مشاهده نسخه کامل
: پرسش و پاسخ روانپزشکی
taghi_ramzi
05-02-2015, 13:04
حداقل حرف ممکنه رو بزنید و وقتی در مورد چیزی با دلیل مطمئن نیستید اظهار نظر نکنید
چه در جمع واقعی و چه در جمع مجازی
وقتی حق با شماست و مطمئن هستید ، از هیچ برخوردی ناراحت نمیشید چون با دلیل میتونید جواب بدید.
سلام
بیمار دو قطبی یعنی چی؟
سلام
بیمار دو قطبی یعنی چی؟
آختلال خلق دوقطبی نوعی اختلال روانپزشکی هست که خلق بیمار بین طبیعی ، مانیا یا اقزایش یافته و افسرده یا کاهش یافته در نوسان هست
بستگی به علایم و طول دوره های خلق و تعداد نوسانات به انواع مختلف تقسیم میشه
معمولا پیشزمینه ژنتیکی در این اختلال وجود داره
درمان اصلی اون دارو های تثبیت کننده خلق مثل لیتیوم،سدیم والپورات،لاموترتژین و ..... هست
با توجه به شدت علایم مکنه درمان های دیگه هم ممکن هست داده بشه
آختلال خلق دوقطبی نوعی اختلال روانپزشکی هست که خلق بیمار بین طبیعی ، مانیا یا اقزایش یافته و افسرده یا کاهش یافته در نوسان هست
بستگی به علایم و طول دوره های خلق و تعداد نوسانات به انواع مختلف تقسیم میشه
معمولا پیشزمینه ژنتیکی در این اختلال وجود داره
درمان اصلی اون دارو های تثبیت کننده خلق مثل لیتیوم،سدیم والپورات،لاموترتژین و ..... هست
با توجه به شدت علایم مکنه درمان های دیگه هم ممکن هست داده بشه
من اصلا متوجه نشدم میشه ب زیان عامیانه بگید یعنی چی؟؟
من اصلا متوجه نشدم میشه ب زیان عامیانه بگید یعنی چی؟؟
خیلی ساده یعنی اینکه شخص گاهی وقتا رفتار عادی داره و انگاری هیچیش نیست! بعد گاهی وقتها کلا ادم دیگه ای میشه حالا یا ممکنه به حالت یک شخص شدیدا افسرده باشه یا مثلا یک ادم به شدت عصبی منظورشون از نوسان اینه که بین این دو حالت مدام فرد درگیره
حالا اگر دیر به دیر این اتفاق براش بیفته داروهاش ساده تر
اگر مدام تغییر خلق بده خب این بیماریش شدیدتره پس درمانش سختتره داروهاش فرق داره...
بسته به اینکه هرچند وقت یکبار طرف میره اون کانال! این بیماری دسته بندی داره مثلا ضعیف، متوسط، شدید
درود چرا ویزیت روانپزشکان از پزشکان متخصص گران تر است؟ 33 هزارتومن هست
درود چرا ویزیت روانپزشکان از پزشکان متخصص گران تر است؟ 33 هزارتومن هست
چون روانپزشک ها با توجه به نوع بررسی بیمار که با مصاحبه هست مدت زمان بیشتری رو به به طور متوسط به هر بیمار اختصاص میدن بنابراین ویزت اونها بیشتر از متخصص های رشته های دیگه و برابر با ویزیت فوق تخصص و فلوشیب ها هست
ویزیت فوق تخصص روانپزشکی هم از همه بیشتر هست 37000
نرخ دولتی برای روانپزشک 12000 و فوق تخصص روانپزشک 14400 هست
چون روانپزشک ها با توجه به نوع بررسی بیمار که با مصاحبه هست مدت زمان بیشتری رو به به طور متوسط به هر بیمار اختصاص میدن بنابراین ویزت اونها بیشتر از متخصص های رشته های دیگه و برابر با ویزیت فوق تخصص و فلوشیب ها هست
ویزیت فوق تخصص روانپزشکی هم از همه بیشتر هست 37000
نرخ دولتی برای روانپزشک 12000 و فوق تخصص روانپزشک 14400 هست
من اگر بودم، ویزیت روانپزشکان را رایگان میکردم همچنین داروها شو
نصف مشکلات جامعه حل میشد
من مدتی مشکل معده و تهوع داشتم رفتم پیش دکتر متخصص داخلی علاوه بر دارو معده قرص پرفنازین ۲ هم نوشت..
خواستم ببینم این قرص برای چی هست ؟ و ایا مصرفش وابستگی نمیاره؟؟؟
من مدتی مشکل معده و تهوع داشتم رفتم پیش دکتر متخصص داخلی علاوه بر دارو معده قرص پرفنازین ۲ هم نوشت..
خواستم ببینم این قرص برای چی هست ؟ و ایا مصرفش وابستگی نمیاره؟؟؟
این قرص از دسته داروهای آنتی سایکوتیک هست و در روانپزشکی کاربرد داره
همچنین این دارو مهارکننده دوپامین هست خاصیت ضد تهوع و استفراغ داره و با این دلیل هم تجویز میشه
اگر به صورت دراز مدت و با دوز بالا مصرف بشه قطع کردن اون باید تدریجی باشه
اما در مدت کوتاه و با دوز کم مشکلی ایجاد نمیکنه
این قرص از دسته داروهای آنتی سایکوتیک هست و در روانپزشکی کاربرد داره
همچنین این دارو مهارکننده دوپامین هست خاصیت ضد تهوع و استفراغ داره و با این دلیل هم تجویز میشه
اگر به صورت دراز مدت و با دوز بالا مصرف بشه قطع کردن اون باید تدریجی باشه
اما در مدت کوتاه و با دوز کم مشکلی ایجاد نمیکنه
٣٠ تا قرص ٢ ميلي گرم هرشب جزوه كوتاه مدت ها ميشه يا بلند مدت ؟؟
٣٠ تا قرص ٢ ميلي گرم هرشب جزوه كوتاه مدت ها ميشه يا بلند مدت ؟؟
دوز مصرفی خیلی کم هست اما مدت مصرف کمی طولانی هست
معمولا قطع دارو با دوز پایین خوب تحمل میشه
روانپریش
20-02-2015, 11:02
برای بستری شدن توی تیمارستان تجویز روانپزشک لازمه یا معرفی خانوده بیمار؟
برای بستری شدن توی تیمارستان تجویز روانپزشک لازمه یا معرفی خانوده بیمار؟
بیماران در بیمارستان روانپزشکی به دو صورت بستری میشن
یکی بیمارانی که به درمانگاه یا مطب مراجعه کردن و نیاز به بستری توسط روانپزشک تشخیص داده شده و با نامه پزشک بیمار بستری میشه
بعضی بیماران هم بوسیله همراهان به بیمارستان مراجعه میکنن ( و معمولا بیمارانی هستند که علائم شدید و رفتار غیر قابل کنترل دارن ) که توسط پزشک کشیک ( اینترن روانپزشکی یا رزیدنت روانپزشکی یا پزشک عمومی کشیک) ویزیت میشه و مصاحبه انجام میشه و به تشخیص ایشان و هماهنگی با روانپزشک آنکال بستری میشه
بعضی بیماران هم به اورژانس بیمارستان مراجعه میکنن و با تشخیص پزشک اورژانس به بیمارستان اعصاب و روان ارجاع داده میشه که توسط پزشک کشیک ویزیت میشن
دوز مصرفی خیلی کم هست اما مدت مصرف کمی طولانی هست
معمولا قطع دارو با دوز پایین خوب تحمل میشه
عوازض ترکش چیه؟
یعنی اگر کسی دوز بالای این قرص رو بخوره بعدش یهو قعطش کنه چ عوارضی داره؟
عوازض ترکش چیه؟
یعنی اگر کسی دوز بالای این قرص رو بخوره بعدش یهو قعطش کنه چ عوارضی داره؟
معمولا ترک ناگهانی بی قراری،لرزش دست و بی خوابی میده
البته این علایم معمولا زیاد آزاردهنده نیستن
از بین داروهای این دسته کلوزاپین هسا که علائم ترک شدیدتری داره
hesam_a_r
27-02-2015, 05:14
من اصلا متوجه نشدم میشه ب زیان عامیانه بگید یعنی چی؟؟
یعنی یک دوره زمانی شاد و پرانرژی و دوره دوم افسرده (اصولا غیر پرخاشگر) -طول دوره ها اصولا 6 ماه هست و در کنار داروهای اصلی مثل کاربامازپین داروهای تثیت کننده خلق میدن-از روش ECT هم استفاده میکنن
غول مرحله اخر
01-03-2015, 09:47
سلام
بیماری های روانی که به دو دسته کلی
1- اختلالات عضوی(o.b.s)
2-اختلالات عملی(functional)
تقسیم میشن! الان فرق این دو چیه؟ کدوم بیماری ها جز دسته اول و کدوم دوم میشن؟ یه مثال بزنید
سلام
بیماری های روانی که به دو دسته کلی
1- اختلالات عضوی(o.b.s)
2-اختلالات عملی(functional)
تقسیم میشن! الان فرق این دو چیه؟ کدوم بیماری ها جز دسته اول و کدوم دوم میشن؟ یه مثال بزنید
این تقسیم بندی نیست....بیشتر به علت بیماری ها اشاره داره
OBS یعنی Organic brain syndrome یعنی علامت های روانی در اثر بیماری های جسمی
اما الان هر بیماری ایجاد شده اگه علت جسمی داشته باشه اصطلاح due to General Medical condition استفاده میشه
مثلا جنون به علت بیماری زمینه ای جسمی ( مثل سکته مغزی یا مننژیت ) یا افسردگی در اثر بیماری جسمی ( مثل کم کاری تیروئید، سرطان ) و .....
functional هم اگه علت بیماری جسمی نباشه گفته میشه
غول مرحله اخر
01-03-2015, 19:44
این تقسیم بندی نیست....بیشتر به علت بیماری ها اشاره داره
OBS یعنی Organic brain syndrome یعنی علامت های روانی در اثر بیماری های جسمی
اما الان هر بیماری ایجاد شده اگه علت جسمی داشته باشه اصطلاح due to General Medical condition استفاده میشه
مثلا جنون به علت بیماری زمینه ای جسمی ( مثل سکته مغزی یا مننژیت ) یا افسردگی در اثر بیماری جسمی ( مثل کم کاری تیروئید، سرطان ) و .....
functional هم اگه علت بیماری جسمی نباشه گفته میشه
یعنی علت جنون و افسردگی فقط اختلال عضو هستش!؟ علت دیگه ای نداره؟
الان افسردگی، اسکیزفرنی جز اختلالات عملی نیستش؟
مثلا افسردگی شاید به دلیل مثلا از دست دادن عزیزی یا یه چیز دیگه باشه الان جز کدومشون میشه؟
یعنی علت جنون و افسردگی فقط اختلال عضو هستش!؟ علت دیگه ای نداره؟
الان افسردگی، اسکیزفرنی جز اختلالات عملی نیستش؟
مثلا افسردگی شاید به دلیل مثلا از دست دادن عزیزی یا یه چیز دیگه باشه الان جز کدومشون میشه؟
نه در مورد خیلی از بیماری ها و علامت های روانی میتونه علت اختلالات عضو باشه مثلا عفونت دستگاه عصبی میتونه خیلی از علائم جنون مثل توهم و هذیان رو داشته باشه
اما در صورتی که علل جسمی برای یک علایم وجود نداشته باشه اختلال functional هست
علت خیلی از بیماری های روانی کامل مشخص نیست اما اکثرا اختلال در انتقال دهنده های عصبی هست
.................................................. .................................................. ..................................................
قبلا برای هر بیماری روانپزشکی یکسری محور ترسیم میکردند
مثلا محور یک سندرم های روانپزشکی مثل دو قطبی یا اسکیزوفرنی
محور دو اختلال شخصیت
محور سه مواد و بیماری جسمی
محور 4 استرسور
محوز 5 ختلال عملکرد
اما الان این تقسیم بندی هم حذف شده
.................................................. ...................................
در مورد داغداری قضیه فرق میکنه و از دسته بیماری های افسردگی حذف شده
و مداخله روانپزشکی در موارد خاص نیاز پیدا میکنه
مثلا طول کشیدن بیش از 6 ماه،ایجاد اختلال در عملکرد روزانه،بیماری روانی زمینه ای،افکار خطرناک خودکشی
من چند روزه یه مشکلی پیدا کردم دلیلشو نمیدونم چیه زود خشمگین میشم..ولی کنترل میکنم عصبانی نشم..1 بار نتونستم کنترل کنم بدجور عصبانی شدم.
برم روانپزشک یا مال زمستونه؟ چون شنیدم زمستون سروتونین مغزکم میشه بعد ازعید که روزها طولانی تر بشه حال آدم بهتر میشه؟
آیا درسته یا نه برم روانپزشک چون خیلی عذابم میده این حالت.فقطم بعد از ساعت 7 عصر خشمگین میشم صبح ها و بعد ظهرها حالم خوبه خوبه.خودم از اینکه زود خشمگین میشم عذاب وجدان هم دارم
روانپریش
01-03-2015, 23:35
من چند روزه یه مشکلی پیدا کردم دلیلشو نمیدونم چیه زود خشمگین میشم..ولی کنترل میکنم عصبانی نشم..1 بار نتونستم کنترل کنم بدجور عصبانی شدم.
برم روانپزشک یا مال زمستونه؟ چون شنیدم زمستون سروتونین مغزکم میشه بعد ازعید که روزها طولانی تر بشه حال آدم بهتر میشه؟
آیا درسته یا نه برم روانپزشک چون خیلی عذابم میده این حالت.فقطم بعد از ساعت 7 عصر خشمگین میشم صبح ها و بعد ظهرها حالم خوبه خوبه.خودم از اینکه زود خشمگین میشم عذاب وجدان هم دارم
چه داروهایی مصرف میکنین؟
Reza_994
02-03-2015, 11:43
social anxiety دارم در حد ....... خیلی زیاد
یه کنفرانس دارم در هفته بعد
قرص قبلا مصرق میکردم تاثیر خاصی نداشت
فقط میخوام اون روز کنفرانس رو یجوری بگذرونم چیکار کنم ؟
social anxiety دارم در حد ....... خیلی زیاد
یه کنفرانس دارم در هفته بعد
قرص قبلا مصرق میکردم تاثیر خاصی نداشت
فقط میخوام اون روز کنفرانس رو یجوری بگذرونم چیکار کنم ؟
دارو درمانی و یا مشاوره های روانشناسی و انحام روش های CBT بهترین درمان social phobia یا همون social anxiety هستند
این بیماری دو دسته هست
دسته اول که در تمام روابط اجتماعی و عملکرد اجتماعی دچار مشکل هست......برای این دسته، دارو های SSRI مثل سرترالین یا SNRI مثل ونلافاکسین اثر خوبی دارن
از درمان CBT به تنهایی یا ترکیب با درمان دارویی هم میشه استفاده کرد
دسته دوم مشکل در بعضی عملکرد های اجتماعی پیش میاد......این دسته اگه تعداد عملکر ها زیاد باشه CBT یا اگه محدود باشه داروهای دسته بنزودیازپین نیم ساعت یا یک ساعت قبل عمی که بیمار رو دپار مشکل میکنه تجویز میشه
چه داروهایی مصرف میکنین؟
ممنون از توجهت..هیچ دارویی مصرف نمیکنم ولی فهمیدم مشکلم چیه عصابنیت نیست. مشکلم اینه که احساس داغی میکنم. بعد فکر میکنم عصبی شدم.یه همچین حس بدی دارم از 7 شب تا موقع خواب .احساس داغی سر و صورت احساس عصبی بودن.
هم داغ میشم هم عصبی میشه..یه احساس مثل اونای یکه اعصابشون خراب میشه..بهم دست میده. نمیدونم حالا 1 هفتست بی دلیل شروع شده. حالا برم روانپزشک؟ یا برم دکتر عمومی؟ یه جور وسواس فکریه فکر یکنی عصبی شدی داغ هم میشی.
بعد واقعا حس میکنی زود تصمیم میگیری. یا زود عصبی میشی..یه جوری درگیری عصبیه..
حالا نظرت چیه؟ ورزشم که میکنم موز هم خوردم امروز سفیده تخم مرغم خونده بودم سرتونین زیاد تولید میکنه خوردم.جلوی لامپ نشستن هم 40 دقیقه نشستم خونده بودم لامپ هم سنتز سروتونین میکنه.
ولی همه این ها فاییده نداره..باید به نظر خودم برم روانپزشک
روانپریش
03-03-2015, 23:19
ممنون از توجهت..هیچ دارویی مصرف نمیکنم ولی فهمیدم مشکلم چیه عصابنیت نیست. مشکلم اینه که احساس داغی میکنم. بعد فکر میکنم عصبی شدم.یه همچین حس بدی دارم از 7 شب تا موقع خواب .احساس داغی سر و صورت احساس عصبی بودن.
هم داغ میشم هم عصبی میشه..یه احساس مثل اونای یکه اعصابشون خراب میشه..بهم دست میده. نمیدونم حالا 1 هفتست بی دلیل شروع شده. حالا برم روانپزشک؟ یا برم دکتر عمومی؟ یه جور وسواس فکریه فکر یکنی عصبی شدی داغ هم میشی.
بعد واقعا حس میکنی زود تصمیم میگیری. یا زود عصبی میشی..یه جوری درگیری عصبیه..
حالا نظرت چیه؟ ورزشم که میکنم موز هم خوردم امروز سفیده تخم مرغم خونده بودم سرتونین زیاد تولید میکنه خوردم.جلوی لامپ نشستن هم 40 دقیقه نشستم خونده بودم لامپ هم سنتز سروتونین میکنه.
ولی همه این ها فاییده نداره..باید به نظر خودم برم روانپزشک
نظر من روانپزشک هست دوست عزیز
brad pitt
04-03-2015, 10:36
برای فراموشی گذشته و یاد نکردن گذشته باید چکار کرد؟
چه قرصی خورد؟
برای فراموشی گذشته و یاد نکردن گذشته باید چکار کرد؟
چه قرصی خورد؟
اول از همه باید مشکل شما بررسی بشه،مثلا فراموشی در چه حد هست؟
آیا تمام حوادث گذشته از یاد زفتن یا فقط قسمتی
بعضی بیماری های نادر وجود دارن که میتونه باعث فراموشی بشه مثلا به صورت نادر برخی از انواع صرع وجود دارن که باعث فراموشی وقایع میشه
اما چیزی که بیشتر میتونه علت باشه وجود استروس ها و عدم تمرکز که بتعث ضعف توانایی یاد آوری وقایع است
brad pitt
05-03-2015, 22:20
اول از همه باید مشکل شما بررسی بشه،مثلا فراموشی در چه حد هست؟
آیا تمام حوادث گذشته از یاد زفتن یا فقط قسمتی
بعضی بیماری های نادر وجود دارن که میتونه باعث فراموشی بشه مثلا به صورت نادر برخی از انواع صرع وجود دارن که باعث فراموشی وقایع میشه
اما چیزی که بیشتر میتونه علت باشه وجود استروس ها و عدم تمرکز که بتعث ضعف توانایی یاد آوری وقایع است
ممنون از پاسخ شما دوست عزیز
خیر منظورم این نبود
منظورم این هست که چکار کنم گذشته رو فراموش کنم؟
چند تا مشکل مالی ضرر مالی امسال ایجاد شد لحظهای نیست تو فکرش نرم
اعصابم خرد کرده میگم به خودم چرا اینکارو کردی؟ چرا اینججور شد؟
صبحها آب زعفران میخورم. عرق آرامبخش میخورم که توی فکر نرم. دعا میخونم:n19:
دائم میاد توی ذهنم. حال میخام بدونم چجور میشه گذشته رو یاد نکنم و به فراموشی بسپارم؟
ممنون از پاسخ شما دوست عزیز
خیر منظورم این نبود
منظورم این هست که چکار کنم گذشته رو فراموش کنم؟
چند تا مشکل مالی ضرر مالی امسال ایجاد شد لحظهای نیست تو فکرش نرم
اعصابم خرد کرده میگم به خودم چرا اینکارو کردی؟ چرا اینججور شد؟
صبحها آب زعفران میخورم. عرق آرامبخش میخورم که توی فکر نرم. دعا میخونم:n19:
دائم میاد توی ذهنم. حال میخام بدونم چجور میشه گذشته رو یاد نکنم و به فراموشی بسپارم؟
اگه دنبال راه حل پزشکی باشین مشاوره روان شناسی و روش هایی مثل CBT و نوروفیدبک میتونه مفید باشه
سلام دوستان
بنده یک مشکلی دارم٬ البته این مشکل رو از قبل ها داشتم ولی الان دیگه داره وارد زندگیم میشه و بدجوری به دانشگاهم لطمه زده
خلاصه بخوام بگم بیشتر نشانه های ADHD-PI رو در خودم میبینم.
