A M ! N
19-05-2014, 20:55
چگونه از عقاید احمقانه بپرهیزیم؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.................................................. .................................................. .................................................. ..........................
بـــرای پــــرهیز از انواع عقاید احمقانهای که نوع بشر مستعد آن است، نیازی به نبوغ فوقبشری نیست. چند قاعدهی ساده شمـا را اگر نه از همهی خطاهــا، دست کـم از خطاهای ابلهانه بازمیدارد.
اگر موضوع چیزی است که با مشاهده روشن میشود، مشاهده را شخصاً انجام دهید. ارسطــــو میتوانست از ایــــن بـــاور اشتبــــاه که خانمها دندانهــای
کـمتری از آقایان دارند با یک روش ساده پرهیز کند: از خانمش بخواهد که دهانش را باز کنـــد تا دنـــدانهایش را بشمارد. او این کار را نکـــرد چون فکــــر میکرد
میداند. تصور کردن این که چیزی را میدانید در حالی که در حقیقت آن را نمیدانید، خطای مهلکی است که همهی مـــا مستعـد آن هستیم. من باور دارم که
خارپشتها سوسکهای سیاه را میخورند،
چون به من این طور گفتهاند؛ اما اگر قــرار باشد کتابی دربــارهی عــادات خـــارپشتها بنویسم، تا زمانی که نبینم یـــک خـارپشت از این غذای اشتهاکورکن لذت
میبرد، مرتکب چنین اظهار نظری نمیشوم. درهرحال، ارسطــو کمتر از من محتــاط بود. نـــویسندگان باستان و قــرون وسطــا اطلاعـــات جامعـــی دربــــارهی
تکشاخها و سمندرها داشتند. با وجود آن که هیچکدامشان حتا یک مورد از آنها را هم ندیده بودند، یک نفر هم احساس نکـــــرد لازم است از ادعاهای جزمی
دربارهی آنها دست بردارد.
اغلب موضوعات از این سادهتر به بوتهی آزمایش درمیآیند. اگر مثل اکثر مردم شما ایمان راسخ پرشوری نسبت به برخـــی مسائــــل داریـــد، روشهایی وجود
دارد کــه میتواند شما را از تعصب خودتان باخبر کند. اگر عقیدهی مخالف شما را عصبانی میکند، نشانهی آن است کــه شمـــا نـــاخودآگـــاه میدانید که دلیل
مناسبی برای آنچه فکر میکنید، ندارید.
اگــر کسی مدعی باشد کــه دو بعلــاوه دو میشود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، شما به جای عصبــانـــی شدن، احساس دلسوزی میکنید،
مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافی شما آن قدر کم باشد که ایـن حرفهـا در افکار شما تزلزل ایجاد کند. اغلــب بحـثهای وحشیانه آنهایی هستند که طرفین
دربارهی موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند. شکنجه در خداشناسی به کار میرود، نه در ریاضیـــات؛ زـرا ریاضیــات با علـــم سـر و کار دارد، اما در خداشناسی
تنها عقیده وجود دارد. بنابراین هنگامی که پی میبرید کـه از تفــاوت آرا عصبانی هستید، مراقب باشید؛ احتمــالاً بــا بــررسـی بیشتـر درخواهیــد یافت که برای
باورتان دلایل تضمینکنندهای ندارید.
