مشاهده نسخه کامل
: کلـــیدر / محمــود دولت آبادی / نشر چشمه / جلد اول :
بانو . ./
10-07-2014, 00:13
.
و اما بالاخره به ارزوی چند ساله رسیدم کلیدر محمود دولت ابادی تو دستمه
.
بانو . ./
10-07-2014, 00:16
لیست ..
مقدمه :
.
بانو . ./
10-07-2014, 00:17
.
مقــدمه :
کِلیدَر نام کوهی مابین شهرهای سبزوار، نیشابور، و قوچان در خراسان است. دولتآبادی رمان کلیدر را بر اساس داستان واقعی گلمحمد نوشتهاست. وقتی که سرانجام اربابان و حکومت با تیرباران گلمحمد به ماجراجوییها و یاغیگریهای این قهرمان مردمی سبزوار پایان دادند، دولتآبادی پسربچهای بود با پنج یا شش سال سن. دوران کودکی او آکنده بود از ذکر اشعار و داستانهایی که به مدح و مرثیهسرایی گلمحمد میپرداختند. توصیفات بسیاری از روستاها و مکانها در رمان کلیدر دقیقاند و بسیاری از شخصیتهای رمان بر اساس اشخاص واقعی ساخته شدهاند. اما نباید رمان کلیدر را زندگینامهٔ واقعی گلمحمد پنداشت؛ کلیدر پیش و بیش از آنکه یک زندگینامه باشد یک رمان است و نویسنده هرگاه که مناسب دیده خیال را با واقعیت پیوند زدهاست. یکی از مهمترین تغییرات داده شده، آوردن زمان داستان به چندین سال بعد است به نحوی که داستان در سال ۱۳۲۵ یعنی پس از پایان غائلهٔ آذربایجان آغاز میشود و در سال ۱۳۲۷ پس از تلاش نافرجام برای ترور محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، پایان مییابد. از آنجایی که دولتآبادی قصد داشته حزب توده را در ماجرای داستان دخیل کند، این چارچوب زمانی را مناسبتر دیدهاست.
دولتآبادی خود بومی همان منطقهای است که ماجرای داستان در آن رخ میدهد. دوران کودکی او با دشواری و مشقت فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقتفرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و پینهدوزی و کار حشم و . . . را تجربه کردهاست. توصیفات او از رنج و فقر دهقانان آنچنان طبیعی و قانعکننده است که بهآسانی میتوان فهمید این توصیفات از تجربهٔ واقعی خود نویسنده نشئت گرفتهاست زیرا که با خیالپردازی نمیتوان به چنین توصیفات واقعبینانهای رسید.
ویکی پدیا
.
بانو . ./
10-07-2014, 00:19
.
عشق همان نیروی لایزال که بنده و کدخدای نمی شناسد . ارزشی شایان ادمی و خود ویژه او . از گریبان فقر هم عشق سر میکشد
صفحه18 - جلد اول
.
بانو . ./
10-07-2014, 00:22
.
چو که دلاور از قماش خود عبدوس بود بی کس و یکه , کاری و یکرویه , همخون نبود که نباشد. قلچماق و دل پاک و سر به راه و دل به کار بود . مرد را همین بس!
صفحه19 - جلد اول
.
بانو . ./
10-07-2014, 00:26
.
ادم بیابان همچو عقـــاب است ازاد و ناپرابسته .
و هرگاه اورا به دام بیاندازند و میان چهار دیواری تنگ بسته اش بدارند - که همه افتاب را نتواند ببیند و همه نسیم را نتواند ببوید و همه نواهای بیگانه و اشنای دشت را نتواند بشنود - در غمی دل ازار ته نشین میشود
پس نباید دیگر خواری های بیرون دیوار را که بر عزیزانش روا میشود , برایش باز گفت .
صفحه 23 - جلد اول
.
کلیدر رو 11 سال پیش خواندم اگه میتونید فقط چاپ قبل از انقلاب پیدا کنید :) این کتاب ضرب المثل های زیادی داره و نثری که یقینا امروز سانسور شده
بانو . ./
11-07-2014, 15:11
.
زن و زن یکدیگر را از درون پس میزنند گرچه در برونه خواهر گفته هم باشند چیزی در ایشان است که ترسو و حسود است
دست و دلبازیشان نیز از این نقص کنار نیست
حسد به برازنده تر از خود .ترس از همو , خطر اینکه پسندیده تر افتد
بیم واپس ماندن . این نه تنها در چند و چون برازندگی قلب زن را می خلد که در کار و رفتار نیز چنین است .
دیگری اگر در کار چربدست تر باشد مایه ازار زن است . سرکوفتگی می اورد
اگر ازاده خوی است مایه خردی اوست
اگر گشاده روی است دل او را می ازارد
جبین در هم کشیده اگر باشد خشم انگیز است
و همه اینها - دل ازردگی , خردینگی , سرکوفتگی راه به کینه میبرد
صفحه 56 - جلذ اول و دوم
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.