجع به سایر مفاهیم مثل فرض Creator برای جهان و ... دیگه نظری ندارم و میره جزئی مقولاتی که باید بگیم فعلا نمیدونم، ما حتی از ماهیت اصلی این جهان هم اطمیانی نداریم، فک میکنم فیلمایی مثل Inception و Matrix مثال های خوبی باشن.

در کل مسئله ای که هست اینه من نوعی اگه تا اینجا اومدم یه اتفاق یه شبه نبوده شاید بخوام بگم اولین جرقه هاش تو سنین خیلی کم و با سوالات ساده شروع شد که پاسخ های بعضا عجیبی میگرفتیم و خب حالا به مرور طی سال ها شک هامون تبدیل به یقین شد، شما عملا به من میگید که کل مسیری رو که تا الان طی کردم دنده عقب بگیرم و باز بیام سر خونه اول و مجدد انتخاب مسیر کنم ! در صورتی که من میخوام ببینم الان باید چیکار کنم و چه مسیری رو ادامه بدم ؟!

در آخرم یه نکته بگم خدمتتون اونم اینکه من بر عکس غالب دوستان Atheist نه تنها دوست نداشتم روزی به این جایی که الان هستم برسم بلکه خــــیلی زیاد تلاش و مطالعه کردم که کورسویی برای فرار ازین حیقیت تلخ ( به زعم من ) پیدا کنم اما متاسفانه یا خوشبختانه این اتفاق نیوفتاد، همین الانم باز برخلاف سایرین بیشتر از وضعیت فعلی رنج میبرم تا لذت پس مطمئن باشید من کورکورانه به اینجا نرسیدم.


سلام پیشنهادم اینه که کتاب فلسفه زیستنو بخونید اون کتاب تالیف دکتر نمازی است که خود پزشک است و اخلاق حرفه ای تدریس می کند
ولی اگر بخام بگم اون کتاب چی گفته اینطور بگم که در اون کتاب الگویی معرفی کرده بود برای زیستن و اون الگوها گاندی و مادرترز بود ولی دکتر نمازی فقط به زندگی مادر ترزا پرداخته بود
البته به قول استاد ملیکان هر کسی باید خودش به زندگیش معنا بدهد
شما ببینید با چی زندگیتون معنا پیدا می کنه با حقیقت طلبی با دردزدایی و رنج زدایی
به شخصه خودم راه مادر ترزا را پیش گرفتم یعنی دردزدایی رنج زدایی
البته اگر دقت کنید مادر ترزا هم مانند انبیا زندگی کرده در واقع نظر من این است که ما از نظر عقلی نمیدانیم هدف خلقت چیست ولی راهی پیدا کنیم که ما رو از فکر به اون باز داره و البته به نظرم اون راه هم باید به شما لذت بده نه لذتهای ناپایدار مثل خوردن و آشامیدن و لذت جنسی
و اینو بگم اگر دقت کنید پیروان ادیان همیشه به پیامبرانشون افتخار میکنن و از اخلاق و منش پیامبران خودشون تعریف و تمجید می کنند ولی خودشون اصلا هیچ شباهتی به پیامبرانشون ندارند
و اینکه میگم چرا مادر ترزا یا گاندی یا دکتر آلبرت شوایتزر رو الگو قرار دادم به خاطر همینه که اینها هم زندگی شبیه انبیا دارند رایگان بخشی داشتند دردزدایی کردند از مردم پولی نگرفتند بابت خدماتی که کردند
حالا بعضیا میگن حقیقت طلبی لذت بخش است ولی من از قول استاد ملکیان میگم که میگفت حقیقت مانند سرابی است که هر چقدر هم میخای بهش برسی،نمی رسی
و همین استاد ملکیان از قول شوپنهاور میگه که شو پنهاور گفته همه چی ملال آور است و واقعا هم درست میگه ولی خودم یعنی استاد ملکیان دو تا استثنا برای حرف شوپنهاور در باره خودم قائلم
1-درد زدایی و رنج زدایی در حد توانم
2-حقیقت طلبی در دو حوزه روانشناسی و اخلاق
بنده یعنی من محمد فقط از راه اول است که میتونم برای زندگی خودم معنایی داشته باشم و راه دوم به نظرم هم پوچ است چون از کجا معلوم است که در حوزه اخلاق و روانشناسی به حقیقت برسیم
اگر باز راهنمایی میخاستید بگید تا کمکتون کنم
موفق باشید

ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.


به دنیای واقعی خوش اومدی رفیق...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بله دوست عزیز دنیای واقعی !

راستی جمله ای که گذاشتید عملا مفاهیمی مثل ایثار و از حودگذشتگی رو دیگه کاملا احمقانه و در تضاد با عقل جلوه میده، مثلا شما چطور می تونید از زندگی تون که در واقع با ارزش ترین و به عبارت بهتر تمام چیزیه که دارید بگذرید تا مثلا آسایش رو به عده ای هدیه کنید ؟! من شخصا از دیدگاه یه Atheist ایثار رو یه حماقت یا جنون لحظه ای میبینم، شما چطور ؟!

محمد7966
25-12-2015, 14:07
ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.

البته کتابای زیادی در بابا معنای زندگی هست
کتابای دکتر ویکتور فرانکل هم هست دکتر فرانکل پدر علم معنادرمانی است دوتا کتاب داره به اسم انسان در جستجوی معنا و دیگری کتاب پزشک و روح
ایشون دکتر فرانکل خود اسیری بود در دوران جنگ جهانی دوم که یهودی هم بود و خب کوره های آدم سوزی رو هم دیده ولی خودش سرنوشتش با بقیه فرق داشته و از شانس یا هر چیز دیگه ای از آدم سوزی نجات پیدا کرد

و به نظرم شما باید ببیند مشکلتون دقیقا چیه؟آیا فقط درگیر یاس فلسفی شدید یا نه اینکه حس می کنید تو این دنیا چیزی نیست که انسانو از درون ارضا کنه
اگر از دید عرفا ببینیم تنها چیزی که انسانو ارضا میکنه فناشدن در ذات خداست ولی اگر کسی بیخدا باشه آیا به این حرفا دلشو خوش میکنه
یا فیلسوفان آبا این عقیده عرفا رو قبول می کنن؟!
خودم به شخصه دنبال رضایت درونم و فهمیدم تو این دنیا نه زن نه بچه نه مدرک نه ماشین نه نوبلیست شدن و نه پروفسور شدن و نه.....انسانو ارضا نمیکنه

md70
25-12-2015, 14:28
ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.

البته کتابای زیادی در بابا معنای زندگی هست
کتابای دکتر ویکتور فرانکل هم هست دکتر فرانکل پدر علم معنادرمانی است دوتا کتاب داره به اسم انسان در جستجوی معنا و دیگری کتاب پزشک و روح
ایشون دکتر فرانکل خود اسیری بود در دوران جنگ جهانی دوم که یهودی هم بود و خب کوره های آدم سوزی رو هم دیده ولی خودش سرنوشتش با بقیه فرق داشته و از شانس یا هر چیز دیگه ای از آدم سوزی نجات پیدا کرد

و به نظرم شما باید ببیند مشکلتون دقیقا چیه؟آیا فقط درگیر یاس فلسفی شدید یا نه اینکه حس می کنید تو این دنیا چیزی نیست که انسانو از درون ارضا کنه
اگر از دید عرفا ببینیم تنها چیزی که انسانو ارضا میکنه فناشدن در ذات خداست ولی اگر کسی بیخدا باشه آیا به این حرفا دلشو خوش میکنه
یا فیلسوفان آبا این عقیده عرفا رو قبول می کنن؟!
خودم به شخصه دنبال رضایت درونم و فهمیدم تو این دنیا نه زن نه بچه نه مدرک نه ماشین نه نوبلیست شدن و نه پروفسور شدن و نه.....انسانو ارضا نمیکنه

ببینید من مشکلمو تقریبا توی 2 پست قبلی توضیح دادم، من مثل خیلیای دیگه ( مخصوصا داخل کشور مذهبی مثل ایران ) از بچگی خواسته و نا خواسته چیزهایی بهم خورانده شده و در واقع عمری رو بر مبنای یکسری عقاید و باورها بزرگ شدیم و شخصیت مون شکل گرفته، حالا به هر حال سوالاتی هم بوده که به مرور به ذهن وارد میشده حالا گاهی جواب هایی داشته و گاهی هم جوابی بچه گانه بهش داده شده، متاسفانه فک نمیکنم خیلی بخثو بشه اینجا باز کرد حالا اگه تا همین جام بهمون گیر ندن خوبه
به هر بطور خلاصه عرض کردم در حال حاضر دیگه ادیان برام بطور کامل مردود شدن به 1001 دلیل ( دلایل علمی، فلسفی، تجربی، منطقی شهودی و ... )، در واقع بستری که باورها و معنای زندگیم برش شکل گرفته بود از بین رفت، اگه یه روزگاری مثلا میخواستیم به کسی کمکی کنیم ناخودآگاه ثواب و پاداش و خوشنودی خداوند به عنوان یه اهرم عمل میکرد و مارو به سمت جلو هل میداد، یا مثلا اگه فرصتی برای سو استفاده و یا در نظر گرفتن منافع خودمون با شرط آسیب به دیگران پیش میومد بازم همون مفاهیمی که خودنون میدونید سراغمون میومد و مارو باز میداشت !
اما الان شخصی که ساختار ذهنیش اینطوری شرطی شده ناگهان دچار خلا وسیعی میشه، اینکه شما میبینی مفاهیمی مثل عشق صرفا و صرفا نتیجه ترشح یکسری هورمون ها و یکسری فعالیت های پیچیده مغزی هست نه چیزی پاک و خالص و ماورایی چطور میشه هنوزم کسی رو دوست داشت اما در خلوتت به خودت نخندی ؟!!!

نمیدونم در کل خیلی واضحه دیگه من دوست دارم ببینم دوستان دیگه چطوری زندگی میکنن و لذت میبرن از زندگی شون، چطوری میشه در فاصله 2 نیستی یک هستی پر نشاط و انگیزه داشت ؟!!

دوست عزیز با این نگاه دیدگاه عرفا هم صرفا میگنجه در تلاش بشر برای گول زدن خودش و فرار از حقیقت تلخ ( به نظر من )

محمد7966
25-12-2015, 14:46
ببینید من مشکلمو تقریبا توی 2 پست قبلی توضیح دادم، من مثل خیلیای دیگه ( مخصوصا داخل کشور مذهبی مثل ایران ) از بچگی خواسته و نا خواسته چیزهایی بهم خورانده شده و در واقع عمری رو بر مبنای یکسری عقاید و باورها بزرگ شدیم و شخصیت مون شکل گرفته، حالا به هر حال سوالاتی هم بوده که به مرور به ذهن وارد میشده حالا گاهی جواب هایی داشته و گاهی هم جوابی بچه گانه بهش داده شده، متاسفانه فک نمیکنم خیلی بخثو بشه اینجا باز کرد حالا اگه تا همین جام بهمون گیر ندن خوبه
به هر بطور خلاصه عرض کردم در حال حاضر دیگه ادیان برام بطور کامل مردود شدن به 1001 دلیل ( دلایل علمی، فلسفی، تجربی، منطقی شهودی و ... )، در واقع بستری که باورها و معنای زندگیم برش شکل گرفته بود از بین رفت، اگه یه روزگاری مثلا میخواستیم به کسی کمکی کنیم ناخودآگاه ثواب و پاداش و خوشنودی خداوند به عنوان یه اهرم عمل میکرد و مارو به سمت جلو هل میداد، یا مثلا اگه فرصتی برای سو استفاده و یا در نظر گرفتن منافع خودمون با شرط آسیب به دیگران پیش میومد بازم همون مفاهیمی که خودنون میدونید سراغمون میومد و مارو باز میداشت !
اما الان شخصی که ساختار ذهنیش اینطوری شرطی شده ناگهان دچار خلا وسیعی میشه، اینکه شما میبینی مفاهیمی مثل عشق صرفا و صرفا نتیجه ترشح یکسری هورمون ها و یکسری فعالیت های پیچیده مغزی هست نه چیزی پاک و خالص و ماورایی چطور میشه هنوزم کسی رو دوست داشت اما در خلوتت به خودت نخندی ؟!!!

نمیدونم در کل خیلی واضحه دیگه من دوست دارم ببینم دوستان دیگه چطوری زندگی میکنن و لذت میبرن از زندگی شون، چطوری میشه در فاصله 2 نیستی یک هستی پر نشاط و انگیزه داشت ؟!!

دوست عزیز با این نگاه دیدگاه عرفا هم صرفا میگنجه در تلاش بشر برای گول زدن خودش و فرار از حقیقت تلخ ( به نظر من )


البته عرفاا درسته از این حرفا میزنن ولی کلا در عرفان نمیشه همه چی رو اثبات عقلی کرد و گفته های بعضی از عرفا نتیجه های تجربه های عرفانی خودشونه
از طرفی درسته این حرفای عرفا شاید گول زدن خودشون باشه و اینکه بخان به خودشون آرامش کاذب بدن ولی این پیام از کانال استاد ملیکان میذارم و ببینید درباره عرفا درست نه عارف نما ها چی گفته
و به نظرم اگر براتون مهم باشه که بین عرفا و فیلسوفا چه کسی اخلاقی تر زندگی کرده نظر من اینه که عرفا اخلاقی تر زندگی کردن تا فیلسوفا کافیه یه اطلاعاتی درباره کتاب فیلسوفان بدکردار در اینترنت بدست بیارید متوجه میشید چی میگم مثلا یکی از این فلاسفه بدکردار راسل
بذارید درباره راسل بگم این آقای راسل که خودم هم یه زمانی افکار و عقایدشو دوست داشتم در کتاب تاریخ فلسفه غرب از شوپنهاور به عنوان شخصی شکم پرست و زن باز یاد کرده ولی در این کتاب فیلسوفان بد کردار گفته خودش بدتر بوده و به عروس خودش تجاوز کرده
شاید خودم با حرفای بیشتر فلاسفه همفکر باشم تا عرفا ولی از نظر اخلاقی عرفا خیلی سرتر از فلاسفه هستند

این هم پیام کانال تلگرام استاد ملکیان

ز قول توماس آکوئینی نقل شده است که تصور نکنید که درون قدیسان آرام و قرار برقرار است(تامس مرتون عارف معاصر آمریکایی هم این سخن را تایید می کند) بلکه قدیس کسی است که علی رغم ناشادی و ناآرامی و عدم رضایت باطن تن به اخلاقی زیستن داده است(استاد ملکیان روانشناسی اخلاق صفحه 28)

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-12-2015, 14:50
شما عملا به من میگید که کل مسیری رو که تا الان طی کردم دنده عقب بگیرم و باز بیام سر خونه اول و مجدد انتخاب مسیر کنم ! در صورتی که من میخوام ببینم الان باید چیکار کنم و چه مسیری رو ادامه بدم ؟!
در آخرم یه نکته بگم خدمتتون اونم اینکه من بر عکس غالب دوستان Atheist نه تنها دوست نداشتم روزی به این جایی که الان هستم برسم بلکه خــــیلی زیاد تلاش و مطالعه کردم که کورسویی برای فرار ازین حیقیت تلخ ( به زعم من ) پیدا کنم اما متاسفانه یا خوشبختانه این اتفاق نیوفتاد، همین الانم باز برخلاف سایرین بیشتر از وضعیت فعلی رنج میبرم تا لذت پس مطمئن باشید من کورکورانه به اینجا نرسیدم.سلام
مذاهبِ ادیان رو فراموش کنین .
ادیان رو هم فراموش کنین فعلاً
کسی که عقیده داره جهان هستی سازنده نداره , سخن گفتن باهاش در موردِ مذاهبِ ادیان و خودِ ادیان و آیاتِ و نوشته های کتابهائی که گفته میشه سخنانِ طراح و سازنده ی جهان هستی هست و پیامبران و آزمایش بودنِ زندگی دنیا و سخن گفتن از عبادت و دعا و این چیزها بیهوده تر هست از آب در هاون کوبیدن و بیهوده تر از مشت به سندان کوبیدن و بیهوده تر از تلاش برای باد کردنِ یک بادکنکِ پاره و بیهوده تر از تلاش برای جمع کردنِ آب در غربال هست
فقط جواب اون سوالِ کلیدی رو پیدا کنین تا مسیر حرکتتون مشخص بشه
دور تا دورتون پر هست از نشانه و علامت و مدرک که شک رو در ذهن شما تحریک میکنه
با جمع کردنِ مدارکِ بیشتر , شک هم زیادتر و زیادتر میشه
تکامل یک نشانه هست
سیستمهای موجود در جانداران نشانه هست .
مرگ یک نشانه هست
آزادیِ کامل انسان در نیت و عقیده و ایمان یک نشانه هست
توانائی انسان در شبیه سازی یک نشانه هست
فرصتهای خوب و بدی که همه ی مردم در زندگی روزمره باهاش روبرو میشند یک نشانه هست
قوانینِ ثابت و تغییر ناپذیری که همه چیز رو با قدرتِ تمام تحت کنترل داره یک نشانه هست
علم و دانشهای مختلف مثل رباضیات و فیزیک و شیمی و غیره یک نشانه هست
جواب سوال رو پیدا کنین و جایگاهتون رو در اون 5 دسته پیدا کنین وگرنه فرصت و وقتتون تموم میشه و مرگ میاد سراغتون و کار مثبتی در این زمینه انجام نداده اید
هیچ چیز ضامن بقای عمر نیست . نه جوانی , نه ثروت , قدرت , نه سلامتی , نه امنیت و نه هییییچ چیز دیگه . این هم یک نشانه هست .
سازنده شاید از دیده پنهان باشه اما اگر وجود داشته یاشه پس وجودش علامتهائی داره مثل امواج رادیوئی که به هیچ وجه با حواس چندگانه قابل احساس نیست اما از روی نشانه هاش ما یقین پیدا کردیم که وجود داره بلکه تحت کنترل درآوردیمش و داره برامون کار انجام میده
همه چیز رو فراموش کنین . فقط متمرکز بشین روی این سوال:
سازنده ای هست یا نه ؟
جواب یا بله هست یا خیر یا نمیدانم (شک دارم)

md70
25-12-2015, 15:18
سلام
مذاهبِ ادیان رو فراموش کنین .
ادیان رو هم فراموش کنین فعلاً
کسی که عقیده داره جهان هستی سازنده نداره , سخن گفتن باهاش در موردِ مذاهبِ ادیان و خودِ ادیان و آیاتِ و نوشته های کتابهائی که گفته میشه سخنانِ طراح و سازنده ی جهان هستی هست و پیامبران و آزمایش بودنِ زندگی دنیا و سخن گفتن از عبادت و دعا و این چیزها بیهوده تر هست از آب در هاون کوبیدن و بیهوده تر از مشت به سندان کوبیدن و بیهوده تر از تلاش برای باد کردنِ یک بادکنکِ پاره و بیهوده تر از تلاش برای جمع کردنِ آب در غربال هست
فقط جواب اون سوالِ کلیدی رو پیدا کنین تا مسیر حرکتتون مشخص بشه
دور تا دورتون پر هست از نشانه و علامت و مدرک که شک رو در ذهن شما تحریک میکنه
با جمع کردنِ مدارکِ بیشتر , شک هم زیادتر و زیادتر میشه
تکامل یک نشانه هست
سیستمهای موجود در جانداران نشانه هست .
مرگ یک نشانه هست
آزادیِ کامل انسان در نیت و عقیده و ایمان یک نشانه هست
توانائی انسان در شبیه سازی یک نشانه هست
فرصتهای خوب و بدی که همه ی مردم در زندگی روزمره باهاش روبرو میشند یک نشانه هست
قوانینِ ثابت و تغییر ناپذیری که همه چیز رو با قدرتِ تمام تحت کنترل داره یک نشانه هست
علم و دانشهای مختلف مثل رباضیات و فیزیک و شیمی و غیره یک نشانه هست
جواب سوال رو پیدا کنین و جایگاهتون رو در اون 5 دسته پیدا کنین وگرنه فرصت و وقتتون تموم میشه و مرگ میاد سراغتون و کار مثبتی در این زمینه انجام نداده اید
هیچ چیز ضامن بقای عمر نیست . نه جوانی , نه ثروت , قدرت , نه سلامتی , نه امنیت و نه هییییچ چیز دیگه . این هم یک نشانه هست .
سازنده شاید از دیده پنهان باشه اما اگر وجود داشته یاشه پس وجودش علامتهائی داره مثل امواج رادیوئی که به هیچ وجه با حواس چندگانه قابل احساس نیست اما از روی نشانه هاش ما یقین پیدا کردیم که وجود داره بلکه تحت کنترل درآوردیمش و داره برامون کار انجام میده
همه چیز رو فراموش کنین . فقط متمرکز بشین روی این سوال:
سازنده ای هست یا نه ؟
جواب یا بله هست یا خیر یا نمیدانم (شک دارم)

ببینید دوست عزیز من تقریبا میدونم شما چه مسیری رو میخواهید طی کنید ! اما حالا اگه بخوام به اون سوالی که بولد کردید جواب بدم فک میکنم بهترین جواب اینه که نمیدانم ! به قول هاوکینگ تمام اتفاقات جهان بدون نیاز به دستان یه خالق غیبی توسط صرف قوانین علمی قابل شرح و توضیحه، مثلا شما هیچ کجا دخالت یک وجود ماورایی در امور رو نمیتونید در تاریخ ببینید ( مگر اینکه به طوفان نوح و معجزه شق القمر و ... باور داشته باشید )، اما خب باز به هر حال طبیعیه که کسی هم نمیتونه وجود یک سازنده رو رد کنه، در کل اگه شما فکر می کنید یک سازنده ای وجود داره وظیفه اثبات کردنش به دیگران به عهده شماست، اگر نمی تونید به دیگران اثباتش کنید باید در فرض شما شک کرد به نظرم.
مطالبی که شما مطرح کردید به نظر من به طور قطع نمی تونه نشانه یک سازنده باشه، حتی اگه فرضا بشه نشانه یک سازنده در نظر گرفتش بازم مشکلی رو حل نمیکنه، شما فقط میتونید بگید سازنده ای هست دردی از ما دوا نخواهد شد!
حتی میشه فرض کرد خود جهان سازنده است در واقع دیدگاه پنتئیسم، صرفا این سازنده نباید یه وجود سوپرنچرال باشه.

Stream
25-12-2015, 18:15
درود
دوستان راستش نمیدونم ایجاد این تاپیک ایرادی داره یا نه و با قوانین سایت در تناقضه یا خیر به هر حال موضوعیه که من و قاعدتا خیلیای دیگه مشابه منو اذیت میکنه
من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
نمیدونم واقعا برای ما ایرانی ها که غالبا در خانواده هایی با اعتقادات مذهبی بدنیا میایم از بچگی و زمان تحصیل مدام چیرایی به ذهنمون خورانده شده، خیلی سخته برامون زندگی بدون اینها، در واقع خلا ـی در زندگیمون ایجاد میشه که پر کردنش بعضا حتی غیر ممکن بنظر میاد

من شخصا الان زندگیم معنای خودش رو از دست داده صرفا احساس میکنم ماشینی هستم با تعدادی غرایض و نیازها که باید صبح تا شب برای ساکت کردن رنج ایجاد شده ازین نیازها بدوام.

واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟
خوشحال میشم نظرات دوستان رو به دور از هر تعصبی بشنوم، خواهشا شعار هم تحویلم ندید.

توضیح های فرگشتی و علمی ... جهان رو طوری که هست توصیف می کنند، ولی شیوه زندگی برای ما دیکته نمی کنند.

به جای اینکه به دنبال اهدافی "مطلق" و "خارج از خودمون" باشیم که بهمون بگند چطور باید زندگی کنیم و چکار باید بکنیم و هدفمون چی باشه و ... ، دیدگاه Secular humanist ای به زندگی اینه که افراد می تونن با تفکر و جست و جو درباره اینکه چه چیزهایی این زندگی ای که دارند رو برای خودشون و سایرین بهتر می کنه به دنبال ساختن اهداف و علایق و ... میرن. این تفکرات میتونه خودخواهانه مطلق باشه، میتونه ایثارگرایانه مطلق باشه، یا ترکیبی از هر دو (که برای اکثریت چنین است).

من اینطور به این مسئله نگاه می کنم که از بین این همه انسانی که می تونسته وجود داشته باشه (تمام Combination های مجاز DNA)، شانس اینطور بوده که من در جهان بوجود بیام و من از این شانس تمام استفاده رو می کنم. اینکه مقصد کجاست اونقدرها مهم نیست چون ما مقدصمون رو زندگی نمی کنیم. به قول کارل راجرز که میگه زندگی خوب یک حالت خاص بودن نیست، یک فرایند است. یک هدف و مقصد نیست، یک مسیر و جهت است. این در تضاد کامل با چیزیه که ما در فرهنگمون داریم ولی با ذهنیت های مدرن بسیار سازگارتر است. در نهایت همه جهان نابود خواهد شد ولی این مقصد خاص ارزش و اهمیتی در شیوه زندگی ما نداره چون ما مقصدمون رو زندگی نمی کنیم بلکه مسیر رسیدن بهش رو تجربه می کنیم. همه چیز این مسیر است.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-12-2015, 19:07
ببینید دوست عزیز من تقریبا میدونم شما چه مسیری رو میخواهید طی کنید ! سلام
بنده قصد ندارم شما به سمتِ معینی سوق بدم
بنده خودم نوشته ام که انسان در نیت و عقده و ایمان آزادیِ 100% داره
اگر عالم و آدم جمع بشند , دست به دست هم بخوان شما رو به یک مسیر اعتقادیِ معین سوق بدند موفق نمیشند که نمیشند . این خود یک نشانه و علامت هست

اما حالا اگه بخوام به اون سوالی که بولد کردید جواب بدم فک میکنم بهترین جواب اینه که نمیدانم !
همین نمیدانم یعنی شما جز دسته ی اول و پنجم نیستین
کسی جرات داره بگه یقیناً سازنده نداره ؟
همه ی جویندگان مثل مور و ملخ میریزند سرش و میگن بگو چی پیدا کردی که یقین پیدا کردی جهان سازنده نداره ؟
اونوقت حرفی برای گفتن نداره جز ارائه ی یه سری مدرکِ شک برانگیز مثل:
اگه سازنده ای هست چرا دیده نمیشه ؟ چرا قایم شده ؟ چرا نمیذاره یبینیمش ؟ چرا ظالمها رو به حال خودشون رها کرده ؟ چرا ثروت و سلامتی و لذت و خوشی رو به طور مساوی بین همه تقسیم نکرده ؟ و غیره و غیره
اگر هم بگه یقینا سازنده وجود داره باز هم میریزند سرش که کو مدرکِ این یقین ؟؟؟
باز هم چیزی نداره جز یک مشت دلیلِ شک برانگیز
اگر کسی دلیل قاطعی بر یقیناً بودن یا نبودنِ سازنده داشت , بحث و جدلها تمام شده بود و همه معتقد شده بودند که یقیناً هست و یا معتقد شده بودند که یقیناً نیست

به قول هاوکینگ تمام اتفاقات جهان بدون نیاز به دستان یه خالق غیبی توسط صرف قوانین علمی قابل شرح و توضیحه
مثلا شما هیچ کجا دخالت یک وجود ماورایی در امور رو نمیتونید در تاریخ ببینید ( مگر اینکه به طوفان نوح و معجزه شق القمر و ... باور داشته باشید )، اما خب باز به هر حال طبیعیه که کسی هم نمیتونه وجود یک سازنده رو رد کنه،
1- جناب هاوگینگ فقط نظر داده .
در مقابل نظر ایشون صدها ملیون دانشمند و محقق و پژوهشگر و استاد و معلم و متفکر بودند و هستند که نظرشون عکس نظرش هست
درضمن , ایشون میگه با قوانین علمی
خودِ قوانین علمی محاله خود بخود به وجود اومده باشه
قوانین علمی که انسانهای باهوش بعد از هزاران سال زیستن انسان بر روی زمین , تازه فقط اندکی از اونها رو کشف کرده انذ و هر چه بیشتر کشفشون میکنیم تسلطمون بر جهان هستی بیشتر میشه نمیتونه خودبخود به وجود اومده باشه
ما بر اساس رفتار موجودات جهان هستی پی بردیم که همه چیز در جهان هستی تحت کنترل و سیطره ی یک سری قوانین ثابت و تغییر ناپذیر هست و حتی فرمولهای ریاضی مقدار اثرش و کنترلش رو هم پیدا کردیم مثل فرمولهای جاذبه و تاثیرش بر اشیاء موجود در قلمرو جاذبه
ااین فرمولها رو ما اختراع نکردیم بلکه پیدا کردیم
اینها نشانه های قدرتمندی هست برای خردمندانِ نرم دل

اما خب باز به هر حال طبیعیه که کسی هم نمیتونه وجود یک سازنده رو رد کنه
در کل اگه شما فکر می کنید یک سازنده ای وجود داره وظیفه اثبات کردنش به دیگران به عهده شماست
اگر نمی تونید به دیگران اثباتش کنید باید در فرض شما شک کرد به نظرم.مطالبی که شما مطرح کردید به نظر من به طور قطع نمی تونه نشانه یک سازنده باشه،
بنده نوشته ام هر مدرک باعث افزایش شک میشه
افزایش مدارکِ شک برانگیز باعث افزایش شک و حرکت به سوی یقین میشه (یقین به وجود داشتن و یا وجود نداشتن)
اما یه چیزی هست:
کسی که کلی مدرک جمع کرده و بسیار به یقین نزدیک شده دیگه اگر بهش بگیم بیا ثابت کن که هست , میگه شما بیاین ثابت کنین که نیست چون من از بس مدرک پیدا کردم دیگه به این راحتی تغییر عقیده نمیدم و مدارکِ این شکِ زیادش رو هم ارائه میده که بی شک یکی و دو تا و ده تا صد تا نیست
هر انسانی در انتخابِ عقیده و ایمانش کاملاً مختار و صاحب اختیار و آزاد هست و مسئولیت و عواقبِ انتخابش هم با خودش هست
اما این اختیار و خود مختاری مجانی نیست و باید حساب کتاب پس بده براش چون هیییچ چیزی در این دنیا مفتی و مجانی نیست و این خود مدرک دیگری هست برای جویندگانِ خردمندِ حقیقتِ دنیا و زندگیِ دنیا
در یکی از کتابهائی که گفته میشه سخنان و سفارشاتِ سازنده ی دنیا هست , به کسانی که گفته میشه مسنجرهای سازنده هستند میگه :
هدایت مردم با شما نیست . شما فقط پیامهای تشویق کننده و ترساننده و هشدار دهنده و پبامهای هدایت کننده رو به مردم ابلاغ کنین . رسیدگی به کارهاشون و حساب و کتابشون با ما هست

md70
25-12-2015, 19:28
توضیح های فرگشتی و علمی ... جهان رو طوری که هست توصیف می کنند، ولی شیوه زندگی برای ما دیکته نمی کنند.

به جای اینکه به دنبال اهدافی "مطلق" و "خارج از خودمون" باشیم که بهمون بگند چطور باید زندگی کنیم و چکار باید بکنیم و هدفمون چی باشه و ... ، دیدگاه Secular humanist ای به زندگی اینه که افراد می تونن با تفکر و جست و جو درباره اینکه چه چیزهایی این زندگی ای که دارند رو برای خودشون و سایرین بهتر می کنه به دنبال ساختن اهداف و علایق و ... میرن. این تفکرات میتونه خودخواهانه مطلق باشه، میتونه ایثارگرایانه مطلق باشه، یا ترکیبی از هر دو (که برای اکثریت چنین است).

من اینطور به این مسئله نگاه می کنم که از بین این همه انسانی که می تونسته وجود داشته باشه (تمام Combination های مجاز DNA)، شانس اینطور بوده که من در جهان بوجود بیام و من از این شانس تمام استفاده رو می کنم. اینکه مقصد کجاست اونقدرها مهم نیست چون ما مقدصمون رو زندگی نمی کنیم. به قول کارل راجرز که میگه زندگی خوب یک حالت خاص بودن نیست، یک فرایند است. یک هدف و مقصد نیست، یک مسیر و جهت است. این در تضاد کامل با چیزیه که ما در فرهنگمون داریم ولی با ذهنیت های مدرن بسیار سازگارتر است. در نهایت همه جهان نابود خواهد شد ولی این مقصد خاص ارزش و اهمیتی در شیوه زندگی ما نداره چون ما مقصدمون رو زندگی نمی کنیم بلکه مسیر رسیدن بهش رو تجربه می کنیم. همه چیز این مسیر است.

من خیلی در این رابطه که میگید مقصد اونقدارم مهم نیست با شما موافق نیستم، مقصد به نظرم خــیلی تاثیر داره در اینکه ما چه مسیری را انتخاب کنیم و با چه انرژی اون مسیر رو طی کنیم، درسته که به هر حال شاید عمده و یا حتی کل زندگی ما در طی کردن مسیر بگذره اما خب طبیعتا این مقصد هستش که مسیر رو شکل و جریان میده.
ببینید من احساس میکنم شما یا حالا به صورت کلی عقاید سکولار سعی دارن رد شدن مواردی مثل حیات دیگر پس از مرگ، وجود روز قضاوت و داوری بر اساس اعمال و ... رو تقریبا بی تاثیر در روند زندگی بدونن، یکی از دوستان صفحه قبل عکسی رو گذاشته بود دیگه شما در نظر بگیرید واقعا چطوری میشه ایثار ( در حد گذشتن از جان ) رو با این مفاهیم درآمیخت ؟!! در واقع مطابق این ایدئولوژی حیات شما ارزشمندترین چیزیه که توی زندگی تون دارید و شانس دومی هم هرگز در کار نخواهد بود، من شخصا نمی تونم ایثار رو در کنار این ایدئولوژی به هیچ وجه بپذریم، حرکت به سمت ماشینی شدن و افول عواطف و احساسات به وضوح در تمام جوامع بالاخص جوامع پیشرفته دیگه غیر قابل انکاره و با این حساب باید منتظر به تاریخ پیوستن همچین مفاهیمی باید باشیم.