تنبلی بیش از حد به طوری که حتی شب قبل از امتحانم نمیتونم خودمو وادار به درس خوندن کنم
حواس پرتی سر کلاس درس٬ رفتن توی فکر عمیق تو کلاس یا موقع کتاب خوندن یا حتی موقع فکر کردن. گاهی اوقات حتی وقتی دارم راجع به یه موضوعی فکر میکنم کنترل افکارم از دستم خارج میشه و یک دفعه متوجه میشم که نیم ساعته دارم راجع به یک موضوع کاملا بیربط فکر میکنم!
وسایل خیلی حیاتی رو گم میکنم. همین الان گواهینامه و کارت دانشجوییم رو گم کردم. کارت دانشجوییم رو که گذاشتم رو سقف ماشین یادم رفت ولی گواهینامم رو اصلا نمیدونم کجا می تونه باشه
پروژه های نیمه کاره ی زیادی هم دارم. همین الان دقیقا ۹ پروژه ی نیمه کاره دارم که استارت زده شده ولی بعد ول کردم. بالای ۱۰ کتاب که حتی با این که به موضوعشون علاقه مندم ولی بعد از چند دقیقه خوندن ازشون خسته میشم و ول میکنم.
گاهی اوقات موقع کتاب خوندن٬ کاملا راجع به یک موضوع دیگه فکر میکنم و باعث میشه چیزی از متنی که خوندم متوجه نشم و مجبور شم اون متن رو دوباره بخونم
تکلیف هم که یادم نمیاد بعد از دبیرستان چیزی انجام داده باشم.
کلا روی چیز هایی که میخوام تمرکز ندارم ولی گاهی اوقات یک موضوعی که برام جذاب هست پیدا می کنم شب تا صبح نمی تونم خودمو مجبور به خوابیدن کنم و تمام مدت به فکرم مشغول همون هست. این مورد خیلی خوبه به نظر خودم چون بهم انرژی بینهایت میده که راجع بهش مطالعه یا کار کنم. مثلا اون موقع که تست شخصیت مایرز بیگرز رو کشف کردم دو شب بدون این که بتونم بخوابم فقط به همین فکر می کردم و رفتار افراد مختلف رو توی ذهنم بررسی می کردم. توی دو روز بالای ۵ تا کتاب در همین مورد خوندم و تمام هفته هرکی رو که میدیدم میخواستم راجع به همین چند ساعت حرف بزنم!!
فقط اگر میتونستم این انرژی رو روی درسام متمرکز کنم هیچ مشکلی نداشتم
توی راهنمایی و دبیرستان شیوه ی درس خوندن من به طوری بود که روز امتحان معمولا ساعت ۵ صبح (یا ۴ صبح برای درسای سخت) بیدار میشدم و تا ساعت امتحان درس میخوندم تا تموم شه بره پی کارش. خوش بختانه به خاطر استعدادی که داشتم توی مدرسه و کنکور هرچند خیلی ضعیف عمل کردم ولی مردود نشدم.
الان مشکل اینجاست که خوب توی دانشگاه نمیشه این کارو کرد. تا الان واحد های خیلی خیلی کمی پاس کردم و به اندازه ی ۲ ترم از هم ورودی هام عقبم. ترم پیش هم مشروط شدم و خلاصه اینکه خیلی عقبم.
سعی کردم کامل توضیح بدم. لطفا راهنمایی کنید. الان من برای برطرف شدن مشکلم باید چه اقدامی رو انجام بدم؟ برم پیش روان شناس؟ روانپزشک؟ باید چی بگم؟
متشکرم
Alireza SM
08-04-2015, 07:39
سلام دوستان
بنده یک مشکلی دارم٬ البته این مشکل رو از قبل ها داشتم ولی الان دیگه داره وارد زندگیم میشه و بدجوری به دانشگاهم لطمه زده
خلاصه بخوام بگم بیشتر نشانه های ADHD-PI رو در خودم میبینم.
تنبلی بیش از حد به طوری که حتی شب قبل از امتحانم نمیتونم خودمو وادار به درس خوندن کنم
حواس پرتی سر کلاس درس٬ رفتن توی فکر عمیق تو کلاس یا موقع کتاب خوندن یا حتی موقع فکر کردن. گاهی اوقات حتی وقتی دارم راجع به یه موضوعی فکر میکنم کنترل افکارم از دستم خارج میشه و یک دفعه متوجه میشم که نیم ساعته دارم راجع به یک موضوع کاملا بیربط فکر میکنم!
وسایل خیلی حیاتی رو گم میکنم. همین الان گواهینامه و کارت دانشجوییم رو گم کردم. کارت دانشجوییم رو که گذاشتم رو سقف ماشین یادم رفت ولی گواهینامم رو اصلا نمیدونم کجا می تونه باشه
پروژه های نیمه کاره ی زیادی هم دارم. همین الان دقیقا ۹ پروژه ی نیمه کاره دارم که استارت زده شده ولی بعد ول کردم. بالای ۱۰ کتاب که حتی با این که به موضوعشون علاقه مندم ولی بعد از چند دقیقه خوندن ازشون خسته میشم و ول میکنم.
گاهی اوقات موقع کتاب خوندن٬ کاملا راجع به یک موضوع دیگه فکر میکنم و باعث میشه چیزی از متنی که خوندم متوجه نشم و مجبور شم اون متن رو دوباره بخونم
تکلیف هم که یادم نمیاد بعد از دبیرستان چیزی انجام داده باشم.
کلا روی چیز هایی که میخوام تمرکز ندارم ولی گاهی اوقات یک موضوعی که برام جذاب هست پیدا می کنم شب تا صبح نمی تونم خودمو مجبور به خوابیدن کنم و تمام مدت به فکرم مشغول همون هست. این مورد خیلی خوبه به نظر خودم چون بهم انرژی بینهایت میده که راجع بهش مطالعه یا کار کنم. مثلا اون موقع که تست شخصیت مایرز بیگرز رو کشف کردم دو شب بدون این که بتونم بخوابم فقط به همین فکر می کردم و رفتار افراد مختلف رو توی ذهنم بررسی می کردم. توی دو روز بالای ۵ تا کتاب در همین مورد خوندم و تمام هفته هرکی رو که میدیدم میخواستم راجع به همین چند ساعت حرف بزنم!!
فقط اگر میتونستم این انرژی رو روی درسام متمرکز کنم هیچ مشکلی نداشتم
توی راهنمایی و دبیرستان شیوه ی درس خوندن من به طوری بود که روز امتحان معمولا ساعت ۵ صبح (یا ۴ صبح برای درسای سخت) بیدار میشدم و تا ساعت امتحان درس میخوندم تا تموم شه بره پی کارش. خوش بختانه به خاطر استعدادی که داشتم توی مدرسه و کنکور هرچند خیلی ضعیف عمل کردم ولی مردود نشدم.
الان مشکل اینجاست که خوب توی دانشگاه نمیشه این کارو کرد. تا الان واحد های خیلی خیلی کمی پاس کردم و به اندازه ی ۲ ترم از هم ورودی هام عقبم. ترم پیش هم مشروط شدم و خلاصه اینکه خیلی عقبم.
سعی کردم کامل توضیح بدم. لطفا راهنمایی کنید. الان من برای برطرف شدن مشکلم باید چه اقدامی رو انجام بدم؟ برم پیش روان شناس؟ روانپزشک؟ باید چی بگم؟
متشکرم
خب کمی دیر شده برای درمانتون چون هر درمانی انجام بشه طول خواهد کشید. ولی اون چیزی که قطعی هست اینه که باید به روانپزشک مراجعه کنین. مراقب هم باشین که در اینترنت کسی بهتون دارو تجویز نکنه.
ضمنا ممکنه ADHD هم نباشین و نشانه های بیماری های مختلف رو یکجا داشته باشین بسیاری از اینها میتونن نشانه های وسواس هم باشن. باید به روانپزشک مراجعه کنین تا تست شخصیت و معاینه انجام بده تا مشخص بشه.
خب کمی دیر شده برای درمانتون چون هر درمانی انجام بشه طول خواهد کشید. ولی اون چیزی که قطعی هست اینه که باید به روانپزشک مراجعه کنین. مراقب هم باشین که در اینترنت کسی بهتون دارو تجویز نکنه. ضمنا ممکنه ADHD هم نباشین و نشانه های بیماری های مختلف رو یکجا داشته باشین بسیاری از اینها میتونن نشانه های وسواس هم باشن. باید به روانپزشک مراجعه کنین تا تست شخصیت و معاینه انجام بده تا مشخص بشه. خیلی متشکرم از راهنماییتون. حتما در اولین فرصت به پزشک مراجعه میکنم. معمولا بعد از شروع درمان چقدر طول میکشه که نشانه های بهتر شدن رو احساس کنم؟ در حد چند هفته یا چند ماه؟
مشکل شما میتونه ADHD نباشه....حتی عدم تمرکز میتونه نشاندهنده افسردگی باشه
پس بهتر هست به روانپزشک مراجعه کنین که با مصاحبه دقیق ، بیماری شما مشخص بشه
معمولا بسته به بیماری ، آغاز اثر دارو های روانپزشکی ممکن هست یک یا دو هفته طول بکشه
حتی ممکن هست رسوندن دارو به دوز درمانی چند هفته طول بکشه یا در صورت عدم پاسخ به داروی اولیه دارو های دیگه هم تجویز بشه
اگه دسترسی دارید و روانپزشکتون صلاح میدونن میتونین با توجه به تشخیصی که گذاشته میشه، در کنار درمان دارویی از درمان های روانشناسی و مشاوره هم استفاده کنین
Alireza SM
08-04-2015, 10:22
خیلی متشکرم از راهنماییتون. حتما در اولین فرصت به پزشک مراجعه میکنم. معمولا بعد از شروع درمان چقدر طول میکشه که نشانه های بهتر شدن رو احساس کنم؟ در حد چند هفته یا چند ماه؟
اصلا نمیشه گفت. بستگی به اروهایی داره که براتون تجویز کرده و همینطور مقدارشون. باید صبور باشین ممکنه چندماه طول بکشه تا نشانه های بهبودی در شما ظاهر بشه. ضمنا مطالعه در مورد بیماری های اعصاب و معاینه کردن خودتون توسط نوشته های ویکیپدیا و سایت های دیگه رو متوقف کنین همین مساله خودش باعث تلقین های منفی و تشدید بیماری و بروز بیماری های دیگه مانند اختلال وسواس و ... میشه.
اولین فرصت رو ول کنین شما همین امروز به یه روانپزشک زنگ بزنین و ازش وقت بگیرین با این مشخصاتی که شما از خودتون گفتین، اولین فرصت یعنی هرگز.
غول مرحله اخر
17-04-2015, 16:26
سلام
فرق اسکیزو پارانوییدی با
روانپریشی پارانوییدی چیه؟؟؟
سلام
فرق اسکیزو پارانوییدی با
روانپریشی پارانوییدی چیه؟؟؟
بهتر هست در مورد سوال توضیح بیشتری بدین
اگه از روانپریشی پارانوئید منظورتون همون هذیان پارانوئید باشه این یک علامت روانپزشکی هست و در بیماری های زیادی دیده میشه.مثل اسکیزوفرنی،مانیا، اختلالات هذیانی، افسردگی با سایکوز
اسکیزوپارانوئیا ، نوعی از اسکیزوفرنی هست که هذیان پارانوئید در اون غالب باشه و اختلال صحبت یا رفتار نباشه که البته این تقسیم بندی اسکیزوفرنیا در تقسیم بندی جدید حذف شده
Sent from my SM-N910C using Tapatalk
ba maram
21-04-2015, 10:25
من اکثر مواقع بی حال هستم و احساس تنبلی می کنم
دوستان آیا با حجامت میشه تا حدی جلوی این خوابالودگی ها و کیل بودن ها رو گرفت ؟
___________
ضمنا برای فردی که اکثر مواقع اسهال داره برای درمانش باید پیش چه نوع متخصصی بره ؟
مچکر
من اکثر مواقع بی حال هستم و احساس تنبلی می کنم
دوستان آیا با حجامت میشه تا حدی جلوی این خوابالودگی ها و کیل بودن ها رو گرفت ؟
___________
ضمنا برای فردی که اکثر مواقع اسهال داره برای درمانش باید پیش چه نوع متخصصی بره ؟
مچکر
حجامت هیچ تاثیری نداره و مانند homeopathy هیچ اثر ثابت شده ای ندارند و در واقع pseudoscience محسوب میشن...و هر اثر مشاهده شده فردی و ممکن هست به علت تاثیر روانی و بدون ارتباط با درمان باشه و از نظر علمی قابل ملاحظه و معنی دار نیست
علت تنبلی یا کسلی باید بررسی بشه... در ابتدا مشکلات تیروئید باید رد بشه...بنظرم مراجعه به یک متخصص داخلی بازم هست
اسهال مزمن و طولانی هم در زمینه بیماری های داخلی و فوق تخصص گوارش هست
Sent from my SM-N910C using Tapatalk
دوستان یکی از اقوام من اختلال وسواسی داره به طوری که مثلا اگه مهمون بیاد خونش بعد مهمونی کل خونه رو شستشو میکنه و اینکار رو چندبار تکرار میکنه تا آروم بگیره. رفتارش به کل تغییر کرده و بسیار عصبی , زودرنج, ناراحت و خسته به نظر میرسه .. چند بار به روانشناس مراجعه کرده ولی نتیجه زیادی نگرفته.. از من خاست تا مشکلش رو اینجا مطرح کنم که اگر تکنیکهای خاصی جهت بهبود ( هر چند جزیی) حالش و پیشنهاد کتابهای موثر و خوب در زمینه این اختلال هست رو لطف کنید بگید.
این گونه رفتار وسواسی میتونه علامت بیماری های مختلفی باشه....از وسواس اجباری گرفته تا افسردگی و هختلالات هذیانی
مخصوصا چون در زندگی فرد اختلال ایجاد کرده مراجعه به روانپزشک توصیه میشه و ممکن هست نیاز به دریافت دارو باشه
تکنیک های روانشناسی هم در کنار درمان دارویی و با توصیه روانپزشک انجام بدید
mf.designing
25-04-2015, 14:19
سلام به دوستان
نمیدونم جاش اینجاست یا نه اما من دنبال یه (سایت) مشاور خانواده خوب + یه روانشناس خود و البته آنلاین میگردم که بتونم مشورت بکنم در یه موضوعی !
ممنون میشم کسی بتونه راهنمائیم کنه
صرف زیاد وقتم با کامپیوتر و مصرف بیش از حد آن باعث آن شده که در زندگی و درس و کار با مشکل رو برو بشم من بیشتر از دو سه سال است این مسئله دارم بیش از 1000 بار به خودم گفته ام که بست است از فردا شروع میکنم ولی فردا که رسید باز شروع میشد من وقتی میخواهم کاری انجام دهم میترسم که آن را خراب بکنم ولی خیلی وقت خراب میشود چه این فکر را بکنم چه نکنم ... من خودم را زجر میدم ... به طور تدریجی خودمو میکشم میدونم خیلی حساس روی خودم ... من آدمی عصبی حساس و کم حوصله هستم من شب های برای دانلود مجانی و غیره بیدار میمانم ... روزها همیشه شل و ولم درس که میخونم بعد از خوندن چند صفحه خیال پردازی میکنم هر چند خیلی کم درس میخوانم اخر انگیزه نیست ... نمیدانم بشدت مظطرب ترسو و شاید متنفر هستم از هدف گذاری اینجور مسائل که نیاز به تفکر تحیلی یا نظم بخشیدن دارد!! ... این موضوعات به کار من لطمه میزنه به درس من لطمه میزنه به زندگیم لطمه میزنه من خیلی بی نظم هستم به درس من لطمه میزنه ... در روابط اجتماعی خیلی خجالتی هستم و نمیتوانم بعضی ماوقع سلام بدهم یا زبان بدنم عصبی بنظر میرسد ... من خیلی کم حرف هستم حرف های جمله بندی ندارند و وضوح صدایم داغان است ... بدن و ستون فقراتم افتاده و شکم رو به جلو حالت اس شکل کامل ... یک مرتبه بخاطر کم تحرکی کارم به بیمارستان کشیده شد بخاطر کارم روابط مجبور کم شدن هرچند قبلا هم زیاد نبود چون همیشه در چت روم رفیق هایی داشته ام ... هر کس که با من حرف میزند حالش بهم میخورد ... من فقط یک دوست وفادار یا صمیمی دارم ... من همیشه میگویم فردا روزی بهتریست ... از تلاش امروز میگذروم ... لذت هایی کوچیکی رو از خودم میگیرم و همین باعث زجر های بزرگ میشوند ... تغذیه نامناسب کار های خطرناک فقط خودکشی نمیکنم! ان هم بخاطر خانواده و اطرافیان و ابرو و حرف های پشت سر و البته اینکه باید مرد بود زندگی کرد ... من کارم فنی است ولی ارزش برای آن قائل نیستم ... کلا ارزشی برای خودم در نتیجه برای همه چیز قائل نمیشوم...من ساعت 9 شب به بعد از کار تعطیل میشم میتونم برای دوستام یا درس و غیره وقت بذارم همچنین صبح ها قبل ساعت 8.5 وقت دارم ظهر ها هم بعضی وقت ها وقت دارم 2-3 ساعت ولی هم آن صرف چیز های بیخود میشه ... اراده ام ضعیف است
سلام<br>بدليل ناراحتي معده پيش فوق تخصص معده رفتم و ايشون ibs تشخيص دادن دكتر يرسي قرص معده و ٧٠تا قرص نورتريپتيلين داد دوز ١٠ هرشب<br>عوارضش رو توي نت خوندم خيلي وحشت ناك هستند واقعا اينقدر عوارض دارند؟؟ و سوال بعدي بعد از ٧٠تا قرص وابستگي ايجاد ميشود؟
سلام<br>بدليل ناراحتي معده پيش فوق تخصص معده رفتم و ايشون ibs تشخيص دادن دكتر يرسي قرص معده و ٧٠تا قرص نورتريپتيلين داد دوز ١٠ هرشب<br>عوارضش رو توي نت خوندم خيلي وحشت ناك هستند واقعا اينقدر عوارض دارند؟؟ و سوال بعدي بعد از ٧٠تا قرص وابستگي ايجاد ميشود؟
دوست عزیز...درست هست این دارو عوارض شناخته شده ای داره اما اینطور که میگید وحشتناک نیست
قسمتی از درمان IBS استفاده از همین دارو است....اگر عوارض برای شما غیرقابل تحمل شد میتونین با مشورت پزشک داروی دیگه ای رو جایگزین کنین
قطع این دارو باید آهسته باشه اما وابستگی به طوری که عدم مصرف باعث علایم ناخوشایند و زیاد بشه وجود نداره
taghi_ramzi
20-05-2015, 22:05
بنده که به خاطر ibs رفتم دکتر ، یه دارویی داده بود که به شدت خواب آور بود
دو روز بعد رفتم پیشش و بهش گفتم ، ایشون گفت اگه اذیت میشی میتونی نخوری.
متاسفانه اسم دارو رو فراموش کردم ، ولی یادمه اون موقع تو ویکیپدیا نگاه کردم ، داروی اعصاب بود.
shamsoddin
20-05-2015, 22:31
سلام ،بهترین داروی روانپزشکی ایرانی چه مارکی هست؟
این بستگی به نوع دارو داره که پزشکتون با توجه به تجربه اش اگر نیاز باشه برند خاصی رو معرفی کنه
اما محصولات عبیدی معمولا بیشتر تجویز میشن
دوست عزیز...درست هست این دارو عوارض شناخته شده ای داره اما اینطور که میگید وحشتناک نیست
قسمتی از درمان IBS استفاده از همین دارو است....اگر عوارض برای شما غیرقابل تحمل شد میتونین با مشورت پزشک داروی دیگه ای رو جایگزین کنین
قطع این دارو باید آهسته باشه اما وابستگی به طوری که عدم مصرف باعث علایم ناخوشایند و زیاد بشه وجود نداره
یک سوال دیگه
امروز جایی خوندم که بعضی از دارو های ضد افسردگی ممکنه اثر عکس بزارن ایا این دارو جزوشان هست؟ و اگر اره چه مدت این اثر نمایان میشه؟
ضد افسردگی ها شامل SSRI ها مثل سیتالوپرام و فلوکسیتین و TCAها مثل نورتريپتيلين در درمان افسردگی در افراد زیر 24 سال تا چند هفته اول ممکن هست افکار خودکشی رو افزایش بده
که باید برای یک تا دو ماه از شروع دارو بیمار رو مرتب مانیتور کرد و مواظب تفاوت در رفتار بود و خانواده رو هم آگاه کرد
در افراد بالای 24 سال این وجود نداره و در افراد بالای 65 سال هم اندکی مشاهده میشه
روانپریش
25-05-2015, 23:17
ضد افسردگی ها شامل SSRI ها مثل سیتالوپرام و فلوکسیتین و TCAها مثل نورتريپتيلين در درمان افسردگی در افراد زیر 24 سال تا چند هفته اول ممکن هست افکار خودکشی رو افزایش بده
که باید برای یک تا دو ماه از شروع دارو بیمار رو مرتب مانیتور کرد و مواظب تفاوت در رفتار بود و خانواده رو هم آگاه کرد
در افراد بالای 24 سال این وجود نداره و در افراد بالای 65 سال هم اندکی مشاهده میشه
العان قویترین داروی ضد افسردگی چی هست؟
فقط لطفا نگین هر داروی رو یه نفر یه اثر داره و نمیشه گفت کدوم قویترینه
رک و پوسکنده واقعیت رو بگین
ممنون میشم
بر خلاف ضد جنون ها داروهای ضد افسردگی ضعیف و قوی ندارند
مثلا دسته SSRI ها همه در درمان افسردگی موثر هستند
اما در صورت وجود افسردگی مقاوم میشه دارو های ضد جنون به درمان اضافه بشه یا ECT انجام بشه که تصمیم اون با روانپزشک هست
روانپریش
26-05-2015, 13:15
بر خلاف ضد جنون ها داروهای ضد افسردگی ضعیف و قوی ندارند
مثلا دسته SSRI ها همه در درمان افسردگی موثر هستند
اما در صورت وجود افسردگی مقاوم میشه دارو های ضد جنون به درمان اضافه بشه یا ECT انجام بشه که تصمیم اون با روانپزشک هست
پس ضد جنون ها قوی و ضعیف دارن؟
قویترین نوع ضد جنون ها چیه؟
این طور که شما فکر میکنید نیست
داروهای ضد جنون دو دسته typic و atypic هستند که در دسته typic در دسته typic سه گروه high potencyو medium potency و low potency وجود داره
لیست این دارو ها رو جهت اطلاع عمومی میتونید با سرچ در اینترنت پیدا کنید
taghi_ramzi
26-05-2015, 19:48
سلام
بیشتر رفتارهایی که ما انجام میدیم ، ریشه تو اتفاقات و تربیتهای گذشته و بچگیمون داره
سوال بنده اینه که برای رفع بعضی رفتارها و فکرهای نامناسب ، حتماً باید اون ریشه ش شناخته بشه؟
اگه کسی یه رفتار خاص نامناسبی داره که ریشه شو نمیتونه پیدا کنه ، راه حلش چیه؟
العان قویترین داروی ضد افسردگی چی هست؟
فقط لطفا نگین هر داروی رو یه نفر یه اثر داره و نمیشه گفت کدوم قویترینه
رک و پوسکنده واقعیت رو بگین
ممنون میشم
اگر مسئله عرف درمیان نباشه دسته دارو های آمفتامینی قوی ترین و سریع ترین اثر (شروع اثر معمولا بعد از 15 الی 25 دقیقه) را دارند
هرچند هیچ پزشکی اجازه تجویز این دارو را برای این ایندیکاسیون ها ندارد
اگر قرار باشه منطقی دارو تجویز کنیم و زیاد طرف دارو های تک نسخه ای و پر عوارض نریم ترکیبی از دارو های ضدافسردگی از خانواده های مختلف قوی ترین اثرات را دارند
مثلا پیشنهاد استاد ما برای افسردگی همراه اضطراب این نسخه بود:
ماپروتیلین 75 م شب (4 حلقه ای)
بوپروپیون 150 م EX صبح (SNRI)
ونلافاکسین 37.5 ER صبح (SNRI)
فلوکستین 20 م صبح و نهار (ُSSRI)
بوسپیرون 10 م نهار و شب
پروپرانولول 40 م نهار
دارو های مختلف رو در بالا میبینید و بنا بر شرایط و تحمل بیمار میشه دارو ها رو عوض کرد و در واقع در این موارد دست روانپزشک بازه
توصیه میکنم سر خود دارو مصرف نکنید مخصوصا دارو های ترکیبی چون امکان بروز مشکلات قلبی و مسمومیت های کشنده ای مانند سندرم سروتونین وجود دارد
سلام
بیشتر رفتارهایی که ما انجام میدیم ، ریشه تو اتفاقات و تربیتهای گذشته و بچگیمون داره
سوال بنده اینه که برای رفع بعضی رفتارها و فکرهای نامناسب ، حتماً باید اون ریشه ش شناخته بشه؟
اگه کسی یه رفتار خاص نامناسبی داره که ریشه شو نمیتونه پیدا کنه ، راه حلش چیه؟
خیلی از اختلالات و رفتار های نابهنجار برای متخصصان شناخته شده هستند
در این موارد با مراجعه به روانشناس مشکل ریشه یابی میشه
obitstepwise
20-07-2015, 03:05
سلام خسته نباشید
آیا آمی تریپتیلین و زولپیدم جزء داروهای کورتون دار به حساب میان?????
obitstepwise
20-07-2015, 03:11
سلام خسته نباشید
آیا آمی تریپتیلین و زولپیدم جزء داروهای کورتون دار به حساب میان?????
سلام خسته نباشید
آیا آمی تریپتیلین و زولپیدم جزء داروهای کورتون دار به حساب میان?????
نه
آمی تریپتیلین از دسته دارو های ضد افسردگی سه حلقه ای و زولپیدم جزو داروهای آرامبخش/خواب آور هست
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
Hidden-Hunter
20-07-2015, 08:43
سوالی دارم.
پدری ک شیدایی گرفته و مادری ک افسردگی شدید داره، میتونه این بیماری به فرزندانش برسه؟
و اینکه فرزندان این پدر و مادر میتونن ازدواج کنند؟ در صورتی ک این فرزندان هم بیماری روحی و روانی داشته باشند؟
و ایا بیماری های اعصاب و روان حل شدنیه؟
منظورتون رو از شیدایی متوجه نشدم شاید منظورتون اسکیزوفرنی باشه. لطفا اسم علمی بیماری رو بگین
در ایجاد بیماریهای اعصاب و روان ارث به میزان متفاوت میتونه موثر باشه و بستگی به نوع بیماری داره مثلا در بیماری اسکیزوفرنی ارث نقش مهمی رو بازی میکنه اما در مورد افسردگی این نقش کمتر میشه و عوامل محیطی نقش پررنگتری پیدا میکنن.
اینکه بیماری اعصاب و روان حل شدنیه یا نه به نوع بیماری بستگی داره مثلا اسکیزوفرنی درمان قطعی نداره و راه حل اصلی مدارا با بیمار هست اما یک بیماری مثل افسردگی میتونه بطور کامل درمان بشه بخصوص اگه علت مشخصی داشته باشه مثلا مشکلات شخصی یا بیماری های مدیکال مثل تیرویید.
در مثالی که بالا زدین علت اصلی افسردگی شدید مادر میتونه بیماری پدر خانواده باشه که با حل مشکل پدر تا حدودی به حل مشکل مادر هم کمک کرد.
obitstepwise
20-07-2015, 17:45
با عرض سلام وخسته نباشید
آیا آمی تریپتیلین و زولپیدم جزء داروهای کورتون دار محسوب میشوند????
obitstepwise
20-07-2015, 17:52
سلام
میخواستم بدونم هیپنوتیزم وسواس از نوع عملی رو از بین میبره?
سوالی دارم.
پدری ک شیدایی گرفته و مادری ک افسردگی شدید داره، میتونه این بیماری به فرزندانش برسه؟
و اینکه فرزندان این پدر و مادر میتونن ازدواج کنند؟ در صورتی ک این فرزندان هم بیماری روحی و روانی داشته باشند؟
و ایا بیماری های اعصاب و روان حل شدنیه؟
در مورد بیماری های روانپزشکی ژنتیک و سابقه فامیلی خیلی مهم هست
بخصوص در بیماری های افسردگی؛اسکیزوفرنی و دوقطبی
مطمئنا وقتی پدر و مادر سابقه بیماری روانپزشکی در خانواده دارن و مخصوصا وقتی خودشون مبتلا هستند شانس ابتلای فرزندان نسبت به افراد عادی جامعه(دقت کنید افراد عادی) بیشتر میشه
اما این هیچ منعی برای ازدواج نداره و نمیشه گفت فرزند قطعا مشکل پیدا میکنه
در مورد بهبود بیماری های روانپزشکی باید بگم این در بیماری های مختلف متفاوت هست و با توجه به شدت و علائم هر بیماری گاها در نظر گرفته میشه یک بیمار تا چه حد شانس بهبودی داره....تا چه حد بیماری مزمن میشه ... تا چه حد از کارافتادگی ممکن هست بوجود بیاد
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
سلام
میخواستم بدونم هیپنوتیزم وسواس از نوع عملی رو از بین میبره?
درمان موثر و اصلی این اختلال درمان دارویی به همراه روش رواندرمانی هست
استفاده از روش های استاندارد و موثر و شناخته شده بهتر از استفاده از روش های نامانوس هست
اگرچه هیپنوتیزم در طب جایگاهی داره اما کاربردش محدود به چند شرلیط خاص هست
پیشنهاد میدم برای گرفتن نتیجه بهتر برای برطرف کردن همچنین مشکلی به روانشناس بالینی یاروانپزشک مراجعه بشه
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
سلام. داروی آسنترا باعث تورم صورتم و زردی چشم ها و پوستم شده. شش ماهه مصرف میکنم. داروهای دیگه ای هستن که این عارضه رو نداشته باشن؟
Hidden-Hunter
26-07-2015, 16:03
در مورد بیماری های روانپزشکی ژنتیک و سابقه فامیلی خیلی مهم هست
بخصوص در بیماری های افسردگی؛اسکیزوفرنی و دوقطبی
مطمئنا وقتی پدر و مادر سابقه بیماری روانپزشکی در خانواده دارن و مخصوصا وقتی خودشون مبتلا هستند شانس ابتلای فرزندان نسبت به افراد عادی جامعه(دقت کنید افراد عادی) بیشتر میشه
اما این هیچ منعی برای ازدواج نداره و نمیشه گفت فرزند قطعا مشکل پیدا میکنه
در مورد بهبود بیماری های روانپزشکی باید بگم این در بیماری های مختلف متفاوت هست و با توجه به شدت و علائم هر بیماری گاها در نظر گرفته میشه یک بیمار تا چه حد شانس بهبودی داره....تا چه حد بیماری مزمن میشه ... تا چه حد از کارافتادگی ممکن هست بوجود بیاد
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
سلام و ممنون بابت پاسختون
راستش من این سوال را کردم که ببینم مشکلات افسردگی که کمی بیشتر شده ارثی هست یا بخاط رجو موقعیت و محیطی.
راستش پدر من چند سال پیش شیدایی گرفت که با دوا درمان شد ولی همون طور ک میدونید ناراحتی اعصاب به صورت صد در صد خوب نمیشه و بعدش هم مادرم گرفت.
ی داداش 10ساله هم دارم که اون هم فلکستین 50میخوره ی افسردگی خفیف داره.
خودم من هم ی دوره شاد و هیجانیم ی دوره غمگین و داغون و انگار حرصم ازدنیا تنگ میشه و بی قرار میشم و گریه میکنم.دست خودمون نیست
24سالمه و عازم خدمتم هستم ولی چیزی ک میترسم جو خدمت دردم را بیشتر نکنه؟
نمیخواستم دفترچه پست کنم این اصرار خانواده باعث شد.
من 13 سالم ک بود ی دوره وسواس عملی هم پشت سر گذاشتم
الانم وسواس فکری..
البته من بیست سالم ک بود میدونستم این درد یک روزی خودشو نشون میده
===============================================
این علایم رو من دارم ، متاسفانه
علائم فاز افسردگی دو قطبی در شاخه های روحی ، فکری ، جسمی ، رفتاری
· روحی
احساس نامطلوبی که از بین نمی رود:
· احساس نیاز به گریستن بدون هیچ دلیلی
· از دست دادن تمایل و رغبت به همه چیز
· از دست دادن قابلیت لذت بردن
· احساس بی قراری و آشفتگی
· از دست دادن اعتماد به نفس
· احساس بی ارزشی و نا امیدی
· زود رنجی و تحریک پذیری
· فکر کردن به خود کشی
· فکری
· از دست دادن قدرت تفکر مثبت و امیدوارانه
· از دست دادن قدرت تصمیم گیری حتی در موارد ساده
· اختلال در تمرکز کردن
· جسمی
· کم شدن اشتها و وزن
· مشکل خوابیدن
· بیدار شدن زودتر از موقع
· احساس ختسگی کامل
· یبوست
· ترک کردن سکس
· عدم تمایل به رابطه جنسی ( دو هفته شاید سرد باشم دو هفته گرم) کلا سیستم کاریمون داغون شده :دی
· رفتاری
· مشکل در شروع و به پایان رساندن کارها- حتی کارهای روزمره
· گریه کردن زیاد و یا احساس نیاز به گریه و عدم توانایی در گریستن
· پرهیز از مواجهه با افراد
==========================
اینم دوره شیدایی
روحي
بسيار شاد و مهيج
عصبي و برانگيخته شدن توسط کساني که در خوش بيني شما شريک نميشوند
احساس برتر بودن بيش از اندازه
فکري
پر از ايده هاي جديد و مهيج
پريدن از يک ايده يه ايده ديگر
شنيدن صداهايي که افراد ديگر نميشنوند ( اینو ندارم)
جسمي
بي ميل يا ناتوان از خوابيدن
پر انرژي
افزايش تمايل به رابطه جنسي
رفتاري
برنامه ريزي هاي بلندپروازانه و غير واقعي
بسيار فعال و پر جنب و جوش
رفتارهاي نا معمول
حرف زدن سريع – ديگران ممکن است متوجه صحبتهاي شما نشوند.
تصميمات عجولانه و گاهي با نتايج مصيبت بار
ولخرجي
احساس صميميت زياد
بروز بيش از حد احساسات
در مورد سربازی نمیدونم این موارد شامل معافیت میشه،یا خیر
اما به هرحال گرفتن معافیت دردسر داره. و اگر بخواین معاف بشین باید زودتر پیگیری کنید
احتمال داره تشخیص شما نیاز به تجدید نظر داشته باشه. .... و برای این بهتر هست به روانپزشک خودتون مراجعه کنید
پیشنهاد میکنم فقط به یک نفر مراجعه بشه چون اگاهی از سیر بیماری توسط پزشک خیلی مهم هست
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
Hidden-Hunter
26-07-2015, 19:16
در مورد سربازی نمیدونم این موارد شامل معافیت میشه،یا خیر
اما به هرحال گرفتن معافیت دردسر داره. و اگر بخواین معاف بشین باید زودتر پیگیری کنید
احتمال داره تشخیص شما نیاز به تجدید نظر داشته باشه. .... و برای این بهتر هست به روانپزشک خودتون مراجعه کنید
پیشنهاد میکنم فقط به یک نفر مراجعه بشه چون اگاهی از سیر بیماری توسط پزشک خیلی مهم هست
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
ممنون اخوی
پیش دکتر پپدرم میرم / دکتر 70ساله هست و با تجربه.
hesam_a_r
28-07-2015, 00:19
اگر مسئله عرف درمیان نباشه دسته دارو های آمفتامینی قوی ترین و سریع ترین اثر (شروع اثر معمولا بعد از 15 الی 25 دقیقه) را دارند
هرچند هیچ پزشکی اجازه تجویز این دارو را برای این ایندیکاسیون ها ندارد
اگر قرار باشه منطقی دارو تجویز کنیم و زیاد طرف دارو های تک نسخه ای و پر عوارض نریم ترکیبی از دارو های ضدافسردگی از خانواده های مختلف قوی ترین اثرات را دارند
مثلا پیشنهاد استاد ما برای افسردگی همراه اضطراب این نسخه بود:
ماپروتیلین 75 م شب (4 حلقه ای)
بوپروپیون 150 م EX صبح (SNRI)
ونلافاکسین 37.5 ER صبح (SNRI)
فلوکستین 20 م صبح و نهار (ُSSRI)
بوسپیرون 10 م نهار و شب
پروپرانولول 40 م نهار
دارو های مختلف رو در بالا میبینید و بنا بر شرایط و تحمل بیمار میشه دارو ها رو عوض کرد و در واقع در این موارد دست روانپزشک بازه
توصیه میکنم سر خود دارو مصرف نکنید مخصوصا دارو های ترکیبی چون امکان بروز مشکلات قلبی و مسمومیت های کشنده ای مانند سندرم سروتونین وجود دارد
بوپروپیون از دسته dri مگه نیست؟
taghi_ramzi
30-07-2015, 10:47
درود
یه سوال دارم ، البته شاید دارم بیخودی حساسیت نشون میدم
من یه مدتیه به عکس مکانهای متروک علاقمند شدم ، عکس خونه ها و قصرهای قدیمی که تو اینترنت زیاد پیدا میشه
مثل این عکس:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
متوجه شدم که آدمهای دیگه زیادی هم هستن که به این جور چیزا علاقه دارن
آیا این علاقه ممکنه یه نشونه بد (از نظر روحی) باشه؟
ضمن اینکه من شاید نزدیک 10 سالی باشه (قبل از علاقمند شدن) گاهی شبها خواب خرابه و محل متروک میبینم.
Hidden-Hunter
30-07-2015, 11:22
سلام دوستان دیروز رفتم پیش روانپزشگ و این دارو ها راداد.
الانزاپین 5
فلووکسامین 50
کلونازپام 2
والپرات سدیم200
ترانکوپین 100
دوستان این دارو ها مال افسردگی خفیف یا شدید؟
بمن گفت افسردگی اضطرابی داری و اختلال خلقی
به نظرتون ممن میتونم خدمت را بدون هیپ تنشی برم یا نه؟
سلام دوستان دیروز رفتم پیش روانپزشگ و این دارو ها راداد.
الانزاپین 5
فلووکسامین 50
کلونازپام 2
والپرات سدیم200
ترانکوپین 100
دوستان این دارو ها مال افسردگی خفیف یا شدید؟
بمن گفت افسردگی اضطرابی داری و اختلال خلقی
به نظرتون ممن میتونم خدمت را بدون هیپ تنشی برم یا نه؟
با توجه به این دارو ها احتمالا تشخیص اختلال خلق هست ( سدیم والپورات بعنوان تثبیت کننده خلق تجویز میشه)
البته با توجه به دارو ها نمیشه نظر قطعی داد اما استفاده از داروی آنتی سایکوتیک جهت درمان میتونه دلیل این باشه که بیماری شما خفیف نیست
بنظرم میشه جهت معافیت یا درجاتی از معافیت اقدام کرد
Hidden-Hunter
30-07-2015, 16:12
با توجه به این دارو ها احتمالا تشخیص اختلال خلق هست ( سدیم والپورات بعنوان تثبیت کننده خلق تجویز میشه)
البته با توجه به دارو ها نمیشه نظر قطعی داد اما استفاده از داروی آنتی سایکوتیک جهت درمان میتونه دلیل این باشه که بیماری شما خفیف نیست
بنظرم میشه جهت معافیت یا درجاتی از معافیت اقدام کرد
ممنون دوست عزیز
من مشکل توهم شنیدن صدا هم داشتم.
