ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : [FAQ][پرسشنامه] اضطراب اجتماعی



laxer
28-11-2014, 01:58
پرسش و پاسخ اضطراب اجتماعی



[Q]: پرسش
[A]: پاسخ

[Q]: اضطراب اجتماعی چیست؟
[A]: اضطراب اجتماعی (Social Phobia) یک نوع ترس غیر طبیعی از اجتماع است , بیمار با نشخوار افکار منفی خود را فردی ضعیف تلقی میکند در اکثر موقعیت های از ترس اینکه مورد انتقاد یا مسخره شدن واقع شود سکوت میکند و یا محل را ترک میکند.

[Q]: علائم اضطراب اجتماعی چیست؟
[A]: بیمار به محض قرارگیری در موقعیت های اجتماعی مضطرب شده و علائم اضطراب از جمله تپش قلب و عرق کردن , تپق و لکنت زبانی , لرزش و دلهره شدید در وی نمایان میشود.

[Q]: علائم فوق در همه ی بیماران یکسان اند؟
[A]: خیر, بیمار بنا به نوع و مرحله بیماری دچار علائم اضطراب میشود مثلا" سرخ شدگی و لرزش در بیماران با سطح پایین اضطراب اجتماعی کمتر و نادر است.

[Q]: آیا این بیماری طبقه بندی شده و دارای شدت و مراحل مختلف است؟
[A]: در جواب باید بگوییم خیر طبقه بندی رسمی نشده است ولی به صورت غیر رسمی میتوان اضطراب اجتماعی را به طبقات مختلفی از نظر شدت و وخامت حال بیمار تقسیم بندی کرد.

[Q]:چگونه شدت بیماری خود را اندازه گیری و تعیین کنیم؟
[A]: تعیین شدت و مرحله بیماری باید با در نظر گرفتن اختلالات همراه مانند افسردگی و اختلالات سایکوز انجام شود.
به صورت غیر رسمی میتوان اضطراب اجتماعی را به طبقات زیر تقسیم بندی کرد:
I: اضطراب خفیف مانند ترس از مواجهه با سخنرانی ها و سمینار های بزرگ
II: اضطراب متوسط و ترس از موقعیت های خاص مانند حرف زدن با صدای بلند , کنفرانس های کلاسی و دوشوار بودن ایجاد رابطه با همسالان.
III: در این مرحله اضطراب بعد از خروج از خانه یا دیدار با افراد نا آشنا و حتی افراد آشنا شروع شده و باعث عزلت و گوشه نشینی فرد می شود , این مرحله شروع افسردگی برای فرد است.
IV: بیمار تمام ساعات و روز های هفته را در اتاق خود و به تنهایی میگذراند , در صورت مواجهه با افراد غیر از بستگان درجه اول فرار میکند , افسردگی شدید دارد و خود را به خاطر این روش زندگی ملامت میکند اکثر افرد در این مرحله به خودکشی فکر میکنند و ممکن است آن را انجام دهند.

[Q]: کدام مرحله برای بیمار و بستگانش زنگ خطر محسوب می شود.
[A]: مرحله III مرحله شدید و مرحله بعد از آ یعنی مرحله IV زنگ خطری برای خانواده و بیمار است و اوج اختلالات رفتاری در این مراحل مشاهده می شود.

[Q]: خانواده و بیمار چه راه کاری را باید در پیش بگیرند.
[A]: خانواده و برخورد های مناسب آن درمان اصلی اضطراب اجتماعی است و بنظرم بسیار کار ساز تر از دارو و روان درمانی است , خانواده وظیفه دارد که با عضو بیمار خویش گفتگو کند و رفتاری مناسب با وضعیت بیمار داشته باشد و مانع درمان دارویی شخص نگردد.

