ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : تفسیر های شما از سخنان بزرگان



Demon King
04-06-2014, 10:34
سلام خدمت دوستان عزیز.

طبق مشورتی که با تیم مدیریت داشتم, تصمیم گرفتم تاپیکی با این عنوان ایجاد کنم. عنوان تاپیک کاملا گویای محتوای اون هست, اما یه توضیح مختصری میدم:

شما جمله ای از یکی از بزرگان مثلا شکسپیر میخونید, بعد براتون زیباست, اون جمله رو در اینجا قرار میدید و یه تفسیر چند سطری از خودتون درباره ی اون جمله ارائه میدید.

و این نکته حتما رعایت بشه که تفسیر سخن باید حتما از خودتون باشه.

قبلا تاپیک هایی با عناوینی مشابه این ساخته شده بود مثل تاپیک " تراوشات فلسفی ذهن شما" که در اون جملات فلسفی خودتون رو قرار میدادید. اما در اینجا قرار نیست جمله ی فلسفی از خودتون بگید بلکه قراره جملات بزرگان رو تفسیر کنید.

چند توصیه میکنم رعایت بشه تا تاپیک نظم بهتری بگیره:

1 - سعی کنید تاپیک مباحثه ای نباشه.

2 - تفسیر ها نه خیلی کوتاه باشه نه خیلی بلند; برای حفظ نظم تاپیک من تفسیر های 4 الی 10 سطر رو پیشنهاد میکنم.

3 - در تفسیر یک جمله سعی کنید, مفهوم جمله رو بازتر کنید و نوشتن تنها منظور و معنی اون کافی نیست بلکه منظور و مفهوم جمله رو گسترش بدید و اگه تونستید مثال هایی هم بزنید بد نیست.

4 - تفسیر یه فرد ممکنه باب میل شما نباشه یا درست نباشه. پس خواهشا انتقادی و نقل قولی صورت نگیره.
البته این مانع نیست که شما تفسیر خودتون رو از یک جمله که پیش از این مطرح شده، قرار بدهید.

5 - در تفسیر یه جمله فلسفی میتونید برای مفهوم بیشتر یه جمله فلسفی دیگه هم مشابه اون مثال بزنید. مثلا:
( من جمله ای از نیچه رو میخوام تفسیر کنم, برای مفهوم و زیبایی بیشتر جمله ای از مارک فیشر هم که مشابه جمله ی نیچه باشه قرار میدم. )

6 - لطفا هر سخنی رو به بزرگان نسبت ندید. در نقل سخنان الزامی به منبع نیست ولی اگه درخواست منبع بشه، موظفید منبع معتبری قرار بدید وگرنه پستتون نامعتبر تلقی میشه.

امیدوارم با رعایت 6 توصیه بالا تاپیک مفیدی رو داشته باشیم.



ممنون.

Demon King


B.Russell
04-06-2014, 10:49
ترجیح میدم در ابتدای این تاپیک سخنی از مردی بیارم که به ظاهر کوچک بود، اما قلبی بزرگ داشت !!
(نه خارجی بود، نه فیلسوف، نه خیلی مشهور و نه برنده جایزه ای خاص)

یک جورایی هم این چند خط برام در زندگیم بیش از حد ملموس بوده. (بدون هیچ تفسیری)


حسین پناهی:


من زندگی را دوست دارم ولی از زندگیه دوباره می ترسم


دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم


قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم


عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم


کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم


سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم


من می ترسم پس هستم،این چنین می گذرد روز و روزگار من


من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم ...

Demon King
04-06-2014, 14:14
گناهکاران همیشه در دادگاه وجدان خویش مبرا هستند!

