ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : جمـــال ثزیا . ./



بانو . ./
30-04-2014, 08:32
.





«عزیز نسین»، جمال ثریا را با ژان‌پل‌سارتر مقایسه کرده و می‌گوید: «آنها کوچک‌ترین کشور روی زمین‌اند. برای اینکه در هر دو مجموعه‌ای از دانش و علوم وجود دارد که می‌توان با آن کشوری را اداره کرد.»

جمال ثریا که اسم واقعی وی جمال‌الدین سئبئر است در سال ۱۹۳۱ در ارزنجان ترکیه متولد و در سال ۱۹۹۰م در استانبول درگذشت. در سال ۱۹۵۴ از رشته علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد. به کارهایی همچون بازرس وزارت اقتصاد و نیز مدیریت ضرابخانه استانبول اشتغال داشت. او به جز شاعری به نوشتن مقالات و نقدهای ادبی در روزنامه‌ها و مجلات مختلف پرداخت. نقدهای او در عین کوتاهی ویژگی‌های مطالب موردبحث را به‌طور اکمل دربرمی‌گرفت. این مقالات، بعدها در کتابی تحت‌عنوان «کلاهم سرشار از گل» که از عنوان مقاله‌ای درخصوص ویژگی‌های شعر فاضل‌حسنو‌داغلارجا –از شاعران تاثیرگذار ترکیه- گرفته شده بود، جمع‌آوری و چاپ شد. با چاپ نخستین شعرش در شماره ۸ نشریه «ملکیه»، خود را در زمره نسل دوم جریان شعر نو قرار داد که شعرای بزرگی مثل ایلهان برک، ادیب جان‌سئور، تورگوت اویار، ائجه‌ آیهان، و سئزایی قاراقوچ... به آن جریان وابسته بودند. درواقع او را بانی نسل دوم جریان شعر نو می‌دانند. جمال ثریا یکی از تأثیرگذارترین شاعران معاصر ترکیه است. مجموعه شعرهای او در کتابی تحت‌عنوان «سخنان عاشقانه» seda sözleri که از سال ۱۹۹۵ تاکنون ۳۷ بار چاپ شده، گردآوری شده است که ترجمه‌های این سطور گزیده‌ای از این چاپ است.



.

بانو . ./
30-04-2014, 08:34
.

لیست اشعار :


حقیقت این بود؛ هر آنقدر که توانستیم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

.

بانو . ./
30-04-2014, 11:53
.


حقیقت این بود؛

هر آنقدر که توانستیم
کسی را خوشحال کردیم

به همان اندازه هم تنها ماندیم



.

بانو . ./
02-05-2014, 13:57
.




مرا دوست بدار!
به سانِ گذر از یک سمت خیابان
به سمتی دیگر،اول به من نگاه کن...بعد... به من نگاه کن...و بعد،بازهم مرا نگاه کن!








.

Demon King
05-05-2014, 18:37
تو عشق بودي
اين را
از بوي تن ات فهميدم
شايد هم خيلي دير
به تو رسيدم
خيلي دير

.

اما مگر قانون
اين نبود
که هر آنچه دير مي آيد
عاقبت روزي به خانه ي ما
خواهد رسيد ؟

.

عادت کرده ايم
به نداشتن ها
و شايد به اندوه

.

آري
تو عشق بودي
اين را
از رفتن ات فهميدم ...

بانو . ./
21-05-2014, 20:59
تو زنی هستی ظریف و ریز اندام
زنی سفید سفید تا به سحرگاهان
در پادشاهی مژگان بلندت

زیبایی ات را گاهی درختان
گاهی همسایه ها
و گاهی هم گل ها یادآورند بانو!

اگر با اینها تمام شدنی بود
که حرفی باقی نمی ماند
اما تو یک انسان را سهم خودت کرده ای
ترانه ای را
ابری را..

بی اندازه زیبا
و بی اندازه کودک هستی هنوز
ای معشوق!
آنگاه که در معیت گیسوانت
کنار پنجره ایستاده باشم
پیداست که از شمار خواهان های خویش با خبری

وقتی که دریا
وقتی که کشتی ها
دارند آرام آرام کنار اسکله کهنه می شوند

جمال ثریا