[Q]: راه کار درمانی چیست؟
[A]: بنا به مرحله و شدت بیماری درمان بسیار متفاوت است.,
بیمار با شدت مرحله I میتواند با مقداری تمرین بدون کمک خارجی بر اضطراب خویش فائق آید.
بیمار مرحله II نیاز به کمک خارجی دارد در این مرحله شخص میتواند به روانشناس بالینی مراجعه کرده و طبق راه کار های روانشناس بعد از یک دوره بهبود یابد.
بیمار با شدت III علاوه بر رواندرمانی نیاز به دارو درمانی نیز دارد در این مرحله فرد نیاز به ویزیت روانپزشک دارد تا با تجویز دوز های اندکی از دارو های مربوطه بر ترس خود غلبه کند.
مرحله IV نیاز به دوز های بالاتر و دارو های ترکیب احساس می شود, پزشک بعد از چندین دوره تجویز دارو بهترین دارو را برای فرد پیدا کرده و تجویز میکند در این مرحله فرد علاوه بر دارو درمانی نیاز مبرمی به روان درمانی دارد طوری که دارودرمانی بدون رواندرمانی یک درمان ناکام طلقی می شود.

[Q]: رواندرمانی چگونه است و کدام علائم بیماری را برطرف میکند؟
[A]: شما در هر جلسه با روان شناس خود در مورد مشکلات شخصی حرف میزنید , روان شناس با تکنیک های خاص به شما می آموزد که در موقعیت های اضطراب آور چه واکنشی داشته باشید و چگونه ترس و رفتار خود رو کنترل کنید.
رواندرمانی تاثیر زیادی بر اضطراب اجتماعی دارد و سرعت بهبودی را افزایش میدهد ولی بر افسردگی زیاد موثر نبوده و نیاز به جلسات بیشتری برای دیدن شدن اولین نشانه های بهبودی دارد.

[Q]: دارو درمانی چگونه است و تاثیر آن بر اضطراب اجتماعی چقدر است؟
[A]: دارو درمانی درمان اصلی اضطراب اجتماعی در مراحل وخیم بیماری است طوری که با مصرف دارو در اولین دوره شروع درمان افسردگی از بین رفته و فرد کم کم برای بهتر شدن و بهبود خویش تلاش میکند و افکار خودکشی از بین رفته و فرد به زندگی علاقه مند میشود.
منتها دارو درمانی چندین مشکل بزرگ و کوچک دارد و در صورتی که درست با آن برخورد کنیم میتوانیم اینمشکلات را کنار زده و از توقف روند درمان جلوگیری کنیم.

[Q]: چه دارو هایی برای من تجویز می شود؟
[A]: بسته به مرحله بیماری درمان میتواند از دوز های کم دارو های ضد افسردگی تا دارو های خاص متغیر باشدَ.
در مرحله I نیازی به دارو نیست ولی در صورت اسرار بیمار تجویز دوز اندکی از بتا بلاکرها مانند پروپرانولول بسیار موثر است , بتا بلاکر ها ضربان قلب را کنترل کرده و از علائم فیزیکی مانند لرزش , تپش , سرخ شدگی و تا حدودی لکنت زبان جلوگیری میکنند.
در مرحله II درمان دارویی مشابه درمان مرحله I است در این مرحله هرچند میتواند از دارو های ضد اضطراب استفاده کرد ولی پیشنهاد میشود که از روان درمانی بهره بیشتری برد و از تجویز دارو های دست و پا گیر اجتناب کرد.
در مرحله III علاوه بر بتا بلاکر از دارو های ضد اضطراب مانند دارو های خانواده بنزودیازپین ها هم استفده میشود.
توصیه می شود که بیمار زمانی که قصد تمرین برای ورود به جمع را دارد از این قرص ها استفاده کند زیار بنزودیازپین ها در صورت مصرف کنترل نشده و پشت سر هم ایجاد وابستگی میکنند.
در این مرحله ممکن است پزشک برای افسردگی خفیف فرد از دارو های ضد افسردگی بهره بگیرد.
تاکید بیشتر روانپزشکان بر دارو های خانواده SSRI است که علاوه بر تاثیر زیاد بر افسردگی بر اضطراب اجتماعی نیز تاثیر گذاشته و در بلند مدت باعث بهبودی می شوند.
در مرحله IV پزشک ابتدا سازگاری بدن فرد را با تجویز چند دوره دارو ی ساده میسنجد سپس شروع به درمان تکمیلی و ترکیبی میکند.
پزشک در این مرحله علاوه بتا بلاکر ها , بنزودیازپین های و SSRI از دارو های دیگری مانند SNRI و ضد افسردگی های سه و چهار حلقه ای نیزاستفاده کنند حتا ممکن است ضد اضطراب های دیگری غیر از بنزودیازپین ها تجویز کند مانند بوسپریون.
بدلیل وخامت شدید بیماری در این مرحله ممکن است بیماری فرد به درمان های بالا مقاوم باشد که در این موقعیت باید از دارو های قویتری استفاده کرد , دارو های MAOI خط بعدی درمان اند , این دارو ها تاثیر بسیار خوبی بر اضطراب اجتماعی دارند و در صورتی که به صورت درست تجویز و مصرف شوند اضطراب اجتماعی فرد به کل از بین میرود, ولی چرا از اول این دارو ها تجویز نمی شوند؟ جواب این سوال ساده است MAOI دارای عوارض خطرناکی است که ممکن است به بیمار صدمه بزند, به یک رژیم غذایی و دارویی خاص احتیاج دارند و باید دقیق و منظم همراه با ویزیت های مکرر روان پزشک مصرف شوند.

[Q]: دلیل خطر دارو های خانواده MAOI چیست و عوارض خاص آنها کدامند؟
[A]: در واقع MAOI مخفف بازدارنده ی آنزیم مونو آمین اکسیداز است, این آنزیم وظیفه ی تجزیه مونو آمین های مختلف را بر عهده دارد که سروتونین , دوپامین و نور-اپینفرین جز آن هستند آمین های یاد شده به عنوان انتقال دهنده ی عصبی در مغز فعالیت میکنند و کمبود یا مشکل چسبندگی یکی از آنها باعث افسردگی , اضطراب اجتماعی و دیگر اختلالات میگردد MAOI با جلوگیری از تجزیه این آمین ها باعث افزایش غلظت آنها شده و اختلالات را بهبود و درمان میکند.
اما MAO علاوه بر تجزیه آمین های ذکر شده چند آمین دیگر را نیز تجزیه میکند پس در صورت از کار افتادن این آنزیم آمین های دیگر نیز افزایش پیدا کرده و باعث مشکل می شوند.
تیرامین یکی از این آمین هاست که باعث افزایش فشار خون شده و ممکن است باعث ایجاد شرایط تهدید کننده حیات بیمارشود به همین دلیل باید از مصرف غذا های تیرامین دار خودداری کرد و رژیم غذایی خاصی را شروع کرد.

[Q]: پیش آگاهی اضطراب اجتماعی چکونه است؟ آیا درمان 100% است یا زیاد نباید به درمان و بهبود بیمار امید وار بود؟
[A]: این سوال بستگی به اراده ی بیمار دارد , بسیاری اصلا" تلاشی برای بهبود بیماری خود نمیکنند و از قرص ها و دارو ها انتظار معجزه دارند که نهایتا" بدلیل اشتباه خود از ادامه درمان نا امید شده و دارو را قطع میکنند و زندگیشان دوباره به همان شیوه ی قبلی ادامه میابد اما افرادی هستند که اراده ی قوی داشته و مصمم به بهبودی کامل اند آنها با پزشک و روانشناس خود نهایت همکاری را کرده و در خارج از مطب و اتاق مشاوره نیز در جهت بهبود خویش تلاش میکنند, درمان ای افراد بعد از چند دوره دارو درمانی و رواندرمانی به نهایت خود رسیده و فرد بهبود کامل میابد هرچند خاطر نشان میکنم که نباید انتظار بیجا از خود داشته باشیم و این را بدانیم که نمیتوانیم به پای فردی بررسیم که از بدو تولد یک سخنران حرفه ای بوده یا فردی که درایجاد روابط استاد است!

[Q]: درمان پیشنهادی دیگری نیز وجود دارد؟
[A]: بله, علاوه بر مطالعه کتاب ها و انجام تمرین هایی که از جانب روانشناس برایتان توصیه می شود شما خودتان شخصا" میتوانید درمان های جدیدی ابداع کنید مثلا" یکی از بیماران هر شب قبل از خواب خاطرات و رویداد هایش را مینوشت و آن را مطالعه و تصحیح میکرد , مورادی که باعث اضطرابش شده بودند رو بدقت مطالعه میکرد و راه های مقابله با اون رو می نوشت تا در موقعیت بعدی از آن استفاده کند یا بیمار دیگری روزانه اوقاتی را به سخنرانی برای خود در جلوی آیینه اختصاص داده بود که نهایتا" باعث شد بر حرف زدن خویش تسلط داشته باشد و ترسش از حرف زدن بسیار کم شود.

[Q]: توصیه خاصی برای بیماران دارید؟
[A]: به قول یکی از روانپزشکان " تا وقتی که وارد آب نشوی شنا یاد نمیگیری!" شما هم تا وقتی وارد اجتماع نشوید نمیتوانید راه و رسم اجتماعی شدن را یاد بگیرید و بر اضطرابتان کنترل داشته باشید , پس در طول دوره درمان این جمله را حتما" به خاطر داشته باشید و سعی کنید وارد موقعیت های استرس زا شده و در بد ترین حالتی که تصور میکنید با آن روبرو شوید, دارو ها و روان درمانی تا زمانی که در مکان و زمان درستش بکار برده نشوند بی فایده بوده و نهایتا" نامیدی خودتون رو دو برابر میکند.


این لیست بمرور زمان تکمیل شده و اطلاعت بیشتری به آن افزوده میشود.

هر سوالی که در این رابطه دارید میتوانید در همین تاپیک مطرح نموده تا پاسخ گو باشم.



منبع: p30world | laxer

روانپریش
28-11-2014, 12:55
برای درمان اظطراب اجتماعی بجز خانواده بنزودیازپانها از چه دسته داروهایی دیگه استفاده میشه؟

laxer
28-11-2014, 13:57
رای درمان اظطراب اجتماعی بجز خانواده بنزودیازپانها از چه دسته داروهایی دیگه استفاده میشه؟
در رده دارو های ضد اضطراب و آرام بخش بوسپیرون در صورتی که با دوز موثر و مناسب تجویز بشه ارزش درمانی بسیاری داره منتها به اندازه ی بنزودیازپین ها موثر نیست. ( میتوان به صورت ترکیبی هم ازش استفاده کرد: بوسپیرون ( 1 نهار 1 شام هر روز) + کلونازپام (1/2 قرص یک ساعت قبل از ورود به جمع))

بنزودیازپین ها حالاتی کاملا" شبیه به مستی ایجاد میکنند و همون طور که میدونید فرد مست بدون اضطراب , خوش مشرب و اجتماعی می شود و تقریبا" هیچ محدودیتی برای رفتار خود قائل نمیشود.

از رده دارو های بنزودیازپینی که برای اضطراب اجتماعی تجویز میشه کلونازپام هست.

خانواده دارویی دیگری که تاثیر فراوان بر کاهش اضطراب داره باربیتورات ها هستند که بدلیل خطارت بسیار زیادش تجویز نمیشه منتها تاثیر عالی دارد.
این خانواده درمانی اکثرا" برای بیهوشی و یا القای بیهوشی قبل از بیهوشی عمومی استفاده میشه ( در دوز های بالا) و درواقع مکانیسمی شبیه بنزودیازپین ها دارد.
وابستگی به باربیتورات ها چندین برابر بنزودیازپین هاست.

باز متذکر میشم که دارودرمانی بدون رواندرمانی ناکامل است و فرد بیمار به اون ایده آل هایی که برای خودش تعیین کرده نمیرسد.

روانپریش
28-11-2014, 21:20
در رده دارو های ضد اضطراب و آرام بخش بوسپیرون در صورتی که با دوز موثر و مناسب تجویز بشه ارزش درمانی بسیاری داره منتها به اندازه ی بنزودیازپین ها موثر نیست. ( میتوان به صورت ترکیبی هم ازش استفاده کرد: بوسپیرون ( 1 نهار 1 شام هر روز) + کلونازپام (1/2 قرص یک ساعت قبل از ورود به جمع))

بنزودیازپین ها حالاتی کاملا" شبیه به مستی ایجاد میکنند و همون طور که میدونید فرد مست بدون اضطراب , خوش مشرب و اجتماعی می شود و تقریبا" هیچ محدودیتی برای رفتار خود قائل نمیشود.

از رده دارو های بنزودیازپینی که برای اضطراب اجتماعی تجویز میشه کلونازپام هست.

خانواده دارویی دیگری که تاثیر فراوان بر کاهش اضطراب داره باربیتورات ها هستند که بدلیل خطارت بسیار زیادش تجویز نمیشه منتها تاثیر عالی دارد.
این خانواده درمانی اکثرا" برای بیهوشی و یا القای بیهوشی قبل از بیهوشی عمومی استفاده میشه ( در دوز های بالا) و درواقع مکانیسمی شبیه بنزودیازپین ها دارد.
وابستگی به باربیتورات ها چندین برابر بنزودیازپین هاست.

باز متذکر میشم که دارودرمانی بدون رواندرمانی ناکامل است و فرد بیمار به اون ایده آل هایی که برای خودش تعیین کرده نمیرسد.

ولی بوسپیرون بر خلاف بنزودیازپانها اعتیاد آور نیست درسته؟

laxer
29-11-2014, 01:01
ولی بوسپیرون بر خلاف بنزودیازپانها اعتیاد آور نیست درسته؟
در اختلالات اضطرابی درمان دارویی با مشکل بزرگی مواجه است.
فرد بیمار کم کم از نظر روانی ( نه جسمی) به دارو عادت پیدا میکنه و وقتی دارو قطع شد احساس میکنه که دوباره علائم بیماری برگشتن.
در واقع در طول درمان هر چقدر که از وخامت و شدت بیماری کم شد باید دوز دارو رو هم به تناسب اون کم کرد و در واقع کم کم نقش دارو رو برای بیمار کم رنگ کرد.

بوسپیرون هم درسته که مثل بنزودیازپین ها وابستگی و تحمل شدید ایجاد نمیکنه ( اصلا" ایجاد نمیکنه) ولی درصورتی که بیمار به خودش تلقین کنه که من فقط با دارو میتونم از خونه خارج بشم یا اضطرابم رو کنترل کنم مطمئنن نوعی تحمل روانی و فکری برای بیمار به همراه خواهد داشت.

روانپریش
29-11-2014, 14:30
در اختلالات اضطرابی درمان دارویی با مشکل بزرگی مواجه است.
فرد بیمار کم کم از نظر روانی ( نه جسمی) به دارو عادت پیدا میکنه و وقتی دارو قطع شد احساس میکنه که دوباره علائم بیماری برگشتن.
در واقع در طول درمان هر چقدر که از وخامت و شدت بیماری کم شد باید دوز دارو رو هم به تناسب اون کم کرد و در واقع کم کم نقش دارو رو برای بیمار کم رنگ کرد.

بوسپیرون هم درسته که مثل بنزودیازپین ها وابستگی و تحمل شدید ایجاد نمیکنه ( اصلا" ایجاد نمیکنه) ولی درصورتی که بیمار به خودش تلقین کنه که من فقط با دارو میتونم از خونه خارج بشم یا اضطرابم رو کنترل کنم مطمئنن نوعی تحمل روانی و فکری برای بیمار به همراه خواهد داشت.

بوسپیرون با فلوکستین تداخل دارویی داره؟

laxer
29-11-2014, 21:22
خیر با SSRI ها تداخلی ندارد.

javad34
08-12-2014, 23:22
من یه زمانی اظطراب اجتماعی داشتم بعد درمانش کردم.بعد الان دوست دارم دوباره برگردم به اون زمان چیکار باید بکنم دوباره اظطراب اجتماعی بگیرم؟

زندگیم بی معنی شده از هیچ چیز نمیترسم دوست دارم ترسو باشم همیشه هیجان داشتم الان خیلی بی معنی شده زندگی.

کاشکی میشد دوباره ترسو شد.دلم لک زده واسه اظطراب اجتماعی.2 سال پیش 2 تا خیابون انورتر میرفتم سکته میکردم الان میرم انور تهران انگار نه انگار.

خدایا منو دوباره ترسو کن زندگیم بی معنی شده. اثر اون قرصهای لعنتی رفته ولی وقتی مغزم تجربه کرده نترس شدن رو دیگه ترسو نمیشه.

میدونی دلیلش چیه؟ که میگم دوباره ترسو بشم.به خاطر اینکه 2 سال پیش چون خیلی اظطراب اجتماعی داشتم 4 تا خیابون میرفتم پیاده روی انگا ردنیا رو بهم میدادن ا زخوشحالی ولی الان اگر برم آمریکا هم برام فرقی نداره ذوق نمیکنم.
چون من تقلب کردم .رمز زدم. نزاشتم مغزم مسیر خودش رو بره.من از ترینر به قول گیمرها استفاده کردم اسم تقلب من قرص ضد افسردگی بود.

PLAΨMID
09-12-2014, 00:39
اضطراب اجتماعی یکی از بدترین تجربیاتی بود که توی تمام عمرم داشتم . . . .
متاسفانه موقعی که لازم بود وارد اجتماع بشم اتفاق افتاد ( دوره دانشجویی) .
درمان رو با سیتالوپرام و پروپرانولول شروع کردم و الان از پاروکستین استفاده می کنم . علائم بیماری تقریبا دوهفته بعد از شروع درمان چنان محو شدند که گویی اصلا وجود نداشتند .
سوالی که الان واسم مطرحه اینه :
تا کی بایستی درمان دارویی ادامه پیدا کند ؟ دکتر من متاسفانه هر بار جواب های مبهمی به این سوالم میده و الان تقریبا 4 سال هست که دارو مصرف می کنم .
با تشکر . . . .

laxer
09-12-2014, 16:14
اضطراب اجتماعی یکی از بدترین تجربیاتی بود که توی تمام عمرم داشتم . . . .
متاسفانه موقعی که لازم بود وارد اجتماع بشم اتفاق افتاد ( دوره دانشجویی) .
درمان رو با سیتالوپرام و پروپرانولول شروع کردم و الان از پاروکستین استفاده می کنم . علائم بیماری تقریبا دوهفته بعد از شروع درمان چنان محو شدند که گویی اصلا وجود نداشتند .
سوالی که الان واسم مطرحه اینه :
تا کی بایستی درمان دارویی ادامه پیدا کند ؟ دکتر من متاسفانه هر بار جواب های مبهمی به این سوالم میده و الان تقریبا 4 سال هست که دارو مصرف می کنم .
با تشکر . . . .

دکترتون باید همون جلسه اول زیر و بم کار رو براتون مشخص میکرد.
برام جالبه که از جواب این سوال طفره میره.

دوره درمان میتونه زیر 6 ماه باشه میتونه زیر 1 یه سال باشه یا اینکه میتونه اصلا" تا کل زندگی ادامه پیدا کنه.
در واقع بستگی به بیمار داره.

دارو درمان اضطراب اجتماعی نیست ممکن هست که علائم رو از بین ببره ولی خود بیماری رو از بین نمیبره.
درست مثل مسکن ها که فقط درد رو خاموش میکنن و زخم همچنان وجود داره.

مصرف دارو باید همراه تلاش برای حساسیت زدایی انجام بپذیره.
در خیلی از کتب پزشکی و روانپزشکی اومده که در دوره مصرف دارو فرد باید بر روی روان خودش کار کنه و خودش رو به موقعیت های استرس زا عادت بده.

شما اگر تا حالا به روانشناس مراجعه نکردین حتما" مراجعه کنید و ازش درخواست کنید که بهتون نحوه صحیح ارتباط با اجتماع رو آموزش بده و خودتون مستمرا" رو این مسئله تمرین کنید.

شما باید با بدترین حالتی که تصورش رو میکنید روبرو بشید باید بدترین موقعیت ها رو تجربه کنید.
با قطع دارو امکانش زیاده که علائم بیماری دوباره بروز کنند و شما مجبور میشید که باز دارو مصرف کنید ولی اگر دارو رو فقط بعنوان یه کمک در نظر بگیرید و کار اصلی رو خودتون انجام بدید مطمئن بعد از قطع دارو هم مشکلی نخواهید داشت.
تمرین ها و موقعیت ها که تدریجا" سخت میشن اصلا" جوابگو نیستن شما باید حتما" برای اولین بار هم که شده از یه موقعیت بسیار سخت شروع کنید نه یه موقعیت کوچک.


در جلسه و مراجعه بعدی به روانپزشک بطور قاطع سوال مد نظرتون رو بپرسید و در واقع نزارید روانپزشک با چند کلمه موضوع رو عوض کنه و از جواب سوال طفره بره. ( SSRI ها در بلند مدت عوارض بسیار سختی رو بشما تحمیل خواهند کرد پس بهتره سعی کنید طول دوره مصرف دارو رو کمتر و کمتر کنید)
پاروکستین سندم قطع شدید تری نسبت به سایر SSRI ها دارو ممکنه موقع ترک یکم اذیتتون کنه.

