PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دلخوشی آدم چی میتونه باشه؟



h.i.c.h
29-03-2015, 19:01
سلام

لطفا به من بگید دلخوشی ها و تفریح های یک پسر 23 ساله چی میتونه باشه تا بتونم زندگیم رو کمی شادتر کنم. حتی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین چیزهایی که به ذهنتون میرسه رو هم بگید چون واقعا شاید خیلی برام مفید باشه.
(راستش من به اصطلاح بچه ی مثبتی هستم... ولی دیگه واقعا از این زندگی تکراری و درس و خونه خسته شدم...... از هر کی می پرسم می بینم فقط دلخوشی هاشون gf و این حرفها هست... لطفا به من بگید دلخوشی های پسرهای 23 ساله چی هست چون واقعا من موندم که چرا من اینقدر افسرده هستم ولی هم سن و سالام اینقدر زندگی رو دوست دارن... مثلا بگید اطرافیانتون که توی این محدوده ی سنی هستن بعد از ظهرها چه کار میکنن که حوصله شون سر نره!)

ممنون.

mjorh
29-03-2015, 19:13
دلخوشی.... اول این که "دلخوشی" با" تفریح" خیلی فرق داره ... من تفریحات زیادی دارم مثل Gaming، تماشای فیلم و سریال ، فعالیت در فروم های مختلف، کلا هر چیز مجازی ک ب ذهنت میاد ...و همینطور کارم ....ولی "دلخوشی" ندارم .... حالا اگه خانواده رو بزاریم کنار ک خب بزرگترین دلخوشیه هر آدمیه ... از دید خودم بودن با کسی بهش علاقه دارم واقعا یه دلخوشیه ولی خب .. دنیا اونطور ک ما میخوایم پیش نمیره و این خودش یه حقیقت تلخه...

پیشنهاد بنده ب شما اینه که اول با حقایق تلخ زندگی رو ب رو بشید و قبول کنید ، مثلا این ک تو این دنیا "عدالت" یه جوکه ، تفریحاتتون رو گسترش بدید مثل همینایی ک خودم گفتم ... سعی کنید دنبال حرفه ای باشید ک بهش علاقه دارید .کاری رو استارت بزنید ک بهش علاقه دارید ..کار کلا خیلی مهمه ...آدم بیکار باشه ب فنا میره ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
29-03-2015, 22:20
سلام;

در تایید حرف های mjorh عزیز باید بگم, داشتن تفریحات بدون توجه به اخلاقیات فرد مورد نظر برای او نیاز هست. یعنی فرقی نمیکنه که شما چه شخصیتی دارید. چرا نوع تفریح فرق خواهد کرد اما هرکسی به تفریح نیاز داره.

مخصوصا افرادی که محصل یا دانشجو هستند. بدون داشتن تفریح قطعا دچار اُفت تحصیلی و بی انگیزگی در دروس خواهند شد.
با اینکه اصلا رفیق بازی رو پیشنهاد نمیکنم اما اگه دوست صمیمی و خوب دارید بهتر این هست به سفر برید. اگه براتون مقدوره اینطور سفرها روحیه انسان رو خیلی قوی میکنه.
خب رفیق بازی اصلا جالب نیست اما گاه سفرهای مجردی برای تفریح اشکالی نداره.
به هیچ وجه از خانواده دور نشید. همین صمیمی بودن با اعضای خانواده خودش نوعی دلخوشی هست. سرگرمی های سالم اگه وقتش رو داشته باشید زیاد هست. من هم با پیشنهاد های دوست عزیزمون موافقم. فروم گردی, تماشای سریال و فیلم, مطالعه آزاد و البته گیم ...

اکتفا به درس هم نکنید .... من هم با کار کردن موافقم ... اینطور دو نشون رو زدید: هم سرگرمی برای خودتون فراهم کردید و هم به آینده ی شغلیتون کمک کردید.

امیدوارم مفید واقع بشه ...

:n16:

h.i.c.h
29-03-2015, 22:36
سلام.
بنده هنوز به گزینه ی "تشکر" دسترسی ندارم، واسه همین گفتم اینطور از دوستان بزرگواری که پاسخ دادن تشکر کنم!
من اصلا هیچ کاری غیر از رفتن به دانشگاه/مدرسه و بعد اومدن به خونه انجام نمی دادم به طور معمول! تا اینکه یه دفعه به خودم اومد و دیدم چقدر از زندگی نا امید هستم و توی درسم چققققققدر افت کردم و بی انگیزه شدم. چند تا مشاور رفتم و همه شون خیلی تاکید داشتن که باید به خودم تفریح بدم. حالا می خوام شروع کنم و راستش رو بخواهید مشکل حالا اینه که من هیچ نوع تفریحی (غیر از کامپیوتر بازی و گشتن توی فروم ها و خوندن رمان ) بلد نیستم! برای همین این تاپیک رو ایجاد کردم. لطفا اگه هر تفریح( حتی اگه پیش پا افتاده ای به نظرتون میرسه) بگید...

