PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مدرنیته و ازدواج



AMHSIN
07-07-2015, 00:30
آمار طلاق روز به روز داره در سراسر جهان بیشتر میشه، آمار ازدواج در شهرها، کمتر از روستا ها و در کشورهای توسعه یافته کمتر از کشورهای جهان سومی هست، آمار طلاق در غرب بیشتر از شرق هست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، اخیرا رسانه های چینی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) استفاده از شبکه های اجتماعی رو یکی از علل افزایش طلاق در این کشور دونستن و ...

آیا میشه از این واقعیت ها نتیجه گرفت که مدرنیته با ازدواج و زندگی مشترک سر ناسازگاری داره؟ اگر بله، چرا؟

Demon King
07-07-2015, 00:46
سلام؛

اگه نگاهی به دلایل طلاق بسیاری از زوجین بندازیم میفهمیم دلایل اونها برای طلاق روز به روز مضحک تر میشه. اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.

نیم نگاهی که بین جوانان بندازیم متوجه میشیم که افکار اونها تغییر کرده. اکثر افرادی که یا ازدواج نمیکنن یا سریعا منجر به طلاق میشه از حوصله ی کمی بر خوردارند. صبر بر مشکلات کم شده. مشکلات دنیای جدید از صبر خیلی از ماها خارجه. وقتی این بی حوصلگی در زوجین شکل بگیره هیچکدوم حاضر نیستن با مشکلات دیگری کنار بیان و احیانا دعوایی بینشون بشه کوتاه اومدنی در کار نیست. هر دو به دنبال احقای حق خودشون هستن.

ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه. من درباره ی همه حرف نمیزنم اما دنیای جدید و مشکلات اون به غیر عمد همه ی مارو طوری کلافه کرده که طاقت تحمل خودمون رو هم نداریم چه رسد به دیگری.

اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.

Stream
07-07-2015, 02:23
مدرنیته در دوران بعد از عصر روشنگری در اروپا و آمریکا در عمل تعریف جدیدی از ازدواج ارائه کرده، ازدواج دیگه هدف اصلی زندگی نیست، دیگه نهایت تلاش یک شخص نیست، دیگه حتی یک هدف یا یک مرحله اجباری در زندگی نیست. ازدواج یک وسیله است برای بهتر و راحت تر کردن زندگی انسان ، و در شرایطی که ازدواج زندگی شخص رو بهتر و راحت تر نمی کنه این درک پدید اومده که "اوکی" هست شخص ازدواج نکنه، یا زوجی که ازدواج کردن و می بینن ادامه ازدواجشون کمکی به بهتر کردن زندگیشون نمی کنه، "اوکی" هست که به این زندگی مشترک خاتمه بدن. ازدواج در زندگی پیروزی نیست همونطور که طلاق هم در زندگی شکست نیست، همگی وسیله هایی هستند برای بهتر کردن زندگی شخص.

آیا این بد است؟ نه خیلی هم خوب است. در کشورهای مدرن راحت تر طلاق می گیرند چون سطح انتظارات از زندگی بالاتر است و طلاق وجهه اجتماعی بدی نداره، و این به معنی این نیست که کشورهای مدرن مردم خوبشختی ندارند. بر اساس همه فاکتورها سطح رضایت از زندگی فردی در همون کشورهای مدرن بالاتر از کشورهای جهان سومی است.



سلام؛

اگه نگاهی به دلایل طلاق بسیاری از زوجین بندازیم میفهمیم دلایل اونها برای طلاق روز به روز مضحک تر میشه. اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.

نیم نگاهی که بین جوانان بندازیم متوجه میشیم که افکار اونها تغییر کرده. اکثر افرادی که یا ازدواج نمیکنن یا سریعا منجر به طلاق میشه از حوصله ی کمی بر خوردارند. صبر بر مشکلات کم شده. مشکلات دنیای جدید از صبر خیلی از ماها خارجه. وقتی این بی حوصلگی در زوجین شکل بگیره هیچکدوم حاضر نیستن با مشکلات دیگری کنار بیان و احیانا دعوایی بینشون بشه کوتاه اومدنی در کار نیست. هر دو به دنبال احقای حق خودشون هستن.

ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه. من درباره ی همه حرف نمیزنم اما دنیای جدید و مشکلات اون به غیر عمد همه ی مارو طوری کلافه کرده که طاقت تحمل خودمون رو هم نداریم چه رسد به دیگری.

اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.

:blink::blink:

یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

این همون تفکری است که جناب pcforlife ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در این پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!

ویرایش: این برداشت از پست شما خیلی صحیح نبود، در پست شماره هفت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) توضیح بیشتر دادم.