sara9000
09-12-2014, 21:02
سلام
لطفا بفرمائید برای سخنرانی در جمع و یا کنفرانس داشتن کدام قرص خوبه که این ترس و خجالت را برطرف کند بعضی ها گفتند که پروپرانولول و یا آلپرازلام اما این قرصها تاثیری نداشت
ممنون

laxer
10-12-2014, 00:14
سلام
لطفا بفرمائید برای سخنرانی در جمع و یا کنفرانس داشتن کدام قرص خوبه که این ترس و خجالت را برطرف کند بعضی ها گفتند که پروپرانولول و یا آلپرازلام اما این قرصها تاثیری نداشت
ممنون
پروپرانولول فقط بدرد اشخاصی میخوره که مشکل لرزش , سرخ شدگی و تپش قلب داشته باشن. ( دوز موثر نصف قرص 40 میلی گرمی تا حد اکثر 1 قرص 40 میلی گرمی , توجه داشته باشین که این قرص در خیلی از بیماری ها منع مصرف داره پس قبل مصرف با پزشک مشورت کنید)
کلونازپام نصف قرص 1 میلی گرمی رو تست کنید اگر جواب نداد میتونید تا 2 قرص 1 میلی گرمی دوز رو افزایش بدین. ( مصرف بیشتر از این خواب آلوده و منگتون میکنه طوری که انگار مست هستین)
در هفته بیشتر از 3 بار استفاده نکنید چون وابستگی ایجاد میکنه. ( جدا" توصیه میکنم بیش از 3 بار در هفته مصرف نکنید و توصیه میکنم که طوری مصرف کنید که پشت سر هم نباشه و یه اختلاف یک روزه بین مصرفاتون وجود داشته باشه)

sara9000
15-12-2014, 15:04
سلام
در مورد کلونازپام برای رفع مشکل سخنرانی در جمع و یا کنفرانس گذاشتن لطفا بفرمائید چند ساعت قیبل از کنفرانس این قرص باید خورده بشه تا تاثیر بزار و بنظر شما برای شروع خوبه با 1 میلی گرم شروع کرد ؟ ممنون

laxer
16-12-2014, 02:53
سلام
در مورد کلونازپام برای رفع مشکل سخنرانی در جمع و یا کنفرانس گذاشتن لطفا بفرمائید چند ساعت قیبل از کنفرانس این قرص باید خورده بشه تا تاثیر بزار و بنظر شما برای شروع خوبه با 1 میلی گرم شروع کرد ؟ ممنون

قبل از مصرف شما باید پاسخ بدنتون به دارو رو چک کنید.
5 میل ممکنه رو یه نفر اصلا" جواب نده ولی مثلا" 1 میل فرد دیگری رو تا مزحله بیهوشی بکشونه.


شما چند روز قبل از سخنرانی دارو رو با نصف قرص 1 میلی گرمی شروع کنید و چک کنید که تاثیرش خوب هست یا ضعیف.
اگر ضعیف بود 1 قرص کامل 1 میلی گرمی مصرف کنید و اگر دیدی جواب داد برای سخنرانی هم همون دوز رو مصرف کنید.

شروع اثرات کلونازپام پسیار سریعه. ( 10 الی 20 دقیقه) و ماندرگاریش هم در حد 5 الی 8 ساعت.

کلونازپام چندین مشکل داره که بهتره ازش مطلع بشید.

خواب آلودگی و منگی, کاهش انرژی , مشکل در حرف زدن ( طوری که انگار صداتون رو رو دوره آهسته گذاشتن) , کاهش حافظه و خیلی از مشکلات دیگه. ( به هر حال کلونازپام داروی مضعف اعصاب است و عوارض خاص خودش رو داره)
عوارض بعد از اتمام تاثیرات دارو : افسردگی شدید , سردرد , کاهش آگاهی و منگی , بیاد نیاوردن خاطرات چند ساعت پیش , مشکلات خواب و بر هم ریختن عادت خواب و یک احساس بسیار بسیار ناخوشایند که تا دو روز بعدش هم همراهتون خواهد بود.

( هر چند عوارض بستگی به دوزاژ مصرفی دارد و هرچه دوز دارو بالا تر باشد عوارض بیشتر است خیلی از افراد با دوز بالا تر از 1 میل تعادلشون از دست میدن و ممکنه بیهوش بشن مخصوصا" در سن بالای 40 سال)

تست کنید اگر بدنتون تحمل کرد برای سخنرانی مصرف کنید.