ویرایش: این رو هم بگم که یه نفر رو 2.5 سال پیش خیلی دوست داشتم، همکلاسی بودیم ولی چون اهل gf نبودم هیچی بهش نگفتم و او هم ازدواج کرد. بعد از این قضیه 1 سال داغون بودم... افسردگی فوق العاده شدید.... و بعد چندتا روانشناس رفتم تا بهتر شدم و در آخر روانشناس ها گفتن باید تفریحاتم رو بیشتر کنم و موردم اورژانسی هست و ... .

m007007
29-03-2015, 23:35
سلام.
بنده هنوز به گزینه ی "تشکر" دسترسی ندارم، واسه همین گفتم اینطور از دوستان بزرگواری که پاسخ دادن تشکر کنم!
من اصلا هیچ کاری غیر از رفتن به دانشگاه/مدرسه و بعد اومدن به خونه انجام نمی دادم به طور معمول! تا اینکه یه دفعه به خودم اومد و دیدم چقدر از زندگی نا امید هستم و توی درسم چققققققدر افت کردم و بی انگیزه شدم. چند تا مشاور رفتم و همه شون خیلی تاکید داشتن که باید به خودم تفریح بدم. حالا می خوام شروع کنم و راستش رو بخواهید مشکل حالا اینه که من هیچ نوع تفریحی (غیر از کامپیوتر بازی و گشتن توی فروم ها و خوندن رمان ) بلد نیستم! برای همین این تاپیک رو ایجاد کردم. لطفا اگه هر تفریح( حتی اگه پیش پا افتاده ای به نظرتون میرسه) بگید...

ویرایش: این رو هم بگم که یه نفر رو 2.5 سال پیش خیلی دوست داشتم، همکلاسی بودیم ولی چون اهل gf نبودم هیچی بهش نگفتم و او هم ازدواج کرد. بعد از این قضیه 1 سال داغون بودم... افسردگی فوق العاده شدید.... و بعد چندتا روانشناس رفتم تا بهتر شدم و در آخر روانشناس ها گفتن باید تفریحاتم رو بیشتر کنم و موردم اورژانسی هست و ... .

1-یاد گرفتن زبان های خارجی اول از انگلیسی که این خودش بعدها شما رو به فیلم ها و سریال های جذاب امریکایی میکشونه که خودش یک تفریح میشه
2-ورزش کردن شامل بادی بیلدینگ و ورزش های دیگه که علاقه دارید به صورت روتین و ترکیبی و یا تکی اما مداوم.
3-بیرون رفتن یک بار در هفته.
4-ست کردن اهداف دراز مدت و تلاش برای رسیدن به اونها

shi.irani
30-03-2015, 00:25
به نظر من همینکه سالمم بزرگترین دلخوشیه
خداروشکر
باید مثبت فکر کنی مثال هفده سالگیات:n02:
من تا زنده ام امیدوارم ودلخوشم حتی به دیدن پرواز یه پرنده ی کوچک ...
دلت رو شاد نگهدار و توقعاتت رو کم ...تا دلخوشیات هزار هزار بشن
بعضی ها میگن برای اهداف فقط باید تلاش کرد من میگم صبر هم لازمه
گاهی تلاش در راهی که دشواره یا بن بست جز شکست و ناامیدی و سرخوردگی ماحصلی نداره
باید تلاش کرد اما صبر هم داشت
اما من در زندگیمم کلا هدفم اشتباه بوده پس نه نیاز به تلاش و نه به صبر برای دست یافتن بهش دارم
باید از نو در مسیر درست خودمو تنظیم کنم
اینشاالله

Gregar
30-03-2015, 00:53
متاسفانه منم دچار همچین روند زندگی هستم . صبح تا شب بیکار پای کامپیوتر . شاید هر دو سه روز یه بار مجبور بشم برم بیرون . اونم یکی دو ساعت .