Demon King
07-07-2015, 03:33
مدرنیته در دوران بعد از عصر روشنگری در اروپا و آمریکا در عمل تعریف جدیدی از ازدواج ارائه کرده، ازدواج دیگه هدف اصلی زندگی نیست، دیگه نهایت تلاش یک شخص نیست، دیگه حتی یک هدف یا یک مرحله اجباری در زندگی نیست. ازدواج یک وسیله است برای بهتر و راحت تر کردن زندگی انسان ، و در شرایطی که ازدواج زندگی شخص رو بهتر و راحت تر نمی کنه این درک پدید اومده که "اوکی" هست شخص ازدواج نکنه، یا زوجی که ازدواج کردن و می بینن ادامه ازدواجشون کمکی به بهتر کردن زندگیشون نمی کنه، "اوکی" هست که به این زندگی مشترک خاتمه بدن. ازدواج در زندگی پیروزی نیست همونطور که طلاق هم در زندگی شکست نیست، همگی وسیله هایی هستند برای بهتر کردن زندگی شخص.

آیا این بد است؟ نه خیلی هم خوب است. در کشورهای مدرن راحت تر طلاق می گیرند چون سطح انتظارات از زندگی بالاتر است و طلاق وجهه اجتماعی بدی نداره، و این به معنی این نیست که کشورهای مدرن مردم خوبشختی ندارند. بر اساس همه فاکتورها سطح رضایت از زندگی فردی در همون کشورهای مدرن بالاتر از کشورهای جهان سومی است.




:blink::blink:

یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

این همون تفکری است که جناب pcforlife ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در این پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!


میتونید بخشی از جمله ام رو که گفتم باید خوشی ها رو تعطیل کنیم بلد کنید تا خودم بفمم کجا همچین حرفی زدم؟!
دقیقا چی شد که همچین فکری کردید؟!

اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....

سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
انتظار بالا یعنی تلاش برای رسیدن به بهترین و برای برخی ازدواج مانعی برای این هدف هست. و برای برخی هم طلاق نگرفتن. نظر اون اون برخی هم برای خودشون قابل احترامه.

اما شاید بهتر باشه خلاصه ای از حرفام رو بزنم:

« وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »

+

طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.

Ar@m
07-07-2015, 09:25
اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....
این تفکر اگرچه ظاهرا مشکلی نداره ولی یک تفکر توجیه کننده است و باید کنار گذاشته بشه. من میتونم با این فکر که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و ناخوشی هاست خیلی مشکلاتی رو که نباید باشن برای خودم حل و فصل کنم و بگم زندگی همینه.
موضوع اینه که بتونیم در ورود به هر مرحله از زندگی خودمون این رو حس کنیم که تصمیم ما باعث شده بهتر از قبل زندگی کنیم نه اینکه این تفکر در ما باشه که چون زندگی ترکیبی از خوشی و ناخوشیه اینم مثل بقیه!
من فکر نمیکنم دو نفری که ازدواج کردن هیچوقت بشینن و واقعا سطح رضایتمندی خودشون رو از زندگی حاضرشون رو بسنجن و بعد تصمیم بگیرن که بر اساس این رضایتمندی به ازدواجشون خاتمه بدن یا ادامه اش بدن.


سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
اتفاقا کسی که تا وقتی بقول شما لیلی به لالاش میذارن سطح رضایتش بالاست و بعد همه چی براش تغییر میکنه کاملا بر اساس یک هدف تو این زندگی اومده و وارد این ازدواج شده و غیر از همین هدف دلیل دیگه ای برای موندن تو اون زندگی نداشته!
شما وقتی شخصیت یک نفر رو بپسندین وقتی از ارتباطی که با یک نفر دارین راضی باشین و فقط صرفا بخاطر پول یا مقام اجتماعی یا هرچیز دیگه ای وارد یک زندگی نشده باشین و معیارهای شما انقدر ظاهری نباشن با حذف یکی از هدف هاتون به این موضوع نمیرسین که ازدواجتون باید به طلاق ختم بشه اما اگه تنها بر اساس یک یا چند معیار محدود که در طول زمان هم تغییر پذیره ازدواج کنین خیلی ساده ازدواجتون به طلاق منجر میشه و این ربطی به تعهد ندازه مسئله ی دو دو تا چهار تاست!
معیارهایی که تو ازدواج سنتی امروزه از همه مهمتر شناخته میشن سطح تحصیلات, درامد, سن طرفین و وضعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده های طرفین هست و حالا فوقش چند جلسه صحبت کردن به اسم شناخت همدیگه! خب اینا معیارهایی هستن که بشه باهاش یه زندگی رو شروع کرد و بهش پایبند بود؟!
چیزی که از اول اساس و بنیادش انقدر سست و بی معنی شکل گرفته تداومش بیشتر از همه مایه ی حیرته!

در سالهای قبل طلاق و زن مطلقه تابوهای جامعه ی ما بودن و علت تداوم خیلی از ازدواج های دهه های قبل این بود اما امروزه این تابوها از بین رفتن و ترس از زندگی بعد از طلاق دیگه وجود نداره. پس آمار طلاق میره بالا در حالیکه در حقیقت آمار طلاق از سالها قبل همین باید میبوده! یعنی ترس نباید مانع تصمیم گیری دو نفر برای ازدواجشون باشه که در سالهای قبل یک عامل مهم بوده و امروز یک عامل مهم نیست!


اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.
منم با ایشون موافقم: آمار بالای طلاق یک مشکل نیست. نظر من هم برای خودم محترمه : دی

و درضمن بهتون یادآوری میکنم در ایران زن حق طلاق نداره و مطمئن باشین اگه داشت آمار طلاق اینجا خیلی بیشتر از این ها بود.

بحث تعهد و پایبندی به زندگی زمانی ارزشمنده که شما یک نفر رو کاملا آگاهانه از بسیاری از جهات پذیرفته باشین و نه اینکه بر اساس یک سری معیارهای بی معنی انتخابش کرده باشین. در این انتخاب آگاهانه زندگی در کنار یک نفر در لحظات خوشی و ناخوشی کاملا معنا پیدا میکنه.

New Ray
07-07-2015, 12:37
آیا میشه از این واقعیت ها نتیجه گرفت که مدرنیته با ازدواج و زندگی مشترک سر ناسازگاری داره؟ اگر بله، چرا؟

با سبک فعلی ازدواج خصوصا در کشورهای رو به رشد مثل ما این ناسازگاری بیشتر دیده میشه. بنابراین قوانین ازدواج باید تغییر کنن تا این ناسازگاری به حداقل برسه مثل خیلی از کشورهای توسعه یافته که دوستمون هم گفت دیگه هدف فقط ازدواج و فرزندآوری نیست ، بلکه با پیشرفتهای علوم انسانی و تغییر دیدگاه قدیمی به زندگی کیفیت مهمتر از کمیت میشه.
اگه در جامعه ای دیدید بیشترین تاکید روی اصل ازدواج و کمیت هست یعنی هنوز به سطح مناسبی از رشد انسانی نرسیدن. در همین کشور بسیاری این رشد رو انسان محوری میدونن که در مقابل خدا محوری شانسی برای بقا نداره و با دیدن این مقایسه فورا موضع منفی میگیرن!



اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.
ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه.
اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.


طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) ....

آمار بالای طلاق در کشور ما بیشتر نشانه عدم استقلال مادی خانمها و همینطور آگاهی از حقوقشون نسبت به گذشته هست و این یک پیشرفت در حوزه انسانی به حساب میاد. (منظور دلایل طلاق نیست)
اگه دید فعلی مردم به ازدواج در کشور ما اینطور باشه تقریبا ازدواج بهتر جواب میده. اما اینکه این روش ازدواج درست هست؟ یا اینکه آمار طلاق دقیقا به تعهد ربط داره؟ فکر نمیکنم. طبیعیه افرادی که تعهد بیشتری دارن زندگی نرمال تری هم دارن چه متاهل چه مجرد.

هر مسئله ای که در طلاق مطرح میشه اشاره به نارضایتی شدید زوجین داره . دلیل اقدام رسمی طرفین هم اینه که می بینن این شرایط اکثرا برطرف نمیشه. پس میشه گفت عمر اون ازدواج تموم شده و برای هر دو نفر فرصت جدید بهتر از تحمل شرایط بد گذشته خواهد بود.
حالا اینکه عده ای اسطوره ای فکر کنن و ازدواج رو امری دائمی و ماورایی بدونن با واقعیت دنیا سازگار نیست. حتی در حیوانات هم می بینیم بعضیها جفت دائمی دارند و بعضیها هر دوره عوض میکنن که این دلیلی بر خوب یا بد بودن هیچ یک نیست. دلیل ازدواج در کشورهایی مثل ایران اینه که شرایطی نیست که افراد بتونن مستقل زندگی کنن و اگه کاملا مطمئن و آماده هم نباشن باز ازدواج میکنن تا اون کمبودها رو جبران کنن!
قطعا کسی که بخواد با هر مشکلی جا بزنه اصلا نمیتونه زندگی کنه، ولی قضیه اینه که شاید همون دلایل خنده دار هدف مهم زندگی اون شخص بوده. ما که نمیتونیم برای اون شخص هدف دیگری تعیین کنیم.



یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

این همون تفکری است که جناب pcforlife ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در این پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!

دیگه منظورش این نبوده که :n02:
فکر نکنم اینجا کسی مخالف حق طلاق باشه، و اشاره ایشون به تلاش برای حل مشکلات بوده. ولی خوب این مشکلات به راحتی قابل حل نیستن. نمیشه انتظار هم داشت یک طرف شخصیتش رو تغییر بده تا با دیگری هماهنگ بشه، پس طلاق گزینه مناسبتریه تا دنبال شخص مناسبی بگردن حالا هر چند بار بشه.
مشکل مردم ما این تصور هست که با ازدواج انسان کامل میشه = بدون ازدواج ناقصه و چون فقط یک روش برای سعادت و خوشبختی وجود داره(!) کسی که طلاق میگیره حتما مشکل اساسی در زندگی داشته! متاسفانه این قضیه به طرز شدیدتری در مورد خانمها صدق میکنه ...

