مشاهده نسخه کامل
: نوروز، آیین ها، نمادها
سلام دوستان از عنوان پیداست:n26:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی از ما هرساله در ابتدای بهار جشن نوروز رو برپا میکنیم سفره هفت سین میگذاریم به دید و بازدید میرویم ولی خیلی هامون نمیدونیم که این قضیه از کجا نشات میگیره؟سفره هفت سین نماد چیه؟ و...
در آستانه ی نوروز 94 با اطلاعاتی در این زمینه حال و هوای اواخر اسفند رو عیدانه خواهیم گذارند:n16:
در قدیم، هفت «سینی» از دانههایی كه بركت به سفرهها میآورد، میرویاندند و بر خوان نوروزی مینهادند. «سینی» معرب «چینی» است كه در قدیم به طبقهای بزرگی كه از چین آورده بودند، گفته میشد. احتمالا هفت «سین» بازمانده همین هفت «سینی» است و یا نمادی از «سبزه» و «سرسبزی» با گذشت زمان، هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی كه با «سین» آغاز میشوند و هر یك نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است.
این هفت «سین» كدام اند و هر یك نماد چیست؟ «سبزه» نودمیده است، «سنبل» خوش بر و خوشبو، «سیب» میوه بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم كه یادآور بخشی از آیینهای باستانی ایران است، «سنجد» كه بوی برگ و شكوفه درخت آن محرك عشق و دلباختگی است، «سیر» دارویی برای تندرستی، «سپند» به معنی «مقدس» كه دوركننده بیماریها و دافع چشم بد است.
امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سركه» نماد ترشی و «سماق» نماد بیكاری و سماق مكیدن روی سفره هفت «سین» مناسبت ندارد.
علاوه بر «سینها» بر این سفره آینه نیز میگذاریم كه نور و روشنایی میتاباند، شمع میافروزیم كه روشنایی و تابش آتش را به یاد میآورد و شاید بازمانده جشن سوری و جشنهای آتش باشد؛ تخم مرغ كه تمثیلی از نطفه و باروری است. كاسه آب زلال به نشانه همه آبهای خوب جهان و ماهی زنده در آب، به نشانه تازگی و شادابی؛ عسل و نقل و شیرینی و دیگر چیزهایی كه بنا به رسم خاص هر شهر و روستا و خانواده ای بر این سفر میافزودند. گذاشتن چند شاخه بیدمشك روح افزا نیز بر زیبایی سفره میافزاید.
وجود قرآن یا دیگر كتابهای دین بر سر سفره هفت «سین» برای راندن دیوان و شیطان از محیط خانه است. گذاشتن نمونه ای از غلات (معمولا نان و برنج) و حبوبات و همچنین در برخی خانوادهها گذاشتن شیر و فرآوردههای شیری به نشانه تضمین بركت خانه متداول است.
در برخی خانوادهها، به ویژه در میان هم میهنان زردشتی، هفت «شین» نیز معمول است كه باید ناشی از شبیه سازی «شین» با «سین» باشد و نیز شاید به این دلیل كه شهد و شكر از دیرباز از بنیادیترین مائدههای این خوان بوده اند.
حتی از هفت «میم» نیز سخن گفته اند كه برخی مرغ، ماهی، ماست، مویز و ... بر خوان نوروزی میگذاشتند.
روی هم رفته، هفت سین نوروزی در جاهای متفاوت به شكلهای متفاوت برگزار میشده است كه برخی نمونههای آن در نوروزنامه آمده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این اقلام و مراسم هیچ گاه در طول تاریخ ثابت نبوده اند. بستگی به شرایط، قومیتها، باورها و اعتقادات دارد حتی برگزاری این مراسم در هر خانواده متفاوت است. اصولا چرا باید این مراسم در نقاط مختلف ثابت باشد؟ هر كسی به شكلی برگزار میكرده، گاهی هدفهای سیاسی پشت قضیه بوده است و گاهی اهداف دیگر. نمیتوان گفت مراسم سال نو و هفت سین از اصلی آمده و دگرگون شدهاند. بلکه در طول تاریخ شكل گرفته اند و مردم هم به دلایل مختلف آنها را سالها حفظ و برگزار كرده اند.
تنها چیزی كه شاید در این مراسم ثابت مانده است، عدد «هفت» آن باشند كه با هفتم بودن جشن نوروز در اعیاد هفتگانه واجب توجیه میشود. به نظر زنده یاد دكتر «مهرداد بهار» اسطوره شناس فقید، شاید این عدد «هفت» با هفت سیاره نیز ارتباط داشته باشد كه تصور میشد سرنوشت بشر در دست آنها است و این امر در تقدس عدد هفت موثر بود. شاید تصور میشد كه اگر كسی هر هفت تا را در اختیار داشته باشد و نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب كند، خوشبخت خواهد بود.