بنظرم دیگه لازم نیست که کاری کنیم که ماشین ها صاحب احساسات بشن و به ما بپیوندن به زودی ما انسان ها به ماشین ها خواهیم پیوست !

محمد7966
25-12-2015, 19:40
من خیلی در این رابطه که میگید مقصد اونقدارم مهم نیست با شما موافق نیستم، مقصد به نظرم خــیلی تاثیر داره در اینکه ما چه مسیری را انتخاب کنیم و با چه انرژی اون مسیر رو طی کنیم، درسته که به هر حال شاید عمده و یا حتی کل زندگی ما در طی کردن مسیر بگذره اما خب طبیعتا این مقصد هستش که مسیر رو شکل و جریان میده.
ببینید من احساس میکنم شما یا حالا به صورت کلی عقاید سکولار سعی دارن رد شدن مواردی مثل حیات دیگر پس از مرگ، وجود روز قضاوت و داوری بر اساس اعمال و ... رو تقریبا بی تاثیر در روند زندگی بدونن، یکی از دوستان صفحه قبل عکسی رو گذاشته بود دیگه شما در نظر بگیرید واقعا چطوری میشه ایثار ( در حد گذشتن از جان ) رو با این مفاهیم درآمیخت ؟!! در واقع مطابق این ایدئولوژی حیات شما ارزشمندترین چیزیه که توی زندگی تون دارید و شانس دومی هم هرگز در کار نخواهد بود، من شخصا نمی تونم ایثار رو در کنار این ایدئولوژی به هیچ وجه بپذریم، حرکت به سمت ماشینی شدن و افول عواطف و احساسات به وضوح در تمام جوامع بالاخص جوامع پیشرفته دیگه غیر قابل انکاره و با این حساب باید منتظر به تاریخ پیوستن همچین مفاهیمی باید باشیم.

راستش یه مقاله خوندم در این باب پوچی زندگی بدون خدا و نویسنده از قول بیخدایانی مثل سارتر و راسل هم اثبات میکرد واقعا اگر خدایی نباشه و جهان پس از مرگ اصلا اخلاقی زندگی کردن سخت و دشوار میشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

md70
25-12-2015, 20:00
سلام
بنده قصد ندارم شما به سمتِ معینی سوق بدم
بنده خودم نوشته ام که انسان در نیت و عقده و ایمان آزادیِ 100% داره
اگر عالم و آدم جمع بشند , دست به دست هم بخوان شما رو به یک مسیر اعتقادیِ معین سوق بدند موفق نمیشند که نمیشند . این خود یک نشانه و علامت هست

همین نمیدانم یعنی شما جز دسته ی اول و پنجم نیستین
کسی جرات داره بگه یقیناً سازنده نداره ؟
همه ی جویندگان مثل مور و ملخ میریزند سرش و میگن بگو چی پیدا کردی که یقین پیدا کردی جهان سازنده نداره ؟
اونوقت حرفی برای گفتن نداره جز ارائه ی یه سری مدرکِ شک برانگیز مثل:
اگه سازنده ای هست چرا دیده نمیشه ؟ چرا قایم شده ؟ چرا نمیذاره یبینیمش ؟ چرا ظالمها رو به حال خودشون رها کرده ؟ چرا ثروت و سلامتی و لذت و خوشی رو به طور مساوی بین همه تقسیم نکرده ؟ و غیره و غیره
اگر هم بگه یقینا سازنده وجود داره باز هم میریزند سرش که کو مدرکِ این یقین ؟؟؟
باز هم چیزی نداره جز یک مشت دلیلِ شک برانگیز
اگر کسی دلیل قاطعی بر یقیناً بودن یا نبودنِ سازنده داشت , بحث و جدلها تمام شده بود و همه معتقد شده بودند که یقیناً هست و یا معتقد شده بودند که یقیناً نیست

1- جناب هاوگینگ فقط نظر داده .
در مقابل نظر ایشون صدها ملیون دانشمند و محقق و پژوهشگر و استاد و معلم و متفکر بودند و هستند که نظرشون عکس نظرش هست
درضمن , ایشون میگه با قوانین علمی
خودِ قوانین علمی محاله خود بخود به وجود اومده باشه
قوانین علمی که انسانهای باهوش بعد از هزاران سال زیستن انسان بر روی زمین , تازه فقط اندکی از اونها رو کشف کرده انذ و هر چه بیشتر کشفشون میکنیم تسلطمون بر جهان هستی بیشتر میشه نمیتونه خودبخود به وجود اومده باشه
ما بر اساس رفتار موجودات جهان هستی پی بردیم که همه چیز در جهان هستی تحت کنترل و سیطره ی یک سری قوانین ثابت و تغییر ناپذیر هست و حتی فرمولهای ریاضی مقدار اثرش و کنترلش رو هم پیدا کردیم مثل فرمولهای جاذبه و تاثیرش بر اشیاء موجود در قلمرو جاذبه
ااین فرمولها رو ما اختراع نکردیم بلکه پیدا کردیم
اینها نشانه های قدرتمندی هست برای خردمندانِ نرم دل

بنده نوشته ام هر مدرک باعث افزایش شک میشه
افزایش مدارکِ شک برانگیز باعث افزایش شک و حرکت به سوی یقین میشه (یقین به وجود داشتن و یا وجود نداشتن)
اما یه چیزی هست:
کسی که کلی مدرک جمع کرده و بسیار به یقین نزدیک شده دیگه اگر بهش بگیم بیا ثابت کن که هست , میگه شما بیاین ثابت کنین که نیست چون من از بس مدرک پیدا کردم دیگه به این راحتی تغییر عقیده نمیدم و مدارکِ این شکِ زیادش رو هم ارائه میده که بی شک یکی و دو تا و ده تا صد تا نیست
هر انسانی در انتخابِ عقیده و ایمانش کاملاً مختار و صاحب اختیار و آزاد هست و مسئولیت و عواقبِ انتخابش هم با خودش هست
اما این اختیار و خود مختاری مجانی نیست و باید حساب کتاب پس بده براش چون هیییچ چیزی در این دنیا مفتی و مجانی نیست و این خود مدرک دیگری هست برای جویندگانِ خردمندِ حقیقتِ دنیا و زندگیِ دنیا
در یکی از کتابهائی که گفته میشه سخنان و سفارشاتِ سازنده ی دنیا هست , به کسانی که گفته میشه مسنجرهای سازنده هستند میگه :
هدایت مردم با شما نیست . شما فقط پیامهای تشویق کننده و ترساننده و هشدار دهنده و پبامهای هدایت کننده رو به مردم ابلاغ کنین . رسیدگی به کارهاشون و حساب و کتابشون با ما هست

صد البته که شما میخواید من رو به سمت و سویی مشخص سوق میدید :n01: از امضا و پست تون به راحتی میشه تشخیص داد این مقصد چیه، البته مشکلی نیست :n01: من روی هیچ عقیده و نظری تعصب و با هیچ کدوم دشمنی هم ندارم اما شما در واقع میخواید من رو برگردونید به جایی که بیست و خورده ای سال درش قرار داشتم و تقریبا علارقم میل باطنی ازش نا امید شدم و بیرون اومدم !!!

ببنید شما میگید قوانین حاکم بر جهان خودبخود به وجود نیومده، نیروهای بنیادی مثل جاذبه، اکترومغناطیس، نیروی هسته ای ضعیف و قوی همگی می تونن صرفا خاصیت ماده تشکیل دهنده جهان باشن، مثلا شما نمک رو در نظر بگیرید، آیا کسی شوری رو در نمک قرار داده ؟ یا نه شوری خاصیت نمک هستش، این نیروها و قواعد ریاضی هم خیلی ساده می تونه خاصیت این جهان باشه که جز لاینفکشه، اصلا لازم نیست کسی اون ها رو به جهان تزریق کرده باشه همونطور که شوری به نمک تزریق نشده.

جناب هاوکینگ هم صرفا میگن ما در توضیح کلیه پدیده های جهان حداقل تا الان نیازی به موجودی سوپرنچرال همچون خدارو نداشتیم و ظاهرا نخواهیم داشت، شما نظر دیگه ای دارید ؟!

ببینید من اصلا نمیخوام سر این موضوعات باهاتون بحث کنم، قبلانم گفتم یک شبه و کورکورانه به جایی که الان هستم نرسیدم، بیشتر هدفم تبادل نظر با دوستانیه که شاید جهان بینی شون به من نزدیک تره.

در هر صورت ممنون از وقتی که گداشتید.

EhsanCPU
25-12-2015, 21:19
سلام
در پاسخ به پست اول در مورد خداوند و وجود آفریدگار به نظرم مطالب زیر میتونه مفید باشه

راه شناخت خداوند:
يكي از راه های شناخت خداوند تفكر در آثار، مخلوقات و معلولات او و انديشيدن درباره ظرافت آفرينش آنهاست.
روشي كه هر فردي را و با هر مقدار دانش و معلوماتي، به درك و تأمل وا مي دارد.
و در واقع آنكه از دانش بهره بيشتري دارد با ديدن شگفتي هاي آفرينش بيشتر شگفت زده شده و به فكر فرو مي رود.
رسيدن از معلول علت در واقع يكي از دلايل فلسفي اثبات خداوند است كه فليسوفان به عنوان اولين دليل براي اثبات وجود خداوند از آن مدد مي جويند.

چرا شک در وجود خداوند:
شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است.
آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد ؟ آيا چنين شكى معقول است ؟
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد،
كتابى را مطالعه كند، ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند،
شعرى را بخواند، ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد،
و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد،
به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد،
و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند، ولى در وجو مُظهر آن تشكيك نمايد.
آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است ؟
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمائيم، توانسته‏ ايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمائيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.

md70
25-12-2015, 21:52
سلام
در پاسخ به پست اول در مورد خداوند و وجود آفریدگار به نظرم مطالب زیر میتونه مفید باشه

مبحث شناخت خداوند
يكي از راه های شناخت خداوند تفكر در آثار، مخلوقات و معلولات او و انديشيدن درباره ظرافت آفرينش آنهاست.
روشي كه هر فردي را و با هر مقدار دانش و معلوماتي، به درك و تأمل وا مي دارد.
و در واقع آنكه از دانش بهره بيشتري دارد با ديدن شگفتي هاي آفرينش بيشتر شگفت زده شده و به فكر فرو مي رود.
رسيدن از معلول علت در واقع يكي از دلايل فلسفي اثبات خداوند است كه فليسوفان به عنوان اولين دليل براي اثبات وجود خداوند از آن مدد مي جويند.

مبحث شک در وجود خداوند
شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است.
آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد ؟ آيا چنين شكى معقول است ؟
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد،
كتابى را مطالعه كند، ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند،
شعرى را بخواند، ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد،
و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد،
به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد،
و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند، ولى در وجو مُظهر آن تشكيك نمايد.
آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است ؟
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمائيم، توانسته‏ ايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمائيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.

سلام مرسی از توضیحاتتون
راستش اصلا هدف من از زدن این تاپیک بردن بحث به سوی خداشناسی و حالا اثبات و ردش نبود اما خب به هر حال بحث لاجرم گویا کشیده میشه به این سمت.
ببینید توضیحات شما در واقع اشاره داره به همون اصل علت و معلول دیگه و فرض اینکه کل جهان معلولیست و طبیعتا طالب علتی، البته در واقع رشته تسلسلی از علت و معلول وجود داره که عرفا این رشته رو نهایتا با رسیدن به مفهومی مثل خدا قطع میکنن یعنی زمانی که پرسیده میشه پس علت خدا چیست گفته میشه که سوال غلط است ! حالا با همین فرض سوالی که ایجاد میشه اینه که آیا خود جهان نمیتونه همون علت باشه؟، آیا ورای جهان مادی اطراف ما چیز دیگری وجود داره که ما فرض کنیم جهان هم باید معلولی باشه ؟! مشکل دیدگاهی که شما ارائه میکنید اینه که صرفا علت رو ذاتی فرا تصور و درک ما فرض میکنید در صورتی که لزوما نباید اینطور باشه.

bestmovie
25-12-2015, 22:02
دوست من شما با تفکر قبلیتون فکر میکنید زندگیتون معنا داشت و راحت تر زندگی میکردید؟

Stream
25-12-2015, 22:15
دوستان! بحث درباره الهیات، خداشناسی، وجود خدا، مذهب و ... ممنوع است. لطفا این بحث ها رو خصوصی ادامه بدید. پست های قبلی حذف نمیشن ولی پست های جدید در این راستا حذف خواهند شد. دست و بال انجمن بسته است در این موارد.



من خیلی در این رابطه که میگید مقصد اونقدارم مهم نیست با شما موافق نیستم، مقصد به نظرم خــیلی تاثیر داره در اینکه ما چه مسیری را انتخاب کنیم و با چه انرژی اون مسیر رو طی کنیم، درسته که به هر حال شاید عمده و یا حتی کل زندگی ما در طی کردن مسیر بگذره اما خب طبیعتا این مقصد هستش که مسیر رو شکل و جریان میده.

شما کم و بیش در یک دایره دور خودتون می چرخید و میگید چرا فرقی نکرد.

ابتدا می فرمایید مقصد مهم هست و ... ، و بعد میگید اونهایی که اعتقادی به مقصد ندارن چرا به مفاهیمی که به یک ایده خیلی خاص از یک مقصد خاص وابسته است اعتقادی ندارند! طبیعتا وقتی ذهنیت مطلق گرا نسبت به مقصد داشته باشید هر دیدگاهی که اون ذهنیت رو نداشته باشه براتون عجیب به نظر می رسه.

اما اشکال اصلی کار در قسمتی است که بولد کردم. اینکه در ذهنیت سکولار یک مقصد خاص و مطلق و مشخص وجود نداره معنیش این نیست که مقصد های متفاوت برای افراد متفاوت نمی تونن وجود داشته باشند. شما نوشتید "مقصد تاثیر داره برای انتخاب مسیر" ، در حالی که معمولا برعکس است، مقصد است انتخاب میشه بر اساس مسیر، و باید هم اینطور باشه چون مقصد یک نقطه و لحظه است در حالی که مسیر کل زندگی است.




ببینید من احساس میکنم شما یا حالا به صورت کلی عقاید سکولار سعی دارن رد شدن مواردی مثل حیات دیگر پس از مرگ، وجود روز قضاوت و داوری بر اساس اعمال و ... رو تقریبا بی تاثیر در روند زندگی بدونن، یکی از دوستان صفحه قبل عکسی رو گذاشته بود دیگه شما در نظر بگیرید واقعا چطوری میشه ایثار ( در حد گذشتن از جان ) رو با این مفاهیم درآمیخت ؟!! در واقع مطابق این ایدئولوژی حیات شما ارزشمندترین چیزیه که توی زندگی تون دارید و شانس دومی هم هرگز در کار نخواهد بود، من شخصا نمی تونم ایثار رو در کنار این ایدئولوژی به هیچ وجه بپذریم، حرکت به سمت ماشینی شدن و افول عواطف و احساسات به وضوح در تمام جوامع بالاخص جوامع پیشرفته دیگه غیر قابل انکاره و با این حساب باید منتظر به تاریخ پیوستن همچین مفاهیمی باید باشیم.

بنظرم دیگه لازم نیست که کاری کنیم که ماشین ها صاحب احساسات بشن و به ما بپیوندن به زودی ما انسان ها به ماشین ها خواهیم پیوست !

هیچ کدوم از این موارد بی تاثیر نیستند، قطعا تاثیر دارند ولی فرض اینکه تاثیرشون چه چیزیه، باید واقعیت رو ببینیم و نه چیزی که افرادی که از این ذهنیت متنفر هستند تبلیغ می کنند.

بله کسی که ذهنیت های سکولار داره ایثار به معنی کلاسیک خودش براش بی معنی است، ولی باید دید آیا اون دیدگاه از جان گذشتن اصلا چیز خوبی است یا خیر؟ برای چه چیزی شخص باید از جان بگذره؟ مسلما شخصی که ذهنیت های سکولار داره برای چیزهای متفاوتی حاضره از جان بگذره (فرضا عزیزان خودش یا تمدن بشریت)، اینها رو شخص خودش تصمیم می گیره و نیازی نیست از جایی بهش دیکته بشه، شاید هم شخص بعد از تفکر به این نتیجه برسه که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست از جان خودش بگذره (که باز هم اوکی هست، چون جان خودش است و خودش تصمیم گیرنده براش).

اینکه زندگی ماشینی شده در جوامع پیشرفته و عواطف و احساسات افول کرده و ... دروغ پردازی وسیع افرادی است که در جوامع کلاسیک قصد "نگه داشتن همه چیز به شکلی که هست" رو دارند و هر نوع پیشرفت رو خطری برای خودشون و عقایدشون می بینند. هیچ پایه و اساس علمی برای این ذهنیت وجود نداره و اتفاقا از نظر آمار و ارقام کاملا برعکس است. کشورهای سکولار تر و به قول شما ماشینی تر اروپایی از نظر کمک به فقرا، کمک به خانواده، سطح جرم و ... آمار بسیار بهتری نسبت به جوامع سنتی مثل ایران، پاکستان، عربستان، ونزوئلا، برزیل و ... دارند.

md70
25-12-2015, 22:22
دوست من شما با تفکر قبلیتون فکر میکنید زندگیتون معنا داشت و راحت تر زندگی میکردید؟

طبیعتا آره، اگه اینطور نبود چه دلیلی داشت الان یه همچین تاپیکی بزنم ؟!
البته اون دین و آیینی که به دست من نوعی رسیده بود تا حد زیادی customize و روتوش شده بود و مقدار زیادی مفاهیم عرفانی بهش تزریق شده بود، ( شخصا عرفان و مذهبو کاملا جدا میدونم ) امیدوارم متوجه شده باشید که عقایدم در واقع به چه صورت بود.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-12-2015, 22:40
به نظرم شمارش معکوس برای تخته شدن تاپیک آغاز شده



:20:





بگذریم ...







1- صد البته که شما میخواید من رو به سمت و سویی مشخص سوق میدید :n01: از امضا و پست تون به راحتی میشه تشخیص داد این مقصد چیه
البته مشکلی نیست :n01: من روی هیچ عقیده و نظری تعصب و با هیچ کدوم دشمنی هم ندارم اما شما در واقع میخواید من رو برگردونید به جایی که بیست و خورده ای سال درش قرار داشتم و تقریبا علی رغم میل باطنی ازش نا امید شدم و بیرون اومدم !!!
2- ببینید شما میگید قوانین حاکم بر جهان خودبخود به وجود نیومده، نیروهای بنیادی مثل جاذبه، اکترومغناطیس، نیروی هسته ای ضعیف و قوی همگی می تونن صرفا خاصیت ماده تشکیل دهنده جهان باشن، مثلا شما نمک رو در نظر بگیرید،
آیا کسی شوری رو در نمک قرار داده ؟ یا نه شوری خاصیت نمک هستش، این نیروها و قواعد ریاضی هم خیلی ساده می تونه خاصیت این جهان باشه که جز لاینفکشه، اصلا لازم نیست کسی اون ها رو به جهان تزریق کرده باشه همونطور که شوری به نمک تزریق نشده.
جناب هاوکینگ هم صرفا میگن ما در توضیح کلیه پدیده های جهان حداقل تا الان نیازی به موجودی سوپرنچرال همچون خدا رو نداشتیم و ظاهرا نخواهیم داشت، شما نظر دیگه ای دارید ؟!
ببینید من اصلا نمیخوام سر این موضوعات باهاتون بحث کنم، قبلانم گفتم یک شبه و کورکورانه به جایی که الان هستم نرسیدم،
بیشتر هدفم تبادل نظر با دوستانیه که شاید جهان بینی شون به من نزدیک تره.
در هر صورت ممنون از وقتی که گذاشتید.1- نه بنده , نه هیچ فرد دیگه ای اصراری بر تغییر عقیده ی شما یا ثُباتِ عقیده ی شما نداره . شما آزادید و مسئولیت و عواقبِ انتخابتون هم با خودتونه
بنده فقط دو مسیر کاملاً مشخص رو یادآوری کردم
اما مراقب باشین که در انتخاب اشتباه نکنین چون اگر زندگی دنیا یک آزمایش باشه و از نوع فتنه باشه اونوقت قبول نشدن خسارت سنگین داره
فرق فتنه با امتحان معمولی اینه که در امتحان معمولی , رد شدن چندان مهم نیست و بهتون میگن برو بعداً بیا دوباره امتحان بده مثل امتحان راهنمائی و رانندگی
اما در فتنه , قبول نشدن یعنی نابودی مثل اینکه به یک نفر یک بمب ساعتی بدند و بگند 1 دقیقه وقت داری مهارتت رو ثابت کنی و بمب رو خنثی کنی وگرنه منفجر میشه و نابود میشی
مکانیزم زندگی دنیا علامتهائی داره که میتونه دلیلی باشه برای امتحان بودنِ زندگی , اون هم از نوع فتنه
2- مثال:
اینها یک فرمول مربوط به رابطه ی رفتاریِ سرعت و شتاب و زمان و مسافت پیموده شده هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا
x=1/2at^2+v0t
ما این فرمولهای ریاضی رو نساختیم , اختراع نکردیم بلکه فقط کشف کردیم
درسته که جاذبه و سرعت و شتاب و مسافت در جهان هستی وجود داره و میشه گفت خودشون به وجود اومده اند اما تاثیر جاذبه بر اجسام و در نتیجه شتاب و سرعت و مسافت پیموده شده تابع یک سری فرمولهای ریاضی ثابت هست (در قلمرو جاذبه و خارج از قلمرو جاذبه)
این فقط یک نمونه ی کوچک بود
ما تا حالا هزاران فرمول اینجوری کشف کرده ایم
فرمولهای ولتاژ و آمپراژ و مقاومت الکتریکی و فرمولهای میدانهای مغناطیسی و فرمولهای ضربه و فرمولهای حرارت و فشار و غیره و غیره
اینها دلیلی هست بر اینکه جهان هستی اول طراحی شده و فرمولها و قوانین به وجود اومدند , بعدش بر اساس قوانین و فرمولها جهان هستی به وجود اومده و طبق همون قوانین و فرمولها هم داره تغییر میکنه و به سمت و سوئی میره
=================================
پیشنهاد دیگر به شما و دیگران:
از کنار دلائلِ شک برانگیز بی تفاوت رد نشین
اگر بعد از مرگ که گریزی ازش نیست فهمیدین که دنیا سازنده داره , زندگی دنیا فتنه بوده , حیاب و کتاب در کار هست و چاداش و جزا , اونوقت خسارت بسیار سنگین هست .
اگر بنا رو بر این بذارین که اینها درسته و برای احتیاط و محکم کاری طوری زندگی کنین که بعد از مرگ در امان باشین , چه ضرری میکنین ؟ جز اینکه در زندگی از یک مشت لذتَ مُضر دوری میکنین مثل الکل و قمار و بی بند و باری جنسی و سرقت و قتل غیر منصفانه و و چیزهای دیگه
اما اگر دلیلهای شک برانگیز رو ناذیده بگیرین و بنا رو بر این بذارین که مرگ پایانِ همه چیز هست و بر همین اساس زندگی کنین , اونوقت اگر بعد از مرگ فهمیدین که ای داد بیداد اشتباه کردین . دیگه خسارت و ضرر بسیار سنگین خواهد بود
عقل سالم میگه شکها رو ندیده نگیریم بلکه جدی بگیریم , در این صورت میشه در اوج مشکلات و نابسامانیهای مادی و جسمی با آرامش روانی زندگی رو گذروند و از لذتهای مجازی که در دسترس هست هم لذت برد و بعد از مرگ هم اگر حساب و کتابی در کار باشه , در امان بود و نفس راحتی کشید و گفت :
من در زندگی همیشه در این شک و گمان بودم که حساب و کتابی در کار هست . امروز خوشحالم که شک و گمانم رو جدی گرفتم و در امان هستم و در فتنه قبول شدم
این جمله ی آخری که نوشتم , سخن عده ای از قبول شدگانِ آزمایش زندگی دنیا هست در روز حساب و کتاب که درج شده در یکی از کتابهائی که گفته میشه آخرین اتمام حجتِ سازنده ی جهان هستی هست با همه ی جهانیان

bestmovie
25-12-2015, 22:47
طبیعتا آره، اگه اینطور نبود چه دلیلی داشت الان یه همچین تاپیکی بزنم ؟!
البته اون دین و آیینی که به دست من نوعی رسیده بود تا حد زیادی customize و روتوش شده بود و مقدار زیادی مفاهیم عرفانی بهش تزریق شده بود، ( شخصا عرفان و مذهبو کاملا جدا میدونم ) امیدوارم متوجه شده باشید که عقایدم در واقع به چه صورت بود.
دلیلش رو میتونید توضیح بدید لطفا

md70
25-12-2015, 23:00
شما کم و بیش در یک دایره دور خودتون می چرخید و میگید چرا فرقی نکرد.

ابتدا می فرمایید مقصد مهم هست و ... ، و بعد میگید اونهایی که اعتقادی به مقصد ندارن چرا به مفاهیمی که به یک ایده خیلی خاص از یک مقصد خاص وابسته است اعتقادی ندارند! طبیعتا وقتی ذهنیت مطلق گرا نسبت به مقصد داشته باشید هر دیدگاهی که اون ذهنیت رو نداشته باشه براتون عجیب به نظر می رسه.


من جایی نگفتم که چرا یه فرد سکولار به ایثار اعتقادی نداره ! گفتم از دید یه فرد سکولار شخصا نمی تونم به ایثار به هیچ شکلش باور داشته باشم، احمقانه بنظرم میاد. حالا اینکه شما بخواید ایثار رو کلا به یه ایده خاص با هدف خاص نسبت بدید یه بحث دیگه اس.



اما اشکال اصلی کار در قسمتی است که بولد کردم. اینکه در ذهنیت سکولار یک مقصد خاص و مطلق و مشخص وجود نداره معنیش این نیست که مقصد های متفاوت برای افراد متفاوت نمی تونن وجود داشته باشند. شما نوشتید "مقصد تاثیر داره برای انتخاب مسیر" ، در حالی که معمولا برعکس است، مقصد است انتخاب میشه بر اساس مسیر، و باید هم اینطور باشه چون مقصد یک نقطه و لحظه است در حالی که مسیر کل زندگی است.


شما میگید مقصد باید بر اساس مسیر انتخاب بشه ؟ شما مگه چه میزان می تونید روی زندگی تون حساب باز کنید ؟! مثلا چند سال عمر میکنید؟ طبیعتا من اگه بدونم 1 سال دیگه عمر میکنم متفاوت از موقعی که بدونم 50 سال دیگه عمر میکنم زندگی خواهم کرد، پس با فرض وجود یک همچین عدم قطعیتی از مسیر چطوری میشه برای مبنای مسیر مقصد رو انتخاب کرد ؟!! من موافق نیستم، حداقل در این مورد کاملا متفاوت فکر میکنیم.



ینکه زندگی ماشینی شده در جوامع پیشرفته و عواطف و احساسات افول کرده و ... دروغ پردازی وسیع افرادی است که در جوامع کلاسیک قصد "نگه داشتن همه چیز به شکلی که هست" رو دارند و هر نوع پیشرفت رو خطری برای خودشون و عقایدشون می بینند. هیچ پایه و اساس علمی برای این ذهنیت وجود نداره و اتفاقا از نظر آمار و ارقام کاملا برعکس است. کشورهای سکولار تر و به قول شما ماشینی تر اروپایی از نظر کمک به فقرا، کمک به خانواده، سطح جرم و ... آمار بسیار بهتری نسبت به جوامع سنتی مثل ایران، پاکستان، عربستان، ونزوئلا، برزیل و ... دارند.


اینو خیلی به نظرم متعصبانه جواب دادید!، ببینید من اصلا منظورم انتقاد از جوامع پیشرفته نبود و طبق معمول کوبیدنشون برای بالا بردن خودمون نیست نمیدونم چرا همیشه این بحثا سریع حالت جبهه ای پیدا میکنه، کلا با هر منطقی که شما فکر کنید میبیند که ورود کامپیوتر و ابزارآلات الکترونیکی و رفاهیت همگی بر هر انسانی با هر قومیت و فرهنگی تاثیر میذاره، مثلا اگه شما برای ارتباط با یه نفر به جای مکالمه رو در رو از اسکایپ یا هزار راه ارتباط الکترونیکی دیگه ای استفاده کنید به نظرتون تفاوتی در خلقیاتتون ایجاد نمیکنه ؟؟ این که دیگه خیلی واضحه که شما با هر چیزی که مدت زیادی سروکار داشته باشید کم کم تا حدی خصوصیات خلقی و رفتاری تون مثل اون چیز میشه، سر وکار داشتن با ماشین خشک و بی احساس، مطمئنا به مرور عواطف و احساسات رو هم خشک خواهد کرد، این اتفاق داره توی کشور ما هم اتفاق میوفته به وضوح میشه حسش کرد.
از کمک به خانواده اسم بردید، واقعا هنوز هم بنیان خانواده به اون شکل کلاسیکش وجود داره ؟!! چیزهایی که دیدم تا حد زیادی خلاف این هست.
سطح جرم صرفا به عواطف و احساسات و یا ماشینی بودن ارتباطی نداره، مثلا اگه در جایی مثل سوئد جرم و جنایت یک صدمه ایرانه آیا تا حد زیادی به این دلیل نیست که وضع اقتصادی و رفاه اجتماعی سوِئد قابل قیاس با ایران نیست ؟!!

Stream
25-12-2015, 23:18
من جایی نگفتم که چرا یه فرد سکولار به ایثار اعتقادی نداره ! گفتم از دید یه فرد سکولار شخصا نمی تونم به ایثار به هیچ شکلش باور داشته باشم، احمقانه بنظرم میاد. حالا اینکه شما بخواید ایثار رو کلا به یه ایده خاص با هدف خاص نسبت بدید یه بحث دیگه اس.

شما میگید مقصد باید بر اساس مسیر انتخاب بشه ؟ شما مگه چه میزان می تونید روی زندگی تون حساب باز کنید ؟! مثلا چند سال عمر میکنید؟ طبیعتا من اگه بدونم 1 سال دیگه عمر میکنم متفاوت از موقعی که بدونم 50 سال دیگه عمر میکنم زندگی خواهم کرد، پس با فرض وجود یک همچین عدم قطعیتی از مسیر چطوری میشه برای مبنای مسیر مقصد رو انتخاب کرد ؟!! من موافق نیستم، حداقل در این مورد کاملا متفاوت فکر میکنیم.


هر چقدر عمر کنیم. فکر می کنید اگه مقصد رو از ابتدا و مطلق گرایانه انتخاب کنید فرقی می کنه در این حالت؟ نسبت به اینکه مقصد رو بر اساس مسیر انتخاب کنیم و هر وقت که این عمر به پایان رسید اصل کاری که مسیر بوده رو به میزانی که برامون ممکن بوده طی کردیم. بله اگه بدونید 1 سال یا 50 سال عمر می کنید تفکرات متفاوتی خواهید داشت، ولی وقتی نمی دونید، باید با اطلاعاتی که در دست است تصمیم بگیرید که میشه یک بررسی منطقی و یک پیشبینی از آینده. شما چه ذهنیت مطلق گرا به مقصد داشته باشید یا چه اون رو وابسته به مسیر زندگیتون تایین کنید در هر صورت نمی دونید 1 سال یا 50 سال عمر خواهید کرد برای همین باید مسیری رو انتخاب کنید که چه 1 سال چه 50 سال اگه عمر کردید نسبت به سایر گزینه های مد نظرتون شرایط مسائد تری داشته باشه.




اینو خیلی به نظرم متعصبانه جواب دادید!، ببینید من اصلا منظورم انتقاد از جوامع پیشرفته نبود و طبق معمول کوبیدنشون برای بالا بردن خودمون نیست نمیدونم چرا همیشه این بحثا سریع حالت جبهه ای پیدا میکنه، کلا با هر منطقی که شما فکر کنید میبیند که ورود کامپیوتر و ابزارآلات الکترونیکی و رفاهیت همگی بر هر انسانی با هر قومیت و فرهنگی تاثیر میذاره، مثلا اگه شما برای ارتباط با یه نفر به جای مکالمه رو در رو از اسکایپ یا هزار راه ارتباط الکترونیکی دیگه ای استفاده کنید به نظرتون تفاوتی در خلقیاتتون ایجاد نمیکنه ؟؟ این که دیگه خیلی واضحه که شما با هر چیزی که مدت زیادی سروکار داشته باشید کم کم تا حدی خصوصیات خلقی و رفتاری تون مثل اون چیز میشه، سر وکار داشتن با ماشین خشک و بی احساس، مطمئنا به مرور عواطف و احساسات رو هم خشک خواهد کرد، این اتفاق داره توی کشور ما هم اتفاق میوفته به وضوح میشه حسش کرد.
از کمک به خانواده اسم بردید، واقعا هنوز هم بنیان خانواده به اون شکل کلاسیکش وجود داره ؟!! چیزهایی که دیدم تا حد زیادی خلاف این هست.
سطح جرم صرفا به عواطف و احساسات و یا ماشینی بودن ارتباطی نداره، مثلا اگه در جایی مثل سوئد جرم و جنایت یک صدمه ایرانه آیا تا حد زیادی به این دلیل نیست که وضع اقتصادی و رفاه اجتماعی سوِئد قابل قیاس با ایران نیست ؟!!

تعصبی در کار نیست دوست عزیز چیزهایی که من گفتم واضح هست و میشه همشون رو چک کرد. ورود ابزار الکترونیک و تکنولوژی صد درصد تاثیر می گذاره، ولی این تاثیر لزوما منفی نیست (چیزی که شما پیش فرض صحیح در نظر گرفتید که بر اساس ذهنیت سنت گرایانه حاکم بر فرهنگ و جامعه ماست). من الان این سر دنیا زندگی می کنم و هر شب میتونم با خانواده اسکایپ داشته باشم. این بهتر هست یا تلفن قرن بیستم؟ تلگراف زدن قرن نوزدهم؟ یا نامه های قرن هجدهم؟ یا بی خبری قرن هفدهم؟ شاید بگید اگه هیچ وقت نمیومدم اینجا و همیشه کنار خانواده زندگی می کردم روابطم با اونها بهتر می بود ولی این فدا کردن همه چیز به بهانه سنت گرایی است که بعید می دونم شما چنین ذهنیت هایی داشته باشید.

