ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ولادیمیر هولان



Azad/
18-02-2014, 19:19
.



ولادیمیر هولان در سال ۱۹۰۵ در پراگ زاده‌شد. اولین کتاب شعرش در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. در ۱۹۳۳ ویراستار مجله‌ی هنری
«زندگی» شد و پس از ۱۹۴۸ و با قدرت‌گرفتن نظام کمونیستی چکسلواکی تا ۱۹۶۳ از او هیچ‌کتابی منتشر نشد.

عنوان «فرمالیست» همان اتهامی بود که پس از سال‌های ۱۹۲۴ در روسیه، به نویسندگان دگراندیش عطا می‌شد و آن‌ها را خائن به تاریخ و برج عاج نشین
معرفی می‌کرد. در کشورهای بلوک شرق، این اتهام از روسیه به وام گرفته شد. هولان در این ایام به تبعید خودخواسته‌ای رفت و در جزیره‌ی کامپا ساکن شد.

در این خلوت، بهترین شعرهای هولان زاده شدند، شعری تلخ و ژرف با درونمایه‌ای از تشویش، نومیدی و بازتاب جور زمانه و هراس اجتماعی. در سال ۱۹۶۳ جهت بادها عوض شد و سه مجموعه‌ی شعر
از هولان اجازه‌ی انتشار یافت.

در سال ۱۹۶۴ شعر بلند «شبی با هملت» را منتشر کرد که یکی از شاهکارهای شعر این قرن به حساب می‌آید. هولان سال‌های سرودن «شبی با هملت» را بی‌رحم‌ترین سال‌های زندگی‌اش می‌داند. می‌نویسد: «در تنهایی گزنده‌ی آن‌روزها مثل زمینی بودم برای گرفتن و گذراندن تمام وحشت آن ایام.» یارسلاو سیفرت دوست هولان که جهان انگلیسی‌زبان او را به خاطر جایزه‌ی نوبل‌اش بیش‌تر می‌شناسد،

هولانرا «بهترین شاعر از میان همه‌ی ما » قلمداد می‌کند. از هولان بیش از بیست کتاب شعر به چاپ رسید. از او علاوه بر شعر، کتاب‌هایی در ترجمه‌ی شعر جهان، مجموعه‌های مقالات، روزنوشته‌ها
و … به جا مانده‌است. ولادیمیر هولان در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت.









.

Azad/
19-02-2014, 13:11
لیست اشعار

.
.
.

Azad/
19-02-2014, 13:14
.



هیچ
به مادر پیرت نگاه کرده‌ای
که
رختخواب‌ات را آماده می‌کند
چطور
ملافه را می‌کشد، صاف می‌کند، تا می‌زند و مرتب می‌کند



حتی
یک چین هم پیدا نمی‌کنی
تنفس‌اش،
حرکت دست‌هایش و کف دستان‌اش

چنان
مهربان‌اند
که
هنوز آتش تخت جمشید را در گذشته‌ها خاموش می‌کنند



و
حالا در حال آرام کردن طوفانی در آینده‌اند
طوفانی
در سواحل چین یا در دریایی ناشناخته.




.

Azad/
22-02-2014, 12:09
.



بهتی عریان،
تمام کلمات‌ام را ویران می‌کند.
مکالمه‌ای درباره‌ی تن یک زن…
آگاه از زیبایی‌اش
می‌جنگد با خاموشی‌ام

به خاطر رخوت، به خاطر آواز،
برای نعت و برای نبوت حتی.
ولی، انگار
همیشه چیزی کم است و
باید اضافه شود

و شهوت،
پیشاپیش پا پیش‌نهاده است.

هر عشقی، دردناک است.






.

dorhato
29-07-2019, 14:08
هر چیزی تنها یک‌بار معجزه است:
تنها یک‌بار خونِ هابیل
می‌خواست تمام جنگ‌ها را فرو بریزد،
تنها یک‌بارِ جبران ناپذیر
بی‌خبریِ کودکانه بود،
تنها یک‌بار جوانی و تنها یک‌بار آواز،
تنها یک‌بار عشق، که در یک نفس گم می‌شود،
تنها برای یک‌بار همه چیز علیه وراثت و رسومات قرار می‌گیرد،
تنها یک‌بار گسست از قراردادها و آزادی
و سپس تنها یک‌بار ضرورتِ هنر،
تنها برای یک‌بار همه چیز علیه زندان می‌ایستد،

مگر آن‌که خدا خود بخواهد
کاخی در این زمین بسازد...

ولادیمیر هولان
و