( ژورنال )


همیشه برای بار های اول که کار های غیر اخلاقی و به نوعی گناه مرتکب میشویم, چنان غمباد میگیریم و از گناه پشیمان هستیم که از آن عمل حالمان به هم میخورد و این ویژگی احساس ندامت بعد از گناه مختص پاکدامن هاست چرا که گناه برای ایشان امری غیر قابل هضم است و با انجام آن, گناه اصطلاحا در گلویش گیر کرده و نمیتواند آنرا هضم کند. اما به مرور زمان پس از انجام دادن 2باره و 3 باره این کار کمی هضم آن برایش آسان تر است و گناه خود را در مقابل وجدان خویش توجیه کرده و با خود فریبی
کار خود را مبرا از هرگونه خطا میداند. انسان های گناهکار همواره خود را پاک میدانند چه در مقابل وجدان چه در مقابل دیگران و به نوعی گناهی انجام نداده اند که بخواهند احساس ندامت و پشیمانی کنند.

یه مثال میزنم بهتر متوجه منظور شید:

بیماری دیابت دو نوعه: در یه نوع سلول های بدن حساسیت خود رو نسبت به انسولین از دست میدهند و در نوع دوم بدن تنها با کمبود انسولین مواجه است و قاعدتا
نوع اول بسیار خطرناک تره. یعنی انسانی که حساسیت خویش را در برابر گناه از دست دهد امیدچندانی به نجاتش نیست.

تفسیر پایانی من از این جمله:

اگر در مقابل گناهت پشیمان نشدی, فاتحه ات را هم اکنون بخوان چرا که این یعنی پایان تو . . /




( Demon King )

havzhini
04-06-2014, 14:57
نمیدونم اجازه تفسیر و یا بهتر بگم نقد جملاتی از دیگران به این صورت که ایراد و اشکال جملات بزرگان گرفته بشه وجود داره یا نه ولی خب اگر خلاف قوانین و مسیر تاپیک بود پست پاک بشه

جمله ای که به نظرم اومد جای تفسیر و نقد درش وجود داشت


در دنیا برای تو به اندازه ای که سیر شوی نهاده شده است ، پس اگر با آن سیر نشدی بدان با تمام دنیا هم سیر نخواهی شد.

از نگاه من به این جمله این برداشت میشه افرادی که دارن در خیلی از نقاط جهان از گرسنگی و سوتغذیه رنج میبرن و هزاران نفر ازشون میمیرن اینها در اصل مشکل از سیری ناپذیری خودشون هست نه کمبود
چون بر اساس این جمله کسی در جایی برای تمام این افراد به اندازه سیرشون نهاده و اصولا نباید کسی گرسنه وجود داشته باشه پس چرا این همه گرسنه وجود داره ...

حالا تمثیلی بودنش در مواردی بجز تعذیه و غذا هم با همین مثال میشه بهش پرداخت و در اصل بحث فرقی نداره

stealer
09-06-2014, 12:30
نمیدونم اجازه تفسیر و یا بهتر بگم نقد جملاتی از دیگران به این صورت که ایراد و اشکال جملات بزرگان گرفته بشه وجود داره یا نه ولی خب اگر خلاف قوانین و مسیر تاپیک بود پست پاک بشه

جمله ای که به نظرم اومد جای تفسیر و نقد درش وجود داشت

از نگاه من به این جمله این برداشت میشه افرادی که دارن در خیلی از نقاط جهان از گرسنگی و سوتغذیه رنج میبرن و هزاران نفر ازشون میمیرن اینها در اصل مشکل از سیری ناپذیری خودشون هست نه کمبود
چون بر اساس این جمله کسی در جایی برای تمام این افراد به اندازه سیرشون نهاده و اصولا نباید کسی گرسنه وجود داشته باشه پس چرا این همه گرسنه وجود داره ...

حالا تمثیلی بودنش در مواردی بجز تعذیه و غذا هم با همین مثال میشه بهش پرداخت و در اصل بحث فرقی نداره
این مورد هم به خاطر زیاده خواهی های یک فرد دیگه هست که حق این طرف رو خورده!!!
اگه هر کسی به حق خودش قانع بود دنیا دیگه شاهد این موارد نبود

havzhini
09-06-2014, 12:58
این مورد هم به خاطر زیاده خواهی های یک فرد دیگه هست که حق این طرف رو خورده!!!
اگه هر کسی به حق خودش قانع بود دنیا دیگه شاهد این موارد نبود
پس دقیقا شما هم غلط بودن این جمله رو از لحاط فلسفی تایید میکتید!!!