بله بنیان خانواده به شکل مدرن وجود داره و به شکل کلاسیک (سوختن و ساختن ، صمیمیت در مقابل و فحاشی پشت سر ، لبخند در لب و تنفر در باطن ، دخالت فک و فامیل در هر چیز و رودروایسی مقابلشون و لعنت فرستادن در خلوت و ...) دیگه کم کم ضعیف شده. اینها بد نیستند بلکه خوب است. ما میتونیم یکم یاد بگیریم از این افراد.

و دلیل کم بودن جرم و ... هم حاصل شرایط اقتصادی و رفاه اجتماعی است (صد درصد)، ولی ذهنیت های لیبرال و مدرن اقتصادی و آزادی ها و رفاه اجتماعی خودش فاصله گرفته از فرهنگ های سنتی ای است که در جوامع ما حاکم است. این مسائل مستقل از هم نیستند. نمیشه از نظر اقتصادی، قضایی، اجتماعی و سیاسی کشور رو مثل سوئد کرد و از نظر فرهنگی و سنتی مشابه ایران موند.

md70
25-12-2015, 23:42
اکی تشکر از همه دوستانی که وقت گذاشتن و داخل این تاپیک شرکت کردن، راستش دوست داشتم بحثو ادامه بدیم اما خب از فردا چند روزی نیستم و احتمالا نمیتونم به تاپیک سر بزنم، اگه عمری بود و فرصتی شد بازم برمگیردم و بحثو ادامه میدیم.

ممنون :n16:

پ.ن: از جناب bestmovie عزیز هم معذرت میخوام فرصت نشد بحثو باهاتون ادامه بدم ( در واقع شروع کنم حتی!! )، البته فک میکنم تا حد زیادی دلایل مشخص باشه دیگه به هر حال اگه فرصتی شد خدمتتون دقیق تر عرض خواهم کرد.

Demon King
26-12-2015, 00:22
سلام؛

شرط آرامش و خارج شدن از اینطور افکار ثباته ذهنیه. ما همیشه زنده نیستیم. ملاک زندگی زیبا انسانیته.
شک میتونه انسان رو دیوونه کنه. ولی از یه طرف از بین بردن پل های پشت سر هم احمقانه است. همیشه به این فکر کن که جاودانه نیستی. روزی تبدیل به خاک و یا خاکستر میشی.

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده ان است که نامش به نکویی نبرند

این بیت اخر یکی از شعر های سعدیه ... درس زندگی زیاد توشه. یکم فکر ... یکم قضاوت و یکم نرمی.
باور به اینکه این بدنی که به وجود اومده ... مدیون کسیه ... حتی یک اتفاق ... من هیچوقت اون رو اتفاق فرض نمیکنم اما بر فرض راست بودنش ما مدیون همون اتفاقیم. اون اتفاق ما رو ساخته برای جنایت جنگ و ظلم یا برای صلح و دوستی و عشق به همنوع.

پیشنهاد میکنم سری به ادبیات بزنید ... شعر های شعرامون که حتما و یا شاید قبولشون داشته باشید ... حقیقتا درس زندگیه ... فکرمی کنید همه خیالاته باشه ولی بخونید ... لذت خواهید برد و خوشحال خواهید بود. اون وقته که میتونی تشخیص بدی کجا راهه و کجا چاه!

یکم فکر کن. به خودت به دور و برت. چی میتونه این حسی که درونت هست،

این حس دیوانه کننده که نمیذاره اروم باشی
رو نابود کنه؟ اعتقاد به نیستی؟ این انسان نیست ... این زیبا نیست.

میبخشید که درست راهنماییت نکردم ... امیدوارم کمک ناچیزی کرده باشم.

AMHSIN
26-12-2015, 01:06
در حال حاضرم تنها ادعایی که به قطع می تونم بکنم رد اون سه دین مطرح جهان و طبیعتا تمام مبانی که ادعاش میکنن هستش ( مثالم زدم Afterlife ، روز داوری، روح و ... ) ...


سلام

واقعیت اینه که رد کردن این مسایل راحت نیست، چون بودن (و خواهند بود) افراد (کله گنده ای) که یه عمر این مسایل رو قبول نداشتن، اما بعدا به دلایلی به عقایدشون شک کردن!! که شاید چنین چیزهای واقعا وجود داشته باشن (بر عکس مورد شما !!)

برای اطلاعات بیشتر لینک زیر رو مطالعه کنید:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

B3HZ@D
26-12-2015, 07:25
سلام

واقعیت اینه که رد کردن این مسایل راحت نیست، چون بودن (و خواهند بود) افراد (کله گنده ای) که یه عمر این مسایل رو قبول نداشتن، اما بعدا به دلایلی به عقایدشون شک کردن!! که شاید چنین چیزهای واقعا وجود داشته باشن (بر عکس مورد شما !!)

برای اطلاعات بیشتر لینک زیر رو مطالعه کنید:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بنده با سه شخص که تجربه نزدیک به مرگ داشتن صحبت کردم و تجربیاتی که داشتن مختلف و مخالف چیزی بوده که در این گونه سایت ها عنوان میشه . هر کسی تجربه ای متفاوت در این مواقع داشته . بعضی ها نور می بینن و صدا میشنون و یا خیلی چیزها و توهمات دیگه و بعضی هم هیچ چیز خاصی رو تجربه نمیکنن .

تنها تاثیری رو که بنده به وضوح در این افراد بعد از تجربه نزدیک به مرگ دیدم , تحت تاثیر قرار گرفتن و ترس شدید اوناست .حداقل در این سه موردی که من دیدم خیلی راحت می ترسن .

اینجور ادعاها که گفته میشه نوری دیده میشه یا صدایی شنیده میشه یا هر گونه توهمات دیگه بخاطر ضعف و عدم کارکرد درست مغز و قوه بینایی و شنوایی است که بخاطر این ضعف و یا مشکلات مربوطه ادراک اونا دچار تداخل یا مشکل میشه و شخص دچار توهم میشه و یا درکش از محیط تعبیر وارونه داره .

همین تجربیات نزدیک به مرگ رو میشه در معتادان مواد مخدر هم دید که بعد از مصرف همچین خاطراتی رو تعریف میکنن که با خاطرات افرادی که به قول خودشون تجربه نزدیک به مرگ داشتن شباهات بسیاری داره . دلیلش هم تاثیر مخدرها بر کارکرد ادراک و مغز و ... است .

از طرف دیگه تجربیات شخصی هیچ وقت بعنوان اثبات یا حقیقت و درستی چیزی در نظر گرفته نمیشه . چون که مشخص نیست هوشیاری شما در زمان برخورد با یک پدیده خاص در چه حدی بوده و هست . چه برسه به افرادی که در هنگام مرگ هستن و دچار زوال در کارکرد دستگاه های حسی و مغزی میشن و ما چطور میخوایم و میتونیم روی مدعیاتی این چنینی حساب باز کنیم و اونا رو جدی بگیریم ؟

پس فردا سایت میزنن که طرف تجربه نزدیک از دیدن پری دریایی و اژدها و دیو 3 سر داشته و بنا بر تجربیات این افراد که در سایت مورد نظر عنوان شده پس باید احتمالش رو در نظر بگیریم!؟?!

MOHAMMAD_ASEMOONI
26-12-2015, 10:56
پیروان ادیان همیشه به پیامبرانشون افتخار میکنن و از اخلاق و منش پیامبران خودشون تعریف و تمجید می کنند ولی خودشون اصلا هیچ شباهتی به پیامبرانشون ندارندسلام
آیا منصفانه هست این نظر ؟ . اصلاً هیچ شباهتی ندارند ؟
یک استاد جودو رو در نظر بگیرید
شاگردها سعی میکنند هر چه میگه و هر چه انجام میده رو دقیقاً یاد بگیرند و انجام بدند
اما مثل هر کلاس دیگری که نمرات شاگردان با هم فرق میکنه , نمرات شاگردان اون استاد هم با هم فرق میکنه اما همگی کم و بیش چیزهائی رو یاد میگرند و در اون موفق هستند
میزان موفقیت در فراگیری به چند چیز بستگی داره:
استعداد
امکانات
میزان عشق و علاقه و خواستن (اراده) .

محمد7966
26-12-2015, 11:09
سلام
آیا منصفانه هست این نظر ؟ . اصلاً هیچ شباهتی ندارند ؟
یک استاد جودو رو در نظر بگیرید
شاگردها سعی میکنند هر چه میگه و هر چه انجام میده رو دقیقاً یاد بگیرند و انجام بدند
اما مثل هر کلاس دیگری که نمرات شاگردان با هم فرق میکنه , نمرات شاگردان اون استاد هم با هم فرق میکنه اما همگی کم و بیش چیزهائی رو یاد میگرند و در اون موفق هستند
میزان موفقیت در فراگیری به چند چیز بستگی داره:
استعداد
امکانات
میزان عشق و علاقه و خواستن (اراده) .

اینکه شما میگید استعداد اصلا قبول ندارم از یک استادی به اسم علی اکبر خانجانی هم پرسیدند که آیا واقعا برای تجربه های عرفانی استعداد لازم است گفتند خیر
واقعیتش هم همینه شما شاید داستان عیاض دزدو شنیده باشید که یک دزد بود ولی یک شب که داشته میرفته بالای دزدی با شنیدن آیه ای از قران کلی متحول میشه و بعدش عارف میشه
یا داستان شخص دیگری در زمان امام موسی کاظم که اون هم در اثر یه حرفی که از امام شنید کلی تغییر کرد و عارف شد در ص.رتی که قبلش همیشه اهل مراسم لهو و لعب بوده
یا اون یهودی عارف که بیمارانو پیشش می اوردن تا شفا بده ولی بعدش یک دختر نابینا رو میارن پیشش تا شفاش بده ولی بهش تجاوز میکنه و بعدش هم میکشتش

به نظر شما پیامبران چه امکانی داشتند؟چوپانانی بودند که لباس درست و حسابی هم نمی پوشیدند

بعد مشکل من از اینه که چرا پیروان ادیان سعی نمی کنند خودشونو شبیه پیامبرانشون کنن چرا فقط تعریف و تمجید میکنن
اگر دوست دارید عضو کانال تلگرام استاد ملیکان شوید تا ببینید چی گفتن درباره این موضوع

استاد از زبان شمس همین حرفا رو میگه،میگه شمس گفته محمد پیامبر اسلام رسالتشو انجام داده،رسالت تو چیه؟تو باید سعی کنی شبیه محمد شوی نه اینکه فقط بگی پیامبر ما این همه خوبی داشته تو خودت باید سعی کنی خوب باشی

ببخشید سلام یادم رفت

MOHAMMAD_ASEMOONI
26-12-2015, 12:25
اینکه شما میگید استعداد اصلا قبول ندارم
از یک استادی به اسم علی اکبر خانجانی هم پرسیدند که آیا واقعا برای تجربه های عرفانی استعداد لازم است گفتند خیر ظاهراً درست توضیح ندادم و سوء تفاهم شد
اگر استاد جودو به دلیلِ استعداد بدنی زیاد , توانائی خرد کردن تخته های ضخیم رو داشته باشه آیا همه ی شاگردان باید همون تخته ها با همون ضخامت رو خرد کنند ؟
مسلماً نه . استاد هم چنین توقعی ازشون نداره
اما ازشون توقع داره که با توجه به استعداد بدنیشون ضخیم ترین تخته ای که در توانشون هست رو بشکنند
یکی ممکنه استعداد بدنی داشته باشه 30 روزِ گرم تابستان رو از سحر تا غروب آب و غذا نخوره
یکی دیگه ممکنه در زمستان هم توان 10 روز روزه رو نداشته باشه
=======================
موضوع دیگه:
همه چیز در جهان هستی درجات داره
محاله چیزی پبدا کنین که درجات نداشته باشه
خوبی , بدی , سنگینی , سبکی , فشار , درد , خوشی , ثروت , قدرت , هوش , نفوذ , زیبائی , ارتفاع , سرعت و غیره همه درجات دارند
ایمان هم درجات داره
هر چه علم و دانش بیشتر بشه عقیده مستحکمتر میشه و در نتیجه ایمان هم که پافشاریِ فرد بر عقیده اش هست قویتر میشه
کسی که به علم و دانش بیشتری دسترسی داره عقیده اش مستحکمتر و ایمانش قویتر هست
برای همینه که در یکی از کتابهایی که گفته میشه سخن خالق جهان هستی هست آمده که:
هر کسی فقط به اندازه ی توانائیهایی که در اختیار داشته ازش حساب کتاب پس گرفته میشه
هیچ کسی حق نداره از چوپانی که پشت کوهها زندگی میکنه و در زندگیش فقط با مردمان پشت کوه نشین ارتباط داشته بگه باید درجه ی ایمانت به اندازه فلان شخص باشه که در دامان یکی از بهترین مسنجرهای تاریخ بشریت تربیت شده و مستقیماً و هر روز از او علم و دانش کسب کرده

محمد7966
26-12-2015, 12:43
ظاهراً درست توضیح ندادم و سوء تفاهم شد
اگر استاد جودو به دلیلِ استعداد بدنی زیاد , توانائی خرد کردن تخته های ضخیم رو داشته باشه آیا همه ی شاگردان باید همون تخته ها با همون ضخامت رو خرد کنند ؟
مسلماً نه . استاد هم چنین توقعی ازشون نداره
اما ازشون توقع داره که با توجه به استعداد بدنیشون ضخیم ترین تخته ای که در توانشون هست رو بشکنند
یکی ممکنه استعداد بدنی داشته باشه 30 روزِ گرم تابستان رو از سحر تا غروب آب و غذا نخوره
یکی دیگه ممکنه در زمستان هم توان 10 روز روزه رو نداشته باشه
=======================
موضوع دیگه:
همه چیز در جهان هستی درجات داره
محاله چیزی پبدا کنین که درجات نداشته باشه
خوبی , بدی , سنگینی , سبکی , فشار , درد , خوشی , ثروت , قدرت , هوش , نفوذ , زیبائی , ارتفاع , سرعت و غیره همه درجات دارند
ایمان هم درجات داره
هر چه علم و دانش بیشتر بشه عقیده مستحکمتر میشه و در نتیجه ایمان هم که پافشاریِ فرد بر عقیده اش هست قویتر میشه
کسی که به علم و دانش بیشتری دسترسی داره عقیده اش مستحکمتر و ایمانش قویتر هست
برای همینه که در یکی از کتابهایی که گفته میشه سخن خالق جهان هستی هست آمده که:
هر کسی فقط به اندازه ی توانائیهایی که در اختیار داشته ازش حساب کتاب پس گرفته میشه
هیچ کسی حق نداره از چوپانی که پشت کوهها زندگی میکنه و در زندگیش فقط با مردمان پشت کوه نشین ارتباط داشته بگه باید درجه ی ایمانت به اندازه فلان شخص باشه که در دامان یکی از بهترین مسنجرهای تاریخ بشریت تربیت شده و مستقیماً و هر روز از او علم و دانش کسب کرده
بله شما درست میگید من هم عین اگزیستانسیالیستها عقیده ندارم که یه فلج مادر زاد در المیپیک دو و میدانی نفر اول شود

هر چیزی رو باید به اندازه وسع و توانش در نظر گرفت ولی عقیده دارم که اگر کسی از دزدی به عرفان رسیده و متحول شده انسانها هم باید متحول بشن که این متحول شدن هم یه سری شرایطی داره
و حرفم این است که ما به جای اینکه پز بدیم اماممون اینه،پیامبرمون اینه خودمون سعی کنیم شبیه شون زندگی کنیم در حد وسعمون
مشکل اینه که پیروان انبیا اصلا سعی نمی کنند شبیه انبیاشون زندگی کنن اصلا هیچ سعی نمی کنند و فقط به مراسم تولد یا شهادتشون میرن تا بلکه مورد آمرزش قرار بگیرند کلی گناه و فسق و فجور مرتکب میشن بعدش میگن میریم دعا و مراسم مذهبی مورد آمرزش قرار می گیریم
البته من نمی گویم همه پیروان ادیان اینطورین نه مادر ترزا خودش مسیحی بوده،دکتر آلبرت شوایتزر هم کشیش بوده و البته پزشک و موسیقیدان

jamalsadati1993
26-12-2015, 16:11
بی خیال باش و هر طور دوست داری زندگی کن اما یادت باشه بابت کارهایی که میکنی و تصمیماتی که میگیری نه به خدا بلکه به خودت باید جواب پس بدی.اگه دنیای دیگه ای باشه و برای ادم های خوب پاداشی در نظر گرفته باشن مطمئنا ادمای خوب فقط اونایی نیستن که نماز خوندن و روزه گرفتن.

AMHSIN
27-12-2015, 09:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بنده با سه شخص که تجربه نزدیک به مرگ داشتن صحبت کردم و تجربیاتی که داشتن مختلف و مخالف چیزی بوده که در این گونه سایت ها عنوان میشه . هر کسی تجربه ای متفاوت در این مواقع داشته . بعضی ها نور می بینن و صدا میشنون و یا خیلی چیزها و توهمات دیگه و بعضی هم هیچ چیز خاصی رو تجربه نمیکنن .

تنها تاثیری رو که بنده به وضوح در این افراد بعد از تجربه نزدیک به مرگ دیدم , تحت تاثیر قرار گرفتن و ترس شدید اوناست .حداقل در این سه موردی که من دیدم خیلی راحت می ترسن .

اینجور ادعاها که گفته میشه نوری دیده میشه یا صدایی شنیده میشه یا هر گونه توهمات دیگه بخاطر ضعف و عدم کارکرد درست مغز و قوه بینایی و شنوایی است که بخاطر این ضعف و یا مشکلات مربوطه ادراک اونا دچار تداخل یا مشکل میشه و شخص دچار توهم میشه و یا درکش از محیط تعبیر وارونه داره .

همین تجربیات نزدیک به مرگ رو میشه در معتادان مواد مخدر هم دید که بعد از مصرف همچین خاطراتی رو تعریف میکنن که با خاطرات افرادی که به قول خودشون تجربه نزدیک به مرگ داشتن شباهات بسیاری داره . دلیلش هم تاثیر مخدرها بر کارکرد ادراک و مغز و ... است .

از طرف دیگه تجربیات شخصی هیچ وقت بعنوان اثبات یا حقیقت و درستی چیزی در نظر گرفته نمیشه . چون که مشخص نیست هوشیاری شما در زمان برخورد با یک پدیده خاص در چه حدی بوده و هست . چه برسه به افرادی که در هنگام مرگ هستن و دچار زوال در کارکرد دستگاه های حسی و مغزی میشن و ما چطور میخوایم و میتونیم روی مدعیاتی این چنینی حساب باز کنیم و اونا رو جدی بگیریم ؟

پس فردا سایت میزنن که طرف تجربه نزدیک از دیدن پری دریایی و اژدها و دیو 3 سر داشته و بنا بر تجربیات این افراد که در سایت مورد نظر عنوان شده پس باید احتمالش رو در نظر بگیریم!؟?!
شما افرادی مثه Anthony Flew و A. J. Ayer رو با معتادا و چندتا آدم عادی مقایسه میکنید و بعد نتیجه میگیرید که این مسایل کلا توهمن !!

شاید اگر قبلش اسم این افراد رو گوگل میکردید می تونستید استدلال قوی تری ارایه کنید ...

B3HZ@D
27-12-2015, 09:52
شما افرادی مثه Anthony Flew و A. J. Ayer رو با معتادا و چندتا آدم عادی مقایسه میکنید و بعد نتیجه میگیرید که این مسایل کلا توهمن !!

شاید اگر قبلش اسم این افراد رو گوگل میکردید می تونستید استدلال قوی تری ارایه کنید ...

بحث ما به هیچ وجه اشخاص و اسامی و شهرت اونا نیست . به فرض صحبت ها هم از طرف شخصیت های معروفی باشه . آیا به فرض اینکه این اشخاص تجربیات نزدیک به مرگشون رو بازگو کردن دلیل بر اثبات چیزی هست ؟

اگر انشتین بیاد و بگه من تجربه دیدن دیو سه سر چند رنگ رو داشتم شما اونو باور میکردین ؟ چطور اون اشخاصی که بنده از نزدیک با اونا صحبت کردم و هیچ تجربه خاصی نداشتن بعنوان ملاک در نظر گرفته نشده ولی چون اشخاص مورد نظر شما معروف بودن یا بی خدایانی بودن که تجربه نزدیک به مرگ با خصوصیات مورد نظر شما رو داشتن بعنوان مورد دارای صلاحیت در نظر گرفته نشدن؟!

اگر پست بنده رو دقیق تر خونده باشین در پایان هم اشاره کردم که تجربیات شخصی هیچ وقت بعنوان مدرک و اثبات در نظر گرفته نمیشه . چون که حالت روانی و حد هوشیاری شما در اون زمان مشخص نیست .

وقتی هم که شخصی در حال مرگ هست ادراک های حسی اون دچار ضعف و اختلال میشن و شما چطور میخوای رو دریافت های حسی اونها و دیده ها و شنیده هاشون حساب کنی ؟

حالا فرقی نداره اون شخص در حال مرگ انشتین باشه یا یک انسان عادی و اصل قضیه رو تغییری نمیده که روی همچین تجربیاتی نمیشه حساب کرد چون همین تجربیات رو هم میشه خیلی راحت با مصرف مخدرها درک و حس کرد .

اون سایت های بخصوص هم به دنبال همچین سوژه هایی هستن تا از آب گل آلود ماهی بگیرن ولی چیزی که دنبالش هستن مثال های نقض و مشکل در تعریف و اثبات درستی اون داره .

این مدل سایت ها با این دست مدعیات اونقدر از نظر پایه و اعتبار و استدلال سست هستن که نیاز می بینن به اسامی شخصیت ها و بیوگرافی و جهان بینی اونا بچسبن تا این که بتونن به درستی مدعی ارائه شده رو به اثبات برسونن .

AMHSIN
27-12-2015, 11:03
بحث ما به هیچ وجه اشخاص و اسامی و شهرت اونا نیست . به فرض صحبت ها هم از طرف شخصیت های معروفی باشه . آیا به فرض اینکه این اشخاص تجربیات نزدیک به مرگشون رو بازگو کردن دلیل بر اثبات چیزی هست ؟

اگر انشتین بیاد و بگه من تجربه دیدن دیو سه سر چند رنگ رو داشتم شما اونو باور میکردین ؟ چطور اون اشخاصی که بنده از نزدیک با اونا صحبت کردم و هیچ تجربه خاصی نداشتن بعنوان ملاک در نظر گرفته نشده ولی چون اشخاص مورد نظر شما معروف بودن یا بی خدایانی بودن که تجربه نزدیک به مرگ با خصوصیات مورد نظر شما رو داشتن بعنوان مورد دارای صلاحیت در نظر گرفته نشدن؟!

از اگر پست بنده رو دقیق تر خونده باشین در پایان هم اشاره کردم که تجربیات شخصی هیچ وقت بعنوان مدرک و اثبات در نظر گرفته نمیشه . چون که حالت روانی و حد هوشیاری شما در اون زمان مشخص نیست .

وقتی هم که شخصی در حال مرگ هست ادراک های حسی اون دچار ضعف و اختلال میشن و شما چطور میخوای رو دریافت های حسی اونها و دیده ها و شنیده هاشون حساب کنی ؟

حالا فرقی نداره اون شخص در حال مرگ انشتین باشه یا یک انسان عادی و اصل قضیه رو تغییری نمیده که روی همچین تجربیاتی نمیشه حساب کرد چون همین تجربیات رو هم میشه خیلی راحت با مصرف مخدرها درک و حس کرد .

اون سایت های بخصوص هم به دنبال همچین سوژه هایی هستن تا از آب گل آلود ماهی بگیرن ولی چیزی که دنبالش هستن مثال های نقض و مشکل در تعریف و اثبات درستی اون داره .

این مدل سایت ها با این دست مدعیات اونقدر از نظر پایه و اعتبار و استدلال سست هستن که نیاز می بینن به اسامی شخصیت ها و بیوگرافی و جهان بینی اونا بچسبن تا این که بتونن به درستی مدعی ارائه شده رو به اثبات برسونن .
مهم نیست که چه سایتی این مطالب رو گفته، شما ببینید واقعیت داره یا خیر

فرق این افراد با معتادا و افراد عادی اینه که:

1) اینها شخصیت های علمی و استاد دانشگاه بودن و عادت داشتن چیزی که ازش مطمین نیستن رو نگن، چه برسه اینکه بخوان در موردش کتاب و مقاله بنویسن

2) این افراد برخلاف افراد عادی تمام عمرشون با تمام وجود، ضد دین و متافیزیک بودن و در صحت عقایدشون هم کمترین شبهه نداشتن، بنابراین برخلاف افراد عادی که شاید خیلی راحت قبول کنن چیزایی که در اون لحظه دیدن توهم نبوده، این افراد بخاطر عقایدشون به هیچ وجه قبول نمیکنن. اینکه این افراد با اون سابقه ذهنی بیان و چنین چیزی بگن ارزش داره ادم رو به فکر ببره


این افراد علمشون از من و شما خیلی بیشتره و شک نکنید بخاطر عقایدشون این چیزایی که شما میگید رو خیلی علمی تر و عمیق تر میدونستن، اما چرا خودشون چنین چیزی رو در مورد تجربشون نگفتن؟؟ چرا نگفتن توهم بوده و ناشی از اختلالات ادراکی؟؟ مطمین باشید این افراد قبل از اینکه خودشون به اینجا برسن مثه شما با اطمینان و البته کوهی از دلایل علمی همه این چیزا رو توهم میدونستن ...

Stream
27-12-2015, 15:43
تجربه های نزدیک مرگ کاملا باطل هستند چون:

1. ربطی به مرگ ندارند، شخصی در این تجربیات نمرده و فقط تجربه نزدیک به مرگ بوده. "نزدیک به مرگ" یعنی مرگی رخ نداده که شخص بتونه از بعد از مرگ خبردار بشه.

2. افراد مختلف تجربیات بسیار متفاوتی رو بازگو می کنند که هیچ شباهتی با هم ندارند، اگر واقعیتی در این تجربیات می بود باید تشابهاتی وجود میداشت. چیزهایی که افراد مشاهده می کنند کاملا مطابق با سنت و فرهنگ و باورهای جوامعی است که اون افراد درش زندگی می کردند یا در اون بزرگ شدند.

3. در محیط کنترل شده وقتی این آزمایشات صورت گرفتند چیز خاصی رو نتونستند نشون بدن. فرضا افرادی که مدعی میشن از بدن جدا میشن و بالا میرن و خودشون رو می بینند، نتونستن بطور دقیق نشون بدن در اون اتاق چه اتفاق هایی می افته یا فرضا نوشته هایی که در جاهایی بوده که توسط چشم شخص قابل دیدن نبوده رو هیچ وقت نتونستن به درستی تشخیص بدن بلکه همه توضیحات بر اساس چیزی است که شخص تصور می کرده قراره اتفاق بیفته.

4. بسیاری از داروهایی که نزدیک مرگ به شخص تجویز میشه داروهای توهم زاست، و طبیعیه شخص در اون شرایط توهم خواهد داشت. چیزی غیر از این باشه عجیب است. در بسیاری از شرایط نزدیک مرگ (کمبود اکسیژن، کمبود خون و ...) شخص دچار توهمات میشه و طبیعیه افراد در اون شرایط متوهم بشوند. شما اون داروها رو به افرادی که در حال مرگ نیستند هم بدید یا اینکه اونها رو در محیط های مشابهی قرار بدید چنین توهم هایی خواهند داشت.

5. تجربه شخصی - Eye witness testimony - غیرقابل اعتماد ترین نوع مشاهده است.



این افراد علمشون از من و شما خیلی بیشتره و شک نکنید بخاطر عقایدشون این چیزایی که شما میگید رو خیلی علمی تر و عمیق تر میدونستن، اما چرا خودشون چنین چیزی رو در مورد تجربشون نگفتن؟؟ چرا نگفتن توهم بوده و ناشی از اختلالات ادراکی؟؟ مطمین باشید این افراد قبل از اینکه خودشون به اینجا برسن مثه شما با اطمینان و البته کوهی از دلایل علمی همه این چیزا رو توهم میدونستن ...

حتی یک تحقیق در ژورنال های علمی در تایید این صحبت ها چاپ نشده. بله افرادی بودن که سوابق علمی داشتند و بعد از تجربیاتشون رفتند و کتاب نوشتند برای عموم و مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی کردند (و اکثرا میلیونر شدن چون بیزنس وسیعی در این زمینه وجود داره و افراد زیادی هستند که دوست دارند این مسئله واقعی باشه و از این افراد حمایت می کنند) ، ولی هیچ کدوم از اونها در ژورنال های علمی چاپ نشده و دلیلش هم واضحه: این ادعاها استانداردهای لازم برای قبول شدن در مجامع علمی رو ندارند (همون سطح استانداردی که برای هر ادعای دیگه لازمه یک ادعا داشته باشه).

