'POP'
06-09-2006, 15:28
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اشاره
تركيدن حباب دات كام در پاييز 2001 نقطه عطفي براي وب بود. استنباط بسياري از افراد اين بود كه وب بيش از حد در كانون توجه قرار گرفته است واين حقيقت را گوشزد ميكردند كه ظاهرا ً رشد انفجاري و پس از آن ركود و نزول، ويژگي مشترك تمام انقلابهاي تكنولوژيك است.
اين ركود و نزول معمولا هنگاميرخ ميدهد كه فناوري روبهپيشرفت، جايگاه خود را در صحنه تجارت تثبيت كرده است، هجوم مردم بهسوي مدعيان ارائه فناوري تمام شده است، نمونههاي واقعا موفق، تواناييهاي خود را نشان دادهاند، و جامعه كم كم تفاوتها را درك ميكند.
مفهوم "وب2" در يك نشست همانديشي بين O' Reilly وMediaLive International زاييده شد. دراين جلسه Dale Dougherty، يكي از پيشگامان وب و معاون موسسه O' Reilly، خاطر نشان كرد كه نه تنها نميتوان وب را "سقوط كرده و شكست خورده" دانست، بلكه با توجه بهانواع كاربردهاي جذاب و جديد و سايتهايي كه تعداد آنها همه روزه و با سرعتي عجيب افزايش مييابد، وب از هر وقت ديگري مهمتر شدهاست.
مسئله ديگر اين است كه بهنظر ميآيد همه شركتهايي كهاين ركود ناگهاني را با موفقيت پشت سر گذاشتهاند، وجه مشتركي دارند. اگر قبول كنيم كه سقوط داتكام نقطه عطفي را براي وب مشخص ميكند،آيا ميتوان مفهومي مثل "وب2"را براي فعاليتهاي بعد ازاين سقوط بهكار برد؟
شركتكنندگان دراين نشست بر سراين موضوع بهتوافق رسيدند و بهاينترتيب، كنفرانس وب2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) سربرآورد.
در خلال يك سال و نيميكه از آن زمان ميگذرد، مفهوم "وب2" بهخوبي جا افتاده است و نتايج جستجوي آن روي گوگل بهبيش از 9.5 ميليون مورد بالغ ميشود. ولي هنوز اختلاف نظرهاي بسياري درباره معناي اصلي وب2 وجود دارد. بهطوري كه بعضي از صاحبنظران آن را در حد يك شعار تبليغاتي بي اهميت ميبينند و بعضي ديگر آن را بهعنوان يك موضوع عمومي قبول ميكنند. اين مقاله سعي ميكند معناي وب2 را بهوضوح روشن كند و آنرا شرح دهد.
در اولين كنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان داديم:
البتهاين فهرست محدود بههمين موارد نيست. ولي چه چيزي موجب ميشود ما يك برنامهكاربردي يا راهحل را بهعنوان "وب1" و ديگري را بهعنوان "وب2" در نظر بگيريم؟ پاسخ به اين سوال بسيار اهميت دارد.
چراكه تبِ وب2 آنچنان گسترده شده است كه حتي بعضي از شركتها در حال حاضر از آن بهعنوان يك شعار براي بازاريابي استفاده ميكنند. در حاليكه بسياري ازاين شركتها حتي نميدانند وب2 چيست.
از طرفي پاسخ بهاين سوال بسيار دشوار است. چون بسياري ازاين شركتهاي تازهكار كه به استفاده مبتذلانه از عبارتهاي تبليغاتي عادت دارند، اصلا وب2 نيستند و در عين حال بعضي از برنامههاي كاربردياي كه ما بهعنوان وب2 معرفي كردهايم، مثلNapster و BitTorrent، را حتي نميتوان دقيقا يك برنامه كاربردي تحتوب يا Web Application دانست. قدم اول ما براي پاسخ بهاين سوال، يافتن اصولي است كه در نمونههاي موفق وب1 و در نمونههاي جالب برنامههاي كاربردي جديد وب2 ديده ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وب بهعنوان يك پلتفرم
وب2، مثل بسياري از مفاهيم مهم ديگر، محدوده قطعي و كاملا مشخصي ندارد. ولي در مقابل، حول هستهاي محكم و متمركز شكلگرفتهاست. وب2 را ميتوان بهصورت مجموعهاي از اصول و شيوهها در نظر گرفت كه منظومهاي كامل از سايتها، كه همه يا بعضي ازاين اصول را دنبال ميكنند، در حول هسته آن با فواصل كم وزياد قرار گرفتهاند.
شكل 1، كه در يك جلسه همانديشي در كنفرانس FOO Camp در O' Reilly Media طراحي شده است، بهطور شماتيك وب2 را نشان ميدهد.اين طرح شماتيك وب2 هنوز كامل نشده است. ولي بسياري ازايدههايي كه از هسته وب2 ساطع شدهاند را نشان ميدهد.
براي مثال، در اولين كنفرانس وب2 در اكتبر 2004، من (نويسنده مقاله) و جان باتل مجموعهاي از اصول اوليه را براي آغاز بحث مشخص كرديم. اولين آنها، "وب بهعنوان پلتفرم" بود. اگرچهاين موضوعي است كه Netscape، محبوب وب1، كه در نبرد با مايكروسافت نابود شد نيز آن را فرياد ميزد. بهعلاوه، از نمونه اصلي وب1 در بحث ما، يعني DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب بهعنوان يك پلتفرم پيشگام بودند. اكثر افراد، اغلب خدمات تبليغي را بهعنوان يك "سرويس وب" در نظر نميگيرند. ولي حقيقت اين است كه اين سرويس، اولين وب سرويس يا اولين mashup (اگر بخواهيم اصطلاح ديگري كه امروزه متداولتر شده است را بهكار ببريم) بود كه بهطور گسترده پياده شد و مورد استفاده قرار گرفت.
هر بَنِر تبليغاتي در واقع يك همكاري يكپارچه و بي وقفه بين دو وب سايت است كه يك صفحه وبِتركيبي را بهخواننده، كه او هم پشت يك كامپيوتر ديگر است، نشان ميدهد. Akamai هم بهشبكه بهعنوان يك پلتفرم نگاه ميكند. البته در سطوح پايينتري از پشته پروتكل، و يك شبكه cashing و ارائه محتويات ساخته است كه مشكل كمبود پهناي باند را حل ميكند.
با وجوداين، در عملكرد رقباي جديد تفاوتهاي بارزي با عملكرد اين شركتهاي پيشگام وجود دارد كه براي بحث ما مناسب هستند. رقباي جديد، بهخاطر درك عميقتر از ماهيتاين پلتفرم جديد، راه حلهاي قبلي را گرفتهاند و آنها را بهتر كردهاند. هم DoubleClick و هم Akamai پيشگامان وب2 هستند. ولي ميتوان مشاهده كرد كه چطور بهرهگيري از الگوهاي طراحي وب2 موجب كشف راههاي نو ميشود. بد نيست كميبراي بررسياين سه مورد وقت بگذاريم تا بعضي از مهمترين جنبههاياين تفاوتها را دريابيم.
نت اسكيپ در مقابل گوگل
اگر بگوييم نتاسكيپ نماد وب1 است، بدون شك ميتوان گوگل را نماد بارز وب2 دانست. يكي از دلايلاين مدعا اين است كه نخستين عرضه همگاني سهامايندو شركت هركدام رويدادي تعيينكننده در دوره خود بودند. پس بياييد بحث را با مقايسه اين شركتها و موقعيتهايشان شروع كنيم.
برداشت نت اسكيپ از "وب بهعنوان پلتفرم" مطابق با الگوهاي نرمافزاري قديميبود. محصول اصلياين شركت يك مرورگر وب بود؛ يك برنامه كاربردي عمومي.
استراتژي آن نيز اين بود كه با استفاده از تسلطي كه در بازار مرورگر داشت، بازاري براي محصولات سرور گرانقيمت ايجاد كند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كليك كنيد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
داشتن كنترل بر استانداردهاي نمايش محتويات و كار با مرورگر، از لحاظ نظري ميتوانست همان قدرتي كه مايكروسافت در بازار پيسي از آن لذت ميبرد را نصيباين شركت كند. درست همانطور كه "كالسكه بدون اسب" اتومبيل را بهعنوان پيشرفتي براي وسيله آشناي قبلي معرفي كرد، نتاسكيپ ادعا كرد كه وبتاپ (webtop) جاي دسكتاپ را خواهدگرفت، و برنامهاشاين بود كه وبتاپ با اطلاعات و اپلتهاي فراهمكنندگان اطلاعات پر شود، كه آنها هم براياينكار بايد بهنوبهخود سرورهاي نت اسكيپ را ميخريدند.
در نهايت، هم مرورگرهاي وب و هم وب سرورها بهكالاهايي عادي و بدون ارزش افزوده تبديل شدند و ارزش تجاري بهسمت "بالاي پشته"، يعني سرويسهايي كه روي پلتفرم وب ارائه ميشدند، كشيده شد.
در مقابل، گوگل از روز اول زندگي خود را بهصورت يك برنامهكاربردي تحتوب ذاتي شروع كرد. هيچ وقت فروخته نشد يا بهصورت يك بسته نرمافزاري عرضه نشد، بلكه بهصورت يك سرويس ارائه شد كه مشتريان مستقيما يا غيرمستقيم براي استفاده از آن پول ميپرداختند. در اين مدل هيچيك از محدوديتها و مشكلات قديمي صنعت نرمافزار وجود ندارد. هيچ زمان انتشار برنامهريزي شده و اجباري براي نرمافزار وجود ندارد و فقط بهبودهاي مداوم در آن اعمال ميشود. هيچ مدل مجوزدهي يا قابلفروشي نيست، بلكه فقط استفاده است.
هيچ نيازي بهسازگاري با پلتفرمهاي مختلف نيست و مشتريان ميتوانند نرمافزار را روي دستگاههاي خودشان اجراكنند. فقط مجموعهاي از پيسيها با مقياسپذيري فوقالعاده، كه سيستم عاملهاي اپنسورس و برنامههاي كاربردي و كمكي كه در داخل شركت ساختهشدهاند، روي آنها اجرا ميشود و هيچ كسي خارج از شركت هرگز آنها را نخواهد ديد.
گوگل در زيربنا نياز بهقابليتي دارد كه نت اسكيپ هرگز بهآن نياز نداشت؛ مديريت بانكاطلاعات. گوگل فقط مجموعهاي از ابزارهاي نرمافزاري نيست، بلكه يك پايگاه داده تخصصي است. بدون داده،اين ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرمافزار، ديتا قابل مديريت نيست. مجوزدهي نرمافزار و داشتن كنترل بر APIها، يعني اهرمهاي قدرت در دوران گذشته، ديگر كارايي ندارند. چراكه نرمافزار اصلا نيازي بهتوزيع شدن ندارد و فقط اجرا ميشود. ولي بدون توانايي جمعآوري و مديريت دادهها نيز، نرمافزار كاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقيقت، ارزش نرمافزار بهمقدار و پويايي دادههايي وابسته است كه مديريت ميكند.
خدمات گوگل يك سرور نيست؛ اگرچه روي مجموعه عظيمي از سرورهاياينترنت ارائه ميشود. يك مرورگر هم نيست؛ اگرچه كاربر آن را از طريق مرورگر تجربهميكند. جستجو نيز، كه سرويس اصلي گوگل است، ميزبان محتوياتي نيست كه براي مردم پيدا ميكند. خيلي شبيه يك تماس تلفني، كه نه فقط در تلفنهاي دو سر خط بلكه روي شبكه ميان آنها نيز رخ ميدهد. گوگل هم در فضاي بين مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتواي مقصد شكل ميگيرد و بهعنوان يك مامور يا واسطه بين كاربر و تجربهآنلاينش عمل ميكند.
درست است كه هم نتاسكيپ و هم گوگل شركتهاي نرمافزاري هستند. ولي واضح است كه نتاسكيپ بههمان جهان نرمافزار لوتوس، مايكروسافت، اوراكل،SAP و ساير شركتهايي كه در انقلاب نرم افزاري دهه 1980متولد شدند، تعلق دارد. درحاليكه همقطاران گوگل ساير برنامه كاربرديهاي اينترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند.
DoubleClick در مقايسه با Overture و AdSense
DoubleClick نيز مثل گوگل زاده عصراينترنت است. اين شركت نيز بهنرمافزار بهعنوان يك سرويس نگاه ميكند و قابليت اصلي آن در مديريت دادهها است و همانطور كه در بالا ذكر شد، يكي از پيشگامان استفاده از سرويسهاي وب است؛ حتي قبل ازاينكه اصطلاح سرويس وب اصلا وجود داشته باشد.
ولي DoubleClick در نهايت بهخاطر مدل تجاريش محدود شد. DoubleClick اسيراين اعتقاد دهه نودي بود كه كاربرد وب، انتشار است نه مشاركت.
آگهيدهندگان صاحب اختيارند، نه مصرفكنندگان.
بزرگي شركت مهم است، و اينكه مطابق تحقيقات MediaMetrix و ساير شركتهاي ردهبندي تبليغات، وب بهسرعت تحت سلطه وب سايتهاي برتر در ميآيد.
در نتيجه ميبينيم كه DoubleClick با افتخار در وب سايتش مينويسد: "بيش از دوهزار پيادهسازي موفق" از نرمافزارش داشته است. در حاليكه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هركدام بيش از صدها هزار تبليغ دهنده دارند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كليك كنيد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موفقيت Overture و گوگل ناشي از درك چيزي است كه Chris Anderson آنرا دنباله بلند (long tale) ميخواند؛ قدرت مشترك سايتهاي كوچك كه بخش اعظم محتواي وب را تشكيل ميدهند.
استفاده از خدمات DoubleClick نياز بهامضاي يك قرارداد رسمي فروش دارد كه موجب محدودشدن بازار اين شركت بهفقط چند هزار سايت بزرگ شده است. Overture و گوگل فهميدهاند كه چطور ميتوان تبليغات را تقريبا روي هر وبپيچي قرار داد.
از آن مهمتر، اين شركتها فرمتهاي تبليغاتي مورد علاقه ناشران و آژانسهاي تبليغاتي، مثل بنر و پاپآپ را كنار گذاشتهاند و بهجاي آن از تبليغات متني استفاده ميكنند كه آزاردهنده نيستند، به محتواي حساسند و بهطور كلي موردعلاقه مصرفكنندگانند.
درس وب 2
از تواناييهاي خود مشتريان و مديريت الگوريتمي دادهها براي دستيابي بهكل وب بهره بگيريد، براي دستيابي بهكنارهها و نه فقط مركز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس.
ميبينيم كه ساير نمونههاي موفق وب2 نيز رفتاري مشابهدارند. eBay تراكنشهايي بهاندازه كوچك در حد چند دلار را بين افراد مختلف امكانپذير كرده است و بهصورت يك دلال خودكار بين آنها عمل ميكند. Napster (اگرچه بهدلايل حقوقي ساقط شد) شبكهاش را با ساختن يك پايگاه دادهمركزي ازترانهها راه نينداخته بود، بلكه سيستميطراحي كرده بود كه در آن هر دانلودكننده، خودش يك سرور هم ميشد، و ازاين طريق شبكهاش را گسترش داده بود.
Akamai در مقايسه با Bit Torrent
Akamai هم مثل DoubleClick براي انجامدادن كار با راس، نه با دنباله، با مركز، نه با كناره، طراحي شده است.Akamai با تسهيل دسترسي بهسايتهاي واقع در مركز وب كه تقاضاي بالايي براي دسترسي بهآنها وجود دارد، بهافرادِ واقع در كناره وب نفع ميرساند. ولي اين شركت درآمدش را از آن سايتهاي مركزي كسب ميكند.
BitTorrent، مثل ساير پيشگامان جنبش P2P، به تمركززدايياينترنت نگاهي راديكال دارد. هر كلاينت يك سرور هم هست. فايلها بهقطعات كوچكي تقسيم ميشوند كه از چندين محل ارسال ميشوند و بهاينترتيب از شبكه دانلودكنندگان براي ساير كاربران پهناي باند و داده فراهمميكند. در واقع هرچه يك فايل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزيع آن بيشتر خواهد شد. چراكه كاربران بيشتري هستند كه براي آن فايل پهناي باند تامين ميكنند و قطعات آن را براي ديگران ميفرستند.
بهاينترتيب BitTorrent يكي از اصول اساسي وب2 را نشان ميدهد: هرچه تعداد كاربران يك سرويس بيشتر باشد، كيفيت آن بهتر خواهد شد. در حاليكه Akamai براي بهتر كردن خدمات خود بايد تعداد سرورهايش را افزايش دهد. هركدام از كاربران BitTorrent منابعش را در اختيار شبكه ميگذارد. دراين مدل با مفهوم ضمني "معماري مشاركت" و اخلاق همكاري روبهرو هستيم كه در آن سرويس در اساس بهعنوان يك واسطه هوشمند عمل ميكند و كنارهها را بهيكديگر مربوط ميكند و كاربران را از قدرت مشترك خودشان بهرهمند ميسازد.
بهره گيري از هوش جمعي
اصل اساسي در موفقيت غولهايي كه در دوره وب 1زادهشدند و اكنون رهبري دوران وب2 را بهعهدهدارنداين است كه آنها قدرت وب براي بهرهگيري از هوش جمعي را درك كردهاند:
- ارتباط از طريقهايپرلينكها بنيان وب است. وقتي كاربران محتويات جديد و سايتهاي جديد ميسازند، ساير كاربران اين محتويات را كشفميكنند و لينكهايي به آن ميدهند و ازاين طريق محتويات جديد بهبدنه وب متصل ميشود. درست همانطور كه سيناپسها در مغز شكل ميگيرند و ارتباطات آنها با تكرار و تاكيد قويتر ميشود. اين تاراتصالات (وب) هم در نتيجه فعاليت مشترك تمام كاربران وب، بهنحوي نظاممند و زنده رشد ميكند.