قطعا خودم هم میدونم مشکلم از بیکاریه . اما واقعا نمیدونم چکار کنم که بیکار نباشم . تو دانشگاه که چیزی بهمون یاد ندادن . همون برنامه نویسی متوسطی هم که یاد داشتم توی این دو سال بعد از دانشگاه ، حین کنکور ارشد و گرفتن معافی سربازی از یادم رفته .
هدف زندگیم رو واقعا گم کردم . تنها تفریحم شده بازیهای کامپیوتر و سریال دیدن . دیگه از دوستان دانشگاه هم خبری ندارم و کمی خجالت میکشم با این اوضاع برم سراغشون . بی پولی هم که داره فشار میاره .
دلم میخواد کاری پیدا کنم که حتی حقوقش پایین باشه مهم نیست اما چیزی بهت یاد بده که باعث پیشرفتت تو اون کار بشه . بهت انگیزه و روحیه بده و خودش واست تفریحی باشه . متاسفانه همچین کاری پیدا نمیکنم . همه جا افراد اماده و با تجربه میخوان . کلاسهای اموزشی هم اصلا هزینه اش رو از اول نداشتم و ندارم . واسه خوداموزی هم یه کم فکر کنم دیره . تنها سرمایه زندگیم هم یه عدد کامپیوتر قدیمی و یه مقدار پول ناچیزه .

ملا نصرالدین
30-03-2015, 13:10
ببینید تفریح توی خونه خودش باعث افسردگی میشه

به نظر من بهترین تفریح کاره.مخصوصا که شما دانشجو هم هستید

توقعتون رو بیارید پایین

چیزی که من از بچه های فروم یاد گرفتم اینه که الان برای اونهایی که سابقه کار دارند هم کار نیست چه برسه به دانشجو ها و فارق التحصیل شده های جدید

پس باید هر کاری که هست رو انجام بدید

ادم توی هر شغلی یه تجربه ی کوچک پیدا کنه خوبه.بالاخره یه روزی به کار میاد.از طرفی هم یه درامد کمی پیدا میکنید سرتون گرم میشه.با ادم های جدید اشنا میشید و شاید اینطوری مسیر زندگیتون کلا عوض شد


کلاس زبان هم خیلی خوبه. مخصوصا اگر به یادگیری زبان علاقه داشته باشید

Mr_100_dolari
30-03-2015, 13:25
تا وقتی که حالتون از شرایطی که به هر دلیلی براتون ایجاد شده بهم نخوره برای تغییر دست به هیچ کاری نمیزنید و با انواع بهانه ها (واقعی و غیر واقعی ) خودتون رو قانع میکنید که شرایط خوبی برای آغاز و شروع ندارید ...

کمی با خودتون خلوت کنید و کمی واقع بینانه تر به موقعیت و شرایطتتون نگاه کنید و به این فکر کنید که با ادامه این نوع روند زندگی چند سال دیگه به کجا میرسید و چه نتیجه ای براتون حاصل میشه ....

و بعدش از هیچی شروع کنید و اولین قدم رو هر چند کوچک برای تغییر خودتون و نجات از روزمرگی ها بردارید ...

mjorh
30-03-2015, 15:01
ببینید تفریح توی خونه خودش باعث افسردگی میشه

به نظر من بهترین تفریح کاره.مخصوصا که شما دانشجو هم هستید

توقعتون رو بیارید پایین

چیزی که من از بچه های فروم یاد گرفتم اینه که الان برای اونهایی که سابقه کار دارند هم کار نیست چه برسه به دانشجو ها و فارق التحصیل شده های جدید

پس باید هر کاری که هست رو انجام بدید

ادم توی هر شغلی یه تجربه ی کوچک پیدا کنه خوبه.بالاخره یه روزی به کار میاد.از طرفی هم یه درامد کمی پیدا میکنید سرتون گرم میشه.با ادم های جدید اشنا میشید و شاید اینطوری مسیر زندگیتون کلا عوض شد


کلاس زبان هم خیلی خوبه. مخصوصا اگر به یادگیری زبان علاقه داشته باشید

نه موافق نیسم که تفریح توی خونه باعث افسردگی میشه ، بعضیا حتی کارشون هم تو خونه هست ...من خودم مترجمم و کارم تو خونه هست ، کل تفریحاتمم تو خونه هست و اگه افسرده هم بشم دلیلش مطمئنا چیز دیگه ای خواهد بود .... افسردگی ناشی از شکست های بزرگ میشه معمولا نه از خونه موندن و این حرفا ....یه ریشه یابی کاملا حرف بنده رو تایید میکنه ، همین دوستمون (TC) میگن که به فردی علاقه داشتن ولی تلاشی برای رسیدن نکردن و در نهایت چیزی جز افسوس باقی نمونده واسشون ، اگه ایشون تلاش میکردن و ب خواستشون میرسیدن مطمئن باشید الان اوضاع خیلی فرق میکرد ...

