PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : توتم و تابو / بزرگترین تابوی زندگی شما چیست؟



B.Russell
12-07-2014, 17:06
كتاب «توتم وتابو» يكي از آثار فرويداست كه درسال 1913 نوشته شده است.

فرويد دراين كتاب خواسته است با نگاهي روانكاوانه سرچشمه هاي توتم (حيوان پرستي و به نوعی ریشه پرستش در انسان) و تابو (محرمات) را در انسان ها بخصوص در قبايل اوليه انساني تبيين نمايد.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





انسان ابتدایی، در دسته آغازین زندگی می کرد. این دسته تشکیل می شد از نری مسلط که پدر بود و تعدادی از ماده ها را در انحصار خود داشت.

این پدر نیرومند، پسران خود را از ماده ها دور نگه می داشت. روزی این پسران متحد شده پدر مسلط را کشتند و سپس آن را خوردند.

دلیل این آدم خواری به نظر فروید این بود که آنها اعتقاد داشتند با خوردن قربانی، نیرو و قدرت او را به دست می آورند.

بعد از مدتی، آنها از عمل خویش پیشیمان شدند و برای جبران و کفاره عمل خویش دو ممنوعیت را ابداع کردند :


1- نمادی به صورت یک نوع حیوان را به جای پدر گذاشتند؛ این نماد توتم است. برادران خوردن حیوان توتمی را حرام اعلام کردند.

2- ازدواج درون گروهی را حرام کردند و با تحریم ماده های آزاد شده بر خود، از ثمرات پیروزی شان چشم پوشی کردند .


برادران، آیین توتم را ابداع کردند تا دیگر بار به عمل پدر کشی دست نیازند. باید گفت عقده ی اودیپ نیز از همین پدر کشی ابتدایی ناشی می شود و ترسهای گوناگون که از ابتدا در کودکان ایجاد می شود پایه های کودکانه ی توتمیسم به شمار می آیند.

رقابت پدر در عشق ورزیدن نسبت به مادر، کودک را به جابجایی ترس و کینه اش از پدر به یک حیوان وا می دارد.

این برداشت مستلزم قبول نظریه ی لامارک مبنی بر موروثی شدن ویژگیهایی است که انسان از راه تجربه کسب می کند.


به طور کل :


دین توتمی از احساس گناه و تلاش برای پرداخت کفاره و جبران سرچشمه می گیرد.

به نظر فروید، این عوامل در ریشه ی همه ی ادیان بشری قرار دارد .

همه ی ادیان بعدی در واقع کوشش هایی برای حل این مسئله اند و تنها از جهت مرحله ی فرهنگی که این کوشش در آن صورت می گیرد و راه حل های اتخاذ شده با یکدیگر تفاوت دارند.

B.Russell
12-07-2014, 17:10
تابو چیست ؟


فروید تابو را این چنین تعریف می کند:

از دیدگاه ما تابو مبین دو معنای کاملا متضاد است. از یک سو به معنای مقدس و وقفی و از سوی دیگر به معنای خطرناک , وحشتناک , ممنوع , نجس و اسرار آمیز ( تابو بنابر این به معنای غیر قابل وصول و اساسا به معنای محدود و ممنوع است)


ویژگی های تابو


• محدودیت های تابویی چیزی غیر از ممنوعیت های اخلاقی و مذهبی محض است .
• بر اساس هیچ کدام از فرمان های ملکوتی نیست و فقط به خود تکیه دارد.
• عموما وجه افتراق آن از ممنوعیت های اخلاقی این است که جزو نظامی که امساک و پرهیز را واجب به حساب می آورد و دلایل این وجوب را به دست می دهد نیست.
• ممنوعیت های تابویی بر هیچ استدلالی استوار نمی باشد و لیکن از نظر کسانی که تحت سیطره ی آن زندگی می کنند کاملا طبیعی است.



