PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : خاستگاه مجازات و جریمه ها | آیا باعث عبرت گرفتن سایرین می‌گردند؟



A M ! N
08-09-2014, 23:45
مجازات چیست



وقتی فرد (مجرم) مرتكب جرم می شود در مقابل جرمی كه انجام می دهد سزا وكیفر می بیند كه به آن مجازات گویند به عبارت دیگر عكس العمل جامعه در مقابل جرمی كه مجرم انجام داده است مجازات است.




مجازات یا کیفر به معنای اینست که اگر کسی عمل خلاف اخلاق عمومی یا عرف و عادت آن جامعه یا خلاف قانون انجام دهد چون آن عمل بد است پس باید عقوبت و پاداش آن عمل را ببیند یعنی تنبیه شود و یا مجازات شود تا هم خود و هم دیگران متنبه شوند و دیگر آن عمل را انجام ندهند یعنی باید مشقت آن عمل را بچشد و متوجه شود نتیجه آن عمل بد چیست. حال در قانون به ازای هر عمل بد و خلاف که قانونگذار بیان کرده چه امری بد و خلاف است تنبیهی هم بیان کرده که به آن تنبیه مجازات و به آن عمل بد جرم می گوئیم به طور ساده و عامیانه می گوئیم اعمالی که ممنوع است و کسی نباید آن را انجام دهد و برای جامعه خطر دارد و حتی برای از بین بردن آرامش مردم خطر دارد و فراتر از آن بیان می کنم برای مراودات اجتماعی مردم با مردم و مردم با جامعه و جامعه با مردم و دولت با مردم و مردم با دولت حتی روابط بین المللی خطر دارد و در روابط فرهنگی و اجتماعی و روابط اقتصادی و ... خطر دارد که نباید آن را انجام داد چنانچه هر کس آن عملی را که قانون گذار آن را خلاف می داند و بعنوان واژه جرم بیان کرد انجام مرتکب جرم شده و قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده و مقدار مجازاتش را همان قانون گذار پیش بینی کرده است که بدیهی ترین روش برای جلوگیری از آن عمل جرم و خلاف همین مجازات پیش بینی شده است.

B.Russell
09-09-2014, 00:17
عوامل زیادی رو باید در نظر گرفت از نوع جرم تا نوع جامعه تا آنچه جرم تهدید میکند و...، تا بشه گفت برای تقبیح سایرین مفید هست یا خیر !!

مثلا برای ملت های متمدنی مثل خاورمیانه، شاید برای جُرمی مثل تجاوز ، مجازات اعدام در ملا عام که با استقبال گسترده این ملت های متمدن هم روبرو میشه بتونه یک ترسی رو در وجودشون بندازه که در اندک مواقع تعطیلی عقل سراغ چنین کاری نروند.

اما برای ملتی غرق دنیا و هوی و هوس، مثل سوئیس و سوئد و... عامه مردم نیازی به ترسیدن ندارند تا چنین جرمی را انجام ندهند.
و کسی ممکنه جرمی رو مرتکب بشه که سلامت روانی نداره.

اما در ملت های متمدن فرض غالب اینست که اکثریت حتی در زمان نرمال هم سلامتی روان لازمه رو ندارن و در هر حالتی با مجازات های ارعابی باید ترسی در وجودشون گذاشت.

Demon King
09-09-2014, 00:24
سلام،

از نظر من از محدود چیز هایی که اگه توی اون سخت گیری اعمال بشه جواب عکس نمیده همین قانون و مجازاته. توی بعضی از کشور ها حتی برای کوچک ترین خلاف رانندگی هم چنان مجازات های سنگین قرار داده شده که مردم اصلا انجام دادن جرم و جریمه های سنگینش میهراسند. نمیدونم این نکته دقیقا درست باشه یا نه اما کلام اصلی اینه که مجازات گاهی اوقات تاثیر عکس داره و گاهی اوقات تاثیر مثبت بستگی به نوع مجازات داره. برای مثال قانون گذار یک کشور برای جنایت و سرقت مسلحانه ۲۰۰ هزار تومن پول نقد و ۳ ماه زندان رو اعمال میکنه، خوب برای همچین جرمی این مجازات کاملا تاثیر عکس داره یعنی شاید مجرم توی یه سرقت چندین برابر پول جریمه گیرش بیاد و از انجام دادن جرم نترسه. اما وقتی مجازات سنگین بود، کم تر کسی طرف جرم میره.

قانون و مجازات تا زمانی که جدی گرفته بشه و مرتکب شدن به جرم چنان ضرری به آدم بزنه که خیلی سخت بتونه از اون رهایی بیابه موثر خواهد بود و اینگونه مجازات ها حتما باعث میشه که دیگر افراد جامعه درس عبرت بگیرن.

البته برداشت اشتباه نشه من نمیگم جرم سبک باشه ولی مجازات سنگین نه ! حرف من جدی گرفتن قانونه، برای مثال تو کشور خودمون مجازات های سنگین و سبک و همه جور جریمه ای متناسب با جرم ها تهیه شده اما هیچوقت جدی گرفته نشد، برای یکی اجرا شد یکی بیخودی از زیرش در رفت و ... ولی وقتی قانون و مجازات برای همه به یک اندازه جدی گرفته بشه اون موقع است که تاثیر مثبت داره.


ممنون.

New Ray
09-09-2014, 01:59
اول باید بپذیریم که مجازات یکی از آخرین راههای جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی هست و نه تنها راهش.

یکی از شایعترین این مجازات ها جریمه های رانندگی هست که همیشه بحث افزایشش مطرحه ولی میزان تخلفات متناسب با این افزایش جریمه کاسته نشد.
در این مورد فقط همینو میگم که این سنگینی باعث شده بسیاری از مردم ( و مجریان ) یا این قانون رو دور میزنند ( Bribery ) و یا بهش دهن کجی میکنن و میزارن به حساب .

در بعضی کشورها سیستمهای اعمال مجازات چون مستقل هستن خیلی موثرتر و بی طرفانه تر اعمال حکم میکنن. یعنی قبل از تعیین هر نوع مجازات باید سیستم کاملا تعریف شده و قابل اعتمادی باشه که نه رحم و عفو میشناسه و نه مصلحت و اعمال سلیقه شخصی. همونطور که اشاره شده یکی از اهداف مجازات عبرت دیگران هست پس مصلحت و شطرنجی کردن و نام نبردن و غیره مغایر با اصل مجازات هست.

سوال :
شاید یک مجرم مثل سارق - زورگیر - قاتل - رشوه خوار و ... پشیمون بشه و بخواد به روال عادی اجتماع برگرده ، درسته بخاطر عبرت سایرین آبروش ریخته بشه و مثلا اسم و تصویرش فاش بشه ؟
جواب من :
غیر از موارد خرده پا ؛ بله درسته . یه دلیلش اینه که با پشیمونی گذشته اون فرد پاک نمیشه و باید با قبول سابقه خودش شخصیت جدیدی بسازه و اینبار باید اعتماد مردم رو کسب کنه ،
اما دلیل مهمترش اینه که مردم حق دارند بدونند کیه و شاید دوست نداشته باشن باهاش مراوده کنن.

باید این دیدِ صرفا بد بودنِ مجرم رو کنار بذاریم و منطقی تر به جرم و مجرم و مجازات نگاه کنیم و این وظیفه بر عهده رسانه ها و نهادهای آموزشی هست. اونوقت دیگه مردم برای تماشای یک اعدام یا سنگسار یا شلاق رغبتی نشون نمیدند و خودشون دلایل کافی برای پرهیز از جرم رو دارن.

danielo
09-09-2014, 14:16
به نظر من تمام این حرف ها که گفته میشه برای اصلاح فرد هست کشکه.
همه اش یک دلیل داره.لذت انتقام

MOHAMMAD_ASEMOONI
10-09-2014, 12:55
سلام .
مردم دنیا بر سر اینکه چه کاریهائی خلاف هست با هم اختلاف دارند .

بر سر تعیین مجازات و مقدارش هم اختلاف دارند .
علتِ این اختلاف هم ناشی از اختلاف در ارزشها هست .
اختلاف در ارزشها هم از اختلافِ عقیده سرچشمه میگیره چون عقیده هست که اررشها رو میسازه و دسته بندی میکنه و اولویت میده نسبت به هم .

اختلاف عقیده هم ناشی از اختلافِ در علم و دانش و آگاهی و استنتاج و نتیجه گیریهای ناشی از تجزیه و تحلیلِ دانسته ها سرچشمه میگیره و همچنین تفاوتِ مقدار وجدان و عدل و انصافِ مردم .
=========================================

در مورد تاثیر مجازات بر مردم هم , تاثیرش یکسان نیست . یکی با مجازات شدن, خشم و روح انتقام در درونش برانگیخته میشه و دست به کارهای خلافِ بدتر و بزرگتر و بیشتر میزنه .
یکی مدتی کار خلاف رو متوقف میکنه بعدش دوباره شروع میکنه .
یکی با اندکی مجازات یا حتی یک هشدار , دیگه سراغ کار خلاف نمیره چون از مجازاتِ بشری میترسه
یا اگر به خدا اعتقاد داره , حس میکنه که این یک اخطار و هشدار از خدا هست و اگر دوستش نداشت و بهش توجه نداشت بهش هشدار نمیداد و مبذاشت در انجام کارِ خلاف موفق بشه پس نتیجه میگیره که نباید بی تفاوت از کنارهشدار و اخطار و مجازات رد بشه و نادیده بگیردش .
================================/
انسانها دو دسته اند :
1- هدایت شدنی ها ( درست شدنیها ) که دستِ آخِر هدایت شده و درست شده میمیرند .
2- هدایت نشدنیها ( درست نشدنیها ) که دستِ آخر هم درست نشده میمیرند .
عده ای از مردم خبر دارند که یکی از آدمهایِ خوبِ تاریخِ بشریت وقتی خبردار شد از وجودِ یک ملکه در سرزمینی به اسمِ سَبَأ ( saba2) , اولین چیزی که گفت این بود که :
امتحانش کنین تا ببینیم از هدایت شدنیهاست یا از هدایت نشدنیها ؟

========================================
یکی از علامتهایِ انسان هدایت نشدنی اینه که کارش به جائی میرسه که همه دلسوزها و نصیحت کننده ها ازش ناامید میشدند و از کنارش میرند و ازش دور میشند .
خوش و سرمست میشه که از شرّ موعظه ها و نصیحتها و امر و نهی ها راحت شده . بیچاره خبر نداره که به حالِ خودش رها شده و شمارش معکوس برای نابودیش شروع شده .

===============-========================
خوشبختانه انسان دگرگون شونده هست و میتونه حتی در یک ثانیه 180 درجه دگرگون بشه .
این دگرگونی میتونه حتی قبل از نفسِ آخر رخ بده .
برای همین میشه امید داشت که یک انسانِ درست نشدنی , تا وقتی که نفس آخر رو نکشیده ممکنه دگرگون بشه و درست بشه .
=========================================

وقتی انسانی کار خطا و خلافی انجام میده , چند علت داره :
1- دیوانه هست و تسلطی بر پندار و گفتار و کردارش نداره
2- ناآگاه هست یعنی نمیدونه که داره کار خلاف و خطا انجام میده .
3- فراموش کرده که این کار خلاف و خطا هست .
4- مجبوره که کار خلاف رو انجام بده یعنی از سر ناچاری و بر خلافِ میل باطنیش هست .
5 - سهواً و از روی غفلت کار خلاف انجام داده .
6- عمداً و از روی آگاهی و اِصرار و لجبازی کار خلاف و خطا رو انجام میده .

برخورد با این افراد نباید مثل هم باشه
گاهی فقط یک نگاه کافی هست که خطاکار رو متوجه کنه که کارش خطا هست .
گاهی دهها سال زندان هم نمیتونه تغییرش بده .

وقتی با یک خطا کار روبرو میشین , بنا رو بر این بذارین که خبر نداره داره کار خطا انجام میده و با خوشذوئی و در تنهائی بهش گوشزد کنین
برخورد سخت از بار اول اشتباه بزرگی هست .
حتی قاضی دادگاه هم به کسی که به جرم قتل دستگیر شده اجازه میده از خودش دفاع کنه و توضیح بده چرا مرتکب قتل شده تا علتِ انجام جرم رو پیدا کنه .

==========================================
متاسفانه بیشتر مردم در برخورد با خطاکار اشتباهی عمل میکنند .
مثال :
مردی خسته از سر کار میاد با هزار فکر و مشغله و مشکل در سرش .
حواسش نیست با کفش میره روی فرش .
یکدفعه دادِ خانوم بلند میشه که :
مگه کوری ؟ نمیبینی جارو کشیدم و دستمال کشیدم و همه جا تمیزه ؟ چشم نداری ؟ یا عمداً اینجوری میکنی تا لج من رو دربیاری ؟

مرد بدبخت میگه :
معذرت میخوام حواسم نبود . الان جارو میارم تمیزش میکنم
زن:
لازم نکرده .... و کار بیخ پیدا میکنه و معلوم نیست آخرش چی بشه .

=====================================
بنده هیچ نعمتی در این دنیا بهتر از نعمت هدایت پیدا نکردم . اینکه انسان روز بروز حرکت کنه به سمتِ بهتر شدن .

اگر چیزی برتر از این پیدا کردین خبر بدین

======================================
هیچ چیزی هم خطرناک تر از این ندیدم که یک نفر اسمش در لیستِ درست نشدنیها ( هدایت نشدنیها ) درج شده باشه .

یه عالَمه حرف گفتنی , اما کو وقتِ گفتنی ؟

*Ali*
12-09-2014, 01:59
سلام
یکی از اثرات وضعی مجازات بر جامعه اینه که باعث میشه قبح و زشتی اون جرم و جنایت پابرجا بمونه و فکر انجام دوباره اون رو از سر مجرمان آینده بیرون کنه.

B3HZ@D
12-09-2014, 13:05
سلام
یکی از اثرات وضعی مجازات بر جامعه اینه که باعث میشه قبح و زشتی اون جرم و جنایت پابرجا بمونه و فکر انجام دوباره اون رو از سر مجرمان آینده بیرون کنه.

اگر این مجازات ها اینقدر تاثیرگذار بودن پس چرا همچنان می بینیم که افرادی بخاطر انجام جرایم این چنینی به زندان میرن یا افرادی که در گذشته با همین جرایم روانه زندان و جریمه شدن همچنان به تکرار همون جرایم اصرار دارن ؟!

MOHAMMAD_ASEMOONI
12-09-2014, 14:17
اگر این مجازات ها اینقدر تاثیرگذار بودن پس چرا همچنان می بینیم که افرادی بخاطر انجام جرایم این چنینی به زندان میرن یا افرادی که در گذشته با همین جرایم روانه زندان و جریمه شدن همچنان به تکرار همون جرایم اصرار دارن ؟!چون عده ای از مردم اگر هزار سال هم عمر کنند درست بشو نیستند که نیستند . فقط مرگ میتونه مانع بشه که کار خلاف انجام ندند . برای همینه که میگن مجرم سابقه دار

B3HZ@D
12-09-2014, 14:33
چون عده ای از مردم اگر هزار سال هم عمر کنند درست بشو نیستند که نیستند . فقط مرگ میتونه مانع بشه که کار خلاف انجام ندند . برای همینه که میگن مجرم سابقه دار

یعنی به نظر شما سیستم آموزشی اون مملکت و حکومت در گسترش جرم و جنایت مقصر و تاثیر گذار نیست و هر مشکلی هست از افراد مجرمه ! یعنی با اعدام و کشتن و مجازات های مختلف میشه اونا رو درست کرد یا درس عبرتی کرد برای دیگران ؟!

اگه این روش ها کارساز بوده پس چرا آمار جرم و جنایت کمتر نشده ؟!

این اطمینان شما از کجا میاد ؟! این دیدگاه کلیشه ای شما هم میتونه یکی دیگه از دلایل گرایش دوباره به کارهای خلاف باشه . کسی که قبل تر به خاطر اشتباهش مجازات شده وقتی با همچین دیدگاهی روبرو بشه و توی جامعه جایی برای اون نباشه و راهی برای کسب درآمد نداشته باشه مشخصه که دوباره به سمت خلاف میره .

در اصل میشه اونو یک سیستم به هم پیوسته دونست که روی همدیگه تاثیر گذارن .

chapanah
12-09-2014, 14:56
یعنی به نظر شما سیستم آموزشی اون مملکت و حکومت در گسترش جرم و جنایت مقصر و تاثیر گذار نیست و هر مشکلی هست از افراد مجرمه ! یعنی با اعدام و کشتن و مجازات های مختلف میشه اونا رو درست کرد یا درس عبرتی کرد برای دیگران ؟!

اگه این روش ها کارساز بوده پس چرا آمار جرم و جنایت کمتر نشده ؟!

این اطمینان شما از کجا میاد ؟! این دیدگاه کلیشه ای شما هم میتونه یکی دیگه از دلایل گرایش دوباره به کارهای خلاف باشه . کسی که قبل تر به خاطر اشتباهش مجازات شده وقتی با همچین دیدگاهی روبرو بشه و توی جامعه جایی برای اون نباشه و راهی برای کسب درآمد نداشته باشه مشخصه که دوباره به سمت خلاف میره .

در اصل میشه اونو یک سیستم به هم پیوسته دونست که روی همدیگه تاثیر گذارن .

ببینید ما در قوانین کشورمون با متخلفان مجازات سنگینی صورت نمیگیره ! من نمیخوام بگم که ما می توانیم با اعمال مجازات های سنگین جلوی تمامی خلاف ها رو بگیریم ولی دست کم میشه آمار را پایین تر آورد یا دست کم در بعضی از موارد آن ها را به 0 رسوند.