و در نهایت در پرسش شما که چرا این افراد خودشون اون سوالات رو نپرسیدن؟ به این مسئله Self-serving bias گفته میشه و برای همینه که در جوامع علمی تجربیات شخصی فردی که خودش داره ادعا رو مطرح می کنه همیشه کاملا بی ارزش است. افراد همه این تمایل رو دارند که تصور کنند چیزی رو که خودشون تجربه کردند واقعیت است. بحث Confirmation bias هم مطرح است که افراد سعی می کنند چیزی که فکر می کنند صحیح است رو صحیح تصور کنند و سایر فاکتورها رو طوری تنظیم کنند که نتیجه ای که از ابتدا گرفته بودند رو صحیح جلوه بده. برای همین به خود شخص نمیشه اعتماد کرد، هرچقدر که خود شخص فرد مطرحی باشه. هیچ بحث علمی نمیتونه وابسته به این باشه که "آقای X گفت فلان چیز رو دیده".

green-mind
27-12-2015, 15:58
سلام وقتتون بخیر
نظر دوستان و نخوندم هنوز ولیکن نظر من


هفت تا اصل هست که من کلا قبولش دارم
اولیش توجه به عمل
دوم زندگی اگاهاهانه
سوم خودپذیری
چهارم مسیولیت در قبال خودت
پنجم ابراز وجد کن
ششم زندگی هدفمندی داشته باش
هفتم سازگار باس حرف و عملت یکی باشه
یک شخص شما یا هر شخص دیگه ای نمیتوه از زندگیش لذت ببره وقتی خودش و موجودی ارزشمند نمیدونه .احساس ارزشمندی رابطه کاملا مستقیمی با افکار و احساس های ما نسبت به خودمون داره و احساس های ما نسبت به خودمون ایندمون و میسازه


سر فرصت حتما میام موضوع رو باز میکنم

MOHAMMAD_ASEMOONI
27-12-2015, 16:09
مشکل اینه که پیروان انبیا اصلا سعی نمی کنند شبیه انبیاشون زندگی کنن اصلا هیچ سعی نمی کنند و فقط به مراسم تولد یا شهادتشون میرن تا بلکه مورد آمرزش قرار بگیرند کلی گناه و فسق و فجور مرتکب میشن بعدش میگن میریم دعا و مراسم مذهبی مورد آمرزش قرار می گیریم
البته من نمی گویم همه پیروان ادیان اینطورین نه مادر ترزا خودش مسیحی بوده،دکتر آلبرت شوایتزر هم کشیش بوده و البته پزشک و موسیقیدانسلام
شما در قسمت اول نوشتین اصلا و فقط که معنیش همه ی متدینین هست . مومنین هست
بعدش نوشتین البته نمیگم همه اینطوریند :20:
=======================================
درضمن , پاک کردنِ اعمال خطا از فایلِ اعمال , قوانین و مقرراتی مشخصی داره که کاملاً واضح و روشنه
این تاپیک رو اگر دوست داشتین ببینین
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
========================================
در تاریخ بشریت , همیشه عده ای سعی داشتند و دارند و خواهند داشت که طراح و خالقِ سامانه ی قدرتمندِ آزمایشِ دنیا رو فریب بدند اما این خیال باطل هست
این سامانه نقص نداره و نفوذ ناپذیر هست و جلوه ی علم مطلق و نیرومندیِ مطلق و عدالت مطلق سازنده اش هست
اگر کسی باور نداره , فقط صبر کنه تا پایانِ رو ببینه
========================================
قابل توجه کسانی که به مرحله ای از علم و دانش و شک رسیده اند که قبول شدن در آزمایش دنیا براشون اولویتِ اول هست یا حداقل یک چیز مهم هست
کارهای لازم برای قبولی:
شکِ زیاد به خالق داشتن جهان هستی
قبول کردن 4 صفتِ اصلی او (یگانگی , دانش مطلق , نیرومند مطلق , عادل مطلق )
قبول کردن بقیه ی صفاتش که همگی از 4 صفت اصلی او منشأ میگیره (روزی دهنده , مهربان , عزت دهنده , ذلیل کننده , ضرر زننده , نفع رساننده , یاور , سریع الحساب , شدید العقاب , منتقم , بینا , شنوا , دانا , حکیم , دست نیافتنی [بسیار بالا در مکان و مقام - علي] و غیره)
دوریِ کامل از همه ی خط قرمزها (گناهان کبیره) شرک , دزدی , زنا - قتل ناحق , قمار , شرب الکل و غیره
تلاش برای فرار و دوری از گناهان غیر کبیره در حد قدرت و توانائی
انجام کارهای نیک (عبادات ) در حد توان و امکانات (کسبِ روزیِ حلال , احسان و نیکی و خوش رفتاری با پدر مادر , ادب , شرم و حیا , وفای به عهد و پیمانِ خیر , یاد گرفتن , یاد دادن , نماز , روزه , ازدواج , دفاع از حق , صدقه , دستگیری از نیازمندان و محتاجان , دفاع از وطن و ناموس [جهاد اصغر] , مبارزه با 6 نیروی خبیثِ در وجودش [غرور و تکبر - بخل و خساست - طمع و زیاده طلبی - شهوت حرام - کینه - حسادت ] (جهاد اکبر ), صبر , بخشش , وقف - قرض دادن بی منت و مقابل , انفاق , نظافت و پاکیزگی و غیره )
صبر و پایداری در اینها تا لحظه ی مرگ
================================
دین چیست؟
دین چیزی نیست جز یک سری دستورالعمل و قوانین و مقررات که دانستنش برای قبولی در امتحان دنیا لازم هست (بایدها و نبایدها و حد و مرزها)
اگر عده ای این قوانین و مقررات رو درست انجام نمیدند و یا ازش سوء استفاده میکنند , این تقصیر دین نیست
همونطور که رعایت نکردن قوانین و مقررات رانندگی توسط عده ای از مردم دلیل بر خطا بودنِ وجودِ قوانین راهنمائی و رانندگی نیسئ
کاری نداشته باشین دیگران رعایت میکنند یا نه . عاقل و خردمند از مردم تقلید نمیکنه مگر اینکه کار صحیحی انجام بدند
اگر دنبال آرامش روانی و عزت و آبرو و سربلندی در زندگی هستین راهش همینه
قبول ندارید ؟ برید هر مسیر اعتقادیِ دیگه ای دوست دارین رو انتخاب کنین و اون رو طی کنید و نتیجه رو ببینید
====================================
اینکه عده ای در ناملایماتِ زندگی و یا در خوشیها و لذتها ایمان و اعتقادشون رو از دست میدن , علتش مستحکم نبودنِ پایه های اعتقاد و ایمانشون هست
اعتقادی که پایه های محکم و مبنی بر علم و دانش زیاد داره , فرو نمیریزه نه در خوشیها (سرپائینیهای زندگی) و نه در سختیها (سربالائیهای زندگی)=======================================
انسان نیومده به دنیا برای مهمونی و خوشگذرونی .
اگر کسی متدین شده و یا خیال داره متدین بشه و متدین بمونه تا زندگیش بی مشکلات بشه و یا اگر مشکلی براش پیش اومد راحت و زود حل بشه و همه ی خواسته هاش و آرزوهاش برآورده بشه , باید بدونه خیلی در اشتباهه


هیچ جای تاریخ بشریت , خالق جهان هستی به هیییییچ کسی تعهد و قول نداده که اگر ایمان بیاره و از بدیها دوری کنه و عبادات رو انجام بده و کاملاً مطیع و فرمانبردار باشه , مشکلاتش رو حتماً براش حل کنه و آرزوهاش رو براش برآورده کنه و راحت و خوش و بی مشکلات زندگی کنه

دنیا سالن امتحانه و تا لحظه ی آخر عمر که میگن خودکار روی میز برگه بالا , امتحان ادامه داره با خوشیها و سختیها
کسی که این رو درک نکرده باشه نمیتونه خوب بمونه . بالاخره میشکنه و از مسیر درست خارج میشه

محمد7966
27-12-2015, 16:18
سلام
شما در قسمت اول نوشتین اصلا و فقط که معنیش همه ی متدینین هست . مومنین هست
بعدش نوشتین البته نمیگم همه اینطوریند :20:
=======================================
درضمن , پاک کردنِ اعمال خطا از فایلِ اعمال , قوانین و مقرراتی مشخصی داره که کاملاً واضح و روشنه
این تاپیک رو اگر دوست داشتین ببینین
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
========================================
در تاریخ بشریت , همیشه عده ای سعی داشتند و دارند و خواهند داشت که طراح و خالقِ سامانه ی قدرتمندِ آزمایشِ دنیا رو فریب بدند اما این خیال باطل هست
این سامانه نقص نداره و نفوذ ناپذیر هست و جلوه ی علم مطلق و نیرومندیِ مطلق و عدالت مطلق سازنده اش هست
اگر کسی باور نداره , فقط صبر کنه تا پایانِ رو ببینه
========================================
قابل توجه کسانی که به مرحله ای از علم و دانش و شک رسیده اند که قبول شدن در آزمایش دنیا براشون اولویتِ اول هست یا حداقل یک چیز مهم هست
کارهای لازم برای قبولی:
شکِ زیاد به خالق داشتن جهان هستی
قبول کردن 4 صفتِ اصلی او (یگانگی , دانش مطلق , نیرومند مطلق , عادل مطلق )
قبول کردن بقیه ی صفاتش که همگی از 4 صفت اصلی او منشأ میگیره (روزی دهنده , مهربان , عزت دهنده , ذلیل کننده , ضرر زننده , نفع رساننده , یاور , سریع الحساب , شدید العقاب , منتقم , بینا , شنوا , دانا , حکیم , دست نیافتنی [بسیار بالا در مکان و مقام - علي] و غیره)
دوریِ کامل از همه ی خط قرمزها (گناهان کبیره) شرک , دزدی , زنا - قتل ناحق , قمار , شرب الکل و غیره
تلاش برای فرار و دوری از گناهان غیر کبیره در حد قدرت و توانائی
انجام کارهای نیک (عبادات ) در حد توان و امکانات (کسبِ روزیِ حلال , احسان و نیکی و خوش رفتاری با پدر مادر , ادب , شرم و حیا , وفای به عهد و پیمانِ خیر , یاد گرفتن , یاد دادن , نماز , روزه , ازدواج , دفاع از حق , صدقه , دستگیری از نیازمندان و محتاجان , دفاع از وطن و ناموس [جهاد اصغر] , مبارزه با 6 نیروی خبیثِ در وجودش [غرور و تکبر - بخل و خساست - طمع و زیاده طلبی - شهوت حرام - کینه - حسادت ] (جهاد اکبر ), صبر , بخشش , وقف - قرض دادن بی منت و مقابل , انفاق , نظافت و پاکیزگی و غیره )
صبر و پایداری در اینها تا لحظه ی مرگ
================================
دین چیست؟
دین چیزی نیست جز یک سری دستورالعمل و قوانین و مقررات که دانستنش برای قبولی در امتحان دنیا لازم هست (بایدها و نبایدها و حد و مرزها)
اگر عده ای این قوانین و مقررات رو درست انجام نمیدند و یا ازش سوء استفاده میکنند , این تقصیر دین نیست
همونطور که رعایت نکردن قوانین و مقررات رانندگی توسط عده ای از مردم دلیل بر خطا بودنِ وجودِ قوانین راهنمائی و رانندگی نیسئ
کاری نداشته باشین دیگران رعایت میکنند یا نه . عاقل و خردمند از مردم تقلید نمیکنه مگر اینکه کار صحیحی انجام بدند
اگر دنبال آرامش روانی و عزت و آبرو و سربلندی در زندگی هستین راهش همینه
قبول ندارید ؟ برید هر مسیر اعتقادیِ دیگه ای دوست دارین رو انتخاب کنین و اون رو طی کنید و نتیجه رو ببینید
====================================
اینکه عده ای در ناملایماتِ زندگی و یا در خوشیها و لذتها ایمان و اعتقادشون رو از دست میدن , علتش مستحکم نبودنِ پایه های اعتقاد و ایمانشون هست
اعتقادی که پایه های محکم و مبنی بر علم و دانش زیاد داره , فرو نمیریزه نه در خوشیها (سرپائینیهای زندگی) و نه در سختیها (سربالائیهای زندگی)=======================================
انسان نیومده به دنیا برای مهمونی و خوشگذرونی .
اگر کسی متدین شده و یا خیال داره متدین بشه و متدین بمونه تا زندگیش بی مشکلات بشه و یا اگر مشکلی براش پیش اومد راحت و زود حل بشه و همه ی خواسته هاش و آرزوهاش برآورده بشه , باید بدونه خیلی در اشتباهه


هیچ جای تاریخ بشریت , خالق جهان هستی به هیییییچ کسی تعهد و قول نداده که اگر ایمان بیاره و از بدیها دوری کنه و عبادات رو انجام بده و کاملاً مطیع و فرمانبردار باشه , مشکلاتش رو حتماً براش حل کنه و آرزوهاش رو براش برآورده کنه و راحت و خوش و بی مشکلات زندگی کنه

دنیا سالن امتحانه و تا لحظه ی آخر عمر که میگن خودکار روی میز برگه بالا , امتحان ادامه داره با خوشیها و سختیها
کسی که این رو درک نکرده باشه نمیتونه خوب بمونه . بالاخره میشکنه و از مسیر درست خارج میشه

آره حرفام توش تناقض هست و نمیخوام بگم که مطلقا چنین چیزی هست ولی از اونور هم نمیگم که تمام دینداران انسانهای خوبی هستند به قول پوپر هیچ چیزی در این دنیا قطعیت ندارد حتی در ریاضیات

در مورد پستی که پیشنهاد دادین هم ممنون خودم نزدیک 9 سال طرفدار عرفان بودم و خیلی هم عرفان نظری نمی خوندم فقط میگفتم نباید گناه کنم و اگر هم گناه کردم هم زود توبه کنم ولی واقعیتش تویه این 1 سالی که گذشت یعنی از سال 93 تا 94 یه مواردی باعث شد به دین و حتی شاید به خدا دید خوبی که داشتمو از دست بدم حالا شاید فلسفه خوانی باعث شده اینطوری بشم یا شاید هم اخلاق بد بعضی از دینداران و شاید هم بعضی از احکام بد دین یا شاید هم دیدن درد و رنج مردم

AMHSIN
27-12-2015, 19:49
تجربه های نزدیک مرگ کاملا باطل هستند چون:

1. ربطی به مرگ ندارند، شخصی در این تجربیات نمرده و فقط تجربه نزدیک به مرگ بوده. "نزدیک به مرگ" یعنی مرگی رخ نداده که شخص بتونه از بعد از مرگ خبردار بشه.

2. افراد مختلف تجربیات بسیار متفاوتی رو بازگو می کنند که هیچ شباهتی با هم ندارند، اگر واقعیتی در این تجربیات می بود باید تشابهاتی وجود میداشت. چیزهایی که افراد مشاهده می کنند کاملا مطابق با سنت و فرهنگ و باورهای جوامعی است که اون افراد درش زندگی می کردند یا در اون بزرگ شدند.

3. در محیط کنترل شده وقتی این آزمایشات صورت گرفتند چیز خاصی رو نتونستند نشون بدن. فرضا افرادی که مدعی میشن از بدن جدا میشن و بالا میرن و خودشون رو می بینند، نتونستن بطور دقیق نشون بدن در اون اتاق چه اتفاق هایی می افته یا فرضا نوشته هایی که در جاهایی بوده که توسط چشم شخص قابل دیدن نبوده رو هیچ وقت نتونستن به درستی تشخیص بدن بلکه همه توضیحات بر اساس چیزی است که شخص تصور می کرده قراره اتفاق بیفته.

4. بسیاری از داروهایی که نزدیک مرگ به شخص تجویز میشه داروهای توهم زاست، و طبیعیه شخص در اون شرایط توهم خواهد داشت. چیزی غیر از این باشه عجیب است. در بسیاری از شرایط نزدیک مرگ (کمبود اکسیژن، کمبود خون و ...) شخص دچار توهمات میشه و طبیعیه افراد در اون شرایط متوهم بشوند. شما اون داروها رو به افرادی که در حال مرگ نیستند هم بدید یا اینکه اونها رو در محیط های مشابهی قرار بدید چنین توهم هایی خواهند داشت.

5. تجربه شخصی - Eye witness testimony - غیرقابل اعتماد ترین نوع مشاهده است.
".

شک نکنید کسی مثه آنتی فلو هم قبل از تغییر عقایدش به پشتوانه این دلایل و هزاران دلیل علمی دیگه براش مثه روز روشن بود که چنین مسایلی چیزی جز توهم نیستن و با دیده تمسخر به معتقدین به این چیزا نگاه میکرد، اما بعد مسایلی رو فهمید و درک کرد که باعث شد:

He stated that in keeping his lifelong commitment to go where the evidence leads, he now believed in the existence of a god


حتی یک تحقیق در ژورنال های علمی در تایید این صحبت ها چاپ نشده. بله افرادی بودن که سوابق علمی داشتند و بعد از تجربیاتشون رفتند و کتاب نوشتند برای عموم و مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی کردند (و اکثرا میلیونر شدن چون بیزنس وسیعی در این زمینه وجود داره و افراد زیادی هستند که دوست دارند این مسئله واقعی باشه و از این افراد حمایت می کنند) ، ولی هیچ کدوم از اونها در ژورنال های علمی چاپ نشده و دلیلش هم واضحه: این ادعاها استانداردهای لازم برای قبول شدن در مجامع علمی رو ندارند (همون سطح استانداردی که برای هر ادعای دیگه لازمه یک ادعا داشته باشه).


این مسایل رو هیچ وقت در ژورنال های علمی مطرح نمیکنن، چون این مسایل طوری نیستن که علم بتونه با ابزارش بررسی شون کنه. دقت داشته باشد که نشر نشدن در مجلات علمی به معنی غیر واقعی بودن نیست، فقط و فقط به این معناست که علم نمیتونه اونا رو بررسی کنه، همین


و در نهایت در پرسش شما که چرا این افراد خودشون اون سوالات رو نپرسیدن؟ به این مسئله Self-serving bias گفته میشه و برای همینه که در جوامع علمی تجربیات شخصی فردی که خودش داره ادعا رو مطرح می کنه همیشه کاملا بی ارزش است. افراد همه این تمایل رو دارند که تصور کنند چیزی رو که خودشون تجربه کردند واقعیت است. بحث Confirmation bias هم مطرح است که افراد سعی می کنند چیزی که فکر می کنند صحیح است رو صحیح تصور کنند و سایر فاکتورها رو طوری تنظیم کنند که نتیجه ای که از ابتدا گرفته بودند رو صحیح جلوه بده. برای همین به خود شخص نمیشه اعتماد کرد، هرچقدر که خود شخص فرد مطرحی باشه. هیچ بحث علمی نمیتونه وابسته به این باشه که "آقای X گفت فلان چیز رو دیده".

باز توجه کنید که این افراد هم این چیزا رو میدونستن، با این وجود اونقدر این مسایل رو واقعی دونستن که در دفاع از اونها کتاب یا مقاله بنویسن

Stream
28-12-2015, 00:52
شک نکنید کسی مثه آنتی فلو هم قبل از تغییر عقایدش به پشتوانه این دلایل و هزاران دلیل علمی دیگه براش مثه روز روشن بود که چنین مسایلی چیزی جز توهم نیستن و با دیده تمسخر به معتقدین به این چیزا نگاه میکرد، اما بعد مسایلی رو فهمید و درک کرد که باعث شد:

He stated that in keeping his lifelong commitment to go where the evidence leads, he now believed in the existence of a god



این مسایل رو هیچ وقت در ژورنال های علمی مطرح نمیکنن، چون این مسایل طوری نیستن که علم بتونه با ابزارش بررسی شون کنه. دقت داشته باشد که نشر نشدن در مجلات علمی به معنی غیر واقعی بودن نیست، فقط و فقط به این معناست که علم نمیتونه اونا رو بررسی کنه، همین


اینکه آنتونی فلو نهایتا به چه نتیجه ای رسید مهم نیست، مهم اینه که چه مسیری رو طی کرد و چه استدلال هایی داشت و چطور به نتایج رسید و آیا اونها Valid هستند یا خیر.

و اینکه می فرمایید این چیزها خارج از دامنه علم هستند غلط است. همه این چیزها رو میشه بطور علمی بررسی کرد. بطور مثال اگه شخصی ادعا می کنه موقع مرگ از روی زمین بلند میشه، می تونند روی یک میز که سطحش بالاتر از سر طرف است، رو به سقف چیزهایی بنویسند و ببیند آیا شخص میتونه اینها رو ببینه یا خیر. دقیقا این آزمایش انجام شده و پاسخ همیشه منفی بوده، حتی وقتی شخص مدعی شده بدنش از روی زمین بلند شده.

و اینطور نیست که این مسائل اصلا بررسی نشده باشند. بررسی شدن و بررسی ها در ژورنال های علمی چاپ شده. نتایج همه یکسان بوده: این تجربیات بیانگر چیزی به جز توهمات نیست که بوسیله دلایل ساده قابل توضیح و بازسازی هستند.




باز توجه کنید که این افراد هم این چیزا رو میدونستن، با این وجود اونقدر این مسایل رو واقعی دونستن که در دفاع از اونها کتاب یا مقاله بنویسن

وقتی شما یک ادعا رو مطرح می کنید در محافل علمی ازتون نمی پرسند "آیا این چیزها رو می دونستید؟" ازتون می پرسند "متدولوژی آزمایشاتتون چکار کرده که اینطور چیزها رو از آزمایش حذف کنه؟".

AMHSIN
29-12-2015, 03:22
و اینطور نیست که این مسائل اصلا بررسی نشده باشند. بررسی شدن و بررسی ها در ژورنال های علمی چاپ شده. نتایج همه یکسان بوده: این تجربیات بیانگر چیزی به جز توهمات نیست که بوسیله دلایل ساده قابل توضیح و بازسازی هستند.".

بله بررسی شدن، اما اینطور نبوده که نتایج همه یکسان باشه و بیان کنن که این تجربیات همه توهمات هستن، برعکس، ژورنال های علمی دیگه ای اختصاصا بوجود آمدن تا در مقابل انکار منکران از این مسابل دفاع کنن


The field of near-death studies includes several communities that study the phenomenology of NDE's. The largest of these communities is IANDS, an international organization based in Durham, North-Carolina, that encourages scientific research and education on the physical, psychological, social, and spiritual nature and ramifications of near-death experiences. Among its publications we find the peer-reviewed Journal of Near-Death Studies, and the quarterly newsletter Vital Signs.The organization also maintains an archive of near-death case histories for research and study.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Stream
29-12-2015, 06:42
بله بررسی شدن، اما اینطور نبوده که نتایج همه یکسان باشه و بیان کنن که این تجربیات همه توهمات هستن، برعکس، ژورنال های علمی دیگه ای اختصاصا بوجود آمدن تا در مقابل انکار منکران از این مسابل دفاع کنن


The field of near-death studies includes several communities that study the phenomenology of NDE's. The largest of these communities is IANDS, an international organization based in Durham, North-Carolina, that encourages scientific research and education on the physical, psychological, social, and spiritual nature and ramifications of near-death experiences. Among its publications we find the peer-reviewed Journal of Near-Death Studies, and the quarterly newsletter Vital Signs.The organization also maintains an archive of near-death case histories for research and study.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

1. ژورنالی که اختصاصا بوجود بیاد تا از یک ادعا در مقابل منکران دفاع کنه ژورنال علمی نیست. ژورنال های علمی بر اساس نتیجه راه اندازی نمیشوند، بر اساس محتوا و موضوع راه اندازی میشن. نتیجه هر چیزی است که آزمایش نشون بده.

2. در متنی که گذاشتید هیچ جا ننوشته هدف از ایجاد این ژورنال، دفاع از این قضایا در برابر منکران است. ژورنال Journal of Near Death Studies که در متن شما اومده هم هدفش "تحقیق و بررسی" موضوع است، نه دفاع از نتیجه خاصی (که باید هم همینطور باشه).

3. این ژورنال توسط هیچ موسسه معتبر پزشکی، فلسفی، روانپزشکی یا روانشناسی لیست نشده.

4. وجود ژورنال نشون دهنده چیزی نیست (افرادی که معتقد به مسطح بودن زمین هستند هم ژورنال های "به اصطلاح علمی" خودشون رو دارند که در اونها "به اصطلاح" ثابت کردند زمین مسطح است و خورشید به دور زمین می چرخه)، مهم نتایج چاپ شده در اون ژورنال ها، کیفیت تحقیقات علمی، یکسان بودن نتایج در آزمایش های مختلف در سطح جهان توسط گروه های مختلف و در نهایت مورد قبول بودن شیوه و متدولوژی داوری در بین سایر محققان و موسسات مرتبط است.

AMHSIN
29-12-2015, 10:36
1. ژورنالی که اختصاصا بوجود بیاد تا از یک ادعا در مقابل منکران دفاع کنه ژورنال علمی نیست. ژورنال های علمی بر اساس نتیجه راه اندازی نمیشوند، بر اساس محتوا و موضوع راه اندازی میشن. نتیجه هر چیزی است که آزمایش نشون بده.

2. در متنی که گذاشتید هیچ جا ننوشته هدف از ایجاد این ژورنال، دفاع از این قضایا در برابر منکران است. ژورنال Journal of Near Death Studies که در متن شما اومده هم هدفش "تحقیق و بررسی" موضوع است، نه دفاع از نتیجه خاصی (که باید هم همینطور باشه).

3. این ژورنال توسط هیچ موسسه معتبر پزشکی، فلسفی، روانپزشکی یا روانشناسی لیست نشده.

4. وجود ژورنال نشون دهنده چیزی نیست (افرادی که معتقد به مسطح بودن زمین هستند هم ژورنال های "به اصطلاح علمی" خودشون رو دارند که در اونها "به اصطلاح" ثابت کردند زمین مسطح است و خورشید به دور زمین می چرخه)، مهم نتایج چاپ شده در اون ژورنال ها، کیفیت تحقیقات علمی، یکسان بودن نتایج در آزمایش های مختلف در سطح جهان توسط گروه های مختلف و در نهایت مورد قبول بودن شیوه و متدولوژی داوری در بین سایر محققان و موسسات مرتبط است.

بنده اون مطلب رو در جواب پست شما نوشتم که گفتین:


و اینطور نیست که این مسائل اصلا بررسی نشده باشند. بررسی شدن و بررسی ها در ژورنال های علمی چاپ شده. نتایج همه یکسان بوده: این تجربیات بیانگر چیزی به جز توهمات نیست که بوسیله دلایل ساده قابل توضیح و بازسازی هستند.

مسلما اگر بقول شما این مسایل همه توهم بود و جامعه علمی هم توهم بودن این تجربیات رو پذیرفته بود دیگه لزومی نداشت گروهی از محققین بیان یک ژورنال علمی رو اختصاص بدن به بررسی این پدیده و یکی از سه توضیح این پدیده که معتقده این تجربیات ریشه در متافیزیک و جهان بعد از مرگ داره:


Explanatory models for the phenomenology and the elements of the NDE can, according to sources, be divided into a few broad categories: psychological, physiological, and transcendental
....

A third model, sometimes called the transcendental explanation, considers a number of categories, often summarized by commentators, that usually fall outside the scope of physiological or psychological explanations. This explanatory model considers whether the NDE might be related to the existence of a afterlife; a changing state of consciousness; mystical (peak) experiences; or the concept of a mind-body separation


به هر حال من معتقدم نباید در ژورنال های علمی دنبال اثبات/رد این چیزا گشت، جنس این پدیده ها طوری نیست که علم امروز با ابزارش بتونه پاسخ قطعی به اونها بده، چون حتی اگر چنین چیزی به مرز تایید برسه باز کسانی که متافیزیک رو قبول ندارن به راحتی خواهند گفت:


.
5. تجربه شخصی - Eye witness testimony - غیرقابل اعتماد ترین نوع مشاهده است.


یا


.
و در نهایت در پرسش شما که چرا این افراد خودشون اون سوالات رو نپرسیدن؟ به این مسئله Self-serving bias گفته میشه و برای همینه که در جوامع علمی تجربیات شخصی فردی که خودش داره ادعا رو مطرح می کنه همیشه کاملا بی ارزش است. افراد همه این تمایل رو دارند که تصور کنند چیزی رو که خودشون تجربه کردند واقعیت است. بحث Confirmation bias هم مطرح است که افراد سعی می کنند چیزی که فکر می کنند صحیح است رو صحیح تصور کنند و سایر فاکتورها رو طوری تنظیم کنند که نتیجه ای که از ابتدا گرفته بودند رو صحیح جلوه بده. برای همین به خود شخص نمیشه اعتماد کرد، هرچقدر که خود شخص فرد مطرحی باشه. هیچ بحث علمی نمیتونه وابسته به این باشه که "آقای X گفت فلان چیز رو دیده".

md70
29-12-2015, 13:50
مدیر محترم بخش لطف کنه اگه صلاح میدونه تاپیک رو قفل کنه، چون همونطور که پیش بینی میکردم بحث تقریبا از همون ابتدا از مجرای اصلی خارج شد و تبدیل شد به بحث بی انتها و به نظرم بیهوده Science vs Faith که دردی رو هم از کسی دوا نمیکنه.

Stream
29-12-2015, 17:25
بنده اون مطلب رو در جواب پست شما نوشتم که گفتین:



مسلما اگر بقول شما این مسایل همه توهم بود و جامعه علمی هم توهم بودن این تجربیات رو پذیرفته بود دیگه لزومی نداشت گروهی از محققین بیان یک ژورنال علمی رو اختصاص بدن به بررسی این پدیده و یکی از سه توضیح این پدیده که معتقده این تجربیات ریشه در متافیزیک و جهان بعد از مرگ داره:


Explanatory models for the phenomenology and the elements of the NDE can, according to sources, be divided into a few broad categories: psychological, physiological, and transcendental
....

A third model, sometimes called the transcendental explanation, considers a number of categories, often summarized by commentators, that usually fall outside the scope of physiological or psychological explanations. This explanatory model considers whether the NDE might be related to the existence of a afterlife; a changing state of consciousness; mystical (peak) experiences; or the concept of a mind-body separation




همونطور که گفتم این ژورنال که شما اسمشو آوردید توسط هیچ موسسه پزشکی، روانشناسی و روانپزشکی لیست نشده. من هم میتونم ژورنال خودم رو تاسیس کنم و اسمشو بگذارم علمی. اینکه یک نفر یک پدیده رو با توضیحات ماورائی توضیح بده به این معنی نیست که توضیح ماورائی وجود داره. من میتونم بگم مسئله جزر و مد برای من بحث Transcendental است. این چیزها دلیل علمی نیست.

+

متافیزیک هیچ ربطی به بعد از مرگ و ماوراء و ... نداره. متافیزیک چیست؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])




به هر حال من معتقدم نباید در ژورنال های علمی دنبال اثبات/رد این چیزا گشت، جنس این پدیده ها طوری نیست که علم امروز با ابزارش بتونه پاسخ قطعی به اونها بده، چون حتی اگر چنین چیزی به مرز تایید برسه باز کسانی که متافیزیک رو قبول ندارن به راحتی خواهند گفت:

یا

متافیزیک قبول داشتن یا نداشتنی نیست. متافیزیک چیست؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) متافیزیک شاخه ای از فلسفه است که به توضیح پدیده هایی می پردازه که فعلا بوسیله شیوه های علمی قابل توضیح نیستند. متافیزیک بر پایه فیزیک سوار میشه، نه اینکه فیزیک رو نقض می کنه. بررسی این پدیده ها کماکان بر اساس فرضیه سازی و طراحی آزمایشاتی است که شاید اجراشون فعلا ممکن نباشه ولی نتیجه قطعی خواهند داشت و متدولوژی کسب دانش و نتایج واضح خواهد بود.

+

من دیشب به آسمان پرواز کردم، دور ماه چرخیدم و به مریخ رفتم. اون پشت یک شهر بسیار قشنگ بود که فقط من میتونستم ببینم و بر اساس تجربه شخصی من صحیح بود ولی سایرین اگه برن شاید نبینن چون دیدنش فیزیکی نیست. این بازیها رو برای هر ادعایی میشه انجام داد.

AMHSIN
29-12-2015, 20:15
....
من دیشب به آسمان پرواز کردم، دور ماه چرخیدم و به مریخ رفتم. اون پشت یک شهر بسیار قشنگ بود که فقط من میتونستم ببینم و بر اساس تجربه شخصی من صحیح بود ولی سایرین اگه برن شاید نبینن چون دیدنش فیزیکی نیست. این بازیها رو برای هر ادعایی میشه انجام داد.

در بسیاری از مسایلی که مربوط به انسان و ادراکات او هستن علم هنوز به یک نقطه قطعی نرسیده، هنوز بسیاری از اموری که مربوط به انسان و تجربیاتش هستن حل نشدن، با این وجود بسیاری قضیه رو تموم شده میدونن و حکم میکنن که واقعیت همون چیزی هست که ما میگیم و در ژورنال های علمی امده.

در علوم انسانی دو راهی هایی وجود دارن که علم وقتی بشون میرسه هیچ نظری قطعی نمیتونه بده (مثه این مسایل) و توقف میکنه، اما کسانی که دنبال علم افتادن نمیتونن توقف کنن و بقیه راه رو خودشون ادامه میدن!! اونهایی که به متافیزیک اعتقادی ندارن یا دوست ندارن خدا و جهان پس از مرگ وجود داشته باشه وارد مسیری میشن که مقصدش انکار این مسایل هست، در مقابل اونایی که به این مسایل معتقد هستن یا دوست دارن خدا وجهان پس از مرگ وجود داشته باشه وارد مسیری میشن که مقصدش اثبات این مسایل هست ...

امکان نداره ما اینجا بتونیم همدیگه رو متقاعد کنیم، چون علم هیچ نظری قطعی در این مورد نداره، شمای نوعی دوست دارید نباشن میگید نیست، من نوعی دوست دارم باشن میگم هست، عامل تعیین کننده اینجا بیشتر احساسی هست تا عقلانی. هر طرف هم دلایل خودش رو داره و انقدر نسبت به اونها مطمین هست که براش جای تعجبه که چرا طرف مقابل قبول نمیکنه ...

B3HZ@D
30-12-2015, 01:44
من میام و میگم طبق عقاید و اصولی که من و اطرافیان و پیروانم طراحی کردیم و به قول خودمون بهش پی بردیم دلیل مرگ انسان اینه که نیروهای دنیای زیر زمینی با همکاری کنت دراکولا میان و انرژی و قدرت درونی انسان ها رو از بدنشون جذب میکنن و باعث مرگ انسان ها میشن .

ما به این موارد پی بردیم و طبق صحبت هایی که ریش سفید و رهبر ما داشته و اطلاعاتی که بهمون داده میدونیم که درسته و دلیل این مرگ ها وجود این نیروهای نفرین شده است

چطور ثابتش میکنیم ؟! نمی تونیم ثابت کنیم ولی میدونیم که هست و چون میدونیم که هست یعنی وجود داره . ولی چون علم نمیتونه ثابت کنه که دلیلش این چیزی نیست که ما میگیم , و از اونجایی که ما بهش اعتقاد داریم پس یعنی هست و وجود داره .

جامعه علمی هم در مورد صحبت ها و مدعیات ما نظری نمیده و عدم صحبت و طرح نظریات برای رد مدعیات ما نشان دهنده درستی ادعای ماست و اینم یکی از دو راهی یا چند راهی هایی است که من و امثال من هم میتونیم برای خودمون و و محدودیت های علمی در نظر بگیریم [طبق گفته شما]

با روشی که شما عنوان کردین من میتونم هزاران مورد مختلف رو به عنوان پدیده های وابسطه به نیروهای ماورایی مطرح کنم که صرف وجود اون در پیش زمینه ذهنی میتونه دلیل بر وجودشون باشه !

علم وظیفه نداره در مورد فانتزی های ذهنی و عقاید و تفکرات تک تک انسان ها بیانیه بده و اونا رو تائید و تکذیب کنه . یک سری اصول و متُد و قاعده تعریف شده که هر ادعایی با عبور از اون صافی ها درستی یا نادرستی خودش رو تائید کنه .

برای همین هست که بعضی جاها تفکیک بندی صورت میگیره و بین مدعیات فرق گذاشته میشه و از اونا با نام علم - شبه علم و عقاید مذهبی و یا خرافات نام برده میشه .

AMHSIN
30-12-2015, 12:20
من میام و میگم طبق عقاید و اصولی که من و اطرافیان و پیروانم طراحی کردیم و به قول خودمون بهش پی بردیم دلیل مرگ انسان اینه که نیروهای دنیای زیر زمینی با همکاری کنت دراکولا میان و انرژی و قدرت درونی انسان ها رو از بدنشون جذب میکنن و باعث مرگ انسان ها میشن .

ما به این موارد پی بردیم و طبق صحبت هایی که ریش سفید و رهبر ما داشته و اطلاعاتی که بهمون داده میدونیم که درسته و دلیل این مرگ ها وجود این نیروهای نفرین شده است

چطور ثابتش میکنیم ؟! نمی تونیم ثابت کنیم ولی میدونیم که هست و چون میدونیم که هست یعنی وجود داره . ولی چون علم نمیتونه ثابت کنه که دلیلش این چیزی نیست که ما میگیم , و از اونجایی که ما بهش اعتقاد داریم پس یعنی هست و وجود داره .

جامعه علمی هم در مورد صحبت ها و مدعیات ما نظری نمیده و عدم صحبت و طرح نظریات برای رد مدعیات ما نشان دهنده درستی ادعای ماست و اینم یکی از دو راهی یا چند راهی هایی است که من و امثال من هم میتونیم برای خودمون و و محدودیت های علمی در نظر بگیریم [طبق گفته شما]

با روشی که شما عنوان کردین من میتونم هزاران مورد مختلف رو به عنوان پدیده های وابسطه به نیروهای ماورایی مطرح کنم که صرف وجود اون در پیش زمینه ذهنی میتونه دلیل بر وجودشون باشه !

علم وظیفه نداره در مورد فانتزی های ذهنی و عقاید و تفکرات تک تک انسان ها بیانیه بده و اونا رو تائید و تکذیب کنه . یک سری اصول و متُد و قاعده تعریف شده که هر ادعایی با عبور از اون صافی ها درستی یا نادرستی خودش رو تائید کنه .

برای همین هست که بعضی جاها تفکیک بندی صورت میگیره و بین مدعیات فرق گذاشته میشه و از اونا با نام علم - شبه علم و عقاید مذهبی و یا خرافات نام برده میشه .

اینطور نیست که معتقدین به متافیزیک، خالق، جهان پس از مرگ و ... دلایل محکمی نداشته باشن، اتفاقا دلایل زیادی دارن، منتها چون اکثر این پدیده ها از جنس پدیده های فیزیکی و مادی نیستن نمیشه توی ژورنال های علمی دنبالشون گشت.

پدیده های زیادی هستن که با متدهای علمی اصلا قابل بررسی نیستن اما واقعیت دارن و جالبه که با وجود غیرعلمی بودنشون هیچ کس حتی مادی گرایان محض هم به واقعی بودنشون شک نمیکنن !! چرا؟ چون کسی برای دفاع از وجود متافیزیک و جهان پس از مرگ و ... ازشون استفاده نمیکنه!!