Stream
07-07-2015, 12:45
میتونید بخشی از جمله ام رو که گفتم باید خوشی ها رو تعطیل کنیم بلد کنید تا خودم بفمم کجا همچین حرفی زدم؟!
دقیقا چی شد که همچین فکری کردید؟!

اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....

سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
انتظار بالا یعنی تلاش برای رسیدن به بهترین و برای برخی ازدواج مانعی برای این هدف هست. و برای برخی هم طلاق نگرفتن. نظر اون اون برخی هم برای خودشون قابل احترامه.

اما شاید بهتر باشه خلاصه ای از حرفام رو بزنم:

« وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »

+

طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.

با این توضیحات منظورتون واضح تر شد و برداشت ابتدایی من اشتباه بود ولی کماکان من صحبت هاتون رو همون تفکر سوختن و ساختن می بینم با بیانی متفاوت. حرفتون درسته که زندگی مجموعه ای از خوشی ها و ناخوشی هاست، ولی فرد لازمه تلاش کنه تا خوشی ها رو بیشتر کنه و ناخوشی ها رو کمتر، و ازدواج یک مکان خاص زندگی نداره که نسبت به این مسئله مستثنی باشه، زمانی که ازدواج کمکی به بالا بردن خوشی ها در زندگی نمی کنه ازدواج نکردن یا طلاق گرفتن صد درصد اوکی است، و نه چیزی که شما در ابتدا گفتید:



ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای

خیر! لحظه ای که شخص دید ضرر ازدواج بیشتر از سودش است میشه اون رو خاتمه داد و این اشکالی نداره، مثل هر چیز دیگه. و در نهایت:



« وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »

و این یعنی بعد از ازدواج با بدبختی ها بسوزید و بسازید چون مجبور نبودید ازدواج کنید! مثلا زنی که شوهرش معتاد میشه و کلی بدهی داره و می افته زندان و ... ، نباید طلاق بگیره و باید مشکلاتش رو برای خودش بپذیره چون پایبند شده و وقتی در خوشی کنارش بوده حالا باید در بدبختی کنارش بسوزه و بسازه! محتوای چیزهایی که شما میگید همین است، اگه نیست واضح بیان کنید! :n01:



طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

مدرنیته چیز جدیدی که اضافه کرد این بود که شما برای طلاق گرفتن لازم نیست بقیه رو توجیه کنید. ازدواج یعنی دو نفر تصمیم می گیرند زندگیشون رو با هم به اشتراک بگذارند. وقتی یکی از این دو نفر (به هر دلیلی) نخواد، این رابطه خاتمه یافته. قرار نیست دلیلش برای من و شما و حتی طرف مقابل توجیه کننده باشه، زندگی خود شخص است، تصمیم خود شخص، قضاوت خود شخص، هر وقت شخص دید بنا به سنجش خودش، صلاحش در موندن در این زندگی نیست شخص می تونه بیاد بیرون.

مُعین
07-07-2015, 13:34
با سلام.
در نوشته های دوستان خوندم که زن حق طلاق نداره؛ کی گفته؟ دوستان بهتره صرفا شنیده هامون رو در انجمن به صورت حکمی بیان نکنیم و لا اقل بگیم: به نظر من زن حق طلاق نداره و نه در قالب یه جمله اخباری که از صحت و سقم اوم مطمئن هستیم جمله رو بیان کنیم. ماده 1133 قانون مدنی که ما رو ارجاع میده به ماده های : 1119،،1129،،،1130 حق طلاق زن رو به رسمیت شناخته. در ضمن قانون مدنی سال هاست تغییری نکرده که بگید شاید جدیدا اینطور شده... فقط قانون حمایت از خانواده در سال 91 تغییر کرده .:n01:
متاسفانه یا خوشبختانه نه به گفته من بلکه به تایید اهل فنی که کارشون این مساله هست ما از ازدواج فقط قسمت عقد نکاح و بخش قبلت یا قبول کردمش رو متوجه میشیم و وقتی حدود 15 یا 16 صفحه عقد نامه محضری رو در مقابل دیدگان میبینیم فقط امضا میکنیم حتی کسانی که سال هاست ازدواج کردن نمیدونن زیر بار چه تعهد ها باچه ضمانت های اجرایی رفتن. و فقط امضا کردن.:n27:
و اینجاست که شخص زرنگ اعم از زن یا مرد میتونه حتی سو استفاده کنه از این مساله . کسانی که میخوان ازدواج کنن بدونن مضحک ترین و مسخره ترین بخش نکاح همون بخش خوندن صیغه به زبان عربی هست .
و اما : امروزه به دلیل مسایلی مانند عدم وابستگی مالی شدید زن و مرد به همدیگه و قبح کمتر این مساله طلاق بسیار امر عادی هست و مغز شخصی که نمیتونه این مساله رو بپذیره باید تابو باشه نه طلاق.:n17:
البته همه میدونیم عوامل موثر بر جدایی از طریق طلاق بی شمار هست . بنده به نظرم مطالعه ی کتای مبانی جامعه شناسی بروس کوئن که توسط دکتر توسلی و دکتر فاضل که خودشون از برجسته ترین اساتید دانشگاهی کشور و چه بسا پایه گذاران این رشته در ایران هستن میتونه مثمر ثمر واقع بشه در زمینه مسایل اجتماعی.:n40:
موفق باشید:n40:

Ar@m
07-07-2015, 13:57
در نوشته های دوستان خوندم که زن حق طلاق نداره؛ کی گفته؟ دوستان بهتره صرفا شنیده هامون رو در انجمن به صورت حکمی بیان نکنیم و لا اقل بگیم: به نظر من زن حق طلاق نداره و نه در قالب یه جمله اخباری که از صحت و سقم اوم مطمئن هستیم جمله رو بیان کنیم.


ماده 1133 قانون مدنی: «مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد»


ماده 1130 قانون مدني- در مورد زير زن مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق نمايد در صورتي كه براي محكمه ثابت شودكه دوام زوجيت موجب عسر و حرج است مي تواند براي جلوگيري از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورت ميسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود.
تبصره - عسر و حرج موضوع اين ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعيتي كه ادامه زندگي را براي زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشكل باشد و موارد ذيل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصاديق عسر وحرج محسوب مي گردد :
1- ترك زندگي خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالي و يا نه ماه متناوب در مدت يك سال بدون عذر موجه .
2- اعتياد زوج به يكي از انواع مواد مخدر و يا ابتلاء وي به مشروبات الكلي كه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و امتناع يا عدم امكان الزام وي به ترك آن در مدتي كه به تشخيص پزشك براي ترك اعتياد لازم بوده است .
در صورتي كه زوج به تعهد خود عمل ننمايد و يا پس از ترك ، مجددا" به مصرف موارد مذكور روي آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
3- محكوميت قطعي زوج به حبس پنج سال يا بيشتر .
4- ضرب و شتم يا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج كه عرفا" با توجه به وضعيت زوجه قابل تحمل نباشد .
5- ابتلاء زوح به بيماري هاي صعب العلاج رواني يا ساري يا هر عارضه صعب العلاج ديگري كه زندگي مشترك را مختل نمايد .

از اونجا که شما این دو رو یکی میبینید من متوجه شدم تفاوت دیدگاه من و شما در تعریف "حق" برای زن باید باشه.

ArashMiniStar
07-07-2015, 14:21
زن حتی حق طلاقم نداشته باشه ی برگ برنده بزرگ داره ب اسم مهریه ک خیلیا دیدم با همین مهریه از رنو ب ماشینای خارجی رسیدن! بهترین کار همون روش اروپاست ک اموالی ک در زندگی مشترک بدست اومده نصف بشه
ولی متاسفانه اینجا دست تو دماغ کردن هم ب دین مربوط میکنن

مُعین
07-07-2015, 15:03
از اونجا که شما این دو رو یکی میبینید من متوجه شدم تفاوت دیدگاه من و شما در تعریف "حق" برای زن باید باشه.
زن هم نشسته میگه باشه عزیزم فردا بریم دادگاه ؟ مهریه و نفقه و حق و... اینا هیچی فقط چون منطوق قانون گفته مرد هر وقت بخواد میتونه زنشو طلاق بده حق مرد بیشتره... در قانون باید هم به مفهوم توجه کرد هم به منطوق این ماده رو شما در کتاب های شرح قانون مدنی دکتر بیات یا حداقل حقوق خانواده مطالعه کنید. اینترنت کارها رو راحت کرده سرچ میکنی قانون مدنی زود بالا میاد ولی اون چیزی که توی دادگاه بهش استناد میشه هر جلدش حدود 30 --40 تومنه.که قابل دانلود نیست. :دی قانون مجازات به انضمام قانون تعزیرات حدود هزارو خورده ای ماده داره اما برای فهیدنش باید سه جلد جزای عمومی سه جلد جزای اختصاصی و دو جلد ایین دادرسی کیفری مطالعه شه.
اینترنت در همه زمینه ها بهترین نیست... از جمله در زمینه حقوق. من ندیدم مرد صبح بلند شه به زنش بگه به استناد ماده فلان که دیروز در اینترنت خوندم دارم میرم دادگاه تا اومدم تو هم خونه بابات باش:n01:. بلکه در این زمینه حداقل در ایران زن هست که برگ برنده رو داره. و قانونی تا چند ماه دیگه لازم الاجرا میشه که مرد نخواد بخاطر مهریه و امور مالی زنش بره زندان...و مشکل به گونه ای دیگه حل شه.
موفق باشید.:n40:

Ar@m
07-07-2015, 15:06
زن حتی حق طلاقم نداشته باشه ی برگ برنده بزرگ داره ب اسم مهریه ک خیلیا دیدم با همین مهریه از رنو ب ماشینای خارجی رسیدن!
اصلا با وجود مهریه موافق نیستم مهریه عملا یک ابزار بی معنیه در دست زن که طلبش نمیکنه مگه اینکه بخواد از طریق اون شوهرش رو تو تنگنا بذاره و به اصطلاح سر به راهش کنه!
همینه که صحنه طلاق تو کشور ما همیشه صحنه ی جنگه و هرکسی سعی میکنه هرطوری هست طرف مقابلش رو به زانو دربیاره
ولی در عین حال کاملا واضحه در جامعه ای که فقط مرد حق کامل طلاق رو داره اگه این مهریه نبود زن رسما میشد برده!


بهترین کار همون روش اروپاست ک اموالی ک در زندگی مشترک بدست اومده نصف بشه
کاملا موافقم

Ar@m
07-07-2015, 15:30
زن هم نشسته میگه باشه عزیزم فردا بریم دادگاه ؟ مهریه و نفقه و حق و... اینا هیچی فقط چون منطوق قانون گفته مرد هر وقت بخواد میتونه زنشو طلاق بده حق مرد بیشتره... در قانون باید هم به مفهوم توجه کرد هم به منطوق این ماده رو شما در کتاب های شرح قانون مدنی دکتر بیات یا حداقل حقوق خانواده مطالعه کنید. اینترنت کارها رو راحت کرده سرچ میکنی قانون مدنی زود بالا میاد ولی اون چیزی که توی دادگاه بهش استناد میشه هر جلدش حدود 30 --40 تومنه.که قابل دانلود نیست. :دی قانون مجازات به انضمام قانون تعزیرات حدود هزارو خورده ای ماده داره اما برای فهیدنش باید سه جلد جزای عمومی سه جلد جزای اختصاصی و دو جلد ایین دادرسی کیفری مطالعه شه.
اینترنت در همه زمینه ها بهترین نیست... از جمله در زمینه حقوق. من ندیدم مرد صبح بلند شه به زنش بگه به استناد ماده فلان که دیروز در اینترنت خوندم دارم میرم دادگاه تا اومدم تو هم خونه بابات باش:n01:. بلکه در این زمینه حداقل در ایران زن هست که برگ برنده رو داره. و قانونی تا چند ماه دیگه لازم الاجرا میشه که مرد نخواد بخاطر مهریه و امور مالی زنش بره زندان...و مشکل به گونه ای دیگه حل شه.
موفق باشید.:n40:
صحبت من و شما در مورد حق از اونجا شروع شد که شما اشاره کردین زن حق طلاق داره و قانون مدنی رو از این جهت اینجا گذاشتم که در مورد حق طلاق زن بحث بشه نه در مورد حق و حقوقی که زن و مرد در جریان زندگی و طلاق دارن و من این دو رو یکی نمیبینم
وقتی شما به حق به این عنوان نگاه کنید که اگه نیست در عوضش جای اون حقوق دیگه هست این در اصل نداشتن حق اولیه تفاوتی ایجاد میکنه؟

من هم ندیدم مطابق مثالی که شما زدید زنی که هنگام عقد تقاضای حق طلاق کرده و حق طلاق داره یک روز صبح بدون دلیل خاصی بگه عزیزم بریم طلاق بگیریم شوهرش هم بگه چشم!
در مثالی که زدین انجام یک رفتار رو با داشتن حق انجام اون رفتار یکی دونستین و این اشتباهه. ما یک رفتار رو صرفا چون میتونیم انجامش بدیم بروز نمیدیم بلکه تحت شرایط و وضعیتی که در اون قرار داریم انجامش میدیم.

برگ برنده معنایی نداره کسی قرار نیست زندگی خودشو با یک برد به پایان برسونه و بهترین راه اینه که مرد و زن در تفاهم از هم جدا بشن نه اینکه تا لحظه ی آخر سعی کنن مایه ی عذاب هم باشن و این یکی بگه طلاقت نمیدم تا موهات مثل دندونات سفید بشه این یکی بگه غلط کردی مهریه ام رو میذارم اجرا بفهمی دنیا دست کیه!