یک راه مناسب برای این که خودتان را از انواع خاصی از جزمیت خلاص کنید، این است که از عقـــایــد مخـالفی که دوستان پیرامونتان دارند آگــاه شوید. وقتـــی
کــه جوان بودم سالهای زیادی را دور از کشورم در فرانسه، آلمان، ایتالیا و ایالات متحد به سر بـردم. فکـــر میکنـــم این قضیه در کاستـــن از شــدت تعصبــات
تنگنظــرانهام بسیــار مؤثـــر بوده است. اگر شما نمیتوانید مسافرت کنید، بدنبال کسانی بگردید که دیدگاههایی مخالف شما دارند. روزنامههای احزاب مخالف
را بخوانید. اگر آن افراد و روزنامـهها به نظرتان دیوانه، فاسد و بدکار میآیند، به یاد داشته باشید که شما هم از نظر آنها همینطور بنظــر مـیرسید. با این وضع
هر دو طرف ممکن است بر حق باشید، اما هر دو نمیتوانید بر خطا باشید. این طرز فکر زایندهی نوعی احتیاط است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای کسانی که قدرت تخیل ذهنی قوی دارند، روش خوبی است که مباحثهای را با شخصی که دیدگاه متفـــاوتی دارد در ذهن خود تصور کنند. ایـــن روش در مقایســـه بـــا گفتگوی
رودررو یک فایده و تنها یک فایده دارد و آن این که در معرض همان محدودیتهای زمانی و مکانی قرار ندارد. مهاتما گاندی راهآهــــن و کشتـــیهای بخــار و ماشیـــنآلات را محکــوم
میکــرد، او دوست میداشت که تمام آثار انقلاب صنعتی را خنثا کند. شما ممکن است هرگز این شانس را نداشته باشید که با شخصی دارای چنیـــن عقایـــدی روبرو شوید، زیرا
در کشورهــای غربــی اغلب مردم با دستاوردهــای فنـاوریهای جدید موافقند. اما اگر شما میخواهید مطمئن شوید که در موافقـــت بـــــا چنین باور رایجی بر حق هستید، روش
مناسب برای امتحان کردن این است که مباحثهای خیـالی را تصور کنید و در نظـر بگیرید که اگر گاندی حضور میداشت چه دلایلی را بــــرای نقض نظر دیگران ارائه میداد. من گاهی
بر اثر این گونه گفتگوهای خیالی واقعاً نظرم عوض شده است؛ به جز ایــن، بارها دریافتم که با پی بردن به امکان عقلانـــی بــــودن مخـــالفان فرضی، تعصبات و غرورم رو به کاستی
میگذارد.
نسبت به عقایدی که خودستایی شما را تشدید میکند، محتاط باشید. از هر ده نفر، نه نفر چه مرد و چــه زن قویاً معتقدند که جنسیتشان برتری ویــژهای دارد. دلایـــل زیـادی هم
برای هر دو طرف وجود دارد. اگر شما مرد باشید میتوانید نشان دهید که اغلب شعرا و بزرگان علم مـــرد هستند؛ اگر زن باشید میتوانیـد پاســخ دهید که اکثـر جنایــتها هم کار
مــردان است. ایــن پرسش اساســاً حلشدنی نیست، اما خودستایی این واقعیت را از دید بسیاری از مردم پنهان میکند. همهی ما، اهل هر جا که باشیم، متقـــاعـد شدهایم که
ملت ما برتر از سایر ملتهاست. ما با وجود دانستن این که هر ملتی محاسن و معایب خاص خودش را دارد، معیارهای ارزشیمان را به گونهای تعریف میکنیـم کـــه ثــابـــت کنیــم
ارزشهایــمان مهــمتریــن ارزشهای ممکـن هستند و معایبمان تقریباً ناچیزند. دراینجا دوباره انسان معقول میپذیرد که با سوآلی روبروست که ظاهراً جواب درستی برای آن وجود
ندارد. دشوارتر از آن، این است که بـخواهیــم مراقـب خودستایـی بشر به واسطهی بشر بودنش باشیم، زیـــرا ما نمیتوانیم با ذهن غیربشری مباحثه کنیم. تنها راهی که من برای
برخورد با این نوع خودبینی بشر سراغ دارم، این است کـه به خاطر داشته باشیم بشر جزء ناچیزی از حیات سیــارهی کوچکـــی در گوشهی کوچکی از این جهان است و همانطور که
میدانیم در دیگر بخشهای کیهان هم ممکن است موجوداتی باشند که نسبـت بزرگـیشان به ما مثل نسبت بزرگی ما بــه یک ستارهی دریایی است.
how to avoid foolish opinions
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.................................................. .................................................. .................................................. ..........................
