PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : بابک خرمدین



بانو . ./
27-10-2013, 23:35
دربارۀ كيفيت قتل بابك "طبري" مينويسد: «چون بابك را در «دارالعامه» نزد معتصم بردند فرمان داد جلاد بابك را بخوانند. او را بياوردند معتصم دستور داد كه دو دست و دو پاي بابك را قطع كند، آن را قطع كردند و بابك از پاي در افتاد و سپس فرمان داد كه گلوي او را ببرد و شكم او را بدرد و سر او را به خراسان فرستاد و پيكر او را در «سامرا» نزديك شهر به دار افكندند.

در اين باره در "مروج­الذهب" نيز آمده است. خليفه دستور داد تا بابك را زنده زنده مُثله كنند.

نخست دستهاي او را بريدند در اين هنگام بابك قدري از خون خود را بر چهره‌اش ماليد خليفه پرسيد: اي زنديق! اي سگ اين چه كاري بود كه تو كردي؟ بابك گفت: چون خون از رويم برود، زرد شوم. من روي خويش را با خون خود سرخ كردم، تا وقتي خون از تنم بيرون رود. نگويند از بيم، رويش زرد شده است پس از كشتن بابك جسدش را در سامرا به دار آويختند و سرش را به بغداد فرستادند. پس از دستگيري بابك اين جنبش خاموش شد، آنان در گوشه و كنار ايران و حتي در بيزانس به مبارزۀ خود بر ضد خلفاي عرب ادامه دادند.»




بابک و سرخ جامگان . . /

بانو . ./
29-10-2013, 23:00
. تبار/نژاد بابک:


در این باره، به ذکر دو سند بسنده می‌کنیم.

سند نخست از آن ابن حزم، مورخ عرب‌تبار است
الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ص ۱۹۹.
«أن الفرس کانوا من سعة الملک وعلو الید على جمیع الأمم وجلالة الخطیر فی أنفسهم حتى أنهم کانوا یسمون أنفسهم الأحرار والأبناء وکانوا یعدون سائر الناس عبیداً لهم فلما امتحنوا بزوال الدولة عنهم على أیدی العرب وکانت العرب أقل الأمم عند الفرس خطراً تعاظمهم الأمر وتضاعفت لدیهم المصیبة وراموا کید الإسلام بالمحاربة فی أوقات شتى ففی کل ذلک یظهر الله سبحانه وتعالى الحق وکان من قائمتهم سنبادة واستاسیس والمقنع وبابک وغیرهم »

برگردان به پارسی:
«پارسیان از نظر وسعت و ممالک و فزونی نیرو بر همه‌ی ملتها برتری داشتند٬ و خود را برترین ذات بشری می دانستند و خود را آزادگان نام نهاده و اقوام دیگر را بندگان می‌شمردند. چون دولتشان بر افتاد و عرب که نزد آنها دون‌پایه‌‌ترین قوم جهان بود بر آنها مستولی گردید این امر بر آنها گران آمد و خود به مصیبت تحمل نشدنی روبرو یافتند٬ و بر آن شدند که با راه‌های مختلف به جنگ اسلام برخیزند. ولی هربار خدایتعالی حق را نصرت داد. از جمله رهبران آنان (= ایرانیان) سنباد٬ مقنع٬ استادسیس٬ بابک و دیگران بودند».


