PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : چگونه مخالفت كنیم؟



Rossin
10-08-2014, 21:42
روش نقد را یاد بگیریم

تا دو دهه پیش نویسندگان فقط می‌نوشتند و خوانندگان هم به خواندن بسنده می‌كردند. اما در سال‌های اخیر به ویژه در فضای مجازی این امكان فراهم شده كه خوانندگان نظر دهند و در جلسات بحث و گفت‌وگو شركت كنند. اغلب افرادی كه به موضوعی واكنش نشان می‌دهند، با آن مخالف‌اند. همان‌گونه كه انتظار می‌رود موافقت با موضوع كمتر از مخالفت با آن مردم را به هیجان می‌آورد.
معمولا در موافقت حرف كمتری برای گفتن داریم؛ البته می‌توانیم توضیح بیشتری درباره گفته نویسنده بدهیم، اما احتمالا او پیش‌تر جالب‌ترین جنبه‌های نهفته در نوشته‌اش را بررسی كرده و كاویده است. وقتی مخالفت می‌كنیم، به حوزه‌یی وارد می‌شویم كه ممكن است نویسنده به آن نپرداخته باشد. نتیجه اینكه با نخستین ابراز نظر مخالف، نظرهای دیگری پی در پی از راه می‌رسند و این صرفا كلمات‌اند كه مبنای سنجش قرار می‌گیرند.
البته این به آن معنی نیست كه افراد مرتب عصبانی‌تر می‌شوند. كافی است كه شیوه تبادل نظرمان را تغییر دهیم تا این موضوع روشن شود.
با وجودی كه عصبانیت موجب افزایش مخالفت نمی‌شود، این خطر وجود دارد كه افزایش مخالفت افراد را عصبانی‌تر كند، به ویژه در فضای مجازی كه می‌توان به آسانی چیزهایی گفت كه هرگز رودررو به زبان نمی‌آید.
اگر قصد مخالفت جدی با موضوعی را داریم، باید مراقب باشیم این كار را درست انجام دهیم. مخالفت درست یعنی چه؟
بیشتر خوانندگان فرق بین لجن‌پراكنی و رد كردن منطقی و محتاطانه موضوع را می‌توانند بگویند. با این حال نام گذاشتن بر درجات میانی این دو شیوه ابراز مخالفت، مفید است.
با این كار می‌توان مخالفت‌ها را درجه‌بندی كرد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مخالفت درجه صفر: لجن پراكنی
این نازل‌ترین شكل مخالفت و در عین حال متداول‌ترین نوع آن به حساب می‌آید. در فضای مجازی، كامنت‌هایی مثل «خر» و «نفهم» زیاد می‌بینیم، اما نكته مهم این است كه تصدیق كنیم این لجن‌پراكنی‌ها هیچ ارزشی ندارند. كامنتی مثل «نویسنده خودبزرگ‌بین است و سرسری به موضوع پرداخته» نیز دست كمی از «نفهم» ندارد و در واقع شكل بزك شده آن است.

مخالفت درجه یك: حمله به نویسنده
حمله به نویسنده كاملا به ضعیفی لجن‌پراكنی نیست و گاهی می‌تواند اندك ارزشی هم داشته باشد. مثلا اگر نماینده مجلسی در مقاله‌یی بنویسد: «حقوق نمایندگان باید افزایش یابد»، یكی می‌تواند پاسخ دهد: «البته كه باید این را بگوید، نماینده مجلس است دیگر». این نظر گفته نویسنده را رد نمی‌كند. گرچه هنوز شكل مخالفت خیلی ضعیف است، دست‌كم ممكن است به موضوع ربط داشته باشد. اگر خطایی در گفته نماینده وجود دارد، باید روی آن انگشت گذاشت؛ اگر خطایی نیست، چه فرقی می‌كند كه او نماینده است؟گاه گفته می‌شود نویسنده صلاحیت نوشتن در باره فلان موضوع را ندارد؛ این نیز نوعی حمله به نویسنده است و از قضا نوع بسیار بد آن است، چراكه ایده‌های خوب اغلب به ذهن تازه‌وارد‌ها می‌رسد. سوال این است كه آیا نویسنده درست می‌گوید یا نه. اگر نبود صلاحیت نویسنده سبب بروز خطا‌هایی شود باید آن را نشان داد، وگرنه نبود آن به خودی خود مساله‌یی نیست.

