PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : جامعه شناسی نخبه کشی



B.Russell
28-06-2014, 18:32
کتاب جامعه شناسی نخبه کشی (نوشته ی علی رضا قلی) به بررسی و تحلیل جامعه شناختی برخی از ریشه های تاریخی استبداد و

عقب ماندگی در ایران می پردازد.


هنگامی که شروع به مطالعه کتاب فوق کردم اولین چیزی که برایم جلب توجه نمود تعداد چاپ بالای آن بود (رسیدن به چاپ بیست و هفتم) شاید استقبال بی نظیر خوانندگان جامعه شناسی نخبه کشی بیانگر کمبود کتاب هایی از این دست و عدم شناسایی و توجه به عوامل و ریشه های عقب ماندگی در ایران باشد.

ابتدا به بخش های مهمی از کتاب اشاره میکنم و سپس اگر دوستان موافق بودن به علل نخبه کشی در جامعه ایرانی بپردازیم.


1- اشکالی عمده در نگرش ایرانیان به فرهنگ غرب :

رجال ایران و در کل فرهنگ ایران، پیشرفت صنعت غرب و اتخاذ آن را فقط در ابزار و ماشین و کاربرد آن خلاصه می دانند و هیچ وقت این نکته را فهم نکرده اند که پیشرفت و توسعۀ صنعتی در غرب با قالب های اجتماعی خاصی همراه بوده و مقولات فرهنگ سیاسی-اقتصادی –اجتماعی نیز همراه با بافت و شرایط خاص آن رشد کرده اند.


2- ایرانیان مولد نیستند وعلاقه ی شدیدی به مصرف دارند :

روحیۀ تنبلی در بین ایرانیان موج می زند.

هنگامی که کارشناسان سازمان ملل در زمان مصدق جهت رتق و فتق امور خودشان به خوزستان آمده بودند پس از مشاهدۀ رودخانۀ کارون گفتند این رودخانه غنی تر از معادن طلای آفریقای جنوبی است لیکن نیاز به کار کمر شکن دارد آن هم که کار ایرانیان نیست.
علاقه به روحیۀ مصرف گرایی در ایرانیان و اتلاف نیروی انسانی و سرمایه ی ملی و همچنین بهره وری پائین افراد به طوری که در اغلب موارد کاری را که یک نفر می تواند انجام دهد به وسیله ی هشت نفر به سر انجام می رسد را از دیگر خصوصیات ایرانیان می داند.


3- ساختار استبداد پرور :

اگر امیر کبیر زنده بود یا اگر علیه مصدق کودتا نمی شد یا اگر فلانی سر کار بیاید چنین و چنان می شود اما در حقیقت ساختارهای سیاسی –اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی تاب تحمل اصلاحات این بزرگان را نداشتند.

اگر صد بار با استبداد به هر علت گلاویز شویم و آن را تحویل دیگری بدهیم، تا ساختارهای استبداد پرور هستند همچنان به تولید محصول خود خواهند پرداخت !!

========================

پیشنهاداتی که من برای بحث در این تاپیک دارم :

آیا به صرف نبودن فرهنگ در بین مردم یک جامعه، برای همیشه باید از آن جامعه قطع امید کرد یا باید برای بوجود آمدن آن فرهنگ سازی کرد؟

چه راه هایی برای فرهنگ سازی و تشویق ایرانیان به تحمل نخبه گان و نه نخبه کشی به ذهنتون میرسه؟

Mohammad Hosseyn
28-06-2014, 21:57
کتاب خوبی هست ولی خب به نظر میرسه کمی در سطح قضیه باقی میمونه . در مورد موضوع عقب ماندگی ایران تا الان نظریه ای بهتر از "استبداد تاریخی ایران" که اقای کاتوزیان مطرح کرده ندیدم. نظریه ایشون هم در کتاب های مختلفش اونو شرح داده ، که مهمترین کتابش اقتصاد سیاسی ایران هست ...

در کتابی که معرفی کردید ساختار های استبداد پرور اشاره کرده همونطور که گفتید که رهیافت خوبی هست برای بررسی موضوع . و دکتر کاتوزیان ریشه های این استبداد زدگی رو به خوبی شرح میده که برمیگرده به شکل نگرفتن طبقات اجتماعی-اقتصادی به اون شکلی که در جوامع اروپایی شکل گرفت. بنابراین دولت به طبقات اجتماعی اتکا نداشت هیچوقت و برعکس بود ، طوری که همهی طبقات اجتماعی حیاتشون رو از حیات دولت ها میگرفتن و همین مسئله طبیعی هست که باعث بشه افق روشنی برای سرمایه گذاری و انباشت سرمایه وجود نداشته باشه که جامعه بتونه پیشرفت لازم رو داشته باشه ...

شما 3 محور از کتاب رو معرفی کردید ولی خب من فکر میکنم اگر از دیدگاه دکتر کاتوزیان ببینیم فقط محور سوم هست که اهمیت داره و بقیه صرفا توصیف سطح قضیه هست. چیزی در خون ایرانیان نیست که تعیین کنه کم تلاش و مصرف گرا باشن . همش زاده ی شرایط اجتماعی هست که باید شناسایی بشه و در جهت رفعش قدمی برداشته بشه .

با توجه به خلاصه ای که از نظریه ی دکتر کاتوزیان گفتم ، ایشون اشاره میکنه به مسئله ی شاه کشی و مخصوصا وزیر کشی . این اشاره یکم کلی تر و جامع تر هست نسبت به مسئله ی نخبه کشی. یعنی در اصل قضیه همون وزیر کشی و شاه کشی و شاهزاده کشی هست ، فقط اگر فردی موثر و نخبه مثل امیرکبیر در اون موقعیت قرار بگیره ، تبدیل میشه به نخبه کشی. بنابراین مسئله الزاما مربوط به خود نخبه ها و اعمال و رفتار سیاسیشون نیست بلکه بیشتر مشکل اون ساختاری هست که به راحتی اجازه ی حذف فعالان سیاسی و مقامات رو میداده ...

A.M.D.D.E.V.I.L
28-06-2014, 22:32
جامعه ی ایران از دگر فکر میترسه . پس پسش میزنه . در نتیجه نخبه هم نخواهد داشت .

B.Russell
29-06-2014, 00:19
چند سال پیش دكتر مشايي حرف پر مغزي زد كه مورد تمسخر محافل چه ديني چه غير ديني شد، ولي من هر وقت اين پاراگراف رو ميخونم زيبايي اين گفتار رو در اثبات نخبه کشی ایرانیان تصديق ميكنم:

اگر امروز به افرادي مانند رازي و ابوعلي سينا افتخار مي كنيم به طوري كه قد آنها از اعماق تاريخ بيرون است :

براي بلندي قد آنها نيست بلكه كوتاهي قد نسل هاي بعدي آن را نمايان كرده است.

شايد بوعلي سينا در عصر خود قامتي برجسته داشته اما قرار نيست افتخار هزار سال بعد آدميان نيز باشد و اين نشانه فقر انسان ها در دهه هاي بعدي است چرا كه نشان می دهد فرصت شكوفايي در دوره هاي متعدد پديد نيامده است.

Motaharri
01-07-2014, 11:11
درسته اکثر نخبه ها معمولا توسط مردم ایران درک نشدن.
اما فقط دلیلش مردم نیستن.
اکثر اون نخبه ها هم به اعتقادات مردم احترام چندانی نذاشتن و به محض اینکه فهمیدن بخش هایی از اعتقادات بدنه جامعه ایراد داره از اساس به باورهاشون حمله کردن.
مثلا احمد شاملو به نظر من یک نخبه بوده ولی خیلی بد به تاریخ ایران و دین مردم حمله میکرد و واژه های بدی هم به کار میبرد.