به عنوان مثال، پدیده خواب دیدن رو با هیچ روش علمی نمیشه بررسی کرد!! علم تنها به بررسی پدیده های قابل مشاهده می پردازه درحالی که رویا در ذهن خواب بیننده اتفاق می افته (نه عالم فیزیکی) و به همین دلیل علم هیچ دسرسی به اون نداره. تنها چیزی که علم میتونه در مورد خواب بگه اینکه هنگام خواب در مغز فرد قسمت های خاصی فعال/غیرفعال میشن یا اینکه امواج مغزی تغییر فرکانس میدن و ...، اما اینکه فرد در اون حالت داره صحنه هایی رو میبینه و تجربه میکنه رو با هیچ روش علمی نمیشه اثبات/رد کرد.

فرض کنید شما دیشب خواب دیدین که با یکی از دوستانتون رفتین بیرون و اونجا اتفاقی براتون افتاده، شما با هیچ روش علمی نمیتونید اثبات کنید که دیشب چنین خوابی دیدین، در عین حال شک ندارید که چنین چیزی اتفاق افتاده و واقعیت داره.

بخش عظیمی از ادراکات انسان اینطوری هستن، احساساتی که هنگام عشق، خشم، حسادت، ناراحتی و ... به ما دست میدن هیچ کدوم قابل نشون دادن با روش علمی نیستن و برای علم بی معنی هستن، علم فقط میتونه نشون بده که مثلا هنگام خشم فلان هورمون ترشح میشه، همین، اما اینکه این هورمون ها باعث چه احساسی در انسان میشن رو نمیشه با متد علمی نشون داد. احساساتی مانند دلتنگی، بی قراری، لذت، درد، شوق و ... همه برای علم یکسری پدیده های بی معنی هستن که وجود فیزیکی و عینی ندارن، اما ما مطمین هستیم که وجود دارن، و اگر کسی به ما بگه چون از نظر علمی چنین احساساتی قابل اثبات نیستن پس وجود ندارن احتمالا به عقلش شک میکنیم.

اینها رو گفتم که بدونیم غیر علمی بودن لزوما مساوی با بی معنی بودن و وجود نداشتن نیست. اما اینکه معتقدین به متافیزیک چه دلایلی برای باورهاشون دارن، بطور خلاصه چنتاش رو نام میبرم اگر دوست داشتید میتونیم در موردشون صحبت کنیم:

1. تاثیر آگاهی بر ماده، مثه تاثیر دارونماها، تلقین و هیپنوتیزم، تاثیر آگاهی بر ذرات در دنیای کوانتوم و ...
2. پدیده "به دل افتادن"
3. پدیده خواب دیدن
4. پدیده وابستگی کوانتومی (quantum entanglement)
5. تجربیات نزدیک به مرگ
6. وجود دانشمندان ضد دینی که به دلایلی معتقد شدن
و ...

javad2015
30-12-2015, 12:36
اگه منظورت از دین همین اسلام خودمون هست بزار روشنت کنم ....اسلام چیزی جز تفکرات بشر نیست مثل خیلی از ادیان دیگه.کلا این داستان پیامبر و دین بازی بیشتر تو همین منطقه خاورمیانه در جریان داشته و اون چیزی که بهت گفته شده بهتره درش شک کنی.کلا هیچ پیامبری در چین و انگلیس و گواتمالا و ..... به وجود نمیومده
اگر خدایی وجود داشته باشد و بخواد در مورد انسان ها قضاوت بکند نمیتونه با تفکر خودش در مورد انسان ها قضاوت کنه.....واقعا برام سواله این موجود عادل چه طور به میتونه در مورد دیگران با تفکر خودش قضاوت کنه؟!همین جا عدالتش زیر سوال میره

AMHSIN
30-12-2015, 12:53
اگه منظورت از دین همین اسلام خودمون هست بزار روشنت کنم ....اسلام چیزی جز تفکرات بشر نیست مثل خیلی از ادیان دیگه.کلا این داستان پیامبر و دین بازی بیشتر تو همین منطقه خاورمیانه در جریان داشته و اون چیزی که بهت گفته شده بهتره درش شک کنی.کلا هیچ پیامبری در چین و انگلیس و گواتمالا و ..... به وجود نمیومده
اگر خدایی وجود داشته باشد و بخواد در مورد انسان ها قضاوت بکند نمیتونه با تفکر خودش در مورد انسان ها قضاوت کنه.....واقعا برام سواله این موجود عادل چه طور به میتونه در مورد دیگران با تفکر خودش قضاوت کنه؟!همین جا عدالتش زیر سوال میره

نه منظورم دین خاصی نیست

Stream
30-12-2015, 20:05
در بسیاری از مسایلی که مربوط به انسان و ادراکات او هستن علم هنوز به یک نقطه قطعی نرسیده، هنوز بسیاری از اموری که مربوط به انسان و تجربیاتش هستن حل نشدن، با این وجود بسیاری قضیه رو تموم شده میدونن و حکم میکنن که واقعیت همون چیزی هست که ما میگیم و در ژورنال های علمی امده.


این همون تکفری است که "علم درباره X نظر قطعی نداده پس هر چیزی میشه گفت". خیر اینطور نیست. نظر قطعی نداشتن به این معنی نیست که هر چیزی ممکن است یا فرضا تفکرات بسیار عجیب به اندازه علمی ترین تفکرات محتمل هستند. درباره جاذبه و هماهنگی نسبیت عام و فیزیک کوانتوم هم علم به یک نقطه قطعی نرسیده، به این معنی نیست که تصور "جاذبه یک اژدهاست که اجسام رو به طرف همدیگه هل میده" چیزی محتمل است یا به اندازه مدل های مدرنی که در ژورنال های علمی ارائه میشه اعتبار استدلالی داره.




در علوم انسانی دو راهی هایی وجود دارن که علم وقتی بشون میرسه هیچ نظری قطعی نمیتونه بده (مثه این مسایل) و توقف میکنه، اما کسانی که دنبال علم افتادن نمیتونن توقف کنن و بقیه راه رو خودشون ادامه میدن!! اونهایی که به متافیزیک اعتقادی ندارن یا دوست ندارن خدا و جهان پس از مرگ وجود داشته باشه وارد مسیری میشن که مقصدش انکار این مسایل هست، در مقابل اونایی که به این مسایل معتقد هستن یا دوست دارن خدا وجهان پس از مرگ وجود داشته باشه وارد مسیری میشن که مقصدش اثبات این مسایل هست ...

این ذهنیت که هر جا اختلاف نظر وجود داره، در اصل یک انتخاب است و هر چیزی رو میشه انتخاب کرد و هیچ چیز کمتر یا بیشتر محتمل نیست و ... // اینها بازی با کلمات و عدم درک مناسب از علم و فلسفه علم است.

علم درباره علت خیلی از بیماری ها چیزی نمی دونه. حرفی که شما می زنید اینه که بعضی افراد اعتقاد دارند دنبال علت بیماری رو در زمینه های ویروس و باکتری، ژنتیک و ... باید حست و جو کرد، بعضی ها هم میگن فرد جن زده شده. تفاوت اینها فقط اینه که دوست دارن حرفشون صحیح باشه و فرقی بینشون نیست و ...



امکان نداره ما اینجا بتونیم همدیگه رو متقاعد کنیم، چون علم هیچ نظری قطعی در این مورد نداره، شمای نوعی دوست دارید نباشن میگید نیست، من نوعی دوست دارم باشن میگم هست، عامل تعیین کننده اینجا بیشتر احساسی هست تا عقلانی. هر طرف هم دلایل خودش رو داره و انقدر نسبت به اونها مطمین هست که براش جای تعجبه که چرا طرف مقابل قبول نمیکنه ...

این در اصل اعتراف شماست که هیچ چیز ممکن نیست نظرتون رو عوض کنه و مسئله برای شما کاملا احساسی است، لطفا از طرف من صحبت نکنید. من نظرم میتونه عوض بشه :n01:

شما اگه در یک سری آزمایش نشون بدید که:

1. افراد در تجربه های نزدیک به مرگ واقعیت مشابهی رو تجربه می کنند (یعنی فرد در جنگل های آفریقا و کوه های هیمالیا چیز یکسانی رو می بینه، نه هر کس سنت های خودش رو).
2. افراد از چیزی باخبر میشن که شیوه متفاوتی برای خبر داشتن ازش وجود نداره.
3. این نتایج قابل تکرار است یعنی اگه سایرین دقیقا همون آزمایشات رو تکرار کنند نتیجه مشابهی رو می بینند.
4. این تجربیات بوسیله داروها و ... قابل تکرار نیستند و فقط نزدیک به مرگ ممکن هستند.

میشه حرفتون رو پذیرفت. این دقیقا استانداردی است که من برای هر ادعای دیگه انتظار دارم تا ادعایی رو باور کنم. حالا اگه شما می فرمایید باور شما (هیچ چیز نظرم رو عوض نمی کنه) و من (ارائه آزمایش هایی که میتونه نظرم رو عوض کنه) هر دو به یک اندازه بحث احساس و به دور از عقلانیت هست، اوکی. تعریف جدیدی از این کلمات ارائه کردید :n01:

AMHSIN
30-12-2015, 20:17
این همون تکفری است که "علم درباره X نظر قطعی نداده پس هر چیزی میشه گفت". خیر اینطور نیست. نظر قطعی نداشتن به این معنی نیست که هر چیزی ممکن است یا فرضا تفکرات بسیار عجیب به اندازه علمی ترین تفکرات محتمل هستند. درباره جاذبه و هماهنگی نسبیت عام و فیزیک کوانتوم هم علم به یک نقطه قطعی نرسیده، به این معنی نیست که تصور "جاذبه یک اژدهاست که اجسام رو به طرف همدیگه هل میده" چیزی محتمل است یا به اندازه مدل های مدرنی که در ژورنال های علمی ارائه میشه اعتبار استدلالی داره.




این ذهنیت که هر جا اختلاف نظر وجود داره، در اصل یک انتخاب است و هر چیزی رو میشه انتخاب کرد و هیچ چیز کمتر یا بیشتر محتمل نیست و ... // اینها بازی با کلمات و عدم درک مناسب از علم و فلسفه علم است.

علم درباره علت خیلی از بیماری ها چیزی نمی دونه. حرفی که شما می زنید اینه که بعضی افراد اعتقاد دارند دنبال علت بیماری رو در زمینه های ویروس و باکتری، ژنتیک و ... باید حست و جو کرد، بعضی ها هم میگن فرد جن زده شده. تفاوت اینها فقط اینه که دوست دارن حرفشون صحیح باشه و فرقی بینشون نیست و ...



این در اصل اعتراف شماست که هیچ چیز ممکن نیست نظرتون رو عوض کنه و مسئله برای شما کاملا احساسی است، لطفا از طرف من صحبت نکنید. من نظرم میتونه عوض بشه :n01:

شما اگه در یک سری آزمایش نشون بدید که:

1. افراد در تجربه های نزدیک به مرگ واقعیت مشابهی رو تجربه می کنند (یعنی فرد در جنگل های آفریقا و کوه های هیمالیا چیز یکسانی رو می بینه، نه هر کس سنت های خودش رو).
2. افراد از چیزی باخبر میشن که شیوه متفاوتی برای خبر داشتن ازش وجود نداره.
3. این نتایج قابل تکرار است یعنی اگه سایرین دقیقا همون آزمایشات رو تکرار کنند نتیجه مشابهی رو می بینند.
4. این تجربیات بوسیله داروها و ... قابل تکرار نیستند و فقط نزدیک به مرگ ممکن هستند.

میشه حرفتون رو پذیرفت. این دقیقا استانداردی است که من برای هر ادعای دیگه انتظار دارم تا ادعایی رو باور کنم. حالا اگه شما می فرمایید باور شما (هیچ چیز نظرم رو عوض نمی کنه) و من (ارائه آزمایش هایی که میتونه نظرم رو عوض کنه) هر دو به یک اندازه بحث احساس و به دور از عقلانیت هست، اوکی. تعریف جدیدی از این کلمات ارائه کردید :n01:
ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺘﻮﻧﯿﻢ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﺭﻭ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﻨﯿﻢ ...

Stream
30-12-2015, 20:22
...
به عنوان مثال، پدیده خواب دیدن رو با هیچ روش علمی نمیشه بررسی کرد!! علم تنها به بررسی پدیده های قابل مشاهده می پردازه درحالی که رویا در ذهن خواب بیننده اتفاق می افته (نه عالم فیزیکی) و به همین دلیل علم هیچ دسرسی به اون نداره. تنها چیزی که علم میتونه در مورد خواب بگه اینکه هنگام خواب در مغز فرد قسمت های خاصی فعال/غیرفعال میشن یا اینکه امواج مغزی تغییر فرکانس میدن و ...، اما اینکه فرد در اون حالت داره صحنه هایی رو میبینه و تجربه میکنه رو با هیچ روش علمی نمیشه اثبات/رد کرد.


1. ذهن افراد عالم فیزیکی نیست؟ حتما هارد کامپیوتر هم عالم فیزیکی نیست؟
2. اتفاقا همین امسال تحقیقی در ژورنال Science چاپ شد که در اون تونستند بوسیله اسکن های مغزی، تصویری از چیزی که شخص خواب می دیده رو بازسازی کنند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چیزهایی که شما می فرمایید مال قرن های گذشته است. کمی باید ذهنیت هاتون رو مدرن کنید.


فرض کنید شما دیشب خواب دیدین که با یکی از دوستانتون رفتین بیرون و اونجا اتفاقی براتون افتاده، شما با هیچ روش علمی نمیتونید اثبات کنید که دیشب چنین خوابی دیدین، در عین حال شک ندارید که چنین چیزی اتفاق افتاده و واقعیت داره.

فعلا هیچ شیوه علمی نداریم، معنیش این نیست که این مسئله غیرممکن است. زمانی ممکن نبود بفهمیم امشب بارون میاد یا خیر. الان می دونیم. همین تفکرات شما در اون زمان می گفتند باران حاصل خشم خدایان است و باید حیوان (و شاید انسان) قربانی کنیم و ... .




بخش عظیمی از ادراکات انسان اینطوری هستن، احساساتی که هنگام عشق، خشم، حسادت، ناراحتی و ... به ما دست میدن هیچ کدوم قابل نشون دادن با روش علمی نیستن و برای علم بی معنی هستن، علم فقط میتونه نشون بده که مثلا هنگام خشم فلان هورمون ترشح میشه، همین، اما اینکه این هورمون ها باعث چه احساسی در انسان میشن رو نمیشه با متد علمی نشون داد. احساساتی مانند دلتنگی، بی قراری، لذت، درد، شوق و ... همه برای علم یکسری پدیده های بی معنی هستن که وجود فیزیکی و عینی ندارن، اما ما مطمین هستیم که وجود دارن، و اگر کسی به ما بگه چون از نظر علمی چنین احساساتی قابل اثبات نیستن پس وجود ندارن احتمالا به عقلش شک میکنیم.

همه این موارد رو میشه بطور علمی بررسی کرد، بازسازی کرد و توضیح داد. همونطور که گفتم شما اینکه علم قادر به انجام چه چیزی هست یا نیست رو از گذشته دور گرفتید، باید کمی به علم مدرن بیشتر توجه کنید. حتی الان میشه تجربیات خاص (فرضا حسادت یا حتی تجربیاتی که حالت به اصطلاح عرفانی دارند) رو در مغز سایرین شبیه سازی کرد، بوسیله اسکن کردن مغز یک نفر و بازسازی اون نوع فعالیت ها در مغز نفر دوم، و توصیفات مستقل این افراد از تجربیاتی که داشتند نشون میده این افراد چیز مشابهی رو تجربه کردند. شما می فرمایید اینها ربطی به دنیای فیزیکی ندارند، خب الان دیگه بحث "غیر علمی" بودن نیست بلکه "ضد علمی" بودن است.

درد، شوق، لذت و ... برای علم پدیده های بی معنی هستند؟ :n41: فکر نمی کنم این حرف ها نیازی به پاسخ داشته باشه.





اینها رو گفتم که بدونیم غیر علمی بودن لزوما مساوی با بی معنی بودن و وجود نداشتن نیست. اما اینکه معتقدین به متافیزیک چه دلایلی برای باورهاشون دارن، بطور خلاصه چنتاش رو نام میبرم اگر دوست داشتید میتونیم در موردشون صحبت کنیم:

1. تاثیر آگاهی بر ماده، مثه تاثیر دارونماها، تلقین و هیپنوتیزم، تاثیر آگاهی بر ذرات در دنیای کوانتوم و ...
2. پدیده "به دل افتادن"
3. پدیده خواب دیدن
4. پدیده وابستگی کوانتومی (quantum entanglement)
5. تجربیات نزدیک به مرگ
6. وجود دانشمندان ضد دینی که به دلایلی معتقد شدن
و ...

برای اکثر این موارد تاپیک داریم و بطور مفصل بحث کردیم. چیزهایی مثل تلقین، هیبنوتیزم، دارونما، اثر مشاهده گر و ... بطور علمی صد درصد قابل توضیح هستند و اینکه شما این ها رو چیزهای "غیر علمی" می نامید در اصل نشون میده شما از دامنه "غیر علمی" کم کم رسیدید به "ضد علمی".

Stream
30-12-2015, 20:24
ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺘﻮﻧﯿﻢ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﺭﻭ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﻨﯿﻢ ...

در اصل برداشت من از صحبت شما این خواهد بود:

1. شما بر اساس اعترافتون، هیچ چیز نظرتون رو عوض نخواهد کرد.
2. شما قادر به ارائه استانداردهایی که من اشاره کردم برای تغییر نظر من نیستید.

کاملا از ابتدای بحث هم مشخص بود قضیه همین است. یک فرد که معتقد به گردش خورشید به دور زمین یا ضدفرگشت هم هست همین حرف رو می زنه.

ممنون به خاطر بحث :n16:

jahangir1400
30-12-2015, 20:37
به نظرم اینکه باورمندان (البته یه سریشون که مخشون کار میکنه، بعضیاشون صرفا از روی تعصبه) نمیتونن 100% صحبت های به اصطلاح علمی که همه چیز رو باید علمی بررسی کرد وگرنه اعتبار نداره رو قبول کنن اینه که یه چیزایی به عینه در زندگی بهشون ثابت شده و مثل خورشید براشون روشنه اما یه عده میگن اگه علمی ثابت نشه ما نمیتونیم قبول کنیم، خب اگه کسی با هزار دلیل بگه خورشید تو آسمون نیست این باعث نمیشه که من بگم خورشید نیست، بلکه باعث میشه به متد و روش علمی شما شک کنم، البته خودم به شخصه اینجور نیستم و میگم خوب و بد یه چیزی رو باید دید و نباید همه چیز رو چون یه گوشه کار میلنگه رد کرد.

AMHSIN
30-12-2015, 20:39
در اصل برداشت من از صحبت شما این خواهد بود:

1. شما بر اساس اعترافتون، هیچ چیز نظرتون رو عوض نخواهد کرد.
2. شما قادر به ارائه استانداردهایی که من اشاره کردم برای تغییر نظر من نیستید.

کاملا از ابتدای بحث هم مشخص بود قضیه همین است. یک فرد که معتقد به گردش خورشید به دور زمین یا ضدفرگشت هم هست همین حرف رو می زنه.

ممنون به خاطر بحث :n16:
خواهش میکنم ...

AMHSIN
30-12-2015, 21:26
. ذهن افراد عالم فیزیکی نیست؟ حتما هارد کامپیوتر هم عالم فیزیکی نیست؟
.

ارتباطش به بحث چیه؟

اتفاقا همین امسال تحقیقی در ژورنال Science چاپ شد که در اون تونستند بوسیله اسکن های مغزی، تصویری از چیزی که شخص خواب می دیده رو بازسازی کنند.

اینو چک میکنم بعد نظرم رو میگم


فعلا هیچ شیوه علمی نداریم، معنیش این نیست که این مسئله غیرممکن است. زمانی ممکن نبود بفهمیم امشب بارون میاد یا خیر. الان می دونیم. همین تفکرات شما در اون زمان می گفتند باران حاصل خشم خدایان است و باید حیوان (و شاید انسان) قربانی کنیم و ... .

اگه به پست های قبلیم نگاه کنید می بینید که خودم چندین بار تاکید کردم که علم امروز نمیتونه این مسایل رو بررسی کنه، حرف من از اول همین بود!! اما اینکه شما سعی میکنید با مثال بارون مسایلی مثه وجود روح و ... رو زیر سوال ببرید کار درستی نیست. چون دارید یک باور خرافی رو با یک باور که دلایل و شواهد فلسفی/علمی/عرفانی بسیاری داره یکی میکنید و به خواننده القا میکند که ایندو از یک جنس هستن، در حالی که نیستن ...



حتی الان میشه تجربیات خاص (فرضا حسادت یا حتی تجربیاتی که حالت به اصطلاح عرفانی دارند) رو در مغز سایرین شبیه سازی کرد، بوسیله اسکن کردن مغز یک نفر و بازسازی اون نوع فعالیت ها در مغز نفر دوم، و توصیفات مستقل این افراد از تجربیاتی که داشتند نشون میده این افراد چیز مشابهی رو تجربه کردند.

کجا چنین تحقیق انجام شده؟

درد، شوق، لذت و ... برای علم پدیده های بی معنی هستند؟ :n41: فکر نمی کنم این حرف ها نیازی به پاسخ داشته باشه.

حقیقتش من پاسخش رو نمیدونم، ممنون میشم برام توضیح بدید که اینها چطور برای علم بامعنی هستن


برای اکثر این موارد تاپیک داریم و بطور مفصل بحث کردیم. چیزهایی مثل تلقین، هیبنوتیزم، دارونما، اثر مشاهده گر و ... بطور علمی صد درصد قابل توضیح هستند و اینکه شما این ها رو چیزهای "غیر علمی" می نامید در اصل نشون میده شما از دامنه "غیر علمی" کم کم رسیدید به "ضد علمی".

ممنون میشم بدون ارجاع به تاپیک های دیگه بصورت خلاصه توضیح بدید اینا چطور صدرصد علمی هستن

محمد7966
30-12-2015, 21:40
کلا به نظرم این تایپیک حذف بشه بهتره ما همیشه در حال تفریط یا افراطیم
به قول اریک فروم بعضی از آدما دچار بت پرستی عقیده پرستی،دچار بت پرستی علم پرستی و حتی بالاتر دچار بت پرستی خدا پرستی هستند
با توجه مباحثه پیش آمده این تایپیک به نظرم حذف شود بهتر است
انسانها فارغ از هر گونه عقیده با هم در صلح و دوستی و صفا و آرامش زندگی کنند خوشایند تر است تا اینکه بخان عقایدشونو به بقیه بقبولانند.
موفق باشید

AMHSIN
30-12-2015, 21:51
با توجه مباحثه پیش آمده این تایپیک به نظرم حذف شود بهتر است


مگه چی شده؟

Captain_America
30-12-2015, 21:51
کلا به نظرم این تایپیک حذف بشه بهتره ما همیشه در حال تفریط یا افراطیم
به قول اریک فروم بعضی از آدما دچار بت پرستی عقیده پرستی،دچار بت پرستی علم پرستی و حتی بالاتر دچار بت پرستی خدا پرستی هستند
با توجه مباحثه پیش آمده این تایپیک به نظرم حذف شود بهتر است
انسانها فارغ از هر گونه عقیده با هم در صلح و دوستی و صفا و آرامش زندگی کنند خوشایند تر است تا اینکه بخان عقایدشونو به بقیه بقبولانند.
موفق باشید

دیکتاتور مآبانه و احمقانه ترین راه حل ممکن حذف یه بحث هستش، بعلت سالها خفقان سیاسی واقعا زشت هست که تحمل تبادل نظر بین کاربران یه فاروم هم پذیرفتنی به مظر نرسه.
شما میزگردهای سیاسی غربی و حتی عربی رو ببینید تا مرز کتک کاری هم پیش میرن همین بحث و تقابل نظرات باعث پویایی سیاسی جامعه میشه.
در پیش گرفتن روش مغ های مجوسی در حذف کلی هرگونه نظر و بحث یه بار امتحانش رو تو این سرزمین پس داده فقط یه مرداب گندیده از خودش بجای میزاره بجای اینکه یه دریای آزاد بسازه.

محمد7966
30-12-2015, 22:02
چون بحث درباره یافتن معنایی برای زندگی بود حالا بماند یافتن معنا برای زندگی خودش هیچ جواب مشخصی ندارد
بعد جواب کشیده شد به خدا و علم و تکامل و فرگشت وووو
اینایی که در تایپیک بحث شده هیچ جواب قطعی و یقینی ندارد که دوستان دربارش بحث میکنند
در کتاب عرفان و منطق راسل هم بخشی از کتاب به مباحثه راسل با یک کشیش اختصاص یافته بود ولی در نهایت آن دو نفر یعنی راسل و آن کشیش هم به هیچ جواب مشخصی نرسیدند و در نهایت تصمیم گرفتند بحث رو تموم کنند
به نظر من هم این بحث دوستان هم هیچ نتیجه مشخصی ندارد

Stream
31-12-2015, 04:38
ارتباطش به بحث چیه؟


اینو چک میکنم بعد نظرم رو میگم



اگه به پست های قبلیم نگاه کنید می بینید که خودم چندین بار تاکید کردم که علم امروز نمیتونه این مسایل رو بررسی کنه، حرف من از اول همین بود!! اما اینکه شما سعی میکنید با مثال بارون مسایلی مثه وجود روح و ... رو زیر سوال ببرید کار درستی نیست. چون دارید یک باور خرافی رو با یک باور که دلایل و شواهد فلسفی/علمی/عرفانی بسیاری داره یکی میکنید و به خواننده القا میکند که ایندو از یک جنس هستن، در حالی که نیستن ...




کجا چنین تحقیق انجام شده؟


حقیقتش من پاسخش رو نمیدونم، ممنون میشم برام توضیح بدید که اینها چطور برای علم بامعنی هستن



ممنون میشم بدون ارجاع به تاپیک های دیگه بصورت خلاصه توضیح بدید اینا چطور صدرصد علمی هستن


تاپیک های مربوطه رو خودتون (سر وقت) بخونید و بعد میتونیم بحث کنیم. این موضوعات بسیار مفصل بحث شدن و تقریبا هر سوال ممکنی پرسیده و پاسخ داده شده.



کلا به نظرم این تایپیک حذف بشه بهتره ما همیشه در حال تفریط یا افراطیم
به قول اریک فروم بعضی از آدما دچار بت پرستی عقیده پرستی،دچار بت پرستی علم پرستی و حتی بالاتر دچار بت پرستی خدا پرستی هستند
با توجه مباحثه پیش آمده این تایپیک به نظرم حذف شود بهتر است
انسانها فارغ از هر گونه عقیده با هم در صلح و دوستی و صفا و آرامش زندگی کنند خوشایند تر است تا اینکه بخان عقایدشونو به بقیه بقبولانند.
موفق باشید

دوست عزیز این شیوه که هر کس عقیده خاصی داره رو بهش بگیم "بت پرستی اون عقیده" واقعا خنده دار است. و نمیدونم بحث کردن درباره یک موضوع چه ربطی به زندگی در صلح و دوستی و صفا داره؟؟ یعنی شما فکر می کنید اگه من و جناب افشین در یک جا باشیم با هم مشکلی با هم پیدا خواهیم کرد؟ بحث درباره عقاید مختلف هیچ مشکلی نداره و "قبولاندن عقاید به هم" هم تا وقتی صرفا با صحبت و مکالمه باشه بسیار هم خوب است. مشکل وقتی شروع میشه که به سانسور (چیزی که شما دنبالش هستید) یا خشونت دست بزنیم.


چون بحث درباره یافتن معنایی برای زندگی بود حالا بماند یافتن معنا برای زندگی خودش هیچ جواب مشخصی ندارد
بعد جواب کشیده شد به خدا و علم و تکامل و فرگشت وووو
اینایی که در تایپیک بحث شده هیچ جواب قطعی و یقینی ندارد که دوستان دربارش بحث میکنند
در کتاب عرفان و منطق راسل هم بخشی از کتاب به مباحثه راسل با یک کشیش اختصاص یافته بود ولی در نهایت آن دو نفر یعنی راسل و آن کشیش هم به هیچ جواب مشخصی نرسیدند و در نهایت تصمیم گرفتند بحث رو تموم کنند
به نظر من هم این بحث دوستان هم هیچ نتیجه مشخصی ندارد

اوکی.

اگه فکر می کنید بحث بی فایده است، دکمه X در بالای صفحه رو بزنید. ذهنیت "من فکر می کنم بحث بی فایده است پس بقیه بهتره بحث نکنند" به هیچ وجه مطابقت با صحبت خودتون درباره زندگی با صلح و سفا و دوستی نداره.

محمد7966
31-12-2015, 05:05
تاپیک های مربوطه رو خودتون (سر وقت) بخونید و بعد میتونیم بحث کنیم. این موضوعات بسیار مفصل بحث شدن و تقریبا هر سوال ممکنی پرسیده و پاسخ داده شده.




دوست عزیز این شیوه که هر کس عقیده خاصی داره رو بهش بگیم "بت پرستی اون عقیده" واقعا خنده دار است. و نمیدونم بحث کردن درباره یک موضوع چه ربطی به زندگی در صلح و دوستی و صفا داره؟؟ یعنی شما فکر می کنید اگه من و جناب افشین در یک جا باشیم با هم مشکلی با هم پیدا خواهیم کرد؟ بحث درباره عقاید مختلف هیچ مشکلی نداره و "قبولاندن عقاید به هم" هم تا وقتی صرفا با صحبت و مکالمه باشه بسیار هم خوب است. مشکل وقتی شروع میشه که به سانسور (چیزی که شما دنبالش هستید) یا خشونت دست بزنیم.



اوکی.

اگه فکر می کنید بحث بی فایده است، دکمه X در بالای صفحه رو بزنید. ذهنیت "من فکر می کنم بحث بی فایده است پس بقیه بهتره بحث نکنند" به هیچ وجه مطابقت با صحبت خودتون درباره زندگی با صلح و سفا و دوستی نداره.

برعکس بنده دنبال سانسور نیستم و دقیقا دنبال اینم که خشونت در پی نداشته باشه که البته منظورم از خشونت هم خشونت جسمی هم نیست و از روی لفظ افراد هم میشه پی به این برد که دارد خشونتی صورت می گیرد
این مباحثی که در زمینه علوم انسانی میشه رو ما بارها و بارها هم در خوابگاه داشتیم و هم در اینترنت بارها و بارها بین افراد و عالمان علوم انسانی مشاهده شده ولی متاسفانه هیچ نتیجه ای در پی نداشته است حالا خوبه که اینجا به صورت نوشتاری صورت میگیرد و گرنه اگر حضوری بود که کلی سر و صدا به پا شده بود اگر واقعا به فکر کمک به دوستی که تایپیک زده باشیم باید برای یافتن معنایی برای زندگی ایشون باشیم نه اثبات اینکه خدا هست یا نیست یا تکامل درست است یا غلط است و...
اریک فروم نمی گوید شما عقیده خاصی را داشته باشید،اریک فروم از لفظ بت پرستی برای افرادی استفاده می کند که سعی دارند عقاید خود رو به دیگران بقبولانند حتی اگر اون عقیده،عقیده وجود به خدا باشد. والبته همین عقیده خودم هم که دارم توصیه می کنم اگر اصرار زیادی روش داشته باشم که بقیه هم قبولش کنند هم شامل بت پرستی عقیده پرستی میشه
به هر حال ما هم خوشحال میشیم از چنین بحث هایی کمکی به مردم شود

محمد7966
31-12-2015, 06:40
دیکتاتور مآبانه و احمقانه ترین راه حل ممکن حذف یه بحث هستش، بعلت سالها خفقان سیاسی واقعا زشت هست که تحمل تبادل نظر بین کاربران یه فاروم هم پذیرفتنی به مظر نرسه.
شما میزگردهای سیاسی غربی و حتی عربی رو ببینید تا مرز کتک کاری هم پیش میرن همین بحث و تقابل نظرات باعث پویایی سیاسی جامعه میشه.
در پیش گرفتن روش مغ های مجوسی در حذف کلی هرگونه نظر و بحث یه بار امتحانش رو تو این سرزمین پس داده فقط یه مرداب گندیده از خودش بجای میزاره بجای اینکه یه دریای آزاد بسازه.

بنده اهل سانسور و اینجور مشائل نیستم علاقه ای به نظام سیاسی کشورها و سیاستمداران ندارم چون اکثرا آدمای بی خودی اند
این مباحثی که در این تایپیک میشن جزو مباحث علوم انسانی و تجربی هستند و این علوم در خیلی از مباحثشون تا به این لحظه هیچ قطعیتی در اونا پیدا نشده و جالبه دوستان جوری بحث می کنند که انگار تمام این علوم به قطعیت رسیده
این مباحث رو ما سال ها سالها در خوابگاه،دانشگاه داشتیم و حتی بین عالمان مربوط به همون علوم صورت گرفته و هیچ نتیجه ای در پی نداشته
از طرفی دوستی که این تایپیکو زده دچار یاس فلسفی و بی معنایی شده و باید راه حلی بدیم به خودشون و دوستانی که دچار یاس فلسفی و بی معنایی شده که به این تایپیک سر بزنن و کمکی به حال اونا کرده باشه
نه تحمیل عقاید من به ذیگران حالا این عقیده میخاد هر چی باشه حتی همین عقیده خودم که دارم توصیه میکنم به دوستان این بحث تموم بشه شاملش میشه
ولی براستی تا حالا ما کمکی کردیم به دوستمون در یافتن راهی برای معنای زندگیش؟!
موفق باشید

javad2015
31-12-2015, 08:42
میخوام یه حرفی بزنم شاید یه کم بی ربط باشه...ولی فرهنگ ایران پوسیده هست و به درد الان نمیخوره و یک حالت تحجر داره و نمیتونه تعریف جدیدی از نرم ها بده بیرون.باید به مردم حالی کرد غیر اخلاقی لزوما غیر دینی نیست.این دینی که حاصل تفکر گذشتگان است.

