PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : متافیزیک چیست؟



Saeed Dz
08-09-2014, 18:28
شیادان و هدایت‌کنندگان برنامهء فریب عمومی گاه برای موجّه کردن روش‌های خود دست به دامان به‌کارگیری واژگان پر‌طمطراق و تکدّی و استقراض از اصطلاحات تخصصی حوزه‌های دانش و فلسفه می‌شوند. از آن‌‌جا که در روزگار ما با وجود گردش حجم انبوه دانش و اطلاعات عمومی ، کم‌تر از گذشته می‌توان افراد را با واژگانی چون آل، بختک، یک سر و دو گوش و …. فریب داد و اقناع کرد ، واژگانی هم‌چون متافیزیک، کوانتوم، الکترومغناطیس، انرژی و … از جمله الفاظ پرکاربرد رمّالان و فال‌گیران و نادانشمندان زمانه ماست. علی‌الظاهر مشابهت دو اصطلاح متافیزیک و فیزیک سبب شده رمّالان بر موج ناآگاهی توده‌های ناآشنا با دانش و فلسفه سوار شوند و فرومایگی اعمال فریب‌کارانه خود را بپوشانند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

به لحاظ لغوی متافیزیک متشکل از دو کلمه “متا” به معنای بَعد و “فیزیک” به معنای طبیعت است و در ترجمه های معمول آن را با “مابَعدالطبیعه” معادل می‌کنند. متافیزیک به‌معنای دقیق آن شاخه‌ای است از فلسفه (همان‌گونه که اپیستمولوژی (معرفت‌شناسی) epistemology ، زیبایی شناسی aesthetics و… شعوبی از فلسفه هستند). متافیزیک به گفته ارسطو جست‌و‌جوی نخستین اصل‌ها و علت‌ها و بررسیِ بودن به مثابهء بودن است، پرسش‌های بنیادی متافیزیک درباره بودن، نبودن، شدن، یکی، بسیاری و… است. متافیزیک در این معنا به نوعی همان “آنتولوژی” ontology (وجودشناسی) یا بودن‌شناسی است.
واژهء متافیزیک ساختهء شاگردان ارسطو و نامی بود برای نامیدن دسته‌ای از نوشته‌های او که “پس از فیزیک” بودند. ولی این نام در دوره‌های بعد به معنایی که در بالا توضیح داده شد به‌کار رفت. خود ارسطو به جای واژهء (متافیزیک) عبارت (دانش یا فلسفهء نخستین) را به‌کار برده است. افراد ناآشنا با واژگان حوزه علوم و فلسفه، مابعدالطبیعه را با ماوراءالطبیعه جابه‌جا گرفته‌اند و از روی ناآگاهی به پدیده‌های عجیب و فراطبیعی (در صورت وجود) یا به‌عبارتی آن‌چه که پدیده‌های پارانرمال paranormal خوانده می‌شوند عنوان متافیزیک اطلاق می‌کنند! محتملاً بارها شنیده‌ایم که کسانی خواص سنگ ها یا فال تاروت یا احضار ارواح و … را زیرمجموعه مسائل متافیزیکی عنوان می‌کنند و علی‌الاصول تصور می‌کنند متافیزیک به معنای پدیده‌هایی است که فیزیک از توصیف و تفسیر آن عاجز است!
