مشاهده نسخه کامل
: 93 روز در تابستان 93
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Jean Galvao - Brazil
تابستان است و بارش گرمایش
تابستان است و سبزی اطرافش
تابستان است و سراب صحرایش
تابستان است و خنکای بامدادانش
تابستان است و شعر شعرای دوستدارانش
تابستان است و نثرنگارههای هوادارانش
و
تابستان است و آنچه آنرا همراهی میکند
و
ما هستیم و پستهای تابستانیمان
در این تاپیک مینویسم هر آنچه مرتبط است با تابستان و ادبیات
از شعر و متن و خاطره گرفته تا طنز و عکسنوشته و ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تیـــر
1
زادروز مصطفی رحماندوست / شاعر و نویسنده
2
زادروز صمد بهرنگی / داستان نویس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
10
روز بزرگداشت صائب تبریزی
14
روز قلم
18
روز ادبیات کودکان و نوجوانان
مرداد
.2..
.................زادروز منیرو روانی پور / نویسنده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])..............
10
زادروز محمود دولت آبادی / نویسنده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شهریور
6
زادروز حسین پناهی / شاعر و نویسنده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
8
زادروز کیومرث صابری فومنی / شاعر طنز نویس و نویسنده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
....27....
روز شعر و ادب فارسی / روز بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
30
زادروز فریدون مشیری / شاعر
raha bash
22-06-2014, 08:43
تنهایم
مثل مرغ سفید دریایی
بر دکل کشتی.
عقربه ها به خواب رفته اند
باد در نوزیدن اصرار می کند
ابر در نیامدن
باران در نباریدن
و تابستان
کلاه حصیری بر سر گذاشته
کنار دریا چرت می زند.
تابستان
سرشار ازحس غریب و
طعم گس خاطره هاست
Miss Shirin
22-06-2014, 10:13
تا گلستانه:
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
پشت تبریزی ها
غفلت پاکی بود که صدایم می زد
پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
چه کسی با من حرف می زد ؟
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
و فراموشی خاک
لب آبی
گیوه ها را کندم و نشستم، پاها در آب
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی ‚ سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است ؟
ظهر است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
سهراب سپهری
HoseinKing
22-06-2014, 22:22
در بیابان، به فصل تابستان
چون ببارد به تشنه ای باران
گرچه یک لحظه زآن بیاساید
هم به آب اشتیاقش افزاید
می بیفزا ، چو شوقم افزودی
روی پنهان مکن ، چو بنمودی
باز مخمور عشق را می ده
چون مدامم دهی، پیاپی ده
تا دگربار مستی آغازم
وین غزل را انیس خود سازم
از : عراقی
:»
hossein blak
22-06-2014, 23:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تابستان اوز
حیات دور از اوز دشـوار بـاشـد گلی که در اوز نیست خار باشد
بهارش را که نیست لازم به گفتن از آن خهر و حکار و دل شکفتن
******
به تابـستـان کـه گرما رو نـمـایـد ره ســـــر پــلـه را در پیش بـایــد
بزن جــارو بــپـاش آبی بر آن کم هــوا را پـر کن از بوی خوش نم
******
اگر بر خاک لحاف از دستت افتاد بــدان حتـما گلیمت برده است باد
بـا آن دسـت قـشـنگ و مـهربانـت بــیـاور کــوزه را با کــوزه دانت
******
تـو قـبل از که شـوی آماده خواب کــمـی از کــوزه بشـنـو قـلقل آب
هــوای پــشــت بـام شب پر سـتاره بــه آدم مـیــدهـد عـمـــر دوبــــــار
******
اوز زیـبـاتـراز هر سرزمـیـن است بهشـت دنـیـوی گویـنـد هـمین است
Miss Shirin
24-06-2014, 00:12
زمستان و تابستان ندارد …
نباشی چهار ستون بدنم میلرزد !
sasha3sh
24-06-2014, 21:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند كه چه تابستانی است
سایه هایی بی لك
گوشه ای روشن و پاك
كودكان احساس!
جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست ،
سیب هست ،
ایمان هست...
"سهراب سپهری"
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فضای خانه که از خندههای ما گرم است
چه عاشقانه نفس میکشم! هوا گرم است
دوباره «دیدهامت»، زُل بزن به چشمانی
که از حرارتِ «من دیدهام ترا» گرم است
بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم»
دلم هنوز به این جملهی شما گرم است
بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا
هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است
من و تو اهل بهشتیم اگرچه میگویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه میگویم
که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است
نجمه زارع
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تابستان گرم و داغ من!
مرا سخت و محکم در آغوش بگیر !
من سرد و زمستانیم . . .
بهمن عطايي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوباره آمدیُ فصل غم-درو کردی
بهار نارس و گَس شد دوباره تابستان
دوباره خنده ای از عمق تشنگی سر زد
جدا شده همه جا از مدار تابستان
به زمهریر دلم آتشی به پا کردی
فضای کوچک دل شد دوباره تابستان
درخت زندگی ما دوباره خوشحال است
وَ تاب خستگیِ ما سوارِ تابستان
تمام قافیه هایم کج و لهیده شده
ازین هوای نفسگیر و زار تابستان
ازین کشاکش جوی دوباره در رفته
زِوار حوصله ام با زِوار تابستان
تو هندوانه ی شیرین درون حوض من ـی
یه میوه ی سر حال از تبار تابستان
و سرزمین دلت را زمانه چاقو زد
مکان امن دلت شد شکار تابستان
یه شب کنار خیال تو و نسیم خنک
و هنداوانه قرمز کنار تابستان
و من دوباره دچار تبی وُ کابوسی
و تو شبیه خیالی ویار تابستان
«نــدا»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تابستان
آه جانکاه بهار است
از اندیشهی
برگهایی که پاییز
به زمین میریزد
علیرضا اسحاقی
پ.ن.:
- داریم به پاییز دوستداشتنی نزدیک میشویم.
- تصویر تداعیگر چهارفصل است. و چهار فصل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) منو یاد برنامهای انداخت به همین نام
که در حال حاضر برخی شبها دیدم که از شبکهی 4 پخش میشود.
با حضور احمد نگهبان با آن چهرهی آوانگاردش و صدای بینظیرش و بهزاد خداپرستی.
این برنامه بینظیر است.
امیدوارم روزی تمام 20 قسمت را به همراه فایل ویدئویی و متن کامل در انجمن قرار دهیم.
باز تـابســـتانه ی آن تـن کبابـــم کرده است
تشنه ام، شهـــــریور لبهات آبم کرده است
من همان انگـــور بد مستم کـــه بوی موی تو
در مشام این شب وحشی شرابم کرده است
من همـــان مستم کـــه جای سیب آتش گاز زد
عاصی ام آن گونه که شیـطان جوابم کرده است
شاعری بودم که شعر بی وضو هرگز نگفت
لذت لامذهب تــــــو لاکتابــــم کرده است
شهرزاد قصــه ی من قصه گـــوی بهتری است
لای لای این شب خوشبخت خوابم کرده است
آه از نـــاز عــرق بر گونــــه های آتـــشــین
گفت: گل بودم ، هوای تو گلابم کرده است
گفت: گل بودم ، فروپوشیده در گلبرگ هام
این زمستان زاده اما بی حجابم کرده است
خسته از این خاک شور و آب تلخ و باد سرخ
گشته بین چار عنصـــر انتخابـــم کرده است
گفتم: آدم برفی ام با چشم هایی از زغال
آتش آغــوش تـــــو آدم حسابم کرده است
برف روی موی من مانده است گیرم سال هاست
دست بازیگوش تابستـــان خرابــــــــم کرده است
شعری از آرش شفاعی
احمد عزیز از "چهار فصل" نام برد، که طعا منظورش چهار فصل"ویوالدی" عزیز هم بود.
اگر حال و حوصله و حجم دانلود این مجموعه رو ندارد، توصیه میکنم حداقل حتما
Antonio Vivaldi - The Four Seasons - Sample رو دانلود کنید و لذت ببرید.
مـوســیـقی - دانلود موسیقی - چهار فصل، شاهکار ویوالدی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با تشکر مهران...
ﺗــــــــــﺎﺑﺴتــــــــ ـــاﻥ !
ﺣــــــــــــــﺎﻻ ﻛــــــــــﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﺗﻤــــــــ ــــــــﺎﻡ ﻣﻴـــــــــــﺸﻮﻯ
ﺑــــــــــــــﮕﺬﺍﺭ ﺑــــــــــــــﮕﻮﻳـــــ ــﻢ!
ﻛـــــــــﻪ ﺭﻭﺯﻫــــــــــــ ــــــــــﺎﻯ ﮔــــــــــ ــــــــــــﺮﻣــــــــــ ﺖ،
ﺳــــــــــــ ـــــــــــــــﺮﺩ ﮔـــــــــــــﺬشت ....!!!
raha bash
03-09-2014, 10:03
تابستان من
بوی غربت مسافر ها را می دهد
و من نمی دانم چرا این شب ها
با وجود این همه ستاره
باز دلتنگ ستاره ها هستم!
دل خوشی من این روزها
شعر هایی است که بغض کبودم را
آتش می زند
من به فردایی می اندیشم
که ستاره ها را برقصانی
تنهایی ام را آتش زنی
و التهاب لب های خشک مرا
با بوسه ای تمام کنی
تابستان که بگذرد
عمر تنهایی ام تمام می شود
و شعر های من
خیس خیس خیس...
آه
حیف که میروی
سخت است دوری
با اینکه
گرمیات کلافه ـمان میکرد
و روزهایت گاهی بیش از حد طولانی میشد
اما میوه های رسیدهات طعم ملس زندگی ـمان را تلافی میکرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آه
حیف که میروی
چه ساعتهایی با هم داشتیم
و عصرهای خنک
مگسهای فراری از گرمـا
و خانهی خالی از هیــاهو
زیر سایهبان ایــوان
شربت بهار نارنج و بستنی میوهای
و کتــــابهای دوست داشتنیمان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شب های طولانی دنــــج و آرام
با چــــراغهــای روشــن
برای گپ زدن کنـــار کـاجهای بــلنــــد
حــــــــیـــــــــــف
دلمان تنـــــگ میشود
و
لبخند گرمت بر شیشهی اتاقم میماسد
دل برفیام آب میشود و اشک خشک شدهام سر میخورد
و پیشبینی میکنم
یک فصـــــــــل باران میبارد
.
.
.
.
آه حیــف که میروی
سخت است....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخرین جمعهی تابستان
«نــــــــدا»
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.