PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : نسخه 6 صاحب‌نظر برجسته اقتصاد ایران برای تحول اقتصادی



wichidika
09-06-2015, 21:39
نسخه 6 صاحب‌نظر برجسته اقتصاد ایران برای تحول اقتصادی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 1-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C)
6 صاحب‌نظر برجسته اقتصادی در نامه‌ای سرگشاده به سیاستگذار پولی پیشنهاد «ایجاد بازار بدهی در ایران» را ارائه کردند .
به گزارش صبحانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، «بازار بدهی (استقراضی)» در کنار «بازار سهام» و «بازار مشتقات» سه رکن اصلی بازار سرمایه را تشکیل می‌دهند که هدف این بازار، ایجاد مکانیزمی برای تامین مالی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت مخارج بخش خصوصی و دولتی است.

اقتصاددانان در این نامه، با بررسی «سهم قابل توجه ابزار بدهی از کل بازار سرمایه در دنیا» و «نقش این ابزار در جهت تسریع خروج از رکود کشورها پس از بحران جهانی 2008»، از مزیت‌های ایجاد بازار بدهی رونمایی کردند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

امضا‌کنندگان این نامه، «جلوگیری از قفل شدن منابع بانکی و تسویه بدهی دولت به پیمانکاران»، «کشف نرخ بهره بر اساس عرضه و تقاضا»، «جذب نقدینگی‌های سرگردان از بازارهای دارایی»، «تقسیم وظایف تامین مالی در بازار پول و بازار سرمایه بر اساس اندازه بنگاه‌ها»، «تزریق غیر تورمی منابع مالی به اقتصاد»، «کاهش مسوولیت بانک مرکزی در تامین مالی و تمرکز این نهاد در کنترل تورم» و «افزایش شفافیت در فضای کسب‌وکار» را هفت دستاورد اصلی بازار بدهی عنوان کردند. اقتصاددانان لازمه تکامل چنین بازاری را ایجاد موسسات رتبه‌بندی اعتباری در جهت اعتبارسنجی شرکت‌ها و بهبود قوانین نظارتی دانستند که در کوتاه‌مدت به دلیل نبود این موسسات می‌توان از تضمین بانک‌ها استفاده کرد و در بلندمدت با فعال شدن موسسات رتبه‌بندی این وظیفه به آنها محول خواهد شد.

دکتر پرویز عقیلی، دکتر موسی غنی‌نژاد، دکتر محمد مهدی بهکیش، دکتر ابوالقاسم‌هاشمی، دکتر جلال الدین جلالی و دکتر محمد طبیبیان 6 امضا‌کننده در پایان این نامه، بر راه‌اندازی و پیاده‌سازی صحیح آن بر اساس تجربه‌های موفق جهانی تاکید کردند و هشدار دادند مدیریت نامناسب این طرح می‌تواند تکرار این تجربه موفق جهانی را ناکام سازد.

«دنیای اقتصاد» متن این نامه را به طور کامل منتشر می‌کند.
اقتصاد ایران اغلب در چرخه‌ای گرفتار بوده که در برخی دوره‌ها شاهد رشد اقتصادی بالا توأم با رشد زیاد نقدینگی و به تبع آن تورم بالا و در دوره‌های دیگر شاهد رشد اقتصادی اندک همراه با رشد کم نقدینگی و نرخ تورم پایین بوده است، اما از سال 91 این موازنه معکوس، شکلی دیگر به خود گرفت. با ورود اقتصاد ایران به رکود تورمی که از آغاز بهار 91 شروع شد و تا پایان زمستان 92 ادامه یافت، 6/ 8 درصد از حجم تولید، 2/ 3 درصد از حجم مصرف و 29 درصد از حجم سرمایه‌گذاری کاسته شد و این وضعیت در شرایطی تجربه شد که نرخ تورم و رشد نقدینگی در سطوح بالایی قرار داشت.

مدت‌های طولانی بود که از یکسو سیاست‌گذاران پولی کشور بخش قابل ملاحظه‌ای از مشکلات اقتصادی و به‌خصوص ماندگاری تورم دورقمی را به رشد نقدینگی و اعتبارات بانکی بی‌تناسب با اقتضائات اقتصاد کلان منتسب می‌کردند و از سوی دیگر فعالان اقتصادی عدم‌دسترسی تولیدکنندگان به نقدینگی لازم، به‌خصوص از ناحیه بخش بانکی را یکی از محدودیت‌های اساسی بخش تولید عنوان می‌کردند، اما در دوره اخیر با وجود رشد بالای نقدینگی و اعتبارات بانکی، نه تنها از مشکلات بخش تولید کاسته نشد؛ بلکه افزایش نرخ تورم بر مسائل قبلی افزود تا بالا بودن نقدینگی در سطح کلان و احساس کمبود آن در سطح خرد کماکان باقی بماند.

در دو سال گذشته نیز گرچه با برخی سیاست‌های انضباطی و پرهیز دولت از استقراض از بانک مرکزی نرخ تورم کاهش یافته است، تنگنای حاکم بر بخش تولید زمینه تشدید فشار بر دولت و بانک مرکزی درخصوص انحراف به مسیر سیاست‌های کژ‌دار و مریز گذشته را فراهم آورده است.

اگر همین روند ادامه یابد بانک مرکزی ناچار خواهد شد تا پس از یک دوره سیاست انضباطی و کاهش نرخ تورم تا سطح 15 درصد، مجددا به سیاست‌های انبساطی تورم‌زا روی آورد تا مسیر کاهشی تورم ناتمام بماند؛ رفتاری که در دهه گذشته به کرات مشاهده شده و وضعیت امروز شاهدی بر ناکارآمدی آن است. یک پرسش بنیادی این است که چه عامل یا عواملی سیاست‌گذار پولی را در مدیریت تورم ناکام می‌سازد؟ پرسش دیگر این است که چرا با وجود رشد بالای نقدینگی در اقتصاد ایران به‌عنوان علت پایه‌ای تورم بالا، در سطح خرد مازاد تقاضا وجود دارد و تامین مالی اعتباری بخش تولید ناکافی است؟

