PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مغازله فوتبالی



- Saman -
28-01-2015, 19:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




سعدی: آب حيات من است
خاك دم دروازه
گر دو جهان خرم است، ما و غم سربازه


حافظ: گو گل كه زد كه يار به حالش نظر نكرد؟
گر نای حمله نيست، برادر، دفاع كه هست


سعدی: توپی نماند و حمله برفت و دفاع بخفت
خوش كرنری كه خوب كنيد حال و روز دوست


حافظ: گفتم روم به خواب و ببينم كه گل زدم
گل خورده توی خواب و جوابم نمی‌دهد


سعدی: دو دروازه به يك‌بار از زمينم
برون كردم كه هيچ باختی نباشد


حافظ: نمی‌خورند زمانی غم من و هافبك
ز بی‌وفايی و اخم مربی ياد آريد


سعدی: دوستان عيب مگيريد و ملامت مكنيد
توپ به سعدی نرسد كو بتوان داد پاس


حافظ: گدايی در تيمت به سلطنت مفروش
خسی ز بازی اين تيم به لاليگا برود


سعدی: پيش رويت دگران فول به هجده قدمند
نه چنين پا و دريبلی كه تو داری دارند


حافظ: به هر دمی‌ رفقا اوت می‌كنند ليكن
كس آن پنالت نداده چنان كه من دادم


سعدی: داوران لاابالی در مصاف
هوش گلكاران مجلس برده‌اند


حافظ: چو ذره گر چه حقيرم، ببين ز تكل حريف
ميانه چون ولو شد ستم من


سعدی: مرا به عاقبت اين تكل از عقب بكشد
چو خرس از عسل خالص رطب بكشد


سعدی: ضربه هجده قدمت بدر كند هلال را
ضربه زنی چون تو منش خون و نفس حلال شد


حافظ: می‌فكن در صف تيمت گلری بهتر از اين
تا بگيرد ضربه‌ها را كمكی‌ بهتر از اين


سعدی: چه كند سانتر تيمت چو قبولش نكنی؟
ما حريص‌ايم به فوروارد تو چه می‌فرمايی؟


حافظ: دانی مراد بنده از اين توپ و تور چيست؟
از ما كرشمه‌ای و ز سويت عنايتی




سيروس حامی




برگرفته از همشهری دو-ی روزنامه همشهری شماره 6458