مُعین
07-07-2015, 15:45
صحبت من و شما در مورد حق از اونجا شروع شد که شما اشاره کردین زن حق طلاق داره و قانون مدنی رو از این جهت اینجا گذاشتم که در مورد حق طلاق زن بحث بشه نه در مورد حق و حقوقی که زن و مرد در جریان زندگی و طلاق دارن و من این دو رو یکی نمیبینم
وقتی شما به حق به این عنوان نگاه کنید که اگه نیست در عوضش جای اون حقوق دیگه هست این در اصل نداشتن حق اولیه تفاوتی ایجاد میکنه؟

من هم ندیدم مطابق مثالی که شما زدید زنی که هنگام عقد تقاضای حق طلاق کرده و حق طلاق داره یک روز صبح بدون دلیل خاصی بگه عزیزم بریم طلاق بگیریم شوهرش هم بگه چشم!
در مثالی که زدین انجام یک رفتار رو با داشتن حق انجام اون رفتار یکی دونستین و این اشتباهه. ما یک رفتار رو صرفا چون میتونیم انجامش بدیم بروز نمیدیم بلکه تحت شرایط و وضعیتی که در اون قرار داریم انجامش میدیم.

برگ برنده معنایی نداره کسی قرار نیست زندگی خودشو با یک برد به پایان برسونه و بهترین راه اینه که مرد و زن در تفاهم از هم جدا بشن نه اینکه تا لحظه ی آخر سعی کنن مایه ی عذاب هم باشن و این یکی بگه طلاقت نمیدم تا موهات مثل دندونات سفید بشه این یکی بگه غلط کردی مهریه ام رو میذارم اجرا بفهمی دنیا دست کیه!


بحث ما از ریشه استناد غلط شما بیهوده بود.
ماده 1133 قانون مدنی رو مجددا مطالعه کنید. یا از کتاب و یا از سایت روزنامه رسمی نه وبلاگ جوجو های حقوقی.
با تشکر.
موفق باشید.

A/|\IR
07-07-2015, 18:11
تمام حق و حقوق زن که ازش صحبت میشه کشکه
اگه بخوایم طبق کتاب های قانونی اینا بریم جلو و به اونها استناد کنیم سر خودمون رو کلاه گذاشتیم
مثلا من طبق قانون و حقی که از همون قانون بهم داده شدم میتونم به زنم اجازه خروج از خونه رو ندم، اونوقت زن بنده از تو خونه میخواد چیکار کنه؟

----
نظر من (خیلی ساده و کوتاه میگم)
آیا میشه از این واقعیت ها نتیجه گرفت که مدرنیته با ازدواج و زندگی مشترک سر ناسازگاری داره؟ اگر بله، چرا؟
تو جامعه ی ما با قوانین موجود بله کاملا سر ناسگاری داره یکی از دلایل
من با رجوع به مغز خودم دلیلی نمیبینم به همسرم مهریه بدم! و نمیتونم سنتی رفتار کنم! بقالی که نیامدیم
اگر خانم بودم
اصلا زیر بار ازدواج با همچین قوانین نمیرفتم که حتی اجازه ورود و خروج از خونه ام هم دست فرد دیگه ای باشه، اصلا بهش فکر نمیکردم.

Captain_America
08-07-2015, 06:51
مدرنیته و ازدواج

سلام. من نظر یا ایده ای ندارم ولی میتونم از تجربه شخصی بگم.
من الان یه رابطه عاطفی حدودا یه ساله دارم که تو سنی که من و طرف مقابلم هستیم دقیقا میدونیم هر دوی ما چه میخواهیم.
در صورتی که اگه مدرنیسم نبود و یه زندگی سنتی رو از اول انتخاب کرده بودم الان احتمالا یه همسر و چندتا بچه داشتم ولی هنوز خودم دنبال جواب این سوال میگشتم که از زندگیم چی میخوام. ، یا شاید هم نه و از زندگیم کاملا راضی بودم.
خوبی بزرگ مدرنیته تا اینجا برای من این بوده که بهم فرصت و زمان داده تا تجربه کنم، شکست بخورم و موفق بشم.