بـــرای پــــرهیز از انواع عقاید احمقانهای که نوع بشر مستعد آن است، نیازی به نبوغ فوقبشری نیست. چند قاعدهی ساده شمـا را اگر نه از همهی خطاهــا، دست کـم از خطاهای ابلهانه بازمیدارد.
اگر موضوع چیزی است که با مشاهده روشن میشود، مشاهده را شخصاً انجام دهید. ارسطــــو میتوانست از ایــــن بـــاور اشتبــــاه که خانمها دندانهــای
کـمتری از آقایان دارند با یک روش ساده پرهیز کند: از خانمش بخواهد که دهانش را باز کنـــد تا دنـــدانهایش را بشمارد. او این کار را نکـــرد چون فکــــر میکرد
میداند. تصور کردن این که چیزی را میدانید در حالی که در حقیقت آن را نمیدانید، خطای مهلکی است که همهی مـــا مستعـد آن هستیم. من باور دارم که
خارپشتها سوسکهای سیاه را میخورند،
چون به من این طور گفتهاند؛ اما اگر قــرار باشد کتابی دربــارهی عــادات خـــارپشتها بنویسم، تا زمانی که نبینم یـــک خـارپشت از این غذای اشتهاکورکن لذت
میبرد، مرتکب چنین اظهار نظری نمیشوم. درهرحال، ارسطــو کمتر از من محتــاط بود. نـــویسندگان باستان و قــرون وسطــا اطلاعـــات جامعـــی دربــــارهی
تکشاخها و سمندرها داشتند. با وجود آن که هیچکدامشان حتا یک مورد از آنها را هم ندیده بودند، یک نفر هم احساس نکـــــرد لازم است از ادعاهای جزمی
دربارهی آنها دست بردارد.
اغلب موضوعات از این سادهتر به بوتهی آزمایش درمیآیند. اگر مثل اکثر مردم شما ایمان راسخ پرشوری نسبت به برخـــی مسائــــل داریـــد، روشهایی وجود
دارد کــه میتواند شما را از تعصب خودتان باخبر کند. اگر عقیدهی مخالف شما را عصبانی میکند، نشانهی آن است کــه شمـــا نـــاخودآگـــاه میدانید که دلیل
مناسبی برای آنچه فکر میکنید، ندارید.
اگــر کسی مدعی باشد کــه دو بعلــاوه دو میشود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، شما به جای عصبــانـــی شدن، احساس دلسوزی میکنید،
مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافی شما آن قدر کم باشد که ایـن حرفهـا در افکار شما تزلزل ایجاد کند. اغلــب بحـثهای وحشیانه آنهایی هستند که طرفین
دربارهی موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند. شکنجه در خداشناسی به کار میرود، نه در ریاضیـــات؛ زـرا ریاضیــات با علـــم سـر و کار دارد، اما در خداشناسی
تنها عقیده وجود دارد. بنابراین هنگامی که پی میبرید کـه از تفــاوت آرا عصبانی هستید، مراقب باشید؛ احتمــالاً بــا بــررسـی بیشتـر درخواهیــد یافت که برای
باورتان دلایل تضمینکنندهای ندارید.
یک راه مناسب برای این که خودتان را از انواع خاصی از جزمیت خلاص کنید، این است که از عقـــایــد مخـالفی که دوستان پیرامونتان دارند آگــاه شوید. وقتـــی
کــه جوان بودم سالهای زیادی را دور از کشورم در فرانسه، آلمان، ایتالیا و ایالات متحد به سر بـردم. فکـــر میکنـــم این قضیه در کاستـــن از شــدت تعصبــات
تنگنظــرانهام بسیــار مؤثـــر بوده است. اگر شما نمیتوانید مسافرت کنید، بدنبال کسانی بگردید که دیدگاههایی مخالف شما دارند. روزنامههای احزاب مخالف
را بخوانید. اگر آن افراد و روزنامـهها به نظرتان دیوانه، فاسد و بدکار میآیند، به یاد داشته باشید که شما هم از نظر آنها همینطور بنظــر مـیرسید. با این وضع
هر دو طرف ممکن است بر حق باشید، اما هر دو نمیتوانید بر خطا باشید. این طرز فکر زایندهی نوعی احتیاط است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای کسانی که قدرت تخیل ذهنی قوی دارند، روش خوبی است که مباحثهای را با شخصی که دیدگاه متفـــاوتی دارد در ذهن خود تصور کنند. ایـــن روش در مقایســـه بـــا گفتگوی
رودررو یک فایده و تنها یک فایده دارد و آن این که در معرض همان محدودیتهای زمانی و مکانی قرار ندارد. مهاتما گاندی راهآهــــن و کشتـــیهای بخــار و ماشیـــنآلات را محکــوم
میکــرد، او دوست میداشت که تمام آثار انقلاب صنعتی را خنثا کند. شما ممکن است هرگز این شانس را نداشته باشید که با شخصی دارای چنیـــن عقایـــدی روبرو شوید، زیرا
در کشورهــای غربــی اغلب مردم با دستاوردهــای فنـاوریهای جدید موافقند. اما اگر شما میخواهید مطمئن شوید که در موافقـــت بـــــا چنین باور رایجی بر حق هستید، روش
مناسب برای امتحان کردن این است که مباحثهای خیـالی را تصور کنید و در نظـر بگیرید که اگر گاندی حضور میداشت چه دلایلی را بــــرای نقض نظر دیگران ارائه میداد. من گاهی
بر اثر این گونه گفتگوهای خیالی واقعاً نظرم عوض شده است؛ به جز ایــن، بارها دریافتم که با پی بردن به امکان عقلانـــی بــــودن مخـــالفان فرضی، تعصبات و غرورم رو به کاستی
میگذارد.
نسبت به عقایدی که خودستایی شما را تشدید میکند، محتاط باشید. از هر ده نفر، نه نفر چه مرد و چــه زن قویاً معتقدند که جنسیتشان برتری ویــژهای دارد. دلایـــل زیـادی هم
برای هر دو طرف وجود دارد. اگر شما مرد باشید میتوانید نشان دهید که اغلب شعرا و بزرگان علم مـــرد هستند؛ اگر زن باشید میتوانیـد پاســخ دهید که اکثـر جنایــتها هم کار
مــردان است. ایــن پرسش اساســاً حلشدنی نیست، اما خودستایی این واقعیت را از دید بسیاری از مردم پنهان میکند. همهی ما، اهل هر جا که باشیم، متقـــاعـد شدهایم که
ملت ما برتر از سایر ملتهاست. ما با وجود دانستن این که هر ملتی محاسن و معایب خاص خودش را دارد، معیارهای ارزشیمان را به گونهای تعریف میکنیـم کـــه ثــابـــت کنیــم
ارزشهایــمان مهــمتریــن ارزشهای ممکـن هستند و معایبمان تقریباً ناچیزند. دراینجا دوباره انسان معقول میپذیرد که با سوآلی روبروست که ظاهراً جواب درستی برای آن وجود
ندارد. دشوارتر از آن، این است که بـخواهیــم مراقـب خودستایـی بشر به واسطهی بشر بودنش باشیم، زیـــرا ما نمیتوانیم با ذهن غیربشری مباحثه کنیم. تنها راهی که من برای
برخورد با این نوع خودبینی بشر سراغ دارم، این است کـه به خاطر داشته باشیم بشر جزء ناچیزی از حیات سیــارهی کوچکـــی در گوشهی کوچکی از این جهان است و همانطور که
میدانیم در دیگر بخشهای کیهان هم ممکن است موجوداتی باشند که نسبـت بزرگـیشان به ما مثل نسبت بزرگی ما بــه یک ستارهی دریایی است.
how to avoid foolish opinions