این سوء‌‌برداشت تا به آن‌جا رایج و معمول شده که حتی دانشگاهیان نیز درک و قضاوت صحیحی در قبال حیطه مبحث متافیزیک ندارند. جابه‌جا گرفتن دو اصطلاح مابعدالطبیعه و ماوراءالطبیعه چنان رایج است که برای نمونه کتاب “هر آن‌چه لازمست درباره مسائل فراطبیعی (پارانرمال) بدانید”Everything you need to know about the paranormal phenomenon)) نوشتهء سیلیویا براون در فارسی ذیل عنوان (پدیده‌های متافیزیکی!) ترجمه شده‌است. مخاطب فارسی زبان، پارانرمال را با متافیزیک جابه‌جا گرفته و این دو را به غلط با هم یکی تصور می‌کند. سیلیویا براون در این کتاب از اشباح ، پری‌دریایی، خون‌آشام، اشیای ناشناخته فضایی (UFO)، احضار ارواح و طلسم و برون‌فکنی روح و هاله و … صحبت می‌کند و ناشر در مقدمه، کتاب او را این‌گونه معرفی می‌کند: کتابی که پیش رو دارید نوشتهء یکی از بزرگترین نویسندگان عرصهء متافیزیک جهان است!
سیلویا براون نویسنده چندین کتاب پرفروش با کامل ترین راهنمای خود درباره مسائل متافیزیک است! کتاب پدیده‌های متافیزیکی فرهنگ کوچکی است که تمامی مسائل متافیزیکی مؤثر بر زندگی ما را در بر می‌گیرد! طراحان برنامه فریب عمومی که عموماً تبلیغ محصولات خود را در برنامه‌های زرد تلویزیونی ماهواره‌ای و روی میلیون‌ها وب‌سایت شبکه اینترنت قرار می‌دهند نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنان با ترفندهای گوناگون محصولاتی نظیر تکه‌های سنگ، برچسب دفع سموم بدن!، مهره مار، دست‌بند انرژی و آرامش! ، دارو و درمان‌های دروغین افزایش قد و لاغری و CD ‌های ترک اعتیاد و … را در مقیاس انبوه به فروش می‌رسانند و سوار بر ناآگاهی عمومی ، تجارت آلوده خود را پیش می‌برند. رمّالان و شیّادان روزگار ما برای فروش تولیدات خود، دست به دامان به‌کارگیری واژگان پر ابهت و پرطنینی چون متافیزیک و امواج الکترومغناطیس و … می‌شوند تا بلکه مخاطب ناآگاه ، تصور کند کارکرد محصولات فوق، از پشتوانه‌ای علمی (مخاطب ناآگاه، متافیزیک را به‌معنای فیزیک جدید یا چیزی ورای فیزیک و لذا آن را نوعی علم تلقی کرده و بلکه معتبرتر می‌داند) برخوردار است.
به همین جهت در تبلیغات شیّادانهء آن‌ها دیگر سخنی از بلغم و صفرا و طبائع اربعه و سردی و گرمی و آب و باد و خاک و آتش نیست. سخن از متافیزیک است و نیروی مغناطیس! عبارات زیر عیناً از متن تبلیغات اینترنتی فروش مهرهء مار نقل شده است:[ ... مهره مار دراولین برخورد شاید مساله ای خرافاتی بنماید، ولی علم نوین متافیزیک (؟) که از جمله علوم پیشرفته وجدید بشر است (؟) و واقعیات پنهان بسیاری از موضوعات را کشف واثبات مینماند و علم سنگ درمانی (؟)یکی از شاخه های بسیارجزیی آن است(؟) که امروزه توانسته‌است بسیاری از مشکلات حاد بشر را حل کند(؟!) درخصوص مهره مار ، متافیزیک اینگونه اظهار نظر میکند (؟؟) : هر شیء در جهان هستی به‌واسطه جوهره ساختاری خود نیرویی مغناطیسی (؟) دارد و برآیند این انرژی‌های (بالاخره نیرو یا انرژی؟!) نهفته منتشر شده از اجسام واشیاء به‌صورت بسیار مؤثر وقابل مشاهده نظمی را در جهان هستی پدید می‌آورند! ...]