اهداف مستتر در تابو


الف) حفظ شخصیت های مهم مثل روسا , کشیشان و اشیای ارزنده در برابر هر نوع گزند ممکن.
ب) حفظ زنان, بچه ها و مردم عادی به طور کلی در برابر مانا
ج) حفظ کسانی که با مرده تماس داشته اند یا غذای ویژه ای خورده اندو ...
د) پیشگیری از اختلالاتی که به هنگام تحقق پاره ای از اعمال بزرگ زندگی مثل تولد و ازدواج و... ممکن است پیش آید.
ه) حمایت از موجودات انسانی در برابر خشم و اقتدار خدایان و شیاطین و...
و) کمک به بچه ها هنگام تولد یا حفظ نوزادان در برابر خطرات بزرگی که به سبب وابستگی به اولیایشان متوجه شان می شود.
ی) حفظ اموال و وسایل کار مزرعه و... در برابر دزدان.


کسی که از تابویی هتک حرمت کند به همین سبب خود نیز تابو می شود.
منبع تابو در نیروی جادویی ویژه ای است که در طبیعت اشخاص و اجنه وجود دارد و ممکن است از راه اشیای بی جان در جهات مختلف پراکنده شود اشخاص تابویی مثل کسانی هستند که یک بار برقی به آن ها القا شده است. بنابر این پادشاهان و کشیشان واجد نیرویی بیش از حد هستند و زیر دستانشان نباید با آن ها تماس مستقیم داشته باشند.


===========================


اگر دوستان مایل باشند در این تاپیک میتوانند از بزرگترین تابوهای زندگی شان صحبت کنند.

تابوهایی که جرات شکستن ان را ندارند اما همچنان از آن حساب میبرند.

:n16:

B.Russell
13-07-2014, 13:59
فروید در قدم بعدی می گوید:

حقیقتی وجود دارد که بدیهی است و ما همه از دوران کودکی به آن پی برده ایم:

ما به هنگام ترس، حوادث طبیعی و... پدری داشتیم که به او پناه می بردیم و وجود او به ما قوت قلب می بخشید.
صدای دلنواز او که می گفت: همه چیز به خیر و خوبی منتهی می شود، ما را از ترس می رهانید. این تجربه ی دوران کودکی ما است.

ولی حال که بالغ شده ایم. چه؟

به نظر فروید در دوران بلوغ، ندای دین همان کار صدای پدر را می کند و همان گرمی را دارد. باورهای دینی، خدایی را به جهان فرافکنی می کنند که در مقابل تهدیدهای طبیعت و ترس پناهگاه ما است. حتی مرگ هم با یاد این خدا، ترسی در ما ایجاد نمی کند و مشکلات اجتماعی را فراموش می کنیم.

A.M.D.D.E.V.I.L
13-07-2014, 16:34
در دوران بلوغ شاید دین کمک بکنه بدون ترس از موانع عبور کنیم ، اما درست نیست که بعد از بلوغ چیزای بچه گانه رو بذاریم کنار ؟

B.Russell
13-07-2014, 17:32
در دوران بلوغ شاید دین کمک بکنه بدون ترس از موانع عبور کنیم ، اما درست نیست که بعد از بلوغ چیزای بچه گانه رو بذاریم کنار ؟

از ديد فرويد علت اصلي ابداع خدايان از ناحيه ي انسان نيازها ي سه گانه اي است كه در انسان وجود داشته است كه عبارتند از:

1- نياز به تسلي حس نارسيسم (خود خواهي) كه در مقابل فشار ها مقهور شده است

2- نياز به زدودن هراس از زندگي و جلوگيري از بروز مجدد آن ها

3- نياز به تعديل حوادث و قابل فهم كردن آن ها كه همه ناشي از بيچارگي انسان است.