- !Yahoo، اولين نمونه بزرگ موفقيت دراينترنت، حيات خود را بهعنوان يك كاتالوگ، يا دايركتوري از لينكها شروع كرد. دراين سايت بهترين كارهاي هزاران، و بعدها ميليونها، كاربر وب گردآوري شده بود. !Yahoo مدتهاست كه توليد انواع مختلف محتويات را نيز بهتجارت خود وارد ساخته است. ولي هنوز هم نقشاين سايت بهعنوان يك پورتال، مهمترين نقش و اصليترين ارزش آن است.
- ابداع مهم گوگل در فناوري جستجو، كه بهسرعت اين شركت را به رهبر بلامنازع بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشي براي فراهم آوردن نتايج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لينكهاي وب بهجاي تكيه صرف بر ويژگيهاي يك سند يا صفحه.
- محصول eBay حاصل فعاليت مشترك تمام كاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، بهصورت نظاممند در اثر فعاليت كاربرانش رشدميكند و نقش شركت اين است كه محيطي فراهم كند كه فعاليت كاربران بتواند در آن اتفاق بيفتد. نكته مهماينكه، مزيت رقابتي eBay تقريبا، كاملا ناشي از توده عظيم فروشندگان و خريداران آن است كه باعث ميشود هر شركت رقيبي كه سرويسي مشابهعرضه ميكند، جذابيت بسيار كمتري براي مصرف كنندگان داشته باشد.
- محصولي كه آمازون ميفروشد، فرقي با محصول ساير رقبا مثل bn.com ندارد. همه اين شركتها اطلاعات مشابهي را از توليدكنندگان ميگيرند: نظير شرح محصولات، تصاوير پشت جلد، نقدها، و... ولي آمازون روشهايي براي جلب مشاركت كاربران ابداع كرده است. دراين سايت تعداد نقدها و بررسيهاي كاربران چندين هزار برابر بيشتر است.
تقريبا روي هريك از صفحههاي سايت آمازون بهنحوي كاربران بهمشاركت دعوت شدهاند و مهمتر از همهاينكه، آمازون از فعاليت كاربران براي بهتركردن نتايج جستجو بهره ميگيرد. درحاليكه نتايج يك جستجوي در bn.com احتمالا با محصولات خود شركت، و يا لينكهاي حمايت شده، شروع ميشود. نتايج جستجو در آمازون هميشه با "پرطرفدارترينها" شروع ميشود.
اين نتايج جستجو در لحظه محاسبهميشوند و تنها بر ميزان فروش مبتني نيستند، بلكه عوامل ديگري را هم دربرميگيرند كه افراد آمازون به آنها "جريان" اطراف يك محصول ميگويند. با داشتن دهها هزار برابر كاربر بيشتر، تعجبي ندارد كه فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اكنون هم شركتهاي خلاقي كهاين مفاهيم را درك كردهاند و حتي آنها را بيشتر گسترش ميدهند، وب را تحت تاثير قرار دادهاند:
- ويكي پديا،يك دايره`المعارف آنلاين است كه بر اساساينايده عجيب شكل گرفته است كه هركسي ميتواند يك مدخل جديد اضافه كند، يا مدخلهاي موجود را ويرايش نمايد. ويكي پديا يك تجربه بنيادگرايانه در اعتماد كردن است و سخن معروف اريك ريموند را كه "وقتي تعداد ناظرين زياد باشد، هيچ باگي از نظر دور نميماند" (كه در اصل درباره نرمافزار اپنسورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پياده ميكند. ويكي پديا در حال حاضر جزء صد سايت برتر وب است و افراد بسياري معتقدند كه طولي نخواهد كشيد كه يكي از ده سايت برتر خواهدبود.اين يك تغيير عميق در شيوه توليد محتوا است.
- سايتهايي مثل Flickr، كه اخيرا كانون توجه واقع شدهاند، مفهوميجديد ابداع كردهاند كه بعضي بهآن فوكسونومي (folksonomy) ميگويند. (در مقابل taxonomy كه به معناي مديريت سازمانيافته اطلاعات است). فوكسونوميروشياشتراكي و مبتني بر همكاري براي رده بندي سايتهاست كه در آن از كلمات كليدي كه بهطور آزادانه انتخاب ميشوند، استفاده ميشود. به اين كلمات كليدي معمولا تگ (tag) گفته ميشود.
از طريق تگگذاري ميتوان بهجاي گروهبنديهاي ثابت و مشخص، از همان روش ارتباطدهي چندگانه و همپوشاني كه در مغز براي مرتبط كردن اطلاعات بهكار ميرود، استفاده كرد. براي مثال، عكس يك توله سگ در Flickr ممكن است با تگهاي (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانهگذاري شود. بهاينترتيب ميتوان بازيابي را متناسب با طرز فكر طبيعي كاربر انجام داد.
- محصولات اشتراكي فيلتركردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصميمگيري كاربرانايميل را مبني براينكه چه چيزي هرزنامه است و چه چيزي نيست، در كنار هم گردآوري ميكنند. اين سيستمها نسبت بهسيستمهايي كه متكي بر تحليل خود پيامها هستند، عملكرد بهتري دارند.
- واقعيت اين است كه بزرگترين نمونههاي موفقيت در اينترنت محصولات خود را تبليغ نميكنند. پذيرشاين محصولات در بين مردم از طريق "بازاريابي ويروسي" صورت ميگيرد. يعني كاربران مستقيما اين محصولات را بهكاربران ديگر توصيه ميكنند. تقريبا ميتوان گفت كه اگر سايت يا محصولي برايترويج خود از تبليغات استفاده ميكند، يك سايت يا محصول وب2 نيست.
- بخش اعظمياز زيرساخت وب، از جمله لينوكس، آپاچي، MySQL، و كدهايPerl ،PHP يا Python كه در اكثر وب سرورها قرار دارد، متكي بر روشهاي توليد گروهي اپنسورس است كه بهنوبهخود نمونههاي از هوش جمعي بهمدد شبكه هستند. در SourceForge.net بيش از صدهزار پروژه نرمافزاري اپنسورس فهرست شده است. هركسي ميتواند يك پروژه اضافه كند، هر كسي ميتواند كدها را دانلود و استفاده كند، و پروژههاي جديد در نتيجه استفاده كاربران از حاشيه بهمركز ميآيند. يك فرايند زنده در توليد و گسترش نرمافزار كه تقريبا بهطور كامل بر بازاريابي ويروسي متكي است. در نتيجه در دوران وب2 تاثيرات شبكهاي مشاركت كاربران اهميت اساسي در دستيابي بهبازار دارد.
وبلاگ نويسي و خرد تودهها
يكي از جالبترين و پرطرفدارترين جنبههاي دوران وب2، ظهور وبلاگ نويسي است. وب سايتهاي شخصي از اولين روزهاي وب وجود داشتهاند و يادداشتهاي روزانه و نوشتههاي شخصي از آنها هم با سابقهتر هستند. پساين همه سروصدا و شور و هيجان براي وبلاگها بهخاطر چيست؟
يك بلاگ در سادهترين شكل، فقط يك صفحه شخصي بهصورت دفتر يادداشت روزانه است. ولي Rich Skrenta معتقد است كه مرتبكردن بلاگهاي بر حسب زمان اگرچه " بهنظر يك تفاوت بي اهميت و كوچك ميآيد، موجب پديد آمدن زنجيرهاي كاملا متفاوت در ارائه، تبليغ و ارزش گذاري شده است."
يكي از چيزهايي كه موجب متفاوت بودن بلاگها شدهاست، فناورياي به نام RSS است. اين فناوري از زماني كه هكرهاي اوليه فهميدند كه با CGI ميتوان وب سايتهايي با پشتيباني پايگاهداده ساخت، مهمترين پيشرفت در معماري زيربنايي وب محسوب ميشود. با استفاده از RSS يك نفر نه تنها ميتواند بهيك صفحه وب لينك شود، بلكه ميتواند مشترك آن هم بشود و هر بار كه آن صفحه تغيير ميكند، مطلعشود. Skrenta بهاين ويژگي "وب افزايشي" ميگويد كه ديگران آنرا "وب زنده" نام دادهاند.
البته بيش از ده سال است كه "وب سايتهاي پويا" (يعني وب سايتهاي مبتني بر بانك اطلاعات كه محتويات آنها بهصورت پويا ساخته ميشود) جاي وب سايتهاي ثابت را گرفتهاند. آنچه در وب زنده پويا است، فقط صفحات وب نيستند، بلكه لينكها هستند. يك لينك بهيك وبلاگ، بهصفحهاي كه همواره در حال تغيير است، اشاره ميكند كه براي هريك از مدخلهاي جداگانه آن يك permalink وجود دارد و هريك از تغييرات آن بهاطلاع ديگران ميرسد. بنابراين يك فيد RSS نسبت بهمثلا يك bookmark يا لينك بهصفحه ثابت، يك لينك بسيار قويتر است.
RSS همچنين بهاين معناست كه مرورگر وب تنها ابزار ديدن صفحات وب نيست. بعضي از برنامههاي دريافت RSS، مثل Bloglines تحت وب هستند. ولي اكثر اين برنامهها دسكتاپ كلاينت هستند و حتي بعضي از آنها بهكاربران امكان ميدهند با استفاده از دستگاههاي قابل حمل محتويات روزآمدشده را دريافت كنند.
در حال حاضر از RSS نه فقط براي فرستادن مدخلهاي جديد بلاگ، بلكه روزآمدسازي تمام انواع داده، از جمله قيمت سهام، دادههاي هواشناسي، و موجود بودن عكسها استفاده ميشود. اين موارد استفاده در واقع بازگشتRSS بهيكي از ريشههايش است.
RSS در 1997 از تلاقي دو فناوري بهوجود آمد: يكي Really Simple Syndication ساخته ديو وينر، كه براي انتشار روزآمدسازيهاي بلاگها استفاده ميشد، و ديگري Rich Site Summary محصول نت اسكيپ، كه بهكاربران امكان ميداد صفحات شخصي Netscape را با دادههايي كه به صورت مرتب روزآمد ميشد، بسازند.
نتاسكيپ بعدها علاقه خود را بهاين پروژه از دست داد و توسعهاين فناوري در شركت Userland كه متعلق بهوينر و پيشگام در بلاگينگ بود، ادامه يافت. با وجوداين، در كاربردهاي جديد ما ميراث هردو فناوري را درRSS ميبينيم.
با اينحال RSS فقط بخشي از آن چيزي است كه موجب تفاوت يك وبلاگ با مديريتوب عادي ميشود. Tom Coates درباره اهميت پرمالينكها ميگويد: عملكرد پرمالينكها ممكن است امروز بهنظر خيلي ابتدايي و ساده بيايد. ولياين فناوري ابزاري بود كه در تبديل وبلاگها از يك پديده معمولي ناشي از سهولت انتشار، بهجوامعي با افكار مختلف كه با هم بحثميكنند، نقش بسيار موثري داشت.
براي اولين بار نسبتا آسان بود كه مستقيما و دقيقا به يك نوشته خاص در يك سايت ديگراشاره كرد و درباره آن حرف زد. بهاينترتيب بحثها بهوجود آمدند، گفتگوها شروع شد و در نتيجه دوستيها بهوجود آمد و محكمتر شد. پرمالينك اولين و موفقترين تلاش براي پيوند دادن وبلاگها با هم بود.
از بسياري جهات،تركيب RSS و پرمالينكها خيلي از قابليتهاي NNTP، پروتكل Network News Protocol در Usenetرا به HTTP، پروتكل وب، اضافه ميكند. blogosphere را ميتوان بهعنوان معادل نظير بهنظير جديد براي يوزنت و BBSها، كه محلهاي مباحثه قديمياينترنت بودند، در نظر گرفت.
در بلاگوسفير مردم نه فقط ميتوانند مشترك سايتهاي يكديگر شوند و بهراحتي بههريك از كامنتهاي موجود روي يك صفحه لينك كنند، بلكه از طريق سازوكاري كه trackback خوانده ميشود، حتي ميتوانند ببينند كه چه افراد ديگري بهصفحاتشان لينك كردهاند و ميتوانند بهآنها پاسخ دهند؛ چه از طريق لينكهاي متقابل و چه از طريق نوشتن كامنت.
جالب اينجاست كه لينكهاي دوطرفه هدف نهايي سيستمهاي ابرمتن اوليه مثل Xandu بودند. طرفداران متعصب ابرمتن، trackbackها را بهعنوان قدميبهسوي لينكهاي دوطرفه ستودهاند. ولي توجه داشته باشيد كه trackback ها را نميتوان بهطور كامل دوطرفه دانست، بلكهاين لينكها در واقع (بهطور بالقوه) لينكهاي يك طرفه متقارن هستند كه همان تاثير لينكهاي دو طرفه را دارند. اين تفاوت ممكن است چندان بزرگ بهنظر نيايد. ولي در عمل بسيار مهم است.
سيستمهاي شبكه سازي اجتماعي مثل Friendster، اوركات، و LinkedIn، كه براي برقراري يك ارتباط نياز بهتاييد طرف مقابل دارند، نميتوانند بهمقياسپذيري در حد وب برسند. همانطور كه Caterina Fake، يكي از بنيانگذاران سرويساشتراك عكس Flickr ميگويد، توجه تنها بهصورت تصادفي متقابل خواهد بود. (بههمين خاطر در Flickr كاربران ميتوانند ليستهاي ناظر درست كنند؛ هر كاربري ميتواند از طريق RSS براي عكسهاي يك كاربر ديگر مشترك شود. كاربري كه عكسهايش مورد توجه قرار گرفته است، متوجهاين موضوع ميشود. ولي نيازي بهتاييد ارتباط ندارد).
اگر بگوييم يكي از جنبههاي اساسي وب2 بهرهگيري از هوش جمعي است، بهطوريكه وب را بهيك مغز جهاني تبديل كرده است، بلاگوسفير را ميتوان مانند جريان دائميافكار در قسمت پيشين مغز، صدايي كه همه ما در سرمان ميشنويم، در نظر گرفت. blogosphere را نميتوان نماينده ساختارهاي بنيادي مغز، كه اغلب ناخودآگاه هستند، دانست. ولي ميتوان آن را معادل افكار خودآگاه قرار داد. بههمين خاطر، بلاگوسفير بهعنوان بازتاب تفكرات آگاهانه و توجه جامعه، تاثيرات بسيار قوي و مهمي دارد.
درواقع در درجه اول، بهخاطراينكه موتورهاي جستجو از ساختار لينكها براي تعيين كيفيت صفحات و بهتر كردن نتايج جستجو استفاده ميكنند، بلاگرها بهعنوان كساني كه بهتر از ديگران و بهطور مداوم بهمحتويات وب لينك ميسازند، تاثير بيمانندي در شكلدهي نتايج جستجوي وب دارند. دوماينكه، چون جامعه وبلاگنويسي تا حد زيادي بهخود مراجعه ميكند، اين توجه بلاگرها بهساير بلاگرها موجب وسعت ديد و قدرت آنها ميشود. پديده "اتاق اكو" كه منتقدان آن را نقد كردهاند نيز بهعنوان يك تقويت كننده عمل ميكند.
اگراين پديده فقط يك تقويتكننده صرف بود، وبلاگنويسي بهامري خسته كننده و بيفايده تبديل ميشد. ولي بلاگينگ هم مثل ويكي پديا، از هوش جمعي بهعنوان نوعي ----- بهره ميگيرد. اينجاست كه آن چيزي كه James Suriowecki از آن بهعنوان "خرد تودهها" ياد ميكند، وارد ميدان ميشود و درست همانطور كه PageRank نتايج جستجوي بهتري نسبت بهتحليل سندها بهدست ميدهد، توجه جمعي در بلاگوسفير هم بهترينها را بر ميگزيند.
ممكن است بعضي از وبلاگها رقيب رسانههاي متعارف باشند. ولي نكته واقعا ناراحت كننده اين است كهاين رقابت با كل بلاگوسفير است.اين فقط يك رقابت بين سايتها نيست، بلكه رقابتي بين مدلهاي تجاري است. جهان وب2 جهاني است كه در آن Dan Gillmor ميگويد: "ما، رسانهها"، جهاني كه در آن، اين "مخاطب سابق" است كه تصميم ميگيرد چه چيزي مهم است، نه چند نفر در اتاق فرمان.
اهميت دادهها
همه برنامهكاربرديهاي مهم امروزي اينترنت، مبتني بر يك بانكاطلاعات تخصصي هستند: بانك اطلاعات جستجوي گوگل، دايركتوري (و بانك اطلاعات جستجوي) ياهو، بانك اطلاعات محصولات آمازون، بانك اطلاعات محصولات و فروشندگان eBay، بانك اطلاعات نقشههاي MapQuest، بانك اطلاعاتترانههاي Napster.
همانطور كه Hal Varian سال پيش در يك مصاحبهشخصي گفت، SQL" ،HTML جديد است." مديريت بانكاطلاعات يكي از قابليتهاي اساسي شركتهاي وب2 است، تا حدي كه ما گاهي اين برنامهكاربرديها را بهجاياينكه بهسادگي نرم افزار بخوانيم، بهآنها اطلاع افزار (infoware) ميگوييم.
اين حقيقت منجر بهسوالي اساسي ميشود: دادهها مال چه كسي است؟ در عصراينترنت، شاهد مواردي هستيم كه داشتن كنترل بر بانكاطلاعاتي منجر بهتسلط بر بازار و كسب درآمدهاي فوقالعاده شده است. انحصار ثبت نامهاي دامنه، كه توسط دولت در اختيار شركت Network Soulutions (كه بعدها Verisign آنرا خريد) قرار داده شد، يكي از اولين منابع بزرگ درآمدزايي دراينترنت بود.