این یعنی چیزی برای کسی معین نشده بلکه یک مجموعه هست که هر کس هرچقدر تونستن میتونه ازش میخوره و کسی نتونه و ضعیف باشه چیزی برای خوردن نخواهد داشت

Mohammad Hosseyn
24-06-2014, 11:58
این جمله منتسب به مارکس هست ، ولی خب اطمینان کامل نیست که خودش گفته یا کس دیگه ای ... ولی خب منافاتی با اندیشه های مارکس نداره و جمله ی خیلی عمیق و پرمعنایی هم هست ...

هیچ کس مخالف آزادی نیست ، حداکثر مخالف آزادی دیگران است

مهمترین اشاره ای که این جمله داره این هست که تمایل به آزادی یک اصل بدیهی برای هر انسانی هست ، و بهمین خاطر شاید بشه نتیجه گرفت که یک حق طبیعی برای هر انسانی هم هست.

حتی دیکتاتور ترین افراد هم نمیتونن ادعایی در جهت مخالفت با آزادی داشته باشن ، چون دیکتاتوری خودشون با آزادی که براشون فراهم شده در انجام هر عملی که دلشون بخواد ، بوجود اومده و بقا پیدا میکنه ....

Mehran
09-09-2014, 23:36
الاسلام فی الغرب و المسلمون فی الشرق

الدین اسد آبادی سید جمال الدین اسد آبادی



هیچ حرفی نمیشه زد، این مرد بزرگ، صــد ســال پیش
حرفی زده که تازه الان داریم معینش رو متوجه میشیم.

با تشکر مهران...

N I G H T P E A C E
10-09-2014, 01:33
عشق انسان را کور و کر می کند


مثه کفه های ترازو! هر چی علاقه ما به چیزی بیشتر بشه، به همون اندازه عقل ما کم سو تر میشه. علاقه شدید نه تنها باعث میشه خود فرد تفکر انتقادیش رو از دست بده (کور شدن) بلکه باعث میشه حرف دیگران رو هم قبول نکنه (کر شدن)! و این یعنی از بین رفتن تمام امیدها بجز خوردن سنگ معروف به سر عاشق (خوردن سر به سنگ افاقه نمیکنه!)
این معشوق میتونه هر چیزی باشه، یک فرد، یک وسیله، یک عقیده و ...، تقریبا همه ما چنین زنجیرهای بر دست و پای عقلمون بستیم (یا بستن)و شوربختانه خیال می کنیم (مطمئن هستیم) آزاداندیش تر از ما هم وجود نداره!


هر چه بگندد نمکش میزنند ----------------- وای به روزی که بگندد نمک

paiinful
10-09-2014, 09:20
انسان برای دمی زودگذر وجود دارد. درست نیست پشت میز بنشیند و درباره ی ماهیت روح جهانی فلسفه بافی کند


گاهی اوقات درگیر موضوعی میشیم , رو به روی خودمون دو راهی میبینیم که برای انتخاب راه "نیاز" به تفکر داریم
دقیقه ها و ساعت ها با تردیدی در انتخاب راه میگذره و در آخر چیزی که باقی میمونه سردرگمیی فراتر از لحظه ی رسیدن بر سر دو راهیه!
به نظرم گاهی فکر کردن لازم نیست
باید انتخاب کرد.
شاید در وهله ی اول این جمله ی سورن کیرکه گور خطاب به هیوم باشه ولی در بطن سخن , زندگی خیلی از ماها رو شامل میشه
متاسفانه نسل امروز به طرز شدیدی گرفتار تفکر بیش از حد شده!
تفکری که منجر به پوچی میشه و منظورم از این پوچی نهیلیسم هم سو با افراد داخل کتاب کافکا و سارتره (و کتاب هر نویسنده تصویری از خود اوست هرچند مخالف عقیده ی او باشه )
آیا واقعا لازمه آدم به همه چیز فکر کنه؟!
جهان از کجا به وجود آمده؟ خدا را که آفرید؟! خدا چیست؟! انسان کیست؟!
به نظرم فکر کردن به موضوعات فراتر از درک ذهن ضعیف بنده, امکان زندگی کردن رو از من سلب میکنه. اتفاقی که وضوح در زندگی بسیاری از فلاسفه ی غرب و خودمون و اطرافیان خودمون رخ داده
زندگی داستانی است پرشور و غوغا, اما بی معنا , که ابلهی روایت کرده است...؟! :n15:

Demon King
10-09-2014, 09:58
میان داستن و دریافت کردن فاصله زیادی است، دانستن دشوار نیست اما دریافت کردن دشوار است.

( شوکینگ )



یادم هست، دوران مدرسه مخصوصا تو ابتدایی و راهنمایی وقتی دبیر درسی رو یاد میداد، همون لحظه هیچکدوم از دانش آموزان نمیفهمیدن، چرا یاد میگرفتن اما درس امروز تا حداکثر دو یا سه ساعت تو ذهنشون بود و بعد هیچی انگار معلم درسی نداده. موقع امتحان که میشد همه شب امتحان کتاب باز و درحال خوندن، روز امتحان هم هرکی خوب خونده بود نمره میاورد و ، و السلام.
سال تحصیلی بعدی که میومد دبیر تا یه هفته فقط باید مطالب سال قبل رو یاد آوری میکرد، حالا بازم هیچی یادمون نیست، نه اینکه هیچی ها برخی که کاربردی بود یادمونه ولی خیلی از مطالب هیچوقت یادمون نمیاد. تا حالا یک بار هم از خودمون نپرسیدیم که ما درسو میفهمیم یا فقط حفظ میکردیم نمره بگیریم. دقت کردید تو ریاضی همیشه وقتی سوالی مفهمومی بود ولی عین اون در کتاب نبود معترض میشدیم که این تو کتاب نیست چون به خودمون زحمت ندادیم که ریاضی درک کنیم نه این که حفظ کنیم.

تازه اینجا یاد این سخن بیفتم، بله دریافت کردن هنره ولی دانستن کار دشواری نیست، چه تو علم یا هر چیز دیگه ای، ما وقتی یه چیز رو درک کنیم هیچگاه از یادمون نمیره ولی وقتی یاد بگیریم هرچیزی هم که باشه فراره.

B.Russell
05-11-2014, 23:29
فریدریش هگل (فیلسوف آلمانی) :

توهمِ دانستن، خیلی زود و پیش از آنکه واقعا بدانی، به ذهنت رخنه میکند !
.
.
.

تفسیر:

خیلی خوبه که جامعه ما و مخصوصا جامعه دانشگاهی ما، یاد بگیره برای چیزهایی که نمیداند بگوید نمیدانم.
و برای چیزهایی که تجربه نکرده است، بگوید تجربه نکرده ام !!

لاف زدن برای خاص بودن و آگاه بودن به هیچ وجه چیز خوبی نیست !!
متاسفانه عادت کردیم که با زدن یک پُک از چوپوق دانش، همه جا تعریف کنیم ما چوپوق کشیده ایم.
اما کسانی که چوپوق کشیده اند، میدانند چوپوق کشیدن چه سخت است و چه ریه ی به فنا رفته ای میخواد.
البته هدفم تشویق به دود و... نیست.

فقط اینکه بدانیم خیلی چیزا یک شبه به دست نمیاد و برای دونستنش باید درد کشید و جسم و جان را سختی داد و بخش هایی از آنرا هم آزرد.
وگرنه:

توهم دانستن، خیلی زود و قبل از اینکه واقعا بدانیم به سراغمان خواهد آمد ....

Demon King
16-11-2014, 22:15
جامعه ما قهرمان زنده قبول نمیکند. باید مرد تا قهرمان شد.

( فریدون فرحزاد )

تفسیر:

تا زنده هستیم وقت محبت به همدیگه رو داریم, وقت این رو داریم که کنار هم خوش باشیم, قدر هم رو بدونیم, اما امان از ما که مرگ مثوب نزدیک شدن افراد به هم هست. مرتضی رو نمیدونم اما بودن تو آشنا های خودم که تا زنده بود رفت و آمدی با احدی نداشت اما پس از مرگ توی مراسم خاکسپاری دور ترین فامیل هم شرکت داشت.

hamed29
28-11-2014, 23:20
یادم نیست جمله ی زیر از چه کسی هست؛ هرچقدر هم که گشتم نتونستم گوینده رو شناسایی کنم!









از کسی که سکوت می‌کند بترسید؛



او نه شما را می‌بخشد و نه



اجازه می‌دهد شما خودتان را ببخشید.












از یک نظر سکوت در 2 حالت اتقاف میُـفته: از موضع ضعف و یا از موضع قدرت!
کسی که از موضع قدرت سکوت می‌کنه خیلی خطرناکه!
ممکنه سکوت به خاطر این باشه که طرف مقابل متوجه اشتباهش نشه و نهایتاً کارش به جایی برسه که با پای خودش بیفته توی چاه.
البته کسی هم که از موضع ضعف سکوت میـکنه ممکنه چنین نیتی داشته باشه ولی مسئله اینه که احتمالاً به جز سکوت چاره‌ی دیگری نداره.





باید از کسانی که سکوت می‌کنند ترسید، این‌ها نه تو را می‌بخشند و نه فرصت بخشیده شدن را به شما خواهند داد.

اینکه کسی رو متوجهِ اشتباهِش کنی ، می‌تونه بزرگترین خدمت اون فرد باشه.
اگه به خاطر اشتباه ما بلایی سر کسی بیاد، از یک دید اون فرد دو تا کار میـتونه انجام بده:

»» ما رو متوجه اشتباهمون کنه
»» با سکوت کردن یا بهتر بگم بی‌تفاوتی، عملاً ما رو به حال خودمون رها کنه

در حالت دوم ما متوجه اشتباهمون نمیــ‌شیم، پس چطور باید اشتباهمون رو اصلاح و گذشته رو جبران کنیم؟
در واقع وقتی در حق کسی اشتباهی مرتکب بـِشیم، اگر فرد مقابل سکوت کنه ما متوجه کار نادرستمون نخواهیم شد. پس چطور باید طلب بخشش کنیم وقتی تشخیص نمیـدیم اشتباه کردیم و تصور ما این بوده که داریم کار درستی می‌کنیم.
وقتی متوجه نشدیم که خطایی کردیم پس طلب بخشش هم در کار نخواهد بود. و این یعنی ما فرصت بخشیده شدن رو از دست دادیم.

hamed29
02-12-2014, 19:06
دیگران در ازای خدمتی که به آن‌ها می‌کنی از تو انتقام می‌گیرند!




لویی فردینان سلین - سفر به انتهای شب







پذیرش این جمله راحت نیست؛ ما اصلاً دوست نداریم باور کنیم بعضی صرفاً برای منافعشون با ما ارتباط دارن و در واقع تنها چیزی که براشون مهم نیست شخصیت و حرمت است.
من جهنم رو ندیدم ولی به نظرم جایی که دیگران در ازای خدمت انتقام بگیرن، احتمالاً چیزی از جهنم کم نداره.

خدمت کردن به بعضیها حکم خرحمالی رو داره (البته با عرض معذرت)
اینها بارشون رو بر دوش خر میگذارن تا فرد دیگری رنج حل مشکل رو تحمل کنه؛ بعد که خرشون از پل گذشت، بارشون رو برمیدارن، یه جُفتک میندازن و خر رو پرت میکنن توی دره. به همین راحتی...

N I G H T P E A C E
02-12-2014, 19:45
بزرگترین درسی که تاریخ به ما می آموزد این است که انسان هیچ گاه از تاریخ درس نمیگیرد! (هگل)

عجب جمله پرمغز و عمیقی... در یک جمله هم انسان شناسی، هم فلسفه تاریخ و هم جامعه شناسی خود را ارائه میکند... گویی نیروهایی در بطن انسان و جامعه وجود دارد که برخلاف احکام عقل کار خود را میکند و راه خود را میرود و احکام خود را اجرا میکند و انسان و جامعه و تاریخ را به سمتی که خود میخواهند هدایت میکنند ...

hamed29
06-12-2014, 00:57
"اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردرد معمولی خود اهمیت می دهند تا به خبر مرگ من و شما، دیگر نگران نخواهید شد که درباره ی شما چه فکری می کنند."


دیل کارنگی





اینکه دیگران چه ذهنیتی از ما دارند سؤالیــست که پاسخ آن همواره در هاله ای از ابهام قرار دارد.
اینکه مردم در ارتباطشان با ما تا چه حد ملاحظه منافع خود را میکنند و چه اندازه برای انسانیت ارزش قائل هستند، باز جواب واضحی ندارد. کسی که ارتباطش با ما حکم یک تئاتر را دارد، قطعاً با مرگ ما چیز خاصی را از دست نخواهد داد.

از طرفی برای ما مهم است که بدانیم دیگران اگر سخن ما را نمیپذیرند، آیا دست کم برای شخصیت ما حرمتی قائل هستند و آیا وضعیت ما را درک میکنند؟
اگر پاسخ منفی است پس تفاوت انسان امروز و بشر غارنشین در چیست و زندگی در جامعه چه معنایی خواهد داشت؟

B.Russell
21-01-2015, 13:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




هرگز به خاطر باورهایم به زندگیم پایان نخواهم داد، چرا که ممکن است اشتباه کرده باشم. (برتراند راسل)
.
.
.

یکی از راه هایی که میشه انسان های اهل خرد رو از انسان های دُگم تشخیص داد، بحث قطعیت کامل و عدم قطعیت در شناخت جهان هست.
انسان دُگم در نحوه نگرش به جهان معتقد است همه چیز رو میدونه و الزاما برای هر مجهولی باید پاسخی ارائه بده.

اگر نتوانست پاسخی برای مجهولات بیابد، با شناخت اندک خودش بر اساس تجربه، پاسخی خلق میکند و برای آن پاسخ جان میدهد و از هر فرصتی برای دفاع و جان دادن در برابر آن پاسخ ها استفاده خواهد کرد ...

گاهی گفتن اینکه نمیدانم و هرکسی بدون استثنا و بدون استثنا صرفا تجارب خودش از جهان رو برای ما بازگو کرده، میتونه به رشد خرد کمک بیشتری کند.

B.Russell
18-02-2015, 10:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




فریب دادن مردم بسیار آسان تر از این است که آنها را متقاعد کنید که فریب خورده اند. (مارک تواین)
.
.
.
.

اگر نگاهی به ماندگار ترین و با قدمت ترین ایدئولوژی های جهان در دنیای امروز بیندازیم و اونارو با ایدئولوژی های قدیمی تریشون مقایسه کنیم، به غیر از تفاوت هایی در جزئیات و متفاوت شدن توجیهاتشون، تفاوت چندانی در اصولشون نمیبینیم (اصول ارباب و برده).

و اکثر اونایی که سعی کردن بگن هرآنچه انجام میدهید یک فریب و دروغ بوده شکست خورده اند و موفقیت از آن کسانی بوده که فریبی کوچکتر را با فریبی بزرگتر جایگزین کرده اند. این فریب هر روز فربه و فربه تر میشود تا از وحشت عظمت آن جرات نکنی به سمتش بروی.

و علم چه کار سختی دارد در برابر این هیولای فریب، که عمری به قدمت عمر انسان دارد و تا این حد فربه شده است ....

Captain_America
19-02-2015, 09:29
تفسیر های شما از سخنان بزرگان

هیچوقت نظر خوبی در مورد جملات قصار بزرگان نداشتم، خیلی راحت هست که شخص با ذوقی یه جمله ادبی بسازه خودم که تو دبیرستان علوم انسانی میخوندم یه دفتر داشتم از جملات قصاری که خودم گفته بودم.
اگه یه جمله قسمتی از یه کتاب باشه یا بخشی مثلا نتیجه گیری از یه مقاله بلند اونوقت با دونستن کل اون موضوع میشه از اون جمله یه برداشتی بداشت. ولی جمله ای که صرفا یه جمله است و ما حتی موقعیت مکانی و زمانی و شرایط گفته شدنش رو نمیدونم به هیچ کاری نمیاد در اکثر مواقع.