کلاس زبان هم خوبه ، ولی به خود شخصیت طرف هم بستگی داره .... کسی که میخواد زبان رو شروع کنه باید بدونه که داره یه فرهنگ رو شروع میکنه و اگه واقعا میخواد از زبانش سودی ببره باید ببینه میتونه با فرهنگ اون زبان مثلا فرهنگ آمریکایی کنار بیاد یا نه ...

m-a14
30-03-2015, 15:28
به نظر من شما اول باید یه گوشه بنشینید و هدفتون از زندگی کردن رو مشخص کنید
با توجه به سن 23 سال شما و امید زندگی تقریبا 75 سال در ایران شما باید حداقل 52 سال دیگه زندگی کنید
خب حالا شما میخاید تو این حداقل 52 سال بعدی عمرتون چطوری زندگی کنید ؟
پس در درجه اول شما باید هدفتنون را مشخص کنید

این لینک ها می تونه بهت کمک کنه

هدف دار باش تا کامرو شوی
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هدفگذاری در سال 94
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

user56
30-03-2015, 15:32
هر کسی دلشو به چیزی خوش میکنه
برای همین میگند :
طرف دلش خوشه:n02:
امابه نظرم فعلا تنها دلخوشی اکثر جوان ها امید به روزها اینده است که پیش رو دارند

Captain_America
30-03-2015, 21:25
خود زندگی یه اتفاق بزرگه همین طی کردن روند طبیعی زندگی واسه من بزرگترین دلخوشی هست.

sarinaj
30-03-2015, 21:33
به نظر من تن سالم یه دلخوشی خیلی بزرگه ولی کی هستش قدرش بدونه

mjorh
31-03-2015, 00:18
به نظر من تن سالم یه دلخوشی خیلی بزرگه ولی کی هستش قدرش بدونه

تن سالم مهمه با ارزشه باید قدر دونست ولی روح و روان مهمتره ... کسی که روحیه بالایی داشته باشه به بدترین وضعیت جسمانی هم میتونه غلبه کنه ولی برعکسش تقریبا غیر ممکنه ...

shi.irani
31-03-2015, 00:21
بستگی داره در چه شرایطی باشی
مثلا یه شوهر شل کش در هوای بی شوهری...

sarinaj
31-03-2015, 00:30
تن سالم مهمه با ارزشه باید قدر دونست ولی روح و روان مهمتره ... کسی که روحیه بالایی داشته باشه به بدترین وضعیت جسمانی هم میتونه غلبه کنه ولی برعکسش تقریبا غیر ممکنه ...
چنددرصدی باهات موافقم ولی کامل نه وقتی یه آدم کور یا فلج به دنیا میاد میشه با روحیه وضع جسمانی شوسالم کنه
اون چنددرصدی که باهاتموافقم اینکه روحیه نداشته باشی اینکه احساس می کنی تمام بدنت درد میکنه اصلا دوست نداری از روی تخت بلندشی

mjorh
31-03-2015, 00:41
چنددرصدی باهات موافقم ولی کامل نه وقتی یه آدم کور یا فلج به دنیا میاد میشه با روحیه وضع جسمانی شوسالم کنه
اون چنددرصدی که باهاتموافقم اینکه روحیه نداشته باشی اینکه احساس می کنی تمام بدنت درد میکنه اصلا دوست نداری از روی تخت بلندشی

منظور از فلج ...؟

خب همون نابینایی که میگی میتونه از نظر روحی انقدر قوی باشه که زندگیش از صدتا بدن ساز بهتر باشه ....نابیناهای زیادی هسن که با وجود محدودیتش زندگیشون از ماها خیلی بهتره ....

روح و روان آدم ضعیف باشه رو وضعیت جسمانیشم تاثیر میزاره و از نظر جسمانی ضعیفش میکنه .....درکل روح و روان خیلی مهمتره ..

sarinaj
31-03-2015, 00:44
خوب هرکس نظر خاص خودشو داره ولی آدم میتونه بامشاوره هم وضع روحی شو تا حدودی خوب کرد

mjorh
31-03-2015, 00:47
خوب هرکس نظر خاص خودشو داره ولی آدم میتونه بامشاوره هم وضع روحی شو تا حدودی خوب کرد

تو بهترین حالت مشاوره صرفا کاری میکنه ک بتونی با اوضاع کنار بیایی...چیزیو حل نمیکنه چون غیر قابل حله ....

sarinaj
31-03-2015, 00:53
باشه بابا من تسلیم ولی نظر من همونیه که هست عوض نمیشه

jahangir1400
31-03-2015, 10:14
به نظرم امید بزرگترین دلخوشی آدمه، انسانی که امید نداره بزرگترین تفریح هارو هم داشته باشه در نهایت براش تکراری میشه و بی معنی، اگه کسی امید بزرگی داشته باشه به نظرم این توان در انسان وجود داره که حتی واسه تمام عمرش هم میتونه بیکار باشه و بدون تفریح (البته واسه تمام عمر یه امید خیلی خیلی بزرگ لازمه!) چون وقتی امید دراز مدت یه انسان در زندگی مشخص نیست حتی اهداف و امیدهای کوتاه مدت واسه یه مدت کوتاهی مفیدن، اما در نهایت بی فایدن، انسان باید یه امیدی در زندگی داشته باشه که حتی اگه بهش گفتن فردا روز مرگته حسرت نخوره، حالا اینکه خود این امید چی میتونه باشه و چجوری به دست میاد یه بحث طولانیه و به نظرم تا دلیل و چرایی وجود انسان و هدف زندگی بشر روشن نشه این امید هم برای کسی بوجود نخواهد آمد.