از طرفی امثال دکتر شریعتی و مطهری و ... هم نخبه هایی بودن که حرفاشون زیاد به مذاق استبداد خوش نمیومد اما مردم پذیرفتنشون.
اگر نخبه های کشور ما صبور تر بودن و زبان مردم رو بلد بودن، مستبدها جاشون رو نمی گرفتن.

havzhini
01-07-2014, 12:45
اکثر اون نخبه ها هم به اعتقادات مردم احترام چندانی نذاشتن و به محض اینکه فهمیدن بخش هایی از اعتقادات بدنه جامعه ایراد داره از اساس به باورهاشون حمله کردن.
مثلا احمد شاملو به نظر من یک نخبه بوده ولی خیلی بد به تاریخ ایران و دین مردم حمله میکرد و واژه های بدی هم به کار میبرد.

از طرفی امثال دکتر شریعتی و مطهری و ... هم نخبه هایی بودن که حرفاشون زیاد به مذاق استبداد خوش نمیومد اما مردم پذیرفتنشون.
اگر نخبه های کشور ما صبور تر بودن و زبان مردم رو بلد بودن، مستبدها جاشون رو نمی گرفتن.

کسی که ایرادی در بطن جامعه میبینه قرار نیست با خوشایند جامعه عمل کنه
دقیقا اشکال و مشکل جامعه ما این هست که اصلا تحمل ایراد گرفتن رو نداریم و کوچکترین نصیحت و گفتن ایراد رو سریع در مقابلش جبهه میگیریم و میگیم به عقاید و افکار ما توهین شد

وقتی عقاید جامعه پر از اشکال و ایراد و کثافات پیدا و نهان هست قرار نیست با حرفهای خوشگل گفت عزیزم چرا اینطوری
بلکه باید با قاطعیت و سختی در مقابلش باید ایستاد تا اصلاح صورت بگیره

مشکل از شاملو و امثالهم نبوده و نیست که که عقاید مخالف کلیت جامعه دارند و اشتباهات و کجی رو میبینن و میگن
بلکه جامعه و حاکمیت متعصب و نادان هستن که توان قبول واقعیت و دست برداشتن از اشتباهاتشون رو ندارن

Motaharri
01-07-2014, 13:41
کسی که ایرادی در بطن جامعه میبینه قرار نیست با خوشایند جامعه عمل کنه
دقیقا اشکال و مشکل جامعه ما این هست که اصلا تحمل ایراد گرفتن رو نداریم و کوچکترین نصیحت و گفتن ایراد رو سریع در مقابلش جبهه میگیریم و میگیم به عقاید و افکار ما توهین شد

وقتی عقاید جامعه پر از اشکال و ایراد و کثافات پیدا و نهان هست قرار نیست با حرفهای خوشگل گفت عزیزم چرا اینطوری
بلکه باید با قاطعیت و سختی در مقابلش باید ایستاد تا اصلاح صورت بگیره

مشکل از شاملو و امثالهم نبوده و نیست که که عقاید مخالف کلیت جامعه دارند و اشتباهات و کجی رو میبینن و میگن
بلکه جامعه و حاکمیت متعصب و نادان هستن که توان قبول واقعیت و دست برداشتن از اشتباهاتشون رو ندارن

لطفا این ویدئو رو ببینید : (بعد قضاوت کنید)

سخنان شاملو درباره ابن سینا و ابوریحان بیرونی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%88.mp4.htm)

اتفاقا اخلاق و ادب و نزاکت توی بحث کردن خیلی مهمه، حتی اگه طرف مقابلتون به قول شما نادان باشه.
نخبه نقش مربی رو ایفا میکنه.
مربی هم هیچ وقت نباید به شاگردهاش توهین کنه که چرا نمیفهمین چی میگم، باید صبور باشه.

نخبه های ایران در نقش مربی صبور نبودن، با عوام جامعه مرحله به مرحله جلو نیومدن برای همینم حذف شدن.
اگه قرار نیست اینجوری عمل کنه خوب نتیجه میشه همین چیزی که امروز تو جامعه ما هست، نهایتا تو مجلس یکی مثل دکتر مطهری اعتراضاتی انجام میده بقیه همه ساکتن.

havzhini
01-07-2014, 14:11
لطفا این ویدئو رو ببینید : (بعد قضاوت کنید)

سخنان شاملو درباره ابن سینا و ابوریحان بیرونی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%88.mp4.htm)

اتفاقا اخلاق و ادب و نزاکت توی بحث کردن خیلی مهمه، حتی اگه طرف مقابلتون به قول شما نادان باشه.
نخبه نقش مربی رو ایفا میکنه.
مربی هم هیچ وقت نباید به شاگردهاش توهین کنه که چرا نمیفهمین چی میگم، باید صبور باشه.

نخبه های ایران در نقش مربی صبور نبودن، با عوام جامعه مرحله به مرحله جلو نیومدن برای همینم حذف شدن.
اگه قرار نیست اینجوری عمل کنه خوب نتیجه میشه همین چیزی که امروز تو جامعه ما هست، نهایتا تو مجلس یکی مثل دکتر مطهری اعتراضاتی انجام میده بقیه همه ساکتن.
گرامی همه قرار نیست یه نوع لحن و یه نوع گفتار سیستماتیک داشته باشن

کسی ممکنه با سلام و صلوات حرفش رو بزنه کسی ممکنه اخلاق و سبک گفتاریش خشن و رک و ... باشه
این ایرادی بر کسی نیست چرا حرفت رو جوری که من دوست دارم نمیزنی
بلکه ادم دانا دنبال معنی و بار حرف میره که ایا درست هست یا غلط و اگه درست باشه میپذیره حتی اگه با دشنام و ناسزا همراه باشه

مثلا در همین حرفای شاملوی بزرگ! بگید کدوم حرفش اشتباه و غلط و دروغ هست؟ تک تک کلماتش حقیقت و درست هست

ولی ما عادت کردیم به مجیزگویی و بادمجون دور قاب چیدن و حتی اگه حرفی بکل بی ازش بازه و قشنگ و شیک گفته بشه براش به به و چه چه میکنیم

حرف مجلس و ... نزنید که من کلا ادمی اونجا نمیبینم که قرار باشه حرفشون درست باشه یا غلط
یک مشت ادم ...( حیف قوانین اجازه نمیده!!!) اونجا نشستن که فقط مجیز فلانی و بهمانی رو بگن

Motaharri
01-07-2014, 14:28
گرامی همه قرار نیست یه نوع لحن و یه نوع گفتار سیستماتیک داشته باشن

کسی ممکنه با سلام و صلوات حرفش رو بزنه کسی ممکنه اخلاق و سبک گفتاریش خشن و رک و ... باشه
این ایرادی بر کسی نیست چرا حرفت رو جوری که من دوست دارم نمیزنی
بلکه ادم دانا دنبال معنی و بار حرف میره که ایا درست هست یا غلط و اگه درست باشه میپذیره حتی اگه با دشنام و ناسزا همراه باشه

مثلا در همین حرفای شاملوی بزرگ! بگید کدوم حرفش اشتباه و غلط و دروغ هست؟ تک تک کلماتش حقیقت و درست هست

ولی ما عادت کردیم به مجیزگویی و بادمجون دور قاب چیدن و حتی اگه حرفی بکل بی ازش بازه و قشنگ و شیک گفته بشه براش به به و چه چه میکنیم

حرف مجلس و ... نزنید که من کلا ادمی اونجا نمیبینم که قرار باشه حرفشون درست باشه یا غلط
یک مشت ادم ...( حیف قوانین اجازه نمیده!!!) اونجا نشستن که فقط مجیز فلانی و بهمانی رو بگن

من صحبت از این نمیکنم که اونجور که من دوست دارم حرف بزنه، شما انگار اصلا متوجه نمیشین من چی میگم.

نشستن یک عمله، هم میتونی بگی بفرما، هم میتونی بگی بنشین، هم میتونی بگی بتمرگ.

