DrH.motasami
15-05-2014, 17:36
تکنولوژی و مرگ
دنياي مدرن بر دو بال علم و تكنولوژي با شتابي روزافزون رو به آينده پرواز ميكند. تكنولوژي از آنجا كه با لذت و منفعت نسبت بيشتري برقرار كرده از علم نيز پيشي گرفته است و رفتهرفته بر تمام ابعاد زندگي انسان مسلط ميشود و آدمي را در تسلط بر طبيعت و تقدير ياري ميكند. انساني كه تا پيش از مدرنيته بنده مرگ بود و راه نجات را در باورهاي ماورايي ميجست، اكنون با تكيه بر دستاوردهاي مدرنيته ميكوشد تا جايي كه ميتواند با مرگ مبارزه كند. تغييرات قابل ملاحظهيي در زمان، مكان و علت مردن روي داده و مرگ از ميانه صحنه به پشت پرده منتقل شده است. دلايل مردن از بيماريهاي مسري همهگيري همچون طاعون و وبا به بيماريهاي مزمن دوران سالمندي مانند اختلالات قلبي و سرطانها تبديل شده است. مرگ كه روزي طعمه خويش را در ميان نوزادان ميجست امروزه پديدهيي خاص سالخوردگي در نظر گرفته ميشود و متوسط عمر از 22 سال در عصر رمي به 75 سال و بيشتر در جوامع پيشرفته رسيده است. اكثر مرگها كه در گذشته در محيط آشناي خانه و در ميان بستگان اتفاق ميافتاد، امروزه در انزواي اتاقهاي بيمارستان يا سراي سالمندان روي ميدهد. در برخي كشورها مانند انگلستان نزديك به 70 درصد افراد در بيمارستان ميميرند. نبايد مانند برخي انديشمندان همه اين تغييرات را با ديده بدبيني نگريست. اين حق انسان است كه در جستوجوي رفاه و لذت بيشتر همراه با عمر طولانيتر باشد و از درد و رنج دوري كند. اما بايد توجه داشت كه تغييرات ذكر شده چالشهاي جديدي را پيشروي ما قرار ميدهد كه نيازمند بازنگري در ديدگاهها و رويكردهاي ما است. امري كه متاسفانه مغفول مانده است. با كاهش تماس مستقيم انسان با مرگ، پذيرش آنكه مقصد نهايي معرفت بشر است دشوارتر شده و نگرش انكاركننده مرگ با جلوههايي مبدل تقويت شده است. پيشرفتها و دستاوردهاي علم و تكنولوژي نيز به نوعي در اين انكار فرهنگي مرگ يا سركوب نظاممند آن سهيم هستند. بيمارستان همچون بديل مدرن معابد كهن بهترين نماد اين تحولات و مكاني است كه در آن مراقبتها و ملاحظات مربوط به مرگ نهادينه ميشود. گفتمان پزشكي كه با تمركز بر جسم و اعضاي بدن در خدمت حفظ حيات و به تعويق انداختن مرگ است در پيوند با اقتصاد و تبليغات در كسب و كاري تكنولوژيك تجلي مييابد و تصويري مبالغهآميز را ارائه ميدهد كه نوعي احساس كاذب ناميرايي به افراد ميبخشد. درمانهاي قهرمانانه در مواردي با تداوم مصنوعي حيات در حقيقت به طولاني كردن فرآيند مردن ميانجامد. در عين حال عدم توجه به ابعاد روانشناختي مردن، مرگ را مكانيكي، ماشيني و غيرشخصي ميكند و به انزوايي هولناك منتهي ميشود كه در آن مرگ رواني قبل از مرگ زيستي رخ ميدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اتانازي يا بهمرگي را شايد بتوان واكنشي طبيعي در برابر اين هجوم تكنولوژيك يا تب بيمرگي دانست. اين همه در حالي است كه تكنولوژي در دو عرصه مهم ديگر تناقضي حيرتانگيز را دامن ميزند. از يك سو دستاوردهاي آن بيوقفه در نابودي محيط زيست بهكار ميرود و معلوم نيست كه بشر ميخواهد ناميرايي خود را در كدام محيط تحقق بخشد. از سوي ديگر گسترش جنگافزارهاي هستهيي و سلاحهاي كشتار جمعي تهديدي است كه ميتواند كرهزمين را به سنگ گوري همگاني تبديل كند و مرگي را رقم بزند كه بهخاطر ماهيت خود سايه بيمعنايي و پوچشدگي را بر ذهن انسان ميگستراند. به هر حال تمناي جاودانگي هميشه با بشر خواهد بود. روايت تكنولوژي از نيل به بيمرگي در چشمانداز آينده نسخه امروزي افسانههاي پيشين است. ما همان راهي را دنبال ميكنيم كه گيلگمش پشت سر گذاشت. ما نميخواهيم به آگاهي از مرگ برسيم و آن را سركوب ميكنيم. حق با گادامر است كه معتقد بود توانايي انسان براي پيشبيني آينده عينيت حضور او را تضمين ميكند و سركوب مرگ بيانگر خواست زندگي است. زيرا ما تا زماني ميتوانيم به وجود آينده معتقد باشيم كه به اين آگاهي دست نيابيم كه آيندهيي نداريم و پيشرفتهاي تكنولوژي هم چيزي را در اين سراب فنا تغيير نخواهد داد.