امروز فساد کل کشور رو گرفته باور کنید اگر قوه قضاییه بیاد و اعلام کنه هر کسی از این به بعد از منابع دولتی سوء استفاده کنه بدون رسیدگی به پروندش اعدامش می کنیم باور کنین سال بعد کسی جرئت نداره بیاد و بخواد سوء استفاده کنه.

شما کشور چین رو ببین دقیقا داره همین کار رو میکنه ! ما 70 میلیون هستیم وقتی اینچنین فساد در سیستم حکومتی ما مشهوده خدا نکنه جمعیتمون به بالای 1 میلیارد برسه اون موقع می خواهیم چکار کنیم !

به هر روی سیستم قضایی ما خیلی داره ضعیف عمل می کنه. کسی که جرئت میکنه و میاد چاقو میکشه رو میندازن 4 صباحی حبس میکشه در صورتی که وقتی این فرد از زندان میاد بیرون دیگه براش مهم نیست که باز بره زندان چون میدونه مجازات خیلی کوچیکی در انتظارشه و این همون نکته ایی هست که به جای اینکه مجازات جلوی جرم و جنایت رو بگیره بلکه باعث گسترش این جنایت ها میشه.

در مورد آموزش این افراد هم به نظرم شیوه خوبی هست ولی شما در نظر بگیرید این برای یک سری مجرم ها کاربرد داره مثلا کسی که میشه رییس بانک ملی خودش کلی سواد داره و میدونه این کار بده ولی چی میشه که میاد 3000 میلیارد میخوره ؟ دلیلش ضعف دستگاه حکومتی هست.

به نظرم برای اینکه این بحث به نتیجه ایی برسه باید بیاییم و جنایت ها رو دسته بندی کنیم و ببینیم هر هر جنایتی چه مجازاتی براش در نظر گرفته شده و بیشترین کسانی که این جرم ها رو انجام میدهند از چه قشری هستند سپس بیاییم دلیل این رفتارها را بررسی کنیم و بعد از اون مجازات های جدید رو براشون در نظر بگیریم !

MOHAMMAD_ASEMOONI
12-09-2014, 16:24
یعنی به نظر شما سیستم آموزشی اون مملکت و حکومت در گسترش جرم و جنایت مقصر و تاثیر گذار نیست و هر مشکلی هست از افراد مجرمه ! یعنی با اعدام و کشتن و مجازات های مختلف میشه اونا رو درست کرد یا درس عبرتی کرد برای دیگران ؟!

اگه این روش ها کارساز بوده پس چرا آمار جرم و جنایت کمتر نشده ؟!

این اطمینان شما از کجا میاد ؟! این دیدگاه کلیشه ای شما هم میتونه یکی دیگه از دلایل گرایش دوباره به کارهای خلاف باشه .
کسی که قبل تر به خاطر اشتباهش مجازات شده وقتی با همچین دیدگاهی روبرو بشه و توی جامعه جایی برای اون نباشه و راهی برای کسب درآمد نداشته باشه مشخصه که دوباره به سمت خلاف میره .

در اصل میشه اونو یک سیستم به هم پیوسته دونست که روی همدیگه تاثیر گذارن .

سلام
چند مسئله رو باید مد نظر داشت
1- عدالتِ بشری کامل نیست چون انسان نه دانش مطلق داره نه قدرت مطلق نه عدالت مطلق پس ظلم شدن به عده ای از مردم همیشه بوده و هست و خواهد بود .
2- انسانها دو دسته اند
الف - درست شدنیها
ب- درست نشدنیها
بعضیها حتی اگر نظارت و مجازات هم نباشه باز هم مرتکب جرم و جنایت نمیشند
بعضیها اگر نظارت باشه مرتکب نمیشند
بعضیها اگر توجیه بشند و آموزش ببینند و تربیت بشند دیگه خلاف نمیکنند

بعضیها وقتی گیر افتادن و مجازات شدن دیگران رو ببینند دیگه مرتکب جرم نمیشند
بعضیها تا گیر نیافتند و مجازات نشند دست بردار نیستند
بعضیها هر چی هم گیر بیافتند و مجازات بشند باز هم دست بردار نیستند
برای همین هست که باید تمام اقدامات پیشگیرانه و علاج کننده رو در جامعه انجام داد
تربیت پدر و مادرها و سرپرستها برای تربیت صحیح فرزندان
اقدامات آموزشی و تربیتی در مدرسه و دانشگاه و رسانه ها
اقدامات پیشگیرانه مثل نصب دزدگیر و قفل و دوربین و علامتهای هشدار دهنده و نگهبان گذاشتن
تعیین کارهای خلاف
تعیین مجازاتهای کارهای خلاف
تشکیل نیروهای انتظامی و کلانتری و دادگاه و زندان برای برخورد با مجرمین طبق قوانین تعیین شده

نمیشه فقط اکتفا کنیم به تربیت و آموزش و توجیه معنوی چون آدمهای درست نشدنی از تمام این فیلترها رد میشند بدون اینکه تاثیر مثبتِ دائمی داشته باشه براشون .
پس باید در آنِ واحد همه اقدامات انجام بشه تا هم تعداد مجرمین کمتر بشه و هم با مگرمین برخورد مناسب بشه .
انسان اشتباهات زیادی مرتکب میشه در نشر عدالت در جامعه که خودش باعث گسترش جرم و جنایت میشه مثل توزیع ناعادلانه ی ثروت بین مردم که باعث فقر عده ای و رو آوردنشون به جرم و جنایت میشه
شکی نیست که اگر حاکم خودش عدل و انصاف رو رعایت نکنه بسیاری از مردمش هم مثل خودش میشند .
یکی از ملتهای دنیا یک حکمت دارند که میگه
ملتها به دولتهاست
یعنی اگر دولت خوب بود , ملت هم خوبند ( به غیر از درست نشدنیها )
اگر حاکمان بد بودند , بسیاری از مردم هم مثل حاکمانشون میشند .
مثال:
حکومت و دولتی که فاسد باشه و مردم رو بچاپه , مردمشون هم فاسد میشند و همدیگر و دولت و حکومت رو تا بتونند میچاپند
و برعکس
ملتی که خوب باشند و نخوان تن به ظلم و استبدادِ حاکم بد بدند , حاکم بد رو تحمل نمیکنند و ساقطش میکنند

B.Russell
12-09-2014, 17:30
بعضیها وقتی گیر افتادن و مجازات شدن دیگران رو ببینند دیگه مرتکب جرم نمیشند
بعضیها تا گیر نیافتند و مجازات نشند دست بردار نیستند
بعضیها هر چی هم گیر بیافتند و مجازات بشند باز هم دست بردار نیستند



ببینید ما در قوانین کشورمون با متخلفان مجازات سنگینی صورت نمیگیره ! من نمیخوام بگم که ما می توانیم با اعمال مجازات های سنگین جلوی تمامی خلاف ها رو بگیریم ولی دست کم میشه آمار را پایین تر آورد یا دست کم در بعضی از موارد آن ها را به 0 رسوند.

امروز فساد کل کشور رو گرفته باور کنید اگر قوه قضاییه بیاد و اعلام کنه هر کسی از این به بعد از منابع دولتی سوء استفاده کنه بدون رسیدگی به پروندش اعدامش می کنیم باور کنین سال بعد کسی جرئت نداره بیاد و بخواد سوء استفاده کنه.

شما کشور چین رو ببین دقیقا داره همین کار رو میکنه ! ما 70 میلیون هستیم وقتی اینچنین فساد در سیستم حکومتی ما مشهوده خدا نکنه جمعیتمون به بالای 1 میلیارد برسه اون موقع می خواهیم چکار کنیم !


ابتدا نگاهی میندازیم به کشورهایی که بیشترین آمار اعدام در جهان را دارند :

1- چین
2- ایران
3- عراق
4- عربستان
5- آمریکا
6- یمن
7- سودان
8- ویتنام
9- سوریه
10- لیبی


1- یک باوری در نزد بسیاری از انسان ها وجود داره که مجازات های سنگین، اسباب کاهش جرم و جنایت میشود.
در حالیکه نگاهی گذرا به همین لیست نشون میده، مجازات اعدام نه تنها از جرم و جنایت کم نکرده بلکه آمارشون سال به سال در حال افزایش هست !!! و این کشورها تقریبا وحشی ترین مردم رو در برخوردهای اجتماعی دارند.


2- ادعا شد چین جمعیتش بالاست و اعدام کرده و موفق بوده !!!
جمعیت هندوستان از چین دست کمی نداره ولی چون تا حد ممکن حاکمانش فساد کمتری دارند نه نیاز به این حد اعدام هست و نه ارعاب مردم.
معمولا حکومت های فاسد هستند که جوامعی فاسد رو به وجود میارن و باز هم توجه به این لیست و حکومت هاش قابل توجه است.


3- مهم ترین نکته ای که ازش غفلت میشه :

چند درصد جرائم با آگاهی و نقشه قبلی و برنامه ریزی صورت میگیره؟

تعداد بیشماری از قتل ها روی حادثه و خشم و عصبانیت و کینه و... صورت میگیره، در چنین مواقعی قاتل اصلا فرصت فکر کردن به مجازات رو نداره و اکثر مجرمین هم احتمال اینکه بخوان گیر بیوفتن رو نمیدن.

تعداد افرادی که با آگاهی کامل در یک جامعه جرم رو انجام میدن و احتمال اینکه گیر بیوفتن رو بالا تصور میکنن، بسیار کم هست.
برای همین مجازات هرچقدر هم سنگین در نظر گرفته بشه، چون تاثیری در جهان بینی تصادفی و خوش بینانه مجرمین نداره، بازدارنده نخواهد بود.

صرفا مجرم هایی حذف و مجرم هایی از جاهای دیگر متولد میشن.
چون بستر این کشورهای استبدادی از اساس مشکل دار هست.
مجرم های دیگر درس نمیگیرند، چون مجرم اولا سلامت عقلی نداره که به بازدارندگی فکر کنه و ثانیا احتمال گیر افتادن رو نمیده.

به خودتون هم نگاه کنید، یک خلاف خیلی کوچک میخواهید انجام بدین در حد یک دروغ، خود زرنگ پنداریتون گل میکنه.
حالا دوستان فکر کردن مجرمین این خود زرنگ پنداری رو ندارن بحث دیگری میطلبه.

chapanah
12-09-2014, 20:23
ابتدا نگاهی میندازیم به کشورهایی که بیشترین آمار اعدام در جهان را دارند :

1- چین
2- ایران
3- عراق
4- عربستان
5- آمریکا
6- یمن
7- سودان
8- ویتنام
9- سوریه
10- لیبی


1- یک باوری در نزد بسیاری از انسان ها وجود داره که مجازات های سنگین، اسباب کاهش جرم و جنایت میشود.
در حالیکه نگاهی گذرا به همین لیست نشون میده، مجازات اعدام نه تنها از جرم و جنایت کم نکرده بلکه آمارشون سال به سال در حال افزایش هست !!! و این کشورها تقریبا وحشی ترین مردم رو در برخوردهای اجتماعی دارند.


2- ادعا شد چین جمعیتش بالاست و اعدام کرده و موفق بوده !!!
جمعیت هندوستان از چین دست کمی نداره ولی چون تا حد ممکن حاکمانش فساد کمتری دارند نه نیاز به این حد اعدام هست و نه ارعاب مردم.
معمولا حکومت های فاسد هستند که جوامعی فاسد رو به وجود میارن و باز هم توجه به این لیست و حکومت هاش قابل توجه است.


3- مهم ترین نکته ای که ازش غفلت میشه :

چند درصد جرائم با آگاهی و نقشه قبلی و برنامه ریزی صورت میگیره؟

تعداد بیشماری از قتل ها روی حادثه و خشم و عصبانیت و کینه و... صورت میگیره، در چنین مواقعی قاتل اصلا فرصت فکر کردن به مجازات رو نداره و اکثر مجرمین هم احتمال اینکه بخوان گیر بیوفتن رو نمیدن.

تعداد افرادی که با آگاهی کامل در یک جامعه جرم رو انجام میدن و احتمال اینکه گیر بیوفتن رو بالا تصور میکنن، بسیار کم هست.
برای همین مجازات هرچقدر هم سنگین در نظر گرفته بشه، چون تاثیری در جهان بینی تصادفی و خوش بینانه مجرمین نداره، بازدارنده نخواهد بود.

صرفا مجرم هایی حذف و مجرم هایی از جاهای دیگر متولد میشن.
چون بستر این کشورهای استبدادی از اساس مشکل دار هست.
مجرم های دیگر درس نمیگیرند، چون مجرم اولا سلامت عقلی نداره که به بازدارندگی فکر کنه و ثانیا احتمال گیر افتادن رو نمیده.

به خودتون هم نگاه کنید، یک خلاف خیلی کوچک میخواهید انجام بدین در حد یک دروغ، خود زرنگ پنداریتون گل میکنه.
حالا دوستان فکر کردن مجرمین این خود زرنگ پنداری رو ندارن بحث دیگری میطلبه.


ببینید دوست من، حس میکنم شما دچار اشتباه شدید !

ببینید الان ایران خودمون رو نگاه کنید ! مشکل امروز ایران از لحاظ جنایی، تعداد آدم کشی ها، چاقو کشی ها و از این جور موارد نیست. مشکل اصلی امروز کشور ما " فساد " هست. بی کفایتی مسئولین هست. امروز کسی که میاد زمین خواری میکنه و درختان رو قطع میکنه مجازات سنگینی براش در نظر نگرفته شده. یا سیستم قضایی به شدت داره ضعیف در این گونه موارد عمل میکنه!

اکثر کسایی که دارای فساد هستند افرادی هستند که تحصیل کرده هستند و خودشون می دانند که کاری که دارند انجام می دهند کار ناشایستی است اما به دلیل اینکه می دانند اوضاع خیلی قر و قاطی هست با جرئت به این سمت پیش میرن.

تو ایران هر کارمندی باید 30 سال خدمت کنه ! ما اگه خیلی خوب بچه های امروز رو تربیت کنیم که بتوانند مدیرانی شایسته برای آینده کشورمان بشوند چند دهه طول میکشه تازه ما هیچ موقع نمی توانیم در این زمینه موفق بشویم و فساد در این چند دهه ما رو نابود میکنه.

سریع ترین راه و عقلانی ترین راه اینه که پرونده های فساد و تبانی در سریع ترین زمان ممکن و با حکم " اعدام " برای این گونه افراد صادر بشه تا دست کم بشه این روند رو کند کرد و نسل بعدی رو آورد سر کار که همانگونه که پیش تر گفتم اگر این نسل درست آموزش ببینه !

ما حتی برای حکم های اعداممون چند سال طول میکشه تا بیاد این کار باید خیلی سریع صورت بگیره !

این شیوه در حال حاضر موثرترین راه و سریع ترین راه برای خارج کردن مملکت از فساد هست.

B.Russell
12-09-2014, 20:50
ببینید دوست من، حس میکنم شما دچار اشتباه شدید !

ببینید الان ایران خودمون رو نگاه کنید ! مشکل امروز ایران از لحاظ جنایی، تعداد آدم کشی ها، چاقو کشی ها و از این جور موارد نیست. مشکل اصلی امروز کشور ما " فساد " هست. بی کفایتی مسئولین هست. امروز کسی که میاد زمین خواری میکنه و درختان رو قطع میکنه مجازات سنگینی براش در نظر نگرفته شده. یا سیستم قضایی به شدت داره ضعیف در این گونه موارد عمل میکنه!

اکثر کسایی که دارای فساد هستند افرادی هستند که تحصیل کرده هستند و خودشون می دانند که کاری که دارند انجام می دهند کار ناشایستی است اما به دلیل اینکه می دانند اوضاع خیلی قر و قاطی هست با جرئت به این سمت پیش میرن.

تو ایران هر کارمندی باید 30 سال خدمت کنه ! ما اگه خیلی خوب بچه های امروز رو تربیت کنیم که بتوانند مدیرانی شایسته برای آینده کشورمان بشوند چند دهه طول میکشه تازه ما هیچ موقع نمی توانیم در این زمینه موفق بشویم و فساد در این چند دهه ما رو نابود میکنه.

سریع ترین راه و عقلانی ترین راه اینه که پرونده های فساد و تبانی در سریع ترین زمان ممکن و با حکم " اعدام " برای این گونه افراد صادر بشه تا دست کم بشه این روند رو کند کرد و نسل بعدی رو آورد سر کار که همانگونه که پیش تر گفتم اگر این نسل درست آموزش ببینه !

ما حتی برای حکم های اعداممون چند سال طول میکشه تا بیاد این کار باید خیلی سریع صورت بگیره !

این شیوه در حال حاضر موثرترین راه و سریع ترین راه برای خارج کردن مملکت از فساد هست.

من هم خدمتتون عرض کردم، چین داره با سرعت هرچه تمام تر و به صورت ضربتی اعدام میکنه مخصوصا همین مفاسد اقتصادی رو.
اما تو تمامی این سال ها وقتی امار اعدامش رو نگاه میکنی پایین نیامده و هر سال خبرهای فسادش بیشتر منتشر میشه.

علت عدم بازدارندگی مجازات های سنگین رو هم براتون شفاف توضیح دادم. که انسان ها هنگام ارتکاب هرگونه جرمی اعم از اقتصادی و جانی و ... در دو حالت به سر میبرند :

1- در سلامت عقلی کامل نیستند و جُرم را انجام میدهند. (بنابر این به آنچه در آینده ممکن است برایشان رخ دهد، فکر نمیکنند)

2- اینقدر شیاد و خود زرنگ پندار هستند که احتمال گیر افتادن را نمیدهند. (بنابراین با اعتماد به نفس به فکر راه های دور زدن هستند)

من و شما اگر امروز دزدی نمیکنیم، به این علت نیست که از حکم قطع ید اسلام عزیز میترسیم.
به این علت است که دلیلی برای دزدی کردن نداریم.

