PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : وقتی دورهمی وحشی میشویم (زاییده شدن خشونت از خشونت)



Arash4484
24-09-2014, 20:59
لینچ کردن چیست؟
عبارتی است که در دوره تبعیض نژادی در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در ایالات متحده برای توصیف رفتاری بکار رفت، حمله دسته جمعی یک جمعیت بزرگ به یک جمعیت بسیار کوچکتر یا یک فرد، اعدام بدون محاکمه، و قساوت ، در حق رنگین پوستان از قواعد این نوع برخورد اجتماعی است.
و تکه تکه کردن، زنده سوزانیدن؛ حکم دادن به علت کاست اجتماعی یا نژادی ، سکوت قانون و....
در انقلابات اجتماعی شواهدی از این احوال به چشم میخورد، مردانی گردن کلفت که زورشان به روسپی ها و اقلیتها میرسد

کارت پستال
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای خانواده فرستاده و نوشته دورهمی باربیکیو داشتیم، جسی واشنگتن این سیاه پوست در 1916 به جرم(یا در حقیقت اتهام) تجاوز به همسر صاحبکارش در عرض چند ساعت زیر گوش پلیس شهر بازجویی، محاکمه خیابانی شد، به دار کشیده شد زیرش آتش روشن شد، از دارش میخواست بالا بکشد که دستهایش بریده شد.

در سرزمینم که نگاه میکنم لینچ کردن به چشمم میخورد...

سوزاندن روسپیهای شهر نو
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آتش نشانی وارد عمل نشد... آتش نشانی پیرو اطلاعیه انقلابیش که آتشهایی که مردم نمیخواهند را خاموش نخواهد کرد(سینماها، میخانه ها و امثالهم) قلعه نو را رها کرد تا بروایتی سه چهار زن و شاید بیشتر به قتل برسند، اگر بخشی از مردم ممانعت نکرده بودند افرادی بیشتری در دهم بهمن 57 هم سوزانده شده بودن.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این مرد را لخت از خانه اش بیرون میکشند، مزاحم نوامیس مردم بوده، شیشه فروش بوده، هر غلطی که کرده ولی انگار که یک جای کار میلنگه... موی کسی رو کشیدن جزو اجرای احکامه؟
کمر به پایین آقا کمربه پایین، فریادهای مرد عریان: یا حسین، یا حسین، ...خوردم، غلط کردم، پلیس به او میگوید چه ضعیفی تو(زود تسلیم شدی) اینها جملاتی بود که من شنیدم در این ویدیو....در کوچه محاکمه و اجرای حکم میشود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] vsNLwtXBzQ&has_verified=1
موافقید یا این کار؟ بخشی از مردم محل را میبینیم که خوشحالند، من اشتباه میکنم یا این یادآور لینچ است؟ لینچی با ارباب قانون

A.M.D.D.E.V.I.L
25-09-2014, 00:52
زندگی کردن در آنارکی خیلی راحت تر از زندگی کردن در یک حکومت هست (به علت عدم داشتن مسئولیت)، مخصوصا برای قشر جوان و تحصیل نکرده . قشری که فکر میکنن همه چیز 1 شبه خوب میشه و جامعه تبدیل به "اوتوپیا" میشه . هدف جامعه خیلی ساده هست ، نابودی هر آنچه که در لحظه از آن خوششان نمی آید ، تخریب ، ایجاد انفجار و آتش و لذت بردن از صحنه های تماشایی دود و گذر تانک و هلیکوپتر از مقابل چشم ها . . . شرایطی که خلاف عرف هست . طبیعتا ایجاد هیجان و ترشح آدرنالین ، شکسته شدن عرف های اجتماعی و توانایی فریاد کشیدن در خیابان تجارب لذت بخشی هستند چون انسان رو به ذات حیوانی (شکارچی) باز می گردونن . بشر هم نمی خواد به عرف و قانون و کلا دستوراتی که من دراوردی هستند مقید بشه و محدود عمل کنه و دائما ذات وحشی خودشو سانسور کنه . پس تا وقتی که مطالعه و آگاهی نباشه ، خواهان آنارکی خواهد بود . این ذات در همه ی ما وجود داره ، علاقه به کار نکردن و تنفر از کار های روزمره و ترجیح هرج و مرج.
وقتی یک نفر میخواد یک نظام رو براندازی کنه و خودش به قدرت برسه باید به روشی این آنارکی رو در جامعه ایجاد کنه و سوار بر ملت بشه .

B.Russell
25-09-2014, 01:27
در داستان 12 سال بردگی، اربابی که سباهپوستان رو شلاق میزد انجیل میخواند که خداوند ناسپاسان را مجازات میکند و از اینجور حرفا ...
خدایان دیگری هم هستند که مخالفینشون رو تهدید به آتش جهنم و خوردن قیر داغ و میله آهنین تو گوشت فرو کردن و... میکنن.
وقتی برده این خدا چنین سطح خشونتی رو ببینه، دلیلی نداره نسبت به مخالفش مرحمت نشون بده.

چون براش این استدلال همواره زنده هست که کسی که سرور من است، مخالفش رو جاودان میسوزانه من چرا نکنم و با این کار جلوی او منزلتی کسب نکنم؟

ریشه تمامی این خشونت ها به نظر من در تفکر ارباب-رعیتی هست و تا پرونده این تفکرات در هرجای جهان بسته نشه، یک عده همیشه این حق رو دارن که مخالفشون رو بسوزانند چون این در برنامه های ارباب جایگاه ویژه ای دارد.

این سئوال همیشه برای من بوده و جوابی هم براش ندارم:

از کسی که مثل یک توله سگ بار میاد تا در آینده به سگی وفادار تبدیل بشه، آیا میشه انتظار داشت گاز نگیره؟

B.Russell
25-09-2014, 11:16
این حکایت سعدی هم در راستای علت خشونت های دور همی ما :

آورده اند که نوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود.
غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند ازین قدر چه خلل آید؟

گفت: بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است هرکه آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.


اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی ............. برآورند غلامان او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد ........ زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