نماد شناسی هفت سین:
سنجد ( Sorb ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
سمنو (Samanoo): نماد خوبی براي زايش گياهی و بارور شدن گياهان
سبزه (Verdure): موجب فراوانی و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملی و مذهبی ايرانيان است.
سيب سرخ (Red Apple ): نمادی است از باروریو زايش
سماق (Sumac): برای گندزدايی و پاکيزگی
سير (Garlic): برای گندزدايی و پاکيزگی
سرکه (Vinegar): برای گندزدايی و پاکيزگی
قرآن(Quran): کتاب مقدس هر آيين
تخم مرغ (Eggs): از نوع سفيد يا رنگی نمادی است از نطفه و نژاد
ماهی سرخ (Gold Fish): ماهی يکی از نمادهای آناهيتا فرشته آب و باروری است و وجود آن باعث برکت و باروری میگردد.
سکه (Silver & Gold Coin): موجب برکت و سرشاری کيسه است
نقل (Comfit ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
شيرينی (Sweets ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
آجيل (Nuts): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
اسپند ( Wild Rue): در زمانهای قديم مقدس بوده و در رسمهای نيايشی بکار برده میشده.
انار (Pomegranate): پردانگی انار نشان از برکت و باروری است.
منابع:
- آموزگار، ژاله؛ نوروز، كلك، ش 24-23، بهمن و اسفند 1370، صص 19-31.
- بویس، مری؛ «جشنهای ایرانیان»، ترجمه همایون صنعتی زاده، سروش پیرمغان.
- (یادنامه جمشید سروشیان)، به كوشش كتایون مزداپور، تهران: انتشارات ثریا، 1381. - بهار، مهرداد؛ جستاری چند در فرهنگ ایران، تهران: فكر روز، 1374.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .
عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .
معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .
الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .
دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد . اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد .
همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .
دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”
دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .
دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد :
” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”
تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .
اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .
در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .
به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .
دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .
Saeed Dz
12-03-2015, 17:12
در پاسخ به دوست عزيز، راسل بايد بگم كه كل جشن سال نو مسيحيان، نمادهاشون و حتى شخصيت ها كپى شده از آيين مهر ماست. همينطور قسمتهايى كپى شده از جشن باستانى يلدا و ...
ضمنا جشن كريسمس يك جشن من درآورديه كه قدمت زيادى هم نداره و به همت تعصب كشيش ها بوجود آمد !
مردم در این روز آتش برمی افروزند و همگی از فراز زبانه های رنگارنگش می پرند و شعر می خوانند و شادی می كنند. در واقع گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری باشد. اما در واقع آتش هایی كه در این روز برافروخته می شود برای راهنمایی فروهر های نیاكان است كه بر اساس سنت های فكری زرتشتیان در این روزها به زمین و زادگاه خویش بازمی گردند تا در محفل خانوادگی خویش، آغاز فصل تازه را جشن بگیرند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از آنجا كه در ایران كهن و بر اساس گاهنامه زرتشتی، روزهای هفته مشخص نبوده است، این مراسم معمولاً در سیصد و شصتمین روز از سال برگزار می شده است. آتش ها را معمولاً به شماره امشاسپندان به تعداد هفت و یا بر اساس سه نشانه ایمان: كردار نیك، گفتار نیك و پندار نیك، هفت تایی و یا سه تایی برمی افروختند. «سوری» به معنای سرخ اشاره ای است به همین آتش های هفت گانه یا سه گانه سرخ رنگ و گداخته.
چهارشنبه سوری هم مراسم جانبی و سنت های جالبی را در دل خود داشت كه عبارتند از فال كوزه، فال گوش، قاشق زنی، شال اندازی، آش نذری، كوزه شكستن، نیایش با تندیس شیر، آجیل مشكل گشا قسمت كردن، پختن حلوا، اسپند سوزاندن، نمك گرد سر گرداندن و...
درباره ماهیت این جشن باید گفت كه در زمان های گذشته در غروب آخرین سه شنبه سال، مردم بیرون از خانه ها آتش روشن می كردند و اثاثیه كهنه ای را كه در خانه تكانی دور انداخته بودند، درمیان شعله های آتش می سوزاندند؛ این عمل آنها هم بی گمان جنبه نمادین داشته است و بدین معنا بوده است كه قرار است چیز های كهنه دور ریخته شود و چیز های تازه جایگزین شود. رنج ها و خستگی ها و بیماری ها سوزانده شود و زردی رخسار خسته آدم ها به آتش سپرده شده و در عوض سرخی و شادی آتش را ارمغان بگیرند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این آیین جالب در طول تاریخ سیماهای متفاوتی یافته است كه اغلب به جذابیت آن افزوده است. از جمله معروف است كه در اواخر سلطنت سلسله قاجار در تهران در میدان ارك، توپی به نام «توپ مروارید» وجود داشت كه در شب های چهارشنبه سوری اطرافش مملو از دخترانی بود كه در آرزوی پیدا كردن شوهر بودند.آنها در این شب به بالای این توپ قدیمی می رفتند و برای برآورده شدن حاجتشان بر روی این توپ آرزو می كردند.