بدهی‌های دولت، معمای نقدینگی و تامین مالی
زمانی که وضعیت رکودی بر اقتصاد حاکم می‌شود دولت‌ها معمولا براي مقابله با آن از دو گروه سياست‌های پولي و مالي استفاده می‌کنند. سياست‌هاي مالي تغييراتي هستند که دولت‌ها در بودجه و نحوه هزينه آن در بخش‌هاي مختلف ایجاد می‌کنند تا به اهداف اقتصادي معيني برسند و سیاست پولی افزایش عرضه پول توسط بانک مرکزی در جهت ایجاد رونق است. تجربه نشان می‌دهد که در دوره‌های مختلف این دو گروه سیاست‌ها در اقتصاد ایران به کار گرفته شده، اما از دل آن کمتر اهداف رشد اقتصادی و افزایش میزان اشتغال توأم با نرخ تورم پایین و پایدار محقق شده است. ریشه این ناکامی به خلأیی بازمی‌گردد که در ساختار اقتصاد ایران وجود دارد و اجازه نمی‌دهد تا سیاست‌گذاری‌های اتخاذ شده به هدف برسند.
دولت در بسیاری مواقع به دلیل بر عهده گرفتن تعهداتی ورای توانایی مالی خود دچارکسری بودجه می‌شود. در ایران به دلیل نبود بازاری متشکل برای تامین کسری‌های ناشی از این تعهدات، در سال‌های مختلف این کسری یا از کانال درآمدهای نفتی تامین شده - که به افزایش واردات، سرکوب تولید و تشدید بیماری هلندی منجر گشته –یا از طریق نظام بانکی تامین شده که در نتیجه آن سهم بنگاه‌های تولیدی از منابع محدود بانکی کاهش یافته است. با افزایش بدهی دولت و کاهش توان مالی آن، مطالبات پیمانکاران از دولت نیز پرداخت نشده و انجام نشدن تعهدات به صورت زنجیره‌ای به نظام بانکی و در ادامه به بانک مرکزی منتقل شده است. در این روند اقتصاد ایران در معرض دو پدیده مشخص بوده است: قفل شدن منابع بانکی در دست بخشی از تسهیلات‌گیرندگان (عمدتا به دلیل انجام نشدن تعهدات دولت) و افزایش رشد پایه پولی (به‌واسطه آنکه دولت و بانک‌ها کمبود منابع خود را با استقراض از بانک مرکزی تامین کرده‌اند.) آمارهای اعلام شده از سوی مسوولان دولتی حکایت از آن دارد که دولت در حدود 250 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. این رقم اگر با میزان تولید ناخالص داخلی مقایسه شود نسبتی در حدود 20 درصد را نشان می‌دهد. یک سوال این است که آیا این نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی «بالا» است؟ آخرین آمارها حاکی از آن است که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در امارات متحده عربی 43 درصد، در ترکیه 39 درصد و در ژاپن متجاوز از 200 درصد است. در اکثر کشورهای دیگر نیز نسبت مورد اشاره به مراتب از ایران بالاتر است. با این حساب حجم بدهی دولتی در ایران بالا نیست؛ بنابراین سوال دومی پیش می‌آید که چرا در آن کشورها، برخلاف ایران، منابع در اقتصاد منجمد نمی‌شوند؟

خلأهای ساختاری
پاسخ این سوال در طراحی کانال‌های اعتباری است که در بسیاری از کشورهای دیگر طراحی شده و امکان خروج منابع در گردش را از بین می‌برد.
در بسیاری از کشورها بازار سرمایه از سه بازار سهام، بدهی (استقراضی) و مشتقات تشکیل شده است. بازار سهام که نشانه مالکیت در شرکت‌ها است، کاملا شناخته شده بوده و نقل و انتقال مالکیت شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از طریق این بازار انجام می‌گیرد. در بازار بدهی نیز اوراق استقراضی منتشر شده توسط دولت و شرکت‌ها مبادله می‌شود. هدف اصلی بازار اوراق استقراضی فراهم کردن مکانیزمی برای تامین مالی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت مخارج بخش‌ خصوصی و دولتی است. آمارها نشان می‌دهد که حجم مبادلات و ارزش بازار اوراق استقراضی در جهان به مراتب بیشتر از بازار سهام است. به‌عنوان مثال، در سال 2011 بازار بدهی با رقم 157 هزار میلیارد دلار حدود 74 درصد از کل بازار سرمایه 212 هزار میلیارد دلاری جهان را به خود اختصاص داده بود. در همین سال بازار اوراق استقراضی در کشور آمریکا به تنهایی 37 هزار میلیارد دلار و بازار سهام آن 21 هزار میلیارد دلار از کل بازار سرمایه جهان را تشکیل می‌داد. اکثر اقتصادهای نوظهورمانند مالزی، برزیل و کره جنوبی نیز از سال 1997 به سوی راه‌اندازی بازار استقراضی و انتشار این اوراق متمایل شده‌اند به‌طوری که براساس آخرین آمار، حجم اوراق استقراضی منتشر شده در کره جنوبی به 600 میلیارد دلار رسیده است.
اهمیت بازار اوراق استقراضی به‌عنوان یکی از منابع تامین مالی در سال‌های پس از بحران اقتصادی 2008- 2007 و کند شدن رشد اقتصادی کشورها افزایش یافته است. دلیل این امر تکیه کمتر شرکت‌ها به سیستم بانکی برای تامین منابع مورد نیاز خود و همچنین افزایش استقراض دولت‌ها بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد طول مدت خروج از رکود کشورهایی که دارای بازار استقراضی پیشرفته بوده‌اند چندین فصل کوتاه‌تر از کشورهایی بوده که در آنها بازار استقراضی وجود نداشته یا توسعه کمتری داشته است. در غیبت یک بازار اوراق استقراضی فعال، شرکت‌ها برای تامین منابع مالی خود به‌شدت به سیستم بانکی وابسته خواهند بود در حالی که نقش اصلی بانک‌ها در تامین مالی شرکت‌های کوچک و متوسط و به‌ویژه در بخش حوزه سرمایه در گردش آنها، نمود پیدا می‌کند.
معمولا شرکت‌های بزرگ‌تر و دارای اعتبار بیشتر از ابزارهای موجود در بازار بدهی برای تامین منابع جدید مورد نیاز خود کمک می‌گیرند. نهادهای مختلف بین‌المللی به‌طور مرتب به عواقب وخیم عمق کم بازارهای مالی کشورهای در حال توسعه و وابستگی بیش از حد اقتصاد آنان به منابع سیستم بانکی اشاره کرده و بر لزوم ایجاد ساختارهای متنوع مالی تاکید کرده‌اند. در این زمینه می‌توان به بحران بانکی سال‌های 1998-1997 کشورهای آسیای جنوب شرقی اشاره کرد که نبود تنوع در نهادهای واسطه‌گری مالی آنها باعث تشدید و طولانی شدن این بحران شد. آموزه‌های این تجربه نشان می‌دهد در صورت اختلال کانال‌های اصلی واسطه‌گری مالی در یک اقتصاد، وجود مسیر‌های دیگر برای تبدیل پس‌انداز‌ها به سرمایه‌های قابل‌استفاده از گسترش بحران جلوگیری می‌کند. با وجود توسعه نسبی بازار سهام در ایران تاکنون اقدامی جدی برای ایجاد و توسعه یک بازار اوراق استقراضی فعال صورت نگرفته است. خلأ چنین بازاری منجر به ایجاد فشار مضاعف بر منابع محدود سیستم بانکی شده و در نتیجه با ایجاد محدودیت در فرآیند تامین مالی شرکت‌ها، به ناکارآمدی و عدم شفافیت فرآیند تسهیلات‌دهی بانک‌ها منجر شده است و در نهایت منابع به طرزی غیربهینه تخصیص می‌یابند.