مخالفت درجه دو: واكنش به لحن
در این سطح تازه شروع می‌كنیم به خود نوشته، و نه نویسنده، واكنش نشان دادن. نازل‌ترین شكل این واكنش، مخالفت با لحن نویسنده است. نمونه: من نمی‌توانم بپذیرم كه نویسنده «آفرینش هوشمند» را چنین با تمسخر رد كند.
این شكل ابراز مخالفت هنوز ضعیف است، گرچه بهتر از حمله به نویسنده است. اما از لحن نویسنده مهم‌تر، آن است كه او درست می‌گوید یا نه، به ویژه كه داوری درباره لحن بسیار دشوار است. آنكه به موضوع حساس است به احتمال از لحن نویسنده دلخور می‌شود، در حالی كه ممكن است برای دیگر خوانندگان عادی به نظر رسد. بنا بر این اگر بیشترین چیزی كه می‌توانیم درباره نوشته‌یی بگوییم خرده‌گیری از لحن آن باشد، در واقع چیزی برای گفتن نداریم. اگر نویسنده جدی نیست اما حرف درست می‌زند، بهتر از آن است كه جدی باشد و نادرست بگوید. اگر جایی بر خطاست، باید بگوییم كجا.

مخالفت درجه سه: نقض نظر نویسنده (پادگویی)
در این سطح است كه سرانجام درباره خود نوشته واكنش نشان می‌دهیم و نه درباره اینكه چگونه و از سوی چه كسی نوشته شده. نازل‌ترین شكل این واكنش، مخالفت خشك و خالی است كه گاه با مختصر توضیحی همراه می‌شود. این نوع مخالفت معمولا با عباراتی از درجه دو همراه می‌شود. نمونه: من نمی‌توانم بپذیرم نویسنده «آفرینش هوشمند» را چنین با تمسخر رد كند. این نظریه‌یی علمی و منطقی است. پادگویی می‌تواند تا حدی از ارزش برخوردار باشد. گاهی بیان صرف سخنی مخالف و صریح برای پی بردن به درستی آن كافی است، اما معمولا ارائه دلیل و مدرك كمك می‌كند.

مخالفت درجه چهار: نقض نظر نویسنده همراه با آوردن دلیل (دلیل نقضی)
در این سطح می‌رسیم به شكل ابتدایی مخالفت قابل پذیرش. به مخالفت‌هایی تا این سطح می‌توان اعتنا نكرد، چرا كه چیزی را ثابت نمی‌كنند. دلیل نقضی ممكن است چیزی را ثابت كند اما مشكل بتوان گفت دقیقا چه چیزی را. دلیل نقضی شامل پادگویی به علاوه استدلال یا مدرك است و اگر بحث اصلی را درست هدف قرار دهد، می‌تواند قابل پذیرش باشد، اما متاسفانه بیشتر وقت‌ها در نشانه‌گیری خطا می‌كند، یعنی معطوف به چیزی می‌شود كه اندكی با بحث اصلی تفاوت دارد. دو نفر كه با شور و حرارت تمام درباره موضوعی بحث می‌كنند، در واقع درباره دو چیز متفاوت حرف می‌زنند. گاهی حتی بر سر اصل موضوع با یكدیگر موافقند، اما آنقدر شلوغ می‌كنند كه این را نمی‌فهمند. البته یك دلیل منطقی برای بحث درباره موضوع اندك متفاوت با آنچه نویسنده مطرح كرده، می‌تواند وجود داشته باشد و این وقتی است كه احساس كنیم شركت‌كنندگان در بحث، اصل مطلب را نگرفته‌اند. در این موارد باید به صراحت آن را متذكر شد.



