مشاهده نسخه کامل
: اهمیت لقب های اعتباری - قضاوت دیگران
alittlequestion11
02-08-2014, 17:54
سلام
مردم و جامعه در مورد هر کاری که آدم انجام میده نظر میدن!
در مورد هر چیزی هم نظر میدن... چه در مورد چیزهایی که شاید کمی به جامعه ربط داشته باشه و چه در مورد چیزهایی که هیچ ربطی بهشون نداره و کاملا شخصی هست.
نظراتشون هم گاهی 180 درجه با هم اختلاف داره.
همچنین هر آدمی می دونه که هزاران برچسب درموردش وجود داره: آدم خوب، پسر فلانی، پولدار، با ادب، دکتر، مهندس، دزد، کار درست، چاپلوس، بی حیا، دانا، با سواد و ...
به نظرتون آدم چقدر باید به قضاوت و نظر دیگران اهیمت بده؟
به نظرتون این برچسب ها و اعتباریات واقعا مهم هستن؟ آیا واقعا ما باید خودمون رو همون چیزی بدونم که دیگران بهمون می گن (نظراتشون) یا لقب هایی که بهمون چسبوندن؟
B.Russell
02-08-2014, 18:34
چارلز دیکنز در مورد قضاوت کردن حرف خوبی میزد :
اگر شروع به قضاوت کردن در مورد مردم بکنى، وقت پيدا نخواهى کرد آنها را دوست داشته باشى ...
.
.
.
به نظر من رابطه خیلی نزدیکی بین قضاوت کردن و دوست داشتن وجود داره.
هرچی بیشتر کسی رو دوست داشته باشی، از اینکه به اشتباه قضاوتت کنه بیشتر میرنجی.
یک حقیقت اجتناب ناپذیر هم وجود داره :
کسانی از قضاوت دیگران کمتر خواهند رنجید که کمتر آنها را دوست داشته باشند.
متاسفانه راه حل تلخش هم اینست که سعی نکنی همه رو زیاد دوست داشته باشی، چون در اینصورت از قضاوت های اشتباهاشون خیلی میرنجی.
باید سعی کرد دایره دوست داشتن رو تنگ تر و تنگ تر کرد !!!
منطقی تر شدن به جای احساساتی بودن.
یه لقب اعتباری هست که خیلی هم مرسوم شده و الان دیگه به هرکسی میگن خوب و بد هم نداره.
حالا اصل لقب فقط یک منظور خاص و بی ربط به شخصیت فرد هست. ولی بیشتر برای اهمیت دادن ازش استفاده میشه و خیلی ها هنوز به این لقب اعتماد میکنن و روی بعضی از مغازه ها و ... هم دیده میشه.
تو کشور ما بهش میگن :
حاجی !
کفش کودکی را دریا برد،کودک روی ساحل نوشت : دریای دزد
آنطرف مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت : دریای سخاوتمند
جوانی غرق شد مادرش نوشت : دریای قاتل
پیرمردی مرواریدی صید کرد نوشت : دریای بخشنده
موجی نوشته ها را شست
دریا آرام گفت :به قضاوت دیگران اعتنا نکن اگر میخواهی دریا باشی!
ما برای مردم زندگی نمیکیم کار نمیکنیم و نفس نمیکشیم!
کسی که عقلش به چشمش باشه و به ظاهر در مورد ادما قضاوت کنه ارزش نداره.