من خودم به شخصه زمان هایی شده در زندگیم که برای یه مدت طولانی هیچ آینده ای جلوی خودم نمیدیدم و نمیدونستم چی میشه اما چون امید بزرگی داشتم حتی از ساده ترین کارها مثل خوردن یه چای داغ یا تماشای بارون یا قدم زدن هم بزرگترین لذت هارو میبردم و بزرگترین دلخوشیم و تفریحم در حقیقت همون امیدم بود که به بقیه کارهام معنی میداد.

h.i.c.h
31-03-2015, 14:32
ممنونم از دوستانی که راهنمایی کردن.

farid0485
31-03-2015, 20:48
نه موافق نیسم که تفریح توی خونه باعث افسردگی میشه ، بعضیا حتی کارشون هم تو خونه هست ...من خودم مترجمم و کارم تو خونه هست ، کل تفریحاتمم تو خونه هست و اگه افسرده هم بشم دلیلش مطمئنا چیز دیگه ای خواهد بود .... افسردگی ناشی از شکست های بزرگ میشه معمولا نه از خونه موندن و این حرفا ....یه ریشه یابی کاملا حرف بنده رو تایید میکنه ، همین دوستمون (TC) میگن که به فردی علاقه داشتن ولی تلاشی برای رسیدن نکردن و در نهایت چیزی جز افسوس باقی نمونده واسشون ، اگه ایشون تلاش میکردن و ب خواستشون میرسیدن مطمئن باشید الان اوضاع خیلی فرق میکرد ...

کلاس زبان هم خوبه ، ولی به خود شخصیت طرف هم بستگی داره .... کسی که میخواد زبان رو شروع کنه باید بدونه که داره یه فرهنگ رو شروع میکنه و اگه واقعا میخواد از زبانش سودی ببره باید ببینه میتونه با فرهنگ اون زبان مثلا فرهنگ آمریکایی کنار بیاد یا نه ...
یه چیزی من اضافه میکنم که علاقه داشتن و تلاش کردن کافی نیست...

من علاقه داشتم تلاش کردم اما غلط،پشیمونم و خوشحال ،خوشحالم چون

فهمیدم تلاش نکردن بهتر از تلاشه غلظه آخه فرصت جبران رو داری ناراحتم

چون از کفم رفت...

farid0485
31-03-2015, 20:50
و در ضمن اینکه میگید تن سالم بزرگترین دلخوشیه هم یه شعار قدیمیه...

لطفا قبول کنید...

mjorh
31-03-2015, 20:58
یه چیزی من اضافه میکنم که علاقه داشتن و تلاش کردن کافی نیست...

من علاقه داشتم تلاش کردم اما غلط،پشیمونم و خوشحال ،خوشحالم چون

فهمیدم تلاش نکردن بهتر از تلاشه غلظه آخه فرصت جبران رو داری ناراحتم

چون از کفم رفت...

آره قبول دارم ، تلاشم باید درست باشه ... ولی من بازم تلاش کردن رو به دست رو دست گذاشتن ترجیح میدم ...

farid0485
31-03-2015, 21:46
آره قبول دارم ، تلاشم باید درست باشه ... ولی من بازم تلاش کردن رو به دست رو دست گذاشتن ترجیح میدم ...
من با تلاش غلطم همه پل ها پشت سرم رو خراب کردم،این یکی از پیامدهاشه...

اون موقع بخاطر این حرف سعدی که میگه:
به راه بادیه رتن به از نشستن باطل
وگر مراد میابم به قدر توان بکوشم

جلو رفتم،ولی خب واسه من نتیجه عکس داد...

mjorh
31-03-2015, 21:55
من با تلاش غلطم همه پل ها پشت سرم رو خراب کردم،این یکی از پیامدهاشه...

اون موقع بخاطر این حرف سعدی که میگه:
به راه بادیه رتن به از نشستن باطل
وگر مراد میابم به قدر توان بکوشم

جلو رفتم،ولی خب واسه من نتیجه عکس داد...