اما اگر دلیلی برای دزدی کردن بیابیم، اون دلیل بر ترس از مجازات چربش خواهد داشت و این رو هم وضعیت این جوامع پر اعدام داره نشون میده.

chapanah
12-09-2014, 21:39
من هم خدمتتون عرض کردم، چین داره با سرعت هرچه تمام تر و به صورت ضربتی اعدام میکنه مخصوصا همین مفاسد اقتصادی رو.
اما تو تمامی این سال ها وقتی امار اعدامش رو نگاه میکنی پایین نیامده و هر سال خبرهای فسادش بیشتر منتشر میشه.

علت عدم بازدارندگی مجازات های سنگین رو هم براتون شفاف توضیح دادم. که انسان ها هنگام ارتکاب هرگونه جرمی اعم از اقتصادی و جانی و ... در دو حالت به سر میبرند :

1- در سلامت عقلی کامل نیستند و جُرم را انجام میدهند. (بنابر این به آنچه در آینده ممکن است برایشان رخ دهد، فکر نمیکنند)

2- اینقدر شیاد و خود زرنگ پندار هستند که احتمال گیر افتادن را نمیدهند. (بنابراین با اعتماد به نفس به فکر راه های دور زدن هستند)

من و شما اگر امروز دزدی نمیکنیم، به این علت نیست که از حکم قطع ید اسلام عزیز میترسیم.
به این علت است که دلیلی برای دزدی کردن نداریم.

اما اگر دلیلی برای دزدی کردن بیابیم، اون دلیل بر ترس از مجازات چربش خواهد داشت و این رو هم وضعیت این جوامع پر اعدام داره نشون میده.


سوالی که درباره افزایش کشف فساد پیش میاد به این صورت هست :

" آیا دستگاه های نظارتی چین دارند بهتر عمل می کنند که فساد ها رو کشف می کنند یا کسانی که فساد می کنند تعدادشان بیشتر شده ؟ "

منظورم بنده این هست که حتی اگر گیریم چین جزو کشورهایی باشد که دارای فساد کم اقتصادی هست آیا دستگاه های نظارتی کشور چین دارن هر سال نسبت به سال دیگر بهتر عمل می کنن که تونستن ریز تر بشن و این سبب بالاتر رفتن آمار فساد در کشور چین بشه یا نه دستگاه های نظارتی پیشرفتی نداشتند بلکه افرادی که فاسد هستند تعدادشان بیشتر شده ! کدام یک ؟

چیزی که امروز مشخصه چین تونسته به یکی از ابرقدرت های اقتصادی جهان با همین سیاست های اقتصادی خودش تبدیل بشه !

اما راه حل شما چیست برای ایران قطعا از این 3 گزینه بیرون نیست :

1 - تربیت نسل های آینده برای اینکه بفهمند فساد چیز بدی هست

2 - افزایش مجازات ها

3 - ترکیبی از گزینه 1 و 2

اگر هم هیچ کدام از این گزینه های نیست سپاسگزار میشم خودتون توضیح بدید شما چه می اندیشید برای رهایی از این مشکل ؟

-----------

به هر روی تا حدی که الان دارم به نظرات شما می اندیشم می بینم تا حدی راست می گویید در واقع ما دلیلی برای دزدی کردن نداریم !

اما حالا با کسانی که این دزدی ( منظور بنده در سطح کلان هست ) را انجام می دهند چیست ؟

New Ray
13-09-2014, 00:32
سوالی که درباره افزایش کشف فساد پیش میاد به این صورت هست :

" آیا دستگاه های نظارتی چین دارند بهتر عمل می کنند که فساد ها رو کشف می کنند یا کسانی که فساد می کنند تعدادشان بیشتر شده ؟ "

منظورم بنده این هست که حتی اگر گیریم چین جزو کشورهایی باشد که دارای فساد کم اقتصادی هست آیا دستگاه های نظارتی کشور چین دارن هر سال نسبت به سال دیگر بهتر عمل می کنن که تونستن ریز تر بشن و این سبب بالاتر رفتن آمار فساد در کشور چین بشه یا نه دستگاه های نظارتی پیشرفتی نداشتند بلکه افرادی که فاسد هستند تعدادشان بیشتر شده ! کدام یک ؟

چیزی که امروز مشخصه چین تونسته به یکی از ابرقدرت های اقتصادی جهان با همین سیاست های اقتصادی خودش تبدیل بشه !

اما راه حل شما چیست برای ایران قطعا از این 3 گزینه بیرون نیست :

1 - تربیت نسل های آینده برای اینکه بفهمند فساد چیز بدی هست

2 - افزایش مجازات ها

3 - ترکیبی از گزینه 1 و 2

اگر هم هیچ کدام از این گزینه های نیست سپاسگزار میشم خودتون توضیح بدید شما چه می اندیشید برای رهایی از این مشکل ؟

-----------

به هر روی تا حدی که الان دارم به نظرات شما می اندیشم می بینم تا حدی راست می گویید در واقع ما دلیلی برای دزدی کردن نداریم !

اما حالا با کسانی که این دزدی ( منظور بنده در سطح کلان هست ) را انجام می دهند چیست ؟

4 - شفاف سازی و آزادی بیان و اطلاع رسانی.

*Ali*
13-09-2014, 06:23
اگر این مجازات ها اینقدر تاثیرگذار بودن پس چرا همچنان می بینیم که افرادی بخاطر انجام جرایم این چنینی به زندان میرن یا افرادی که در گذشته با همین جرایم روانه زندان و جریمه شدن همچنان به تکرار همون جرایم اصرار دارن ؟!
سلام
همونطور که گفتم قرار نیست مجازات کردن به یکباره بساط هرچی جرم و جنایت در جامعه هست رو برچینه. یکی از اثرات کیفر و مجازات اینه که قبح و زشتی اون جنایت رو همچنان زنده نگه میداره. اما این برای کاهش جرم و جنایت به تنهایی کافی نیست. مجموعه ای از اقدامات (غیر از زمینه قضایی) باید دست به دست هم بده تا این معزل رو از جوامع دور کنه.

B.Russell
13-09-2014, 17:56
سوالی که درباره افزایش کشف فساد پیش میاد به این صورت هست :

" آیا دستگاه های نظارتی چین دارند بهتر عمل می کنند که فساد ها رو کشف می کنند یا کسانی که فساد می کنند تعدادشان بیشتر شده ؟ "

منظورم بنده این هست که حتی اگر گیریم چین جزو کشورهایی باشد که دارای فساد کم اقتصادی هست آیا دستگاه های نظارتی کشور چین دارن هر سال نسبت به سال دیگر بهتر عمل می کنن که تونستن ریز تر بشن و این سبب بالاتر رفتن آمار فساد در کشور چین بشه یا نه دستگاه های نظارتی پیشرفتی نداشتند بلکه افرادی که فاسد هستند تعدادشان بیشتر شده ! کدام یک ؟

چیزی که امروز مشخصه چین تونسته به یکی از ابرقدرت های اقتصادی جهان با همین سیاست های اقتصادی خودش تبدیل بشه !

اما راه حل شما چیست برای ایران قطعا از این 3 گزینه بیرون نیست :

1 - تربیت نسل های آینده برای اینکه بفهمند فساد چیز بدی هست

2 - افزایش مجازات ها

3 - ترکیبی از گزینه 1 و 2

اگر هم هیچ کدام از این گزینه های نیست سپاسگزار میشم خودتون توضیح بدید شما چه می اندیشید برای رهایی از این مشکل ؟

-----------

به هر روی تا حدی که الان دارم به نظرات شما می اندیشم می بینم تا حدی راست می گویید در واقع ما دلیلی برای دزدی کردن نداریم !

اما حالا با کسانی که این دزدی ( منظور بنده در سطح کلان هست ) را انجام می دهند چیست ؟

من به شما توصیه میکنم حتما یک سفر به چین تشریف ببرید و وضعیت مردم اونجا رو ملاحظه کنید.
اطلاعات من در مورد کشور چین علاوه بر مطالعات بر پایه مشاهدات عینی هم هست.

این کشور به یک شیوه برده داری بسیار خشن داره ارائه میشه، مردمش برده هایی بار اومدن که در راستای منافع نظام کمونیستی حاکم هر حرکتی که فکرش رو بکنی انجام میدن.
مسلما دیدن چیزهایی مثل دیوار چین دهان هر کسی رو باز میکنه، اما برای ساخت همون دیوار میلیون ها انسان کشته شدن و تو همون دیوار دفن شدن.

اقتصاد امروز چین هم همانند دیوار چین با قربانی کردن جمعیت بیشمارش جلو میره و برای اون جمعیت شغل هایی بسیار ریز و باور نکردنی ایجاد کردن و اون انسان مثل برده فقط به این فکر میکنه که هزینه ناهار و شامش رو در بیاره.

تمامی کشورهایی که مردم رو رعیت و برده منافع یک حاکمیت میدونن، مجازات اعدام توشون فراوان هست.
چون مهم ترین رکن برده داری این است که برده رو اینقدر ذلیل و توسری خور بکن، که جرات نکنه به جایگاه ارباب فکر کنه چه برسه بخواد اعتراضی هم بکنه.


من به شدت معتقدم مجازات های خشن با هدف عبرت گرفتن دیگران کوچکترین توانایی در کاهش جُرم ندارن و صرفا برای مدت کوتاهی آتش کینه و انتقام رو فرو میشنانند.


راه حل برای ایران :

1- تربیت نسل آینده با آموزش و پرورشی غیر ایدئولوژیک (که بسیار بعید به نظر میاد)

2- حذف تمامی مجازات های خشن و تبدیل آن به مجازات های فردی موثر غیر خشن. (که بسیار بعید به نظر میاد)


مثلا به جای اینکه فرد اختلاس گر اعدام بشه و ما پای چوبه دار کف و سوت بزنیم و تخمه بکشنیم و بگیم هورااا.

تمامی اموال آن فرد ضیط بشه، آن فرد موظف بشه به کار آفرینی در مناطق محروم کشور، در واقع برای جامعه کار اجباری با درآمد بسیار اندک انجام میده و هرچه درآمد داشته رو برای بهبود شرایط اون بخش به کار میگیره و به ساده ترین شکل زندگی کنه.

تو بسیاری از کشورهای اروپایی مجرمین رو میارن دستشویی و توالت پارک رو تمیز کنن، یا تو کارهای زیربنایی کار اجباری کنن، به جای اینکه بزنن دستشون رو قطع کنن و چشمشون رو کور کنن و چالشون کنن با سنگ بزنن تو مغزشون !!!!

chapanah
13-09-2014, 21:07
من به شما توصیه میکنم حتما یک سفر به چین تشریف ببرید و وضعیت مردم اونجا رو ملاحظه کنید.
اطلاعات من در مورد کشور چین علاوه بر مطالعات بر پایه مشاهدات عینی هم هست.

این کشور به یک شیوه برده داری بسیار خشن داره ارائه میشه، مردمش برده هایی بار اومدن که در راستای منافع نظام کمونیستی حاکم هر حرکتی که فکرش رو بکنی انجام میدن.
مسلما دیدن چیزهایی مثل دیوار چین دهان هر کسی رو باز میکنه، اما برای ساخت همون دیوار میلیون ها انسان کشته شدن و تو همون دیوار دفن شدن.

اقتصاد امروز چین هم همانند دیوار چین با قربانی کردن جمعیت بیشمارش جلو میره و برای اون جمعیت شغل هایی بسیار ریز و باور نکردنی ایجاد کردن و اون انسان مثل برده فقط به این فکر میکنه که هزینه ناهار و شامش رو در بیاره.

تمامی کشورهایی که مردم رو رعیت و برده منافع یک حاکمیت میدونن، مجازات اعدام توشون فراوان هست.
چون مهم ترین رکن برده داری این است که برده رو اینقدر ذلیل و توسری خور بکن، که جرات نکنه به جایگاه ارباب فکر کنه چه برسه بخواد اعتراضی هم بکنه.


من به شدت معتقدم مجازات های خشن با هدف عبرت گرفتن دیگران کوچکترین توانایی در کاهش جُرم ندارن و صرفا برای مدت کوتاهی آتش کینه و انتقام رو فرو میشنانند.


راه حل برای ایران :

1- تربیت نسل آینده با آموزش و پرورشی غیر ایدئولوژیک (که بسیار بعید به نظر میاد)

2- حذف تمامی مجازات های خشن و تبدیل آن به مجازات های فردی موثر غیر خشن. (که بسیار بعید به نظر میاد)


مثلا به جای اینکه فرد اختلاس گر اعدام بشه و ما پای چوبه دار کف و سوت بزنیم و تخمه بکشنیم و بگیم هورااا.

تمامی اموال آن فرد ضیط بشه، آن فرد موظف بشه به کار آفرینی در مناطق محروم کشور، در واقع برای جامعه کار اجباری با درآمد بسیار اندک انجام میده و هرچه درآمد داشته رو برای بهبود شرایط اون بخش به کار میگیره و به ساده ترین شکل زندگی کنه.

تو بسیاری از کشورهای اروپایی مجرمین رو میارن دستشویی و توالت پارک رو تمیز کنن، یا تو کارهای زیربنایی کار اجباری کنن، به جای اینکه بزنن دستشون رو قطع کنن و چشمشون رو کور کنن و چالشون کنن با سنگ بزنن تو مغزشون !!!!

راستش تجربیات شما ارزشمند هست، میدونستم که بسیاری از مردم چین نیز در فقر هستند اما از کیفیت آن اطلاعی نداشتم که حتما اطلاعات شما ار من بیشتره !

اما بیایید یه مقایسه بین ایران خودمون از میان 100 سال پیش تا الان رو با چین در نظر بگیریم !

ما در یک دوره ایی در ایران با شخصی مواجه میشیم با نام " رضا شاه " این شخص به نسبت فردی مستبد بوده اما کارنامه درخشانی رو از آن خودش می کنه درسته که رضا شاه مستبد بوده اما تونست با همین استبدادش ایران نو رو بسازه.

حالا شما ببین چین ظرف 40-50 سال چه کرده ! ببینید خیلی کار سختیه که کشوری به بزرگی 6 برابر ایران و جمعیتی بالغ بر 10 برابر ایران رو بشه اداره کرد.

چین در آینده شک نکنید با همین سیاست ها بهتر از این خواهد شد. یواش یواش وضع رفاه مردم تغییر پیدا میکنه و اون ها هم همانند کشورهای بلوک باختر ( غرب ) افرادی ثروتمندی میشن !

اما بحث ما سر وضع رفاه اجتماعی مردم نیست بحث ما سر برابری هست !

ببینید من حاضرم اینجا وضع رفاهیم از این بدترم باشه ولی تو اون جامعه حس کنم که من با یک فرد رده بالای مملکتی هیچ تفاوتی نداشته باشم.

من افسوس میخورم که عضو شورای شهر من هر ماه 30 میلیون به صورت غیر قانونی میزنه به جیب خودش و کسی نیست که بهش رسیدگی کنه، من افسوس میخورم که جنگلهای شمال کشور بسوزه و هیچ یک از مسئولین مجازات نشن !

اما من مطمئنم تو چین چنین چیزایی نیست حالا نمیگم کامله ولی اگر مسئولی چنین تخلفی رو مرتکب بشه باهاش تا اونجایی که متوجه بشن 100% برخورد میکنن چیزی که ما در ایران نداریم !

-------------

اما در حوزه اینکه این برخوردها و مجازات ها چه قدر کارا هست بزارید برای شما مثالی بزنم :

در هر کشوری نیروهای دیپلماتیک اون کشور و قدرت نظامی اون کشور ضامن بقای اون سرزمین هستند، ( میشه اقتصاد رو هم به این سیاهه افزود )، هر کشوری ضمن اینکه هر روز سطح دیپلماتیکی خودش رو بالا میبره هر روز با جنگ افزارهای جدید نیز قدرت نظامی خودش رو بالا میبره وگرنه تنها بحث های سیاسی نمی تونه مهاجمان رو از یورش به آن کشور باز داره.

حالا شما تربیت نیروهای آینده رو ( سطح دیپلماتیک ) بخوانید و بازرسی ها و مجازات ها را ( قدرت نظامی ). اینها در کنار هم می توانند بازدارنده باشند.

چیزی که ایران داره از اون رنج میبره ضعیف عمل کردن نظام قضایی ما هست.

ما تقریبا 60% مجازات ها و قوانین کشورمون رو درست نوشتیم ولی درست اجراش نمی کنیم! قساد ها کشف نمیشه یا اگه میشه دیر کشف میشه. اگر کشف پشه بازه های زمانی زیادی رو میطلبه تا حکم های نهایی صادر بشه، در خیلی از این پرونده ها به دلیل ملاحضات سیاسی حکمی که صادر میشه مطابق عدالت نیست و ..........

بنابراین در حال حاضر ما نیز به تصویب قوانین بازدارنده بیشتری رو نداریم ما نیاز داریم گسترده کشفیات خودمون رو افزایش بدیم.

حالا از حق هم نگذریم تو ایران نه برای دزدی دست رو میبرن نه چشم کسی رو کور میکنن یه قانون سنگسار هم بود که هرچند به درستی اجرا نمیشد اون رو هم از سال 80 دیگه برداشتند.

الان دیگه یا زندان میری یا اعدام میشی یا برای یک سری کسانی که دیگه خیلی کار خلاف بزرگی رو انجام میدن شلاق میخورن و میرن !