AMHSIN
31-12-2015, 10:59
...
2. شما قادر به ارائه استانداردهایی که من اشاره کردم برای تغییر نظر من نیستید.

کاملا از ابتدای بحث هم مشخص بود قضیه همین است. یک فرد که معتقد به گردش خورشید به دور زمین یا ضدفرگشت هم هست همین حرف رو می زنه.




Internet Infidels paper editor, and commentator, Keith Augustine has criticized near-death research for oversimplifying the role of culture in afterlife beliefs. He has also exposed weaknesses in methodology, paucity of data, and gaps in arguments. Instead of a transcendental model of NDE's, which he does not find plausible, he suggests that NDE's are products of individuals' minds rather than windows into a transcendental reality.[104][105] His criticism has been answered by Greyson[105] who suggests that the materialist model favored by Augustine is supported by even fewer data than the "mind-brain separation model" favored by many researchers within the field of near-death studies


اینکه من میگم ما نمیتونیم همدیگه رو قانع کنیم به معنای تعصب من/شما نیست، دلیلش همونه که گفتم، در دو راهی هایی که علم هنوز نظر قطعی نداره شمای نوعی بخاطر عقاید، تجربیات و دلایلی که دارید به یک سمت میرید و من نوعی به همون دلایل به سمت دیگه، متن بالا رو بخونید، اگر این مسایل امکان حل شدن داشتن قبل از ما این افراد که علمشون از ما خیلی بیشتره حلش کرده بودن ...

AMHSIN
31-12-2015, 11:28
1
برای اکثر این موارد تاپیک داریم و بطور مفصل بحث کردیم. چیزهایی مثل تلقین، هیبنوتیزم، دارونما، اثر مشاهده گر و ... بطور علمی صد درصد قابل توضیح هستند و اینکه شما این ها رو چیزهای "غیر علمی" می نامید در اصل نشون میده شما از دامنه "غیر علمی" کم کم رسیدید به "ضد علمی".

اگر مایل باشید میتونیم در مورد مساله وابستگی کوانتومی و و ربطش به مسایل متافیزیک بحث کنیم. میدونید که یکی از عجیب ترین پدیده های دنیای کوانتوم مساله وابستگی کوانتومی هست به این معنا که وقتی دو ذره به هم مرتبط و جفت میشن میتونن بصورت فرازمانی و فرامکانی با هم ارتباط برقرار کنن! یعنی اگر ما یکی از ذرات رو بفرستیم به یکی از کهکشانهایی که هزار سال نوری با ما فاصله داره و بعد یکی از خصوصیات ذره ای که روی زمین پیش ماست رو تغییر بدیم همزمان خصوصیت اون ذره دیگه هم تغییر میکنه، و این یعنی نقض یکی از قطعی ترین قوانین فیزیک یعنی "محدودیت سرعت به سرعت نور"، در جهان مادی که ما میشناسیم امکان نداره چیزی با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کنه، اما میبینیم که این ذرات به دلایلی نامشخص میتونن اطلاعات رو با سرعتی بسیار بسیار بیشتر از سرعت نور (همزمان!!) با هم مبادله کنن!!



(به نقل از لینک های زیر) ...

فیزیکدانان دانشگاه ژنو در سوئیس با به کار گرفتن انسان به عنوان ردیاب فوتونی آزمایش جدید و شگفت انگیزی را انجام داده اند که برای اولین بار توانست پدیده وابستگی کوانتومی را در برابر چشم غیر مسلح به نمایش بگذارد. به گزارش خبرگزاری مهر، همبستگی کوانتومی یکی از پدیده های عجیب کوانتومی است که می تواند میان دو ذره که نسبت به هم فاصله دارند ارتباط ایجاد کند به شکلی که هر نوع تغییر در یکی از این ذره ها بلافاصله در ذره دیگر نیز تغییر به وجود می آورد، حتی اگر هر یک از این ذره ها در یک سوی جهان قرار داشته باشند.

.
.
.

بدین‌ ترتیب تصویر متفاوتی از جهان برای ما شکل می‌گیرد. در این تصویر، بین هر اتم از بدن ما و اتم‌هایی که چندین سال نوری با ما فاصله دارند، «وابستگی» کیهانی وجود دارد. از آنجایی که تمام موارد، از یک انفجار بزرگ ناشی شده‌اند، اتم‌های بدن ما به نوعی با اتم‌های دیگری در طرف دیگر جهان، در نوعی شبکه کوانتومی کیهانی، پیوند دارند.
ذرات مقید به هم به هنوعی شبیه دوقلوهایی هستند که هنوز از طریق بند ناف (یا همان تابع موج آنها) که می‌توانند طولی برابر چندین سال نوری داشته باشند، به هم اتصال دارند.
اگر اتفاقی برای یکی از این زوجین بیفتد، به‌طور خودکار بر روی دیگری نیز اثر می‌گذارد و بنابراین دانش مربوط به یک ذره می‌تواند آناً دانش مربوط به دیگری را آشکار کند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]







حالا وقتی به باورهای معتقدین به ادیان نگاه کنید می بینیم که صحبت از موجوداتی (روح، فرشته، خدا و ...) هست که فرا زمانی و فرامکانی هستن، که زمان و مکان برای آنها معنی نداره، می بینید صحبت از وحدت وجود میکنن و اینکه در دنیا وحدت حاکم هست و همه به هم ربط دارن و جهان یک واحد درهم تنیده است، می بینیم صحبت از تاثیر از راه دور هست، از معجزه و جادو هست و ...، قبلا میگفتن بر اساس قوانین فیزیک چنین چیزهای محال هست، اما الان خود فیزیک پنجره باز کرده که امکان چنین چیزهای رو تایید میکنه

چیزی مثه پدیده وابستگی کوانتومی یکی از همون دو راهی هاست که گفتم، بسیاری در این دوراهی به سمتی میرن که مقصد انکار اعتقادهای دینی است و دلایل خودشون رو دارن، در مقابل کسانی که معتقد هستن طبیعتا به سمتی میرن که مقصد اثبات عقایدشون هست، و هنوز هیچ گروهی نتونسته گروه دیگه رو متقاعد کنه چون انتخاب سر این دو راهی ها همونطور که گفتم بیشتر بر پایه احساس هست تا عقل و منطق

AMHSIN
31-12-2015, 11:45
ولی براستی تا حالا ما کمکی کردیم به دوستمون در یافتن راهی برای معنای زندگیش؟!


دلیل ناامیدی دوستمون این بود:


من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
+

واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟

اگر پنجره باز بشه که شاید عقاید دینی حقیقت داشته باشن بنظر شما تاثیری نداره؟

javad2015
31-12-2015, 12:47
دلیل ناامیدی دوستمون این بود:


+


اگر پنجره باز بشه که شاید عقاید دینی حقیقت داشته باشن بنظر شما تاثیری نداره؟
عقاید انسان دوستانه که بله بسیار تاثیر داره ولی نه ایدیولوژی های ضد بشری بعضی ادیان مثلا الهی.

محمد7966
31-12-2015, 15:44
دلیل ناامیدی دوستمون این بود:


+


اگر پنجره باز بشه که شاید عقاید دینی حقیقت داشته باشن بنظر شما تاثیری نداره؟

مشکل اینجاست که این صحبتهایی که دوستان می کنند عالمان همون علوم نتونستند همدیگر را متقاعد کنند
یعنی الان بین عالمان فیزیک هم درباره بعضی از نظریات و تئوری ها اختلاف است و همین طور هم در بین عالمان زیست شناسی
بعد به نظرتون وقتی عالمان و متخصصان همون علم نتونستند همدیگر رو متقاعد کنند دوستان در اینجا میتونن همدیگر رو متقاعد کنند

AMHSIN
31-12-2015, 16:49
مشکل اینجاست که این صحبتهایی که دوستان می کنند عالمان همون علوم نتونستند همدیگر را متقاعد کنند
یعنی الان بین عالمان فیزیک هم درباره بعضی از نظریات و تئوری ها اختلاف است و همین طور هم در بین عالمان زیست شناسی
بعد به نظرتون وقتی عالمان و متخصصان همون علم نتونستند همدیگر رو متقاعد کنند دوستان در اینجا میتونن همدیگر رو متقاعد کنند

قرار نیست نتیجه این باشه که حتما یکی از طرفین بحث قانع بشه، همینکه دیدگاه های مختلف مطرح بشن و مورد نقادی قرار بگیرن خودش خیلی ارزش منده

+

برای اکثر قریب به اتفاق انسانها (اگر نگم همه انسان ها) باورهای مثه وجود خدا، روح، زندگی پس از مرگ و ... آرامش بخش هست و به زندگیشون معنا میده و اونها رو در مقابل بسیاری از ناراحتی های روحی روانی و یاس های فلسفی واکسینه میکنه. چه باوری قشنگ تر از اینکه عزیزان ما بعد از مرگ پوچ و نابود نمیشن و باز امکان دیدارشون هست، که خود ما بعد از مرگ نیست نمیشیم و ...

الان وضع طوری هست که علم خیلی از این باورها رو زیر سوال برده و در نتیجه معتقدین به این باورها رو دچار سردرگمی، ناامیدی و دلسردی کرده، در این شرایط اگر مسایلی باشه که نشون بده (ولو با احتمال) هنوز این عقاید رو میشه داشت و باشون زندگی کرد و آرامش داشت، چرا مطرح نشن، لزومی نداره منتظر بمونیم تا همه این عقاید رو بپذیرن و بعد مطرحشون کنیم. خیلی وقت ها همین شایدها مسیر زندگی رو عوض میکنن ...

javad2015
31-12-2015, 17:20
) هنوز این عقاید رو میشه داشت و باشون زندگی کرد و آرامش داشت

والا تجربه ثابت کرده وجود این عقاید باعث ایجاد یک سری مشکلات تو جامعه میشه و بین باورمندان و بی باوران جبهه درست میشه.

Stream
31-12-2015, 18:02
Internet Infidels paper editor, and commentator, Keith Augustine has criticized near-death research for oversimplifying the role of culture in afterlife beliefs. He has also exposed weaknesses in methodology, paucity of data, and gaps in arguments. Instead of a transcendental model of NDE's, which he does not find plausible, he suggests that NDE's are products of individuals' minds rather than windows into a transcendental reality.[104][105] His criticism has been answered by Greyson[105] who suggests that the materialist model favored by Augustine is supported by even fewer data than the "mind-brain separation model" favored by many researchers within the field of near-death studies


اینکه من میگم ما نمیتونیم همدیگه رو قانع کنیم به معنای تعصب من/شما نیست، دلیلش همونه که گفتم، در دو راهی هایی که علم هنوز نظر قطعی نداره شمای نوعی بخاطر عقاید، تجربیات و دلایلی که دارید به یک سمت میرید و من نوعی به همون دلایل به سمت دیگه، متن بالا رو بخونید، اگر این مسایل امکان حل شدن داشتن قبل از ما این افراد که علمشون از ما خیلی بیشتره حلش کرده بودن ...

اسم اولی که آوردید (Keith Augustine) یک شخص است که در یک وبلاگ حرف می زنه، و اسم دوم (Greyson) که مشخص نیست کیست، این چیزها حرفی رو ثابت نمی کنه. "فلان کس فلان حرف رو زد، فلانی بهش پاسخ داد".


اگر مایل باشید میتونیم در مورد مساله وابستگی کوانتومی و و ربطش به مسایل متافیزیک بحث کنیم. میدونید که یکی از عجیب ترین پدیده های دنیای کوانتوم مساله وابستگی کوانتومی هست به این معنا که وقتی دو ذره به هم مرتبط و جفت میشن میتونن بصورت فرازمانی و فرامکانی با هم ارتباط برقرار کنن! یعنی اگر ما یکی از ذرات رو بفرستیم به یکی از کهکشانهایی که هزار سال نوری با ما فاصله داره و بعد یکی از خصوصیات ذره ای که روی زمین پیش ماست رو تغییر بدیم همزمان خصوصیت اون ذره دیگه هم تغییر میکنه، و این یعنی نقض یکی از قطعی ترین قوانین فیزیک یعنی "محدودیت سرعت به سرعت نور"، در جهان مادی که ما میشناسیم امکان نداره چیزی با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کنه، اما میبینیم که این ذرات به دلایلی نامشخص میتونن اطلاعات رو با سرعتی بسیار بسیار بیشتر از سرعت نور (همزمان!!) با هم مبادله کنن!!



(به نقل از لینک های زیر) ...

فیزیکدانان دانشگاه ژنو در سوئیس با به کار گرفتن انسان به عنوان ردیاب فوتونی آزمایش جدید و شگفت انگیزی را انجام داده اند که برای اولین بار توانست پدیده وابستگی کوانتومی را در برابر چشم غیر مسلح به نمایش بگذارد. به گزارش خبرگزاری مهر، همبستگی کوانتومی یکی از پدیده های عجیب کوانتومی است که می تواند میان دو ذره که نسبت به هم فاصله دارند ارتباط ایجاد کند به شکلی که هر نوع تغییر در یکی از این ذره ها بلافاصله در ذره دیگر نیز تغییر به وجود می آورد، حتی اگر هر یک از این ذره ها در یک سوی جهان قرار داشته باشند.

.
.
.

بدین‌ ترتیب تصویر متفاوتی از جهان برای ما شکل می‌گیرد. در این تصویر، بین هر اتم از بدن ما و اتم‌هایی که چندین سال نوری با ما فاصله دارند، «وابستگی» کیهانی وجود دارد. از آنجایی که تمام موارد، از یک انفجار بزرگ ناشی شده‌اند، اتم‌های بدن ما به نوعی با اتم‌های دیگری در طرف دیگر جهان، در نوعی شبکه کوانتومی کیهانی، پیوند دارند.
ذرات مقید به هم به هنوعی شبیه دوقلوهایی هستند که هنوز از طریق بند ناف (یا همان تابع موج آنها) که می‌توانند طولی برابر چندین سال نوری داشته باشند، به هم اتصال دارند.
اگر اتفاقی برای یکی از این زوجین بیفتد، به‌طور خودکار بر روی دیگری نیز اثر می‌گذارد و بنابراین دانش مربوط به یک ذره می‌تواند آناً دانش مربوط به دیگری را آشکار کند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]







حالا وقتی به باورهای معتقدین به ادیان نگاه کنید می بینیم که صحبت از موجوداتی (روح، فرشته، خدا و ...) هست که فرا زمانی و فرامکانی هستن، که زمان و مکان برای آنها معنی نداره، می بینید صحبت از وحدت وجود میکنن و اینکه در دنیا وحدت حاکم هست و همه به هم ربط دارن و جهان یک واحد درهم تنیده است، می بینیم صحبت از تاثیر از راه دور هست، از معجزه و جادو هست و ...، قبلا میگفتن بر اساس قوانین فیزیک چنین چیزهای محال هست، اما الان خود فیزیک پنجره باز کرده که امکان چنین چیزهای رو تایید میکنه

چیزی مثه پدیده وابستگی کوانتومی یکی از همون دو راهی هاست که گفتم، بسیاری در این دوراهی به سمتی میرن که مقصد انکار اعتقادهای دینی است و دلایل خودشون رو دارن، در مقابل کسانی که معتقد هستن طبیعتا به سمتی میرن که مقصد اثبات عقایدشون هست، و هنوز هیچ گروهی نتونسته گروه دیگه رو متقاعد کنه چون انتخاب سر این دو راهی ها همونطور که گفتم بیشتر بر پایه احساس هست تا عقل و منطق

دوست عزیز چندین اشکال در کار شما وجود داره.

1. شما از متافیزیک به صورت مترادف با ماوراءالطبیعه استفاده می کنید، با اینکه بهتون گفتم این اشتباه هست، لینک تاپیکش رو دادم که بطور مفصل توضیح داده شده بود این مسائل، ولی باز هم حرف قبلی رو می زنید که باعث میشه آدم تصور کنه اصلا بحث ها رو نمی خونید.

2. شما در فیزیک کوانتوم اجازه استقرا از دنیای کوانتوم به دنیای کلاسیک رو ندارید (چون فرمول های این دو هماهنگ نیستند)، برای همین پدیده هایی که در سطح کوانتوم مشاهده میشن در مقیاس فرا اتمی قابل تعمیم نیستند، چه برسه به مقیاس فرا کهکشانی.

3. تصور اینکه Quantum entanglement به معنی ارتباط فرازمانی و فرامکانی است کاملا غلط است. هیچ تبادل اطلاعات در اینجا بین دو ذره وجود نداره. شما در پست هاتون مرتب وقتی به نفعتون هست میگید "افرادی که از من و شما بهتر علم رو می فهمند"، اجازه بدید اینجا به سایت دانشگاه کرنل مراجعه کنیم و نظر اونها رو در نظر بگیریم:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

و همینطور در ویکیپدیا:

Certain phenomena in quantum mechanics ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), such as quantum entanglement ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), might give the superficial impression of allowing communication of information faster than light.
According to the no-communication theorem ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) these phenomena do not allow true communication;
they only let two observers in different locations see the same system simultaneously, without any way of controlling what either sees.

که اینجا هم میگه یک دید و برداشت سطحی از این مسائل ممکنه به ارتباط های سریعتر از نور و ... ختم بشه. در اصل این در هم تنیدگی کوانتومی باعث میشه دو ناظر بتونند وضعیت یک سیستم بطور همزمان مشاهده کنند، نه همدیگه رو.

4. ترجمه Quantum Entanglement بصورت "وابستگی کوانتومی" هم خودش کاملا غلط است چون ترجمه صحیح در محافل علمی (و کتاب های علمی) "در هم تنیدگی کوانتومی" است. شما چیزی که میخواستید صحیح باشه رو وارد اسم تئوری کردید گویی این باعث میشه حرفتون صحیح باشه.

5. ارتباط دادن مسائل کوانتومی به ماوراءالطبیعه یکی از دوز و کلک های شبه علم است چون هر دو عجیب هستند (به خصوص که مسائل ماوراءالطبیعه رو میشه طوری اختراع کرد که در ظاهر هماهنگ با کوانتوم باشند). من هم میتونم بگم اینها مربوط به غول چراغ جادوست.

6. و در نهایت (قسمت آبی)، دو راهی خاصی در اینجا نیست، صرفا یک درک اشتباه و دید بسیار سطحی نسبت به بعضی مسائل علمی، در هم تنیده شده با بسیاری مسائل شبه علمی توسط افراد فرصت طلب که باعث میشه "خیال و ظاهر" چنین تصوری پدید بیاد. و شما که خیلی واضح دارید میگید ابتدا مقصد رو انتحاب می کنید (تصمیم می گیرید چه نتیجه ای صحیحه) و بعد براش دنبال دلیل می گردید. باور کنید همه مثل شما نیستند. بعضی از ما اینجا برامون مقصد و نتیجه مهم نیست. ما دلایل و شواهد رو بررسی می کنیم و به هر مقصدی که ختم شد، شد. من برام واقعیت مهمه، نه اینکه چیزی که دوست دارم صحیح باشه رو صحیح فرض کنم و براش دنبال دلیل بگردم.

AMHSIN
31-12-2015, 20:34
اسم اولی که آوردید (Keith Augustine) یک شخص است که در یک وبلاگ حرف می زنه، و اسم دوم (Greyson) که مشخص نیست کیست، این چیزها حرفی رو ثابت نمی کنه. "فلان کس فلان حرف رو زد، فلانی بهش پاسخ داد".

I believe its no use discussing this more



دوست عزیز چندین اشکال در کار شما وجود داره.

1. شما از متافیزیک به صورت مترادف با ماوراءالطبیعه استفاده می کنید، با اینکه بهتون گفتم این اشتباه هست، لینک تاپیکش رو دادم که بطور مفصل توضیح داده شده بود این مسائل، ولی باز هم حرف قبلی رو می زنید که باعث میشه آدم تصور کنه اصلا بحث ها رو نمی خونید.


درسته که این واژه با واژه ماوراءالطبیعه مترادف نیست، اما معمولا برای ارجاع به پدیده ها ماوراءالطبیعه از کلمه متافیزیک هم استفاده میشه (از نظر لغوی حق با شماست)


شما در فیزیک کوانتوم اجازه استقرا از دنیای کوانتوم به دنیای کلاسیک رو ندارید (چون فرمول های این دو هماهنگ نیستند)، برای همین پدیده هایی که در سطح کوانتوم مشاهده میشن در مقیاس فرا اتمی قابل تعمیم نیستند، چه برسه به مقیاس فرا کهکشانی.

دنیای بزرگ از همین ذرات تشکیل شده!

ممکنه بنده اجازه استقرا از دنیای کوانتوم به دنیای کلاسیک رو نداشته باشم، دیوید بوهم (فیزیکدان مشهور) که داره:


I would say that in my scientific and philosophical work, my main concern has been with understanding the nature of reality in general and of consciousness in particular as a coherent whole, which is never static or complete but which is an unending process of movement and unfoldment



تصور اینکه Quantum entanglement به معنی ارتباط فرازمانی و فرامکانی است کاملا غلط است. هیچ تبادل اطلاعات در اینجا بین دو ذره وجود نداره. شما در پست هاتون مرتب وقتی به نفعتون هست میگید "افرادی که از من و شما بهتر علم رو می فهمند"، اجازه بدید اینجا به سایت دانشگاه کرنل مراجعه کنیم و نظر اونها رو در نظر بگیریم:



انتظار نداشتم این رو بگید (معلوم شد مقصد رو انتخاب کردید!!)، از ویکی پدیا ...


Such phenomena were the subject of a 1935 paper by Albert Einstein, Boris Podolsky, and Nathan Rosen,[1] and several papers by Erwin Schrödinger shortly thereafter,[2][3] describing what came to be known as the EPR paradox. Einstein and others considered such behavior to be impossible, as it violated the local realist view of causality (Einstein referring to it as "spooky action at a distance")[4] and argued that the accepted formulation of quantum mechanics must therefore be incomplete. Later, however, the counterintuitive predictions of quantum mechanics were verified experimentally.[5] Experiments have been performed involving measuring the polarization or spin of entangled particles in different directions, which – by producing violations of Bell's inequality – demonstrate statistically that the local realist view cannot be correct. This has been shown to occur even when the measurements are performed more quickly than light could travel between the sites of measurement: there is no lightspeed or slower influence that can pass between the entangled particles.[6] Recent experiments have measured entangled particles within less than one one-hundredth of a percent of the travel time of light between them.[7] According to the formalism of quantum theory, the effect of measurement happens instantly.[8][9]



ترجمه Quantum Entanglement بصورت "وابستگی کوانتومی" هم خودش کاملا غلط است چون ترجمه صحیح در محافل علمی (و کتاب های علمی) "در هم تنیدگی کوانتومی" است. شما چیزی که میخواستید صحیح باشه رو وارد اسم تئوری کردید گویی این باعث میشه حرفتون صحیح باشه./

لینکای که در پست قبل دادم رو خوندید؟

+

تو گوگل بنویسید " وابستگی کوانتومی"



ارتباط دادن مسائل کوانتومی به ماوراءالطبیعه یکی از دوز و کلک های شبه علم است چون هر دو عجیب هستند (به خصوص که مسائل ماوراءالطبیعه رو میشه طوری اختراع کرد که در ظاهر هماهنگ با کوانتوم باشند). من هم میتونم بگم اینها مربوط به غول چراغ جادوست

و در نهایت (قسمت آبی)، دو راهی خاصی در اینجا نیست، صرفا یک درک اشتباه و دید بسیار سطحی نسبت به بعضی مسائل علمی، در هم تنیده شده با بسیاری مسائل شبه علمی توسط افراد فرصت طلب که باعث میشه "خیال و ظاهر" چنین تصوری پدید بیاد. و شما که خیلی واضح دارید میگید ابتدا مقصد رو انتحاب می کنید (تصمیم می گیرید چه نتیجه ای صحیحه) و بعد براش دنبال دلیل می گردید. باور کنید همه مثل شما نیستند. بعضی از ما اینجا برامون مقصد و نتیجه مهم نیست. ما دلایل و شواهد رو بررسی می کنیم و به هر مقصدی که ختم شد، شد. من برام واقعیت مهمه، نه اینکه چیزی که دوست دارم صحیح باشه رو صحیح فرض کنم و براش دنبال دلیل بگردم..

:n29:

بیچاره دیوید بوهم و آنتونی فلو و ... !!

Stream
01-01-2016, 04:01
درسته که این واژه با واژه ماوراءالطبیعه مترادف نیست، اما معمولا برای ارجاع به پدیده ها ماوراءالطبیعه از کلمه متافیزیک هم استفاده میشه (از نظر لغوی حق با شماست)

هیچ جا، در هیج محفل علمی و فلسفی چنین اشتباه آماتوری صورت نمی گیره. اینها اشتباه های وبلاگ های اینور و اونوری است.







دنیای بزرگ از همین ذرات تشکیل شده!

ممکنه بنده اجازه استقرا از دنیای کوانتوم به دنیای کلاسیک رو نداشته باشم، دیوید بوهم (فیزیکدان مشهور) که داره:


I would say that in my scientific and philosophical work, my main concern has been with understanding the nature of reality in general and of consciousness in particular as a coherent whole, which is never static or complete but which is an unending process of movement and unfoldment




به این کار شما مغلطه ترکیب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) گفته میشه :


مغالطه ترکیب یک مغالطه ناساختاری است که در آن شخص از درست بودن ادعایش دربارهٔ همهٔ اجزای یک چیز نتیجه می‌گیرد آن ادعا دربارهٔ آن چیز به‌عنوان یک کل هم درست است.

«۱. اتم‌ها را نمی‌توان با چشم غیر مسلح دید.
۲. انسان‌ها از اتم‌ها تشکیل شده‌اند.
۳. پس انسان‌ها را نمی‌توان با چشم غیر مسلح دید.»


متنی که نوشتید ربطی به استقرا از کوانتوم به کلاسیک نداره. شما تا وقتی نتونید فرمول های کوانتوم مکانیک و نسبیت عام رو با هم هماهنگ کنید اجازه استقرا از هیچ محیطی به هم رو ندارید. اگه فکر می کنید قادر به این کار هستید همین لحظه تبدیل خواهید شد به بزرگ ترین فیزیکدان تاریخ بشریت و احتمالا بزرگ ترین دانشمند تاریخ بشریت.





انتظار نداشتم این رو بگید (معلوم شد مقصد رو انتخاب کردید!!)، از ویکی پدیا ...


Such phenomena were the subject of a 1935 paper by Albert Einstein, Boris Podolsky, and Nathan Rosen,[1] and several papers by Erwin Schrödinger shortly thereafter,[2][3] describing what came to be known as the EPR paradox. Einstein and others considered such behavior to be impossible, as it violated the local realist view of causality (Einstein referring to it as "spooky action at a distance")[4] and argued that the accepted formulation of quantum mechanics must therefore be incomplete. Later, however, the counterintuitive predictions of quantum mechanics were verified experimentally.[5] Experiments have been performed involving measuring the polarization or spin of entangled particles in different directions, which – by producing violations of Bell's inequality – demonstrate statistically that the local realist view cannot be correct. This has been shown to occur even when the measurements are performed more quickly than light could travel between the sites of measurement: there is no lightspeed or slower influence that can pass between the entangled particles.[6] Recent experiments have measured entangled particles within less than one one-hundredth of a percent of the travel time of light between them.[7] According to the formalism of quantum theory, the effect of measurement happens instantly.[8][9]




برام جالبه که دقیقا در نقطه ای که همین متن در همون پاراگراف حرفتون رو نقض می کرد متن رو قطع کردید. اجازه بدید کل متن رو قزار بدیم:

Such phenomena were the subject of a 1935 paper by Albert Einstein, Boris Podolsky, and Nathan Rosen,[1] and several papers by Erwin Schrödinger shortly thereafter,[2][3] describing what came to be known as the EPR paradox. Einstein and others considered such behavior to be impossible, as it violated the local realist view of causality (Einstein referring to it as "spooky action at a distance")[4] and argued that the accepted formulation of quantum mechanics must therefore be incomplete. Later, however, the counterintuitive predictions of quantum mechanics were verified experimentally.[5] Experiments have been performed involving measuring the polarization or spin of entangled particles in different directions, which – by producing violations of Bell's inequality – demonstrate statistically that the local realist view cannot be correct. This has been shown to occur even when the measurements are performed more quickly than light could travel between the sites of measurement: there is no lightspeed or slower influence that can pass between the entangled particles.[6] Recent experiments have measured entangled particles within less than one one-hundredth of a percent of the travel time of light between them.[7] According to the formalism of quantum theory, the effect of measurement happens instantly.[8][9] It is not possible, however, to use this effect to transmit classical information at faster-than-light speeds[10] (see Faster-than-light → Quantum mechanics).


و در ادامه لینک داده به صفحه ای که من ازش در پست قبلی براتون متن آوردم لینک داده. فکر می کنم واضح باشه کدوم یک از ما داره ابتدا نتیجه رو انتخاب می کنه و بعد براش دنبال دلیل می گرده و کدوم یک داره بر اساس دلایل و شواهد نتیجه گیری می کنه.




لینکای که در پست قبل دادم رو خوندید؟

+

تو گوگل بنویسید " وابستگی کوانتومی"

بله. یک وبلاگ فارسی، نوشته شده توسط افرادی که مرجعیت علمی خاصی در سطح جهان ندارند هیچ وقت منبع مورد اعتماد من برای علم نیست. شما بهتره به کتاب های علمی که در دانشگاه ها تدریس میشه مراجعه کنید. حتی در ویکیپدیا فارسی هم این مسئله در هم تنیدگی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] C%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%DA%A9%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AA %D9%88%D9%85%DB%8C)کوانتومی ترجمه شده.

در گوگل درباره مهره مار سرچ کنیم هم نتایج بسیار زیادی میاد. معنیش صحیح بودن این مسائل نیست. هر مزخرفاتی در اینترنت فراوان است. اینکه فلان چیز رو سرچ کنیم و نتیجه بیاد ربطی به صحت مطلب نداره.




:n29:

بیچاره دیوید بوهم و آنتونی فلو و ... !!

من، برعکس شما، علاقه ای به مغلطه توسل به مرجعیت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ندارم. افراد زیادی در طول تاریخ بودن که باورهای متفاوتی داشتند. چون فردی فرضا فیزیکدان هست دلیل نمیشه هر چه درباره فیزیک گفته صحیح باشه، به خصوص افرادی مثل دیوید بوهم که در این مسائل در اقلیت محض در زمینه کاری خودشون بودن. شما همیشه باید متا آنالیز های موضوعات مختلف رو نگاه کنید، نه نظر فردی افرادی که فکر می کنید باهاتون هم عقیده هستند. بیولوژیست هایی داریم که برنده جایزه نوبل شدن و فکر می کردن سیاه پوست ها کودن هستند.

AMHSIN
01-01-2016, 11:42
به این کار شما مغلطه ترکیب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) گفته میشه :


مغالطه ترکیب یک مغالطه ناساختاری است که در آن شخص از درست بودن ادعایش دربارهٔ همهٔ اجزای یک چیز نتیجه می‌گیرد آن ادعا دربارهٔ آن چیز به‌عنوان یک کل هم درست است.

«۱. اتم‌ها را نمی‌توان با چشم غیر مسلح دید.
۲. انسان‌ها از اتم‌ها تشکیل شده‌اند.
۳. پس انسان‌ها را نمی‌توان با چشم غیر مسلح دید.»


متنی که نوشتید ربطی به استقرا از کوانتوم به کلاسیک نداره. شما تا وقتی نتونید فرمول های کوانتوم مکانیک و نسبیت عام رو با هم هماهنگ کنید اجازه استقرا از هیچ محیطی به هم رو ندارید. اگه فکر می کنید قادر به این کار هستید همین لحظه تبدیل خواهید شد به بزرگ ترین فیزیکدان تاریخ بشریت و احتمالا بزرگ ترین دانشمند تاریخ بشریت.

برام جالبه که دقیقا در نقطه ای که همین متن در همون پاراگراف حرفتون رو نقض می کرد متن رو قطع کردید. اجازه بدید کل متن رو قزار بدیم:

Such phenomena were the subject of a 1935 paper by Albert Einstein, Boris Podolsky, and Nathan Rosen,[1] and several papers by Erwin Schrödinger shortly thereafter,[2][3] describing what came to be known as the EPR paradox. Einstein and others considered such behavior to be impossible, as it violated the local realist view of causality (Einstein referring to it as "spooky action at a distance")[4] and argued that the accepted formulation of quantum mechanics must therefore be incomplete. Later, however, the counterintuitive predictions of quantum mechanics were verified experimentally.[5] Experiments have been performed involving measuring the polarization or spin of entangled particles in different directions, which – by producing violations of Bell's inequality – demonstrate statistically that the local realist view cannot be correct. This has been shown to occur even when the measurements are performed more quickly than light could travel between the sites of measurement: there is no lightspeed or slower influence that can pass between the entangled particles.[6] Recent experiments have measured entangled particles within less than one one-hundredth of a percent of the travel time of light between them.[7] According to the formalism of quantum theory, the effect of measurement happens instantly.[8][9] It is not possible, however, to use this effect to transmit classical information at faster-than-light speeds[10] (see Faster-than-light → Quantum mechanics).

و در ادامه لینک داده به صفحه ای که من ازش در پست قبلی براتون متن آوردم لینک داده. فکر می کنم واضح باشه کدوم یک از ما داره ابتدا نتیجه رو انتخاب می کنه و بعد براش دنبال دلیل می گرده و کدوم یک داره بر اساس دلایل و شواهد نتیجه گیری می کنه.
...


1. شما معتقد هستین وابستگی (درهم تنیدگی) کوانتومی محدودیت سرعت نور برای انتقال اطلاعات رو نقض نمیکنه، خوب این نظر شماست و محترم، اما افرادی مثه انیشتن و شرودینگر نظر دیگه ای دارن (از ویکی پدیا):

شرودینگر اهمیت EPR را در آن می‌دید که انحراف مکانیک کوانتومی از موازین ذهن کلاسیک نشان می‌داد. وی همچون اینشتین با مفهوم درهم تنیدگی مخالف بود چرا که آشکارا نظریه نسبیت را که در آن سرعت نور، بیشینه سرعت انتقال اطلاعات بود را به چالش می‌کشید. اینشتین بعدها درهم تنیدگی را تاثیر از فاصله شبح وار نامید و به این ترتیب آن را به سخره گرفت.