شرایط کنونی و یک پیشنهاد
با توجه به نکات گفته شده، امضا‌کنندگان این نامه چارچوبی را پیشنهاد کرده‌اند که زمینه خروج از تنگنای اعتباری کنونی به شکل غیرتورمی را فراهم خواهد ساخت. در این چارچوب با توجه به شرایط اقتصاد ایران پیشنهاد می‌شود در کنار بازار سهام، یک بازار استقراضی شکل گیرد تا از طریق آن زمینه تامین مالی هر چه بهتر بخش خصوصی و دولتی فراهم شود. با ایجاد و توسعه بازار اوراق استقراضی در کنار توسعه بازار سهام، بازاری کامل شکل می‌گیرد که می‌تواند به بهترین شکل وظیفه واسطه‌گری مالی را به عهده گرفته و از هزینه‌های بنگاه‌ها (خصوصا بنگاه‌های بزرگ‌تر) بکاهد و به افزایش شفافیت مالی کمک کند. لازمه تکامل چنین بازاری ایجاد موسسات رتبه‌بندی اعتباری برای اعتبارسنجی شرکت‌ها و بهبود قوانین نظارتی حاکم است. با توجه به زمانبر بودن ایجاد چنین نهادهایی در کوتاه‌مدت، در دوره قبل از تشکیل موسسات رتبه‌بندی مورد اعتماد مردم می‌توان از تضمین بانک‌ها برای شرکت‌های درخواست‌کننده منابع استقراضی از طریق بازار سرمایه کمک گرفت.
البته بانک‌ها نیز قاعدتا تنها موسساتی را تضمین خواهند کرد که از توانایی بازپرداخت بدهی‌شان از محل فعالیت‌های جاری اطمینان داشته باشند. در دوران ابتدایی شکل‌گیری بازار و با توجه به آشنایی کمتر مردم با این اوراق، اوراق استقراضی با سررسید کوتاه‌مدت‌‌تر و با تضمین بانکی در سررسید منتشر خواهد شد. اما می‌توان پس از چند سال با افزایش اعتماد سرمایه‌گذاران و فعال شدن موسسات رتبه‌بندی مذکور و با افزایش آگاهی عمومی نسبت به این نوع اوراق، به تدریج از نقش بانک‌ها به‌عنوان پذیرنده ریسک صرف‌نظر کرده و متعاقبا اوراق با سررسیدهای بلندمدت‌تر نیز منتشر کرد. به‌این‌ترتیب فعالان این بازار با توجه به اطلاعات شفافی که در دسترس عموم قرار دارد، نسبت به تامین نیازهای خود بدون دخالت‌های غیرضروری نهادهای دیگر اقدام خواهند کرد. چنین پیشنهادی به نهادهای سیاست‌گذاری کشور تقدیم شده است و پیشنهاد شده در گام نخست به بنگاه‌های اقتصادی اجازه داده شود تا برای تامین مالی مواد اولیه خود به انتشار اوراق مرابحه در بازار اوراق استقراضی اقدام کنند. به‌منظور تسهیل و تشویق حضور بنگاه‌های تولیدی در بازار بدهی غیر‌بانکی، ارائه یارانه مالیاتی از محل مالیات سال‌های آتی بنگاه‌ها مطرح شده است. در این پیشنهاد میزان یارانه مالیاتی از مالیات سال‌های آتی شرکت‌های تولیدی به تعداد کارکنان و میزان افزایش آن در سال استفاده از اوراق پیوند خورده است. برای کاهش اثرات جانبی نامطلوب احتمالی، سقف انتشار این اوراق به عملکرد گذشته شرکت، براساس آنچه در اظهارنامه‌های مالیاتی منعکس شده، وابسته شده که این امر به افزایش شفافیت شرکت‌ها نیز کمک خواهد کرد. از سوی دیگر تمام یا بخشی از عدم‌النفع دولت (ناشی از معافیت مالیاتی در سال‌های آتی) نیز با افزایش میزان استفاده شرکت‌های تولیدی از ظرفیت بلا‌استفاده کنونی (به خاطر تامین سرمایه در گردش موردنیاز؛ بنابراین افزایش تولید و درآمد آنها) جبران می‌شود. نکته قابل‌توجه دیگر نظارت تخصصی بانک‌ها درخصوص اعتبارسنجی دقیق شرکت‌های موضوع پیشنهاد و کسب اطمینان بانک‌ها از محل مصرف وجوه توسط بنگاه‌ها است که باید در قراردادهای موضوع انتشار اوراق بر آن تاکید شود.
دستاوردهای نهاد جدید
توسعه بازار اوراق استقراضی علاوه‌بر کمک به ایجاد تنوع در روش‌های تامین مالی تولید کشور، دستاوردهای دیگری نیز به همراه دارد که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- راه‌اندازی این بازار از قفل شدن منابع بانکی جلوگیری می‌کند. عدم‌نقدشوندگی بدهی‌های دولت به پیمانکاران، با وجود نسبت پایین این بدهی‌ها به تولید ناخالص داخلی، یکی از چالش‌های اصلی فضای کسب و کار است. بخش دولتی به جای انباشت بدهی‌های خود می‌تواند طبق یک برنامه مشخص با انتشار اوراق استقراضی با سررسیدهای متفاوت، منابع لازم برای کاهش بدهی‌های خود به پیمانکاران را تامین کند. واضح است که نرخ سود این اوراق متناسب با طول دوره انتشار آنها، متفاوت خواهد بود.
2- وجود یک بازار متشکل برای اوراق استقراضی زمینه‌ساز ایجاد نهادی می‌شود که در آن نرخ بهره براساس عرضه و تقاضا تعیین ‌شود. به این ترتیب، ایجاد و توسعه این بازار به سیاست نادرست تعیین دستوری نرخ بهره خاتمه خواهد داد.