از طرفی بخش اعظم شخصیت ما از گذشته و جامعه و کودکی ما شکل گرفته، اگر انسانی بتونه تا این حد به زندگی خودش و اطرافش مسلط باشه که این موارد او رو از پای در نیاره، میتونه به کنار گذاشتنش هم فکر کنه ولی در نهایت و به نظر من فرق خاصی نمیکنه که انسان در جاهایی به خودش اعتماد به نفس و امید بده حتی با چیزهای بچه گانه، شاید در جاهایی به دردش هم خورد و قرار هم نیست چیزی رو از دست بده.

B.Russell
13-07-2014, 17:34
گاهی تنش های ناشی از تابوشکنی موجب کمر درد، پا درد، درد در ناحیه ساق پا، پشت سر و گردن و... بدون هیچ علت فیزیولوژیکی و بیحسی اندام ها (هیستریا) یا بیماری های سایکوسوماتیک (مشکلات گوارشی، قلبی، حتی در بعضی موارد بینایی و... ) خواهد شد.

منشا این دردهای فیزیکی و روانی، تعارض و دوگانگی برخورد با تابو است که شخص به طور ناهشیار خود را مستوجب مجازات می داند.

بنابراین می توان با شناخت تابوها که عمدتا ریشه در دوران کودکی و قوانین ممنوعه ای است که خانواده و جامعه به طور غیرمنطقی برای کودک وضع می کنند، بهداشت روانی را تا حد زیادی حفظ و ترمیم کرد.

در غیراینصورت بعد از مدتی فرد رو به استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی آورده و قوای روانی و حتی جسمانی خود را از بین برده و فرسوده می شود، در این هنگام شخص آمادگی کامل برای ابتلا به بیماریهای روانی و روان تنی پیدا کرده و دچار آن خواهد شد.

B.Russell
19-10-2014, 23:28
بخش کوتاهی از نظرات زیگموند فروید درباره تابوهای جنسیتی:


انسان وقتی به بلوغ فکری می رسد، شاهد محدودیت های زیادی است که جامعه برای او قایل شده است.

ازطرف دیگر، انسان می خواهد تسلیم این الزامات نشود، ازاین رو هربار که غریزۀ جنسی اوج می گیرد، یکی از الزامات اجتماعی، آن غریزه را سرکوب کرده، به درون انسان برمی گرداند.

فروید، این برگشت غریزۀ جنسی را سر کوفته شدن غریزۀ جنسی می نامد و معتقد است که این جریان باعث می شود میل جنسی از روان خودآگاه به روان ناخودآگاه رفته، بعد از جمع شدن در آنجا و عدم راه یابی به خارج، به یک هیئت مبّدل در می آید، و شعرا، هنرمندان و پیامبران از این راه پدید می آیند.

به عبارت دیگر، غریزۀ جنسی سرکوب شده، خودش را به صورت شعر، هنر و تعالیم دینی بروز می دهد تا دیگر مورد انکار جامعه واقع نشود.

و اگر روزی الزامات اجتماعی برداشته شود، دیگر خبری از شاعر، هنرمند و پیامبر نخواهد بود !

(چیزی که در دنیای امروز شاهد شکل گیری سریع آن هستیم)

سلطان مسعود
19-10-2014, 23:47
تابوها بدون دلیل در جامعه بوجود نیامده اند. بنده فکر می کنم باید به تابوها احترام گذاشت.

A.M.D.D.E.V.I.L
20-10-2014, 00:12
بخش کوتاهی از نظرات زیگموند فروید درباره تابوهای جنسیتی:


انسان وقتی به بلوغ فکری می رسد، شاهد محدودیت های زیادی است که جامعه برای او قایل شده است.

ازطرف دیگر، انسان می خواهد تسلیم این الزامات نشود، ازاین رو هربار که غریزۀ جنسی اوج می گیرد، یکی از الزامات اجتماعی، آن غریزه را سرکوب کرده، به درون انسان برمی گرداند.