Mohammad Hosseyn
14-09-2014, 01:52
با احتیاط پاسخ دادم بستگی داره ، ولی نکاتی رو تا به اینجا بهش رسیدم که تمایل دارم بگم احتمالا اثری نداره یا اثرش محسوس نیست و اینکه اثر سوء داره هم به نظر میرسه در بعضی موارد درسته ...

اما چرا ؟ تقریبا بدیهی به نظر میرسه مجازات شدید در ملاء عام باید ترس مجرمین رو بیشتر و اماز جنایات رو کمتر کنه .
حتی در مدل های علمی ، گاها اینطور به نظر میرسه (مثلا نظریه بازی ها) . ولی در تحلیل های اقتصادی ، به نیروهای متعددی که در تحلیل وجود دارن توجه کرد و برایند اونها رو دید ... یکطرف مجازات سنگین و ترس مجرمین رو داریم و این مسئله وجود داره ، اما تنها عامل موثر نیست ... همزمان ما سود یا لذت بالای جنایت رو داریم ... بصورت خیلی ساده در جامعه ای که شکل مجازات ها و سایر شرایط یکسان هستن ، انتظار داریم که هرچه وضع اقتصادی بدتر باشه تمایل به جرم هم بیشتر باشه ... یا مثلا نوع تربیت چه در مدارس و چه فرهنگ اجتماعی و خانوادگی ....

با توجه به مفهومم کشش در تحلیل اقتصادی ، میتونیم بگیم تغییر هر کدوم از این عوامل ، تاثیرش بر متغییر نهایی ما یعنی جرم و جنایت ، بستگی به وضعیت عامل های دیگه هم داره ... مثلا اگر سوداوری یک جرم خیلی زیاد باشه ، هرچی ما برای اون جرم مجازات سنگینتر بذاریم ، اثری نمیذاره بلکه حتی میتونه مجرم رو بکشه سمت مبارزه مسلحانه با پلیس یا رشوه دادن به پلیس که نشانه های بدتر شدن وضع با افزایش مجازات ها هست ...

از این بروز تر در علوم رفتاری و اقتصاد رفتاری تا اونجا ک من میدونم ، حتیاهمیت جنبه های روانشناختی و دهنی رو شدیدتر از این حرفها دیدن ، و سوداوری جرم و شدت مجازات رو هم زیر سوال بردن !!

New Ray
14-09-2014, 04:17
اگر قوه قضاییه بیاد و اعلام کنه هر کسی از این به بعد از منابع دولتی سوء استفاده کنه بدون رسیدگی به پروندش اعدامش می کنیم باور کنین سال بعد کسی جرئت نداره بیاد و بخواد سوء استفاده کنه.

سریع ترین راه و عقلانی ترین راه اینه که پرونده های فساد و تبانی در سریع ترین زمان ممکن و با حکم " اعدام " برای این گونه افراد صادر بشه تا دست کم بشه این روند رو کند کرد و نسل بعدی رو آورد سر کار

چیزی که ایران داره از اون رنج میبره ضعیف عمل کردن نظام قضایی ما هست.
ما تقریبا 60% مجازات ها و قوانین کشورمون رو درست نوشتیم ولی درست اجراش نمی کنیم! قساد ها کشف نمیشه یا اگه میشه دیر کشف میشه. اگر کشف پشه بازه های زمانی زیادی رو میطلبه تا حکم های نهایی صادر بشه، در خیلی از این پرونده ها به دلیل ملاحضات سیاسی حکمی که صادر میشه مطابق عدالت نیست و ..........

مسئله اینقدر ساده نیست که شما میگین و اعدام کنیم تمام.
رضاشاه یک حاکم مستبد و قدرتمند بود و خودش هرکاری میکرد ولی زیر دستاش ازش میترسیدن و خیلی خلاف نمیکردن. اما الان برعکسه کسانی که ما در راسها میشناسیم ( چه پاک چه فاسد ) قربانی فساد زیر دستانشون میشن . اکثر سیستم ها دارن با مدیریت معاون ها فعالیت میکنن نه رئیس.

مشکل سیستمها هستن که خودشون خودشون رو کنترل میکنن. مثلا بعضی جاها من شما رو انتخاب میکنم و شما من رو . یعنی من کسی رو تایید میکنم که باید من رو تایید کنه ! این چرخه های بسته باعث میشن اجزای مختلف سیستم به صورت پنهان با هم هماهنگ باشن و فقط جای مهره ها عوض بشن.


در مورد اعدام همینطوری سیستم قضای ما در جهان مشهور هست ، دیگه بدون حکم هم اعدام کنیم از سازمان ملل اخراج میشیم !
فیلترهایی که ما برای قوانین داریم خیلی زیاد هست. این هم میدونید که در حال حاضر طیفهای قدرتمندی کنترل خیلی از سیستمها و حتی بسیاری از نماینگان ما رو در اختیار دارن و در رای گیریهای مجلس میتونید ببینید.

چون شما از بیرون به موضوع نگاه میکنین این شیوه های اعدام رو پیشنهاد میدین. اگه بررسی درست بشه تا مفسد مشخص بشه که دیگه مشکلی نیست! مشکل همین بررسی ها هستن که نمیشه فقط با افراد درون سیستم انجام داد چون تضمینی نیست که رشوه یا تهدید مرگ بهشون کارساز نشه. برای مجازات هم با نظر جناب راسل موافقم : بهرحال یا روشی روی خلافکار جواب میده یا نمیده در هردو صورت ما ازشون بهره برداری کنیم. ( مثلا بیگاری کارگرها و سربازهای بدبخت رو اونها بکشن )

در مورد شفاف سازی موافقم که الان بهش نیاز داریم. مثلا به مردم بگیم فلان مفسد اعدام شد ، میگن چه فسادی کرد ؟ باید شفاف بگیم مثلا بهش پول دادیم گفتیم یه چیزی رو دور بزن بعد که اوضاع خراب شد خودمون این مهره سوخته رو اعدام میکنیم !! خیلی از پرونده های فساد ناشی از دور زدن یا خم کردن قوانین هست و چنان ریشه داره که آتشش دامن کل سیستمها رو میگیره حتی خوده سیستم بررسی و مجازات.

اگه شفاف سازی و اطلاع رسانی بشه و مردم مقصر اصلی رو بشناسن ، چنان فشاری میارن که حتی قانون برای اعدام اون شخص تغییر کنه ! من فکر میکنم با سیستم فعلی و بسته و بدون شفاف سازی ، روشهای دیگه مثل تغییر مجازات و تربیت نسل و غیره جواب نمیدن چون باز همین سیستم این مشکلات رو بوجود میاره. ( امکان نداره یک جامعه هیچ مفسدی نداشته باشه )

chapanah
14-09-2014, 08:52
مسئله اینقدر ساده نیست که شما میگین و اعدام کنیم تمام.
رضاشاه یک حاکم مستبد و قدرتمند بود و خودش هرکاری میکرد ولی زیر دستاش ازش میترسیدن و خیلی خلاف نمیکردن. اما الان برعکسه کسانی که ما در راسها میشناسیم ( چه پاک چه فاسد ) قربانی فساد زیر دستانشون میشن . اکثر سیستم ها دارن با مدیریت معاون ها فعالیت میکنن نه رئیس.

مشکل سیستمها هستن که خودشون خودشون رو کنترل میکنن. مثلا بعضی جاها من شما رو انتخاب میکنم و شما من رو . یعنی من کسی رو تایید میکنم که باید من رو تایید کنه ! این چرخه های بسته باعث میشن اجزای مختلف سیستم به صورت پنهان با هم هماهنگ باشن و فقط جای مهره ها عوض بشن.


در مورد اعدام همینطوری سیستم قضای ما در جهان مشهور هست ، دیگه بدون حکم هم اعدام کنیم از سازمان ملل اخراج میشیم !
فیلترهایی که ما برای قوانین داریم خیلی زیاد هست. این هم میدونید که در حال حاضر طیفهای قدرتمندی کنترل خیلی از سیستمها و حتی بسیاری از نماینگان ما رو در اختیار دارن و در رای گیریهای مجلس میتونید ببینید.

چون شما از بیرون به موضوع نگاه میکنین این شیوه های اعدام رو پیشنهاد میدین. اگه بررسی درست بشه تا مفسد مشخص بشه که دیگه مشکلی نیست! مشکل همین بررسی ها هستن که نمیشه فقط با افراد درون سیستم انجام داد چون تضمینی نیست که رشوه یا تهدید مرگ بهشون کارساز نشه. برای مجازات هم با نظر جناب راسل موافقم : بهرحال یا روشی روی خلافکار جواب میده یا نمیده در هردو صورت ما ازشون بهره برداری کنیم. ( مثلا بیگاری کارگرها و سربازهای بدبخت رو اونها بکشن )

در مورد شفاف سازی موافقم که الان بهش نیاز داریم. مثلا به مردم بگیم فلان مفسد اعدام شد ، میگن چه فسادی کرد ؟ باید شفاف بگیم مثلا بهش پول دادیم گفتیم یه چیزی رو دور بزن بعد که اوضاع خراب شد خودمون این مهره سوخته رو اعدام میکنیم !! خیلی از پرونده های فساد ناشی از دور زدن یا خم کردن قوانین هست و چنان ریشه داره که آتشش دامن کل سیستمها رو میگیره حتی خوده سیستم بررسی و مجازات.

اگه شفاف سازی و اطلاع رسانی بشه و مردم مقصر اصلی رو بشناسن ، چنان فشاری میارن که حتی قانون برای اعدام اون شخص تغییر کنه ! من فکر میکنم با سیستم فعلی و بسته و بدون شفاف سازی ، روشهای دیگه مثل تغییر مجازات و تربیت نسل و غیره جواب نمیدن چون باز همین سیستم این مشکلات رو بوجود میاره. ( امکان نداره یک جامعه هیچ مفسدی نداشته باشه )

ببینید ما در اعدام ها درست عمل نمی کنیم، هر چند من حکم اعدام رو می پسندم اما ما الان با رسیدگی و کشف پرونده ها مشکل داریم نه حال نوع مجازات :

مثالی می آورم :

بزرگترین اختلاس مالی در بین بانک های ایرانی سال 90 کشف میشه ! این پرونده با اینکه بار روانی سنگینی رو روی جامعه ایجاد کرد، رییس قوه قضاییه دادستان ویژه رو برای رسیدگی فوری به این پرونده اختصاص داد نهایتش مجرم درجه دوم سال 93 اعدام میشه !

بازه زمانی رسیدگی پرونده و حکم اعدام رو می بینید ! تازه این از اون پرونده هایی بوده که قوه قضاییه روش دست گذاشته بوده وگرنه شما اگه میرفتی تو یه کوره دهاتی تو سیستان یه اختلاس چند میلیاردی میکردی حتی اگه میگرفتنت نمایان نبود چه قدر طول بکشه !

ما شب و روز میگیم " وزات اطلاعات " ایران جرو بهترین هاست ، جزو بهترین ها هست که نمیدونسته " خاوری " تابعیت کانادا " رو داره و با این وجود به مدیر عاملی بانک ملی منصوبش می کنن!

و ماجراهای از این قبیل زیاده .....

حال شما گمان می کنید این اعدام اثری رو داره ؟ باور کنید نه تنها اثر نداره بلکه بقیه فاسدان شیر تر میشن میگن ای بابا این که پرونده ویژه بود اینجوری بهش رسیدگی شد ما که تنها میخواهیم چند میلیارد به صورت مخفی بخوریم کسی هم کاری نداره که .........

این هست که نقش اعدام در نظر خیلی ها کم رنگ جلوه میکنه در صورتی که اگر مفسدان سریع شناسایی بشن ( مهم نیست چه قدر اختلاس کردن ) و سریع پروندشون رسیدگی بشه و اعدام بشن اون موقع هست که رعشه بر اندام خیلی ها می افته.


این مجرمان که همانند گروهای مفیای مواد مخدر یا گروهک های تروریستی نیستن از اعدام ترسی نداشته باشند، اینها باور کنید از آب گل آلود ماهی می گیرند، می بینند اوضاع خر تو خره میگن ما هم شانس خودمون رو می آزماییم!

New Ray
14-09-2014, 10:45
من با صحبتهاتون مخالف نیستم فقط میگم این بررسی سریع که میگین (!) انجام نمیشه ؛ و مشکلم همینه که نمیتونه انجام بشه ! یعنی دلایلی داره که قابل تامل هست ( مثل سواستفاده از خلاء ها و دور زدن قانون و یا آلوده کردن سیستمهای دیگر که جای صحبتش اینجا نیست ).
کسی که در سطح کلان دچار فساد اقتصادی میشه اینطور نبوده که فقط یک امضا کنه یا بره خارج یا پول رو به حساب دیگری بزنه ، بلکه در بررسی ها مشخص میشه بعضی سیستمها آلوده بودن که ما اینها رو نمیشنویم و فقط همون مهره های سوخته رو بعنوان متهم اصلی مطرح میکنن. مثال سادش اینه که مثلا یک نهادی یک نفر رو تایید کنه ، بعد که ببینه باهاش موافق نیست عدم تایید کنه. یعنی یا اون تایید اولیه مسکل داره و یا هدف چیز دیگری هست که دیگه ادامه نمیدم چون خارج از چارچوب انجمن میشه .

و این روش مجازات دقیقا پایه های دیکتاتوری رو ایجاد میکنه.
( کم کم اوضاع داره بیخ پیدا میکنه :n02: )

Stream
15-09-2014, 14:58
قضیه خیلی پیچیده است و صرفا یک رابطه ساده علت و معلولی پیدا کردن بسیار دشواره. از بین همبستگی ها و مارکر ها در جرم شناسی، واقعا درصد پایینی مرتبط با قوانین جامعه هستند و اونهایی هم که هستند در اکثر موارد و اکثر انواع جرایم رابطه مستقیمی رو بین شدت مجازات و کم شدن میزان جرم نشون نمیدن.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

معمولا قوی ترین مارکر ها در جرم شناسی سطح تحصیلات، سطح فقر و مشکلات فیزیکی/روانی هستند که البته هر کدوم با انواع خاصی از جرائم ارتباط مستقیم دارند. پاسخ من نه هست چون شواهد و نتایج مطالعات نشون میدن اعمال مجازات نقش بازدارنده ای در خود شخص ایفا نمی کنه، و چنین نقشی رو در خانواده/دوستان/اطرافیان شخص هم ایفا نمی کنه. همین که الان هزاران سال هست ما مجرم رو تنبیه می کنیم و ذره ای میزان جرم و جنایت کم نشده خودش یک دلیل دیگه است که این شیوه حل مشکلات جرم و جنایت نیست، و کم جرم ترین جوامع فعلی همگی جوامعی هستند که جرم در اونها مجازات خیلی سبک تری نسبت به خیلی از جوامع پرجرم داره.


PTFO

N I G H T P E A C E
15-09-2014, 16:45
شاید تشبیه جامعه به انسان به درک بهتر موضوع کمک کنه، همونطور که انسانهای مختلف از نظر عکس و العمل بدن نسبت به داروها، مختلف هستن، جوامع مختلف هم نسبت به مجازات ها واکنش های متفاوتی نشون میدن. همونطور که نمیشه گفت چون فلان دارو بر فلان مریض تاثیری نداره، پس کلا بی اثر هست، نمیشه گفت چون فلان مجازات در فلان کشور یا کشورها تاثیری نداشته پس باید ردش کنیم. پزشکان اول پرونده پزشکی بیمار رو میبینن و بعد دارو تجویز میکنن، بنظرم اگر ما بتونیم اول جامعه مون رو از هر نظر تحلیل کنیم و محصول نهایی کنش و واکنش تمام خصوصیات خودمون از حکومت و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و نژاد و اموزش پرورش و ... رو کشف کنیم، اونوقت به نتایج دیگری برسیم. شاید بفهمیم که چه بسا اگر همین اعدام نبود جامعه ما الان هزاران بار بدتر بود ...
به طور کلی مثه بعضی از دوستان بنظرم بعضی از این مجازات ها نسبی هستن، و در هر سیستم تاثیرشون متفاوته ...

مهندس مسعود
18-10-2014, 17:14
بنده معتقدم مجازات و جریمه ها کاری مناسب است و باید در محیط خانواده و حکومت اعمال شود. در خانه بهتر است پدر که مدیر خانواده است در صورت مشاهده رفتار نامناسب همسر و فرزندان را تنبیه کند و حکومت نیز شایسته است افراد خاطی و گناهکار را بر اساس قانون شریعت تنبیه کند تا این رفتار تکرار نشود.

B.Russell
08-11-2014, 18:04
مدت ها فکر میکردم که قصاص را چطور تعریف کنیم، به این تعریف رسیدم:

قصاص عملی کردن آگاهانه یک انتقام است !!

بسیاری از جرائم با دلیلی احمقانه، از روی خشم و نا آگاهی و در مدت زمانی کم رخ میدن.
اما ما کسی رو که قراره قصاص کنیم و انتقام و کینه ای که از عمل بدش در دل داریم رو عملی کنیم، آگاهانه با گذر زمان و ذره ذره اورا میکشیم.

نمونه اش دختری بود که عمد یا غیر عمد، برای دفاع از خود یا با نقشه، فردی را با چاقو در یک لحظه کشت.
9 سال و هر روز در زندان آب شد تا بالاخره قصاص شد.
اگر به عدالت کذایی ساخته ذهن انسان ها هم ایمان داشته باشیم، این قصاص به مراتب وحشیانه تر و کثیف تر است.