منم همین وضعیت مشابه شما رو داشتم ولی خب فرصت دوباره ب دست آوردم ک هنوز درگیرشم ولی خب من اون موقع هم ک تلاش میکردم 18 19 سالم بود و خیلی چیزارو نمیدونسم یه جوون خامی که واقعا چیزی حالیش نبود و در نتیجه به بن بست خوردم . ..اما الان خب فرق داره الان با گذشت چند سال تونستم به اون رشد عقلی و تجربی دست پیدا کنم که تلاشمم درست باشه .... درکل سن هم مهمه ... و اصلا از تلاشم پشیمون نیسم ..درسته نتیجه نداد ولی تلاشم نمیکردم فرقی نمیکرد فقط این پشیمونی میموند ک "چرا تلاشی نکردم؟" ...بازم الان میتونی ب خودت بگی هر چی بود تلاشمو کردم ....

farid0485
01-04-2015, 00:32
منم همین وضعیت مشابه شما رو داشتم ولی خب فرصت دوباره ب دست آوردم ک هنوز درگیرشم ولی خب من اون موقع هم ک تلاش میکردم 18 19 سالم بود و خیلی چیزارو نمیدونسم یه جوون خامی که واقعا چیزی حالیش نبود و در نتیجه به بن بست خوردم . ..اما الان خب فرق داره الان با گذشت چند سال تونستم به اون رشد عقلی و تجربی دست پیدا کنم که تلاشمم درست باشه .... درکل سن هم مهمه ... و اصلا از تلاشم پشیمون نیسم ..درسته نتیجه نداد ولی تلاشم نمیکردم فرقی نمیکرد فقط این پشیمونی میموند ک "چرا تلاشی نکردم؟" ...بازم الان میتونی ب خودت بگی هر چی بود تلاشمو کردم ....
خب میشه بپرسم الان به نظرت روش درست چیه؟!

چطوری باید درست جلو رفت؟!

mjorh
01-04-2015, 01:20
خب میشه بپرسم الان به نظرت روش درست چیه؟!

چطوری باید درست جلو رفت؟!

خب این بسته به موقعیت و شرایط افراد فرق میکنه ...اگه مایل بودی پیام خصوصی بفرست تا بحث کنیم و این تاپیک هم منحرف نشه.

amirmahmod
04-04-2015, 22:11
مشکل ما اینکه هدفی شفاف برای رسیدن بهش نداریم اگه قرار بود ما همه چیز رو داشتیم پولدار بودیم یا بدون زحمت به مقام بالایی رسیده بودیم که دیگه دلخوشی نداشتیم مثل یک مرداب راکت و بی انگیزه برای حرکت بودیم هر وقت فهمیدیم هدف واقعی چیه و برای اون تلاش کردیم اونوقت که داریم از دنیا لذت میبریم و میفهمیم که چه نعمت های بزرگی خدا به ما داده.

stabesh
05-04-2015, 14:53
سلام
دوست عزیز من هدف دارم اما نمیدونم چرا نمیتونیم هیچ وقت بهشون برسم میدونم یکمش بخاطر منفی بافی و ناامیدی و مشکلات خانوادگیه ولی اینکه زود خسته میشمو ولش میکنم یا میرم دنبال یه هدف دیگه
شما بگید آدم چطور میتونه روحیه شو حفظ کنه از شکستهاش درس بگیره گفتنش آسونه اما در عمل وقتی همش سرافکنده میشی دیگه جرات کاری رو نداری با خودت میگی من نمیتونم برم دنبال یکار راحت تر یه چیز دیگه

shi.irani
05-04-2015, 15:01
منفی باف یا واقعیت گرا؟
گاهی خوش بینی بیش از حد به یک هدف محکومت میکنه به پذیرفتن بیچون وچرای شکست...
گاهی واقعیت ها اونقدر مبرهن هستند که نیازی به منفی بافی نداری
منفی بافی درد نداره چون خودت قبولش داری واقعیته که درد داره چون مجبوری قبولش کنی

a_bayan
05-04-2015, 23:02
والا خدمتتون به عنوان یه برادر خیلی کوچیکتر(16)بگم که مشکل فقط مشکل شما نیست....این مشکل همه است...من رفیقام خیلیاشون به واسطه محدودیتی که همه من و رفیقام سر یه مسیله داریم هم سنم نیستن و عموما اواخر دهه 60 و اوایل70 هستن....میریم والیبال میریم انلاین کالاف بازی میکنیم ولی چند روز پیش با خوم فکر میکردم نسل های گذشته طرف وقتی میشد 25-26 سالش بچش 5-6 سالش بود...اما الان ما با رفقای 26-27 ساله میشینیم سر بازی کالاف با هم جر و بحث میکنیم....


