ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : درک نشدن



alittlequestion11
25-06-2014, 21:04
سلام.

به نظرتون اینکه بقیه افراد (یا حداقل اطرافیان)، حرف ها و نظرات آدم رو درک نکنند و آنها را بی اهمیت و پیش پا افتاده فرض کنند، به چه دلیل هست؟
آیا واقعا حرف های اون آدم بی اهمیت هست؟
یا اینکه مشکل از شنوندگان هست که قادر نبوده اند گوینده را درک کنند؟
مرز بین این دو حالت کجا هست؟
آیا حالت های دیگه ای هم می تونه وجود داشته باشه؟

نظراتتون رو بگید.

frnsh
27-06-2014, 03:12
سلام.

به نظرتون اینکه بقیه افراد (یا حداقل اطرافیان)، حرف ها و نظرات آدم رو درک نکنند و آنها را بی اهمیت و پیش پا افتاده فرض کنند، به چه دلیل هست؟

بستگی داره اون اطرافیان چه کسایی باشن و رابطه شون با ما چی باشه. خونواده؟ دوستان؟ غیره؟
در هر حال، هرچه رابطه نزدیکتر میشه این درک نشدن قاعدتا باید کمتر بشه چون اون افراد ما رو بیشتر میشناسن.
دلایل بی اهمیتی میتونه اینا باشه:
- چون به نظرشون اونقدر مهم نیست که ارزش حتی فکر کردن داشته باشه، ترجیه میدن به چیز دیگه فکر کنن.
- قضیه خیلی پیچیده س طرف سردرد میگیره، ممکنه خاطره ی بد از امثالش هم داشته باشه و ببیشتر بخواد از بحث فرار کنه.
- میخواد با این رفتار چیزی رو توضیح بده یا کسی رو تربیت کنه یا تغییر بده، کلا انتظار داره برداشت مخصوصی از بی محلیش بشه.

اگه پیش پا افتاده فرض کنن به نظرم اینا میتونه باشه:
- طرف واقعا قضیه رو پیش پا افتاده فرض میکنه و ترجیه میده وقتش رو به چیزای مهمتر بده.
- طرف خودشو در مقابل موضوع خیلی کوچک و بی دانش میبینه و با نفی یا سرکوبش از زیرش در میره تا بگه کمبودی تو این قضیه نداره.
- برای ما ارزش قائل نیست و کلا هرچی بگیم رو پیش پا افتاده حساب میکنه. یا احساس بدی به ما داره مثل حسودی یا هرچی.


آیا واقعا حرف های اون آدم بی اهمیت هست؟

خیلی خیلی بستگی داره.
اکثر آدما وقتی نظرشون مورد قبول نمیشه تغییر میکنن. چون نیاز به مورد قبول بودن دارن.
اما یه سری ها، معمولا آدمهای با ذهن مستقل و قوی، نظرشون رو نگه میدارن یا توی خودشون نگه میدارن و تلاش میکنن که یه راهی برای ابرازش به روش ضحیحتر و مورد قبول تر پیدا کنن.
بین این دو، اونهایین که بین این دوراهی موندن. شاید شما که این سوال رو کردین توی این گروهین. بستگی داره چی با منطقتون جور در میاد. ما مجبور نیستیم مثل بقیه فکر و زندگی کنیم. چیزی که توی زندگی ها خیلی پیش میاد کوتاه اومدنه چون زندگی متفاوت مخصوصا توی ایران اونقدر مورد قبول نیست. پس اکثرا ترجیه میدن مثل بقیه زندگی کنن تا یه وقت بقیه نگن اینا عجیبن!
اگه این موضوع خیلی طول بکشه و منطق زیادی بین دو راهی بمونه باید به دل گوش کرد که البته با احساس هم کلا نباید قاطی فرض بشه.


یا اینکه مشکل از شنوندگان هست که قادر نبوده اند گوینده را درک کنند؟

شنونده اگه شنونده ی خوبی باشه، اینقدر عمیق گوش میده که گوینده احساس میکنه که طرف داره بهش گوش میده و حرفای ذهنشو دنبال میکنه. و بعد نظرش رو میگه. کاری که روانشناسا انجام میدن و مخصوصا این که غریبه هستن اثر خیلی بهتری داره.
بستگی به موضوع بحث داره، به قوی بودن کسی که بحث رو بیان میکنه و چقدر حاضره برای خواسته ش پیش بره. هرچی باشه اطرافیان هم یه آدمهایین مثل ما و انسان هم اشتباه میکنه. مخصوصا از دید کسی که متفاوت فکر میکنه.


مرز بین این دو حالت کجا هست؟

مرز این دو اینقدر گسترده میشه که کل روش زندگی رو شامل میشه. وقتی به جواب سوال برسین، یه زمانی اینقدر تصمیم قبول کردن یا مقابله کردن مهم میشه که کل زندگی شما و نسل بعدتون رو عوض میکنه!


آیا حالت های دیگه ای هم می تونه وجود داشته باشه؟

مرز بین این دو، چیزی که دو طرف یه جورایی اشتباه میکنن و بعد از بحث کردن به یه نتیحه مابین میرسن که بهترین نظر از دید هر دوئه. یا اینکه، یه طرف به حرفهای بقیه فکر میکنه و تصمیم به حد خاکستری میگیره.

Shadow-Man
27-06-2014, 10:02
من هم همین مشکل دارم. دلایل زیادی می تونه داشته باشه ولی برای من تنها دلیلش عدم مهارت در بیان مطلب هست. که البته با علم به این مسئله تونستم تا حدود زیادی این مشکل رو مرتفع بکنم.

B.Russell
27-06-2014, 11:01
ریچارد باخ یک خلبان و نویسنده آلمانی - آمریکایی است که حرفش در مورد تلاش برای درک شدن هیچ وقت از ذهن من پاک نشده، ایشون میگه:


یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همانگونه که هستی بپذیرد.

و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز " خودت " بوده ای .
.
.
.

متاسفانه اکثر انسان ها به شیوه باندبازی زندگی میکنن، چه تو فضای واقعی چه مجازی !!
ذره ای با آرمان های اون باند همخوانی نداشته نباشی درکت نمیکنن.

به نظر من بهتره شما در ابتدا خودت رو درک کنی و بفهمی کی هستی و از این دنیا چی میخوای، به باندهای کوچک و بزرگ انسانی کاری نداشته باش.

راه خودت رو برو، بذار آدمایی که اهل هیچ باندی نیستن اطرافت باشن، اونا درکت خواهند کرد، اگر هم نکردند مهم نیست.
هیچ وقت کسانی که دیگران رو درک نمیکنن و خودشون رو جدی میگیرین، جدی نگیر.