اینکه آدم از نخبه انتظار داشته باشه از واژه بتمرگ استفاده نکنه وقتی وارد یک کلاس درس جامعه میشه، یعنی انتظار نا به جا؟؟!!!!
من اصلا صحبت از راست و دروغ نکردم.
صحبت از ادب و اخلاق و بیان به نحوی کردم که مخالف هم بشینه گوش بده، نه اینکه نخبه فحش بده عوام هم متعاقبش چند برابر فحش بدن.

havzhini
01-07-2014, 14:57
من صحبت از این نمیکنم که اونجور که من دوست دارم حرف بزنه، شما انگار اصلا متوجه نمیشین من چی میگم.

نشستن یک عمله، هم میتونی بگی بفرما، هم میتونی بگی بنشین، هم میتونی بگی بتمرگ.

اینکه آدم از نخبه انتظار داشته باشه از واژه بتمرگ استفاده نکنه وقتی وارد یک کلاس درس جامعه میشه، یعنی انتظار نا به جا؟؟!!!!
من اصلا صحبت از راست و دروغ نکردم.
صحبت از ادب و اخلاق و بیان به نحوی کردم که مخالف هم بشینه گوش بده، نه اینکه نخبه فحش بده عوام هم متعاقبش چند برابر فحش بدن.
نخبه فهشی نداده بلکه فقط با لحن خاص خودش صبحت کرده
اینکه چیزی اراجیف باشه و بگی این اراجیفه فهش نیست

ادب و اخلاق در تعریف شما چیزی هست که ممکنه برای دیگران تعریفی دیگه داشته باشه
ممکنه شما سلام و کشیدم کلمه س زیر 2متر! رو بی ادبی بدونید ولی کسی دیگه کلمه اراجیف رو بی ادبی ندونه

مشکل دقیقا اینجاست که گفتم ما میخوایم دیگران خوشایند ادب و اخلاق ما حرف بزنن و وگرنه باید خفه شن
حتی اگر تمام حرفاشون درست هم باشه

Mohammad Hosseyn
01-07-2014, 15:21
من صحبت از این نمیکنم که اونجور که من دوست دارم حرف بزنه، شما انگار اصلا متوجه نمیشین من چی میگم.

نشستن یک عمله، هم میتونی بگی بفرما، هم میتونی بگی بنشین، هم میتونی بگی بتمرگ.

اینکه آدم از نخبه انتظار داشته باشه از واژه بتمرگ استفاده نکنه وقتی وارد یک کلاس درس جامعه میشه، یعنی انتظار نا به جا؟؟!!!!
من اصلا صحبت از راست و دروغ نکردم.
صحبت از ادب و اخلاق و بیان به نحوی کردم که مخالف هم بشینه گوش بده، نه اینکه نخبه فحش بده عوام هم متعاقبش چند برابر فحش بدن.
بحثتون فرسایشی هست ...

فردی مثل شاملو نخبه نبوده از نظر من ... شاعر بوده و نویسنده و لحن و روش بیان خودش رو داشته ...

حرفتون رو میشه بصورت جامع تری درآورد که شاید مناسب تر باشه و اون اینکه درست درک نکردن عوام توسط نخبگان ، عامل ناموفقیت میتونسته باشه. ولی خب مشکلی که هست اینه که اگر نخبه ای عوام رو درک نکنه و ندونه چی به صلاحشون هست و چی نیست ، دیگه چجور نخبه ایه ؟!!

ولی در کل فکر میکنم این بیشتر عوام و ساختارهای اجتماعی و سیاسی ما بوده که نخبه رو به حاشیه برده و درکش نکرده ...

A.M.D.D.E.V.I.L
01-07-2014, 16:12
نخبه ها لزوما به دنبال تغییر جامعه به باب میل خود نیستند . چون نخبه ها اصلا فکر نمیکنند یک راه به دیگری برتری دارد و به خوب و بد اعتقاد ندارند . بلکه مناسب تر و نا مناسب تر رو میپذیرن
به نظر من نخبه ها فقط مشاهدات خودشون رو بیان میکنند و قضاوت رو به خواننده یا شنونده یا بیننده ی آثارشون واگذار میکنن

Motaharri
01-07-2014, 16:28
بحثتون فرسایشی هست ...

فردی مثل شاملو نخبه نبوده از نظر من ... شاعر بوده و نویسنده و لحن و روش بیان خودش رو داشته ...

حرفتون رو میشه بصورت جامع تری درآورد که شاید مناسب تر باشه و اون اینکه درست درک نکردن عوام توسط نخبگان ، عامل ناموفقیت میتونسته باشه. ولی خب مشکلی که هست اینه که اگر نخبه ای عوام رو درک نکنه و ندونه چی به صلاحشون هست و چی نیست ، دیگه چجور نخبه ایه ؟!!

ولی در کل فکر میکنم این بیشتر عوام و ساختارهای اجتماعی و سیاسی ما بوده که نخبه رو به حاشیه برده و درکش نکرده ...


خوب شما تو حوزه علوم انسانی چه افرادی رو در ایران معاصر به عنوان نخبه میشناسین؟
چرا شریعتی توسط همین عوام درک شده با وجودیکه بسیاری از برداشت هاش از دین رو متعصبین و روحانیت تندرو کشور قبول ندارن؟

نخبه هم اگر تعریف کنین شاید بهتر باشه، یک انسان با استعداد در نوشتن نگرش های جدید یا یک انسان با کارنامه موفق و عملی در تغییر یکسری نگرش ها در جامعه یا هردو؟!!

havzhini
01-07-2014, 17:46
خوب شما تو حوزه علوم انسانی چه افرادی رو در ایران معاصر به عنوان نخبه میشناسین؟
چرا شریعتی توسط همین عوام درک شده با وجودیکه بسیاری از برداشت هاش از دین رو متعصبین و روحانیت تندرو کشور قبول ندارن؟

بر چه اساس شما شریعتی رو پذیرفته توسط جامعه میدونید ولی شاملو رو خیر؟

فردی مثل شریعتی رو شما مثال میزنید چون تفکرات مذهبی داشته و میخواید بگید چون مذهبی بوده پس با جامعه هم فکر بوده پس جامعه هم اونو پذیرفته
ولی در مقابلش از فردی مثل شاملو مثال میزنید و میخواید بگید چون شاملو تفکرات مذهبی( حتی مخالف مذهبی) داشته پس توسط جامعه پذیرفته نشده
و نتیجه گیری کلیتون این هست پس باید با مذهب و عقاید اکثریت جامعه جلو رفت تا پذیرفته شد و ترد نشد

خیر دوست عزیز به عینه میشه دید از هر نظر افکار و اثار فردی مثل شاملو از فردی مثل شریعتی بازتاب و گسترش بیشتری داشته و داره
حالا چرا و چگونه رو نمیشه بحث کرد و به جایی نمیریسم چون هیچ جامعه اماری در دست نیست

یه مثال میزنم البته شاید درست نباشه
میزان گسترش و تکثیر اهنگهای یک موسیقی پاپ با سطح بسیار پایین بیشتر هست یا موسیقی سطح بالا حالا در هر سبکی؟
مثلا به عینه میشه دید اهنگهای به قولی کوچه بازاری خریدار بیشتری در بین عوام داره
پس با این تفسیر شما شجریان و ناظری و ... هم به خطا میرن که نمیان برای عوام اهنگ کوچه بارازی بخونن و دارن وقتشون رو طلف میکنن که موسیقی سطح بالا ارائه میدن ولی با خریدار خیلی کمتر

Motaharri
01-07-2014, 18:04
بر چه اساس شما شریعتی رو پذیرفته توسط جامعه میدونید ولی شاملو رو خیر؟

فردی مثل شریعتی رو شما مثال میزنید چون تفکرات مذهبی داشته و میخواید بگید چون مذهبی بوده پس با جامعه هم فکر بوده پس جامعه هم اونو پذیرفته
ولی در مقابلش از فردی مثل شاملو مثال میزنید و میخواید بگید چون شاملو تفکرات مذهبی( حتی مخالف مذهبی) داشته پس توسط جامعه پذیرفته نشده
و نتیجه گیری کلیتون این هست پس باید با مذهب و عقاید اکثریت جامعه جلو رفت تا پذیرفته شد و ترد نشد

خیر دوست عزیز به عینه میشه دید از هر نظر افکار و اثار فردی مثل شاملو از فردی مثل شریعتی بازتاب و گسترش بیشتری داشته و داره
حالا چرا و چگونه رو نمیشه بحث کرد و به جایی نمیریسم چون هیچ جامعه اماری در دست نیست

یه مثال میزنم البته شاید درست نباشه
میزان گسترش و تکثیر اهنگهای یک موسیقی پاپ با سطح بسیار پایین بیشتر هست یا موسیقی سطح بالا حالا در هر سبکی؟
مثلا به عینه میشه دید اهنگهای به قولی کوچه بازاری خریدار بیشتری در بین عوام داره
پس با این تفسیر شما شجریان و ناظری و ... هم به خطا میرن که نمیان برای عوام اهنگ کوچه بارازی بخونن و دارن وقتشون رو طلف میکنن که موسیقی سطح بالا ارائه میدن ولی با خریدار خیلی کمتر

اولا شریعتی با عقاید اکثریت جامعه ایران چه اونزمان چه الانش همسو نیست.
اما چون در نوآوری هایی که در تفسیر دین داشت، به دیگران بی احترامی نکرد مورد قبول واقع شد و اتفاقا مخالفای شریعتی اکثرا مذهبی های افراطی هستن. :n26:
بر همون اساس هم کتاب های شریعتی بیشترین تجدید چاپ رو داشتن و اونم خیلیا با تفکرات مختلف کتاباشو خوندن.

اتفاقا من خودم طرفدار برخی عقاید شاملو هستم ولی به هیچ وجه لحنش رو نمیپسندم و همین باعث میشه یکسری مخاطب خاص داشته باشه که عین خودش هستن.

کتابخوانی هم با موسیقی قابل قیاس نیست گرامی.
اون موسیقی کوچه بازاری که میگی واسه تفریحه که طرفدارش هستن، نه واسه موسیقی بودنش.
اما شریعتی و شاملو هر دو سبک های متفاوت و آکادمیک و غیر تفریحی دارن.

البته من بازم نمیفهمم نخبه موفق از نظر شما کیه؟
نخبه فقط باید بتونه حرف بزنه بدون اینکه کار داشته باشه مخاطبش کیه یا باید بتونه تو بدنه جامعه نفوذ کنه و تاثیر هم بذاره؟

havzhini
01-07-2014, 18:31
اولا شریعتی با عقاید اکثریت جامعه ایران چه اونزمان چه الانش همسو نیست.
اما چون در نوآوری هایی که در تفسیر دین داشت، به دیگران بی احترامی نکرد مورد قبول واقع شد و اتفاقا مخالفای شریعتی اکثرا مذهبی های افراطی هستن. :n26:
بر همون اساس هم کتاب های شریعتی بیشترین تجدید چاپ رو داشتن و اونم خیلیا با تفکرات مختلف کتاباشو خوندن.

اتفاقا من خودم طرفدار برخی عقاید شاملو هستم ولی به هیچ وجه لحنش رو نمیپسندم و همین باعث میشه یکسری مخاطب خاص داشته باشه که عین خودش هستن.

کتابخوانی هم با موسیقی قابل قیاس نیست گرامی.
اون موسیقی کوچه بازاری که میگی واسه تفریحه که طرفدارش هستن، نه واسه موسیقی بودنش.
اما شریعتی و شاملو هر دو سبک های متفاوت و آکادمیک و غیر تفریحی دارن.

البته من بازم نمیفهمم نخبه موفق از نظر شما کیه؟
نخبه فقط باید بتونه حرف بزنه بدون اینکه کار داشته باشه مخاطبش کیه یا باید بتونه تو بدنه جامعه نفوذ کنه و تاثیر هم بذاره؟
اولا در مثل جای مناقشه نیست
بحث موسیقی فقط یک مثال هست که کاملا بجا بود اگر درک کنید اصل مطلب رو و بحث تفریحی و غیرتفریحی بودن نیست بلکه مثالی بود برای روش شدن پذیرش اکثریت و اقلیت

بحث شریعتی و موافقین و مخالفینش هم مثل این هست که مذهبX و مذهبY دارن سرهم رو میبرن وگرنه اصل ماجرا یک چیز هست و اون مذهب

نخبه موفق و غیر موفق برای من بی معنی هست
نخبه از نظر من یعنی کسی که دنباله رو کسی دیگه نبوده و عقاید و تفکرات و فلسفه منحصر به خودش رو داشته باشه
نخبه یعنی کسی که چیزی نو برای گفتن داره
نخبه یعنی کسی که برای خوشایند دیگری حرف و عملش نباشه( اصلیترین مورد خوشایند حاکمیت)
نخبه یعنی کسی که با کجی ها و نادرستی همیشه در جنگ باشه( این یعنی اتوماتیک با حاکمیت همیشه سر ناسازگاری خواهد داشت)
و ...

شما از شاملو گفتین من مثالهای هنری دیگه ای مثل اخوان ثالت و سعیدی سیرجانی رو براتون مثال میارم
از شریعتی میگید من از احمد کسروی براتون میگم

اینها نخبه بودند چون کاری نو و جدید ارائه دادن و هرگز هم از راهشون منصرف نشدن با تمام فشارها

halflife g
01-07-2014, 18:33
به نظر من که افرادی مثل شریعتی یا مطهری به هیچ وجه نخبه نیستن فقط تو بازه های از زمان ملت پرشور و هیجانی رو به سمت انقلاب کشوندن و مفاهیم انقلابی و روش زندگی انقلابی بعد انقلاب رو ترویج کردن بالطبع هم در برهه ای خیلی ها پیشون افتادن....(البته اگه ملتی رو چه با مفاهیم درست و چه غلط پی خودمون بندازیم رو نخبگی بدونیم که اونوقت بله نخبه میشن :)

خیلی از مفاهیمی هم که شریعتی تزریق کرد در نهایت به نفع همین مذهبی های تندرو تموم شد و حالا که دیگه کار از این مفاهیم گذشته شریعتی شده ادم بد ماجرا از نظر همچین افرادی

+

به نظر من جامعه ایرانی نخبه ها رو برنمی تابند علتش هم ساختار جامعه و سیسنم حاکم هست که کلا اجازه نفس کشیدن به تفکر جدید نمیدن و باعث گوشه گیر شدن و منزوی شدن و گهگاه حتی زندانی و کشته شدن این افراد میشه
در نتیجه اون تاثیری که نخبه ها تو کشورهای مترقی دیگه ایجاد می کنن در کشوری مثه ایران نمی تونن ایجاد کنن


.

Mohammad Hosseyn
01-07-2014, 18:42
خوب شما تو حوزه علوم انسانی چه افرادی رو در ایران معاصر به عنوان نخبه میشناسین؟
چرا شریعتی توسط همین عوام درک شده با وجودیکه بسیاری از برداشت هاش از دین رو متعصبین و روحانیت تندرو کشور قبول ندارن؟

نخبه هم اگر تعریف کنین شاید بهتر باشه، یک انسان با استعداد در نوشتن نگرش های جدید یا یک انسان با کارنامه موفق و عملی در تغییر یکسری نگرش ها در جامعه یا هردو؟!!

ببینید صرفا بحث علوم انسانی نیست ...
همونطور که در پست اولم گفتم ، بحث اصلی وزیر و وکیل و شاه کشی هست. این جایگاه های سیاسی در تاریخ ایران جایگاه های کلیدی بودند ، و سوال پیش میاد چرا اینقدر در تاریخ ایران بکش بکش هست !!؟

و توضیح دادم پاسخی که به این سوال میدیم ، یک پاسخ عمومی هست که بطور اختصاصی میتونه راه گشای پاسخ به سوال اصلی تاپیک در مورد نخبگان باشه ...