نیچه حرف جالبی داشت که میگفت :

اخلاقی که امروز در اکثر کشورهای جهان پذیرفته شده است، اخلاق بردگان است.
اخلاقی است که قشر مستضعف و بدبخت جوامع دور هم جمع شدن و در نهایت در غالب دین آنرو بر اکثر جوامع دیکته کردن.
ارزش های اخلاقی به طور کامل باید بازنگری شوند.

و به نظر من قصاص از اون دست بحث های اخلاقی هست که باید از اول بازنگری بشه، مخصوصا با حذف بردگان از نظر دادن پیرامون این مسئله.
چون برده ها معمولا نگاه گله ای به انسان دارن که چه کنیم که گله کمتر از هم وا بشه.
اما نوابغ نگاه فرد گرایانه به انسان دارن که چه کنیم یک انسان کمتر از هم وا بشه.

A M ! N
08-11-2014, 18:13
مدت ها فکر میکردم که قصاص را چطور تعریف کنیم، به این تعریف رسیدم:

قصاص عملی کردن آگاهانه یک انتقام است !!

بسیاری از جرائم با دلیلی احمقانه، از روی خشم و نا آگاهی و در مدت زمانی کم رخ میدن.
اما ما کسی رو که قراره قصاص کنیم و انتقام و کینه ای که از عمل بدش در دل داریم رو عملی کنیم، آگاهانه با گذر زمان و ذره ذره اورا میکشیم.


+1

قصاص یعنی ارتکاب قتل برای جلوگیری از قتل دیگر..

B.Russell
16-12-2014, 23:33
تا به حال به نقش تقدم زمانی در اخلاقی شدن و غیر اخلاقی شدن اعمال انسان ها دقت کردین؟

برای مثال از نظر بسیاری از انسان ها قتل عمل بسیار شنیعی است.
اما اگر کسی قتلی رو زودتر انجام داد و به تلافی اون شما هم دیرتر به قتلش رسوندی، قتل دوم جنبه اخلاقی پیدا میکنه.

اونیکه اول به قتل میرساند کجا و اونیکه بعدا به تلافی میکشد کجا.
اونیکه اول فحش میدهد کجا و اونیکه جوابش رو با فحش میدهد کجا.

و ....

به نظر میاد در این اخلاق ویرانی که انسان ها امروز میراث دارش هستند و برای حفظش هم دست و پا میزنن، زمان میتونه یک عمل قبیح رو پسندیده کنه.

N I G H T P E A C E
17-12-2014, 00:47
بحث زمان نیست، همیشه دفاع بعد از حمله میاد، بنابراین میشه گفت چون نوعی دفاع از خود محسوب میشه قابل توجیه هست ... گاهی مقابله به مثل بهتیرین نتیجه رو در جلوگیری از وقوع مجدد جرم داره ... (مثال گاو همسایه برتراند راسل)

A M ! N
17-12-2014, 10:12
بحث زمان نیست، همیشه دفاع بعد از حمله میاد، بنابراین میشه گفت چون نوعی دفاع از خود محسوب میشه قابل توجیه هست ... گاهی مقابله به مثل بهتیرین نتیجه رو در جلوگیری از وقوع مجدد جرم داره ... (مثال گاو همسایه برتراند راسل)

در هرصورت بازم زمان مطرحه. همین که قید «بعد» استفاده میشه خودش تعیین کنندس


اگر مقابله به مثلی مثل اعدام رو رویداد دفاع! بدونیم، و قتل رو رویداد حمله بدونیم، و فرض بگیریم که هردوی رویدادها در یک لحظه ی یکسان t=0 اتفاق افتاده، هیچ تفاوتی بین این دوتا رویداد نیست و از منظر ناظر بی اطلاع هردو یک معنی میده : عمل نکوهیده ی قتل.

حالا وقتی رویداد حمله در لحظه ای مثل t=0 رخ بده و به تابع آن رویداد دفاع در لحظه ای مثل t=1 ، از منظر اون قشر عزیزی که در جامعه وجود داره، عملی که در لحظه ی t=0 اتفاق افتاده غیراخلاقی و عملی که در لحظه ی t=1 رخ داده اخلاقی هستش (و تازه درش حیات نهفته!)!! یعنی اگه این دو رویداد رو بریزیم توی یک گردونه ی قرعه کشی و کمی سبد رو بچرخونیم و دو رویداد رو در بیاریم ، قادر به تشخیص نخواهیم بود که دقیقن کدوم عمل اخلاقی هستش و کدوم یکی غیراخلاقی. در نتیجه میرسیم به همون #29 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

N I G H T P E A C E
17-12-2014, 18:23
در هرصورت بازم زمان مطرحه. همین که قید «بعد» استفاده میشه خودش تعیین کنندس


اگر مقابله به مثلی مثل اعدام رو رویداد دفاع! بدونیم، و قتل رو رویداد حمله بدونیم، و فرض بگیریم که هردوی رویدادها در یک لحظه ی یکسان t=0 اتفاق افتاده، هیچ تفاوتی بین این دوتا رویداد نیست و از منظر ناظر بی اطلاع هردو یک معنی میده : عمل نکوهیده ی قتل.

حالا وقتی رویداد حمله در لحظه ای مثل t=0 رخ بده و به تابع آن رویداد دفاع در لحظه ای مثل t=1 ، از منظر اون قشر عزیزی که در جامعه وجود داره، عملی که در لحظه ی t=0 اتفاق افتاده غیراخلاقی و عملی که در لحظه ی t=1 رخ داده اخلاقی هستش (و تازه درش حیات نهفته!)!! یعنی اگه این دو رویداد رو بریزیم توی یک گردونه ی قرعه کشی و کمی سبد رو بچرخونیم و دو رویداد رو در بیاریم ، قادر به تشخیص نخواهیم بود که دقیقن کدوم عمل اخلاقی هستش و کدوم یکی غیراخلاقی. در نتیجه میرسیم به همون #29 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

دو قتل داریم، یکی قتل صدام و دیگری قتل سقراط، هر دو از نظر قتل بودن یکسان هستن اما ایا از نظر شخص مقتول هیچ فرقی ندارن؟ از نظر اخلاق و عدالت یکسان هستن؟

مثال معروفتر بریدن شکم هست، یکی به منظور جراحی و نجات جان یک انسان و دیگری به منظور کشتن یک انسان، شما بصرف اینکه از نظر شکل یکی هستن و اگه بذاریم تو گردونه از نظر فرم یکسان هستن معتقدید پس دیگه فرقی بین اونا نیست؟ اونچه شما باید تو گردونه بذارید هدف و نیت عامل هست و نه شکل عمل، در این صورت می بینید که با گذاشتنشون تو گردونه جاشون عوض نمیشه... با این استدلال شما تمام مجازات ها عین جرم هستن و باید برداشته بشن!

البته اون مثال برتر اندراسل گویای همه چیز هست...

hamed29
17-12-2014, 18:51
سلام
در مورد ریشه مجازات فعلاً نظری ندارم ولی اینکه آیا منجر به عبرت گرفتن سایرین میشه یا نه؛ باید گفت که بستگی داره.
از این نظر مجازات 2 بعد داره: تنبیه و بازدارندگی
اینکه فلان مجازات میتونه تنبیه مناسبی برای خود فرد باشه یا نه، چندان مشخص نیست!
اما در مورد دیگران باید دید مجازات، توانسته جرم رو در جامعه کاهش بده یا نه!
اینکه فرد برای ارتکاب جرم تنبیه بشه یا نشه، من فکر می‌کنم باید تنبیه بشه؛ اما در مورد بازدارندگی نباید دلخوش کرد.
تا زمانی‌که مشکل اصلی حل نشه این افراد دست از این کارها بر نمی‌دارند. برای حل مشکل‌شون به هر چیزی چنگ می‌زنن. براشون فرقی نمی‌کنه چی باشه؛ طناب سالم، ریسمان پوسیده یا دم مار. فقط می‌خوان شانس‌شون رو برای نجات از وضعیت فعلی امتحان کنن.
نمی‌شه از کسی که تمام زندگی‌ش نابوده توقع داشت بعد از تنبیه کارش رو تکرار نکنه. در واقع گاهی با کسانی طرف هستیم که مرگ واسشون عروسیه! زندگی یا مرگ چه فرقی واسشون داره؟ اون‌‌ها راه نجاتی نمی‌بینن و دست به هر کاری می‌زنن.

مسئله بعد بازدارندگی هست.
بازدارندگی بیش از اینکه به شدت مجازات بستگی داشته باشه به سرعت شناسایی جرم، مهار خسارت‌ها و دقت در رسیدگی پرونده بستگی داره.
و اینکه مجرمین تا چه اندازه میتونن با ایجاد هزینه جلوی اجرای حکم رو بگیرن و یا مجری حکم تا چه حد ملاحظه‌ی مسائل جانبی رو می‌کنه!
ضمناً در هر مقطع از زمان شرایط خاصی درجامعه حاکم هست که اجرای حکم اثراتی در جامعه ایجاد و یا بر آن تحمیل می‌کنه.

B.Russell
17-12-2014, 19:51
دو قتل داریم، یکی قتل صدام و دیگری قتل سقراط، هر دو از نظر قتل بودن یکسان هستن اما ایا از نظر شخص مقتول هیچ فرقی ندارن؟ از نظر اخلاق و عدالت یکسان هستن؟

مثال معروفتر بریدن شکم هست، یکی به منظور جراحی و نجات جان یک انسان و دیگری به منظور کشتن یک انسان، شما بصرف اینکه از نظر شکل یکی هستن و اگه بذاریم تو گردونه از نظر فرم یکسان هستن معتقدید پس دیگه فرقی بین اونا نیست؟ اونچه شما باید تو گردونه بذارید هدف و نیت عامل هست و نه شکل عمل، در این صورت می بینید که با گذاشتنشون تو گردونه جاشون عوض نمیشه... با این استدلال شما تمام مجازات ها عین جرم هستن و باید برداشته بشن!

البته اون مثال برتر اندراسل گویای همه چیز هست...

مثال گاو همسایه راسل هیچ ارتباطی به این قضیه نداره و صرفا یکی از دلایل انسان ها برای آزار نرساندن به دیگران رو مطرح میکنه !!

فرو کردن چاقو در شکم و بعدش رها کن مقتول برای جان دادن هم هیچ ارتباطی با جراحی و تلاش مستمر برای بهبودی یک بیمار نداره! حتی شکل این دو عمل هم یکسان نیست چه برسه به نیت !!!! . هرچی تلاش میکنم ارتباط این قیاس های مع الفارق شمارو با قتل و اعدام که از همه نظر مثل هم هستند چه از حیث شکل اجرا چه نیت، پیدا کنم به بن بست میخورم.

قتل، قتل است. فرقی نمیکنه چه کسی رو و برای چه هدفی بکشی.
اخلاق و عدالت رو هم انسان ها میسازن، چیز ثبت شده و غیر قابل تغییری نیست که میگین آیا عدالت است یا خیر.

تمامی مجازات ها اگر جنبه کینه توزانه و انتقام داشته باشن و همون عمل مجرم رو با خشونت بر سرش بیاری دقیقا جرم هست.
مثل مجازات آسمانی سنگسار که زن زناکار رو پس از حصول شرایط!! به دلیل عمل قبیح چال کنی و انسان های بی گناه با سنگ بهش حمله ور بشن !!!

دیگه هیچ احمقی در این خاورمیانه پیدا نمیشه که ندونه مجازات قتل اعدام است، اما همچنان قتل ها رو به افزایش هستند.
چون بارها گفتم، کسی که انگیزه برای کشتن پیدا کنه، به آینده ذره ای بها نمیده و اینقدر خودش رو زرنگ تصور میکنه که گیر نیوفته یا در اثر خشم عقلش کار نمیکنه که به آینده و عقوبت فکر کنه.

جناب dedegoli اگر در زندگیش قتلی انجام نمیدن به دلیل وحشت از مجازات اعدام نیست که اگه اعدام برداشته باشه با چاقو بیوفته به جان مردم.
بلکه از نظر فکری به این عمل فکر نمیکنه. (اگر اشتباه میکنم و ترسیدن از اعدام در خلاف نکردنتون موثر هست بفرمایید)

مجازات ها باید طوری باشن که شمارو از نظر فکری به سمت خلاف نکردن ببرن وگرنه مجازات های خشن هیچ سدی برای جرم نکردن ایجاد نمیکنند.
نمونه هاش رو هم در تفاوت کشورهایی چون چین و ایران و عربستان با کشورهایی مثل دانمارک و سوئیس و ... به وضوح میتونید ببینید.

N I G H T P E A C E
17-12-2014, 21:39
مثال گاو راسل میگه اگر انسان گاو همسایش رو نمی دزده بخاطر اینه که میترسه همسایه هم مقابله به مثل کنه و بیاد گاوش رو بدزده، یعنی اون چیزی که جلوی فرد رو میگیره که مرتکب جرم نشه همین ترس از مقابله به مثل هست، یعنی اگر ترس از مقابله به مثل نبود مجرم آزادانه جنایت میکرد، راسل بعد بر همین اساس سیستم اخلاقیش رو ارایه میده... انگار با عقاید راسل من اشناتر هستم!


از طرف دیگه اگر استدلال شما در مورد دلایل بروز جرم درست باشه، انسان باید عقل جمعیش رو کنار بذاره و همه کشورها و جامعه شناسان و روانشناسان و حقوق دانان بیان کلا بساط سیستم های جزایی رو جمع کنن بندازن تو اشغالی .،

Erfan.
17-12-2014, 23:48
قتل، قتل است. فرقی نمیکنه چه کسی رو و برای چه هدفی بکشی.
اخلاق و عدالت رو هم انسان ها میسازن، چیز ثبت شده و غیر قابل تغییری نیست که میگین آیا عدالت است یا خیر.


یک موضوعی که باید بهش پرداخته بشه ابتدا، اینه که آیا اخلاق نسبیست یا مطلق. مبحث اخلاقیات هنوز اکثرا به طور فلسفی بهش پرداخته می شه، و این نشون می ده هنوز مسئله به طور علمی (scientific) حل و فصل نشده. به نظر میاد اخلاقیات خیلی دچار تغییر و تحول شده و انگار که نسبی هست، اما اگه دقت کنیم میبینیم که در طول زمان، علیرغم تمام پراکندگی هایی که وجود داره، به طور کلی اخلاقیات به یک سمت و سو در حال حرکت هست. می شه یک جامعه‌ی آرمانی رو تصور کرد که تمام افراد طبق یک چارچوب دقیق و علمی، مطلقا اخلاقی رفتار می کنن. این چنین می شه اخلاقیات رو مطلق دونست. اما عملا چنین شرایطی ممکنه دست نیافتنی باشه حداقل با شرایط و سطح علم در حال حاضر.


سلام
در مورد ریشه مجازات فعلاً نظری ندارم ولی اینکه آیا منجر به عبرت گرفتن سایرین میشه یا نه؛ باید گفت که بستگی داره.
از این نظر مجازات 2 بعد داره: تنبیه و بازدارندگی
اینکه فلان مجازات میتونه تنبیه مناسبی برای خود فرد باشه یا نه، چندان مشخص نیست!
اما در مورد دیگران باید دید مجازات، توانسته جرم رو در جامعه کاهش بده یا نه!
اینکه فرد برای ارتکاب جرم تنبیه بشه یا نشه، من فکر می‌کنم باید تنبیه بشه؛ اما در مورد بازدارندگی نباید دلخوش کرد.
تا زمانی‌که مشکل اصلی حل نشه این افراد دست از این کارها بر نمی‌دارند. برای حل مشکل‌شون به هر چیزی چنگ می‌زنن. براشون فرقی نمی‌کنه چی باشه؛ طناب سالم، ریسمان پوسیده یا دم مار. فقط می‌خوان شانس‌شون رو برای نجات از وضعیت فعلی امتحان کنن.
نمی‌شه از کسی که تمام زندگی‌ش نابوده توقع داشت بعد از تنبیه کارش رو تکرار نکنه. در واقع گاهی با کسانی طرف هستیم که مرگ واسشون عروسیه! زندگی یا مرگ چه فرقی واسشون داره؟ اون‌‌ها راه نجاتی نمی‌بینن و دست به هر کاری می‌زنن.

مسئله بعد بازدارندگی هست.
بازدارندگی بیش از اینکه به شدت مجازات بستگی داشته باشه به سرعت شناسایی جرم، مهار خسارت‌ها و دقت در رسیدگی پرونده بستگی داره.
و اینکه مجرمین تا چه اندازه میتونن با ایجاد هزینه جلوی اجرای حکم رو بگیرن و یا مجری حکم تا چه حد ملاحظه‌ی مسائل جانبی رو می‌کنه!
ضمناً در هر مقطع از زمان شرایط خاصی درجامعه حاکم هست که اجرای حکم اثراتی در جامعه ایجاد و یا بر آن تحمیل می‌کنه.




از طرف دیگه اگر استدلال شما در مورد دلایل بروز جرم درست باشه، انسان باید عقل جمعیش رو کنار بذاره و همه کشورها و جامعه شناسان و روانشناسان و حقوق دانان بیان کلا بساط سیستم های جزایی رو جمع کنن بندازن تو اشغالی .،


با این استدلال شما تمام مجازات ها عین جرم هستن و باید برداشته بشن!


روانشناسی و روان پزشکی نمی گه که اگه کسی به خاطر ترشح غیر طبیعی هورمون های بدنش یا موارد دیگه، عمل اشتباهی اجرا کرد باید مجازات بشه، بلکه باید درمان بشه. حالا این که یک قاتل زنجیره ای رو اگه نتونستیم درمان کنیم(به دلایل مختلف از جمله کمبود امکانات یا اصلا نداشتن دانش کافی)، کار عاقلانه ای نیست آزادش بذاریم تا به کشتار ادامه بده. بلکه محدودش می کنیم تا آسیب بیشتری به افراد نزنه. مجازات در این حد و به این شکل ایرادی نداره چون هدف تنبیه شخص نیست، هدف، حفظِ جامعه از آسیب های بیشتر هست.