3- وجود یک بازار فعال برای اوراق استقراضی شرکتی می‌تواند به‌عنوان پشتیبانی برای سیستم بانکی و بازار سهام عمل کند. در صورت وقوع شوک‌های مختلف در این بازارها (به دلایلی چون تغییرات نرخ سود)، نقدینگی جامعه بین بازارهای بدهی و سهام جریان خواهد یافت و به این ترتیب از حرکت نقدینگی‌های سرگردان بین بازارهایی چون ارز، مسکن، طلا و ... جلوگیری خواهد شد.
4- با توسعه بازار بدهی و متنوع شدن ابزار‌های بدهی قابل‌مبادله، وظیفه تامین مالی تولید در میان نهادهای متولی آن تقسیم خواهد شد. به این ترتیب توانایی بانک‌ها در انجام وظیفه اصلی خود که تامین مالی کوتاه مدت شرکت‌های تولیدی است، افزایش خواهد یافت. در این چارچوب شرکت‌های کوچک و متوسط از سوی بانک‌ها تامین مالی شده و تامین مالی شرکت‌های بزرگ و نیز دولت از طریق بازار بدهی صورت خواهد گرفت و گذار از اقتصاد بانک‌محور به اقتصاد بازار‌محور محقق خواهد شد.
5- تجربه بحران اخیر اقتصادی جهان نشان داد زمانی که بانک‌های مرکزی مصمم به تزریق پول به اقتصاد باشند، می‌توانند این سیاست را از طریق خرید اوراق در بازار استقراضی اعمال کنند. اجرای سیاست تسهیل مقداری (Quantitative Easing) در آمریکا، که موجب رونق اقتصادی بدون افزایش قابل‌توجه نرخ تورم شد، از همین طریق صورت گرفت. با این سیاست در حالی که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در اقتصاد آمریکا به‌واسطه اجرای سیاست تسهیل مقداری از حدود 68 درصد به 88 درصد رسید، نرخ تورم افزایشی را تجربه نکرد. بازار استقراضی به‌ دلیل آنکه کانال ارتباط بی‌واسطه بانک مرکزی آمریکا با شرکت‌ها بود، به‌عنوان ضربه‌گیر تورم عمل کرد. توسعه چنین بازاری در ایران نیز می‌تواند به چرخه رشد اقتصادی همراه با سیاست‌های انبساطی تورم‌زا پایان دهد.
6- توسعه بازار استقراضی از بار مسوولیت بانک مرکزی در تامین مالی تولید خواهد کاست. در این حالت بانک مرکزی می‌تواند مانند سایر بانک‌های مرکزی دنیا به مسوولیت اصلی خود که کنترل تورم است بپردازد و بخش قابل‌توجهی از تامین مالی تولید از طریق بازار اوراق استقراضی صورت گیرد.
7- تغییر شیوه تامین مالی تولید در ایران به تامین مالی از طریق بازار استقراضی می‌تواند به افزایش شفافیت فضای کسب و کار منجر شود. وابسته کردن درجه استفاده بنگاه‌ها از این ابزار به صورت‌های مالی آنان و پرداخت یارانه احتمالی نرخ سود به بنگاه در کوتاه مدت با استناد به اظهار‌نامه‌های مالیاتی و حق بیمه‌های تامین اجتماعی آنان، می‌تواند زمینه ایجاد شفافیت بیشتر در فعالیت بنگاه‌ها را فراهم کند.
در مجموع، ایجاد و توسعه بازار اوراق بدهی، ثبات بازارهای مختلف را افزایش داده و تامین مالی بنگاه‌ها را تسهیل و تسریع خواهد کرد و این امر به تامین کم‌هزینه‌تر مواد اولیه بنگاه‌ها و افزایش تولیدات داخلی و در نهایت خروج غیرتورمی از رکود کمک خواهد کرد. همزمان، کاهش آسیب‌پذیری اقتصاد از تکانه‌های وارد شده به بازارهای مختلف، زمینه را برای ایجاد ثبات اقتصادی بیشتر کرده و جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز مساعدتر خواهد شد. امید است با توجه به مزایای گسترش بازارهای بدهی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور، به‌ویژه در شرایط کنونی، شاهد اقدامات اثرگذار در این زمینه باشیم.
سخن آخر
بازار بدهی اختراع جدیدی نیست، بلکه ابزاری تجربه شده در بسیاری از کشورها است که توانسته علاوه‌بر رونق اقتصادی، زمینه‌ساز استقلال بیشتر سیاست‌گذار پولی شود. پیشنهاد راه‌اندازی این بازار در ایران نیز به اعتبار چنین تجربه موفقی ارائه شده است. براساس همین تجربه پیش‌بینی می‌شود که راه‌اندازی و پیاده سازی صحیح این بازار علاوه‌بر آنکه می‌تواند زمینه‌ساز رونق اقتصادی و خروج غیر تورمی از رکود شود، زمینه‌ساز اصلاح ساختار در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی نیز باشد. در حال حاضر در ایران به بانک مرکزی به‌عنوان سیاست‌گذار پولی و در برخی دوره‌ها توأمان به‌عنوان تامین‌کننده مالی دولت نگریسته می‌شود و این امر یکی از دلایل مزمن شدن تورم در اقتصاد ایران بوده است. با ایجاد بازار بدهی، سیاست‌گذار پولی می‌تواند به ماموریت‌های اصلی خود بپردازد و تامین مالی، همانند اقتصادهای پیشرفته دنیا، از مسیر بازار سرمایه انجام شود. در پایان این نکته را نیز باید تذکر داد که موفقیت این بازار در گرو طراحی و پیاده‌سازی صحیح آن است؛ مدیریت نامناسب این طرح می‌تواند تکرار این تجربه موفق جهانی را ناکام سازد.

