B.Russell
30-03-2014, 10:33
نزاع میان آرمانگرایان و واقعگرایان از مبانی و مسائل مهم اندیشههای فلسفی و اخلاقیست. در واقع اندیشمندان دنیای اخلاق و فلسفه، با توجه به نگرش به واقعیتهای اجتماعی یا تغییر آنها، به دو گروه کلی تقسیم شدهاند:
1. گروه آرمانگرا که در واقع خواهان ایجاد دگرگونی در وضع موجود هستند. اینها به نظام مطلوب و مدینهی فاضله نظر دارند و تلاش آنها در جهت این است که جامعه را به سوی وضعی بهتر از آنچه هست سوق دهند.
به نظر آرمانگرایان، بشر دارای سرشتی نیک است و هیچ الگوی رفتاری، غیرقابل تغییر نیست.
آرمانگرایان با نگاه خوشبین به انسان و رفتار انسانی، میگفتند صلح یک پدیدهی دستیافتنی است. به نظر آنها، خشونت را میتوان از روابط میان افراد حذف کرد.
آنها به همکاری، همزیستی مسالمتآمیز، خلع سلاح، رعایت اصول حقوق بینالملل، رعایت اخلاق در روابط میان دولتها و حلوفصل مسالمتآمیز دعاوی معتقدند. با شروع بحرانهای اقتصادی 1929 و شروع جنگ جهانی دوم، اصول نظریهی آرمانگرایی و قدرت تبیین این نظریه توسط واقعگرایان زیر سؤال رفت.
2. گروه واقعگرا که توجه به واقعیتهای موجود و حفظ آن برای جلوگیری از بدتر شدن، مورد توجه و باور آنان بود.
واقعگرایان در نقطهی مقابل آرمانگرایان قرار گرفتهاند و نگاه بدبینانهای به سرشت انسان دارند.
این گروه به طور کامل آرمان را نفی کرده و آن را ازبینبرندهی انرژی، استعداد و توانایی انسان میدانند.
زیرا گفته اند با تصور ذهنی و امید و آرزو نمیتوان به جایی رسید. در نتیجه، این افراد، اصالت را به واقعیت موجود و آنچه من و شما داریم، میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم و با آن روبهرو هستیم، دادند و به «رئالیست» یا واقعگرا مشهور شدند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظرات اکثر دوستان رو در تاپیک های علوم انسانی این انجمن هم نگاه کنید، به وضوح مرز روشن بین آرمانگرایی و واقع گرایی رو بین کاربران مشاهده میکنید.
ممکنه عده ای بگن ترکیب هردو مفیده ولی غلظت یکی بیشتر باشه بهتره. غلظت کدام یک بیشتر باشد و چرا؟
1- آرمانگرایی
2- واقع گرایی
1. گروه آرمانگرا که در واقع خواهان ایجاد دگرگونی در وضع موجود هستند. اینها به نظام مطلوب و مدینهی فاضله نظر دارند و تلاش آنها در جهت این است که جامعه را به سوی وضعی بهتر از آنچه هست سوق دهند.
به نظر آرمانگرایان، بشر دارای سرشتی نیک است و هیچ الگوی رفتاری، غیرقابل تغییر نیست.
آرمانگرایان با نگاه خوشبین به انسان و رفتار انسانی، میگفتند صلح یک پدیدهی دستیافتنی است. به نظر آنها، خشونت را میتوان از روابط میان افراد حذف کرد.
آنها به همکاری، همزیستی مسالمتآمیز، خلع سلاح، رعایت اصول حقوق بینالملل، رعایت اخلاق در روابط میان دولتها و حلوفصل مسالمتآمیز دعاوی معتقدند. با شروع بحرانهای اقتصادی 1929 و شروع جنگ جهانی دوم، اصول نظریهی آرمانگرایی و قدرت تبیین این نظریه توسط واقعگرایان زیر سؤال رفت.
2. گروه واقعگرا که توجه به واقعیتهای موجود و حفظ آن برای جلوگیری از بدتر شدن، مورد توجه و باور آنان بود.
واقعگرایان در نقطهی مقابل آرمانگرایان قرار گرفتهاند و نگاه بدبینانهای به سرشت انسان دارند.
این گروه به طور کامل آرمان را نفی کرده و آن را ازبینبرندهی انرژی، استعداد و توانایی انسان میدانند.
زیرا گفته اند با تصور ذهنی و امید و آرزو نمیتوان به جایی رسید. در نتیجه، این افراد، اصالت را به واقعیت موجود و آنچه من و شما داریم، میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم و با آن روبهرو هستیم، دادند و به «رئالیست» یا واقعگرا مشهور شدند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظرات اکثر دوستان رو در تاپیک های علوم انسانی این انجمن هم نگاه کنید، به وضوح مرز روشن بین آرمانگرایی و واقع گرایی رو بین کاربران مشاهده میکنید.
ممکنه عده ای بگن ترکیب هردو مفیده ولی غلظت یکی بیشتر باشه بهتره. غلظت کدام یک بیشتر باشد و چرا؟
1- آرمانگرایی
2- واقع گرایی