اگه درست به خاطرم باشه، سم هریس در کتاب Free Will مثالی داشت با این مضمون که اگه کسی از هوش بره و به شیشه مغازه ای برخورد کنه، همه به کمکش میان و دلشون برای شخص می سوزه، اما اگه یک آدم عصبی از قصد بزنه شیشه مغازه رو بشکونه ازش شکایت می کنیم و بهش بد و بیراه می گیم. در حالی که منشا هر دوی این اتفاقات، بدن این شخص بوده.

B.Russell
17-12-2014, 23:59
مثال گاو راسل میگه اگر انسان گاو همسایش رو نمی دزده بخاطر اینه که میترسه همسایه هم مقابله به مثل کنه و بیاد گاوش رو بدزده، یعنی اون چیزی که جلوی فرد رو میگیره که مرتکب جرم نشه همین ترس از مقابله به مثل هست، یعنی اگر ترس از مقابله به مثل نبود مجرم آزادانه جنایت میکرد، راسل بعد بر همین اساس سیستم اخلاقیش رو ارایه میده... انگار با عقاید راسل من اشناتر هستم!


از طرف دیگه اگر استدلال شما در مورد دلایل بروز جرم درست باشه، انسان باید عقل جمعیش رو کنار بذاره و همه کشورها و جامعه شناسان و روانشناسان و حقوق دانان بیان کلا بساط سیستم های جزایی رو جمع کنن بندازن تو اشغالی .،

خیر با راسل آشنا تر نیستین، گویا علاقه تون به علم تفسیر به نفع زیاده و حرفای مکاتب رو انطور که دوست دارین تفسیر میفرمایید.
وگرنه من چنین برداشتی از این حرف ایشون نداشتم و ندارم. :n26:
یکی از عوامل جلوگیری از جرم ترس هست، کسی نیومده بگه همه علت های انجام ندادن جرم ترس هست. کجا راسل این رو به عنوان تنها منشا شکل گیری اخلاق معرفی کرده؟ جز اینکه شما دارین یک تفسیر رو اضافه میکنید.

این حرف راسل یکجورایی مصداق آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران نیز مپسند هست، که از کنفسیوس شروع شد و به دین عزیز شما هم سرایت کرد و خیلی ها اون رو نقل کرده اند و یکجورایی مبنای اخلاقی بسیاری از مکاتب هست.

اتفاقا اکثر کشورها بساط جزایی کشورشون که برگرفته از ادیان خاورمیانه ای بوده رو جمع کردن انداختن تو اشغالی.
قوانین جزایی جدید هم که داره مدون میشه به سمت از بین رفتن خشونت در مجازات و جایگزینی اصلاحات هست و دیگر چیزی به نام چشم در برابر چشم و سر در برابر سر که به نظر شما قانون بسیار مترقی جزایی هست، در اون کشورها جایگاهی نداره.

hamed29
18-12-2014, 00:27
روانشناسی و روان پزشکی نمی گه که اگه کسی به خاطر ترشح غیر طبیعی هورمون های بدنش یا موارد دیگه، عمل اشتباهی اجرا کرد باید مجازات بشه، بلکه باید درمان بشه. حالا این که یک قاتل زنجیره ای رو اگه نتونستیم درمان کنیم(به دلایل مختلف از جمله کمبود امکانات یا اصلا نداشتن دانش کافی)، کار عاقلانه ای نیست آزادش بذاریم تا به کشتار ادامه بده. بلکه محدودش می کنیم تا آسیب بیشتری به افراد نزنه. مجازات در این حد و به این شکل ایرادی نداره چون هدف تنبیه شخص نیست، هدف، حفظِ جامعه از آسیب های بیشتر هست.


چنانچه فردی مرتکب جرمی بشه، جامعه قطعاً قرار نیست بی تفاوت باشه و لازمه که فرد تنبیه بشه.
در مورد نوع و شدت تنبیه حرفی نزدم.
حرف اینه: جامعه نباید از یک سوراخ 2 بار گزیده بشه!
یعنی اگه یک نفر خلافی کرد، ضمن اینکه باید تنبیه بشه، باید ریشه جرم، شرایط فرد و محیط اطرافش بررسی بشه تا با اقدامات و اصلاحاتی مؤثر جلوی تکرار شرایط مشابه در مورد دیگران گرفته بشه.
منظور من از بررسی ریشه و حل آن این نیست که فرد مجرم رو به حال خودش رها کنیم!

برای رساندن منظور این مثال رو مطرح میکنم:
اگه افتادن در چاه رو جرم در نظر بگیریم(!)، فرد در صورت افتادن در چاه شایسته مجازات خواهد بود.
حرف من اینه که ضمن مجازات باید چاه رو هم پُر کرد تا دیگران دانسته یا ندانسته در آن نیفتند.

Stream
18-12-2014, 02:01
با این استدلال شما تمام مجازات ها عین جرم هستن و باید برداشته بشن!




روانشناسی و روان پزشکی نمی گه که اگه کسی به خاطر ترشح غیر طبیعی هورمون های بدنش یا موارد دیگه، عمل اشتباهی اجرا کرد باید مجازات بشه، بلکه باید درمان بشه. حالا این که یک قاتل زنجیره ای رو اگه نتونستیم درمان کنیم(به دلایل مختلف از جمله کمبود امکانات یا اصلا نداشتن دانش کافی)، کار عاقلانه ای نیست آزادش بذاریم تا به کشتار ادامه بده. بلکه محدودش می کنیم تا آسیب بیشتری به افراد نزنه. مجازات در این حد و به این شکل ایرادی نداره چون هدف تنبیه شخص نیست، هدف، حفظِ جامعه از آسیب های بیشتر هست.

اگه درست به خاطرم باشه، سم هریس در کتاب Free Will مثالی داشت با این مضمون که اگه کسی از هوش بره و به شیشه مغازه ای برخورد کنه، همه به کمکش میان و دلشون برای شخص می سوزه، اما اگه یک آدم عصبی از قصد بزنه شیشه مغازه رو بشکونه ازش شکایت می کنیم و بهش بد و بیراه می گیم. در حالی که منشا هر دوی این اتفاقات، بدن این شخص بوده.

بله همه مجازات ها دقیقا عین جرم هستند، شما هر مجازاتی رو که نگاه کنید اگه در شرایط ایزوله انجام بشه خودش جرم است (زندانی کردن، اعدام، قطع دست، قصاص و ...)، دلیل صحیح برای زندانی کردن هم چیزی است که عرفان گفت و در حقیقت انتخاب بد برای پیشگیری از بدتر است. کلا ذهنیتی که اصرار به مجازات و تنبیه و قصاص و ... افراد داره از اون تفکر میاد که انسان ها همه آزادی مطلق در تفکر و رفتار و اعمالشون دارند و توانایی انجام یا جلوگیری از رفتارهای مجرمانه در همه افراد یکسان است و همه چیز رو از چشم خودشون می بینند. این تفکر بطور واضح غلط است و وقتی قبول کنیم این نوع رفتار افراد ریشه در شرایط و حالت های مغزی داره که فاکتورهای دخیل بطور واضح خارج از کنترل خود شخص است، دیگه اصرار به مجازات و تنبیه - وقتی بطور واضح و از طریق مشاهدات پیاپی مشخص است در پیشگیری از جرم کارساز نیست - واقعا کاری بی دلیل است.

به فرض (خیالی) اینکه ما شیوه ای برای درمان شخصی که یک قتل انجام میده در دست داریم، و یک شخص قتلی رو انجام میده و ما می دونیم دلیل این رفتار مشکلاتی در مغز شخص بوده که بعد از درمان شخص به حالت عادی برمی گرده، آیا به نظر شما باید این شخص هنوز مجازات بشه؟ یا درمان بشه و برگرده در جامعه؟ دوست دارم بدونم اونهایی که معتقد هستن این شخص باید هنوز مجازات بشه دلایلشون چی هست.

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 02:43
خیر با راسل آشنا تر نیستین، گویا علاقه تون به علم تفسیر به نفع زیاده و حرفای مکاتب رو انطور که دوست دارین تفسیر میفرمایید.
وگرنه من چنین برداشتی از این حرف ایشون نداشتم و ندارم. :n26:
یکی از عوامل جلوگیری از جرم ترس هست، کسی نیومده بگه همه علت های انجام ندادن جرم ترس هست. کجا راسل این رو به عنوان تنها منشا شکل گیری اخلاق معرفی کرده؟ جز اینکه شما دارین یک تفسیر رو اضافه میکنید.

این حرف راسل یکجورایی مصداق آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران نیز مپسند هست، که از کنفسیوس شروع شد و به دین عزیز شما هم سرایت کرد و خیلی ها اون رو نقل کرده اند و یکجورایی مبنای اخلاقی بسیاری از مکاتب هست.

اتفاقا اکثر کشورها بساط جزایی کشورشون که برگرفته از ادیان خاورمیانه ای بوده رو جمع کردن انداختن تو اشغالی.
قوانین جزایی جدید هم که داره مدون میشه به سمت از بین رفتن خشونت در مجازات و جایگزینی اصلاحات هست و دیگر چیزی به نام چشم در برابر چشم و سر در برابر سر که به نظر شما قانون بسیار مترقی جزایی هست، در اون کشورها جایگاهی نداره.

برتراند راسل بیچاره! که من باید بیام در برابر تحریفات از نظراتش دفاع کنم! مکتب اخلاقی راسل بر اساس سود و منفعت شخصی هست نه انچه شما میگید! پیشنهاد میکنم در این زمینه این کتابای راسل رو بخونید

جهانی که می شناسم، جهان بینی علمی، زناشویی و اخلاق


در ضمن من نمیدونم شما چرا اصرار دارید یطوری ادیان رو وارد بحث کنید در صورتی که من هیچ اشاره به هیچ دینی نکردم و اساسا بحث ادیان مطرح نشده و موضوع یک بحث علمی و حقوقی هست...

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 03:02
درسته که برخی جرم ها دلایل هورمونی، روانی و اجتماعی داره و باید این عوامل در نظر گرفته بشه، اما اکثر جنایات بزرگ اینا دلایلش نیست، بلکه حرص، طمع، عطش قدرت و ... دلیلشون هست، ایا فردی مثه هیتلر، صدام، چنگیز، بابک زنجانی، گروه داعش، قاچاق چیان بزرگ انسان و اسلحه و مواد مخدر، متجاوزین به دختران و ... رو باید بجای مجازات بشینیم باشون حرف بزنیم ادمشون کنیم، اصلا اینا بقیه رو ادم حساب میکنن؟!

از طرف دیگه بحث فقط اعدام نیست، اعمال خشونت هست به عنوان ابزاری برای دفاع از امنیت افراد در جامعه در برابر گرگهای که زبون آدم سرشون نمیشه و همچنین ابزاری برای جلوگیری از بروز جرم از طرف دیگران از طریق ترسوندن اونها از تنبیه

B3HZ@D
18-12-2014, 03:10
چنانچه فردی مرتکب جرمی بشه، جامعه قطعاً قرار نیست بی تفاوت باشه و لازمه که فرد تنبیه بشه.
در مورد نوع و شدت تنبیه حرفی نزدم.
حرف اینه: جامعه نباید از یک سوراخ 2 بار گزیده بشه!
یعنی اگه یک نفر خلافی کرد، ضمن اینکه باید تنبیه بشه، باید ریشه جرم، شرایط فرد و محیط اطرافش بررسی بشه تا با اقدامات و اصلاحاتی مؤثر جلوی تکرار شرایط مشابه در مورد دیگران گرفته بشه.
منظور من از بررسی ریشه و حل آن این نیست که فرد مجرم رو به حال خودش رها کنیم!

برای رساندن منظور این مثال رو مطرح میکنم:
اگه افتادن در چاه رو جرم در نظر بگیریم(!)، فرد در صورت افتادن در چاه شایسته مجازات خواهد بود.
حرف من اینه که ضمن مجازات باید چاه رو هم پُر کرد تا دیگران دانسته یا ندانسته در آن نیفتند.

بهتره اثرات تنیبه هم بررسی بشه که آیا واقعن کارساز بود و در کم کردن جرم و جنایت تاثیر گذار بوده ! عمل قطع کردن دست دزد و اعدام قاتل و متجاوزین سال های بی شماری است که ادامه داشته .

ولی با این حال دزدی همچنان به شدت خودش ادامه داره و قتل و تجاوز هم همچنان صورت میگیره . دادن حکم اعدام و مرگ برای شخصی در اصل پاک کردن صورت مسئله است .

اگر این احکام تاثیرگذار بود باید توی این مدت طولانی اثر گذار میشد . در اصل ما باید زاویه دیدمون رو عوض کنیم و ببینیم به چه دلیلی یک شخص میاد دزدی میکنه و یا به چه دلیلی یک شخص تجاوزی صورت میده و به جای صدور حکم مرگ بهتره به دنبال راهکار برای مشکلات باشیم .

مشکلاتی که خیلی از افراد رو به سمت جنایت های این چنینی سوق میده که دلیلش کمبودهایی در زمینه های مختلفه . اشتباهات و کمبودهایی در سیستم آموزشی - شرایط سخت زندگی - عدم وجود برنامه مناسب برای برخورد با مشکلات و ... .

یک نگاه گذرا به کشورهای خاورمیانه ای که همچین قوانینی رو برای مجازات ها مطرح کردن با کشورهایی مثل دانمارک و بلژیک و سوئد و کانادا و سوئیس و ... نشون میده که کدام یک به معنای واقعی کلمه موفق بوده و کدام یک داره به بیراهه میره .


یک نقل قول از کارل مارکس هست که به خوبی شرایط حاکم بر هر جامعه رو تعریف میکنه : اخلاق حاکم بر هر جامعه , اخلاق طبقه حاکم است .

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 06:53
بهزاد تو میتونی با اطمینان بگی اگر در خاورمیانه این مجازات ها نبود وضع همین بود و هیچ فرقی نمیکرد؟ از کجا معلوم اگر همینا نبود الان وضع صد برابر بدتر نبود؟ از طرفی هم میدونی ما نمیتونیم اینجا رو با اونجا مقایشه کنیم و از همون سیستم استفاده کنیم

B3HZ@D
18-12-2014, 08:08
نه نمیتونم با اطمینان بگم . یک حالت دیگه هم داره و میشه گفت از کجا معلوم که اگر این مجازات ها نبود وضع بدتر میشد؟!

ولی خیلی مشخص داریم می بینیم که این مجازات ها هیچ تاثیری بر روی میزان جرم و جنایت نداشته و بدتر و بیشتر هم شده .

میشه گفت تنها این مجازات ها نیستن که بر روی وجود یا عدم وجود جنایات تاثیر میذارن . فرهنگ و آموزش و بستری که جامعه به مردمش ارائه میده میتونه تاثیر زیادی روی وجود جرم و جنایت داشته باشه .

همون چیزی که در کشورهای یاد شده داریم می بینیم و با خاورمیانه و عدالت قضایی کذایی اون به مقایسه میذاریم .

چطور میشه راحت دست و پا قطع کرد - چشم درآورد - با اسید سوزاند - اعدام و سنگسار کرد ولی نمیشه بستر و فرهنگ مناسب رو کم کم به مردم ارائه و آموزش بدیم ؟!

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 09:35
شکی نیست که علاوه بر مجازات و تنبیه عوامل دیگه مثه فرهنگ، اموزش و ... در بروز یا عدم بروز جرم موثر هستن و اساسا دلایل بروز جرم در بسیاری از موارد کمبودها و مشکلاتی هستن که ریشه در وضع اقتصادی و اجتماعی جامعه دارن، اما بحث اینه که از یک طرف هستن افرادی که واقعا هیچ کمبودی ندارن ولی باز می بینیم مرتکب جرم میشن و اساسا بزرگترین جنایت ها رو همین افراد مرتکب میشن و همه جا هم هستن، شما فکر میکنید این افراد رو میشه با حرف و نصیحت درست کرد؟

از طرف دیگه حالا که جامعه مشکل داره و بسیار حاصلخیز برای جرم ما چیکار کنیم؟ از طریق مجازات جامعه رو کنترل کنیم تا مشکلات رفع شن؟ یا بذاریم به حال خودش قانون جنگل حاکم شه و گرگا گوسفندا رو تکه تکه کنن؟

من هم مثل شما میگم ایدال اینه که خشونت رو برداریم و جاش محبت و اموزش بذاریم اما مطمن باشین تا زمانی که بشر بشر هست و دارای اختیار و حرص و طمع و خود خواهی و ... مجازات هم باید باشه و اینکه می بینیم در تمام کشورها هنوز مجازات مجرمین وجود داره دلیلش همینه


در مورد تاثیر مجازات و خشونت در کشورای مثه ایران یه لحظه تصور کن کلا نیروی انتظامی و مجازات های خشن رو جمع کنیم و به مردم بگیم آزادید هر کاری دوس دارید انجام بدید، بنظرت میزان جرم و جنایت هیچ فرقی با الان نخواهد داشت؟

B.Russell
18-12-2014, 20:49
برتراند راسل بیچاره! که من باید بیام در برابر تحریفات از نظراتش دفاع کنم! مکتب اخلاقی راسل بر اساس سود و منفعت شخصی هست نه انچه شما میگید! پیشنهاد میکنم در این زمینه این کتابای راسل رو بخونید

جهانی که می شناسم، جهان بینی علمی، زناشویی و اخلاق


در ضمن من نمیدونم شما چرا اصرار دارید یطوری ادیان رو وارد بحث کنید در صورتی که من هیچ اشاره به هیچ دینی نکردم و اساسا بحث ادیان مطرح نشده و موضوع یک بحث علمی و حقوقی هست...