wichidika
12-06-2015, 21:32
تحلیل
«دنیای اقتصاد» نقش بازار بدهی در جهان را بررسی می‌کند
کاتالیزور خروج از رکود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

دنیای اقتصاد: پس از انتشار نامه سرگشاده 6 صاحب‌نظر اقتصادی که روز گذشته با عنوان نسخه غیرتورمی رکودزدایی منتشر شد، «دنیای اقتصاد» با بهره‌گیری از تجربه کشورهای جهانی، ابعاد بین‌المللی بازارهای بدهی در جهان را بررسی کرده است. پژوهش انجام‌شده حکایت از آن دارد در بحران اخیر اقتصاد جهان کشورهایی که از عمق بالایی در بازار بدهی‌ها برخوردار بودند، نسبت به سایر کشورها دوره کمتری را در رکود سپری کردند. بررسی‌ها نشان می‌دهد این کشورها 6 فصل زودتر به دوره پیش از رکود بازگشته‌اند. علاوه بر این مطالعات نشان می‌دهد زمان آغاز حرکت به سمت خروج از رکود نیز در این کشورها سه فصل زودتر از دیگر کشورهایی بوده است که بازار بدهی در آن عمیق نبوده است. بنابراین می‌توان استفاده از ابزار بدهی را مانند کاتالیزوری دانست که فرآیند خروج از رکود را تسریع می‌کند.
گروه تحلیل، همایون فطرس: نتایج پژوهش‌های جهانی حاکی از آن است که در کشورهایی که نقش «بازار بدهی» در تامین مالی پررنگ‌تر است، توانسته‌اند پس از 5 فصل به دوره پیش از رکود بازگردند، حال آنکه این زمان برای کشورهای با سهم پایین بازار بدهی، به 11 فصل می‌رسد. علاوه بر این، زمان خروج از رکود نیز در کشورهای گروه اول سه فصل زودتر از سایر کشورها خواهد بود.

در کنار این موضوع، «کاهش ریسک در تامین مالی»، «افزایش شفافیت و کاهش رانت»، «کشف نرخ بهره بر اساس عرضه و تقاضای واقعی»، «کاهش زمان انتظار تامین مالی» و «تامین مالی در بلندمدت» از جمله عواملی است که باعث شده اکثر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته برای تسریع خروج رکود از ابزار بدهی استفاده کنند. «دنیای اقتصاد» به دنبال انتشار نامه روز گذشته 6 اقتصاددان با عنوان «نسخه غیر‌تورمی رکود زدایی» که به مزیت و امکان‌سنجی توسعه ابزار بدهی در ایران پرداخته بود، در این گزارش از تجربه‌های جهانی استفاده از بازار بدهی و مقایسه آن با سایر بازارهای تامین مالی رونمایی می‌کند.
شیوه تامین اعتبار شرکت‌ها از محل تسهیلات اعطایی بانک‌ها شیوه‌ای سنتی و قدیمی است که به‌خصوص در کشورهای با توسعه‌یافتگی مالی کمتر همچنان دنبال می‌شود. یکی از گلوگاه‌های کلیدی این شیوه، موضوع اعتبارسنجی بنگاه‌هایی است که درخواست تسهیلات دارند. این پیچیدگی‌های اعتبارسنجی و زمان‌بر بودن آن سبب می‌شود صفی از تقاضای تسهیلات تشکیل شود. از طرفی همواره بین بنگاه تقاضا‌کننده تسهیلات و بانک عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد و «کژگزینی» و «کژمنشی‌هایی» که از این موضوع نشأت می‌گیرد کم و بیش همواره وجود خواهد داشت. همچنین، بانک به‌عنوان یک موسسه مالی به دنبال پوشش هزینه‌های خود و سودآوری است؛ در نتیجه همواره میان نرخ سود سپرده‌ای که محل جذب منابع آن بانک است و نرخ سود تسهیلاتی که اعطا می‌کند،‌ فاصله‌ای چند درصدی برای پوشش هزینه‌ها و منافع خود قرار می‌دهد. در واقع، شرکت‌ها و بنگاه‌ها مجبورند برای اخذ تسهیلات، هزینه‌ای را برای واسطه‌گری بانک بپردازند. موضوع دیگر ریسک بانک‌ها در اعطای تسهیلات است که اولا سعی می‌کنند با اعطای تسهیلات به شرکت‌‌های معتبر و بزرگ،‌ ریسک خود را کاهش داده و ثانیا این نهادهای مالی به علت رعایت موازین و چارچوب‌های کفایت سرمایه‌، ملزم هستند ترازنامه خود را بیش از مقادیر تعیین‌شده، دارای خاصیت اهرمی نکنند. از این رو،‌ امکان دارد در شرایطی که تقاضای زیادی هم برای تسهیلات وجود داشته باشد، از اعطای تسهیلات سر باز زنند یا این فرآیند را پیچیده و دشوار کنند.



رجحان بازار بدهی


در سال‌های اخیر شیوه تامین مالی از بازار بدهی توانسته است بسیاری از معضلات و کاستی‌های تامین مالی از دو بازار دیگر،‌ یعنی بازارهای پول و سرمایه را برطرف کند. شرکت‌ها با انتشار اوراق بدهی می‌توانند به‌طور سریع، مستقیم و بی‌واسطه به صاحبان سرمایه متصل شده و اعتبار لازم خود را جذب کنند. در نتیجه، نرخ سودی که ایشان بر این اوراق متعهد می‌شوند نرخ سودی واقعی، منفک از هزینه‌های واسطه‌ای نظیر بانک و متناسب با کسب‌و‌کار ایشان و نیز نرخ بهره انتظاری سرمایه‌گذاران خواهد بود. از سوی دیگر، در بازار اوراق شرکتی، نرخ بازدهی و نرخ ریسک، دو مشخصه‌ای که باید با یکدیگر در نظر گرفته شوند،‌ می‌توانند عرصه‌ای برای به رسمیت شناخته شدن و نهادینه‌شدن در بازارهای مالی کشور پیدا کنند. به‌طور دقیق‌تر، از آنجا که شرکت‌های مختلف دارای ایده‌،‌ سابقه و‌ کسب‌و‌کارهای گوناگون هستند، ریسکی که متوجه فعالیت ایشان است هر یک با دیگری متفاوت بوده و به همین سبب، خریداران اوراق شرکتی دارای این حق هستند که از شرکت‌های پرریسک‌تر نرخ بازدهی بالاتری مطالبه کنند؛ در نتیجه در بازار اوراق شرکتی، شاهد اوراق شرکت‌های مختلف با نرخ بازدهی‌های مختلف خواهیم بود. همچنین برخلاف تامین مالی بانک‌ها که طبق ماموریت ذاتی و اصلی آنها دوره آن کوتاه‌مدت است،‌ تامین مالی از مسیر اوراق شرکتی به‌طور عمده برای دوره‌ای میان‌مدت تا بلندمدت صورت می‌گیرد؛ به این سبب بانک‌ها می‌توانند منابع خود را که برای تامین مالی کوتاه‌مدت است به‌طور آزادتری در اختیار داشته و نیز ترازنامه‌هایی شفاف‌تر و عاری از مطالبات معوق و غیرجاری خواهند داشت.



