banii
30-03-2015, 00:21
زندگی ایده آل تونو توصیف کنید ...
یا بنوعی از حسرت ها ، آرزوها و ... تون بگید ...
دوست داشتید دنیا و زندگیتون چجوری باشه که نبود ...
چنانچه در حال حاضر از همه نظر از زندگی و خودتون رضایت دارید که ازتون عذر میخوام این سوالو میپرسم و آرزو میکنم همیشه همینطور باشه زندگیتون :) ....
البته این موضوع میتونه خیلی بطور عمیق تر هم بهش پرداخته بشه و مثلا از فانتزی ها و تخیلات خودتون بگید ... بنوعی آرامانگرایانه و کمی غیر واقعی باشه ... (مثلا بگید دنیا کلا این شکلی نبود و مسایلی همچون ظلم ، فقر ، بیماری و ... وجود نمیداشت...)
اما من رئالیسم اش مد نظرم هست ...
خودم هم شروع کنم :
1- متولد و شهروند یک کشور درست درمون بودم (کجا بودنش مساله ی چندان اهمیت داری نیست ... سوئد ،سوئیس ، فرانسه ، ایتالیا ، هلند ، دانمارک ، بریتانیا ، کانادا ، آمریکا و ... )
2- ترجیح میدم (یعنی اگر اینطور هم نبود زیاد مورد مهمی نیست) ، مربوط به نسل دیگه ای بودم ... مثلا حد اقل 40 50 سال زودتر به دنیا اومده بودم ... 1920 تا 1950 مثلا ...
3- خانواده و سایر افراد دور و برم رو دوست میداشتم ...
4- در مورد موضوع شغل به یکی از این موارد میرسیدم (به ترتیب اولویت) : پزشک ، سیاستمدار ، مربی مطرح فوتبال
5- یک هنر و یک ورزش رو بطور حرفه ای یاد گرفته بودم ... مثلا در هنرمندی نقاش یا نوازنده (عشق پیانو ام) بودم و در ورزشکاری ورزش های رزمی رو بیشتر میپسندم !
6- با بانویی که دوستش داشتم ازدواج کرده و خانواده ی خوبی تشگیل میدادم ... 1 دختر و 1 پسر میداشتم که همه ی دنیام بودند ...
7- کاملا متمول و ثروتمند بوده و دستی هم در امور خیر و انسان دوستانه میداشتم ...
و...
مهمتریناش همینا بود فعلا چیز خاص دیگه ای مد نظرم نیست ...
البته این ها احساسات و موهوماتی بیش نیست و من هم سال های گذشته که رفتار و فکرم تینیجری تر بود این فکرا رو میکردم ... مهم اون اهدافیه که آدم برای خودش در نظر میگیره و اینکه برای رسیدن بهش هیچوقت کم نیاره و کم نگذاره... از ما گذشته دیگه این گلایه ها و نغ زدنا ... امیدوارم 10 یا 20 سال دیگه که این نوع نوشته هامو میخونم بگم اون جوانک غمگین و بیزار از همه عالم و آدم حالا همه ی اون چیزایی که میخواست رو داره ! :)
یا بنوعی از حسرت ها ، آرزوها و ... تون بگید ...
دوست داشتید دنیا و زندگیتون چجوری باشه که نبود ...
چنانچه در حال حاضر از همه نظر از زندگی و خودتون رضایت دارید که ازتون عذر میخوام این سوالو میپرسم و آرزو میکنم همیشه همینطور باشه زندگیتون :) ....
البته این موضوع میتونه خیلی بطور عمیق تر هم بهش پرداخته بشه و مثلا از فانتزی ها و تخیلات خودتون بگید ... بنوعی آرامانگرایانه و کمی غیر واقعی باشه ... (مثلا بگید دنیا کلا این شکلی نبود و مسایلی همچون ظلم ، فقر ، بیماری و ... وجود نمیداشت...)
اما من رئالیسم اش مد نظرم هست ...
خودم هم شروع کنم :
1- متولد و شهروند یک کشور درست درمون بودم (کجا بودنش مساله ی چندان اهمیت داری نیست ... سوئد ،سوئیس ، فرانسه ، ایتالیا ، هلند ، دانمارک ، بریتانیا ، کانادا ، آمریکا و ... )
2- ترجیح میدم (یعنی اگر اینطور هم نبود زیاد مورد مهمی نیست) ، مربوط به نسل دیگه ای بودم ... مثلا حد اقل 40 50 سال زودتر به دنیا اومده بودم ... 1920 تا 1950 مثلا ...
3- خانواده و سایر افراد دور و برم رو دوست میداشتم ...
4- در مورد موضوع شغل به یکی از این موارد میرسیدم (به ترتیب اولویت) : پزشک ، سیاستمدار ، مربی مطرح فوتبال
5- یک هنر و یک ورزش رو بطور حرفه ای یاد گرفته بودم ... مثلا در هنرمندی نقاش یا نوازنده (عشق پیانو ام) بودم و در ورزشکاری ورزش های رزمی رو بیشتر میپسندم !
6- با بانویی که دوستش داشتم ازدواج کرده و خانواده ی خوبی تشگیل میدادم ... 1 دختر و 1 پسر میداشتم که همه ی دنیام بودند ...
7- کاملا متمول و ثروتمند بوده و دستی هم در امور خیر و انسان دوستانه میداشتم ...
و...
مهمتریناش همینا بود فعلا چیز خاص دیگه ای مد نظرم نیست ...
البته این ها احساسات و موهوماتی بیش نیست و من هم سال های گذشته که رفتار و فکرم تینیجری تر بود این فکرا رو میکردم ... مهم اون اهدافیه که آدم برای خودش در نظر میگیره و اینکه برای رسیدن بهش هیچوقت کم نیاره و کم نگذاره... از ما گذشته دیگه این گلایه ها و نغ زدنا ... امیدوارم 10 یا 20 سال دیگه که این نوع نوشته هامو میخونم بگم اون جوانک غمگین و بیزار از همه عالم و آدم حالا همه ی اون چیزایی که میخواست رو داره ! :)