پيش ازاين گفته شد كه كسب سود از طريق تسلط بر API هاي نرمافزاري در دوران اينترنت بسيار سختتر شده است. ولي داشتن كنترل بر منابع دادهاي كليدي، بسيار سودآور است؛ بهويژه اگراين منابع داده قابليت پاسخگويي بهحجم بالاي درخواستها ناشي از اثر شبكه را داشته باشند وايجاد آنها پر هزينه باشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر بهاخطار كپي رايت كه در پايين هريك از نقشههايي كه روي MapQuest ،maps.yahoo.com ،maps.msn.com، يا maps.google.com قرار دارد توجه كنيد، اين عبارت را خواهيد ديد."Maps copyright NavTeq ,TeleAtlas": يا اگر از خدمات جديد تصاوير ماهوارهاي استفاده كنيد،اين عبارت را خواهيد ديد.
Images copyright Digital Globe: اين شركتها سرمايهگذاريهاي كلاني در بانكهاي اطلاعاتشان كردهاند (بر طبق گزارشها NavTeq بهتنهايي 750 ميليون دلار براي ساخت پايگاهداده آدرسها و مسيرهايش هزينه كرده است.
Digital Globe نيز پانصدميليون دلار براي فرستادن ماهواره اختصاصي هزينه كرده است تا بتواند تصاويري بهتر از ماهوارههاي دولتي تهيه كند). NavTeq حتي بهقدري پيش رفته است كه از لوگوي معروف Intel Inside تقليد كرده است: روي ماشينهايي كه بهسيستم مسيرياب مجهز هستند، ميتوان لوگوي NavTeq Onboard را ديد.
داده حقيقا براي اين برنامهكاربرديها و تنها جزء اصلي دراينگونه سيستمها همانند Intel Inside است كه زيرساخت نرمافزاري آنها يا تا حد زيادي اپن سورس است يا بهكالاي بدون ارزش افزوده تبديل شده است.
حوزه داغ و پررقابت نقشهها روي وب بهخوبي نشان ميدهد كه مالكيت دادههاي اصلي يك برنامهكاربردي تا چه اندازه اهميت دارد و چگونه عدم درك اين اهميت ميتواند به از دست دادن موقعيت رقابتي منجر شود.
شركتMapQuest در 1995 پيشگام نقشهپردازي روي وب بود. ولي ديديم كه !Yahoo، بعد مايكروسافت، و اخيرا گوگل توانستهاند بهراحتي و فقط با گرفتن مجوز همان دادهها، برنامهكاربرديهاي جديدي دراين حوزه معرفي كنند و وارد رقابت شوند.
موقعيت آمازون دقيقا، نقطه مقابل MapQuest است. اين شركت هم مثل ساير رقبايش، همچون bn.com، دادههاي خام اوليه خود را از بانكاطلاعات ISBN شركت R.R. Bowker تامين ميكرد. ولي برخلاف MapQuest، آمازون بهطور بيوقفهاين دادهها را بهتر و غنيتر كرد و دادههايي كه از ناشران ميگرفت را نيز بهآنها اضافه ميكرد. مثلا تصاوير پشت جلد، فهرست مطالب،ايندكس، فصلهاي نمونه، و... .
از همه مهمتر، آمازون از فعاليت كاربران براي غنيتركردن دادههايش بهره گرفت. بهطوري كه بعد از ده سال آمازون، و نه Bowker، بهعنوان منبع اصلي اطلاعات كتابشناختي شناختهميشود و مرجعي براي دانش پژوهان، كتابداران و ساير مصرفكنندگان است. آمازون حتي شناسه اختصاصي خودش، ASIN، را هم ابداع كرده است كه براي محصولاتي كه شماره ISBN ندارند، شناسهاي معادل آن ميسازد. در واقع، آمازون بهنحوي موثر تامينكنندگان دادهاش را شاملشد و آنها را توسعه داد.
تصور كنيد كه MapQuest هم چنين كاريكرده بود و از كاربرانش ميخواست مسيرها و نقشهها را تصحيح و تكميلكنند و ازاين طريق لايههايي از ارزش بهدادههايش اضافه ميكرد. نتيجه اين ميشد كه ساير رقبا بهسختي ميتوانستند فقط با گرفتن مجوز نقشه، بهاين بازار وارد شوند و با MapQuest رقابت كنند.
معرفي Google Maps، آزمايشگاهي زنده براي مطالعه رقابت بين سازندگان برنامههاي كاربردي و تامينكنندگان دادههايشان در اختيار تحليلگران قرار داد. مدل برنامهنويسي سبك (lightweight) گوگل منجر بهپيدايش تعداد زيادي سرويسهاي ارزش افزوده بهشكل مشآپ شده است كه Google Maps را با ساير منابع دادهاينترنتي مرتبط و تركيب ميكنند. H.ousingmaps.com متعلق بهPaul Rademacher كه Google Maps را با دادههاي خريد و فروش و اجاره خانه از Craigslist تركيب ميكند و از اين طريق يك ابزار تعاملي براي جستجوي خانه ساخته است، يك مثال بارز ازاينگونه mashupها است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در حال حاضراين مشآپها پروژههاي بسيار خلاقانهاي هستند كه اكثرا توسط هكرها انجام ميشوند. ولي فعاليتهاي تجاري نوپايي نيز خيلي سريع بر مبني آنها شكل گرفته است و ميبينيم كه حداقل براي يك گروه از توسعهدهندگان، گوگل جاي NavTeq را بهعنوان منبع داده گرفته است و جايگاه خود را بهعنوان يك واسطه محبوب تثبيت كرده است. بهزودي شاهد نبرد ميان تامينكنندگان داده و سازندگان برنامهكاربردي خواهيم بود؛ وقتي كهاين دو گروه اهميت بعضي از دادهها را بهعنوان سنگ بناي برنامهكاربرديهاي وب2 دريابند.
البته هماكنون هم مسابقه براي صاحب شدن انواع مختلف دادههاي اساسي شروع شده است: مكان، هويت، تقويم ثبت رويدادها، شناسههاي محصول و فضاهاي نام (namespaces). در خيلي از موارد كه ساختن منبع داده هزينه بالايي دربرداشتهباشد، اين فرصت وجود دارد كه يك شركت با سرمايه گذاري كلان نقشي همچون
Intel Inside بازي كند و تنها مالك دادهها باشد. در ساير موارد برنده شركتي خواهد بود كه بهمدد اجتماع كاربران قبل از ديگران بهحجم اساسي از دادهها برسد و آن دادهها را تحت يك سرويس ارائه كند.
براي مثال، در حوزه هويت، PayPal ،1-click آمازون و ميليونها كاربر سيستمهاي ارتباطات، همه ميتوانند وارد رقابت براي ساختن بانك اطلاعات هويت در سطح كل شبكه باشند. (در اين زمينه تلاش جديد گوگل براي استفاده از شمارههاي تلفن همراه بهعنوان شناسه اكانتهاي جيميل را ميتوان قدمي براي در برگرفتن و گسترش سيستم تلفن دانست.)
در عين حال شركتهاي تازه تأسيسي مثل Sxip در حال بررسي امكان ايجاد يك سيستم هويت يكپارچه، چيزي شبيه يك 1-click " توزيع شده"، هستند كه يك زيرسيستم هويتي جامع و يكپارچه براي وب2 فراهم خواهد كرد. در حوزه تقويم و ثبت رويدادها، EVDB در تلاش است كه بزرگترين تقويماشتراكي جهان را بر اساس يك معماري مشاركتي مبتني بر ويكي پيادهسازي كند. البته هنوز نميتوان درباره موفقيت هركدام از اين ايدهها و راه حلهاي نو اظهارنظر كرد. ولي واضح است كه استانداردها و راه حلهاي اين حوزه، كه عملا كلاسهاي مختلف داده را به زيرسيستمهاي معتبر "سيستمعامل اينترنت" تبديل ميكنند، نسل بعدي برنامه كاربرديها را خواهند ساخت.
در رابطه با داده بهنكته ديگري نيز بايد توجه داشت و آن نگراني كاربران در رابطه با حريم خصوصي و حقوق آنها نسبت بهدادههاي خودشان است. در خيلي از برنامهكاربرديهاي تحتوب اوليه محدوديتهاي دقيقي براي كپيرايت اعمالنميشود.
براي مثال، آمازون براي هريك از نقدها، مرورها و شرحهايي كه در سايتش ثبت ميشود، ادعاي كپي رايت دارد. ولياين بهاين معني نيست كه كاربران نميتوانند همان نقد را در جاي ديگري هم بنويسند و ثبت كنند. بههر حال، كم كم كه شركتها ميفهمند كه داشتن كنترل روي دادهها ميتواند مهمترين مزيت رقابتي آنها بشود، شاهد افزايش تلاش براي كنترل حقوق دادهها خواهيم بود.
درست همانطور كه سلطه نرمافزارهاي اختصاصي منجر بهظهور نهضت نرمافزار آزاد شد، انتظار ميرود كه بانكهاي اطلاعاتي اختصاصي منجر بهجنبش "داده آزاد" در دهه آينده شوند. حتي از همين حالا هم ميتوانيم نشانههايي از شروع اين جنبش مخالف را در پروژههاي چون ويكي پديا، Creative Commons و پروژههاي نرمافزاري چونGreasemonkey ببينيم، كه بهكاربران امكان ميدهند كه نحوه نمايش دادهها روي مانيتورهايشان را كنترل كنند.
پايان چرخه توليد نرم افزار
همانطور كه در بحث گوگل در مقابل نت اسكيپ ذكر شد، يكي از ويژگيهاي تعيينكننده نرمافزارهاي عصراينترنت اين است كه بهصورت يك سرويس ارائه ميشوند، نه بهصورت يك محصول. اين حقيقت منجر بهتغييراتي بنيادي در مدل تجاري شركتهاي عصراينترنت شده است:
- انجامدادن عمليات بايد به قابليت اساسي تبديل شود. تخصص گوگل يا ياهو در توسعه محصولات بايد با تخصص در انجامدادن عمليات روزانه همراه باشد.اين تحول نرمافزار از يك محصول آماده بهيك سرويس به اندازهاي بنيادي است كه اگر عمليات نگهداري و بهينه سازي بهطور روزانه انجام نگيرد، عملكرد نرمافزار مختل خواهدشد. گوگل بايد بهطور مداوم وب را پويش كند و ايندكسهايش را بروز نمايد. بهطور مداوم لينكهاي زائد و ساير مواردي كه روي نتايجش تاثير منفي ميگذارند ----- كند، بهطور مداوم و پويا بهصدها ميليون جستجوي همزمان كاربران پاسخ دهد، و تبليغات متناسب با محتوي را در كنار آنها نشان دهد.
بيعلت نيست كه تكنيكهاي مديريت سيستم، شبكهبندي، و توازن گوگل، رازهايي هستند كه حتي بيشتر از الگوريتمهاي جستجوياين شركت پنهان نگه داشته ميشوند. بخش عمدهاي از برتري رقابتي گوگل بر ساير رقبا در موفقيت گوگل در خودكار كردن همين فرايندها نهفته است.
همچنين تصادفي نيست كه زبانهاي اسكريپتنويسي مثل Perl ،Python ،PHP و اخيرا Ruby نقشي چنين مهم در شركتهاي وب2 بازي ميكنند. Hassan Schroder، اولين وبمَستر شركت سان، در جمله معروفي Perl را به" آچار فرانسه اينترنت" تشيبهكرده بود.
زبانهاي پويا (كه بهزبانهاي اسكريپتنويسي معروف هستند و مهندسان نرمافزار قبلاً اغلب آنها را پست و سطح پايين ميانگاشتند) ابزارهاي محبوب مديران سيستم و مديران شبكه هستند. اين زبانها نزد سازندگان سيستمهاي نرمافزاري پويا كه نياز بهتغييرات مداوم دارند، نيز بسيار محبوب هستند.
- بهكاربران بايد بهعنوان همكار كمكي توسعهدهندگان نگاه كرد.اين سخن در واقع بازتابي از شيوههاي برنامهسازي در دنياي اپنسورس است (حتي اگر قرار نباشد نرمافزار مورد بحث تحت مجوزهاي اپن سورس منتشر شود.) واقعيتاين است كه رهنمود معروف اپن سورس، "سريع منتشر كن و زود بهزود منتشر كن"، كم كم جايگاهي حتي بنياديتر و انقلابيتر يافته است و بهمفهوم "بتاي دائمي" تبديل شده است.
در بتاي دائمي، محصول آزادانه توسعه داده ميشود و قابليتهاي جديد بيوقفه و بهطور ماهانه، هفتگي و يا حتي روزانه بهآن اضافه ميشوند. بي دليل نيست كه سرويسهايي مثل Gmail ،Google Maps ،Flickr و ... تا ماهها علامت Beta را يدك ميكشند.
بنابراين نظارت بلادرنگ و مداوم بر رفتار كاربران، براياينكه بفهميم از كداميك از قابليتهاي جديد استفادهميكنند و چگونهاين قابليتها را بهكار ميبرند، نيز يكي ديگر از قابليتهاي اساسي است.
يك برنامه نويس وب در يكي از سرويسهاي آنلاين معروف ميگويد: " ما هر روز دو يا سه قابليت جديد در قسمتهاي مختلف سايت پياده ميكنيم و اگر كاربران آنها را نپذيرفتند، آنها را برميداريم. اگر كاربران از قابليتي خوششان آمد، آن را در كل سايت اجرا ميكنيم."
Cal Handerson برنامهنويس ارشد در Flickr اخيرا فاشكرد كه نسخههاي جديد برنامه را هر نيم ساعت يك بار نصب ميكنند. اين مدل ساخت و توسعه نرمافزار بهوضوح تفاوت بنيادي با مدل قبلي دارد. همه برنامهكاربرديهاي تحت وب با چنين شيوه افراطي مثل Flickr توسعه داده نميشوند، اما چرخه ساخت و توسعه آنها تفاوتهاي عميقي با نرمافزارهاي دوران پيسي و كلاينت سرور دارد.
بههمين دليل سرمقاله اخير ZDnet نتيجه گرفته بود كه مايكروسافت نميتواند گوگل را شكست دهد: "مدل تجارت مايكروسافت مبتني براين است كه افراد، محيط كامپيوتريشان را هر دو يا سه سال آپگريد كنند. درحاليكه مدل تجاري گوگل براين متكي است كه افراد هر روز بهدنبال چيزهاي جديد در محيط كامپيوتريشان بگردند."
مايكروسافت توانايي فوق العاده خود را در درس گرفتن از رقبايش و بعد شكست دادن آنها نشان داده است. ولياينبار شكي نيست كه براياين رقابت، مايكروسافت (يا هر شركت نرمافزاري ديگري) بايد از بنياد به شركت ديگري تبديل بشود. ازاين لحاظ، شركتهايي كه متعلق بهدوره وب2 هستند، از يك مزيت ذاتي برخوردارند؛ چراكه مجبور نيستند الگوهاي قديمي(و مدلهاي تجاري و منابع درآمدي مبتني بر آنها) را كنار بگذارند.
مدلهاي برنامه نويسي سبك
وقتيايده سرويسهاي وب متداول شد، شركتهاي بزرگ با ساختن پشتههايي از سرويسهاي وب وارد ميدان شدند. اين سرويسها براي فراهم آوردن محيطي مطمئن براي برنامهكاربرديهاي توزيع شده طراحي شده بود.
موفقيت وب مرهون كنارگذاشتن بخش عمدهاي از نظريه ابرمتن و جايگزين كردن آن با عملگرايي ساده با هدف طراحي بهتر بود. درست بههمين منوال، ميتوان گفت كه RSS، برخلاف آن سرويسهاي وب پيچيده، تنها وب سرويسي بود كه بهخاطر سادگيش بهطور گسترده پيادهسازي شد. در حاليكه پشته وب سرويسهاي پيچيده شركتهاي بزرگ هنوز راه درازي تا پيادهسازي گسترده در پيش دارد.
بههمينترتيب، وب سرويسهاي Amazon.com هم بهدو شكل عرضه ميشوند: يكي مطابق با قالب و مقررات رسميپشته وب سرويسهاي (SOAP (Simple Object Access Protocol و ديگري خيلي ساده از طريق ارائه دادههاي XML روي HTTP؛ راهحلي سبك كه گاهي به آن (REST(Representational State Transfer ميگويند.
ارتباطات مهم B2B (مثل آنچه كه بين آمازون و شركاي فروش مثل ToeysRUs صورت ميگيرد) از طريق پشته SOAP انجام ميشود. ولي بهگزارش آمازون، 95درصد استفاده از وب سرويسها مربوط بهسرويس سبك REST است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تلاش براي سادهتر شدن را ميتوان در ساير وب سرويسهاي "نظاممند/زنده" نيز مشاهده كرد. سرويسGoogle Maps كه اخيرا ارائه شد، مثال خوبي است. هكرها (به معناي مثبت يعني برنامهنويسان بسيار حرفهاي) خيلي سريعاينترفيس ساده Google Maps را كه مبتني بر AJAX است، تجزيه و رمزگشايي كردند، و دادههاي آن را مجددا در قالب سرويسها جديد با همتركيب كردند.
سرويسهاي وب مربوط بهنقشه پردازي مدتهاست كه توسط سازندگان محصولات GIS نظير ESPI و همچنينMapQuest و Microsoft MapPoint ارائه ميشوند. ولي Google Maps بهخاطر سادگيش بسيار موفق و مورد توجه بود.