هیچ دلخوشی واسه هیچ کدوممون نمونده از فرط بیکاری.......منی که خونه تا تقریبا 8-9 شب در بهترین حالت تنهام نه هم صحبتی دارم نه اهل gf هستم و کلا مثبتم...چقد درس بخونم چقد بشینم پای گیم و ... که اوقاتم بگزره......واقعا هرکی راه کاری داره بگه...والا من یکی که دیگه دارم احساس پوچی میکنم///

M.Amorous
08-04-2015, 19:32
سلام ببخشید من نظرات دوستان رو خوندم میخوام نظر خودمو بگم.
من خیلی به مفهوم (ارزش) اعتقاد دارم و به این عقیده هستم که توی جامعه ما ارزش های زندگی ما با ارزش هم سن و سال هامون توی مثلا 30 سال پیش خیلی فرق کرده. مثلا توی این دوره داشتن دوست جنس مخالف بخوایم نخوایم ارزش هست هرچند کسی اعتقاداتش نذاره این اتفاق بیافته. بالاخره ما هم انسانیم و به یه سری چیزا نیاز داریم. توجه خانواده ها به بچه ها زیاد شده و بچه ها نیازی به تلاش برای درس خوندن نمیبینن، از طرفی وضع بازار کار خوب نیست و از طرفی هم اینترنت روی زندگی ها خیلی تاثیر گذاشته به طوری که رابطه عاطفی پدر و مادر با بچه ها بسیار افت کرده. اینا دلایل نسبتا قابل قبولی هستن حداقل برای من. منتظر نظرات بقیه دوستان هستم.

stabesh
09-04-2015, 09:20
خوب یعنی ما که دوست از جنس مخالف البته به اون منظور که شما میگید نداریم عقب افتاده ایم دیگه
دوستی میتونه مثل دوستی با هم جنس موافق باشه بین همکلاسی ها همکارها البته بعضی ها هنوز جنبه ندارن

ArashMiniStar
09-04-2015, 11:53
خوب یعنی ما که دوست از جنس مخالف البته به اون منظور که شما میگید نداریم عقب افتاده ایم دیگه
دوستی میتونه مثل دوستی با هم جنس موافق باشه بین همکلاسی ها همکارها البته بعضی ها هنوز جنبه ندارن
کی نوشته شما عقب مونده ای!!!!؟؟؟ بحث سر احترام به عقاید ه دیگه هست شما نمیخوای نداشته باشی بقیه رو محکوم نکنی مثلا اینه مسئله

stabesh
09-04-2015, 21:36
کی گفته داشتن دوست از جنس مخالف ارزشه؟!
هر کسی هر کار کرد ما هم باید انجام بدیم یه موقع عقب نمونیم؟!
نه آقا اینا برا توجیه کاراشون این حرفا رو میزنن وگرنه داشتن رابطه دوستی با قصد ازدواج مشکل نیست مشکل داشتن رابطه دوستی با چند نفر به قصد تفریح و لذته که این دوره زمونه زیاد شده بعضیا میگن ارزشه ولی بازی با دیگران گناهه

Atghia
09-04-2015, 22:01
کی گفته داشتن دوست از جنس مخالف ارزشه؟!
هر کسی هر کار کرد ما هم باید انجام بدیم یه موقع عقب نمونیم؟!
نه آقا اینا برا توجیه کاراشون این حرفا رو میزنن وگرنه داشتن رابطه دوستی با قصد ازدواج مشکل نیست مشکل داشتن رابطه دوستی با چند نفر به قصد تفریح و لذته که این دوره زمونه زیاد شده بعضیا میگن ارزشه ولی بازی با دیگران گناهه
سلام
دوست گرامی
اینجا محل اظهار نظر کاربران در موارد مختلف هست
توی یک جامعه چه مجازی چه واقعی
نمیشه انتظار داشته باشید که

1: همه عین هم فکر کنند
2: همه درست فکر کنند

پس

این گفته که کی گفته فلان مسئله ارزش هست یا نیست یک امر قطعی نیست و تنها نظر شخصی افراد هست که بهش ارزش میده!
الزامی نیست که نحوه ی عملکرد و طرز فکر دیگران حتما توسط همه تایید بشه
امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
نظر شما محترم
نظر اون دوست عزیز هم محترم

amirmahmod
09-04-2015, 22:25
سلام
دوست عزیز من هدف دارم اما نمیدونم چرا نمیتونیم هیچ وقت بهشون برسم میدونم یکمش بخاطر منفی بافی و ناامیدی و مشکلات خانوادگیه ولی اینکه زود خسته میشمو ولش میکنم یا میرم دنبال یه هدف دیگه
شما بگید آدم چطور میتونه روحیه شو حفظ کنه از شکستهاش درس بگیره گفتنش آسونه اما در عمل وقتی همش سرافکنده میشی دیگه جرات کاری رو نداری با خودت میگی من نمیتونم برم دنبال یکار راحت تر یه چیز دیگه
سلام انصافا قبول دارم سخته ولی به نتیجش فکر کن به این فکر کن که وقتی به هدفت رسیدی احساس غرور بهت دست میده نیازی نیست ما هدفامون بزرگ باشه فقط کافی اول از هدف های کوچیک شروع کنیم اگه شکست خوردیم افسرده نشیم و باز به کارمون ادامه بدیم .
اگه میخوای یه چیزی رو به دست بیاری باید یه چیزی رو از دست بدی ومن به شخصه این کارو کردم از بازی های زیبای کامپیوتری دست کشیدم تا به یکی از هدفام برسم والانم که بهش رسیدم خوشحالم امید وارم دیگران هم بتونن این کارو بکنن.