مخالفت درجه پنج: رد نظر نویسنده
قابل پذیرش‌ترین و در عین حال نادر‌ترین شكل مخالفت رد كردن نظر نویسنده است، چرا كه حداكثر كاری است كه می‌توان انجام داد. در واقع درجات ابراز مخالفت به شكل هرم است، به این معنی كه هرچه بالاتر رویم به نمونه‌های كمتری برمی‌خوریم. برای رد كردن نظری كه با آن مخالفیم و به گمان ما اشتباه است، ابتدا باید آن را نقل كنیم و بعد توضیح دهیم كه چرا اشتباه است. اگر نتوانیم نقل قولی برای مخالفت بیابیم، در واقع بحث الكی راه انداخته‌ایم. رد كردن نظر طرف مقابل، عموما نیازمند آوردن نقل قول است، اما آوردن نقل قول لزوما رد نظر را به دنبال ندارد. برخی در كامنت‌هایی كه می‌گذارند، بخشی از مطلبی كه با آن مخالفند را نقل می‌كنند و بعد واكنش‌هایی از درجه سه یا حتی صفر از خود نشان می‌دهند.

مخالفت درجه شش: رد نكته اصلی
استحكام یك ردیه بستگی دارد به چیزی كه رد می‌شود. مهم‌ترین نوع مخالفت، رد نكته اصلی نظر طرف مقابل است. حتی در مخالفت درجه پنج، گاهی هنوز نادرستی عمدی می‌بینیم، آنجا كه شخص نكات كم اهمیت بحث را ابتدا گزینش و سپس رد می‌كند. گاهی هم شیوه مخالفت به درجه دو (حمله به نویسنده) نزدیك می‌شود، اما با ظاهری آراسته. مثلا، تصحیح جملات از نظر دستوری یا پرداختن به اشتباهات جزیی در اسامی و عدد و رقم. تنها قصدی كه از تصحیح نوشته می‌تواند در كار باشد، همانا بی‌اعتبار كردن نویسنده است، مگر در مواردی كه خود بحث مربوط به چنین موضوعاتی باشد. بنا بر این یك شیوه موثر و صادقانه مخالفت، می‌تواند چیزی شبیه این الگو باشد:
"به نظر می‌رسد نكته محوری نوشته... باشد. چون می‌گوید:
« نقل قول»
اما این مطلب به این دلایل اشتباه است..."
نقل قولی كه به عنوان اشتباه بر آن تاكید می‌شود، لازم نیست دقیقا همان عبارات نویسنده باشد، تنها كافی است مبتنی بر آن باشد.

اهمیت درجه‌بندی مخالفت‌ها
حالا روشی برای درجه‌بندی اشكال مخالفت داریم. خب، این به چه كار می‌آید؟ در ابتدا باید تاكید كرد، درجه‌بندی كردن به تنهایی گلی به سر ما نمی‌زند. این درجات صرفا شكل مخالفت، و نه درستی مضمون آن، را توضیح می‌دهند. واكنشی از درجه شش، هنوز می‌تواند به كلی اشتباه باشد. سطوح مخالفت حدی را برای قابل پذیرش بودن یك واكنش تعیین می‌كنند، مخالفتی از درجه شش ممكن است قابل پذیرش نباشد، اما از درجه دوم به پایین یقینا غیرقابل پذیرش‌اند. مهم‌ترین مزیت طبقه‌بندی كردن شكل‌های مخالفت این است كه به افراد كمك می‌كند آنچه را می‌خوانند بتوانند ارزشیابی كنند و به ویژه فریب بحث‌های از لحاظ عقلی نادرست را نخورند. نویسندگان یا سخنرانان زبان‌آور می‌توانند مخاطبان‌شان را با به كار بردن كلمات موثر از میدان به در برند. در واقع خصلت مشخص كننده عوام فریبان همین است. با دادن نام به شكل‌های گوناگون مخالفت، سنجاقی برای تركاندن چنین حباب‌هایی در اختیارمان قرار می‌گیرد. علاوه بر این، دادن نام ممكن است به خود نویسندگان هم كمك كند، چون بیشتر وقت‌ها نادرستی فكری به عمد نیست. آن كه در مخالفت با لحن دیگری سخن می‌گوید، چه بسا باور دارد كه واقعا چیز مهمی برای گفتن دارد، اما اگر كمی از دور به جایگاهش در هرم مخالفت بنگرد، ممكن است بكوشد سطح مخالفتش را به درجه چهار یا پنج برساند. بزرگ‌ترین حسن مخالفت درست، فقط این نیست كه كیفیت گفت‌وگو را بهبود می‌بخشد، بلكه علاوه بر آن موجب می‌شود افرادی كه در این گفت‌وگو‌ها شركت دارند خرسند‌تر شوند. اگر گفت‌وگو‌ها و بحث‌های جاری در فضای مجازی را بررسی كنیم، تنگ‌نظری بسیار بیشتری در مخالفت‌های درجه پایین ملاحظه می‌كنیم. وقتی مطلب درستی برای ارائه داریم، دیگر نیازی نیست تنگ‌نظر باشیم. علاوه بر آن اگر حرف جدی برای گفتن داریم، تنگ نظری عنصر مزاحمی است. اگر ارتقای درجه مخالفت موجب كاهش تنگ‌نظری افراد شود، این نیز به خرسندی بسیاری از آنان می‌افزاید. اغلب افراد واقعا از داشتن چنین خصلتی راضی نیستند. آنان تنگ‌نظری می‌كنند، چون ظاهرا عنان آن دست خودشان نیست.