بمن گفت بیماری افسردگی اضطرابی داری.تو برگه هم نوشته اختلال mmd ولی اولین حرفش ام داره و دومیش یکم ناخوانا هتس و اخرین حرفش دی هست
poorya_2
30-07-2015, 16:23
اختلال mmd ولی اولین حرفش ام داره و دومیش یکم ناخوانا هتس و اخرین حرفش دی هست
فکر کنم mmd یعنی اختلال افسردگی ماژور
خود افسردگی میتونه نشانه های سایکوز مثل توهم و هذیان رو هم داشته باشه که به اون افسردگی با ویژگی های سایکوز گفته میشه و بیشتر همون افسردگی هست تا جنون و درمان اصلی هم درمان افسردگی هست
چیزی که شما گفتید احتمالا mdd هست یا همون افسردگی ماژور که همان افسردگی هست که بطور متداول گفته میشه
به هرحال برای اطلاع دقیق تر برای معافیت بهتر هست از روانپزشکتون کمک بگیرید.من اطلاع کمی در این مورد دارم
Sent from my HTC One M9 using Tapatalk
Hidden-Hunter
30-07-2015, 17:27
این افسردگی ماژور همون افسردگی شدید یا اساسی هست؟
درواقع همان افسردگی هست گه بطور متداول ازش نام برده میشه
هر افسردگی که با دارو های ضد افسردگی نیاز به درمان یدا کنه mdd هست
سلام من 18 سالمه تازه کنکور دادم اما از وقتی که برای کنکور شروع کردم حدود 6 ماه از خونه بیرون نیوومدم یه استرسی عجیب داشتم همش فکر میکنم اگه آروم بگیرم زمان برام زود میگذره همیشه کف دستم خیس میشه از اینکه در بین مردم قرار بگیرم میترسم واسترس دارم نمیدونم چیکار کنم دیگه خسته شدم در ضمن ضربان قلبم هم خیلی نامرتب میزنه:n37:
Aloneman2005
18-01-2016, 19:04
به یکی از نزدیکان دکتر برای مشکل زود انزالیش اینو گفته به نظر شما مشکلی پیش نمیاد قرص فلوکستین ۲۰ بعد از صبحانه و کلومیپرامین ۱۰ شبها ساعت ۹ شبه
به یکی از نزدیکان دکتر برای مشکل زود انزالیش اینو گفته به نظر شما مشکلی پیش نمیاد قرص فلوکستین ۲۰ بعد از صبحانه و کلومیپرامین ۱۰ شبها ساعت ۹ شبه
هردو اثر سروتونرژیک قوی دارند و اثرات جانبی رو ممکن خیلی تشدید کنه ، فلوکستین به تنهایی اثر بسیار مطلوبی داره و نیازی به کلومیپرامین نیست. ( البته اگر فقط برای زود انزالی تجویز شده باشه)
یادتون نره نظر پزشک معالج مقدم است.
روانپریش
20-01-2016, 23:08
چرا اکثر داروهای افسردگی روی سرتونین اثر میذارن در صورتی که دوپامین و اپی نفرین هم تاصیر بالای روی افسردگی دارن ولی اکثر داروهای ضد افسردگی روی سرتونین اثر میکن؟
چرا اکثر داروهای افسردگی روی سرتونین اثر میذارن در صورتی که دوپامین و اپی نفرین هم تاصیر بالای روی افسردگی دارن ولی اکثر داروهای ضد افسردگی روی سرتونین اثر میکن؟
دارو های جدید روی دو عامل عصبی نور اپی نفرین و سروتونین اثر دارند و اثر بخشی بهتری دارند.
دارو های موثر بر سیستم دوپامینرژیک ایجاد وابستگی میکنند و ارزش درمانیشون به همین دلیل پایینه. ( همچنین ایجاد سایکوز و توهم و ...)
خود سروتونین بر سیستم دوپامینرژیک تاثیر داره و بهبود عملکرد سروتونین بر عملکرد دوپامین هم اثر داره.
روانپریش
21-01-2016, 23:08
دارو های جدید روی دو عامل عصبی نور اپی نفرین و سروتونین اثر دارند و اثر بخشی بهتری دارند.
چندتا مثال میزنین
رده دارو های SNRI : ونلافاکسین و ...
رده دارو های TCA: ایمیپرامین و ...
amir hamzeh
24-01-2016, 16:49
سلام ! من یه خواهر زاده 17 ساله دارم که خیلی زور رنج و حساس و باهوش هست و این زود رنج بودنش براش مشکل ایجاد کرده با همکلاسیش قهر میکنه از معلمش خوشش نمیاد به پدر و مادرش میگه مدرسه رو عوض کنین میگن چشم وقتی قهر میکنه دیگه اشتی نمیکنه گوشه و گیر و منزویه با کسی نمی جوشه حرف نمیزنه ولی درس خون و باهوش و سریع یاد میگیره من به خواهرم خیلی اروم و جوری ناراحت نشه گفتم این رو ببر مشاور نارحت شد و اصلا خوشش نیامد به پدرشم نمیشه گفت کسی راهنمایی چیزی داره بگه من خیلی دلم براش میسوزه
سلام ! من یه خواهر زاده 17 ساله دارم که خیلی زور رنج و حساس و باهوش هست و این زود رنج بودنش براش مشکل ایجاد کرده با همکلاسیش قهر میکنه از معلمش خوشش نمیاد به پدر و مادرش میگه مدرسه رو عوض کنین میگن چشم وقتی قهر میکنه دیگه اشتی نمیکنه گوشه و گیر و منزویه با کسی نمی جوشه حرف نمیزنه ولی درس خون و باهوش و سریع یاد میگیره من به خواهرم خیلی اروم و جوری ناراحت نشه گفتم این رو ببر مشاور نارحت شد و اصلا خوشش نیامد به پدرشم نمیشه گفت کسی راهنمایی چیزی داره بگه من خیلی دلم براش میسوزه
خشونت
افسردگی
اضطراب
دلایلی هستند که افراد رو به سمت روان پزشک یا روانشناس سوق میدن.
مشکلات رفتاری مانند زود رنجی جز شخصیت فرد حساب میشن ... هر فردی یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف در شخصیتش داره.
زمانی میشه فرد رو وادار به تغییر کرد که مشکل رفتاری نه از بچگی بلکه به صورت یک دفعه و سریع ظاهر شده باشه و دلیل هم داشته باشه مثلا فرد هنگام افسردگی ممکنه زود رنج بشه و با درمان افسردگیش این زود رنجی از بین میره.
ولی زود رنجی که از زمان کودکی شکل گرفته باشه جز شخصیت همون فرد حساب میشه و بر میگرده به تربیت و ژنتیک! و در عصر حاظر امکاناتی نداریم که به زمان عقب بر گردیم و تربیت فرد رو عوض کنیم یا دستگاهی در اختیار نداریم که ژن های عصبی یک فرد زنده رو تغییر بدیم.
بهترین کاری که شما میتونید براش بکنید اینکه با خودش حرف بزنید ، ببینید آیا مشکل خاصی دارد؟ افسردست یا مضطرب، آیا از وضعیت زندگیش راضی هست یا خیر ، از راه حرف زندنم نباشه میشه از روی شیوه رفتار فرد این موارد رو فهمید ، با استناد بر همین موارد "فقط" با مادرشون حرف بزنید و روی حرفتون پا فشاری کنید و براش مثال بیارید.
بیشتر از این کاری از دستتون بر نمیاد و اگر موافقت خواهرتون رو بدست نیاوردید روی موضوع پا فشاری نکنید.
موفق باشید.....
یه سوالی دارم بین وسواس فکری و پارانویا چه فرقی هستش ؟ کسی که دائم فکر میکنه کسی دیگه اون رو میبینه یا صداهاش رو میشنوه بیماریش چیه؟
چه کسی نگاهش میکنه یا صداش رو میشنوه ؟ شخص غیبی یا شخصی که واقعا چند متر اون تر نشسته؟
در یکجا خلوت یا یک جای نسبتا پر ازدحام؟
همراه تشویش ذهنی و تغییر علاءم صورت و تعریق یا فقط نشخوار ذهنی؟
آیا احساس خجالت و اضطراب هم وجود دارد؟
چه کسی نگاهش میکنه یا صداش رو میشنوه ؟ شخص غیبی یا شخصی که واقعا چند متر اون تر نشسته؟
در یکجا خلوت یا یک جای نسبتا پر ازدحام؟
همراه تشویش ذهنی و تغییر علاءم صورت و تعریق یا فقط نشخوار ذهنی؟
آیا احساس خجالت و اضطراب هم وجود دارد؟
شخص واقعی مثلا راننده تاکسی که سوار شده یا فروشنده ایی که ازش خرید کرده
در جای خلوت
اضطراب ترس
شخص واقعی مثلا راننده تاکسی که سوار شده یا فروشنده ایی که ازش خرید کرده
در جای خلوت
اضطراب ترس
این سوشیال فوبیاست نه پارانویید یا وسواس.
این سوشیال فوبیاست نه پارانویید یا وسواس.
برای حل این مشکل چه کاری باید کرد چون واقعا باعث مختل شدن زندگی میشه یه چیزی که میتونه از همه چیز نفوذ کنه و همه جا را به بینه؟
برای حل این مشکل چه کاری باید کرد چون واقعا باعث مختل شدن زندگی میشه یه چیزی که میتونه از همه چیز نفوذ کنه و همه جا را به بینه؟
چیزی که از همه چیز رد میشه و میبینه غیبیه! نه واقعی پس باید گفت پارانوئید.
ببینید پارانوئید و امثال اختلالات سایکوزی جدایی از واقعیت رو دارند یعنی مثلا فرد اعتقاد پیدا میکنه که یه چیزی همیشه داره نگاهش میکنه یا چیزی رو در سرش قرار دادند که اون رو کنترل کنند یا هر اعتقاد "خرافی" دیگری.
اختلالات اضطرابی طور دیگری هستند و فرد از یک چیز واقعی میترسه و هراس داره مثلا در سوشیال فوبیا طرف از اینکه کسی صداش رو بشنوه هراس داره و تو جمع راحت نیست و دائم اینطور فکر میکنه که افراد دور و برش در موردش بد "فضاوت" میکنند.
هرکدوم درمان اختصاصی دارند و این کار رو روانپزشک انجام میده.
چرا برای مراجعه به روانپزشک میگن با" همراه" مراجعه کنید ؟ شاید کسی نخاد با همراه بره حتی اگر مادر پدر یا همسرش باشه:n35:
Alireza SM
19-02-2016, 20:39
چرا برای مراجعه به روانپزشک میگن با" همراه" مراجعه کنید ؟ شاید کسی نخاد با همراه بره حتی اگر مادر پدر یا همسرش باشه:n35:
چنین چیزی گفته نمیشه اتفاقا بهتره تنها مراجعه کنین.
چنین چیزی گفته نمیشه اتفاقا بهتره تنها مراجعه کنین.
من زنگ زدم بیمارستان اعصاب و روان شهرمون گفت ساعت 7 صبح نوبت حضوری 9 دکتر میاد بیمار با همراه باشه :n04:
البته فکر کنم بیمارستان دولتی شلوغ باشه ولی مطب ها هم دیدم مریض ها رو با هم ویزیت میکنن ! کلا نروم بهتره!!
Alireza SM
19-02-2016, 21:45
من زنگ زدم بیمارستان اعصاب و روان شهرمون گفت ساعت 7 صبح نوبت حضوری 9 دکتر میاد بیمار با همراه باشه :n04:
البته فکر کنم بیمارستان دولتی شلوغ باشه ولی مطب ها هم دیدم مریض ها رو با هم ویزیت میکنن ! کلا نروم بهتره!!
چنین چیزی وجود نداره هیچ لزومی نیست بیمار با همراه باشه. شاید دکتر مربوطه روانپزشک اطفال بوده باشه که در این صورت برای اطفال همراه ضروری هست.
روانپزشکی که بیمارها رو باهم ویزیت کنه واقعا حیفه که بیرون از خاک باشه.:n15:
در مرحله ی اول ویزیت توسط روانپزشک وجود همراه ضرورت نداره اما پس از اون ممکنه در مورد بعضی بیماران نیاز به تایید صحت گفته های بیمار (reliability) وجود داشته باشه که به انداره ای مهم هست که برای این موضوع قسمت مشخصی در فرم ها برای ثبت این اطلاعات وجود داره.
بنظر میرسه شلوغ بودن بیمارستان دولتی یک عامل باشه برای دست زدن به چنین اقدامی که بدون نیاز به جلسه ی دیگه و مراجعه ی همراه در نوبت دوم ویزیت، در همون دفعه اول کار بکسره بشه.
چرا برای مراجعه به روانپزشک میگن با" همراه" مراجعه کنید ؟ شاید کسی نخاد با همراه بره حتی اگر مادر پدر یا همسرش باشه:n35:
معمولا یک قسمتی از اطلاعات تشخیص بیماری های روانپزشکی از طریق گفت و گو با خانواده بیمار بدست میاد.البته این در تمام بیماری ها صدق نمیکنه؛مثلا فردی که افسرگی پیدا کرده اما این در وضعیت ذهنیش اختلالی ایجاد نکرده نیاز کمی به مصاحبه با خانواده داره؛اما فردی که به جنون مبتلا شده قطعا نیاز به دریافت اطلاعات از خانواده هم داره
اما این رو در نظر بگیرین که این مصاحبه ها حتی اگر در یک جلسه انجام شوند بصورت جداگانه انجام میشه
معمولا یک قسمتی از اطلاعات تشخیص بیماری های روانپزشکی از طریق گفت و گو با خانواده بیمار بدست میاد.البته این در تمام بیماری ها صدق نمیکنه؛مثلا فردی که افسرگی پیدا کرده اما این در وضعیت ذهنیش اختلالی ایجاد نکرده نیاز کمی به مصاحبه با خانواده داره؛اما فردی که به جنون مبتلا شده قطعا نیاز به دریافت اطلاعات از خانواده هم داره
اما این رو در نظر بگیرین که این مصاحبه ها حتی اگر در یک جلسه انجام شوند بصورت جداگانه انجام میشه
مثلا شخصی که افسردگی شدید داره یا شیزوفرنی داره و یا و یا وسواس شدید یاتوهم داره و اطرافیانش متوجه بیماریش هستند نه خودش قطعا اول خانوادش برای درمانش اقدام میکنند نه خودش چون خودش متوجه نیست بیماره و فکر میکنه واقعیته و یا اصلا متوجه خودش نیست ولی وقتی شخصی بیماره و تشخیص میده بیماره این قدر هوشیاری داره که خودش تنها بره دکتر شاید دلش نخواد خانوادش بفهمن بیماره مثلا فکر میکنه یکی اونو میبینه این فکر آزارش میده شدید ولی میدونه واقعیت نداره و از یه طرف هم نمیتونه با اون مقابله کنه
خیلی سال پیش من سر یه ماجرایی خیلی ناراحت و غمگین بودم برای همین برادرم من رو برد روانپزشک که مثلا ! بهترین دکتر شهر ما استاد تمام دانشگاه و روانکاو !! هم میگن هست مطبش به شدت شلوغ بود و منشیش ما و چند نفر دیگه رو باهم فرستاد داخل دکتر درست شبیه یه بازجوی خشمگین جلوی اونای دیگه گفت مشکل چیه من با اینکه به شدت ناراحت بودم و اصلا هوش و حواسم کار نمیکرد فقط فهمیدم که نباید جلوی دیگران از روح و روانم بگم اومدم به برادرم بگم بریم بیرون اصلا نمی دونم چی شد یهو گفتم ما پدربزرگمون 90 سالشه و نمی تونه بیاد شبها به شدت بیخوابه میشه یه قرص خواب بهش بدین ؟ اونم یه چیزی نوشت و فقط منتظر بود ما بریم بیرون وقتی اومدیم بیرون دادشم گفت تو که خیلی خوبی من تصمیم گرفتم حتی با شدت نارحتی خوب بشم و دیگه پیش روانپزشکا نرم
من برای دندانپزشک به تعداد زیادی دکتر مرجعه کردم تا یکی رو انتخاب کنم یا برای کشیدگی تاندون زانو پیش چندتا دکترهای ارتوپد رفتم که حتی با هم ویزیت می کردن و روح و روان یه چیزی نیست که بشه پیش هر دکتری رفت ولی بعضی وقتا مریض واقعا به دارو احتیاج داره و نمیشه شخصا کاری کرد شاید پزشکهای عمومی که رو سربرگ مینویسن اعصاب و روان و و بهتر باشه در هر صورت قرص قرصه !
saeed sx
11-03-2016, 01:12
دوست عزیز ALEMIX شما کدوم شهر هستید؟ چه سالی به روانپزشک مراجعه کردید؟من تهران هستم و آخرین بار همین 2 روز پیش رفتم روانپزشک .اصلا اینطوری نیست. دکتر تنهایی معاینه میکنه. تازه در اتاقم بسته .تا بیمارایی که تو اتاق انتظار نشستن صدای مکالمه شما و دکتر رو نشنون.حتی دکتر به منشی هم اجازه باز کردن در به هر دلیلی موقع ویزیت مریض رو نداده.حتی دکتر موبایلش زنگ بخوره سریع قطعش میکنه.
دوست عزیز ALEMIX شما کدوم شهر هستید؟ چه سالی به روانپزشک مراجعه کردید؟من تهران هستم و آخرین بار همین 2 روز پیش رفتم روانپزشک .اصلا اینطوری نیست. دکتر تنهایی معاینه میکنه. تازه در اتاقم بسته .تا بیمارایی که تو اتاق انتظار نشستن صدای مکالمه شما و دکتر رو نشنون.حتی دکتر به منشی هم اجازه باز کردن در به هر دلیلی موقع ویزیت مریض رو نداده.حتی دکتر موبایلش زنگ بخوره سریع قطعش میکنه.
من کرمان هستم و 5-6 سال پیش بود قطعا شهر به شهر و دکتر تا دکتر فرق میکنه اینجا منشی دکتر میگفت ما روزی 50 - 60 تا مریض داریم دکتر از 3 عصر میاد تا هر وقت که بشه به هر حال همیشه نمیشه نظر قطعی داد و گفت "اصلا این طوری نیست":n02:
darush 00
18-03-2016, 22:14
سلام
توی داروهای روانپزشکی، مشکلات ادرار(سوزش و...) هم هست؟
سلام
توی داروهای روانپزشکی، مشکلات ادرار(سوزش و...) هم هست؟
بله، بعضی از دارو ها اعصاب مشکلات دفع ادراری بوجود میارن.
Shahin031
19-03-2016, 15:43
سلام من پارسال سرترالین مصرف میکردم عوارض خاصی نداشت
حالا یعد مدت ها که باز میخوام مصرف کنم دچار حالتی شبیه مسمومیت میشم حتی اگه پایین ترین دوز باشه
قرص های سیتالوپرام هم امتحان کردم باز همینطوره مشکل چیه؟
چه عوارضی تجربه می کنید؟
مصرفتون بدون تجویزه؟
Shahin031
22-03-2016, 03:00
چه عوارضی تجربه می کنید؟
مصرفتون بدون تجویزه؟
دل پیچه و چیزی شبیه مسمویت
بار اول پزشک تجویز کرد اما دیگه دسترسی بهش نداشتم خودم ادامه دادم
اگر عوارض زیاد جدی نباشند مصرف ادامه پیدا میکنه و این عوارض طی چند روز از بین میرند اگر مشکل ساز باشند ضد افسردگی های دیگه تجویز میشن.
the.dude
05-04-2016, 11:18
به به بسیار تاپیک خوبیه. حالا که هست منم یه سوال خدمت دکتر عزیز
نزدیک به 6 سال پیش بعد از یک عدد خودکشی ناموفق، لیبل borderline personality disorder گرفتم. که بسیار از این بیماری راضی هستم. از اون زمان هر روز یک پاروکسیتین (پاکسیل) 20 میلیگرم مصرف می کنم. چند سال پیش می خواستم (بدون مشورت با دکتر) دیگه پاکسیل نخورم و بعد از 2 روز سیمپتومهایی عارض شد که بیا و ببین، بعد از گشتن فرومهای مربوط به تجارب افراد در withdrawal پاکسیل، دیدم که مکرراٌ "جهنم واقعی" توصیف شده که من هم دقیقن همین حالت رو می تونم تائید کنم. بنا به تجربه شاگردی کنار یک درحال ترک تزریق هرویین، و همچنین تجربه دست اول withdrawal سابستنسهای گوناگون توسط خودم، به این نتیجه رسیدم که بدترین ویتدرای ممکن همین پاکسیل هست که مطمئنم در صورتی که یک هفته به صورت ناگهانی مصرفم رو قطع کنم، به روزبه یا امین آباد یا حتی بهشت زهرا نقل مکان می کنم.
