V E S T A
05-01-2014, 21:24
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حق نشر و امتیاز تصویر: (Christoph Malin ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این تصویر با اجازهی عکاس در اینجا بازنشر شده است.
فرض کنید شهروندی تهرانی هستید (البته اگر نیستید!) که در این شبهای سرد زمستانی برای پیادهروی به پارکی رفتهاید تا با آرامش نفسی چاق کنید. در راه پارک هستید که ترافیک، بوقهای بیپایان و عبور ماشینها بدون دیدن خطهای سفید موازی کف خیابان شما را آزار میدهد. به پارک میرسید و با نخستین برهم گذاشتن پلکهایتان نور پخش چراغهای پارک در مِه نگاهتان را میرباید و آنجا است که درمییابید آزاردهندهترین چیزی که شب شما را خراب کرده است چیزی نیست جز: وارونگی هوا!
مهندسها، دکترها، آتشنشانها، دولتمردان، رفتگران شهرداری، دانشمندان و حتی هنرمند فرقی نمیکند که چه پیشه و تخصصی داشته باشیم مهم این است که از دیدگاه انسانی همه هدفی مشترک برای رشد بشریت و در نتیجه خودمان داریم. همان گونه که دولتمردان باید پاسخگوی تصمیمگیریها و حتی سخنهایشان باشند هنرمندان نیز باید پاسخگوی هنر و آثار هنری خودشان باشند؛ البته اینگونه پاسخگویی میتواند محدود به زمانی که هنرمندان در آن زندگی میکنند نباشد! بسیار هنرمندانی بودند که در زمان خود درک نشدند و به دست فراموشی سپرده شدند ولی نسلهای پس از آنها توانستند با درکشان ققنوس زیر خاکستر را به پرواز درآورند!
ولی عکاسهایی که نیمنگاهی هم به علم در هنر خود دارند چه؟ آیا آنها هم وظیفهی مشخصی دارند یا اینکه باید پاسخگوی چیزی باشند؟ پاسخ به چنین پرسشهایی دشوار است چرا که هیچگاه در تاریخ هنرمندان محدود به انجام وظیفههایی خاص نشدهاند و در هر زمینهای که هنر آنها اجازه میداد تجربه کسب میکردند. از روابط اجتماعی تا زندگی ۲۴ ساعته در شهرها، از نشان دادن چهره حقیقی سیاستمداران زمانشان تا انقلاب و … هنرمندان هیچگاه حد و مرزی برای هنر نمیشناسند. با این همه، چیزی که سبب میشود هنرمندی احساس وظیفه کند شناخت او از زمینههایی است که ممکن است حال یا آیندهی بشر و دنیای پیرامون وی را تهدید کنند.
اگر شما هم عکاسی هستید که تلاش میکنید از شناخت نجومی خود در کارهایتان استفاده کنید، نه حتی عکاس نجومی، پس میدانید که میراث طبیعی هر انسانی، گنبد کبود آسمان شب، درآینده دچار خطر نابودی میشود. میدانید که انسانها در مصرف بیرویهی خود از نورهای مهار نشده بدون هیچ دلیلی آسمان را هم روشن میکنند. آلودگی نوری شاید اکنون ریههای ما را مانند آلودگی هوا تهدید نکند ولی یکی از میراثهای طبیعی ما را تهدید میکند.
همانگونه که ما از زیر آب رفتن پاسارگاد یا خشک شدن دریاچهی ارومیه برای همیشه میترسیم و در مورد آن خبررسانی میکنیم نابودی دیرینهترین میراث تمام بشریت هم مهم است و خبررسانی دربارهی آن اهمیت دارد. بنابر این یکی از سوژههای جذاب عکاسهای نجومی، و البته ناراحت کننده، همواره آلودگی نوری است. در چند سال گذشته انجمنها و پروژههای نجومی بسیاری رویکرد مبارزه با آلودگینوری را در پیش گرفتهاند. از این دست تلاشها میتوان به رقابتهای عکاسی نجومی اشاره کرد که در آنها رشتهای برای نشاندادن اهمیت کاهش آلودگی نوری در نظر گرفته شده است.
عکاسهای نجومی بسیاری در سراسر دنیا سعی میکنند، در کنار ثبت دادههای علمی و زیباییهای آسمان شب، با هنر خود خطر آلودگینوری را به دیگرانیادآوری کنند. در این میان عکاسهای نجومی اروپایی شاید بیش از دیگران در این زمینه فعالیت میکنند چرا که کمتر جایی در این قاره مانده است که آسمان پرستاره را بتوان تجربه کرد. شهرها، حومههای شهری و روستاهای کنارهم دیدن فروغ ستارههای آسمان شب را از بیشتر ساکنین اروپا ربوده است. آن روز دور نیست که در کشورهایی با نرخ بالای رشد جمعیت چنین اتفاقی بیافتد.
تصویر بالا، آسمان پرستارهای را بر فراز شهر اینسبروک (Innsbruck) اتریش و حومههای آن نشان میدهد. این منطقه در رشته کوه آلپ جزو معدود منطقههایی در اروپا است که هنوز آلودگی نوری نتوانسته است آسمان پرستاره را از آن برباید. البته برای عکاسی نجومی باید از کوههای نزدیک به شهر بالا رفت تا بتوان برفراز گنبد آلودگی نوری شهر عکاسی کرد؛ که در بیشتر شبهای سرد در لایهی وارونگی هوا محسور شده است. همانگونه که در تصویر دیده میشود لایهی وارونگی هوا بر فراز شهر و حومههای آن آسمان را از نورهای مزاحم به دور نگه داشته است. بسیاری از کسانی که در بیشتر فصل سرما درون این لایه زندگی میکنند از وارونگی هوا آسیبهای جسمی میبینند. ولی وجود چنین لایهای برای آن دسته از عکاسان نجومی که به دنبال ثبت آسمانی پرستاره بر فراز شهرهای بزرگ هستند بسیار مفید است!
وارونگی هوا مانند فیلتری باعث میشود آلودگی نوری شهرها کمتر به لایههای جوی بالاتر راه پیدا کنند. پس اگر شما هم در شهرهای بزرگی که از سمتی به کوه میرسند زندگی میکنید- مانند: تهران، کرج، شیراز، کرمان و …- شانس این را دارید که در هنگام وارونگی هوا با کمی کوهنوردی و ارتفاع گرفتن از لایهی وارونگی بتوانید تصاویر بینظیری از آسمان پرستاره بر فراز شهر خود ثبت کنید. برای نمونه در شهر تهران کافی است شما روزهایی که بارندگی یا بادی در کار نیست بلیط یک طرفه تلهکابین توچال را خریداری کنید و با کمی پیادهروی از ایستگاه ۷ تلهکابین بتوانید شب را در نزدیکی جانپناه قله توچال به عکاسی از آسمان پرستاره بر فراز تهران بپردازید؛ البته اگر هوا ابری نباشد!
چنین تصاویری هم خطر جدی وارونگی هوا را به دیگران گوشزد میکنند و هم خطر آلودگی نوری را یاد آور میشوند. در آسمان تصویر صورتفلکیهای شلیاق و قو سمت چپ و صورتفلکی اژدها در مرکز و کمی مایل به راست دیده میشود.
کانوت
حق نشر و امتیاز تصویر: (Christoph Malin ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این تصویر با اجازهی عکاس در اینجا بازنشر شده است.
فرض کنید شهروندی تهرانی هستید (البته اگر نیستید!) که در این شبهای سرد زمستانی برای پیادهروی به پارکی رفتهاید تا با آرامش نفسی چاق کنید. در راه پارک هستید که ترافیک، بوقهای بیپایان و عبور ماشینها بدون دیدن خطهای سفید موازی کف خیابان شما را آزار میدهد. به پارک میرسید و با نخستین برهم گذاشتن پلکهایتان نور پخش چراغهای پارک در مِه نگاهتان را میرباید و آنجا است که درمییابید آزاردهندهترین چیزی که شب شما را خراب کرده است چیزی نیست جز: وارونگی هوا!
مهندسها، دکترها، آتشنشانها، دولتمردان، رفتگران شهرداری، دانشمندان و حتی هنرمند فرقی نمیکند که چه پیشه و تخصصی داشته باشیم مهم این است که از دیدگاه انسانی همه هدفی مشترک برای رشد بشریت و در نتیجه خودمان داریم. همان گونه که دولتمردان باید پاسخگوی تصمیمگیریها و حتی سخنهایشان باشند هنرمندان نیز باید پاسخگوی هنر و آثار هنری خودشان باشند؛ البته اینگونه پاسخگویی میتواند محدود به زمانی که هنرمندان در آن زندگی میکنند نباشد! بسیار هنرمندانی بودند که در زمان خود درک نشدند و به دست فراموشی سپرده شدند ولی نسلهای پس از آنها توانستند با درکشان ققنوس زیر خاکستر را به پرواز درآورند!
ولی عکاسهایی که نیمنگاهی هم به علم در هنر خود دارند چه؟ آیا آنها هم وظیفهی مشخصی دارند یا اینکه باید پاسخگوی چیزی باشند؟ پاسخ به چنین پرسشهایی دشوار است چرا که هیچگاه در تاریخ هنرمندان محدود به انجام وظیفههایی خاص نشدهاند و در هر زمینهای که هنر آنها اجازه میداد تجربه کسب میکردند. از روابط اجتماعی تا زندگی ۲۴ ساعته در شهرها، از نشان دادن چهره حقیقی سیاستمداران زمانشان تا انقلاب و … هنرمندان هیچگاه حد و مرزی برای هنر نمیشناسند. با این همه، چیزی که سبب میشود هنرمندی احساس وظیفه کند شناخت او از زمینههایی است که ممکن است حال یا آیندهی بشر و دنیای پیرامون وی را تهدید کنند.
اگر شما هم عکاسی هستید که تلاش میکنید از شناخت نجومی خود در کارهایتان استفاده کنید، نه حتی عکاس نجومی، پس میدانید که میراث طبیعی هر انسانی، گنبد کبود آسمان شب، درآینده دچار خطر نابودی میشود. میدانید که انسانها در مصرف بیرویهی خود از نورهای مهار نشده بدون هیچ دلیلی آسمان را هم روشن میکنند. آلودگی نوری شاید اکنون ریههای ما را مانند آلودگی هوا تهدید نکند ولی یکی از میراثهای طبیعی ما را تهدید میکند.
همانگونه که ما از زیر آب رفتن پاسارگاد یا خشک شدن دریاچهی ارومیه برای همیشه میترسیم و در مورد آن خبررسانی میکنیم نابودی دیرینهترین میراث تمام بشریت هم مهم است و خبررسانی دربارهی آن اهمیت دارد. بنابر این یکی از سوژههای جذاب عکاسهای نجومی، و البته ناراحت کننده، همواره آلودگی نوری است. در چند سال گذشته انجمنها و پروژههای نجومی بسیاری رویکرد مبارزه با آلودگینوری را در پیش گرفتهاند. از این دست تلاشها میتوان به رقابتهای عکاسی نجومی اشاره کرد که در آنها رشتهای برای نشاندادن اهمیت کاهش آلودگی نوری در نظر گرفته شده است.
عکاسهای نجومی بسیاری در سراسر دنیا سعی میکنند، در کنار ثبت دادههای علمی و زیباییهای آسمان شب، با هنر خود خطر آلودگینوری را به دیگرانیادآوری کنند. در این میان عکاسهای نجومی اروپایی شاید بیش از دیگران در این زمینه فعالیت میکنند چرا که کمتر جایی در این قاره مانده است که آسمان پرستاره را بتوان تجربه کرد. شهرها، حومههای شهری و روستاهای کنارهم دیدن فروغ ستارههای آسمان شب را از بیشتر ساکنین اروپا ربوده است. آن روز دور نیست که در کشورهایی با نرخ بالای رشد جمعیت چنین اتفاقی بیافتد.
تصویر بالا، آسمان پرستارهای را بر فراز شهر اینسبروک (Innsbruck) اتریش و حومههای آن نشان میدهد. این منطقه در رشته کوه آلپ جزو معدود منطقههایی در اروپا است که هنوز آلودگی نوری نتوانسته است آسمان پرستاره را از آن برباید. البته برای عکاسی نجومی باید از کوههای نزدیک به شهر بالا رفت تا بتوان برفراز گنبد آلودگی نوری شهر عکاسی کرد؛ که در بیشتر شبهای سرد در لایهی وارونگی هوا محسور شده است. همانگونه که در تصویر دیده میشود لایهی وارونگی هوا بر فراز شهر و حومههای آن آسمان را از نورهای مزاحم به دور نگه داشته است. بسیاری از کسانی که در بیشتر فصل سرما درون این لایه زندگی میکنند از وارونگی هوا آسیبهای جسمی میبینند. ولی وجود چنین لایهای برای آن دسته از عکاسان نجومی که به دنبال ثبت آسمانی پرستاره بر فراز شهرهای بزرگ هستند بسیار مفید است!
وارونگی هوا مانند فیلتری باعث میشود آلودگی نوری شهرها کمتر به لایههای جوی بالاتر راه پیدا کنند. پس اگر شما هم در شهرهای بزرگی که از سمتی به کوه میرسند زندگی میکنید- مانند: تهران، کرج، شیراز، کرمان و …- شانس این را دارید که در هنگام وارونگی هوا با کمی کوهنوردی و ارتفاع گرفتن از لایهی وارونگی بتوانید تصاویر بینظیری از آسمان پرستاره بر فراز شهر خود ثبت کنید. برای نمونه در شهر تهران کافی است شما روزهایی که بارندگی یا بادی در کار نیست بلیط یک طرفه تلهکابین توچال را خریداری کنید و با کمی پیادهروی از ایستگاه ۷ تلهکابین بتوانید شب را در نزدیکی جانپناه قله توچال به عکاسی از آسمان پرستاره بر فراز تهران بپردازید؛ البته اگر هوا ابری نباشد!
چنین تصاویری هم خطر جدی وارونگی هوا را به دیگران گوشزد میکنند و هم خطر آلودگی نوری را یاد آور میشوند. در آسمان تصویر صورتفلکیهای شلیاق و قو سمت چپ و صورتفلکی اژدها در مرکز و کمی مایل به راست دیده میشود.
کانوت