این لقب ها چیزی هست که مرسوم شده بین مردم و نمیشه انکارش کرد
به نظر من اصلا نمیشه بهش بی توجه بود چون واقعا توی نگاه دیگران به ادم تاثیر داره و موجب نوع خاصی نگاه از طرف مردم به فرد میشه
اگرم خیلی بهش توجهی بشه موجب میشه فرد از مسیر زندگیش جدا بشه و به نوعی برای دیگران زندگی کنه
دو راه باقی میمونه این وسط
یا باید فرد از اون مکان مهاجرت کنه به جایی که اون لقب براش مشکل ساز نشه و به نوعی اون عملش موجب فکر بد مردم نشه دربارش
یک راه دیگه هم این هست که یک نوع خود مراقبتی داشته باشه فرد و هر کاری رو جلوی هر ادمی انجام نده
لقب گذاشتن به نظر من از بعضی جهات زیاد بد نیست و موجب جلوگیری از برخی هنجار شکنی های جامعه میشه
:n16:البته معایبش بسیار بیشتر از مزایاش هست
Demon King
03-08-2014, 23:14
در بین تمام مردمی که توی این دنیا زندگی میکنن، شاید تعداد افرادی که قضاوت های درستی رو انجام میدن بسیار محدود باشه، یعنی اکثر قضاوت های مردم، کاملا سطحی و تنها بر اساس ظاهر و شکل بیرونی هستش.
همیشه باید طوری زندگی کرد ، طوری رفتار کرد، طوری صحبت کرد که بین مردم ضایع و بی آبرو نشد. اما اگه بخوایم بگیم چقدر باید به نظرات مردم اهمیت بدیم من میگم پنجاه درصد !
خیلی جا ها دیگران حرف هایی پشت سر آدم میزنن و خیلی موقع ها ما کار هایی رو انجام میدیم که بین مردم بی آبرو که چه عرض کنم، سنت شکن و انسان عجیبی نشیم. وقتی ما تصمیمی رو میگیریم، درسته باید از مشورت دیگران هم بهره ای ببریم اما تصمیم های نهایی با خود ماست و ما برای مردم زندگی نمیکنیم ، برای خودمون زندگی میکنیم.
از نظر من قضاوت های دیگران درباره ی ما مهم نیست،مشورت های اونها به ما مهمه. من اگه بخوام در کاری موفق بشم اول باید با دیگران مشورت کنم و بعد از گرفتن تصمیم نهایی حتی ذره ای به قضاوت های ظاهریشون اهمیت ندم و این همون اعتنای پنجاه درصدی به حرف های مردمه.
یه حکایت در همین مورد هست که میگه روزی لقمان وپسرش(در جایی هم اومده بهلول وپسرش) با خری که داشتن راهی سفر میشن.
در اول راه هر دو روی خر سوار میشن.عده ای میگن که چقدر این ها بی رحم هستن که هر دو روی خر بیچاره نشستن!
لقمان وپسرش هر دو از خر پیاده میشن وپیاده به راهشون ادامه میدن.
چند نفر که بهشون نزدیک میشدن خنده کنان میگن:اینا مثل اینکه بیشعورن خر برای اینه که آدم روش بشینه برای چی همشون پیادن!
پسر لقمان به اون میگه پدر شما روی خر بشینید ومن پیاده که خرهم زیاد خسته نشه.
عده ای دیگه که توی راه بودن میگن چه پدر بیرحمی پسرش پیادست واون سواره!
لقمان جای خودش رو با پسرش عوض کرد تا شاید دیگه کسی حرفی نزنه!
بعد عده ای گفتن چه پسر بیرحمی پدر پیرشو پیاده گذاشته وخودش سوارست!
خلاصه به شهر میرسن!وقتی از کنار در شهر میگذشتن لقمان به پسرش گفت در دروازرو میشه بست ولی در دهن مردمو نمیشه!
و اون دو بی توجه به حرف مردم به راهشون ادامه میدن.(ترتیب حکایت توی جاهای مختلف متفاوته!)
منم همینو میگم بزار مردم هر چی میخان بگن!ما باید کارخودمونو به بهترین نحو انجام بدیم.
سلام. به نظر من انسان اگه بخواد موفّق باشه نبايد به قضاوتهاي مثبت و منفي مردم ارزش قائل بشه، فقط بايد به قضاوتهاي خدا اهمّيّت بده.
سلام
من سعی میکنم طبق چیزی که میدونم درسته عمل کنم و هیچ وقت ملاک قضاوت یا تصمیم گیری درباره کارهامو حرف دیگران قرار نمیدم.
البته توجه به حرف مردم برای سنجش خودم و اینکه چقدر کارها و رفتارهام درست یا غلط بوده حتماً لازمه.
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.