خوب خدارو شکر یکی پیدا شد علاوه بر دعوت من به مطالعه تاریخ، من رو به مطالعه آثار راسل هم تشویق کرد.
تحول عظیمی در من ایجاد کردین. :n02:

دوست عزیز، برادر محترم، نظرات انسان هارو وقتی تفسیر میکنید صرفا دارید عقاید شخصی خودتون رو از حرفای اونا بیرون میکشید.
شما اومدی مثال گاو همسایه رو به خاستگاه جرم و مجازات با یک سفسطه باور نکردنی ربط دادین و معلوم هم نشد از کجای این مثال این نتیجه هارو میگیرین.
نیازی نیست از نظرات کسی دفاع کنین، بهتره به جای مایه گذاشتن از دیگران، عقاید خودتون رو مطرح کنید تا بشه با خودتون بحث کرد.

چون متاسفانه یک شیوه ای نادرست در بحث رو انتخاب میکنید که مارکس اینچنین گفت راسل اینچنین گفت نیچه اینچنین گفت و بعد هم پافشاری میکنید که منظورش این بوده که حالا هدف چیه معلوم نیست !!!

من اصراری ندارم ادیان رو وارد بحث کنم.
مجازات سر در برابر سر یا همون دفاع در برابر حمله !!!!! که شما در این تاپیک مطرح میکنی، یک دستور دینی هست.
شما مجازات های دیگه رو مطرح کنین، جوابتون رو هم متناسب با اون دریافت کنین.
یک استدعا هم دارم که اینقدر نگران کمبود مطالعه ما نباشین، شما نظراتتون رو بدین، ما هم نظراتمون رو میدیم. :n16:

B.Russell
18-12-2014, 21:17
شما فکر میکنید این افراد رو میشه با حرف و نصیحت درست کرد؟


علت اینکه فکر میکنید با نصیحت و کار کردن روی فکر این افراد نمیشه اونارو مجددا به جامعه برگرداند چیه؟
لطفا مثال بزنید که در فلان زندان فلان متخصصین روانپزشک و... روی مجرمان زیادی کار کردن و هیچ جوابی نگرفتن.




از طرف دیگه حالا که جامعه مشکل داره و بسیار حاصلخیز برای جرم ما چیکار کنیم؟ از طریق مجازات جامعه رو کنترل کنیم تا مشکلات رفع شن؟ یا بذاریم به حال خودش قانون جنگل حاکم شه و گرگا گوسفندا رو تکه تکه کنن؟


از طریق مجازات نمیتونی جامعه رو کنترل کنی، مثل خوردن آب شور برای فرد تشنه هست.
یک جامعه مثال بزنید که قوانین گرگ و گوسفند حاکم بوده و مجازات وضعیت اونجارو بهتر کرده.

مثلا ایران قبل و بعد از انقلاب؟ یا ...؟
بازم تاکید میکنم مثال عینی بزنید و اینقدر در دنیای فانتزی که مصداقی نداره سیر نکنید.




من هم مثل شما میگم ایدال اینه که خشونت رو برداریم و جاش محبت و اموزش بذاریم اما مطمن باشین تا زمانی که بشر بشر هست و دارای اختیار و حرص و طمع و خود خواهی و ... مجازات هم باید باشه و اینکه می بینیم در تمام کشورها هنوز مجازات مجرمین وجود داره دلیلش همینه


در تمامی کشورها یعنی کدوم کشورها و چه نوع مجازات هایی؟
باز هم کلی گویی بدون آوردن مثال از جرم و مجازات در کشورهای مختلف.

حذف خشونت در مجازات به هیچ وجه پدیده ایده آلی نیست، در بسیاری از کشورهای جهان مثل دانمارک و سوئد و سویس و ... پیاده شده و آمار جرم و جنایت هم کاهش پیدا کرده.




در مورد تاثیر مجازات و خشونت در کشورای مثه ایران یه لحظه تصور کن کلا نیروی انتظامی و مجازات های خشن رو جمع کنیم و به مردم بگیم آزادید هر کاری دوس دارید انجام بدید، بنظرت میزان جرم و جنایت هیچ فرقی با الان نخواهد داشت؟

هیچ کشوری در دنیا به مردمش نمیگه هر کاری دوست دارین انجام بدین، بلکه قراره قانون اصلاحات جای قانون کینه پروری رو بگیره.
مطمئنا وقتی تزریق خشونت از طریق یک حکومت به جامعه اش کم بشه، مردمش هم به مرور آرام تر خواهند شد.
مثال آلمان نازی پس از هیتلر.
این استدلال شمارو بخواهیم قبول کنیم باید بگیم هیتلر با اون عظمت و مجازات های وحشیانه و کوره های آدم سوزی، وضعیت جامعه آلمان اون بود، هیتلر نباشه که آلمانی ها همدیگه رو میخورن !! اما تاریخ چیز دیگری نشون داده.

حتی یک مثال نقض تاریخی وجود نداره که یک حکومت وحشی و مجازات گر سقوط کرده باشه و مردمش آرام تر نشده باشن و جرم ها هم کمتر نشده باشه.
مرض از حکومت هاست نه از مردم و مجازات ها هم مردم رو نشانه میگیرند نه حکومت هارو، برای همین خشونت روز به روز بیشتر میشه و جامعه گسسته میشه.

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 22:59
خوب خدارو شکر یکی پیدا شد علاوه بر دعوت من به مطالعه تاریخ، من رو به مطالعه آثار راسل هم تشویق کرد.
تحول عظیمی در من ایجاد کردین. :n02:

دوست عزیز، برادر محترم، نظرات انسان هارو وقتی تفسیر میکنید صرفا دارید عقاید شخصی خودتون رو از حرفای اونا بیرون میکشید.
شما اومدی مثال گاو همسایه رو به خاستگاه جرم و مجازات با یک سفسطه باور نکردنی ربط دادین و معلوم هم نشد از کجای این مثال این نتیجه هارو میگیرین.
نیازی نیست از نظرات کسی دفاع کنین، بهتره به جای مایه گذاشتن از دیگران، عقاید خودتون رو مطرح کنید تا بشه با خودتون بحث کرد.

چون متاسفانه یک شیوه ای نادرست در بحث رو انتخاب میکنید که مارکس اینچنین گفت راسل اینچنین گفت نیچه اینچنین گفت و بعد هم پافشاری میکنید که منظورش این بوده که حالا هدف چیه معلوم نیست !!!

من اصراری ندارم ادیان رو وارد بحث کنم.
مجازات سر در برابر سر یا همون دفاع در برابر حمله !!!!! که شما در این تاپیک مطرح میکنی، یک دستور دینی هست.
شما مجازات های دیگه رو مطرح کنین، جوابتون رو هم متناسب با اون دریافت کنین.
یک استدعا هم دارم که اینقدر نگران کمبود مطالعه ما نباشین، شما نظراتتون رو بدین، ما هم نظراتمون رو میدیم. :n16:

البته بنده در حدی نیستم که بخوام نگران مطالعه شما باشم، مطمنا شما اهل مطالعه هستید، اونچیزی که باعث شد در مورد راسل بحث رو ادامه بدم نظر شما بود در جواب پست من که گفتید:

مثال گاو همسایه راسل هیچ ارتباطی به این قضیه نداره و صرفا یکی از دلایل انسان ها برای آزار نرساندن به دیگران رو مطرح میکنه !!
در پست قبلیم چند منبع از راسل معرفی کردم که اگر بخونید خواهید دید اونچیزی که گفتم برداشت شخصی من نیست بلکه دقیقا حرف خود راسل هست، بهرحال چون این بحث تاپیک رو منحرف میکنه بهتره ادامه پیدا نکنه

Demon King
18-12-2014, 23:03
علت اینکه فکر میکنید با نصیحت و کار کردن روی فکر این افراد نمیشه اونارو مجددا به جامعه برگرداند چیه؟
لطفا مثال بزنید که در فلان زندان فلان متخصصین روانپزشک و... روی مجرمان زیادی کار کردن و هیچ جوابی نگرفتن.


در صورتی این رویه جواب میده که زندانی مشکلی داشته باشه, برای مثال بیماری روانی, اعتیاد و سایر شرایط غیر عادیه دیگه. اما وقتی فردی سالم چنین خطایی میکنه. چگونه میشه اون رو با نصیحت و صحبت کردن به راه درست برگردوند؟!
فردی که از روی کینه هزاران نفر رو میکشه, مطمئنا از بدی کارش مطلعه و گوششم از نصیحت و راهنمایی پره و یقینا گوش شنوایی برای این حرف ها نداره.




از طریق مجازات نمیتونی جامعه رو کنترل کنی، مثل خوردن آب شور برای فرد تشنه هست.
یک جامعه مثال بزنید که قوانین گرگ و گوسفند حاکم بوده و مجازات وضعیت اونجارو بهتر کرده.

موافقم.
مجازات یکی از راه های کنترل جامعه است اما به تنهایی کافی نیست. نصیحت و فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ها هم مال قبل از وقوع جرم هست و نه بعد. اما اگه با وجود راهنمایی ها و صحبت ها و فرهنگ سازی ها باز هم فردی سالم و بدون مشکل جرمی مرتکب بشه, کار اون از صحبت گذشته.




هیچ کشوری در دنیا به مردمش نمیگه هر کاری دوست دارین انجام بدین، بلکه قراره قانون اصلاحات جای قانون کینه پروری رو بگیره.
مطمئنا وقتی تزریق خشونت از طریق یک حکومت به جامعه اش کم بشه، مردمش هم به مرور آرام تر خواهند شد.

خشونت در جامعه؟
اینکه مجرم رو به سزای اعمالش برسونن, نوعی خشونت جمعی محسوب میشه؟
عرض بنده این نیست که یک حکومت وحشی مثل هیتلر رو داشت, عرض بنده اینه باید در برابر جرم و جنایتی که بعد از فرهنگ سازی انجام میشه, محکم برخورد کرد.
شما مثال حکومت هیتلر رو زدید; حکومت هیتلر یک حکومت ظالمانه بود در حالی مجازات مجرم با شرایط ذکر شده هرگز ظلم نیست.




حتی یک مثال نقض تاریخی وجود نداره که یک حکومت وحشی و مجازات گر سقوط کرده باشه و مردمش آرام تر نشده باشن و جرم ها هم کمتر نشده باشه.
مرض از حکومت هاست نه از مردم و مجازات ها هم مردم رو نشانه میگیرند نه حکومت هارو، برای همین خشونت روز به روز بیشتر میشه و جامعه گسسته میشه.


اون حکومت ها برای این سقوط کردند که اصلا به فکر درونی کردن ارزش ها نبودن و تنها از راه مجازات اقدام کردند, برای همینه که از اونها حکومت های وحشی نام برده میشه.

N I G H T P E A C E
18-12-2014, 23:28
علت اینکه فکر میکنید با نصیحت و کار کردن روی فکر این افراد نمیشه اونارو مجددا به جامعه برگرداند چیه؟
لطفا مثال بزنید که در فلان زندان فلان متخصصین روانپزشک و... روی مجرمان زیادی کار کردن و هیچ جوابی نگرفتن.
فکر کنم این موضوع اونقدر روشن هست که نیازی به مثال نداشته باشه، اما برای اینکه ببینید بقول شما در عالم فانتزی سیر نمیکنم و خود شما هم چنین عقیده دارید از نظرات خودتون دلیل میارم!! در پست 35 گفتید:


... چون بارها گفتم، کسی که انگیزه برای کشتن پیدا کنه، به آینده ذره ای بها نمیده و اینقدر خودش رو زرنگ تصور میکنه که گیر نیوفته یا در اثر خشم عقلش کار نمیکنه که به آینده و عقوبت فکر کنه.

بنظرت افرادی که انگیزه جرم و جنایت رو پیدا کردن و به آینده بها نمیدن و در اثر خشم عقلشون از کار افتاده و به آینده و عقوبت فکر نمیکنن با حرف و نصیحت و روانشناسی دوباره به جامعه برمیگرده؟!!!

مطمئن باشید اگر این عقیده شما صحیح بود هیچ زندانی بعد از ازاد شدن از زندان دیگه دنبال خلاف نمیرفت، در صورتی که کاملا برعکسه! بهرحال این موضوع انقد واضحه که حتی خودتون ناآگاه بش اعتقاد دارید!


از طریق مجازات نمیتونی جامعه رو کنترل کنی، مثل خوردن آب شور برای فرد تشنه هست.
یک جامعه مثال بزنید که قوانین گرگ و گوسفند حاکم بوده و مجازات وضعیت اونجارو بهتر کرده.

مثلا ایران قبل و بعد از انقلاب؟ یا ...؟
بازم تاکید میکنم مثال عینی بزنید و اینقدر در دنیای فانتزی که مصداقی نداره سیر نکنید.
جامعه مثال بزنم که که قوانین گرگ و گوسفند حاکم بوده و مجازات وضعیت اونجارو بهتر کرده!! مثالش میشه همه جوامع! شکل افراطی ترش کشورهای دیکتاتوری که مردم میترسن حتی نفس بکشن! فرض کن جامعه یه مدرسه هست که همه جور دانش اموز توشه، هم اروم هم سرکش، بنظرت اگر مدیر گاهی خشونت بخرج نده و چند نفر رو تنبیه نکنه (نه لزوما فیزیکی) و بذاره دانش اموزا مثه تو خیابون راحت باشن و هر کاری دوس دارن انجام بدن (گرگ و گوسفند) میتونه مدرسه رو کنترل کنه؟

اساسا تمام افتخار بشریت اینه که از قوانین جنگل به سمت تمدن و قوانین مدنی حرکت کرده! بدون وجود مجازات در جامعه امنیت به هیچ وجه وجود نخواهد داشت، فقط دقت کنید که منظور از مجازات تنها اعدام و ... نیست، زندان، جریمه های رانندگی، برخورد با اراذل و اوباش، و ... همه جزو مجازات هستن...


حتی یک مثال نقض تاریخی وجود نداره که یک حکومت وحشی و مجازات گر سقوط کرده باشه و مردمش آرام تر نشده باشن و جرم ها هم کمتر نشده باشه.

چنتا از هزاران مثالش کشورهای عراق، مصر و لیبی هستن در زمان حکومت دیکتاتورهاشون و بعد از سقوط اونها ... جرم و جنایت در این کشورها چه زمانی بیشتر بود؟ در زمان اون دیکتاتورها یا بعد از سقوطشون؟

B.Russell
19-12-2014, 00:08
در صورتی این رویه جواب میده که زندانی مشکلی داشته باشه, برای مثال بیماری روانی, اعتیاد و سایر شرایط غیر عادیه دیگه. اما وقتی فردی سالم چنین خطایی میکنه. چگونه میشه اون رو با نصیحت و صحبت کردن به راه درست برگردوند؟!
فردی که از روی کینه هزاران نفر رو میکشه, مطمئنا از بدی کارش مطلعه و گوششم از نصیحت و راهنمایی پره و یقینا گوش شنوایی برای این حرف ها نداره.


تعداد جرایمی که از روی آگاهی کامل و بررسی های متعدد انجام میشن نسبت به جرایم تصادفی و از روی خشم و کینه تقریبا صفر هستند.

این حرف شما یک تناقض هست دوست عزیز.
از یک طرف میگین فرد سالم، از طرف میگین دیگه نمیشه اون فرد رو با نصیحت به راه راست اورد. پس دقیقا این فرد از چه نظر سالم هست؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

اینایی که شما میگین مشخصات انسان های روانی هست و بیماری های روانی مانند بیماری های جسمانی قابل درمان هستند.
پزشک ها هم اگر مثل شما فکر میکردن باید دست از تلاش برای درمان سرطان میکشیدند، چون فعلا داره کشته میده.




موافقم.
مجازات یکی از راه های کنترل جامعه است اما به تنهایی کافی نیست. نصیحت و فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ها هم مال قبل از وقوع جرم هست و نه بعد. اما اگه با وجود راهنمایی ها و صحبت ها و فرهنگ سازی ها باز هم فردی سالم و بدون مشکل جرمی مرتکب بشه, کار اون از صحبت گذشته.


دقت کنید کسی مخالف ارشاد و حتی جریمه نیست.
بحث مجازات های خشن و چشم در برابر چشم و سر در برابر سر هست که مورد تایید ادیان نیز می باشند.




خشونت در جامعه؟
اینکه مجرم رو به سزای اعمالش برسونن, نوعی خشونت جمعی محسوب میشه؟
عرض بنده این نیست که یک حکومت وحشی مثل هیتلر رو داشت, عرض بنده اینه باید در برابر جرم و جنایتی که بعد از فرهنگ سازی انجام میشه, محکم برخورد کرد.
شما مثال حکومت هیتلر رو زدید; حکومت هیتلر یک حکومت ظالمانه بود در حالی مجازات مجرم با شرایط ذکر شده هرگز ظلم نیست.


مجرم رو اگر با خشونت به سزای عملش برسونی، باعث افزایش خشونت میشه.
فکر میکنی چرا میگن جلوی بچه ها گوسفند رو سر نبرید؟

چون باعث قسی قلب شدنشون میشه.
مجازات های جمعی هم ارمغانی جز قساوت قلب ندارن و خوی توحش رو در ناخودآگاه آدما زنده میکنن.
بازم نمونه هاش مشخصه که فعلا وحشی ترین مردم جهان در کدام مناطق زندگی میکنن.





اون حکومت ها برای این سقوط کردند که اصلا به فکر درونی کردن ارزش ها نبودن و تنها از راه مجازات اقدام کردند, برای همینه که از اونها حکومت های وحشی نام برده میشه.