Demon King
19-02-2015, 11:14
هیچوقت نظر خوبی در مورد جملات قصار بزرگان نداشتم، خیلی راحت هست که شخص با ذوقی یه جمله ادبی بسازه خودم که تو دبیرستان علوم انسانی میخوندم یه دفتر داشتم از جملات قصاری که خودم گفته بودم.
اگه یه جمله قسمتی از یه کتاب باشه یا بخشی مثلا نتیجه گیری از یه مقاله بلند اونوقت با دونستن کل اون موضوع میشه از اون جمله یه برداشتی بداشت. ولی جمله ای که صرفا یه جمله است و ما حتی موقعیت مکانی و زمانی و شرایط گفته شدنش رو نمیدونم به هیچ کاری نمیاد در اکثر مواقع.


اینکه تفسیر ها و برداشت ها از گفته های کسی میتونه متفاوت باشه طبیعی هست؛ اما عنوان تاپیک چیه ؟
« تفسیر های " شما " از سخنان بزرگان » همین عنوان نشان دهنده ی این هست که از یک جمله نمیشه تفسیر واحدی داشت.
اما میشه بهترین تفسیر که ممکنه نزدیک ترین منظور، به منظور گوینده باشه رو رسوند.

:n01:

Captain_America
19-02-2015, 12:20
اینکه تفسیر ها و برداشت ها از گفته های کسی میتونه متفاوت باشه طبیعی هست؛ اما عنوان تاپیک چیه ؟
« تفسیر های " شما " از سخنان بزرگان » همین عنوان نشان دهنده ی این هست که از یک جمله نمیشه تفسیر واحدی داشت.
اما میشه بهترین تفسیر که ممکنه نزدیک ترین منظور، به منظور گوینده باشه رو رسوند.

:n01:

نظر من هست باز هم:جمله ای که ازش تفاسیر گوناگون بشه کرد به درد ستفاده در زندگی شخص و اینکه سرلوحه قرار بگیره نمیخوره، نمونه اش هم فراوان دیدید افرادی که حتی از یک مکتب پیروی میکنن ولی بخاطر اختلاف در تفسیر سخنان پیشوایان مکتبشون چگونه همدیگه رو کشتار می کنن.
نهایت استفاده این جملات همون ذوق و شوق هنری اونها میتونه باشه.

New Ray
19-02-2015, 19:27
نظر من هست باز هم:جمله ای که ازش تفاسیر گوناگون بشه کرد به درد ستفاده در زندگی شخص و اینکه سرلوحه قرار بگیره نمیخوره، نمونه اش هم فراوان دیدید افرادی که حتی از یک مکتب پیروی میکنن ولی بخاطر اختلاف در تفسیر سخنان پیشوایان مکتبشون چگونه همدیگه رو کشتار می کنن.
نهایت استفاده این جملات همون ذوق و شوق هنری اونها میتونه باشه.

غیر از ذوق هنری، میشه گفت این جملات جایگزین روش قدیمی ضرب المثل هم شدن (هرچند بخاطر طولانی بودن زیاد کاربرد ندارن). غیر از اینها دلیل ساخت برخی از این جملات، بیان غیر مستقیم مطالبی بود که در شرایط عدم آزادی بیان در اون جامعه، احتمالا جلوش گرفته میشده یا ممکنه برداشتِ رُک توسط عوام برای گوینده تبعات سنگینی داشته باشه. منتها الان بیشتر در فضای مجازی بخاطر زیبایی ادبیش استفاده میشن.

B.Russell
04-03-2015, 20:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



آنکس که بهشت زندگی را برایت جهنم کرده مجبور است متقاعدت کند که بهشت جای دیگری است ... (کارل پوپر)
.
.
.
.
یه روز خوب میاد، اینو میدونم !
بالاخره کوچه ما هم عروسی میشه !
و همچنان منتظریم اگر اینجا هم بهشتی محیا نشد جای دیگر به بهشتی آماده برویم.

تا وقتی تنبلی ما در رسیدن به بهشت هایی که میتوانیم به دست خودمان بسازیم تا این حد عیان است، چرا ما را به جایی دیگر پاس ندهند تا هم خودشان راحت شوند و هم ما !!