حل مساله «ریسک» با اوراق بدهی


موضوع ریسک تامین مالی که به آن اشاره شد، در ادبیات مالی از اهمیت بالایی برخوردار است. بانک‌ها برای کاهش ریسک خود می‌کوشند فرآیند اعتبارسنجی را با دقت زیاد و با احتیاط انجام دهند که در صورت توجه نکردن به این موضوع، مواردی متعدد از تسهیلات نکول‌شده و مطالبات غیرجاری در گزارش‌های مالی این نهادها افزایش می‌یابد. همچنین بانک‌ها برای کاستن هر چه بیشتر ریسک خود، از شرکت‌های متقاضی تسهیلات، به‌خصوص در شرایط پرریسک و نامطمئن کلان اقتصادی، وثیقه‌ها و تضمین‌های سنگینی طلب می‌کنند که غالبا متقاضیان از عهده آنها بر نمی‌آیند. به‌طور مثال، در سال‌های اخیر بسیاری از بانک‌های کشور برای پوشش ریسک خود از متقاضیان تسهیلات، چه افراد و چه شرکت‌ها، وثیقه‌های ملکی آن هم با شرایط خاص در خواست می‌کنند. روشن است که این شیوه نمی‌تواند تداوم داشته باشد؛ اما در بازار بدهی و به‌خصوص درباره اوراق شرکتی، کاهش ریسک خریداران اوراق که تامین‌کننده اعتبار هستند، به شیوه دیگری صورت می‌گیرد. برخلاف تسهیلات که بانک‌ها به دنبال وثیقه(Collateral) هستند، در اوراق شرکتی موضوع تعهدات (Covenant) مطرح است. در خرید و فروش اوراق شرکتی بین شرکت ناشر و خریدار اوراق، گویی قراردادی منعقد می‌شود که شرکت و خریدار متعهد به مواد آن می‌شوند. این تعهدات، خریدار را از بازدهی و ریسکی که خواهد پذیرفت مطمئن می‌سازد. به‌عنوان مثال، از جمله تعهداتی که بسیاری از شرکت‌های ناشر اوراق در جهان می‌پذیرند، می‌توان به ‌تعهداتی مثل محدودیت‌ فروش دارایی‌ها (Asset Sale restrictions)، محدودیت تغییر کنترل شرکت (Poison Put)، محدودیت پذیرش بدهی‌های تضمین‌شده (Secured Debt Restrictions) و محدودیت‌های قبضه و ادغام شرکتی (Merger Restrictions) اشاره کرد. این محدودیت‌ها شرکت را در چارچوبی قرار می‌دهد که خریدار اوراق را تا اندازه‌ای از نکول‌نشدن اوراق مطمئن می‌گرداند. همچنین، دو موضوع سبب می‌شود شرکت‌های ناشر اوراق بدهی، ملزم به رعایت هرچه بیشتر مفاد قرارداد و ایفای تعهدات خود باشند. نخست آنکه،‌ در اکثر نقاط دنیا، خریداران اوراق شرکتی نهادها و موسسات مالی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری هستند و مردم به‌صورت خرد، کمترین گروه صاحبان این اوراق هستند. دلیل این امر آن است که سنجش اعتبار شرکت‌ها و اوراق آنها امری تخصصی است و افراد به‌طور شخصی مایل به صرف هزینه و وقت برای سنجش اعتبار اوراق و سرمایه‌گذاری در آنها نبوده و توانمندی این کار را نیز ندارند. بر همین اساس شاهد آن هستیم که در کشوری چون آمریکا تنها 19 درصد از خریداران اوراق شرکتی، افراد و خانوارها هستند. در ژاپن این میزان به 4 درصد و در انگلستان با یک تقریب رو به بالا به یک درصد می‌رسد. در سایر کشورها نیز سهم «خرده‌ها» در بازار اوراق شرکتی به‌طور میانگین 9 درصد محاسبه شده است. این موضوع، یعنی «حقوقی بودن خریداران اوراق شرکتی»،‌ سبب شده است قدرت بیشتری برای نظارت بر فعالیت شرکت‌ها و ایفای تعهدات ایشان اعمال شود. همچنین، ریسکی که در شیوه تامین مالی شرکت از سیستم بانکی، تنها بانک متحمل می‌شود، در شیوه تامین مالی از بازار بدهی، بر دوش چندین نهاد بوده است و در واقع ریسک به اشتراک گذاشته می‌شود. موضوع دوم آن است که علاوه بر خریداران اوراق، واسطه انتشار اوراق که در اکثر موارد بانک‌ها هستند، خود به‌عنوان واسطه مسوول انعکاس شرایط و وضعیت شرکت و نظارت پایه بر شرکت ناشر هستند. در نتیجه،‌ غیر‌از نهادهایی چون صندوق‌های سرمایه‌گذاری، بازنشستگی،‌ بیمه و نظایر این‌ها، بانک‌ها به‌عنوان موسسات مالی حرفه‌ای اعتبار و ریسک شرکت‌ها را به‌طور پایه‌ای مورد سنجش قرار داده و نتایج آن را در اختیار عموم قرار می‌دهند. علاوه بر دو بحث مذکور، در اکثر شرکت‌هایی که ناشر اوراق بدهی هستند،‌ نظام رتبه‌بندی شرکت‌ها می‌تواند در ارزیابی ریسک آنها موثر باشد؛ چنان‌که برخی بازار اوراق شرکتی را به دو قسمت بازار اوراق رتبه‌بندی شده و بازار اوراق بدون ‌رتبه‌بندی تقسیم می‌کنند. در واقع وجود بازاری برای اوراق شرکت‌ها خود انگیزه‌ای برای آنها ایجاد می‌کند تا برای رتبه‌بندی شدن و کسب رتبه بهتر، با یکدیگر رقابت کنند و شفافیت و انضباط بیشتری داشته باشند، موضوعی که در نهایت و در سطح کلان به نفع اقتصاد ملی یک کشور خواهد بود.