فروید، این برگشت غریزۀ جنسی را سر کوفته شدن غریزۀ جنسی می نامد و معتقد است که این جریان باعث می شود میل جنسی از روان خودآگاه به روان ناخودآگاه رفته، بعد از جمع شدن در آنجا و عدم راه یابی به خارج، به یک هیئت مبّدل در می آید، و شعرا، هنرمندان و پیامبران از این راه پدید می آیند.

به عبارت دیگر، غریزۀ جنسی سرکوب شده، خودش را به صورت شعر، هنر و تعالیم دینی بروز می دهد تا دیگر مورد انکار جامعه واقع نشود.

و اگر روزی الزامات اجتماعی برداشته شود، دیگر خبری از شاعر، هنرمند و پیامبر نخواهد بود !

(چیزی که در دنیای امروز شاهد شکل گیری سریع آن هستیم)

شعر و هنر و موسیقی از قدیم وجود داشتند و خواهند داشت ، اینکه افراد امروزه سواد کافی برای درک آثار هنری رو ندارن ربطی به نیاز جنسی نداره ... هم اسحاق نیوتونی بوده که باکره مُرد و فیزیک نیوتونی رو ایجاد کرد و هم هنرمندان دوران رمانتیک بودند که باور به خرافات و محدودیت ها داشتند و قرون وسطی رو می پرستیدند ... که اکثرا عیاش بودند .

askdin
20-10-2014, 00:16
تابوها بدون دلیل در جامعه بوجود نیامده اند. بنده فکر می کنم باید به تابوها احترام گذاشت.

فرمایشتون متینه، ولی مدت زیادی هم بت ها به نوعی تابو بودن، ولی باید شکسته میشدن. :n06:

سلطان مسعود
20-10-2014, 00:23
فرمایشتون متینه، ولی مدت زیادی هم بت ها به نوعی تابو بودن، ولی باید شکسته میشدن. :n06:

بلی زیرا بت پرستی به حق نیست.

B.Russell
21-10-2014, 18:12
شعر و هنر و موسیقی از قدیم وجود داشتند و خواهند داشت ، اینکه افراد امروزه سواد کافی برای درک آثار هنری رو ندارن ربطی به نیاز جنسی نداره ... هم اسحاق نیوتونی بوده که باکره مُرد و فیزیک نیوتونی رو ایجاد کرد و هم هنرمندان دوران رمانتیک بودند که باور به خرافات و محدودیت ها داشتند و قرون وسطی رو می پرستیدند ... که اکثرا عیاش بودند .

شعر و هنر و موسیقی از هر زمانی که وجود داشتند، به قدمت درگیری انسان با غرایز جنسی اش نمیرسند. :n26:

اینکه فروید و خیلی از روانکاوان خواستگاه هنر رو نیازهای جنسی میدونن (چه از نوع نیاز جنسی سرکوب شده اش چه از نوع نیاز جنسی ارضا شده اش) سخنی گزاف نیست.

حتی در میان حیوانات هم موجودات جنس نر با هنرهایی چون رنگ های زیبا، آواز، تغییر شکل در بدن و جنگاوری و... سعی میکنن موجود ماده رو جذب کنند.
حالا انسان توانسته این هنرهارو که خواستگاه جنسی داشته رو به سمت هایی دیگر هم هدایت کنه.
مثلا شعری خلق کنه که ابتدا هدفش معشوق بود، کم کم هدفش خدا و مسائل اجتماعی هم شد.
یا مجسمه هایی که صرفا تندیس بدن های زن و مرد بود، کم کم حیوان اضافه شد و معانی دیگری هم گرفت و....

اما اگر ما این خاستگاه جنسی رو خیلی سهل الوصول کنیم، احتمال اینکه با انسان های تنبل و بی هنر و حریص مواجه باشیم خیلی بیشتره.
چون انگیزه جنسی رو به عنوان یک هدف ازش میگیریم و به نوعی در روند تکاملی انسان اختلال ایجاد میکنیم که خودش رو در نسل های بعدی نشان میده و شاید شاهد پدیده های دیگری باشیم.