در حاليكه كار كردن با هريك از وب سرويسهايي كه بهطور رسمياز سوي سازندگان پشتيباني ميشوند، مستلزم امضاي قراردادهاي رسمي بين دو طرف است، شيوه پيادهسازي Google Maps دادهها را در معرض استفاده عموم قرار داد و هكرها خيلي زود راههاي خلاقانهاي براي استفاده مجدد ازاين دادهها يافتند.
از آنچه كه گفتهشد ميتوان نتيجه گرفت كه: از مدلهاي برنامهنويسي سبك كه امكان پيادهسازي سيستمهايloosely coupled را ميدهد، پشتيباني و استفاده كنيد. پيچيدگي پشته سرويسهاي وب رسمي و شركتي بهاين دليل است كه آنها براي tight coupling طراحي شدهاند.
اگرچهاين ويژگي در بسياري از موارد ضروري است، بسياري از جالبترين برنامههاي كاربردي ميتوانند كاملا بهصورت loosly coupled و حتي منقطع (fragile) باقي بمانند. طرز فكر وب2 خيلي با طرز فكر سنتي IT متفاوت است.
- به syndication فكر كنيد نه بههماهنگي (coordination). وب سرويسهاي ساده مثل RSS و وب سرويسهاي مبتني برREST، دادهها را بهجهان خارج syndicate ميكنند، و كاري ندارند كه وقتي دادهها بهانتهاي ديگر ارتباط ميرسد، چه اتفاقي ميافتد. اينايده براي خوداينترنت هم اهميت اساسي دارد و بازتابي از قانون انتهابهانتها
(end-to-end) است.
- در طراحي خود، قابليت هك شدن وتركيب مجدد را در نظر بگيريد.اين ويژگي بهطور مشترك در سيستمهايي نظير وب، RSS و AJAX ديده ميشود: موانع و محدوديتها براي استفاده مجدد، بسيار كم هستند. بخش اعظمياز نرمافزارهاي مورداستفاده اپنسورس هستند، و حتي وقتي كهاينگونه نيست، حفاظت از مالكيت فكري بهطور خيلي محدودي اعمال ميشود. گزينه ”View Source“ در مرورگرهاي وب به هر كاربري امكان ميدهد صفحات وب ديگران را كپي كند.
RSS بااين هدف طراحي شده است كه كاربر بتواند محتوياتي را كه ميخواهد، و هر وقت كه ميخواهد، ببيند؛ نهاينكه فراهمكننده اطلاعات در اينباره تصميمگيري و اعمالنظر كند. بهترين وب سرويسها آنهايي هستند كه بهراحتي بتوان موارد استفاده جديد برايشان ابداع كرد. موارد استفادهاي كه حتي خود سازندگان وب سرويس هم تصورش را نكرده بودند. عبارت "بعضي از حقوق محفوظ است" كه توسط Creative Commons در مقابل عبارت متداول "همه حقوق محفوظ است" ابداع وترويج شد، رهنمود خوبي براياين نوع طراحي اس
نوآوري درتركيب
مدلهاي تجاري سبك ملازم طبيعي برنامهنويسي سبك و ارتباطات سبك هستند. استفاده مجدد در طرز تفكر وب2 جايگاه خوبي دارد. سرويسهاي جديد، مثل housingmaps.com، بهسادگي با كنارهم گذاشتن دو يا چند سرويس موجود و تركيب آنها بهوجود ميآيند. Housingmaps.com هنوز يك مدل تجاري ندارد.
ولي براي بسياري از سرويسهاي كوچك، Google AdSense (يا شايد پورسانت دريافتي از Amazon Associates، يا هردو) ميتواند بهعنوان جزئي از يك مدل درآمدي باش
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين مثالها يكي ديگر از اصول مهم وب2 را آشكار ميكنند كه ما بهآن "نوآوري درتركيب" ميگوييم. وقتي اجزاي مختلف براي ساختن يك سرويس بهوفور و بدون صرف هزينه زياد در دسترس باشند، ميتوانيد بهسادگي با تركيبكردن آنها بهشيوهاي نو و خلاقانه بهارزش افزوده و سود برسيد.
انقلاب پيسي فرصتهاي زيادي براي نوآوري درتركيب كالاهاي سختافزاري موجود پديد آورد كه شركتهايي مثل دل توانستند با مهارت و خلاقيت دراينتركيبها رقبايي كه مدل تجاريشان متكي بر نوآوري در توليد خود كالاها بود را شكست دهند. بهنظر ميرسد در دوران وب2 هم شركتهايي كه سرويسهاي ديگران را بهكار ميگيرند و آنها را با همتركيب و يكپارچه ميكنند و سرويسهاي جديدي ميسازند، از شانس زيادي براي موفقيت برخوردارند.
نرمافزار فراتر از سطح يك دستگاه منفرد
يكي ديگر از ويژگيهاي جالب توجه وب2 اين است كه وب ديگر محدود بهپلتفرم پيسي نيست. Dave Stutz يكي از برنامهنويسان با سابقه مايكروسافت هنگام جداشدن ازاين شركت نصحيت كرده بود كه: "نرمافزارهاي مفيدي كه براي كار فراتر از سطح فقط يك دستگاه نوشته شدهاند، در آينده سود زياد و طولاني مدتي خواهند داشت."
البته هر برنامهكاربردي تحتوب را ميتوان بهعنوان نرمافزاري فراتر از سطح يك دستگاه منفرد در نظر گرفت. بههرحال، حتي سادهترين برنامهكاربردي تحت وب هم حداقل با دو كامپيوتر سروكار دارند يكي كامپيوتري كه ميزبان وب سرور است، و ديگري كامپيوتري كه مرورگر روي آن اجرا ميشود و همانطور كه گفته شد، توسعه وب بهعنوان يك پلتفرم موجب گسترش ايده نرم افزارهايتركيبي ميشود كه از سرويسهاي وبي كه كامپيوترهاي مختلف فراهم ميكنند، تشكيل شدهاند.
البته در بسياري از حوزههاي وب2،اين ويژگي "2 بودن" در واقع چيز جديدي نيست، بلكه آگاهي بيشتر از امكانات بالقوه پلتفرم وب است. بحث حاضر هم ديدي كلي و مهم دربارهاينكه چطور برنامهكاربرديها و سرويسها را براياين پلتفرم جديد طراحي كنيم، بهما ميدهد.
iTunes را ميتوان امروز بهترين مثال ازاين اصل دانست. حوزه عملكرد اين نرمافزار از دستگاههاي قابل حمل تا سرورهاي عظيم روي وب گسترده شده است، و پيسي دراين ميان نقش يك محل نگهداري وايستگاه كنترل محلي را بازي ميكند.
پيش از اين نيز تلاشهاي زيادي براي آوردن محتويات وب روي دستگاههاي قابل حمل صورت گرفته است. وليتركيب iPod/iTunes يكي از اولين برنامههايكاربردي ازاين دست است كه از اساس براي دربرگرفتن چند دستگاهها مختلف طراحي شده است. TiVo نيز مثال خوب ديگري است.
بسياري از اصول اساسي ديگر وب2 را نيز ميتوان در iTunes و TiVo ديد. آنها بهخودي خود برنامهكاربردي تحتوب نيستند. ولي از قدرت پلتفرم وب بهره ميگيرند و وب، بخشي جداييناپذير و تقريبا نامرئي از زيرساخت آنهاست.
مديريت دادهها بهوضوح مهمترين قابليتي است كهاين برنامههايكاربردي عرضه ميكنند. آنها سرويس هستند، نه برنامهكاربردي پكيج شده (اگرچه در مورد iTunes، ميتوان از آن بهعنوان يك برنامه منفرد هم استفاده كرد كه دادههاي محلي كاربر را مديريت ميكند.)
نكته ديگر آنكه، هم iTunes و هم TiVo در حدي ابتدايي از هوش جمعي استفاده ميكنند، اگرچه در هردو مورد هنوز تجربهآنها بهقدرت IP نرسيده است. معماري مشاركت تا حد محدودي در iTunes وجود دارد.
اگرچه معرفي اخير پادكستينگ اين وضعيت را عميقا تحت تاثير خواهد گذاشت.
اين يكي از حوزههاي وب2 است كه انتظار ميرود با وصل شدن هرچه بيشتر دستگاههاي مختلف بهپلتفرم جديد، تغييرات بزرگي را تجربهكند. تصور كنيد كه چه كاربردهاي جديدي ميتواند بهوجود بيايد؛ وقتي تلفنها و يا اتومبيلهاي ما فقط مصرف كننده داده نباشند. نظارت بلادرنگ بر وضعيت ترافيك، گردهماييهاي آني، و روزنامهنگاري شهروندي فقط نشانههايي اوليه از قابليتهاياين پلتفرم جديد هستند.
بهبود تجربهكاربر
توانايي وب در استفاده از اپلتها و ساير انواع محتويات فعال در مرورگر وب، بهسال 1992 و مرورگر Viola محصول
Pei Wei باز ميگردد. معرفي جاوا در 1995 براي ارائه همين اپلتها انجام شد. جاوااسكريپت و DHTML نيز بهعنوان روشهاي سبك براي فراهم كردن برنامهنويسي سمت كلاينت و بهبود تجربهكاربر معرفي شدند.
چندين سال بعد ماكرومديا از عبارت "برنامههايكاربردي غنيشده با اينترنت" براي تبليغ قابليتهاي Flash استفاده كرد. منظور ماكرومديا ازاين عبارتاين بود كه فلش نه تنها ميتواند محتويات مالتيمديا را ارائه كند، بلكه قابليت ساخت برنامههايكاربردي با GUI را نيز دارد.اين عبارت بعدها توسط Laszlo، رقيب اپن سورس Flash نيز بهكار گرفته شد.
با وجوداين، تا زماني كه گوگل، جيميل و بلافاصله بعد از آن Google Maps را معرفي نكرد، اكثريت افراد متوجه اين توانايي وب براي ساختن برنامههايكاربردي با مقياس كامل نشده بودند. دو نرمافزار مذكور برنامههايي مبتني بر وب هستند كه از رابط كاربري تمام عيار و قابليت تعاملي معادل پيسي برخوردارند.
نخستين بار Jesse James Garrett از شركت طراحي وب Adaptive Path در يك مقاله بهمجموعه فناوريهاي مورد استفاده گوگل نام AJAX را داد.
دراين مقاله آمده است: AJAX " يك فناوري نيست. در واقع مجموعهاي از چندين فناوري مستقل است كه بهشيوهاي نو و موثر با همتركيب شدهاند. درAJAX فناوريهاي زير در كنار هم گردآمدهاند:
- ارائه استاندارد محتويات با استفاده از XHTML و CSS
- نمايش پويا و تعامل با استفاده از Document Object Model
- تبادل و كار با دادهها با استفاده از XML وXSLT
- بازيابي غيرهمزمان دادهها با استفاده از XML[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- جاوااسكريپت كه همهاين فناوريها را با هم مرتبط ميكند.
AJAX بخشي كليدي از برنامهكاربرديهاي وب2 نظير Flickr، برنامههاي 37singnals مثل Basecamp و Backpack و برنامهكاربرديهاي گوگل مثل Gmail و اوركات نيز هست.
ما بهدوره بينظيري از نوآوري در رابط كاربر وارد شدهايم كه در آن توسعهدهندگان وب بالاخره ميتوانند برنامهكاربردي تحتوب با توانايي و غناي برنامههاي كاربردي محلي مبتني بر پيسي بسازند.
جالباينجاست كه بسياري ازاين قابليتهايي كه تازه كشف ميشوند، سالها پيش كه معرفي شدهاند. در اواخر دهه 1990 هم مايكروسافت و هم نت اسكيپ از قابليتهايي كه امروز بالاخره شناخته شدهاند، آگاه بودند. ولي نبرد آنها بر سر استانداردهاي مورد استفاده موجب شد ساخت برنامههاي كاربردياي كه روي هردو مرورگر كار كنند، دشوار باشد.
تنها وقتي كه مايكروسافت بهطور قاطع برندهاين جنگ شد، و فقط يك مرورگر استاندارد و پيش فرض باقي ماند، نوشتن چنين برنامههايي امكانپذير شد. درست است كه با ظهور فايرفاكس رقابت در بازار مرورگرها دوباره شروع شده است، ولي حداقل تا بهحال خبري از رقابت مخرب بر سر استانداردهاي وب، نظير آنچه كه مانع پيشرفت در دهه نود شد، نبوده است.
به همين علت انتظار ميرود طي چند سال آينده شاهد معرفي برنامههاي كاربردي تحتوب جديد بسياري باشيم. هم برنامههايكاربردي كه از اساس جديد و نوآورانه هستند و هم برنامههايكاربردي كه معادل برنامههايكاربردي پيسي را با قابليتها و ظاهري غني روي وب پياده ميكنند. تا بهحال هر تغييري در پلتفرم موجب پديدآمدن فرصتهايي براي عوضشدن رهبري بازار براي برنامههاي عمده پلتفرم قبلي نيز بوده است.
در حال حاضر جيميل با تركيب نقاط قوت وب (قابلدسترسي از همه جا، امكانات قوي براي بانك اطلاعات، قابليت جستجو) با رابط كاربري كه از لحاظ قابليت استفاده با رابطهاي كاربر پيسي برابري ميكند، نوآوريهاي جالبي درايميل بهوجود آورده است. در عين حال، با افزودن قابليتهايي مثل IM و حضور زنده در نرمافزارهاي وب، كلاينتهايايميل پلتفرم پيسي كم كم محبوبيت خود را از دست ميدهند.
فكر ميكنيد چقدر با يك كلاينت جامع ارتباطات كه بهترين ويژگيهايايميل، IM، و تلفنهاي همراه را با همتركيب كند و با استفاده از VoIP امكانات صوتي را بهقابليتهاي غني برنامههايكاربردي تحتوب اضافه كند، فاصله داشته باشيم؟ مسابقه شروع شده است.
بهسادگي ميتوان ديد كه چطور وب2 حتي دفتر تلفن را عوض خواهد كرد و از نو ميسازد. در يك دفتر تلفن بهسبك وب2، دفتر تلفن محلي كه روي پيسي يا تلفن قرار دارد، فقط يك محل نگهداري محتوياتي است كه شما صريحا از سيستم خواستهايد كه حفظ كند.
در كنار آن، يك رابط هماهنگ سازي مبتني بر وب، بهسبك جيميل، وجود خواهد داشت كه هر پيغاميكه فرستاده يا گرفته ميشود، هر آدرسايميل، و هر شماره تلفني كه استفاده شده است را بهخاطر ميسپرد و يك شبكه اجتماعي ميسازد كه از طريق خودآموزي ياد ميگيرد كه اگر هريك از تماس موجود در دفتر تلفن محلي پاسخگو نبود، از كدام يك از اطلاعات تماس موجود بهعنوان جايگزين آن استفاده كند. حتي اگر تماس جايگزين هم جواب نداد، اين سيستم ميتواند شبكه اجتماعي وسيعتري را بهدنبال يك جايگزين بگردد.
يك واژه پرداز وب2 نه فقط از مستندات منفرد، بلكه از سندهاياشتراكي بهسبك ويكي هم پشتيباني خواهد كرد. ولي در عين حال امكانات كار با متن و صفحهبندي كه امروز در واژهپردازهاي تحت پيسي ميبينيم را نيز در اختيار ما ميگذارد. Writely مثال خوبي از چنين برنامهكاربردياي است، اگرچه هنوز بهطور گسترده شناخته نشده است.
انقلاب وب2 فقط بهبرنامهكاربرديهاي پيسي محدود نخواهد بود. Salesforce.com نشان داد كه چطور ميتوان در برنامههايكاربردي در مقياس سازماني، مثل CRM، از وب براي ارائه نرمافزار بهعنوان سرويس استفاده كرد.
رقباي جديد ميتوانند با درك كامل و بهرهگيري از قابليتهاي وب، فرصتهاي خود را براي برنده شدن در رقابت افزايش دهند. شركتهايي كه در اين راه موفق شوند، برنامههاييكاربردي خواهند ساخت كه از كاربرانشان ميآموزند و از معماري مشاركت براي كسب برتري، نه فقط در رابط نرمافزار بلكه در غناي دادههاي مشترك، استفاده خواهند كرد.
قابليتهاي اساسي شركتهاي وب2
در اصولي كه در بالا مرور شد، بعضي از ويژگيهاي اساسي وب2 را برشمرديم. در هركدام از مثالهايي كه ذكر شد، يك يا چند مورد ازاين اصول مهم بهكار بسته شده است و موارد ديگر ممكن است اعمال نشده باشد. بنابراين، اجازه بدهيد بحث را با جمع بندي ويژگيهاي يك شركت وب2 بهپايان ببريم:
- نرمافزار بهعنوان يك سرويس، و نه نرمافزار بستهبندي شده، با امكان مقياس پذيري بالا و مقرون بهصرفه
- دراختيار داشتن منابع داده منحصر بهفرد، كهايجاد آنها دشوار است و هرچه افراد بيشتري از آن استفاده ميكنند، بهتر ميشود.
- اعتماد بهكاربران بهعنوان همكاران توسعه نرمافزار
- بهره گيري از هوش جمعي
- بهكار گرفتن دنباله بلند از طريق خدمترساني مشتريان بهخودشان
- نرم افزار فراتر از سطح يك دستگاه منفرد
- رابط كاربر، مدل توسعه نرمافزار و مدل تجاري سبك
از اين پس، اگر شركتي ادعا كرد كه وبدويي است، اول قابليتهايش را با فهرست فوق مقايسه كنيد. هرچه يك شركت بيشتر از قابليتهاي فوق برخوردار بود، بيشتر شايسته نام وب2 است. با وجوداين، بهخاطر داشتهباشيد كه برتري عالي در يك حوزه تعيين كنندهتر از داشتن تواناييهاي كوچك در هر هفت حوزه است.
;)
shabakeh-mag.com
ادامه دارد...
اشاره
تركيدن حباب دات كام در پاييز 2001 نقطه عطفي براي وب بود. استنباط بسياري از افراد اين بود كه وب بيش از حد در كانون توجه قرار گرفته است واين حقيقت را گوشزد ميكردند كه ظاهرا ً رشد انفجاري و پس از آن ركود و نزول، ويژگي مشترك تمام انقلابهاي تكنولوژيك است.
اين ركود و نزول معمولا هنگاميرخ ميدهد كه فناوري روبهپيشرفت، جايگاه خود را در صحنه تجارت تثبيت كرده است، هجوم مردم بهسوي مدعيان ارائه فناوري تمام شده است، نمونههاي واقعا موفق، تواناييهاي خود را نشان دادهاند، و جامعه كم كم تفاوتها را درك ميكند.
مفهوم "وب2" در يك نشست همانديشي بين O' Reilly وMediaLive International زاييده شد. دراين جلسه Dale Dougherty، يكي از پيشگامان وب و معاون موسسه O' Reilly، خاطر نشان كرد كه نه تنها نميتوان وب را "سقوط كرده و شكست خورده" دانست، بلكه با توجه بهانواع كاربردهاي جذاب و جديد و سايتهايي كه تعداد آنها همه روزه و با سرعتي عجيب افزايش مييابد، وب از هر وقت ديگري مهمتر شدهاست.
مسئله ديگر اين است كه بهنظر ميآيد همه شركتهايي كهاين ركود ناگهاني را با موفقيت پشت سر گذاشتهاند، وجه مشتركي دارند. اگر قبول كنيم كه سقوط داتكام نقطه عطفي را براي وب مشخص ميكند،آيا ميتوان مفهومي مثل "وب2"را براي فعاليتهاي بعد ازاين سقوط بهكار برد؟
شركتكنندگان دراين نشست بر سراين موضوع بهتوافق رسيدند و بهاينترتيب، كنفرانس وب2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) سربرآورد.
در خلال يك سال و نيميكه از آن زمان ميگذرد، مفهوم "وب2" بهخوبي جا افتاده است و نتايج جستجوي آن روي گوگل بهبيش از 9.5 ميليون مورد بالغ ميشود. ولي هنوز اختلاف نظرهاي بسياري درباره معناي اصلي وب2 وجود دارد. بهطوري كه بعضي از صاحبنظران آن را در حد يك شعار تبليغاتي بي اهميت ميبينند و بعضي ديگر آن را بهعنوان يك موضوع عمومي قبول ميكنند. اين مقاله سعي ميكند معناي وب2 را بهوضوح روشن كند و آنرا شرح دهد.
در اولين كنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان داديم:
البتهاين فهرست محدود بههمين موارد نيست. ولي چه چيزي موجب ميشود ما يك برنامهكاربردي يا راهحل را بهعنوان "وب1" و ديگري را بهعنوان "وب2" در نظر بگيريم؟ پاسخ به اين سوال بسيار اهميت دارد.
چراكه تبِ وب2 آنچنان گسترده شده است كه حتي بعضي از شركتها در حال حاضر از آن بهعنوان يك شعار براي بازاريابي استفاده ميكنند. در حاليكه بسياري ازاين شركتها حتي نميدانند وب2 چيست.
از طرفي پاسخ بهاين سوال بسيار دشوار است. چون بسياري ازاين شركتهاي تازهكار كه به استفاده مبتذلانه از عبارتهاي تبليغاتي عادت دارند، اصلا وب2 نيستند و در عين حال بعضي از برنامههاي كاربردياي كه ما بهعنوان وب2 معرفي كردهايم، مثلNapster و BitTorrent، را حتي نميتوان دقيقا يك برنامه كاربردي تحتوب يا Web Application دانست. قدم اول ما براي پاسخ بهاين سوال، يافتن اصولي است كه در نمونههاي موفق وب1 و در نمونههاي جالب برنامههاي كاربردي جديد وب2 ديده ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وب بهعنوان يك پلتفرم
وب2، مثل بسياري از مفاهيم مهم ديگر، محدوده قطعي و كاملا مشخصي ندارد. ولي در مقابل، حول هستهاي محكم و متمركز شكلگرفتهاست. وب2 را ميتوان بهصورت مجموعهاي از اصول و شيوهها در نظر گرفت كه منظومهاي كامل از سايتها، كه همه يا بعضي ازاين اصول را دنبال ميكنند، در حول هسته آن با فواصل كم وزياد قرار گرفتهاند.
شكل 1، كه در يك جلسه همانديشي در كنفرانس FOO Camp در O' Reilly Media طراحي شده است، بهطور شماتيك وب2 را نشان ميدهد.اين طرح شماتيك وب2 هنوز كامل نشده است. ولي بسياري ازايدههايي كه از هسته وب2 ساطع شدهاند را نشان ميدهد.
براي مثال، در اولين كنفرانس وب2 در اكتبر 2004، من (نويسنده مقاله) و جان باتل مجموعهاي از اصول اوليه را براي آغاز بحث مشخص كرديم. اولين آنها، "وب بهعنوان پلتفرم" بود. اگرچهاين موضوعي است كه Netscape، محبوب وب1، كه در نبرد با مايكروسافت نابود شد نيز آن را فرياد ميزد. بهعلاوه، از نمونه اصلي وب1 در بحث ما، يعني DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب بهعنوان يك پلتفرم پيشگام بودند. اكثر افراد، اغلب خدمات تبليغي را بهعنوان يك "سرويس وب" در نظر نميگيرند. ولي حقيقت اين است كه اين سرويس، اولين وب سرويس يا اولين mashup (اگر بخواهيم اصطلاح ديگري كه امروزه متداولتر شده است را بهكار ببريم) بود كه بهطور گسترده پياده شد و مورد استفاده قرار گرفت.
هر بَنِر تبليغاتي در واقع يك همكاري يكپارچه و بي وقفه بين دو وب سايت است كه يك صفحه وبِتركيبي را بهخواننده، كه او هم پشت يك كامپيوتر ديگر است، نشان ميدهد. Akamai هم بهشبكه بهعنوان يك پلتفرم نگاه ميكند. البته در سطوح پايينتري از پشته پروتكل، و يك شبكه cashing و ارائه محتويات ساخته است كه مشكل كمبود پهناي باند را حل ميكند.
با وجوداين، در عملكرد رقباي جديد تفاوتهاي بارزي با عملكرد اين شركتهاي پيشگام وجود دارد كه براي بحث ما مناسب هستند. رقباي جديد، بهخاطر درك عميقتر از ماهيتاين پلتفرم جديد، راه حلهاي قبلي را گرفتهاند و آنها را بهتر كردهاند. هم DoubleClick و هم Akamai پيشگامان وب2 هستند. ولي ميتوان مشاهده كرد كه چطور بهرهگيري از الگوهاي طراحي وب2 موجب كشف راههاي نو ميشود. بد نيست كميبراي بررسياين سه مورد وقت بگذاريم تا بعضي از مهمترين جنبههاياين تفاوتها را دريابيم.
نت اسكيپ در مقابل گوگل
اگر بگوييم نتاسكيپ نماد وب1 است، بدون شك ميتوان گوگل را نماد بارز وب2 دانست. يكي از دلايلاين مدعا اين است كه نخستين عرضه همگاني سهامايندو شركت هركدام رويدادي تعيينكننده در دوره خود بودند. پس بياييد بحث را با مقايسه اين شركتها و موقعيتهايشان شروع كنيم.
برداشت نت اسكيپ از "وب بهعنوان پلتفرم" مطابق با الگوهاي نرمافزاري قديميبود. محصول اصلياين شركت يك مرورگر وب بود؛ يك برنامه كاربردي عمومي.
استراتژي آن نيز اين بود كه با استفاده از تسلطي كه در بازار مرورگر داشت، بازاري براي محصولات سرور گرانقيمت ايجاد كند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كليك كنيد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
داشتن كنترل بر استانداردهاي نمايش محتويات و كار با مرورگر، از لحاظ نظري ميتوانست همان قدرتي كه مايكروسافت در بازار پيسي از آن لذت ميبرد را نصيباين شركت كند. درست همانطور كه "كالسكه بدون اسب" اتومبيل را بهعنوان پيشرفتي براي وسيله آشناي قبلي معرفي كرد، نتاسكيپ ادعا كرد كه وبتاپ (webtop) جاي دسكتاپ را خواهدگرفت، و برنامهاشاين بود كه وبتاپ با اطلاعات و اپلتهاي فراهمكنندگان اطلاعات پر شود، كه آنها هم براياينكار بايد بهنوبهخود سرورهاي نت اسكيپ را ميخريدند.
در نهايت، هم مرورگرهاي وب و هم وب سرورها بهكالاهايي عادي و بدون ارزش افزوده تبديل شدند و ارزش تجاري بهسمت "بالاي پشته"، يعني سرويسهايي كه روي پلتفرم وب ارائه ميشدند، كشيده شد.
در مقابل، گوگل از روز اول زندگي خود را بهصورت يك برنامهكاربردي تحتوب ذاتي شروع كرد. هيچ وقت فروخته نشد يا بهصورت يك بسته نرمافزاري عرضه نشد، بلكه بهصورت يك سرويس ارائه شد كه مشتريان مستقيما يا غيرمستقيم براي استفاده از آن پول ميپرداختند. در اين مدل هيچيك از محدوديتها و مشكلات قديمي صنعت نرمافزار وجود ندارد. هيچ زمان انتشار برنامهريزي شده و اجباري براي نرمافزار وجود ندارد و فقط بهبودهاي مداوم در آن اعمال ميشود. هيچ مدل مجوزدهي يا قابلفروشي نيست، بلكه فقط استفاده است.
هيچ نيازي بهسازگاري با پلتفرمهاي مختلف نيست و مشتريان ميتوانند نرمافزار را روي دستگاههاي خودشان اجراكنند. فقط مجموعهاي از پيسيها با مقياسپذيري فوقالعاده، كه سيستم عاملهاي اپنسورس و برنامههاي كاربردي و كمكي كه در داخل شركت ساختهشدهاند، روي آنها اجرا ميشود و هيچ كسي خارج از شركت هرگز آنها را نخواهد ديد.
گوگل در زيربنا نياز بهقابليتي دارد كه نت اسكيپ هرگز بهآن نياز نداشت؛ مديريت بانكاطلاعات. گوگل فقط مجموعهاي از ابزارهاي نرمافزاري نيست، بلكه يك پايگاه داده تخصصي است. بدون داده،اين ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرمافزار، ديتا قابل مديريت نيست. مجوزدهي نرمافزار و داشتن كنترل بر APIها، يعني اهرمهاي قدرت در دوران گذشته، ديگر كارايي ندارند. چراكه نرمافزار اصلا نيازي بهتوزيع شدن ندارد و فقط اجرا ميشود. ولي بدون توانايي جمعآوري و مديريت دادهها نيز، نرمافزار كاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقيقت، ارزش نرمافزار بهمقدار و پويايي دادههايي وابسته است كه مديريت ميكند.
خدمات گوگل يك سرور نيست؛ اگرچه روي مجموعه عظيمي از سرورهاياينترنت ارائه ميشود. يك مرورگر هم نيست؛ اگرچه كاربر آن را از طريق مرورگر تجربهميكند. جستجو نيز، كه سرويس اصلي گوگل است، ميزبان محتوياتي نيست كه براي مردم پيدا ميكند. خيلي شبيه يك تماس تلفني، كه نه فقط در تلفنهاي دو سر خط بلكه روي شبكه ميان آنها نيز رخ ميدهد. گوگل هم در فضاي بين مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتواي مقصد شكل ميگيرد و بهعنوان يك مامور يا واسطه بين كاربر و تجربهآنلاينش عمل ميكند.
درست است كه هم نتاسكيپ و هم گوگل شركتهاي نرمافزاري هستند. ولي واضح است كه نتاسكيپ بههمان جهان نرمافزار لوتوس، مايكروسافت، اوراكل،SAP و ساير شركتهايي كه در انقلاب نرم افزاري دهه 1980متولد شدند، تعلق دارد. درحاليكه همقطاران گوگل ساير برنامه كاربرديهاي اينترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند.
DoubleClick در مقايسه با Overture و AdSense
DoubleClick نيز مثل گوگل زاده عصراينترنت است. اين شركت نيز بهنرمافزار بهعنوان يك سرويس نگاه ميكند و قابليت اصلي آن در مديريت دادهها است و همانطور كه در بالا ذكر شد، يكي از پيشگامان استفاده از سرويسهاي وب است؛ حتي قبل ازاينكه اصطلاح سرويس وب اصلا وجود داشته باشد.
ولي DoubleClick در نهايت بهخاطر مدل تجاريش محدود شد. DoubleClick اسيراين اعتقاد دهه نودي بود كه كاربرد وب، انتشار است نه مشاركت.
آگهيدهندگان صاحب اختيارند، نه مصرفكنندگان.
بزرگي شركت مهم است، و اينكه مطابق تحقيقات MediaMetrix و ساير شركتهاي ردهبندي تبليغات، وب بهسرعت تحت سلطه وب سايتهاي برتر در ميآيد.
در نتيجه ميبينيم كه DoubleClick با افتخار در وب سايتش مينويسد: "بيش از دوهزار پيادهسازي موفق" از نرمافزارش داشته است. در حاليكه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هركدام بيش از صدها هزار تبليغ دهنده دارند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كليك كنيد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موفقيت Overture و گوگل ناشي از درك چيزي است كه Chris Anderson آنرا دنباله بلند (long tale) ميخواند؛ قدرت مشترك سايتهاي كوچك كه بخش اعظم محتواي وب را تشكيل ميدهند.
استفاده از خدمات DoubleClick نياز بهامضاي يك قرارداد رسمي فروش دارد كه موجب محدودشدن بازار اين شركت بهفقط چند هزار سايت بزرگ شده است. Overture و گوگل فهميدهاند كه چطور ميتوان تبليغات را تقريبا روي هر وبپيچي قرار داد.
از آن مهمتر، اين شركتها فرمتهاي تبليغاتي مورد علاقه ناشران و آژانسهاي تبليغاتي، مثل بنر و پاپآپ را كنار گذاشتهاند و بهجاي آن از تبليغات متني استفاده ميكنند كه آزاردهنده نيستند، به محتواي حساسند و بهطور كلي موردعلاقه مصرفكنندگانند.
درس وب 2
از تواناييهاي خود مشتريان و مديريت الگوريتمي دادهها براي دستيابي بهكل وب بهره بگيريد، براي دستيابي بهكنارهها و نه فقط مركز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس.
ميبينيم كه ساير نمونههاي موفق وب2 نيز رفتاري مشابهدارند. eBay تراكنشهايي بهاندازه كوچك در حد چند دلار را بين افراد مختلف امكانپذير كرده است و بهصورت يك دلال خودكار بين آنها عمل ميكند. Napster (اگرچه بهدلايل حقوقي ساقط شد) شبكهاش را با ساختن يك پايگاه دادهمركزي ازترانهها راه نينداخته بود، بلكه سيستميطراحي كرده بود كه در آن هر دانلودكننده، خودش يك سرور هم ميشد، و ازاين طريق شبكهاش را گسترش داده بود.
Akamai در مقايسه با Bit Torrent
Akamai هم مثل DoubleClick براي انجامدادن كار با راس، نه با دنباله، با مركز، نه با كناره، طراحي شده است.Akamai با تسهيل دسترسي بهسايتهاي واقع در مركز وب كه تقاضاي بالايي براي دسترسي بهآنها وجود دارد، بهافرادِ واقع در كناره وب نفع ميرساند. ولي اين شركت درآمدش را از آن سايتهاي مركزي كسب ميكند.
BitTorrent، مثل ساير پيشگامان جنبش P2P، به تمركززدايياينترنت نگاهي راديكال دارد. هر كلاينت يك سرور هم هست. فايلها بهقطعات كوچكي تقسيم ميشوند كه از چندين محل ارسال ميشوند و بهاينترتيب از شبكه دانلودكنندگان براي ساير كاربران پهناي باند و داده فراهمميكند. در واقع هرچه يك فايل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزيع آن بيشتر خواهد شد. چراكه كاربران بيشتري هستند كه براي آن فايل پهناي باند تامين ميكنند و قطعات آن را براي ديگران ميفرستند.
بهاينترتيب BitTorrent يكي از اصول اساسي وب2 را نشان ميدهد: هرچه تعداد كاربران يك سرويس بيشتر باشد، كيفيت آن بهتر خواهد شد. در حاليكه Akamai براي بهتر كردن خدمات خود بايد تعداد سرورهايش را افزايش دهد. هركدام از كاربران BitTorrent منابعش را در اختيار شبكه ميگذارد. دراين مدل با مفهوم ضمني "معماري مشاركت" و اخلاق همكاري روبهرو هستيم كه در آن سرويس در اساس بهعنوان يك واسطه هوشمند عمل ميكند و كنارهها را بهيكديگر مربوط ميكند و كاربران را از قدرت مشترك خودشان بهرهمند ميسازد.
بهره گيري از هوش جمعي
اصل اساسي در موفقيت غولهايي كه در دوره وب 1زادهشدند و اكنون رهبري دوران وب2 را بهعهدهدارنداين است كه آنها قدرت وب براي بهرهگيري از هوش جمعي را درك كردهاند:
- ارتباط از طريقهايپرلينكها بنيان وب است. وقتي كاربران محتويات جديد و سايتهاي جديد ميسازند، ساير كاربران اين محتويات را كشفميكنند و لينكهايي به آن ميدهند و ازاين طريق محتويات جديد بهبدنه وب متصل ميشود. درست همانطور كه سيناپسها در مغز شكل ميگيرند و ارتباطات آنها با تكرار و تاكيد قويتر ميشود. اين تاراتصالات (وب) هم در نتيجه فعاليت مشترك تمام كاربران وب، بهنحوي نظاممند و زنده رشد ميكند.
- !Yahoo، اولين نمونه بزرگ موفقيت دراينترنت، حيات خود را بهعنوان يك كاتالوگ، يا دايركتوري از لينكها شروع كرد. دراين سايت بهترين كارهاي هزاران، و بعدها ميليونها، كاربر وب گردآوري شده بود. !Yahoo مدتهاست كه توليد انواع مختلف محتويات را نيز بهتجارت خود وارد ساخته است. ولي هنوز هم نقشاين سايت بهعنوان يك پورتال، مهمترين نقش و اصليترين ارزش آن است.
- ابداع مهم گوگل در فناوري جستجو، كه بهسرعت اين شركت را به رهبر بلامنازع بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشي براي فراهم آوردن نتايج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لينكهاي وب بهجاي تكيه صرف بر ويژگيهاي يك سند يا صفحه.
- محصول eBay حاصل فعاليت مشترك تمام كاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، بهصورت نظاممند در اثر فعاليت كاربرانش رشدميكند و نقش شركت اين است كه محيطي فراهم كند كه فعاليت كاربران بتواند در آن اتفاق بيفتد. نكته مهماينكه، مزيت رقابتي eBay تقريبا، كاملا ناشي از توده عظيم فروشندگان و خريداران آن است كه باعث ميشود هر شركت رقيبي كه سرويسي مشابهعرضه ميكند، جذابيت بسيار كمتري براي مصرف كنندگان داشته باشد.
- محصولي كه آمازون ميفروشد، فرقي با محصول ساير رقبا مثل bn.com ندارد. همه اين شركتها اطلاعات مشابهي را از توليدكنندگان ميگيرند: نظير شرح محصولات، تصاوير پشت جلد، نقدها، و... ولي آمازون روشهايي براي جلب مشاركت كاربران ابداع كرده است. دراين سايت تعداد نقدها و بررسيهاي كاربران چندين هزار برابر بيشتر است.
تقريبا روي هريك از صفحههاي سايت آمازون بهنحوي كاربران بهمشاركت دعوت شدهاند و مهمتر از همهاينكه، آمازون از فعاليت كاربران براي بهتركردن نتايج جستجو بهره ميگيرد. درحاليكه نتايج يك جستجوي در bn.com احتمالا با محصولات خود شركت، و يا لينكهاي حمايت شده، شروع ميشود. نتايج جستجو در آمازون هميشه با "پرطرفدارترينها" شروع ميشود.
اين نتايج جستجو در لحظه محاسبهميشوند و تنها بر ميزان فروش مبتني نيستند، بلكه عوامل ديگري را هم دربرميگيرند كه افراد آمازون به آنها "جريان" اطراف يك محصول ميگويند. با داشتن دهها هزار برابر كاربر بيشتر، تعجبي ندارد كه فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اكنون هم شركتهاي خلاقي كهاين مفاهيم را درك كردهاند و حتي آنها را بيشتر گسترش ميدهند، وب را تحت تاثير قرار دادهاند:
- ويكي پديا،يك دايره`المعارف آنلاين است كه بر اساساينايده عجيب شكل گرفته است كه هركسي ميتواند يك مدخل جديد اضافه كند، يا مدخلهاي موجود را ويرايش نمايد. ويكي پديا يك تجربه بنيادگرايانه در اعتماد كردن است و سخن معروف اريك ريموند را كه "وقتي تعداد ناظرين زياد باشد، هيچ باگي از نظر دور نميماند" (كه در اصل درباره نرمافزار اپنسورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پياده ميكند. ويكي پديا در حال حاضر جزء صد سايت برتر وب است و افراد بسياري معتقدند كه طولي نخواهد كشيد كه يكي از ده سايت برتر خواهدبود.اين يك تغيير عميق در شيوه توليد محتوا است.
- سايتهايي مثل Flickr، كه اخيرا كانون توجه واقع شدهاند، مفهوميجديد ابداع كردهاند كه بعضي بهآن فوكسونومي (folksonomy) ميگويند. (در مقابل taxonomy كه به معناي مديريت سازمانيافته اطلاعات است). فوكسونوميروشياشتراكي و مبتني بر همكاري براي رده بندي سايتهاست كه در آن از كلمات كليدي كه بهطور آزادانه انتخاب ميشوند، استفاده ميشود. به اين كلمات كليدي معمولا تگ (tag) گفته ميشود.
از طريق تگگذاري ميتوان بهجاي گروهبنديهاي ثابت و مشخص، از همان روش ارتباطدهي چندگانه و همپوشاني كه در مغز براي مرتبط كردن اطلاعات بهكار ميرود، استفاده كرد. براي مثال، عكس يك توله سگ در Flickr ممكن است با تگهاي (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانهگذاري شود. بهاينترتيب ميتوان بازيابي را متناسب با طرز فكر طبيعي كاربر انجام داد.
- محصولات اشتراكي فيلتركردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصميمگيري كاربرانايميل را مبني براينكه چه چيزي هرزنامه است و چه چيزي نيست، در كنار هم گردآوري ميكنند. اين سيستمها نسبت بهسيستمهايي كه متكي بر تحليل خود پيامها هستند، عملكرد بهتري دارند.
- واقعيت اين است كه بزرگترين نمونههاي موفقيت در اينترنت محصولات خود را تبليغ نميكنند. پذيرشاين محصولات در بين مردم از طريق "بازاريابي ويروسي" صورت ميگيرد. يعني كاربران مستقيما اين محصولات را بهكاربران ديگر توصيه ميكنند. تقريبا ميتوان گفت كه اگر سايت يا محصولي برايترويج خود از تبليغات استفاده ميكند، يك سايت يا محصول وب2 نيست.
- بخش اعظمياز زيرساخت وب، از جمله لينوكس، آپاچي، MySQL، و كدهايPerl ،PHP يا Python كه در اكثر وب سرورها قرار دارد، متكي بر روشهاي توليد گروهي اپنسورس است كه بهنوبهخود نمونههاي از هوش جمعي بهمدد شبكه هستند. در SourceForge.net بيش از صدهزار پروژه نرمافزاري اپنسورس فهرست شده است. هركسي ميتواند يك پروژه اضافه كند، هر كسي ميتواند كدها را دانلود و استفاده كند، و پروژههاي جديد در نتيجه استفاده كاربران از حاشيه بهمركز ميآيند. يك فرايند زنده در توليد و گسترش نرمافزار كه تقريبا بهطور كامل بر بازاريابي ويروسي متكي است. در نتيجه در دوران وب2 تاثيرات شبكهاي مشاركت كاربران اهميت اساسي در دستيابي بهبازار دارد.
وبلاگ نويسي و خرد تودهها
يكي از جالبترين و پرطرفدارترين جنبههاي دوران وب2، ظهور وبلاگ نويسي است. وب سايتهاي شخصي از اولين روزهاي وب وجود داشتهاند و يادداشتهاي روزانه و نوشتههاي شخصي از آنها هم با سابقهتر هستند. پساين همه سروصدا و شور و هيجان براي وبلاگها بهخاطر چيست؟
يك بلاگ در سادهترين شكل، فقط يك صفحه شخصي بهصورت دفتر يادداشت روزانه است. ولي Rich Skrenta معتقد است كه مرتبكردن بلاگهاي بر حسب زمان اگرچه " بهنظر يك تفاوت بي اهميت و كوچك ميآيد، موجب پديد آمدن زنجيرهاي كاملا متفاوت در ارائه، تبليغ و ارزش گذاري شده است."
يكي از چيزهايي كه موجب متفاوت بودن بلاگها شدهاست، فناورياي به نام RSS است. اين فناوري از زماني كه هكرهاي اوليه فهميدند كه با CGI ميتوان وب سايتهايي با پشتيباني پايگاهداده ساخت، مهمترين پيشرفت در معماري زيربنايي وب محسوب ميشود. با استفاده از RSS يك نفر نه تنها ميتواند بهيك صفحه وب لينك شود، بلكه ميتواند مشترك آن هم بشود و هر بار كه آن صفحه تغيير ميكند، مطلعشود. Skrenta بهاين ويژگي "وب افزايشي" ميگويد كه ديگران آنرا "وب زنده" نام دادهاند.
البته بيش از ده سال است كه "وب سايتهاي پويا" (يعني وب سايتهاي مبتني بر بانك اطلاعات كه محتويات آنها بهصورت پويا ساخته ميشود) جاي وب سايتهاي ثابت را گرفتهاند. آنچه در وب زنده پويا است، فقط صفحات وب نيستند، بلكه لينكها هستند. يك لينك بهيك وبلاگ، بهصفحهاي كه همواره در حال تغيير است، اشاره ميكند كه براي هريك از مدخلهاي جداگانه آن يك permalink وجود دارد و هريك از تغييرات آن بهاطلاع ديگران ميرسد. بنابراين يك فيد RSS نسبت بهمثلا يك bookmark يا لينك بهصفحه ثابت، يك لينك بسيار قويتر است.
RSS همچنين بهاين معناست كه مرورگر وب تنها ابزار ديدن صفحات وب نيست. بعضي از برنامههاي دريافت RSS، مثل Bloglines تحت وب هستند. ولي اكثر اين برنامهها دسكتاپ كلاينت هستند و حتي بعضي از آنها بهكاربران امكان ميدهند با استفاده از دستگاههاي قابل حمل محتويات روزآمدشده را دريافت كنند.
در حال حاضر از RSS نه فقط براي فرستادن مدخلهاي جديد بلاگ، بلكه روزآمدسازي تمام انواع داده، از جمله قيمت سهام، دادههاي هواشناسي، و موجود بودن عكسها استفاده ميشود. اين موارد استفاده در واقع بازگشتRSS بهيكي از ريشههايش است.
RSS در 1997 از تلاقي دو فناوري بهوجود آمد: يكي Really Simple Syndication ساخته ديو وينر، كه براي انتشار روزآمدسازيهاي بلاگها استفاده ميشد، و ديگري Rich Site Summary محصول نت اسكيپ، كه بهكاربران امكان ميداد صفحات شخصي Netscape را با دادههايي كه به صورت مرتب روزآمد ميشد، بسازند.
نتاسكيپ بعدها علاقه خود را بهاين پروژه از دست داد و توسعهاين فناوري در شركت Userland كه متعلق بهوينر و پيشگام در بلاگينگ بود، ادامه يافت. با وجوداين، در كاربردهاي جديد ما ميراث هردو فناوري را درRSS ميبينيم.
با اينحال RSS فقط بخشي از آن چيزي است كه موجب تفاوت يك وبلاگ با مديريتوب عادي ميشود. Tom Coates درباره اهميت پرمالينكها ميگويد: عملكرد پرمالينكها ممكن است امروز بهنظر خيلي ابتدايي و ساده بيايد. ولياين فناوري ابزاري بود كه در تبديل وبلاگها از يك پديده معمولي ناشي از سهولت انتشار، بهجوامعي با افكار مختلف كه با هم بحثميكنند، نقش بسيار موثري داشت.
براي اولين بار نسبتا آسان بود كه مستقيما و دقيقا به يك نوشته خاص در يك سايت ديگراشاره كرد و درباره آن حرف زد. بهاينترتيب بحثها بهوجود آمدند، گفتگوها شروع شد و در نتيجه دوستيها بهوجود آمد و محكمتر شد. پرمالينك اولين و موفقترين تلاش براي پيوند دادن وبلاگها با هم بود.
از بسياري جهات،تركيب RSS و پرمالينكها خيلي از قابليتهاي NNTP، پروتكل Network News Protocol در Usenetرا به HTTP، پروتكل وب، اضافه ميكند. blogosphere را ميتوان بهعنوان معادل نظير بهنظير جديد براي يوزنت و BBSها، كه محلهاي مباحثه قديمياينترنت بودند، در نظر گرفت.
در بلاگوسفير مردم نه فقط ميتوانند مشترك سايتهاي يكديگر شوند و بهراحتي بههريك از كامنتهاي موجود روي يك صفحه لينك كنند، بلكه از طريق سازوكاري كه trackback خوانده ميشود، حتي ميتوانند ببينند كه چه افراد ديگري بهصفحاتشان لينك كردهاند و ميتوانند بهآنها پاسخ دهند؛ چه از طريق لينكهاي متقابل و چه از طريق نوشتن كامنت.
جالب اينجاست كه لينكهاي دوطرفه هدف نهايي سيستمهاي ابرمتن اوليه مثل Xandu بودند. طرفداران متعصب ابرمتن، trackbackها را بهعنوان قدميبهسوي لينكهاي دوطرفه ستودهاند. ولي توجه داشته باشيد كه trackback ها را نميتوان بهطور كامل دوطرفه دانست، بلكهاين لينكها در واقع (بهطور بالقوه) لينكهاي يك طرفه متقارن هستند كه همان تاثير لينكهاي دو طرفه را دارند. اين تفاوت ممكن است چندان بزرگ بهنظر نيايد. ولي در عمل بسيار مهم است.
سيستمهاي شبكه سازي اجتماعي مثل Friendster، اوركات، و LinkedIn، كه براي برقراري يك ارتباط نياز بهتاييد طرف مقابل دارند، نميتوانند بهمقياسپذيري در حد وب برسند. همانطور كه Caterina Fake، يكي از بنيانگذاران سرويساشتراك عكس Flickr ميگويد، توجه تنها بهصورت تصادفي متقابل خواهد بود. (بههمين خاطر در Flickr كاربران ميتوانند ليستهاي ناظر درست كنند؛ هر كاربري ميتواند از طريق RSS براي عكسهاي يك كاربر ديگر مشترك شود. كاربري كه عكسهايش مورد توجه قرار گرفته است، متوجهاين موضوع ميشود. ولي نيازي بهتاييد ارتباط ندارد).
اگر بگوييم يكي از جنبههاي اساسي وب2 بهرهگيري از هوش جمعي است، بهطوريكه وب را بهيك مغز جهاني تبديل كرده است، بلاگوسفير را ميتوان مانند جريان دائميافكار در قسمت پيشين مغز، صدايي كه همه ما در سرمان ميشنويم، در نظر گرفت. blogosphere را نميتوان نماينده ساختارهاي بنيادي مغز، كه اغلب ناخودآگاه هستند، دانست. ولي ميتوان آن را معادل افكار خودآگاه قرار داد. بههمين خاطر، بلاگوسفير بهعنوان بازتاب تفكرات آگاهانه و توجه جامعه، تاثيرات بسيار قوي و مهمي دارد.
درواقع در درجه اول، بهخاطراينكه موتورهاي جستجو از ساختار لينكها براي تعيين كيفيت صفحات و بهتر كردن نتايج جستجو استفاده ميكنند، بلاگرها بهعنوان كساني كه بهتر از ديگران و بهطور مداوم بهمحتويات وب لينك ميسازند، تاثير بيمانندي در شكلدهي نتايج جستجوي وب دارند. دوماينكه، چون جامعه وبلاگنويسي تا حد زيادي بهخود مراجعه ميكند، اين توجه بلاگرها بهساير بلاگرها موجب وسعت ديد و قدرت آنها ميشود. پديده "اتاق اكو" كه منتقدان آن را نقد كردهاند نيز بهعنوان يك تقويت كننده عمل ميكند.
اگراين پديده فقط يك تقويتكننده صرف بود، وبلاگنويسي بهامري خسته كننده و بيفايده تبديل ميشد. ولي بلاگينگ هم مثل ويكي پديا، از هوش جمعي بهعنوان نوعي ----- بهره ميگيرد. اينجاست كه آن چيزي كه James Suriowecki از آن بهعنوان "خرد تودهها" ياد ميكند، وارد ميدان ميشود و درست همانطور كه PageRank نتايج جستجوي بهتري نسبت بهتحليل سندها بهدست ميدهد، توجه جمعي در بلاگوسفير هم بهترينها را بر ميگزيند.
ممكن است بعضي از وبلاگها رقيب رسانههاي متعارف باشند. ولي نكته واقعا ناراحت كننده اين است كهاين رقابت با كل بلاگوسفير است.اين فقط يك رقابت بين سايتها نيست، بلكه رقابتي بين مدلهاي تجاري است. جهان وب2 جهاني است كه در آن Dan Gillmor ميگويد: "ما، رسانهها"، جهاني كه در آن، اين "مخاطب سابق" است كه تصميم ميگيرد چه چيزي مهم است، نه چند نفر در اتاق فرمان.
اهميت دادهها
همه برنامهكاربرديهاي مهم امروزي اينترنت، مبتني بر يك بانكاطلاعات تخصصي هستند: بانك اطلاعات جستجوي گوگل، دايركتوري (و بانك اطلاعات جستجوي) ياهو، بانك اطلاعات محصولات آمازون، بانك اطلاعات محصولات و فروشندگان eBay، بانك اطلاعات نقشههاي MapQuest، بانك اطلاعاتترانههاي Napster.
همانطور كه Hal Varian سال پيش در يك مصاحبهشخصي گفت، SQL" ،HTML جديد است." مديريت بانكاطلاعات يكي از قابليتهاي اساسي شركتهاي وب2 است، تا حدي كه ما گاهي اين برنامهكاربرديها را بهجاياينكه بهسادگي نرم افزار بخوانيم، بهآنها اطلاع افزار (infoware) ميگوييم.
اين حقيقت منجر بهسوالي اساسي ميشود: دادهها مال چه كسي است؟ در عصراينترنت، شاهد مواردي هستيم كه داشتن كنترل بر بانكاطلاعاتي منجر بهتسلط بر بازار و كسب درآمدهاي فوقالعاده شده است. انحصار ثبت نامهاي دامنه، كه توسط دولت در اختيار شركت Network Soulutions (كه بعدها Verisign آنرا خريد) قرار داده شد، يكي از اولين منابع بزرگ درآمدزايي دراينترنت بود.
پيش ازاين گفته شد كه كسب سود از طريق تسلط بر API هاي نرمافزاري در دوران اينترنت بسيار سختتر شده است. ولي داشتن كنترل بر منابع دادهاي كليدي، بسيار سودآور است؛ بهويژه اگراين منابع داده قابليت پاسخگويي بهحجم بالاي درخواستها ناشي از اثر شبكه را داشته باشند وايجاد آنها پر هزينه باشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر بهاخطار كپي رايت كه در پايين هريك از نقشههايي كه روي MapQuest ،maps.yahoo.com ،maps.msn.com، يا maps.google.com قرار دارد توجه كنيد، اين عبارت را خواهيد ديد."Maps copyright NavTeq ,TeleAtlas": يا اگر از خدمات جديد تصاوير ماهوارهاي استفاده كنيد،اين عبارت را خواهيد ديد.
Images copyright Digital Globe: اين شركتها سرمايهگذاريهاي كلاني در بانكهاي اطلاعاتشان كردهاند (بر طبق گزارشها NavTeq بهتنهايي 750 ميليون دلار براي ساخت پايگاهداده آدرسها و مسيرهايش هزينه كرده است.
Digital Globe نيز پانصدميليون دلار براي فرستادن ماهواره اختصاصي هزينه كرده است تا بتواند تصاويري بهتر از ماهوارههاي دولتي تهيه كند). NavTeq حتي بهقدري پيش رفته است كه از لوگوي معروف Intel Inside تقليد كرده است: روي ماشينهايي كه بهسيستم مسيرياب مجهز هستند، ميتوان لوگوي NavTeq Onboard را ديد.
داده حقيقا براي اين برنامهكاربرديها و تنها جزء اصلي دراينگونه سيستمها همانند Intel Inside است كه زيرساخت نرمافزاري آنها يا تا حد زيادي اپن سورس است يا بهكالاي بدون ارزش افزوده تبديل شده است.
حوزه داغ و پررقابت نقشهها روي وب بهخوبي نشان ميدهد كه مالكيت دادههاي اصلي يك برنامهكاربردي تا چه اندازه اهميت دارد و چگونه عدم درك اين اهميت ميتواند به از دست دادن موقعيت رقابتي منجر شود.
شركتMapQuest در 1995 پيشگام نقشهپردازي روي وب بود. ولي ديديم كه !Yahoo، بعد مايكروسافت، و اخيرا گوگل توانستهاند بهراحتي و فقط با گرفتن مجوز همان دادهها، برنامهكاربرديهاي جديدي دراين حوزه معرفي كنند و وارد رقابت شوند.
موقعيت آمازون دقيقا، نقطه مقابل MapQuest است. اين شركت هم مثل ساير رقبايش، همچون bn.com، دادههاي خام اوليه خود را از بانكاطلاعات ISBN شركت R.R. Bowker تامين ميكرد. ولي برخلاف MapQuest، آمازون بهطور بيوقفهاين دادهها را بهتر و غنيتر كرد و دادههايي كه از ناشران ميگرفت را نيز بهآنها اضافه ميكرد. مثلا تصاوير پشت جلد، فهرست مطالب،ايندكس، فصلهاي نمونه، و... .
از همه مهمتر، آمازون از فعاليت كاربران براي غنيتركردن دادههايش بهره گرفت. بهطوري كه بعد از ده سال آمازون، و نه Bowker، بهعنوان منبع اصلي اطلاعات كتابشناختي شناختهميشود و مرجعي براي دانش پژوهان، كتابداران و ساير مصرفكنندگان است. آمازون حتي شناسه اختصاصي خودش، ASIN، را هم ابداع كرده است كه براي محصولاتي كه شماره ISBN ندارند، شناسهاي معادل آن ميسازد. در واقع، آمازون بهنحوي موثر تامينكنندگان دادهاش را شاملشد و آنها را توسعه داد.
تصور كنيد كه MapQuest هم چنين كاريكرده بود و از كاربرانش ميخواست مسيرها و نقشهها را تصحيح و تكميلكنند و ازاين طريق لايههايي از ارزش بهدادههايش اضافه ميكرد. نتيجه اين ميشد كه ساير رقبا بهسختي ميتوانستند فقط با گرفتن مجوز نقشه، بهاين بازار وارد شوند و با MapQuest رقابت كنند.
معرفي Google Maps، آزمايشگاهي زنده براي مطالعه رقابت بين سازندگان برنامههاي كاربردي و تامينكنندگان دادههايشان در اختيار تحليلگران قرار داد. مدل برنامهنويسي سبك (lightweight) گوگل منجر بهپيدايش تعداد زيادي سرويسهاي ارزش افزوده بهشكل مشآپ شده است كه Google Maps را با ساير منابع دادهاينترنتي مرتبط و تركيب ميكنند. H.ousingmaps.com متعلق بهPaul Rademacher كه Google Maps را با دادههاي خريد و فروش و اجاره خانه از Craigslist تركيب ميكند و از اين طريق يك ابزار تعاملي براي جستجوي خانه ساخته است، يك مثال بارز ازاينگونه mashupها است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در حال حاضراين مشآپها پروژههاي بسيار خلاقانهاي هستند كه اكثرا توسط هكرها انجام ميشوند. ولي فعاليتهاي تجاري نوپايي نيز خيلي سريع بر مبني آنها شكل گرفته است و ميبينيم كه حداقل براي يك گروه از توسعهدهندگان، گوگل جاي NavTeq را بهعنوان منبع داده گرفته است و جايگاه خود را بهعنوان يك واسطه محبوب تثبيت كرده است. بهزودي شاهد نبرد ميان تامينكنندگان داده و سازندگان برنامهكاربردي خواهيم بود؛ وقتي كهاين دو گروه اهميت بعضي از دادهها را بهعنوان سنگ بناي برنامهكاربرديهاي وب2 دريابند.
البته هماكنون هم مسابقه براي صاحب شدن انواع مختلف دادههاي اساسي شروع شده است: مكان، هويت، تقويم ثبت رويدادها، شناسههاي محصول و فضاهاي نام (namespaces). در خيلي از موارد كه ساختن منبع داده هزينه بالايي دربرداشتهباشد، اين فرصت وجود دارد كه يك شركت با سرمايه گذاري كلان نقشي همچون
Intel Inside بازي كند و تنها مالك دادهها باشد. در ساير موارد برنده شركتي خواهد بود كه بهمدد اجتماع كاربران قبل از ديگران بهحجم اساسي از دادهها برسد و آن دادهها را تحت يك سرويس ارائه كند.
براي مثال، در حوزه هويت، PayPal ،1-click آمازون و ميليونها كاربر سيستمهاي ارتباطات، همه ميتوانند وارد رقابت براي ساختن بانك اطلاعات هويت در سطح كل شبكه باشند. (در اين زمينه تلاش جديد گوگل براي استفاده از شمارههاي تلفن همراه بهعنوان شناسه اكانتهاي جيميل را ميتوان قدمي براي در برگرفتن و گسترش سيستم تلفن دانست.)
در عين حال شركتهاي تازه تأسيسي مثل Sxip در حال بررسي امكان ايجاد يك سيستم هويت يكپارچه، چيزي شبيه يك 1-click " توزيع شده"، هستند كه يك زيرسيستم هويتي جامع و يكپارچه براي وب2 فراهم خواهد كرد. در حوزه تقويم و ثبت رويدادها، EVDB در تلاش است كه بزرگترين تقويماشتراكي جهان را بر اساس يك معماري مشاركتي مبتني بر ويكي پيادهسازي كند. البته هنوز نميتوان درباره موفقيت هركدام از اين ايدهها و راه حلهاي نو اظهارنظر كرد. ولي واضح است كه استانداردها و راه حلهاي اين حوزه، كه عملا كلاسهاي مختلف داده را به زيرسيستمهاي معتبر "سيستمعامل اينترنت" تبديل ميكنند، نسل بعدي برنامه كاربرديها را خواهند ساخت.
در رابطه با داده بهنكته ديگري نيز بايد توجه داشت و آن نگراني كاربران در رابطه با حريم خصوصي و حقوق آنها نسبت بهدادههاي خودشان است. در خيلي از برنامهكاربرديهاي تحتوب اوليه محدوديتهاي دقيقي براي كپيرايت اعمالنميشود.
براي مثال، آمازون براي هريك از نقدها، مرورها و شرحهايي كه در سايتش ثبت ميشود، ادعاي كپي رايت دارد. ولياين بهاين معني نيست كه كاربران نميتوانند همان نقد را در جاي ديگري هم بنويسند و ثبت كنند. بههر حال، كم كم كه شركتها ميفهمند كه داشتن كنترل روي دادهها ميتواند مهمترين مزيت رقابتي آنها بشود، شاهد افزايش تلاش براي كنترل حقوق دادهها خواهيم بود.
درست همانطور كه سلطه نرمافزارهاي اختصاصي منجر بهظهور نهضت نرمافزار آزاد شد، انتظار ميرود كه بانكهاي اطلاعاتي اختصاصي منجر بهجنبش "داده آزاد" در دهه آينده شوند. حتي از همين حالا هم ميتوانيم نشانههايي از شروع اين جنبش مخالف را در پروژههاي چون ويكي پديا، Creative Commons و پروژههاي نرمافزاري چونGreasemonkey ببينيم، كه بهكاربران امكان ميدهند كه نحوه نمايش دادهها روي مانيتورهايشان را كنترل كنند.
پايان چرخه توليد نرم افزار
همانطور كه در بحث گوگل در مقابل نت اسكيپ ذكر شد، يكي از ويژگيهاي تعيينكننده نرمافزارهاي عصراينترنت اين است كه بهصورت يك سرويس ارائه ميشوند، نه بهصورت يك محصول. اين حقيقت منجر بهتغييراتي بنيادي در مدل تجاري شركتهاي عصراينترنت شده است:
- انجامدادن عمليات بايد به قابليت اساسي تبديل شود. تخصص گوگل يا ياهو در توسعه محصولات بايد با تخصص در انجامدادن عمليات روزانه همراه باشد.اين تحول نرمافزار از يك محصول آماده بهيك سرويس به اندازهاي بنيادي است كه اگر عمليات نگهداري و بهينه سازي بهطور روزانه انجام نگيرد، عملكرد نرمافزار مختل خواهدشد. گوگل بايد بهطور مداوم وب را پويش كند و ايندكسهايش را بروز نمايد. بهطور مداوم لينكهاي زائد و ساير مواردي كه روي نتايجش تاثير منفي ميگذارند ----- كند، بهطور مداوم و پويا بهصدها ميليون جستجوي همزمان كاربران پاسخ دهد، و تبليغات متناسب با محتوي را در كنار آنها نشان دهد.
بيعلت نيست كه تكنيكهاي مديريت سيستم، شبكهبندي، و توازن گوگل، رازهايي هستند كه حتي بيشتر از الگوريتمهاي جستجوياين شركت پنهان نگه داشته ميشوند. بخش عمدهاي از برتري رقابتي گوگل بر ساير رقبا در موفقيت گوگل در خودكار كردن همين فرايندها نهفته است.
همچنين تصادفي نيست كه زبانهاي اسكريپتنويسي مثل Perl ،Python ،PHP و اخيرا Ruby نقشي چنين مهم در شركتهاي وب2 بازي ميكنند. Hassan Schroder، اولين وبمَستر شركت سان، در جمله معروفي Perl را به" آچار فرانسه اينترنت" تشيبهكرده بود.
زبانهاي پويا (كه بهزبانهاي اسكريپتنويسي معروف هستند و مهندسان نرمافزار قبلاً اغلب آنها را پست و سطح پايين ميانگاشتند) ابزارهاي محبوب مديران سيستم و مديران شبكه هستند. اين زبانها نزد سازندگان سيستمهاي نرمافزاري پويا كه نياز بهتغييرات مداوم دارند، نيز بسيار محبوب هستند.
- بهكاربران بايد بهعنوان همكار كمكي توسعهدهندگان نگاه كرد.اين سخن در واقع بازتابي از شيوههاي برنامهسازي در دنياي اپنسورس است (حتي اگر قرار نباشد نرمافزار مورد بحث تحت مجوزهاي اپن سورس منتشر شود.) واقعيتاين است كه رهنمود معروف اپن سورس، "سريع منتشر كن و زود بهزود منتشر كن"، كم كم جايگاهي حتي بنياديتر و انقلابيتر يافته است و بهمفهوم "بتاي دائمي" تبديل شده است.
در بتاي دائمي، محصول آزادانه توسعه داده ميشود و قابليتهاي جديد بيوقفه و بهطور ماهانه، هفتگي و يا حتي روزانه بهآن اضافه ميشوند. بي دليل نيست كه سرويسهايي مثل Gmail ،Google Maps ،Flickr و ... تا ماهها علامت Beta را يدك ميكشند.
بنابراين نظارت بلادرنگ و مداوم بر رفتار كاربران، براياينكه بفهميم از كداميك از قابليتهاي جديد استفادهميكنند و چگونهاين قابليتها را بهكار ميبرند، نيز يكي ديگر از قابليتهاي اساسي است.
يك برنامه نويس وب در يكي از سرويسهاي آنلاين معروف ميگويد: " ما هر روز دو يا سه قابليت جديد در قسمتهاي مختلف سايت پياده ميكنيم و اگر كاربران آنها را نپذيرفتند، آنها را برميداريم. اگر كاربران از قابليتي خوششان آمد، آن را در كل سايت اجرا ميكنيم."
Cal Handerson برنامهنويس ارشد در Flickr اخيرا فاشكرد كه نسخههاي جديد برنامه را هر نيم ساعت يك بار نصب ميكنند. اين مدل ساخت و توسعه نرمافزار بهوضوح تفاوت بنيادي با مدل قبلي دارد. همه برنامهكاربرديهاي تحت وب با چنين شيوه افراطي مثل Flickr توسعه داده نميشوند، اما چرخه ساخت و توسعه آنها تفاوتهاي عميقي با نرمافزارهاي دوران پيسي و كلاينت سرور دارد.
بههمين دليل سرمقاله اخير ZDnet نتيجه گرفته بود كه مايكروسافت نميتواند گوگل را شكست دهد: "مدل تجارت مايكروسافت مبتني براين است كه افراد، محيط كامپيوتريشان را هر دو يا سه سال آپگريد كنند. درحاليكه مدل تجاري گوگل براين متكي است كه افراد هر روز بهدنبال چيزهاي جديد در محيط كامپيوتريشان بگردند."
مايكروسافت توانايي فوق العاده خود را در درس گرفتن از رقبايش و بعد شكست دادن آنها نشان داده است. ولياينبار شكي نيست كه براياين رقابت، مايكروسافت (يا هر شركت نرمافزاري ديگري) بايد از بنياد به شركت ديگري تبديل بشود. ازاين لحاظ، شركتهايي كه متعلق بهدوره وب2 هستند، از يك مزيت ذاتي برخوردارند؛ چراكه مجبور نيستند الگوهاي قديمي(و مدلهاي تجاري و منابع درآمدي مبتني بر آنها) را كنار بگذارند.
مدلهاي برنامه نويسي سبك
وقتيايده سرويسهاي وب متداول شد، شركتهاي بزرگ با ساختن پشتههايي از سرويسهاي وب وارد ميدان شدند. اين سرويسها براي فراهم آوردن محيطي مطمئن براي برنامهكاربرديهاي توزيع شده طراحي شده بود.
موفقيت وب مرهون كنارگذاشتن بخش عمدهاي از نظريه ابرمتن و جايگزين كردن آن با عملگرايي ساده با هدف طراحي بهتر بود. درست بههمين منوال، ميتوان گفت كه RSS، برخلاف آن سرويسهاي وب پيچيده، تنها وب سرويسي بود كه بهخاطر سادگيش بهطور گسترده پيادهسازي شد. در حاليكه پشته وب سرويسهاي پيچيده شركتهاي بزرگ هنوز راه درازي تا پيادهسازي گسترده در پيش دارد.
بههمينترتيب، وب سرويسهاي Amazon.com هم بهدو شكل عرضه ميشوند: يكي مطابق با قالب و مقررات رسميپشته وب سرويسهاي (SOAP (Simple Object Access Protocol و ديگري خيلي ساده از طريق ارائه دادههاي XML روي HTTP؛ راهحلي سبك كه گاهي به آن (REST(Representational State Transfer ميگويند.
ارتباطات مهم B2B (مثل آنچه كه بين آمازون و شركاي فروش مثل ToeysRUs صورت ميگيرد) از طريق پشته SOAP انجام ميشود. ولي بهگزارش آمازون، 95درصد استفاده از وب سرويسها مربوط بهسرويس سبك REST است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تلاش براي سادهتر شدن را ميتوان در ساير وب سرويسهاي "نظاممند/زنده" نيز مشاهده كرد. سرويسGoogle Maps كه اخيرا ارائه شد، مثال خوبي است. هكرها (به معناي مثبت يعني برنامهنويسان بسيار حرفهاي) خيلي سريعاينترفيس ساده Google Maps را كه مبتني بر AJAX است، تجزيه و رمزگشايي كردند، و دادههاي آن را مجددا در قالب سرويسها جديد با همتركيب كردند.
سرويسهاي وب مربوط بهنقشه پردازي مدتهاست كه توسط سازندگان محصولات GIS نظير ESPI و همچنينMapQuest و Microsoft MapPoint ارائه ميشوند. ولي Google Maps بهخاطر سادگيش بسيار موفق و مورد توجه بود.