بازیابی سریع از رکود با بازار اوراق بدهی


بر مبنای یک مطالعه انجام گرفته که در نوامبر سال 2014 در کنفرانس سالانه انجمن رویال اکونومیک، نتایج آن ارائه شد، در کشورهایی که کسب‌و‌کارها بیشتری تکیه بر بازار بدهی داشته‌اند، بازیابی (زمان شروع خروج از رکود) از دوره رکودی سه فصل زودتر از کشورهایی با سهم پایین از بازار اوراق آغاز شده است. همچنین این مطالعه که بر مبنای داده‌های 25 کشور در 93 دوره رکودی صورت گرفته است، نشان می‌دهد کشورهایی که بازار اوراقی با سهم بالا در اقتصاد داشته‌اند،‌ توانسته‌اند پس از تنها پنج فصل، به شرایط پیش از رکود بازگردند، در حالی که در سایر کشورها این زمان به بیش از 11 فصل پس از آغاز رکود می‌رسد، در نتیجه زمان بازگشت به دوره قبل از رکود نیز 5 فصل کاهش یافته است. این مطالعه نشان می‌دهد در دوره‌های رکودی، بانک‌ها به‌طور عمده از میزان تسهیلات به شرکت‌ها می‌کاهند و همین موضوع سبب متاثر شدن کسب‌و‌کار بنگاه‌های اقتصادی خواهد شد. در انگلستان و کشورهای حوزه یورو، در مقطع بحران مالی سال‌‌های 2007 تا 2009، به‌طور متوسط به ترتیب 32 درصد و 12 درصد از میزان تسهیلات بانکی به شرکت‌ها کاسته شده است. در کشور ما نیز شاهد آن هستیم در دوره رکودی چهار سال اخیر، میزان حقیقی تسهیلات بانکی به بخش غیردولتی در انتهای سال 93 نسبت به ابتدای سال 90 حدود 14 درصد کاسته شده است. از این‌رو بازارهای اوراق به‌عنوان مسیر جایگزین تامین مالی در این شرایط می‌توانند نقش ایفا کنند و از مزمن و طولانی شدن دوره رکودی جلوگیری کنند. کمیسیون اروپا بر مبنای نتایج این مطالعه که دوره‌های رکودی 25 کشور را از سال 1989 بررسی کرده است، پیشنهاد می‌کند بازارهای بدهی در کشورهای اروپایی توسعه یابد تا بتوان از نوسان‌های رونق و رکودی شدید و مخرب که به‌طور پیوسته دامن‌گیر شرکت‌ها شده و سبب بی‌ثباتی می‌شود، پیشگیری کرد.



شناسایی «ساختار زمانی» و «منحنی‌بازدهی»


وجود بازار اوراق بدهی چنان‌که گفته شد بستری است که در آن به‌طور شفاف و روزانه،‌ نرخ‌های بهره و ریسک‌های مختلف مورد معامله قرار گیرند. به این ترتیب،‌ در نظام مالی کشور می‌توان به ابزارهای جدیدی برای مدیریت متغیرهای پولی و مالی دست پیدا کرد. از طرفی با پایش نرخ‌های بازدهی تعادلی در بازار،‌ می‌توان نرخ بازدهی انتظاری جامعه را رصد کرد و متناسب با آن سیاست‌های پولی را پیش‌بینی کرد. در کشوری چون آمریکا،‌ منحنی بازدهی که از داده‌های نرخ اوراق معامله‌شده در بازار به‌دست می‌آید،‌ از مهم‌ترین نماگرهای اقتصاد تلقی می‌شود و این موضوع برای کشورهای دیگر نیز صدق می‌کند. متوسط زمان سررسید اوراق، شاخصی است که بر مبنای آن می‌توان ثبات فضای کلان اقتصادی را سنجید و این تنها با وجود یک بازار اوراق کارآمد حاصل می‌شود. به‌طور مثال، در حالی که در آمریکا متوسط زمان سررسید اوراق شرکت‌های بدون رتبه‌بندی در سال 2013، حدود 5/ 13 سال بوده است، در کشورهای OECD این شاخص 8/ 7 سال و در سایر کشورها 1/ 5 سال مشاهده می‌شود. این مقادیر خود گویای عمق مالی کشورهای ذکر شده هستند. همچنین، مقادیر ذکر شده در طول یک دهه اخیر، متناسب با وقایع سیاسی،‌ اجتماعی و اقتصادی متغیر بوده‌اند؛ چنانکه متوسط زمان سررسید اوراق در دوره بحران مالی سال‌های 2007 و 2008، به دلیل بی‌ثباتی و عدم اطمینان فضای کلان اقتصادی به حدود 10 سال تنزل یافته بود. با به‌وجود آمدن بستری برای نرخ‌های بهره همراه با ریسک، همچنین این فرصت برای دولت و بانک‌ مرکزی ایجاد می‌شود که بدون داشتن دغدغه از فرار نقدینگی از بانک‌ها به بازارهای کاذب، از نرخ بهره بدون ریسک خود، که هم‌اکنون در قالب نرخ سود سپرده‌های بانکی ارائه می‌کند، بکاهد. با این کار، زمینه برای کاهش هزینه پول بانک‌ها و به تبع آن کاهش نرخ سود تسهیلات بیش از گذشته فراهم خواهد شد.



حرکت جهانی به سمت بازار اوراق


بحران مالی سال 1997 در آسیا اهمیت تنوع‌بخشی و تعمیق بازارهای مالی را برای بسیاری از کشورها برجسته کرد و آن هنگام، بسیاری از کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین با تمهید نیازمندی‌ها و ابزارهای لازم برای دولت‌ها و بنگاه‌ها، توانسته‌اند از ریسک سیستماتیک بازارهای مالی و اقتصاد بکاهند. از جمله این تمهیدات، به‌وجود آوردن یک بازار اوراق کارآمد بوده است تا بتواند با فعال کردن بازار بدهی در کنار بازار سرمایه،‌ نقش مهمی در اقتصاد کشور ایفا کند که از جمله می‌توان به نمونه‌هایی که در کشورهای شرق آسیا یا برزیل و شیلی در آمریکای لاتین صورت گرفته است، اشاره کرد. تا پیش از سال 1997، در کشورهای صاحب بازارهای نوظهور غالب شرکت‌ها از سیستم بانکی یا از اعتبارات خارجی، تامین مالی می‌کردند. همین موضوع سبب بسیاری از ناموزونی‌ها و معضلات پولی و مالی در این کشورها شده بود؛ از جمله اینکه در این کشورها بدهی‌ها و تسهیلات معوق ترازنامه بانک‌ها را به‌طور هنگفتی سنگین کرده بود. از سال 1997، دولت‌ در این کشورها مجبور به انتشار مقادیر قابل‌ملاحظه‌ای اوراق دولتی شدند تا از سقوط نظام مالی خود جلوگیری کنند. به تبع این حرکت، بازار اوراق در این کشورها از ساختاری متشکل و پراهمیت برخوردار شد و باعث شد این کشورها در مدیریت بازار بدهی به تجربه‌ای گرانبها دست یابند. چنین تجربه‌ای را می‌توان در کشورهای آمریکای لاتین نظیر برزیل، شیلی و مکزیک مشاهده کرد.



