مشاهده نسخه کامل
: [اختصاصی] علم چیست (و چه نیست) | Science 101
در بحث هایی که در انجمن و سایر محافل شکل می گیره خیلی خوب مشخصه که درک صحیحی از علم و مفهوم علم در بین خیلی از افراد به خصوص افرادی که مطالعه دقیق در این زمینه نداشتند وجود نداره.. دلیلش اصلیش هم آموزش ناصحیح علم در سیستم آموزشی مدارس کشور هست که فلسفه علم و مفاهیم مهم در Epistemology رو آموزش نمیدن و یکدفعه پا می گذارن در آموزش دادن یافته های علم بدون اینکه مکانیزم یافتن اون دانش رو به دانش آموزها یاد بدن.. نتیجه این روال این میشه که این افراد بعدا نه به درستی وقتی یک مطلب علمی می خونن می تونن درک کنن چی به چی هست، نه تاثیر یافته های علمی در زندگیشون رو به خوبی درک می کنند و نه یاد می گیرند چطور باید یافته های علمی رو وارد دامنه دانش خودشون کنند، و این عدم وجود درک مناسب در خیلی از مواقع باعث میشه خیلی از این افراد در مقابل یافته های واضح علمی جبهه بگیرند.
در اینجا یک بررسی می کنیم ببینیم علم واقعا یعنی چه.. و مهمتر از اون، چه چیزی علم نیست. روال کار هم ابتدا شروع و سپس یک سیستم FAQ است.
اگه سوالی دیگه دارید که دوست دارید پاسخ داده بشه یا فکر می کنید بهتره اینجا قرار بگیره در تاپیک ارسال کنید. اگه درباره مطالب اشاره شده هم سوال یا نکته گنگی هست بپرسید و در صورت نیاز این پست آپدیت میشه. در این پست سعی شده توضیحات به نوعی باشه که هرجای انجمن و در هر بحثی اگه احساس شد مخاطب درک صحیح و دقیقی از علم نداره، بتونید این پست رو به عنوان یک مرجع کوتاه و سریع براش ارسال کنید.
تعاریف علم:
علم هرگونه مطالعه و یادگیری جهان طبیعت است.
علم اثبات صحت فرضیات ما درباره جهان است.
علم اثبات صحت جهان بینی ماست.
علم شیوه پیدایش راه و روش زندگی مناسب است.
علم مجموعهای از آگاهیهای است که از لحاظ منطقی و عقلانی قابل توضیح باشند.
علم دانش و آگاهی است.
علم نزدیک کردن انسان به حق است.
تعاریف فوق همگی اشتباه یا ناقص و غیردقیق هستند.
تعریف صحیح و دقیق علم:
علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیحها و پیشبینیهای آزمایششدنی.
چگونه علم دانش را تولید و سازماندهی می کند؟
با استفاده از روش علمی. روش علمی بر اساس اندازه گیری داده های مشاهده پذیر و تکرار پذیر و پیدا کردن روابط ریاضی بین آن هاست. در صورتی که پدیده ای مشاهده پذیر یا تکرار پذیر نباشد از حوزه علم خارج است.
از کجا می دانیم این شیوه مناسب است؟ چرا مشاهدات باید تکرار پذیر باشند؟
هدف علم آگاهی از روابط بین پدیده های مختلف در جهان اطراف ماست برای اینکه بتوانیم با این آگاهی، زندگی خود را بهتر کنیم. اگر پدیده ای قابل مشاهده و تکرار پذیر نباشد نمی تواند ارتباطی منظم و دقیق با سایر پدیده های جهان اطراف داشته باشد. این شیوه علم مناسب است چون جواب می دهد: وقتی بر این اساس هواپیما می سازیم پرواز می کند، دارو می سازیم و بیماریها درمان می شوند، راکت می سازیم و به کره ماه می رسیم، آب و هوا و خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی را پیشبینی می کنیم و آن ها اتفاق می افتند، بطور خلاصه: این روش جواب می دهد.
آیا ریاضیات زبان جهان است؟
خیر. ریاضیات زبان انسان هاست برای توضیح مشاهدات ما در جهان به نوعی که بتوایم مشاهده های مختلف را بطور کمی با هم مرتبط کنیم.
قانون علمی یعنی چه؟ تئوری علمی؟ کدام یک رده بالاتری دارد؟
قانون علمی (Scientific law) بیان مشاهدات تکرار پذیر ماست. اساس پیش بینی هایی که بر این اساس هستند مشاهدات گذشته است. مثال قانون علمی:
آب در فشار یک اتمسفر در دمای 100 درجه به جوش می آید.
در مدار های خطی، شدت جریان مساوی است با ولتاژ/مقاومت (قانون اهم).
اجرام همدیگر را می ربایند (قانون جاذبه نیوتن).
تئوری یا نظریه علمی (Scientific theory) مکانیزم پدید اومدن مشاهدات رو توضیح می دهند و برای پدیده ها مدل سازی می کنند. مثال تئوری علمی:
توضیح دادن پروسه بخار شدن آب، یافتن وابستگی ها با فشار هوا و ...
توضیح ماهیت بارهای الکتریکی و الکترون ها و تاثیرات اختلاف پتانسیل و ...
توضیح چرخش زمین به دور خورشید به دلیل جاذبه
رده کدام یک بالاتر است؟ هیچ کدام چون بیان متفاوتی دارند ولی تئوری علمی با ارزش تر است چون صرفا در حین بیان مشاهدات ما، یک مکانیزم از علت های بیان مشاهدات ما نیز بیان می کند.
آیا صحیح است که بگوییم فلان تئوری فقط یک تئوری است و می توانیم آن را جدی نگیریم تا وقتی تبدیل به قانون شود؟
خیر. در علم چیزی بالاتر از تئوری وجود ندارد.
چگونه اثبات می کنیم قوانین و تئوری های علمی صحیح هستند؟
هیچ گونه. در علم صحت چیزی اثبات نمی شود. روال فرمول سازی و پیدایش یک تئوری یا قانون علمی اینگونه است:
1. مشاهداتی را از جهان طبیعت انجام می دهیم.
2. سعی می کنیم روابط ریاضی بین پارامترهای مختلف دخیل در آزمایش و نتایج آزمایش پیدا کنیم.
3. روابط پیدا شده را با مشاهدات ابتدایی و مشاهدات مستقل چک می کنیم.
4. نتایج را بررسی می کنیم:
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی نکرد -> توانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی کرد -> نــتوانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
دقت کنید گزینه ای برای اینکه "تئوری یا قانون ما صحیح است" وجود ندارد چون با اینکه ما نتوانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است خود به خود نمی توانیم نتیجه بگیریم که تئوری ما صحیح است. ممکن است در آینده دامنه گسترده تری از آزمایشات و مشاهدات امکان پذیر باشد و در آن آزمایشات ما بتوانیم حالت هایی را پیدا کنیم که تئوری یا قانون ما غلط باشد.
مثال بزنید؟
1. مشاهده: آب وقتی گرم می شود به جوش می آید.
2. پیدا کردن روابط ریاضی: آب در دمای صد درجه به جوش می آید.
3. مشاهدات ابتدایی و مستقل را آماده می کنیم: هزار بار آب را به جوش می آوریم و دمای جوش را اندازه می گیریم.
4. بررسی نتایج:
روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیش بینی کرد -> نــتوانستیم اثبات کنیم قانون ما غلط است.
آیا قانون ما صحیح است؟ خیر. چون صد سال بعد یک نفر مقداری آب را بالای قله کوه برد و آنجا به جوش آورد و دید در دمای پایین تر از 100 درجه به جوش می آید، آزمایشی که ما قادر به اجرای آن نبودیم.
آیا یافته قبلی ما بی ارزش است؟ خیر. زیرا وقتی نمی توانیم اثبات کنیم قانون ما صحیح است صرفا با نتوانستن اثبات غلط بودن آن می توانیم ابزار و وسایلی بر آن اساس بسازیم. مثلا دیگ بخار قبل از درک صحیح ما از تاثیر فشار هوا در نقطه جوش آب اختراع شد ولی کماکان برای ما کاملا مفید بود.
هدف علم ارائه پیشبینی هایی از دنیای اطراف است که در شرایط فعلی مفید باشد.
آیا قوانین جهان طبیعت خود به خود بوجود آمده اند یا کسی آنها را نوشته است؟
قوانین جهان طبیعت را انسان ها نوشته اند. قوانین علمی ماهیت خاص و مطلقی ندارند و صرفا علائمی هستند که ما انسان ها برای درک بهتر خودمان از جهان از آنها استفاده می کنیم.
آیا فلسفه یک علم است؟ ریاضیات چطور؟
خیر. فلسفه علم نیست چون اساس فلسفه مشاهدات تکرار پذیر ما و ساخت روابط ریاضی برای ارتباط دادن آن ها نیست. ریاضیات هم علم نیست چون خود به خود بطور مستقل ربطی به مشاهدات جهان طبیعت ندارد و ابزاری است ساخت انسان که علم بر پایه آن بنا شده.
ثابت های فیزیکی چرا اعدادی خاص هستند؟ آیا این اعداد نمی توانستند عدد دیگری باشند؟
ثابت های فیزیکی بر اساس مشاهدات ما بدست می آیند. بطور مثال در قانون جاذبه نیوتن:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
که F نیرویی است که دو جسم به هم وارد می کنند. m1 و m2 جرم دو جسم هستند و r فاصله بین این دو.. G نیز ثابت جهانی گرانش است. اما چرا G ثابت است؟ این عدد از کجا آمده؟ لازم است توضیح دهیم این فرمول ها چگونه ساخته می شوند:
1. مشاهده می کنیم دو جسم به هم نیرو وارد می کنند.
2. سعی می کنیم با تغییر پارامترهای محیط آزمایش، مشاهده کنیم آیا نیروی وارد شده تغییر می کند یا خیر. بنابرین تمام پارامترهایی که به فکر ما می رسد را تغییر می دهیم: جرم اجسام، دما، فاصله، فشار هوا، بار الکتریکی و ...
3. مشاهده می کنیم با تغییر جرم هر یک از اجسام و فاصله بین دو جسم، نیروی وارد شده تغییر می کند ولی تغییر دما و فشار هوا و ... تاثیری در نیروی وارد شده ندارند.
4. سعی می کنیم تاثیر تغییرات پارامتر ها رو بطور کمی اندازه گیری کنیم، پس:
2 برابر کردن جرم هر یک از جسم ها -> 2 برابر شدن نیرو
4 برابر کردن جرم هر یک از جسم ها -> 4 برابر شدن نیرو
400 برابر کردن جرم هر یک از جسم ها -> 400 برابر شدن نیرو ----------> نتیجه: جرم هر یک از جسم ها با نیروی وارد شده رابطه مستقیم خطی دارد.
2 برابر کردن فاصله جسم ها -> تقسیم بر 4 شدن نیرو
3 برابر کردن فاصله جسم ها -> تقسیم بر 9 شدن نیرو
10 برابر کردن فاصله جسم ها -> تقسیم بر 100 شدن نیرو ---------> نتیجه: فاصله بین جسم ها با نیروی وارد شده رابطه عکس به توان دو دارد.
اما ما نیرو را بر اساس نیوتن بیان می کنیم، با ضرب کردن جرم اجسام و فاصله آن ها به واحد دیگری می رسیم که نیوتن نیست.. اما با مشاهدات متوجه می شویم با تغییر دادن پارامتر های سمت راست معادله و اندازه گیری نیرو در سمت چپ، همیشه یک رابطه خطی بین نیرو و حاصل ضرب و تقسیم جرم ها و فاصله وجود دارد، که شیب آن خط یک عدد ثابت است.. و ما آن را ثابت گرانش می نامیم.
آیا این عدد همیشه ثابت است؟ نمی دانیم. در مشاهدات ما همیشه ثابت بوده، ولی ممکنه به سایر پارامترهایی وابسته باشه که ما اطلاع نداشته باشیم و ممکنه در شرایط متفاوتی که ما تابحال مشاهده نکردیم این عدد هم متفاوت باشه. نمی دانیم.
آیا علم تنها راه کسب دانش است؟
خیر. علم تنها راهی است که می توان بر اساس آن دانش کسب شده را به آزمایش گذاشت و دید آیا قادر به پیشبینی مشاهدات ما از جهان است یا خیر.
تفاوت علوم تجربی، علوم ذاتی، علوم عرفانی، علوم نفسی، علم شرعی، علم حدیث، علم معنا و ... چیست؟
ارتباطی با هم ندارند. به جز علوم تجربی، در سایر موارد از کلمه علم بصورت مترادف دانش استفاده شده است در حالی که علم زیرمجموعه دانش است (و دانش زیرمجموعه باور است).
باور: چیزی که یک شخص باور دارد صحیح است.
دانش: باورهایی که یک شخص می داند صحیح است و مدعی است درباره آن آگاهی دارد.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
TBC
leo.unique
14-06-2014, 16:18
علم چيست؟ ( يك مقاله ي كامل و جالب در 3 قسمت ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Iloveu-ALL
14-06-2014, 21:27
سلام آیا این تعریف تنها تعریف مرجع از علمه؟
سلام آیا این تعریف تنها تعریف مرجع از علمه؟
بله. شما تنها تعریفی که در کتاب های آکادمیک و مراجع مربوطه می بینید همین است.
ویکیپدیا:
Science is a systematic enterprise that builds and organizes knowledge in the form of testable explanations and predictions about the universe
دایره المعارف بریتانیکا:
Science, any system of knowledge that is concerned with the physical world and its phenomena and that entails unbiased observations and systematic experimentation.
دیکشنری وبستر:
knowledge about or study of the natural world based on facts learned through experiments and observation
دیکشنری آکسفورد:
The intellectual and practical activity encompassing the systematic study of the structure and behaviour of the physical and natural world through observation and experiment
مطالعه بیشتر:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتابی که در این باره میشه توصیه کرد کتاب The Grand Design استیون هاوکینگ است که خیلی خوب یاد میده علم چیست و یافته های علمی چطور بدست میان و ... .
B.Russell
14-06-2014, 21:52
برتراند راسل در تاریخ فلسفه غرب تعریف سودمندی از علم و آنچه اطراف علم هست دارد که به نظر من باید روی آن بیشتر تدبر کنیم :
هرگونه دانشِ قطعی "علم" است و هرگونه عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر بگذارد به "الهیات" تعلق دارد.
اما میان الهیات و علم برزخی نیز هست نامکشوف برای هر دو و در معرض حمله ی هر دو جانب؛ این برزخ همان « فـــلـــســـفــــه » است.
پاراگراف اول و دوم (مقدمه) رو که خوندم خوشم اومد.
فقط یکم طولانی بود نشد تا اخرش بخونم. :n09:
در کل مرسی بابت این پست. :»
برتراند راسل در تاریخ فلسفه غرب تعریف سودمندی از علم و آنچه اطراف علم هست دارد که به نظر من باید روی آن بیشتر تدبر کنیم :
هرگونه دانشِ قطعی "علم" است و هرگونه عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر بگذارد به "الهیات" تعلق دارد.
اما میان الهیات و علم برزخی نیز هست نامکشوف برای هر دو و در معرض حمله ی هر دو جانب؛ این برزخ همان « فـــلـــســـفــــه » است.
این تعریف رو من خیلی خوب نمی دونم چون تقریبا اکثر یافته های علم "قطعیت" ندارن و همیشه راه رد کردنشون باز است و اساس علم اثبات صحت نیست. مثلا فیزیک کوانتوم یا نسبیت یا بیگ بنگ و نظریه ریسمان و ... قطعیت ندارن ولی کسی نمی تونه بگه علم نیستند.
بهترین شیوه همون متد علمی است. حتی در خیلی زمینه ها که شاید بطور کلاسیک علم محسوب نشه در صورتی که از متد علمی استفاده بشه، می تونیم اون رو علم بدونیم (مثلا مطالعات سیستم های متفاوت اقتصادی بر اساس سوابق پیاده سازیشون در جامعه های پیشین و اثربخشیشون در رسیدن به اهدافی که مد نظر بوده و ... واقعا علم است).
B.Russell
19-06-2014, 11:57
این تعریف رو من خیلی خوب نمی دونم چون تقریبا اکثر یافته های علم "قطعیت" ندارن و همیشه راه رد کردنشون باز است و اساس علم اثبات صحت نیست. مثلا فیزیک کوانتوم یا نسبیت یا بیگ بنگ و نظریه ریسمان و ... قطعیت ندارن ولی کسی نمی تونه بگه علم نیستند.
بهترین شیوه همون متد علمی است. حتی در خیلی زمینه ها که شاید بطور کلاسیک علم محسوب نشه در صورتی که از متد علمی استفاده بشه، می تونیم اون رو علم بدونیم (مثلا مطالعات سیستم های متفاوت اقتصادی بر اساس سوابق پیاده سازیشون در جامعه های پیشین و اثربخشیشون در رسیدن به اهدافی که مد نظر بوده و ... واقعا علم است).
خوب یک سئوال پیش میاد.
ارسطو زمانی معتقد بود، هرچه جسم سنگین تر باشد، زودتر سقوط میکند.
اونزمان هیچ مثال نقضی نمیشد براش آورد، از هر جا هر جسم سنگین تری رو مینداختن پایین نسبت به جسم سبک تر زودتر به زمین میرسید.
هم قابلیت تکرار داشت، هم مثال نقض نداشت، به نظر شما اسم این رو چی میتونیم بذاریم؟
اما بعدها که محیط خلا رو ایجاد کردن ملاحظه شد یک کاغذ مچاله شده و یک تکه آهن، همزمان با هم سقوط میکنن و به زمین میرسن و به کل این قانون یقینی ارسطو رو پس از صدها سال زیر سئوال برد.
اینجا باید بگیم یک علم، علمی را زیر سئوال برد؟ یا یک علم خرافاتی رو زیر سئوال برد؟
یا برداشتی بهتر برداشتی بدتر را زیر سئوال برد؟ چی میشه گفت؟
شاید هم روزی اثبات بشه، در محیط خلا یکسری چیزهایی هست که اگر اونا نباشن باز هم سقوط ها همزمان نشوند !!
leo.unique
19-06-2014, 12:43
سلام آیا این تعریف تنها تعریف مرجع از علمه؟علم در زبان فارسی به معنایی متفاوت و عام تر از معادل انگلیسی اش (Science) به کار میرود. در این مفهوم علم معادل هر نوعی از دانش (Knowledge) است. واژه علم در این مفهوم کلی شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیدهها، روابط و غیرهاست، اعم از اینکه مربوط به حوزه مادی و طبیعی باشد و یا مربوط به علوم معنا و ماوراء الطبیعه. در این تعریف قواعد روش تجربی برای دستیابی به آن دانش الزامی نیست و علم شامل مجموعهای از آگاهیها، دانشها و معلوماتی است که انسان توانسته از طریق روشهای گوناگون تا به امروز به آنها آگاهی پیدا کند. اصطلاحاتی چون علم اخلاق، علم حدیث و علم ریاضیات نشان دهنده کاربرد این معنا از علم هستند.
در مقابل مفهوم علم بهطور خاص وجود دارد که معادل واژه انگلیسی Science است که از ریشه لاتینی «ساینتیا» به معنای دانستن گرفته شده است و متناظر با آن بخشی از دانش بشری است که از طریق روشهای تجربی حاصل شده است و قواعد علوم تجربی بر آن حاکم است.
خوب یک سئوال پیش میاد.
ارسطو زمانی معتقد بود، هرچه جسم سنگین تر باشد، زودتر سقوط میکند.
اونزمان هیچ مثال نقضی نمیشد براش آورد، از هر جا هر جسم سنگین تری رو مینداختن پایین نسبت به جسم سبک تر زودتر به زمین میرسید.
هم قابلیت تکرار داشت، هم مثال نقض نداشت، به نظر شما اسم این رو چی میتونیم بذاریم؟
اما بعدها که محیط خلا رو ایجاد کردن ملاحظه شد یک کاغذ مچاله شده و یک تکه آهن، همزمان با هم سقوط میکنن و به زمین میرسن و به کل این قانون یقینی ارسطو رو پس از صدها سال زیر سئوال برد.
اینجا باید بگیم یک علم، علمی را زیر سئوال برد؟ یا یک علم خرافاتی رو زیر سئوال برد؟
یا برداشتی بهتر برداشتی بدتر را زیر سئوال برد؟ چی میشه گفت؟
شاید هم روزی اثبات بشه، در محیط خلا یکسری چیزهایی هست که اگر اونا نباشن باز هم سقوط ها همزمان نشوند !!
در همون پست اول این رو توضیح داده بودم:
چگونه اثبات می کنیم قوانین و تئوری های علمی صحیح هستند؟
هیچ گونه. در علم صحت چیزی اثبات نمی شود. روال فرمول سازی و پیدایش یک تئوری یا قانون علمی اینگونه است:
1. مشاهداتی را از جهان طبیعت انجام می دهیم.
2. سعی می کنیم روابط ریاضی بین پارامترهای مختلف دخیل در آزمایش و نتایج آزمایش پیدا کنیم.
3. روابط پیدا شده را با مشاهدات ابتدایی و مشاهدات مستقل چک می کنیم.
4. نتایج را بررسی می کنیم:
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی نکرد -> توانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی کرد -> نــتوانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
دقت کنید گزینه ای برای اینکه "تئوری یا قانون ما صحیح است" وجود ندارد چون با اینکه ما نتوانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است خود به خود نمی توانیم نتیجه بگیریم که تئوری ما صحیح است. ممکن است در آینده دامنه گسترده تری از آزمایشات و مشاهدات امکان پذیر باشد و در آن آزمایشات ما بتوانیم حالت هایی را پیدا کنیم که تئوری یا قانون ما غلط باشد.
مثال بزنید؟
1. مشاهده: آب وقتی گرم می شود به جوش می آید.
2. پیدا کردن روابط ریاضی: آب در دمای صد درجه به جوش می آید.
3. مشاهدات ابتدایی و مستقل را آماده می کنیم: هزار بار آب را به جوش می آوریم و دمای جوش را اندازه می گیریم.
4. بررسی نتایج:
روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیش بینی کرد -> نــتوانستیم اثبات کنیم قانون ما غلط است.
آیا قانون ما صحیح است؟ خیر. چون صد سال بعد یک نفر مقداری آب را بالای قله کوه برد و آنجا به جوش آورد و دید در دمای پایین تر از 100 درجه به جوش می آید، آزمایشی که ما قادر به اجرای آن نبودیم.
آیا یافته قبلی ما بی ارزش است؟ خیر. زیرا وقتی نمی توانیم اثبات کنیم قانون ما صحیح است صرفا با نتوانستن اثبات غلط بودن آن می توانیم ابزار و وسایلی بر آن اساس بسازیم. مثلا دیگ بخار قبل از درک صحیح ما از تاثیر فشار هوا در نقطه جوش آب اختراع شد ولی کماکان برای ما کاملا مفید بود.
هدف علم ارائه پیشبینی هایی از دنیای اطراف است که در شرایط فعلی مفید باشد.
علم یک متد است. در زمان ارسطو با این متد تعداد محدودی آزمایش کردیم که بر اساسشون یک قانون ایجاد کردیم که با تمام مشاهدات ما هماهنگ بود، بعدها شرایط برای انجام دامنه گسترده تری از آزمایشات فراهم شد و فهمیدیم اون قانون جامع نیست و فاکتورهای دیگری دخیل هستند که باعث میشه همیشه اون اتفاق نیفته، و شاید در آینده هم شرایط برای همین آزمایشات تغییر کنه (مثل گرانش نیوتن که ده ها سال طول کشید تا اشکالی که در پیشبینی اش از حرکت مشتری بدست میومد مشخص بشه).
قابلیت مهم علم اینه که خودش قابلیت تصحیح خودش رو داره. همون متدی که به نیوتن گفت قانون گرانش قابلیت پیشبینی نیروهای وارد شده به اجسام رو داره، بعدها فهمید که خیر این قانون جامع و دقیق نیست و بهش اشکالاتی وارده. چیزی که میشه گفت اینه که دامنه وسیع تر آزمایشات باعث شد اثبات کنیم قانون های گذشته غلط بودند و تونستیم قانون ها و تئوری هامون رو دقیق تر و کامل تر کنیم تا کماکان بتوانند همه مشاهدات ما رو پیشبینی کنند. خرافاتی در کار نبوده چون خود ارسطو هم احتمالا ادعا نمی کرد حرفش حقیقت محض است یا مکانیزمی عجیب برای صحتش ارائه کنه، الان هم دانشمندان میگن فلان تئوری با همه مشاهدات ما هماهنگ است ولی نمی گن صحیح محض است.
وقتی ادعای صحیح بودن محض نمیشه، با پیدا کردن مشاهداتی که غلط بودنش رو نشون میدن علم زیر سوال نمیره و حرف های قدیمی هم خرافات به حساب نمیان. کلا این "قابلیت اصلاح پذیری" و "قابلیت رد شدن" علم چیزیه که خیلی از مخالفان علم ازش برای حمله به علم استفاده می کنند و میگن علم قبلا هم کلی چیز پیدا کرد و بعد فهمید غلط هستند، از کجا معلوم یافته های الان صحیح باشند؟ دقیقا حرفشون درسته. این نقطه قوت علم است که قابلیت رد کردن ادعاهای خودش رو داره و تا حالا هیچ ادعای علمی نبوده که با شیوه غیرعلمی رد بشه.
Mohammad Hosseyn
19-06-2014, 18:31
بسیار عالی ... ممنون از شما بخاطر این پست خیلی خوب ...
چیزی که تو ذهن منه اینه که در واقعیت متاسفانه مرز مشخصی بین حقایق بدست اومده از روش علمی و غیر علمی نداریم یا بدست اوردن این مرز ساده نیست ...
مثلا امروزه خیلی شنیدم که روانکاوی علم نیست و در حوزه ی شبه علمه در حالی که فروید خودش همیشه تاکید داشت به اینکه نباید از حوزه ی علم خارج بشیم ... قاعدتا وقتی در مورد روانکاور همچین دیدگاهی وجود داشته باشه ما به منابع علمی هم رجوع کنیم ممکنه کلی مقاله ی علم پژوهشی در مورد روانکاوی وجود داشته باشه ... در کل گیج کنندست. انگار نمیشه هر موضوعی که در مراکز و مجامع علمی بررسی میشه رو علمی دونست و بعدش این مشکل پیش میاد که چه مرجع دقیقی برای این مرز بندی وجود داره ؟
بسیار عالی ... ممنون از شما بخاطر این پست خیلی خوب ...
چیزی که تو ذهن منه اینه که در واقعیت متاسفانه مرز مشخصی بین حقایق بدست اومده از روش علمی و غیر علمی نداریم یا بدست اوردن این مرز ساده نیست ...
مثلا امروزه خیلی شنیدم که روانکاوی علم نیست و در حوزه ی شبه علمه در حالی که فروید خودش همیشه تاکید داشت به اینکه نباید از حوزه ی علم خارج بشیم ... قاعدتا وقتی در مورد روانکاور همچین دیدگاهی وجود داشته باشه ما به منابع علمی هم رجوع کنیم ممکنه کلی مقاله ی علم پژوهشی در مورد روانکاوی وجود داشته باشه ... در کل گیج کنندست. انگار نمیشه هر موضوعی که در مراکز و مجامع علمی بررسی میشه رو علمی دونست و بعدش این مشکل پیش میاد که چه مرجع دقیقی برای این مرز بندی وجود داره ؟
از یک نظر این حرف صحیحه، که ادعاهای زیادی در قالب علم داره پخش میشه و در محیط عادی و برای افراد عادی جدا کردن علم از شبه علم خیلی ساده نیست، از یک نظر دیگه صحیح نیست به اون شکل که در محیط های آکادمیک و مجامع علمی شکی درباره علم یا شبه علم بودن یک سری مطالب وجود نداره چون هر تحقیق رو به راحتی میشه بررسی کرد آیا متد علمی در اون رعایت شده یا خیر (مینیمم)، و آیا نتایج اون قابل تکرار توسط سایرین هستند یا خیر (تکرار پذیری مکرر توسط افراد بیشتر نشون از قدرت بیشتر تئوری های مطرح شده میده).
مثلا همین روانکاوی، یک چیز خاص و محدود نیست که بگیم علمی است یا نیست، مجموعه ای است از تئوری های مختلف که بعضی هاشون پایه و اساس علمی دارند و بعضی هاشون هم ندارند. هر کدوم از اون تئوری ها رو میشه سنجید و در نهایت بعضی هاشون رو میشه در آزمایشات تکرار پذیر نشون داد و بعضی هاشون رو هم نمیشه و اشتباه هستند و خب استفاده از روانکاوی برای درمان مشکلات روانی هم تاثیرش توسط متد علمی مشخص است (که برای بعضی مشکلات می تونه تاثیر مثبت داشته باشه و برای بعضی ها هم قطعا نمی تونه).
اساس علم متد هست و نه مرجعیت و این شاید مهمترین فاکتور علم باشه که یک متد وجود داره که بی نیاز از مرجعیت تونسته یک مجموعه بسیار منظم و دقیق از دانش ایجاد کنه (چیزی که خارج از محیط علمی به هیچ وجه نداریم). یک مرجع نداشتیم که گفت Higgs Boson از الان می دونیم وجود داشته و بعد همه قبول کنند، نتایج و آزمایشات و ... منتشر میشن و دانشمندان مختلف نتیجه خودشون رو می گیرند و چون متد علمی مستقل از نظرات Subjective افراد است در نهایت همه به نتیجه ثابت می رسند چون اساس کار تکرار پذیر بودن مشاهدات است.
Mohammad Hosseyn
20-06-2014, 22:26
از یک نظر این حرف صحیحه، که ادعاهای زیادی در قالب علم داره پخش میشه و در محیط عادی و برای افراد عادی جدا کردن علم از شبه علم خیلی ساده نیست، از یک نظر دیگه صحیح نیست به اون شکل که در محیط های آکادمیک و مجامع علمی شکی درباره علم یا شبه علم بودن یک سری مطالب وجود نداره چون هر تحقیق رو به راحتی میشه بررسی کرد آیا متد علمی در اون رعایت شده یا خیر (مینیمم)، و آیا نتایج اون قابل تکرار توسط سایرین هستند یا خیر (تکرار پذیری مکرر توسط افراد بیشتر نشون از قدرت بیشتر تئوری های مطرح شده میده).
مثلا همین روانکاوی، یک چیز خاص و محدود نیست که بگیم علمی است یا نیست، مجموعه ای است از تئوری های مختلف که بعضی هاشون پایه و اساس علمی دارند و بعضی هاشون هم ندارند. هر کدوم از اون تئوری ها رو میشه سنجید و در نهایت بعضی هاشون رو میشه در آزمایشات تکرار پذیر نشون داد و بعضی هاشون رو هم نمیشه و اشتباه هستند و خب استفاده از روانکاوی برای درمان مشکلات روانی هم تاثیرش توسط متد علمی مشخص است (که برای بعضی مشکلات می تونه تاثیر مثبت داشته باشه و برای بعضی ها هم قطعا نمی تونه).
اساس علم متد هست و نه مرجعیت و این شاید مهمترین فاکتور علم باشه که یک متد وجود داره که بی نیاز از مرجعیت تونسته یک مجموعه بسیار منظم و دقیق از دانش ایجاد کنه (چیزی که خارج از محیط علمی به هیچ وجه نداریم). یک مرجع نداشتیم که گفت Higgs Boson از الان می دونیم وجود داشته و بعد همه قبول کنند، نتایج و آزمایشات و ... منتشر میشن و دانشمندان مختلف نتیجه خودشون رو می گیرند و چون متد علمی مستقل از نظرات Subjective افراد است در نهایت همه به نتیجه ثابت می رسند چون اساس کار تکرار پذیر بودن مشاهدات است.
بله درسته ولی مشکلی هست ...
فرض بفرمائید که من رفتم بقالی سر کوچمون یک کیلو پیاز بخرم یهو بقال عزیز تبلتش رو میده دستم که بیا داداش ، ببین خلقت گراها به چه نتایج علمی جالبی رسیدن !! یا مثلا چه شواهدی بدست اوردن که فرگشت رو دود میکنه میفرسته هوا !!
من بعنوان یک اقتصادخونده چه میدونم شواهدی که بدست اومده یا آزمایشاتی که شده اصلا تکرار پذیر بوده یا متد علمی رعایت شده یا نه ... چه میدونم ساختار DNA چیه یا اینکه مکانیزم اثر داروهای ایدز چیه که طرف میاد از داروهای یه دکتر پروانه سوخته استفاده میکنه بیشتر از همه ی درمان های موجود زنده می مونه ! یا اینکه ناخوداگاه در روانکاوی چطور مورد مطالعه قرار میگیره ... خروجی نهادهای علمی پژوهشی هم تمامش 30 برگ مقالست دیگه. مقاله الف و ب از این علما اومده بیرون یکی انگار چینیه ، یکی گواتمالایی !! چیزی ازش نمی فهمیم هر دو هم میگن علمین !!
یک کلام علم امروز تخصصی هست و کار من نیست که در همه ی علوم به متدولوژی واقف باشم. تکرار پذیر بودن و ابطال پذیربودن ویژگی کلی هست که میگیم ... در عمل بسیار پیچیده و تخصصی هست ... میخوام بگم راه فرار از تخصص برای دانستن در حد دانسته های عمومی در مورد علم چیه ؟
بله درسته ولی مشکلی هست ...
فرض بفرمائید که من رفتم بقالی سر کوچمون یک کیلو پیاز بخرم یهو بقال عزیز تبلتش رو میده دستم که بیا داداش ، ببین خلقت گراها به چه نتایج علمی جالبی رسیدن !! یا مثلا چه شواهدی بدست اوردن که فرگشت رو دود میکنه میفرسته هوا !!
من بعنوان یک اقتصادخونده چه میدونم شواهدی که بدست اومده یا آزمایشاتی که شده اصلا تکرار پذیر بوده یا متد علمی رعایت شده یا نه ... چه میدونم ساختار DNA چیه یا اینکه مکانیزم اثر داروهای ایدز چیه که طرف میاد از داروهای یه دکتر پروانه سوخته استفاده میکنه بیشتر از همه ی درمان های موجود زنده می مونه ! یا اینکه ناخوداگاه در روانکاوی چطور مورد مطالعه قرار میگیره ... خروجی نهادهای علمی پژوهشی هم تمامش 30 برگ مقالست دیگه. مقاله الف و ب از این علما اومده بیرون یکی انگار چینیه ، یکی گواتمالایی !! چیزی ازش نمی فهمیم هر دو هم میگن علمین !!
یک کلام علم امروز تخصصی هست و کار من نیست که در همه ی علوم به متدولوژی واقف باشم. تکرار پذیر بودن و ابطال پذیربودن ویژگی کلی هست که میگیم ... در عمل بسیار پیچیده و تخصصی هست ... میخوام بگم راه فرار از تخصص برای دانستن در حد دانسته های عمومی در مورد علم چیه ؟
بله این یک مشکل اساسی امروز هست در خبرنگاری و ریپورت کردن علم و اینجا مثل هر خبرنگاری دیگه بحث اعتبار اون واحدی که خبر رو گزارش می کنه مهم میشه. در سیاست هم این یک مسئله است و در خیلی موارد دیگه. مثلا من در مورد بیماری ها و ... اعتماد می کنم به اطلاعاتی که در NHS یا WebMD اومده ولی اعتماد نمی کنم به مطالبی که در Underground Health یا Daily Mail یا Sun منتشر میشه که این برمی گرده به سوابق این موسسات در انتشار اطلاعات.
منابع اطلاعاتی همیشه بحث قابل اعتماد بودنشون مطرح هست ولی منابع مطرح و قابل اعتماد میشن به خاطر اینکه مرتب اطلاعاتی رو منتشر می کنند که همیشه اساس علم به درستی در اون ها رعایت میشه، مثلا دانشنامه های علمی یا مثلا برنامه تلویزیونی Cosmos ، ولی دایره ای نداریم که این منابع تبدیل بشن به مرجع تعیین صحت تحقیق های علمی. اگه دایره المعارف بریتانیکا در نسخه بعدیش چند تا حرف بیخود وارد دامنه اطلاعاتش کنه شدیدا زیر بار فشارهای مختلف قرار می گیره و اعتبار چند صد ساله اش شدیدا پایین میاد، نه اینکه به خاطر محبوبیت و مرجعیتی که داره باورهای عمومی درباره اون مفاهیم تغییر پیدا کنه. کل نکته همین هست که این منابع و خبررسانی ها و ... اعتبارشون رو از صحت مطالبشون بدست میارن، نه اینکه مطالب صحتشون توسط اعتبار این موسسات سنجیده بشه.
برای همینه که من معتقدم افراد باید حداقل الفبای علم رو بشناسند یعنی مفاهیم خیلی ابتدایی در حد این تاپیک + مطالب دیگه مثل چگونگی تحقیق های علمی و ساختار دانشگاه ها و Peer-review و ... / کل قضیه رو در کمتر از یک روز میشه یاد گرفت و اصلا پیچیده نیست و نیاز به سواد آنچنانی هم نداره.
badboys_87
18-07-2014, 18:55
علم رو میشه به سه دسته تقسیم کرد
اول ...علم عقلی یا انتزاعی مثلا" علم ریاضی یا فلسفه که کاملا" بر اساس انتزاعات ذهنی انسان هاست..
دوم....علم تجربی که بر اساس آزمایش و تجربه بوجود امده است مثلا" علم پزشکی
سوم.... علم دین یا وحی که پیرامون مباحث غیر مادی و ماورا ئی مثل عالم آخرت و معاد و قیامت و ... صحبت میکنه البته در غرب هنوز حقانیت وحی پذیرفته شده نیست
B.Russell
18-07-2014, 21:34
سوم.... علم دین یا وحی که پیرامون مباحث غیر مادی و ماورا ئی مثل عالم آخرت و معاد و قیامت و ... صحبت میکنه البته در غرب هنوز حقانیت وحی پذیرفته شده نیست
نظرتون در مورد علم سحر و جادو یا علم فالگیری و رمالی چیه؟
متاسفانه غرب هنوز این علم رو هم نپذیرفته. در حالیکه من کلی آدم اطرافم میبینم که به کمک این علم بسیاری از مشکلاتشون رو حل میکنند.
و با یکسری طلسم حتی شر بلا میکنند.
متاسفانه غربی ها همه چیو در چارچوب آزمون و تجربه میبینند و از علم های ملت های باستانی مخصوصا در خاورمیانه کاملا بی اطلاع هستند.
یک زمانی هندوستان بودم، در رودخانه پر از لجن گنگ هنگامی که هندوها از گاو شفا میگرفتن علمی عجیب فوران میکردند و اشک هایی که از چشم های شفا یافتگان جاری میشد.
متاسفانه غربی ها به خواب رفته اند و بر چشم ها و گوش هاشون مهر زده اند، فکر هم نکنم بیدار شن و این همه علم در جهان باستان رو درک کنند.
badboys_87
18-07-2014, 22:13
منظورتونو متوجه نشدم .
علم فالگیری اصلا" وجود نداره و یک دروغ بزرگه فقط خداوند سرنوشت و طالع انسان رو میدونه
در مورد سحر و جادو و طلسم کاملا" درسته و حتی رابطه با جن و شیطان و احضار روح هم واقعیت داره و انسان هایی هستند که این کارها رو انجام میدن.. من خودم شخصا" بارها با ارواح رابطه بر قرار کردم .
را هایی هست که متاسفانه شما میتونید زندگی دیگران رو با طلسم خراب کنید
الان در دنیا گروهایی هستند تحت عنوان شیطان پرست که شیاطین رو میپرستند و با شیاطین ارتباط برقرار کرده و از انها پیروی میکنند
دانشمندان غربی اصلا" به امور غیر مادی هیچ اعتقادی ندارند و همه چیز رو محصور به مادیات میبینند کلا" ماتریالیسم هستند.
B.Russell
18-07-2014, 22:17
منظورتونو متوجه نشدم
علم فالگیری اصلا" وجود نداره و یک دروغ بزرگه فقط خداوند سرنوشت و طالع انسان رو میدونه
چه جوری میخوای ثابت کنی علم فالگیری دروغ محض هست؟
من یکی رو میشناسم فال قهوه میگیره و چند سری رفتم پیشش، اتفاقی که برام در آینده میوفته مثل اینکه کدام دانشگاه قبول میشم و .... رو بهم گفته و به نظرم رو دست خدای شما دارن بلند میشن. :n28:
فعلا که علم فالگیری نه تنها برای من بلکه برای خیلی ها که دیدم و شنیدم جواب داده، برای اثبات دروغ بودن چیزی که من علم نامیدم و جواب هم ازش گرفتم، متد علمی خاصی دارین؟ :n26:
نظرتون در مورد علم سحر و جادو یا علم فالگیری و رمالی چیه؟
متاسفانه غرب هنوز این علم رو هم نپذیرفته. در حالیکه من کلی آدم اطرافم میبینم که به کمک این علم بسیاری از مشکلاتشون رو حل میکنند.
و با یکسری طلسم حتی شر بلا میکنند.
متاسفانه غربی ها همه چیو در چارچوب آزمون و تجربه میبینند و از علم های ملت های باستانی مخصوصا در خاورمیانه کاملا بی اطلاع هستند.
یک زمانی هندوستان بودم، در رودخانه پر از لجن گنگ هنگامی که هندوها از گاو شفا میگرفتن علمی عجیب فوران میکردند و اشک هایی که از چشم های شفا یافتگان جاری میشد.
متاسفانه غربی ها به خواب رفته اند و بر چشم ها و گوش هاشون مهر زده اند، فکر هم نکنم بیدار شن و این همه علم در جهان باستان رو درک کنند.
درسته ، یکی از خصوصیات علم بعنوان زبان مشترک بشر قابل توضیح و اثبات بودن برای عموم است. بهمین دلیل ماورای اون رو نمیشه خیلی بعنوان علم Science دسته بندی کرد حتی اگر نشه نقضش کرد.
badboys_87
19-07-2014, 00:04
هیچ کسی حتی از دو دقیقه بعدش خبر نداره همین الان که من دارم اینو مینویسم شاید دو دقیقه دیگه سکته کردم مردم !!!!
هیچ کسی در جهان نمیتونه آینده ادمو پیش بینی کنه .. اون فالگیر اگه آینده خودشو میتنونست پیش بینی کنه تا الان میلیاردر شده بود و اصلا" نیازی نیست که با فال پول در بیاره
هیچ کسی حتی از دو دقیقه بعدش خبر نداره همین الان که من دارم اینو مینویسم شاید دو دقیقه دیگه سکته کردم مردم !!!!
هیچ کسی در جهان نمیتونه آینده ادمو پیش بینی کنه .. اون فالگیر اگه آینده خودشو میتنونست پیش بینی کنه تا الان میلیاردر شده بود و اصلا" نیازی نیست که با فال پول در بیاره
خیلی عذر میخوام که جواب میدم :
بنظرمن مسئله فالگیر و غیره نیست ، بلکه تفکیک دو مورد اول از مورد سوم هست که به نوعی دستکاری در تعریف عمومی علم هست . حداقل میشد گفت علوم طبیعه و ماوراطبیعه ، که چون نمیشه ماوراطبیعه رو خیلی بررسی علمی کرد در نتیجه نمیتونه در دسته بندی علم قرار بگیره ( اینجا منظورم از ماوراطبیعه همون وحی و احضار روح و ... بود که شما گفتید )
مورد دیگه اینه که علم به مرور زمان توسط انسانها کشف میشه و همه باورش میکنن نه چون درسته ، چون باور پذیرترین توضیح موجوده. اما در مورد علوم غیر اکتسابی نمیشه نظر درستی داد و بیشتر به فرضیات شبیه هست.
علم رو میشه به سه دسته تقسیم کرد
اول ...علم عقلی یا انتزاعی مثلا" علم ریاضی یا فلسفه که کاملا" بر اساس انتزاعات ذهنی انسان هاست..
دوم....علم تجربی که بر اساس آزمایش و تجربه بوجود امده است مثلا" علم پزشکی
سوم.... علم دین یا وحی که پیرامون مباحث غیر مادی و ماورا ئی مثل عالم آخرت و معاد و قیامت و ... صحبت میکنه البته در غرب هنوز حقانیت وحی پذیرفته شده نیست
واژه علم (science) در فارسی یکم Loose استفاده میشه و ما اون رو با دانش (knowledge) قاطی می کنیم. چیزی که شما تقسیم بندی می فرمایید دانش است، وگرنه علم فقط علم تجربی است که در پست اول هم دربارش توضیح داده شده (و البته شما احتمالا مطالعه نکردید):
آیا علم تنها راه کسب دانش است؟
خیر. علم تنها راهی است که می توان بر اساس آن دانش کسب شده را به آزمایش گذاشت و دید آیا قادر به پیشبینی مشاهدات ما از جهان است یا خیر.
تفاوت علوم تجربی، علوم ذاتی، علوم عرفانی، علوم نفسی، علم شرعی، علم حدیث، علم معنا و ... چیست؟
ارتباطی با هم ندرند. به جز علوم تجربی، در سایر موارد از کلمه علم بصورت مترادف دانش استفاده شده است در حالی که علم زیرمجموعه دانش است (و دانش زیرمجموعه باور است).
باور: چیزی که یک شخص باور دارد صحیح است.
دانش: باورهایی که یک شخص می داند صحیح است و مدعی است درباره آن آگاهی دارد.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
Iloveu-ALL
19-07-2014, 12:05
سلام
واژه علم (science) در فارسی یکم Loose استفاده میشه و ما اون رو با دانش (knowledge) قاطی می کنیم. چیزی که شما تقسیم بندی می فرمایید دانش است، وگرنه علم فقط علم تجربی است که در پست اول هم دربارش توضیح داده شده (و البته شما احتمالا مطالعه نکردید):
روانشناسی جز علوم تجربیه و علم محسوب میشه؟
تاریخ چطور؟ دانش محسوب میشه؟
جغرافیا و جامع شناسی هم بگید که آیا علم شمرده میشن؟
سلام
روانشناسی جز علوم تجربیه و علم محسوب میشه؟
تاریخ چطور؟ دانش محسوب میشه؟
جغرافیا و جامع شناسی هم بگید که آیا علم شمرده میشن؟
جغرافیا، اکثر روانشناسی و بخش هایی از جامعه شناسی بله علم هستند چون اساسشون مشاهدات تکرار پذیر و اندازه گیری پارامتر هاست. تاریخ و اکثریت بحث های جامعه شناسی فعلا علم به حساب نمیان ولی در آینده تغییر می کنه همونطور که 50 سال پیش اکثریت روانشناسی علم نبود، روزی می رسه که همه این موارد تبدیل به علم به شکل همون تجربی میشن.
badboys_87
19-07-2014, 15:04
بعضی از رشته های ورزشی هم امروزه به علم تغییر نام داده اند ... مثلا" علم بدنسازی که شامل حرکات و علم تغذیه میشه نظرتون چیه؟؟
بعضی از رشته های ورزشی هم امروزه به علم تغییر نام داده اند ... مثلا" علم بدنسازی که شامل حرکات و علم تغذیه میشه نظرتون چیه؟؟
بدنسازی قطعا علم هست (اینکه بدن انسان چطور کار می کنه، به خصوص متابولیسم و نحوه ساختن ماهیچه و اضافه یا کم کردن وزن و ورزش های مناسب برای این کار و ...). بدنسازیچیزی خارج از علم پزشکی نیست البته و صرفا تمرین یافته های پزشکی است (مربی های بدنسازی و بدنساز ها و ... دانشمند نیستند).
A.M.D.D.E.V.I.L
19-07-2014, 17:13
موسیقی هم اکنون داره از مرحله ی هنر و صنعت داره پل گذر به علم رو طی میکنه . ولی هنوز به طور کامل علم نیست . اگر در دانشگاه های روانشناسی و فیزیک و cognitive science بودجه ی بیشتری به موسیقی اختصاص بدن میتونیم در آینده ی نزدیک موسیقی رو به طور کاملا علمی توجیه کنیم و به طور کاملا علمی و منطقی بسازیم .
badboys_87
19-07-2014, 19:56
تفاوت این واژه ها چیه ...
دانش... معرفت ... شناخت .... علم ....فلسفه ..اگاهی...تجربه...دانایی..
میشه تفاوت شون رو توضیح بدین؟؟
هنر مثلا" نقاشی و یا عکاسی چزو چه دسته ای قرار میگیره؟؟؟
badboys_87
19-07-2014, 19:58
بدنسازی قطعا علم هست (اینکه بدن انسان چطور کار می کنه، به خصوص متابولیسم و نحوه ساختن ماهیچه و اضافه یا کم کردن وزن و ورزش های مناسب برای این کار و ...). بدنسازیچیزی خارج از علم پزشکی نیست البته و صرفا تمرین یافته های پزشکی است (مربی های بدنسازی و بدنساز ها و ... دانشمند نیستند).
یعنی علم تغذیه و علم بدنسازی زیر شاخه علم پزشکی هستند درسته ؟؟؟
موسیقی هم اکنون داره از مرحله ی هنر و صنعت داره پل گذر به علم رو طی میکنه . ولی هنوز به طور کامل علم نیست . اگر در دانشگاه های روانشناسی و فیزیک و cognitive science بودجه ی بیشتری به موسیقی اختصاص بدن میتونیم در آینده ی نزدیک موسیقی رو به طور کاملا علمی توجیه کنیم و به طور کاملا علمی و منطقی بسازیم .
بله من صد درصد موافقم که موسیقی بطور علمی قابل بررسی است (البته همین الان هم داره بررسی میشه، مثلا Psychology of music در اکثر دانشگاه های معتبر تحقیقاتش داره صورت می گیره). در نهایت موسیقی چیزی بیشتر از یک سری موج صوتی نیست که مغز رو تحت تاثیر قرار میدن و مسئله چه از نظر ساختار صوتی و چه از نظر تاثیرات در مغز بطور علمی قابل بررسی هستند.
تفاوت این واژه ها چیه ...
دانش... معرفت ... شناخت .... علم ....فلسفه ..اگاهی...تجربه...دانایی..
میشه تفاوت شون رو توضیح بدین؟؟
هنر مثلا" نقاشی و یا عکاسی چزو چه دسته ای قرار میگیره؟؟؟
اکثرشون تعریف واضح و دقیقی ندارند و در زبان و مکالمات خیلی بی دقت و جابجا استفاده میشن، ولی بطور آکادمیک:
علم: تاپیک رو مطالعه کنید!
دانش: آشنایی، آگاهی و فهم یک موضوع از طریق کشف، تجربه یا یادگیری (تعریف ساده تری در پست اول ارائه شده)
معرفت مترادف دانش است. دانایی هم در همین محدوده است و ساختار متفاوت زبانی همون کلمه دانش هست یعنی آگاه بودن به دانش.
فلسفه: پروسه مطالعات مسائل اساسی و کلی
آگاهی: آگاه بودن (قابلیت فهم و احساس داشتن)
تجربه: نوعی دانش که بوسیله برخورد شخصی با یک پدیده بدست میاد.
هنر هیچ کدوم از اینها نیست. مهارت داشتن در نقاشی یا عکاسی نوعی دانش است.
یعنی علم تغذیه و علم بدنسازی زیر شاخه علم پزشکی هستند درسته ؟؟؟
بله تا جایی که من می دونم.
B.Russell
19-07-2014, 21:13
آیا قوانین جهان طبیعت خود به خود بوجود آمده اند یا کسی آنها را نوشته است؟
قوانین جهان طبیعت را انسان ها نوشته اند. قوانین علمی ماهیت خاص و مطلقی ندارند و صرفا علائمی هستند که ما انسان ها برای درک بهتر خودمان از جهان از آنها استفاده می کنیم.
به نظرم تو نوشته اول تاپیک، این بخش بیشتر توضیح داده بشه و مثال هایی شفاف هم زده بشه چون اینجوری مبهم به نظر میاد.
درسته قوانین جهان طبیعت رو انسان ها نوشتن، اما از روی چه چیزی این قانون ها نوشته شده؟
من مدتی هست دارم به این فکر میکنم که به جای چه چیزی چه میشه آورد؟
قانونی ذاتی؟ تصادف؟ حقیقت قانونمند؟ حقیقت بی قانون؟ یا ....؟
اگر گفته میشد قوانین فیزیکی یا ... قابل لمس تر بود، اما قوانین طبیعت خیلی کلی هست و آنوقت سئوال مطرح میشه اگر انسان نبود، جهان روی چه ترتیبی جلو میرفت و آیا اون ترتیب از یک اصولی پیروی میکند یا نه.
badboys_87
19-07-2014, 22:09
الان میگن قرن انفجار اطلاعاته .. این اطلاعات عظیم موجود در کتابخانه ها وشبکه جهانی اینترنت و ... این ها جزو علم محسوب میشن یا دانش ؟؟؟
فهمیدن چیه ؟؟ درک کردن چیه؟ چه فرقی با هم داره این ها جزو پروسه اکتشاف علمی محسوب میشن؟
هنر خیلی واسم جالبه بعضی ها ذاتا" هنرمند به دنیا میان اگه هنر جزو تجربه هست همه میتونن هنرمند باشن ؟؟؟؟
به نظرم تو نوشته اول تاپیک، این بخش بیشتر توضیح داده بشه و مثال هایی شفاف هم زده بشه چون اینجوری مبهم به نظر میاد.
درسته قوانین جهان طبیعت رو انسان ها نوشتن، اما از روی چه چیزی این قانون ها نوشته شده؟
من مدتی هست دارم به این فکر میکنم که به جای چه چیزی چه میشه آورد؟
قانونی ذاتی؟ تصادف؟ حقیقت قانونمند؟ حقیقت بی قانون؟ یا ....؟
اگر گفته میشد قوانین فیزیکی یا ... قابل لمس تر بود، اما قوانین طبیعت خیلی کلی هست و آنوقت سئوال مطرح میشه اگر انسان نبود، جهان روی چه ترتیبی جلو میرفت و آیا اون ترتیب از یک اصولی پیروی میکند یا نه.
قوانین از روی مشاهدات نوشته میشن و تلاش ما برای بیان ریاضی مشاهداتمون هستند. این قوانین ماهیتی بیشتر از این ندارند و ربطی هم به حقیقت یا ذات و ... ندارند.
اگه انسان نبود قوانین طبیعت هم وجود نداشتند. قوانین طبیعت واژه صحیحش است ولی میشه به جاش از قوانین فیزیکی هم استفاده کرد گرچه دقیق نیست.
الان میگن قرن انفجار اطلاعاته .. این اطلاعات عظیم موجود در کتابخانه ها وشبکه جهانی اینترنت و ... این ها جزو علم محسوب میشن یا دانش ؟؟؟
فهمیدن چیه ؟؟ درک کردن چیه؟ چه فرقی با هم داره این ها جزو پروسه اکتشاف علمی محسوب میشن؟
هنر خیلی واسم جالبه بعضی ها ذاتا" هنرمند به دنیا میان اگه هنر جزو تجربه هست همه میتونن هنرمند باشن ؟؟؟؟
دوست عزیز اطلاعات، اطلاعات هست.
باور: بخشی از اطلاعات که ما بهش باور داریم.
دانش: باورهایی که یک شخص می داند صحیح است و مدعی است درباره آن آگاهی دارد.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
--
اکتشاف علمی یعنی استفاده از متد علمی برای یافتن روابط بین پدیده های مختلف. هنر مربوط به فعالیت بعضی قسمت های مغز است که خیلی هم شناخته شده است و افرادی که در اون قسمت ها فعالیت بیشتری دارند استعداد بهتری برای هنرمند شدن پیدا می کنند. هیچ کس ذاتا هنرمند به دنیا نمیاد بلکه این افراد یادگیری سریعتری در هنر نسبت به بقیه خواهند داشت.
B.Russell
21-07-2014, 00:09
قوانین از روی مشاهدات نوشته میشن و تلاش ما برای بیان ریاضی مشاهداتمون هستند. این قوانین ماهیتی بیشتر از این ندارند و ربطی هم به حقیقت یا ذات و ... ندارند.
اگه انسان نبود قوانین طبیعت هم وجود نداشتند. قوانین طبیعت واژه صحیحش است ولی میشه به جاش از قوانین فیزیکی هم استفاده کرد گرچه دقیق نیست.
پس با این استدلال، علم میتواند روزی تمامی مشاهدات انسان از جهان هستی و طبیعت رو به صورت قانون در بیاورد.
یک حرفی از انیشتن در این رستا وجود داره که به نظرم جالب هست، خواستین به نوشته اول اضافه کنید :
شناخت علمی قابل اعتماد ترین و سودمند ترین شناختی است که بشر در اختیار دارد.
حتی بهترین شناخت ما از نظریه هایی تشکیل می شود که ساخته و پرداخته بشر، بطلان پذیر و قابل اصلاح است، نظریه هایی که ما خود امیدواریم و انتظار داریم دیر یا زود نظریه های بهتر جای آنها را بگیرند.
معرفت انسان درست به این علت که معرفت انسان است خطا پذیر است.
و ما اکنون درگیر این دریافت هستیم که شناخت ما بر خلاف تصور پیشینیان، مجموعه ای از قطع و یقین های استوار و لا یتغیر نیست.
A.M.D.D.E.V.I.L
23-07-2014, 22:12
دوست من ، کلمه ی "قانون" و تعریفش مخلوق ذهن بشر هستند .
اندیشمند
03-11-2014, 13:29
مطلب گویا و مناسبی در توصیف علوم تجربی است ولی علوم تجربی که در زبان غرب به آن science می گویند تنها راه کسب اطلاعات نیست. شیوه های دیگری مانند عقلانیت و وحی نیز وجود دارند که نسبت به علوم تجربی از مرتبه بالاتری برخوردارند.
مطلب گویا و مناسبی در توصیف علوم تجربی است ولی علوم تجربی که در زبان غرب به آن science می گویند تنها راه کسب اطلاعات نیست. شیوه های دیگری مانند عقلانیت و وحی نیز وجود دارند که نسبت به علوم تجربی از مرتبه بالاتری برخوردارند.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
شیوه های دیگه که شما فرمودید مثل وحی (که راهی برای آزمایش تکرار پذیر اون برای سایرین وجود نداره)، و عقلانیت (که لزومی نداره دانشی درباره جهان اطراف به ما بده) راه های کسب اطلاعات هستند، ولی لزوما اینها جزو دامنه دانش هایی که مکانیزم مناسبی برای سنجش قدرت Descriptive/Prescriptive اونها درباره محیط اطراف نداریم، و برای همین این نوع اطلاعات اکثرا بی فایده هستند.
اندیشمند
03-11-2014, 15:06
عقلانیت و وحی نوع متفاوتی از دانش را فراهم می کنند که توسط علوم تجربی امکان پذیر نیست ولذا مرتبه آن بالاتر از علوم تجربی است. علوم تجربی خود نیز بر اساس عقلانیت پدید آمد است و انسان قادر نیست علوم تجربی را توسط روش علمی به آزمایش بگذارد.
عقلانیت و وحی نوع متفاوتی از دانش را فراهم می کنند که توسط علوم تجربی امکان پذیر نیست ولذا مرتبه آن بالاتر از علوم تجربی است. علوم تجربی خود نیز بر اساس عقلانیت پدید آمد است و انسان قادر نیست علوم تجربی را توسط روش علمی به آزمایش بگذارد.
دو تا اشتباه در تفکر شما وجود داره:
1. این چیزی که شما بهش میگید مرتبه بالاتر، صرفا به این دلیل که علوم تجربی قدرت پدید آوردن اون نوع از "دانش" رو ندارند، شیوه مناسبی برای بیان نیست. "خالی بستن" هم نوعی شیوه تولید دانش است که علوم تجربی از تولید آن عاجز است (وحی و عقلانیت هم از آن عاجز هستند). آیا شما معتقدید "خالی بستن" مرتبه بالاتری نسبت به همه اینها داره؟
2. متد علمی توسط خود متد علمی قابل آزمایش است. شما می تونید ببینید اطلاعاتی که توسط متد علمی بدست میان آیا بهتر از مثلا "خالی بستن" قادر به پشیبینی مشاهدات ما هستند یا خیر، و نتیجه مشخصه خواهد بود که بله.
در بحث هایی که در انجمن و سایر محافل شکل می گیره خیل...
TBC
تئوری فرگشت با ریاضیات منطبق هست؟ یا تونستند اون رو با زبان ریاضی توضیح بدهند ؟
چگونه اثبات می کنیم قوانین و تئوری های علمی صحیح هستند؟
هیچ گونه. در علم صحت چیزی اثبات نمی شود. روال فرمول سازی و پیدایش یک تئوری یا قانون علمی اینگونه است:
1. مشاهداتی را از جهان طبیعت انجام می دهیم.
2. سعی می کنیم روابط ریاضی بین پارامترهای مختلف دخیل در آزمایش و نتایج آزمایش پیدا کنیم.
3. روابط پیدا شده را با مشاهدات ابتدایی و مشاهدات مستقل چک می کنیم.
4. نتایج را بررسی می کنیم:
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی نکرد -> توانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
اگر روابط ریاضی ما به درستی تمام مشاهدات را پیشبینی کرد -> نــتوانستیم اثبات کنیم تئوری یا قانون ما غلط است.
تئوری فرگشت با ریاضیات منطبق هست؟ یا تونستند اون رو با زبان ریاضی توضیح بدهند ؟
بله. تمام فاکتورهای دخیل (جهش ها، انتخاب طبیعی، ...) رو میشه بطور ریاضی مدل سازی کرد و با مشاهدات مطابقت داد.
Hi People
12-03-2015, 23:52
علم خوبه ولی کامل نیست و اینکه آیا میتونه به مسائل اساسی زندگی انسان پاسخ بده و تکیه گاه اصلی ایدئولوزی قرار بگیره؟
علم خوبه ولی کامل نیست و اینکه آیا میتونه به مسائل اساسی زندگی انسان پاسخ بده و تکیه گاه اصلی ایدئولوزی قرار بگیره؟
قطعا علم فعلی کامل نیست ولی هیچ وقت هم ادعایی نشده علم قراره به همه مسائل اساسی زندگی انسان پاسخ بده (و عدم توانایی ربطی به کامل بودن و نبودن علم نداره، علم مطالعه، مدلسازی و شناخت جهان طبیعی است). علم جهان واقعیت رو "توصیف" می کنه، ایدئولوژی ها (اونهایی که مرتبط با این بحث هستند) "نسخه" می پیچند انسان چطور باید زندگی کنه. یک ایدئولوژی می تونه در "نسخه" پیچیدنش از یافته های علمی استفاده کنه یا خیر.
بطور مثال اگه شما مردد باشید از بالای یک برج به پایین بپرید یا خیر، علم به شما نمی تونه بگه "بپر یا نپر" ، ولی می تونه توضیح بده "اگر بپری چه میشه" ، "اگر نپری چه میشه" ، "چه چیزهایی در زندگی باعث شده شما در این لحظه به این تصمیم برسی" و احتمالا اینکه "آیا شما خواهی پرید یا خیر".
Hi People
13-03-2015, 00:12
قطعا علم فعلی کامل نیست ولی هیچ وقت هم ادعایی نشده علم قراره به همه مسائل اساسی زندگی انسان پاسخ بده (و عدم توانایی ربطی به کامل بودن و نبودن علم نداره، علم مطالعه، مدلسازی و شناخت جهان طبیعی است). علم جهان واقعیت رو "توصیف" می کنه، ایدئولوژی ها (اونهایی که مرتبط با این بحث هستند) "نسخه" می پیچند انسان چطور باید زندگی کنه. یک ایدئولوژی می تونه در "نسخه" پیچیدنش از یافته های علمی استفاده کنه یا خیر.
پس در اینگونه موارد برای یافتن جواب های اساسی از چه باید کمک گرفت؟ علم گرایان افراطی چه توجیهی برای این نقص علم دارند؟ پاسخ اونها برای ذهن های کنجکاو بشر هدفمند و عاقبت بین چیست؟
پس در اینگونه موارد برای یافتن جواب های اساسی از چه باید کمک گرفت؟ علم گرایان افراطی چه توجیهی برای این نقص علم دارند؟ پاسخ اونها برای ذهن های کنجکاو بشر هدفمند و عاقبت بین چیست؟
در صورتی که علم پاسخی برای چیزی نداشته باشه (چه اون پرسش خارج از حیطه علم باشه و چه اون پرسش فعلا پاسخ علمی نداشته باشه)، شما از هر جای دیگه میتونید برای پاسخ گرفتن استفاده کنید (طالع بینی، اختربینی و ...) ولی باید دقت داشته باشید نه چیزی که یافتید علمی است و نه قادر هستید به سایرین نشون بدید صحیح است.
علم گرایان (!) معتقد هستند در صورتی که پاسخ علمی برای یک پرسش نیست، شما باید بگید "نمی دانم"، نه اینکه پاسخ غیرعلمی رو قبول کنید چون دلتون میخواد اون پاسخ صحیح باشه.
Hi People
13-03-2015, 01:36
در صورتی که علم پاسخی برای چیزی نداشته باشه (چه اون پرسش خارج از حیطه علم باشه و چه اون پرسش فعلا پاسخ علمی نداشته باشه)، شما از هر جای دیگه میتونید برای پاسخ گرفتن استفاده کنید (طالع بینی، اختربینی و ...) ولی باید دقت داشته باشید نه چیزی که یافتید علمی است و نه قادر هستید به سایرین نشون بدید صحیح است.
علم گرایان (!) معتقد هستند در صورتی که پاسخ علمی برای یک پرسش نیست، شما باید بگید "نمی دانم"، نه اینکه پاسخ غیرعلمی رو قبول کنید چون دلتون میخواد اون پاسخ صحیح باشه.
وقتی پاسخ علم به اساسی ترین مسائل زندگی " نمیدانم" هست بعد چجوری این حق و به خودش میده که برای بشر آرمان خواه نسخه بپیچه که شما نمیتونید فلان روش و برید یا فلان مبحث و چون غیر علمیه در حالیکه خود علم ناقصه مثل این میمونه که یک چیزی که خودش ناقصه بگه اون روش ناقصه یا این روش کامله !!! چون صلاحیت نداره -- نه تنها تکیه گاه مناسبی فی الحال نیست سایر مکاتب رو هم رد میکنه ...
شما نمیتونید جوابی بدید غیر" نمیدانم"
در ضمن هر علمی علم نیست علمی که پاسخ به سوالات بنیادین و سرنوشت ساز نداشته باشه محدود به همون فیزیک مادی محدوده زمین و یکسری اطلاعات کلی در مورد کهکشانهاست هنوز مرزهای این علم گسترده نشده
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 02:38
علم خوبه ولی کامل نیست و اینکه آیا میتونه به مسائل اساسی زندگی انسان پاسخ بده و تکیه گاه اصلی ایدئولوزی قرار بگیره؟
ترکیبی از علم و فلسفه و عرفان بهتر میتونه راه گشایی انسان باشه در مواجهه با سوالات اساسی زندگی ...
B.Russell
13-03-2015, 12:57
ترکیبی از علم و فلسفه و عرفان بهتر میتونه راه گشایی انسان باشه در مواجهه با سوالات اساسی زندگی ...
در ضمن هر علمی علم نیست علمی که پاسخ به سوالات بنیادین و سرنوشت ساز نداشته باشه محدود به همون فیزیک مادی محدوده زمین و یکسری اطلاعات کلی در مورد کهکشانهاست هنوز مرزهای این علم گسترده نشده
من هیچ وقت نفهمیدم که چرا ما اصرار داریم برای تمامی سئوالات یک پاسخی داشته باشیم.
حالا اون پاسخ از هرجا میخواد باشه، فقط یک پاسخی باشه، صحه گذاری و به آزمایش گذاشتن اون پاسخ مهم نیست !!
اینکه دوستان اشاره میکنن، عرفان و فلسفه راهگشا هستند، خیر راهگشایی در کار نیست.
راهی رو روشن نمیکنه، چون خودش رو به ورطه آزمایش نمیذاره.
مثلا فرض کنیم در شهری یک بیماری ناشناخته میاد و همه میمیرند.
علم میگه نمیدونم منشا این بیماری چیست.
ولی شما کلید کنی نه من حتما باید منشا این بیماری رو بدونم.
مذهب بهت میگه اینا جلوی ارباب خوب دلا راست نشدن، یک جنی از آسمون اومد فوت کرد همه مریض شدن و مُردن.
یا عرفان بشینه از دوری یار و سیاهی دل و... یکسری چیزهایی بهم ببافه و عامل بیماری رو توجیه کنه.
اونوقت این اسمش راهگشایی هست؟
به نظر من اسم این صرفا خودفریبیه.
یعنی جایی که نمیتوانیم چیزی را بفهمیم با فریب از راه های دیگر خودمان را از رنج رسیدن به حقیقت علمی خلاص کنیم.
من هیچ وقت نفهمیدم که چرا ما
اصرار داریم برای تمامی سئوالات یک پاسخی داشته باشیم.
حالا اون پاسخ از هرجا میخواد باشه، فقط یک پاسخی باشه، صحه گذاری و به آزمایش گذاشتن اون پاسخ مهم نیست !!
اینکه دوستان اشاره میکنن، عرفان و فلسفه راهگشا هستند، خیر راهگشایی در کار نیست.
راهی رو روشن نمیکنه، چون خودش رو به ورطه آزمایش نمیذاره.
مثلا فرض کنیم در شهری یک بیماری ناشناخته میاد و همه میمیرند.
علم میگه نمیدونم منشا این بیماری چیست.
ولی شما کلید کنی نه من حتما باید منشا این بیماری رو بدونم.
مذهب بهت میگه اینا جلوی ارباب خوب دلا راست نشدن، یک جنی از آسمون اومد فوت کرد همه مریض شدن و مُردن.
یا عرفان بشینه از دوری یار و سیاهی دل و... یکسری چیزهایی بهم ببافه و عامل بیماری رو توجیه کنه.
اونوقت این اسمش راهگشایی هست؟
به نظر من اسم این صرفا خودفریبیه.
یعنی جایی که نمیتوانیم چیزی را بفهمیم با فریب از راه های دیگر خودمان را از رنج رسیدن به حقیقت علمی خلاص کنیم.
خب همین ماورا میتونه در اینجا کمک هم بکنه.
یعنی افراد شروع میکنند به دعا کردن و امیدوار میشند .امیدواری باعث اعتماد به نفس و همت و تلاش بیشتری باشه و از کم اوردن افراد جلوگیری میکنه.باعث جلوگیری از
هرج و مرج چیز های دیگه میشه.وقتی در اینجا علم نمیتونه کمکی بکنه همین اعتقاد به ماورا شاید بتونه.
مثلا شما نمیتونی به یک پیرزن سختکوشی تو یک روستا که تمام عمرش سختی های زیادی کشیده حرف از علم بزنی و بیای بهش بگی اون دنیا دیگه وجود نداره .
اون ترجیح میده به دنیایی باور داشته باشه که تمام سختی هاش جبران بشه.
مهم نیست چی درسته و چی غلطه
مهم اینه که چی به ما کمک میکنه.
این ریشه در تکامل ما داره .ما اون موقعی که تو جنگل هم زندگی میکردیم احتیاج به باور نادرست ها داشتیم.
زمانی که پیشینیان ما کوچکترین صدا یا بو یا چیزی را احساس میکردند.سریع اون منطقه را ترک میکردند.چون اگر وای میستادن و تحقیق علمی میکردند که ایا این صدا شکارچی هست یا نه.خطر مرگشون بیشتر میشد.همین باور به ماورا و وجود یک چیز غلط باعث بقا و تکامل ما شده.شاید 90 درصد مواقع اصلا اون صدا شکارچی نبود.
B.Russell
13-03-2015, 19:28
خب همین ماورا میتونه در اینجا کمک هم بکنه.
یعنی افراد شروع میکنند به دعا کردن و امیدوار میشند .امیدواری باعث اعتماد به نفس و همت و تلاش بیشتری باشه و از کم اوردن افراد جلوگیری میکنه.باعث جلوگیری از
هرج و مرج چیز های دیگه میشه.وقتی در اینجا علم نمیتونه کمکی بکنه همین اعتقاد به ماورا شاید بتونه.
مثلا شما نمیتونی به یک پیرزن سختکوشی تو یک روستا که تمام عمرش سختی های زیادی کشیده حرف از علم بزنی و بیای بهش بگی اون دنیا دیگه وجود نداره .
اون ترجیح میده به دنیایی باور داشته باشه که تمام سختی هاش جبران بشه.
مهم نیست چی درسته و چی غلطه
مهم اینه که چی به ما کمک میکنه.
این ریشه در تکامل ما داره .ما اون موقعی که تو جنگل هم زندگی میکردیم احتیاج به باور نادرست ها داشتیم.
زمانی که پیشینیان ما کوچکترین صدا یا بو یا چیزی را احساس میکردند.سریع اون منطقه را ترک میکردند.چون اگر وای میستادن و تحقیق علمی میکردند که ایا این صدا شکارچی هست یا نه.خطر مرگشون بیشتر میشد.همین باور به ماورا و وجود یک چیز غلط باعث بقا و تکامل ما شده.شاید 90 درصد مواقع اصلا اون صدا شکارچی نبود.
مطمئنا نمیشه منکر نقش جرقه ای باورهای ماورایی و خیالپردازی در روند تکاملی انسان شد.
همین که انسان سعی کرده به اتفاقات اطرافش فکر کنه، به تکامل علم کمک کرده.
من تو تاپیک تفاوت چرایی ها و چگونگی ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])در این باره توضیحاتی دادم، که پرداختن به چرایی ها بدون علم صرفا قوه تخیل انسان رو بیدار میکنه ولی حقیقتی رو عیان نمیکنه و میتونه مقدمه ای باشه برای تمایل به بررسی علمی چگونگی ها.
مشکلی که این وسط وجود داره التزام کامل به گذشته هست و عدم تمایل به تغییر و تکامل !!!
از اون پیرزن روستایی گذشته، اما از جوان دانشگاهی امروز ما هم گذشته؟
که هنوز وقتی با او صحبت از روح و جن و ... میکنی برآشفته میشه و میگه ترجیح میدم به این چیزا فکر نکنم ولی قبولش دارم و باهاش آرامش میگیرم.
یکسری چیزایی که در گذشته به بشر کمک میکرده، امروز نمیتونه کمک کنه، مگر اینکه مدام مجبور بشی چشمهات رو به روی خیلی چیزا ببندی و نتیجه اش میشه شناور شدن در دنیایی از تعارضات.
چیزی که تو خاورمیانه به وضوح داره دیده میشه.
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 19:43
من هیچ وقت نفهمیدم که چرا ما اصرار داریم برای تمامی سئوالات یک پاسخی داشته باشیم.
حالا اون پاسخ از هرجا میخواد باشه، فقط یک پاسخی باشه، صحه گذاری و به آزمایش گذاشتن اون پاسخ مهم نیست !!
اینکه دوستان اشاره میکنن، عرفان و فلسفه راهگشا هستند، خیر راهگشایی در کار نیست.
راهی رو روشن نمیکنه، چون خودش رو به ورطه آزمایش نمیذاره.
مثلا فرض کنیم در شهری یک بیماری ناشناخته میاد و همه میمیرند.
علم میگه نمیدونم منشا این بیماری چیست.
ولی شما کلید کنی نه من حتما باید منشا این بیماری رو بدونم.
مذهب بهت میگه اینا جلوی ارباب خوب دلا راست نشدن، یک جنی از آسمون اومد فوت کرد همه مریض شدن و مُردن.
یا عرفان بشینه از دوری یار و سیاهی دل و... یکسری چیزهایی بهم ببافه و عامل بیماری رو توجیه کنه.
اونوقت این اسمش راهگشایی هست؟
به نظر من اسم این صرفا خودفریبیه.
یعنی جایی که نمیتوانیم چیزی را بفهمیم با فریب از راه های دیگر خودمان را از رنج رسیدن به حقیقت علمی خلاص کنیم.
نمیدونم چقد با فلسفه اشنا هستید، اما دقت داشته باشید که همین علم که فکر میکنید باید معیار همه چیز باشه، پایه های خودش هیچ کدوم علمی و قابل آزمایش نیستن!! شما اگر معتقد هستید که هر باور و عقیده تنها زمانی قابل اعتماد هست که آزمایش پذیر باشه، اول از همه باید قید علم رو بزنید و به هیچ کدوم از یافته هاش اعتماد نکنید، چون همون طور که گفتم آنچه باعث شده ما به علم و یافته هاش اعتماد کنیم فقط و فقط یک سری باورهای فلسفی غیر قابل آزمایش هست !!!
شما که با افتخار دارید فلسفه رو رد میکنید،باید بدونید که اساس باورهای شما همه فلسفی و غیر قابل آزمایش هستن و احتمالا خودتون هم نمیدونید!!
مثالی که در مورد بیماری زدید اگر در رد عرفان بود باید بگم چنین مسائلی اصلا در عرفان مطرح نیستن، و اساسا عرفان به این مسایل کاری نداره ...
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 19:48
خب همین ماورا میتونه در اینجا کمک هم بکنه.
یعنی افراد شروع میکنند به دعا کردن و امیدوار میشند .امیدواری باعث اعتماد به نفس و همت و تلاش بیشتری باشه و از کم اوردن افراد جلوگیری میکنه.باعث جلوگیری از
هرج و مرج چیز های دیگه میشه.وقتی در اینجا علم نمیتونه کمکی بکنه همین اعتقاد به ماورا شاید بتونه.
مثلا شما نمیتونی به یک پیرزن سختکوشی تو یک روستا که تمام عمرش سختی های زیادی کشیده حرف از علم بزنی و بیای بهش بگی اون دنیا دیگه وجود نداره .
اون ترجیح میده به دنیایی باور داشته باشه که تمام سختی هاش جبران بشه.
مهم نیست چی درسته و چی غلطه
مهم اینه که چی به ما کمک میکنه.
این ریشه در تکامل ما داره .ما اون موقعی که تو جنگل هم زندگی میکردیم احتیاج به باور نادرست ها داشتیم.
زمانی که پیشینیان ما کوچکترین صدا یا بو یا چیزی را احساس میکردند.سریع اون منطقه را ترک میکردند.چون اگر وای میستادن و تحقیق علمی میکردند که ایا این صدا شکارچی هست یا نه.خطر مرگشون بیشتر میشد.همین باور به ماورا و وجود یک چیز غلط باعث بقا و تکامل ما شده.شاید 90 درصد مواقع اصلا اون صدا شکارچی نبود.
اینکه اعتقاد به ماورا ناشی از تکامل هست رو به هیچ وجه فعلا نمیشه با دلیل علمی ثابت کرد ... بنابراین نمیشه با چنین اعتمادی گفت که این باورها غلط و ناشی از تکامل هستن ...
B.Russell
13-03-2015, 19:52
نمیدونم چقد با فلسفه اشنا هستید، اما دقت داشته باشید که همین علم که فکر میکنید باید معیار همه چیز باشه، پایه های خودش هیچ کدوم علمی و قابل آزمایش نیستن!! شما اگر معتقد هستید که هر باور و عقیده تنها زمانی قابل اعتماد هست که آزمایش پذیر باشه، اول از همه باید قید علم رو بزنید و به هیچ کدوم از یافته هاش اعتماد نکنید، چون همون طور که گفتم آنچه باعث شده ما به علم و یافته هاش اعتماد کنیم فقط و فقط یک سری باورهای فلسفی غیر قابل آزمایش هست !!!
شما که با افتخار دارید فلسفه رو رد میکنید،باید بدونید که اساس باورهای شما همه فلسفی و غیر قابل آزمایش هستن و احتمالا خودتون هم نمیدونید!!
مثالی که در مورد بیماری زدید اگر در رد عرفان بود باید بگم چنین مسائلی اصلا در عرفان مطرح نیستن، و اساسا عرفان به این مسایل کاری نداره ...
من فلسفه رو رد نکردم دوست عزیز !!
فلسفه رو صرفا خیالپردازی هایی میدونم که انسان رو در مسیر چرایی ها شناور میکنه.
و باعث میشه انسان به مسائل پیرامونش فکر کنه و تا وقتی علمی نشه ارزش حقیقی ندارد و خودفریبی است.
چندتا مثال از پایه های علم میزنید که قابل آزمایش نیستن و فلسفه اونارو بنا کرده؟
اتفاقا بحث بیماری در عرفان بسیار پر رنگه و بیماری رو یک ابتلا و امتحان عاشق از معشوق هم میدونن.
متاسفانه مجددا کلی گویی کردین بدون اینکه وارد مصداق ها بشوید.
اینکه اعتقاد به ماورا ناشی از تکامل هست رو به هیچ وجه فعلا نمیشه با دلیل علمی ثابت کرد ... بنابراین نمیشه با چنین اعتمادی گفت که این باورها غلط و ناشی از تکامل هستن ...
اعتقاد به ماورا دقیقا به خاطر تکامل هست.
برای همینم هست که با گسترش علم در حال کمرنگ و کمرنگ تر شدن هست.
البته در نزد کسانی که اهل علم هستند وگرنه نزد عوام همیشه پر رنگ بوده و هست.
پدیده هایی مثل شکستن شیشه در اثر سرد و گرم شدن که مینداختن گردن اجنه تا ربط دادن دژاوو به پرواز روح و ... مثال هایی از این روند تکاملی هست.
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 20:28
من فلسفه رو رد نکردم دوست عزیز !!
فلسفه رو صرفا خیالپردازی هایی میدونم که انسان رو در مسیر چرایی ها شناور میکنه.
و باعث میشه انسان به مسائل پیرامونش فکر کنه و تا وقتی علمی نشه ارزش حقیقی ندارد و خودفریبی است.
چندتا مثال از پایه های علم میزنید که قابل آزمایش نیستن و فلسفه اونارو بنا کرده؟
اتفاقا بحث بیماری در عرفان بسیار پر رنگه و بیماری رو یک ابتلا و امتحان عاشق از معشوق هم میدونن.
متاسفانه مجددا کلی گویی کردین بدون اینکه وارد مصداق ها بشوید.
اعتقاد به ماورا دقیقا به خاطر تکامل هست.
برای همینم هست که با گسترش علم در حال کمرنگ و کمرنگ تر شدن هست.
البته در نزد کسانی که اهل علم هستند وگرنه نزد عوام همیشه پر رنگ بوده و هست.
پدیده هایی مثل شکستن شیشه در اثر سرد و گرم شدن که مینداختن گردن اجنه تا ربط دادن دژاوو به پرواز روح و ... مثال هایی از این روند تکاملی هست.
بنظر شما فلسفه خیالپردازی هست و تا وقتی علمی نشه ارزش حقیقی ندارد و خودفریبی است، خب ببینیم چند تا از عقاید شما از جنس همین خیال پردازی ها هست تا بقول شما کلی گویی هم نکرده باشم:
1. شما به وجود خودتون و جهان خارج اعتقاد دارید، درسته؟ خب این اعتقادتون رو با روش علمی و به صورت آزمایش پذیر برای من اثبات کنید؟
2. اساس علم روابط علت و معلول هست، درسته؟ شما برای من با روش علمی اثبات کنید که هر معلولی علت داره؟
3. اساس علم سنخیت علت و معلول هست، یعنی همیشه معلول های مشابه علل مشابه دارند، درسته؟ این رو با روش علمی اثبات کنید ؟
...
و مسایل دیگه ای که برای پرهیز از اطاله کلام ذکر نمیکنم. همونطور که میدونید این چند مساله که گفتم پایه و اساس علم رو تشکیل میدن ولی هیچ کدوم رو با روش علمی و آزمایش و تجربه نمیشه ثابت کرد ... البته اگر شما میتونید ثابت کنید ... اما اگر نتونید پس چرا به علم اعتماد میکنید و به اون افتخار میکنید؟؟ در حالی که هیچ کدوم از پایه هاش علمی و آزمایش پذیر نیستن؟؟
پایه های علم فلسفی هستن، همون چیزی که از نظر شما خیالبافی هست، بنابراین شما بدون اینکه بدونید پایه و اساس تمام اعتقادات علمی تون همین بقول خودتون خیالبافی ها هستن ...
در مرود عرفان و اینکه چه چیزی هست قسمتی از تعریف عرفان از ویکی پدیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عرفان) رو میارم، خودتون بیشتر تحقیق کنید خواهید دید مساله بیماری و ... اساسا در عرفان مطرح نیس:
"عرفان نوعی روش برای حصول به حقیقت است که بر این فرض بنا شده است که عقل و حواس پنجگانه به دلیل خطاهای ادراکی قابل اتکا نیستند و به تنهایی قادر به درک حقیقت نمیباشند و از این رو به نوعی تلاش برای ادراک بی واسطه حقایق نیاز است که بدان عرفان میگویند."
اعتقاد به ماورا دقیقا به خاطر تکامل هست.
برای همینم هست که با گسترش علم در حال کمرنگ و کمرنگ تر شدن هست.
...
این حرفتون را با روش علمی برای من ثابت کنید، چون بر اساس گفته های شما فقط یافته های علمی ارزش اعتماد رو داره ...
B.Russell
13-03-2015, 20:55
بنظر شما فلسفه خیالپردازی هست و تا وقتی علمی نشه ارزش حقیقی ندارد و خودفریبی است، خب ببینیم چند تا از عقاید شما از جنس همین خیال پردازی ها هست تا بقول شما کلی گویی هم نکرده باشم:
1. شما به وجود خودتون و جهان خارج اعتقاد دارید، درسته؟ خب این اعتقادتون رو با روش علمی و به صورت آزمایش پذیر برای من اثبات کنید؟
2. اساس علم روابط علت و معلول هست، درسته؟ شما برای من با روش علمی اثبات کنید که هر معلولی علت داره؟
3. اساس علم سنخیت علت و معلول هست، یعنی همیشه معلول های مشابه علل مشابه دارند، درسته؟ این رو با روش علمی اثبات کنید ؟
...
و مسایل دیگه ای که برای پرهیز از اطاله کلام ذکر نمیکنم. همونطور که میدونید این چند مساله که گفتم پایه و اساس علم رو تشکیل میدن ولی هیچ کدوم رو با روش علمی و آزمایش و تجربه نمیشه ثابت کرد ... البته اگر شما میتونید ثابت کنید ... اما اگر نتونید پس چرا به علم اعتماد میکنید و به اون افتخار میکنید؟؟ در حالی که هیچ کدوم از پایه هاش علمی و آزمایش پذیر نیستن؟؟
پایه های علم فلسفی هستن، همون چیزی که از نظر شما خیالبافی هست، بنابراین شما بدون اینکه بدونید پایه و اساس تمام اعتقادات علمی تون همین بقول خودتون خیالبافی ها هستن ...
در مرود عرفان و اینکه چه چیزی هست قسمتی از تعریف عرفان از ویکی پدیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) رو میارم، خودتون بیشتر تحقیق کنید خواهید دید مساله بیماری و ... اساسا در عرفان مطرح نیس:
"عرفان نوعی روش برای حصول به حقیقت است که بر این فرض بنا شده است که عقل و حواس پنجگانه به دلیل خطاهای ادراکی قابل اتکا نیستند و به تنهایی قادر به درک حقیقت نمیباشند و از این رو به نوعی تلاش برای ادراک بی واسطه حقایق نیاز است که بدان عرفان میگویند."
میفرمایید چون فلسفه گفته علت و معلولی هست، علم هم اومده از این حرف خیلی بزرگ فلسفه کمک گرفته و خودش رو رشد داده.
در حالیکه احتمالا وقتی ازتون بپرسن فلسفه از کجا؟ علت و معلول رو کشف کرده، باید بریم در ناکجا آباد سیر کنیم !!
آنچه شما فلسفه علت و معلول مینامی در ابتدا یکسری مشاهده علمی بوده.
یعنی انسان برای پدیده های اطرافش علت های علمی دیده و به صورت تکرار پذیر هم دیده فلان علت، فلان معلول رو شامل میشه بعدا نتیجه گرفته هر معلولی علتی دارد.
این صرفا یک مشاهده علمیه که اسم فلسفه رو روش میذارید.
ما اگر مثل شما بخواهیم فکر کنیم قانون نیوتن رو هم باید قانون فلسفی نیوتن بدونیم.
چون ابتدا بر مبنای مشاهدات شکل گرفته و سپس یک قانون شده و بعدا شما بگی بیا این فلسفه رو نقض کن !!!!
میلیاردها میلیارد علت و معلول روزانه در آزمایشگاه های شیمی و فیزیک و.. دارن تست میشن و براشون قانون نوشته میشه.
متاسفانه این فرمایشتون از نظر من از اساس سفسطه بود.
منم توانایی چندانی در پاسخ به مغالطات ندارم چون سئوال غلط هست.
در مورد عرفان هم بهتره به اشعار مولانا و حرفای ملاصدرا رجوع کنید که چگونه بیماری رو امتحانی از طرف عاشق (ارباب) از معشوقش (بردگان زمینی = انسان) میدونن.
مگر اینکه عرفان شما هم یک چیز من در آوردی باشه که معلوم نیست برای شناختش باید به کجا و چه افرادی رجوع کنیم.
اون حرفم رو هم علم آمار نشون میده که میزان اعتقاد به مااورالطبیعه با روند تکاملی انسان کاهش پیدا کرده.
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 21:23
میفرمایید چون فلسفه گفته علت و معلولی هست، علم هم اومده از این حرف خیلی بزرگ فلسفه کمک گرفته و خودش رو رشد داده.
در حالیکه احتمالا وقتی ازتون بپرسن فلسفه از کجا؟ علت و معلول رو کشف کرده، باید بریم در ناکجا آباد سیر کنیم !!
آنچه شما فلسفه علت و معلول مینامی در ابتدا یکسری مشاهده علمی بوده.
یعنی انسان برای پدیده های اطرافش علت های علمی دیده و به صورت تکرار پذیر هم دیده فلان علت، فلان معلول رو شامل میشه بعدا نتیجه گرفته هر معلولی علتی دارد.
این صرفا یک مشاهده علمیه که اسم فلسفه رو روش میذارید.
...
منظورتون از علت های علمی چی هست؟ مگه علت غیر علمی هم داریم؟؟
پس شما معتقد هستید انسان برای پدیده های اطرافش علت های علمی دیده و به صورت تکرار پذیر هم دیده فلان علت، فلان معلول رو شامل میشه بعدا نتیجه گرفته هر معلولی علتی دارد.
1. ایا شما میتونید این ادعاتون رو بصورت علمی و آزمایش پذیر اثبات کنید؟ اگر خیر، که بقول خودتون دارید خیال پردازی میکنید؟ اگر بله، بفرمایید ...
2. شما چطور از مشاهده چند نمونه محدود به یک قانون کلی مطلق رسیدید؟ این عمومیت رو از کجا اوردید؟ مگه اساس علم آزمایش و تجربه نیست؟ شما که به گذشته و آینده دسرسی ندارید و مسلما نمیتونید وضعیت این پدیده ها رو در گذشته و آینده مورد آزمایش و تجربه قرار بدید، بنابراین با چه مجوزی و بر اساس چه قانونی میگید که این روابط در همه جا و همه زمانها اینطور بودن، هستن و خواهند بود؟؟ تنها دلیلی که شما برای این کلیت و عمومیت دارید اینه که طبیعت همیشه به یک صورت عمل میکنه و این یک باور فلسفی و عقلی هست نه علمی، چون علم هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی محدود هست ...
مگر اینکه عرفان شما هم یک چیز من در آوردی باشه که معلوم نیست برای شناختش باید به کجا و چه افرادی رجوع کنیم.
متاسفانه یکی از مشکلات بحث با شما اینه که شما برای همه چیز تعریف خودتون رو دارید و بر اساس همین تعریف شخصی سعی دارید عقایدتون رو اثبات کنید، در حالی که میدونید شرط اول بحث اینه که دو طرف بر اساس تعاریف استاندارد پیش برن ... من برای شما از ویکی پدیا منبع میارم اونوقت شما بدون ذکر هیچ منبعی تفسیر و برداشت خودتون از چند نفر رو به عنوان تعریف رسمی یک پدیده ذکر میکنید!! و سعی میکنید بر اساس این تعریف بی پایه و اساس استدلال طرف مقابل رو نقد کنید، بقول معروف خودتون میبرید و خودتون میدوزید ...
فقط بدونید که عرفان یک روش هست برای رسیدن به حقیقت نه مجموعه از عقاید در مورد مثلا بیماری و ...
اون حرفم رو هم علم آمار نشون میده که میزان اعتقاد به مااورالطبیعه با روند تکاملی انسان کاهش پیدا کرده.
یعنی الان از نظر علمی اون حرفتون رو اثبات کردید!!!
متاسفانه من در پست شما بجز کلی گویی جواب هیچ کدوم از سوالاتم رو ندیدم ...
نمیدونم چقد با فلسفه اشنا هستید، اما دقت داشته باشید که همین علم که فکر میکنید باید معیار همه چیز باشه، پایه های خودش هیچ کدوم علمی و قابل آزمایش نیستن!! شما اگر معتقد هستید که هر باور و عقیده تنها زمانی قابل اعتماد هست که آزمایش پذیر باشه، اول از همه باید قید علم رو بزنید و به هیچ کدوم از یافته هاش اعتماد نکنید، چون همون طور که گفتم آنچه باعث شده ما به علم و یافته هاش اعتماد کنیم فقط و فقط یک سری باورهای فلسفی غیر قابل آزمایش هست !!!
شما که با افتخار دارید فلسفه رو رد میکنید،باید بدونید که اساس باورهای شما همه فلسفی و غیر قابل آزمایش هستن و احتمالا خودتون هم نمیدونید!!
مثالی که در مورد بیماری زدید اگر در رد عرفان بود باید بگم چنین مسائلی اصلا در عرفان مطرح نیستن، و اساسا عرفان به این مسایل کاری نداره ...
کل مسئله، و پست های بعدی که ارسال کردید، به این نکته برمی گرده که شما معتقد هستید متد علمی خودش بوسیله متد علمی قابل آزمایش نیست. در حالی که بطور واضح این ادعا غلط است.
کافیه شما از طریق سایر متدهای مختلف (علم، فلسفه، طالع بینی، فالگیری، خالی بندی و ...) به تولید و سازماندهی دانش بپردازید و بعد ببینید کدوم متد در نهایت بهتر قادر به توضیح و پیشبینی جهان اطراف است، و طبیعتا اون متد، علم خواهد بود. تمام! شما با همون شیوه ای که فهمیدید فرضا فرگشت بهترین توضیح برای پراکندگی گونه های مختلف حیات در زمین است، متوجه میشید متد علمی بهترین شیوه تولید و سازماندهی دانش است.
بنظر شما فلسفه خیالپردازی هست و تا وقتی علمی نشه ارزش حقیقی ندارد و خودفریبی است، خب ببینیم چند تا از عقاید شما از جنس همین خیال پردازی ها هست تا بقول شما کلی گویی هم نکرده باشم:
1. شما به وجود خودتون و جهان خارج اعتقاد دارید، درسته؟ خب این اعتقادتون رو با روش علمی و به صورت آزمایش پذیر برای من اثبات کنید؟
2. اساس علم روابط علت و معلول هست، درسته؟ شما برای من با روش علمی اثبات کنید که هر معلولی علت داره؟
3. اساس علم سنخیت علت و معلول هست، یعنی همیشه معلول های مشابه علل مشابه دارند، درسته؟ این رو با روش علمی اثبات کنید ؟
...
و مسایل دیگه ای که برای پرهیز از اطاله کلام ذکر نمیکنم. همونطور که میدونید این چند مساله که گفتم پایه و اساس علم رو تشکیل میدن ولی هیچ کدوم رو با روش علمی و آزمایش و تجربه نمیشه ثابت کرد ... البته اگر شما میتونید ثابت کنید ... اما اگر نتونید پس چرا به علم اعتماد میکنید و به اون افتخار میکنید؟؟ در حالی که هیچ کدوم از پایه هاش علمی و آزمایش پذیر نیستن؟؟
مشکل اینجاست که این سه تا چیزی که گفتید هیچ ربطی به پایه های علم و ... نداره! اینها فقط تصورات شماست. شما لازم نیست هیچ کدوم از سه مورد قبلی رو اثبات کنید، ولی سه پیشفرض دیگه برای علم وجود داره:
1. من دارم چیزی رو تجربه می کنم.
2. من می تونم از چیزی که تجربه می کنم، چیزهایی رو بیاموزم.
3. آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را دارند مفیدتر از آموختنی هایی هستند که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را ندارند.
برای تولید علم به هیچ عقیده و پایه و اساس دیگری نیاز نیست، شما نه نیاز هست تصور کنید وجود دارید یا جهان اطراف وجود داره یا علت و معلولی وجود داره، و هر سه این موارد بالا بطور علمی قابل نشان دادن هستند و در اصل این سه فرضیه اساس و بیان ساده متد علمی هستند. این که شما می فرمایید "علت و معلول" اساس علم رو تشکیل میده غلط است. "علت و معلول" صرفا یکی از یافته های علم است و مثل هر یافته دیگری در صورتی که زمانی مشاهداتی داشته باشیم که دامنه فراتری از روابط علیت داشته باشند (که به نظر می رسه ممکن است) این ها هم زیر سوال خواهند رفت بدون اینکه اساس علم زیر سوال بره.
2. شما چطور از مشاهده چند نمونه محدود به یک قانون کلی مطلق رسیدید؟ این عمومیت رو از کجا اوردید؟ مگه اساس علم آزمایش و تجربه نیست؟ شما که به گذشته و آینده دسرسی ندارید و مسلما نمیتونید وضعیت این پدیده ها رو در گذشته و آینده مورد آزمایش و تجربه قرار بدید، بنابراین با چه مجوزی و بر اساس چه قانونی میگید که این روابط در همه جا و همه زمانها اینطور بودن، هستن و خواهند بود؟؟ تنها دلیلی که شما برای این کلیت و عمومیت دارید اینه که طبیعت همیشه به یک صورت عمل میکنه و این یک باور فلسفی و عقلی هست نه علمی، چون علم هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی محدود هست ...
مسئله اینجاست، که علم هیچ وقت نمی گه "قانون کلی مطلق" / دقت کنید ما فقط دو نوع قانون در علم داریم: (1) قوانین/تئوری هایی که نقض شدند، (2) قوانین/تئوری هایی که هنوز نقض نشدند. هیچ حالتی برای "قوانینی که اثبات شده صحیح هستند" وجود نداره. شما چندین بار درخواست کردید که کسی برای شما "با روش علمی اثبات کنه" که خودش نشون میده درک صحیحی از روش علمی ندارید چون طبیعتا روش علمی قادر به اثبات صحت چیزی نیست.
مطالعه پست اول این تاپیک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])رو توصیه می کنم چون فکر می کنم به کلیه تصورات اشتباه شما از علم پاسخ خواهد داد.
تکرار دو نکته از پست اول که می تونه مفید باشه برای دوستان:
آیا علم تنها راه کسب دانش است؟
خیر. علم تنها راهی است که می توان بر اساس آن دانش کسب شده را به آزمایش گذاشت و دید آیا قادر به پیشبینی مشاهدات ما از جهان است یا خیر.
تفاوت علوم تجربی، علوم ذاتی، علوم عرفانی، علوم نفسی، علم شرعی، علم حدیث، علم معنا و ... چیست؟
ارتباطی با هم ندارند. به جز علوم تجربی، در سایر موارد از کلمه علم بصورت مترادف دانش استفاده شده است در حالی که علم زیرمجموعه دانش است (و دانش زیرمجموعه باور است).
باور: چیزی که یک شخص باور دارد صحیح است.
دانش: باورهایی که یک شخص می داند صحیح است و مدعی است درباره آن آگاهی دارد.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 22:06
کل مسئله، و پست های بعدی که ارسال کردید، به این نکته برمی گرده که شما معتقد هستید متد علمی خودش بوسیله متد علمی قابل آزمایش نیست. در حالی که بطور واضح این ادعا غلط است.
کافیه شما از طریق سایر متدهای مختلف (علم، فلسفه، طالع بینی، فالگیری، خالی بندی و ...) به تولید و سازماندهی دانش بپردازید و بعد ببینید کدوم متد در نهایت بهتر قادر به توضیح و پیشبینی جهان اطراف است، و طبیعتا اون متد، علم خواهد بود. تمام! شما با همون شیوه ای که فهمیدید فرضا فرگشت بهترین توضیح برای پراکندگی گونه های مختلف حیات در زمین است، متوجه میشید متد علمی بهترین شیوه تولید و سازماندهی دانش است.
بحث تولید علم نیست، بدون شک در تولید دانش روش علمی از روش های دیگه بسیار بهتر و قابل اعتمادتر هست ... اما متد علمی خودش بوسیله متد علمی قابل آزمایش نیست و در ادامه دلایش رو میارم ...
مشکل اینجاست که این سه تا چیزی که گفتید هیچ ربطی به پایه های علم و ... نداره! اینها فقط تصورات شماست. شما لازم نیست هیچ کدوم از سه مورد قبلی رو اثبات کنید، ولی
سه پیشفرض دیگه برای علم وجود داره:
1. من دارم چیزی رو تجربه می کنم.
2. من می تونم از چیزی که تجربه می کنم، چیزهایی رو بیاموزم.
3. آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را دارند مفیدتر از آموختنی هایی هستند که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را ندارند.
برای تولید علم به هیچ عقیده و پایه و اساس دیگری نیاز نیست، و هر سه این موارد بطور علمی قابل نشان دادن هستند.
باز در این صورت هم پایه ها غیر علمی هستن چون:
1. شما با متد علمی نمیتونید وجود این من رو اثبات یا بقول خودتون (پوپر) اون رو ابطال کنید، اگر میتونید بسم الله ... (همون سوال اول !!)
2. شما چطور با متد علمی میتونید نشون بدید که اون تجربه رو شما دارید تجربه میکنید!! چرا خودتون رو فاعل اون تجربه میدونید؟؟ بر اساس کدوم دلیل علمی؟ (همون سوال دوم، علت و معلول!!)
3. میگید
"من می تونم از چیزی که تجربه می کنم، چیزهایی رو بیاموزم"
+
آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را دارند مفیدتر از آموختنی هایی هستند که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را ندارند"
من از شما میپرسم کی اینو گفته؟؟ شما بر چه اساس به چنین قانونی رسیدید؟؟ این عمومیت و کلیت رو از کجا آوردید؟؟ (همون سوال سوم، سنخیت علت و معلول!!)
میبینید که هیچ گریزی از این عقاید غیر علمی نیست، و شما خواه ناخواه قبل از هر تفکر و نتیجه گیری ناخودآگاه اونها رو پیش فرض قرار میگیرید ...!!
مسئله اینجاست، که علم هیچ وقت نمی گه "قانون کلی مطلق" / دقت کنید ما فقط دو نوع قانون در علم داریم: (1) قوانین/تئوری هایی که نقض شدند، (2) قوانین/تئوری هایی که هنوز نقض نشدند. هیچ حالتی برای "قوانینی که اثبات شده صحیح هستند" وجود نداره. شما چندین بار درخواست کردید که کسی برای شما "با روش علمی اثبات کنه" که خودش نشون میده درک صحیحی از روش علمی ندارید چون طبیعتا روش علمی قادر به اثبات صحت چیزی نیست.
با عقاید پوپر آشنا هستم!!
بحث تولید علم نیست، بدون شک در تولید دانش روش علمی از روش های دیگه بسیار بهتر و قابل اعتمادتر هست ... اما متد علمی خودش بوسیله متد علمی قابل آزمایش نیست و در ادامه دلایش رو میارم ...
باز در این صورت هم پایه ها غیر علمی هستن چون:
1. شما با متد علمی نمیتونید وجود این من رو اثبات یا بقول خودتون (پوپر) اون رو ابطال کنید، اگر میتونید بسم الله ... (همون سوال اول !!)
2. شما چطور با متد علمی میتونید نشون بدید که اون تجربه رو شما دارید تجربه میکنید!! چرا خودتون رو فاعل اون تجربه میدونید؟؟ بر اساس کدوم دلیل علمی؟ (همون سوال دوم، علت و معلول!!)
3. میگید "
آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را دارند مفیدتر از آموختنی هایی هستند که قدرت پیشبینی تجربه های آینده من را ندارند"
من از شما میپرسم کی اینو گفته؟؟ شما بر چه اساس به چنین قانونی رسیدید؟؟ این عمومیت و کلیت رو از کجا آوردید؟؟ (همون سوال سوم، سنخیت علت و معلول!!)
میبینید که هیچ گریزی از این عقاید غیر علمی نیست، و شما خواه ناخواه قبل از هر تفکر و نتیجه گیری ناخودآگاه اونها رو پیش فرض قرار میگیرید ...!!
با عقاید پوپر آشنا هستم!!
شما گفتید: بدون شک در تولید دانش روش علمی از روش های دیگه بسیار بهتر و قابل اعتمادتر هست // از کجا این رو فهمیدید؟ هیچ راهی به جز متد علمی برای فهمیدن این مسئله ندارید و شما هم بطور مخفیانه در پس ذهنتون برای سنجش این مسئله از متد علمی استفاده کردید! :n01:
جالبه شما سه پیشفرضی که من آوردم رو ول کردید و همون سه پیشفرض ابتدایی خودتون رو تکرار کردید و به من میگید اثباتشون کنم :دی من دوباره تاکید می کنم روی سه پیشفرضی که برای علم (نه فلسفه اسلامی) لازمه پذیرفته بشه و اینکه چطور بطور علمی قابل آزمایش هستند.
1. من دارم چیزی رو تجربه می کنم. بطور علمی؟ آیا میشه این ادعا رو بطور تکرار پذیر نشون داد؟ بله. چون "تجربه کردن من" قابل تکرار است چون من دارم تجربه کردن خودم رو بطور مکرر مشاهده می کنم. دقت کنید ادعا نشد "من وجود دارم" / فقط اینکه "من دارم الان چیزی رو تجربه می کنم". حتی اگه من وجود خارجی نداشته باشم (شبیه سازی) یا جهان وجود خارجی نداشته باشه (Solipsism) ، تغییری در عبارت ابتدایی بوجود نمیاد و موضوع "تجربه کردن" است و نه وجود داشتن. و تجربه کردن بویسله متد علمی قابل آزمایش است و قبولش بر اساس یافته های علمی است.
2. ادعایی درباره فاعلیت نشده، من می تونم از مشاهده خودم چیزی یاد بگیرم چون این قابل تکرار است. من می تونم یادگیری رو تکرار کنم. ادعایی درباره مکانیزم یادگیری و فاعل این پروسه یادگیری واقعا کیست نشده (می تونه من باشه، می تونه چند خط کد در یک شبیه سازی باشه، می تونه یک نفر دیگه باشه که داره این توهم رو برای من پدید میاره). یادگیری هم کاملا بطور علمی قابل آزمایش است و قبول این مورد هم بر اساس یافته های علمی است.
3. هیچ کس. قابل آزمایش است. شما آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربیات آینده رو دارند و ندارند رو بیارید و بگذارید وسط، و ببینید کدام یک مفیدتر خواهند بود. 1000 نوع آموختنی که رو بیارید، می بینید اونهایی که قدرت پیشبینی تجربیات آینده رو دارند مفیدتر هستند. بطور مثال "قانون جاذبیه نیوتن" مفیدتر از "طالع بینی هندی" است و "ترکیب یونی مولکول ها" مفیدتر از "کیمیاگری" است، و همینطور برای درمان سرطان "شیمی درمانی" مفیدتر از "زالو درمانی" است.
توصیه می کنم به جای اینکه این سه مورد رو بپیچونید تا به سه مورد ابتدایی خودتون برسید (و درخواست کنید کسی اونها رو براتون اثبات کنه)، همین موارد رو دقیق بخونید. موضوع فقط تجربه، یادگیری و آزمایش است، نه وجود، فاعلیت و علیت! هیچ کدوم از اون سه مورد نیازی نیست پذیرفته بشن تا متد علمی قابل استفاده باشه.
B.Russell
13-03-2015, 22:39
منظورتون از علت های علمی چی هست؟ مگه علت غیر علمی هم داریم؟؟
پس شما معتقد هستید انسان برای پدیده های اطرافش علت های علمی دیده و به صورت تکرار پذیر هم دیده فلان علت، فلان معلول رو شامل میشه بعدا نتیجه گرفته هر معلولی علتی دارد.
1. ایا شما میتونید این ادعاتون رو بصورت علمی و آزمایش پذیر اثبات کنید؟ اگر خیر، که بقول خودتون دارید خیال پردازی میکنید؟ اگر بله، بفرمایید ...
2. شما چطور از مشاهده چند نمونه محدود به یک قانون کلی مطلق رسیدید؟ این عمومیت رو از کجا اوردید؟ مگه اساس علم آزمایش و تجربه نیست؟ شما که به گذشته و آینده دسرسی ندارید و مسلما نمیتونید وضعیت این پدیده ها رو در گذشته و آینده مورد آزمایش و تجربه قرار بدید، بنابراین با چه مجوزی و بر اساس چه قانونی میگید که این روابط در همه جا و همه زمانها اینطور بودن، هستن و خواهند بود؟؟ تنها دلیلی که شما برای این کلیت و عمومیت دارید اینه که طبیعت همیشه به یک صورت عمل میکنه و این یک باور فلسفی و عقلی هست نه علمی، چون علم هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی محدود هست ...
متاسفانه یکی از مشکلات بحث با شما اینه که شما برای همه چیز تعریف خودتون رو دارید و بر اساس همین تعریف شخصی سعی دارید عقایدتون رو اثبات کنید، در حالی که میدونید شرط اول بحث اینه که دو طرف بر اساس تعاریف استاندارد پیش برن ... من برای شما از ویکی پدیا منبع میارم اونوقت شما بدون ذکر هیچ منبعی تفسیر و برداشت خودتون از چند نفر رو به عنوان تعریف رسمی یک پدیده ذکر میکنید!! و سعی میکنید بر اساس این تعریف بی پایه و اساس استدلال طرف مقابل رو نقد کنید، بقول معروف خودتون میبرید و خودتون میدوزید ...
فقط بدونید که عرفان یک روش هست برای رسیدن به حقیقت نه مجموعه از عقاید در مورد مثلا بیماری و ...
بله علت های غیر علمی هم داریم !!
علت غیر علمی تراشیدن هم کار مذهب، عرفان و فلسفه هست.
یعنی بر اساس مشاهدات علمی کاملا طبیعی، یک قانون علمی علت و معلول نوشته شده، سپس برای معلول هایی یکسری علت های ماورایی و خیالی تعریف شده.
مثال در مکانیزم خواب دیدن، معلول اگر خواب دیدن باشد، علت پرواز روح در عالمی دیگر است !!!
این یک رابطه علت و معلول عرفانی که احتمالا شما وجود روح رو هم در این عرفان نوظهورتون انکار کنید.
بازم عرض میکنم در سئوالاتتون دارین مغلطه میکنید.
تعریف استاندارد هم فقط برای تعاریف علمی هست، چون قابل تکرار و کالیبراسیون هست.
من هم نیمتونم با استاندارد علمی بیام حرفای شمارو که مبنای علمی نداره و حرف هست رد کنم؛ همانطور که نمیتونم ادعای شما رو برای زندگی موجودات شش سر در کهکشانی دیگر رد کنم.
اثبات بر عهده مدعی هست، نه اینکه مدعی یکسری دلایل به خیال خودش علمی بیاره و سپس بگه ردش کن !!!!!!!!!!
فلسفه و عرفان برداشت های شخصیه، برداشت استاندارد نیست.
شما هم فکر میکنی داری بحث استاندارد میکنی، عرفان استاندارد نداره اون فلسفه ای هم که طرفدارش هستید استانداردی نداره.
N I G H T P E A C E
13-03-2015, 23:01
شما گفتید: بدون شک در تولید دانش روش علمی از روش های دیگه بسیار بهتر و قابل اعتمادتر هست // از کجا این رو فهمیدید؟ هیچ راهی به جز متد علمی برای فهمیدن این مسئله ندارید و شما هم بطور مخفیانه در پس ذهنتون برای سنجش این مسئله از متد علمی استفاده کردید! :n01:
میشه بگید کجایی این قضیه رو من با متد علمی فهمیدم؟؟!! این حرف من یک باور عقلانی فلسفی هست نه علمی، همینکه من دارم این عقیدم رو عمومیت و کلیت میدم نشون میده ادعایی من یک ادعای فلسفی هست. چون علم هیچ وقت نمیتونه به یک ادعا کلیت و عمومیت بده، من دیدم تا الان علم بهترین نتایج رو داده و بعد بر همین اساس یک قیاس عقلی انجام میدم و به یک نتیجه کلی میرسم.
ببینید درک این مساله خیلی مهم هست: کلیت و عمومیت رو فلسفه و عقل به ما میده نه علم، چون یافته های علم جزیی هستن و یافته های فلسفه کلی، کلیت رو فلسفه به علم میده، نه علم به خودش ... کمی روی این مساله فکر کنید ...
1. من دارم چیزی رو تجربه می کنم. بطور علمی؟ آیا میشه این ادعا رو بطور تکرار پذیر نشون داد؟ بله. چون "تجربه کردن من" قابل تکرار است چون من دارم تجربه کردن خودم رو بطور مکرر مشاهده می کنم. دقت کنید ادعا نشد "من وجود دارم" / فقط اینکه "من دارم الان چیزی رو تجربه می کنم". حتی اگه من وجود خارجی نداشته باشم (شبیه سازی) یا جهان وجود خارجی نداشته باشه (Solipsism) ، تغییری در عبارت ابتدایی بوجود نمیاد و موضوع "تجربه کردن" است و نه وجود داشتن. و تجربه کردن بویسله متد علمی قابل آزمایش است و قبولش بر اساس یافته های علمی است.
2. ادعایی درباره فاعلیت نشده، من می تونم از مشاهده خودم چیزی یاد بگیرم چون این قابل تکرار است. من می تونم یادگیری رو تکرار کنم. ادعایی درباره مکانیزم یادگیری و فاعل این پروسه یادگیری واقعا کیست نشده (می تونه من باشه، می تونه چند خط کد در یک شبیه سازی باشه، می تونه یک نفر دیگه باشه که داره این توهم رو برای من پدید میاره). یادگیری هم کاملا بطور علمی قابل آزمایش است و قبول این مورد هم بر اساس یافته های علمی است.
3. هیچ کس. قابل آزمایش است. شما آموختنی هایی که قدرت پیشبینی تجربیات آینده رو دارند و ندارند رو بیارید و بگذارید وسط، و ببینید کدام یک مفیدتر خواهند بود. 1000 نوع آموختنی که رو بیارید، می بینید اونهایی که قدرت پیشبینی تجربیات آینده رو دارند مفیدتر هستند. بطور مثال "قانون جاذبیه نیوتن" مفیدتر از "طالع بینی هندی" است و "ترکیب یونی مولکول ها" مفیدتر از "کیمیاگری" است، و همینطور برای درمان سرطان "شیمی درمانی" مفیدتر از "زالو درمانی" است.
به ترتیب شماره ها جواب میدم:
1. بنظرم هنوز معنایی علم و ادعاهایی علمی رو به درستی نمیدونید، رجوع کنید به پست 58، همین صفحه، خودتون در تعریف علم میگین:
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
اما وقتی میخواین به سوال من جواب بدین همین تعریف رو در نظر نمیگیرید و علم رو طور دیگه تعریف میکنید، اون دلیلی که شما برای ادعلی
"من دارم الان چیزی رو تجربه می کنم".
بر اساس تعریف علم، علمی نیست!! چون فقط و فقط یک احساس هست، نوعی شهود و علم حضوری که شما به هیچ وجه نمیتونید به دیگران نشون بدید!! در حالی که خود شما در تعریف علم اوردین که باید بشه بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
پس ادعای اول شما علمی نیست و شما نتونستید با روش علمی اثبات/ابطالش کنید ...!!
2. سوال من رو متوجه نشدید، شما چطور میتونید با متد علمی نشون بدید که اون تجربه رو شما دارید تجربه میکنید؟؟ یعنی اگر من از شما بخوام که با متد علمی بمن نشون بدید که شما چنین تجربه دارید، و اینکه اساسا چنین تجربه وجود داره و توهم و خیالات نیست، شما چطور با روش علمی این رو بمن نشون میدید؟ البته با روش علمی به معنای واقعیش!!
3. باز از شما میپرسم شما این کلیت رو از کجا میارید؟ با چه مجوزی این دانش امروز رو به فردا هم تعمیم میدید؟؟ اگر من از شما بخوام با متد علمی و بصورت تکرار پذیر به من نشون بدید که این ادعای شما درست هست و میتونه پایه و اساس علم باشه شما چطور این رو به من نشون میدید؟؟
با توجه به جواب هاتون بسیار محتمل میدونم که شما منظور من رو بدرستی متوجه نمیشید ...
میشه بگید کجایی این قضیه رو من با متد علمی فهمیدم؟؟!! این حرف من یک باور عقلانی فلسفی هست نه علمی، همینکه من دارم این عقیدم رو عمومیت و کلیت میدم نشون میده ادعایی من یک ادعای فلسفی هست. چون علم هیچ وقت نمیتونه به یک ادعا کلیت و عمومیت بده، من دیدم تا الان علم بهترین نتایج رو داده و بعد بر همین اساس یک قیاس عقلی انجام میدم و به یک نتیجه کلی میرسم.
ببینید درک این مساله خیلی مهم هست: کلیت و عمومیت رو فلسفه و عقل به ما میده نه علم، چون یافته های علم جزیی هستن و یافته های فلسفه کلی، کلیت رو فلسفه به علم میده، نه علم به خودش ... کمی روی این مساله فکر کنید ...
شما تا الان دیدید علم بهترین نتایج رو داده -> مشاهده / تئوری سازی / تست تئوری
این تعریف متد علمی است.
اینکه می فرمایید کلیت رو فلسفه و عقل میده صحیح است (دیدی که شما از کلیت دارید)، ولی شما هیچ نیازی به پذیرش کلیت به این شکل ندارید و یک ذهنیت علمی هیچ وقت ادعای کلیت به این شکل نمی کنه. بطور مثال شما اگه بگید "قوانین حرکت نیوتن چون در سرعت های پایین صدق می کنند در همه سرعت ها صدق می کنند" // این ادعا فلسفی و عقلی است و علمی نیست، و یک ادعای غلط است.
شما هیچ نیازی ندارید برای کاربردی بودن متد علمی، به یافته هاش کلیت مطلق بدید.
به ترتیب شماره ها جواب میدم:
1. بنظرم هنوز معنایی علم و ادعاهایی علمی رو به درستی نمیدونید، رجوع کنید به پست 58، همین صفحه، خودتون در تعریف علم میگین:
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
اما وقتی میخواین به سوال من جواب بدین همین تعریف رو در نظر نمیگیرید و علم رو طور دیگه تعریف میکنید، اون دلیلی که شما برای ادعلی
"من دارم الان چیزی رو تجربه می کنم".
بر اساس تعریف علم، علمی نیست!! چون فقط و فقط یک احساس هست، نوعی شهود و علم حضوری که شما به هیچ وجه نمیتونید به دیگران نشون بدید!! در حالی که خود شما در تعریف علم اوردین که باید بشه بصورت
مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
پس ادعای اول شما علمی نیست و شما نتونستید با روش علمی اثبات/ابطالش کنید ...!!
2. سوال من رو متوجه نشدید، شما چطور میتونید با متد علمی نشون بدید که اون تجربه رو شما دارید تجربه میکنید؟؟ یعنی اگر من از شما بخوام که با متد علمی بمن نشون بدید که شما چنین تجربه دارید، و اینکه اساسا چنین تجربه وجود داره و توهم و خیالات نیست، شما چطور با روش علمی این رو بمن نشون میدید؟ البته با روش علمی به معنای واقعیش!!
3. باز از شما میپرسم شما این کلیت رو از کجا میارید؟ با چه مجوزی این دانش امروز رو به فردا هم تعمیم میدید؟؟ اگر من از شما بخوام با متد علمی و بصورت تکرار پذیر به من نشون بدید که این ادعای شما درست هست و میتونه پایه و اساس علم باشه شما چطور این رو به من نشون میدید؟؟
با توجه به جواب هاتون بسیار محتمل میدونم که شما منظور من رو بدرستی متوجه نمیشید ...
1. بله کلمه "سایرین" رو پیدا کردید (که شما هم خیلی زرنگ تشریف دارید و سریعا دنبال مچ گیری هستید :دي)... استفاده از کلمه "سایرین" منظور Repeatability و تکرارپذیر بودن آن است که به زبان ساده نوشته شده تا مخاطب یاد بگیره (به خصوص که اون تعریف دقیقی از علم نبوده و برای مقایسه آورده شده).
اگه دقت کنید تعریف دقیقتری که از علم در همین تاپیک در پست اول ارائه شد و شما بی توجه ازش گذشتید: علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیحها و پیشبینیهای آزمایششدنی.
اوکی؟ بدون کلمه "سایرین"... حالا اگه ممکنه برگردید به اصل موضوع بپردازید!
"من چیزی رو تجربه می کنم" و این قابل تکرار است. هر چیزی که منظور من از "تجربه کردن" باشه قابل تکرار است و می تونم تکرارش کنم. موضوع تکرار پذیری (Repeatability) این نیست که مستقیما خود تجربه برای سایرین تکرار پذیر باشه (در این صورت شما نمی تونید درد یا خودآگاهی رو هم تکرارپذیر بدونید)، آزمایش باید تکرارپذیر باشه که برای "من تجربه می کنم" این شرط صدق می کنه.
2. نیازی نیست من چنین چیزی رو نشون بدم چون چنین چیزی رو ادعا نکردم. من گفتم که این تجربه می تونه توهم و خیال باشه و باز هم ادعا صحیح است (میشه درباره این تجربه - هر چیزی که هست - چیزی رو یاد گرفت).
3. هیچ نیازی به پذیرش بی چون و چرای کلیت نیست. کلیت هم یک یافته بر اساس متد علمی است مثل علیت. شما کلیت رو به همراه سایر تئوری های رقیب (عدم کلیت، کلیت عشقی، کلیت نسبی، کلیت بر اساس زمان و مکان و ...) به آزمایش می گذارید و می بینید کدومشون قادر به توضیح بهتر آزمایشات هستند، و اونی که بهتر از همه توضیح میده رو می پذیرید.
دوباره هر سه رو تبدیل کردید به وجود، فاعلیت و این بار کلیت. هیچ کدوم اساس علم نیستند. من منظور شما رو متوجه میشم و (امیدوارم) شما زحمت مطالعه این مطالب رو به خودتون بدید، به جای اینکه در ریز کلمات دنبال مچ گیری و ... باشید. تمرکز بیش از حد شما روی این مسائل (فاعلیت، وجود، کلیت، علیت و ...) ربطی به دانش شناسی علم نداره و این چیزها پیشفرض ها و اساس های علم نیستند.
N I G H T P E A C E
14-03-2015, 00:20
شما تا الان دیدید علم بهترین نتایج رو داده -> مشاهده / تئوری سازی / تست تئوری
این تعریف متد علمی است.
اینکه می فرمایید کلیت رو فلسفه و عقل میده صحیح است (دیدی که شما از کلیت دارید)، ولی شما هیچ نیازی به پذیرش کلیت به این شکل ندارید و یک ذهنیت علمی هیچ وقت ادعای کلیت به این شکل نمی کنه. بطور مثال شما اگه بگید "قوانین حرکت نیوتن چون در سرعت های پایین صدق می کنند در همه سرعت ها صدق می کنند" // این ادعا فلسفی و عقلی است و علمی نیست، و یک ادعای غلط است.
شما هیچ نیازی ندارید برای کاربردی بودن متد علمی، به یافته هاش کلیت مطلق بدید.
ببینید ما برای قبول هر قانون علمی حتما با ید به اون کلیت بدیم، منظور من از کلیت اینه که به موارد تجربه نشده هم تعمیمش بدیم...
مثلا برای ما امکان نداره که حرکت تمام موجودات عالم (ماکرو) رو تجربه و آزمایش کنیم و سپس اونا رو با قوانین نیوتن مقایسه کنیم، اما امروز اساس فیزیک رو همین قوانین تشکیل میدن، و فیزیک دانها همه معتقدن که این قوانین در سراسر دنیای ما ساری و جاری هستن، در صورتی که به کهکشانهای دیگه اساسا دسرسی ندارن تا بخوان این قوانین رو در اونجا اثبات/ابطال کنن، خب من از شما میپرسم چه چیزی باعث شده فیزیک دانها این قوانین رو در اونجا هم صادق بدونن، حتی ادعایی بزرگتری هم بکنن و بگن در گذشته هم اینجور بوده و در آینده هم اینجور خواهد بود و بعد بر همین اساس در مرود تاریخ و آینده جهان نظر بدن؟ این کلیت و عمومیت رو چه چیزی غیر از فلسفه به فیزیک داده؟؟ علم که پاش رو از منظومه و زمان ما بیرون نذاشته، پس اون چیه که چنین عمومیتی به این قوانین داده؟؟
1. بله کلمه "سایرین" رو پیدا کردید (که شما هم خیلی زرنگ تشریف دارید و سریعا دنبال مچ گیری هستید :دي)... استفاده از کلمه "سایرین" منظور Repeatability و تکرارپذیر بودن آن است که به زبان ساده نوشته شده تا مخاطب یاد بگیره (به خصوص که اون تعریف دقیقی از علم نبوده و برای مقایسه آورده شده).
اگه دقت کنید تعریف دقیقتری که از علم در همین تاپیک در پست اول ارائه شد و شما بی توجه ازش گذشتید: علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیحها و پیشبینیهای آزمایششدنی.
اوکی؟ بدون کلمه "سایرین"... حالا اگه ممکنه برگردید به اصل موضوع بپردازید!
"من چیزی رو تجربه می کنم" و این قابل تکرار است. هر چیزی که منظور من از "تجربه کردن" باشه قابل تکرار است و می تونم تکرارش کنم. موضوع تکرار پذیری (Repeatability) این نیست که مستقیما خود تجربه برای سایرین تکرار پذیر باشه (در این صورت شما نمی تونید درد یا خودآگاهی رو هم تکرارپذیر بدونید)، آزمایش باید تکرارپذیر باشه که برای "من تجربه می کنم" این شرط صدق می کنه.
شما بدون این که خودتون متوجه باشید و فقط برای اینکه حرفاتون رو اثبات کنید دارید تیشه به ریشه علم میزنید!! شما میفرمایید که مشاهده پذیر بودن جز شرایط علم نیست!! و منظور تکرارپذیری هست!! اما میدونید با این حرفتون علاوه بر اینکه دارد اولین شرط علم رو ازش میگیرید دارید راه رو برای شبه علم و ... هم باز میکنید!!
دقت کنید که فعلا بحث ما در مورد خود تجربه هست و اینکه ایا ادعای شما مبنی بر داشتن چنین تجربیاتی رو میشه با متد علمی اثبات کرد یا خیر
شما گفتید که یکی از پایه های علم اینه که "من چیزی را تجربه میکنم" و من از شما پرسیدم شما چطور با متد علمی میتونید به من نشون بدید که:
1) اساسا این "من" (یعنی شما) وجود داره و توهم نیست تا من به حرفاش اعتنا کنم و
2) این "من" داره تجربیاتی رو تجربه میکنه؟
اون تعریفی دومی که از علم دادید مربوط میشه به مرحله بعد از قبول اینکه این "من" و "تجربیاتش" وجود داره، و تا زمانی که من این دو رو
قبول نکنم نوبت به اون مرحله نمیرسه ... بنابراین اگر کسی بخواد واقعا با روش علمی پیش بره طبیعتا باید در همین مرحله توقف کنه، چون از نظر علمی وجود این دو رو نمیشه اثبات کرد و وجود انها در ردیف وجود هیولای شش سر و ... هست
از طرف دیگه همونطور که گفتم حتی خود شما هم این موارد رو بصورت علمی نمیتونید برای خودتون اثبات/ابطال کنید ... شما چطور میتونید مرحله سوم متد علمی یعنی تست تئوری رو در مورد وجود خودتون/تجرباتتون اجرا کنید!! و میدونید که بنا بر نظریه پوپر ادعایی که ابطال پذیر نیست، علمی نیست!!
فکر میکنم در این زمینه ما با پیش زمینه های ذهنی متفاوتی داریم بحث میکنیم ...
ببینید ما برای قبول هر قانون علمی حتما با ید به اون کلیت بدیم، منظور من از کلیت اینه که به موارد تجربه نشده هم تعمیمش بدیم...
مثلا برای ما امکان نداره که حرکت تمام موجودات عالم (ماکرو) رو تجربه و آزمایش کنیم و سپس اونا رو با قوانین نیوتن مقایسه کنیم، اما امروز اساس فیزیک رو همین قوانین تشکیل میدن، و فیزیک دانها همه معتقدن که این قوانین در سراسر دنیای ما ساری و جاری هستن، در صورتی که به کهکشانهای دیگه اساسا دسرسی ندارن تا بخوان این قوانین رو در اونجا اثبات/ابطال کنن، خب من از شما میپرسم چه چیزی باعث شده فیزیک دانها این قوانین رو در اونجا هم صادق بدونن، حتی ادعایی بزرگتری هم بکنن و بگن در گذشته هم اینجور بوده و در آینده هم اینجور خواهد بود و بعد بر همین اساس در مرود تاریخ و آینده جهان نظر بدن؟ این کلیت و عمومیت رو چه چیزی غیر از فلسفه به فیزیک داده؟؟ علم که پاش رو از منظومه و زمان ما بیرون نذاشته، پس اون چیه که چنین عمومیتی به این قوانین داده؟؟
پاسخ داده شده:
3. هیچ نیازی به پذیرش بی چون و چرای کلیت نیست. کلیت هم یک یافته بر اساس متد علمی است مثل علیت. شما کلیت رو به همراه سایر تئوری های رقیب (عدم کلیت، کلیت عشقی، کلیت نسبی، کلیت بر اساس زمان و مکان و ...) به آزمایش می گذارید و می بینید کدومشون قادر به توضیح بهتر آزمایشات هستند، و اونی که بهتر از همه توضیح میده رو می پذیرید.
و اضافه کنم فیزیکدان ها هیچ تضمینی نمی کنند فردا وضعیت مثل امروز باشه. به نظر می رسه اینطوری است چون وضعیت امروز مثل دیروز بوده و دیروز مثل روز قبل ولی تضمین قطعی نیست فردا کل جهان از بین نره چون ممکنه فاکتوری وجود داشته باشه که ما ازش بی خبر باشیم. اگه فردا متفاوت بود یعنی دامنه مشاهدات ما گسترش یافته و فاکتورهای جدیدی در بین هستند. بطور مثال اتم های امروز مثل اتم های دیروز نیستند و رفتاری دقیقا یکسان ندارند.
شما بدون این که خودتون متوجه باشید و فقط برای اینکه حرفاتون رو اثبات کنید دارید تیشه به ریشه علم میزنید!! شما میفرمایید که مشاهده پذیر بودن جز شرایط علم نیست!! و منظور تکرارپذیری هست!! اما میدونید با این حرفتون علاوه بر اینکه دارد اولین شرط علم رو ازش میگیرید دارید راه رو برای شبه علم و ... هم باز میکنید!!
من هیچ وقت چنین چیزی نگفتم. مشاهده پذیر بودن جزو شرایط علم است و برای تجربه کردن هم تنها شیوه، استفاده از خود شخص برای مشاهده است. بطور مثال شما بفرمایید چطور "مشاهده کردید" یک انسان دیگه خودآگاهی داره" ؟ آیا داشتن خودآگاهی یک ادعای غیرعلمی و شبه علمی است؟
دقت کنید که فعلا بحث ما در مورد خود تجربه هست و اینکه ایا ادعای شما مبنی بر داشتن چنین تجربیاتی رو میشه با متد علمی اثبات کرد یا خیر
شما گفتید که یکی از پایه های علم اینه که "من چیزی را تجربه میکنم" و من از شما پرسیدم شما چطور با متد علمی میتونید به من نشون بدید که:
1) اساسا این "من" (یعنی شما) وجود داره و توهم نیست تا من به حرفاش اعتنا کنم و
2) این "من" داره تجربیاتی رو تجربه میکنه؟
اون تعریفی دومی که از علم دادید مربوط میشه به مرحله بعد از قبول اینکه این "من" و "تجربیاتش" وجود داره، و تا زمانی که من این دو رو
قبول نکنم نوبت به اون مرحله نمیرسه ... بنابراین اگر کسی بخواد واقعا با روش علمی پیش بره طبیعتا باید در همین مرحله توقف کنه، چون از نظر علمی وجود این دو رو نمیشه اثبات کرد و وجود انها در ردیف وجود هیولای شش سر و ... هست
از طرف دیگه همونطور که گفتم حتی خود شما هم این موارد رو بصورت علمی نمیتونید برای خودتون اثبات/ابطال کنید ... شما چطور میتونید مرحله سوم متد علمی یعنی تست تئوری رو در مورد وجود خودتون/تجرباتتون اجرا کنید!! و میدونید که بنا بر نظریه پوپر ادعایی که ابطال پذیر نیست، علمی نیست!!
فکر میکنم در این زمینه ما با پیش زمینه های ذهنی متفاوتی داریم بحث میکنیم ...
من ادعا نکردم یکی از پایه های علم اینه که "من مشاهده می کنم" / گفتم یکی از پیشفرض هایی است که لازمه پذیرفته بشه. بین این دو فرق هست!
من نیازی ندارم این دو تا رو نشون بدم چون ادعا نمی کنم. این که "من" دارم چیزی رو تجربه می کنم شواهد هست برای اینکه "من دارم تجربه می کنم"... اینکه من وجود دارم یا توهم هستم یا نیستم ربطی به موضوع نداره، در هر صورت "من تجربه می کنم". دقت کنید بنا استدلال عقلی نیست که بگیم هر چیزی که اومد باید توضیح دقیق براش ارائه بشه. من مشاهده می کنم که "من تجربه می کنم" ، پس "من تجربه می کنم"... نیازی به اثبات هیچ چیز دیگه نیست زیرا ادعایی درباره هیچ چیز دیگه نمیشه. من می تونم توهم یک شخص دیگه باشم، می تونم رویای یک شخص باشم، می تونم شبیه سازی کامپیوتری باشم، می تونم وجود داشته باشم، در هر صورت، "من تجربه می کنم". چیزی که "مشاهده" میشه نیازی به اثبات برای وجودش نیست.
حرف شما مثل اینه که وقتی میگیم "زمین به دور خورشید می چرخه"، باید اول اثبات کنیم که
1. زمین واقعا وجود داره و توهم نیست!
2. این "زمین" هست که داره به دور خورشید می چرخه.
و بگیم پس قضیه کلا عملی نیست تا وقتی اینا ثابت بشن! اینها رو برای هر پدیده ای می تونید بکار ببرید!
در این بحث، تعریف "من" یعنی "همونی که داره تجربه می کنه"، قرار نیست اثباتی برای توصیف صورت بگیره. "من" صرفا یک کلمه توصیفی است از چیزی که مشاهده میشه. به عبارت دیگه "من تجربه می کنم" و اون دو پیشفرض دیگه که در قبل گفتم تنها چیزهایی است که از نیازه بدونیم تا یک مکانیزم برای تولید و سازماندهی دانش ایجاد کنیم.
برای اینکه درک قضیه ساده تر بشه، ازتون سوال می کنم:
شما بدون هیچ حافظه و دانش و ... از صفر مطلق، وارد جهان میشید. پروسه ای که طی می کنید چیست؟ اثبات کنید "من" وجود دارم؟!!!! فاعلیت و علیت رو بپذیرید؟؟؟؟؟ واضحه که نه.
پروسه اینه:
1. من دارم چیزی رو تجربه می کنم (هر چیزی که هست)
2. من می تونم چیزهایی درباره محیط اطرافم در این تجربه یاد بگیرم
3. چیزهایی که یاد می گیرم اگر قدرت پیشبینی تجربه های آینده ام رو داشته باشند مفید هستند وگرنه فایده ای ندارند.
همین ها کافی است برای تولید متد علمی و وقتی برگردیم و با متد علمی سوال بپرسیم درباره صحت هر کدوم از اون فرضیات، اصل های مشاهده پذیری و تکرارپذیری براشون صدق می کنه. اینکه اثبات کنم "من" وجود دارم و توهم نیستم یا اینکه این "من" هستم که تجربه می کنم هیچ وقت وارد معادله نمیشه.
برای اینکه خیال شما راحت بشه: من می تونم توهم باشم، ولی بوسیله متد علمی از محیط متوهم اطرافم کسب دانش کنم. "وجود داشتن" شرط کاربردی بودن متد علمی نیست. حتی یک هوش مصنوعی در یک شبیه سازی کامپیوتری می تونه از متد علمی استفاده کنه برای اینکه تجربه های خودش رو در همون شبیه سازی پیشبینی کنه.
شما به من میگید من دارم "اساس علم رو زیر سوال می برم" ، من بیشتر فکر می کنم شما برای "غیر علمی" جلوه دادن این مطالب دست به سیستم های فکری بردید که بر اساسشون هیچ چیزی در جهان علمی نیست چون اول خواستید چیزی "اثبات" بشه که توهم نیست. Good luck که بتونید اثبات کنید حتی خورشید "توهم نیست".
N I G H T P E A C E
14-03-2015, 20:53
استریم
سعی میکنم منظورم رو با زکر مسال روشن کنم، شما معتقد هستید که علیت اساس علم نیست، سعی میکنم با زکر مسال روشن کنم که حرف شما صحیح نیست
۱. پیش فرض اول شما "من چیزی رو تجربه میکنم" بدون قانون علیت بی معنی میشه، چرا؟ چون ابتدا شما باید قبول داشته باشید که برخورد شما با یک پدیده باعس بوجود امدن اون تجربه میشه، شماباید قبول داشته باشید این تجربیات رندوم و بی اساس و خودبخودی ا اتفاقی نیستن، بلکه قانونمند هستن، یعنی عاملی (مشاهده) باعس بوجود امدن اونها میشه، چرا که در غیر اینصورت این تجربیات ارزشی ندارن ... و این یعنی پیش فرض قرار دادن علیت
از طرف دیگه، شما پیش فرضتون اینه که همیشه علل مشابه معلول های مشابه دارن، چون در غیر این صورت به هیچ کدوم از تجربیاتتون نمیتونید اعتماد کنید، چرا؟ چون اگر اینطور نباشه یک مشاهده خاص میتونه باعس بوجود امدن تجربیات متفاوت بشه، مسلا اتش یه بار باعس بشه دستتون بسوزه، بار دیگه دسستتون رو خیس کنه و بار سوم باعس خارش دسستون بشه، مسلما اون چیزی که باعس شده شما به تجربیاتتون اعتماد کنید اینکه که قبلا پزیرفتید که علل مشابه معلول های مشابه دارن، این در مورد خود فرایند تفکر شما هم صادقه، چون اگر به ابن اصل اعتقاد نداشته باشید، بر چه اساس میتونید مطمین باشید که یک تجربه خاص همیشه یک تاسیر خاص رو بر سیستم فکری شما میزاره ..
و از همه مهمتر، شما بر چه اساس معتقدید که شما چیزی رو تجربه میکنید؟ چه چیزی باعس شده شما تجربه کردن رو بر تجربه نکردن ترجیح بدید؟ چرا به هر دو با هم اعتقاد ندارید؟ یعنی با خودتون نمیگید که در عین تجربه کردنشون تجربشون نمیکنید؟ جز اینه که شما معتقد هستید " تناقض امکان نداره" و میدونید که این یک اصل فلسفی هست نه علمی ...
اینها فقط در مورد پیش فرض اولتون بود و می بینید که پر از پیش فرض های فلسفی هست ...
اساسا امکان نداره شما بدون توسل به علیت، عمومیت، عدم تناقض و ... بتونید استدلال کنید و به علم و دانش برسید ..
استریم
سعی میکنم منظورم رو با زکر مسال روشن کنم، شما معتقد هستید که علیت اساس علم نیست، سعی میکنم با زکر مسال روشن کنم که حرف شما صحیح نیست
۱. پیش فرض اول شما "من چیزی رو تجربه میکنم" بدون قانون علیت بی معنی میشه، چرا؟ چون ابتدا شما باید قبول داشته باشید که برخورد شما با یک پدیده باعس بوجود امدن اون تجربه میشه، شماباید قبول داشته باشید این تجربیات رندوم و بی اساس و خودبخودی ا اتفاقی نیستن، بلکه قانونمند هستن، یعنی عاملی (مشاهده) باعس بوجود امدن اونها میشه، چرا که در غیر اینصورت این تجربیات ارزشی ندارن ... و این یعنی پیش فرض قرار دادن علیت
از طرف دیگه، شما پیش فرضتون اینه که همیشه علل مشابه معلول های مشابه دارن، چون در غیر این صورت به هیچ کدوم از تجربیاتتون نمیتونید اعتماد کنید، چرا؟ چون اگر اینطور نباشه یک مشاهده خاص میتونه باعس بوجود امدن تجربیات متفاوت بشه، مسلا اتش یه بار باعس بشه دستتون بسوزه، بار دیگه دسستتون رو خیس کنه و بار سوم باعس خارش دسستون بشه، مسلما اون چیزی که باعس شده شما به تجربیاتتون اعتماد کنید اینکه که قبلا پزیرفتید که علل مشابه معلول های مشابه دارن، این در مورد خود فرایند تفکر شما هم صادقه، چون اگر به ابن اصل اعتقاد نداشته باشید، بر چه اساس میتونید مطمین باشید که یک تجربه خاص همیشه یک تاسیر خاص رو بر سیستم فکری شما میزاره ..
و از همه مهمتر، شما بر چه اساس معتقدید که شما چیزی رو تجربه میکنید؟ چه چیزی باعس شده شما تجربه کردن رو بر تجربه نکردن ترجیح بدید؟ چرا به هر دو با هم اعتقاد ندارید؟ یعنی با خودتون نمیگید که در عین تجربه کردنشون تجربشون نمیکنید؟ جز اینه که شما معتقد هستید " تناقض امکان نداره" و میدونید که این یک اصل فلسفی هست نه علمی ...
اینها فقط در مورد پیش فرض اولتون بود و می بینید که پر از پیش فرض های فلسفی هست ...
اساسا امکان نداره شما بدون توسل به علیت، عمومیت، عدم تناقض و ... بتونید استدلال کنید و به علم و دانش برسید ..
من ابتدا پاسخ به ریز مطالبی که گذاشتید رو نوشته بودم ولی فکر کنم یک شکل دیگه بحث رو پیش ببریم بهتر است.
بگذارید تمرکز کنیم روی علیت و عمومیت... شما از کجا فهمیدید در جهان علیت وجود داره؟ بطور عقلی و فلسفی تفکر کردید و تصمیم گرفتید برای اینکه بتونید از جهان اطراف چیزی بفهمید لازمه علیت رو بطور مطلق "پیشفرض" بگیرید؟ یا اینکه جهان اطراف رو نگاه کردید و بعد از مشاهده پدیده های مختلف و ... به این ایده رسیدید؟ و همینطور عمومیت، آیا شما بطور عقلی و فلسفی تصور کردید و تصمیم گرفتید برای اینکه بتونید از جهان اطراف چیزی بفهمید لازمه "پیشفرض" کنید هر چیزی که یاد میگیرید در آینده هم صدق می کنه، یا اینکه جهان اطراف رو نگاه کردید و آموخته های گذشته رو به تست گذاشتید و دیدید کار می کنه؟
پاسختون به این پرسش بحث رو واضح می کنه. پاسخ من به این دو پرسش موارد دوم است، و اگه شما معتقد هستید بدون "پیشفرض غیرعلمی" (عقلی/فلسفی/...) گرفتن علیت و عمومیت امکان نداره به علم برسیم، توضیح بدید چرا نمیشه با مشاهده جهان طبیعی و آزمایش، چیزهایی مثل علیت و عمومیت رو کشف کرد و حتما لازمه اینها "بدون مشاهده و آزمایش" پذیرفته بشوند؟
N I G H T P E A C E
14-03-2015, 21:58
علیت و عمومیت رو به هیچ وجه نمیشه با مشاهده و تحربه کشف کرد، چون اینها "مشاهده پذیر" نیستن، ما تنها چیزهای رو میتونیم کشف کنیم که قابل مشاهده باشن، و اون چیزی که قابل مشاهده هست اینه که در موارد تجربه شده الف بعد از ب میاد، همین، ما فقط الف و ب رو میبینیم، اما هیچ رابطه رو "مشاهده" نمیکنیم، یعنی "حس" فقط و فقط الف و ب رو بما نشون و لاغیر ...ع اون چیزی که "رابطه" رو کشف میکنه عقل هست نه حس، فلسفه هست نه علم، چون علم اساسا سر و کارش با مشاهده پذیر هاست و "روابط" بین پدیده ها هیچ کدوم مشاهده پذیر نیستن، این عقل و فلسفه هست که میاد و بر اساس یکسری قواعد عقلانی غیر قابل مشاهده دیگه این روابط رو کشف میکنه و به اونها کلیت و عمومیت میده
علیت و عمومیت رو به هیچ وجه نمیشه با مشاهده و تحربه کشف کرد، چون اینها "مشاهده پذیر" نیستن، ما تنها چیزهای رو میتونیم کشف کنیم که قابل مشاهده باشن، و اون چیزی که قابل مشاهده هست اینه که در موارد تجربه شده الف بعد از ب میاد، همین، ما فقط الف و ب رو میبینیم، اما هیچ رابطه رو "مشاهده" نمیکنیم، یعنی "حس" فقط و فقط الف و ب رو بما نشون و لاغیر ...ع اون چیزی که "رابطه" رو کشف میکنه عقل هست نه حس، فلسفه هست نه علم، چون علم اساسا سر و کارش با مشاهده پذیر هاست و "روابط" بین پدیده ها هیچ کدوم مشاهده پذیر نیستن، این عقل و فلسفه هست که میاد و بر اساس یکسری قواعد عقلانی غیر قابل مشاهده دیگه این روابط رو کشف میکنه و به اونها کلیت و عمومیت میده
برادر،
اصل مشاهده پذیری برای علم منظور مشاهده پذیری آزمایشات است، نه مشاهده پذیری تئوری ها یا قوانین. شما جاذبه رو هم نمی تونید مشاهده کنید ولی آزمایشاتی که این تئوری برای توضیح اونها طراحی شده رو میشه مشاهده کرد و جاذبه بیان رفتاری است که مشاهده میشه و علیت هم بیان رفتاری است که مشاهده میشه. اصل مشاهده پذیری برای آزمایشات است فقط. قوانین و تئوری های علمی فقط مفاهیم ذهنی هستند که هیچ کدوم از این مفاهیم ذهنی (جاذبه، علیت، عمومیت و ...) خودشون قابل مشاهده نیستند بلکه آزمایش هایی که این قوانین و تئوری ها قادر به توضیحشون هستند قابل مشاهده است.
اگه مدعی هستید باید چیزی مشاهده پذیر باشه تا علمی باشه، و روابط بین پدیده ها مشاهده پذیر نیست، پس هیچ چیز در ذهن شما علمی نخواهد بود چون علم چیزی به جز مدلسازی روابط بین پدیده ها نیست (که شما مدعی هستین مشاهده پذیزی براش شرط است و همزمان هیچ رابطه ای مشاهده پذیر نیست).
من همین الان بطور علمی برای شما یک آزمایش طراحی می کنم که شواهدی رو در راستای تاثیرگذاری پدیده ها روی همدیگه جمع آوری کنه. شما نظرتون رو بفرمایید.
فرضیه: رفتار یک پدیده روی پدیده دیگر هیچ تاثیری نمی گذارد.
آزمایش: یک ظرف آب رو روی گاز می گذارم و بهش حرارت میدم، آب بخار میشه. حرارت نمیدم، آب بخار نمیشه. تکرار می کنم، نتیجه همین است. سایر فاکتورها رو کنترل می کنم و باز هم نتیجه همین است.
ثابت شد فرضیه اینکه پدیده ها روی همدیگه تاثیری نمی گذارند غلط است. ما پدیده هایی رو مشاهده کردیم که می تونند روی هم تاثیر بگذارند.
شما احتمالا الان می پرسید از کجا فهمیدید این دما بود که روی بخار آب واقعا تاثیر گذاشت؟ اطمینان مطلق وجود نداره ولی نیازی هم به اطمینان نیست چون ما داریم صرفا مشاهداتمون رو بیان می کنیم (بخار آب پس از زیاد کردن دما اتفاق می افتد). باز هم می تونید بپرسید شما فقط همبستگی رو نشون دادید ولی علیت رو نشون ندادید؟ سنجش علیت چیزی بیشتر از کنترل پارامترها در همبستگی نیست و برای همین هم هست که علیت هیچ وقت قطعی نیست. بگید اشکال کار کجاست و چرا این کافی نیست برای اینکه من بدونم بهترین توضیح درباره روابط بین پدیده ها اینه که "می تونند روی هم تاثیر بگذارند".
به علاوه علیت هم خود به خود چیزی نیست که بطور عقلی بشه مطلقا بهش رسید و ... ، تئوری های مختلف علیت هست که به مرور زمان تغییر کردند (و اساس تغییرات هم مشاهدات ما بوده). ذهنیتی که از علیت در ذهن ارسطو بود با ذهنیتی که از علیت در نسبیت خاص داریم متفاوت است و این تفاوت ها و پیشرفت ها همه ناشی از اینه که ما دامنه مشاهداتمون رو گسترده تر کردیم. همین الان ما یک تئوری جامع علیت نداریم چون مشاهداتمون محدود است.
N I G H T P E A C E
15-03-2015, 07:59
در مورد ازمایشی که مطرح کردید چند سوال میپرسم
شما چرا بین اینکه اب های دیگه اینطور هستن و اب های دیگه اینطور نیستن گزینه اول رو انتخاب میکنید؟ اگر گزینه دوم رو انتخاب کنید که به هیچ علم و دانشی نمیرسید. اگر گزینه اول روانتخاب کنید، که اساس علم هم هست دلیلش چیه؟ جز اینکه پیشفرض شما اینه که طبیعت در شرایط یکسان، یکسان عمل میکنه؟ جز اینه که شما معتقد هستین یک رابطه کشف شده صادقه تا زمانی که خلافش ثابت شده؟ شما این پیش فرضتون رو با متد علمی بدست اوردین؟ قطعا خیر، چون همین اشکال باز وارده به اضافه اینکه علم هیچ وقت نمیتونه یک حکم کلی بده اما این پیشفرض کلی هست و عمومی، اساسا ایا شما این "پیش فرضهاتون" را کجا مشاهده کردید؟ اینها برداشت های فلسفی و عقلانی هستن که شما از مشاهداتتون دارید، نه خود مشاهداتتون... ایا اساس این دو پیش فرض چیزی جز علیت، سنخیت علی، عدم امکان تناقض و ... هست
B.Russell
15-03-2015, 11:28
من به استریم توصیه میکنم این بحث رو ادامه ندین!
چون کاملا مشخصه جناب dedegoli متوجه اشتباهش شده و داره بحث رو الکی کش میده.
و این شیوه مناسبی نیست که وقتی متوجه شدیم اشتباه میکردیم با بازی با کلمات سفسطه کنیم تا به طرفمون بقبولانیم من هیچ وقت کم نمیارم !!
نمونه واضحش این جمله هست:
اساسا ایا شما این "پیش فرضهاتون" را کجا مشاهده کردید؟ اینها برداشت های فلسفی و عقلانی هستن که شما از مشاهداتتون دارید، نه خود مشاهداتتون... ایا اساس این دو پیش فرض چیزی جز علیت، سنخیت علی، عدم امکان تناقض و ... هست
برداشت فلسفی و عقلانی تفاوتش با برداشت علمی چیست مشخص نیست !!
مشخص هم نیست چرا ایشون به این نتیجه رسیده که از علم تنها به کمک فلسفه میشه برداشت داشت.
احتمالا روبات های هوشمندی که قادرن برداشت های متفاوتی از تحریک ها ارائه کنن، فیلسوفان زبر دستی هستند.
اونم برداشتی که بدون بهره گیری از مشاهدات و حواس پنجگانه، هیچ معنایی نداره.
همانطور که یک انسان کور نمیتواند فلسفه رنگ ها را بفهمد و یک انسانی که از بچگی ناشنوا بوده فلسفه موسیقی و ارتباط بین اصوات را.
اینقدر این سئوالات عجیب و غریب هست که من بیام بپرسم شما ثابت کن داری میبینی، با علم ثابت کن میبینی.
اسم برداشت علمی از مشاهدات به کمک حواس رو بذارین فلسفه، ایشون خیالش جمع میشه که ما هرچه داریم از فلسفه است.
فقط و فقط بازی با کلمات !!
titan.ity
15-03-2015, 14:59
در مورد ازمایشی که مطرح کردید چند سوال میپرسم
شما چرا بین اینکه اب های دیگه اینطور هستن و اب های دیگه اینطور نیستن گزینه اول رو انتخاب میکنید؟ اگر گزینه دوم رو انتخاب کنید که به هیچ علم و دانشی نمیرسید. اگر گزینه اول روانتخاب کنید، که اساس علم هم هست دلیلش چیه؟ جز اینکه پیشفرض شما اینه که طبیعت در شرایط یکسان، یکسان عمل میکنه؟ جز اینه که شما معتقد هستین یک رابطه کشف شده صادقه تا زمانی که خلافش ثابت شده؟ شما این پیش فرضتون رو با متد علمی بدست اوردین؟ قطعا خیر، چون همین اشکال باز وارده به اضافه اینکه علم هیچ وقت نمیتونه یک حکم کلی بده اما این پیشفرض کلی هست و عمومی، اساسا ایا شما این "پیش فرضهاتون" را کجا مشاهده کردید؟ اینها برداشت های فلسفی و عقلانی هستن که شما از مشاهداتتون دارید، نه خود مشاهداتتون... ایا اساس این دو پیش فرض چیزی جز علیت، سنخیت علی، عدم امکان تناقض و ... هست
میشه گزینه دوم رو هم انتخاب کرد چون ممکن هست آب های دیگ H2O نباشند ! و فقط آزمایش به من ثابت میکنه چیزی که درباره اش صحبت میکنم H2O هست یا نه. ما تنها از طریق آزمایش و مشاهده و شناخت حسی می تونیم یک پدیده رو به صورتی عینی توضیح بدیم یا درباره یک واقعیت به یقین برسیم.
این اختلاف نظر به تفاوت در روش شناخت (در علم، فلسفه و عرفان) مربوط میشه و در کل تاکید روی این هست که بهترین روش(از نظر عقلانی، منطقی، سازگاری و باورپذیر بودن) برای تببین یک واقعیت کدام روش است ؟
استنتاج در فلسفه از طریق روش عقلی و ذهنی هست ودر علم برمبنای مشاهده و تجربیات آزمایش شدنی و طبق یک روش مشخص انجام میشه ودرعرفان هم استنتاج از طریق شناخت قلبی انجام میشه..
اینکه کدام نوع استنتاج (با توجه به روش های شناختی که دارن) میتونه بهترین پاسخ (عقلانی، منطقی و ملموس، غیردلبخواهی)رو برای پدیده های طبیعی داشته باشه استنتاجی هست که از روش علمی (بر مبنای مشاهدات و شناخت حسی و از طریق روش علمی) حاصل میشه.
حالا به چه علت ؟
روش علمی این مزیت رو داره که استنتاج عقلی رو از حالت ذهنی خارج کنه و خرافات و حدسیات رو از نتیجه گیری حذف کنه. تفاوت یک استنتاج عقلی با یک روش علمی هم مشاهدات مملوس و قابل تکرار (تفاوت در روش شناخت علم و فلسفه (با تاکید به اینکه حس وعقل در روش علمی دو عنصر جداناپذیر هستند )) هست.
در گذشته ابزار و امکانات کافی برای مشاهده یا تجربه در دسترس نبوده برای همین فلاسفه تنها به ادراک عقلی و ذهنی متکی بودن((یک استنتاج عقلی بدون تجربه یا مشاهده به صورت ذهنی باقی میمونه )) ولی با پیشرفت هایی که انجام شده درک و شناخت از طریق مشاهدات و واقعیات مملوس انجام میشه و یقین عقلی از طریق مشاهدات حسی امکان پذیر شده .
علت دیگه ای که باعث برتری استنتاج از طریق روش علمی به استنتاج از طریق فلسفه میشه اینه که در ادراک عقلی فلاسفه ،اتفاق اراء و فکر روی مسائل وجود نداره و بیشتر فرضیه ها در مرحله ذهنی و حدسی باقی میمونن. مگر اینکه از طریق مشاهده و تجربه این اتفاق ارا ایجاد بشه و اون مسئله از حالت ذهنی و حدسی خارج بشه و به مرحله یقین و عینیت برسه. مثل حرکت یا ساکن بودن خورشید که تا قبل از رصد گالیله (مشاهده علمی) به حالت ذهنی باقی مونده بود و نسبت به اون اتفاق نظری وجود نداشت.
درباره خطاهای شناخت عقلی و شناخت حسی:
عقل یک پدیده ثابت و مطلق نیست و همیشه درحال تکامل هست به علت تکاملی بودن و در نتیجه جایزالخطا بودن عقل نمیشه برای نتیجه گیری مبنا رو فقط روی شناخت عقلی قرار بدیم
درباه شناخت حسی هم امکان خطا وجود داره مثل خطاهای بصری (مثلا سراب دیدن که خطای دید هست) که البته خطاها در روش علمی قابلیت کنترل دارن.
در یک روش علمی میزان و نوع خطاها و انحراف از شرایط استاندارد مشخص شده اس و بیان درصد و نوع خطا در آزمایشات در ارزشمند بودن نتیجه تاثیر گذاره . درباره خطاهای اندازه گیری یا رندوم ابزاهای مشاهده حسی همگام با پیشرفت علم دقیق تر شده و از طرفی تکرارپذیری و آزمایش در یک روش علمی باعث میشه خطاها تحت کنترل قرار بگیره و ضریب اطمینان از آزمایشات بالا بره.
برای همین هست که روش علمی فعلا بهترین روش برای تبین واقعیت هاست چون نتیجه در روش علمی قابل اعتماد، منطقی، غیر دل بخواهی (فاقد هر گونه نگره ها یا رویکردهای شخصی (برخلاف فلسفه))است علم قدرت به تصویر کشیدن یا به مرحله یقین رساندن افکار و استنتاجات ذهنی یا ملموس کردن اون ها رو داره(برخلاف فلسفه)
N I G H T P E A C E
15-03-2015, 21:38
میشه گزینه دوم رو هم انتخاب کرد چون ممکن هست آب های دیگ H2O نباشند ! و فقط آزمایش به من ثابت میکنه چیزی که درباره اش صحبت میکنم H2O هست یا نه. ما تنها از طریق آزمایش و مشاهده و شناخت حسی می تونیم یک پدیده رو به صورتی عینی توضیح بدیم یا درباره یک واقعیت به یقین برسیم.
...
ممنون از توضیحاتتتون ...
اما دقت کنید که بحث این نیست که کدوم روش بهتر هست، قبلا هم گفتم که علم بهترین روش هست برای شناخت طبیعت و در این شکی نیست، بحث اینکه که خود علم پایه و اساسش علمی نیست، یعنی نمیشه صحت و اعتبار پایه هاش رو از طریق مشاهده و آزمایش نشون داد ...
یکی از پایه های علم اینه که طبیعت در شرایط یکسان، یکسان عمل میکنه، بدون شک اگر ما این پایه رو از علم بگیریم بنای علم فرو میریزه و ما دیگه حق نداریم به یافته هامون عمومیت بدیم، مثلا اگر من امروز از طریق ازمایش کشف کنم که الف بر ب تاثیر ج رو داره، تنها چیزی که میتونم بگم اینه که همین الف خاص بر همین ب خاص تاثیر ج رو داره، همین، دیگه نمیتونم نتیجه بگیرم که در گذشته هم اینطور بوده و در آینده هم اینطور خواهد بود، من حتی این رو نمیتونم برای الف و ب که تو آزمایشگاه هست اما هنوز آزمایشش نکردم هم صادق بدونم، اگر میلیونها بار این آزمایش رو انجام بدم باز هم نمیتونم این نتیجه کلی رو بگیرم که بین الف و ب بصورت کلی این رابطه برقرار هست، چرا چون من قبول ندارم که طبیعت در شرایط یکسان یکسان عمل میکنه ... بنابراین من به هیچ وجه نمیتونم از کشف یک رابطه و قانون صحبت کنم، و این یعنی علم بی علم ...
بنابراین یکی از پایه های علم اعتقاد به این هست که طبیعت در شرایط یکسان یکسان عمل میکنه، و جالب اینه که خود این قانون با روش علمی قابل اثبات/ابطال نیست، چون این یک قانون کلی هست، ولی علم جزیی هست، علم هیچ وقت نمیتونه تمام طبیعت و جهان رو مورد مشاهده و آزمایش قرار بده، مشاهدات و آزمایشات علمی هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی بسیار بسیار محدود هست و نسبت به کل جهان و طبیعت هیچی نیست، بنابراین ما از طریق علم به این قانون نرسیدم، پس اون چه چیزی هست که بما اجازه داده چنین قانونی رو در سراسر جهان ساری و جاری بدونیم؟ جواب چیزی نیست جز فلسفه، قیاس عقلانی، قانون علیت، سنخیت علی و ...
ما همین مساله رو در مورد خود متد علمی هم داریم، متد علمی میگه شما اگر میخواید قوانین طبیعت رو به صورت صحیح کشف کنی باید از این مسیر بری: مشاهده - فرضیه - آزمایش - نتیجه گیری (اثبات/ابطال فرضیه)
خب اگر کسی از ما بپرسه شما بر چه اساس معتقد هستید این روش همیشه جواب میده جواب ما چی خواهد بود؟ آیا میتونیم با روش علمی براش ثابت کنیم که این روش همیشه و در همه جا جواب میده؟ مسلما خیر، چون همونطور که گفتم مشاهدات ما بسیار بسیار محدود و جزیی هست، پس ما بر چه اساس به خودمون اجازه دادیم این روش رو همیشه و در همه جا صحیح بدونیم؟
همین مساله در مورد یکی دیگر از پایه های متد علمی صادق هست، این که همیشه یک رابطه کشف شده صادقه تا زمانی که خلافش ثابت بشه و ابطال بشه ...
از طرف دیگه قریب به اتفاق دانشمندان از جمله فیزیکدانان و شیمی دانان و ... مطمین هستن که در خارج از ذهن ما جهانی وجود داره، جهانی که مستقل از ذهن من وجود داره و عمل میکنه، جهانی که مخلوق ذهن من نیست، بلکه واقعا وجود داره، آیا این رو میشه با روش علمی اثبات کرد؟ باز هم خیر، چون اساس علم اینه که در خارج از ذهن ما جهانی ابجکتبو و واقعی وجود داره و الان همین پیش فرض زیر سوال رفته، اساس خود علم زیر سوال رفته ...
پایه دیگه علم اینه که تناقض امکان نداره، و همین ما رو از شک های بسیار وحشتناک نجات میده، همین قانون هست که باعث شده ما بتونیم مثلا در مورد متد علمی و وجود جهان خارج و ... با اطمینان نظر بدیم، چون اگر این قانون رو قبول نداشته باشیم باید قبول کنیم که متد علمی همزمان هم درست هست هم غلط!! جهان همزمان هم وجود داره هم وجود نداره!! خود ما هم وجود داریم هم وجود نداریم و ... و این یعنی فرو رفتن در شک مطلق ... و شکی نیست که این قانون فلسفی هست نه علمی چون عدم امکان تناقض از جنس عدمیات، محالات و نبودن ها هست و و علم نمیتونه محال و عدم رو مورد مشاهده قرار بده و ...
یک نکته رو بنظرم لازمه که بگم و اون اینه که منظور من از فلسفه مسایلی مثل نظرات فیلسوفان در مورد عشق و زندگی و ... نیست، بلکه تاکیدم روی مسایلی مثل علیت، عدم امکان تناقض و ... هست و میدونید که فلسفه محدود به یک حیطه خاص نیست ...
N I G H T P E A C E
15-03-2015, 21:57
من به استریم توصیه میکنم این بحث رو ادامه ندین!
چون کاملا مشخصه جناب dedegoli متوجه اشتباهش شده و داره بحث رو الکی کش میده.
و این شیوه مناسبی نیست که وقتی متوجه شدیم اشتباه میکردیم با بازی با کلمات سفسطه کنیم تا به طرفمون بقبولانیم من هیچ وقت کم نمیارم !!
نمونه واضحش این جمله هست:
برداشت فلسفی و عقلانی تفاوتش با برداشت علمی چیست مشخص نیست !!
مشخص هم نیست چرا ایشون به این نتیجه رسیده که از علم تنها به کمک فلسفه میشه برداشت داشت.
احتمالا روبات های هوشمندی که قادرن برداشت های متفاوتی از تحریک ها ارائه کنن، فیلسوفان زبر دستی هستند.
اونم برداشتی که بدون بهره گیری از مشاهدات و حواس پنجگانه، هیچ معنایی نداره.
همانطور که یک انسان کور نمیتواند فلسفه رنگ ها را بفهمد و یک انسانی که از بچگی ناشنوا بوده فلسفه موسیقی و ارتباط بین اصوات را.
اینقدر این سئوالات عجیب و غریب هست که من بیام بپرسم شما ثابت کن داری میبینی، با علم ثابت کن میبینی.
اسم برداشت علمی از مشاهدات به کمک حواس رو بذارین فلسفه، ایشون خیالش جمع میشه که ما هرچه داریم از فلسفه است.
فقط و فقط بازی با کلمات !!
من نمیدونم کجا متوجه اشتباهم شدم، و چطور شما این رو فهمیدن!!
بین برداشت علمی و فلسفی تفاوت هست، منتها شما باید کمی دقت و تفکر کنید تا متوجه این تفاوت بشید، پستی رو که در جواب titan.ity نوشتم با دقت بخونید شاید متوجه این تفاوت بشید ...
از طرف دیگه شما فلسفه رو فقط در نظرات گاه بسیار سطحی که بنام فلسفه داده میشن و بیشتر روانشناسی و جامعه شناسی هستن نبینید، فلسفه بسیار عمیق تر هست ...
راستی کدوم فیلسوف گفته فلسفه برداشتی هست که بدون بهره گیری از مشاهدات و حواس پنجگانه انجام میشه؟! مگه چنین چیزی هم امکان داره؟؟
در مورد ازمایشی که مطرح کردید چند سوال میپرسم
شما چرا بین اینکه اب های دیگه اینطور هستن و اب های دیگه اینطور نیستن گزینه اول رو انتخاب میکنید؟ اگر گزینه دوم رو انتخاب کنید که به هیچ علم و دانشی نمیرسید. اگر گزینه اول روانتخاب کنید، که اساس علم هم هست دلیلش چیه؟ جز اینکه پیشفرض شما اینه که طبیعت در شرایط یکسان، یکسان عمل میکنه؟ جز اینه که شما معتقد هستین یک رابطه کشف شده صادقه تا زمانی که خلافش ثابت شده؟ شما این پیش فرضتون رو با متد علمی بدست اوردین؟ قطعا خیر، چون همین اشکال باز وارده به اضافه اینکه علم هیچ وقت نمیتونه یک حکم کلی بده اما این پیشفرض کلی هست و عمومی، اساسا ایا شما این "پیش فرضهاتون" را کجا مشاهده کردید؟ اینها برداشت های فلسفی و عقلانی هستن که شما از مشاهداتتون دارید، نه خود مشاهداتتون... ایا اساس این دو پیش فرض چیزی جز علیت، سنخیت علی، عدم امکان تناقض و ... هست
انتخابی وجود نداره. آب های دیگه لزوما اینطور نیستند، امتحان می کنیم: یک بار، دو بار، سه بار، ... ، n بار، می بینیم هستند. هیچ تضمین قطعی وجود نداره که بار 1+n ام هم همین باشه.
قسمتی که قرمز شده رو من معتقد نیستم! رابطه ای که کشف میشه فقط در چارچوب آزمایش هایی که وجودش رو نشون داده صادق است (چون ما فقط همین رو مشاهده کردیم). وقتی از چارچوب آزمایش هایی که روابط در اون مشاهده میشن خارج میشیم روابط دیگه لزوما صادق نیستند و دانشمندان هم فرض نمی کنند صادق هستند.
اشکال در ذهنیت مطلق گرای شماست و مشکل با مفهوم "ندانستن بطور مطلق"، در حالی که نه علم اینگونه است و نه نیازی هست اینگونه باشه. این ذهنیت رو کنار بگذارید همه اختلاف نظرها حل میشه.
N I G H T P E A C E
15-03-2015, 23:27
...
قسمتی که قرمز شده رو من معتقد نیستم! رابطه ای که کشف میشه فقط در چارچوب آزمایش هایی که وجودش رو نشون داده صادق است (چون ما فقط همین رو مشاهده کردیم). وقتی از چارچوب آزمایش هایی که روابط در اون مشاهده میشن خارج میشیم روابط دیگه لزوما صادق نیستند و دانشمندان هم فرض نمی کنند صادق هستند.
...
شما قبول ندارید، عقیده شماست و محترم، اما دانشمندان قبول دارن، چون اگر قبول نداشتن هیچ گاه در مورد تاریخ و سرگذشت و آینده جهان و زمین و انسان و تکامل و ... نظر نمیدادن ... قبل از دادن پست بعدی رو این دو خط فکر کنید ...
شما قبول ندارید، عقیده شماست و محترم، اما دانشمندان قبول دارن، چون اگر قبول نداشتن هیچ گاه در مورد تاریخ و سرگذشت و آینده جهان و زمین و انسان و تکامل و ... نظر نمیدادن ... قبل از دادن پست بعدی رو این دو خط فکر کنید ...
نه دوست من، شما از دانشمند آگاهی بپرسید همین رو به شما میگه. روابطی که در آزمایش ها کشف میشه فقط در چارچوب شرایط همون آزمایش ها صادق است. ادعا درباره گذشته و آینده و فرگشت و ... هم برای این میشه که چارچوب های آزمایش ها تغییر نمی کنه (شرایطی که در اون فرگشت پدید اومده الان قابل بازسازی و آزمایش هستند... اگر نبودند ادعایی نمی شد).
N I G H T P E A C E
15-03-2015, 23:40
نه دوست من، شما از دانشمند آگاهی بپرسید همین رو به شما میگه. روابطی که در آزمایش ها کشف میشه فقط در چارچوب شرایط همون آزمایش ها صادق است. ادعا درباره گذشته و آینده و فرگشت و ... هم برای این میشه که چارچوب های آزمایش ها تغییر نمی کنه (شرایطی که در اون فرگشت پدید اومده الان قابل بازسازی و آزمایش هستند... اگر نبودند ادعایی نمی شد).
ببینید اینکه امروز قابل بازسازی هست به هیچ وجه از نظر علمی دلیل نمیشه که در گذشته و آینده هم اینطور بوده و خواهد بود چون علم باز داره امروز و اینجا رو می سنجه ...
ببینید اینکه امروز قابل بازسازی هست به هیچ وجه از نظر علمی دلیل نمیشه که در گذشته و آینده هم اینطور بوده و خواهد بود چون علم باز داره امروز و اینجا رو می سنجه ...
بله، برای همین هم گفتم "تضمین قطعی" وجود نداره.
دلیل علمی برای اینکه در گذشته و آینده اینطور بوده اینه که می تونیم آزمایش کنیم... امروز، فردا، پس فردا و ... ، نشون میده تئوری اینکه گذشته، حال و آینده مشابه هم رفتار می کنند توسط این آزمایشات تایید میشه و تئوری اینکه زمان باعث تغییر رفتار پدیده ها میشه هم نقض میشه (با هر دقتی که مد نظر ماست). درباره گذشته های دورتر هم میشه مشاهداتی داشت از اتفاق هایی که افتاده و تطابق داد با بازسازی همون آزمایش در حال و فهمید که آیا نتایج یکسان هستند یا خیر. شما از انحنای سنگ هایی که از فوران آتشفشان ها پدید اومدند می تونید شتاب گرانش هزاران و میلیون ها سال قبل زمین رو محاسبه کنید. اینها همه "شواهد علمی" هستند.
حرف هایی که شما می زنید رو از یک نفر دیگه شنیدم (Ken Ham - که با اینکه از مکتبی دیگر است ولی تفکرات پیش انگارگرایانه مشابه شما داره) که علم رو به دو دسته تقسیم می که: Historical Science / Observational Science و معتقد هستن چون امروز نمیشه چیزی رو درباره گذشته جهان مشاهده کرد و دلیلی وجود نداره که فکر کنیم گذشته مثل امروز است، ما هیچ چیزی درباره گذشته جهان نمی دونیم چون براش لازمه "فرض" کنیم گذشته مثل امروز بوده و این "فرض" کردن بدون هیچ شواهد علمی است!
N I G H T P E A C E
16-03-2015, 00:05
بله، برای همین هم گفتم "تضمین قطعی" وجود نداره.
دلیل علمی برای اینکه در گذشته و آینده اینطور بوده اینه که می تونیم آزمایش کنیم... امروز، فردا، پس فردا و ... ، نشون میده تئوری اینکه گذشته، حال و آینده مشابه هم رفتار می کنند توسط این آزمایشات تایید میشه و تئوری اینکه زمان باعث تغییر رفتار پدیده ها میشه هم نقض میشه (با هر دقتی که مد نظر ماست). درباره گذشته های دورتر هم میشه مشاهداتی داشت از اتفاق هایی که افتاده و تطابق داد با بازسازی همون آزمایش در حال و فهمید که آیا نتایج یکسان هستند یا خیر. شما از انحنای سنگ هایی که از فوران آتشفشان ها پدید اومدند می تونید شتاب گرانش هزاران و میلیون ها سال قبل زمین رو محاسبه کنید. اینها همه "شواهد علمی" هستند.
حرف هایی که شما می زنید رو از یک نفر دیگه شنیدم (Ken Ham - که با اینکه از مکتبی دیگر است ولی تفکرات پیش انگارگرایانه مشابه شما داره) که علم رو به دو دسته تقسیم می که: Historical Science / Observational Science و معتقد هستن چون امروز نمیشه چیزی رو درباره گذشته جهان مشاهده کرد و دلیلی وجود نداره که فکر کنیم گذشته مثل امروز است، ما هیچ چیزی درباره گذشته جهان نمی دونیم چون براش لازمه "فرض" کنیم گذشته مثل امروز بوده و این "فرض" کردن بدون هیچ شواهد علمی است!
من علم رو به دو دسته تقسیم نمیکنم، و معتقد هستم علم تاریخی و ... نداره، علم علم هست و ارزشمندترین نعمتی که نوع انسان بدست اورده ... و با تمام وجود به علم و یافته های علمی احترام میذارم ...
دیگه نمیتونم واضح تر از این توضیح بدم، شاید اگر پستی رو که در جواب دوستتمون titan.ity نوشتم به دقت مطالعه کنید منظور من رو روشن تر درک کنید ...
:n16:
من علم رو به دو دسته تقسیم نمیکنم، و معتقد هستم علم تاریخی و ... نداره، علم علم هست و ارزشمندترین نعمتی که نوع انسان بدست اورده ... و با تمام وجود به علم و یافته های علمی احترام میذارم ...
دیگه نمیتونم واضح تر از این توضیح بدم، شاید اگر پستی رو که در جواب دوستتمون titan.ity نوشتم به دقت مطالعه کنید منظور من رو روشن تر درک کنید ...
:n16:
من هم بعد از توصیه جناب راسل تصمیم داشتم بحث رو ادامه ندم چون در دایره می چرخیم، و بعد از خوندن همون پست شما گفتم یک سعی دوباره بکنم با تمرکز ویژه روی اینکه "عمومیت" دادن نه لازمه مطلق باشه و نه پیشفرض گرفته بشه چون براش شواهد هست. به هر حال این تلاش در فنا بود. :n27:
titan.ity
16-03-2015, 12:32
ممنون از توضیحاتتتون ...
اما دقت کنید که بحث این نیست که کدوم روش بهتر هست، قبلا هم گفتم که علم بهترین روش هست برای شناخت طبیعت و در این شکی نیست، بحث اینکه که خود علم پایه و اساسش علمی نیست، یعنی نمیشه صحت و اعتبار پایه هاش رو از طریق مشاهده و آزمایش نشون داد ...
یکی از پایه های علم اینه که طبیعت در شرایط یکسان، یکسان عمل میکنه، بدون شک اگر ما این پایه رو از علم بگیریم بنای علم فرو میریزه و ما دیگه حق نداریم به یافته هامون عمومیت بدیم، مثلا اگر من امروز از طریق ازمایش کشف کنم که الف بر ب تاثیر ج رو داره، تنها چیزی که میتونم بگم اینه که همین الف خاص بر همین ب خاص تاثیر ج رو داره، همین، دیگه نمیتونم نتیجه بگیرم که در گذشته هم اینطور بوده و در آینده هم اینطور خواهد بود، من حتی این رو نمیتونم برای الف و ب که تو آزمایشگاه هست اما هنوز آزمایشش نکردم هم صادق بدونم، اگر میلیونها بار این آزمایش رو انجام بدم باز هم نمیتونم این نتیجه کلی رو بگیرم که بین الف و ب بصورت کلی این رابطه برقرار هست، چرا چون من قبول ندارم که طبیعت در شرایط یکسان یکسان عمل میکنه ... بنابراین من به هیچ وجه نمیتونم از کشف یک رابطه و قانون صحبت کنم، و این یعنی علم بی علم ...
بنابراین یکی از پایه های علم اعتقاد به این هست که طبیعت در شرایط یکسان یکسان عمل میکنه، و جالب اینه که خود این قانون با روش علمی قابل اثبات/ابطال نیست، چون این یک قانون کلی هست، ولی علم جزیی هست، علم هیچ وقت نمیتونه تمام طبیعت و جهان رو مورد مشاهده و آزمایش قرار بده، مشاهدات و آزمایشات علمی هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی بسیار بسیار محدود هست و نسبت به کل جهان و طبیعت هیچی نیست، بنابراین ما از طریق علم به این قانون نرسیدم، پس اون چه چیزی هست که بما اجازه داده چنین قانونی رو در سراسر جهان ساری و جاری بدونیم؟ جواب چیزی نیست جز فلسفه، قیاس عقلانی، قانون علیت، سنخیت علی و ...
ما همین مساله رو در مورد خود متد علمی هم داریم، متد علمی میگه شما اگر میخواید قوانین طبیعت رو به صورت صحیح کشف کنی باید از این مسیر بری: مشاهده - فرضیه - آزمایش - نتیجه گیری (اثبات/ابطال فرضیه)
خب اگر کسی از ما بپرسه شما بر چه اساس معتقد هستید این روش همیشه جواب میده جواب ما چی خواهد بود؟ آیا میتونیم با روش علمی براش ثابت کنیم که این روش همیشه و در همه جا جواب میده؟ مسلما خیر، چون همونطور که گفتم مشاهدات ما بسیار بسیار محدود و جزیی هست، پس ما بر چه اساس به خودمون اجازه دادیم این روش رو همیشه و در همه جا صحیح بدونیم؟
همین مساله در مورد یکی دیگر از پایه های متد علمی صادق هست، این که همیشه یک رابطه کشف شده صادقه تا زمانی که خلافش ثابت بشه و ابطال بشه ...
از طرف دیگه قریب به اتفاق دانشمندان از جمله فیزیکدانان و شیمی دانان و ... مطمین هستن که در خارج از ذهن ما جهانی وجود داره، جهانی که مستقل از ذهن من وجود داره و عمل میکنه، جهانی که مخلوق ذهن من نیست، بلکه واقعا وجود داره، آیا این رو میشه با روش علمی اثبات کرد؟ باز هم خیر، چون اساس علم اینه که در خارج از ذهن ما جهانی ابجکتبو و واقعی وجود داره و الان همین پیش فرض زیر سوال رفته، اساس خود علم زیر سوال رفته ...
پایه دیگه علم اینه که تناقض امکان نداره، و همین ما رو از شک های بسیار وحشتناک نجات میده، همین قانون هست که باعث شده ما بتونیم مثلا در مورد متد علمی و وجود جهان خارج و ... با اطمینان نظر بدیم، چون اگر این قانون رو قبول نداشته باشیم باید قبول کنیم که متد علمی همزمان هم درست هست هم غلط!! جهان همزمان هم وجود داره هم وجود نداره!! خود ما هم وجود داریم هم وجود نداریم و ... و این یعنی فرو رفتن در شک مطلق ... و شکی نیست که این قانون فلسفی هست نه علمی چون عدم امکان تناقض از جنس عدمیات، محالات و نبودن ها هست و و علم نمیتونه محال و عدم رو مورد مشاهده قرار بده و ...
یک نکته رو بنظرم لازمه که بگم و اون اینه که منظور من از فلسفه مسایلی مثل نظرات فیلسوفان در مورد عشق و زندگی و ... نیست، بلکه تاکیدم روی مسایلی مثل علیت، عدم امکان تناقض و ... هست و میدونید که فلسفه محدود به یک حیطه خاص نیست ...
به نظرم سوال یا ایراد وارده رو واضح تر بیان میکردین همراه با مثال خیلی تو پیش رفتن بحث کمک میکنه جواب بعضی از قسمت هارو دوستان با مثال توضیحاتی رو دادن که البته چون سوالتون خیلی گنک و پراکنده هست جوابی که داده شده پراکنده بوده برای همین بحث به نتیجه نرسیده .. من تازه با پست قبلی متوجه منظور شما شدم (البته بازم مطمئن نیستم : ) )و دوباره که توضیحات رو دیدم بعضی قسمت ها دوستان به ایرادات وارد شده جواب دادن .
پس درباره اینکه چـراعلم بهترین روش برای توضیح واقعیت های جهان هست (با توجه به مزیت های علم و ایرادات وارده به فلسفه و عرفان) خوشبختانه هم نظر هستیم اما درباره ایراداتی که توضیح دادین :
این ایرادات به روش نتیجه گیری (و بررسی) در علم وارد شده ( استفاده از روش استقرا ؟ابطال پذیری ؟ پارادایم کوهن؟ و...) که برای رفع ابهامات هم ایده های مختلفی ارائه شده .
درکنار این ایده ها گروهی از فلاسفه (واقع گرایان) هم بر این عقیده هستن که میزان بیان حقایق جهان خارج توسط علم از اهمیت بیشتری برخورداره تا نوع روشی که علم برای بررسی طبیعیت استفاده میکنه. چون هدف علم توضیح دقیق درباره واقعیت های جهان هست.
چون یه مبحث طولانی هست من لینک ویکی پدیا رو میذارم که ایده ها و توضیحات اولیه رو داشته باشه.
فلسفه علم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پارادایم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مثلا برای پاسخ به ایراد وارده به روش استقرا(مشاهدات (جزییات) تا چه اندازه باید باشند یا در چه شرایطی باید باشند تا قانون کلی صحیح باشد؟)از اصل تحیقی پذیری در علم استفاده شده :
نتایجی که از استقرا(رسیدن به نتیجه کلی از طریق مشاهده جزیی و مکرر) به دست میاد ابدی و جهان شمول نیست و میتونه محدودیت هایی رو هم داشته باشه اما طبق اصل تحقیق پذیری:
تجربه میتونه صادق بودن گزاره های علمی رو ثابت کنه (علم تحقیق پذیر است و بر اساس تجربه میتوان درستی علم رو پذیرفت) و گزاره ای معنا دار است که تحقیق پذیر باشدو بتوان اون رو بر مبنای تجربه آزمود.
در مقابل استقرا گرایی، اصل ابطال پذیری (کارل پوپر) روش نتیجه گیری در علم رو به این صورت تعریف میکنه :علم به جای اینکه به صورت استقرایی پیش رود میکوشد با ابطال نظریات پیشین به صورت قیاسی (استنتاج) پیش رود.(تمام زاغ ها سیاهند : مشاهده تعداد محدودی از زاغ ها نمیتواند حکم را ثابت کند ولی مشاهده یک زاغ سفید این حکم کلی رو باطل میکند.) یعنی به جای حرکت از جز به کل (استقرا) از کل (فرضیه علمی) به جز حرکت میکنیم.
یعنی آزمایشات به جای اثبات نظریه اون رو ابطال میکنند و ما به جای شروع از مشاهده (در استقرا) از حدسیات و بیان مسئله شروع میکنیم و با آزمایشات حدسیات و مسئله رو باطل میکنیم.(که البته این اصل درجه یقین رو از نتایج علمی میگیره و درمقابل گزاره هایی هم هستن که اثبات پذیر هستن (نه ابطال پذیر) مثل: یک زاغ سفید وجود دارد، یک زاغ سفید قابل مشاهده و گزارۀ اثبات پذیر است نه ابطال پذیر)
ایده کوهن هم اشاره میکنه به این که علم نه آنگونه که استقراگرایان میگویند "اثبات پذیر" است نه آنگونه که پوپر میگوید در مسیر"ابطال" قرار دارد و به جای این دو یه پارادایم علمی(الگو واره علمی) ارائه کرده .
کوهن (۱۹۶۲) در کتاب ساختار انقلابهای علمی، الگووارهٔ علمی را چنین تعریف میکند:
آنچه که مشاهده شده و مورد موشکافی قرار میگیرد.
نوع سوالاتی که مورد پرسش قرار گرفته و ارتباط جوابها با موضوع بررسی میشود.
چگونگی ساختارمند کردن این سوالات
چگونگی تفسیر نتایج تحقیقات علمی
چگونگی اجرا و هدایت مطالعه تجربی و تجهیزاتی که برای اجرای مطالعه تجربی موجود است.
Philosophy of science
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Paradigm ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
N I G H T P E A C E
16-03-2015, 13:47
به نظرم سوال یا ایراد وارده رو واضح تر بیان میکردین همراه با مثال خیلی تو پیش رفتن بحث کمک میکنه جواب بعضی از قسمت هارو دوستان با مثال توضیحاتی رو دادن که البته چون سوالتون خیلی گنک و پراکنده هست جوابی که داده شده پراکنده بوده برای همین بحث به نتیجه نرسیده .. من تازه با پست قبلی متوجه منظور شما شدم (البته بازم مطمئن نیستم : ) )و دوباره که توضیحات رو دیدم بعضی قسمت ها دوستان به ایرادات وارد شده جواب دادن .
...
Philosophy of science
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Paradigm ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من احساس میکنم نتونستم منظورم رو خوب برسونم، مطلب کمی پیچیده هست و انتقالش کار آسونی نیست ...
به صورت خلاصه منظور من اینه که ما در هر گونه استدلال از جمله استدلالات علمی لازمه قبلا پیش فرض های رو پذیرفته باشیم، پیش فرض هایی رو که نمیشه هیچ کدوم رو با متد علمی اثبات/ابطال کرد نیستن، مثلا اینکه:
تناقض امکان نداره
در خارج از ذهن ما جهانی وجود داره
طبیعت در شرایط یکسان یکسان عمل میکنه
تجربه و آزمایش روش قابل اعتمادی هست برای رسیدن به علم و کشف روابط بین پدیده ها
و ...
اجازه بدید اینها رو در یک مثال روشن تر کنیم:
شما (یک دانشمند) برای من دلیل میارید و سعی میکنید من رو قانع کنید که حرف من اشتباه هست و حرف شما درست (اساس تمام استدلالات علمی و غیر علمی) ... ببینیم چند پیش فرض فلسفی در این کار شما وجود داره:
1. تناقض امکان نداره، چون اگر امکان داشت لزومی نداشت شما سعی کنید حرف خودتون رو بمن بقبولونید، چون هم حرف شما درست هست هم حرف من!! در عین حال که متناقض هم هستن!! ... اصل عدم تناقض رو به هیچ وجه نمیشه با متد علمی اثبات/ابطال کرد، چون اساسا وجود نداره !! اما میبینیم همین اصل پایه و اساس علم هست ...
2. اصل علیت، چون اگر شما به این اصل اعتقاد نداشته باشید کار شما بیهوده هست ... وقتی علیتی وجود نداره چرا باید حرف شما رو من تاثیر بذاره ؟؟ چرا باید بین پدیده های جهان ارتباطی باشه؟؟ شما فقط کافیه یک لحضه به این اصل شک کنید، دست از همه چیز برخواهید داشت و در شک مطلق فرو خواهید رفت!! این اصل رو هم نمیشه با متد علمی اثبات/ابطال کرد، چون خود علم بر همین اساسه!! شما بخوایی این اصل رو اثبات/ابطال کنی باز باید به همین اصل متوسل بشی!!
3. جهانی وجود دارد ... مسلما اگر شما به این اصل اعتقاد نداشته باشید سعی نمیکنید که با خودتون (یعنی توهم من) در مورد خودتون (یعنی توهم جهان) بحث کنید!! ... شکی نیست که این هم اساس علمه، که باز نمیشه با روش علمی اثبات/ابطالش کرد ... چون پیش فض علم اینه که جهانی وجود داره ... همین شک بود که باعث شد دکارت تمام دانسته هاش رو دور بریزه و به هموشون شک کنه که شاید همه توهم باشن!! و بعد شروع کرد اول وجود خودش رو اثبات کردن!! بنابراین کسانی که میگن برای ما فرقی نمیکنه جهان وجود داره یا نه هنوز معنایی این شک رو نفهمیدن!!
و ...
پوپر و کوهن و ... که سعی میکنن راهی برای استحکام پایه های متد علمی پیدا کنن، همه دارن این اصول رو پیش فرض قرار میدن و بر اساس همین اصول سعی میکنن طرف مقابلشون رو قانع کنن ...
نکته رو لازمه بگم و اون اینکه احتمالا دوستان نظرشون اینه که با ایده های پوپر و ... میشه گفت که ما در عین اینکه به این اصول اعتقاد نداریم به متد علمی اعتقاد داریم، اما دقت داشته باشید که حتی خود این ایده ها بر اساس اون اصول هستن!!
از طرف دیگه قبل از اینکه اساسا شما وارد مرحله اول متد علمی (مشاهده) بشید باید این اصول رو قبول داشته باشید ... اینکه جهانی در خارج وجود داره، که در برخورد با من باعث ایجاد واکنشی در من میشه (علیت) و این واکنش همیشه یکسان هست، یعنی مثلا بجایی اینکه پدیده رو مشاهده کنم پام خارش نمیگیره!! (یکسان عمل کردن طبیعت)، و اینکه امکان نداره یک رابطه خاص هم وجود داشته باشه هم وجود نداشته باشه (عدم تناقض) و اینکه اینکه پدیده های مثل جهان و مغز من و حافظه من فردا ذاتشون عوض نمیشه و مثل امروز خواهند بود (یکسان عمل کردن طبیعت)، و اینکه تجربه و متد علمی و پارادایم ها و ... روش قابل اعتمادی هستن برای کشف طبیعت و ...
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم ... البته درک این مسایل نیاز به کمی تفکر و دقت داره ...
SpiralOut
16-03-2015, 18:33
dedegoli1
به نظر میرسه شما به زور قصد دارین فلسفه اسلامی خودتونو بچپونونین توی علم و هرگز قبول نمیکنین عده ای بدون اعتنا به فلسفه اسلامی شما بتونن پایه ای برای علم داشته باشن. حتما میخواین بگین علم خودش علمی نیست پس بطور عقلی میتونین علمو نقض کنین یا تصورات عقلیتون به اندازه علم اعتبار داره. پیدا کنید واجب الوجود را!
V E S T A
18-02-2016, 13:31
مــارِ فـرعـون !
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
تجـزیه حرارتی "تیـوسیـانـات جیــوه" که به آن مار فرعون هم گفته می شود.
به احتـمال زیاد در زمان قدیم از این ماده برای ترساندن و فریب مردم با خرافاتی که ریشه علمی داشتند استفاده میشده.
jahangir1400
17-04-2016, 23:52
با توجه Decline Effectـ(1) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) (2) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])ـ، یه سری از یافته های علمی و اصولا متد علمی در خیلی زمینه ها زیر سوال میره، مثلا در زمینه هایی مثل دارو، اکولوژی و روانشناسی، آیا این نقص در علم راه حلی داره؟
با توجه Decline Effectـ(1) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) (2) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])ـ، یه سری از یافته های علمی و اصولا متد علمی در خیلی زمینه ها زیر سوال میره، مثلا در زمینه هایی مثل دارو، اکولوژی و روانشناسی، آیا این نقص در علم راه حلی داره؟
نه زیر سوال نمیره، تمام تصحیحاتی که صورت می گیره باز هم بوسیله متد علمی است. اینطور نیست که یافته های گذشته علم که در گذشته بوسیله متد علمی کسب شده بودند و قابل قبول بودند الان بوسله فالگیری یا طالع بینی یا تعبیر خواب یا بدون هیچ دلیل خاصی زیر سوال بروند، همیشه آزمایشات گسترده تری انجام میشه که دامنه وسیع تری از مشاهدات رو در بر می گیره و در نهایت به مدل های دقیق تری ختم میشه که می تونند یافته های قبلی رو تکمیل و در صورت نیاز تصحیح کنند.
Masoud-2014
21-07-2016, 09:45
سلام و عرض خسته نباشید ...
ببخشید قضیه این جهال های موازی چیه؟ مثلا من یکجا خوندم که یک ذره در آن واحد میتونه ساکن باشه و درست در همان آن حرکت کنه!!! یا یک شخص در یک جهان مثلا رو مبل نشسته باشه و در همان لحظه در جهان دیگه مثلا فوتبال بازی میکنه!!!! و آیا این قضیه وجود اجنه و روح و اشباح رو توجیه میکنه؟؟؟؟
Captain_America
30-03-2017, 08:30
سلام و عرض خسته نباشید ...
ببخشید قضیه این جهال های موازی چیه؟ مثلا من یکجا خوندم که یک ذره در آن واحد میتونه ساکن باشه و درست در همان آن حرکت کنه!!! یا یک شخص در یک جهان مثلا رو مبل نشسته باشه و در همان لحظه در جهان دیگه مثلا فوتبال بازی میکنه!!!! و آیا این قضیه وجود اجنه و روح و اشباح رو توجیه میکنه؟؟؟؟
خرافه نوین یا شبه علم هستش ، اینها فقط یه سری ادعا خوراک رسانه های زرد هستند و هیچ سابقه پژوهشی علمی در خصوصشون در دست نیست.
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.