پس در این بحث نخبه به کسی گفته میشه که توانایی لازم برای اون جایگاه کلیدی از نظر سیاسی - اجتماعی که درش هست رو داره ، مثلا امیرکبیر یا مصدق و ... . باید دقت کنیم اینها بحث اسم و فرد نیست ، بحث جایگاه و جریان هست .

B3HZ@D
01-07-2014, 21:09
مردم ایران عادت دارن از کاه کوه بسازن و به قول معروف وقتی که شور حسنی بگیرشون از هر کسی یک شخصیت تاریخی میسازن .
برادر , شریعتی نخبه نبوده و نیست . همچنین جناب مطهری .
کتاب های شریعتی بیشترش به صورت رایگان بین مردم منتشر میشده و یا این که قیمت خیلی کمی داشته . برای همین تجدید چاپ چندین باره داشته . {از قدیمی تر ها سوال کنین بهتون میگن}

نو آوری در تفسیر !!!!! بیشتر میشه به دروغگویی و گول زدن تشبیهش کرد .
از این جور نو آوری ها از هر کسی بر میاد و از اون جایی که تفسیر یک برداشت صرفن شخصیه هر کسی میتونه برداشت خودشو با آب و تاب آنچنانی ارائه کنه تا توی ذهن ببینده و شنونده و خواننده تاثیر آنچنانی بذاره و اونا رو در بازی با کلمات ذوب کنه .

از همه مهمتر کتاب های ایشون رو اگه خونده باشین می بینید که چیز خاصی برای ارائه نداره و خیلی معمولیه .
کتابی که طبق باورهای ایدئولوژیک پیش میره و برای همین هم مورد قبول عوام واقع شده . باورهای ایدئولوژیک بعلاوه زبانی شیرین تر و جذاب تر که مردم اون زمان ایران هیچ آشنایی با سبک و سیاق اون نداشتن و خیلی سریع جذبش شدن .

نخبه نبودن ایشون به کنار . کافیه سطح نوشته ها ایشون با افرادی مثل مسعود انصاری - احمد کسروی - شجاع الدین شفا و ... بررسی بشه تا به اختلاف سطح بین اونا پی ببریم.
اون موقع است که اگر فرض بگیریم شریعتی نخبه هم بوده پس اسم این افراد رو چی باید گذاشت ؟!

Stream
02-07-2014, 03:26
کلا در تاریخمون همیشه تلاش کردیم برای اینکه "نخبه" در کشور نداشته باشیم و تمام کشور رو بر این اساس چیدیم که به جز اونهایی که در قدرت هستند، بقیه "عوام" باشند و چیزی سرشون نشه. هر وقت هم که یک انسان پیشرو پیدا شده نهایتا از ترس سرش رو زیر آب کردیم.

اینها همه از عدم امنیت فکری ریشه می گیره. همیشه می ترسیم اگه یک نفر بیاد که قدرت تفکر آزاد و متفاوت داشته باشه، دکان ما از بین میره و مردم میرن طرفدار اون میشن چون همیشه "ما" مهم بودیم و نه خود کشور. تمام سیستم آموزشی کشور ما هم بر این اساس است که افراد تحت هیچ شرایطی احساس "خوب" بودن نداشته باشن، از اون سیستم شدیدا رقابتی تحصیلی و مدرسه و کنکور گرفته تا سربازی و تخریب شخصیت و ... ، فرهنگمون هم که اعتماد به نفس و حرمت نفس و غرور و جاه طلبی و بلندپروازی و ... رو بد می دونه و خاکی بودن و تخریب شخصیت خود و قبول کردن هیچ چیز نبودن و ... رو بسیار غنی و با ارزش! جامعه و رسم و فرهنگ و ... کشور بطور هوشمندانه بنا شده تا در کشور "نخبه" نداشته باشیم و یا اگه اتفاقی نخبه ای پیدا شد یه طوری ردش کنیم بره خارج از کشور.

درباره علی شریعتی هم که فقط میشه گفت نخبه دونستن ایشون واقعا از اون حرف هاست. کسی که مدرک تحصیلیش هم بی ربط است و دکترای جامعه شناسی هم نداره (تز تحصیلی ایشون ترجمه کتاب "قضائل بلخ" به زبان فرانسوی است که در رشته ادبیات - شاخه تخصص در زبان های منقرض شده - تلقی میشه و در همون هم حسابی جای سوال است). نشون به اون نشون که ایشون وقتی با این مدرک برگشت به کشور بعد از مدت ها بیکاری شغلی بهتر از معلم انشای کلاس چهارم دبستان در روستاها عایدش نشد. ایشون کتاب ها و سخنرانی هاش پر است از دروغ و حرف های بی معنی و اشتباه و مغلطه هایی که در استاندارد ترین شکل خودشون هستند و هر بچه مدرسه ای باید قادر به کشف این مغالطات باشه. ایشون شهرتش رو هم بیشتر از اینکه مدیون استدلال و هنر خودش باشه مدیون تبلیغاتی است که سایرین براش کردن و پخش رایگان کتاب ها و ساپورت های مالی و ...

Motaharri
02-07-2014, 10:13
مردم ایران عادت دارن از کاه کوه بسازن و به قول معروف وقتی که شور حسنی بگیرشون از هر کسی یک شخصیت تاریخی میسازن .
برادر , شریعتی نخبه نبوده و نیست . همچنین جناب مطهری .
کتاب های شریعتی بیشترش به صورت رایگان بین مردم منتشر میشده و یا این که قیمت خیلی کمی داشته . برای همین تجدید چاپ چندین باره داشته . {از قدیمی تر ها سوال کنین بهتون میگن}

نو آوری در تفسیر !!!!! بیشتر میشه به دروغگویی و گول زدن تشبیهش کرد .
از این جور نو آوری ها از هر کسی بر میاد و از اون جایی که تفسیر یک برداشت صرفن شخصیه هر کسی میتونه برداشت خودشو با آب و تاب آنچنانی ارائه کنه تا توی ذهن ببینده و شنونده و خواننده تاثیر آنچنانی بذاره و اونا رو در بازی با کلمات ذوب کنه .

از همه مهمتر کتاب های ایشون رو اگه خونده باشین می بینید که چیز خاصی برای ارائه نداره و خیلی معمولیه .
کتابی که طبق باورهای ایدئولوژیک پیش میره و برای همین هم مورد قبول عوام واقع شده . باورهای ایدئولوژیک بعلاوه زبانی شیرین تر و جذاب تر که مردم اون زمان ایران هیچ آشنایی با سبک و سیاق اون نداشتن و خیلی سریع جذبش شدن .

نخبه نبودن ایشون به کنار . کافیه سطح نوشته ها ایشون با افرادی مثل مسعود انصاری - احمد کسروی - شجاع الدین شفا و ... بررسی بشه تا به اختلاف سطح بین اونا پی ببریم.
اون موقع است که اگر فرض بگیریم شریعتی نخبه هم بوده پس اسم این افراد رو چی باید گذاشت ؟!

وقتی کسی حرفایی رو در حوزه علوم انسانی میزنه که تا قبل او هیچکس به انها نپرداخته، اسمش نبوغ در علوم انسانی هست.
ممکنه بخش های مذهبی علوم انسانی برای شما خوشایند نباشه، اما به این معنی نیست که نوآوری و آپدیت کردن مذهب رو نمیشه نخبگی دونست.

اگر از این نوآوری ها از هرکسی بر میومد، انجامش میداد، امروز پایه اکثر درس های اسلامی تو دانشگاه ها آثار مطهری و شریعتی هست و اگه از هرکسی بر میومد، آثار اونا هم دیده میشد.
خیلی هم جالبه که میگین حرفای شریعتی معمولیه. مثلا وقتی شریعتی میگه :

من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز میخوانند.

راحت به بدنه جامعه نشونه گیری میکنه و سعی میکنه اگر عقایدی تعبدی دارن رو کنار بذارن و به زبانی بهشون میگه که متوجه بشن، نه اینکه مثل کسروی یا شجاع الدین شفا بگه هرکس نماز میخواند فلان است و...
اون افرادی هم که نام بردین کتاب هاشون رو خوندم.