مترجم: منيژه مدبر

How to disagree
Paul Graham

*Ali*
10-08-2014, 23:18
سلام
امیدوارم همه مون شیوه صحیح نقد کردن و ارائه نظر مخالف هم در مقام نقد کننده و هم در مقام نقد شونده رو یاد بگیریم.

Rossin
10-08-2014, 23:47
سلام
امیدوارم همه مون شیوه صحیح نقد کردن و ارائه نظر مخالف هم در مقام نقد کننده و هم در مقام نقد شونده رو یاد بگیریم.

سلام
امید است...
در این تاپیک سعی بر همین است که روش صحیح نقد رو یاد بگیریم و یاد بدهیم.
موفق باشید:n16:

Demon King
11-08-2014, 00:50
از نظر من خیلی از ماها جنبه ی انتقاد رو نداریم، یعنی انتقاد پذیر نیستیم و این موضوع انتقاد پذیری یا یادگیری نقد صحیح خیلی مهمه.
انتقاد به طور کلی به مخالفت هایی گفته میشه که تاثیر به سزایی بر فرد مقابل میذاره و مشابه اعتراضه، با این تفاوت که در نقد و انتقاد با ملایمت و دلایل منطقی و گفتن خوبی ها در ابتدا تاثیر مثبتی بر فرد مقابل خواهد گذاشت.
انتقاد پذیری هم به جنبه و درک و پذیرش مخالفت دیگران از خود خواهد بود، که یه نوع هنر محسوب میشه و اگه این هنر در انسان نباشه به مشکلات زیادی در دنیا بر خواهد خورد. مثلا برخی افراد نقد رو نصیحت فرض میکنن و دوست دارن همش از خوبی هاشون گفته بشه. که ویژگی مثبت نقد هم همین گفتن خوبی ها در ابتداست.
مثلا یه گفتگو درست و نقد پدر از پسر و شکل صحیح انتقاد:

پدر: پسرم نمره ی ریاضیت چند شد؟

پسر: ۲۰

پدر: به به آفرین پسر گلم، تو همیشه توی درسات عالی بودی و منم همیشه ازت راضیم دیگه پسر بهتر از تو از کجا بیارم، فقط یه اشکال کوچولو داری که اونم حل شه دیگه میشی یه گل پسر ، یه کم توی کارای خونه بیشتر کمک مادرت کن خوب اون چون زیاد کار میکنه خیلی خسته میشه و تو درساتم همکاری تو خانواده رو یاد گرفتی که!
( انتقاد صحیح از عدم کمک پسر به مادر با دلایل منطقی و ملایمت )

پسر: حتما بابا به روی چشم.

New Ray
11-08-2014, 11:51
به نظر من قبل از هر گفتگویی دوتا کار میشه کرد :
اول اعصابمون رو قوی کنیم و متعصبانه و حق به جانب صحبت نکنیم.
دوم فرض کنیم طرف مقابل مثل یک ربات هست !

مورد دوم خیلی در سلامت گفتگو کمک میکنه ! :n02: