PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : آموزش موضوعات مختلف زبان انگلیسی (منبع engvid.com)



arty125
29-07-2015, 17:34
1. مفهوم و نحوه استفاده از was/were Supposed To & was/were going To

وقتی قصد انجام کاری رو داشتیم ولی به دلایلی نتونستیم انجامش بدیم و یا برناممون تغییر کرده و یه کار دیگه قرار میشه انجام بدیم از این دو ترکیب استفاده میکنیم و هر دو معادل همدیگه هستند و میشه به جای هم استفاده کرد. تو مثال ها از هرکدوم استفاده شده به این معنی هست که از اون دیگری هم میشه استفاده کرد.
به مثالهای ذیل برای واضح تر شدن موضوع توجه کنید:
I was supposed to call my mom but i gave up
می خواستم به مادرم زنگ بزنم ولی منصرف شدم
they were going to buy some milk but instead of bought pop.
آنها میخواستند شیر بخرند ولی به جای آن نوشابه خریدند.
we were going to to call you last night but we got home late.
می خواستیم دیشب باهات تماس بگیریم ولی دیر رسیدیم خونه.
they weren't to going to attend to lecture.
آنها نمی خوان تو سخنرانی شرکت کنند.
she was supposed to give a speech but she missed her flight
میخواست سخنرانی کنه ولی به پروازش نرسید.
Ali : weren't you supposed to send them an email?
Sara: Yes, but the internet was down
علی : قرار نبود یه ایمیل براشون بفرستی؟
سارا : درسته ولی اینترنت قطع بود
لینک منبع اصلی :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
29-07-2015, 17:36
2. 8idioms with Have8 اصطلاح (idiom) که در آن ها have به کار برده شده است :
1. Bill has a sweet tooth.
وقتی می خواهیم بگوییم که کسی علاقه زیاد به چیزهای شیرین مثل شکلات و کیک و ... داره از این عبارت استفاده میکنیم.
2. Susan has a heart of gold
وقتی میخواهیم بگوییم شخصی خیلی مهربان یا سخاوتمند است یا شخصی خیلی کمک به دیگران میکند و به طور کلی خیلی آدم خوبی هست از این عبارت استفاده میکنیم.
3.John has a good head on his shoulders.
از این عبارت برای زمانیکه میخواهیم بگوییم شخصی باهوش و با ذکاوت و معقول هست استفاده میکنیم.
4. Angela has her hands full.
زمانیکه می خواهیم بگوییم شخصی خیلی سرش شلوغ هست یا همیشه در حال انجام کاری هست، این جمله رو بکار میبریم.
5. Steven has eyes in the back of his head.
به این مفهموم که آن شخص میدونه چه اتفاقی اطرافش داره میافته و از همه چیز همیشه خبر داره.
6. Sara has a big mouth.
به این معنی هست که آن شخص سخن چین هست و راز نگه دار نیست.
7. Mark has a green thumb.
وقتی میخواهیم بگوییم که شخصی باغبان خوبی هست و تو کار گل و گیاه مهارت داره از این عبارت استفاده میکنیم.
8. Julia has her head in the clouds.
به این مفهوم که آن شخص توجهی به اطرافش و اتفاقاتی که در اطرافش میافته نداره و یا توجهی به کسی که باهاش صحبت میکنه نداره و داره به چیزهای دیگه فکر میکنه.
مثال :
If you were lost and needed help, you would be lucky if you met someone with a heart of gold.

If you have a beautiful garden, you probably have a green thumb.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

arty125
29-07-2015, 17:37
3. How to use So, So that and So …. That ابتدا به تشریح معانی هر یک میپردازیم چرا که هر کدام معانی و کاربردهای مختلفی رو دارند:
So


یکی از کاربردهای so اعلام موافقت و هم عقیده بودن هست. مثال :

Ali: I like to learn English that’s why I’m going to the class.
میرم کلاس چون دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم
Reza : So do I
منم همینطور. (به این مفهوم که منم دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم و به همین دلیل میرم کلاس)



کاربرد بعدی اشاره کردن به شخصی یا چیزی یا موضوعی هست. مثال :

Ali: I think that woman is beautiful.
به نظرم اون خانم زیباست.
Reza : If you think so, you should go talk to her.
اگر اینطوریه، برو باهاش صحبت کن.(در اینجا so اشاره داره به زیبایی اون خانم و اگر اینطوریه به این مفهومه که اگر فکر میکنی که اون خانم زیباست که به جای گفتن تمامی این جمله با so که در فارسی میتونه مفهوم اینطوریه رو داشته باشه، همون مفهوم رو می رسونیم.)



در قالب کمیت مورد استفاده قرار میگیرد به مفهوم خیلی. مثال:

I’m so hungry.
همچنین همراه با much و many بکار میرود یعنی so much و so many که باز به مفهوم خیلی می باشد.(a lot of). بعد از so much یا so many میتواند اسم یا صفت قرار بگیرد.



یکی دیگر از کاربردهای آن این است که از ان به عنوان حرف ربط یا اتصال بین دو عبارت مستقل به کار میرود که معمولا به جای because بکار میرود وقتی میخواهید نتیجه ی چیزی را بر اثر اتفاق افتادن چیز دیگر بیان کنید.. مثال:

I was late,so I missed the meeting. = Because I was late, I missed the meeting.
دیر کردم در نتیجه جلسه رو از دست دادم.

So that
این ترکیب یک عبارت قیدی رابط هست که به مفهوم هدف یا مقصود یا قصد می باشد. به این معنی که معمولا این عبارت بین دو جمله قرار میگیرد و با استفاده از آن می خواهیم بگوییم که جمله دوم دلیل یا هدف جمله ای اول بوده است. مثال :
I worked overtime this week so that I could take time off next week.
این هفته اضافه کاری کردم تا بتونم هفته بعدی مرخصی بگیرم.
همانطور که مشاهده میکنید جمله دوم از ابتدای so that هدف و مقصود عملی هست که در جمله اول اتفاق افتاده است.

So adj/adv that
در اینجا از so به همون مفهوم خیلی استفاده میشود ولی از این عبارت زمانی استفاده میکنیم که میخواهیم توضیح کاملتری بعد از اینکه از so+adj/adv استفاده کردیم راجع به ان موضوع بیان کنیم. مثال:
I’m so tired that I might pass out.
اینقدر خسته ام که امکان داره بیهوش شم.
همونطور که می بینید خود جمله ی I’m so tired کامل هست ولی وقتی میخواهیم یه توضیح کامل تری در همون خصوص بدهیم. در اینجا میخواهیم توضیح بیشتری در خصوص مقدار خسته بودنمان ارائه کنیم طوری که شنونده بهتر بتواند میزان خستگی ما را درک کند. در این حال از that و سپس جمله توضیحی و تکمیلی استفاده میکنیم. دقت داشته باشید که that اجباری نیست و میتوان از آن صرف نظر کرد.

به مثالهای زیر دقت فرمایید تا بتوانید بهتر این سه حالت رو از هم تشخیص بدید مفاهیم اونها رو تو جمله های متفاوت کاملا درک کنید:


Bill worked hard, so he was promoted.

به این مفهوم که به دلیل اینکه بیل سخت کار کرده، باعث شده که ارتقا پیدا کنه.
بیل سخت کار کرد در نتیجه ارتقا پیدا کرد.
همانطور که می بینید جمله دوم نتیجه ی جمله اول هست.


Bill worked hard so that he would be promoted.

به این مفهوم که بیل سخت کار کرده تا بتونه ارتقا پیدا کنه.
همانطور که می بینید جمله دوم هدف و قصد بیل هست از سخت کار کردن. بیل برای اینکه میخواد ارتقا پیدا کنه سخت کار کرده. نتیجه ای صورت نگرفته برخلاف جمله ای اول. فقط هدف بیل بیان شده از سخت کار کردن.


Bill worked so hard. that he had to be promoted.

همانطور که مشاهده میکنید بر خلاف دو جمله ی اول بعد از so hard نقطه قرار گرفته است. چون جمله در این حالت کامل هست و فقط گوینده برای اینکه توضیح بیشتری در خصوص کار کردن سخت بیل بدهد جمله دوم رو به عنوان جمله ی تکمیلی بیان میکند.
بیل سخت کار کرد طوریه که مجبور شدن ارتقاش بدن.

مثال دیگه برای درک بهتر:


Jill is smart, so all the boys like her.

جیل باهوش هست در نتیجه همه پسرها دوسش دارن


Jill studies regularly so that she can beat the boys.

جیل مرتب مطالعه میکنه برای اینکه بتونه پسرها رو مغلوب کنه.


Jill is so smart. that all the boys are afraid of her.

جیل خیلی باهوش هست طوریکه همه پسرها ازش میترسن.

نکته 1 :در صحبت کردن میتونیم that ها رو در جملات 2 یا 3 حذف کنیم.
نکته 2: فقط زمانی از so that استفاده میکنیم که جمله مستقل دارای یک active verb باشد. به جملات دوم دقت کنید در هیچکدام از فعل غیر فعال مثل is استفاده نشده است و هر دو از یک فعل فعال که نشون دهنده ی عملی توسط فاعل هست استفاده شده است.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
29-07-2015, 17:38
4.Sort of / Kind of

هر دو مفهوم یکسانی دارند و می توانند به جای یکدیگه مورد استفاده قرار بگیرند. مفهوم هر دو کمی یا خیلی کم می باشد. مثال:
I’m kind of hungy.
به این مفهوم که خیلی گرسنه نیستم یا کمی گرسنمه ولی چیز خیلی مهمی نیست.
He is kind of crazy.
به این مفهوم که اون کاملا یا واقعا دیوونه نیست. فقط کمی خل و چل هست.
I’m sort of tired.
به این معنی که خسته نیستم فقط یه کوچولو خسته هستم.

در برخی مواقع با استفاده از هرکدام از این دو عبارت می خواهیم مفهوم موضوعی رو کمی مودبانه تر و یا نرم تر کنیم. مثلا به جای اینکه بگوییم he is crazy می گوییم he is kind of crazy که مفهوم جمله رو کمی نرم تر میکنه. در برخی مواقع نیز برای شوخی یا مزاح از آنها استفاده میکنیم. مثلا از ما میپرسن که فلان شخص به نظر چطوریه تو جواب میگیم : he’s sort of a jerk که همون مفهوم خودمونی خودمون رو میده که میگیم یه جورایی خنگه یا خله.
مثالی دیگه در خصوص مثلا راه رو گم کردن هست که وقتی احساس میکنید جایی گم شدید و میخواهید بقیه رو خیلی ناراحت نکنید یا یا اینکه لحن شوخی بگیرید میگی بچه فکر کنم یه جورایی گم شدیم. Guys I think we are kind of lost
یا فرض کنید دارید راجع به یه شخص معروف صحبت میکنید و طرف مقابل میگه مثلا بیل گیتس کی هست؟ شما با این جواب he is kind of important. یه جورایی نیشخند میزنید به طرفی که هنوز نمی دونه بیل گیتس کی هست.
نکته : در صحبت کردن غیر رسمی میتوانیم از kinda و sorta به جای kind of و sort of استفاده کنیم. ولی نه در نوشتن.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
01-08-2015, 02:35
5.Understand Phone conversations
همه با سختی های مکالمه تلفنی قبل از اینکه به انگلیسی کاملا مسلط بشیم، آشنایی داریم. اینجا میخواهیم جملاتی که نیاز داریم در خصوص شرایط متفاوت رو با هم بررسی کنیم:
1. زمانیکه صدای طرف مقابل ضعیف است یا ما صداش رو درست نمی شنویم:

Could you speak a little louder please?
Sorry, what did you say?
Please speak up, I can’t hear you very well.

2. زمانیکه طرف مقابل با خیلی سریع صحبت میکنه و ما به دلیل سرعت زیاد اون متوجه منظورش نمیشیم و میخواهیم ازش بخواهیم آهسته تر صحبت کنه:

I struggling to understand. Please could you speak slower.
قسمت اول اختیاری هست و میتونیم فقط از please به بعد رو هم بگیم.

3. زمانیکه موضوعی رو متوجه نمیشیم و می خواهیم از طرف مقابل که دوباره اون رو تکرار کنه :

Sorry would you mind repeating that?

4. زمانیکه بازدوباره متوجه منظور طرف مقابل نمی شید و میخواهید خودتون چیزی رو که فهمیدید و بگید و مطمئن شید منظور طرف همین بوده:

I’m sorry, I didn’t quite catch that. Did you say that (you said) ………
Is that right?

لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
01-08-2015, 02:36
6.He said, She said (reported speech)
نکته مهم در خصوص reported speech یا indirect speech این هست که ما از آن فقط در نوشتن استفاده میکنیم و نه در صحبت کردن. در صحبت کردن از quoted speech استفاده میکنیم که به این معنی هست که باید دقیقا عین جمله ای که گوینده به ما گفته است را نقل کنیم. ولی در reported speech برای نقل قول تغییراتی در زمان فعل بایستی بدهیم که در ذیل می آید:
1. در صورتیکه می خواهیم نقل قول از موضوعی کنیم که زمان فعل آن حال ساده است(simple present) بایستی در نقل قول زمان جمله رو به گذشته ساده(past simple) تبدیل کنیم.
She eats lunch. she said: she ate lunch.
2. اگر زمان فعل حال استمراری(present continuous) هست، در نقل قول تبدیل به گذشته استمراری (past continuous) میشود.
He is painting. he said: he was painting.

3. اگر زمان فعل حال کامل(present pefect) یا گذشته ساده(past simple) یا گذشته کامل(past perfect) باشد در هر کدام از این حالتها در نقل قول تبدیل به گذشته کامل میشود.
They have had a shower. he said: they had had a shower. (حال کامل)
He took my photo. she said: he had taken my photo. (گذشته ساده)
They had had a dog. he said: they had had a dog. (گذشته کامل)
می دانیم که فرمول گذشته کامل به این صورت است : had+past participle
و فرمول حال کامل : have+past participle
4. اگر زمان فعل آینده باشد دو حالت داریم:
الف : از will در جمله استفاده شده باشد که در این صورت will تبدیل به would میشود.
She will go. they said: she would go.
ب : از ساختار to be+ going to استفاده شده باشد که در این صورت am/is/are تبدیل به was/were میشود:
They are going to play football. he said: they were going to play football.
با هم تکرار میکنم که reported speech فقط مخصوص نوشتن هست و در صحبت کردن از آن استفاده نمی کنیم.
مثال :
She said she ate apple pie for breakfast this morning.
Pat said he was writing an important essay last night.
Marylin and Pietro said they had had a good evening at last week’s ball.
He said Igor had met Mary at five o’clock for a drink.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
06-08-2015, 23:07
7. How to Expose opposing ideas in English: Despite,Although,Nevertheless,In spite of,…
یکی از مشکلات معمول اینه که وقتی میخواهیم نظرمون رو راجع به چیزی بیان کنیم، نمی دونیم چطوری شروع کنیم. این مشکل همیشه در نوشتن یا صحبت کردن باهامون وجود داره. در این درس میخواهیم این مشکل رو یکبار برای همیشه رفع کنیم.
Although/Even though
یکی از بهترین راهها برای ارائه نظر و عقیده اینه که ابتدا توضیحی در خصوص عقیده ای که مخالف نظر ماست ولی عقیده ای خوبی هم هست(منظور اینه که جنبه ی مثبت نظر مخالف رو بگیم) ارائه بدیم و بعد نظر خودمون رو بگیم. به عنوان مثال اگه ازتون پرسیده میشه دوست دارید کجا غذا بخورید بجای اینکه مستقیم بگید من عاشق رستوران هستم بگید با اینکه بعضی از مردم دوست دارند تو خونه هاشون غذا بخورن من ترجیح میدم تو رستوران غذا بخورم. مثال:

Although some people love eating at home, I prefer eating at restaurant.
یا مثلا اگه ازتون سوال میشه سگ بیشتر دوست داری یا گربه جواب میدید:
Although some people prefer cats, I prefer dogs.
یکی از کلماتی که معادل although میتونیم استفاده کنیم even though هست که همون کاربرد و معنی رو داره. به مثال زیر توجه کنید:
Even though skiing is a lot of fun, I would rather go to the beach.
همونطور که متوجه شدید برای بیان عقیده به این سبک همواره دو جمله وجود دارد که جمله اول بیان نظر مخالف و سپس ویرگول و بعد بیان نظر ماست که مطابق با فرمول زیر است:
Even though/Although+subject+verb+…+),(Subject+verb+…))
Despite/ In spite of
یکی دیگر از کلماتی که با استفاده از اون میتونیم نظرات مخالفمون رو بیان کنیم despite/in spite of هست که به معنی باوجود اینکه می باشد و کاربرد و مفهوم آن خیلی شبیه به although و even though می باشد.
فرض کنید ازتون سوال میشه ترجیح میدید تو شهر زندگی کنید یا روستا. و شما میخواهید بگید که با وجود اینکه زندگی در روستا خیلی خوبه ولی من زندگی تو شهر رو ترجیح میدم:
Despite the advantages of living in the country, I prefer living in the city.
In spite of the advantages of country living, I prefer living in the city.
تفاوت despite با although/even though در این است که بعد از despite/in spite of اسم می آید نه فعل یا فاعل.
Nevertheless/However
some people like living in the city; nevertheless, I like living in the countryside.
Some people like movies;however, I don’t
همانطور که می بینید این دو معادل هم هستند و به معنی با وجود این یا با اینحال می باشند و یکی دیگه از روشهایی هستند که میتونیم نظر خودمون به شکل حرفه ای بنویسیم یا بیان کنیم.
نکته : به علامت گذاری ها که با رنگ قرمز مشخص شده دقت فرمایید چرا که در نوشتن بسیار با اهمیت هستند.
لینک اصلی: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

- - - Updated - - -

8. Verb + To
برخی افعال هستند که زیاد تو مکالمات و نوشتن ها استفاده میکنیم و همیشه شک داریم که بعد از این فعل باید to بیاریم یا نه. یا اینکه وقتی میخواهیم از این افعال در فرم سوالی استفاده کنیم چطور استفاده کنیم. اینجا به برخی از اون افعال میپردازیم:
Speak to / Talk to / Listen To / Reply to / write to / belong to
اینها افعالی هستند که بعد از آنها to می آید و بعد از to حتما بایستی مفعول یا ضمیر مفعولی استفاده کنیم. مثال :
I don’t speak to Sarah.
Talk to them for me.
You should listen to me.
I’m sure he will reply to us.
I’ll write to them as soon as possible.
Does this belong to you?
Phone / Call / Email / answer / ask
اینها افعالی هستند که بعد از آنها To نمی آید و بسیاری از مواقع به اشتباه بعد از آنها to استفاده میکنیم.
I phoned him.
She called me.
We emailed them.
سوالی کردن افعالی که بعد از آنها to می آید:
He is speaking to Sarah.
می توانیم به این صورت جمله رو سوالی کنیم: who is he speaking to?
ولی روش مناسبی نیست و جمله قشنگی نیست برای استفاده. روش مناسب برای سوالی کردن به صورت زیر است:
To whom is he speaking?
مثالی دیگر:
you wrote to Tim.
To whom did you write?
لینک اصلی: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