در حاليكه كار كردن با هريك از وب سرويسهايي كه بهطور رسمياز سوي سازندگان پشتيباني ميشوند، مستلزم امضاي قراردادهاي رسمي بين دو طرف است، شيوه پيادهسازي Google Maps دادهها را در معرض استفاده عموم قرار داد و هكرها خيلي زود راههاي خلاقانهاي براي استفاده مجدد ازاين دادهها يافتند.
از آنچه كه گفتهشد ميتوان نتيجه گرفت كه: از مدلهاي برنامهنويسي سبك كه امكان پيادهسازي سيستمهايloosely coupled را ميدهد، پشتيباني و استفاده كنيد. پيچيدگي پشته سرويسهاي وب رسمي و شركتي بهاين دليل است كه آنها براي tight coupling طراحي شدهاند.
اگرچهاين ويژگي در بسياري از موارد ضروري است، بسياري از جالبترين برنامههاي كاربردي ميتوانند كاملا بهصورت loosly coupled و حتي منقطع (fragile) باقي بمانند. طرز فكر وب2 خيلي با طرز فكر سنتي IT متفاوت است.
- به syndication فكر كنيد نه بههماهنگي (coordination). وب سرويسهاي ساده مثل RSS و وب سرويسهاي مبتني برREST، دادهها را بهجهان خارج syndicate ميكنند، و كاري ندارند كه وقتي دادهها بهانتهاي ديگر ارتباط ميرسد، چه اتفاقي ميافتد. اينايده براي خوداينترنت هم اهميت اساسي دارد و بازتابي از قانون انتهابهانتها
(end-to-end) است.
- در طراحي خود، قابليت هك شدن وتركيب مجدد را در نظر بگيريد.اين ويژگي بهطور مشترك در سيستمهايي نظير وب، RSS و AJAX ديده ميشود: موانع و محدوديتها براي استفاده مجدد، بسيار كم هستند. بخش اعظمياز نرمافزارهاي مورداستفاده اپنسورس هستند، و حتي وقتي كهاينگونه نيست، حفاظت از مالكيت فكري بهطور خيلي محدودي اعمال ميشود. گزينه ”View Source“ در مرورگرهاي وب به هر كاربري امكان ميدهد صفحات وب ديگران را كپي كند.
RSS بااين هدف طراحي شده است كه كاربر بتواند محتوياتي را كه ميخواهد، و هر وقت كه ميخواهد، ببيند؛ نهاينكه فراهمكننده اطلاعات در اينباره تصميمگيري و اعمالنظر كند. بهترين وب سرويسها آنهايي هستند كه بهراحتي بتوان موارد استفاده جديد برايشان ابداع كرد. موارد استفادهاي كه حتي خود سازندگان وب سرويس هم تصورش را نكرده بودند. عبارت "بعضي از حقوق محفوظ است" كه توسط Creative Commons در مقابل عبارت متداول "همه حقوق محفوظ است" ابداع وترويج شد، رهنمود خوبي براياين نوع طراحي اس
نوآوري درتركيب
مدلهاي تجاري سبك ملازم طبيعي برنامهنويسي سبك و ارتباطات سبك هستند. استفاده مجدد در طرز تفكر وب2 جايگاه خوبي دارد. سرويسهاي جديد، مثل housingmaps.com، بهسادگي با كنارهم گذاشتن دو يا چند سرويس موجود و تركيب آنها بهوجود ميآيند. Housingmaps.com هنوز يك مدل تجاري ندارد.
ولي براي بسياري از سرويسهاي كوچك، Google AdSense (يا شايد پورسانت دريافتي از Amazon Associates، يا هردو) ميتواند بهعنوان جزئي از يك مدل درآمدي باش
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين مثالها يكي ديگر از اصول مهم وب2 را آشكار ميكنند كه ما بهآن "نوآوري درتركيب" ميگوييم. وقتي اجزاي مختلف براي ساختن يك سرويس بهوفور و بدون صرف هزينه زياد در دسترس باشند، ميتوانيد بهسادگي با تركيبكردن آنها بهشيوهاي نو و خلاقانه بهارزش افزوده و سود برسيد.
انقلاب پيسي فرصتهاي زيادي براي نوآوري درتركيب كالاهاي سختافزاري موجود پديد آورد كه شركتهايي مثل دل توانستند با مهارت و خلاقيت دراينتركيبها رقبايي كه مدل تجاريشان متكي بر نوآوري در توليد خود كالاها بود را شكست دهند. بهنظر ميرسد در دوران وب2 هم شركتهايي كه سرويسهاي ديگران را بهكار ميگيرند و آنها را با همتركيب و يكپارچه ميكنند و سرويسهاي جديدي ميسازند، از شانس زيادي براي موفقيت برخوردارند.
نرمافزار فراتر از سطح يك دستگاه منفرد
يكي ديگر از ويژگيهاي جالب توجه وب2 اين است كه وب ديگر محدود بهپلتفرم پيسي نيست. Dave Stutz يكي از برنامهنويسان با سابقه مايكروسافت هنگام جداشدن ازاين شركت نصحيت كرده بود كه: "نرمافزارهاي مفيدي كه براي كار فراتر از سطح فقط يك دستگاه نوشته شدهاند، در آينده سود زياد و طولاني مدتي خواهند داشت."
البته هر برنامهكاربردي تحتوب را ميتوان بهعنوان نرمافزاري فراتر از سطح يك دستگاه منفرد در نظر گرفت. بههرحال، حتي سادهترين برنامهكاربردي تحت وب هم حداقل با دو كامپيوتر سروكار دارند يكي كامپيوتري كه ميزبان وب سرور است، و ديگري كامپيوتري كه مرورگر روي آن اجرا ميشود و همانطور كه گفته شد، توسعه وب بهعنوان يك پلتفرم موجب گسترش ايده نرم افزارهايتركيبي ميشود كه از سرويسهاي وبي كه كامپيوترهاي مختلف فراهم ميكنند، تشكيل شدهاند.
البته در بسياري از حوزههاي وب2،اين ويژگي "2 بودن" در واقع چيز جديدي نيست، بلكه آگاهي بيشتر از امكانات بالقوه پلتفرم وب است. بحث حاضر هم ديدي كلي و مهم دربارهاينكه چطور برنامهكاربرديها و سرويسها را براياين پلتفرم جديد طراحي كنيم، بهما ميدهد.
iTunes را ميتوان امروز بهترين مثال ازاين اصل دانست. حوزه عملكرد اين نرمافزار از دستگاههاي قابل حمل تا سرورهاي عظيم روي وب گسترده شده است، و پيسي دراين ميان نقش يك محل نگهداري وايستگاه كنترل محلي را بازي ميكند.
پيش از اين نيز تلاشهاي زيادي براي آوردن محتويات وب روي دستگاههاي قابل حمل صورت گرفته است. وليتركيب iPod/iTunes يكي از اولين برنامههايكاربردي ازاين دست است كه از اساس براي دربرگرفتن چند دستگاهها مختلف طراحي شده است. TiVo نيز مثال خوب ديگري است.
بسياري از اصول اساسي ديگر وب2 را نيز ميتوان در iTunes و TiVo ديد. آنها بهخودي خود برنامهكاربردي تحتوب نيستند. ولي از قدرت پلتفرم وب بهره ميگيرند و وب، بخشي جداييناپذير و تقريبا نامرئي از زيرساخت آنهاست.
مديريت دادهها بهوضوح مهمترين قابليتي است كهاين برنامههايكاربردي عرضه ميكنند. آنها سرويس هستند، نه برنامهكاربردي پكيج شده (اگرچه در مورد iTunes، ميتوان از آن بهعنوان يك برنامه منفرد هم استفاده كرد كه دادههاي محلي كاربر را مديريت ميكند.)
نكته ديگر آنكه، هم iTunes و هم TiVo در حدي ابتدايي از هوش جمعي استفاده ميكنند، اگرچه در هردو مورد هنوز تجربهآنها بهقدرت IP نرسيده است. معماري مشاركت تا حد محدودي در iTunes وجود دارد.
اگرچه معرفي اخير پادكستينگ اين وضعيت را عميقا تحت تاثير خواهد گذاشت.
اين يكي از حوزههاي وب2 است كه انتظار ميرود با وصل شدن هرچه بيشتر دستگاههاي مختلف بهپلتفرم جديد، تغييرات بزرگي را تجربهكند. تصور كنيد كه چه كاربردهاي جديدي ميتواند بهوجود بيايد؛ وقتي تلفنها و يا اتومبيلهاي ما فقط مصرف كننده داده نباشند. نظارت بلادرنگ بر وضعيت ترافيك، گردهماييهاي آني، و روزنامهنگاري شهروندي فقط نشانههايي اوليه از قابليتهاياين پلتفرم جديد هستند.
بهبود تجربهكاربر
توانايي وب در استفاده از اپلتها و ساير انواع محتويات فعال در مرورگر وب، بهسال 1992 و مرورگر Viola محصول
Pei Wei باز ميگردد. معرفي جاوا در 1995 براي ارائه همين اپلتها انجام شد. جاوااسكريپت و DHTML نيز بهعنوان روشهاي سبك براي فراهم كردن برنامهنويسي سمت كلاينت و بهبود تجربهكاربر معرفي شدند.
چندين سال بعد ماكرومديا از عبارت "برنامههايكاربردي غنيشده با اينترنت" براي تبليغ قابليتهاي Flash استفاده كرد. منظور ماكرومديا ازاين عبارتاين بود كه فلش نه تنها ميتواند محتويات مالتيمديا را ارائه كند، بلكه قابليت ساخت برنامههايكاربردي با GUI را نيز دارد.اين عبارت بعدها توسط Laszlo، رقيب اپن سورس Flash نيز بهكار گرفته شد.
با وجوداين، تا زماني كه گوگل، جيميل و بلافاصله بعد از آن Google Maps را معرفي نكرد، اكثريت افراد متوجه اين توانايي وب براي ساختن برنامههايكاربردي با مقياس كامل نشده بودند. دو نرمافزار مذكور برنامههايي مبتني بر وب هستند كه از رابط كاربري تمام عيار و قابليت تعاملي معادل پيسي برخوردارند.
نخستين بار Jesse James Garrett از شركت طراحي وب Adaptive Path در يك مقاله بهمجموعه فناوريهاي مورد استفاده گوگل نام AJAX را داد.
دراين مقاله آمده است: AJAX " يك فناوري نيست. در واقع مجموعهاي از چندين فناوري مستقل است كه بهشيوهاي نو و موثر با همتركيب شدهاند. درAJAX فناوريهاي زير در كنار هم گردآمدهاند:
- ارائه استاندارد محتويات با استفاده از XHTML و CSS
- نمايش پويا و تعامل با استفاده از Document Object Model
- تبادل و كار با دادهها با استفاده از XML وXSLT
- بازيابي غيرهمزمان دادهها با استفاده از XML[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- جاوااسكريپت كه همهاين فناوريها را با هم مرتبط ميكند.
AJAX بخشي كليدي از برنامهكاربرديهاي وب2 نظير Flickr، برنامههاي 37singnals مثل Basecamp و Backpack و برنامهكاربرديهاي گوگل مثل Gmail و اوركات نيز هست.
ما بهدوره بينظيري از نوآوري در رابط كاربر وارد شدهايم كه در آن توسعهدهندگان وب بالاخره ميتوانند برنامهكاربردي تحتوب با توانايي و غناي برنامههاي كاربردي محلي مبتني بر پيسي بسازند.
جالباينجاست كه بسياري ازاين قابليتهايي كه تازه كشف ميشوند، سالها پيش كه معرفي شدهاند. در اواخر دهه 1990 هم مايكروسافت و هم نت اسكيپ از قابليتهايي كه امروز بالاخره شناخته شدهاند، آگاه بودند. ولي نبرد آنها بر سر استانداردهاي مورد استفاده موجب شد ساخت برنامههاي كاربردياي كه روي هردو مرورگر كار كنند، دشوار باشد.
تنها وقتي كه مايكروسافت بهطور قاطع برندهاين جنگ شد، و فقط يك مرورگر استاندارد و پيش فرض باقي ماند، نوشتن چنين برنامههايي امكانپذير شد. درست است كه با ظهور فايرفاكس رقابت در بازار مرورگرها دوباره شروع شده است، ولي حداقل تا بهحال خبري از رقابت مخرب بر سر استانداردهاي وب، نظير آنچه كه مانع پيشرفت در دهه نود شد، نبوده است.
به همين علت انتظار ميرود طي چند سال آينده شاهد معرفي برنامههاي كاربردي تحتوب جديد بسياري باشيم. هم برنامههايكاربردي كه از اساس جديد و نوآورانه هستند و هم برنامههايكاربردي كه معادل برنامههايكاربردي پيسي را با قابليتها و ظاهري غني روي وب پياده ميكنند. تا بهحال هر تغييري در پلتفرم موجب پديدآمدن فرصتهايي براي عوضشدن رهبري بازار براي برنامههاي عمده پلتفرم قبلي نيز بوده است.
در حال حاضر جيميل با تركيب نقاط قوت وب (قابلدسترسي از همه جا، امكانات قوي براي بانك اطلاعات، قابليت جستجو) با رابط كاربري كه از لحاظ قابليت استفاده با رابطهاي كاربر پيسي برابري ميكند، نوآوريهاي جالبي درايميل بهوجود آورده است. در عين حال، با افزودن قابليتهايي مثل IM و حضور زنده در نرمافزارهاي وب، كلاينتهايايميل پلتفرم پيسي كم كم محبوبيت خود را از دست ميدهند.
فكر ميكنيد چقدر با يك كلاينت جامع ارتباطات كه بهترين ويژگيهايايميل، IM، و تلفنهاي همراه را با همتركيب كند و با استفاده از VoIP امكانات صوتي را بهقابليتهاي غني برنامههايكاربردي تحتوب اضافه كند، فاصله داشته باشيم؟ مسابقه شروع شده است.
بهسادگي ميتوان ديد كه چطور وب2 حتي دفتر تلفن را عوض خواهد كرد و از نو ميسازد. در يك دفتر تلفن بهسبك وب2، دفتر تلفن محلي كه روي پيسي يا تلفن قرار دارد، فقط يك محل نگهداري محتوياتي است كه شما صريحا از سيستم خواستهايد كه حفظ كند.
در كنار آن، يك رابط هماهنگ سازي مبتني بر وب، بهسبك جيميل، وجود خواهد داشت كه هر پيغاميكه فرستاده يا گرفته ميشود، هر آدرسايميل، و هر شماره تلفني كه استفاده شده است را بهخاطر ميسپرد و يك شبكه اجتماعي ميسازد كه از طريق خودآموزي ياد ميگيرد كه اگر هريك از تماس موجود در دفتر تلفن محلي پاسخگو نبود، از كدام يك از اطلاعات تماس موجود بهعنوان جايگزين آن استفاده كند. حتي اگر تماس جايگزين هم جواب نداد، اين سيستم ميتواند شبكه اجتماعي وسيعتري را بهدنبال يك جايگزين بگردد.
يك واژه پرداز وب2 نه فقط از مستندات منفرد، بلكه از سندهاياشتراكي بهسبك ويكي هم پشتيباني خواهد كرد. ولي در عين حال امكانات كار با متن و صفحهبندي كه امروز در واژهپردازهاي تحت پيسي ميبينيم را نيز در اختيار ما ميگذارد. Writely مثال خوبي از چنين برنامهكاربردياي است، اگرچه هنوز بهطور گسترده شناخته نشده است.
انقلاب وب2 فقط بهبرنامهكاربرديهاي پيسي محدود نخواهد بود. Salesforce.com نشان داد كه چطور ميتوان در برنامههايكاربردي در مقياس سازماني، مثل CRM، از وب براي ارائه نرمافزار بهعنوان سرويس استفاده كرد.
رقباي جديد ميتوانند با درك كامل و بهرهگيري از قابليتهاي وب، فرصتهاي خود را براي برنده شدن در رقابت افزايش دهند. شركتهايي كه در اين راه موفق شوند، برنامههاييكاربردي خواهند ساخت كه از كاربرانشان ميآموزند و از معماري مشاركت براي كسب برتري، نه فقط در رابط نرمافزار بلكه در غناي دادههاي مشترك، استفاده خواهند كرد.
قابليتهاي اساسي شركتهاي وب2
در اصولي كه در بالا مرور شد، بعضي از ويژگيهاي اساسي وب2 را برشمرديم. در هركدام از مثالهايي كه ذكر شد، يك يا چند مورد ازاين اصول مهم بهكار بسته شده است و موارد ديگر ممكن است اعمال نشده باشد. بنابراين، اجازه بدهيد بحث را با جمع بندي ويژگيهاي يك شركت وب2 بهپايان ببريم:
- نرمافزار بهعنوان يك سرويس، و نه نرمافزار بستهبندي شده، با امكان مقياس پذيري بالا و مقرون بهصرفه
- دراختيار داشتن منابع داده منحصر بهفرد، كهايجاد آنها دشوار است و هرچه افراد بيشتري از آن استفاده ميكنند، بهتر ميشود.
- اعتماد بهكاربران بهعنوان همكاران توسعه نرمافزار
- بهره گيري از هوش جمعي
- بهكار گرفتن دنباله بلند از طريق خدمترساني مشتريان بهخودشان
- نرم افزار فراتر از سطح يك دستگاه منفرد
- رابط كاربر، مدل توسعه نرمافزار و مدل تجاري سبك
از اين پس، اگر شركتي ادعا كرد كه وبدويي است، اول قابليتهايش را با فهرست فوق مقايسه كنيد. هرچه يك شركت بيشتر از قابليتهاي فوق برخوردار بود، بيشتر شايسته نام وب2 است. با وجوداين، بهخاطر داشتهباشيد كه برتري عالي در يك حوزه تعيين كنندهتر از داشتن تواناييهاي كوچك در هر هفت حوزه است.
;)
shabakeh-mag.com
ادامه دارد...