cerita
09-04-2015, 22:32
هه هه داداش نسل ما نسل سوختس . امید به زندگی جونای ما 10%

غصه نخور مقصر تو نیستی مشکل جای دیگست:n11:

stabesh
09-04-2015, 22:39
سلام
دوست گرامی
اینجا محل اظهار نظر کاربران در موارد مختلف هست
توی یک جامعه چه مجازی چه واقعی
نمیشه انتظار داشته باشید که

1: همه عین هم فکر کنند
2: همه درست فکر کنند

پس

این گفته که کی گفته فلان مسئله ارزش هست یا نیست یک امر قطعی نیست و تنها نظر شخصی افراد هست که بهش ارزش میده!
الزامی نیست که نحوه ی عملکرد و طرز فکر دیگران حتما توسط همه تایید بشه
امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
نظر شما محترم
نظر اون دوست عزیز هم محترم

سلام دوست عزیزم
امت بهتره دوباره پست ایشون رو مطالعه کنید ایشون نگفتن برای من ارزشه گفتن در جامعه این شده ارزش
وانگهی حتی اگر هم در جامعه ارزش باشه الزاما درست نیست یه زمانی برده داری ارزش بوده داشتن بچه پسر ارزش بوده ولی الان همه میگیم اینا ارزش نیست اصلا درست نیست
ما باید تلاش کنیم ارزش های درست رو در جامعه ترویج بدیم و به هم نوعانمون کمک کنیم راه درست و اخلاقی رو پیش بگیرند تا جامعه پویا و سالم و رو به رشد داشته باشیم نه اینکه هر کس کاری که به نظرش درسته رو انجام بده اینجوری میشه مثل رانندگی هامون که به قوانین احترام نمیذاریم و هر طور دوست داریم توی خیابون رانندگی میکنیم و حقی برای دیگران قایل نمیشیم

Atghia
09-04-2015, 22:49
سلام دوست عزیزم
امت بهتره دوباره پست ایشون رو مطالعه کنید ایشون نگفتن برای من ارزشه گفتن در جامعه این شده ارزش
وانگهی حتی اگر هم در جامعه ارزش باشه الزاما درست نیست یه زمانی برده داری ارزش بوده داشتن بچه پسر ارزش بوده ولی الان همه میگیم اینا ارزش نیست اصلا درست نیست
ما باید تلاش کنیم ارزش های درست رو در جامعه ترویج بدیم و به هم نوعانمون کمک کنیم راه درست و اخلاقی رو پیش بگیرند تا جامعه پویا و سالم و رو به رشد داشته باشیم نه اینکه هر کس کاری که به نظرش درسته رو انجام بده اینجوری میشه مثل رانندگی هامون که به قوانین احترام نمیذاریم و هر طور دوست داریم توی خیابون رانندگی میکنیم و حقی برای دیگران قایل نمیشیم

من موافق نظر ایشون نیستم!
اصلا مقایسه درستی نیست که قوانین رو با ارزشها یکسان بدونید
پایبندی به قوانین قطعا لازمه وگرنه اصطلاحا شهر هرت میشه یا قانون جنگل و...
من منظورم اینه با این لحن و روال بحث کردن نمیشه ارزش سازی کرد یا راه درست رو نشون داد!
هرکسی اگر استدلال های خودش رو توضیح و بیان کنه قضاوت خوانده برعهده خودشه
ندیدم در این چندسال با این طور صحبتها حتی یک نفر ازنظرش بربیاد یا کوتاه بیاد...بهرحال
من به اون شخص خاص کار ندارم چی گفته
فقط از دید خودم این مسله که مطرح شده قانون خاص و تعیین شده نداشته و نداره و نخواهد داشت
بحثی شخصی هست صرفا

stabesh
09-04-2015, 22:56
اگر لحن من بد بوده عذر می خوام نمی خواستم نظرمو تحمیل کنم فقط اینکه بعضیا نظراتشونو همین جوری میگن تا یه چیزی گفته باشن آدمو کفری میکنه مثل این دوستمون که آمار میدن پست 41 نمی دونم از کجا این آمارو آوردن؟!