m.beh
08-07-2015, 23:01
اولا که به اقای محترم معین بگم که اصلا قاونو درباره حق طلاقبری زن و مرد یکی نیست و اینکه مرد هر روزی که از خواب پاشه می تونه بره دادگاه بگه می خوام زنمو طلاق بدم هیچ قانونی هم جلوشو نمی گیره. اما زن باید یکی از مواردی که در قانون مدنی ذکر شده رو ثابت کنه اول و بعد طلاق بگیره که اثبات آن ها هم سر درازی دارد و به این راحتی ها نیست. تمام عقد نامه ها هم یه شرایطی درشون نوشته شده که اگر امضا بشود هم باز برای زن فرقی ندارد چون دقیقا همون شرایط قانون مدنی هست حتی اگر در عقد نامه هم امضا نشه باز اگر بشه اونو تو دادگاه اثبات کردزن می تونه طلاق بگیره. تنها در صورتی این حق مساوی می شه که زن وکالت بلاعزل از شوهرش برای طلاق خودش داشته باشد.یعنی اگر این وکالت نباشه زن مثل شوهر نمی تواند برود دادگاه بگه من نمی خوام زندگی مو ادامه بدم چون مثلا من می خوام برم سینما اون نمیاد. غیر این با ازدواج در ایران زن بسیاری از حقوشو به صورت مستقل از دست می ده از حقخروج از خانه و مسافرت و خروج از کشور بگیر تا کار وتحصیل و انتخاب محل زندگی. پس قانون اصلا از زنان حمایت نمیکنه.
به نظر من اگر دولت از زنان حمایت می کرد و مثلا برای زنانی که مشکل مالی داشتند مثل خیلی از کشورهای دیگر خونه و سرمایه فراهم می کرد میزان طلاق ها بسیار بیشتر افزایش پیدا می کرد. اینکه جامعه ما یک جامعه به شدت مرد سالار هست اصلا نمی شه انکارش کرد حتی در نواحی از ایران شاهد فروش دختران و یا خودسوزی آنان به خاطر مشکلات خانوادگی هستیم. به نظر من در قدیم علل عدم طلاق دید بد به آن و نبود حمایت مالی از زن بوده ه این صورت که اگر از خانه شوهر بیرون می آمده هیچ سرپناهی نداشته.
همین الانم شاید یکی از دلایل عدم طلاق بچه ها باشند که قانون اونها رو ممکنه به پدر بده مخصوصا پسر بچه ها. که البته شاید اگر پدرو مادر جدا بشوند برای اون بچه هم بهتر باشه.
البته زندگی مدرن هم شاید هدف زندگی ها رو تغییر داده. طلاق چیز بدی نیست به شرط اینکه درست باهاش برخورد شه. باید بدونیم چرا ازدواج کردیم و چرا طلاق می گیریم.

مُعین
17-08-2015, 17:03
اولا که به اقای محترم معین بگم که اصلا قاونو درباره حق طلاقبری زن و مرد یکی نیست و اینکه مرد هر روزی که از خواب پاشه می تونه بره دادگاه بگه می خوام زنمو طلاق بدم هیچ قانونی هم جلوشو نمی گیره. اما زن باید یکی از مواردی که در قانون مدنی ذکر شده رو ثابت کنه اول و بعد طلاق بگیره که اثبات آن ها هم سر درازی دارد و به این راحتی ها نیست. تمام عقد نامه ها هم یه شرایطی درشون نوشته شده که اگر امضا بشود هم باز برای زن فرقی ندارد چون دقیقا همون شرایط قانون مدنی هست حتی اگر در عقد نامه هم امضا نشه باز اگر بشه اونو تو دادگاه اثبات کردزن می تونه طلاق بگیره. تنها در صورتی این حق مساوی می شه که زن وکالت بلاعزل از شوهرش برای طلاق خودش داشته باشد.یعنی اگر این وکالت نباشه زن مثل شوهر نمی تواند برود دادگاه بگه من نمی خوام زندگی مو ادامه بدم چون مثلا من می خوام برم سینما اون نمیاد. غیر این با ازدواج در ایران زن بسیاری از حقوشو به صورت مستقل از دست می ده از حقخروج از خانه و مسافرت و خروج از کشور بگیر تا کار وتحصیل و انتخاب محل زندگی. پس قانون اصلا از زنان حمایت نمیکنه.
به نظر من اگر دولت از زنان حمایت می کرد و مثلا برای زنانی که مشکل مالی داشتند مثل خیلی از کشورهای دیگر خونه و سرمایه فراهم می کرد میزان طلاق ها بسیار بیشتر افزایش پیدا می کرد. اینکه جامعه ما یک جامعه به شدت مرد سالار هست اصلا نمی شه انکارش کرد حتی در نواحی از ایران شاهد فروش دختران و یا خودسوزی آنان به خاطر مشکلات خانوادگی هستیم. به نظر من در قدیم علل عدم طلاق دید بد به آن و نبود حمایت مالی از زن بوده ه این صورت که اگر از خانه شوهر بیرون می آمده هیچ سرپناهی نداشته.
همین الانم شاید یکی از دلایل عدم طلاق بچه ها باشند که قانون اونها رو ممکنه به پدر بده مخصوصا پسر بچه ها. که البته شاید اگر پدرو مادر جدا بشوند برای اون بچه هم بهتر باشه.
البته زندگی مدرن هم شاید هدف زندگی ها رو تغییر داده. طلاق چیز بدی نیست به شرط اینکه درست باهاش برخورد شه. باید بدونیم چرا ازدواج کردیم و چرا طلاق می گیریم.

برادر بنده به عنوان شخصی که باید و باید از به روز ترین قوانین اطلاع داشته باشم میگم... دیگه مرد هم نمیتونه مثل قبل بره بگه من طلاق میخوام. حتی از سال دیگه قوه قضا داره آزمونی برگزار میکنه که بیس طلاق باید به تایید مشاوران قوه قضا برسه یعنی گفتن نمیشه؛ نمیشه ... شاید شما ندونید منم نگفتم و خودم هم کسی نیستم ولی انگار باید گفت که سرو کارم هر روز با اساتید برجسته حقوق هست.
موفق باشید.