حالا سوال من اینه که اگه من کلن بیخیال کنار گذاشتن این 20 میلیگرم روزانه بشم و خوب این چند سال باقی مونده (بنا به آمار بین 1 تا 16 سال مونده) رو با این 20 میلیگرم به عنوان قهوه صبحگاهی رفتار کنم، با چه عوارضی روبرو می شم؟
پانویس:
1. سن 29
1. در حال حاضر کاملاً functional
2. عوارض قابل مشاهده ای بر اثر مصرف پاکسیل احساس نمی کنم. (مهمترین عارضه قابل تصور برای من erectile dysfunction هست که ظاهرا تا حالا که مشکلی نداشته)
3. مشکل receding hairline ژنتیکی
4. مشکل eyesight ژنتیکی.
تشکر فراوان
فاطی کماندو
05-04-2016, 11:59
به به بسیار تاپیک خوبیه. حالا که هست منم یه سوال خدمت دکتر عزیز
نزدیک به 6 سال پیش بعد از یک عدد خودکشی ناموفق، لیبل borderline personality disorder گرفتم. که بسیار از این بیماری راضی هستم. از اون زمان هر روز یک پاروکسیتین (پاکسیل) 20 میلیگرم مصرف می کنم. چند سال پیش می خواستم (بدون مشورت با دکتر) دیگه پاکسیل نخورم و بعد از 2 روز سیمپتومهایی عارض شد که بیا و ببین، بعد از گشتن فرومهای مربوط به تجارب افراد در withdrawal پاکسیل، دیدم که مکرراٌ "جهنم واقعی" توصیف شده که من هم دقیقن همین حالت رو می تونم تائید کنم. بنا به تجربه شاگردی کنار یک درحال ترک تزریق هرویین، و همچنین تجربه دست اول withdrawal سابستنسهای گوناگون توسط خودم، به این نتیجه رسیدم که بدترین ویتدرای ممکن همین پاکسیل هست که مطمئنم در صورتی که یک هفته به صورت ناگهانی مصرفم رو قطع کنم، به روزبه یا امین آباد یا حتی بهشت زهرا نقل مکان می کنم.
حالا سوال من اینه که اگه من کلن بیخیال کنار گذاشتن این 20 میلیگرم روزانه بشم و خوب این چند سال باقی مونده (بنا به آمار بین 1 تا 16 سال مونده) رو با این 20 میلیگرم به عنوان قهوه صبحگاهی رفتار کنم، با چه عوارضی روبرو می شم؟
پانویس:
1. سن 29
1. در حال حاضر کاملاً functional
2. عوارض قابل مشاهده ای بر اثر مصرف پاکسیل احساس نمی کنم. (مهمترین عارضه قابل تصور برای من erectile dysfunction هست که ظاهرا تا حالا که مشکلی نداشته)
3. مشکل receding hairline ژنتیکی
4. مشکل eyesight ژنتیکی.
تشکر فراوان
چرا روانپزشک نمیرید؟ یه مشورت بگیرید برای قطع پاکسیل.پاکسیل لعنتی یکی از بدترین سندرم ترک رو داره چون نیمه عمر دارو خیلی کمه.
ببین شما نباید مشکل مالی داشته باشید چون پاکسیل رو ایران نمیتونه تولید کنه و خیلی گرونه. فکر کنم بسته ای 40 هزار تومن بود چند سال پیش که من می خوردم.
شما که اینقدر پولدارید که این همه پول پاکسیل دادید خوب یه روانپزشک برید مشورت بگیرید.اگر حال ندارید برید روانپزشک . زنگ بزنید به یک روانپزشک و ازش تلفنی بپرسید.همون روانپزشکی که تحت نظرش بودید.
اگر مشکل خجالت یا فوبیا دارید . بگید 1 نفر براتون بپرسه.
شما چون سابقه خودکشی داشتید باید یک متخصص با تجربه براتون دارو رو قطع کنه.
متخصص با تجربه هم تو این فروم پیدا نمیشه چون وقتش طلاست .
the.dude
05-04-2016, 13:38
چرا روانپزشک نمیرید؟ یه مشورت بگیرید برای قطع پاکسیل.پاکسیل لعنتی یکی از بدترین سندرم ترک رو داره چون نیمه عمر دارو خیلی کمه.
ببین شما نباید مشکل مالی داشته باشید چون پاکسیل رو ایران نمیتونه تولید کنه و خیلی گرونه. فکر کنم بسته ای 40 هزار تومن بود چند سال پیش که من می خوردم.
شما که اینقدر پولدارید که این همه پول پاکسیل دادید خوب یه روانپزشک برید مشورت بگیرید.اگر حال ندارید برید روانپزشک . زنگ بزنید به یک روانپزشک و ازش تلفنی بپرسید.همون روانپزشکی که تحت نظرش بودید.
اگر مشکل خجالت یا فوبیا دارید . بگید 1 نفر براتون بپرسه.
شما چون سابقه خودکشی داشتید باید یک متخصص با تجربه براتون دارو رو قطع کنه.
متخصص با تجربه هم تو این فروم پیدا نمیشه چون وقتش طلاست .
خیلی ممنون از جوابتون. راستش هر بسته پاکسیل 40 تا قرص داره و ایرانی هم نداره و درسته قیمتش همین 40-45 هست. با این حساب می شه روزی 1 خیلی بگیریم دلار بره بالا 1.5. من حساب می کنم که اشتراک اینترنت، پول تاکسی و اتوبوس، پول قهوه، پول بنزین هیچ کدوم از اینا کمتر از روزی هزار تومن در نمیاد. پس خوب از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداره. من روزی یه دونه ماشعیر بخورم میشه روزی 1500 تومن پس تا وقتی که در حدی دارم که کارتن خواب نباشم مشکلی نست.
از لحاظ روانپزشک باز هم مشکلی نیست، چندتایی از روانپزشکهای خیلی خوب تهران رو می شناسم و دکتر خودم هم استاد دانشگاه تهرانه :/ ولی خوب 1 سالی می شه چون هم وقت نکردم هم احساس نیاز نکردم پیش ایشون نرفتم. خودم هم به خاطر علاقه مطالعه داشتم درباره مسائل مربوطه. و خوب اخیراً توی یکی از دوره های دپرشن چند تا کتاب گرفتم درباره BPD ولی خوب خیلی نخوندم. منظورم اینه که خیلی از مرحله پرت نیستم. ولی خوب همونجور که گفتم فانکشنالیتی که فکر کنم توی اینجور مسائل معیار سنجش هست که یک مثلن ناهنجاری وقتی برچسب disorder می خوره که "بیمار" نتونه با اجتماع و محیط تعامل داشته باشه. پس احساس نیاز نکردم به ویزیت و هر وقت یاد این میوفتادم که یه سر پیش دکتر برم می گفتم حالا بعدن!
در مورد خجالت هم، خیلی بی شرمانه به لیبل borderline personality disorder افتخار می کنم و خوشحالم که لب مرز جنون واسه خودم لی لی می کنم. یا خوشحالم که OCD ندارم مثلن. یا می گردم دنبال نویسنده ها یا هنرمندایی که مشخصن دچار BPD هستن. مثلا مطمئنم که کافکا، Axl rose خواننده گانز، یا کرت کوبین مرحوم همه مشخصاً از BDP رنج می بردن. که البته تقریباً همه با خودکشی مردن.
از لحاظ خطر خودکشی هم مشکلی ندارم، درست بعد از تجربه نا فرجام وبیرون اومدن از کما، تو مدتی که بستری بودم، با تجربه لذت خوردن یه لیوان نسکافه وقتی بیرون برف میبارید، لذت دور از چشم پرستارا یواشکی سیگار کشیدن و بعد البته بگو بخند با خانومهای پرستار و مخصوصاً یه خانم خوشگل بازاریاب دارو و غیره، فهمیدم که خوب مرگ یه چیز تاریک و حوصله سر بر خیلی زیاد ابدی و غیر قابل بازگشته. برای همین هیچ مشکلی با خودکشی ندارم و این مساله کاملاً برام حل شده.
یه موردی که درباره BPD جایی نخوندم ولی به شدت بهش معتقدم، اینه که اگه تا قبل از 27 سالگی خودکشی موفق داشته باشن که هیچ، اگه نه معمولاً بعد از این سن هیچوقت خودکشی نمی کنن، حالا شاید درصد خیلی پایینی. این عدد 27 هم یه خاطر اینکه باشگاهی برای مشاهیر هست که در سن 27 سالگی مردن، معمولا با خودکشی و اوردوز و بعضی وقتها مثل جیمز دین تصادف. اعضای جدیدتر این باشگاه heath Ledger بازیگر و خانم Amy winehouse خواننده.
در کل سوالی که دارم خیلی specific هست و مشخص، و اینه که دارویی مثل پاکسیل با توجه به عوارض جانبی خیلی کم، چه اثرات بلند مدتی می تونه داشته باشه که از تاثیر مصرف روزانه دو لیوان قهوه و کشیدن چند نخ سیگار و نوشیدن تقریباً هفته ای یک شب "آب انگور" یا حتی استعمال فست فود در حد یک یا دوبار در هفته، بیشتر و مخربتر باشن؟
حالا که انقدر واضح پرسیدم، یک جواب احتمالی به سوالم به ذهنم رسید، که ما اولین نسل مصرف کنندگان بلند مدت این دارو هستیم و patient 0 حساب می شیم و باید من و 1000 تا کیس مثل من، تبدیل به آمار و ارقام بشیم برای سنجش درصد مثلاً سکته مغذی در پیشنت هایی که بیش از 3 سال پاکسیل مصرف می کردند. و بیایم تو پیپر یه بنده خدایی و ایشاللا که حداقل پابلیش بشیم. :/
سرهنگ معمر قذافی
07-04-2016, 03:30
به به بسیار تاپیک خوبیه. حالا که هست منم یه سوال خدمت دکتر عزیز
نزدیک به 6 سال پیش بعد از یک عدد خودکشی ناموفق، لیبل borderline personality disorder گرفتم. که بسیار از این بیماری راضی هستم. از اون زمان هر روز یک پاروکسیتین (پاکسیل) 20 میلیگرم مصرف می کنم. چند سال پیش می خواستم (بدون مشورت با دکتر) دیگه پاکسیل نخورم و بعد از 2 روز سیمپتومهایی عارض شد که بیا و ببین، بعد از گشتن فرومهای مربوط به تجارب افراد در withdrawal پاکسیل، دیدم که مکرراٌ "جهنم واقعی" توصیف شده که من هم دقیقن همین حالت رو می تونم تائید کنم. بنا به تجربه شاگردی کنار یک درحال ترک تزریق هرویین، و همچنین تجربه دست اول withdrawal سابستنسهای گوناگون توسط خودم، به این نتیجه رسیدم که بدترین ویتدرای ممکن همین پاکسیل هست که مطمئنم در صورتی که یک هفته به صورت ناگهانی مصرفم رو قطع کنم، به روزبه یا امین آباد یا حتی بهشت زهرا نقل مکان می کنم.
حالا سوال من اینه که اگه من کلن بیخیال کنار گذاشتن این 20 میلیگرم روزانه بشم و خوب این چند سال باقی مونده (بنا به آمار بین 1 تا 16 سال مونده) رو با این 20 میلیگرم به عنوان قهوه صبحگاهی رفتار کنم، با چه عوارضی روبرو می شم؟
پانویس:
1. سن 29
1. در حال حاضر کاملاً functional
2. عوارض قابل مشاهده ای بر اثر مصرف پاکسیل احساس نمی کنم. (مهمترین عارضه قابل تصور برای من erectile dysfunction هست که ظاهرا تا حالا که مشکلی نداشته)
3. مشکل receding hairline ژنتیکی
4. مشکل eyesight ژنتیکی.
تشکر فراوان
درود
جسارتا خودکشی ای که ناموفق باشه اسمش دیگه خودکشی نیست! جسارت به شما نباشه کلی میگم : کاش ترسی که از مرگ داریم را هم در مورد تظاهر به خودکشی داشته باشیم! میمونیم بین پوکی و پوچی ! زنده ایم ولی نه میتونیم زندگی کنیم نه میمیریم !
جدا از عوارضی که خوده پاروکستین داره قطع مصرف عوارضی به شدت مهلک تر ! در مورد مشکل شما ب نظرم نیازی نبود که با پاروکستین استارت بخره میشد در اوایل راه با دوکسپین هم شروع کرد هرچند هر دو اس اس آر ای هستند ولی این کجا و آن کجا !
شخصا پاروکستین رو همچنان نتونستم قطع کنم ! بر حصب تجربه م که 48ساعتی مصرف نکردم تجربه بدی رقم خرد ! اگر روز و روزگار آدم با پاروکستین گره بخوره دیگه کار تموم شده ست . . . !
BPD هم بنا ب تجربه هر شخصی میتونه متفاوت باشه . ماهیت نداره ولی بنده هم ب شدت بهش اعتقاد و ایمان دارم . . .
در کل صادقانه بگم : مسائل این چنینی راه حلی ندارد (حداقل در ایران! ) عمق اینگونه مسائل ب شدت ریشه ای و پیچیده ست . . . صرفا جهت این موضوع عرض کردم که ذهن رو درگیر روانپزشک نکن ! وقتی آدم به حقایق زندگی پی میبره ب منطق ب عرفان دیگه نه میتونه خودشو گول بزنه نه تظاهر ب زنده مانی وزنده گانی کنه!
یه چند وقتی هست وقتی می خوابم بعد از چند ساعت 3-4 از خواب بیدار میشم یه عالمه فکر و خاطره قدیمی میاد تو ذهنم چیزهایی که فراموش کردم بعدا میگم کاش این کار رو کرده بودم کاش این کار رو نکرده بودم اگر این کار رو کرده بودم الان بهتر بود یه صحبتها و حرفهایی که کلا فراموش کرده بودم بعدش دیگه خوابم نمیبره میخوام دیوونه بشم وقتی بیدارم اصلا این طور نیستم یهو وسط خواب این جوری میشم چرا؟
meysam2578
02-05-2016, 16:06
یه چند وقتی هست وقتی می خوابم بعد از چند ساعت 3-4 از خواب بیدار میشم یه عالمه فکر و خاطره قدیمی میاد تو ذهنم چیزهایی که فراموش کردم بعدا میگم کاش این کار رو کرده بودم کاش این کار رو نکرده بودم اگر این کار رو کرده بودم الان بهتر بود یه صحبتها و حرفهایی که کلا فراموش کرده بودم بعدش دیگه خوابم نمیبره میخوام دیوونه بشم وقتی بیدارم اصلا این طور نیستم یهو وسط خواب این جوری میشم چرا؟
همانا که یاد خدا آرامش بخش دلهاست . سلام . دوست عزیز من هم قبلا مشکل شما رو داشتم دم صبح تو تاریکی از خواب بیدار میشدم و یکدفعه یه غم و غصه عجیبی دلم رو میگرفت . یه غم و غصه خیلی خیلی عجیب و راز آلود . و همش احساس پشیمونی که چرا اینجوری کردم و کاش اون کارو نمیکردم . با نماز خوندن و نزدیکتر شدن به خدا ...خیلی حال بهتری پیدا کردم . و دیگه این اتفاق برام نیفتاد . چون قبلش خیلی کم نماز میخوندم . شما به نظر من اگه احیانا تو نماز خیلی مقید نیستی حتما نمازهاتو سر وقت بخون . انشاله که به زودی از این فکرا رها میشی .
shamsoddin
02-05-2016, 16:58
سلام میخاستم بپرسم کسی تجربه مصرف زولوفت رو داره ؟ خیلی ازش ریویو مثبت خووندم تو سایتهای خارجی.
البته اسنترا و سرترالین نه خود همین قرص ، ممنون
دلیل مصرف چی هست؟ اضطراب ؟ افسردگی یا...؟
علاءم خلقی همراه افسردگی درتعیین نوع دارو موثر اند.
بعضی مثل فلوکستین و سرترالین ممکنه باعث بیخوابی بشن یا مثل پاروکستین خوابآلودگی میارن.
دلیل مصرف باید روشن بشه.
دکتر روانپزشک که میریم چی باید بگیم ؟ من نمی دونم دقیقا چی باید بگم و از کجا شروع کنم؟ بگم سردرد دارم؟ اعصابم خورده؟ لطفا راهنمایی کنید
دکتر روانپزشک که میریم چی باید بگیم ؟ من نمی دونم دقیقا چی باید بگم و از کجا شروع کنم؟ بگم سردرد دارم؟ اعصابم خورده؟ لطفا راهنمایی کنید
از هرچی که دوست دارین بگین؛ البته روانپزشک خودش با سوالاتش شما رو هدایت میکنه
روانپزشکی رشته ای هست که علت بیماری از صحبت های بیمار کشف میشه؛
برای راهنمایی بهتر بفرمایید مشکلتون چی هست
Sent from my E5823 using Tapatalk
از هرچی که دوست دارین بگین؛ البته روانپزشک خودش با سوالاتش شما رو هدایت میکنه
روانپزشکی رشته ای هست که علت بیماری از صحبت های بیمار کشف میشه؛
برای راهنمایی بهتر بفرمایید مشکلتون چی هست
Sent from my E5823 using Tapatalk
متشکرم سردرد دارم شبها خوابم نمیبره افکار گذشته مرتب میاد تو سرم همش میگم کاش این کار رو کارده بودم کاش نکرده بود نگران ایندم تمرکز اصلا ندارم حتی یه صفحه ام نمی تونم بخونم خیلی وقتها به زور غذا میخورم کارم رو ول کردم همش میگم از فردا شروع میکنم اما هیچ وقت نمیکنم خیلی حالم بد میشه مرتبا به یه روش که خودم رو بکشم فکر میکنم و خیلی چیزای دیگه
Iloveu-ALL
22-05-2016, 23:44
سلام دکتر خوشحالم که برگشتید!
منم وضعیتی مشابه دوست در پست قبل دارم (به جز بخش غذا که برعکس هست مخصوصا نیاز به شکر)
متشکرم سردرد دارم شبها خوابم نمیبره افکار گذشته مرتب میاد تو سرم همش میگم کاش این کار رو کارده بودم کاش نکرده بود نگران ایندم تمرکز اصلا ندارم حتی یه صفحه ام نمی تونم بخونم خیلی وقتها به زور غذا میخورم کارم رو ول کردم همش میگم از فردا شروع میکنم اما هیچ وقت نمیکنم خیلی حالم بد میشه مرتبا به یه روش که خودم رو بکشم فکر میکنم و خیلی چیزای دیگه
+++ دکتر اینا هم هستن +++
با این فرق که من پرخاشگری نیز دارم!
این موضوع تقریبا از اوایل تابستون سال قبل شروع شد ... رفتارم پر از خاش هست ... قبل اون شخصیتم بسیار آروم بود مخصوصا 3-4 سال پیش حتی حرفی از من نمیشد شنید ولی این اواخر هر چی بیشتر میگذره بیشتر منفعل شدم
و بصورت دوره ای این پرخاش غیر کنترل میشه ! از اون موقع به بعد ینی خرداد-اوایل تابستون 94 ، 3 بار دیگه پرخاشگریم غیر قابل کنترل شده ... یک بار دی ماه 94، یک بار اسفند94 تا پایان عید!! - و یک ماه اخیر ادامه داره تا الان ... پرخاشگری ها شامل: ضربه به اشیا ها و پرتاب اونا ، گاها قیمتی --- و بدنبالش سردرد
علایم شدید پرخاشگری دارم - دهن به دهن شدن های پی در پی با دوستان (هرچند تعداد دوستان اندازه انگشت های دست هست) - و افکار مرگ و افکار منفی شدید - افکار برای اقدام برای دست زدن به پرخاشگری های شدید تر!!