درونی کردن ارزش ها یک شعار هست.
پیروان همه مکاتب فکر میکنن دارن ارزشی عمل میکنن.
اما کسی که خارج از گود اونارو بررسی میکنه به وضوح ضد ارزش هاشون رو هم میبینه.

همون نگاهی که شما به مکتب نازیسم با توجه به کارنامه اش داری خیلی ها به مکتب شما با توجه به کارنامه اش دارند.
ولی خوب باورش همیشه برای پیروان هر مکتبی سخت هست.
مگر اینکه انسان بتونه به مرحله ای برسه که پیرو نباشه که یک کم زیادی سخته، مخصوصا برای دوستان جوان ما. :n26:

B.Russell
19-12-2014, 00:22
بنظرت افرادی که انگیزه جرم و جنایت رو پیدا کردن و به آینده بها نمیدن و در اثر خشم عقلشون از کار افتاده و به آینده و عقوبت فکر نمیکنن با حرف و نصیحت و روانشناسی دوباره به جامعه برمیگرده؟!!!


آره چرا بر نگرده؟
شما و من مگه کم تو زندگیت دروغ گفتیم و بعدش پشیمون شدیم و برگشتیم؟
حالا اگه یک مکتبی داشتیم که با اولین دروغ زبونمون رو از حلقمون بیرون میکشید با این استدلال که کسی که یکبار دروغ گفت بازم دروغ میگه، دنیا گلستان میشد؟

خیلی از بخش های زندگی یک تجربه است، قتل مثل دروغ یک خطاست. اما این خطا هم مثل همه خطاها قابل جبران هست.
نگاهتون رو به انسان نرم تر کنید میبینید مشکل در قضاوت کردن ما از دیگران است.




مطمئن باشید اگر این عقیده شما صحیح بود هیچ زندانی بعد از ازاد شدن از زندان دیگه دنبال خلاف نمیرفت، در صورتی که کاملا برعکسه! بهرحال این موضوع انقد واضحه که حتی خودتون ناآگاه بش اعتقاد دارید!


به خاطر این هست که این زندان ها فعالیت فرهنگی و روانی ندارن.
اونارو میکنن تو یک قفس با یک مشت خلافکار دیگه، راه حل های جدید تر هم یاد میگیرن.

تاکید ما بر اصلاح توسط متخصص هست که گویا شما به این بخشی که مدام داره تکرار میشه رو دقت نمیکنید.




بنظرت اگر مدیر گاهی خشونت بخرج نده و چند نفر رو تنبیه نکنه (نه لزوما فیزیکی) و بذاره دانش اموزا مثه تو خیابون راحت باشن و هر کاری دوس دارن انجام بدن (گرگ و گوسفند) میتونه مدرسه رو کنترل کنه؟

اساسا تمام افتخار بشریت اینه که از قوانین جنگل به سمت تمدن و قوانین مدنی حرکت کرده! بدون وجود مجازات در جامعه امنیت به هیچ وجه وجود نخواهد داشت، فقط دقت کنید که منظور از مجازات تنها اعدام و ... نیست، زندان، جریمه های رانندگی، برخورد با اراذل و اوباش، و ... همه جزو مجازات هستن...


کسی مخالف جریمه های اصلاح کننده نیست.
صحبت سر مجازات های خشن هست که اگر جای فاعل و مفعول عوض بشه، یک عمل قبیح شمرده بشه.

و صرف عامل زمان بتونه قباحت یک جرم رو با نام مجازات از بین ببره.
رام کردن انسان با چوب، همانند رام کردن حیوان با چوب میتونه اورو مدتی اروم نگه داره ولی به محض پیدا کردن فرصت، انسان همانند حیوان شورش خواهد کرد.
پس بهتره زیاد به راه های رام کردن حیوانی مثل شلاق و کشتن و ضرب و جرح نیاندیشیم.
بقیه مجازات ها که نوع حیوانیش موجود نیست، میتونه مصلح باشه.




چنتا از هزاران مثالش کشورهای عراق، مصر و لیبی هستن در زمان حکومت دیکتاتورهاشون و بعد از سقوط اونها ... جرم و جنایت در این کشورها چه زمانی بیشتر بود؟ در زمان اون دیکتاتورها یا بعد از سقوطشون؟

این کشورایی که مثال زدین دیگه خودش واضح هست مربوط به چه گروه هایی هستند.
مطمئنا ریشه دیکتاتورهاشون اگر خشک میشد وضعیتشون بهتر میشد ولی نشد، چون طرفدارای حکومت های ساقط شده در جامعه هنوز زیاد هستند و باید منتظر بود تمام بشن.
تمام بشن این کشورها هم به روال عادی بر میگردن، هرچند مکتب بر پایه خرد ندارن که بشه روی تفکر حساب باز کرد.
برای همین مدام بازیچه این و ان میشن.

Stream
04-03-2015, 18:11
داشتم کتاب Relative Justice از Tamler Sommers رو می خوندم (کتاب فوق العاده ای درباره مسئولیت پذیری اخلاقی و مجازات است).

سوالی که چند صفحه پیش پرسیدم و کسی پاسخ نداد مسئله مهمی در قضیه مجازات است:



به فرض (خیالی) اینکه ما شیوه ای برای درمان شخصی که یک قتل انجام میده در دست داریم، و یک شخص قتلی رو انجام میده و ما می دونیم دلیل این رفتار مشکلاتی در مغز شخص بوده که بعد از درمان شخص به حالت عادی برمی گرده، آیا به نظر شما باید این شخص هنوز مجازات بشه؟ یا درمان بشه و برگرده در جامعه؟ دوست دارم بدونم اونهایی که معتقد هستن این شخص باید هنوز مجازات بشه دلایلشون چی هست.

این فرض در خیلی از مواقع خیالی نیست. بطور مثال تومور هایی در مغز هستند که بواسطه محلی که قرار گرفتند تاثیر بسیار شدیدی روی رفتار شخص می گذارند و بعضی مواقع مستقیما به رفتار بسیار خشونت زا می انجامند و بعد از اینکه افراد درمان میشن (معمولا بوسیله جراحی و خارج کردن تومور)، رفتار خشونت آمیز شخص هم کاملا از بین میره. فرضا شخصی یک قتل انجام میده، بعد از بازداشت متوجه میشیم این شخص توموری در مغز داره که بعد از در آوردن این تومور این شخص کاملا رفتار خشونت آمیزی که داشته از بین خواهد رفت... چکار کنیم؟ درمان و آزادی؟ درمان و مجازات؟ فقط مجازات؟

B.Russell
04-03-2015, 19:05
این فرض در خیلی از مواقع خیالی نیست. بطور مثال تومور هایی در مغز هستند که بواسطه محلی که قرار گرفتند تاثیر بسیار شدیدی روی رفتار شخص می گذارند و بعضی مواقع مستقیما به رفتار بسیار خشونت زا می انجامند و بعد از اینکه افراد درمان میشن (معمولا بوسیله جراحی و خارج کردن تومور)، رفتار خشونت آمیز شخص هم کاملا از بین میره. فرضا شخصی یک قتل انجام میده، بعد از بازداشت متوجه میشیم این شخص توموری در مغز داره که بعد از در آوردن این تومور این شخص کاملا رفتار خشونت آمیزی که داشته از بین خواهد رفت... چکار کنیم؟ درمان و آزادی؟ درمان و مجازات؟ فقط مجازات؟

به نظر من نقطه مبهم قضیه صرفا در این نیست که اون فرد قاتل درمان پذیر و قابل اصلاح هست یا نه.
نحوه جبران میزان آسیبی که به یک نفر رسیده هم اهمیت داره.

مثلا فردی دیوانه به خانواده ای حمله کرده بود، جلوی چشم پدر به دختر و همسرش تجاوز کرده بود و بعد اونهارو جلوی چشم مرد کشته بود.
اگر فرض رو هم بذاریم که اون انسان دیوانه درمان بشه، چه راهکاری برای تسلی خاطر اون پدر هست؟
یا اون دخترهایی که در جوانی رو صورتشون اسید پاشیده شد و تا آخر عمر قرار هست کور زندگی کنن، چه قدر از این زجر کوری رو اون اسید پاش پس از درمان باید تحمل کنه؟
و ....

من به شدت با مجازات های خشن مخالفم، اما شوک های بسیار بزرگی که در اثر این جرایم خشن به قربانی وارد میشه چطوری بازیابی و ترمیم شود؟
علاوه بر درمان خاطیان ما باید ببینیم چه گزینه هایی برای درمان آسیب دیدگان داریم، اونم آسیب های غیرقابل جبران.

metalhead_forever
04-03-2015, 19:54
داشتم کتاب Relative Justice از Tamler Sommers رو می خوندم (کتاب فوق العاده ای درباره مسئولیت پذیری اخلاقی و مجازات است).

سوالی که چند صفحه پیش پرسیدم و کسی پاسخ نداد مسئله مهمی در قضیه مجازات است:



این فرض در خیلی از مواقع خیالی نیست. بطور مثال تومور هایی در مغز هستند که بواسطه محلی که قرار گرفتند تاثیر بسیار شدیدی روی رفتار شخص می گذارند و بعضی مواقع مستقیما به رفتار بسیار خشونت زا می انجامند و بعد از اینکه افراد درمان میشن (معمولا بوسیله جراحی و خارج کردن تومور)، رفتار خشونت آمیز شخص هم کاملا از بین میره. فرضا شخصی یک قتل انجام میده، بعد از بازداشت متوجه میشیم این شخص توموری در مغز داره که بعد از در آوردن این تومور این شخص کاملا رفتار خشونت آمیزی که داشته از بین خواهد رفت... چکار کنیم؟ درمان و آزادی؟ درمان و مجازات؟ فقط مجازات؟
باید ببینیم هدف از مجازات چیه... اگه هدف قصاص باشه که در بعضی از موارد ضروری هست با نظر آقای راسل موافقم... وقتی قتل انجام میشه و آثار بزرگ و برگشت ناپذیر داره فرقی نمیکنه یه شخص دیوانه این عمل رو انجام داده یا یه شخص کاملا" هوشیار و خودآگاه... چیزی که اینجا مهمه همون اثر به جا مونده هست که راهی جز مجازات نداره یا من نمیشناسم....
اما وقتی بحث اصلاح مطرح میشه... مثلا" فرض کنید فردی رو که یه عمل خشونت آمیز انجام داده میندازیم زندان تا دیگه در آینده چنین عملی مرتکب نشه... اگه بدونیم مثلا" طبق گفته شما یه تومور باعث این عمل شده، خوب درمان باید انجام بشه و مجازات هم ضروریتی نداره وقتی میدونیم با این درمان دیگه چنین عملی مرتکب نخواهد شد.
بنابراین در حالت کلی بحث اینه که هدف از مجازات قصاصه یا اصلاح اگر قصاص باشه خوب فرقی نداره چه کسی این عمل رو انجام داده و چه شرایطی داشته اما اگه هدف اصلاح باشه خوب درمان قطعی راه بهتری برای اصلاح هست...
مثلا" تو همین ایران اگه شخصی به دلیل زورگیری دستگیر بشه حتی اگه طرف مورد زورگیری رضایت کامل هم بده باز هم شخص مجازات میشه اما اگه همون شخص مرتکب قتل بشه اگه اولیای دم رضایت بدن آزاد میشه! پس هنوز کامل مشخص نیست مجازات برای قصاصه یا اصلاح...

New Ray
05-03-2015, 03:07
به فرض (خیالی) اینکه ما شیوه ای برای درمان شخصی که یک قتل انجام میده در دست داریم، و یک شخص قتلی رو انجام میده و ما می دونیم دلیل این رفتار مشکلاتی در مغز شخص بوده که بعد از درمان شخص به حالت عادی برمی گرده، آیا به نظر شما باید این شخص هنوز مجازات بشه؟ یا درمان بشه و برگرده در جامعه؟ دوست دارم بدونم اونهایی که معتقد هستن این شخص باید هنوز مجازات بشه دلایلشون چی هست.

این فرض در خیلی از مواقع خیالی نیست. بطور مثال تومور هایی در مغز هستند که بواسطه محلی که قرار گرفتند تاثیر بسیار شدیدی روی رفتار شخص می گذارند و بعضی مواقع مستقیما به رفتار بسیار خشونت زا می انجامند و بعد از اینکه افراد درمان میشن (معمولا بوسیله جراحی و خارج کردن تومور)، رفتار خشونت آمیز شخص هم کاملا از بین میره. فرضا شخصی یک قتل انجام میده، بعد از بازداشت متوجه میشیم این شخص توموری در مغز داره که بعد از در آوردن این تومور این شخص کاملا رفتار خشونت آمیزی که داشته از بین خواهد رفت... چکار کنیم؟ درمان و آزادی؟ درمان و مجازات؟ فقط مجازات؟

بنظر من باید مجازات بشه ولی نه مثل اشخاص سالم مجازاتی برای اصلاح ، بلکه با توجه به شرایطش. البته نمیشه تمام شرایط رو در قانون پیش بینی کرد ولی کم کم اصلاحیاتی بهش اضافه میشه. این نوع مجازات بیشتر بخاطر عدالت و همچنین احقاق حق قربانی هست هر چند غیر اخلاقی بنظر برسه. (منظورم این نیست که مثلا یک سگِ مجرم رو در مقام متهم اعدام کنیم - هرچند برای سگهای شکاری تربیت شده گاها استفاده میشه)

در بررسی کلی قضیه می بینیم شخصی به دیگری ضرر زده (انسان، حیوان، ماشین) و شخصی دیگر ضرر کرده (انسان، حیوان، ماشین) ، بخشی از هدف مجازات به متهم مربوطه و بخش دیگری به شاکی. در مثال بالا بخش متهم (اصلاح) از بین میره ولی همچنان بخش شاکی (حق و عدالت) باقی هست. بنابراین مجازاتی مناسب باید براش در نظر گرفته بشه که نظر شاکی هم کمی نقش داره و مثلا میتونه ببخشه یا درخواست تخفیف بده. در اینصورت نهادهای حمایت کننده میتونن برای دفاع از متهم حقوق شاکی رو بهش بدند تا ازش رضایت بگیرند.

N I G H T P E A C E
05-03-2015, 09:48
داشتم کتاب Relative Justice از Tamler Sommers رو می خوندم (کتاب فوق العاده ای درباره مسئولیت پذیری اخلاقی و مجازات است).

سوالی که چند صفحه پیش پرسیدم و کسی پاسخ نداد مسئله مهمی در قضیه مجازات است:



این فرض در خیلی از مواقع خیالی نیست. بطور مثال تومور هایی در مغز هستند که بواسطه محلی که قرار گرفتند تاثیر بسیار شدیدی روی رفتار شخص می گذارند و بعضی مواقع مستقیما به رفتار بسیار خشونت زا می انجامند و بعد از اینکه افراد درمان میشن (معمولا بوسیله جراحی و خارج کردن تومور)، رفتار خشونت آمیز شخص هم کاملا از بین میره. فرضا شخصی یک قتل انجام میده، بعد از بازداشت متوجه میشیم این شخص توموری در مغز داره که بعد از در آوردن این تومور این شخص کاملا رفتار خشونت آمیزی که داشته از بین خواهد رفت... چکار کنیم؟ درمان و آزادی؟ درمان و مجازات؟ فقط مجازات؟

سوال سختی هست، بقول دوستان اگر هدف مجازات فقط اصلاح باشه که نباید مجازات بشه، اما وقتی بحث احقاق حق و عدالت پیش میاد انسان دوست داره کمی متفاوت به مساله نگاه کنه...

بنظر من اگر اون فرد واقعا اراده نداشته و مقصر تنها اون تومور هست، عقلا نباید مجازات بشه، چون در اون لحظه نه اراده داشته و نه عقلش درست کار میکره، مثل اینه که فردی تو خواب اتفاقی کسی رو بکشه، مثلا دستش بیافته رو دماغ و دهن یه نوازاد و خفش کنه ... هر چند از نظر احساسی و عاطفی ما دوست داریم چنین فردی رو مجازات کنیم تا به آرامش برسیم ...

SpiralOut
08-03-2015, 17:11
مجازات اگر بطور پیامدگرایی تاثیر مثبت داشته باشه میتونه کار درستی باشه.

Stream
26-03-2015, 16:42
در فلسفه اخلاق و همینطور فلسفه مجازات، مفهومی وجود داره با عنوان Restorative Justice (عدالت بازگرداننده) که در مقابل تنبیه/Punishment قرار می گیره (سیستم فعلی)، بر این اساس مجازات یک جرم بر اساس قوانین از پیش تعیین شده مشخص نمیشه، بلکه برای هر مورد بطور خاص، نگاه میشه به اینکه قربانی چه بلایی سرش اومده و چکار میشه کرد برای اینکه این آسیب های وارد شده جبران و بازگردانده بشه، و در این راه فرد خاطی و مهاجم موظف به انجام کارهای لازم برای کمک به بازگرداندن آسیب های وارده به قربانی است. هدف عدالت بازگرداننده پیدا کردن بالانسی مناسب بین حقوق شخص خاطی، و نیازهای قربانی است.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

فرضیات فلسفی این موضع:

1. وقتی شخصی با اعمال خود به دیگری آسیب می زند، شخص قربانی حق و حقوقی نسبت به زمان/مال/جسم شخص خاطی پیدا می کند.
2. جرائم مرتکب شده نسبت به فرد هستند، نه نسبت به دولت و حکومت.

این سیستم در حال حاضر تا حدی در اکثر سیستم های قضایی جهان (از جمله ایران) وجود داره، ولی تقریبا در هیچ جای جهان "اساس" کار نیست.