بازار اوراق بدهی در ایران


اما در ایران، به‌رغم رشد و توسعه بازارهای مالی و ظهور ابزارهای جدیدی نظیر ابزارهای مشتقه و اختیار معامله در سال‌های اخیر، بازار بدهی که عموما متشکل از اوراق مشارکت بخش‌های دولتی نظیر شهرداری‌ها و شرکت‌های بزرگ دولتی و نیمه‌دولتی است، همچنان سهم قابل‌توجهی در سبد معامله‌گران نداشته است. آخرین آمارها نشان می‌دهد اندازه کل بازار بدهی ایران چیزی حدود 8/ 9 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را پوشش می‌دهد. اندازه بازار اوراق بدهی در ایران (8/ 25هزار میلیارد تومان ) فاصله بسیار قابل‌ملاحظه‌ای حتی با همتایان منطقه‌ای خود نظیر ترکیه و نیز کشورهای اقتصادهای نوظهور مانند مالزی، برزیل یا آفریقای جنوبی دارد. از دلایل این موضوع می‌توان به سقف نرخ بازدهی که برای این اوراق هم‌اکنون مشخص شده است، اشاره کرد که به این ترتیب، صاحبان سرمایه انگیزه چندانی به خرید این اوراق ندارند. با بسترهای کنونی معاملاتی این اوراق و نرخ بازدهی که برای آنها مشخص شده است، از یکسو خریداران با توجه به نقدشوندگی کمتر این اوراق و نرخ بازدهی برابر با نرخ سود سپرده‌های بانکی، اقبالی به آن نشان نداده و سپرده‌گذاری در بانک‌ها را ارجح می‌دانند. از سوی دیگر زمانبر بودن و پیچیدگی‌هایی که برای انتشار این اوراق وجود دارد و همچنین عدم شناخته‌شدن بودن آن نزد مدیران بنگاه‌ها،‌ میل چندانی به تامین مالی از سمت شرکت‌ها برای ورود به بازار اوراق بدهی وجود ندارد. بدیهی است همچون کشورهای متعددی که در راه‌اندازی بازار اوراق بدهی خود موفق بوده‌اند، بسترهای معاملاتی به‌خصوص بستر الکترونیکی معاملات اوراق بدهی باید راه‌اندازی شود و همچنین همچون کشورهای ترکیه و چین، چارچوب‌ها و قوانین انتشار اوراق بدهی باید چنان تنظیم و اصلاح شوند که فاصله زمانی تصمیم به انتشار اوراق بدهی تا نشر و عرضه آن به بازار به حداقل ممکن و در سطح استانداردهای جهانی که 10 روز است، کوتاه شود.



تجربه موفق ترکیه

در کشور ترکیه، هم‌اکنون راهکارهای تامین مالی و گوناگونی بازارها بسیار متنوع‌تر و گسترده‌تر از آن چیزی است که در کشور ما وجود دارد و این در شرایطی است که تا یک دهه پیش، ترکیه از جمله کشورهایی بود که با تورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم می‌کرد و هر از گاهی آشوب‌ها و تلاطم‌هایی نظیر نوسان‌های مخرب بازار ارز، دامن اقتصاد آن کشور را می‌گرفت. با وجود این،‌ مدیریت صحیح فضای کلان اقتصاد و به‌کارگرفتن ابزارها و شیوه‌های صحیح در این کشور منجر به آن شده که ترکیه در حال حاضر از اقتصادهای پیشروی نوظهور به‌شمار آید که توانسته به رشد اقتصادی پایداری در سال‌های اخیر دست پیدا کند. از جمله دستاوردهای ترکیه،‌ آن است که اندازه بازارهای مالی این کشور ظرف سال‌های 2002 تا 2010،‌ با بیش از سه برابر شدن به 1007 میلیارد لیره ترکیه (بیش از 385 میلیارد دلار) رسیده است. پایش وضعیت اقتصادی و مالی ترکیه می‌تواند برای وضعیت اقتصادی کشور ما حائز اهمیت باشد. جدا از مشابهت‌های فرهنگی و ژئوپولیتیکی ترکیه و ایران، این نکته برجسته است که ترکیه نیز مانند ایران، کشوری «بانک-پایه»‌ است و نزدیک به 5/ 86 درصد از اندازه کل بازارها و بخش‌های مالی در این کشور،‌ به بخش بانک‌ها است. با وجود این، از سال 2010 و با تسهیل شرایط انتشار اوراق شرکتی در ترکیه، انتشار این اوراق و تامین مالی بنگاه‌ها از این مسیر چنان رونق گرفته که میزان انتشار اوراق شرکتی ظرف دو سال از سال 2009، شاهد رشدی 7 برابری بوده است.
بنابراین ترکیه را نیز می‌توان از جمله کشورهایی برشمرد که حرکت خود را برای ایجاد یک بازار بدهی مناسب آغاز کرده است. تا پیش از سال 2007، با کاهش نرخ رشد تورم و باثبات شدن فضای کلان اقتصادی، همزمان با کاهش نرخ بهره بر جذابیت اوراق شرکتی ‌افزوده شد. غیر ‌از این،‌ تسهیل شرایط مالیاتی و انتشار اوراق نیز به جذاب‌شدن اوراق شرکتی در این کشور دامن زده است. طبق تصمیم دولت ترکیه، هزینه مالیات انتقال اوراق در بازار ثانویه از 5 درصد به یک درصد کاهش یافته است و این معامله‌گری این اوراق را نیز ترغیب می‌کند. موضوعی که در رابطه با موفقیت ترکیه در ایجاد یک بازار بدهی کارآمد،‌ به‌خصوص ایجاد بازاری برای اوراق شرکتی مطرح است، موفقیتی است که این کشور پیش‌تر در ایجاد بازاری کارآمد برای اوراق دولتی خود به دست آورد. به‌طور حتم، ایجاد بازار کارآمد برای اوراق دولتی پیش‌نیازی برای داشتن بازاری برای اوراق شرکتی محسوب می‌شود. در این مسیر، ترکیه ظرف سال‌های 2001 تا 2011 توانسته است سهم بیشتری از بدهی‌های خود را از داخل کشور تامین کند و از بدهی‌های خارجی خود بکاهد. به‌طور خاص، از اهدافی که ترکیه در این مسیر مدنظر داشته می‌توان به ایجاد یک منحنی بازدهی (Yield Curve) متناسب برای لیر ترکیه، ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای معامله‌گری، تسویه و... ایجاد بازار نقدشونده ثانویه و بازاری شفاف و منظم که برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب باشد، اشاره کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])