Captain_America
13-03-2015, 16:54
نوروز رو ایرانیان از بابلیان و اونها از سومریان یادگار گرفته اند، رسوم دیگری مثل چهارشنبه سوری با توجه به عدم وجود هفته نزد ایرانیان باستان و همچنین هفت سین کاملا رسوم معاصر و جدیدی هستند در راستای پروژه تمدن سازی برای قوم پارس به همراه جعلیات دیگری مثل هخامنشیان و افسانه های شاخ دار در مورد شکوه ایران پیش از اسلام و ...
Sh-Meteor
13-03-2015, 21:29
جشن فروردگان
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه و یا همسپتمدم نام جشنی بود که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال برگزار میشدهاست. این جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود.
تقویم ایران باستان
سال در ایران باستان به دوازده ماه سی روزه و پنج روز که پنجه دزدیده یا اندرگاه نامیده میشد، تقسیم میگردید.
یعنی 12 ماه بود که تمامی آنها 30 روزه بوده و در انتها 5 روزی که باقی می ماند را پنجه دزدیده می نامیدند. (اگر سال کبیسه بود، 5 روز، 6 روز می شد.)
گاهنبار چیست؟ همسپثمیدیه نام چندمین شان بود؟
گاهنبار دراسطورههای زرتشتی و آریایی آن شش روزی است که خدا دنیا را آفرید. در کتاب زند از زرتشت نقل میکنند که اهورامزدا دنیا را در شش گاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند.
مثلا گاهنبار اول، میدیوزریم نام دارد که مصادف با 15 اردیبهشت است و اعتقاد بر آن است که آسمان در این روز آفریده شد.
گاهنبار های دوم، سوم، چهارم و پنجم هم نام های خاص خودشان را دارند و در هر کدام شان دیگر موارد مانند آب، زمین، گیاهان، جانوران و ... آفریده شدند.
اما گاهنبار ششم، همسپثمیدیه نام دارد که آخرین روز سال است و اعتقاد بر آن است که مردمان در این روز آفریده شده اند.
زمان جشن
زمان جشن ده روزهٔ همسپتمدم، از اشتاد روز (۲۶ اسفند) تا پنج روز گاتا (پنج روز اول فروردین) بود. لازم به تذکر است که تمامی روزهای یک ماه در گاهشماری زرتشتی نام مخصوص دارند.
اعتقاد به بازگشت درگذشتگان
در تقویم مزدیسنایی جشن سالانه به دنبالهٔ یک دورهٔ ده روزه، قرار دارد که همسپثه ئه دیه یا فروردیگان نامیده می شود. آخرین جشن، از شش جشن فصلی سال یا گاهنبار که آفرینش آفریدههای مختلف را به یاد میآورد و آخرین آن، مربوط به خلقت انسان است. طبیعتاً این جشن مربوط به درگذشتگان است.
روانهای درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج میشوند و برای بازدید خانههایشان میآیند. فدیههایی تقدیم آنها میشود و کوشش میگردد که آنها راضی باشند. روانهای دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریخته است و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روانهای بهشتیان شادند و شادمانی میکنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانوادهشان مینمایند. بنابر سنتهای دیگر این روانهای در گذشتگان نیستند که باز میگردند بلکه فروهر آنهاست. فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشتهاست. جشن مورد نظر همانطور که یک یادبود است، یادبود آفرینش مردمان، تجسمی از آینده نیز میباشد، تجسم رستاخیز.
در فروردین یشت یشت سیزده بند چهل و نهم به بعد، آمدهاست که در مدت همسپتمدم، فروهرهای مؤمنان از اقامتگاههای خود میآیند و مدت ده شب در کنار مردمان میمانند. این جشن در ابتدا مربوط به مردگان بود. بعدها همسپتمدم به یادبود آفرینش انسان، اختصاص یافت.
رسوم جشن فروردگان
بازماندگان خانه و کاشانه را پاکیزه و تمیز میکردند و نقل و نبات و شیرینی و سبزی و انواع خوراکی در اتاق و بر بام مینهادند. دشمنی و بدخواهی را به دوستی تبدیل میکردند و همگان از هم خشنودی میطلبیدند تا فروهرها و روانان شادمان شوند و برایشان دعای خیر کنند و یاریشان دهند. یکی از جمله مهمترین مراسم این جشن افروختن آتش بود. مردم روی پشت بامها آتش بر میافروختند و اعتقاد داشتند که با این کار فروهرها به طور گروهی مانند سپاه بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. این رسم هنوز هم در بین زرتشتیان یزد و کرمان مرسوم است. این آغاز جشن فرودگان که با افروختن آتش همراه بود، بعد از اسلام تبدیل به چهارشنبه سوری شد.
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.