اینا انسان های محققی بودن که اخلاق بحث کردن رو نداشتن، اگر همینا از میزان توهین و تمسخر کم میکردن و صرفا نقد میکردن شاید همین مردم با نخبه ها برخورد بهتری داشتن.
به نظر من تاثر گذاری نخبه خیلی مهمتره.

B3HZ@D
02-07-2014, 11:57
وقتی کسی حرفایی رو در حوزه علوم انسانی میزنه که تا قبل او هیچکس به انها نپرداخته، اسمش نبوغ در علوم انسانی هست.
ممکنه بخش های مذهبی علوم انسانی برای شما خوشایند نباشه، اما به این معنی نیست که نوآوری و آپدیت کردن مذهب رو نمیشه نخبگی دونست.

اگر از این نوآوری ها از هرکسی بر میومد، انجامش میداد، امروز پایه اکثر درس های اسلامی تو دانشگاه ها آثار مطهری و شریعتی هست و اگه از هرکسی بر میومد، آثار اونا هم دیده میشد.
خیلی هم جالبه که میگین حرفای شریعتی معمولیه. مثلا وقتی شریعتی میگه :

من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز میخوانند.

راحت به بدنه جامعه نشونه گیری میکنه و سعی میکنه اگر عقایدی تعبدی دارن رو کنار بذارن و به زبانی بهشون میگه که متوجه بشن، نه اینکه مثل کسروی یا شجاع الدین شفا بگه هرکس نماز میخواند فلان است و...
اون افرادی هم که نام بردین کتاب هاشون رو خوندم.

اینا انسان های محققی بودن که اخلاق بحث کردن رو نداشتن، اگر همینا از میزان توهین و تمسخر کم میکردن و صرفا نقد میکردن شاید همین مردم با نخبه ها برخورد بهتری داشتن.
به نظر من تاثر گذاری نخبه خیلی مهمتره.

ما خیلی ها رو داشتیم که در این حوزه صحبت کردن و صحبت هایی پر معناتر و سنگین تر ارائه دادن . ولی این وسط فقط شریعتی بت شده و به اسم نابغه نام برده میشه !
بالاخره هزینه هایی این وسط بوده تا یک لیدر ایدئولوژیک از نوع جدید برای مردم ارائه بشه .
نو آوری های ایشون هم جدا کردن قسمت های به ظاهر زیبا و ترکیب اون با یک سری کلمات و لغات و به نوعی رنگ و لعاب دادن به صحبت های گذشته با طرحی جدیدتر و خوش آب و رنگ بود .

این نبوغ نیست ... بیشتر شبیه به مونتاژ میمونه با کمی خلاقیت .

بالاخره باید از همون ابتدا بازی با کلمات رو به دانش پژوهان این رشته آموزش داد تا بعده ها در صورت نیاز بشه از این روش برای کنترل یا به حرکت در آوردن مردم استفاده کرد .
مردمی که خیلی وقته تحت تاثیر هر جمله ای قرار میگیرن . مهم نیست اون جمله چقدر حقیقی باشه یا چقدر اعتبار و سند پشتش باشه . فقط قشنگ باشه و در پیرو باورها و اعتقادات اونا .

جامعه ای که درصد مطالعه مردمش زیر خط فقره مشخصه که در اون اشخاصی مثل شریعتی بت میشن و با بازی با کلمات مردم رو به قول شما به رقص در میارن .

همونطور که خودتون کتاب های شریعتی رو خوندین میدونین اون کسیه که در کتاب "علی، مکتب، وحدت و عدالت" خیلی راحت تاریخ کشورش رو بی ارزش میدونه و هجوم اعراب به ایران با افتخار یاد کرده .
یا در کتاب "بازگشت به خویشتن" میگه من نشان دادم که ملیت ایرانی بعد از حمله اعراب به وجود اومده .
به غیر از صرف نظر کلی و همیشگی ایشون از تاریخ ایران قبل اسلام , صحبت های بدون منبع و مدرک زیادی هم ارائه دادن . در اصل شریعتی با بازی با واژه های ادبی خواننده رو سر در گم میکرد و یک جورایی سعی میکرد نشون بده که مفاهیم عمیقی در اون نوشتارها وجود داره .
نمیخوام بگم که کل صحبت های اون بی ارزش بوده و میشه توی اونا نوشتارهای زیبا هم پیدا کرد ولی به هیچ وجه نابغه نبوده و نیست .

شریعتی همون چیزهایی رو که مردم میدونستن رو با زبانی قشنگ تر و استفاده هنر ادبیات بهشون منتقل کرد . ولی چیز جدیدی مطرح نکرد که قبلا عنوان نشده باشه .
اخلاق بحث کردن شریعتی چی بود ؟ حتمن کلی ادعای بدون مدرک و بی پایه و اساس .

ظرفیت جامعه اون زمان ایران جواب درک افرادی مثل کسروی رو نمیداده ... همینطور که ایران فعلی و خیلی از مردمش همچنان به اون ظرفیت برای درک گفته های کسروی نرسیدن .

از اون جایی که بیشتر مردم ایران از همون اول و دوران بچگی خیلی از مسائل و باورها بهشون تلقین میشه و تا سال های روی اونا کار میشه , این تفکرات اینقدر جایگاه مستحکمی دارن که به سمت دگر اندیشان جذب نشن .
این مشکل کسروی یا ... نیست . مشکل میزان درک و پذیرش صحبتهاست .

به هر حال جامعه ای که افرادش با خوندن دو تا صحبت کپی شده شریعتی از این طرف و اون طرف ذوب در بازی با کلمات میشن و به به و چهچه راه میندازن , نمیشه انتظار داشت که بعده ها از این شخص بت نسازن .

Arash4484
02-07-2014, 13:48
همونطور که محمد حسین گرامی گفتند، بحث این کتاب "نخبه کشی سیاسی در جایگاه قدرت" است، کتاب سه نمونه برای بررسی داره : قائم مقام فراهانی-امیرکبیر-مصدق...

اینها خیلی هم شعائر دینی رو رعایت میکردن، تربیت و ادبیاتی که مصدق یا امیرکبیر بکار میبردند زبانزده، امیر کبیر کسی بود که هنوز بهاییان بخاطر تعقیب و کشتاری که ازشون کرد به او دیده جالبی ندارن(در نتیجه مسلمین به وی محبت دارند)، یا کسی که فراش روس رو به دلایل دینی شلاق زد، مصدق و نرمی و شخصیتی که داشته تا حدی که از ترفندهاش خوابیدن!، لبخند زدن و آرام سخن گفتن و... سر جلسه بوده و نرم خویی وی از نکات مشهور تاریخه.(مثالها در دو بخش بودند: نرم خویی و رعایت دین مردم)

یعنی با عرض پوزش اصلا این بحث شریعتی و شاملو و...و ایرادی که جناب مطهری گرفتند(زبان نخبه و...) اینجا محلی از اعراب نداره، و بحث نخبه فرهنگی، هنری، علمی، نخبه علوم انسانی وو... نیست!
ما سه نمونه کتاب و چندین نمونه دیگه رو وانهادیم و داریم از کسانی که حرف میزنیم که اصلا کیس این تاپیک نیستند و میگیم فلان شاعر زبان مردم رو نداشت!
استدلالهای متفاوتی مطرحه در این دو بخش.
این نمونه ها و این بخش اصلا اون ایرادات شاملشون نیست.