من در دانشگاه در محل کار و هم در خیابان وقتی اشنایی میبینم و حتی بعضی وقت ها در خانه استرس و اضطراب عجیبی دارم
افکار منفی - فکر به آینده و شانس نیاوردن - غرق بودن همیشگی در گذشته!! - و روزانه حداقل 2-3 ساعت موزیک گوش میدم - بی حوصلگی - خواب زیاد و شب بیداری - تحرک کم کار زیاد با کامپیوتر - روزی 100 بار آرزو مرگ کردن و چندتا نقطه
من این مشکلات رو از خیلی وقت پیش ها حتی در بچگی دارم - آزار های ج.... متعدد در کودکی - از خودکودکی من هم پر از دعوا هایی که من همش با همه فامیل ها میکردم ... و دعوا هایی که با دوستام کردم که یکیش هنوز با من مونده! یکی از دوستان با شیشه نوشابه زد سر بنده رو شکوند و بخیه زدم
کلا همیشه بین 3تا فاز --- خودشیرینی و شادی الکی - غم و تاریکی - خشم و دیوانگی گیر کردم
با تفکراتی غیر عادی و متضاد و وسواس فکری!!
دکتر جان ببخشید وضعیت مالی و کمبودوقت و شرایط بنده ، ترسیدن از تمسخر دیگران و دیوانه خواندن! من رو از دکتر رفتن باز میداره
ببخشید زیاد شد!!
متشکرم سردرد دارم شبها خوابم نمیبره افکار گذشته مرتب میاد تو سرم همش میگم کاش این کار رو کارده بودم کاش نکرده بود نگران ایندم تمرکز اصلا ندارم حتی یه صفحه ام نمی تونم بخونم خیلی وقتها به زور غذا میخورم کارم رو ول کردم همش میگم از فردا شروع میکنم اما هیچ وقت نمیکنم خیلی حالم بد میشه مرتبا به یه روش که خودم رو بکشم فکر میکنم و خیلی چیزای دیگه
شما همین ها رو بگو؛ روانپزشک خودش این وسط سوالات مربوط به سایر علایم و مدت علایم رو از شما سوال میکنه؛
هیچ نگرانی و استرس نداشته باش که چی بگی؛
مشکل شما در کلام شما نهفته هست و همین ها مشکلات شماست که گفتین؛ مطمئنا راه حل درمانی مناسبی پیش روتون میزارن
سلام دکتر خوشحالم که برگشتید!
منم وضعیتی مشابه دوست در پست قبل دارم (به جز بخش غذا که برعکس هست مخصوصا نیاز به شکر)
+++ دکتر اینا هم هستن +++
با این فرق که من پرخاشگری نیز دارم!
این موضوع تقریبا از اوایل تابستون سال قبل شروع شد ... رفتارم پر از خاش هست ... قبل اون شخصیتم بسیار آروم بود مخصوصا 3-4 سال پیش حتی حرفی از من نمیشد شنید ولی این اواخر هر چی بیشتر میگذره بیشتر منفعل شدم
و بصورت دوره ای این پرخاش غیر کنترل میشه ! از اون موقع به بعد ینی خرداد-اوایل تابستون 94 ، 3 بار دیگه پرخاشگریم غیر قابل کنترل شده ... یک بار دی ماه 94، یک بار اسفند94 تا پایان عید!! - و یک ماه اخیر ادامه داره تا الان ... پرخاشگری ها شامل: ضربه به اشیا ها و پرتاب اونا ، گاها قیمتی --- و بدنبالش سردرد
علایم شدید پرخاشگری دارم - دهن به دهن شدن های پی در پی با دوستان (هرچند تعداد دوستان اندازه انگشت های دست هست) - و افکار مرگ و افکار منفی شدید - افکار برای اقدام برای دست زدن به پرخاشگری های شدید تر!!
من در دانشگاه در محل کار و هم در خیابان وقتی اشنایی میبینم و حتی بعضی وقت ها در خانه استرس و اضطراب عجیبی دارم
افکار منفی - فکر به آینده و شانس نیاوردن - غرق بودن همیشگی در گذشته!! - و روزانه حداقل 2-3 ساعت موزیک گوش میدم - بی حوصلگی - خواب زیاد و شب بیداری - تحرک کم کار زیاد با کامپیوتر - روزی 100 بار آرزو مرگ کردن و چندتا نقطه
من این مشکلات رو از خیلی وقت پیش ها حتی در بچگی دارم - آزار های ج.... متعدد در کودکی - از خودکودکی من هم پر از دعوا هایی که من همش با همه فامیل ها میکردم ... و دعوا هایی که با دوستام کردم که یکیش هنوز با من مونده! یکی از دوستان با شیشه نوشابه زد سر بنده رو شکوند و بخیه زدم
کلا همیشه بین 3تا فاز --- خودشیرینی و شادی الکی - غم و تاریکی - خشم و دیوانگی گیر کردم
با تفکراتی غیر عادی و متضاد و وسواس فکری!!
دکتر جان ببخشید وضعیت مالی و کمبودوقت و شرایط بنده ، ترسیدن از تمسخر دیگران و دیوانه خواندن! من رو از دکتر رفتن باز میداره
ببخشید زیاد شد!!
دوست عزیز،بری شما ممکن هست چند تشخیص اصلی مطرح باشه؛و باید بگم تشخیص قطعی گذاشتن در برخی مواقع حتی برای با تجربه ترین روانپزشکان هم سخت هست؛
حتی چند بیماری که با هم هم پوشانی دارند هم در کتب مرجع اشاره شده که ممکن هست با هم اشتباه بشن؛
پس در مورد شما متاسفانه مراجعه به روانپزشک نیاز هست؛
پیشنهاد میدم به مراکز درمانی دولتی مراجعه کنید تا حداقل ویزیت مربوط رو پرداخت کنید؛
اما حتما مزاجعه داشته باشید
Sent from my E5823 using Tapatalk
green-mind
26-05-2016, 00:11
اشتباه زدم تاپیک و
حذف شود
مرسی
Reza Azimy_RW
26-05-2016, 01:02
اساتید خوابهای به شدت واقعی و پر جزئیات و عذاب آور به بیماری خاصی اشاره میکنه ؟
قبلا افسردگی شدید داشتم الان نصبتا" بهترم ولی حدود یکساله اینجور خوابها برام مشکل ساز شده
از اونجایی که هرشب این خابها تکرار میشه دیگه حتی میتونم توی خواب به خودم یاد آوری کنم که آیا الان خواب میبینم ؟! ولی وقتی به ماجراها و جزئیات اطراف نگاه میکنم به شدت واقعی هستن و نمیتونم مرز بین خواب و بیداری رو بفهمم . البته الان که میدونم بیدارم :دی ولی مشکل اینه وقتی هم خواب میبینم کاملا مطمئنم که بیدارم :دی نمیدونم منظورمو میفهمید یا نه شوخی نبود
اینقدر همه چیز رنگ واقعیت داره که اون موقع فکر کردن به اینکه خواب میبینم یا واقعیته یه سوال احمقانه به نظر میرسه دقیقا مثل الان که بیدارم اگه از خودم بپرسم "آیا دارم خواب میبینم ؟" به خودم میخندم و با نگاهی دقیق به جزئیات کاملا به واقعی بودنش ایمان میارم ! در حدی که بعد از بیداری هم تا چند لحظه باورم نمیشه خواب بوده میگم شاید این یکی خوابه :دی
چند بار هم پیش اومده مثلا به مادرم بگم دیشب فلان چیزو بهت دادم کجاست ؟ بعد متوجه میشم فقط یه خواب بوده . خوابی به شدت واقعی که مرز بین واقعیت و خواب توش گم شده . مخدری هم مصرف نمیکنم
اتفاقایی هم که میافته تو خواب همه ریتم زندگی عادیه ولی با شدت داغونی بسیار بالا مثلا یکی فوت میکنه من بدجور داغونم یا یه جایی گیر افتادم و از ظعف و بیماری به زور میتونم حرکت کنم (و کاملا این بیماری رو حس میکنم و آگاهانه عذاب میکشم )یا مثلا زلزله اومده دارم دنبال خونوادم میگردم و ... پر استرس و خشنترین اطفاقاتی که ممکنه پیش بیاد . همش خوابای عوضی با اینکه تغریبا هیچ وقت به اینجور مسائل فکر نمیکنم :n30:
حوصله روانپزشکم ندارم نود ساله دارم دارو مصرف میکنم هیچ تاثیری ندیدم
پی نوشت(شاید لازمه) :
خوانواده هم که شده معزل
میبینن من شب تا صبح دارم تو خواب جون میکنم خوابم نمیبره و شاید دیر میخوابم و شبی نود تا قرص خواب آور میخورم زندگیم زجره توقع هم دارن 6-7 ساعت معمولی بیشتر نخابی وگرنه معتادی
این قرصای اعصاب هم همه خواب آورن
هرچند به کارمم هیچ لطمه ای وارد نمیشه مستقلم هستم تغریبا . یعنی پدرم فقط هزینه کرایه رفت و برگشت دانشگاه رو که خودم زور زدم دولتی قبول شدم پرداخت میکنه . اونم هفته ای سه روز کلاس
+اینکه تو خونه پدرم زندگی میکنم خداییش باهاشون کاری هم ندارم تو اطاق خودمم 24 سالمه
البته اصلا هم زیر پرچمشون نیستم نه من اصلا اجازه دخالت تو زندگیمو به کسی نمیدم حق هم دارم واسه این رفتار تدافعی چون به زور میخان منو به چیزی که خودشون میخان تبدیل کنن که حتی مدل موهام یا موزیکی که گوش میدم باید باب طبع بابایی باشه ! دیگه خودتون تا اخر خطو برید که وقتی بچه بودم و هیچ اراده ای از خودم نداشتم وضعیت چجوری بوده . بهشونم گفتم من حرف زور از کسی نمیشنوم تا هر وقت هم خودتون دلتون بخاد من اینجام با هم مثلا خانواده ایم هر وقت هم یکم حس کردید زیادیم میتونید بگید هیچ مشکلی نیست حده اکثر دو روزه میرم ولی حق ندارید تو زندگیم دخالت کنید . به خدا با همشونم با روی خوش و شنگول برخورد میکنم ولی اونا هم یه مشت افسرده داغونن دیگه بهتر از این نمیشه بیخیال مهم نیست :دی
فقط از اونجایی که افسردگی دارم خودم یکم تحمل تنها زندگی کردنو ندارم و بنابر این ترجیح میدم با خانواده زدگی کنم .:n27:
دوست عزیز تو بخش پزشکی اینجا کاربرای با سواد هستند و کمکت میکنن
قبل از همه سعی بکن به خودت کاملا استراحت بدی و به خوابهایی که میبینی فکر نکن تا کمتر خواب ببینی
این قرص هایی که میخوری رو به فوق تخصص روانپزشکی هم استفاده کنه مثل خودا میشه خخ
Reza Azimy_RW
27-05-2016, 12:16
این قرص هایی که میخوری رو به فوق تخصص روانپزشکی هم استفاده کنه مثل خودا میشه خخ
ممنون عزیز :دی
اسم قرصا رو یادم رفت :
کوئیتیاپین 50 + والپروات سدیم + سیتالوپرام + مولتی ویتامین ( این تجویز خودمه) هرشب و والپروات سدیم صبح ها هم میخورم بعی وقتا خیلی داغونم کلونازپام هم میخورم البته خیلی کم معمولا دو هفته سه هفته یه 2 میلی
قبلا قرصام چیز دیگه بود هر وقت میرم پیشش میبینه اثر نکرده یه چیز دیگه مینویسه :دی انگار موش آزمایشگاهیم این وسط :دی
یک سالی هم میشه دیگه نرفتم و به خوردن نسخه آخر ادامه میدم ( چون یه جورایی اعتیاد بهشون پیدا کردم) ولی فکر نمیکنم تاثیری داشته باشه هر تلاشی هست برای بهبودی از خودمه
اخلایاتمم نرماله و شوخ طبع ولی اگه خیلی بهم فشار بیاد و خوودمو کنترل کنم یهویی عصبی میشم در حد کلامی نه خودزنی نه آسیب به دیگران چند تا قرص میخورم همه چی یادم میره :دی
Alireza SM
27-05-2016, 13:15
اساتید خوابهای به شدت واقعی و پر جزئیات و عذاب آور به بیماری خاصی اشاره میکنه ؟
قبلا افسردگی شدید داشتم الان نصبتا" بهترم ولی حدود یکساله اینجور خوابها برام مشکل ساز شده
از اونجایی که هرشب این خابها تکرار میشه دیگه حتی میتونم توی خواب به خودم یاد آوری کنم که آیا الان خواب میبینم ؟! ولی وقتی به ماجراها و جزئیات اطراف نگاه میکنم به شدت واقعی هستن و نمیتونم مرز بین خواب و بیداری رو بفهمم . البته الان که میدونم بیدارم :دی ولی مشکل اینه وقتی هم خواب میبینم کاملا مطمئنم که بیدارم :دی نمیدونم منظورمو میفهمید یا نه شوخی نبود
اینقدر همه چیز رنگ واقعیت داره که اون موقع فکر کردن به اینکه خواب میبینم یا واقعیته یه سوال احمقانه به نظر میرسه دقیقا مثل الان که بیدارم اگه از خودم بپرسم "آیا دارم خواب میبینم ؟" به خودم میخندم و با نگاهی دقیق به جزئیات کاملا به واقعی بودنش ایمان میارم ! در حدی که بعد از بیداری هم تا چند لحظه باورم نمیشه خواب بوده میگم شاید این یکی خوابه :دی
چند بار هم پیش اومده مثلا به مادرم بگم دیشب فلان چیزو بهت دادم کجاست ؟ بعد متوجه میشم فقط یه خواب بوده . خوابی به شدت واقعی که مرز بین واقعیت و خواب توش گم شده . مخدری هم مصرف نمیکنم
اتفاقایی هم که میافته تو خواب همه ریتم زندگی عادیه ولی با شدت داغونی بسیار بالا مثلا یکی فوت میکنه من بدجور داغونم یا یه جایی گیر افتادم و از ظعف و بیماری به زور میتونم حرکت کنم (و کاملا این بیماری رو حس میکنم و آگاهانه عذاب میکشم )یا مثلا زلزله اومده دارم دنبال خونوادم میگردم و ... پر استرس و خشنترین اطفاقاتی که ممکنه پیش بیاد . همش خوابای عوضی با اینکه تغریبا هیچ وقت به اینجور مسائل فکر نمیکنم :n30:
حوصله روانپزشکم ندارم نود ساله دارم دارو مصرف میکنم هیچ تاثیری ندیدم
پی نوشت(شاید لازمه) :
خوانواده هم که شده معزل
میبینن من شب تا صبح دارم تو خواب جون میکنم خوابم نمیبره و شاید دیر میخوابم و شبی نود تا قرص خواب آور میخورم زندگیم زجره توقع هم دارن 6-7 ساعت معمولی بیشتر نخابی وگرنه معتادی
این قرصای اعصاب هم همه خواب آورن
هرچند به کارمم هیچ لطمه ای وارد نمیشه مستقلم هستم تغریبا . یعنی پدرم فقط هزینه کرایه رفت و برگشت دانشگاه رو که خودم زور زدم دولتی قبول شدم پرداخت میکنه . اونم هفته ای سه روز کلاس
+اینکه تو خونه پدرم زندگی میکنم خداییش باهاشون کاری هم ندارم تو اطاق خودمم 24 سالمه
البته اصلا هم زیر پرچمشون نیستم نه من اصلا اجازه دخالت تو زندگیمو به کسی نمیدم حق هم دارم واسه این رفتار تدافعی چون به زور میخان منو به چیزی که خودشون میخان تبدیل کنن که حتی مدل موهام یا موزیکی که گوش میدم باید باب طبع بابایی باشه ! دیگه خودتون تا اخر خطو برید که وقتی بچه بودم و هیچ اراده ای از خودم نداشتم وضعیت چجوری بوده . بهشونم گفتم من حرف زور از کسی نمیشنوم تا هر وقت هم خودتون دلتون بخاد من اینجام با هم مثلا خانواده ایم هر وقت هم یکم حس کردید زیادیم میتونید بگید هیچ مشکلی نیست حده اکثر دو روزه میرم ولی حق ندارید تو زندگیم دخالت کنید . به خدا با همشونم با روی خوش و شنگول برخورد میکنم ولی اونا هم یه مشت افسرده داغونن دیگه بهتر از این نمیشه بیخیال مهم نیست :دی
فقط از اونجایی که افسردگی دارم خودم یکم تحمل تنها زندگی کردنو ندارم و بنابر این ترجیح میدم با خانواده زدگی کنم .:n27:
این حرفایی که در ویکیپدیا و بقیه سایت ها در مورد رابطه خواب با مغز و ... نوشته شده در بسیاری موارد اثبات نشده و بدون منبع معتبر هستن و افرادی هم که در ویکیپدیا تحصیلات پزشکیشون رو گذروندن همه این مطالب رو باور میکنن. چیزی که در دانشگاه ها تدریس میشه و در بیمارستان ها توسط اتند روانپزشکی گفته میشه اینه که خواب ها برای افرادی که مشکلات خیلی حاد ندارن معمولا غیرمرتبط با بیماری هستن. شما داری روی خوابت زیاد فکر میکنی و مساله بیشتر تلقین هست یا یه مشکل بالینی.
داروهایی هم که میخوری به جز سیتالوپرام و سدیم والپروات (که بهتره مارک دپاکین باشه) بی ربط با مشکلت هستن. پزشک وقتی دارویی رو میده قرار نیست یه سال مصرفش کنی. آنتی سایکوتیک هایی مثل کوتیاپین رو معمولا یه سال تکرار نمیکنن سیتالوپرام هم اگه بعد یکی دو ماه مشکل رو برطرف نکنه با داروهای دیگه جایگزین میکنن. کلا بهتره شما تمرکز بیشتری روی درس و زندگیت بزاری و در مورد بیماری اعصاب هم حتما حداقل سه ماه یه بار باید به پزشکت مراجعه داشته باشی و به جز خوردن داروی پزشک هیچ کار دیگه ای انجام ندی.
Reza Azimy_RW
28-05-2016, 23:53
این حرفایی که در ویکیپدیا و بقیه سایت ها در مورد رابطه خواب با مغز و ... نوشته شده در بسیاری موارد اثبات نشده و بدون منبع معتبر هستن و افرادی هم که در ویکیپدیا تحصیلات پزشکیشون رو گذروندن همه این مطالب رو باور میکنن.
اگه منظورتون منه در مورد خواب تا حالا نه ویکیپدیا نه جایی دیگه تحقیق خاصی نکردم ولی فک کنم روی صحبت شما با پزشکا بود :n06:
داروهایی هم که میخوری به جز سیتالوپرام و سدیم والپروات (که بهتره مارک دپاکین باشه) بی ربط با مشکلت هستن. پزشک وقتی دارویی رو میده قرار نیست یه سال مصرفش کنی. آنتی سایکوتیک هایی مثل کوتیاپین رو معمولا یه سال تکرار نمیکنن سیتالوپرام هم اگه بعد یکی دو ماه مشکل رو برطرف نکنه با داروهای دیگه جایگزین میکنن. کلا بهتره شما تمرکز بیشتری روی درس و زندگیت بزاری و در مورد بیماری اعصاب هم حتما حداقل سه ماه یه بار باید به پزشکت مراجعه داشته باشی و به جز خوردن داروی پزشک هیچ کار دیگه ای انجام ندی.
ممنون عزیزدفه آخر که گفتم داروها تاثیری نداره به پیشنهاد خودم ( چیزایی که تو اینترنت خوندم ) برام 7 جلسه شوک درمانی ( شوک الکتریکی به مغز ) نوشت که فرصتش پیش نیومد برم به نظرتون کمکی میکنه ؟
خوانواده هم اسرار دارن دکترمو عوض کنم ( فک فامیل پدری چون همه درگیر افسردگین یه دکتری رو پیشنهاد دادن) که من خودم تمایل چندانی ندارم چون فک میکنم همین قرصا رو باز تکرار میکنه و بی فایدس به نظر شما ممکنه دکترموعوض کنم وضعیت تغیر کنه ؟ شاید سواد اون یکی بیشتر باشه مثلا ؟!