|دكتر غلامحسين معتمدي|
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دنياي مدرن بر دو بال علم و تكنولوژي با شتابي روزافزون رو به آينده پرواز ميكند. تكنولوژي از آنجا كه با لذت و منفعت نسبت بيشتري برقرار كرده از علم نيز پيشي گرفته است و رفتهرفته بر تمام ابعاد زندگي انسان مسلط ميشود و آدمي را در تسلط بر طبيعت و تقدير ياري ميكند. انساني كه تا پيش از مدرنيته بنده مرگ بود و راه نجات را در باورهاي ماورايي ميجست، اكنون با تكيه بر دستاوردهاي مدرنيته ميكوشد تا جايي كه ميتواند با مرگ مبارزه كند. تغييرات قابل ملاحظهيي در زمان، مكان و علت مردن روي داده و مرگ از ميانه صحنه به پشت پرده منتقل شده است. دلايل مردن از بيماريهاي مسري همهگيري همچون طاعون و وبا به بيماريهاي مزمن دوران سالمندي مانند اختلالات قلبي و سرطانها تبديل شده است. مرگ كه روزي طعمه خويش را در ميان نوزادان ميجست امروزه پديدهيي خاص سالخوردگي در نظر گرفته ميشود و متوسط عمر از 22 سال در عصر رمي به 75 سال و بيشتر در جوامع پيشرفته رسيده است. اكثر مرگها كه در گذشته در محيط آشناي خانه و در ميان بستگان اتفاق ميافتاد، امروزه در انزواي اتاقهاي بيمارستان يا سراي سالمندان روي ميدهد. در برخي كشورها مانند انگلستان نزديك به 70 درصد افراد در بيمارستان ميميرند. نبايد مانند برخي انديشمندان همه اين تغييرات را با ديده بدبيني نگريست. اين حق انسان است كه در جستوجوي رفاه و لذت بيشتر همراه با عمر طولانيتر باشد و از درد و رنج دوري كند. اما بايد توجه داشت كه تغييرات ذكر شده چالشهاي جديدي را پيشروي ما قرار ميدهد كه نيازمند بازنگري در ديدگاهها و رويكردهاي ما است. امري كه متاسفانه مغفول مانده است. با كاهش تماس مستقيم انسان با مرگ، پذيرش آنكه مقصد نهايي معرفت بشر است دشوارتر شده و نگرش انكاركننده مرگ با جلوههايي مبدل تقويت شده است. پيشرفتها و دستاوردهاي علم و تكنولوژي نيز به نوعي در اين انكار فرهنگي مرگ يا سركوب نظاممند آن سهيم هستند. بيمارستان همچون بديل مدرن معابد كهن بهترين نماد اين تحولات و مكاني است كه در آن مراقبتها و ملاحظات مربوط به مرگ نهادينه ميشود. گفتمان پزشكي كه با تمركز بر جسم و اعضاي بدن در خدمت حفظ حيات و به تعويق انداختن مرگ است در پيوند با اقتصاد و تبليغات در كسب و كاري تكنولوژيك تجلي مييابد و تصويري مبالغهآميز را ارائه ميدهد كه نوعي احساس كاذب ناميرايي به افراد ميبخشد. درمانهاي قهرمانانه در مواردي با تداوم مصنوعي حيات در حقيقت به طولاني كردن فرآيند مردن ميانجامد. در عين حال عدم توجه به ابعاد روانشناختي مردن، مرگ را مكانيكي، ماشيني و غيرشخصي ميكند و به انزوايي هولناك منتهي ميشود كه در آن مرگ رواني قبل از مرگ زيستي رخ ميدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اتانازي يا بهمرگي را شايد بتوان واكنشي طبيعي در برابر اين هجوم تكنولوژيك يا تب بيمرگي دانست. اين همه در حالي است كه تكنولوژي در دو عرصه مهم ديگر تناقضي حيرتانگيز را دامن ميزند. از يك سو دستاوردهاي آن بيوقفه در نابودي محيط زيست بهكار ميرود و معلوم نيست كه بشر ميخواهد ناميرايي خود را در كدام محيط تحقق بخشد. از سوي ديگر گسترش جنگافزارهاي هستهيي و سلاحهاي كشتار جمعي تهديدي است كه ميتواند كرهزمين را به سنگ گوري همگاني تبديل كند و مرگي را رقم بزند كه بهخاطر ماهيت خود سايه بيمعنايي و پوچشدگي را بر ذهن انسان ميگستراند. به هر حال تمناي جاودانگي هميشه با بشر خواهد بود. روايت تكنولوژي از نيل به بيمرگي در چشمانداز آينده نسخه امروزي افسانههاي پيشين است. ما همان راهي را دنبال ميكنيم كه گيلگمش پشت سر گذاشت. ما نميخواهيم به آگاهي از مرگ برسيم و آن را سركوب ميكنيم. حق با گادامر است كه معتقد بود توانايي انسان براي پيشبيني آينده عينيت حضور او را تضمين ميكند و سركوب مرگ بيانگر خواست زندگي است. زيرا ما تا زماني ميتوانيم به وجود آينده معتقد باشيم كه به اين آگاهي دست نيابيم كه آيندهيي نداريم و پيشرفتهاي تكنولوژي هم چيزي را در اين سراب فنا تغيير نخواهد داد.
|دكتر غلامحسين معتمدي|
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])