2. شما معتقدین این پدیده فقط در دنیای کوانتوم امکان داره و قابل تعمیم به جهان کلاسیک نیست، در حالی که اینطور نیست:

(از ویکی پدیا) در هم تنیدگی برای ذراتی همچون فوتونها، الکترونها و حتی مولکول‌ها رخ می‌دهد.

+




انتقال آنی اطلاعات با عبور از فیزیک کلاسیک

افزایش سرعت انتقال اطلاعات یکی از دغدغه های همیشگی انسان بوده و استفاده از فیبرهای نوری را می توان آخرین دستاورد بشر در راه انتقال هر چه سریع تر اطلاعات دانست.
از آنجا که فیزیک کلاسیک سرعت نور را حد نهایی سرعت مجاز می داند و شواهد موجود نیز این ادعا را تائید می کند، شاید بهتر است ما نیز در مقابل این محدودیت سر تسلیم فرود بیاوریم و دسترسی به فناوری استفاده از سرعت نور در دنیای مخابرات و اینترنت را غنیمت بشمریم، ولی محدودیت چیزی نیست که بتوان در فرهنگ لغات دانشمندان پیشرو، معادلی برای آن یافت. این دانشمندان از محدودیت سرعت نور در فیزیک کلاسیک عبور کرده و وارد دنیای شگفت انگیز فیزیک کوانتوم شده اند تا بتوانند سرعت انتقال اطلاعات را به حد نهایی آن، یعنی انتقال آنی و در لحظه در هر مسافتی ـ حتی میلیارها سال نوری آن طرف تر ـ برسانند و آن طور که از شواهد بر می آید موفقیت های چشمگیری نیز در این راه نصیبشان شده است.
محققان هلندی بتازگی موفق شدند اطلاعات کوانتومی را با وقفه زمانی صفر از یک پایانه به پایانه دیگر در فاصله سه متری منتقل کنند. به این پدیده «دورفرستی کوانتومی» گفته می شود که خود با استفاده از پدیده دیگری به نام درهم تنیدگی یا وابستگی کوانتومی کار می کند.




وابستگی کوانتومی چیست؟
پروفسور هنسن که سرپرستی این آزمایش را به عهده داشت وابستگی را این گونه تعریف می کند: «وابستگی احتمالا عجیب ترین و البته جالب ترین پیامد نظریه کوانتومی است. وقتی دو ذره وابسته می شوند، ماهیت آنها با یکدیگر مخلوط می شود؛ یعنی درحالی که ماهیت مجموع آن ذرات کاملا مشخص است، ماهیت فردی هر دو ذره ناپدید می شود.» اگر این موضوع برایتان حیرت آور و غیرقابل درک است اصلا جای نگرانی نیست، چراکه آلبرت اینشتین بزرگ هم این پدیده را «عملی عجیب و ترسناک از راه دور» می دانست. در واقع او و همکارانش اولین کسانی بودند که در مقاله ای این موضوع را که به نام اثر «ای پی آر» معروف است مطرح کردند و به دلیل دور از ذهن بودنش، آن را دلیلی برای رد اصول مکانیک کوانتومی دانستند. ولی گذر زمان به نفع اینشتین نبود و امروز شمارش معکوس برای رد قطعی ادعای او آغاز شده است. شواهد نشان می دهد در زمان انفجار بزرگ و آغاز آفرینش، بعضی از ذرات به ذرات کوچک تر فروپاشیده شده اند و ذرات کوچک تر و سبک تر جدید در جهت مخالف یکدیگر به حرکت در آمده اند. امروز این ذرات کوچک تر شاید چند میلیارد سال نوری با همدیگر فاصله داشته باشند ولی به دلیل همان باهم بودن اولیه، هنوز تغییر در وضع یکی بلافاصله وضع ذره دیگر را نیز تغییر می دهد. در واقع جهان یک مفهوم موضعی نیست و موجودات کوانتومی که مدتی با هم بر هم کنش کرده باشند هر قدر هم که از هم دور بیفتند باز تا اندازه ای در هم تنیده اند.


استفاده از وابستگی کوانتومی برای انتقال اطلاعات
فرض کنید دو ذره وابسته در اختیار دارید و آنها را در دو شهر(الف) و(ب) با فاصله چند کیلومتری از یکدیگر قرار می دهید. توفانی ویرانگر از شهر(الف) عبور می کند و همه وسایل ارتباطی را از کار می اندازد و به سمت شهر(ب) رهسپار می شود. اگر هشدار لازم بموقع به ساکنان شهر(ب) نرسد، تلفات و خرابی بسیاری به بار خواهد آمد. در این شرایط کافی است دانشمندان وضع کوانتومی ذره موجود در شهر(الف) را به گونه ای که از قبل با شهر(ب) هماهنگ شده تغییر دهند. دانشمندان مستقر در شهر(ب) تغییر وضع ذره وابسته را مشاهده می کنند و پیام هشدار بدون نیاز به هیچ گونه مجرای ارتباطی، با سرعتی سریع تر از سرعت نور به شهر(ب) می رسد. در واقع در این شیوه ارتباطی، اطلاعات از طریق فضای بین دو شهر منتقل نمی شود و نکته مهم تر این که اطلاعات برای انتقال به اجزای کوچک تر تجزیه نمی شود.

روش انجام آزمایش
این آزمایش اولین آزمایش دورفرستی کوانتومی نیست و پیش از این آزمایش هایی در مسافت های بالای صد کیلومتر نیز احتمال وجود وابستگی کوانتومی را مورد تائید قرار داده بود ولی به دلیل سرشت غیرقطعی نظریه کوانتوم در آن آزمایش ها درصد بالایی از عدم قطعیت در مورد نتایج آزمایش ها وجود داشت که این درصد در آزمایش جدید به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
محققان دانشگاه دلفت هلند برای انجام این آزمایش اتم های نیتروژن را درون بلورهای کربن الماس به دام انداختند. این کار به آنها امکان می دهد یک الکترون مجزا یا حتی هسته اتم نیتروژن را مورد مطالعه قرار دهند. مرحله بعدی تغییر آگاهانه یکی از ویژگی های ذاتی ذرات یعنی چرخش آنهاست. چرخش را می توان با اغماض و به خاطر نزدیکی به ذهن، جهت چرخش ذره در نظر گرفت. دلیل این که در این آزمایش از بلورهای کربن استفاده می شود این است که کربن قابلیت تبدیل به ریزتراشه را دارد و دانشمندان معتقدند برای این که بتوان در آینده از این ساز و کار در رایانه ها و اینترنت کوانتومی بهره برد، از هم اکنون آزمایش ها باید برمبنای آن هدف طراحی شود. تغییر چرخش یک ذره باعث شد چرخش ذره وابسته به آن که روی میزی در فاصله سه متری قرار داشت، بدون هیچ گونه دخالتی از جانب محققان متناسب با تغییر انجام گیرد ـ ونه دقیقا مانند آن ـ تغییر کند. مثلا اگر می دانیم مجموع چرخش های دو ذره برابر صفر است و چرخش یکی از ذرات را از ۱ به +۱ تغییر دهیم، چرخش ذره دیگر همزمان از ۱ به +۱ تغییر می کند تا اسپین کل صفر باقی بماند. البته دلیل اصلی این رفتار ذرات هنوز کاملا ناشناخته باقی مانده و شاید به همین دلیل بود که ریچارد فاینمن، فیزیکدان برنده نوبل می گوید: «فکر می کنم می توان با قطعیت ادعا کرد هیچ کس مکانیک کوانتومی را نمی فهمد.»


چالش ها و مشکلات
افزایش آنی اطلاعات مسأله خیلی دور از ذهنی نیست. فرض کنید دو توپ تنیس درون یک کیسه قرار دارد و می دانیم یکی از آنها سفید و دیگری نارنجی است. فضانوردی یک توپ از کیسه خارج می کند و با چشمان کاملا بسته آن را در جیب خود قرار می دهد و به کهکشانی دیگر سفر می کند. به محض این که در کهکشان دیگر توپ را از جیب خود خارج می کند و می بیند رنگ آن سفید است، بدون هیچ وقفه زمانی در می یابد توپ باقیمانده داخل کیسه حتما نارنجی است؛ در حالی که اکنون میلیون ها سال نوری از آن فاصله گرفته است. البته این نوع انتقال اطلاعات صرفا افزایش دانش است و نه کنش از راه دور. در دورفرستی کوانتومی ماجرا کمی پیچیده تر است و آنچه شما در کهکشان جدید می بینید مستقل از آنچه در کهکشان قبلی روی می دهد، نیست. مثلا فرض کنید اگر شما ببینید توپ همراه شما سفید است، توپ دیگر قرمز می شود و اگر توپ همراه شما نارنجی باشد توپ دیگر سبز رنگ می شود و پیش از این که شما رنگ توپ خود را مشاهده کنید هیچ یک از توپ ها رنگ مشخصی ندارند. لفظ وابستگی در واقع به این موضوع اشاره دارد.
دانشمندان تا چندی پیش معتقد بودند دورفرستی کوانتومی از نسبیت خاص، که انتقال اطلاعات را محدود به سرعت نور می کند، تخطی نمی کند؛ چرا که آنچه در مورد توپ ها گفتیم فقط مشاهده یک واقعیت بیرونی است و پای انتقال آگاهانه اطلاعات در میان نیست. البته امروز اوضاع با چند سال گذشته تفاوت کرده و محققان دانشگاه دلفت از «انتقال آنی اطلاعات» سخن می گویند. پروفسور هنسن در این رابطه می گوید: «رقابت بزرگی بین پنج یا شش گروه برای اثبات اشتباه اینشتین در جریان است. پای صید یک ماهی واقعا بزرگ در میان است.» موضوع هر چه هست دانشمندان باید بسیار صبور باشند تا آنچه دو سال پیش در مورد نوترینوهای به ظاهر سریع تر از نور در مرکز اتمی سرن اتفاق افتاد، تکرار نشود. در آن سال هم فریادهای عجولانه اثبات اشتباه اینشتین خیلی زود به نجواهای تلخ عذرخواهی و نامه های استعفا در مرکز سرن تبدیل شد. واقعیت، اشتباه محققان در وصل کردن چند کابل بود.
نویسنده: مسعود توکلی
منبع: روزنامه جام جم



ببینید دوست عزیز بنده معتقدم اصلا بعید نیست (بلکه کاملا محتمل هست) که در آینده علم بتونه با استفاده از این پدیده اطلاعات رو بدون محدودیت زمان و مکان منتقل کنه، شما معتقد هستین چون تا الان نتونسته و در ژورنال های علمی چنین چیزی گفته نشده پس امکان نداره، نظرتون محترم، اما من فکر نمیکنم اینطور باشه و معتقدم اگر انتقال اطلاعات در لازمان و لامکان امکان داشته بسیاری از عقاید دینی پشتوانه محکمی پیدا خواهند کرد. در مورد یک چیز اما مطمین هستم و اون اینکه همیشه خواهند بود افرادی که وقتی صحبت از باورهای دینی میشه برای تمسخر از واژه های مثه مزخرفات، خرافات، هیولای اسپاگتی، قوری و غیره استفاده کنن ...
بنظرم ادامه دادن این بحث دیگه فایده نداشته باشه، ممنون که در بحث شرکت کردید :n16:

md70
01-01-2016, 16:11
جناب @AMHSIN ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) با این بخش صحبت هاتون که میگید موارد زیادی هستن که علوم تجربی از توضیح شون عاجزه موافقم، مثلا یادمه یک بار مجلس ختم یک جوانی بود ( از بستگان ) که 9 ماه در بیمارستان به علت سرطان خون بستری شده بود، صبح اون روزی که فوت کرده بود دقیقا قبل از اینکه خبر فوتش برسه، یکی از بستگان ( پسر دایی بنده که اصلانم آدم مذهبی و فلانی نیست ) در خواب این شخصو دیده بود که ظاهرا خوشحال بود و گفته بود بالاخره راحت شدم!، نکته مهم اینکه روز قبلم وضعیت سلامتی فرد بیمار طوری نبود که حالا همه انتظار فوتشو داشته باشن و اتفاقا همه غافلگیر هم شدن.
به هر حال مواردی ازین دست زیاده، من خودم در زندگیم الهاماتی رو هم تجربه کردم، مثلا یک بار قبل از اینکه با ماشین تصادف کنم، از صبح اون روز یک نگرانی عجیبی داشتم و حس میکردم قراره اتفاق بدی برام بیوفته یا مثلا تا حالا دیدم مادری رو که بچه اش رو تحت بیمارستانه، حالا کیلومترها دورتر بدون اینکه اصلا اطلاعی از وضعیت بچه داشته باشه یه دفعه بی قرار و نگران میشه، بعدا مشخص میشه مثلا تو اون لحظه برای اون بچه در بیمارستان یه مشکلی بوجود آمده.
ازین دست موارد زیاد دیدم و بوده و هست و بعضا برای خودمم اتفاق افتاده، حالام شاید باز بعضیا این موارد رو خنده دار و کاملا اتفاقی برداشت کنن و شاید چون مثل جاذبه همیشگی و قابل آزمایش و تکرار نیستن ردش کنن، اشکالی هم نداره بالاخره هر کس یک جهان بینی داره.

البته بر خلاف این دوستمون من قصدم جهت دهی و استفاده مذهبی نیست چون این موارد عملا در جهت تایید دین خاصی گام بر نمیداره به نظرم، در پست اولمم گفتم با دلایل زیادی ( نه فقط علمی ) به شک و رد مذاهب رسیدم!!، اما این تجربیات باعث میشه ازین به بعد لااقل سعی کنم یه رویکرد کاملا ماتریالیستی به جهان نداشته باشم، به هر حال هر کسی هم تجربیاتی به این شکل داشته چون نمی تونه چند تا مقاله در ژورنال های معتبر علمی چاپ کنه حتما شیاد و فالگیر و متوهم و ... که نیست، حالا خیلی هام دکان باز کردن، بالاخره از هر چیزی امکان سو استفاده هم وجود داره.

dourtarin
01-01-2016, 20:17
سلام دوستان
من چند تایی از پست ها رو خوندم..البته اکثرا بالاتر از سطح برداشت من بودن:n02:

میشه از روش هایی که شخصا واسه معنا داری زندگیتون به کار می برید...مثالی بزنین؟

ممنون میشم:n18:

javad2015
01-01-2016, 20:33
والا خدمتون عارض بشم کل ادیان یک نوع طرز فکر هست که دارن به خدا نسبتش میدن و میگن خدا اینجوری داره فک میکنه!پس این باید بشه ایدیولوژی ما.اولا که هیچ دلیلی برای اثبات اینکه واقعا خدا چنین تفکری داره ارایه نشده.خیلی مسایل هم که گفته شده در مورد تاریخ خیلی از ادیان نمیشه بهش اعتمادی کرد.اینکه هدف زندگی بشه کشتن کفار و حذف فلان کشور از نقشه و ....هیچ سودی نداره.به قولی اینا دنیا رو ول کردن چسبیدن به اون دنیا.ما همین جا رو اباد کنیم و از این تفکرات دست برداریم و همو اعدام وشلاق نزنیم به نظرم دنیا رو جای بهتری میکنه نسبت به این ادیان.تفکرات انسان دوستانه به دور از تعصبات مذهبی و .... کلا ایدیولوژی بشر شده تو این زمونه

- - - Updated - - -


سلام دوستان
من چند تایی از پست ها رو خوندم..البته اکثرا بالاتر از سطح برداشت من بودن:n02:

میشه از روش هایی که شخصا واسه معنا داری زندگیتون به کار می برید...مثالی بزنین؟

ممنون میشم:n18:

والا خدمتون عارض بشم کل ادیان یک نوع طرز فکر هست که دارن به خدا نسبتش میدن و میگن خدا اینجوری داره فک میکنه!پس این باید بشه ایدیولوژی ما.اولا که هیچ دلیلی برای اثبات اینکه واقعا خدا چنین تفکری داره ارایه نشده.خیلی مسایل هم که گفته شده در مورد تاریخ خیلی از ادیان نمیشه بهش اعتمادی کرد.اینکه هدف زندگی بشه کشتن کفار و حذف فلان کشور از نقشه و ....هیچ سودی نداره.به قولی اینا دنیا رو ول کردن چسبیدن به اون دنیا.ما همین جا رو اباد کنیم و از این تفکرات دست برداریم و همو اعدام وشلاق نزنیم به نظرم دنیا رو جای بهتری میکنه نسبت به این ادیان.تفکرات انسان دوستانه به دور از تعصبات مذهبی و .... کلا ایدیولوژی بشر شده تو این زمونه

amirmahmod
01-01-2016, 23:40
سلام به همه دوستان عزیز
ما مگه حتما باید معنای زندگی رو در کتاب های عرفانی و فلسفه پیدا کنیم؟
چیزی که به زندگی خودم معنی داده آرزو هستش شاید بچه گونه به نظر برسه ولی من هرگز آرزوهام رو فراموش نکردم انسان تا آخر عمرش میتونه آرزو داشته باشه آرزو واقعا چیزی که میتونه به زندگی ما معنی بده اگه بریم دنبال آرزوهامون وبهشون برسیم لذتی رو تجربه میکنیم که بهمون اعتماد به نفس میده برای رسیدن به آرزوهای بزرگ تر .
اما خیلی از وقتا چون ما آرزویی داشتیم که تا الان بهش نرسیدیم آرزو رو یک وهم میدونیم یک خیال باطل .خیلی از اختراعات خیلی از پیشرفت ها اول با یک رویا آغاز شدن مثل پرواز کردن مثل همه انسان هایی که با یک رویا تونستن به ثروت و آرامش برسن و درک کنن که زندگی زیباست به باور هایی که به ما خورانده شده کاری ندارم موضوع چیزی که ما میخوایم آرزویی که وقتی بهش فکر میکنیم بهمون احساس لذت میده اینکه صبح تا شب بشینیم پای تلوزیون شبکه اجتماعی گیم و... میتونه راه زندگی رو به ما نشون بده ؟سفری داشته باشید به درونتون ببینید قلبتون چی میگه ببینید فکرتون چی میگه و جرات عمل کردن رو بخودتون بدید از اون به بعد دیگه هیچ وقت زندگی بی معنی و یکنواخت نیست.

AMHSIN
01-01-2016, 23:58
سلام دوستان
من چند تایی از پست ها رو خوندم..البته اکثرا بالاتر از سطح برداشت من بودن:n02:

میشه از روش هایی که شخصا واسه معنا داری زندگیتون به کار می برید...مثالی بزنین؟

ممنون میشم:n18:

سلام

تقریبا همه انسان ها در شرایط عادی انقدر درگیر زندگی و مشغله هاشون هستن که خیلی کم پیش میاد مسایلی مثه معنی و هدف زندگی ذهنشون رو درگیر کنه، این موضوعات معمولا زمانی ذهن فرد رو درگیر میکنن که بخاطر پیش امدن مسایل بسیار جدی، فرد از زندگی معمولیش فاصله بگیره، مثلا زمانی که فرد یکی از عزیزانش رو از دست بده یا به دلیل بیماری و ... مرگ خودش رو در آینده معین حتمی بدونه، زمانی که فرد در تنهایی فکر میکنه، زمانی که فرد با زجرهای روحی روانی رو تجربه میکنه و ...در این مواقع مساله معنی و فلسفه زندگی برای انسان مهم بشه. در این موارد باورهای دینی با معنا دادن به همه چیز برای اکثر انسانها آرامش بخش خواهند بود، اینکه خدایی آگاه و مهربان ناضر بر همه چیز هست، اینکه مرگ پایان زندگی نیست، اینکه در پس زجرها و دردها هدفی هست و ...

برای اکثر انسانها در حالت عادی، زندگی و مشغله هاش، هدف و معنی زندگی رو تشکیل میده، نیاز به اون معنای متعالی و فلسفی زندگی زمانی پررنگ میشه که اهداف زندگی عادی کم رنگ میشن ...

dourtarin
02-01-2016, 00:06
سلام

در موارد باورهای دینی با معنا دادن به همه چیز برای اکثر انسانها آرامش بخش خواهند بود، اینکه خدایی آگاه و مهربان ناضر بر همه چیز هست، اینکه مرگ پایان زندگی نیست، اینکه در پس زجرها و دردها هدفی هست و ...

برای اکثر انسانها در حالت عادی، زندگی و مشغله هاش هدف و معنی زندگی رو تشکیل میده، نیاز به اون معنای متعالی و فلسفی زندگی زمانی پررنگ میشه که اهداف زندگی عادی کم رنگ میشن ...


در مورد اونایی که بین باور های دینی و معنا دار بودن زندگی شون تضاد ایجاد شده..نظرتون چیه؟
یعنی طرف باور دینی داره ولی به دلایل مختلف مثل..سستی باور...دچار سردرگمی شده...راه حل چیه؟

محمد7966
02-01-2016, 00:14
در مورد اونایی که بین باور های دینی و معنا دار بودن زندگی شون تضاد ایجاد شده..نظرتون چیه؟
یعنی طرف باور دینی داره ولی به دلایل مختلف مثل..سستی باور...دچار سردرگمی شده...راه حل چیه؟

برای جواب سوال شما پاسخی از دکتر سروش میاورم که از تلگرام ایشان گرفتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

AMHSIN
02-01-2016, 00:29
در مورد اونایی که بین باور های دینی و معنا دار بودن زندگی شون تضاد ایجاد شده..نظرتون چیه؟
یعنی طرف باور دینی داره ولی به دلایل مختلف مثل..سستی باور...دچار سردرگمی شده...راه حل چیه؟

هر کس اهل تحقیق و تفکر باشه قطعا شک هایی براش بوجود خواهد امد، شک های که شاید بعضیاش رو نتونه حل کنه، بنظر من این شکها برای همه پیش میان، منتها بعضی بیان نمی کنن، بعضی بیان میکنن، بنظرم در این موارد که فرد هنوز معتقد هست و باورهاش رو تماما خرافی نمیدونه، عاقلانه اینه که فرد به سمتی بره که نتیجه اش آرامش بیشتر باشه، نتیجه اش این باشه که زندگی براش زیباتر و لذت بخش تر بشه، نتیجه اش محبت بیشتر به دیگران باشه ... اگه فرد در وجود خدا شک کرده چرا باید فقط طرف منفی رو ببینه، چرا بجای اینکه بگه شاید اعتقادم اشتباهه، نگه شاید شکم اشتباهه، اگه در وجود جهان پس از مرگ شک کرده، چرا با گفتن اینکه شاید شکم بی پایه باشه زندگی رو برای خودش قشنگ تر و قابل تحمل تر نکنه ...

این باورها باعث میشن فرد در زندگیش آرامش بیشتری داشته باشه، با ناملایمات و مشکلات زندگی راحتر کنار بیاد، آیا عاقلانه است که فرد صرفا بخاطر شک هایی که شاید پایه ای نداشته باشن خودش رو از این آرامش محروم کنه؟

Demon King
02-01-2016, 00:34
- جری. هیچوقت برات سوالی پیش اومده که چرا زنده ایم؟ چرا به دنیا اومدیم و اصلا زندگی یعنی چی؟ ما الان داریم دنبال اون خلاف کار را میریم خب اون ها رو که گرفتیم بعدش چی؟ یکم ترفیع مقام و شهرت؟

- اون خلاف کارا رو میبینی تام؟! برای چی فرار میکنن. برای زنده موندن. چون میدونن. که اگه گیر ما بیافتن حکمشون اعدامه. ولی ارزوی ما چیه؟ ترفیع مقام ... ارزوی اون رییس پلیس لعنتی هم اینه که ما اونا رو نگیریم تا از حسودی نترکه!
چه فرقی داره بین ارزو های من و تو و x و x+1 ؟
حالا میتونی خوب زندگی رو بفهمی؟ شبیه میدون جنگ نیست؟جایی که هرکی برای خودش میجنگه. تو میتونی سرباز یه فرمانده بی لیاقت باشی یا خودت رو فرماندهی کنی. من دومی رو ترجیح میدم. میجنگم تا به اونی که میخوام برسم. حالا اگه وسط این جنگ وایسم بپرسم چرا! قافیه رو باختم.

چون " من فرمانده ام. فرمانده رهبری میکنه. مدیریت میکنه و فی البداعه بهترین تصمیم رو میگیره. یا سرش میره بالای تیزی یا پرچمش!"

- دیالوگ مورد علاقه ام ... از رمانی که هیچ وقت نوشته نشد.

محمد7966
02-01-2016, 00:38
هر کس اهل تحقیق و تفکر باشه قطعا شک هایی براش بوجود خواهد امد، شک های که شاید بعضیاش رو نتونه حل کنه، بنظر من این شکها برای همه پیش میان، منتها بعضی بیان نمی کنن، بعضی بیان میکنن، بنظرم در این موارد که فرد هنوز معتقد هست و باورهاش رو تماما خرافی نمیدونه، عاقلانه اینه که فرد به سمتی بره که نتیجه اش آرامش بیشتر باشه، نتیجه اش این باشه که زندگی براش زیباتر و لذت بخش تر بشه، نتیجه اش محبت بیشتر به دیگران باشه ... اگه فرد در وجود خدا شک کرده چرا باید فقط طرف منفی رو ببینه، چرا نگه شاید شکم اشتباه باشه، اگه در وجود جهان پس از مرگ شک کرده، چرا با گفتن اینکه شاید شکم بی پایه باشه زندگی رو برای خودش قشنگ تر نکنه ...

این باورها باعث میشن فرد از زندگیش لذت بیشتری ببره و آرامش بیشتری داشته باشه، آیا عاقلانه است که فرد صرفا بخاطر شک هایی که شاید پایه ای نداشته باشن خودش رو از این آرامش محروم کنه؟

حتی اگر اون آرامش،آرامش کاذب باشه
سخنی از راسل هست که میگه ترجیح میدم حقیقتی مرا بیازارد تا دروغی به من آرامش کاذب بدهد
البته بستگی به دید افراد داره
جالبه دکتر ویکتور فرانکل پدر علم معنا درمانی میگفت گاهی اوقات با عقاید یه نفر میتونید بهش آرامش بدید مثلا گفته بود یه بار یه یهودی اومده بود پیش من که زن و بچشو از دست داده بود و زن دومی هم گرفته بود که نازا بوده و صاحب بچه نشده بوده و دچار افسردگی شده بود بابت اینکه زن و بچه اولشو از دست داده بود
دکتر ویکتور فرانکل چون میدونست این یهودی شخصی است که به جهان پس از مرگ اعتقاد داشت بهش گفت:بدت میاد الان زن و بچت تو بهشت دارند در خوشی و آسایش زندگی می کنن و غم ندارند
این یهودی هم با همین حرف دکتر فرانکل هم آروم شد

AMHSIN
02-01-2016, 01:03
حتی اگر اون آرامش،آرامش کاذب باشه
سخنی از راسل هست که میگه ترجیح میدم حقیقتی مرا بیازارد تا دروغی به من آرامش کاذب بدهد
البته بستگی به دید افراد داره
جالبه دکتر ویکتور فرانکل پدر علم معنا درمانی میگفت گاهی اوقات با عقاید یه نفر میتونید بهش آرامش بدید مثلا گفته بود یه بار یه یهودی اومده بود پیش من که زن و بچشو از دست داده بود و زن دومی هم گرفته بود که نازا بوده و صاحب بچه نشده بوده و دچار افسردگی شده بود بابت اینکه زن و بچه اولشو از دست داده بود
دکتر ویکتور فرانکل چون میدونست این یهودی شخصی است که به جهان پس از مرگ اعتقاد داشت بهش گفت:بدت میاد الان زن و بچت تو بهشت دارند در خوشی و آسایش زندگی می کنن و غم ندارند
این یهودی هم با همین حرف دکتر فرانکل هم آروم شد
راسل به هیچ وجه باورهای دینی رو قبول نداشت، بنابراین حق داره اون حرف رو بزنه، سوال دوستمون در مورد کسی هست که هنوز معتقد هست منتها به بعضی عقایدش شک کرده

javad2015
02-01-2016, 01:14
مثلا میشه گفت تو تمام ادیان این تفکر وجود داره که این جا تبعید گاه هست...خلاصه هر چی فقیر تر بهرت...هر چی کثیف تر بهتر.ما کلا اومدیم اینجا امتحان پس بدیم پس تا میتونید در راه خدا بکشید و گریه کنید.هر چی یشتر گریه کنین ثوابتون بیشتر میشه.فقط شادی تو اون دنیا مجازه.کلا ادمای دنیا دو دسته هستند یا دوست خدان یا دشمن خدا.مثلا اعتقاد دارن این تفکرات هیچ دست اوردی برای بشر نداشته و حتی یه قرص اسپرین هم تولید نشد.میگه از همون اولش به زن به دید بدی نگاه میکنه که این زن بود که باعث شد انسان به این تبعید گاه بیاد.((میگن چون پیامبرا مرد بودن این تفکرو به وجود اوردن))کلا یه زمانی هر بیماری و بلایی به وجود میومد میرفتن سراغ زنا و اینا رو میکشتن چون خدا بر اینا خشم گرفته!

sale2000
02-01-2016, 01:49
راستی جمله ای که گذاشتید عملا مفاهیمی مثل ایثار و از حودگذشتگی رو دیگه کاملا احمقانه و در تضاد با عقل جلوه میده، مثلا شما چطور می تونید از زندگی تون که در واقع با ارزش ترین و به عبارت بهتر تمام چیزیه که دارید بگذرید تا مثلا آسایش رو به عده ای هدیه کنید ؟! من شخصا از دیدگاه یه Atheist ایثار رو یه حماقت یا جنون لحظه ای میبینم، شما چطور ؟!
شاید چون شما یک آتئیست نیستید این طور فکر می کنید که از همان شروع صحبت هم چنین می انگارید که از دید من می شود زیاده خواهی! من یک ماشین نیستم یا یک موجود مکمل "این سرانجام چه بد سرانجامی!"
در حالی که با این پندارهای اساسا توخالی غیر از خود ارضایی ساده لوحانه، من اسیر در قید و بند دنیای مدرن، (که مطلقا با شما هم عقیده ام که بردگانی هستیم و در بهترین حال جز بدنه ماشین تولید!)چیزی نمی رساند.
مشقت ها و رنج هایی که متحمل می شویم و چرخه ای که خواه ناخواه وارد آن شده باید باشیم، چطور می تواند چنین پایان وحشتناکی داشته باشد؟ چه پایان سیاه و یاس آلودی! برای همین حدودی ترسیم
شده ایست که عقل برتر به من کمتر تحمیل می کند تا راضی به رضای او باشم و البته کانالی ایجاد کرده مطابق میل بتوانم امید به گرفتن انتقام هم باشم، آنور پل که پس از فنا ممکن میشود.
انسان آینده مطمئنا وقتی عمر دراز دارد که تحمل مرگ را هم دارد! :n13:

javad2015
02-01-2016, 13:50
ادم میمونه چی بگه.......کل ادیانی که از گذشته به ارث رسیده تفکر درستی هم نداره که ادم یه ذره دلش رو خوش کنه که بالاخره یه خدای روشنفکر جهان رو افریده.مشتی تفکرات ضد بشری و خرافات و ..... درش گنجوندن دادن به خورد مردم.اصلا ظاهرا هیچ نظارت خدایی به دنیا نیست هر کی به هر کیه .از طرفی بی خدایی هم خطرناکه ....ادما خیال میکنن میتونن هر کاری بکنن.
به شخصه احساس میکنم انسان اگه فقط به وجدان و ذات درونیش توجه کنه به دور از این تعصبات نتیجه خیلی بهتری میتونه بگیره.اگه خدایی باشه اخلاقیات رو همون اول در ذات ما قرار داده نه در این کتاب ها.

MOHAMMAD_ASEMOONI
05-01-2016, 10:10
همه چیز رو فراموش کنین . فقط متمرکز بشین روی این سوال:
سازنده ای هست یا نه ؟
جواب یا بله هست یا خیر یا نمیدانم (شک دارم)

اگه بخوام به اون سوالی که بولد کردید جواب بدم فکر میکنم بهترین جواب اینه که نمیدانم سلام


مشکل شما دوست عزیز و همه ی کسانی که مثل شما جوابشون نمىدانم هست همینه
سردرگمی در زندگی علتش همین نمیدانم هست
شما در میانه ی راه وایسادین و دو مسیر هم بیشتر ندارین
بودنِ شما در مرحله ی "نمیدانم" معنیش اینه که شما نرفتین دنبال پاسخ اون سوال کلیدی که در صفحه ی اول گفته شد
این دنیا هم طوری طراحی و ساخته شده که چیزی مفتی و مجانی به کسی نده
بنده نمیدونم که شما چند سالتونه اما اگر از 20 رد شدین و هنوز میگین نمیدانم پس معنیش اینه که در تمام این مدت نسبت به این موضوع بی تفاوت بودین و از کنار دلیلها و نشانه ها بی تفاوت رد شدین
نکنه شما هم جزءِ کسانی باشید که میگن تا با چشم خودم نبینم , تا با گوش خودم نشنوم باور نمیکنم ؟

اگر اینطور باشه که وضعیت خیلی خطرناکه
چون الان دیگه علم و دانش بشری به جائی رسیده که درک نکردنِ وجودِ یک چیز با حواس چندگانه دلیل بر وجود نداشتنش نیست
گاهی هم چیزی رو با یکی از حواس چندگانه دائماً احساس میکنیم ولی همین احساس دائمی باعث میشه که از وجودش غافل بشیم !!!!
مثل جاذبه که چون دائمی هست ملیاردها نفر نتونستند پی به وجودش ببرند
عده ای میگن خالق هم همینطوره . از بس همه جا هست مردم از وجودش غافل شده اند
============================================
لُبِّ کلام :
تا از مرحله ی "نمیدانم" خارج نشین زندگیتون معنا پیدا نمیکنه
خارج شدن از این مرحله هم احتیاج به اهمیت دادن به موضوع , تفکر و اندیشه , جمع کردن اطلاعات و علم و دانش , وقت صرف کردن و تلاش زحمت داره
به یکی گفتند روزی 20 دقیقه نرمش کن . گفت وقت ندارم . وقتی زندگیش رو بررسی کردند دیدند ساعتها وقت داره . بهش گفتند : نگو وقت ندارم . بگو اهمیت نمیدم
لحظه لحظه ی زندگی پر هست از علم و دانش و اطلاعات و دلیل و نشانه و مدرک . کسی که به این چیزها اهمیت بده محاله هر روز مدرک و دلیل تازه ای پیدا نکنه
در همه حال میشه اندیشید و دلیل و مدرک جمع کرد
در حال کار کردن , دویدن , راه رفتن , نشسته و خوابیده (درازکش) , استراحت , غذا خوردن و غیره

هییییچ کسی بعداً نمیتونه بگه فرصت پیدا نکردم برم دنبال این چیزها , دلیل و نشانه ای هم ندیدم . عذر هیییییچ کس مقبول نخواهد بود
همین موضوع که همه در زندگیشون با دلیلها و مدرکها روبرو میشند , خودش یک دلیل و نشانه هست برای خردمندانِ حقیقت جو
اطلاعاتی که از پیرامونتون جمع میکنین رو تمیز و مرتب کنار هم بچینین مثل یک پازل تا تصویر حقیقتِ دنیا بیشتر و بیشتر براتون آشکار بشه
اگر در چیدنِ این اطلاعات کنار هم دچار اشتباه بشین تصویر نادرستی در ذهنتون پدیدار میشه و به گمراهی کشیده میشین

B3HZ@D
05-01-2016, 11:12
این برداشت شما نشون میده که شما با خودتون هم مغلطه می کنین . وقتی شما چیزی رو دلیلش رو نمیدونین به این معنی نیست که قدرتهای ماورایی در اتفاق افتادن اون پدیده دخیل هستن . وقتی چیزی رو نمی دونیم نباید خلا اون رو با چیزی که دلمون میخواد باشه پر کنیم .