Alireza SM
29-05-2016, 12:13
اگه منظورتون منه در مورد خواب تا حالا نه ویکیپدیا نه جایی دیگه تحقیق خاصی نکردم ولی فک کنم روی صحبت شما با پزشکا بود :n06:
ممنون عزیزدفه آخر که گفتم داروها تاثیری نداره به پیشنهاد خودم ( چیزایی که تو اینترنت خوندم ) برام 7 جلسه شوک درمانی ( شوک الکتریکی به مغز ) نوشت که فرصتش پیش نیومد برم به نظرتون کمکی میکنه ؟
خوانواده هم اسرار دارن دکترمو عوض کنم ( فک فامیل پدری چون همه درگیر افسردگین یه دکتری رو پیشنهاد دادن) که من خودم تمایل چندانی ندارم چون فک میکنم همین قرصا رو باز تکرار میکنه و بی فایدس به نظر شما ممکنه دکترموعوض کنم وضعیت تغیر کنه ؟ شاید سواد اون یکی بیشتر باشه مثلا ؟!
الکتروشوک ؟؟؟ :n04:
برای مجرمینی که حاضر نیستن دارو بخورن یا برای افرادی که چند بار سابقه اقدام به خودکشی دارن و برای افرادی که همه داروها رو خوردن و تاثیری ندیدن کاربرد داره نه برای شما ! از دو هفته قبلش هم باید اون والپروات سدیم رو قطع میکردی و میتونستی بری براش.
در یک سال گذشته یکی از ضعیفترین داروهای افسردگی رو خوردی اونوقت چون خوب نشدی باید بری الکتروشوک؟؟ شما خودت 24 ساعته خودت رو توی اتاقت زندانی کرد یبا خانواده حرف نمیزنی من هم بودم اینطوری افسرده میشدم خب. همین الکتروشوک رو هم میرفتی و کلی هزینه میکردی و شدیدترین عوارض رو متحمل میشدی بازم نتیجه نمیگرفتی. الکتروشوک هم در پایگاه های اطلاعاتی وزارت بهداشت ثبت میشه پس فردا که خواستی استخدام بشی و برات دفترچه بیمه صادر بشه شرکت بیمه کلی دردسر برات ایجاد میکنه بخاطر سوابقت.
دکترت رو عوض کن شما.
اساتید خوابهای به شدت واقعی و پر جزئیات و عذاب آور به بیماری خاصی اشاره میکنه ؟
قبلا افسردگی شدید داشتم الان نصبتا" بهترم ولی حدود یکساله اینجور خوابها برام مشکل ساز شده
از اونجایی که هرشب این خابها تکرار میشه دیگه حتی میتونم توی خواب به خودم یاد آوری کنم که آیا الان خواب میبینم ؟! ولی وقتی به ماجراها و جزئیات اطراف نگاه میکنم به شدت واقعی هستن و نمیتونم مرز بین خواب و بیداری رو بفهمم . البته الان که میدونم بیدارم :دی ولی مشکل اینه وقتی هم خواب میبینم کاملا مطمئنم که بیدارم :دی نمیدونم منظورمو میفهمید یا نه شوخی نبود
اینقدر همه چیز رنگ واقعیت داره که اون موقع فکر کردن به اینکه خواب میبینم یا واقعیته یه سوال احمقانه به نظر میرسه دقیقا مثل الان که بیدارم اگه از خودم بپرسم "آیا دارم خواب میبینم ؟" به خودم میخندم و با نگاهی دقیق به جزئیات کاملا به واقعی بودنش ایمان میارم ! در حدی که بعد از بیداری هم تا چند لحظه باورم نمیشه خواب بوده میگم شاید این یکی خوابه :دی
چند بار هم پیش اومده مثلا به مادرم بگم دیشب فلان چیزو بهت دادم کجاست ؟ بعد متوجه میشم فقط یه خواب بوده . خوابی به شدت واقعی که مرز بین واقعیت و خواب توش گم شده . مخدری هم مصرف نمیکنم
اتفاقایی هم که میافته تو خواب همه ریتم زندگی عادیه ولی با شدت داغونی بسیار بالا مثلا یکی فوت میکنه من بدجور داغونم یا یه جایی گیر افتادم و از ظعف و بیماری به زور میتونم حرکت کنم (و کاملا این بیماری رو حس میکنم و آگاهانه عذاب میکشم )یا مثلا زلزله اومده دارم دنبال خونوادم میگردم و ... پر استرس و خشنترین اطفاقاتی که ممکنه پیش بیاد . همش خوابای عوضی با اینکه تغریبا هیچ وقت به اینجور مسائل فکر نمیکنم :n30:
حوصله روانپزشکم ندارم نود ساله دارم دارو مصرف میکنم هیچ تاثیری ندیدم
پی نوشت(شاید لازمه) :
خوانواده هم که شده معزل
میبینن من شب تا صبح دارم تو خواب جون میکنم خوابم نمیبره و شاید دیر میخوابم و شبی نود تا قرص خواب آور میخورم زندگیم زجره توقع هم دارن 6-7 ساعت معمولی بیشتر نخابی وگرنه معتادی
این قرصای اعصاب هم همه خواب آورن
هرچند به کارمم هیچ لطمه ای وارد نمیشه مستقلم هستم تغریبا . یعنی پدرم فقط هزینه کرایه رفت و برگشت دانشگاه رو که خودم زور زدم دولتی قبول شدم پرداخت میکنه . اونم هفته ای سه روز کلاس
+اینکه تو خونه پدرم زندگی میکنم خداییش باهاشون کاری هم ندارم تو اطاق خودمم 24 سالمه
البته اصلا هم زیر پرچمشون نیستم نه من اصلا اجازه دخالت تو زندگیمو به کسی نمیدم حق هم دارم واسه این رفتار تدافعی چون به زور میخان منو به چیزی که خودشون میخان تبدیل کنن که حتی مدل موهام یا موزیکی که گوش میدم باید باب طبع بابایی باشه ! دیگه خودتون تا اخر خطو برید که وقتی بچه بودم و هیچ اراده ای از خودم نداشتم وضعیت چجوری بوده . بهشونم گفتم من حرف زور از کسی نمیشنوم تا هر وقت هم خودتون دلتون بخاد من اینجام با هم مثلا خانواده ایم هر وقت هم یکم حس کردید زیادیم میتونید بگید هیچ مشکلی نیست حده اکثر دو روزه میرم ولی حق ندارید تو زندگیم دخالت کنید . به خدا با همشونم با روی خوش و شنگول برخورد میکنم ولی اونا هم یه مشت افسرده داغونن دیگه بهتر از این نمیشه بیخیال مهم نیست :دی
فقط از اونجایی که افسردگی دارم خودم یکم تحمل تنها زندگی کردنو ندارم و بنابر این ترجیح میدم با خانواده زدگی کنم .:n27:
دوست عزیز احساس میکنم تو زندگی روزمرتون بجز مشکل خانواده مشکل حاد دیگه ای ندارین و فقط مشکل خواباتون هست
جدا از اینکه ماهیت اصلی خواب چیه بطور تجربی اکثر خواب های ما بازتاب افکار روزمره مون هستش چون شما در طی روز تنش دارید مخصوصا با خانواده شب ها تو خواب مشکل پیدا میکنید بنظر من بهترین راه حل اینکه اول خودتون واقعا بخوایید بهبود پیدا کنید و روش زندگیتون رو تغییر بدین سعی کنید ادم شاد تری باشین برای شروع ساعاتی از روز رو به تفریح سالم با دوستای خوب و قدیمیتون بگذرونیددر قدم بعدی میتونید از اتاق بیاید بیرون و با اعضای خانواده ارتباط برقرار کنید این ارتباط میتونه از عضوی اغاز بشه که بهش احساس بهتری دارید مثل مادر یا خواهر
در گام سوم سعی کنید بخضی از مسولیت خانه رو بدوش بکشید مثلا برای خونه نون بخرید خرید رو انجام بدین ، برنامه ریزی کنید یه روز با خانواده برین پارک یا با همدیگه یه سریال محبوب رو ببنید
من خودم مشکلات شبیه به مشکل شما رو داشتم و این کارها رو انجام دادم و الان خیلی بهترم البته منظورم این نیست که دکتر نرید یا چیز دیگه ولی خیلی ا ماها مشکل رو بیشتر از حدش بزرگ میکنیم در حالی که کلید حل مشکل دست خود ماست
برای مثال شما هیچ دکتری برای شما قرصی نمیتونه تجویز کنه که رابطه شما با پدرتون خوب بشه!
یه پیشنهاد هم دارم و اون اینکه قبل اینکه برید پیش روان پزشک اول پیش یه مشاور و روان شناس برید و اگه با مشاوره حالون بهتر نشد اون وقت برید سراغ درمان داروویی
Reza Azimy_RW
29-05-2016, 19:14
با خانواده مشکلی ندارم با پدرم یا ... اگه مشکل جدی بود اینجا نمیموندمیه گیرهایی هست که همه خونواده ها میدن به بچه ها اینجا یکم شدیدتره از طرفی چون تغریبا همه مشکل افسردگی دارن زیاد تمایل به صحبت و ... نیست توی خونه همونطور که خودتون هم گفتین فعلا مشکل بزرگی نیست(قبلا بوده) حدود یک سالی هم هست خیلی رو خودم کار کردم و چیزی رو بزرگ نمیکنم ولی مشکل افسردگی باقی مونده یعنی اگه قبلا فوق شدید بود الان شدید رو به خوبه
در یک سال گذشته یکی از ضعیفترین داروهای افسردگی رو خوردی اونوقت چون خوب نشدی باید بری الکتروشوک؟؟
یک سال نیست هفت ساله . تو این مدت هم همیشه رو به بدتر شدن میرفتم غیر از یکسال گذشته . با این تعاریفی که داشتین به نظرم دکترمو فعلا عوض کنم ببینم چی میشه من فکر میکردم داروها خیلی قویه نمیدونم رو چه حسابی داروهای ضعیف تجویز کرده خودکشی هم زیاد داشتم البته تو یک سال و نیم گذشته نه تو اوج بیماری
یعنی این شوک خیلی ختریه ؟! هر جور بشه مهم نیست اگه کمکی بکنه واسه بهبود مشکلی با موارد دیگه ندارم زندگی خیلی غیر قابل تحمله واسم ارزششو داره
البته دکتر به من برعکس شما گفت ! گفت شک درمانی واسه اوناییه که تازس افسردگیشون تو که طولانی شده فکر نکنم نتیجه بده !
یک سال نیست هفت ساله . تو این مدت هم همیشه رو به بدتر شدن میرفتم غیر از یکسال گذشته . با این تعاریفی که داشتین به نظرم دکترمو فعلا عوض کنم ببینم چی میشه من فکر میکردم داروها خیلی قویه نمیدونم رو چه حسابی داروهای ضعیف تجویز کرده خودکشی هم زیاد داشتم البته تو یک سال و نیم گذشته نه تو اوج بیماری
یعنی این شوک خیلی ختریه ؟! هر جور بشه مهم نیست اگه کمکی بکنه واسه بهبود مشکلی با موارد دیگه ندارم زندگی خیلی غیر قابل تحمله واسم ارزششو داره
البته دکتر به من برعکس شما گفت ! گفت شک درمانی واسه اوناییه که تازس افسردگیشون تو که طولانی شده فکر نکنم نتیجه بده !
سلام،
داروهای روانپزشکی فقط این چن موردی نیستن که برای شما تجویز کردن،
شوک درمانی! هم آخرین راه هست،یعنی اگه داروها کارساز نبود یا شما به هر دلیلی قادر به استفاده از اونها نبودین در موارد خاص اون هم بشکل بسیار محدود مورد استفاده قرار میگیره!حالا دیگه اون موضوع مهمی که دوستمون بخوبی اشاره کردن بکنار!
مطالب اولیه ای که شما شرح دادین در پست های قبلی نشان از وجود مشکل شدیدی نداشت در شما،اما مطلبی که در این پست فرمودین و دو فاکتور زمان و سابقه خودکشی موضوع رو عوض میکنه.(البته حتما میدونین که فکر خودکشی با اقدام به خودکشی و خودکشی زمین تا آشمون فرق دارن)
دو تا پیشنهاد دارم براتون ،اول اینکه بدون اینکه ذره ای شک داشته باشین، پزشکتون رو عوض کنین و اینبار با تحقیق و دقت بیشتری اینکار رو انجام بدین.
مورد دوم هم اینکه اگر تنها هستین به هر شکلی که میسر هست خودتون رو از تنهایی در بیارین و به هیچ عنوان بیشتر وققتون رو در خونه و از همه بدتر در اتاقتون سپری نکنین!شما خودتون رو یک مدت درگیر سرگرمی ها جمعی بکنین باور کنین نتایج مثبتش رو حس میکنین در آینده.
Reza Azimy_RW
01-06-2016, 20:17
خیلی خیلی ممنون خانواده خیلی میگفتن دکترتو عوض کن این هرکی میره پیشش یه مدل دارو بهش میده ( خداییش هم همینه ) ولی من فکر میکردم همه جا همینجوریه الان حتما دکترمو عوض میکنم و از فکر شک درمانی هم فعلا میام بیرون :n39:
ممنون بابت کمک اساتید :n12:
Reza Azimy_RW
01-06-2016, 20:18
خیلی خیلی ممنون خانواده خیلی میگفتن دکترتو عوض کن این هرکی میره پیشش یه دارو بهش میده ( خداییش هم همینه ) ولی من فکر میکردم همه جا همینجوریه الان حتما دکترمو عوض میکنم و از فکر شک درمانی هم فعلا میام بیرون :n39:
ممنون بابت کمک اساتید :n12:
روانپریش
01-06-2016, 22:58
دوستان من سرترالين به خوبي روم جواب ميده ولي وقتي ميخورم به شدت خوابم رو كم ميكنه و در طول شابنه روز فقط 2 ساعت ميتونم بخوابم اين مشكل رو چجوري ميشه رفع كرد؟
amir hamzeh
04-06-2016, 19:47
بیماران مزمن روانی که در مراکز شبانه روزی نگهداری میشن چه شرایطی دارن؟ کلا هر اطلاعی دارید بفرمایید
Alireza SM
06-06-2016, 22:42
بیماران مزمن روانی که در مراکز شبانه روزی نگهداری میشن چه شرایطی دارن؟ کلا هر اطلاعی دارید بفرمایید
چه نوع بیماری منظورتون هست؟ انواع مختلف بیماری های مزمن داریم و همشون شرایطشون باهم فرق داره. کسی که اسکیزوفنی مزمن داره و تهدید کننده اطرافیان هست با کسی که افسردگی ماژور و بایپولار هست شرایطشون یکی نیست. کمی دقیقتر با جزئیات بیشتر سوالتون رو مطرح بفرمایید
بیماران مزمن روانی که در مراکز شبانه روزی نگهداری میشن چه شرایطی دارن؟ کلا هر اطلاعی دارید بفرمایید
اکثرا معتادن ، فرقش اینه که تو ایران خشخاش مصرف میکنن ، اونجا ماریجوانا و کنبیس و از این چیزا ، تو ایران زنشونو میزنن ، اونجا دچار توهم میشن شیرین کاری میکنن
amir hamzeh
07-06-2016, 16:02
چه نوع بیماری منظورتون هست؟ انواع مختلف بیماری های مزمن داریم و همشون شرایطشون باهم فرق داره. کسی که اسکیزوفنی مزمن داره و تهدید کننده اطرافیان هست با کسی که افسردگی ماژور و بایپولار هست شرایطشون یکی نیست. کمی دقیقتر با جزئیات بیشتر سوالتون رو مطرح بفرمایید
من کلی سوال کردم یعنی تا چه حدی باید شرایط حاد باشه تا یه نفر بستری دائم بشه؟
Alireza SM
08-06-2016, 11:05
من کلی سوال کردم یعنی تا چه حدی باید شرایط حاد باشه تا یه نفر بستری دائم بشه؟
اون حالت کلی که فکرش رو میکنین وجود نداره.
همه بیماری های اعصاب اندیکاسیون خاص خودش رو برای بستری دارن که بستگی به نوع بیماری و میزان مقاومت به درمان دارویی در منزل داره. ولی بستری دائم معمولا در مورد افرادی انجام میشه که بیماریشون تهدید کننده باشه
روانپریش
08-06-2016, 13:13
واقعا كسي توي تيمارستان ميتونه درمان بشه؟
چون از اكثريت مردم ميشنوم ميگن مريض اونجا بدتر ميشه
شما همین ها رو بگو؛ روانپزشک خودش این وسط سوالات مربوط به سایر علایم و مدت علایم رو از شما سوال میکنه؛
هیچ نگرانی و استرس نداشته باش که چی بگی؛
مشکل شما در کلام شما نهفته هست و همین ها مشکلات شماست که گفتین؛ مطمئنا راه حل درمانی مناسبی پیش روتون میزارن
دوست عزیز،بری شما ممکن هست چند تشخیص اصلی مطرح باشه؛و باید بگم تشخیص قطعی گذاشتن در برخی مواقع حتی برای با تجربه ترین روانپزشکان هم سخت هست؛
حتی چند بیماری که با هم هم پوشانی دارند هم در کتب مرجع اشاره شده که ممکن هست با هم اشتباه بشن؛
پس در مورد شما متاسفانه مراجعه به روانپزشک نیاز هست؛
پیشنهاد میدم به مراکز درمانی دولتی مراجعه کنید تا حداقل ویزیت مربوط رو پرداخت کنید؛
اما حتما مزاجعه داشته باشید
Sent from my E5823 using Tapatalk
دکتر این داروها را برام تجویز کرده:کوئتیاپین سرترالین کلونازپام
STON-COLD
08-06-2016, 21:24
خیلی خیلی ممنون خانواده خیلی میگفتن دکترتو عوض کن این هرکی میره پیشش یه دارو بهش میده ( خداییش هم همینه ) ولی من فکر میکردم همه جا همینجوریه الان حتما دکترمو عوض میکنم و از فکر شک درمانی هم فعلا میام بیرون :n39:
ممنون بابت کمک اساتید :n12:
امیدوارم مشکلت حل شده باشه،دکتر هم انسانه و امکانش زیاده که یکی بی اطلاع باشه
واقعا كسي توي تيمارستان ميتونه درمان بشه؟
چون از اكثريت مردم ميشنوم ميگن مريض اونجا بدتر ميشه
تیمارستان هم بد و خوب داره. من خودم شخصا یه آسایشگاه روانی خصوصی رفتم برای ملاقات چند بار. یعنی یک کلینیک خصوصی یک دکتر متخصص اعصاب و روان بود. که 1 طبقه رو آسایشگاه روانی کرده بود زیر نظر خودش.
به نظرم بی نظیر بود یعنی غذاهایی که میدادن امکانات رفاحی هر نفر تو اتاقش تلوزیون یخچال رسیدگی عالی بودشاید فکر کنید شوخی میکنم ولی اینترنت پر سرعت هم گذاشتن برای بیماران.ولی متقابلا هزینش هم خیلی بیشتر از درمانگاه های دولتی بود.
shamsoddin
30-06-2016, 21:58
سلام ، نصف و یا یک سوم کردن قرص 100 میلی گرم کار درستی هست؟؟
سرترالین هست و موارد مصرف و . به زبون اسپانیایی نوشته شده
...
من برای مورد gad ام باید ssri بخورم از طرفی ، نمونه با کیفیت ssri غبر از همین سرترالین تو بازار نیست ، عوارض اش هم خیلی شدید هست ، درد قفسه سینه ، راه حل چیه ؟؟
ali.cheguevara
12-09-2016, 01:19
............
روانپریش
12-09-2016, 13:11
درود.
مرد.مجرد.37 ساله.
در 24 سالگی تشخیص Major Depressive disorder.
درمان با داروهای مختلف.فلوکستین(خروج به علت خواب آلودگی دائمی بعد از دو ماه)
سیتالوپرام(خروج -عدم تاثیر).آمی تریپتیلین (خروج بعد از 40 روز به علت خواب آلودگی)چند سال ماندن روی TCA و مشخضا نورتریپتیلین(خروج به علت سرکار رفتن و خواب آلودگی در سر کار).سرترالین 200 میلی گرم+ بوپروپبون 225 میلی گرم به مدت 10 سال.
متاسفانه سرترالین+بوپروپیون دیگه اثر نکرد و دوباره بیماریم عود کرد و سلژلین 40 میلی گرم اضافه شد.چندین و چند دکتر عوض کردم و دکتر مورد اعتمادم متاسفانه فوت کردند.
میخوام برم سراغ تیرانیل سیپرومین یا فنلزین و داروهای قبلیم رو همه قطع کنم.دوستان لطف کنن نظر بدهند.
با سپاس
با مصرف سلژين احساس بهبودي نكردين؟داروي خيلي قوييه
Vahidkadkhodaee
11-01-2017, 02:09
سلام خسته نباشید.پسری 25 ساله هستم که از بچگی دچار یه بیماری هستم که هر چی روانپزشک و روانشناس میرم تشخیص اشتباه ميدن و من خوب نمیشم تا حالا 7تا روانپزشک و 4 تا روانشناس عوض کردم. علائم این بیماری اينا هستن: فراموشی دارم کل گذشتم رو فراموش کردم بلافاصله بعد از اینکه یه اتفاقی میوفته یا حرفی میشنوم فراموشش میکنم.گيجم و قدرت یادگرفتن و تفکر ندارم مثلا توی دوران مدرسه معلم که صحبت میکرد حرفاشو نمیفهمیدم انگار داره با یه زبون ديگه حرف میزنه واون چیزایی هم که میفهمیدم فراموش میکردم انجام هر کاری از لحاظ ذهنی برام سخته دانشگاه رفتم نتونستم ادامه بدم وتا حالا 15 تا شغل عوض کردم و تو هیچ کدوم دووم نیاوردم حتی کارهای ساده ی تو خونه مثل اصلاح صورت و حمام رفتن هم برام سخته و از لحاظ ذهنی بهم فشار مياد و برای همین کارهامو به تاخیر میندازم.نمیتونم حرف بزنم چون کلمات توی ذهنم نمیاد و حرفام رو فراموش میکنم برای همین همیشه ساکتم خلاصه از زندگی ساقطم و تنها کاری که میتونم بکنم اينه که جلوي کامپیوتر بشینم و فیلم ببینم.چیکار کنم هیچ راهی برام نمونده از شما عاجزانه میخام اول بیماریم رو تشخیص بدین که به روانپزشکم بگم و دوم بگيد چیکار کنم
سلام خسته نباشید.پسری 25 ساله هستم که از بچگی دچار یه بیماری هستم که هر چی روانپزشک و روانشناس میرم تشخیص اشتباه ميدن و من خوب نمیشم تا حالا 7تا روانپزشک و 4 تا روانشناس عوض کردم. علائم این بیماری اينا هستن: فراموشی دارم کل گذشتم رو فراموش کردم بلافاصله بعد از اینکه یه اتفاقی میوفته یا حرفی میشنوم فراموشش میکنم.گيجم و قدرت یادگرفتن و تفکر ندارم مثلا توی دوران مدرسه معلم که صحبت میکرد حرفاشو نمیفهمیدم انگار داره با یه زبون ديگه حرف میزنه واون چیزایی هم که میفهمیدم فراموش میکردم انجام هر کاری از لحاظ ذهنی برام سخته دانشگاه رفتم نتونستم ادامه بدم وتا حالا 15 تا شغل عوض کردم و تو هیچ کدوم دووم نیاوردم حتی کارهای ساده ی تو خونه مثل اصلاح صورت و حمام رفتن هم برام سخته و از لحاظ ذهنی بهم فشار مياد و برای همین کارهامو به تاخیر میندازم.نمیتونم حرف بزنم چون کلمات توی ذهنم نمیاد و حرفام رو فراموش میکنم برای همین همیشه ساکتم خلاصه از زندگی ساقطم و تنها کاری که میتونم بکنم اينه که جلوي کامپیوتر بشینم و فیلم ببینم.چیکار کنم هیچ راهی برام نمونده از شما عاجزانه میخام اول بیماریم رو تشخیص بدین که به روانپزشکم بگم و دوم بگيد چیکار کنم
مشخصه شما کل گذشتتون رو فراموش نکردین وگرنه یادتون نمیومد که تا حالا 7 تا روانپزشک و 4 تا روانشناس عوض کردین یا وقتی بچه بودین حرفای معلمتون رو نمیفهمیدین.
احتمال داره در دوران کودکی به بیش فعالی (ADHD) مبتلا بوده باشین که بعلت عدم تشخیص و درمان همچنان گرفتار افسردگی ناشی از عدم درمان در دوران بزرگسالی هستین.
بهتره به یک روانپزشک که در زمینه روان درمانی مهارت داشته باشه مراجعه کنین و اینم بدونین که درمان بعضی مشکلات مثل مشکل شما به سرعت انجام نمیشه و گاهی به سالها زمان و استمرار در ادامه درمان نیاز داره. مشخصا اولین اشتباه شما تغییر مداوم پزشک و روانشناستونه.
KiarashMa
02-03-2017, 02:22
سلام
برای مشکل کمبود انرژی دائم و زود خسته شدن و خواب آلودگی چی جواب میده؟
پشت کنکوری ام هر کاری تا الان تونستم انجام دادم ولی روزی بیشتر از 5 ساعت نمیتونم درس بخوانم
رفتم پیش دکتر ( یکی از بهترین روانپزشک های تهرانه ) از این بی حوصله ها بود. بهم ریتالین داد. 4 روز اول نصف صبح نصف ظهر. بعدش 1 دونه صبح 1 دونه ظهر. تا حالا 80 تا خوردم اصلا فایده نداره.
وقتی هم تا کنکور نمونده نمیدونم چیکار کنم. اگه دوستان کسی دکتر باحوصله میشناسه که زود وقت بده تو پی وی بهم بگه خواهشن
بعد بطور کلی مشکل ناخن خوردن برای چه اختلالیه؟ ( یعنی میرم دکتر چی بگم؟ )
خستگی یه علامت بسیار کلیه که میتونه به مشکلاتی نظیر کم کاری تیرویید, کم خونی, کمبود ویتامین های گروه B و D, تغذیه ی نامناسب, بی تحرکی, مشکلات خواب و یا افسردگی و استرس و اضطراب مرتبط باشه.
اول نیاز هست که یه آزمایش چکاپ انجام بشه و بعد تصمیم گرفته بشه چه درمانی براتون انجام بشه.
درضمن لازم نیست شما اسم اختلال رو بدونین, درستش اینه که علایم خودتون رو همونطور که هست شرح بدین. همین که به دکتر بگین مشکل ناخن خوردن دارم کافیه.
سلام
برای مشکل کمبود انرژی دائم و زود خسته شدن و خواب آلودگی چی جواب میده؟
پشت کنکوری ام هر کاری تا الان تونستم انجام دادم ولی روزی بیشتر از 5 ساعت نمیتونم درس بخوانم
رفتم پیش دکتر ( یکی از بهترین روانپزشک های تهرانه ) از این بی حوصله ها بود. بهم ریتالین داد. 4 روز اول نصف صبح نصف ظهر. بعدش 1 دونه صبح 1 دونه ظهر. تا حالا 80 تا خوردم اصلا فایده نداره.
وقتی هم تا کنکور نمونده نمیدونم چیکار کنم. اگه دوستان کسی دکتر باحوصله میشناسه که زود وقت بده تو پی وی بهم بگه خواهشن
بعد بطور کلی مشکل ناخن خوردن برای چه اختلالیه؟ ( یعنی میرم دکتر چی بگم؟ )
من در این زمینه ادم متخصصی نیستم ولی خودم تجربه چندین بار روانپزشک عوض کردن دارم (در کل دکتر رفتن) دکترهایی که تازه مطب بازکردند و از شهرستان های کوچک امده اند (من خودم شهرستانم) و سرشون شلوغ نیست بهتر تشخیص میدن و وقت میذارن من به یک دکتر جدید الورود مراجعه کردم بسیار دکتر خوبی بود در حالی که مسن ترها صحبتها و تشخیصشون این قدر خوب نبود
KiarashMa
02-03-2017, 14:10
خستگی یه علامت بسیار کلیه که میتونه به مشکلاتی نظیر کم کاری تیرویید, کم خونی, کمبود ویتامین های گروه B و D, تغذیه ی نامناسب, بی تحرکی, مشکلات خواب و یا افسردگی و استرس و اضطراب مرتبط باشه.
اول نیاز هست که یه آزمایش چکاپ انجام بشه و بعد تصمیم گرفته بشه چه درمانی براتون انجام بشه.
درضمن لازم نیست شما اسم اختلال رو بدونین, درستش اینه که علایم خودتون رو همونطور که هست شرح بدین. همین که به دکتر بگین مشکل ناخن خوردن دارم کافیه.
آزمایش دادم مشکل کم خونی و تیرویید ندارم. ولی ویتامین D شدیدا کم بود که الان روزی 2 تا قرص آلگومد میخورم که هم ویتامین D3 داره هم B12
خودمم نمیدونم مشکلم چیه. فرضا اگه برم دکتر و یکی از قرص های SSRI بهم بده میتونه زیر 1 ماه اثرشو بزاره؟
نخیر زیر 1 ماه تاثیر زیادی نمیبینین و زمان بیشتری لازمه
آزمایش دادم مشکل کم خونی و تیرویید ندارم. ولی ویتامین D شدیدا کم بود که الان روزی 2 تا قرص آلگومد میخورم که هم ویتامین D3 داره هم B12
خودمم نمیدونم مشکلم چیه. فرضا اگه برم دکتر و یکی از قرص های SSRI بهم بده میتونه زیر 1 ماه اثرشو بزاره؟
باور کنید 80% کنکوری ها مشکلات مشابهی دارند.
همشون فکر میکنند که ADHD دارند و افسرده اند و انرژی ندارند.
داروی معجزه آسایی وجود ندارد که شما به وسیله آن 12 ساعت درس بخوانید!
توصیه میکنم ریتالین رو قطع کنید.
ریتالین فوقش 3 ساعت اثر داره و بعدش دچار "Crash" میشید و خستگی و خواب آلودگی رو چند برابر افزایش میده.
5 ساعت درس خواندن طبیعی است ولی 12 ساعت نه! مگر اینکه واقعا عادت کرده باشید و وقتتون رو بدرستی برنامه ریزی کرده باشید.
فرقی نداره به چه روانپزشکی مراجعه میکنید ولی حتما بهش بگید کنکوری هستید.
آیا مطمئنید خستگی شما ناشی از کتاب و درس خواندن نیست؟
در انجمن مربوطه به کنکور در همین سایت مشکلاتتون رو پست کنید تا دوستان برای افزایش ساعت مطالعه راهنماییتون کنند.
KiarashMa
17-05-2017, 14:01
دوباره سلام دوستان
بعد اینکه ریتالین جواب نداد دکترم رو عوض کردم. اون ریتالین رو گفت روزی 2تا نصف بخور کنارش بوپروپیون و سرترالین هم داد. منم اشتباه کردم اون 2تا رو نخوردم فقط همون ریتالین رو ادامه دادم. الان ریتالین 2 هفته اس تموم شده دیگه نخوردم. (پیش دکتر هم نرفتم ) سرعت درس خواندن و حوصله ام کمتر از قبل شده. حالا چند تا سوال ازتون دارم:
1- اگه از امروز بوپروپیون و سرترالین رو بخورم ( سرترالین یک چهارم 50mg بعد یک هفته نصف باید بخورم و بوپروپیون نصف 75mg) میگن 2هفته ی اول عوارض داره. ممکنه جوری باشه که از درس خواندن بندازه آدمو؟ (الان روزی 8-9 ساعت میخوانم )
2- این قرصارو میخواستم خارجیش رو بخرم ولی گیر نیومد ایرانی گرفتم. بوپروپیون روش نوشته عبیدی و سرترالین(آسنترا ) نوشته تحت لیسانس اسلوونی اکتوور کو KRKA. اینا قابل خوردن هست؟ :n02:
3-برای جوش صورت هفته ای 2تا روآکوتان 20mg میخورم. اینا با هم تداخل نداره؟ میدونم به هم ربطی ندارن ولی باز شما بهتر میدونین.
KiarashMa
18-05-2017, 17:03
کسی نیست جواب بده؟
عجله دارم
ardeshir n
18-05-2017, 20:40
دوباره سلام دوستان
بعد اینکه ریتالین جواب نداد دکترم رو عوض کردم. اون ریتالین رو گفت روزی 2تا نصف بخور کنارش بوپروپیون و سرترالین هم داد. منم اشتباه کردم اون 2تا رو نخوردم فقط همون ریتالین رو ادامه دادم. الان ریتالین 2 هفته اس تموم شده دیگه نخوردم. (پیش دکتر هم نرفتم ) سرعت درس خواندن و حوصله ام کمتر از قبل شده. حالا چند تا سوال ازتون دارم:
1- اگه از امروز بوپروپیون و سرترالین رو بخورم ( سرترالین یک چهارم 50mg بعد یک هفته نصف باید بخورم و بوپروپیون نصف 75mg) میگن 2هفته ی اول عوارض داره. ممکنه جوری باشه که از درس خواندن بندازه آدمو؟ (الان روزی 8-9 ساعت میخوانم )
2- این قرصارو میخواستم خارجیش رو بخرم ولی گیر نیومد ایرانی گرفتم. بوپروپیون روش نوشته عبیدی و سرترالین(آسنترا ) نوشته تحت لیسانس اسلوونی اکتوور کو KRKA. اینا قابل خوردن هست؟ :n02:
3-برای جوش صورت هفته ای 2تا روآکوتان 20mg میخورم. اینا با هم تداخل نداره؟ میدونم به هم ربطی ندارن ولی باز شما بهتر میدونین.
درود بر شما.
پاسخ ۲ رو دارم ولی بقیه در آیندهی دور :)
جنس ایرانی هم مطمئن تره هم به صرفه تر.از من به شما نصیحت.
Sent from my K00E using Tapatalk
دوباره سلام دوستان
بعد اینکه ریتالین جواب نداد دکترم رو عوض کردم. اون ریتالین رو گفت روزی 2تا نصف بخور کنارش بوپروپیون و سرترالین هم داد. منم اشتباه کردم اون 2تا رو نخوردم فقط همون ریتالین رو ادامه دادم. الان ریتالین 2 هفته اس تموم شده دیگه نخوردم. (پیش دکتر هم نرفتم ) سرعت درس خواندن و حوصله ام کمتر از قبل شده. حالا چند تا سوال ازتون دارم:
1- اگه از امروز بوپروپیون و سرترالین رو بخورم ( سرترالین یک چهارم 50mg بعد یک هفته نصف باید بخورم و بوپروپیون نصف 75mg) میگن 2هفته ی اول عوارض داره. ممکنه جوری باشه که از درس خواندن بندازه آدمو؟ (الان روزی 8-9 ساعت میخوانم )
2- این قرصارو میخواستم خارجیش رو بخرم ولی گیر نیومد ایرانی گرفتم. بوپروپیون روش نوشته عبیدی و سرترالین(آسنترا ) نوشته تحت لیسانس اسلوونی اکتوور کو KRKA. اینا قابل خوردن هست؟ :n02:
3-برای جوش صورت هفته ای 2تا روآکوتان 20mg میخورم. اینا با هم تداخل نداره؟ میدونم به هم ربطی ندارن ولی باز شما بهتر میدونین.
1- بله ممکنه در دو سه هفته ی اول عوارض باعث بشه روند درس خوندن شما مختل بشه و اگه زمان یکی دو ماه آینده برای شما حیاتی ان اصلا توصیه نمیکنم این داروها رو شروع کنین هرچند بعد از سه هفته تاثیرات مطلوب زیادی از این داروها مشاهده میکنین
2- مشکلی نیست هم شرکت عبیدی و هم آسنترا داروهای خوبی هستن فقط سعی کنین داروها رو در طول دوران مصرف از یک شرکت سازنده بگیرین و اگه مثلا عبیدی گرفتین تا آخر دوره درمان ترجیحا همون عبیدی باشه
3-تداخلی ندارن
KiarashMa
23-05-2017, 09:47
1- بله ممکنه در دو سه هفته ی اول عوارض باعث بشه روند درس خوندن شما مختل بشه و اگه زمان یکی دو ماه آینده برای شما حیاتی ان اصلا توصیه نمیکنم این داروها رو شروع کنین هرچند بعد از سه هفته تاثیرات مطلوب زیادی از این داروها مشاهده میکنین
2- مشکلی نیست هم شرکت عبیدی و هم آسنترا داروهای خوبی هستن فقط سعی کنین داروها رو در طول دوران مصرف از یک شرکت سازنده بگیرین و اگه مثلا عبیدی گرفتین تا آخر دوره درمان ترجیحا همون عبیدی باشه
3-تداخلی ندارن
با این دوز کم هم عوارضش در حدیه که نشه درس خواند؟ چه عوارضی هست دقیقا؟ چون مثلا ریتالین هم تپش قلب و تهوع داشت که قابل تحمل بود
دکترم هم اون اوایل (اسفند ماه :n02:) گفت که بوپروپیون عوارضی نداره و عوارض سرترالین هم کنترل میکنه. اون موقع گفت اگه یکی دو هفته هم زیاد خوب نخواندی بعدش جبران میکنی که الان دیگه وقت جبران نیست :/
با این دوز کم هم عوارضش در حدیه که نشه درس خواند؟ چه عوارضی هست دقیقا؟ چون مثلا ریتالین هم تپش قلب و تهوع داشت که قابل تحمل بود
دکترم هم اون اوایل (اسفند ماه :n02:) گفت که بوپروپیون عوارضی نداره و عوارض سرترالین هم کنترل میکنه. اون موقع گفت اگه یکی دو هفته هم زیاد خوب نخواندی بعدش جبران میکنی که الان دیگه وقت جبران نیست :/
نزدیک امتحان موضوعات بسیار جزئی هم میتونن روند درس خوندن رو مختل کنن مثلا ممکنه یک عصبانیت ساده برای نیم ساعت عقب موندن از برنامه باعث بشه تا شب نتونین درست درس بخونین.
در دو سه هفته ی اول شروع این داروها اضطراب بیشتر میشه و همین باعث میشه اتفاقی شبیه مثالی که زدم براتون پیش بیاد وگرنه علایم در حدی نیستن که در شرایط عادی خیلی به چشم بیان یا فرد رو اذیت کنن.
KiarashMa
23-05-2017, 19:52
نزدیک امتحان موضوعات بسیار جزئی هم میتونن روند درس خوندن رو مختل کنن مثلا ممکنه یک عصبانیت ساده برای نیم ساعت عقب موندن از برنامه باعث بشه تا شب نتونین درست درس بخونین.
در دو سه هفته ی اول شروع این داروها اضطراب بیشتر میشه و همین باعث میشه اتفاقی شبیه مثالی که زدم براتون پیش بیاد وگرنه علایم در حدی نیستن که در شرایط عادی خیلی به چشم بیان یا فرد رو اذیت کنن.
ممنون بابت راهنماییتون
ببخشید زیاد سوال میپرسم
اینطوری که میگین آنچنان هم عوارضی نداره. چون تو اینترنت عوارض عجیب و غریبی نوشته بود از اول هم برای همین قرصا رو نخوردم
همین الانش بخاطر عصبانیت و خستگی کم وقت از دست نمیدم. اگه 2-3 روز قرص ها رو بخورم بعد عوارضش اذیت کرد میتونم قطع کنم؟ چون واقعا احساس میکنم نیاز به دارو دارم
ممنون بابت راهنماییتون
ببخشید زیاد سوال میپرسم
اینطوری که میگین آنچنان هم عوارضی نداره. چون تو اینترنت عوارض عجیب و غریبی نوشته بود از اول هم برای همین قرصا رو نخوردم
همین الانش بخاطر عصبانیت و خستگی کم وقت از دست نمیدم. اگه 2-3 روز قرص ها رو بخورم بعد عوارضش اذیت کرد میتونم قطع کنم؟ چون واقعا احساس میکنم نیاز به دارو دارم
خواهش میکنم
شما به عوارض هر دارویی مراجعه کنین لیست بلند بالایی میبینین که از تمام موارد گزارش شده در ارتباط با دارو نوشته شده. باید دید عوارض شایع داروها کدومن.
بنظر من میتونین دارو رو شروع کنین ولی انتظار نداشته باشین بتونین در 2-3 روز عوارضش رو مشاهده کنین و با قطعش هم سریع از دست عوارض خلاص بشین.
امتحانتون مشخصا براتون مهمه پس مهمه کاملا بدونین و آگاه باشین که با شروع دارو تا سه هفته آینده امکانش هست که درس خوندن شما مختل بشه و حتی با قطع دارو عوارض سریعا از بین نره و این ریسک رو آگاهانه قبول کنین چون من تضمینی نمیتونم بهتون بدم هرچند نظر شخصی خودم مثبت باشه.
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.