در دومین سند نیز بابک خرمدین به صراحت پارسی خوانده شده است. سعید نفیسی می‌نویسد (117-116):
«سرزمینی که بابک خرم دین در آن سال‌ها فرمانروایی داشته از سوی مغرب همسایه ی ارمنستان بوده و بابک در ارمنستان نیز تاخت و تازهایی کرده است به همین جهت با شاهان ارمنستان رابطه داشته و تارخ نویسان ارمنی آگاهی‌های چندی درباره وی داده اند. از آن جمله یکی از کشیشان وارداپت واردان یا وارتان که در 1271 میلادی و 670 قمری در گذشته در کتابی که بنام «تاریخ عموم» نوشته و از مآخذ پیش از خود بهره مند شده است، مطالبی دربارۀ او دارد. ارمنیان نام بابک را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده اند. وارتان در حوادث سال 826 میلادی و 211 قمری می نویسد: «درین روزها مردی از نژاد ایرانی به نام باب که از بغتات) بغداد) بیرون آمده بود بسیاری از نژاد اسماعیل (ارمنیان در آن زمان به تازیان اسماعیلی و از اسماعیلی‌نژاد می گفتند) را به شمشیر از میان برد و بسیاری از ایشان را برده کرد و خود را جاودان می دانست. در جنگی که با اسماعیلیان کرد به یکبار سی هزار تن را نابود کرد. تاگغارخونی آمد و خرد و بزرگ را با شمشیر از میان برد. مأمون هفت سال در سرزمین یونانیان (خاک روم) بود و دژ ناگرفتنی لولوا را گرفت و به بین النهرین بازگشت ...»
در این قطعه به صراحت به نژاد (یعنی تبار) ایرانی بابک خرمدین اشاره شده است. شایسته است که گفتار این منبع را بیشتر شکافیم. این منبع در سال 1919 میلادی به فرانسوی نیز برگردانده شده است و استاد نفیسی بخشهایی از آن را به فارسی از فرانسه ترجمه کرده است. مشخصات اصل فرانسوی این منبع چنین است:
La domination arabe en Armènie, extrait de l’ histoire universelle de Vardan, traduit de l’armènian et annotè , J. Muyldermans, Louvain et Paris, 1927.
در کتاب یاد شده، قطعه‌ی ارمنی مذکور چنین ترجمه شده است (ص 119):
"En ces jours-lá, un homme de la race PERSE, nomm é Bab, sortant de Baltat, faiser passer par le fil de l’épée beaucoup de la race d’Ismayēl tandis qu’il.."
در زبان ارمنی٬ پارسی را از دیرباز همانند امروز «پارسیک» می گویند که در ترجمه فرانسوی منبع نام‌برده نیز بهPERSE ترجمه شده است، و در فارسی، استاد نفیسی همان ایرانی را گزینش کرده است.
گزارش این منبع هم‌زمان ارمنی، سندی صریح و آشکار مبنی بر پارسیک (در ارمنی یعنی پارسی که تلفظ پهلوی واژه پارسی است) تبار بودن بابک خرم‌دین است.
بیگانه‌پرستان در برابر این دو سند صریح چیزی برای گفتن ندارند و حتا کوچک‌ترین مدرکی نیز در دست ندارند که نشان دهد زبان آذربایجان در زمان بابک یا پس از زمان وی ترکی بوده است. حتا تا 800 سال پیش نیز نمونه و اثری از این زبان در آذربایجان وجود نداشته است.
اما جالب است بدانید که دشمنان بابک غالبا مزدوران ترک خلیفه بودند: اشناس٬ ایتاخ٬ بوغا و... خود خلیفه معتصم هم مادرش ترک بود. البته افشین، سرداری که بابک را دستگیر نمود، از آسیای میانه بود( و تبار وی یا سغدی بوده است یا غیر ایرانی. در این راستا بیشتر پژوهش نیاز است ولی به گمان این نگارنده زادبوم وی، اسروشنه، نیز در آن دوران، سده سوم ق.، هنوز ترک‌زده نشده بود تا فرمان‌دار آن منطقه نیز بخواهد ترک باشد. نگارنده هنوز نظر قطعی در این مورد نمیتواند بدهد.).

به هر رو، می‌بینید که جهالت و نادانی بیگانه‌پرستان تا به کجا رسیده است که با وجود چنین اسناد صریحی که بابک را ایرانی/پارسی خوانده‌اند٬ اینان گمان می‌کنند بابک ترک بوده و برای چیره ساختن زبان ترکی می‌جنگیده است! در حالی که دشمنان بابک مزدوران ترک بودند و در حالی که زبان ترکی صدها سال بعد به وسیله‌ی زردپوستان آسیای میانه‌ای مهاجر و مهاجم در آذربایجان گسترش داده شد. کهن‌ترین آثار ترکی نیز متعلق به مغولستان و سپس به زبان ایغوری مانوی هستند. آشکار است که هیچ شباهتی میان این ترک‌های اصیل و هم‌میهنان ترکزبان ولی غالبأ ایرانی‌تبار آذری وجود ندارد.





.

بانو . ./
29-10-2013, 23:03
دوستان متاسفانه بنده به ساختار این انجمن اشنایی ندارم

مقداری اگه راهنمایی کنید متشکر میشم

Arash4484
29-10-2013, 23:36
منابع پستها رو ذکر کنید...

دوستان متاسفانه بنده به ساختار این انجمن اشنایی ندارم

مقداری اگه راهنمایی کنید متشکر میشم

منظورتون از چه لحاظه؟


پرسش های متداول ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پرسش و پاسخ درباره نحوه ی استفاده از انجمن
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بانو . ./
29-10-2013, 23:53
منابع پستها رو ذکر کنید...


منظورتون از چه لحاظه؟


پرسش های متداول ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پرسش و پاسخ درباره نحوه ی استفاده از انجمن
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])




متشکرم در مورد دو لینک بالا

و در مورد همین جا ایا به چه روالی باید اینجا روجلو برد ؟

ایا من فقط مطلب بزارم و یا باید مثل تاپیک های دیگه حالت مباحثه داشته باشه ؟!

حقیقت ماجرا کمی سرگردانم .



.

Arash4484
30-10-2013, 00:10
متشکرم در مورد دو لینک بالا
و در مورد همین جا ایا به چه روالی باید اینجا روجلو برد ؟
ایا من فقط مطلب بزارم و یا باید مثل تاپیک های دیگه حالت مباحثه داشته باشه ؟!
حقیقت ماجرا کمی سرگردانم .

خواهش میکنم، شما مطلبی دارید ذیل این عنوان ذکر می کنید...اگر کسی سوالی داشت میپرسه، کسی جوابی داشت نقل میکنه، کسی مخالفتی داشت ابراز میکنه...
لزومی نداره تمام اینها در چرخه یک تاپیک باشند ... بود و نبودشون خودبخودی و توسط کاربران رخ میده...مگر تاپیکهای که خودشون با مباحثه آغاز میشن که اونها هم با فعالیت خود کاربران ادامه پیدا میکنه.

Demon King
30-10-2013, 19:09
بابک خردمین کیه ؟؟؟ مربوط به چه دوره ای؟؟؟
همونه که علیه عباسی ها قیام کردایااااا؟؟؟:n13::n13::n13:

بانو . ./
31-10-2013, 18:43
بابک خرمدین رهبر یک جنبش ازادی خواهانه به نام سرخ جامگان بوده که در دوم سوم هجری بر علیه اعرابدر

زمان جکومت عباسیان و خلیفه معتصم 23 سال تمام جنگید و بیشترین مقاومت را رو در برابر اعراب داشت که

بر اثر خیانت یکی از دوستانش به نام افشین دستگیر و اعدام شد

بانو . ./
31-10-2013, 18:49
دوستان مطالب زیاد و یا جالبیدر اینترنت راجع به این شخصیت بزرگ و کاراکترش ندیدم

و منابع خودم در حال حاضر در دسترسم نیست اجازه بدید با ارامش و طمعنینه این تاپیک رو جلو ببریم

طوری که در شان یک شخصیت بزرگ باشه

منابع به دستم برسه به حالت خلاصه میتویسم داستان این مرد بزرگ را .


متشکرم



.

B3HZ@D
02-11-2013, 12:18
افشین از سردارهای ایرانی بود که توسط معتصم انتخاب شده بود تا جلوی قیام های بابک رو بگیره . اگه خیانتی بوده باید گفت خیانت به ایران بوده نه به بابک .
اون زمانی که اعراب روی ایران تسلط نسبی داشتن یک سری از ایرانیان بودن که برای خلفای اون زمان کار میکردن . افشین هم یکی از اونا بود .

بانو . ./
02-11-2013, 19:02
در جقیقت افشین اسم واقعی ایشون نبوده ایشون شاهزاده منطقه اشروسنه بودند که توی اون منطقه به فرمانروایان لقب افشین رومیدادند

اسم ایشون خیدر بوده و جالب اینجاست ایشون برای جکومت حتی به طایفه و سرزمین خودشون هم خیانت کردند

و اون رو خلیفه عباسی فروختند و با نشون دادن راه نزدیک و مخفی برای رسیدن به اشروسنه به خلافای عباسی در حالی که فرمانروا انتظار داشت

اون ها دیرتر به منطقه برسند مسبب شکست شدند

در حقیفت افشین ارزوی حکومت به خراسان را داشته و این مسبب خیانت هایش به بابک ومازیار و طابفه خودش بوده



.

M . Sayid
06-11-2013, 22:18
چون خون از رويم برود، زرد شوم. من روي خويش را با خون خود سرخ كردم، تا وقتي خون از تنم بيرون رود. نگويند از بيم، رويش زرد شده است

این گفته مال منصور حلاجه ! تو کتاب تذکره الاولیای عطار فکر کنم نوشته شده !

Arash4484
06-11-2013, 22:31
این گفته مال منصور حلاجه ! تو کتاب تذکره الاولیای عطار فکر کنم نوشته شده !

بعضی منابع مانند خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست‌نامه نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون می‌آلود. وقتی معتصم علت آن را پرسید، بابک پاسخ داد، که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود، من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند، که بابک ترسی به دل راه داده‌است. به گفته طبری عبدالله برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.
و
شیخ محمد فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب تذکرةالاولیاء خود درباره حسین منصور حلاج چنین نوشته‌است: ...پس دو دست بریده خون آلود بر روی در مالید تا هر دو ساعد و روی خون آلود کرد؛ گفتند: این چرا کردی؟ گفت: خون بسیار از من برفت و دانم که رویم زرد شده باشد، شما پندارید که زردی من از ترس است، خون در روی در مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونه مردان خون ایشان است...
-هر دو بنقل از ویکی

از اونجا که بابک متقدمتر از حلاج هست، ممکنه این داستان از وی شروع شده باشه...و ممکنه آیینی از شجاعت بوده...(در تقابل با اعدامهای مثله کننده و هیمنه شکن)

تانسو
18-11-2013, 16:27
آلله بابکه رحمت اله سین

ساغولون