arty125
07-08-2015, 20:19
9. Six Ways to talk about a missed situation
فرض کنید که می خواستید کاری رو انجام بدید ولی اتفاقی پیش اومده و نتونستید اون کار تموم کنید یا انجام بدید و یه کار دیگه کردید. می خواهیم ببینیم به چه روشهایی میتونیم این شرایط رو بیان کنیم.
روش 1: going to , But
I was going to go shopping, but I got a phone call which lasted nearly an hour, and by the time the call ended the shops were all shut.
یکی از روشها استفاده از was/were+going+to هست که به مفهوم قصد داشتن می باشد و همیشه در اینگونه شرایط But نیز استفاده میشود چرا که همیشه ساختار به این صورت هست :
میخواستم .... اما
به ترجمه ی جمله دقت نمایید:
می خواستم برم خرید اما تلفن زنگ زد و نزدیک یکساعت طول کشید و وقتی تموم شد، همه فروشگاهها بسته بودند.
روش 2: all set to , but
I was all set to go on holiday, but then my car broke down, and I had to spend the money on repairs instead.
همه کارها رو ردیف کرده بودم واسه تعطیلات، اما ماشینم خراب شد و مجبور شدم پولش و خرج تعمیر ماشین کنم.
در این روش از all set to که به مفهوم برنامه ریزی کردن یا همه چیز و تنظیم یا ردیف کردن به قصد چیزی هست استفاده میکنیم.
روش 3: would have, but
استفاده از would have به مفهوم قصد داشتن یا خواستن هست که در این روش بازهم میخواهیم بگیم که میخواستم فلان کار و انجام بدم اما ....
I would have called you yesterday, but my phone wasn’t working.
میخواستم دیروز بهت زنگ بزنم اما تلفنم خراب بود.
روش 4: had every intention of, but
برخی مواقعی باید یه کاری رو انجام بدید چون اگه انجام ندید بابتش امکان داره جریمه بشید یا هزینه ای پرداخت کنید یا اثر ناخوشایندی عدم انجامش داشته باشه، در این قبیل موارد میگیم باید یا حتما باید فلان کار و میکردم. Had every intention of همین مفهموم میرسونه بعلاوه اینکه وقتی از این عبارت استفاده میکنید شنونده متوجه میشه باید این کاری که انجام ندادید امکان داره جریمه شده باشید.
I had every intention of returning the book to the library last week, but I have a friend staying, and she’s been reading it.
باید کتاب و هفته قبل به کتابخونه تحویل میدادم اما یکی از دوستام پیشمه و داره کتاب و میخونه.

روش 5: had it all arranged to, but
زمانیکه میخواهید تعریف کنید بابت کاری کاملا برنامه ریزی میکنید و همه مقدماتش و فراهم میکنید ولی اتفاقی میافته که برنامتون و بهم میزنه از این ترکیب استفاده میکنید.
I had it all arranged to give my friend a surprise party, but then she found out about my plan, and said she didn’t want one!
ترتیب همه کارها رو درخصوص یه سورپرایز پارتی واسه رفیقم داده بود اما اون برناممم و فهمید و گفت که دوست نداره اینکار و.
روش 6: if only, then, wouldn’t have, as it is
این ترکیب یه کم متفاوت با بقیه هست و برعکس بقیه هست. تو 5 روش قبلی شما میخواستید کاری و بکنید و اتفاقی پیش اومده و نتونستید. ولی در این ترکیب شما کاری رو انجام دادید و بعد میخواهید بگید کاشکی انجام نمی دادم و شرایطی پیش می اومد که انجامش نمی دادم. در اینجا دیگه از but برخلاف 5 روش قبلی استفاده نمی کنیم.
If only I’d listened to your advice, then I wouldn’t have invested with that bank. As it is, I’ve lost a lot of money.
اگه فقط به حرفات گوش کرده بودم، تو اون بانک سرمایه گذاری نمی کردم که کلی پول از دست بدم.
As it is رو اگه نخواهیم کتابی بنویسیم تو ترجمه فارسی نمی آوریم ولی مفهومش اینه به خاطر کاری که کردم یا به همین دلیل.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


- - - Updated - - -

10.Seven ways to use will
همیشه با will خیلی از ماها درگیر هستیم که کی و چطوری باید ازش استفاده کنیم. اینجا میریم که واسه همیشه این درگیری ذهنی رو تموم کنیم:
نکته : اگه میخواهید در خصوص برنامه هاتون در آینده صحبت کنید یا اینکه مثلا فردا قرار هست چیکار کنید یا مثلا کسی ازتون میپرسه این هفته میخوای چیکار کنی و شما میخوای براش توضیح بدی. در این گونه موارد از will نباید استفاده کنید و جاش باید از ترکیب be+going+to یا حال استمراری (present continuous) استفاده کنید. مثال:
Jack: What are you doing this weekend?
Sara: I will visit my grandmother. Incorrect à غلط
I’m going to visit my grandmother. OR I’m visiting my grandmother. صحیح
حالا میخواهیم زمانهایی که میتونیم از will استفاده کنیم و با هم مرور کنیم:
حالت 1: زمانیکه میخواهید قصدتون رو انجام کاری در آینده بیان کنید. این متفاوت با نکته ای هست که بالا گفته شد. مثلا فرض کنید همون سوال بالا ازتون پرسیده میشه : این هفته میخوای چیکار کنی. اگه برنامه ای براش از قبل نریختی و فقط تو همون لحظه فکر میکنی و میگی که مثلا شاید برم سینما یا حتما میرم سینما بدون اینکه قبل از اینکه ازت سوال شده باشه برای اون کار برنامه ریزی کرده باشی یا بهش فکر کرده باشی. یه جورایی میتونه شبیه یه قول دادن باشه، در این حالت از will استفاده میکنیم:

Jack: What are you doing this weekend?
Sara: I will (probably/maybe/likely/definitely) be at the cinema.
از کلمات داخل پرانتز میتوانیم بسته به هدفمون و شرایط استفاده کنیم یا نکنیم.
حالت 2: از will برای چک کردن برنامه ها یا چک کردن ترتیب قرارها و کارهایی که باید بکنیم و تایید گرفتن اونها استفاده میکنیم. مثلا فرض کنید قرار گذاشتید با دوستتون که بعد از اینکه بهش زنگ زدید برید تئاتر همدیگه رو ببینید. حالا برای اینکه با دوستتون همین مسیر و چک کنید که همه چیز درسته یا نه اینطوری بهش میگید:
Ok,so first I’ll call you and then we’ll meet at the theatre.
اوکی اول باهات تماس میگیرم و بعدش همدیگه رو تو سالن تئاتر می بینیم.
حالت 3: اگر تصمصمی رو در لحظه میگیرید بدون قصد و برنامه ریزی قبلی از will استفاده میکنیم. فرض کنید تو فروشگاه هستید و فروشنده ازتون میپرسه که کدومش و میخواهید کفش آبی یا سبز جواب میدید:
I’ll take the blue ones.
حالت 4: وقتی که میخواهید چیزی رو پیش بینی کنید:
فرض کنید دوستتون درس نخونده و خیلی مضطرب می خواد بره سر جلسه امتحان و فقط یکساعت وقت داره واسه تست ها، شما پیش بینی میکنید که اون به موقع تموم میکنه و وقت کم نمیاره.
There is no way, he will finish on time!
حالت 5: وقتی که میخواهید قولی بدید:
I’ll never disappoint you!
هرگز ناامیدت نمی کنم
I will always love you.
همیشه عاشقت میمونم (الکی میگه!!!)
حالت 6: وقتی میخواهید یه زمانی یا مکانی رو با همدیگه چک کنید.
I’ll be there at 8p.m.
I’ll be at the mall.
حالت 7: وقتی میخواهید خداحافظی کنید
I’ll see you later.
We’ll get together soon.
لینک اصلی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]