این نوع برداشت های چیزی نیست جز تفکر واپس گرایانه است که دستاورد ایدئولوژی ها و نوع تفکر غلطی است که در سیر تاریخ و حضورشون به پیروانشون انتقال دادن و میدن .

از طرف دیگه شما میتونی تضمین بدی دلیلی که ما پیدا می کنیم به طور حتم به خدا یا الله مربوط میشه ؟! از کجا میتونی این اطمینان در یافتن پاسخ رو تضمین کنین ؟

شاید اون نشانه از طرف زئوس یا ژوپیتر , آمون , اودین , هلیوس , شیوا , کتزالکوت , ماکسیموس و هزاران خدای دیگه باشه . ما انواع و اقسام خدایان در تاریخ بشر داشتیم . از ادیانی که شامل چند خدایی میشد و باور داشتن هر کدام از پدیده ها به دلیل قدرتهای اختصاصی یکی از خدایان هست و یا همین تک خدایی که همه موارد رو به یک قدرت برتر مرتبط میدونن .

در فرهنگ و مذاهب هندی ما بیش از 300 خدای مختلف با تعاریف مختلف داریم .الان هم طبق تحقیقات عنوان شده که ما چیزی بیش از 4 هزار گروه مذهبی مختلف روی زمین داریم . آیا شما میتونی این تضمین رو بدی که پدیده های مد نظر شما به دلیل تاثیر قدرتهای خدا یا خدایان دیگر نبوده ؟!

اون چیزی که شما در جهان بینی مد نظرتون بهش میرسین چیزی نیست جز باور مذهبی و جامعه ای که در اون رشد کردین و پدیده ها رو به چیزی که دوست دارین و میخواین باشه ربط میدین . همون کاری که بقیه مذاهب و پیروانش در سیر تاریخ انجام میدادن .

به جای این که ندانسته هامون رو با گذاشتن کلمه "خدا" پر کنیم بهتره درباره درستی دلیل اون پدیده تحقیق کنیم و یا توالی اتفاقات رو در نظر بگیریم و اگر هم به جوابی نرسیدیم اونقدر جرات داشته باشیم نیایم برای جلب رضایت درونی , پدیده ها رو طبق خواسته و عقاید خودمون تعریف کنیم .

یک جاهایی باید از مغلطه کردن با خودمون دست بکشیم و شاید اون موقع بتونیم معنای زندگی رو حتا بهتر از الان درک کنیم .

jahangir1400
05-01-2016, 11:53
انسان آماده برای پس از مرگ باشه اما پس از مرگی وجود نداشته باشه
بهتر از اینه که
آماده نباشه و انکار کنه بعدا بره ببینه هست و راه برگشتی نداشته باشه

B3HZ@D
05-01-2016, 12:03
انسان آماده برای پس از مرگ باشه اما پس از مرگی وجود نداشته باشه
بهتر از اینه که
آماده نباشه و انکار کنه بعدا بره ببینه هست و راه برگشتی نداشته باشه

پس شما باید برای آمادگی بیشتر و رستگاری در اون دنیا , کل ادیانی که در طول تاریخ بوجود اومده رو یاد بگیرین و مطالعه کنین و همه خدایان رو بشناسین که تعداد ادیان و گروه های مذهبی که در طول تاریخ 150 هزار ساله حضور انسان بر روی زمین بوجود اومدن خیلی خیلی بیشتر از 4 هزار دین و گروه مذهبی کنونی است .

بنابراین شمایی که میخواهید آمادگی هر گونه شرایط رو داشته باشین باید این موارد رو هم در نظر بگیرین که احتمال درستی هر کدام یک از این ادیان و گروه های مذهبی هست و ممکنه چیزی که شما بهش باور دارین اشتباه باشه .

پس در یک کلام شما باید کل ادیان تاریخ بعلاوه خدایان رو بپذیری و به رسمیت بشناسی و مراسم رسمی مورد نیاز و قواعد دینی مورد نظر رو اجرا کنین تا در اون دنیا به رستگاری احتمالی برسین .

jahangir1400
05-01-2016, 12:35
پس شما باید برای آمادگی بیشتر و رستگاری در اون دنیا , کل ادیانی که در طول تاریخ بوجود اومده رو یاد بگیرین و مطالعه کنین و همه خدایان رو بشناسین که تعداد ادیان و گروه های مذهبی که در طول تاریخ 150 هزار ساله حضور انسان بر روی زمین بوجود اومدن خیلی خیلی بیشتر از 4 هزار دین و گروه مذهبی کنونی است .

بنابراین شمایی که میخواهید آمادگی هر گونه شرایط رو داشته باشین باید این موارد رو هم در نظر بگیرین که احتمال درستی هر کدام یک از این ادیان و گروه های مذهبی هست و ممکنه چیزی که شما بهش باور دارین اشتباه باشه .

پس در یک کلام شما باید کل ادیان تاریخ بعلاوه خدایان رو بپذیری و به رسمیت بشناسی و مراسم رسمی مورد نیاز و قواعد دینی مورد نظر رو اجرا کنین تا در اون دنیا به رستگاری احتمالی برسین .


این مسائل در مرحله بعده و مربوط به جزئیات میشه که آیا همش درسته یا بعضیاش یا یکیش یا هیچکدوم، اما در اصل صحبت من خللی ایجاد نمیکنه، اینکه یا هست و یا نیست، فارغ از چگونگی اون

اما اگه بخوام وارد مرحله بعد و جزئیات بشم، اصولا هرچیزی که طرفداری داره سوء استفاده کننده از اون هم درست میشه، اما در اصل تغییری ایجاد نمیشه، در کنار خود علم هم شبه علم ایجاد شده، اما میشه به وسیله شبه علم، علم رو هم کوبید؟ خیر، علم یه چیز ثابته و متخلفین از علم مقصر هستند نه خود علم، دین هم در طول هزاران سال جز پرطرفدارترین ها بوده و بی نهایت دکان ازش درست شده

درباره پس از مرگ هم به همین شکله، اگر حقیقتی پس از مرگ وجود داشته باشه یک چیزه و بیشتر 4هزارتا نیست، و اونهایی که دارن ازش سوء استفاده میکنن مقصرند و این مغلطه است که کل رو به خاطر جزء رد کنیم

B3HZ@D
05-01-2016, 13:44
این مسائل در مرحله بعده و مربوط به جزئیات میشه که آیا همش درسته یا بعضیاش یا یکیش یا هیچکدوم، اما در اصل صحبت من خللی ایجاد نمیکنه، اینکه یا هست و یا نیست، فارغ از چگونگی اون

اما اگه بخوام وارد مرحله بعد و جزئیات بشم، اصولا هرچیزی که طرفداری داره سوء استفاده کننده از اون هم درست میشه، اما در اصل تغییری ایجاد نمیشه، در کنار خود علم هم شبه علم ایجاد شده، اما میشه به وسیله شبه علم، علم رو هم کوبید؟ خیر، علم یه چیز ثابته و متخلفین از علم مقصر هستند نه خود علم، دین هم در طول هزاران سال جز پرطرفدارترین ها بوده و بی نهایت دکان ازش درست شده

درباره پس از مرگ هم به همین شکله، اگر حقیقتی پس از مرگ وجود داشته باشه یک چیزه و بیشتر 4هزارتا نیست، و اونهایی که دارن ازش سوء استفاده میکنن مقصرند و این مغلطه است که کل رو به خاطر جزء رد کنیم

شما میگین پس از مرگ .. پس یعنی به دنیایی که در دین و ادیان مورد نظر شما عنوان شده اشاره دارین . همین شرایط در مورد بقیه ادیان هم صادق هست و خیلی از ادیان هستن که به دنیای دیگه اشاره داشتن .

اگر هم شما میخواین که فقط به پس از مرگ باور داشته باشین باید اینو در نظر بگیرین که دنیای بعدی , دنیایی باشه از مذهبی متفاوت و خدایی/خدایانی متفاوت . پس برای رفع هر گونه خطر ما باید همه ادیان رو به رسمیت بشناسیم و به اونا و خدایانشان ایمان بیاریم .

چون که ما نمیدونیم بعد از مرگ با چه چیزی مواجه میشیم پس باید احتمال هر چیزی رو در نظر داشت .

مقایسه علم و شبه علم اشتباهه . در علم شما با قاعده و قوانین و آزمایش و اثبات و تکرار پذیری مواجه هستین و مهم تر از همه میتونین با دلایل درست یک ادعای علمی رو رد کنین . ولی در مباحث مذهبی هیچ کدام از شرایط موجود صدق نمیکنه .

نه قابل آزمایش و تجربه برای بقیه است - نه تکرار پذیری مشاهده میشه و نه قابل رد کردن هست که این تعاریف و شرایط هیچ شباهتی به سبک و روش استنتاج علمی نداره .

از طرف دیگه شما روی چه اصول و قواعد و شواهدی میتونین بگین که پیروان دیگر مذاهب راه اشتباه رفتن و فلان مذهب درست و راستین هست ؟ {فقط خواهشن در پاسخ نگین که در کتاب مربوطه به درستی اون اشاره شده}

md70
05-01-2016, 14:39
سلام


مشکل شما دوست عزیز و همه ی کسانی که مثل شما جوابشون نمىدانم هست همینه
سردرگمی در زندگی علتش همین نمیدانم هست
شما در میانه ی راه وایسادین و دو مسیر هم بیشتر ندارین
بودنِ شما در مرحله ی "نمیدانم" معنیش اینه که شما نرفتین دنبال پاسخ اون سوال کلیدی که در صفحه ی اول گفته شد
این دنیا هم طوری طراحی و ساخته شده که چیزی مفتی و مجانی به کسی نده
بنده نمیدونم که شما چند سالتونه اما اگر از 20 رد شدین و هنوز میگین نمیدانم پس معنیش اینه که در تمام این مدت نسبت به این موضوع بی تفاوت بودین و از کنار دلیلها و نشانه ها بی تفاوت رد شدین
نکنه شما هم جزءِ کسانی باشید که میگن تا با چشم خودم نبینم , تا با گوش خودم نشنوم باور نمیکنم ؟

اگر اینطور باشه که وضعیت خیلی خطرناکه
چون الان دیگه علم و دانش بشری به جائی رسیده که درک نکردنِ وجودِ یک چیز با حواس چندگانه دلیل بر وجود نداشتنش نیست
گاهی هم چیزی رو با یکی از حواس چندگانه دائماً احساس میکنیم ولی همین احساس دائمی باعث میشه که از وجودش غافل بشیم !!!!
مثل جاذبه که چون دائمی هست ملیاردها نفر نتونستند پی به وجودش ببرند
عده ای میگن خالق هم همینطوره . از بس همه جا هست مردم از وجودش غافل شده اند
============================================
لُبِّ کلام :
تا از مرحله ی "نمیدانم" خارج نشین زندگیتون معنا پیدا نمیکنه
خارج شدن از این مرحله هم احتیاج به اهمیت دادن به موضوع , تفکر و اندیشه , جمع کردن اطلاعات و علم و دانش , وقت صرف کردن و تلاش زحمت داره
به یکی گفتند روزی 20 دقیقه نرمش کن . گفت وقت ندارم . وقتی زندگیش رو بررسی کردند دیدند ساعتها وقت داره . بهش گفتند : نگو وقت ندارم . بگو اهمیت نمیدم
لحظه لحظه ی زندگی پر هست از علم و دانش و اطلاعات و دلیل و نشانه و مدرک . کسی که به این چیزها اهمیت بده محاله هر روز مدرک و دلیل تازه ای پیدا نکنه
در همه حال میشه اندیشید و دلیل و مدرک جمع کرد
در حال کار کردن , دویدن , راه رفتن , نشسته و خوابیده (درازکش) , استراحت , غذا خوردن و غیره

هییییچ کسی بعداً نمیتونه بگه فرصت پیدا نکردم برم دنبال این چیزها , دلیل و نشانه ای هم ندیدم . عذر هیییییچ کس مقبول نخواهد بود
همین موضوع که همه در زندگیشون با دلیلها و مدرکها روبرو میشند , خودش یک دلیل و نشانه هست برای خردمندانِ حقیقت جو
اطلاعاتی که از پیرامونتون جمع میکنین رو تمیز و مرتب کنار هم بچینین مثل یک پازل تا تصویر حقیقتِ دنیا بیشتر و بیشتر براتون آشکار بشه
اگر در چیدنِ این اطلاعات کنار هم دچار اشتباه بشین تصویر نادرستی در ذهنتون پدیدار میشه و به گمراهی کشیده میشین

سلام

گرامی، این که من میگم نمیدونم جهان ما سازنده ای داره یا نه به معنی این نیست که هرگز دنبال جواب این سوال نرفتم، این همه مجهولات داریم الان، آیا به معنیه که هیچ کس به دنبال جوابش نرفته ؟ یا اینکه نه رفتیم اما به جواب قطعی نرسیدیم ؟

اتفاقا من فک میکنم شما که انقدر با قطعیت جواب میدید بله سازنده داره و میدونید هم دقیقا کی هست دنبال جواب اون سوال نرفتید و از اول فقط یکسری فرضیات رو پذرفتید یا بهتون خوراندن و خیال خودتون رو راحت کردید. (به جرات میگم بالای 90% مسلمان ها همین طورن)

به فرضم نتیجه بگیریم که جهان حتما به یه سازنده سوپرنچرال نیاز داره، شما چطور می تونید با قطعیت از بین این همه سازنده فرضی به سازنده مد نظر خودتون برسید ؟ چطور می تونید بپذیرید سازنده تون حتی با تحقیق هم اجازه خروج از دینش رو نمیده و کسایی امثال ما اگه اشتباه نکرده باشم حکمشون ارتداد هست چون داریم عقایدمون رو در فضای مجازی هم ابراز میکنیم :n01: و بعد از اعداممون هم گرزهای آتشینی و ... برامون آماده شده تا ابدالدهر در آتش بسوزیم !


بگذریم، در این تاپیک نمیشه تمام مسائل رو باز کرد، خواهشا این بحث های اعتقادی رو پیش نکشید.

MOHAMMAD_ASEMOONI
05-01-2016, 15:09
پس شما باید برای آمادگی بیشتر و رستگاری در اون دنیا , کل ادیانی که در طول تاریخ بوجود اومده رو یاد بگیرین و مطالعه کنین و همه خدایان رو بشناسین که تعداد ادیان و گروه های مذهبی که در طول تاریخ 150 هزار ساله حضور انسان بر روی زمین بوجود اومدن خیلی خیلی بیشتر از 4 هزار دین و گروه مذهبی کنونی است .
بنابراین شمایی که میخواهید آمادگی هر گونه شرایط رو داشته باشین باید این موارد رو هم در نظر بگیرین که احتمال درستی هر کدام یک از این ادیان و گروه های مذهبی هست و ممکنه چیزی که شما بهش باور دارین اشتباه باشه .
پس در یک کلام شما باید کل ادیان تاریخ بعلاوه خدایان رو بپذیری و به رسمیت بشناسی و مراسم رسمی مورد نیاز و قواعد دینی مورد نظر رو اجرا کنین تا در اون دنیا به رستگاری احتمالی برسین .سلام
موضوع رو برای خودتون و دیگران پیچیده و سخت نکنین
مسئله از روز روشن هم واضح تره
اگر کسی رسیده به مرحله ی شکِ بیش از 50% به وجود خالق , یگانه بودنش در خداوندی , دانای مطلق بودنش , قدرتمند مطلق بودنش , عادل مطلق بودنش , سایر صفاتش , آزمایش بودنِ زندگی دنیا , وجود روز حساب و کتاب و پاداش و جزا تنها 2 کار باید انجام بده
1- دوری کامل از گناهانِ بزرگ ( قبول نداشتن یگانگی خالق (شِرک) , قتلِ به ناحق , زنا , سرقت , قمار و الکل و غیره )
دوری از گناهان خُرد در حدِ وسع و توان و امکانات
2- انجام عبادات در حد توان و امکانات که قبلاً ذکر شد
فقط همین
کسی که به این موضوع اهمیت میده و اولویتِ اول زندگیش قبول شدن در امتحان دنیا هست باید یک دین الهی رو که فکر میکنه قوانین و مقرراتش از همه کامل تر هست انتخاب کنه و عواقب و مسئولیتِ انتخابش هم با خودشه
امکان نداره انسانِ لجبازِ سرکشِ مغرورِ متکبر دنیاپرستِ لذت پرستِ ظالم بتونه این کارها رو انجام بده




در یکی از کتابهائی که گفته میشه آخرین اتمام حجتِ خالق جهان هستی با جهانیان هست آمده که:
ای مردم , اگر به خدای یگانه ایمان بیارید و از گناهان کبیره دوری کنید در آزمایش دنیا قبول میشید
این حداقل شرطِ لازم برای قبولی هست درست مثل کسی که با معدل 10 قبول میشه
دیگه پیام از این واضحتر نمیشه
======================================


در جاهای دیگه آمده که
عده ای هدایت شدنی نیستند که نیستند
اگر از آسمون کتابِ کاغذی براشون بفرستیم , با دست لمسش میکنند و میگن این جادو هست
اگر دری در آسمون براشون باز کنیم تا غیب رو ببینند میگن یا چشمامون مست شده یا ما جادو شده ایم
هر دلیل و مدرکی ببینند قبول نمیکنند
چشم و عقلشون از قبول حق امتناع میکنه چون غرور و تکبر و دنیاپرستی و لجبازی عقلشون رو تحت کنترل گرفته
این رو بهشون نشون میدی و میگی خودش به وجود اومده . قبول نمیکنند و میگن این محاله خودش به وجود بیاد . این خالق و سازنده داره
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 972617
اما وقتی این رو که ملیونها بار پیچیده تر از بالائی هست بهش نشون میدی و میگی سازنده داره , میگن نخیر , این خودش به وجود اومده , طراح و سازنده نداره !!!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 3909
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 9965552162
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 3909


برای همین بود که به مسنجرها گفته شد:
هدایتشون با شما نیست . شما فقط پیامها رو برسونید به مردم . حساب و کتابشون با ماست .




====================================
اگر مرگ پایان نباشه , بعد از مرگ , دیدنِ چهره های منکرانِ وجودِ خالق و حساب و کتاب خیلی دیدنی هست اما به شدت غم انگیز هست .
معلوم نیست این افراد در زندگیشون چطور می اندیشند که تصمیم میگیرند چنین ریسکِ فوق العاده خطرناکی رو قبول کنند و بمیرند درحالیکه منکر وجودِ خالق و حساب و کتابند

B3HZ@D
05-01-2016, 15:47
سلام
موضوع رو برای خودتون و دیگران پیچیده و سخت نکنین
مسئله از روز روشن هم واضح تره
اگر کسی رسیده به مرحله ی شکِ بیش از 50% به وجود خالق , یگانه بودنش در خداوندی , دانای مطلق بودنش , قدرتمند مطلق بودنش , عادل مطلق بودنش , سایر صفاتش , آزمایش بودنِ زندگی دنیا , وجود روز حساب و کتاب و پاداش و جزا تنها 2 کار باید انجام بده
1- دوری کامل از گناهانِ بزرگ ( قبول نداشتن یگانگی خالق (شِرک) , قتلِ به ناحق , زنا , سرقت , قمار و الکل و غیره )
دوری از گناهان خُرد در حدِ وسع و توان و امکانات
2- انجام عبادات در حد توان و امکانات که قبلاً ذکر شد
فقط همین
کسی که به این موضوع اهمیت میده و اولویتِ اول زندگیش قبول شدن در امتحان دنیا هست باید یک دین الهی رو که فکر میکنه قوانین و مقرراتش از همه کامل تر هست انتخاب کنه و عواقب و مسئولیتِ انتخابش هم با خودشه
امکان نداره انسانِ لجبازِ سرکشِ مغرورِ متکبر دنیاپرستِ لذت پرستِ ظالم بتونه این کارها رو انجام بده

در یکی از کتابهائی که گفته میشه آخرین اتمام حجتِ خالق جهان هستی با جهانیان هست آمده که:
ای مردم , اگر به خدای یگانه ایمان بیارید و از گناهان کبیره دوری کنید در آزمایش دنیا قبول میشید
این حداقل شرطِ لازم برای قبولی هست درست مثل کسی که با معدل 10 قبول میشه
دیگه پیام از این واضحتر نمیشه
======================================
در جاهای دیگه آمده که
عده ای هدایت شدنی نیستند که نیستند
اگر از آسمون کتابِ کاغذی براشون بفرستیم , با دست لمسش میکنند و میگن این جادو هست
اگر دری در آسمون براشون باز کنیم تا غیب رو ببینند میگن یا چشمامون مست شده یا ما جادو شده ایم
هر دلیل و مدرکی ببینند قبول نمیکنند
چشم و عقلشون از قبول حق امتناع میکنه چون غرور و تکبر و دنیاپرستی و لجبازی عقلشون رو تحت کنترل گرفته
این رو بهشون نشون میدی و میگی خودش به وجود اومده . قبول نمیکنند و میگن این محاله خودش به وجود بیاد . این خالق و سازنده داره

اما وقتی این رو که ملیونها بار پیچیده تر از بالائی هست بهش نشون میدی و میگی سازنده داره , میگن نخیر , این خودش به وجود اومده , طراح و سازنده نداره !!!!

برای همین بود که به مسنجرها گفته شد:
هدایتشون با شما نیست . شما فقط پیامها رو برسونید به مردم . حساب و کتابشون با ماست .

====================================
اگر مرگ پایان نباشه , بعد از مرگ , دیدنِ چهره های منکرانِ وجودِ خالق و حساب و کتاب خیلی دیدنی هست اما به شدت غم انگیز هست .
معلوم نیست این افراد در زندگیشون چطور می اندیشند که تصمیم میگیرند چنین ریسکِ فوق العاده خطرناکی رو قبول کنند و بمیرند درحالیکه منکر وجودِ خالق و حساب و کتابند

اخلاقیات چیزی نیست که فقط در ادیان و باور به خدا نهادینه شده باشه . خیلی از افراد هستن که بدون نیاز به باورهای مذهبی اخلاقی ترین و انسان وار ترین روش های زندگی رو پیش گرفتن .

از طرف دیگه تعریف اخلاقیات بسته به منطقه جغرافیایی و فرهنگ و سنت و اعتقادات میتونه متفاوت باشه . اینطور نیست که ما یک معیار ثابت برای اخلاقیات داشته باشیم . در بعضی مناطق رابطه دو همجنس گرا بدون مشکل پنداشته میشه و جزئی از حقوق اونا در نظر گرفته میشه ولی در بعضی مناطق حکم و مجازات مرگ برای اون صادر میکنن .

در بعضی مناطق خروج از دین جزو حقوق اصلی شهروندان و آزادی اندیشه و ادیان در نظر گرفته میشه ولی در بعضی مناطق جزای مرگ برای اون در نظر گرفته شده . بعضی مناطق ازدواج دختر 7 ساله 8 ساله 12 ساله و 14 ساله مشکل پنداشته نمیشه ولی در بعضی مناطق غیر اخلاقی و تجاوز در نظر گرفته میشه .

در بعضی مناطق مرد هر وقت خواست میتونه با خانم نزدیکی کنه و خانم نباید "نه" بگه , چونکه آقا خواسته و حالی به حولی شده . ولی در بعضی مناطق رابطه جنسی زن و شوهر باید با رضایت طرفین باشه .

پس ما نمی تونیم طبق قواعد و سنت ها و عقاید خودمون از اخلاقیات تعریف دلخواه ارائه بدیم و برای بقیه نسخه بپیچیم که هر کس الکل خورده جهنمی است و انسان درستی نیست یا اونیکه حجاب نداره خراب هست و یا اونی که عبادت نمیکنه مشکل اخلاقی داره !


خدا در همون کتاب مد نظر شما میگه ما هر کس رو که بخوایم راهنمایی میکنیم و هر کس رو که بخوایم منحرف و از راه حق خارج می کنیم . فکر کنم این جزو صفات عادل مطلق و عدل الهی بشه !!!
در همون کتاب میگه در صورتیکه بیم داشتین زنانتان از شما نافرمانی کنن میتونین اونارو بزنین و حبس کنین و خیلی موارد دیگه که نه اخلاقی هستن و نه منطقی و نه علمی !


اینا به کنار شما ثابت کنین که پیدایش اون مخلوقات کار زئوس و یا خدایان دیگه نبوده . من همینجا بصورت رسمی ایمان میارم .


Just For Fun
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

javad2015
05-01-2016, 16:27
سلام
موضوع رو برای خودتون و دیگران پیچیده و سخت نکنین
مسئله از روز روشن هم واضح تره
اگر کسی رسیده به مرحله ی شکِ بیش از 50% به وجود خالق , یگانه بودنش در خداوندی , دانای مطلق بودنش , قدرتمند مطلق بودنش , عادل مطلق بودنش , سایر صفاتش , آزمایش بودنِ زندگی دنیا , وجود روز حساب و کتاب و پاداش و جزا تنها 2 کار باید انجام بده
1- دوری کامل از گناهانِ بزرگ ( قبول نداشتن یگانگی خالق (شِرک) , قتلِ به ناحق , زنا , سرقت , قمار و الکل و غیره )
دوری از گناهان خُرد در حدِ وسع و توان و امکانات
2- انجام عبادات در حد توان و امکانات که قبلاً ذکر شد
فقط همین
کسی که به این موضوع اهمیت میده و اولویتِ اول زندگیش قبول شدن در امتحان دنیا هست باید یک دین الهی رو که فکر میکنه قوانین و مقرراتش از همه کامل تر هست انتخاب کنه و عواقب و مسئولیتِ انتخابش هم با خودشه
امکان نداره انسانِ لجبازِ سرکشِ مغرورِ متکبر دنیاپرستِ لذت پرستِ ظالم بتونه این کارها رو انجام بده




در یکی از کتابهائی که گفته میشه آخرین اتمام حجتِ خالق جهان هستی با جهانیان هست آمده که:
ای مردم , اگر به خدای یگانه ایمان بیارید و از گناهان کبیره دوری کنید در آزمایش دنیا قبول میشید
این حداقل شرطِ لازم برای قبولی هست درست مثل کسی که با معدل 10 قبول میشه
دیگه پیام از این واضحتر نمیشه
======================================


در جاهای دیگه آمده که
عده ای هدایت شدنی نیستند که نیستند
اگر از آسمون کتابِ کاغذی براشون بفرستیم , با دست لمسش میکنند و میگن این جادو هست
اگر دری در آسمون براشون باز کنیم تا غیب رو ببینند میگن یا چشمامون مست شده یا ما جادو شده ایم
هر دلیل و مدرکی ببینند قبول نمیکنند
چشم و عقلشون از قبول حق امتناع میکنه چون غرور و تکبر و دنیاپرستی و لجبازی عقلشون رو تحت کنترل گرفته
این رو بهشون نشون میدی و میگی خودش به وجود اومده . قبول نمیکنند و میگن این محاله خودش به وجود بیاد . این خالق و سازنده داره


اما وقتی این رو که ملیونها بار پیچیده تر از بالائی هست بهش نشون میدی و میگی سازنده داره , میگن نخیر , این خودش به وجود اومده , طراح و سازنده نداره !!!!



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 3909


برای همین بود که به مسنجرها گفته شد:
هدایتشون با شما نیست . شما فقط پیامها رو برسونید به مردم . حساب و کتابشون با ماست .


====================================
اگر مرگ پایان نباشه , بعد از مرگ , دیدنِ چهره های منکرانِ وجودِ خالق و حساب و کتاب خیلی دیدنی هست اما به شدت غم انگیز هست .
معلوم نیست این افراد در زندگیشون چطور می اندیشند که تصمیم میگیرند چنین ریسکِ فوق العاده خطرناکی رو قبول کنند و بمیرند درحالیکه منکر وجودِ خالق و حساب و کتابند
دین یک مساله شخصی هست هر کسی یه جور خدا داره و میپرسته ولی متاسفانه خشن ترین خدا همین الله دوست داشتنی خودمون هست.تو هیچ دینی شما اجازه جنگ و کسب غنیمت نداری جز اسلام.به خاطر همین کل گروه های ترورویستی برادران مسلمان ما هستند .همون طور که اشاره شد خیالیا هستن مخالف اسلام ولی اخلاقی ترین انسان ها.حالا این اسلام میگه باید اونا رو کشت.اسلام همچین اخلاقی نیست.به جز برای متعصبان.

AMHSIN
05-01-2016, 17:13
دین یک مساله شخصی هست هر کسی یه جور خدا داره و میپرسته ولی متاسفانه خشن ترین خدا همین الله دوست داشتنی خودمون هست.تو هیچ دینی شما اجازه جنگ و کسب غنیمت نداری جز اسلام.به خاطر همین کل گروه های ترورویستی برادران مسلمان ما هستند .همون طور که اشاره شد خیالیا هستن مخالف اسلام ولی اخلاقی ترین انسان ها.حالا این اسلام میگه باید اونا رو کشت.اسلام همچین اخلاقی نیست.به جز برای متعصبان.

اینطور که شما میفرماید نیست، لینک زیر رو بخونید:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

javad2015
05-01-2016, 17:18
اینطور که شما میفرماید نیست، لینک زیر رو بخونید:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این دینای یهودی و کلا این منطقه ظاهرا همش اینجوریه.ولی تا اونجایی که من میدونم ادیان شرق اسیا همچین چیزی نداره.اینا چیزی درمان نمیکنه همش ساختگیه.

super smart
05-01-2016, 19:50
الان کسایی که ادعا دارند ک خدا رو قبول ندارن پس طبیعتا نباید قرآن رو قبول داشته باشن

حالا سوال من از اینا اینه ک چطور یه کتابی تونسته 1400 سال قبل وقایعی رو بیان کنه ک در قرن اخیر کشف شدن؟

Captain_America
05-01-2016, 20:03
الان کسایی که ادعا دارند ک خدا رو قبول ندارن پس طبیعتا نباید قرآن رو قبول داشته باشن

حالا سوال من از اینا اینه ک چطور یه کتابی تونسته 1400 سال قبل وقایعی رو بیان کنه ک در قرن اخیر کشف شدن؟

ماذا فاذا؟!!

B3HZ@D
05-01-2016, 20:12
الان کسایی که ادعا دارند ک خدا رو قبول ندارن پس طبیعتا نباید قرآن رو قبول داشته باشن

حالا سوال من از اینا اینه ک چطور یه کتابی تونسته 1400 سال قبل وقایعی رو بیان کنه ک در قرن اخیر کشف شدن؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پیش گویی , رمالی , دعانویسی , احضار جن و روح , پدیده های ماورایی , حرف زدن درخت و تخته سنگ و حشرات , ماجراهای عفیر و خر پرنده ... ما موندیم و این دستاوردهای نوین !!!

javad2015
05-01-2016, 21:42
الان کسایی که ادعا دارند ک خدا رو قبول ندارن پس طبیعتا نباید قرآن رو قبول داشته باشن

حالا سوال من از اینا اینه ک چطور یه کتابی تونسته 1400 سال قبل وقایعی رو بیان کنه ک در قرن اخیر کشف شدن؟
وجود خدا یکی از بهترین اعتقادات جهان هست.ولی به شرطی که نیاین طرز فکرو خودتون رو بهش نسبت بدین.اقا ما نمیدانیم!!ما باید فکرمون درگیر حل مشکلات زمینی باشه به اون چه کار دارید وقتی نمیدانیم.
هر کسی یه نگاه به قران بندازه میفهمه تاثیر گرفته از تمدن و طرز فکر مردم اون زمان هست.این محمد با این کارش اینقدر شان خدا رو پایین اورده!خدایی که میگه حمله کنید بکشید ...اقا حلال است!به بردگی بکشید!غنیمت جمع کنین.به ابولهب فحش میده.کلا رنگ و بوی عربی داره.
اینا چیزی نیست که بشر متمدن قرن 21 بتونه قبول کنه.شما طرز فکر قران رو ببین.اون مسایلی هم که گفتی نمیشه بهش استناد کرد و تازه خیلیاشم میشه رد کرد.همین که شما به خدا طرز فکر متناسب با اون دوران نسبت میدی از حالت خدایی خارجش میکنی.

Stream
06-01-2016, 01:22
تاپیک جاده خاکی رفته متاسفانه.