علی ایحال با هر رویکردی که تعریفی جامع از مابعدالطبیعه (متافیزیک) ارائه دهیم نه مهرهء مار و اثر آن بر خوشبختی و جذابیت افراد، نه خواص سنگ‌های ماه تولّد، نه فال تاروت و نه طالع‌بینی و نه نظایر این ها، هر چه که باشند هیچ‌کدام موضوع بحث متافیزیک نیستند. یک تعریف بنیادین از متافیزیک این است که در آن، نمود appearance از واقعیت reality متمایز می شود. برخی تصور میکنند این تعریف مستلزم آن است که سرفصل موضوعات متافیزیک، واقعیت جهان نادیده unseen world باشد و بلافاصله اینطور استنتاج میکنند که موضوعاتی چون روح، بختک، جن و … از آن حیث که گویا به چشم دیده نمی شوند زیرمجموعه مسائل متافیزیک هستند! متافیزیک به بیانی دیگر پرداختن به نگرش فراگیر over-all view انسان به جهان یا طبیعت است.
ماکس پلانک متافیزیک را اینگونه تعبیر میکند: “قطعه خاکی را در نظر بگیرید، و ابعاد و حدود هندسی آن و ساختار شیمیایی و فیزیکی آن را بررسی کنید، این یک بررسی علمی است. امّا همین قطعه خاک را، ضمن یک تصویر بزرگ تر و فراگیر ببینید، بیابانی را در نظر آورید با تپه ها و دامنه ها و این قطعه خاک را ، در این مجموعه از نظرگاهی بلند نظاره کنید. تصویری دیگر از آن خواهید داشت. این دومی است که تا حدودی به بینش متافیزیکی شبیه است.” متافیزیک و علم در طول هم اند . شناخت علمی درون معرفت متافیزیکی قرار میگیرد. درست مانند فیزیولوژی و بیوشیمی. فیزیولوژی رفتار بدن را تشریح میکند و بیوشیمی علمی است که در آن تفسیر شیمیایی از رفتار بدن ارائه میشود. در فیزیولوژی از انقباض و انبساط عضلات و از ترشحات غدد درون ریز سخن میگویند و از زیاد شدن قند خون و همراه با آن ازدیاد تشنگی و …، امّا بیوشیمی چگونگی همهء این مسائل را از چشم یک شیمیدان نگاه میکند و تبیین شیمیایی از این پدیده ها ارائه میدهد. توضیح می دهد که ملکول های آکتین و میوزین چگونه از منابع انرژی بدن ATP انرژی میگیرند تا انقباض و انبساط را تامین کنند. بیوشیمی تا هر کجا که پیش رود نه رقیب فیزیولوژی می شود نه بزرگتر از آن . همیشه به منزلهء جزئی از آن باقی می ماند. بعبارت دیگر بیوشیمی در طول فیزیولوژی است نه در عرض آن.
متافیزیک و علم هم در مقام تشبیه، چنین نسبتی با یکدیگر دارند. بهر حال بار دیگر تأکید می کنیم که مباحث مطروحه در متافیزیک عمدتاً مشتمل بر پرسش هایی نظیر این است که ریشهء تنوع و تعدد چیست ؟ وجود معلول چگونه وجودی است که نیازمند علّت شده است؟ چرا نمی تواند بدون علّت بوجود بیاید؟ اساساً وجود، خودش چیست؟ چرا به جای اینکه یک چیزی نباشد چیزی هست؟ آیا هستی هر کجا یافت شود کمّیت پذیر است؟ حقیقت چیست ؟ اصالت وجود و اصالت ماهیت و رئالیسم به چه معنا هستند؟ و از این رو سرفصل موضوعات متافیزیک برخلاف آنچه که عامّه می پندارند نه اشباح سرگردان است نه کف بینی نه احضار ارواح نه پیشگویی و نه غیب گویی و نه فال تاروت و نه طالع بینی و نظایر آن.


نویسنده: عرفان کسرایی

B.Russell
03-11-2014, 13:13
با توجه به اینکه در تالار علوم انسانی این انجمن، برخی صحبت هایی راجع به متافیزیک و ماورالطبیعه انجام میدن و فکر میکنن این چیزا در دنیای علم به معنای تایید روح و جن و آخرت و... است، یکسری توضیحاتی پیرامون این مسائل ارائه می شود:


1- بسیاری از تعاریف و واژگان حیطه علوم در معرض کژفهمی و سوء برداشت قرار دارند. رد پای این فهم نادرست را غیر از علم، در فلسفه نیز می‌توان یافت.

مثلاً بسیاری از مردم تصور می‌کنند متافیزیک یعنی چیزی ورای فیزیک یا مجموعه رویدادهای ماوراءالطبیعه یا پدیده‌هایی که فیزیک از تفسیر آن عاجز است!!!
حتی افراد تحصیل کرده نیز اصطلاح متافیزیک را به اشتباه به پدیده‌های عجیب و ماورایی اطلاق می‌کنند.

توجه:

متافیزیک بحثی فلسفی در مورد علل وجود و چیستی موجودات است و ارتباطی به ماوراءالطبیعه ندارد.



2- اشکال در فهم واژه متا فیزیک برای فارسی‌زبانان از آنجا ایجاد شده که فلاسفه عرب‌زبان مکتب ارسطو، کتاب فیزیک ارسطو را «الطبیعه» و مجموعه متافیزیک را «مابَعدُ الطبیعه» یا «بعد از علوم طبیعی» ترجمه کرده‌اند.

و این هم‌شکلی نام، این امر را مشتبه کرده است که «مابعدالطبیعه» همراستا یا هم‌سنخ با «ماوراءالطبیعه» است !!!!!!!!!

در صورتی که این تصور غلط است و میان این دو مفهوم ارتباطی وجود ندارد.



3- پدیده‌های ماورایی اقلامی از پدیده‌ها هستند که به شکل علمی و طبیعی قابل توضیح نیستند، دلایل نامشخص دارند و از دیرباز در فرهنگ عامه وجود داشته‌اند.

شواهد علمی و دانشمندان، پدیده‌های ماورایی را پشتیبانی نکرده و آن را نمی‌پذیرند.

این پدیده‌ها می‌تواند شامل باور به شعور مواد، انرژی‌های خاص مثبت و منفی، وجود روح، دیدن موجودات فضایی، اعتقاد به تعبیر خواب، طایع‌بینی، چاکرا، طلسم، تله‌پاتی، استخاره، الهام، تقدیر و شانس، جن، موجود غیر ارگانیک، هومیوپاتی و هر چیز غیرطبیعی باشد.



4- برعکس آنچه تصور می‌شود تحقیقات فراوانی برای اثبات یا وجود موارد فراطبیعی و ماورایی انجام شده اما همه آنها با شکست مواجه شده‌اند.

دانشمندان معتقدند ادعای مشاهده پدیده‌های ماوراءالطبیعه می‌تواند ناشی از تفسیر یا برداشت نادرست افراد از وقایع طبیعی، سوءتعبیر یا سوءتفاهم، نوعی شیادی یا صرفاً یک اتفاق احتمالی باشد به همین دلیل است که بنا به اصل تیغ اوکام این تفکرات کنار گذاشته می‌شوند.



افراد زیادی در جهان مدعی دیدن پدیده‌های ماورایی، تله‌پاتی، ذهن‌خوانی، ارسال انرژی، گفتگو با مردگان و مواردی از این دست شده‌اند. اولین بار در سال ۱۹۲۲ گروهی از دانشمندان امریکایی جایزه ۲۵۰۰ دلاری برای کسی گذاشتند که در شرایط آزمایشگاهی یکی از این پدیده‌های ماورءالطبیعه که مدعی آن است، اثبات کند. پس از آن گروه‌های علمی مستقل و دانشمندان فراوانی از سراسر جهان جایزه‌های مشابهی را اعلام کردند که امروز مجموع آنها به حدود ۲.۴ میلیون دلار می‌رسد. تا کنون همه مدعیان در برابر همه این جوایز شکست خورده‌اند.




5- وقتی نتوان «عدم وجود یک اتفاق غیرطبیعی» را به کمک علم اثبات کرد به معنی «وجود آن اتفاق غیرطبیعی» نیست !!!

به لحاظ منطقی بار اثبات ادعا به عهده مدعی است.

اگر فردی مدعی شود که «یک قوری در فضای میان کهکشان‌ها امور کائنات را اداره می‌کند» علم نمی‌تواند عدم وجود آن را اثبات کند، اما به معنی وجود این قوری هم نیست. کسی که چنین ادعایی کرده باید آن را اثبات کند و تا زمانی که به اثبات نرسیده گفتگو در مورد آن بی‌معنی است و فقط به شکل ادعا/باور/عقیده‌ی فرد مدعی باقی می‌ماند.

Stream
03-11-2014, 13:39
بله اشتباهی است که مرتب رخ می ده. متافیزیک در زبان ساده یعنی چیزی که بعد از فیزیک میاد، و هیچ وقت منظور این نیست که "جایی که قوانین فیزیک نقض میشن". حتی جالبه که بعضی از متفکران که عنوان "فیلسوف علم" رو پشت خودشون یدک می کشند هم این رو درست نمی فهمند (نمونه John Lennox در آکسفورد).

در بحث های متافزیک آکادمیک همیشه بر پایه یافته های علمی سوار می شیم و سعی می کنیم دامنه دانش رو افزایش بدیم، بعضی به اشتباه فکر می کنند در بحث های متافیزیک این اجازه وجود داره که یافته های علمی رو نقض کنیم. درک این مسئله خودش یکی از بزرگ ترین تفاوت های فلسفه مدرن و فلسفه های سنتی است که در خیلی از مکاتب از اونها استفاده میشه و بطور دقیق تر اینکه چرا یکی مفید است و دیگری تفاوت خاصی با داستان سرایی نداره.

مهـندس مسعود
26-01-2015, 21:23
بله اشتباهی است که مرتب رخ می ده. متافیزیک در زبان ساده یعنی چیزی که بعد از فیزیک میاد، و هیچ وقت منظور این نیست که "جایی که قوانین فیزیک نقض میشن". حتی جالبه که بعضی از متفکران که عنوان "فیلسوف علم" رو پشت خودشون یدک می کشند هم این رو درست نمی فهمند (نمونه John Lennox در آکسفورد).

در بحث های متافزیک آکادمیک همیشه بر پایه یافته های علمی سوار می شیم و سعی می کنیم دامنه دانش رو افزایش بدیم، بعضی به اشتباه فکر می کنند در بحث های متافیزیک این اجازه وجود داره که یافته های علمی رو نقض کنیم. درک این مسئله خودش یکی از بزرگ ترین تفاوت های فلسفه مدرن و فلسفه های سنتی است که در خیلی از مکاتب از اونها استفاده میشه و بطور دقیق تر اینکه چرا یکی مفید است و دیگری تفاوت خاصی با داستان سرایی نداره.

بنده همیشه تصور می کرده ام متافیزیک مربوط به مفاهیمی است که علوم تجربی قادر به بررسی آن نیست مانند منشاء حیات یا منشاء جهان. آیا این تصور اشتباه است؟

Stream
03-02-2015, 19:55
بنده همیشه تصور می کرده ام متافیزیک مربوط به مفاهیمی است که علوم تجربی قادر به بررسی آن نیست مانند منشاء حیات یا منشاء جهان. آیا این تصور اشتباه است؟

اینکه منشا حیات یا کیهان توسط علوم تجربی قابل بررسی است یا خیر خودش یک مسئله است، ولی بطور کلی حرف شما صحیحه. متافیزیک بررسی مطالبی است که فعلا پاسخ علمی براشون نیست، بطور خلاصه جیزی که بعد از فیزیک میاد، نه چیزی که فیزیک رو نقض می کنه. هر ادعای متافیزیکی باید صد درصد مطابق با یافته های علمی باشه.

Saeed Dz
03-02-2015, 23:02
اصولا هر پدیده ای که برای انسان عصر خودش قابل درک نباشه شکل متافیزیکی میگیره یا حتی وارد دنیای توجیهات خرافی میشه. برای مثال آتش و فرایندش برای انسان های نخستین مطمئنا یک پدیده متافیزیکی بوده و موارد دیگر کم نیست در تاریخ.

Hi People
12-03-2015, 20:55
پس نمیتونیم بگیم متافیزیک وجود نداره قطع و یقین ،ممکنه در اینده بشر به رهیافت های علمی در این مورد برسه و گفته های امروز ثابت بشه

Stream
12-03-2015, 21:51
پس نمیتونیم بگیم متافیزیک وجود نداره قطع و یقین ،ممکنه در اینده بشر به رهیافت های علمی در این مورد برسه و گفته های امروز ثابت بشه

متافیزیک یه حوزه فلسفه است، "چیز"ی خارج از حیطه مطالعه و بحث نیست که بتونه وجود داشته باشه یا وجود نداشته باشه. شما احتمالا با ماوراءالطبیعه اشتباه گرفتید.

Hi People
12-03-2015, 23:19
متافیزیک یه حوزه فلسفه است، "چیز"ی خارج از حیطه مطالعه و بحث نیست که بتونه وجود داشته باشه یا وجود نداشته باشه. شما احتمالا با ماوراءالطبیعه اشتباه گرفتید.
بله منظور همون عللی بود که فعلا علم از توضیح در موردشون عاجزه و دلیلی بر وجود نداشتنشون نیست

Stream
13-03-2015, 00:00
بله منظور همون عللی بود که فعلا علم از توضیح در موردشون عاجزه و دلیلی بر وجود نداشتنشون نیست

دقت کنید حوزه "متافیزیک" لزوما مربوط به ماوراءالطبیعه نیست. خیلی از فیلسوف ها هستند که در حوزه "متافیزیک" فعالیت دارند (مثلا در فیزیک کوانتوم یا خودآگاهی) ولی هیچ حرفی از ماوراءالطبیعه نمی زنند و هر چیزی که میگن به شکلی است که بصورت علمی در نهایت قابل تست و آزمایش خواهد بود (حتی اگه تکنولوژی تست فعلا ممکن نباشه فرضیه ها کاملا تست پذیر و ابطال پذیر هستند، و هیچ وقت از فرضیه خارج نمی شوند).

laxer
28-11-2015, 17:03
برای اینکه بدانم به درک صحیحی رسیده ام یا نه لطفا درستی مثال زیر رو تایید یا رد کنید:

مثالی ساده در علم پزشکی:

فرد با مصرف ماده LSD وارد فاز توهم می شود ( LSD -> توهم زای غیر قانونی که برای مراسمات جادویی هم استفاده میشه)

داریم:
متافیزیک-> روانشناس: شخص در فاز توهم قرار دارد، نسبت به زمان و مکان آگاهی ندارد و .....
پارانرمال-> جادوگر: اعلام میکند که شخص در حال ارتباط با ارواح و سیر در عالم دیگر است و ....
فیزیک-> نورولوژیست: اتصال LSD به گیرنده های دوپامین و سروتونین در قشر مزولیمبیک باعث ایجاد چنین حالتی است و ...


ولی بازم میشه پدیده فراگیر رو جزئی کرد! مثلا": اتصال کوالان ملکول LSD با گیرنده های سروتونین
یک مرحله پایین تر می شود بحث جزئی تری رو پیش کشید ( تغییر تراز انرژی الکترون های اتم کربن در ساختار LSD جهت ایجاد پیوند) ولی در کل گویای این است که شخص در فاز توهم است (همان متافیزیک)

منظور همین است؟ ( یا باید متن رو با دقت بیشتری بخونم)
تشکر:V12: