ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شما چه نوع حکومتی را می پسندید؟



SON OF GOD
07-06-2014, 16:27
حکومت نظامی است که تحت آن یک کشور یا یک اجتماع اداره می‌شوند.
واژه حکومت از ریشه عربی حکم می‌آید که به معنی قضاوت کردن و دستور دادن و داوری کردن و همینطور جلوگیری کردن و دهنه زدن به اسب است. این واژه با واژه حکمت به معنی دانایی نیز هم‌ریشه است.حکومت در زبان انگلیسی Government نامیده می‌شود. این واژه ریشه در سالیان دور دارد و در انگلستان قرون وسطی، فرانسه باستان و یونان باستان رواج داشته است.

مروری کوتاه بر انواع حکومتها :

دسته بندی بر اساس استبدادی بودن:
حکومت خودکامه :توسط یک فرد اداره می‌شود که تصمیماتش موضوع هیچ محدودیت قانونی یا هیچ مکانیسم دیگری برای کنترل و نظارت مردم قرار نمی‌گیرد. خودکامگان به خدمتکار نیاز دارند در حالی که ستمگران به برده‌ها برای پیشبرد کار هایشان نیاز خواهند داشت.حکومت مطلقه: توسط یک واحد اداره می‌شود که قدرت مطلق را در دست دارد. این واحد می‌تواند یک فرد باشد، همان طور که در حکومت‌های خودکامه است، یا این که توسط یک گروه اعمال شود، آن طور که در اولیگارشی وجود دارد. واژه حکومت مطلقه در لغت به معنی نوعی از حکومت است که با ستم کاری همراه است و لزومن نیاز به یک شخص ستمکار ندارد و این ستم می‌تواند به طور گروهی به منصه ظهور برسد. همان طور که در بند بالا نیز گفته شد ستمگران به برده‌ها نیاز دارند در حالی که خودکامگان به خدمتکار برای پیشبرد کارهایشان نیاز دارند.دیکتاتوری : توسط یک فرد اداره می‌شود که تمام قدرت در سراسر کشور را در دست دارد. این اصطلاح ممکن است به نظامی اطلاق شود که دیکتاتور‌ها در آن به قدرت می‌رسند و به وسیله زور آن را در دست خود نگاه می‌دارند، ولی ممکن است هم چنین به وضعیتی اطلاق شود که در آن فرد دیکتاتور به صورت قانونی بر سر کار بیاید ولی با اصلاح و دست کاری در قانون اساسی تدریجن تمام قدرت را از آن خود کند. در دیکتاتوری نظامی، ارتش کنترل همه امور را در دست دارد. در تمام انواع دیکتاتوری توجه کمی به نظرات مردم است یا اصلن به آنها هیچ توجهی نمی‌شود. این ویژگی در حکومت‌های نظامیان و حکومت‌های خودکامه هم دیده می‌شود.فاشیسم :توسط رهبر اداره می‌شود و در این نظام‌ها تمرکز شدیدی بر روی مسائلی هم چون وطن پرستی و هویت ملی قرار می‌گیرد. رهبر یا رهبران فاشیست قدرت این را دارند که هر چیزی را که مخالف وطن پرستی احساس می‌کنند، غیر قانونی اعلام کرده تا بتوانند اعتقاد و باور به غرور ملی را افزایش دهند. آنها معتقدند که ملت خویش بر اساس یک تعهد حول محور جامعه ملی دور هم گرد آمده‌اند و شهروندان باید حافظ و پاسدار این هویت ملی باشند. چنین نظام‌هایی ملیت و نژاد را مافوق هرگونه فردیت و هر گونه گروه بندی اقتصادی و اجتماعی قرار می‌دهند و هر گونه مخالفت با سرکوب شدید فیزیکی مواجه خواهد شد.دسته بندی بر اساس پادشاهی بودنپادشاهی مطلقه : گونه‌ای از پادشاهی که در آن پادشاه به عنوان رئیس حکومت و رئیس حکومت تمام قدرت را در دست دارد و هر کاری که مورد خواست و نظر وی باشد، باید انجام یابد بدون این که هیچ مانع یا محدودیتی بتواند جلو دار وی شود.پادشاهی مشروطه: نوعی از پادشاهی که در آن پادشاه کشور را اداره می‌کند ولی قدرت وی توسط قانون یا یک قانون اساسی رسمی محدود شده است، همان گونه که در پادشاهی بریتانیا شاهد آن هستیم.
پادشاهی دوگانه : گونه‌ای از پادشاهی است که در آن اداره حکومت بر عهده دو فرد است، این دو پادشاه روسای حکومت می‌باشند. در بیشتر پادشاهی‌های دوگانه، پادشاهان برای تمام طول زندگی شان در موقعیت خود می‌مانند و مسئولیت‌ها و قدرت شان را با مرگ به فرزندان خویش یا دیگر اعضای خانواده منتقل می‌کنند. پادشاهی دوگانه یکی از کهن ترین انواع حکومت است. در دوران مدرن کارکرد پادشاهی دوگانه به معنی نظامی حکومتی از دو حاکم متفاوت است و این نظام هم در یک حکومت امکان وقوع دارد و هم در یک سازمان. چنین پادشاهی‌های دوگانه‌ای وراثتی نیستند.پادشاهی انتخابی: نوعی از پادشاهی است که در آن پادشاه منتخب وجود دارد و در تضاد و تقابل با پادشاهی وراثتی قرار می‌گیرد که در آن قدرت و موقعیت پادشاه به طور خود به خود به خویشاوندان نسبی شاه قبلی منتقل می‌شود. رفتار دموکراتیک در انتخاب شاه، طبیعت ویژگی‌های کاندیداتوری و رای دهندگان، مورد به مورد متفاوت از یک دیگر هستند.امپراتوری: نظامی است شبیه به پادشاهی یا سلطنت که در آن قدرت برتر در دستان یک امیر (نامی که برای حاکم در کشور‌های مسلمان به کار برده می‌شود) قرار می‌گیرد؛ امیر ممکن است قدرت مطلق را در دست داشته باشد یا این که قدرت اش با استفاده از نهاد‌های مختلف محدود شده باشد.پادشاهی فدرال: نوعی از پادشاهی که در آن ایالت‌های فدرالی مختلفی وجود دارد که تمام آن‌ها به وسیله یک پادشاه که در راس فدراسیون قرار دارد، اداره می‌شوند اما هر ایالت برای خود حاکمی دارد که حال یا پادشاه بوده یا به انواع دیگری بر ایالت خود حکومت می‌کند و تمام این ایالت‌های مجزا به فدراسیون پیوسته و تحت فرمان پادشاه آن قرار می‌گیرند.پادشاهی: توسط خاندان سلطنتی اداره می‌شود و نظامی است که در آن یک فرد که خود قدرت را از اجداد خویش به ارث برده بر کشور حکومت می‌کند و از وی انتظار می‌رود که بعد از خود قدرت را به نوادگان خویش منتقل کند.دسته بندی بر اساس دموکراتیک بودندمارشی:یا دموکراسی قرعه‌ای که نوعی از انواع دموکراسی است، حکومتی است که در آن حکومت به وسیله افرادی اداره می‌شود که به طور رندم انتخاب شده‌اند و این انتخاب از طریق قرعه میان شهروندانی صورت می‌پذیرد که قابلیت‌ها و شرایط لازم برای اداره کشور را داشته باشند. این گروه از شهروندان منتخب، گاهی ژوری سیاست گذاری، ژوری شهروندان یا کنفرانس اجماعی نامیده می‌شوند و وظیفه تصمیم گیری درباره سیاست‌های کشور بر عهده ایشان است، این تصمیم گیری بسیار شبیه به نوع تصمیم گیری ژوری (هیئت منصفه) در پرونده‌های کیفری است.دمارشی در عرصه نظر می‌تواند بر بعضی از مشکلات بنیادین دموکراسی نماینده‌ای غلبه کند و راه حلی برای آنان باشد، چرا که دموکراسی نماینده‌ای به شدت تحت تاثیر و دستکاری منافع عده‌ای خاص است و این باعث می‌شود کارکرد اصلی و واقعی خود را از دست بدهد ولی وقتی این انتخاب نماینده‌ها به قید قرعه باشد، دیگر نمی‌تواند تحت تاثیر منافع شخص یا اشخاص خاصی به طور سازمان دهی شده قرار بگیرد. بر طبق گفته فیلسوف استرالیایی جان بورنهیم، انتخاب رندمی سیاست ورزان کار را برای تمام شهروندان آسان تر خواهد کرد تا بتوانند روزانه در مسائل سیاسی جامعه خود مشارکت معناداری داشته باشند و کار را برای گروه‌های دارای منافع خاص سخت تر خواهد کرد که بتوانند این روند را به فساد بکشانند.به طوری کلی تر، انتخاب رندم تصمیم گیران در گروه‌های بزرگ تر، قرعه کشی نامیده می‌شود. در دموکراسی آتن از این شیوه بسیار استفاده می‌شد و تقریبن تمام مقامات حکومتی و حکومتی از طریق قرعه کشی از بین شهروندان انتخاب می‌شدند تا این که بخواهد انتخاباتی برگزار شود. نامزد‌ها اغلب همیشه شهروندانی مرد، یونانی، تحصیل کرده و دارای حداقلی از ثروت و موقعیت اجتماعی بودند.دموکراسی:دمکراسی یا مردم‌سالاری حکومتی است که توسط انتخاباتی که اکثر جمعیت آن کشور در آن مشارکت می‌کنند، انتخاب می‌شود و وظیفه اداره امور را به عهده می‌گیرد. تمایز کلیدی میان یک دموکراسی و دیگر اشکال حکومت‌های مبتنی بر قانون اساسی این است که حق افراد برای رای دادن در دموکراسی از طریق یا به خاطر ثروت یا نژاد فرد محدود و ممنوع نمی‌شود (ویژگی اصلی برای رای دادن معمولن رسیدن به سنی خاص است). بنابراین یک حکومت دموکراتیک توسط اکثریت مردم مورد حمایت قرار می‌گیرد (حداقل در زمان انتخابات) و این فراهم کننده برگزاری یک انتخابات به صورت عادلانه است. اکثریت ممکن است به طرقی مختلف تعریف شود. گونه‌های مختلفی از تقسیم قدرت وجود دارد (معمولن در کشور‌هایی که مردم عمدتن خود را بر اساس هویت‌های فردی و مذهبی معرفی می‌کنند) یا ممکن است این مسئله بر اساس رای‌های الکترال یا مبتنی بر قانون اساسی تعیین شود، این شیوه هم در کشور‌هایی رخ می‌دهد که حکومت بر اساس هر نفر یک رای مستقیم ساده انتخاب نمی‌شود.دموکراسی مستقیم:نوعی از دموکراسی است که در آن حکومت از طریق حضور مستقیم مردم شناخته می‌شود، یعنی مردم نمایندگان خویش هستند و خود مستقیماً برای قوانین جدید و سیاست‌های عمومی رای می‌دهند.دموکراسی لیبرال:نوعی از دموکراسی است که شکل حکومت در آن دموکراسی نماینده‌ای است و اعمالش را تحت اصول لیبرالیسم به منصه ظهور می رساند. از مشخصه‌های کلیدی این نظام انتخابات‌های منصفانه، آزادانه و رقابتی است که میان چندین حزب سیاسی مجزا صورت می‌گیرد. تفکیک قوا میان قوه‌های مختلف حکومت وجود دارد و حکومت قانون در زندگی هر روزه مردم به عنوان بخشی از جامعه باز جاری است. در این جوامع حفاظت از حقوق بشر و آزادی‌های مدنی برای تمام اشخاص انجام می‌گیرد. برای تعریف این نظام در عمل باید گفت که دموکراسی‌های لیبرال عمومن بر اساس قانون اساسی شکل می‌گیرند، چه این قانون اساسی قانونی رسمی و نوشته باشد و چه نباشد تا بتوانند حد و حدود قدرت حکومت را تعیین کرده و به قرارداد اجتماعی اعتبار ویژه‌ای بخشند. بعد از دوره‌ای وقفه در گسترش لیبرال دموکراسی‌ها در قرن بیستم، لیبرال دموکراسی تبدیل به نظامی سیاسی چیره در سراسر جهان شد. یک دموکراسی لیبرال ممکن است انواع بنیادین متعددی داشته باشد: ممکن است جمهوری باشد مانند فرانسه، آلمان، هند، ایرلند، ایتالیا و ایالات متحده؛ یا ممکن است پادشاهی مشروطه باشد مانند ژاپن، اسپانیا، یا بریتانیا. ممکن است نظام ریاست جمهوری داشته باشد مانند آرژانتین، برزیل، مکزیک و ایالات متحده یا ممکن است نظام نیمه ریاست جمهوری داشته باشد مانند فرانسه و تایوان، یا ممکن است نظام پارلمانی داشته باشد مانند استرالیا، کانادا، هند، نیوزیلند، لهستان و بریتانیا.دموکراسی نماینده‌ای:نوعی از دموکراسی که در آن شهروندان یک کشور نمایندگان خود را انتخاب می‌کنند تا ایشان دست به تصویب و ایجاد و اجرای سیاست‌های عمومی و قوانین بزنند و مردم خود دیگر در این گونه امور مشارکت مستقیم نداشته باشند.دموکراسی سوسیال:نوعی از دموکراسی که تعریف و تفسیر سرمایه دارانه و لیبرال را رد می‌کند. این مکتب ادعا دارد که در نهایت تکاملی پیش برنده در سرمایه داری باعث می‌شود تا این اقتصاد سرمایه دار دست آخر منجر به برقراری اقتصاد سوسیالیستی شود. سوسیال دموکراسی اعتقاد دارد که تمام شهروندان باید از نظر قانونی از یک سری حقوق مشخص اجتماعی برخوردار باشند. این‌ها شامل دسترسی فراگیر همه شهروندان به خدمات عمومی می‌شود، خدماتی چون تحصیل، بهداشت و درمان، دستمزد کارگران، حمل و نقل عمومی و دیگر خدماتی که شامل نگهداری از بچه و مراقبت از سالمندان می‌شود. دموکراسی سوسیال با جنبش‌های اتحادیه‌های کارگری در ارتباط است و حامی بالابردن حقوق و مزایای کارگران است. در عصر معاصر، دموکراسی سوسیال از رفع تبعیض در زمینه‌های متفاوت دفاع کرده است، زمینه‌هایی همچون: توانایی-ناتوانی، سن، قومیت، جنسیت، گرایش جنسی، سکس، زبان، نژاد، دین و طبقه اجتماعی.دموکراسی تمامیت خواه:نوعی از دموکراسی که اشاره به نظامی از حکومت دارد که نمایندگان به طور قانونی و توسط مردم انتخاب شده‌اند ولی در قدرت می‌مانند و این رای آوردن به معنی اعطای تام و تمام قدرت به ایشان است، در این نظام شهروندان مشارکت کمی در روند‌های تصمیم سازی کشور و شیوه اداره حکومت دارند یا اینکه اصلن در این موارد هیچ گونه مشارکتی ندارند.دسته بندی بر اساس جمهوریتجمهوری:توسط شکلی از حکومت اداره می‌شود که در آن مردم یا بخشی قابل توجه از ایشان، قدرت ویژه‌ای در نظارت بر اعمال حکومت و افراد شاغل در آن را دارند و تمام اعضای حکومت توسط مردم انتخاب می‌شوند. تعریف رایج و ساده جمهوری این است که رئیس آن پادشاه نباشد.مونتسکیو هر دوی دموکراسی‌ها، که مردم در آن سهمی در قدرت دارند، و آریستوکراسی‌ها و اولیگارشی‌ها، که تنها بخشی از مردم در آن‌ها نقش دارند، را به عنوان اشکالی از جمهوری به عنوان یک نظام حکومتی در نظر می‌گیرد.جمهوری مبتنی بر قانون اساسی:توسط حکومتی اداره می‌شود که قدرتش توسط قانون یا قانون اساسی رسمی محدود شده است، و انتخاب آن هم توسط همه مردم یا حداقل بخش قابل توجهی از ایشان صورت پذیرفته است. لازم به ذکر است که اسپارتا در دوران باستان جمهوری منحصربه‌فردی بود چرا که بیشتر شهروندان آن از داشتن حق رای محروم بودند. چنین جمهوری‌هایی که بخش‌هایی از مردمان خویش را از حق رای و مشارکت در سرنوشت خویش محروم می‌کنند، عمومن ادعا دارند که نماینده تمام شهروندان خویش هستند چرا که آن دسته از مردم بدون حق رای را شهروند در نظر نمی‌گیرند و آن‌ها را از حقوق شهروندی محروم می‌سازند. نمونه‌ای از جمهوری‌های دوران مدرن که در تعریف اصلی ذکر شدند ایالات متحده است.جمهوری دموکراتیک:یک نوع جمهوری از حکومت که کشور در آن یک امر عمومی در نظر گرفته می‌شود، نه ملک حاکمان جهان سوم و دغدغه عده‌ای معدود و خصوصی. مقامات حکومتی در این نظام به طور مستقیم و یا غیر مستقیم و مداوم توسط مردم انتخاب می‌شوند تا این که بخواهند وراثتی به پست خود برسند و در چنین نظامی تمام شهروندان حائز شرایط سهمی برابر در تصمیم گیری‌های منطقه‌ای و ملی که بر زندگی شان تاثیر گذار است، دارند.جمهوری پارلمانی:یک جمهوری مثل هند و لهستان با یک حکومت انتخابی که رئیس حکومت و رئیس حکومت در آن از یک دیگر متمایز هستند و رئیس حکومت بیشتر وظیفه و قدرت اجرایی دارد و رئیس حکومت که رئیس حکومت را انتخاب می‌کند، خود توسط پارلمان انتخاب می‌شود.جمهوری فدرال:اتحادیه‌ای فدرال از ایالت‌ها یا استان‌ها که با یک شکل جمهوری در حکومت به هم متصل هستند. مثال‌های این دسته شامل آرژانتین، استرالیا، برزیل، آلمان، هند، روسیه و سوئیس است.جمهوری اسلامی:کشور‌هایی مثل ایران، افغانستان و پاکستان که جمهوری‌هایی هستند که بر طبق شریعت اسلامی و قوانین اسلامی اداره می‌شوند.جمهوری سوسیالیستی:کشور‌هایی نظیر چین و ویتنام که قرار بود با و برای مردم اداره شوند، اما هیچ انتخابات مستقیمی ندارند. اصطلاح جمهوری خلق برای متمایز کردن خودشان از دیگر جمهوری‌های مسبوق به سابقه در کشور هایشان قبل از انقلاب‌های مردمی، توسط ایشان به کار گرفته می‌شود، مانند جمهوری چین و جمهوری کره که هر دو با انقلاب‌هایی مارکسیستی-مردمی از هم فرو پاشیدند.دسته بندی بر اساس فدرالیسم
فدرالیسم:توسط نوعی از حکومت اداره می‌شود که مردم، یا بخش قابل توجهی از ایشان سهم عمده‌ای در اداره کشور دارند و مسئولین حکومتی را خود انتخاب کرده و بر کارهای ایشان نظارت دائمی دارند. ولی این مردم از مکان‌های مختلف بوده و حکومتی که شکل گرفته حکومتی مرکزی است که وظیفه اتحاد و هماهنگی بین واحد‌های مختلف کشور را به عهده دارد. وظایف حکومت مرکزی برخی از مسائل کلان کشور است که از دیگر واحد‌ها سلب شده و بر عهده آن گذاشته شده است. اما خود هر یک از واحد‌ها هم نظام اداری و قوانین خاص خود را دارند که بر اساس آن اداره می‌شوند و ساز و کار انتخاب مسئولین این واحد‌ها نیز عمومن دموکراتیک است. هر یک از واحد‌ها بنا به معیار‌های متفاوت مانند جمعیت و ... در اداره حکومت مرکزی و در بودجه کلان سهم داشته و به نسبت‌های مختلف یا یکسان در مجلس نمایندگان نماینده دارند. به مجموع این واحد‌ها فدراسیون گفته می‌شود. نمونه‌هایی از فدرالیسم در دوران مدرن را می‌توان ایالات متحده و آلمان در نظر گرفت.پادشاهی فدرال:یک پادشاهی فدرال فدراسیونی از ایالات است که یک پادشاه بر تمام آن حکومت می‌کند ولی هر ایالت پادشاه خود را داشته یا حتا با نظام غیر سلطنتی اداره می‌شود. این ایالت‌های گوناگون همگی به فدراسیون پیوسته و خود را تحت حکومت شاه اصلی قرار می‌دهند.جمهوری فدرال:یک اتحادیه فدرال از ایالات یا استان‌ها که از نظام جمهوری برای حکومت خویش بهره می‌جوید. مثال‌های این مورد را می‌توان آرژانتین، استرالیا، برزیل، آلمان، هند، روسیه و سوئیس در نظر گرفت.با توجه به نظام اجتماعی-اقتصادیسرمایه داری (کاپیتالیسم):در یک اقتصاد سرمایه دار یا بازار آزاد، مردم مالک تجارت‌ها و املاک و دارایی‌های خویش هستند و باید خدمات را برای استفاده شخصی و خصوصی خریداری کنند، مانند خدمات درمانی و بهداشتی.
کمونیسم:در یک کشور کمونیست، طبقه کارگر از طریق تعاونی‌ها و اصناف مالک تمام تجارت‌ها و مزارع هستند و خدمات درمانی، آموزشی و رفاهی بین همه تقسیم می‌شود.
فئودالیسم:نظامی از مالکیت زمین‌ها و وظایف است. تحت فئودالیسم تمام زمین‌های در گستره یک پادشاهی متعلق به پادشاه بوده‌اند. با این وجود، پادشاه بعضی از زمین‌ها را به لرد‌ها و دیگر افراد طبقه اشراف اعطا می کرده تا برای وی و در کنار وی بجنگند. به این زمین‌های بخشیده شده، ملک اربابی گفته می شده است. در مرحله بعد این اشراف بودند که بعضی از زمین هایشان را به رعایا می‌دادند و به این خاطر رعایا ملزم به انجام وظایفی برای اربابان خویش بودند. به ملک رعایا تیول گفته می‌شد.
سوسیالیسم:حکومت‌های سوسیالیست مالک بسیاری از صنایع بزرگ هستند و مهیا کننده خدمات آموزشی، درمانی و رفاهی برای شهروندان شان هستند در حالی که به ایشان اجازه می‌دهند تا حدی انتخاب‌های اقتصادی و فعالیت اقتصادی نیز داشته باشند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کشور‌ها با توجه به نظام حکومتیشان-آبی: جمهوری ریاستی، زرد: نیمه‌ریاستی، نارنجی و سبز: جمهوری پارلمانی، قرمز: پادشاهی مشروطه، بنفش: پادشاهی مطلقه، قهوه‌ای: نظام تک حزبی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کشور‌هایی که با رنگ آبی در نقشه مشخص شده‌اند کشور‌هایی هستند که بنا به اعلام خانه آزادی در سال ۲۰۱۳، دموکراسی‌های انتخاباتی در جهان هستند. باید توجه داشت که از نظر خانه آزادی دموکراسی در عمل مهم است و نه تنها به گفته مقامات رسمی

منبع : ویکی پدیا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] قرمز = پادشاهی

laxer
07-06-2014, 17:48
جمهوری فدرال.

اینطوری دیگه پایه های اقتصادی کشور در یک شهر یا استان خاص پایه ریزی نمیشه.
هر استان حقی مساوی با استان های دیگه داره و حکومتش تا حدودی مردمی هست.

مثل الان نیست که 31 استان کار کنن و امکانات فقط برای بعضی استان ها و شهر های خاص باشه. ( یا مثلا" از منابع طبیعی یک استان استفاده بشه ولی ان استان هیچ سهمی از اون منبع طبیعی نداشته باشه)

COD MW3
07-06-2014, 18:17
مردم بر مردم

B.Russell
07-06-2014, 18:44
برای هر جامعه ای با توجه به سطح شعور ملتش و نحوه نگاهشون به جهان باید حکومت رو انتخاب کرد.

به نظر من در حال حاضر بهترین حکومت برای ایران، دیکتاتوری سفید هست.

laxer
07-06-2014, 18:54
برای هر جامعه ای با توجه به سطح شعور ملتش و نحوه نگاهشون به جهان باید حکومت رو انتخاب کرد.

به نظر من در حال حاضر بهترین حکومت برای ایران، دیکتاتوری سفید هست.

در این صورت تر و خشک با هم میسوزند.

B.Russell
07-06-2014, 19:01
در این صورت تر و خشک با هم میسوزند.

نه تو دیکتاتوری سفید کسی نمیسوزه، بلکه ابتدا جلوی افراط گری های مکاتب تمامیت خواه گرفته میشه، اونم با روش دیکتاتوری سفید غیر سرکوب گرایانه و کم کم تفکرات تند از جامعه پاک شدن، میشه به سمت دموکراسی رفت.

در حال حاضر هرکس تو ایران به قدرت برسه، هر اندیشه ای غیر از خودش رو قورت میده و یک دیکتاتوری سیاه درست میکنه.
خیلی مهم هست اون دیکتاتور کی باشه تا زمینه رو برای گذار به دموکراسی فراهم کنه.

laxer
07-06-2014, 19:06
نه تو دیکتاتوری سفید کسی نمیسوزه، بلکه ابتدا جلوی افراط گری های مکاتب تمامیت خواه گرفته میشه، اونم با روش دیکتاتوری سفید غیر سرکوب گرایانه و کم کم تفکرات تند از جامعه پاک شدن، میشه به سمت دموکراسی رفت.

در حال حاضر هرکس تو ایران به قدرت برسه، هر اندیشه ای غیر از خودش رو قورت میده و یک دیکتاتوری سیاه درست میکنه.
خیلی مهم هست اون دیکتاتور کی باشه تا زمینه رو برای گذار به دموکراسی فراهم کنه.

ریشه مشکلات ایران چیزی دیگریست که فکر نکنم با دیکتاتوری سفید از بین بره.
متاسفانه قوانین انجمن اجازه گفتن بیشتر از این را به من نمیدهد وگرنه اگر آزادانه امکان بحث وجود داشت به نتایج بهتری میرسیدیم.

SON OF GOD
07-06-2014, 21:35
برای هر جامعه ای با توجه به سطح شعور ملتش و نحوه نگاهشون به جهان باید حکومت رو انتخاب کرد.

به نظر من در حال حاضر بهترین حکومت برای ایران، دیکتاتوری سفید هست.
بعد اینکه دیکتاتوری سفید دیکتاتوری سیاه رو از بین برد چه؟اونوقت همین دیکتاتوری سفید باید حکومت کنه؟آیا امکان نداره دوباره این دیکتاتوره تغییر رنگ بده و سیاه بشه؟
به نظر من حکومت باید مردمی باشه و تک شخصی نباشه ... فدرالی هم به نظر بد نمیاد

halflife g
07-06-2014, 23:33
بعد اینکه دیکتاتوری سفید دیکتاتوری سیاه رو از بین برد چه؟اونوقت همین دیکتاتوری سفید باید حکومت کنه؟آیا امکان نداره دوباره این دیکتاتوره تغییر رنگ بده و سیاه بشه؟
به نظر من حکومت باید مردمی باشه و تک شخصی نباشه ... فدرالی هم به نظر بد نمیاد
حرف شما درست ولی رسیدن به این مرحله(حکومت دموکراتیک یا فدرال و ....)نیاز به رسیدن به یه بلوغ بین افراد اون جامعه و مسیولاش داره...آیا ما این بلوغ رو داریم؟؟؟:n01:
به قول دوستمون دیکتاتوری سفید در این برهه از زمان متناسب با سطح شعور و بلوغ فکری ملت ماست تا بتونیم رشد پیدا کرده و آماده حکومتهای سطح بالاتر بشیم(البته اگر اون رو هم بعضی ها غربی و بیوده و کفر و....خطاب نکنن:n02:)


.

danielo
08-06-2014, 01:31
باید دیکتاتور سفید بیاد زمینه را برای یک حکومت سکولار دموکرات اماده کنه که به نظر من با توجه به تفاوت اقوام و فرهنگ های مختلف قوانین استان به استان متفاوت بشه و به صورت فدرالی باشه

مهندس مسعود
08-06-2014, 07:14
حکومت اسلامی در سایه ولایت مطلقه فقیه

MOHAMMAD_ASEMOONI
08-06-2014, 13:52
حکومت فقط حکومتِ دانایانِ قدرتمندِ عادل

Soroush HD
08-06-2014, 18:55
حکومتی که درش این سه اصل رعایت بشه:
1-رفتار نیک
2-گفتار نیک
3-پندار نیک
:n16:

بانو . ./
08-06-2014, 21:46
برای کشوری مثل ایران با توجه به گوناگونی اقوام . و فرهنگ های مختلف که در هر نقطه از کشور یک نوع فرهنگ غالب هست بر بقیه فرهنگ ها و یا دیدگاه ها
به نظرم بهترین نوع حکومت برای کشوری با مختصات ایران جمهوری فدرال هست

Saeed Dz
09-06-2014, 00:27
لیبرال دمکراسی.