------

مساله به نظر من در بعدی، ساده است ما همیشه در ایران یک "صاحب امتیاز" قدرت داشتیم، این صاحب امتیاز هرگاه که از سر اجبار قحط الرجال و...(امیرکبیر) یا رای مردم و...(مصدق) فردی رو بر سر امر "مدیریت" میگذاشته که "لایق" بوده، پس از چندی دیده میشه اصلاحاتش برای همون "صاحب" هم جالبه...اما وقتی موضوع از عوض کردن "رنگ دیوار" فراتر میره و اون فرد منتخب میاد و میبینه برای "اصلاحات ساختاری" همون "حضرت حاکم" باید جابجا بشه، "برخورد" بوجود میاد و خونها ریخته میشه....
در ایران هم هیچ وقت کرامول نداشتیم...معمول شاه بوده که برده...(و این هم به ضعف ساختارهای فئودالی میتونه برگرده)

Mohammad Hosseyn
02-07-2014, 16:16
مساله به نظر من در بعدی، ساده است ما همیشه در ایران یک "صاحب امتیاز" قدرت داشتیم، این صاحب امتیاز هرگاه که از سر اجبار قحط الرجال و...(امیرکبیر) یا رای مردم و...(مصدق) فردی رو بر سر امر "مدیریت" میگذاشته که "لایق" بوده، پس از چندی دیده میشه اصلاحاتش برای همون "صاحب" هم جالبه...اما وقتی موضوع از عوض کردن "رنگ دیوار" فراتر میره و اون فرد منتخب میاد و میبینه برای "اصلاحات ساختاری" همون "حضرت حاکم" باید جابجا بشه، "برخورد" بوجود میاد و خونها ریخته میشه....
در ایران هم هیچ وقت کرامول نداشتیم...معمول شاه بوده که برده...(و این هم به ضعف ساختارهای فئودالی میتونه برگرده)

فکر میکنم در کمتر موردی مسئله به برچیدن نظام پادشاهی یا مخالفت با شخص شاه میکشید تا یک وزیر سرش به باد بره !

مثلا این سوالی هست که از دکتر کاتوزیان در یک مصاحبه ای پرسیده شده و پاسخ ایشون اینگونه هست :

با وجود دوام نهاد وزارت در طول تاریخ ایران زمین، شخص وزیر با وجود تمام اختیارات و توانمندی هایی که داشته است، چندان عاقبت به خیر نمی شد! این مسئله را چگونه باید توضیح داد؟ البته فریدون آدمیت از سنت وزیرکشی نام می برد…ببینید! مسئله این است که موضوع تنها «وزیرکشی» نبود، بلکه «شاه کشی»، «پدرکشی»، «برادرکشی» و «پسرکشی» همه جزو رسوم زمانه بود. دقیقا به دلایلی که در بالا گفتم. به این دلیل که سلطنت، مشروعیتی در یک قانون کم و بیش تغییر ناپذیر نداشت. تقریبا هر کس ممکن بود به هر طریقی شاه و وزیر شود و هر کس نیز بر همان اساس ممکن بود که محو و نابود گردد. «شاه عباس صفوی» اگر یک پسرش را کشت و دو پسر دیگرش را کور کرد، از این می ترسید که آنها مانند خودش که پدرش را با کودتایی برانداخته و کور کرده بود، همان گونه با او رفتار کنند. اعدام فجیع وزرایی همانند «خواجه شمس الدین جوینی» (صاحب دیوان) و «خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی»، تنها به این دلیل بود که قدرت و ثروت زیادی به هم زده بودند. «حاج ابراهیم کلانتر» (که بعدها اعتماد الدوله لقب گرفت) را «فتحعلی شاه قاجار» به همان دلایل زبان برید، کور کرد و سپس او را کشت. در قرن بیستم نیز سرنوشت وزیرانی همچون «عبدالحسین تیمورتاش»، «جعفر قلی خان سردار اسعد»، «فیروز میرزا»، «نصرت الدوله» و خیلی های دیگر از وزرا و امرا نیز همانند پیشینیان بود. آنان یا در زندان به قتل رسیدند و اموالشان به غارت رفت. یا مغضوب و مطرود و همچنین بی آبرو و حیثیت شدند که از نمونه های مثال زدنی آن می توان به سرنوشت «محمد علی فروغی» و «ارتشبد هدایت» اشاره کرد.

متن کامل مصاحبه :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در واقع به نظر میرسه مسئله جنگ قدرت هست . کوچکترین ترس از اینکه قراره کسی جز شاه قدرت رو بدست بگیره ، موجب میشد طرف حذف بشه . حذف شدن هم که هزینه نداشت ، شاه بود و استبداد ...
که جالب هم هست اگر بخوایم به عصر حاضر بیایم باز هم همینه. کوچکترین اقدامی در جهت خلاف قدرت حاکم شدیدترین برخورد ها رو بوجود میاره . ترور آقای حجاریان یک نمونه ی بارز از نخبه کشی . اما خب شکل حذف بصورت ترور و کور کردن و بریدن زبان دیگه مرسوم نیست ، ولی نفس حذف کردن همچنان برقراره ، که بازم مشخصه ناشی از برقرار موندن اون ساختار غلط هست ...

Arash4484
02-07-2014, 17:59
فکر میکنم در کمتر موردی مسئله به برچیدن نظام پادشاهی یا مخالفت با شخص شاه میکشید تا یک وزیر سرش به باد بره !
...


همونطور که گفتید در اکثر موارد مساله در نطفه خفه میشده، و از اونجا که دیکتاتور و اعوان و انصارش خودشون به خوبی میدونستن این دستگاه عریض و طویل و قدیمی به راحتی هم میتونه منهدم بشه(1299 یا 1357) به سرعت موضوع رو در نطفه خفه میکردند. دقیقن مثل رها کردن یک گلوله برفی که میتونه به یک بهمن سنگین منجر بشه...
مساله اینه که این از نظر "بالا نیامدن جریان رقیب" مطرح بوده و نه این که لزوم این تغییر به یک ساختار دموکراتیک منجر بشه و نگران بخش دوم ماجرا باشند.
به زبانی شاید برای قاجار نگرانی این بوده که این پدرسوخته فراهانی نکنه بیاد و زمام سلطنت رو برباید، چندان نگران نبوده که مردم ممکنه مطرح باشند.

گاهی فراموش میکنیم وقتی از مصدق حرف میزنیم از یک دوره کوتاه دو ساله و یا امیرکبیر در یک دوره چهارساله حرف میزنیم، فرصت زمامداری بسیار کوتاهی به این افراد داده شد و اینهمه وقایع رخ داده...در مورد هر دو این افراد اتهامات در همین زمان اندک ضدسلطنتی(ضد دستگاه) مطرح شد و به این عنوان به زیر کشیده شدند. گرچه این دو دوران و شیوه های این افراد تفاوت های جدی داره و به جای خودش قابل طرحه.
علیرضا قلی ساختار رو مطرح میکنه که تاب این افراد رو نداره، که اصلا ساختار آنچنانی مطرح نبوده که اینها بالا آمده باشند ، میشه ظهور این افراد را به کش و قوس دستگاه برای تحمل مطالبات مردم و بدحادثه و سپس پذیرش بخش کافی برای دستگاه و سپس خروجی دادن بخش نامطلوب نیز تعبیر کرد.(مثل برخورد حکومت شاه و ملی شدن صنعت)

B.Russell
31-01-2015, 15:37
ایران رتبه نخست مهاجرت نخبگان را در جهان به دست آورد !!


براساس گزارش جديد صندوق بين المللي پول، ايران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 کشور در حال توسعه يا توسعه نيافته دنيا کسب کرده است.

صندوق بين المللي پول در اين مورد گزارش داده است که سالانه حدود 180 هزار ايراني تحصيلکرده به اميد زندگي و يافتن موقعيت هاي شغلي بهتر از کشور خارج مي شوند.

اين صندوق بين المللي در گزارش خود مي افزايد که رقم خروج حدود 180 هزار نخبه تحصيلکرده از ايران، به معني خروج سالانه 50 ميليارد دلار ارز از کشور است.


همچنین هفته‌نامه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی می‌نویسد:

90 نفر از 125 دانش‌آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم‌اکنون در دانشگاه‌های آمریکا و کانادا تحصیل می‌کنند.

طی 14 سال گذشته 62 درصد از دانش‌آموزان مدال‌آور المپیاد به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کرده‌اند. این عده اکثراً طی این مدت در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی برتر و تأثیرگذار دنیا مثل هاروارد، استنفورد، کمبریج، تورنتو و ... نه تنها تحصیل را به پایان برده‌اند بلکه بعنوان استاد فعالیت می‌نمایند.

مهـندس مسعود
31-01-2015, 16:40
ایران رتبه نخست مهاجرت نخبگان را در جهان به دست آورد !!


براساس گزارش جديد صندوق بين المللي پول، ايران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 کشور در حال توسعه يا توسعه نيافته دنيا کسب کرده است.

صندوق بين المللي پول در اين مورد گزارش داده است که سالانه حدود 180 هزار ايراني تحصيلکرده به اميد زندگي و يافتن موقعيت هاي شغلي بهتر از کشور خارج مي شوند.

اين صندوق بين المللي در گزارش خود مي افزايد که رقم خروج حدود 180 هزار نخبه تحصيلکرده از ايران، به معني خروج سالانه 50 ميليارد دلار ارز از کشور است.


همچنین هفته‌نامه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی می‌نویسد:

90 نفر از 125 دانش‌آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم‌اکنون در دانشگاه‌های آمریکا و کانادا تحصیل می‌کنند.

طی 14 سال گذشته 62 درصد از دانش‌آموزان مدال‌آور المپیاد به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کرده‌اند. این عده اکثراً طی این مدت در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی برتر و تأثیرگذار دنیا مثل هاروارد، استنفورد، کمبریج، تورنتو و ... نه تنها تحصیل را به پایان برده‌اند بلکه بعنوان استاد فعالیت می‌نمایند.

بگذارید بروند. اگر کسی نمی خواهد در کشور بماند و به هموطنان خود خدمت کند مگر اجبار است که بمانند؟ بهتر است بروند و پشت سرشان را هم نگاه نکنند. ایرانی بودن یک هویت است و شخصی به خاطر تولد در خاک کشور ایرانی نمی شود و باید این افراد در دل و قلب خود ایران را دوست داشته باشند که ندارند و بهتر است بروند.
مگر شما موافق با آزادی نیستید؟ اگر کسی دلش می خواهد برود چرا جلویش را بگیریم؟ جالب است افراد روشنفکر همیشه دم از آزادی بیان و آزادی عقیده می زنند ولی انتقاد می کنند که چرا افرادی از آزادی خود استفاده کرده و از کشور مهاجرت کرده اند.

PLAΨMID
31-01-2015, 17:05
بگذارید بروند. اگر کسی نمی خواهد در کشور بماند و به هموطنان خود خدمت کند مگر اجبار است که بمانند؟ بهتر است بروند و پشت سرشان را هم نگاه نکنند. ایرانی بودن یک هویت است و شخصی به خاطر تولد در خاک کشور ایرانی نمی شود و باید این افراد در دل و قلب خود ایران را دوست داشته باشند که ندارند و بهتر است بروند.
مگر شما موافق با آزادی نیستید؟ اگر کسی دلش می خواهد برود چرا جلویش را بگیریم؟ جالب است افراد روشنفکر همیشه دم از آزادی بیان و آزادی عقیده می زنند ولی انتقاد می کنند که چرا افرادی از آزادی خود استفاده کرده و از کشور مهاجرت کرده اند.


اولا این موضوع اصلا ربطی به آزادی بیان و چیزهایی که فرمودید نداشت . کسی نمیگه اونایی رو که رفتن باید به زور برگردوند .
ثانیا شما خیلی راحت می فرمایید " بهتر است بروند "
این حرف از بیخ و بن غلطه چون کشور واسه پرورش نخبگان هزینه زیادی رو میپردازه و بهره این هزینه رو کشور های مقصد می برند . یه نگاهی بندازید ببینید هزینه تحصیل یک دانشجو در دانشگاه های دولتی چقدر واسه دولت آب می خوره .
ضمنا نخبگان یک کشور مثل ناخن نیستند که بچینیم بندازیم دور . نخبگان جزو سرمایه مولد هستند و کشور و مردم بهشون احتیاج دارند .
خروج هر نخبه معادل هزینه فرصت از دست رفته ایست که یک نخبه می تونه طی اون به کشورش سود برسونه .
پس خروج نخبگان امریست بسیار منفی با تبعات بسیار بد برای کشور که از جمله اون میشه به پایین آمدن میانگین ضریب هوشی کشور اشاره کرد .


چرا افرادی از آزادی خود استفاده کرده و از کشور مهاجرت کرده اند.

این آزادی بی علت نیست . علتش اینه که ثروت کشور از مغزها نیست . که از نفته و چه بهتر که نخبگان از این کشور برن تا بشه راحت تر خدمت سرمایه های ملی رسید !!!

مهـندس مسعود
31-01-2015, 17:11
اولا این موضوع اصلا ربطی به آزادی بیان و چیزهایی که فرمودید نداشت . کسی نمیگه اونایی رو که رفتن باید به زور برگردوند .
ثانیا شما خیلی راحت می فرمایید " بهتر است بروند "
این حرف از بیخ و بن غلطه چون کشور واسه پرورش نخبگان هزینه زیادی رو میپردازه و بهره این هزینه رو کشور های مقصد می برند . یه نگاهی بندازید ببینید هزینه تحصیل یک دانشجو در دانشگاه های دولتی چقدر واسه دولت آب می خوره .
ضمنا نخبگان یک کشور مثل ناخن نیستند که بچینیم بندازیم دور . نخبگان جزو سرمایه مولد هستند و کشور و مردم بهشون احتیاج دارند .
خروج هر نخبه معادل هزینه فرصت از دست رفته ایست که یک نخبه می تونه طی اون به کشورش سود برسونه .
پس خروج نخبگان امریست بسیار منفی با تبعات بسیار بد برای کشور که از جمله اون میشه به پایین آمدن میانگین ضریب هوشی کشور اشاره کرد .

در کشور هزینه آزادسازی مدرک وجود دارد که افرادی که فارغ التحصیل می شوند اگر مایل به خدمت در کشور نباشند باید پرداخت کنند و این مبلغ هزینه تحصیل آنها را پوشش می دهد.

PLAΨMID
31-01-2015, 19:16
در کشور هزینه آزادسازی مدرک وجود دارد که افرادی که فارغ التحصیل می شوند اگر مایل به خدمت در کشور نباشند باید پرداخت کنند و این مبلغ هزینه تحصیل آنها را پوشش می دهد.
هزینه فرصت خروج نخبگان از کشور هم هست . که هیچ رقمه پوشش داده نمیشه .

مهـندس مسعود
31-01-2015, 21:04
هزینه فرصت خروج نخبگان از کشور هم هست . که هیچ رقمه پوشش داده نمیشه .

کسانی که می خواهند بروند بهتر است بروند. آن ها اگر در کشور بمانند فایده که ندارند که هیچ ضرر هم دارند.

Stream
31-01-2015, 21:20
مگر شما موافق با آزادی نیستید؟ اگر کسی دلش می خواهد برود چرا جلویش را بگیریم؟ جالب است افراد روشنفکر همیشه دم از آزادی بیان و آزادی عقیده می زنند ولی انتقاد می کنند که چرا افرادی از آزادی خود استفاده کرده و از کشور مهاجرت کرده اند.



کسانی که می خواهند بروند بهتر است بروند. آن ها اگر در کشور بمانند فایده که ندارند که هیچ ضرر هم دارند.

آزادی شخصی یک مسئله است، بحث های جامعه شناسی یک مسئله دیگه. هیچ وقت افرادی که درباره فرار مغزها صحبت می کنند منظورشون این نیست که با اعمال زور و قانون جلوی فرار این افراد گرفته بشه، صحبت اینه که چرا شرایط جامعه به گونه ای است که درصد وسیعی از نخبگان کشور ترجیح میدن دیگه در کشور نباشند.